درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 20
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-04 05:51:392023-08-04 05:53:32درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز
عجب فایلی بود این فایل! عالی بود:) این فایل را باید بارها دید و هر بار قانون را تکرار کرد
نکته اول
شروع داستان با مرگ گربه چکمه پوش است که 9 تا جون داشته
نکته جالب در بخش اول این بود که تمام مواردی که در گذشته باعث مرگش شده بود، زمانی بوده که غرور و منیت وحشتناکی داشته است و احساس آسیب ناپذیری داشته است، بی نهایت مغرور شده است و فکر کرده راهی برای شکستش نیست و این فکرش باعث شده همانجا شکست بخورد
نکته استاد: هر چقدر ما در مقابل خداوند فروتن هستیم به همان اندازه سرمان جلوی بقیه بالا است.
اسیر تو از هشت خلد مستغنی است
غلام کوی تواز هر دوجهان آزاد است./
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم.
(سعدی)
به قول مولانا که می گوید
عشق، از اول چرا خونی بُوَد؟ تا گریزد آنکه بیرونی بُوَد
چرا عشق از همان آغاز ظهور خود، سفاک و خونریز است؟ برای اینکه بیگانگان و نامحرمان عشق، دست از این بازی بردارند و فرار کنند.
عشقَ، عاشقان صادق را طلب می کند، نه آن کسانی را که هوس های آنی را را با مقولیه والای عشق در آمیخته اند.
اگر عشق از همان آغاز، خونریز و سرکش نبود هر آدم بی سر و پایی، هوس های مبتذل خود را رنگ عشق می زد و خود را در صف عاشقان قرار می داد.
وقتی این فایل را دیدم بیشتر به معنی کلمه توحید رسیدم و دلیل اینکه شما اینقدر در این زمینه پایدار هستید را فهمیدم اینکه شما در این عشق به خداوند پایبند هستید و همیشه در هر مقوله ای نقش خداوند را پر رنگ می بینید شاید اگر من این انیمیشن را می دیدم اینقدر به نکاتی که شما روی آن تاکید داشتید نمی رسیدم و دلیل آن این است که اینقدر نقش توحید در وجود شما پر رنگ شده است که در هر داستانی دنبال رنگ خداوند هستید.
صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ آیه 138 سوره بقره
با پاک شدن از رنگ تعلقات به رنگ خدایی درآیید و کیست از خدا نکوتر در رنگ آمیزی؟ و ما تنها عبادتگران اوییم.
ای بنده اگر تو خواجه بشناختیی
دل را ز غرور نفس پرداختیی
گر معرفتش ترا مسلم بودی
یک لحظه به غیر او نپرداختیی
نکته دوم
ترس از مرگ گربه چکمه پوش که باعث شد خودش را به یک گربه خانگی نزول بدهد و توانایی های خود را فراموش کرد تا خطر نکند مبادا آخرین جانش را از دست بدهد در حالیکه این کار او همان مرگ بود ولی به شکل دیگر
نکته استاد: زمانی که با یک مشکل روبرو می شویم و یک شرایط سختی برامون به وجود می یاد یا کلا اعتماد به نفسمون را از دست می دیم یا از اون تضاد استفاده می کنیم و پیشرفت می کنیم.
همون تضادهایی که در زندگی هامون به وجود می یاد و آدمهای قوی را برای ادامه راه قوی تر می کنه چون با دیدن تضاد و برخورد با ناخواسته ها، خواسته هاشون براشون واضح می شن و تمرکز می کنند روی رسیدن به میوه تضاد که همون توجه به خواسته هاشون است ولی آدمهای ترسو به جای اینکه با دیدن تضاد تغییر کنند و در جهت خواسته شون حرکت کنند و قوی تر بشوند، دست از تلاش بر میدارندو نزول می کنندو فقط به ناخواسته هاشون فکر می کنند و از همون جنس ناخواسته در زندگیشون بیشتر می شه به جای اینکه از طریق تضاد بفهمند که چی را می خواهند و روی آن تمرکز کنند و از جهان سپاسگزاری کنند که با نشان دادن ناخواسته به آنها باعث شده که بفهمند خواسته شون چیه و به سمت خواسته شون بروند
نکته سوم: ترس از مرگ
که یاد آن داستان مولانا می افتم که یک نفر با ترس می رود پیش حضرت سلیمان و می گوید امروز عزرائیل با خشم به من نگاه کرد تو مرا با قالی ات به هندوستان بفرست که شاید از دست عزرائیل فرار کنم.
فردای اونروز حضرت سلیمان به عزرائیل می گوید چرا به آن مرد با خشم نگاه کردی و باعث شدی از دست تو به هندوستان فرار کند و عزرائیل گفت من با تعجب به اون فرد نگاه کردم چون قرار بود که من جان او را در هندوستان بگیرم و وقتی او را در این شهر دیدم تعجب کردم
نک ز درویشی گریزانند خلق
لقمهٔ حرص و امل زانند خلق
ترس درویشی مثال آن هراس
حرص و کوشش را تو هندستان شناس
در اینجا مولانا نتیجه گیری می کند و صفت حرص و آز و آرزوهای دور و دراز را نکوهش می کند و می گوید مرم به خاطر این از درویشی گریزان هستند که اسیر آز و آرزوهای دور و دراز هستند هستند
و ترس از فقر هم مثل ترس از عزرائیل است و حرص و تلاش تو هم مثل هندوستان است همانطور که آن شخص سعی کرد خودش به وسیله باد به هندوستان برسونه تا از مرگ فرار کنه ولی گرفتار مرگ شد. انسانها هم تلاش می کنند فقر را با سعی و تلاش بیهوده و زیاد از بین ببرند ولی چاره کار این نیست همانطور که مرگ هم با ترس از مرگ از ما دور نمی شود.
به جای اینکه به دنبال آرزوی دور و دراز باشیم از لحظه مون لذت ببریم
نگاه زیبابین را در خودمون ایجاد کنیم
نکته چهارم
این قسمت، نقشه خوانی مسیر ستاره آرزوها توسط افراد است هر کدام طبق روحیات و ویژگیهایشان آن نقشه را می بینند.
یاد توضیحات استاد در مورد ستاره قطبی افتادم که استاد گفتند می خوان به ما یاد بدهند که چطور از یک جنگل زیبا به آسانی مسیر زندگی مان را پیدا کنیم و چطور آسان بشیم برای آسانی ها
و دقیقا اینجا سگ قصه که کانون توجهش به نکات مثبت بود و با خودش در صلح بود به همان جهت هدایت می شد یعنی مسیر زیبایی ها و آسانی ها و مسیر سنگلاخی که دیگران دیده بودند را به صورت جاده های زیبا و پر از گل و زیبایی می دید و به آسانی به جاهای زیبا هدایت می شد و راحت مسیر را برایش باز می کردند چون در مسیر لذت می برد و به زیبایی ها توجه می کرد.
پس دنیا اونجوری می شه که ما داریم به آن نگاه می کنیم به قول ملک الشعرا بهار
نگر جز خوب صد درصد نبینی
که گر بدبین شوی جز بد نبینی
چو نیکو بنگری در ملک هستی
بغیر از جلوه ایزد نبینی
ز نابخرد جهان را روز تیره است
نگر تا روی نابخرد نبینی
حقایق را ز چشم دیگران بین
که گر خودبینشوی جز خود نبینی
مسلم شد مرا کز حسن نیت
بغیر از حسن پیشامد نبینی
دد و دیوند خودبینان مغرور
همان بهتر که دیو و دد نبینی
نکته پنجم
وقتی ترس بر ما غلبه می کنه انسان فریز می شه انگار هیچ کاری نمی تونه بکنه
نکته ششم
غرور باعث شد که گربه چکمه پوش همیشه تنها باشه و گربه خانم هم نمی تونست تا وقتی که او اینقدر عاشق خودش باشد با اون آدم مغرور وجودش رقابت کنه
همیشه غرور باعث مرگ گربه چکمه پوش می شد
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه
عطار نیشابوری
چون زلف بتان، شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
ابوسعید ابوالخیر
نکته هفتم
اگر شجاع باشی جهان به تو تعظیم می کنه اگر بترسی همه به تو آسیب می رسانند
نکته هشتم
نعمتهایمان را ببینیم و به داشته هامون توجه کنیم و سپاسگزار باشیم
نکته نهم
نعمتهایی که ما داریم همیشه توسط کسانی که آن نعمتها را ندارند، مورد توجه قرار می گیرد. پس به این فکر کنیم که امکان داره هر کسی آرزویش این باشد که نعمتهایی که ما داریم را داشته باشد. پس سپاسگزارتر باشیم.
نکته دهم
خوش بین بودن و دیدن اتفاقات از جنبه ای که زیبا به نظر برسد.
این قسمت داستان منو یاد یک مشکلی که برای خانه مان افتاده بود انداخت که اتفاق خوبی نبود ولی همون اتفاق و تضاد باعث شده بود که ما خانه مان را به خانه ای بهتر تغییر بدهیم وقتی من این اتفاق ناخوب را تعریف می کردم دوستم می گفت این اتفاق به نظر خیلی منفی است ولی تو جوری تعریف می کنی که خیلی مثبت به نظر می رسد:) و جالبه این قسمت منو یاد فایل 12 کشف قوانین انداخت که ما انتظارات مثبت داشته باشیم تا همون اتفاقات برامون بیافته
و نکته یازدهم
در زمانی که اتفاقات جالب پیش نمی ره امیدمون را از دست ندهیم
در زمانی که اتفاقات خیلی خوب پیش می ره ایمانمون را حفظ کنیم و فروتنی مون را حفظ کنیم
شود زیادت شادی و غم شود نقصان
چو شکر و صبر کنی در میان شادی و غم
ز شکر گردد نعمت بر اهل نعمت بیش
به صبر گردد محنت بر اهل محنت کم
” انوری ”
نکته دوازدهم
داشتن دو دکمه در وجود ما وجود دارد دکمه عقل و هوش و دکمه هدایت
حواسمون باشه به محص اینکه روی عقل حساب می کنم دکمه هدایت خاموش می شود.
نکته سیزدهم
هر چه در مقابل خدا ناتوان تر بشی و اعتبار همه کارها را به او بدهی دستاورد بیشتری خواهی داشت
تکبر در مقابل خداوند بلای جان می شود
فروتنی است دلیل رسیدگان کمال
که چون سوار به منزل رسد، پیاده شود.
صائب تبریزی
روی هدایت خداوند حساب کنیم و هر لحظه به خودمان یادآوری کنیم که هر چه داریم از خداوند است.
خداوند در قرآن می فرمایند به اندازه ای که سپاسگزار منی ظرفت را بزرگتر می کنم
نعمت شود زیاده به قدر زبان شکر
نخلی است این که ریشه آن در دهان توست
” صائب تبریزی ”
نکته آخر
هیچ جادویی لازم نیست می تونیم در همین لحظه از زندگیمون لذت ببریم
باز هم بابت این فایل بسیار زیبا و آموزنده ممنونم واقعا لذت بردم
همیشه سلامت و شاد باشید
سلام بر استاد جان
چه فایل زیبایی فکر کنم این فایل برای من بود که تصمیم گرفتم بزرگترین کار زندگی ام رد انجام بدم و آن مهاجرته.
مهاجرت رو خیلی دوست دارم ولی چند وقتیه شیطان کامل روی من تسلط پیدا کرده و داره مثل خوره ذره ذره بدنم میخوره
ولی امروز با این فایل زیبا انگار خدا گفت ببین تو فقط حرکت کن تو فقط تمرکزت روی هدف و زیباییهات باشه من به راحتی تو رو به خواسته ات میرسونم تو نگران چی هستی من میبینمت بابا جان من هواتو دارم عزیزم.
استاد در مورد هدایت بخوام صحبت کنم میتونم بگم جاهایی که اعتماد کردم به خدا و هدایتش و هررچی گفت عملی کردم کاملا سود کردم و جاهایی که اعتماد نکردم و با مغز نجوا گر و منطقی ام تصمیم گرفتم کاملا ضرر کردم
این خودش برای من یک مثال شده که ببین هر موقع اعتماد کردی پیروز شدی پس بیا و کامل اعتماد کن تا فقط لذت ببری
از خداوند میخام که کمکم کنه و هدایتم کنه برای رسیدن به خواسته هایم
سپاس گذار شما و این سایت زیبا هستم .
سلاااااام سلااااااام سلامی به گرمی رابطه ی بسیار زیبا این دو فرشته مهربون
سلامی به زیبایی پرادایس بی نظیر
سلامی به گرمی نگاه پر از مهر استاد عزیزمون
سلام استاد جااااان سلام خانم شایسته عزیز که انقدر قدرتمندانه کنار استاد عزیزمونه و دوربین به دست و خستگی ناپذیر هم هست قطعا که خداوند در وجود شماست قطعا ک خداوند از قدرتش به دست های بانو شایسته داده و از نفوذ کلامش به استاد عزیزمون که صحبت هاش مثل قران حقه و تگه مثل وحی منزل قبولش کنیم قطع به یقین زندگیمون عوض میشه
استااااد واقعیت من یکبار متن نوشتم و آماده بود برای ارسال منتها دستم خورد برگشت به صفحه قبل و متن کلا پاک شد اولش ناراحت شدم چون واقعا با کای اشک نوشته بودمش ولی بعد با خودم فکر کردم حتما خیری هست حتما نشانه ای هست و وقتی بیشتر فکر کردم متوجه شدم آخر متن به عشق دلم گفتم یه متنی نوشتم که میشه متن انتخابی ،دینگم خورد فهمیدم با وجود اینکه کلی مطلب راجع به حرف مردم در متن قبلی نوشته بودم اما خودم هنوز درگیرشم و مت جه شدم این متن باید برای خودم بنویسم نه اینکه بشه متن انتخابی
خداااایا عااااشقتم که در هر لحظه مارو هدایت میکنی با نشانه هات بهم میفهمونی که کار درست چیه
من با دیدن این فایل خدامو پیدا کردم ،همون خدایی که همیشه یلدای کوچولوی خودش سوار بر دوشش میکرد و با خودش میبرد و تو مسیر دست رو هرچیزی میزاشتم نه نمیگفت چون یادگرفته بودم تسلیم باشم و از مسیر فقط لذت ببرم و کارامو بسپرم دست خدا من فقط شکرگزار نعمتاش باشم و بزارم خدا کارارو درست کنه انقدر به نتیجه نچسبم انقدر با عقل کوچیک خودم نخام کارارو درست کنم
واااای که چقدر این گرمی دست خدا که دستمو گرفت رو دارم حس مسکنم میکنم چقدر خوبه دوباره رو دوش خدا سوار بشم با موهاش بازی کنم مثل بچه کوچولوهایی که میرن گردن باباشون ،این حس دارم الان ،
خدایا منو ببخش که تورو فراموش کرده بودم
خدایا منو ببخش که وهابیت تو یادم رفته بود
خدایا منو ببخش که یادم رفته بود که تسلیم تو باشم خدایا منو به خاطرتک تک لحظه هایی که به تو شرک ورزیدم ببخش
استاد جااااان تو با من چه کردی با این فایل تحولی در من ایجاد کردی که که گمشده امو پیدا کردم
یافتم یافتم سقراط که میگن دقیقا الان منه ،یافتم من انقدری ارزشمنده که نمیشه با هیچ چیزی مقایسه کرد
خدا انقدر منو دوس داره و عاشق من که میخواد منو به خواسته هام برسونه،اون ور دنیا به بنده ی نازنینش الهام میکنه که یه انیمیشن ببینه و با اون انیمیشن با بندش صحبت میکنه، جلاالخالق
این فایل مختص مختص منه یعنی دقیقا برای من ساخته شده ،خدایا شکرت به خاطر تک تک انسان هایی که شدن دستت تا منو به تو برسونن
استاد جان با دیدن این فایل کلی منقلب شدم و به وضوح دیدم که چقدر جالبه که همه ی ما این شخصیت هارو در درونمون داریم هر سه شخصیت گربه چکمه پوش ،سگ مثبت اندیش و دختر گلدی لاکس
گربه چکمه پوش شخصیتی که ترس در وجودش هست ،مغروره،کارارو میخواد خودش انجام بده و روی توانایی هاش حساب کنه در صورتی که باید روی خدا حساب کنه ،از مسیر زندگی و هدفش لذت نمیبره فقط به هدف فکر میکنه و نتیجه و همه ی ایناس که باعث میشه با زور به همه چی برسه و هر چی جون داره از دست میده
،شخصیتی که غرورش اجازه نمیده حتی رابطه ای عاطفی رو برقرار کنه
شخصیت دختر گلدی لاکس
شخصیتی که نعمت هایی که تو زندگیش هست رو نمیبینه و میره که یه چیز دیگه ای رو پیدا کنه ،خانواده ای که داره و بدنبال خانواده است به قول شاعر میگه آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم
و اما شخصیت سگ مثبت اندیش
شخصیتی که آروم و بدنبال لذت بردن از زندگی و نگاهش به زندگی همیشه مثبت هستش و از لحظه لحظه زندگیش لذت میبره و میدونه که کسی هست که کاراشو انجام میده و اون فقط باید تسلیم باشه و آروم باشه اونباید فقط لذت ببره فقط باید پارو بزنه به قول شاعر که میگه
کسی آمد که حرف عشقو با ما زد !
دل ترسوی ما هم دل به دریا زد !
به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی …
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست …
یه عمری راهه و در قدرت ما نیست …
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست …
به امیدی که ساحل داره این دریا !
به امیدی که آروم میشه تا فردا !
به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره !
به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره !
دل ما رفته مهمانی به یک دریای طوفانی …
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ..
.
یه آیه از قران هم هست
مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اَللّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اِسْتَمْسَک بِالْعُرْوَهِ اَلْوُثْقیٰ وَ إِلَی اَللّٰهِ عٰاقِبَهُ اَلْأُمُورِ
و هر کس تسلیم خدا شود و با تمام وجود به پرستش او روی آورد قطعاً به محکم ترین دستاویز چنگ زده است و فرجام کارش نجات و رستگاری است، چرا که فرجام کارها به سوی خداوند و در اختیار اوست.(لقمان- 22)
تسلیم بودن بهترین شخصیتی که میشه هرکسی داشت و این در سگ مثبت اندیش بود حتی نگاهش انقدر زیبا بود که گل های گوشتخوار برای اون شده بودن وسیله ای برای راحت شدن مسیر مثل گلستان شدن آتش برای ابراهیم
مثل شکافته شدن دریا برای موسی
واآی که چقدر میشه از یک انیمیشنی که براحتی میشه ازش رد شد و فقط به عنوان یک کارتون تماشا کرد ین همه ازش آگاهی دریافت کرد
عاااااشقتونم استاد سپاسگذارم به خاطر وجود شما که وجودتون از وجود خداست
حالا میخوام تجربه خودم بگم و بگم چرا این فایل مختص منه ،من و عشق دلم اسفندماه پارسال یه تصمیمی گرفتیم البته بیشتر تصمیم من بود اینکه خونه رو تحویل بدیم و وسیله هارو بفروشیم و مهاجرت کنیم اینکارو کردیم اول عشق دلم فرستادم ترکیه و بعد هم قرار شد منم برم قضیه اونجوری که ما میخواستیم نشد و عشق دلم مجبود شد بعد از سه ماه برگرده ایران و ما چون خونه نداشتیم رفتیم خونه ی مادرم اینا
تک تک این شخصیت هارو من تو این چندماه تجربه کردیم شدم گربه چکمه پوش چنان غروری منو گرفت و گفتم با توانایی هایی که دارم خودم میسازم شبانه روز کار کردم بدون هیچ لذتی از مسیر فقط با خودم میگفتم باید پول بسازم ،باید همه چید درست کنم یه هدف گذاشتم ففط به نتیجه فگر کردم تازه یادم رفت که خدایی هست من بایدبسپرم به اون ،نه اینکه با این عقل کوچیکم مشکلاتم خودمو حل کنم از کسی کمک نمیگرفتم میگفتم خودم این غرور لعنتی به خاک سیاه میکشونه و تمام جون هایی که داری میگیره باعث میشه آدم هایی که دوسد دارن نبینی چون به قول اون گربه یک کسی بیشتر از اون دوسد دارن و اونم غرورت
انقدری مغرور شدم که میگفتم من ،من انجام میدم خدایا منو ببخش که در برابر تویی که قدرت مطلق هستی قد علم کردم واااااااامصیبتا به من، یادم میافته از خدا خجالت میکشم
و واقعا از ته قلبم توبه میکنم از خدا طلب آمرزش میکنم خدایا منو ببخش ،مثل گربه چکمه پوش ترس وجودم گرفت ترس من از نوع ترس از حرف مردم بود ترسیدم گفتم بخوام بیام برگردم بزارم دیگران به من کمک کنن مردم چی میگن ،یا بخام بیام تو اون منطقه خونه بگیرم مردم چی پشت سرم میگن وااااای از این ترس ، واگه با ترسات روبرو بشی خدا بهت پاداش میده ،واقعا فهمیدم که من بدون خدا هیچم هیچ،همه چیو باید بسپرم به خدا و فقط فقط روی خدا حساب باز کنم ولاغیر
شخصیت دختری که خانواده داشت ولی دنبال خانواده بود ،فردی که نعمت هایی که جلو چشمش نمیبینه و ناسپاس ،این نو خصلت رو هم داشتم خانواده ام همیشه پشت من بودن همیشه همیشه هوامو داشتن ولی انقدر که شرایط سخت رو برای خودم سخت تر کرده بودم که محبت های خانواده رو نمیدیدم تا حرفی میزدن به خودم میگرفتم و ناشکری میکردم ما بعد اینکه عشق دلم اردیبهشت اومد رفتیم خونه مادرم اونجا با ناشکر هایی که داشتم همش گیر میدادم به خانواده ام که شما به من اهمیت نمیدین دقیقا مثل گلدی دنبال چبز دیگری بودم
ااااای خدا منو ببخش به خلطر ناسپاسی ام
منو ببخش که نعمت بزرگی مثل خانواده بهم دادی و ندیدم
خدایا من توبه میکنم توبه ام بپذیر
خدایا منو ببخش که دست هایی که فرستادی دستمو بگیرن ندیدم وفقط غر زدم منو ببخش
و اما خداروشکر میکنم که شخصیت سگ مثبت اندیش رو داشتم ،با توجه به محصولاتی که از سایت استاد خریده بودم و فایل های رایگان شخصیت مثبت اندیشی هر ازگاهی کار میکرد
مادامی که کنترل ذهن میکردم
مادامی که توکلم به خدا میکردم
ما امی که حالم خوب نگه میداشتم
مادامی که از مسیرمون لذت میبردم
نتایج خودشون نشون میدادن
به خاطر اینکه روی محصول کشف قوانین زندکی و ثروت یک از لحاظ مالی درامد ماهیانه 15 میلیون رو داشتم و قرارداد داشتم
دلیلش این بود که توشرایط سختی که بود شروع میکردم به شکرگزاری،به خودم یادآور میشدم که باید حالمو همیشه خوب نگهدارم
چون قانون بدون تغییر خداوند همینه
احساس خوب=اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
و همیشه به خودم متعهد میشدم که من هستم که با افکارم زندگیمو را میسازم به خاطر همین هر زمانی که این قانون هارو رعایت میکردم شخصیت سگ مثبت اندیش دز من پدیدار میشد وشرایط بهتر میشد
خدایا شکرت که استاد عزیزم ،پیامبر زمانمون رو با هدایت به یک انیمیشن دستمو گرفتی و منو از تاریکی ها بیرون اوردی
خدایا شکرت که قدرت درک بهم دادی و منو هدایت کردی
خدایا شکرت که فهمیدم من بدون تو هیچم
خدایا شکرت فهمیدم من هیچ وقت با عقل کوچیکم نمیتونم زندگیمو درست کنم و باید بسپرم به تو
خدایا شکرت که من هم نظرکرده ی توام که تگر هم یه مدتی میرم تو خاکی میای و دستمو میگیری و میاری تو صراط مستقیم
خدایا شکرت
خدایا ما رو ببخش و بیامرز و مارو هدایت کن به مسیر انسان هایی که به آن ها نعمت دادی نه گمراهان
خدایا ای خدااااای مهربان و وهاب من ،من فقیر توام
سلام وقت بخیر
عرض وادب احترام به شما دوستان عزیز
ان شاءالله که هر جایی هستید حال دلتون عالی باشه
حقیقتا من زیاد کامنت نویسی ندارم
و هر جا که الله مهربان بگه همونجا مقاومت شکسته میشه
تشکر فراوان از کامنت زیبایی که حال دلم رو خوب کرد
اینجا نوشتید
بسیار بسیار لذت بردم و اشکام جاری شد
از اون آیه قرآن که چقدر به جا خوندم
و بسیار زیبا و تحسین برانگیز کامل توضیح داده بودید و من به شخصه
کامل خوندم و بسیار هم لذت بردم
از اینکه دستی از دستان خدا شدید
برای اینکه من بتونم این آیه قرآن رو ببینم
برای شما طول عمر با عزت از خداوند متعال آرزو دارم
سلام و احترام به دوست عزیزم ممنون که وقت گذاشتین و کامنت بنده رو خوندین ،انشا… که موفقیت های روز افزونتون اینجا بنویسین
کامنت نوشتن و کامنت خوندن خودش یکی از راه های کار کردن روی خودمون ،منم خودم زیاد اهل نوشتن نیستم دوس دارم نتیجه های بزرگ بگیرم بعد بیام بنویسم و این اشتباه ،از کوچیکترین چیزهایی که درک میکنیم باید بنویسیم با نوشتن و کامنت گذاشتن صدر صد تمرکزت میره روی نوشته و آگاهی هایی که درک کردی و این خودش یعنی تمرین باعث میشه کنترل ذهنت قویتر بشه ،من خودم تجربه کردم مادامی که تو سایت هستم کامنت میزارم کامنت میخونم مقاله هایی که خانم شایسته زحمت کشیدن ،از عقل کل استفاده میکنم نتایج خیلی زودتر و واضحتر اتفاق میافتع واقعو اینو با پوست و گوشت و استخونم درک کردم ،خوشحالم که شدم دستی از دستای خداشدم تا بتونم آیه ای از قران رو اینجا بنویسم بشه نشانه ای برای شما خداروشاکرم
همیشه همیشه گفتم وقتی با هر حرکتی دستی از بنده ای رو میگیری مطمن باش دست دیگه ات تو دست خداست
راستی دوست عزیزم باورتون نمیشه موقعی که این کامنت نوشتم انقدز اشک ریختم که زلال شدن قلبم رو حس میکردم ،اشکام بند نمیومد حس خیلی قشنگی بود انگار سرم گذاشته بودم تو دامن خدا داشتم باهاش حرف میزدم اونم دست نوازشش رو سرم میکشید میگفت چیزی نیست خودم درستش میکنم قربونت برم ،خیلیییییی حس عجیبی …
برای شما دوست عزیز این حس و حال رو از خدا براتون میخوام
به نام هدایت الله
درودخداوند برشما برادر خوبم
تبریک میگم بهت پسر دیدگاه مفیدی که نوشتی برای من یک هدیه خداوندی بود واقعا سپاسگزارم ازت
کامنت شما آنقدر من رو غرق خودش کرده بود که دیگه نتونستم جلوی اشکامو بگیرم
الان که دارم مینویسم با حال زار و نزارم برای شما مینویسم اشک امونم رو بریده
چکار کردی پسر با احساسات ما خلاصه دمت گرم نگاه من رو بهتر از قبل باز تر کردی تا خدا را بهتر صداش کنم
شادی تو شادی ماست الاهی همیشه شاد وسرزنده باشید انشاالله
به نام خدای زیباییها
ردپای 35
سلامبه استاد خوبم سلام به مریم عزیزم
سلام به دوستانی که من هر موقع کامنتهاشون رو میخونم انرژی میگیرم و بعد هم درس میگیرم
خدارو شکر میکنم برای اینکه تو این سایت هستم ممنونم از شما دو عزیز که اینقدر به فکر شاگردهاتون هستین
هر چند وقت یه فایل میذارین و به ما یه هشدار میدهین که بابا اگه مثبتفکر کنین و به زیباییها توجه کنین همه کارها به آسونی انجام میشه یعنی مشکلی برات پیش میاد آرام باش و بر زیباییها توجه کنین و هواستو از روی اون مشکل بردارو با ایمان بالا بسپارش به خداوند که او بهترین حلال مشکلات هست
کارتون پر مفهومی بود بابد برای هر کاری که انجامش میدیم روی خدا حساب کنیم نه اینکه غرور داشته باشیم چون ما هیچ کاری رو خودمون نمیتوانیم انجامش بدهیم
وقتی سپاسگزاری زیاد میکنیم خداوند هم نعمت زیاد به ما عطا میکند
سپاسگزاری کلام معجزه گری ست
چه کارهایی که با سپاسگزاری مداوم انجام شده به خودی خود و تمام اینها کار خداوند هست
خدایا من به تو و عدالت تو ایمان دارم
در پناه خداوند باشین
سلام ب استاد عزیزم و مریم بانوی دوسداشتنی
چقدرررر زیبا استاد توهمه چی ردپای قانون رو میبینند و زیبا برای ماتوصیح میدن
گفت اسان گیر برخود کارها کز روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش…
واقعا ماجرای این انیمیشن همین ماجراست
لدت ببریم
از لحطه ها از داشته هامون
همون چیزهایی ک الان داریم برا خیلی ها ارزوست
این روزها بیشتر از قبل تو حال خوبم
اونقدرررر ک هرکی منو میبینه متعجب میشه از این حال و احوال
نمیدونن ک من در قلب خودم خدایی پیدا کردم ک مالک تمام اسمانهاو زمین است.((خدایی که همیشه فکر میکردم تو اسمونهاست و کیلومتر ها دور از منه))
منبع عشق و ثروت
منبع ارامش و سلامتی و هرچیز خوب دیگر
و قانونی ک بمن این قدرت رو داده ک خالق زندگی خودم باشم هرجور ک دوسدارم.
ب گدشته خودم ک نگاه میکنم دیدم مثل اون سگ ماجرا بودم
سرخوش و خوشحال
روزهای شاد زیادی داشتم
سرخوش و مستان
دوستان خوب
روزهای قشنگ
خاطرات زیبا
صدای خنده هام همیشه بالا بوده
میخندیدم
لدت میبردم از همه چی
حتی روزهایی ک هزارتومان نداشتم
اما تکه ای بزرگ کم بود
(( اول ارزشمند دونستن خودم
دوم لیاقتم
سوم شناخت خدایی ک هرچی بخام بهم میده و بیشتراز من مشتاقه برای موفقیت من
چهارم اعتماد و توکل ک منم رو هم هدایت میکنه ب سمت خواسته هام
و مهمتر از همه من خودم مسول تمام زندگیم هستم)))
کارتون رو ک نگاه میکردم دیدم من از هر شخصیت یک بخش توی وجودم دارم
از گربه چکمه پوش
سگ
دختر یتیم
شعبده باز
و خانم گربه
ازهرکدوم تو وجودم پیدا کردم
اما شخصیت سگ بیشتر بوده ک روزهام خوشتر بوده.
مثل خانم گربه دنبال 1نفر ک کنارم باشه(این یعنی گدا بودن و دنبال عشق بیرون از خودت بودن و نتیجه اشم همه میدونیم)
دحتریتیم(همیشه خیییییلی نعمتها تو زندگیم داشتم ک ارزوی خیلی ها بوده و من ندیدم مثلا خانواده ام ک همیشه شاکی بودم و ناراحت.البته چون خییییلی اهل شکایت کردن و حرف زدن با کسی تبودم در این موارد خداروشکرررررررر خیلی ازار دهنده نبود فقط 1مدت کوتاه بود)
شعبده باز( جلب توجه و خاص بودن و توچشم بودن ک منم زمانی برای جلب توجه پدرو مادرم خییییییلی ازاین کارها میکردم و نتیجه شرک رو همه میدونیم خاری و خفت بود و از زمانی ک کنار گداشتم و خاستم فقط برا دل خودم زندگی کنم نه برای تایید شدن از طرف پدرو مادرم همه چی تغییر کرد)
گربه چکمه پوش(زمانی معرور ب این شدم ک من4تا داداش دارم و بابام مثل کوه پشتم هستند ک نمیزارن اب تو دلم تکون بخوره اما باز هم پاداش شیرین و عبرت امیز شرک نصیبم شد و باعث شد من بیداربشم ک نباید رو هیچکسی حساب کنم)
این روزها خییییییییییلی تلاش میکنم از زاویه استادم و توحید ب همه چی نگاه کنم
درصلح باشم باخودم و رفتارهام و نقصهام و کوتاهی هام و ارزشمندی های زیبایی ک برای خودم ساختم
درصلح باشم با عقاید و اعتقادات ادمها
بپدیرم ک این 1 مسیره برای همه
و بقولی هرکسی از 1کجا شروع کنه و بخاد در نهایت بهش میرسه
انشا.. ک همه مون زودتر بیداربشیم و تواین مسیر بمونیم و ادامه بدیم و ببینیم تمام نعمتهایی ک الان داریم و نخایم زود ب اخر مسیر برسیم
همین الانم کلی خوشی تو زندگیهامون هست ک میشه لدت برد
از دوستان
درامد
کارمون
خانواده
ازادی
از شخصیت زیبایی ک داریم برا خودمون مثل 1 مجسمه ساز با ارامش و زیبایی میسازیم و لدت میبریم از رشد دادن خودمون
و استادی توحیدی و عاااالی ک مسیر رو نشونمون میده ک اسانتر و لدتبخش تر ب خاسته ها برسیم و رشد کنیم و بزرگ بشیم.
و در نهایت مثل گروه دوستی بریم دنبال لدت بردن بیشتر با همون چیزهایی ک داریم و خوشی بیشتر و بیشتر و بیشتر در انتطارمونه
اگر چیزهایی ک الان داریم ببینیم و سپاسگدار باشیم و مثل سگ ماجرا سخت نگیریم و دنبال ارزویی خاص نباشیم
اینارو برا خودم نوشتم
سپاس بیکران از استاد توحیدی عزیزم و مریم جان ارام و درصلح با خودش و همه جهان
سلام خانم نصیری عزیز
سپاسگزارم بابت کامنت بسیار زیباتون مخصوصااین جمله تون که گفتید
اونقدرررر ک هرکی منو میبینه متعجب میشه از این حال و احوال
دقیقا همینطوره تو هر بعد فرکانسی که هستیم مخصوصا تو فرکانسهای نزدیک بخداوند یه حس شور وشوق یه حس نزدیکی به خداوند هست که کسایکه تو مدار و فرکانسهای روزمرگی اسیر شدن واقعا متعجب میشن از بابت این نوع رفتارها، چون از زاویه دید و مدار خودشون به اون رفتارها، قضاوت میکنند. واینکه پذیرش کردید تمام اتفاقات زندگی بدست خودمونه، این خودش از شجاعت میاد، چون اولش ذهن پذیرش نمیکنه که بابا تو فلان اتفاق فلانی مقصر بود ولی وقتی به این حد از شجاعت برسیم که تمام اتفاقات رو خودمون رقم زدیم، یه آزادی وصف ناپذیری میده که پس من خالق تمام شرایطم، اونموقع ناآگاهانه خلق کردم پس تلاش میکنم که چیدمان افکار بعدیم رو آگاهانه بسمت خواسته هام خلق کنم، ممنون از کامنت زیباتون باعث شد بیشتر قوانین رو درک کنم.
سلام ب دوست مهربان حمید اقا
بینهاااااایت از شما سپاسگدارم بابت نوشتن دیدگاهتون
و چقدررررر عالیه ک جایی هستیم ک حال و هوای هم رو و حرفهای همدیگه رو درک میکنیم
و همدیگه رو تحسین و تشویق میکنیم ب ادامه دادن و جلو رفتن
و من بینهاااااایت از خدا از استاد عزیزم و مریم جانم و تمام بچه های سایت سپاسگدارم ک همچین مکانی هست و میشه خودتو رشد داد و جور دیگه زندگی کرد…
و من همیشه دلم میخاسته ک جور دیگه زندگی کنم
چون همیشه ته دلم اینو بهم میگفته من لیاقتم بیشتر از اینه و این اسمان و زمین ک مسخر من شده با ارزش تر از اونه ک بخام درگیر 1سری مسایل حاشیه ای بشم ک همه پدیرفتیم زندگی همینه دیگه….
و چقدررررر خوشحالم و خداوند رو سپاسگدار ک با استادی منو اشنا کرده ک جور دیگه ای زندگی میکنه
اونجور ک شایسته اشرف مخلوقات هست
و منم تمام تلاشمو میکنم ک اینچنین زندگی کنم
باشد ک خداوند هدایتم کنه ک در این راه ثابت قدم باشم و استوار
ک من بدون اون هیییییییچ هستم
در پناه الله یکتا
سلام به دوست خوبم خانم نصیری عزیز
داشتم امروز به سایت استاد فکر میکردم و امروز کامنت شما برام اومد که مهر تایید توجه و افکارم شد، اینکه یه سایت الهی هست همه چیز توش خوبه، انرژیش مثبته و هر کی وارد این سایت الهی میشه و یکم توجه میزاره اصلا حال و هواش بمب انرژی میشه، چقدر انسانها تو روزمرگی هستن و حتی این صحبتهارو بشنوند و یا نوع رفتار مارو ببینند،بهمون یه نگاه عاقل اندر سفیه میکنند،گویی ما از یه فضای دیگه اومدیم، و هر کسی تو هر مداریه، واقعا حق بجانب هست، همینطور که ما از یه زاویه داریم به خداوند و قوانینش نگاه میکنیم و بقیه هم دقیقا تو یمدار و زاویه دیگه به خداوند و قوانینش نگاه میکنند.من وقتی وارد این سایت میشم فقط دارم دوستان رو تایید و تحسین میکنم، که ببین چقدر دوستان هستند برای خودشون برای ورودیهای ذهنشون ارزش قائل شدن که انقدر انرژی و زمان میزارن و دقیقا همین ورودیهای عالی هست که اتفاقات بعدی زندگیمون رو به بهترین نحو رقم میزنه
همیشه و همواره بهترینهارو از خداوند براتون خواستارم
سلام به استاد و خانم شایسته و بچهای سایت
{تصمیم گرفتم نکاتی که نت برداری میکنم رو به صورت کامنت هم بنویسم
که توالی کامنت ها توی پروفایلم نقشه ی راهی باشه که اومدم.}
اولین نکته که مهمترین نکته ی صحبت های استاد بود این بود
که
ادمیزاد اگر فقط به عقل خودش تکیه کنه
هدایت و راهنمایی و کمک های خدا درعین اینکه ازشون استفاده
میکنه ,رو فراموش میکنه.
و این چقدرمیتونه تو مسیر اشتباه بندازتش.
این تو وجودخیلی از ادماست که اگر اگاه به هدایت همیشگی خدانباشن به خودشون غره میشن
و کردیت و اعتبار همه ی دستاوردهاو نعمت های خدارو به خودشون میدن.
خودمن هم دراکثر مواقع همین فکراشتباه رو دارم
و هیوچ وقت فکرنکرده بودم بهش.
این موضوع باعث شده که من وقتی نیاز به کمک و راهنمایی دارم ,اولین نفر خدا نمیاد تو ذهنم
توموقعیت های سخت ازش کمک نمیخوام و فقط روی خودم حساب میکنم
یا به قول استاد شرک میورزم و قدرت رو به همه میدم غیراز خدا.
نویسنده این سناریو به خوبی درک کرده بود که ادما هرچی توزندگیشون دارن
بخاطر افکار باورها و فرکانس هاییه که به جهان هستی ارسال میکنن.دنیا ایینه ی باورهای ماست.
هرچی که داریم و هرچی که نداریم بخاطر فکر و باوریه که حاکم بر ذهن ماست.
این مفهوم واقعی خالق زندگی خود بودنه.
به اشتباه از بچگی تقدیر و سرنوشت رو برای ما پررنگ میکنن .(درصورتی که همه ی بخشهای زندگی یه ادم اگر باورهاشو تغییر بده به باورهای مناسب ,میتونن صدو هشتاددرجه عوض شن.)
اگرباورهای مناسبی بسازیم میتونیم زندگی رو اون جوری تجربه کنیم که میخوایم.
این قانون خداست و قوانین خدا بی تغییرند.
کلید اموزه های استاد به نظر من اینه:
{{{{احساس خوب =اتفاقات خوب}}}}
ادم ها میتونن مثل کاراکترسگ توی انیمیشن,
خوش بین باشن و به چیزهای خوب و مثبت توجه و فکرکنن
تا همه چیز براشون اسونتر بشه (خداوند اسونشون کنه برای اسانی ها )
و میتونن برعکس این عمل کنن
و دنیا بهشون نشون بده که باورها و افکارشون درسته.
مرسی که وقت گذاشتید و کامنتمو خوندید.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان
استاد جان الان دیگه مطمئن شدم که راهم درسته و تا جای که به خودم نمره خوبی میدم و خوشحالم که با توجه به آموزشهای فوقالعاده شما درسهامو خوب یاد گرفتم بسیار خوشحالم که شاگرد خوبی هستم
استاد عزیزم منم این انیمیشن رو نگاه کرده بودم و تا 90 درصد درساشو به خوبی درک کردم و الان که شما در موردش حرف زدین و به نکته ها اشاره کردین،الان فهمیدم که چقدر عوض شدم و چقدر دیدم نسبت به جهان و قانون جهان عوض شده و از این بابت خیلی خوشحالم و از خداوند عزیزم سپاسگزارم که مرا به این راه فوقالعاده هدایت کرد تا از زندگیم لذت ببرم.الهی شکرت که هستی و دارمت
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت این فایل فوقالعاده که دوباره در از آگاهی برای من باز شد.
سپاسگزارم
سلامی گرم به همه عزیزان
استاد ازتون سپاسگزارم بخاطر درست کردن این فایل و حرف های قشنگی که زدید. من خودم این انیمیشن رو دیدم ولی اینجوری بهش نگاه نکرده بودم یعنی تا این حد.درکی که من داشتم کلا چیزی که یادم میومد از این انیمیشن این بود:
وقتی که گربه فهمید که آخرین جونشه و راهه دیگه ای نیست به خارها چنگ زد. مثل مثالی که شما تو 12قدم زدید وقتی که فقط یه راه باشه دیگه ایده هایی به ذهنش میاد که قبلا بهشون فکر نمیکرده،وقتی که داره از بلندی میفته به همه چی چنگ میزنه. ولی الان بهتر میتونم درک کنم و هرچی تعریف میکردین میگفتم اره اره… استاد چقدر خوب قوانین رو از همه جا درمیارین، چقدر خوب به همه چی نگاه میکنین واقعا تحسینتون میکنم.
در طول فایل اشک تو چشمام جمع بود.یاد جاهایی افتادم که خداوند کمکم کرده.
یه داستان در مورد سگها بگم که تو این فایل اشاره کردین. من تو ارومیه سرباز بودم. تو یه پادگان بزرگ که کلی سگ وحشی توش بودن. یه روز که نزدیک کوه بودم و از بقیه دور بودم یه دسته از سگایی که همیشه ازشون فراری بودیم به طرفم اومدن. یه لحظه خشکم زد هرجارو نگاه کردم کسی نبود،هرچقدر فکر کردم با دویدن هم به جایی نمیرسیدم. نمیدونستم چیکار کنم و همون جا خشک شده بودم. وقتی که فهمیدم هیچ راهی نیست مگه اینکه باهاشون بجنگم یه جرئتی پیدا کردم یه لحظه نشستم و گفتم یا الله سگها اون لحظه به چند قدمیم رسیده بودن و فکر کردم الان تیکه تیکه م میکنن ولی خدا شاهده همین که نشستم و یاالله گفتم مثل یه ماشینی که چطور ناگهانی ترمز میگیره اونا هم ترمز کردن و همه فرار کردن. مات مونده بودم اصلا باورم نمیشد که رفتن پرشده بودم از احساس سپاسگزاری. هروقت یادم میفته حس نزدیکی به خداوند بهم دست میده.واقعا آدم وقتی میسپاره و تسلیم میشه خدا همه کاری براش میکنه مهم نیست که با چی یا کی طرفه.
یه چیز دیگه اینکه من امروز صبح یه اتفاقی برام افتاد و ناراحتم کرد و از خداوند خواستم که منو انقدر بزرگ کنه که این چیزها برام مهم نباشه و بعد از دیدن این فایل خیلی با نگاه بهتری میتونم به اون موضوع نگاه کنم تا حس بهتری داشته باشم.خدایا شکرت که انقدر دقیقی.
سلام استاد نازنینم و مریم جان عشقم
استاد دیروز اینقدر حالم خوب بود واینکه از دوره کشف قوانین فایل 10 و 11 رو گوش کردم استاد برام سنگین بود مطالب از خدا خواستم که خدایا من درک بیشتری میخوام و رها کردم واخرشب مثل همیشه اومدم سایت دیدم شما این فایل رو گذاشتید بی معطلی گوش کردم یعنی استاد انگار فقط برای درک بیشتر من بود دیشب اشک حلقه حلقه میومد و به قدری خوشحال بودم که انگار تو بغل خدام و شما واسطه حرفاش و به قدری انگیزه گرفتم که فقط بال نداشتم..
استاد اونجایی که گفتید غرورگربه باعث مرگش شده و من اینرو درک کردم و به قول مریم جان هروقت قدرت رو به خودت دادی جوری کشیده شدم عقب که مدتها کار کردم تا اومدم بالا…و جایی که گربه به ترسش غلبه میکنه و با گرگ می جنگه و میگه شمشیرت رو بگیر من نمی ترسم و گرگ میگه دیگه کاریت ندارم و برووو خدای من یاد چند روز پیشم افتادم که چندساله دارم میجنگم بایک نفر که مثلا عاشق منه وقدرت گفتم دیگه نمیخوام باشی باقدرت گفتم تمامممم…اونجا دقیقا حس رهایی بهم دست داد و اونجا شروع کردم حرف زدن که خدا خودش قول فزونی داده قطعا افرادی میاین که هم فرکانس الانم باشن و تا حالا من تو دایره اون گیر افتاده بودم اما حالا تمرکزم روی خودم و خواسته های خودم هست و قطعا خدا کسی رو میاره که مثل خودمه..و آروم گرفتم عین یه پرقو که میفته روی یک دریاچه بزرگ و امن و رها کردم …
واومدم بازم تشکر کنم ازخدایم از شما و مریم جان وخودم که باتمام جان پای خودم وایسادم …
خدایاشکرتتتتتتتت…
سلام به استاد عزیزم
به مریم جونم
و سلام ب دوستان
بسیار لذت بردم
بسیار درس یاد گرفتم
استاد فایل های شما یک بخش پیام و آگاهی الهی ک شما بما میگید
یک بخش درسی ک از شما در شرایط میگیریم
یک انیمیشن را آنقدر زیبا دیدید،تحلیل کردید و این میزان آگاهی را ب ما گفتید.
و جالب اینکه همون زمان ک گذاشتید و یک انیمیشن دیدید ب یک انیمیشن ی هدایت شدید ک آنقدر آگاهی دهنده بود
و علاوه بر یادگیری نکات در انیمشین تک تک نگاه شما رو هم باید ببینم و یاد بگیرم
من انیمیشن رو دانلود کردم. دیدم لذت بردم و واقعا دیدم شرایط شرایطی بود ،نگاهی بود ک من هم خودم خیلی وقتها دارم
ک نمیبینم نعمت ها رو ب قدر کافی شکرگزار نیستم و یک تلاش بیهوده دارم و بعد ک دنبال نتیجه هستم میبینم باز رفتم جاده خاکی
البته نه ب معنای خیلی دوز شدن اما باز یک هدر رفت انرژی دارم
و من با خودم قرار گذاشتم این انیمیشن و فایل رو هر زمان ک نیاز ب یک انرژی مضاعف دارم و میخام چیزی ببینم ببینمش و لذت ببرم.
استاد دیدن یک انیمیشن خیلی عادی هست اما نوع نگاه شما بسیار برام تحسین برانگیزه
که یک آدم آنقدر توحیدی و حاضر در راه راست
و شکر میکنم که در کنار شما به کسب آگاهی ها میپردازم و از خدا میخام این تلاش خیلی خالص تر و قوی تر بشه
به نظر من این قانون اصلی جهان هستی اصل و اساس زیبایی جهانی و مفهوم میده و من عاشق این اصل و زیبایی هایش هستم.