درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

693 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    سلام استاد عزیزم..مریم جانم..اول خیلی ازتون سپاسگزارم بخاطر ضبط این همه زیبایی و ب اشتراک گزاشتن حال خوبتون ب ما

    میخام صدبار این ویژگی مثبت اون ساحل و دریای قشنگو بگم ک چقدرررررر تمیزه آخه ..واقعا واقعا آفرین ب اون آدم ها..آفرین ب اون کشور..آفرین ب اون همه فرهنگ و ارزش گذاری برای طبیعت ب اون زیبایی‌‌..یعنی هرچی بگم ک چقدر هر لحظه ک فایلو می‌دیدم علاوه بر اون همه نعمت و زیبایی ،همش میگفتم خدایا چقدر تمیزه ساحل..چقدر آب زلاله..چقدر هوا عالیه..ساحل و اون شن ها مثل آرد سفید و نرمه.. خدایا شکرت..همه چیز سرجای خودشه..از آدم هاش، تا تفریحاش تا وسایل و خدماتش..من عاشق دریام..عاشق اون خط افقی چشم نواز ک آرامش خالصه و وقتی اون همه زیبایی ترکیب میشه با تمیزی و شادی مردم دیگه فوق العاده میشه..ب خدای خودم گفتم خدایا منو ب جاهای قشنگ و تمیز هدایت کن مثل استاد…

    ی چیز دیگه ای ک خیلی خوب بود اینه ک مردم با همون هیکل و ظاهری ک دارن شاد بودن..بدون خجالت..چاق و لاغر..سیاه و سفید..کوچیک و بزرگ همه داشتن لذت میبردن از اون طبیعت زیبا..

    در مورد احساس لیاقت ک گفتین باید بگم من تاقبل از ورود ب سایت و آشنا شدن با شما بی نهایت ضربه خوردم از همین عدم احساس لیاقت..من ی دوره ای با یک آقایی تو رابطه بودم..ایشون بسیار آدم خوبی بودن از هر لحاظ و بسیار از لحاظ مالی در وضعیت عالی بودن..ایشون برای من ب عنوان هدیه خاستن ک ماشین ب من بدن و من بخاطر اینکه احساس میکردم لیاقتشو ندارم یا اینکه نکنه فکر کنه من بخاطر پولش باهاش تو رابطه ام قبول نکردم..البته دلیل های دیگه م بود ک این مهم‌ترینش بود..فکرشو کنید..من هدیه ی ماشین رو قبول نکردم..بعدش ایشون هر هدیه ای ک خاستن ب من بدن من تمام اون هدایا رو رد کردم…و تو اون چندسال هیچ چیزی ازیشون دریافت نکردم..برای اینکه عزت نفس نداشتم..من ایشون رو خیلی از خودم بالاتر میدونستم.. خیلی از هر لحاظ…کم کم باعث شد علاوه بر اون هدایایی ک خودم دست رد زدم بهشون،،حتی خود اون آدم رو از دست بدم..تاکید میکنم بخاطر همین نداشتن عزت نفس..بخاطر نداشتن احساس لیاقت‌ هم اون آدم و تمام هدایای رو از دست دادم..و بعد ازون بخاطر کات شدن رابطمون احساس قربانی شدن ب سراغم اومد و این سیکل معیوب تا سال ها ادامه داشت..اما ب هرحال خداوند کمکم کرد و تونستم تا حدی خودمو ببخشم..آروم کنم و دل سپردم ب خداوند..و کم کم با سایت آشنا شدم و عزت نفس رو خریدم و دارم کار میکنم..الان میفهمم اون رابطه ی عاشقانه چطور ب اون افتضاحی خراب شد..الان میفهمم ک چطور من خودم رو دوست نداشتم و اون آدم رو بت کرده بودم و خودم باعث نابودیش شدم..حالا اشکالی نداره..اینم تجربه بود و من خودمو درین مورد کاملا بخشیدم و می‌دونم ک دیگه اون موارد برام پیش نمیاد..چون قانون رو فهمیدم..امیدوارم دوستانی ک‌کامنت من رو میخونن اشتباهات من رو نکنن و براشون مفید باشه..

    استادم خیلی ازتون ممنونم بخاطر این آگاهی ها..بخاطر وجودتون همیشه خداروشکر میکنم

    ازینجا بغلتون میکنم استادم.انشالله همیشه شاد و موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مهری جزایری گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    بنام خداونده زیبا آفرین،سلام استاد عزیزم، سلام مریم بانوی مهربان سلام دوستانه گله همفرکانسی

    اول بگو استاد دیدن شما با اندام جدیدتون،بزرگترین مهره روی قانون، قانونی که اثبات کرد ،من به عنوان یک انسان،به عنوان تکه ای از خداوند قدرت تغییر دارم به این وضوح که می‌بینید مرحبااااااا استاد

    واقعا استادزندگی کردن در لحظه به نظر من سخت‌ترین کاره دنیاس،امروز که فایلو دیدم،وشنیدم

    با خودم گفتم همه این صحبت‌ها و من قبول دارم

    ولی چرا نمیتونم کاااامل انجام بدم،دلیلشو تو این فایل استاد ومریم جان گفتید

    من به خاطر ناراحتی ها،رنجش ها،و خاطرات بد گذشته ،هنوز نتونسته در لحظه حال زندگی کنم،اصلا کل قانون جهان براین اصل استوار هست که اگه در لحظه حالت خوب باشه،اگه در لحظه شاد باشی،اگر در لحظه شکر گذار باشی،اگه در لحظه زندگی کنی،همه چی درست میشه

    قراره بزودی با همسرم به یه مسافرت چند روزه بریم با چند نفر که در کنارشون خاطره خوبی ندارم،با خودم گفتم اگه در لحظه زندگی کنم همه جی تغییر میکنه

    امتحانش کن،فقط برای امروز بخندم،فقط برای امروز شکر گذار باشم،فقط برای امروز تلاشمو میکنم فقطططط برای امروز

    بسییییار ازتون استادجان ومریم جان سپاسگذارم بی نهااااایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 876 روز

    به نام خدا

    ردپای17

    به به سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    شما دو عزیز درخواست من به دنیا بودید ،از آدم های سطحی خسته شده بودم و عاشق این بودم که اطرافیانم افرادی مثل شما باشند که حتی از یک بازی ساده ،چندین و چند درس مختلف میگیرن نگاه عمیقی به احساسات و افکارشون دارن ،رفتار هارو تحلیل میکنن و واسشون ارتقا شخصیت مهمه و هزار ویژگی مثبتی که تو آدما دنبالش بودم

    حالا با کیلومتر ها فاصله دو نفر که تا به حال افتخار دیدنشون به صورت حضوری نداشتم ، ساعت های زیادی از روز هم کلام من شدن

    بابت این دوستی که امیدوارم کمال همنشین در من هم اثر کنه ،از خدا سپاس گزارم

    مریم عزیز چقدر خوب اشاره کردید به حالاتی که انسان موقع انجام یک کار میتونه دچارش بشه ،کاملا همزاد پنداری کردم و درس های خوبی گرفتم

    ممنون که بهم یادآور شدید تااین اندازه به احساساتم آگاه باشم و چطور با خودم اون لحظه صحبت کنم

    چقدر برای من الهام بخش بود اونجایی که گفتید باهاشون مثل اعضای تیمم صحبت میکنم

    خیلی ایده خوبی بود و میتونم ازش موقع درس خوندن و… استفاده کنم ،سپاسگزارم

    درس دیگه برای من انجام کار تمرکزی و بهبود سریع تو اون ،که شما با تمرکز و تمرین تونستید تا این حد فوق العاده باشید و البته استمرار

    ممنونم که تو تک تک فایل ها چندین قانون مختلف زندگی می‌کنید و در لا به لای زندگی اوت قوانین به ما یادآوری میکنید

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3416 روز

    از وقتی با قانون آشنا شدم یکی از مواردی که خیلی زود بهش ایمان آوردم به شکلی که در عمل من متجلی شد همین بحث کنترل ذهن خصوصا در لحظات سخت بود که انصافا خیلی خوب بهش عمل کردم، اینقدر این موضوع واضح هست توی نتایج ما که غیرقابل انکار هست و مثل روز روشن بهش ایمان دارم.

    برای من این کنترل ذهن موقع ارائه ی خدمات خیلی خوب خودش رو نشون میده من کارم خدمات آرایشگری هست همیشه حتی اگر حین کار خدمات به خوبی پیش نرفت و مشتری ناراضی بود با کنترل ذهن در خیلی از موارد تونستم فاینال کار خوبی رو تحویل بدم و مشتری راضی از زیر دستم بلند بشه حتی اون اوایل که مهارت زیادی نداشتم و آموزش قوی ندیده بودم‌.

    باور دارم این جمله رو که اگر کنترل ذهن نباشد مهارت ها خوب جواب نمیدهد.

    خیلی این جمله دقیقه که: جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می دهد.

    یکی از زمان هایی که من تونستم ذهنم رو کنترل کنم وقتی بود که مادرم دچار بیماری پندمیک شد و من با وجود تمام فشارهای ذهنی که بیشترش به خاطر باورهای اشتباه بود تونستم احساسم رو خوب کنم و نجواها رو کنترل کنم و در نهایت مادرم با وجود بیماری زمینه ای و بیماری سخت سلامتیش رو به دست آورد، توی کسب و‌ کارم در‌لحظات سخت و چالش های فراوان همواره تونستم ذهنم رو کنترل و نجواها رو خاموش و مسائل‌رو حل کنم و به سلامت از بحران عبور کنم.

    احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست.( اما برای من پاشنه ی آشیلی فوق سنگین هست )هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم (اما برای من از ضربه رد شده کلی جا تو زندگیم به‌واسطه ی همین که ذهنم لذت میبره از قربانی بودن له و لورده شدم و اتفاقات خیلی نامناسبی رو بدون اینکه دلیلش رو بدونم یا حقم بدونم‌ جذب کردم و من نمیدونستم از کدوم باور دارم ضربه میخورم تا اینکه با دوره ی عزت نفس نجات پیدا کردم) همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.

    من اگر بخوام از جاهایی که احساس قربانی شدن داشتم صحبت کنم باید تا صبح تایپ کنم چون کلا جزو شخصیتم بود اما اگر به صورت کلی بخوام مثال بزنم من در کارم این احساس رو خیلی تجربه کردم و هر بار یه اتفاق بدی برام می افتاد تا یه بهانه ای داشتم باشم به صابکارم بگم که به این دلیل نتونستم بیام سر کار یا هر مورد مشابه دیگه ای…

    راجع به صحبت های قسمت انتهایی فایل و زندگی در لحظه چقدر برام جالب بود که همین امروز بود که من فیلم جنگجوی درون رو دوباره نگاه کردم و این قانون مهم دوباره برام یادآوری شد و بعد استاد و مریم جان در موردش باز هم توی این فایل صحبت کردن و باز این قانون رو برام یادآور شد که وقتی به چیزی توجه میکنی جهان موارد مشابه رو بهت نشون میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    به نام خدای مهربانی ها

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    سلام بر دوستان هم فرکانسی

    ذهن برتر

    استاد چقدر همه چی دقیق کار می‌کنه

    این عنوانی که گفتم مال چند روز پیش برای تحقیق دخترم هست

    مدرسه گفته بودن طرح جابر که هر چی می‌خوان بچه ها تحقیق کنند و بیارن

    تا اینکه دخترم داشت با دوستش صحبت میکرد و می‌گفت در مورد چی تا اینکه من قبلش داشتم فایلهای عادتی که زندگی شما را تغییر میدهد را گوش میکردم و یه دفعه بهش گفتم النا در مورد ذهن گفتی چی مامان گفتم به دوستت بگو خودش تحقیق کنه و به معلمت بگو در مورد ذهن تحقیق می‌کنی و من دوفایل عادت را گوش کردم و عکسهای خوب در مورد ذهن و خدا و آیه های خوب رنگی چاپ کردم و چسباندیم

    استاد یه منابع داشت که من نوشتم قرآن و یکیش را اسم سایت شما را نوشتم

    اصلا تا با معلمشون صحبت کردم می‌گفت این اولین بار که کسی این را انجام میده آخه یا همه در مورد گیاه ، ماشین ، برگ ‌… بود و من چقدر خوشحال شدم و اینکه حتی به معلمشون گفتم که چند ماهی هست دوست دارم بیام با بچه ها در مورد خدا ذهن صحبت کنم و معلمشون استقبال کرد و گفت میومدین و استاد مدرسه دخترم دوقدمی ما هست و به امید الله قرار شد چهارشنبه برم و اینکه از شما اجازه می‌خوام که از فایلهاتون که من گوش میکنم هر روز نکته برداری کنم و برای بچه ها توضیح بدهم البته اگر شما راضی هستین انجام میدهم .چون استاد من وقتی در مورد خدا صحبت میکنم خیلی انرژی میگیرم خیلی حس خوب میگیرم و خیلی دنبال رسالتم هستم و حتی قدم هم برداشتم و انشاالله که این رسالت من باشه و بتونم آرام آرام بچه ها را به این قانون نزدیک کنم و هم اینکه خودم بیشتر و بیشتر رو خودم کار کنم مناظر پاسخ شما هستم

    استاد چقدر زیبا هستید هر دوی شما چقدر حس خوبتون را لمس کردم چقدر زیبا گفتین میفرمودین ومن چقدر از این یک کلمه لذت بردم این یک کلمه که چقدر احترام را میشه توش دید و لمس کرد

    صحبتهای این چند فایل اخیر شما برای من خیلی خیلی هم زمانی داشت سپاسگزارم

    و چرا هایی را از من بیرون ریخت

    چرا ما دوستی نداریم و با حتی اقوامی نداریم که بخواهیم باهاشون رفت و آمد کنیم همش به خاطر اخلاق همسر من هست ( قربانی بودن و محکوم کردن )

    چرا من نمیتونم آزاد باشم و همسرم بهم گیر نده ( حس قربانی البته با دستان خودم با افکار و رفتار خودم )

    چرا خدا به من بچه دادی تو که اوضاع منو می‌دونستی چرا دادی ( کفران نعمت ، شاکی بودن از خدا ، مقصر دونستن خدا)

    چرا من تو این 16 سال نتونستم از همسرم جدا بشم و اگه جدا میشدم می‌تونستم بهترین زندگی را برای خودم خلق کنم ( فرار از حله مسئله ، همسرم را لایق خودم ندونستن ، ندیدن نعمتها ، توجه به نا خواسته ها ، اسرار بر جدایی ) که باعث شد ما تو این مدت زندگی نه لذت ببریم نه دیدن بزرگ شدن بچه ها را ببینم نه نعمتهامون هیچ هیچ و فقط دنبال این بودیم که از هم اتو بگیریم هم دیگه را خراب کنیم عابرو همو ببریم و در آخر نابود کنیم و حرفهایی که نباید را بزنیم و در اشتباه اخر من که اقدام به جدایی کردم سال گذشته باعث شد از لحاظ مالی که همسرم شریک شده بود و هیچ برگه ای نگرفته به مسئله بر بخوریم

    ولی با این کار به راه آمدم در واقع آخرین لگدی که باید نوش جان میکردم را کردم و وارد سایت شدم تازه فهمیدم لذت از زندگی چیی خودم را دوست داشتن یعنی چی برای خودم ارزش قائل شدن یعنی چی کنترل ذهن یعنی چی

    خدایا شکرت

    استاد امروز یه قدم برای بهبود برداشتم و ساعت 5/5 بیدار شدم و یه پاده روی عالی رفتم و جالبه استاد من هندزفری گذاشته بودم از طبیعت لذت میبردم ولی چنان ذهنم نجوا میداد ویا منو تو گذشته میبرد یا تو آینده و به خودم میگفتم نه من حالا دارم ویس گوش میکنم و این ذهن واقعا خیلی چموشه و تمام زندگی دستش و حتی دختر کوچیکم که زود بیدار شده بود و بهانه داشت و حتی گریه کرد و داد زد من با آرامی حرف زدم وحتی از کنارش دور شدم و خودش بعد از چند دقیقه اومد پیشم در واقع اگه قبل از اینا بود من داد میزدم اون هم داد و احساس بد با اتفاق بد می‌دونم جای کار دارم و باید خیلی رو خودم کار کنم

    و از حالا به بعد من هر روز و هر لحظه به خودم یادآوری میکنم تمام بهبودهایم را و از تمام لحظه لحظه های زندگیم لذت میبرم

    سپاسگزار خداوندی هستم را من را هدایت می‌کند لحظه به لحظه

    سپاسگزار شما دو عزیز هستم دست خدا همیشه همراهتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ریحان گفته:
    مدت عضویت: 2221 روز

    سلام استاد جان از تجربیات خودم که همیشه برام سوال بود چرا این اتفاقات میافته.یهو فکر میکنم این نعمت برام زیاده و یهو عین زدن یک دکمه همه چیز یا متوقف میشه ویا برعکس میشه.وقتی مشتری های مطب زیاد میشدن‌ من میگفتم لایق اینقدر نعمت نیستم .شاید مطب جفتی بسته اس.و روزای بعد مشتری کمتر میشد و انگار من از فشار روانی رها میشدم و دیگه ذهنم منو ازار نمیداد.و آف مالی و آف مشتری داشتم.

    یه وقتایی فک میکردم چرا باید سلامت باشم و کار کنم و خوش باشم و خواهرم مریض باشه و من هم مدتی مثل اون مریض شدم و انگار یکمی عذاب وجدانم کمتر بود.دقیقا درد اون رو حس کردم .انگاز میخواستم مثل خواهرم خدا بیامرز بشم تا کمی درکش کنم.چه باور سمی و وحشتناکی.و وقتی مریض شدم حس قربانی شدن هم داشتم.خدا رو شکر از اون فرکانس دور شدم و الان سلامتم تقریبا

    یا اینکه توی کارم درک نمی‌کردم که اینقدر مسیول زایشگاه با من خوب باشه و اینقدر حقوق خوبی بگیرم و تو موقعیت عالی قرار بگیرم.برای همین اتفاقاتی می‌افتاد که قربانی میشدم گاهی.و خودم از اون کار درومدم.

    من توی یه رابطه ی خیلی خوب هستم.و وقتی خواست بیاد خواستگاری همش میگفتم خواهر دیگرم گناه داره مجرد میمونه و بهش بر میخوره که من زودتر ازدواج کنم و فامیل بهش حرف میزنم که خواهرت ازدواج کرد و تو موندی.عذاب وجدان میگرفتم که من تو یه رابطه ی خوبم و اون رابطه ی خوبی نداره و این شد که خواستگاریم بهم خورد.

    چقدر خوبه که فهمیدم درونم چخبره…استاد این فایل خیلی برام ارزشمنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    سلام استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و دوستان گرامی و عزیزم

    استاد قبل از نکات این فایل من بگم اینجانب دارم دیواااااانه میشم از این حجم کامنت های فوق العاده، بچه های فوق العاده و نتایج عالیییی شون، رابطه فوق العاده رویایی بچه های سایت با یکدیگر، فایل های رویایی شما ک دقیقه ب دقیقه اش درس زندگی عه و هزار بارهم ببینی باز کمه، گاهی ب خودم میگم خدایا ب من فقط عمر 1000 ساله بده من وقت کم میارم، استاد من نمیرسم ب همه شونننننننن چکار کنم !؟؟؟ میدونین چقدر فایل توپ اومده چقدر کامنت عالی اومده، اصن یه کامنت با امتیاز برای من گاها چندین ساعت وقت برده، چون میخونم بعد میام برا خودم مینویسم اش و مثال میزنم و تازه هر کدوم شون رو باید چندبار بخونم برای درک درست

    خلاصه ک خودم رو آروم میکنم یه جورایی، و بخودم میگم نگران نباش اگر حتی یک کامنت یک روز طول بکشه و بخوبی درکش کنی کافیه، چون قانون ثابت عه و خداوند متناسب با ظرف وجودی ات، متناسب با سوالی ک تو ذهنت داری هدایتت میکنه ب اون چیزی ک باید، پس عجله نکن و آرام باش چون بالاخره مغز تو ظرفیتی داره دیگه یه حجم مشخصی از آگاهی میتونی بهش بدی، پس آرام و آهسته و بدون عجله ادامه بده ؛)))))

    باز قبل از نکات بگم امروز مجدد تمرین آگهی بازرگانی رو انجام دادم اونم جلوی پسرهای محل توی پارک، و خودمم تعجب کردم واقعا چون برام سخت بود اینکه شاید بعدا من رو تو پارک ببینن چون هر روز پیاده روی دارم و مسخره ام کنن، و اینکه میگفتم اگر بقیه تورو جلوی پسرا ببینن چی درموردت فکر میکن؟ ولی برای کسی ک دوره عزت نفس شمارو تهیه کرده مگر حرف مردم اهمیتی دارد ؟؟؟ خیر ندارد ؛)))))  و چقدر انسان های محترم و متشخصی بودن، من میخوندم و اونا سرشون و پایین انداخته بودن، یعنی انقدر متشخص اونم تو محل ما ؟؟ یعنی تمام سدهای ذهنی و باورهای اشتباهم شکست، من قبل نسبت ب پسرهای محل مون نفرت داشت بعد ک با قانون آشنا شد اعراض و بی توجهی میکرد و بیشتر با خودم در صلح قرار گرفتم و این گیر دادن خیلی خیلی کمتر شد، با اینکه من خیلی خیلی خودم هستم ب لطف دوره عزت نفس(هم از لحاظ رفتار،هم لباس و…)، خلاصه از امروز ب همه شون احترام میزارم حتی توی ذهنم هم بهشون بی احترامی نمیکنم و میدونم هرچه بوده در ذهنم بوده، حتی یکی شون بهم گفت آفرین اینارو همیشه با خودت بگو هر روز و گفتن خیلی عالی، خلاصه ک خوشحاااااال ب پیاده روی ام ادامه دادم

    خوب حالا برویم سراغ نکات : 

    ما بازی رو بازی میکنیم نه به این خاطر ک کی میبره کی میبازه، هدف بازی این بود ک لذت ببریم

    هدف بازی این بود ک مهارت مون رو افزایش بدیم، جسم مون سالم تر باشه

    کری خوندن از بین رفته و همدیگر رو تحسین میکنیم.

    استاد یک شخصیت کمک کننده و تحسین کننده دارن و هر ضربه خوبی ک حریف میزنه رو  تحسین میکنن.

    _

    ادامه دادن و استمرار، حرکت کردن و اصلاح کردن، عشق داشتن، شور و شوق داشتن، در نتیجه میشه پیشرفت عالی خانم شایسته. خیلی قابل تحسین عه با اینکه ایشون صفر صفر بودن، اصن روحیه جنگنده خانم شایسته توی بازی مشخص بود، مشخص بود چقدر تمرکز بالایی دارن روی کاری ک انجام میدن.

    _

    خانم شایسته تمرکز روی نکات مثبت بازی گذاشتن، و خودشون رو با استاد مقایسه نکردن و ب نوعی کمال گرا نبودن و این دید رو داشتن ک من دارم ورزش میکنم و کوچک ترین بهبودهاشون رو تحسین میکردن

    من با خودم خیلی مهربون بودم

    توقع نداشتم ک همون اول بیام استاد رو ببرم

    من کلییییی باختم ب ایشون و تمرکزم روی مقایسه کردن نبود و میگفتم دارم مهارت جدید یاد میگیرم و سعی میکردم کوچک ترین بهبودهامو ببینم و ب خودم کردیت میدادم حتی کوچک ترین حرکت هامو.

    _

    خانم شایسته : استاد خیلی باهوش هستن و دنبال بهتر عمل کردن هستن، و این باعث میشه من خلاق تر بشم و ذهن من متوقف نشه. چقدرررر دید مثبتی دارین خانم شایسته، یادم گرفتم رقیب ام رو قدر ندونم و ازش تعریف کنم حتی توی ذهنم و بگم قدرت حریف باعث میشه من خلاق تر بشم و از توانایی هام بیشتر استفاده کنم.

    _

    نتیجه فرکانس تحسین و فرکانس انکار موفقیت دیگران رو بوضوح میشه دید.

    حسادت نکنیم و تحسین کنیم، نگیم شانسی بوده، با اینکار خودمون رو از خوشبختی و آرامش دور میکنیم.

    تاثیر ذهن روی اتفاقات

    تاثیر ذهن رو عملکرد ما

    خودسرزنشی، احساس بد، عصبانی شدن، ناراحت شدن

    تمرکز رو میاره پایین و ذهن از کنترل خارج میشه و در لحظه نتیجه ش رو میبینی ک خراب میکنی

    و برای راه حلش بخودم میگفتم باید الان تمرکز کنم، باید الان آروم باشم، باید فکرای بد و بیارم بیرون از سرم و بعد میدیدم ک بازی م داره بهتر میشه

    برای لذت بردن نیاز به چیزهای عجیب و غریب نیست

    از چیزهای کوچیک لذت ببر، از زندگیت لذت ببر

    توی هر شرایطی ک هست یک جنبه فان و لذت بخش رو پیدا کنیم و استفاده کنیم.

    استاد بارها شده من از اطرافیان و خانواده ام شنیدم کاشکی ماهم ویلا داشتیم، کاشکی ما هم میتونستیم همچین مسافرت های خارجی و فلان رو بریم و همش حسرت و حسرت

    بعد من ب خودم نگاه میکنم و اینکه از شما یاد گرفتم ک تا سپاسگزار نعمت های اکنون ات نباشی ب نعمت ها و خوشی های بزرگتر نمیرسی، میدونین انگار قشر ضعیف و قربانی جامعه میخوان همیشه اون تنبلی اون انگشت اشاره مقصر دونستن بقیه رو، تو همه جنبه های زندگی شون داشته باشن

    مثلا آقا جان من دارم در مورد خانواده خودم میگم و خود من، من هر روز پیاده روی تو پارک محل مون رو دارم و هر روز سپاسگزار این پارک، این سرسبزی، سمفونی پرندگان و انسان های شاد و سالم و کودکان و نسیم بهاری و غیره هستم و حتی لیست پارک های تهران رو نوشتم و هرازچندگاهی برنامه میچینم برای پیاده روی در مناطق جدید برای تجربه لذت های جدید و هفته ای یکبار کوه نوردی رو میرم و خدا کلیییی زیبایی و نعمت نشونم داده ، بعد ب خودم میگم آقا جان تو خودت حتی برای همین لذت بردن از نعمت های خدا پا نمیشی و حرکتی نمیزنی فقط میچرخی تو فضای مجازی و وقتت رو تلف میکنی

    میدونین باز میرسم ب اون حرف تون ک میگین یک سری از آدم ها حاضرن بمیرن ولی تغییری نکنن، ینی حاضرن تا ابد شخصیت قربانی رو بگیرن در همه جنبه ها

    یا جدیدا از خودم سوال کردم ناعمه تو فکر میکنی وقتی پولدار بشی خوشحال و شاد خواهی بود ؟؟ چرا الان اون شادی رو در درونت بوجود نمیاری؟ واقعا بی انصافی عه اگر شاد نباشی چون شرایط الان تو خیلی خیلی بهتر از استاد توی بندرعباس هست. و شما رو ب یادم میارم ک میگین توی بندرعباس با یه جفت کتونی شاد و خوشحال و اشک ریزان با خدای خودم رازو نیاز میکردم

    و باز میبینم ک هروقت من توجه ام ب زیبایی های اطرافم بوده و روزی ک بیشتر نکات مثبت خودم واطرافیانم و سپاسگزاری هایم رو نوشتم اون روز برایم بهترین بوده و حالم چقدر خوب تر بوده و نتیجه :  هرقدر سپاسگزارتر بودم اون روز من شادتر بودم حالم بهتر بوده درصلح و آرام تر بودم. ذهن خیلی وقتا دنبال فوت کوزه گری میگرده درصورتی ک همه چیز همون احساس خوب و حال خوب هست همون دیدن نکات مثبت روزم هست. الان فهمیدم قانون یکی هست کل صحبت های شما نتیجه اش میشه همون بوجود آوردن احساس خوب در خودمان. ولی ذهن فراموش میکنه و من یادم میره ک همه چیز برمیگرده ب دید مثبت داشتن نسبت به همه چیزززززز، و گاهی فکر میکنه این یک کار فانتزی و بیهوده است، پس باید هر روز ورودی هام رو با سایت و آگاهی هاش جهت بدم سمت خوبی ها و هر روز این آگاهی هارو ب خودمون یادآوری کنیم.

    _

    تحسین میکنم این رابطه زیبا و فوق العاده رویایی تون رو، ک انقدر باعث پیشرفت و بزرگتر شدن وجود یکدیگر میشید، حتی توی بازی کردن هم از قوانین باهم صحبت میکنید و چقدر یکدیگر رو تحسین میکنید و سپاسگزار وجود یکدیگر هستین، دقیقا مصداق آیه زنان پاک برای مردان پاک، تا آرامش بگیرید در کنار هم.چندین بار استاد و شما صمیمانه از یکدیگر و از خدا برای وجودتون سپاسگزاری کردید. چقدر لذت بخشه پارتنرت هم بازی ات بشه و علایق مشترک داشته باشی.

    _

    خودسرزنشی

    هرچی خودم رو سرزنش کنم،احساسم بدتر میشه و در ازاش اتفاقات بدتری هم برام میوفته.

    وقتی کنترل ذهن نداری حتی نمیتونی از توانایی هات استفاده کنی.

    باید امیدوار باشم باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم

    فقط ب ضربه بعدی فکر کن، فقط ب گرفتن این امتیاز

    مثالش برای خودم فتح قله برای اولین بار بود، ک فقط ب قدم بعدی ام فکر میکردم و یکهو ب خودم اومدم دیدم رسیدم ؛))))

    کاری نداشته باش ک 10 یک عقبی، فقط ب توپ بعدی فکر کن ب ضربه بعدی، فقط تمرکز کن ک توپ بعدی رو خوب بزنی

    اگر اختلاف فاصله بتونه احساست رو بد کنه بازی رو باختی ولی اگر ب اون توجه نکنی و فقط ب ضربه بعدی فکر کنی، میتونی بازی رو ببری

    فقط کافیه حرکت بعدی رو بهتر انجام بدی

    تو هر شرایطی ک هستیم نگاه نکنیم ب ظاهر کلی شرایط مون فقط سعی کنیم تو اون لحظه بهترین خودمون رو ارائه بدیم

    فقط سعی کنیم اون روز بهتر زندگی کنیم

    فقط سعی کنیم اون لحظه رو اون روز و اون ساعت و ذهن مون رو کنترل کنیم و کاری نداشته باشیم ب بقیه اش و با احساس خوب ادامه بدیم و بعد میبینی الخیر فی ماوقع رو

    من فقط همین یه ساعت و همین ی روز حالم رو خوب نگه میدارم، سعی میکنم ک تمرکز نکنم ب ظاهر شرایط و احساسم رو خوب نگه دارم دوباره فرداش همینو بگی و سعی کنی همیشه ناظر برافکارت باشی و ذهنت  رو کنترل کنی و خواهید دید تمام اون شرایط ب ظاهر بد ب نفع تو تغییر میکنه و عوض میشه.

    _

    اگر عجله کنی و کمتر تمرکز بزاری و به نوعی شل بگیری بازی رو ممکنه نتیجه برگرده، مثال دقایق پایانی بازی فوتبال.

    کنترل ذهن کنترل زندگی

    نتیجه احساسات با اتفاقات زندگی رو بهمون یاد میده.

    _

    احساس عدم لیاقت

    نه دیگه انقدم نباید راحت باشه، انقدرم حقم نیست راحت ببرم

    وقتی یک اتفاق خوبی برات رخ میده و فکر میکنی لیاقت نداری و شک میکنی

    وقتی احساس عدم لیاقت داری از اون مسیر آسانی ک داره برات اتفاق میوفته، از اون شرایط خوبی ک برات بوجوو اومده و میگی آیا من واقعا لیاقت این همه خوبی رو دارم ؟؟

    اون وقت خودت خودت رو از اون نعمت محروم میکنی و ممکنه ورق برگرده

    از لحاظ عاطفی یه رابطه خوبی داریم و میگیم دیگه داره خیلی با ما خوب رفتار میکنه.

    یا یک اتفاق خوبی از لحاظ مالی میوفته برامون مثلا درآمد خیلی خوبی داریم یا فروشمون عالیه و خیلی راحت داریم پول میسازیم. بعد این فکر تو ذهن مون میاد، چرا انقدر راحت داره پیش میره من لایق نیستم.

    اینا رو آگاهانه نمیگیم ها

    اینا فکرهایی هست ک میاد بخاطر گذشته مون،

    بخاطر اینکه گفتن نابرده رنج گنج میسر نمیشود

    بارها شده جهان روی خوبش رو ب ما نشون میده ولی اون افکاری ک از بچگی داشتیم و بهمون گفتن و گفتن باید پدرت دربیاد، پول زیر پای فیله و….

    احساس عدم لیاقت

    باعث میشه ک اون چیزی ک داریم رو از دست بدیم و نعمت ها از دست بره.

    مثلا رابطه عاطفی داره ب طرز جادویی خوب پیش میره و ناخودآگاه شما میگه من احساس لیاقت ندارم، اونجاهاست ک ما باید رو باورهامون کار کنیم و اون نجواهای شیطان رو ک میگه تو لایق این همه خوبی و لطف نیستی، رو تغییرش بدیم و گرنه اگر این نجواها ادامه پیدا کنه و ما نتونیم اون افکار رو تغییر بدیم، اون روابط عاشقانه اون ثروت زیاد اون نعمت اون فراوانی ب راحتی از دست میره.

    احساس عدم لیاقت باعث از بین رفتن نعمت ها میشه

    _

    احساس قربانی شدن

    هر وقت احساس قربانی داشتیم اوضاع بدتر و بدتر شده

    اینکه حس کردیم حق مون ضایع شده و گفتیم ببین حق تو بود، تو زحمت کشیدی، اون شانس اوورد، حق تورو خوردن، خدا حق ات رو بهت نداده، بی عدالتی رخ داده

    و این افکار باعث میشد کنترل ذهن رو از دست بدیم و عصبانی بشیم و احساس قربانی بودن پیدا کنیم.

    وقتی احساس قربانی شدن داری این احساس قربانی شدن تبدیل میشه به خشم، نفرت، احساس افسردگی، و بعد اون شغل اون رابطه رو از دست میدی و به نوعی گورخودت رو میکنی.

    اینجاهاست ک باید ذهنت رو کنترل کنی

    ازش بگذری، درگیرش نشی، نشینی تجزیه تحلیل اش کنی، نشینی با خدا بحث کنی، با طرف مقابل بحث کنی، نگی حق من بود و فلان، درکل نجنگی نه با افراد نه با شرایط

    چیکار کنیم حالا  ؟؟

    اگر بتونی ذهنت رو کنترل کنی میتونی زندگی ات رو کنترل کنی، بعد می بینی همون اتفاقه ب نفع ات میشه در نهایت

    _

    استاد : منی ک خودم سالهاست دارم روی خودم کار میکنم، خودم میفهمم ک چقدرررد هنوز کار دارم ک ذهنم رو کنترل کنم، چقدررر باید حواسم ب افکارم باشه

    استاد چقدر دلگرمی میده حرفاتون، اینکه ما همیشه نیاز ب کنترل ذهن داریم و این اصل رو همیشه باید تکرار کنیم، و این ب ما میگه ک همیشه همیشه باید مواظب افکارت باشی و افسار ذهنت دستت باشه حتی اگر چندیدن و چندسال تو سایت باشی.

    _

    نقش شور و شوق و لذت بردن از اون لحظه ات

    خانم شایسته : بازی وقتی داشت ب روال خوب پیش میرفت ک من داشتم لذت میبردم از اون لحظه ام

    بچه ها ما فقط میخواییم لذت ببریم، اصن بی خیال اینکه نتیجه چی میشه بیایم فقط لذت ببریم.

    و فقط تمرکز کنیم روی این ضربه و بعد میبینم ک ب طرز عجیبی اوضاع برمیگرده.

    *وقتی بتونی شور و شوق ات رو حفظ کنی و فارغ از نتیجه بتونی لذت تو ببری، اتفاقا نتایج فوق العاده ای هم میگیری.

    *وقتی شما شور و شوق داری و احساس خوب داری آسان میشوی برای آسانی ها و همه چی عالی پیش میره برات.

    نتیجه : حضور در لحظه، باید بتونی در لحظه زندگی کنی.

    وقتیکه ما در لحظه زندگی میکنیم، وقتی صبح ک از خواب بلند میشیم با احساس خوب شروع میکنیم روزمون رو و کاری نداریم ب روز گذشته و اتفاقات قبلی، میتونیم نتایج متفاوتی رو برای خودمون رقم بزنیم.

    مثل اولیا خدا لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

    نه ترسی بر آنها هست و نه غمی، نه غم از گذشته و نه ترس از آینده

    و وقتیکه احساس خوبی داشته باشیم لاجرم لاجرم اتفاقات خوبی برامون میوفته.

    وقتی تو لحظه زندگی کنیم و فراموش کنیم گذشته رو و دنبال آینده دور نباشیم(همون فاصله و اختلاف امیتازها) اون وقت احساس خوشبختی واقعی داریم.

    مثال انجمن معتادان گمنام، فقط برای امروز پاک باشیم ب فردا اصلا فکر نکن، امروز و میتونی مصرف نکنی ؟ امروز و میتونی شاد و سپاسگزار باشی ؟؟؟

    فقط امروز

    فقط امروز

    و همین در لحظه زندگی کردن و ب آینده طولانی و گذشته فکر نکردن، باعث میشه 20 ساله ک پاک باشه و هنوزم میگن من امروز رو میخوام پاک باشم.

    خانم شایسته : لذت بردن از چیزهای ساده در زندگی قدرت جادویی داره برای جاری کردن جریان خوشبختی توی زندگی ات

    آدما میگن من اگر اون خونه خاص رو بخرم احساس شادی میکنم، اگر ماشین خاص رو بخرم، اگر اون جای خاص زندگی کنم

    درسته اونا توی یه لحظه منو خوشحال میکردن ولی بعد یادم میرفت ولی چیزهای کوچیک و ساده روزمره منو تو یه لذت همیشگی قرار میده

    برای لذت بردن از زندگی نیاز ب نتایج خیلی بزرگ نیست، و میتونیم از هرررر لحظه زندگی مون یک نکته ای پیدا کنیم ک ازش لذت ببریم.

    جمله معروف انیشتین : یه سبد میوه، یه صندلی و یه ویالن،  آیا برای لذت بردن از زندگی به چیز بیشتری هم نیازی هست!؟؟

    انیشتین با اون همه نتایج فوق العاده اش میگه همینا برای لذت بردن برا من کافیه

    حالا ذهن ما هی میگه نه بابا باید ب اون نقطه برسی، بعد ک اون خونه رو خریدی، بعد ک اون ماشینو خریدی، بعد ک اون بیزینس رو زدی، بعد ک اون رابطه عاطفی رو بوجود اووردی، بعد میتونی لذت ببری.

    وقتی ک ما نتونیم از لحظه ب لحظه مون از همین چیزهای ساده لذت ببریم، نعمت های بزرگتر ب ما داده نمیشه، این قانون خداونده

    از همون چیزهای ساده، از پیاده روی کردن و حرف زدن با خودت و خدات لذت ببر.

    استاد: همون موقع ها انگار دنیارو داشتم و هیچ احساس کمبودی نمیکردم هیچ دستاورد بزرگ مالی نداشتم هیچ هیج. یک کتونی و یک بدن سالم داشتم ک میتونستم راه برم و باخدام حرف بزنم و انقدررررر لذت میبردم ک من تو مسیر گریه ام میگرفت از میزان لذتی ک میبردم.

    اون ذهنیت لذت بردن از همین چیزهایی ک هست بجای حسرت خوردن بخاطر چیزهایی ک نداری، بجای حسودی کردن بخاطر چیزهایی ک بقیه دارن، بجای عصبانی بودن، بجای احساس قربانی شدن، داد و بیداد کردن با خداوند با دیگران . لذت بردن از همون کارت بازی، پیاده روی کردن، صدای چه چه پرندگان، غروب و طلوع خورشید ک در دسترس همه مون هست.

    وقتی بتونی از همین چیزهای ساده لذت ببری و سپاسگزار باشی طبق قانوت بدون تغییر خداوند هدایت میشوی ب نعمت های بزرگتر

    این قانونشه ک وقتیکه حالت خوبه اتفاقات بهتر و بهتر برات رخ میده

    وقتیکه میتونی از چیزهای کوچیک لذت ببری،نعمت ها بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر میشن، چون ظرفت داره بزرگتر میشه، چون احساس سپاسگزاری ات بیشتر میشه

    به قول قران میگه اگر سپاسگزار باشید من شمارا می افزایم

    مثل بچه ها، ک با کوچک ترین و ساده ترین چیزها بیشترین لذت هارو میبرن

    سپاسگزارم بابت این فایل عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2291 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      درود بر ناعمه خانم دوست عزیز و گرامی خودم

      تو دیدگاه قبلی گفتم که چقدر دیدگاه شما زیبا بود و یه جورایی دیدگاه شما شد تمرین ستاره قطبی امروزم

      خب

      حالا هدایت شدم اومدم این دیدگاه رو خواندم

      اول اینکه با تمام وجودم بهت تبریک میگم دختر

      فوق‌العاده داری عمل می کنی منتظر نتایج شگفت انگیز تو زندگیت باش

      این استمراری که شما داری روی گوش دادن و دیدن یه فایل دانلودی…

      اینکه میای تمام‌ جملات مهم رو می نویسی (احتمالاً با خودکار روی کاغذ نوشتی دیگه)

      بعد میای تایپ می کنی

      بعد میای توی سایت قرار می دهی

      تازه نکات مهمش رو Bold می کنی

      تا

      هم به خودت کمک کنی هم به بقیه‌ی دوستان در سایت از جمله خودم واقعاً فوق العاده است

      درود بر شما ، من سپاسگزارم:)

      دوماً اگر من فقط همین قسمت اول دیدگاه شما رو ازش استفاده کنم و قدرت بگیرم برای تمرین آگهی بازرگانی برای من بسه

      تموم شد و رفت….

      یه تعهد سه ماهه به خودم دادم که نا سه ماه از صبح تا شب از شب تا صبح فقط و فقط روی دوره‌ی عزت نفس کار کنم

      به تمرین ها عمل کنم

      دیدگاه های دوستان رو در دوره بخوانم و…

      و می دونم که نتایج غیر قابل تصور و شگفت انگیزی تا شهریور ماه و بعدش قرار تو زندگیم خلق کنم

      من قبلاً به شیوه نت برداری از دوره عزت نفس استفاده کردم که البته یه کمی سخت بود ولی تو اون دوسه ماه با اینکه نتایجم رو مکتوب نکرده بودم به طرز واضحی متوجه تغییرات محسوس در زندگیم شدم

      خب

      حالا می‌خواهم از چه روشی دارم‌ از دوره‌ی عزت نفس استفاده می کنم

      مطمئنم بهت کمک می کنه

      من به عنوان تشکر به خاطر دیدگاه های فوق العاده ات دوست دارم این گیفت رو به شما بدهم

      اوکی

      من اومدم تک تک جلسات رو با دقت بالایی گوش دادم

      بخش های مختلف رو برش میزنم به صورت تصویری و تیکه های دو سه دقیقه ای یا ده پونزده دقیقه ای یا بیشتر ذخیره می کنم

      با همون کیفیت HD و بعداً به صورت بدون تصویر فقط صوتی گوش میدهم یا صوت و تصویر رو با هم می بینم

      نرم افزار MX PLAYER در موبایل های اندرویدی به نظرم بهترین پلیر هستش با اختلاف

      این برنامه تو آپشن ها به گزینه‌ی پخش در پس زمینه داره من اونو که فعال می کنم می توانم صفحه موبایل روی همون ویدیو قفل کنم ولی صدا. همچنان پخش میشه یا حتی می توانم بیام از برنامه بیرون برم کارهای دیگه با موبایلم انجام بدهم ، صدا همچنان پخش میشه :)

      خب

      حالا جلسه 6 رو برای شما مثال میزنم

      6-1_ نامی که خودم انتخاب کردم

      حدود هفت دقیقه است

      6-2_ نامی که خودم انتخاب کردم

      حدوداً هشت دقیقه است

      6-3_ نامی که خودم انتخاب کردم

      حدوداً 42 دقیقه است

      بخش چهارم رو اسمش هم می نویسم که ببینی چه طور الهام میگیرم و اسم میگذارم

      شما خودت دوره‌ی عزت نفس رو داری بعد از این توضیحات من اگه بری فایل رو با دقت ببینی دقیقاً می فهمی من چه کار کردم

      6-4_ اگر تمرین آگهی بازرگانی رو انجام نمی دهی یعنی نمی خواهی پیشرفت کنی

      حدوداً ده دقیقه است

      خب

      اوکی

      این شیوه فوق‌العاده برای من تاثیر گذار تر هستش

      و کمک می کنه در زمان هایی که می خواهم تصمیم مهمی بگیرم یا شدت نجواها زیاد شده همون بخش از همون جلسه ای که لازمه رو ببینم و یا ببینم و گوش بدهم

      به این شکل هم به خود شناسی بیشتری میرسی و متوجه میشی که

      اولاً کجاها بیشتر ضعف داری و پاشنه آشیلت هست (یعنی فوق العاده این روش تاثیر گذاره برای رسیدن به خودشناسی)

      دوماً چه بخش هایی از دوره با توجه به مداری که در اون هستی بیشتر برای شما تاثیر گذاره و بیشتر باید گوش بدهی و ذهنت رو بمباران کنی با اون آگاهی ها

      سوماً به طرز شگفت انگیزی در طی پروسه دیدن و دیدن و تدوین کردن فایل ها به نکات و کلید های اساسی در دوره پی می بری و به خودت میگی ووووعو چرا من تا الان متوجه این موضوع به این مهمی نشده بودم!!!

      اوکی؟!

      حالا از منفعت های دیگش برای شما بگم

      1- اعتماد به نفست فوق‌العاده میره بالا چون داری تدوین ویدیو انجام میدهی کاری که هرگز توی زندگیت انجام ندادی و صفر هستی در این موصوع

      نمیدونی چقدرررر احساس رضایت و خوشحالی و خوشبختی بهت دست میده و چقدر‌ ذوق می کنی وقتی هر بار می بینی داری بهتر از قبل عمل می کنی و خروجی کار با کیفیت تر میشه

      2- این اعتماد به نفس باعث میشه شما خود باوری و احساس لیاقتت بیشتر بشه و در کارهای بعدی هم قوی تر و بهتر عمل کنی

      3- خدا میدونه این مهارت تدوین کردن ویدیو که یاد میگیری چقدررررر در آینده می توانه بهت کمک کنه در زمینه های مختلف

      می بینی دوست من؟!

      همش سوده و سوده و سود

      چون قطعاً ارزشش رو داره

      برای من که واقعاً ارزش داشت

      سپاسگزارم از الله مهربانی ها که هدایتم کرد این حرف های ارزشمند رو اینجا بنویسم

      در واقعا در شروع نوشتن این دیدگاه هیچچچچ ایده ای نداشتم که باید این ها رو برای شما بنویسم

      فقط اون گفت و من گفتم چشم

      هرچی تو بگی اگه باید بنویسم ، به روی جفت چشمام می نویسم

      الهی صد هزار مرتبه شکر الان احساس می کنم ارزش خلق کردم خیلی خوشحالم

      امیدوارم حال دلتون عالی باشه

      در پناه خداوند مهربانی ها باشی دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1344 روز

        سلام آقای تجلی عزیز

        سپاسگزارم بابت توجه و محبت تون برای پاسخ به دیدگاه هایم

        خود من هم شروع کردم مجدد ب دوره عزت نفس، و حتما و حتما از شیوه ای ک بهم پیشنهاد دادین استفاده میکنم، اتفاقا من دنبال همچین نرم افزاری بودم دانلود کردم و دیدم چقدررر کاربردی و عالیه. من قبلا فایل های صوتی و رایگان استاد رو ویرایش و کات میکردم و اسم اون فایل رو مینوشتم، مثلا مهم نبودن نظر مردم یا نترسیدن از شروع ولی این ایده برای دوره عزت نفس بسیار بسیار عالی هست و حتما ازش استفاده خواهم کرد واقعا سپاسگزارم بابت محبت تون ک این توضیحات رو دادین، گیفت بسیار ارزشمندی دریافت کردم.

        روش من برای دیدن فایل ها اینکه از لپتاپ میبینم و استپ و توی نت گوشیم یادداشت میکنم و خودم چندیدن بار از متنم میخونم و درآخر توی سایت ویرایش و بارگذاری میکنم و خودم هم تجربیات و دیدگاهی باشه اضافه میکنم ، و اینو بگم ایده نوشتن خیلی کمک میکنه، بعد از نوشتن ک مجدد فایل رو میشنوین متوجه دقت و تمرکز بیشترتون میشید.

        برای تمرین آگهی بازرگانی هم فقط 10،15 ثانیه اولش سخته همون درخواست اولش، و واقعا اگر تجربه کرده باشین بعدش انگار آدم میوفته رو غلطک، من ب خودم میگفتم یعنی همین 10 ثانیه رو توحیدی عمل کن برو تو دل ترست بقیه اش رو بسپر ب خدا، و ب خودم بگم یادته دفعات قبل چقدر اسان انجام شد و بازخوردهای عالی گرفتی. من میخوام توی سیکل بزرگتری تجربه اش کنم،حتما مینویسم اش انجام ک دادم. انشاله شما هم بیاین از نتایج این تمرین بنویسین.

        برای همه مون سلامتی، خوشی و بی غمی، عشق و ثروت رو خواهانم. در پناه الله باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن

    درسهای زندگی از یک بازی

    بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان …..ای ابتدای هر آغاز و ای سرانجام هر پایان ،

    درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش خوشتیپ و خوش استایل مون و خانم شایسته ی عزیز و زیبایم .

    و سلام به دوستان زیبابینم

    کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است

    اگر من در هر لحظه بتوانم ذهنمو و احساسمو بسمت خوب و مثبت کنترل کنم همون الخیر و فی ما وقع اتفاق میوفته و در نهایت همه چیز بنفع من رقم می خوره

    یعنی وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکنیم . دقیقا همان کاری بود که بعد از آشنایی ام با استاد طبق آموزش ها در پیش گرفتم و سعی کردم به اون تضادها توجه نکنم بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد در کنترل ذهن انجام بدهیم یعنی توجه نکردن به ناخواسته ها و بعدش دیدم اوضاع آرام آرام رو به بهبودی رفت .. و طبق گفته های استاد که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند

    و دقیقا از اون زمان به بعد همه چی عوض شد چون این توانایی رو در خودم ایجاد کردم که در هر لحظه فوری رهنمو بسمت نکات مثبت هدایت کنم خب اولش کنترل کردن این ذهن با اون تضادهای پی در پی بسیار مشکل بود ولی طبق گفته های استاد مدام تکرار و تکرار و تمرین و تلاش کردم و بمرور و طبق قانون تکامل آرام آرام دهنمو تربیت کردم و توانستم آگاهانه خیلی کارها را انجام بدم و خیلی از کارها را انجام ندم و اعراض کنم و این نیز به تلاش ذهنی و جهادی اکبر نیاز داشت چون من خودم رو لایق بهترین ها دانستم ..چون ارزشمندی خودم را فهمیده بودم .. چون به این درک رسیده بودم که من بخودی خود نزد خداوند ارزشمند هستم من مستحق بهترین ها هستم

    در زندگی گذشته ام یعنی قبل از آشنایی ام با استاد ….احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتم را از دست دادم که البته بیشتر احساس گناه در من وجود داشت و بخاطر اون احساس گناه در گذشته ام که فکر می کردم و من آنقدر هم زن خوبی برای همسرم نبودم و یا آنقدر هم مادر خوبی برای فرزندانم نبودم و همش دوست داشتم از خود گذشتگی کنم و بقول معروف از حلقوم خودم بزنم و بدم به فرزندانم یا اطرافیانم و غیره یعنی یک عشق بی حد و حساب نسبت به فرزندانم داشتم در صورتی که اول از همه باید خودم رو دوست میداشتم و برای خودم ارزش قایل بودم در صورتی که ظاهراً بنظر می‌رسید من خیلی خودخواه و از خود مچکر هستم البته الان که خودم رو آنالیز می کنم میفهمم که واقعا اتفاقات نامناسب زندگی من از زمانی شروع که خودم رو دست کم گرفتم یعنی بعد از فوت همسرم یک احساس تنها بودن و احساس غم و افسردگی و احساس گناه بهم دست داد که همش بخودم برچسب میزدم و باورهای نامناسب میومد توی ذهنم که اگه من همسر خوبی بودم این اتفاق نمی افتاد و یا چرا در گذشته اینکار رو کردم یا چرا این بحث رو با همسرم در گذشته کردم یا چرا چرا چرا و چراهای دیگه که همه ی آنها سبب شد احساس من بسمت پایین سقوط کنه و در نتیجه همش احساس دلسوزی و افسوس گذشته رو خوردن باعث شد که این دلسوزی ها بیشتر و بیشتر بشه تا جایی که دلم برای پسرم سوخت که بهش کمک کنم تا بلکه ناراحت نشه و ضربه ی روحی بیشتری نبینه و براش کارخانه ی قارچ راه اندازی کردم و بعدش ورشکستگی و بعدش از دست دادن همه ی پول و اموال و ماشین ها و باغ و خونه و سلامتی و از هم پاشیدگی روابط خانوادگی و غیره …..وووووو.. بعدها از دست دادن مادر خدابیامرزم که خیلی خیلی بیشتر آسیب دیده بودم …

    بخدا الان خیلی خیلی بیشتر میفهمم که هیچ عامل بیرونی مقصر نبوده که من مرتکب آن همه اشتباهات شدم چون کوچکترین اشتباه و نپذیرفتن مسعولیت اشتباه خودمون سبب میشه که همه رو مقصر بدونیم.. بغییر از خودمون رو .. و باور کنید بعد از چند سال کار کردن روی تغییر باورهام همین الان که داشتم این کامنت رو می نوشتم دیگه کاملا باورم شده و عمیقأ به این احساس رسیدم که مسبب تمام تضادها یم با افکار و باورهای نامناسب خودم بوده .. البته از زمانی که با استاد آشنا شدم باید در تمام جنبه های زندگیم تغییر باور ایجاد می کردم و خدا رو شکر از آن روز به بعد همیشه زندگیم رو به بهبودی پیش رفت هر چند این تکامل چند سال برای من طول کشید ولی از همون لحظه ای که تمرین های استاد رو انجام داد (با سه فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم) بخدا هر روز وضعیتم نسبت به تغییر باورهام و کار کردن روی ذهنم تغییر کرد و امروز هم یکی دیگر از پاشنه های آشیلم رو پیدا کردم و یا شاید بعبارتی ترمز ذهنی مو پیدا کردم هر چند چندین ساله که پسرم رو ندیدم و بقول معروف در قهر بسر می بریم ولی من بطور قطع به یقین باور دارم که همه چی الخیر و فی ما وقع بوده .. درسته بعنوان یک مادر دلم برای پسرم تنگ شده ولی دیگه فهمیدم دلسوزش نباید باشم و فقط و فقط باید به خصوصیات و نکات مثبتش توجه کنم و بخودم یادآوری کنم که دلسوزی و ترحم به آن شخص و یا خودم سبب این جدایی ها و این تضادها شده حتی این دوری ها و جدایی ها بمصلحت جفت مون بوده .. برای من که خیلی خیر بوده چون فهمیدم درسش چی بوده و پند و نصحیتش رو از این تضاد آموختم و جهان هستی کاملا منو به درک و آگاهی بیشتری هدایت کرد .. اتفاقا در مورد دخترم هم دقیقا همین کار رو کردم تا بعدش بخاطر تضادهای کاری که براش پیش آمد سبب خیر شد که خودش برگشت پیشم و الان حدودا دو سالی هست که دخترم بسمت من برگشته البته خودش اوایل راضی نبود و همش بحث و دعوا می کرد ولی من صبوری کردم و روی افکارم و ذهنم کار کردم و با تغییر باورهام هر روز روابط ما خوب و خوبتر شد یعنی با توجه به قانون تکامل این وضعیت روابط مادر فرزندی بین منو دخترم آنقدر عالی شده که هیچ ربطی به چند سال پیش نداره .. البته گهگاهی یک تضادهای جزیی پیش میاد ولی من فورا میفهمم که از کجا آب میخوره فوری میرم فایل های استاد رو میبینم و روی باورهام و خصوصیات خوب دخترم کار می کنم و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کنم و یک جمله ی تاکیدی قدرتمندی رو همش می نویسم چون واقعا برام نتیجه داده اینکه…خداوند قدر من را میداند و من را دوست میدارد .. من هم قدر خودم را میدانم و خودم را دوست میدارم پس تمام انسانها هم قدر من را میدانند و منو دوست میدارند خدایاااااا شکرت که فرزندانم هم قدر من را میدانند و عاشقانه منو دوست میدارند

    این جملات تاکیدی رو بارها و بارها نوشتم و برای خودم بازگو کردم … پیشنهاد می کنم به دوستان عزیزی که دوست دارند روابط شون با نزدیکان و یا هر شخصی اصلاح بشه … من فهمیدم با قدر شناسی و شکرگذاری و دوست داشتن خودم و رها کردن و نچسبیدن به ناخواسته ها و طبق آموزه های استاد .. یا آن شخص بخوبی در مدار من قرار می گیرد و روابطمون بهبود پیدا می کنه و یا اگر در مدار هم نباشیم جهان خودش آن فاصله رو ایجاد می کنه که در مورد پسرم تازه دارم روی تغییر باورم کار می کنم و در هر صورت الخیر و فی ما وقع بنفع من هستش و من به اراده ی نیکوی خداوند تسلیمم.. خدا رو شکر که هم باورهام تقویت و قدرتمند شده و هم در مسیر تکاملم هستم و هم اینکه خیلی خیلی بیشتر از قبل تسلیم و آزاد و رها هستم و خودمو بدست قدرت خداوند سپردم که هر چیزی پیش بیاد بنفع من پیش بره و خدا رو شکر هر روز در مدار آرامش روز افزون بیشتری هستم و میدانم خداوند خودش همه چیرو بموقع و در وقت و زمان خودش درست می کنه…

    خدایا شکرت عشق الهی و عشق بخشاینده ی الهی ام مرا از اشتباهات گذشته در مورد همسر خدا بیامرزم و فرزندانم رهانیده است و هم اکنون امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت عشق الهی و عشق بخشاینده ی الهی مرا از اشتباهات گذشته ام در مورد هر کسی که به یاد دارم و یا به یاد ندارم مرا رهانیده است و هم اکنون با امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت عشق بخشاینده ی الهی مرا از اشتباهات پولی و مالی گذشته ام رهانیده و با امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت که در گذشته این اشتباهات و خطاهای زندگیم را با بهای سنگینی پرداخت شده و اینکه من مرتکب خطاها و اشتباهات عمیق و سنگینی شدم چون آگاه نبودم و هم اکنون مسعولیت تمام آن اشتباهات و خطاهایم رو پذیرفتم

    خدایااا شکرت خودت کمکم کن که تمام اشتباهات و خطاهای گذشته ام بنفع من پیش بره

    برای تمام موانع و تمام تضادهای زندگیم که مواظب من بودند تا بیشتر به اشتباهاتی ادامه ندهم ممنون و سپاسگذارم

    خدایااا شکرت از اینکه فرشتگان و ناجیان الهی خودت را توسط همین موانع و تضادها برایم فرستادی تا به اشتباهاتم پی ببرم و مسیر زندگیم را بنفع خودم تغییر بدهم ممنون و سپاسگذارم

    و باز هم این جمله ی طلایی استاد رو اینجا بخودم یادآوری می کنم

    و طبق گفته های استاد که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند الهی آمینخدایا شکرت که برنامه ریز ماهری هستی و این تو هستی که باید بهترینهع بهترین برنامه های دقیقی که مو لای درزش نمیره رو برام انجام بدی .. خدایا چطوری ازت تشکر کنم ای معبود الهی ام و ای نور و عشق الهی ام ترا سپاس می گویم و سجده ی شکر بجای می آورم

    خدایا شکرت که با معجزاتت سوپرایزم می کنی

    خدایا شکرت که در آغوش گرم و نرمت من را نوازش می کنی ومن را روی شانه هایت می نشانی و می‌بری به همان سمت و سویی که باید ببری و شد هر آنچه که باید میشد

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم و چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ هدایتم کن

    خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ناصر لطفی گفته:
      مدت عضویت: 1270 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان

      سلام و درود فراوان خدمت دوست عزیز و پر انرژی خودم خانم رویا مهاجر سلطانی

      امروز در تمرین ستاره قطبی از خدا درخواست کردم که هدایتش رو بر من آشکار کند و من بفهمم جنس هدایت هایش و الهاماتش رو

      با کامنت شما که در مورد تضادهایی بود که در گذشته درمورد روابط تون داشتین قشنگ هدایت خداوند رو حسش کردم

      هیچ کس نیست که تو زندگیش اشتباهی نکرده باشه حتی پیامبرش هم نبوده؛در مورد روابط هم همینه که برمیگرده به عزت نفس ما و موضوع کمال گرایی که میخوایم تحت هیچ شرایطی هیچ اشتباهی نکنیم برای چی؟برای اینکه انقدر گذشتمون توسط خانواده معلم دوست ووو مورد تحقیر واقع شدیم که گارد داریم نسبت به اشتباه کردن البته که از اشتباهات مون باید درس بگیریم باید به شناخت بهتری از خودمون برسیم و این مسیر ادامه بدیم تا به جایی برسیم که خیلی خیلی کم بشه این اشتباهات

      منم هم در مورد خانوادم هم دوستانم اینجوری بوده چون اونموقع من جوره دیگه ای فکر میکردم باورهای مناسبی نداشتم خیلی شرک داشتم و نتیجه ش هم مشخص بود؛الان که دارم اینارو مینویسم از پیش دوست قدیمی میام که چند ساعتی باهاش صحبت کردم اشتباهات اون اشتباهات خودم رو کامل و شفاف بیان کردم یا بعضی جاها اشتباهی هم نبوده بلکه نحوه تفکر ما از همدیگه متفاوت بوده و تو ذهن خودش کار درستی بوده و ذهن منم همین‌طور حالا بقیه ش که دست خداوند که اجازه بده ما طبق قانون در مدار همدیگه باشیم یا نه برامم مهم نیست که کلا اون جمع از دوستان که قبلاً باهم خیلی خوش میگذشت باهم باشیم یا نه چون من طبق قوانین خداوند میخوام عمل کنم و از زندگیم لذت ببرم چه اونا باشن چه نباشن یا بقول شما : یا آن شخص بخوبی در مدار من قرار می گیرد و روابطمون بهبود پیدا می کنه و یا اگر در مدار هم نباشیم جهان خودش آن فاصله رو ایجاد می کنه مهم اینه من سمت خودم بخوبی انجام بدم

      یه مورد دیگه ای که امروز در خودم کشف کردم و صحبت کردن با دوستم رو یه تمرینی برای بهبود شخصیت و عزت نفسم دونستم این بود وقتی من در روابط اشتباهی میکنم ذهن من فکر نمیکنه که این اشتباه و چون فکر نمیکنه که اشتباه تلاشی هم نمیکنه برای بهبودش دلیلشم اینکه انقدر ذهن من کلا به اشتباه کردن گارد داشته و اشتباه کردن رو یه چیز وحشتناک میدونسته و دائماً ازش فرار میکرده ولی وقتی با دوستم این صحبت هارو کردم و در واقع این تمرین انجام دادم و بازخورد مثبتی دیدم اولا اشتباه کردن رو برای ذهنم گنده نکردم و این پاشنه آشیل کمال گرایی رو در ذهنم ضعیف کردم دوما در جهت بهبودش قدم برداشتم

      بهتون تبریک میگم انقدر رها هستین و ذهنتون رو کنترل کردین و میکنین و در لحظه از زندگی لذت میبرین چون خداوند هم همین انتظار و از ما داره

      در نهایت سپاسگزارم از خداوند هدایت گرم که امروز عالی بهم نشون داد هدایت هاش رو و تشکر از شما دوست عزیزم که انقدر عالی رو خودتون کار میکنین؛هرجا که هستید در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2260 روز

        با. رود و سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی آقای ناصر لطفی عزیز مرسی مرسی آقای لطفی عزیز شما همیشه به من لطف دارید وقتی امشب چراغ پیام رسان آبی رنگ بهشتی ام رو دیدم کلی ذوق کردم .. کلی خوشحال شدم .. بخدا این ذوق منو هیچکس درک نمیکنه بغییر از برو بچه های ساکن در این فضای الهی و مطمعن هستم چراغ قلب مهربانتان همیشه به نور الهی منور و درخشان و درخشنده خواهد بود

        آقای لطفی عزیز از اینکه مون به کامنت خودم هدایت کردید تا دوباره به این فایل ارزشمند و خواسته ام توجه کنم ممنون و سپاسگذارم

        در مورد اشتباهات و کمال گرایی گفتید .. بله بله دقیقا همینه ..منم همیشه ی گاردی در مورد اشتباهات داشتم ولی خدا رو شکر آنقدر ایمان قدرتمند شده که سعی می کنم همیشه سکوت کنم و صبورانه به کارام توجه کنم .. سکوت صدای خداوند است و اینو خیلی خوب درک کردم وقتی سکوت می کنم صدای خداوند رو قشنگ می شنوم .‌ آنقدرقشنگ صدای هدایت رو می شنوم که امکان خطا و اشتباهی نیست … یعنی برای کوچکترین چیزها هدایت می طلبم البته سعی میکنم اینگونه باشم .. حتی وقتی تلفنم زنگ می خوره اول از خداوند اجازه می گیرم و میگم خدایا خیر باشه خدایا خوش خبری باشه .. و واقعا هم همینطورهمم می شود … وقتی شروع به نوشتن می کنم میگم خدایا خودت آگاهم کن . خودت قلم دستم باش خودت هندلش کن .. خودت به کلاممم قدرت بده تا تاثیر گذار باشم .. خودت همراهم باش . چون من به همکاری تو نیاز دارم ‌..

        خلاصه ی کلام آقای لطفی عزیز واقعااا ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو برای خواند کامنتم گذاشتید و آمدید برام کامنت نوشتید واقعا برام ارزشمندی .. وقتی پیامی برام ارسال میشه یکبار کامنت پیام رو می خونم دو سه بار کامنت خودمو می خونم بعد میگم واقعا اینارو من نوشتم بعد چند بار دوباره پیاممو می خونم یعنی آنقدر برام لذت بخشع که حد ندارها ..

        آقای لطفی عزیز منم بهتون صمیمانه تبریک میگم که در مدار رشد و پیشرفت تغییر شخصیت تون هستید و دیگه در مورد اشتباهات گاردی ندارید چون اینها درس های ما هستند که باید درشو بگیریم .. من که اینطوری به اشتباهاتی نگاه می کنم …

        ی چیزی تازگی ها بهم ثابت شده اینکه .. هر اشتباهی و یا هر درسی مثل اثر انگشت مخصوص خودمان هست . یعنی حتما و باید اون اشتباه رو انجام می‌دادیم تا مسیرمون رو پیدا کنیم .. هر چقدر اشتباهات مون هم زیاد و عمیق بوده باشه حتما خیریتی بوده تا دقیقا آن مطالب و آن درس ها رو ریزبینانه تر درک کنیم و همین طوری سطحی ازش عبور نکنیم.. البته جای شکرش باقیست که در همین جهان به درک و آگاهی رسیدیم واقعا هر چقدر از خداوند تشکر و قدردانی کنم هنوز شکر نعمت شو بجا نیاوردم و بزرگترین موهبت الهی در طول عمرم این بود که به چنین استاد خردمند و توانا و توحیدی هدایت شدیم و با چنین دوستان الهی در این مسیر آگاهی هستیم ..

        براستی ما همه مون از هدایت شدگانیم

        آقای لطفی عزیز باز هم تشکر و قدردانی می کنم و بهترینع بهترین ها رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

        و از اینکه کامنتم نشونه ای برای شما بود از خداوندم تشکر و قدردانی میکنم الهی آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نرگس سبزعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 1512 روز

    لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم

    سلام و درود به استاد عزیزم ، مریم خانم مهربون و تمامی دوستان

    سپاسگزار خدا ی مهربان هستم که شما دو عزیز را واسطه ای قرار داد تا من و همه دوستانم بتوانیم این همه زیبایی ، حال خوب و انرژی مثبت رو بدون کوچکترین زحمت و هزینه ای دریافت کنیم .

    حرفهای ناب استاد که صد هزار بار هم یادآوری بشن کمه هر روز باید بشنویم و صد البته بهشون عمل کنیم . ( اهدنا صراط المستقیم …. )

    در مورد احساس عدم لیاقت من واقعا تجربه داشتم و بهتره بگم هزینه گزافی بابتش پرداختم هم توی روابط و هم کسب وکارم و مسائل مالی .

    در مورد رابطم از وقتی ذهن منفی بافم شروع به کار کرد اتفاقاتی پیش اومد که باعث شد که اون رابطه زیبا کم کم کم سرد وسرد تر بشه هر چند خداروشکر خیلی زود فهمیدم که طرز برخورد ایشون با من هیچ ربطی به شرایطی غیر از فکر و احساس خودم نداره پس سریع به خودم اومدم . تصمیم گرفتم عوض وابستگی و دلخوری یه مدت به رابطون استراحت بدم و بیشتر روی خودم کار کنم خیلی به نکات مثبت رابطمون و خصوصیات اخلاقی خوبی که داشتن و برای من لذت بخش بود توجه میکردم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که اوضاع بهتر و بهتر شد .

    در مورد شغل و درآمدم هم هر موقع توی ذهنم نجوا میشه مگه چکار میکنی که افزایش حقوق داشته باشی و یا به خودم میگم یعنی پول درآوردن اینقدر ساده است ؟؟؟؟؟!!!!

    بدون شک برنامه هام خراب میشن و اون نتیجه ای که میخوام نمیگیرم .( وقتی این اتفاقات تجربه میکنم بیشتر به حقانیت و درستی قانون الهی ایمان میارم )

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که روز به روز توی درک قانون بدون تغییر خداوند آگاه تر میشم و باور دارم که با طی کردن تکاملم اتفاقات عالی تری در راه است و من مشتاق و با انگیزه برای روبرو شدن با آنها .

    تکرار ، استمرار داشتن و انگیزه برای هدفی که داریم طبق تجربه مریم جون در مورد بازی تنیس واقعا کار میکنه و ما رو به عالی ترین سطح در هر کاری میرسونه .

    یک جمله معروفی یکی از استاد های ورزش های رزمی گفتن اینکه من از هزاران ضربه ای که آنها رو یک بار تمرین کردی نمیترسم ولی از اون یک ضربه ای که هزاران بار تمرین کردی قطعا میترسم . باید اینقدر تکرار کنیم اینقدر به این حرفها گوش کنیم که استاد بشیم تکرار و ممارست برای یادگیری هر موضوعی قطعا نتیجه عالی به همرا داره ( کار نیکو کردن از پر کردن است ) .

    و در نهایت در لحظه زندگی کردن ، تحت هر شرایطی و با هر امکاناتی که داریم از زندگی لذت بردن بزرگترین توانایی است که میتونیم در خودمون تقویت کنیم روزیکه به این درجه از توانایی برسیم زندگی گلستان میشه . ساده ترین هاش شکرگذاری در طول روز و پیاده روی هست مخصوصا وقتی همراه با گوش کردن به موسیقی انگیزشی و یا تجسم کردن باشه این کارها نه هزینه ای دارن و نه احتیاج به مهارت خاصی دارن ولی نتایجش باور نکردنیه . وقتی از راههای ساده و رایگان شروع کنیم قطعا به امکانات بزرگتر و لاکچری تر هم هدایت میشم تجربه شخصی من اینو نشون میده .

    خدایا برای همه چی و از همه مهمتر حضور پررنگت توی زندگیم سپاسگزارم سپاسگزام سپاسگزارم .

    شاااااد وعاااااالی باید در پناه خدای مهربان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته دوسداشتنی

    باز هم یه فایل جدیدو پر از آگاهی های که به موقع باید میدیدم و تلنگری بشه به من که در مسیر که هستم ذهن خودم بهتر کنترل کنم تا نتایج خوبی که بدست آوردم باز تکرار بشه برام .

    چند وقتی بود که من در احساس قربانی شدن گیر کرده بودم و همش به خودم میگفتم که چرا نتایجم دیگه مثل گذشته نیست همه چی راکد شده برام

    قضیه از این قراره که من بعد از آموزهای که از شما استاد عزیز یاد گرفتم شور وشوقی در وجودم شکل گرفت که باعث پیش رفتن به سمت اهدافم شد

    اهدافی که به جرات میگم توی خوابم نمیتونستم بهشون فک کنم

    ولی در زمان خیلی کوتاهی تونستم خلقشون کنم و باورش برای اطرافیانم غیره ممکن بود ولی من تونستم

    بطور مثال

    من یکسال پیش تصمیم گرفتم که از کار قبلی خودم بزنم بیرون یه وارخونه تاسیس کنم البته اینم بگم اویل آشنایی با آموزهای شما بود و من درکی از قانون نداشتم و بخاطر احساس کمبود و ترسی که داشتم با باورهای غلط کلی بدهکاری بار آوردم..با اینکه خیلی زود تونستم کارخونه تاسیس کنم و بدم توی مرحله تولید ولی وسط کار ترسا اومد سراغم همه چی بهم ریخت

    یکم طول کشید تا بفهمم قانون تکامل طی نکردم و باعث این نتایج شد ..اولش خیلی بهم ریختم احساس عدم لیاقت احساس قربانی شدن داشت بر من غلبه میکرد اما آموزشهای استاد باعث شد خیلی زود به خودم بیام و بگم منی که توی این مدت کوتا تونستم یه کارخونه تاسیس کنم میتونم کارهای دیگه رو هم انجام بدم

    به همین خاطر شروع کردم به کارهای که قبلا توش مهارت داشتم و بدلیل کنترل ذهنی که با فایلهای استاد و با مرور نتایجی که گرفته بودم باعث شد خیلی زود اوی کار بعدیم رشد کنم و بتونم سمینارهای آموزشی در اسکیل کوچیک برکزار کنم ..

    اینقدر این اتفاق برام لذت بخش بود و البته باورهای توی سرم شکل گرفت که من لایق بهترینهام و خداوند یار و یاور منه هر بار توش قوی تر شدم ..ارتباط با آدمهای جدید ،بیزینس جدید و منو بزرگتر کرد جوری که حس میکردم خود واقعیمو پیدا کردم

    اما بعد از یه مدت که نتایج داشت تکراری میشد برام و باورهای محدود کنندم دوباره ریشه زد توی وجودم و احساسم داشت بعد میشد

    همه چی عوض شد هر چی تلاش میکردم نتایج اتفاق نیمافتاد و با خودم میگفتم چرا اینجوری شده چرا مث قبل نیست

    امروز فهمیدم که دلیل این اتفاقات مستقیم بر میگرده به حالم که خوب نبود پس بصورت جدی تر تصمیم گرفتم روی احساس لیاقت و عزت نفسم کار کنم و به خودم بگم خدای که منو به این نتایج رسوند به نتایج بزرگترم میرسونه

    همه چی از احساس شروع میشه ..من میدونم که هر بار با احساس شوق پیش رفتم نتایج به صورت معجزه وارد زندگی من شده و هر وقت این احساس قربانی شدن و عدم لیاقت بر من چیره شده همه چی برعکس شد

    من فقط باید توی لحظه زندگی کنم فقط بچسبم به همین احساس خوب و همسن کارهای بظاهر ساده ای که خیلی کوچیکن ولی لذتبخش و همینا باعث اون اتفاق بزرگه میشه ..

    بنظر من همین اتفاقات کوچلو رو میشه پلهای قبل اتفاق بزرگه که منتظر به وقوع پیوستنشی و قراره کلی شوق و لذت بده بهت

    ولی نلکته اینجاست که تا این لذتای کوچلو به زندگیت راه ندی طبق قانون نمیتونی لذتای بزرگترو دریافت کنی ‌.یعنی همون سپاسگذار باش تا بر شما بیافزایم میشه

    پس پله به پله اون لذته بزرگتر میشه

    من تصمیم گرفتم برای لذت بردن و شکرگزار بودن منتظر اتفاق بزرگ نباشم و ذهن خودمو آگاهانه بزهرم روی همین چیزا کوچلو تا تربیت بشه برای چیزا بزرگتر

    استاد سپاسگزارم از شما و خانوم شایسته و خلق این همه زیبای و انتقال اینهمه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: