درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-07 07:45:292025-04-30 07:34:38درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار
سلام به استاد شایسته نازنین
سلام به دوستان ارزشمندم
چقدر حس و حال این فایل خوب بود ، استاد عزیز شما واقعاً آدم رهایی هستید
رها از هر آدمی و هر زمانی و هر مکانی و فقط و فقط وابسته به خدایید ، خدایی که پایداره و چه در این دنیا و چه در اون دنیا با هر کدوم از ماهاست
داشتم به این فکر میکردم چی میشه اگر منم مثل استاد عباسمنش برم برای خودم یه جای خوب یه خونه دو خوابه بگیرم یه اتاقشو محیط کارم کنم و یک اتاق دیگه شو یه تختخواب بذارم برای خوابم ، بعدش هم هر موقع دلم خواست هر چیزی که دوست داشته باشمو بخرم هر پوششی که دوست داشته باشم و باهاش راحتم توی خونه خودم داشته باشم مثل استاد
آقای خودمو خونه خودم
جدا از خانواده زندگی کردن رو خیلی دوست دارم
هر ساعتی از شبانه روز میتونم با خدای خودم بلند بلند حرف بزنم و باهاش حال کنم
چه حالی میده:)
موضوعات مهمی صحبت شد توی این فایل جالبیش هم اینجاست که دقیقاً چیزیه که چند روز پیش بابت عجله ای که توی داشتن یک چیزی داشتم خدا نشونه ای برای من فرستاد که کاملاً هماهنگ بود با حرف هایی که استاد عباسمنش توی این فایل زدند
انگار که این فایل برای من به صورت اختصاصی ضبط شده
استاد شما راست میگید باید توی هر مرحله از هر چیزی بهتر بشم بعد خودش منو میبره مرحله بالاتر یعنی اصلاً هدایت میشم ، گفته میشه
زمانیکه می خواستم کار مورد علاقهمو یاد بگیرم مهارت کسب کنم تازه 6ماه از ورود من به این سایت گذشته بود و من تازه بعد یه عمری فهمیده بودم تو این دنیا به چی علاقه دارم…!
وقتی که شروع کردم به یادگیریش هیچ ایده ای نداشتم اکثر اوقات میخواستم عجله کنم ، میتونم بگم با تمرکز خیلی بالا داشتم کار مورد علاقهمو یاد میگرفتم
هیچ موقع خودمو اینجوری ندیده بودم
هیچ موقع بخاطر هیچ چیزی اینجوری بهای مالی و زمانی پرداخت نکرده بودم ولی من نمی تونستم اینکارو نکنم
اون چیزی که توی درون من داشت میجوشید قدرتش خیلی بالاتر از روزهایی بود که بی حس شدن پاها و کمرمو بعد از بلند شدن از کار میفهمیدم
توی کمتر از 2 سال شبانه روز مهارت کسب کردم من به جایی رسیدم که از یه کسی که توی دانشگاه تا مقطع فوق لیسانس داره درس این داستان رو میخونه ، بیشتر مهارت کسب کردم
رسیدم به جاییکه میتونستم برای خودمو آدم های دیگه هر نوع سایتی رو توسعه بدم
اینقدر خوب تکاملمو طی کردم سرعت اتفاقات خوب توی کارم رفت بالا ، از اون روزی که من شروع به یادگیری الفبای کارم کردم تا الان 2سال ونیم از این 3 سالی که با شما هستم میگذره ، از اون موقع تا حالا نه تنها خیلی عالی مهارت کسب کردم بلکه پول هم ساختم
در شرایط کاملاً آزاد!
در حالیکه اکثر برنامه نویسان در به در دنبال یه شرکتی هستند که بخواهند استخدام بشن ولی من استخدام خدا شدم اون کارهارو داره برام انجام میده
اگر خدا هدایتم نمیکرد قطعاً تا همین الانش هم توی در و دیوار بودم
استاد ، با عشق با عشق بهای تغییر و بهبود هر روزهمو میدم از زمان هایی که میذارم از کاری که باید انجام بدم
پریروز یه لحظه فشارم افتاده بود
متوجه شدم چند وقته پشت سر هم از 7 صبح که بیدار میشم تا 12-1 شب بکوب ، هم دارم روی خودم کار میکنم و هم دارم کار مورد علاقهمو انجام میدم
خیلی حال میده خداییش:)))
البته به کسی پیشنهاد نمیکنم این نوع کار کردن رو
ولی من با نشونه هایی که هر روز میبینم ، میتونم متوجه بهبودهام در مسیر زندگیم بشم
من طی چند ماه گذشته به این درک رسیدم که همه چیز بلاءاستثنا توسط کانون توجه من داره به وجود میاد و اگر کانون توجهمو تکرار کنم تبدیل به باورهای من میشه ، بابت همین شروع کردم به ساختن باورهای درست در مورد خودِ خدا
چون گفتم اگر همه چیز باورهای منه پس دریافت هدایت های من از خدا از دریچه باورهای من میگذره یعنی فهمیدم هر چقدر که من باورهامو در مورد خدا درست کنم مقاومت ذهنیم در برابر خدا و هدایت های خدا میاد پایین و به همون اندازه حمایت ها و هدایت هاشو دریافت میکنم
در مورد بهبود کانون توجه ام هم دارم همین کارو میکنم که توی قدم یازدهم خیلی خیلی عالی استاد یاد داده
حالا میخوام در راستای بهبود باورهای توحیدیم یک چیزهای مهمی از خدا بنویسم
چند وقت پیش هدایت شدم به سوره نمل توی قرآن و شروع کردم به خوندش تا منطق های قرآنی رو بکشم بیرون
تا اینکه رسیدم به آیه 8 سوره نمل
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(پس هنگامی که نزد آن آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانیان است)
تقریباً میشه گفت برای اولین باره که یک همچین چیزی رو دارم میبینم!!
که خدا در توصیف خودش دقیقاً همون چیزی رو داره میگه که ما فهمیدیمش یعنی اینکه جهان از این انرژی آگاه و قدرتمند شکل گرفته و داره گسترش پیدا میکنه
خدایی که همیشه و همه جا در هر زمانی حضور داره درون و بیرون همه ذرات عالم هستی از آدمیان گرفته تا حیوانات و گیاهان و سیارات و ستاره ها و کهکشان ها و جهان ها هستش
همون موقع میخواستم در موردش بنویسم ولی الهامی دریافت نکرده بودم
الان دقیقاً یک فرمولی از فیزیک رو به یادم اورد که توی این فرمول داره در مورد حقیقتی میگه که خداوند از خودش توی همین آیه گفته…!
میخوام یکم به بی انتها بودن خداوند پِی ببریم
این آیه از سوره نمل از اونجایی شروع میشه که حضرت موسی و خانواده اش وسط بیابون توی سرما در حال حرکت هستند
یه آیه قبلش که آیه 7 سوره نمل میشه ، داره اینو میگه:
إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
(هنگامی که موسى به خانوادهى خود گفت: همانا من آتشى احساس کردم ، به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد، یا شعلهى آتشى براى شما مىآورم، باشد که خود را گرم کنید)
بعدش حضرت موسی بدون خانواده میره سمت آتش
وقتی میرسه به سمت آتش چه اتفاقی میوفته؟
همون لحظه خدا اون حرف رو برای آگاه شدن حضرت موسی بهش میزنه
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(پس هنگامی که نزد آن آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانیان است)
این قسمت از آیه که کاملاً در مورد خودشه
أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ
و این قسمت از آیه هم که در ادامه اش میشه
وَمَنْ حَوْلَهَا
مترجما ترجمه ای که کردن اینجوریه که انگار خدا داره در مورد حضرت موسی میگه یعنی اون کسی که اطراف آتش هستش ، ولی چیزی که من دارم از این ترکیب می بینم همش در مورد خودشه
یعنی وقتی گفته:
بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا
(پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است)
یعنی فقط داره خودش از خودش میگه
داره خودشو معرفی میکنه
انرژی که درون و بیرون همه چیزه و از جزء به کل آگاهی کامل داره
سال 1905 فیزیکدان معروفی به اسم آلبرت اینشتین یک فرمولی رو مطرح کرد که معروف ترین فرمولی شد که باعث درک بهتر ما از جهان میشه
اون فرمول در فیزیک اینه
E=mc²
این فرمول بخشی از نظریه نسبیت خاص آلبرت اینشتین بوده
توی این فرمول ، E در اصل همون انرژی محسوب میشه ، همون انرژی که ما خدا صداش می کنیم و m به معنای جرم هست
جرم به هر چیزی در دنیای مادی گفته میشه که وجود فیزیکی داره و میتونه اثرات گرانشی یا اینرسی داشته باشه
این شامل همه چیز میشه: انسانها، حیوانات، اشیا، گرد و غبار، سیارات، ستارهها و حتی مولکولها و اتمها و سرعت نور c به عنوان یک ثابت بنیادی توی این تبدیل نقش داره
این معادله داره حقیقت جهان رو میگه
طبق این معادله ، انرژی تبدیل به جرم میشه یعنی هر چیزی که در دنیای مادی وجود داره و بعد همون جرمی که از انرژی وجود امده دوباره تبدیل به انرژی میشه
دقیقاً همون چیزی که خدا توی قرآن گفته
به این آیه توجه کنید
آیه 19 سوره روم
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ وَکَذَٰلِکَ تُخْرَجُونَ
(زنده را از مرده بیرون مىآورد و مرده را از زنده بیرون مىآورد، و زمین را پس از مردگىاش زنده مىکند؛ و اینگونه بیرون آورده مىشوید)
خداوند خودش داره دقیقاً در این آیه معادله فیزیک آلبرت اینشتین خدا بیامرز رو میگه
طبق فرمول E=mc² ، این فرمول انرژی (E) یک ذره رو در قاب استراحت اون یعنی در حالت سکون به عنوان حاصل ضرب جرم (m) با سرعت نور مجذور (c²) تعریف می کنه ، از اونجایی که سرعت نور در واحدهای روزانه یک عدد بزرگ هستش (تقریباً 300000 کیلومتر بر ثانیه یا 186000 مایل بر ثانیه)، این فرمول نشون میده که مقدار کمی جرم مربوط به مقدار زیادی انرژی هستش!!!
یعنی تصور کنید یک هسته خرما به طور متوسط حدود 1 گرم (یا 0.001 کیلوگرم) جرم داره ، حالا اگر این جرم رو در فرمول جایگذاری کنیم:
E=mc²
E = 0.001 \times (3 \times 10^8)2
اولیه که انرژی هستش برابر میشه با وزن هسته خرما بعد ضرب در 3 متر بر ثانیه میشه که همون هم تقسیم بر 10 به توان 8 میشه و عدد به دست امده ضرب در 2 که مربع سرعت نور میشه
برای درک بهتر باید بگم که این میزان انرژی برابر است با انرژی آزاد شده از یک انفجار هستهای بزرگ!!! در اصل ، انرژیای که از تبدیل کامل یک هسته خرما به انرژی حاصل میشه ، بسیار بیشتر از جرم اولیه اون هستش یا اگر بخوام واضح تر بگم انرژی داخل هسته خرما معادل است با انرژی تولید شده توسط میلیونها لیتر سوخت فسیلی!!!!
یعنی تصور کنید که این انرژی که ما اونو خداوند ، خدایی که تنها قدرت یکتای جهانیان هستش خدایی که اراده کنه میتونه در هر لحظه یک چیزی رو به وجود بیاره و یک چیزی رو از بین ببره چقدر بی انتها هستش
اصلاً نمیشه گفت
بخاطر اینکه حالا تصور کنید وقتی یک هسته خرما از این همه انرژی ساخته شده یک سیاره یا حتی یک کهکشان یا حتی کل کیهان از چقدر انرژی به وجود امده؟؟!!!!
برمیگردیم به همون آیه 8 سوره نمل
طبق این آیه از سوره نمل و این فرمول از فیزیک داره دقیقاً بی انتها بودن خداوند رو ثابت میکنه
من مغزم بیشتر از این نمیتونه این عظمت رو توصیف کنه ، واقعاً مغزم دیگه نمیکشه
ما با یه انرژی طرف هستیم که از ریز اتمی گرفته تا بزرگترین اجرام کیهان یعنی 200 تریلیون کهکشانی که فقط شناخته شده در حالیکه خیلی بیشتر از ایناست یا حتی بالاتر از اینا در اصل جهان هایی پس از این جهان مادی
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (آیه 15 نوح)
(آیا نمیدانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده است)
حالا فکر کنید خدایی که اینقدر بی انتهاست و اینقدر قدرت داره که هر لحظه اراده کنه میتونه یک چیزی رو به وجود بیاره و یک چیزی رو از بین ببره
داره به من و شما میگه
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
(هنگامی که بندگان من از تو در بارهى من بپرسند، همانا من نزدیکم و درخواستِ درخواست کننده را وقتى که مرا بخواند پاسخ مىدهم، پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند)
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
یعنی فقط باید نگاهم به خدا باشه
خدا داره برای همه ، همه کار میکنه
اون اینقدر آگاهه که میدونه منو از کدوم مسیر ببره که بهترین مسیره
به قول استاد عباسمنش توی جلسه سوم قدم هفتم ، ما نمیتونیم با شریط الانمون برای یک روز بعد یک ساعت بعدمون یک دقیقه بعدمون هم برنامه ریزی کنیم چون جهان هر لحظه در تمام ابعاد داره تغییر میکنه
ما فقط باید به این جریان اعتماد کنیم و طبق این آیه عمل کنیم به اون چیزهایی که خدا بهمون میگه
من که قطعاً تا جاییکه بتونم همین کارو میکنم ، بخاطر اینکه اصل و اساس دنیا خداست
اونه که داره همه کار برای من میکنه ، اون همه چیزه
همه چیز
از خدا میخوام خودش کمکم کنه بیشتر مطیع و تسلیمش باشم چون خودش خلقم کرده خودشم نسبت به من کاملاً آگاهه
آگاهی محض
قدرت مطلقه
ربّ العالمینه
ربّ العالمین
وااااااااااااای خدااااااااای من
الله اکبر از این همه عظمت
سلام حسن جان داداش توحیدی من
سلام استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
خداوند رو هر لحظه سپاسگزارم از این عظمت
یکم دیگه ادامه میدادی حسن جان دود از گوشام میزد بیرون
شاکر خداوند هستم بابت این سایت بینظیر که هر لحظه به آگاهی هامون می افزاید
چه عظمتی داره این کیهان
خدا قوت به همه دوستانی که مستمر کامنت میزارن و چراغ های این مسیر رو روشن نگه میدارم
دم همتون گرم خدا برای همه مون حفظتون کنه
در پناه الله مهربان باشین
سلام استاد سلام مریم جان سلام دوستان خوبم
خدایاشکرت بابت این فایل فوقالعاده
پاسخ به سوال اول:من فردی عجولی هستم و خیلی چیز های سطحیتر را بخاطر میارم که من سعی کردم و ادامه دادم تا اینکه بهتر بشم و به نتیجه برسم.
پاسخ به سوال دوم:وقتی این فایل روی سایت قرار گرفت گوش دادم و سریع یادم آمد که من اواخر برج 8 امسال دوره عزت نفس را خریداری کردن وشروع کردم و به خودم گفتم که من باید به تمرینات متعهد باشم و زندگی خودمو تغییر بدم تا جلسه 6 جلو رفتم الانم توی جلسه شش گیر کردم دلیلش مشخصه که من سعی کردم بیبنم جلسه 2 چه گفته شده و به صورت درست عمل نشده والان که درجایی قرار گرفتم که مشخص شده که من خودمو دوست ندارم و خودمو لایق نمیدونم و ….
واین عجول بودنم باعث شده که تکاملم رو طی نکنم وسریع برم بدون درک به جلسه بعدی
و خیلی نگاه میکردم افرادی که بامن هم مسیر بودن الان کجان نکنه من عقب ماندم و ناخودآگاه سعی میکردم خودمو مقایسه کنم
من توی شمع سازی خیلی عالی هستم اما. ازخودم توقع دارم که زمانی که همه چی خوب شد همه امکانات ومواد لازم خریدم من حرکت میکنم و شروع میکنم به پول ساختن و رشد وپیشرفت
برنامه من از دیدن این فایل وتصمیم دارم که به تمرینات جلسات عزت نفس بیشتر متعهد بشم و هر جلسه را تا در خودم نهادینه نکردم تا درک وتکاملم طی و نشده نروم سراغ جلسات وآگاهی های بعدی
به نام الله هدایتگرم
سلام استاد جانم و سلام به همه دوستان عباسمنشی خودم
اولینچیزی که موقع گوشدادن به ذهنمرسید این بود که چقدر قران کامل تکامل رو توضیح داد و خداوند چقدر مارودوستداشته که اینقدر راحت میخواسته مارو هدایت کنه به مسیر درست
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ﴿4﴾
خداست که آسمان ها و زمین را و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد. برای شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست، [با این حال] آیا متذکّر و هوشیار نمی شوید
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿5﴾
[همه] امور را [همواره] از آسمان تا زمین تدبیر و تنظیم می کند، سپس در روزی که اندازه آن به شمارش شما هزار سال است به سوی او بالا می رود
الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ۖ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ
همان کسی که آنچه را آفرید نیکو ساخت، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد،
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَهٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ
سپس نسل او را از چکیده ای از آب پست و بی مقدار قرار داد
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۚ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ ﴿٩﴾
آن گاه او را [از جهت اندام] درست و نیکو نمود، و از روح خود در وی دمید و برای شما گوش و چشم و قلب آفرید در حالی که اندک سپاس گزاری می کنید
چقدر این تکامل خوبه اخه وقتی درکش کردم جریان تکامل رو تونستم با حس خوب واینکه مسیر درست همینه پیش برم ، حالم خوب شد که بابا مسیر همینه من نباید عجله کنم
آفرینش خودمن با تکامل بوده وزمان برده هرچیز برای درست شدنش یکتایمی داشته پس چرا من باید برای رسیدن به خواستم عجله کنم
موضوع سلامتی و تناسب اندام که الان در حال انجامشم خیلی دوست دارم که به اونچه مشخص کردم برسم ، اما من اینقدر دیگه درس گرفتم از موضوع تکامل که اصلا عجله نمیکنم برای رسیدن و میدونم باید زمان بدم و انجام بدم تمریناتم رو تا برسم هرموقع ذهنم میگه امروز بیشتر از حد مجازت ورزش کن یا اصلا امروز کمتر از اونچه که مشخص شده بخور تا زودتر برسی به خودم میگم دیگه عجله نمیکنم برای رسیدن به هدفم بدوبدونمیکنم و میزارم همونطور که درست هست پیش بره و لذت میبرم از مسیر رسیدنش بعد چند روز که تمریناتم رو انجام دادم به خودم گفتم ببین کیمیا این نتیجه همین دو هفته ورزشت هست پس ادامه بده عجله نکن و رها نکن
زمانی بود که پوستم بخاطر حساسیت هایی حالا ریخت بیرون و قرمز شده بود کنترل ذهن اوایل برام سخت بود اما هربار که دارو هارو استفاده میکردم و کرم هارو به صورتم میزدم به خودم یاداوری میکردم که یک شبه اینشکلی نشد صورتت و زمان برد ، تو توجهی نکردی هی بدتر وبدتر شد پس الان هم باید زمان بدی تا دوباره خوب بشه در این موضوع یکمی ذهنم روزای اول سخت بود کنترلش کنم و اعراض کنم اما انجامش دادم و الان که دوره درمانم اخراش هست صورتم مثل روز اول صاف و قشنگ شده
خدارو هزاران بار شکر برای این فایل با ارزشی که امروز گوشش دادم و تونستم درس های مهمی ازش یاد بگیرم
قطعا من در مدارش بودم که امروز اومدم داخل سایت وگوشش دادم و خداروهزاران بار شکر برای این هم زمانی عالی واین حال خوب الانم
کیما عزیز سلام ..چقدر زیبای دختر
داستان هدایت رو خوندم خیلی جالب بود برام ،وقتی روند تکاملیتو اونجا مکتوب کردی دیدم چقدر هماهنگ با همین فایل استاد و حتی تغییرات رو در طی این چند سال آشنایی با استاد که نوشتی وقتی با قانون مومنتوم که استاد در دوره جدیدشون به ما آموزش دادن هم خوانی میکنه،اینکه شما دورهای استاد خیلی دقیق یاداشت میکنید و تفکر میکند و بهش عمل میکنید ،کنترل ذهن میکنید و باورهای خوب راجب خداوند ساختید باعث شده در این مسیر هر روز بیشتر پیشرفت کنید و نتایجتونم عالی بشه
یه نکته خیلی جالب در مثال خودتون زدین که قانون تکامل خیلی واضح توضیح دادین
زمانی بود که پوستم بخاطر حساسیت هایی حالا ریخت بیرون و قرمز شده بود کنترل ذهن اوایل برام سخت بود اما هربار که دارو هارو استفاده میکردم و کرم هارو به صورتم میزدم به خودم یاداوری میکردم که یک شبه اینشکلی نشد صورتت و زمان برد ، تو توجهی نکردی هی بدتر وبدتر شد پس الان هم باید زمان بدی تا دوباره خوب بشه در این موضوع یکمی ذهنم روزای اول سخت بود کنترلش کنم و اعراض کنم اما انجامش دادم و الان که دوره درمانم اخراش هست صورتم مثل روز اول صاف و قشنگ شده
ولی درس داشت برام و تکامل بهتر درک کردم ،ازتون تشکر میکنم اینقدر خوب توضیح دادین ،مواظب زیبایتون باشید دوست عزیزم و از خداوند براتون طلب بی نهایت برکت و سلامتی و زیبای رو طلب میکنم
سلام به اقای کرمی عزیز
ممنونم بابت کامنت زیبایی که گذاشتی و روز منو ساختی و نشونه امروزم رواز کامنت شما گرفتم
مثل همیشه خدا منو هدایت کرد اونم از طرفی که من اصلا فکرشو نمیکردم و برای هزارمین بار ایمان اوردم به حرف استاد که دستان خدا زیادن پس دنبال این نباشم که از یک نفر یا یک راهی که تو ذهن من هست بخوام هدایت بشم
تکامل مهمترین موضوع برای پیشرفتمون در زندگی ما هست و من تلاش میکنم ذهنم رو کنترل کنم و بپذیرم که مسیر درست رو با لذت برم جلو و بدون عجله پیش برم تا نتایج مثل همیشه به بهترین شکل خودشو نشون بده به من
تحسین میکنم شمارو بایت اینکه اینقدر توجهتون روی نکات مثبت هست و اینقدر خوب دارید روی خودتون کار میکنید و قانونهم همینه که به هرچی توجه کنی از جنس همون میاد تو زندگی شما
ممنونم بابت دعای قشنگی که برای من داشتید و انرژی مثبتی که داشتی رو به من هم منتقل کردی
سلام به استادعزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون از استاد عزیز که امروز این فایل ارزشمند را برای ما به اشتراک گذاشتند
نکته های خوبی از این فایل یاد گرفتم
توانایی کنترل ذهن خودم را بالا ببرم
هرگز خودم را با دیگری مقایسه نکنم
تغییر کردن شاید در ابتدا سخت باشد اما در نهایت شدنی
هرگز از روند تغییر و تکرار خسته و ناامید نشوم
روند صحیح و اصولی را در همه کارهای خودم پیش بگیرم
عجله و شتاب نداشته باشم
صبر داشته باشم تا روند تکاملی من طی بشود
از موفقیت های خودم برای رشد و اهداف دیگر خودم الگو بسازم
تجربه کردن
ترس نداشتن
قدم به قدم جلو رفتن
دنبال بهبود های کوچک اما مستمر در زندگی خودم باشم
کمال گرایی را کنار بگذارم
دنبال یک کار خارق العاده و شگفت انگیز نباشم همه چیز از ریز ها به دست می آید
موفقیت های ریز و کوچک و جزیی زندگی خودم را ببینم و به آنها اهمیت بدهم
یادم باشد جهان رو به رشد و پیشرفت است
از تضاد ها و چالش های زندگی خودم درس بگیرم
یادم باشد هر تضاد و چالش یک نکته و درس را در خود برای من دارد و برای بزرگ تر شدن من هستند
زیبایی ها
حال خوبی ها
نکات مثبت پیرامون و اطراف خودم را ببینم
از اکنون خودم لذت ببرم
همیشه بهترین ها را برای خودم بخواهم
خودم را ارزشمند و لایق بدانم
هر چه بیشتر خودم را لایق بدانم جهان هستی هم به همان اندازه شرایط عالیتر را برای من می سازد
سپاس از استاد عزیز
این نکات را نوشتم برای خودم تا بدانم که روند زندگی بهتر و عالیتر همیشه و همیشه همین بوده و خواهد بود
سپاس از خدای مهربان خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمانها و زمین در دستان اووست
استاااد عشقم چقدر مجددا از دیدن رووی ماهتون لذت بردم
دروود و سلاام به شما و به یاران جانم در این بهشت
استاد جان با این سبک به قول من فنر طوری که حالت نیمه نشسته داره و جابجا میشین بهتون نوید عضلات همسترینگ خفن تر اشکای پای تراشیده تر و قلمبه تر و گلوتای بزرگ تر و عضلانی تر رو میدم. البته که به نظرم ساقای پاتون پر تر شدن.
خلااصه اینکه استااااد زیبا روی زیبا دل هووشمندم مفتخرم که شاگردیتونو میکنم
در مورد من این اصل هر زمان فراموش شده جدای از عجله ای که تو ذات انسانیم هست مقایسه کردن خوودم با دیگران بوده. همچنین توهم اینکه نههه این کاره برای من افت کلاس داره در حد من نیست و باعث شده لذت تجربه کردنشون رو از خودم بگیرم و پیش نرم. عملا شده داستان اینکه بچم رو بزنم که دهن همسایه سرویس شه.
هرجا که مقایسه ای نبود و تمام حواسم متمرکز لذت بردن خودم و تجربه کردن اون کار بوده هم روند تکاملیه اتفاق افتاده هم از مسیرم لذت بردم و هم مهارت در من اتفاق افتاده.
دقیقااا همینطوره که میفرمایید. من حافظه ی سلولی شنیده بودم. بارها برای خودم بعد از یک دوره توقف بین کاری وقتی مجددا شروعش کردم خیلی سریعتر به همین علت حافظه ی سلولی روند بهبود و پیشرفت سریع شروع شده. حالا چه فیزیکی چه ذهنی.
مثال های زیادی از خودم دارم
مثلا میتونم همین سبک غذایی به شیوه ی قانون سلامتی رو بگم. حقیقتا من برای این دوره اصلا کامنتی نخوندم و کاری به روند سایرین نداشتم و تمام تمرکزم روی خودم بود. شیوه ی تغذیمونم با توجه به اینکه تنوع غذایی رو دوست داشتم کم کم با پیگیری همون روند اصلی ادامه دادم و خودش رفته رفته شاخ و برگ های اضافیشم زده شد و شد بی نظیرترین و پرفشنال ترین شیوه ی زندگی که الان 2 ساله ادامه پیدا کرده و داره به مرور تاثیرات بهترش رو نشون میده اما آرام آرام. البته منظورم از آرام آرام اون تاثیرات و پاکسازی عمیق و از بین رفتن التهابات عمییق هستش. والا تغییرات ظاهری که در همون ماه اول رقم خورد. حتی برای اینکه من شاید بخوام بچه دار بشم به منبع تخصصی تری هدایت شدم و این همون مثلا قدم 10 هست که اگه من قدم 1 رو برنداشته بودم بهش نمیرسیدم. یا اینکه اگه باهاش مواجه میشدم به لحاظ فاصله ی فرکانسی و عدم پذیرشم و آمادگیش قطعا زدهه میشدم بیخیالش میشدم و یا این همه فکت های علمیی رو به رااحتی رد میکردم و یا حتی زیر سوال میبردم و میگفتم بابا دارن خزعبلات میگن.
در مورد ورزش و شیوه های ورزشی خودم همینطور
بارهاا خودمو با متخصصین و مربیان خفن مقایسه کردم و باعث ضربه زدن به اعتماد به نفس خودم شدم در صوورتی که نمیدیدم اونها روزانه و ساعتها در حال تمرین تخصصی هستن و من نههه
این اشتباه من باعث شد حتیییی نگاه حرفه ای بودن اوونها به خودم رو نبیینم و عملااا کتماانش کنم. چون از خودم و پیشرفتم و خفن بودنم لذت نمیبردم و داشتم خودم رو با مربیم که مربی تیم ملی بود مقاایسه میکردم
البته که اینها همه از کمبود عزت نفس میااد و بهش واقفم. چقدر الان آروم ترم تو این زمینه ها و لذت از مسیر سرلوحه ی منه.
در مورد یکی از زمینه های شغلیمم یعنی ترید بدون اینکه بخوام خودم رو با احدی مقایسه کنم پیش رفتم که به لطف خداا چقدر لذت بردم از مسیر. البته که یکی از دلایلشم شاید اینه که واقفم تریدرای زن از مرد کمترن و شاید ناخودآگاه به این سمت کشیده شدم.
کلا متوجه شدم که به رقابت علاقه مندم. البته که این روند تکاملی مغز ما انسان هاست و همین باعث بقای ما شده و بهش واقفم ولی باید کنترل شده باشه.
همون طور که یه جاهایی باعث رشدم شده یه جاهایی باعث شده مسیر رو گم کنم.
مثلا زمان ابتدایی که مامانم منو تابستونا به کلاس نقاشی میفرستاد بدون تقلا بهترین نقاشی ها رو تو اون سن میکشیدم و دختر خاله ها و دایی هام که خیلیی از من بزرگتر بودن یعنی 7 یا 8 سال بزرگتر باورشون نمیشد و فکر میکردن دارم دروغ میگم. من رسیده بودم به چهره و طرح های مینیاتوری.
یه سفر برای ما پیش اومد و دختر همسایمونم که باهام این کلاسا رو میومد و همیییشه در حال مقایسه کردن خودش با من بود و من چقدر این کار رو دوست نداشتم و اون حداقل با خودش رو راست بود و به زبون میاورد. بعد این سفر که ما برگشتیم و من دیدم رفته بود یه تابلو گرفته بود و با گواش یه طرح چهره زده و مامانش اینا زده بودنش به دیوار اطاقش. والاا که هنووز طرحه کاااملم نبوووود. حالا هنووز ما باید مدت ها کار میکردیم و طرح میزدیم تا به این مرحله برسیم ولی انقدر در حال مقایسه ی خودش با من بود که این کار رو انجام داد و تو عاالم بچگیش بددد اینو میکرد تو چش و چاال من. من چیکااار کرده بااشم خووبه؟
من شااکی به مامان بابام که منو بردین به زور سفر و این دختر که نقاشیش در حد من نیست یه تابلو زشت کشیده و دیگه سرویس کرده ماارووو
خوب من به زیباایی به جای اثبات تبحرم که البته منم میتونم و ادامه بدم کلااا دیگه کلااس نقاشی نرفتم. به همین سادگی. هنوز خودم الان طرح هامو میبینم شگفت زده میشم تو سن 9 سالگی همچین چیزایی میکشیدم.
یعنییی میخوام بگم تمرکز روی مسیر خوودمون دااشتن بدون مقایسه کردن خودمون با سایرین راااز موفقیت و لذت بردن از مسیر هست
همیشه این داستان دوران ابتداییم جلوی چشممه
استاد شماهم به زیبایی تو قدم پنجم توضیحش دادین. سپاس از وجوود پر برکتتون
برای خوودم میگم ایناارو. چوون من بارها و باارها این کارو با خودم کردم. به هیییچ عنواان فرصت تجربه ی زندگی رو از خودم به خاطر عجله کردن نگیرم. بخاطر مقایسه کردن خودم با دیگران نگیرم. والا استاد من بخوام به سبک خانم شایسته دوره ی پیشنهادی من باب تکمیل فرمایشات شما بگم اینجا عزت نفس رو معرفی میکنم.
عزت نفس شااه کلید این موضوعه که بابا خووب خودمونو پیدا کنیم و غرقش بشیم و باور کنیم میتونیم تووش ماهر تر شیم. قدمامونو برداریم و از مسیر لذت ببریم. عجله ای نداشته باشیم چون واااقعااااااا زندگی همین ثانیه هاااست که داریم تجربشون میکنیم.
همییین عرق رووی پیشوونیه همووون یکم درد عضلاانیه که با عشق به جااای 20 تا اسکواات 25 تا میریییم
به جاای اینکه 1 ست 12 تایی جلو بازو بزنی بکنیش 1 ست 15 تایی و پیش بری تا هفته بعدش بکنیش 2 ست و ماه بعد بکنیش 3 ست و ماه دوم دمبلاتو سنگین تر کنی و بعددد میبینییی واویلاااا چه بازوهای خووش فرمی دااری
به قوول استاااد اوون دیگه پاداش اکستراست
وااای چه خوووبه که بیییشتر حواااسم به خوودمه تا بقیههه
البتههه که همییینم تکامل میخواد استمرار میخواد و باز گذاشتن ذهنمون و قلبمون برای شنیدن الهامات پروردگار
استااد من حتی برای استفاده کردن از دوره های شماهم همینو به خودم میگم. حقیقتا مهم عمل کردن به آموزه هاست. مهم اینه من ضرب رو یاد بگیرم و بتونم دیگه ازین عمل ضرب تو هر چیزی استفاده کنم. قانون رو یاد بگیرم دیگه همه جا کاربرد داره. من برای تهییه ی هیچ کدوم از دوره های شما عجله ندارم. چقدر بابت این نگین الان خوشحالم.
یعنی یه برحه بوود فکر میکردم تا دوره ی روابط رو نداشته باشم نمیتونم ازدواج خوبی داشته باشم و یا فکر میکردم اگه ثروت ها رو نداشته باشم نمیتونم پول بسازم و جالب این بود که کتاب تهییه میکردم از شما وضع مالیم روال تر میشد دوره عزت نفس میگرفتم روابطم عالی تر میشد یا مهاجرت کردم کشف قوانین گرفتم تو تحصیلاتم ترکوندم و عملاااا میخوام بگم مهم عمل کردنه به دانسته هامونه
و دقیقاااا دقیقاااااااا تکراار تکرااار تکراااار یک روند درست یک مدل فکری و باوری درست و تکرااار کارهای درست و ادامه داره که نتایج رو رقم میزنه. که به قوول شما نتیجه اوون پاداش اکستراست. اگه از مسیر لذت ببریم که کلاا زندگی میشه بهشششت. باید همین باشه دیگه.
وااقعا مهم ترین چیز عمل به آموزه هاست والا که کلکسیون نمیخوام جمع کنم.
استااد سر بند دووره جدیدتون به پوریا گفتم این دوره ی استاد رو تهییه کنیم گفت اگه فلان معامله رقم بخوره میگیریم و استااااد روز بعد خبر اومد داره اتفاق میفته. معامله هه میلیون دلاریه ها. من از خنده ریسه میرفتم و یااد یه سبک شووخی که باب شده من باب اینکه بگن انقدر این اتفاق محااله افتادم. مثلا میگن خدایاا یا من پولدار شم یا جان سینا قرمه سبزی بپزه و بعد کلیپ میاد که جان سینا داره قرمه سبزی میپزه. داستان این معامله هم برای مااا همینه :))))))))
انقدر محاال بوود که به شوخی پوریا اینو گفت. حالا استاد جاان معامله هه رقم بخوره با وجود اینکه تو قدم های رویایی هم هستیم میرسیم حضووورتون به زووودی تو دوره ی هم جهت با خداوند. برااش خیلییی مشتااقم ولی به خوودم قوول دادم عجله نکنم و بیشتر از هر چیزیییی عضله ی عملگراییم رو قوییی کنم.
خلاااصه که استاااد جاانم درود و سلااام من رو به خانم شایسته ی عزیزمونم برسوونید
سپاااس برای این فاایل زیبا و پر از یادآوری نکات ارزشمند
در پناه خدا باشید.
سلام و درود فراوان به استاد عزیز و بزرگوارم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
اگه بخوام از تکامل خودم در زمینههای مختلف بگم باید بگم که خدا را شکر میکنم تو همه ی زمینهها سعی کردم با تکامل پیش برم و در حین تکاملم صبوری به خرج دادم و گام به گام قدم برداشتم تا حدودی به اونچه که میخواستم رسیدم .
تو زمینه ی مالی سال اول دومی که با استاد عزیز آشنا شده بودم به علت عدم درکم از قوانین که هنوز اونطور برام جا نیفتاده بود تو این زمینه خیلی عجول بودم و فکر میکردم با تغییرات کوچیکی که کردم باید نتایج بزرگ دستگیرم بشه.
این عجله و عدم تکامل باعث شده بود به یه نحو و به یه شکل دیگه افکار و باورهای مخرب رو من کار کنن. درسته خیلی چیزا رو تغییر داده بودم اما عجول بودن و متوقع بودنم از خدا و حتی همسرم باعث شده بود تقلا و زور زیادی بزنم و اینکه رسیدن به خواستههامو زمانی که خودم مشخص میکردم دنبالش میگشتم و وقتی که بدست نمیووردم به شدت عصبانی میشدم و به احساس بد میرفتم و در نهایت این احساسات بد و این درگیریهای ذهنی ، منو از آنچه که باید اتفاق میفتاد دور میکرد .
ولی طی این دو سال اخیر درک بهتری از قوانین پیدا کردم دوره 12 قدم که بارها تکرارش کردم خیلی بهم کمک کرد تا قانون تکامل تو ذهنم جا بیفته. نمیگم خیلی عالی ولی به نسبت گذشته خیلی بهتر عمل میکنم و خیلی بهتر قوانین را درک میکنم.
تو دوره 12 قدم با عبارتهای تاکیدی آشنا شدم که این عبارتها رو ملکه ی ذهنم کردم . طوری که هر روز در هر جایی که نیاز هستش یعنی جاهایی که به خاطر امورات مالی ذهنم میخواد سمت منفیها بره و دوباره مثل گذشته گریبان گیر ، باورهای منفی بشم در لحظه نجاتم میدن . فقط کافیه که همون لحظه اون عبارتها رو به خودم یادآوری کنم . اینو کاملاً متوجه شدم که به کلام و گفتن الفاظ خوب و عبارتهای خوب ، فقط کافی نیست و این منجر به حال خوبیه من نمیشه بلکه باید عبارتهای تاکیدی از درون با من عجین شده باشن ینی با قلب و روح. ذهنم اونها رو پذیرفته باشم . برای من بیان کردن و یادآوری این عبارتها مثل معجزه بود و هنوزم که هنوزه هست چون آنی منو از احساس بد به احساس خوب میبرن چرا ک عبارتها رو باور کردم و با بیان کردنش تمام شک و شبه هام از بین میرن.
اگه بخوام یه مثال کوچیکی ازش بزنم اینو میگم : هر جایی که احساس میکنم قرار نیست به خواستههام برسم و یا اینکه جاهایی که ترس از دست دادن مال و یا سو استفاده کسی
سراغم میاد سریع به خودم میگم : « خدایا من به تو و عدالت تو ایمان دارم هیچ حقی از من گرفته نمیشود و من آسوده خاطر هستم » . خودم بهش اضافه کردم « آنچه متعلق به من است مال من است » .اینو خیلی جاها برای خفه کردن و خاموش کردن گفتگوهای ذهنیم میگم . جاهایی که به دلایلهای مختلف احساس کنم ممکنه کسی ازمون سوء استفاده کنه کسی مالمونو ببره کسی به هر طریقی آسیبی به زندگیمون وارد کنه هرجا که چنین ترسهایی سراغم بیاد گفتن این عبارت مثل آبی هستش که رو آتیش ریخته باشن.
بابت نرسیدن به خواسته های بزرگم هم به خودم یادآوری میکنم که : « خدا و قوانین جهان در حال انجام کارن تا ثروت و نعمت وارد زندگی من شود » .
عبارتهای زیادی هستن که من این دو نمونه رو مثال زدم .
که تک تک این عبارتها به خصوص تو زمینه ی مالی و ثروت خیلی خیلی بهم کمک کردن تا با تکامل خیلی از افکار و باورهای غلطم از بین برن و نگاهم تو این زمینه فرق کنه .
اگه از نتایجم بخوام بگم تو این چن سال اخیر ، اتفاقات خوبی برام رقم خورده !
به لحاظ مالی به نسبت قبل اوضاع خوبی داریم و میتونم بگم با آرامش و آسایش زندگیمونو سپری میکنیم . صاحب خونه شدم . شغل همسرم به بهترین شکل ممکن تغییر کرد طوری که نه تنها تو زمینه ی مالی بلکه سبک و روش زندگیمون، هم تغییر داد.
کسی که سالها تو مضیقه بود و با قناعت زندگی میکرد الان تا حدودی به آرامش و آسایشی که میخواست رسیده .
تو زمینه ی روابط فرقی نمیکنه چ روابط با دیگران چ روابط با همسرم و چ روابط با فرزندانم تغییرات مثبتی داشتم که با روند تکامل بدست اووردم و به اون آرامشی که دنبالش بودم رسیدم برای اینکه تو زمینه روابط ، تغییرات مثبتی که دلت میخواد رو بدست بیاری ؟ اول از همه باید اعتماد به نفس و عزت نفس خودتو بالا ببری چون داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس شهامت و جسارت و قدرت تو رو چنان بالا میبره که باعث میشه حد و مرزها شناخته بشن . دیگران شناخت کافی بهت پیدا کنن . میتونی از حق و حقوقت همه جا راحت دفاع کنی .
راحت نظر بدی بدون اینکه به قضاوت کسی اهمیت بدی.
دنبال علایق و سلایق خودت بری . اولویت رو خودت بدونی به خودت عشق بورزی همه ی اینها باعث میشه علاوه بر اینکه به روح و جسمت احترام میذاری دیگران هم یاد بگیرن بهت احترام بذارن .
داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس باعث میشه تو کارها و رفتارهات اقتدار داشته باشی و اجازه ی هیچگونه سوء استفادهای به کسی ندی .
آزادی و حق انتخاب پیدا میکنی و از خیلی از سردرگمیها نجات پیدا میکنی البته که متقابلاً همه ی موارد رو تو هم باید در روابط با همه ی افراد رعایت کنی تا روابط خوبی با دیگران داشته باشی. همانطور که خودت با توجه کردن به ویژگیهای مثبت دیگران حس خوبی به دیگران پیدا میکنی دیگران هم به تو حس خوبی پیدا میکنن. در واقع با فرکانسی که به جهان ارسال میکنیم پاسخهای مثبتی دریافت میکنیم .
بابت روابطم با فرزندام به درک و فهم خیلی از مسائل رسیدم و خدا رو شکر تونستم با تکامل که بازم خدا رو شکر تو دورههای حساس فرزندانم یعنی دوران بلوغ و رشدشون تونستم بیشترین توان خودمو برای تربیت درست و آموزش و یادگیری بزارم.
یاد گرفتم کنار فرزندانم باشم نه مقابلشون .
سعی کنم هر کدوم رو به اقتضای سنشون درک کنم .
به هیچ وجه با کسی مقایسشون نمیکنم.
سعی میکنم به نیازها و خواستههاشون در حد تعادل توجه و براوورده کنم .
با وجود عشق و علاقهای که به هر دوشون دارم خودمو فدای اونها نمیکنم چرا که تجربه ثابت کرده کسانی که فدا و قربانی کسی باشن بخصوص فرزندانشون ، به جای دریافت توجه و محبت و عاطفه نتیجه ی معکوس میگیرن . یعنی بچههاشون ازشون دور و گاهی بیلطفیها و یا محبتیها دارن .
همیشه سعی کردم به نیازها و خواستههای خودم با توجه به چیزهایی که علاقه دارم توجه کنم .
سعی کردم به اعتقادات و انتخابهای فرزندانم احترام بزارم بیشتر سعی کردم خودم الگوی مناسبی براشون باشم تا چیزی که باید رو یاد بگیرن نه اینکه با امر و نهی کردن و تحمیل کردن بخام وارد مسیر درست کنم .
دقیقاً هم همینطور بوده با تغییرات مثبت خودم هر آنچه که خودم از استاد عزیز یاد گرفتم اونها هم یاد گرفتن و به کار میبرن. البته که به اقتضای سنشون و نیازهایی که دارن گاهی ممکنه اشتباه کنن اما من همه ی اینها رو پذیرفتم و در کنار اشتباهاتشون هم سعی میکنم حس خوبی بهشون داشته باشم چون میدونم باید رفتار و واکنش درستی از خودم نشون بدم تا به جای لطمه زدن بهشون، از اون اتفاق درس بگیرن .
فکر میکنم علاوه بر مادر بودن رفیق خوب و راهنمای خوبی هم کنارشون هستم همین برام از هر چیز دیگهای با ارزشتره همین که موفق شدم و میبینم دختر و پسرم باهام رفیق هستن و منو تو همه ی کارها و اتفاقاتی که براشون رخ میده ، در جریان میذارن برام با ارزشه .
با وجود اینکه خیلی سر خودمو شلوغ کردم و مشغول به خیلی از کارها هستم اما وقت گذاشتن برای بچههام بخصوص زمانهایی که میدونم و حس میکنم که نیاز دارن ، حتماً کنارشون هستم .
افراط و تفریط تو هر کاری نتیجه ی خوبی نمیده .
منم سعی کردم تو این زمینه تعادل رو رعایت کنم .
حتی توقعهایی که از بچههام دارم فکر میکنم نیاز به تکامل داره خیلی خوب میتونم سنشونو درک کنم . اگه ما بزرگتر ها کمی صبور باشیم و بیشتر درکشون کنیم و کنارشون باشیم حتماً با تکامل و گذشت این سن نوجوونی و جوونی ، به نتایج خوبی خواهیم رسید. یعنی روابط مستحکمتر و بهتری باهاشون خواهیم داشت .
یه جایی خووندم و باورم اینه: بچه ها اونی نمیشن که ما میخواهیم ، اونی میشن که ما هستیم البته استثنا هم وجود داره . بنابراین به جای تمرکز روی اونها روی خودم تمرکز میکنم تا با بودن در مسیر درست و تغییرات مثبتم ، بتونم الگوی مناسبی براشون باشم .
یادمه استاد عزیز تو دوره ی عزت نفس میگفتن:
به بچههاتون اعتماد به نفس و عزت نفس بدید بقیه ی چیزا رو خودشون یاد میگیرن. دقیقاً هم همینطوره !
باید نیازهاشونو درخت توان رفع کنیم . شخصیتشون با دیدن الگو های مناسب که انشالله ما یه بخش بزرگی ازش هستیم شکل قشنگ و درستی به خودش بگیره .
بابت روابطم با همسرم تو این پروسه که پروسه ی خیلی سنگین و حجیمی بود خدا رو شکر میکنم که تغییرات شگفت انگیزی تو روابطمون شکل گرفت تو این چند سال اخیر تلاش و تغییرات خودم ، تغییرات خیلی خوبی از سمت همسرم تو زندگیم داشت که رنگ و لعاب زندگیمونو خیلی قشنگتر کرد هنوزم که هنوزه با تکامل پیش میریم و اتفاقاتی بینمون میفته که شاید ظاهری تلخ اما بعد از یکی دو ، روز درسهای قشنگی به هر دومون میده که باعث میشه شخصیت هر دومون نسبت به همدیگه بهبود پیدا کنه . همسرم فرد فوق العاده فوق العاده وابستهای به من بود که این وابستگیش بینهایت آزارم میداد الان تغییراتی بینمون بوجود اومده که هر باری که احساسمو به همسرم بیان میکنم همسرم یه درجه تغییر بهتری میکنه و به مراتب خیلی خیلی بهتر از قبل منو درک میکنه و بهم احترام میذاره . احترام که همیشه میذاشت منظورم از این احترام ، درک متقابل هستش.
اینکه به خاطر وابستگیش باعث آزارم نباشه گاهی اوقات که وابستگیش یه جاهایی میخواد اذیتم کنه ، برای آرامش خودم علاوه بر گفتن احساسم سعی میکنم به این قضیه از زاویه ی بهتری نگاه کنم . از این زاویه که شدت دوست داشتنش نسبت به من خیلی زیاده و این چیزیه که میدونم خیلی از خانمها آرزوی داشتنشو دارن . البته نه به این شدت ولی خب خیلی جاها این عشق و علاقش برام شیرینه . به شرط اینکه جاهایی که نیاز به تنهایی و مراقبت از خودم دارم و حتی جاهایی که مشغول کارهای شخصی خودم هستم سعی کنه درکم کنه و به خودش بپردازه .
وقتی استاد عزیز در مورد پینگ پنگ توضیحات لازم رو میدادن میخواستم بگم منم تو آموزش گیتار و زبان که دو ماهی هر دوشونو شروع کردم با این احساسات و این موضوعات مواجه شدم .
با ذوق و هیجان انتخاب کردم و خودم دوست داشتم وقتهای آزادم رو سر آموزش گیتار و زبان بکنم اما همونطور که استاد عزیز عرض کردن ، اولش منم عجله میکردم از طرفی خودمو با شاگردهای دیگه مقایسه میکردم . از اونجایی که استاد گیتارم خیلی سختگیره و تمرینات خیلی زیادی بهم میده و بعد از آموزش هر ملودی توقع یادگیری ازم داره ، دو سه هفته ی اول چ سر کلاس چ تو خونه ، استرس منو میگرفت همین استرس باعث میشد هرچی که یاد میگرفتم رو خیلی زود فراموش کنم تا اینکه یه روز با خودم فکر کردم و تصمیم گرفتم این احساسم رو به استادم بازگو کنم .
یه روز قبل از کلاس به استادم گفتم استاد من با ذوق و شوق و هیجان زیادی وارد این کلاس شدم ، میتونم ازتون درخواست کنم یه کمی تو آموزش با من تجدید نظر کنید و روشتونو تغییر بدید. منو با شاگردای دیگتون مقایسه نکنید . اکثر شاگردای شما نوجوونها و جوونهایی هستند که مجردن و خیلی راحت میتونن برای خودشون وقت بذارن و از اونجایی که درگیری ذهنی کمتری از منی که هم نقش مادر و هم همسر رو دارم به طبع زودتر و بهتر یاد میگیرن. میتونم ازتون درخواست کنم به من سخت نگیرید و عجلهای تو آموزش نداشته باشید.
من دوست دارم خیلی آروم پیش بریم و اینکه خیالتون راحت کاری رو که شروع میکنم تا آخرش ادامه میدم و مصمم به ادامه دادنش هستم. گفتم اگه بخواید به روش خودتون پیش برید با اضطرابی که به من دست میده فکر نمیکنم بتونم تو این کار موفق بشم .
استادم مکثی کرد و حرفامو پذیرفت و به احساسم توجه کرد .
از اون روز به بعد روش کارشو تغییر داد.
اول از اینکه جرات و شهامت بیان احساسمو داشتم خیلی خوشحالم از اینکه با فرکانس مثبتم پاسخ مثبت دریافت کردم خوشحالترم و از اینکه از اون روز بعد استرس و اضطرابم از بین رفت خوشحالتر ترم و بینهایت سپاسگزار خداوندم که هرجا مشغول هر فعالیتی میشم خداوند استادان مهربون و انعطاف پذیر و انتقاد پذیری سر راهم قرار میدن
فکر میکنم خود استادم متوجه شد که این تغییر رویه چقدر به نفع خودش و من بوده ، چون از اون روز به بعد با آرامش و تمرکز خیلی بیشتری آموزشها رو یاد و تمرینهای استاد رو ارائه میدم . پیشرفتی که تو این دو ماهه داشتم رو خیلی خوب متوجه میشم .
سعی میکنم در لحظه و فقط برای همون روز با آموزش و یادگیری و انجام تمریناتم ، حال خودمو خوب نگه دارم و از لحظاتم لذت ببرم.
فکر میکنم بدون اینکه ذهنمو درگیر ته داستان کنم که کی قراره یک گیتاریست بشم و یا مکالمه ی زبان رو خوب یاد بگیرم با این روش زودتر به مقصد برسم.
البته بیشترین هدفم از فعالیتهام ، کنترل ذهنم هستش تا آرامشم حفظ بشه و بهتر از خودم مراقبت کنم.
عباس منش عزیز اولین و بزرگترین استاد خوبو و دوست داشتنی ، دوستت دارم و ممنون و سپاسگزارم از تمام آموزههای قشنگتون.
مرسی که هستید.
الهی که باشید همیشه .
سلام استاد عزیزم خدا کنه که حال تون عالی باشه
استاد خیلی خیلی سپاس گزارم برای این فایل جدید که زحمت کشیدید و برای ما تهیه کردید.
استاد من 20 روز میشه که روی آگاهی های دوره هم جهت با جریان خداوند کار می کنم والان که این متن
رو می نویسم ساعت2:32 دقیقه شب است و با عشق از این هدایت دقیقی که خدا منو کرده برا تون می نویسم:
وقتی روی آگاهی های این دوره کار می کردم البته بگم من دوره رو ندارم از سر فصل های این دوره استفاده می کنم که قبلا هم متذکر شدم ، سخت در گیر نتیجه نهایی شده بودم و هی عجله داشتم که زود نتیجه دلخواهم رو بگیرم و این عجله داشتن خیلی منو اذیت کرده بود هرچه استاد حرف های شما رو راجع به طی کردن قانون تکامل بهم یاد آوری می کردم آروم نمیشه شدم و خیلی این حالت دلمو تنگ کرده بود از خدا خواستم کمکم کنه تا آروم شم بعد به خدا گفتم خدایا هرچه حرف های استاد رو راجع به قانون تکامل و عجله نداشتن برای رسیدن به خواسته بهم یاد آوری می کنم آروم نمیشم من نیاز به یک مسکن قوی تر دارم تا آروم بشم بعدش رفتم نماز عصر رو بخونم در سجده به خدایم دوباره همین حرف رو تکرار کردم بعد نماز یک تصویری از درس های از زندگی در یک بازی قسمت 1 که شما با خانم شایسته پینگ پنگ بازی کرده بودید یادم اومد که در اون فایل شما می گفتید وقتی در این بازی ما عجله می کردیم تمرکز مون گرفته می شد و روند برد برامون سخت و طولانی می شد وقتی این تصویر اومد توی ذهنم کمی آروم شدم و بعدش یادم رو از موقع های که در زندگیم عجله داشتم و کارام به تعویق افتاده بود با اون عجله و اذیت شده بودم آوردم و کم کم حالم بهتر شد بعدش تا فردای روز بعد هی به خدایم می گفتم خدایا من در مقابل تو هیچم من به هر خیری از طرف تو بهم بیایه فقیری خدایا من عقلم نمی رسه خدایا تو منو هدایت کن خدایا تو راه گشای من باش خدایا تو عظیمی تو وهّابی تو رحمان تو رحمی تو عالمی تو دانایی تا این که فردای روز بعدش هدایت شدم به فایل جدید تون که در مورد عجله نداشتن در مسیر رسیدن به خواسته بود و استاد باز هم یک بار دیگر متوجه هدایت های دقیق خداوند شدم درست در موقعی که به چنین حرف های برای آروم شدنم نیاز داشتم خدا از زبون شما بهم گفت و واقعا حرف های شما در این فایل همون مسکن قوی بود که من نیاز داشتم.
تجربه ی من از پیمودن قدم های کوچک و اما مثمر:
استاد من یک زمانی بخاطر یک آزمونی که در بخش ورود به دوره کار شناسی ارشد داشتم برام برنامه ریخته بودم و باید برای آماده گی در این آزمون شب ها ساعت 4 بیدار میشدم گوشی مو کوک می کردم و ساعت 4 بیدارم می کرد ولی همین که بیدار میشدم خیلی برام سخت بود که بشینم و درسامو بخونم برای کامیابی در ازمون اولا موقعی که گوشی زنگ می خرد در اکثر مواقع خاموش می کردم و دوباره خواب میشدم و دوما هم که اگه خیلی بهم فشار میاوردم فقط می تونستم 20 دقیقه ای بیدار باشم و دوباره خوابم می برد و ذهنم برایم این کارو خیلی سخت جلوه میداد که بیدار باشم خیلی سختم بود این کار بلاخره تصمیم گرفتم بیام اولش مثلا چون من صبح ها ساعت شیش بیدار میشدم تصمیم گرفتم 5 دقیقه زود تر از ساعت شیش بیدارشم بعد همین کارو انجام دادم بعد روز بعد ده دقیقه جلوتر بیدار می شدم بعد روز بعدی 15 دقیقه و همین جوری رفتم تا راس ساعت چهار، و این روند برام خیلی آسون و طبیعی طی شد و از اون به بعد دیگه شب ها ساعت 4 با سر حالی تمام پا میشدم بدون این که برام سخت باشه.
پس حال هم باید برای رسیدن به هدفم عجله نباید داشته باشم و همین جوری سعی کنم تو قدم اول خوب بشم بعد برم قدم بعدی و بعدی
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
الله و اکبر
سوره فرقان
لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿26﴾
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است، بىگمان خداوند بىنیاز ستوده است (26)
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿27﴾
و اگر آنچه درخت در زمین هست، قلم شود، و دریا [چون مرکب باشد] سپس هفت دریا به آن مدد برساند، کلمات الهى به پایان نرسد، که خداوند پیروزمند فرزانه است (27)
مَا خَلْقُکُمْ وَلَا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ وَاحِدَهٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ﴿28﴾
آفرینش و برانگیختن شما [در قیامت] جز مانند تنى یگانه نیست، بیگمان خداوند شنواى بیناست (28)
استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم از لطف خداوند وشما من دستی خوب از دستان خداجونم در زندگی ام هستین بینهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم چقدر همزمانی های عالی در زندگی ام پیش میآید و مرا بیشتر متوجه نشانه ها ی خداوند میکند که در مسیر درست الهی هستم این لطف و منت خدای عزوجل هست
که بر سر این بنده کوچک هدایت یافته دارد و هر لحظه حواسش بهم هست
استاد دقیقاً همین امروز که شما فایل میزارین رو سایت به زیبایی و واضح نشانه هست
دیشب همسرم بلند شد رفت خیابان و نگفت برا چی منم طبق عادت کنترل نمیکنم
و وقتی برگشت دوتا راکت نو و جنس مرغوبتر و توپ پینگ پنگ گرفته بود
چون به تضاد برخورده بودیم و راکتهای قبلی مون قسمت فوم سیاهشون خراب شده بود .
و شروع کردیم به بازی کردن منو پسرم و همسرم کلی لذت بردیم
من مبلها رو روز گذشته از اطراف میز تنیس انتقال دادم به یه جای دیگه از خونه و فضا باز و عالیتر شد برای بازی کردن و ایشون تو ذهنش بود که راکت نو بگیره و دیشب این اتفاق افتاد
وقتی من به لطف و هدایت خداوند فضای میز را بازتر کردم این اتفاق قشنگ هم رخ داد وما چند ست باهم عالی بازی کردیم و کلی لذت بردیم و نوشحال ترم از اینکه من با وجود شما و آموزش های شما حتی در پینگ پنگ شروع کردم به آموزش دیدن از فایلهای شما و اون سری فایلها که رفته بودین با مربی ها آموزش دیدین من کلی درس یاد گرفتم به همراه پسرم و کلی لذت میبردیم و چقدر عالی تر اینکه من از صفر شروع کردم و دارم با آموزش های شما هر بار در ابن بازی لذت بخش و تمرکزی هر بار یه ذره بهتر میشوم و من قبلا با اختلاف از همسرم میباختم و با پسرم و بچه های دیگه که هم سطح هستیم و از صفر شروع کردیم هر بار میان خونمون بچههای خواهر همسرم و برادر همسر م و پسرم باهم کلی بازی میکنم و لذت میبریم و جالب تر اینکه من دوسالگی هست که تو کامنت های قبلی نوشته بودم که میز رو از پارکینگ به خونه انتقال دادم تا ازش استفاده کنیم واینم مدیون فایلهای شما هستم که وقتی دیدم و ابزار هم در دستم بود و فضای خونه هم بود گفتم چرا که نه همین کار را انجام میدهم و کلی اطرافیانم اول مسخره میکردن که دیوونه ای میز گذاشتی تو سالن خونه و من فقط دنبال لذت بردن و تصمیم خودم بودم که اجرا شده بود و داشتم با عزیزانم هر وقت بازی میکردیم لذت میبردیم و الان چقدر اطرافیانم بچه هاشون میان باهم بازی میکنیم و لذت میبرم
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست
و همسرم یک میز عالی تر هم سفارش داده بود از طریق همون لوازم ورزشی فروشی که برامون بیاره
آخه این میز تو پارکینگ که بود بچهها بازی میکردن ین سری ایرادات داره و ایشون میز حرفه ای تر درخواست داده انشاالله در زمان مناسب هدایت میشویم بهش آمین
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
استاد کاملا درسته و دارم بر تمام وجودم درک میکنم که هر چیزی نیاز به تکامل داره
و من باید در همین مرحله اول استاد بشم بعد برم مرحله بعد
اصلا عجله نکنم
که پاشنت آشیل من همین عجله و طی نکردن تکامل هست
وای استاد بلطف خداوند دارم یاد میگیرم و آرام آرام رشد میکنم
خیلی خوب اینو در انجام کارهای هنری ام متوجه شدم
اوایل که اصلا خدای عجله بودم و میخواستم یه شبه همه چی خوب پیش بره
و وقتی با هدایت خداوند وارد کارگاه شدم و درخواست کار دادم و خداوند دلها را نرم کرد و من همون اول که کار میگرفتم قشنگ میدونستم خیلی جای کار دارم که هر بار بهارش کنم وقتی اومدم کارهای اولم را با کارهای الآنم مقایسه میکنم میبینم هیچ ربطی به هم ندارند و واقعا سپاسگزارم از خداوند و قدرت و استمرار ی که در وجودم قرار داد که ادامه دادم و الان با اینکه باز هم جای بهتر شدن دارم ولی از خودم راضی هستم که هر چقدر با علاقه و تمرکز بالاتری کارهای هنری ام یا هر کار دیگری را انجام بدهم باید تکاملم را طی کنم و هر بار خودم را با روز قبلم مقایسه کنم نه با کسانی که از من بالاتر یا پایین ترن چون در دو حالت آدم ناامید میشه چون غرور میگره آدم رو نسبت به اونی که پایین تره یا انگیزه ازبین میرا نسبت اونی که از من بالاتره
و استاد حرف شما تو گوشم هست که گفتین سرتون تو کار خودتون باشه کاری با کسی نداشته باشین
خدایا شکرت
استاد یه درس دیگه
من چند وقت پیش بهم الهام شد برای بالارفتن مهارتهات آموزش بده
من اومدم از دختر خودم و دختر عمویش شروع کردم
و دختر عمویش خیلی علاقه بیشتری داره بت انجام کارهای هنری که من انجام میدم و خیلی خوب در این چند هفته روی کاغذ اول باهاشون کار کردم و اونا هم خیلی خوب یاد گرفتن و الان دیگه میخوام روی ظرف رنگ آمیزی کنند
بلطف خداوند که در اون مرحله هم موفق باشم چون مهم بالارفتن مهارتهای خودم هست .و اینکه به رشد جهان هم خدمت کنم
که جهان زیباتری ساخته شود .
خدایا شکرت
و من چقدر با همین آموزش به بچه ها چقدر عالی شد و خودم رشد کردم تو این مسیر و نه فشار به خودم آوردم نه به بچه ها خوب بچه ها بازی گوش و شاد و علی بی غم ترن
و من کلی درس از این بچهها که باهاشون بودم در طول روز یاد گرفتم.
خدایا شکرت وهر بار کار درستی خودم یا اونا انجام میدادن تشویق میکنم هم خودم و هم بچه ها رو
وهم اونا دارن یاد میگیرن و هم خودم
صبر و حوصله و آرامش بیشتری دارم .
خدایا شکرت که بار دارم یه ذره بهتر پیشرفت میکنم و اعتبار هر خیر و برکتی در زندگی ام فقط برای خداست
که هرگز مرا فراموش نکرده است.
خدایا شکرت که هر چقدر در کارم ادامت دادم الان براحتی میتونم چندتا سفارش بیشتر بگیرم و با عشق و علاقه و آسودگی خاطر انجامشون بدم و تماما لطف خداوند است که هر لحظه داره هدایت و حمایتم میکند.
استاد امروز گازها قطع شد و ما غذا نداشتیم
و گفتم باید از این مسئله لذت ببرم ببینم چطور میشه حلش کنم
اصلا یه حسی عالی داشتم از این چالش
و جان جانانم بهم گفت گوشت رو کباب کن و گفتم وااای خودشه
طبق قانون سلامتی عمل میکنم
حتما خیره بدون شک برای من خیر است
مادر همسرم گفت فعلا کار نمیاد شما میخواست چکار کنیم گفتم خدارو شکر کن برق. و از هست
من گوشت را گذاشتم تا کباب درست کنم
و ایشون هم گفت که من روزه ام اگه میشه برای ما همسر و دخترم اضافه کن و البته که خودشون مقداری گوشت دادند
گفتم خیلی هم عالی حالا که من این توانایی را از خداوند دارم و میتونم عمل صالح الان با اشتیاق که دارم انجامش بدم بدون هیچ حس معامله ای و اینکه بگم منم منم انجامش میدم
چون خداوند راه حل مسائل را بهم گفته پس مثله همون شمع باشم که داره به اطرافش نور میدهد
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر بار اصول اصلی زندگی را یاد بگیرم و استفاده درست داشته باشم .
خدایا شکرت و با این اتفاق گفتم کلی از خداوند سپاسگزاری کردم و گفتم هر خیری از جانب توست همه جوره داری منو رشد میدی بینهایت سپاسگزارم کت امروز برام برنامت ریزی کردی چون هوا سرده و من مقاومت داشتم نسبت به کباب درست کردن تو تراس با زغال
خداوند و قوانین کیهان دست به دست هم دادند تا غذایی که مناسب امروزم طبق قانون سلامتی هست را نوش جان کنم و مقداری چوب گذاشتم رو زغال تا با نفت روشن کنم و از همین امکاناتی که الان در دسترسم هست تشکر کردم و لذت بردم خدایا شکرت بینهایت از رزق بیحسابت سپاسگزارم
من به هر خیری از تو بهم برسد سخت محتاجم
خدایا شکرت استاد کلی لذت بردم از امکاناتی که هر بار بار براساس نیازها بهتر و بهتر میشود چقدر دلم یکی از این زبانهای حرفه ای را خواست منم عاشق بازی پینگ پنگ هستم و هر بار کلی بازی میکنم و لذت میبرم
و دارم از طریق شما آموزش درست میبینم و عمل میکنم مثله کشتی که شما گفتین بلد نیستم منم همونم بلد نیستم و بلطف خداوند و وجود شما راحتر یاد میگیرم و لذت بیشتری میبرم
خدایا شکرت که ثروت مند شدن کاری باشکوه و عالی است
خدایا شکرت که تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت
استاد یه بار دیدم و کلی لذت بردم باید چند بار دیگه ببینم و هربار مطمئنم که چیزهای جدید و درک بهتری دارم و براتون مینویسم با قلبی سلیم
الهی شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر که قدرت خلق زندگیم رو به من عطا کرد با کانون توجه ام ، با افکار و باورهام
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگزارم که هر لحظه از زندگیم با گوش دادن به حرفهای شما در جهت درست قرار میگیره
درک و درس من از این فایل ارزشمند
چقد زود میخوام برم جلسه بعدی یا مرحله بعدی
دقیقا با این مسئله و مشکل در این روزها خیلی دارم دست و پنجه نرم میکنم
این روزها که دارم روی ثروت 1 کار میکنم ، خیلی این نجوا میاد که برو جلسه بعد، چرا این میاد ؟ چون که بعضی مواقع خودم رو مقایسه میکنم ، یا اینکه به عوامل بیرونی توجه میکنم و برای اینکه سریعتر نتیجه بگیرم فک میکنم که اگر سریع تر برم جلسه بعد کارها درست میشه و تو جلسات بعدی یه چیزی هست که من نمیدونم و اون باعث ثروتمند شدن من میشه
ولی با گوش دادن بارها و بارها به جلسات 1 تا 5 ثروت 1 هی به خودم تکرار میکنم که کجا میخوای بری؟ تو قبلا این دوره رو از اول تا اخر رفتی چی شد؟
چرا نمیزاری که این جلسات بشینه تو وجودت ، تو سالها ورودی نامناسب دادی و داشتی پس باید صبر کنی تا این آگاهی ها کار خودشون رو انجام بدن
مثلا هفته پیش میخواستم برم جلسه شش ولی گفتم صبر کن این جلسه هنوز کامل نشده ، هنوز کامنتی نخوندی و صبر کردم و مجدد گوش میدادم تا یه درکی این چند روزه گرفتم از تاثیر عوامل بیرونی
و فهمیدم که من چقد نگاهم عوامل بیرونی داره ، و تازه فهمیدم و درک کردم که من اگر همین الان یه موشک جت بیاد و بگه بیا بریم آمریکا ، من باز همین آدمم و می بینم که تغییر مکان هم هیچ تاثیری در نتایج من نداره
و درک کردم و گفتم به خودم که تو اگر بتونی در این شرایطی که هستی ذهنت رو کنترل کنی و با نگاه قانون به مسائل نگاه کنی و حرکت کنی لاجرم ثروت وارد زندگیت میشه و هدایت میشی به جاهای بهتر
و این نگاه باعث شد که دوباره به احساس آرامش برسم
حتی در مورد زبان که از پارسال شروع کردم ، اوایل هی میخواستم هفته ای سه جلسه بردارم ولی دیدم که هم دارم اذیت میشم و هم فشار زیادی به خودم میارم و به خودم گفتم که میخوای چکار، گیرم که همین الان مدرک گرفتی ، چرا از مسیر لذت نمیبری ، و این نگاه باعث شد که هفته ای یک جلسه بردارم و در طی یک هفته فقط اون جلسه رو تکرار کنم و انقد این مسیر برام لذت بخش بود که هر روز صبح ساعت 5 به عشق تکرار زبان و پیاده روی بیدار میشم و میرم بیرون و الان که یک سال گذشته هم من کلی چیز یاد گرفتم و هم بهتر میفهمم و هم اینکه حسرت نمیخورم که چرا به خاطر یادگیری فلان چیزها رو از دست دادم
ولی در کار کرد قانون بعضی مواقع این نجوا میاد که ببین ببین استاد شبانه روز داره رو خودش کار میکنه و کلی نتیجه گرفته و تو هنوز اینجایی و هیچ نتیجه ای نگرفتی
ولی بعدش به خودم میگم که چرا خودت رو مقایسه میکنی با دیگران مگه نباید طبق قانون عمل کنی و باز سعی میکنم که خودم رو در مسیر قرار بدم
البته اوایل خیلی خیلی سخت بود والان خداروشکر بهتر شده
ولی مثال شما در مورد اینکه توهر کاری باید مستر بشی و کلی تحقیق کنی و بعد شروع کنی این باعث شد که عجله از من گرفته بشه
چون تو ذهن من این بود که تحقیق کردن یعنی وقت تلف کردن
و اینکه یه باور اشتباهی تو ذهن من بود که میگفت که برو تو دل کار بدون هیچ تحقیقی
و تازه اینجا متوجه میشم که حتی اگر 24 ساعت شبانه روز هم فایلها و دوره ها تو گوشم باشه باز کمه
چون هر کلمه از شما یه اشتباهی رو تو ذهن من درست میکنه
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام به استادان عزیزم و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و مقدس
استاد عزیزم، امروز با بارش باران و نزول برکت و رحمت الهی، چشم ما به جمال شما روشن تر شد و انرژی شما رو از آن سوی کره زمین دریافت کردیم. خونه ای که دارید چقدر قشنگ و زیبا و دلباز است. بلاخره دیدیم اون پس زمینه رنگی از کجا ضبط میشه.
من این رباط هوشمند رو تحسین می کنم که برای هر خواسته و حل مسئله ای ، راه حلی درست شده و این پیشرفت انتهایی نداره، چرا که جهان به سمت پیشرفتی بی انتها در حرکت است.
استاد بسیار سپاسگزارم از فایل بسیار مفید و تاثیر گذار در تمام قسمت های زندگی و در پاسخ به سوال شما باید بگم که تازه متوجه شدم در زمینه آموزش های شما بسیار شتاب زده و با عجله مسیر رو میخواستم طی کنم و میخواستم فقط محصولات رو داشته باشم و اون تمرکز و تعهد لازم رو نداشتم، برای همین دیگه حتی برای داشتن محصولات شتاب زده عمل نمی کنم، گرچند که دوست دارم همین الان همه محصولات رو بخرم، ولی نتایج مالی ام این امکان رو نمیدهد، و علت اون نداشتن تمرکز کافی برای رسیدن به خواسته است و به قولی به 90 رسیده ولی به 100 نه. و این رو از دوره جدید یاد گرفتم. وقتی این قانون رو متوجه شدم از عجله و شتاب زدگی ام و این شاخه به اون شاخه ام خیلی خیلی کمتر شده و الان فقط دارم روی باور فراوانی کار می کنم. که اون رو در وجود خودم نهادینه کنم و بعد برم سراغ بقیه مباحث.
چند سال پیش به کلاس کارته رفتم و چقدر دلم میخواست زود فوت و فن کاراته رو یاد بگیرم برای همین می رفتم فیلم نگاه می کردم که جلوتر از کلاس پیش برم، ولی کم کم متوجه شدم که با کلاس پیش برم خیلی بهتر است. بعد که خواستم شنا یاد بگیرم چون مربی نداشتم خودم با دیدن فیلم آموزشی و پله پله کرال سینه و پشت رو اوکی اوکی کردم الآن دارم پای قورباغه رو مرتب تمرین می کنم که اول پای قورباغه اوکی بشم بعد برم برای حرکت دست.
در کار پیرایش هم متوجه شدم حتی کوتاهی ساده مثل لاین کات تمرین زیاد میخواد که باعث بشه سرعت و دقت کار بالا بره. برای همین علاوه بر درستی کار دارم روی سرعت کوتاهی هم کار می کنم که هم زمان کمتری بگیره هم خروجی عالی باشه.
به قول حافظ
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
استاد شما و مریم بانو رو حفظ کنه و روز به روز چشمه های علم و معرفت و آگاهی بر قلب شما جاری کنه.
«فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ»