live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا

    گفت رب ؛ قرار بده برایم نشانه یی !!

    گفت ؛ صحبت نکن سه روز با مردم

    این مکالمه بین خدا و زکریاست در آیات سوره مریم

    چرا خدا وقتی به زکریا مژده اجابت درخواستش و میده بهش میگه سکوت کن ؟؟؟

    خدا میدونسته اگه با مردم حرف بزنه فرکانس جذبش و تمرکزش از روی دریافت خواسته اش برداشته میشه

    یا الله

    خدایا چقدر این آیات رویاییه !!!!!!

    بهش میگه سکوت کن تا بتونه دریافت کنه

    خدا میخواسته قدرت تمرکز که همون نیروی خالق در انسان ِ ، خلق کنه برای زکریا

    اون موقع که موبایل و اینترنت نبوده که وگرنه خدا میگفت زکریا همه رو قطع کن و تمرکزت و بزار روی خواسته ات تا بهت بدم

    تجسم مگه جز قدرت تمرکز ِ ؟؟؟؟!!!!

    هر چی میخوایم که داده میشه یعنی ما در خواست می‌کنیم خدا هم در لحظه اجابت میکنه چطوری دریافت می‌کنیم ؟؟ به اندازه تمرکزی که داریم

    حالا اگه زکریا در زمان حال بود خدا به جای سه روز بهش میگفت یک ماه سکوت کن چون میدونست با توجه به نوع زندگی و ارتباطات گسترده ی انسان ها ، و حجم بالای ورودی های غیر هم جهت با خواسته ها ، باید تمرکز بیشتری داشت تا فرکانس قدرتمند بشه تا دریافت کنه

    من که دیوانه شدم از آیات قرآن

    تمام آیات بنا به مداری که هستم برام عمق پیدا میکنه

    خدایا سپاسگزارتم

    خدایا قدرت عمل هم بهم بده چون اگه به قوانین عمل نکنم فرقی نداره که زکریا هستم یا سارا

    دریافت نمیکنم

    اولین قدم

    – من با قدرت افکارم ، با ارتعاشات مغزی ام تمام اتفاقات و خلق می‌کنم

    – تکامل به میزان تمرکز من بستگی داره ، هر چقدر تمرکز بیشتری داشته باشم زمان تکامل کوتاهتر میشه

    – هر چقدر اشتیاق دریافت داشته باشم متمرکز تر هستم

    – هر چقدر رنج تضاد دردآورتر باشه لذت دریافت عمیقتر خواهد بود

    – ایمان کلید واژه رسیدن ، هر چقدر به مسیر خلق ایمان داشته باشم با امید و شور و شوق ادامه میدم

    – و اول و آخر این شروع و دریافت باید خودم را لایق دریافت بدونم که قدم در راه شروع بزارم

    چی میشه که آرزو هامون و تجسم می‌کنیم و به تجسم کردن ادامه میدیم ؟؟

    اگه من یه بار تجسم کنم اون آرزو زیر خروار ها حسرت مخفی میشه و هر بار انسانی و میبینم که آرزوی من و داره زندگی میکنه پر از خشم ، حسادت ، غم میشم

    اما وقتی خودم و لایق داشتن اون آرزو میدونم و میدونم این قانون خداست که به خواسته های من همیشه پاسخشه مثبته پس به تجسم کردن ادامه میدم تا دریافتش کنم

    بعد با هر بار رسیدن به آرزوهام ، ایمانم قوی تر میشه

    و هر چقدر ایمانم قوی تر باشه ، آرزو های بیشتری و به ماده تبدیل می‌کنم

    هم خودم لذت میبرم هم جهان و زیباتر و لذت بخش تر می‌کنم

    خدایا من عاشقتم

    خدایا تو آخه چقدر کافی هستی

    اصلا کسی که تو رو بشناسه از همه بی نیاز میشه

    دلم می‌خواد فریاد بزنم بگم تو کی یا چی هستی

    الله نور سماوات و الارض

    خدایا به هر چی از تو میرسه فقیرم

    تو همون سوره مریم خدا به مریم میگه سکوت کن تا نتیجه خودش صحبت کنه

    یعنی خدا تا اینقدر آسون میکنه انسان و برای آسونی ها

    میگه شاد باش تا بهت بیشتر بدم

    سکوت کن تا اذیت نشی و شاد بمونی

    بخواه تا بهت بدم

    فقط روی من حساب کن که خودت و اذیت نکنی

    الان ماه کامل ِ

    دیشب داشتم به ماه نگاه میکردم

    بخدا به عجز خودم در برابر رب رسیدم

    بعد این خدا با این قدرت و جلال و شکوه

    جهان و مسخر انسان ناتوان و محدود و ضعیف کرده

    مگه داریم از این مهربانی و بخشنده تر بودن ؟؟؟؟

    الا بذکر الله تطمئن و قلوب

    تو اوج حال خرابی همین که یادش میکنی چنان آرومت میکنه که خودتم نمیفهمی چی شد

    استاد من عاشقتم

    شما بینظیرترین انسانی هستین که در زندگی ام دیدم

    استاد گوارای وجودت آنچه که داری و هر آنچه که در زندگیت جاری میشه از رحمت رب العالمین

    اینقدر این در بند رب بودن و از بند غیر رب آزاد بودن لذت بخشه که قابل توصیف نیست

    معنی لعلک ترضی برای من همینه

    راضی ام ، به خدای کعبه من راضی ام از این بندگی

    الحمد لله رب العالمین

    الحمد لله الذی خلق سماوات و الارض

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1322 روز

      سلام سارای عزیز ،

      ازت ممنونم که دستان و قلم و زبان خدا شدی تا بهم جواب بدی یعنی خدا بی نظیره تا بخواهی جواب میده ، دو روزه تو کارم بی انگیزه شدم ، می خواستم زبون به گلی باز کنم جلسه اول قدم ٩ را گوش کردم خدا میگه با من هم حرف نزن ، گفتم چشم نمی گم صبح دوباره بلند شدم با حال بد بلند شدم شکر نعمتها کردم بهتر شد ، اومدم برم سر کار ذهن می گفت به فلانی پیام بزن بگو بهت راه کار و انگیزه بده ،ولی درسها و استاد می گفت نه ، تمرکز رو ناخواسته نذار ، اومدم یراغ سایت و ایمیلهای دریافتی دلم گفت ایمیل سارا را بخون و همان شد که باید می شد خدا جواب داد ، سکوت کن. تمرکز کن بر کار ، حال خوب داشته باش ، نعمتها و راهها می رسد ، چشم قربان انجام می دهم ، فدای این خدای مهربان و دستان و بندگان مهربانش بشم من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایا تو هدایت کن تا باوری جدید بسازم بنویسم

    استاد سلام

    مریم شایسته عزیز سلام

    دوستان سایت سلام

    خدارا شکر که یک فرصت جدید بهم داد تا بتونم بنویسم و باورم را نصبت به این آگاهی ها ابراز کنم

    تجسم یک قانون قوی است که من از دوره دوازده قدم آموزش دیدم

    و اونجا فهمیدم که همه اتفاقات زندگی ام را خودم با افکارم با باورهایم دارم خلق میکنم

    قانون فرکانس ها را استاد بهم آموزش داد

    من در هر لحظه دارم فرکانس ارسال میکنم به جهان هستی

    یعنی فکر هایی که هر لحظه دارم به آن فکر میکنم فرکانس هایی هست که من به جهان هستی ارسال میکنم

    حالا من در چه فرکانسی هستم

    فرکانس من

    مدار مسیر زندگی ام هست مداری که در هر ثانیه دارم خلق میکنم شرایط و اتفاقات زندگی ام را

    خداوند قوانین یکسان را وصف کرده و ما داریم از اون استفاده میکنیم

    وقتی توجه داریم به نازیبایی ها هم جنس از آن نازیبایی را به زندگی ام وارد میکنم

    یعنی فکر کردن در مورد همون افکار منفی یعنی دارم تجسم میکنم و وارد زندگی ام میکنم

    مثلا من از قبل فرکانس را به جهان هستی فرستادم و اتفاقی برام میفته میگیم امروز روز من نیست

    ابن یک باور اشتباهی هست که از قدیم به ما خورانده اند

    و نمی‌دانیم خودمان مسئول اون اتفاق بودیم

    و به همه چیز گیر میدهیم و همه و همه را مقصر میدانیم

    اول از همه خودم مسئول زندگی خودم هستم

    من فقط مسئولیت زندگی خودم را دارم نه هیچ کس دیگری

    استاد به من فقط آموزش میدهد من میتونم انتخاب کنم که مسیر آموزش های استاد را پیش بروم یا نه مثل قبل عمل کنم و هنوز مسیر خوردن به درو دیوار را انتخاب کنم بخورم به درو دیوار خودم را عذاب بدم یا نه به آموزه های استاد گوش کنم

    پس استاد هم برای من مسئولیت ندارد

    استاد مسئول خودش هست بهم آموزش میدهد و دیگر کار نداره میخام از اون آموزه ها استفاده کنم یا استفاده نکنم

    من الان دوسال هست که دوره دوازده قدم را دارم کار میکنم

    هنوز قدم دهم هستم اینقدر این آموزه ها را تکرار کردم و میکنم تا بیشتر درک کنم تکاملم را

    من به صورت تکاملی به خواسته های بزرگی رسیدم

    من به درآمدی بالای 200میلیون رسیدم

    چون قانون تکامل را درک کردم و پذیرفتم که آقا من دارم خلق میکنم برای همین عجله نکردم و ندارم که فقط دوره را تموم کنم شاید دوستان. زیادی این دوره را با من شروع کردن و زودتر تموم کردن ولی من به همین ده قدم تونستم رشد کنم و بروم قدم بعدی

    ذهنم را پذیرای هدایت های الله دونستم و در کنارش دوره های دیگه هم کار کردم و فهمیدم آقا من مسئول زندگی خودم هستم

    من بارها رو بارها در هر روز دادم تجسم میکنم و خلق میکنم زندگی ام را

    امروز تجسم پول فراوان را از تمام وجود داشتم تا الان که ساعت 5بعد از ظهر است مبلغ 94میلیون به حسابم واریز شده

    همه از تجسم خوبی بوده که صبح من فرکانس آن را به جهان هستی فرستادم و در مدار فراوانی پول قرار گرفتم

    این یعنی قانون یکسان خداوند

    من به این ایمان داشتم که خداوند برام کارهام رو انجام میدهد و خلق کردم امروز اتفاقات و شرایط زندگی ام را

    و بهترین آگاهی ها را از این فایل گرفتم و نکته مهم این فایل به نظر من توجه کردن به اتفاقات روز مره من است این که من به چه دارم توجه میکنم

    استاد شما برام بهترین بودین و هستیم

    از صبح که این فایل رو روی سایت دیدم شاید این سری چهارم است که تمرکزی فایل رو گوش کردم و برای خودم باور ساختم

    خونه سیمانی را که دیدم صبح پوز کردم و فکر کردم و فکر کردم ساعت ها فکر کردم که ببین استاد از کجا به کجا رسیده پس قانون داره جواب میده

    اگر من ذره ای به زیبایی ها توجه کنم خدا چندین برابرش رو به من میدهد

    خدا خودش فرموده تو یک قدم به سمت ما بردار

    ما چند قدم بر میداریم

    این ما یعنی چی ؟

    یعنی قوانین خدا

    خدا نگفته من چند قدم بر میدارم

    میگه ما

    ما قدم بر میداریم یعنی یک قدم به سمت خدا و باور به فراوانی و مثبت های جهان بردارم نعمتهای خدا چند قدم بر میدارند به سمت من قوانین خدا چند قدم بر میدارند به سمت من

    وقتی استاد گفت شما یکم هم مثبت باشی به بهترین ها هم میرسی

    گفتم الله و اکبر

    ابن یعنی قانون خداوند که به سمت من قدم بر می‌دارد

    ومن را به بهترین میرساند

    دوستان استاد من

    اینقدر در آرامش و آسایش هستم که نمیتونم توصیف کنم

    نمیتونم توضیح بدم ولی میتونم همین رو بگم

    هیچ نگرانی ندارم

    همه اتفاقات و شرایط خیر الله یکتا میدانم

    میدانم رشد من در جهان هستی هست

    بخدا که فقط الهامات خدا را دریافت میکنم و بهش عمل میکنم

    خدا بهم الهام میکند و من فقط قدم اول رو بر میدارم الباقی رو نمی‌دونم خودش در طی مسیر بهم میگه از چه مسیری بروم

    من نمی‌دونم چند لحظه دیگه چه اتفاقی می‌افتد ولی میدانم هر چه پیش میاد فقط خوبی به سمت من است

    من الان در خونه زیبایی که برای من لاکچری هست دارم زندگی میکنم نمی‌دونم از دید دیگران این خونه لاکچری هست یا نه ولی از دید من لاکچری هست

    چون من لایق بهترین هایم

    و خداوند بهترین را در اختیارم گذاشته پس لاکچری هست و برام مهم نیست دید دیگران چی هست

    فقط آرامشی که من دارم مهم است برای خودم

    امیدوارم خوب در این کامنت درسی را که از استاد یاد گرفته ام را به خوبی درس پس داده باشم

    نمی‌دونم ولی من باور دارم که بهترین اتفاقات در افکار من نهادینه شده فقط باید این باور را قوی کنم بعد بهترین ها برام نمایان می‌شود

    سپاس از این فایل آموزنده استاد خدایا شکر بهم زمان بخشیدی تا آموزش ببینم

    و درس پس بدهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  3. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستانم.

    وای خدای من ، این فایل دیروز روی سایت قرار گرفته و منم دیروز نشانه روزانه ام رو زدم و به همین فایل هدایت شدم.

    الان باز اومدم که مجددا این فایل رو ببینم.

    من یه موضوعی ذهنم رو درگیر کرده بود و بخاطرش نشانه روزانه رو زدم و استاد در این فایل بصورت بسیار عالی جواب موضوعی که ذهنمو درگیر کرده بود ، دادن.

    ذهنم آروم شد ، دغدغه های ذهنم از بین رفت. یعنی من بین دوراهی مونده بودم و از این فایل خیلی عجیب و عالی جواب گرفتم.

    این فایل مربوط به پنج سال قبله ، من دیروز نشانه رو زدم و این فایل اومد.

    خدای من ، احساس میکنم این فایل فقط بخاطر اینکه من جوابمو بگیرم روی سایت قرار گرفته ، یعنی خدا کاری کرده که دقیقا روزی که من نشانه ام رو میزنم این فایل روی سایت قرار بگیره.

    تازه اینم بگم که وقتی من نشانه ام رو زدم و فایل رو دیدم ، تعداد کامنت های فایل صفر بود‌ این یعنی چی؟ یعنی دقیقا همون لحظه که من نشانه رو زدم، همون لحظه هم فایل روی سایت قرار گرفته، باورم نمیشه و خیلی این همزمانی جالبه برام.

    چه هم زمانی جذابی ، احساس میکنم خدا داره باهام حرف میزنه از این هم زمانی جذاب.

    خدای مهربونم میدونم که تو همیشه حواست بهم هست ، اینو همیشه ثابت کردی و امروزم باز ثابت کردی، صد هزار مرتبه شکرت.

    وقتی رو خودتون کار میکنید خیلی سرتون خلوت میشه، شاید تنها باشید یه مدتی، این تنهایی خبر خوبیه. این قانونشه ، اونایی که در فرکانست نیستن از زندگیت میرن بیرون و این تنهایی فرصت خوبیه که روی خودت بهتر و بهتر کار کنی.

    راستش برای منم جالب بود که من که دارم رو خودم کار میکنم و احساسم هم خوبه ، ولی ارتباطم با بعضی دوستان یا فامیل کمرنگ شده، هر جایی که اونا باشن ، دیگه زیاد حرفی برای گفتن باهاشون ندارم، حس میکنم اونا منو نمیفهمن.

    پس این خبر خوبیه ، این یعنی فرکانس من و مدار من تغییر کرده ، یعنی من همون آدم سابق نیستم خدا رو شکر.

    خیلی ها میگن ما با بچه های هم فرکانس ارتباط برقرار کنیم .

    استاد میگن : تو دنبال چی هستی؟ وقتی که تو فرکانست عوض میشه ، آدم مناسب چه بخوای ، چه نخوای تو فرکانست قرار میگیره، باهاش برخورد میکنی.

    یعنی جهان خودش آدمای هم فرکانس رو برات میاره ، نیازی نیست تو کاری انجام بدی.

    استاد میگن : اگر الان تنهایید ، خوشحال باشید، قانون داره کار میکنه، این نشونه اینه که قانون داره کار میکنه.

    این جمله خیلی منو آروم کرد‌. چون یه حس عجیبی داشتم از اینکه دیگه با آدم هایی که قبلا باهاشون در ارتباط بودم حرف خاصی ندارم، یا کنارشون خوش نمیگذره بهم.

    پس این نشونه کار کردن قانون بوده و من اینو نمیدونستم.

    استاد میگن: جهان داره همه کارا رو میکنه، نمیخواد شما نگرانش باشید.

    وقتی شما رو خودتون کار میکنید ، یه عالمه آدم که قبلا باهاشون بودین، اینا از زندگیتون میرن بیرون. خیلی راحت. و این خبر خیلی خوبیه‌ ، نشون میده که قانون داره کار میکنه.

    لذت ببرید از اون تنهایی که دارید.

    از اون زمانی که خداوند شرایطی رو براتون فراهم میکنه که بتونید متمرکزتر روی افکار خوب کار کنید، روی باورهای خوب کار کنید.

    الان خداوند دقیقا همین شرایط تنهایی رو برای من ایجاد کرده ، پس من متمرکزتر از قبل روی خودم کار میکنم ، روی باورهام کار میکنم و این خبر خیلی خوبیه برای من چون نشون میده قانون داره جواب میده.

    و چقدر خیالم راحته که خداوند همه کارا رو انجام میده برام و نیازی نیست من نگران باشم، خداوند خودش آدمهای هم فرکانس رو برام میاره ، من فقط باید روی خودم و احساس خوبم کار کنم‌.

    این تنهایی خوبه.

    خدا رو بخاطر این فرصتی که بهم داده صد هزار مرتبه شکر میکنم.

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که این فایل رو روی سایت قرار دادید و نشانه روزانه من شد‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 676 روز

      سلام الهه جان

      عزیزم الان نزدیک ب 3 بامداد هست خاستم بخابم امشب دیراومدم تو رختخواب

      ک حسم گف کامنتای این فایل رو بخونم وهدایت شدم ب کامنت شما

      واقعا واقعا من با. تمام پوست و گوشت و استخوانم درد میکنم حرفتو کاملا درسته

      وقتی مستمر کار. میکنم وحالم خوبه یکمدت الهامات میات اصلا جهان اجازه ورود افراد نامناسب رو ب مدارم نمیده

      اصلا ذوق میکنم ومیگم خدایا شکرت مثلا من دلم نمیخات فلانی وفلانی رو تواین روزها ببینم دلم نمیخاسته مثلا هم صحبت بشم وطرف هرچی هرچی تلاش کرده نتونسته منو ببینه یا 20بار زنگ زده من در دسترس نبودم

      خصوصا تجربه کردم مادرم زمانی پیامم میده وقتی روی خودم کار میکنم ک اونم خبر خوب داره حالش خوبه شاده خبرای خوب بقیه رو میگه یا نشانه ای از هدفم میگه ذوق میکنم

      وبرعکس

      مادرشوهرم غیبش میزنه اصلا نمیدونم چی بگم بخدا این. آدم یا مسافرت میره وچندماه همو نمی‌بینیم یا من باردار بودم پله داشت خونشون 5 ماه نرفتم یا دخترم مدرسه داره وسرده ویخبندان میشه

      یا میرم میبینم نیستش یا دوستش اومده وگرم صحبت با دوستشه وهم کلام نمیشیم یا موبایلش خاموشه

      وحتی جاریم اگر حاالش خوبه میبینمش یا خیلی بشدت دیدار کم میشه شاید 3 ماه نبینمش ماهی یکبارم تماس تماس میگیره فقط میگه چی کم وکسری داری برات انجام بدم حتی بهم گف امشب زنگ زد ک فردا ناهار درست میکنه دم. در برام میاره

      باورت نمیشه اسنپی وقتی تو مسیر درست هستم اصلا اسنپ ب ما میخوره ک ماشینش تروتمیز نو انسان خوش اخلاق واصلا طرف حرف نمیزنه یا واسمون آهنگ میذاره وبرعکس وقتی خوب کار نکنم روی ذهنم

      اسنپی سوار میشیم همش از بد وبیراه مملکت وهمه چی کلی شکایت میکنه تا برسیم مقصد

      واین نشونه عالی هست ک بفهمیم ما داریم چیکار میکنیم

      خیلی سپاسگذارم بابت کامنتت عزیزم خیلی مفید بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    خداروشکر میکنم که میتونم یه فایل آگاهی بخش دیگه رو ببینم که راهم رو روشن تر می‌کنه راهی که با هدایت به دوره ارزشمند دوازده قدم شروع شد و همچنان ادامه داره…

    من هنوز فایل رو ندیدم اما از اسم فایل و قسمت منابع مرتبط که به دوازده قدم اشاره شده فهمیدم که درباره ی قدرت تجسم هست که استاد این مبحث رو در قدم دوم کاملا باز کردند…

    زبان قاصره از گفتن نتایجی که از دوازده قدم گرفتم من در تاریخ 1402/5/1 قدم اول رو شروع کردم در قدم اول من علاوه بر چکاپ فرکانسی که استاد گفتند از خودمون بنویسیم یک فیلم هم از خودم ضبط کردم و شرایطم رو توضیح دادم

    امروز 1403/6/21 و یک جلسه دیگه مونده که من قدم دوازدهم رو تموم کنم

    چند روز پیش فیلمی که قبل از شروع دوره از خودم ضبط کرده بودم رو دیدم باورم نمیشد مو به تنم سیخ شد مگه میشه این همه تغییر فقط و فقط در یکسال انجام شده باشه

    توی فیلم میگم چند روز دیگه تولد همسرمه پول ندارم حتی «یک کیلو» شیرینی بخرم کیک و کادو بماند

    اما امسال و بعد از شرکت در دوره برای همسرم یه گوشی همراه خوب هدیه گرفتم با چهارتا النگو تازه یه سفر کیش هم رفتیم و کلی لذت بردیم

    توی فیلم میگم حتی پول ندارم یک لیتر بنزین بزنم و هرجا موتورم بنزین تموم کنه باید خودم و موتورم رو پیاده تا خونه بکشم

    الان با اینکه بالای 200 لیتر بنزین سهمیه ای توی کارتم ذخیره شده کلا بنزین آزاد میزنم بدون دغدغه

    توی فیلم میگم یه کارمندم و حقوقم فقط کفاف یک هفته رو میده

    بعد از دوره کسب و کار شخصی خودم رو راه اندازی کردم و درآمدم رو به 100 میلیون رسوندم حالا نه تنها تا آخر ماه پول دارم بلکه پس انداز هم دارم و سفرهای عالی میرم در بهترین مراکز خرید میکنم

    منی که خرید دوره های استاد برام‌ آرزوی دور و دراز بود تونستم روانشناسی ثروت یک و قانون سلامتی رو‌نقد از سایت بخرم و تونستم کلی وزن کم کنم و به وزن ایده آلم برسم و کلی نتیجه دیگه…

    و اما درباره قدرت تجسم

    استاد یه حرف قشنگی میزنه میگه من از بس به وسیله ی قوانین دارم زندگیم رو خلق میکنم که دیگه از خدا استفاده که بماند دارم سواستفاده میکنم

    و این جمله رو من دانشجوی دوره ارزشمند دوازده قدم الان با گوشت و پوست و استخونم دارم زندگی میکنم یعنی با قدرت تجسم اون مشتری که می‌خوام اون کاری که می‌خوام اون پولی که می‌خوام اون رابطه ای که می‌خوام اون سلامتی که می‌خوام رو براحتی وارد زندگیم میکنم اصلا کاری به کسی ندارم مثلاً یه مشتری باید برام‌ پول واریز کنه من از اون بنده خدا هیچ درخواستی ندارم و چیزی هم بهشون نمیگم و به خدا میگم خدایا می‌خوام فلانی امروز فلان پول رو به حسابم واریز کنه و بعد تجسم میکنم که اون پول واریز شده و تا ظهر اون مشتری نتنها پول کاری که براش انجام دادم رو واریز می‌کنه بلکه پول کار آینده که قراره بعداً براش انجام بدم رو هم پیش پیش واریز می‌کنه .

    کلا دوره دوازده قدم زندگی من رو زیر و رو کرده و در تمام جنبه ها اعم از مالی و سلامتی و روابط و معنویت و عزت نفس و اعتماد به نفس و …ازمن یه شخصیت دیگه ای ساخته منی که تا قبل از دوره فرق پیچ گوشتی چهارسو با دو سو رو نمی‌دونستم الان یخچال خونه ام رو تعمیر میکنم کولر خونه رو تعمیر میکنم بدون اینکه کتاب مدیریتی بخونم کسب و کارم رو با بیست تا کارمند براحتی مدیریت میکنم چون در این دوره هدایت گرفتن از خدا و نحوه پیروی از الهامات رو یاد گرفتم قبل از این دوره به دلیل عزت نفس پایین حتی جرات تجسم رویاهام رو هم نداشتم اما الان خودم رو لایق یک زندگی عالی می‌دونم و براحتی تجسم میکنم و به همون راحتی هم تجسماتم به واقعیت تبدیل میشه.

    در کل به هر عزیزی که این کامنت رو میخونه پیشنهاد میکنم قبل از شروع هر دوره ای اول دوره ارزشمند دوازده قدم رو بگذرونید کلا دیدشما رو نسبت به خودتون و دنیا و خدا تغییر میده من الان احساس میکنم بقیه دوره ها رو خیلی بهتر میفهمم.

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2220 روز

      با درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز و گرامی سایت آقای احمد فرهنگیان عزیز

      امروز داشتم کامنت های این بخش از فایل رو می خواندم که به کامنت پر محتوای شما هدایت شدم .. البته در عقل کل هم پاسخ های زیبای شما رو دنبال می کردم و امروز شکر خدا به کامنت شما دقت بیشتری داشتم و. رفتم پروفایل شما رو خواندم . واقعا سر تایید تکون دادم و تحسین تون کردم و همش میگفتم آفرین آفرین آقای فرهنگیان عزیز بهتون تبریک میگم که توانستید اینقدر تغییر کنید و دل و جرات و اعتماد بنفس تون رو تحسین کردم اینکه در پروفایل تون برای آپدیت و بروزرسانی نتایج تون تاریخ تعیین کردید و با دست پر آمدید و از نتایج فوق العاده خوب تون صحبت کردید و نوشتید .. برای چکاپ فرکانسی و ضبط زندگی گذشته تون که در چه وضعیتی و موقعیتی بودید و الان در چه موقعیت خوبی هستید و چقدر خوشحال شدم که در زمان کوتاهی به خواسته ها و نتایج خوبی رسیدید و از پله های موفقیت بالا رفتید جای تبریک و تحسین داره

      آقای فرهنگیان عزیز با همین فرمانی که پیش میرید مطمعنم بازم در تاریخی که برای مهر ماه تعیین کردید میآید از قله های رشد و پیشرفت تون برامون می نویسید ..

      راستی چقدر عکس پروفایل تون عالیع .. اینکه عکس قبل و بعد از قانون سلامتی رو گذاشتید . باور کنید آنقدر جوان و خوش اندام هستید که به جرآت می تونم بگم انگار این احمد آقای جدید پسر آن احمد آقای قدیم هستش !!!! بهتون تبریک میگم که اینقدر ثابت قدم در تحقق اهداف و خواسته هاتون هستید

      خدا رو شکر تمام دوستانی که در این سایت بهشتی حضور دارند از هدایت شدگانی هستند که در مدار آگاهی و بیداری این جهان هستی آند …

      بهترینع بهترین ها را برای شما احمد آقای فرهنگیان و خانواده ی عزیزتون و برای همه ی برو بچه های این سایت الهی آرزومندم

      روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و سلامتی و ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با عشق و ثروت و نعمت و برکت های الهی

      موفق و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        آقای خاص گفته:
        مدت عضویت: 1893 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام خدمت شما خانم مهاجر سلطانی عزیز

        بی نهایت از پیام زیباتون ممنونم

        کامنت زیبای شما از جان آمد و بر دل نشست

        داستان پروفایل تون رو خوندم و خیلی تحسینتون کردم که تونستید از دل اون همه تضاد سربلند بیرون بیاید

        امیدوارم روح‌ همسرتون قرین آرامش باشه.

        و باید بگم که چهره تون بسیار زیباست

        امیدوارم هرکسی که در این سایت الهی حضور داره به همه ی آرزوهاش برسه

        به امید موفقیت روزافزون شما

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1047 روز

      سلام دوست عزیز همینطوری داخل سایت آمدم بعضی وقتها قسمت کلید یا دانلود یا محصولات را شانسی یا چشمم را میبندم و یکی را میزنم و از سخنان استاد جان یا مقاله های استاد شایسته که با عشق نوشته اند استفاده میکنم با نهایت سپاسگزاری از خداوند و این سایت الهی. چند دقیقه پیش پروفایلتان که دو تصویر بود جلب توجه کرد .کنجکاو شدم ورسیدم به نوشته ناب وزیبایتان پر از آگاهی بود برام چرا که چند ساعت پیش با خودم میگفتم من زیادی صبور و خوش بینم بد نباشه ،یعنی درست هست کارم یا نه ؟ ممنون که نوشته اید از نتایج تان.بی صبرانه منتظرم دست آورد هایتان را بخوانم و تحسین تان کنم در تاریخ1403.7.1

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2749 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمام بروبچ سایت توحیدی عباس منش.com وای استاد عاشقتونم چقدر تکاملتون توی حرفتون توی صحبتاتون توی فرکانستون رو به راحتی میشه درک کرد واقعاً هر چقدر که صحبت می‌کنی اصل همون اصله فرکانس همون فرکانسه قوانین همون قوانین است ولی درصد پختگی شما بسیار بسیار بیشتر و بیشتر و حرفه ای تر شده.

    چقدر عاشق این حرفتون شدم من تاثیر و پذیرفتم نه اینکه به من تاثیر دادند و باید تو در اولین نقطه بپذیریم که خودم و تنها خودم هستم که خالق شرایط زندگی خودم هستم به صورت صد در صد .

    افکار یکم مثبت و یا یکم منفی کاری را انجام نمیده و اون فکری که بارها و بارها تکرار میشه و منجر میشه به باور اونه که داره شرایط زندگی منو خلق می‌کنه من همون گونه که یاد گرفتم چه جوری دستمو کنترل کنم چه جوری پامو کنترل کنم چه جوری انگشتامو کنترل کنم چه جوری حرف بزنم زبونمو کنترل کنم و اعضای بدن را کنترل کنم ،

    باید یاد بگیرم و تمرین کنم که افکارم هم نیز کنترل کنم و شاید اولش یکم سخت باشه ولی مثل الان که دیگه من برای تکون دادن دستم فکر نمی‌کنم و سختی نمی‌کشم به همون راحتیم می‌تونم برسم که افکارم رو کنترل کنم البته که خوب کنترل ذهن یکم پچیده‌تره ولی هر چقدر که زمان بر هم باشه خیلی ارزششو داره و با تمرین و تمرین میشه اونو انجامش بدین استاد از نتایج دوره ثروت گفتید که واقعاً یک محشره به تمام معناست موضوع اینه که تا زمانی که من روش کار می‌کردم نتایج بهتر و بهتر می‌شد

    ولی وقتی که ازش فاصله می‌گیری دوباره نتایج برمی‌گرده و واقعاً روزی نیست که من این فکرو توی ذهنم نگذرونم و یا به زبون نیارم که ثروتمند شدن معنوی‌ترین کار دنیاست انسانهای ثروتمند انسان‌های شریف و بزرگی هستند و از راه درست به ثروت رسیده‌اند . و انسان به خیر و نیکی نمیرسد مگر با ثروت با سیر شدن و گذر کردن .

    تنها و یکی از نکات خوبی که اشاره کردید درسته سرمایه‌گذاری روی افکارمونه روی ورودی‌هامونه درسته ما یک ورودی دریافت می‌کنیم حالا چه خوب چه بد اگه من آگاهانه کانون توجهم رو و افکارم رو بذارم روی چیزهای خوب مطمئناً از اون چیزها بیشتر و بیشتر در زندگی من جریان پیدا پیدا می‌کنه وتوی 12 قدم یاد می‌گیریم که چه جوری کنترل ذهن کنیم و با تمرین و تکرار این افکار خوب رو پرورشش بدیم الان برای بار دوم من 12 قدم هستم و دقیقاً توی جلساتی هستم که شما دارید در موردش صحبت می‌کنید اون روز که شما این لایو رو اجرا کردید کامنت‌های کل دوره قدم 1 نزدیک 8 هزار تا بود و الان من توی قدم یک و جلسه 3 نزدیک 8 هزار و سیصد کامنت می‌بینم که اتفاقاً دیشب براش یه کامنت فوق‌العاده گذاشتم و در مورد اهمیت کسب و کارم نوشتم.

    به درستی نباید به دنبال انسان هم مدار بگردیم و این کار جهان است که برایمان انجام بدهد ، ما با انسان‌های مناسب و هم فرکانس خودمان هم مدار کند /

    خدا را شکر استاد 1 جریان داغ و تازه بگم از خلق آگاهانه خواسته‌هایم به کمک تجسم کردن زمانی که من به تهران مهاجرت کردم یاد صحبت‌های شما افتادم که می‌گفتید توی محله‌های ثروتمند قدم می‌زدید و ثروت‌ها رو خونه‌ها رو ماشین‌های لوکسو تایید و تحسین می‌کردید من هم نیز همین کار را شما رو الگو گرفتم و بسیار انجام دادم الان باورم نمی‌شه خودم توی محله‌ای هستم که به راحتی ثروت‌ها و نعمت‌ها رو بیشتر و بیشتر می‌بینم و تحسین می‌کنم و از محله‌ای بریانک تهران به محله مرزداران تهران مهاجرت کردم و مرتب بینم و تحسین می‌کنم و زیبایی‌ها رو و قشنگی‌ها و انسان‌های ثروتمند رو مرتباً دارم می‌بینم تحسین می‌کنم و خدا را سپاسگزار هستم و واقعاً این قدرت تجسم رو نمی‌شه بی‌خیال شد استاد

    استاد چقدر محلتون تمیز و زیباست چقدر خونه‌های لوکس و قشنگ ویلایی زیاد هست چقدر آسمون قشنگ و آبیه چقدر هوای تمیزی اونجا جریان داره قدر این نخل‌ها قشنگ و زیبا هستند هر چقدر هم تلاش کنم اصلاًبه جز زیبایی چیزی نیمبینم

    به راستی با اینکه محله بسیار زیبایی بود واقعا ازش سیر شدین و گذر کردین احست به شما و خلق این همه ثروت و نعمت و خلق آزادی مالی و مکانی و زمانی .

    به خدا دیروز توی ستاره قطبی نوشتم یک فایل جدید از استاد ببینم خیلی دلم براش تنگ شده و گفتن و نوشتن من همانا و اجرای قانون بدون تغییر الهی هم همانا انا اقول له کن فیکون .

    الحمد لله رب العالمین الرحمن رحیم مالک الیوم الدین ایاک نعبدو و ایا ک نستعین اهدنا صراط المستقیم .

    در پناه رب ثروتمند تر باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 109 رای:
  6. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‌ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ «21» نور

    اى کسانى که ایمان آورده‌اید! گام‌هاى شیطان را پیروى نکنید و هرکس پیرو گام‌هاى شیطان شود، همانا که او به فحشا و منکر فرمان مى‌دهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمى‌شد. ولى خداوند هر کس را بخواهد، پاک مى‌سازد و خدا شنوا و داناست.

    ============================

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و استاد مریم جان شایسته و دوستان هم خانواده ای نازنینم

    آرزو می کنم که عالی عالی باشید

    خدا رو شکر که در مدار دریافت آگاهی های این فایل پر ارزش و کم نظیر قرار گرفتم

    عجب فایلی بود واقعاً یک گنجینه و بقول دوستان زیرخاکی بود

    مریم بانو جان از شما ممنونم که به الهام قلبت عمل کردی و این آگاهی ها رو با ما به اشتراک گذاشتی

    جدای از کلام استاد اولین چیزی که نظر منو جلب کرد عبارت اول مقاله مریم جان در توضیح این فایل بود:

    این Live پنج سال پیش برگزار شد اما روی سایت منتشر نشده بود به این دلیل که کیفیت تصویری فایل، برای استاد قابل قبول نبود.

    چقدر استانداردهای استاد بالا و کیفیت کار براش مهمه، و این درس بزرگی برای من هست

    ولی واقعاً حیف بود که این آگاهیهای خالص فدای کیفیت تصویر بشه و این در و گوهرها به گوش ما نرسه

    خدا رو شکر که چنین نشد

    دوره مقدس دوازده قدم در نظر من جایگاه ممتاز و ویژه ای فراتر از دوره های دیگه داره

    درسته که من ودخترام از طریق فایلهایی از قانون آفرینش با استاد و این مسیر آشنا شدیم ولی اونها در حد آشنایی بود، و آغاز تغییر نگرش و کار کردن روی خودم با دوره دوازده قدم اتفاق افتاد که تقریباً همزمان با ورود ما به سایت( با اکانت دخترم یاسمن زمانی) لانچ شد

    خدا رو شکر می کنم که مستقیم و سرراست دستمو تو دست استاد گذاشت

    معلوم میشه که مقداری از تکاملمو طی کرده بودم که هم مدار شدم با این آگاهیهای خالص

    هرچند الان که به اون موقع فکر می کنم می بینم که چه درک سطحی و کمی از آموزه ها داشتم که البته طبیعی هست، و خدا رو شکر هر بار درک من بیشتر و بالاتر میره

    کامنتهای دوستان هم واقعاً گنجینه دیگری هست و الان اینقدر شور و شوق دارم که بخونمشون گاهی وقتا آرزو می کنم کاش شبانه روز بجای 24 ساعت 48 ساعت بود و میتونستم کامنتهای بیشتری بخونم

    یادمه یکی دو سال اول تقریباً کامنتی نمی خوندم، اونم بخاطر مدار پایین من بود

    از قدرت تجسم کم استفاده کردم، با این همه تأثیرگذاریش باید خیلی خیلی بیشتر استفاده و تمرین کنم

    ولی خدا رو شکر خیلی کم پیش میاد که نا خواسته رو تجسم و سناریو سازی کنم، که البته این رو از آموزه های استاد یاد گرفتم

    یکی از مواردی که از تجسم استفاده کردم ویزای امریکا گرفتن بود که تجسم می کردم در جا بمن ویزا دادند و هیچ مدرکی از من نخواستند، و هر دو باری که وقت مصاحبه داشتم و رفتم سفارت دقیقاً این اتفاق برای من رخ داد

    قدم اول برای تغییر زندگی اینه که بپذیرم شرایط فعلی زندگیمو خودم خلق کردم با افکار و باورهای قبلی خودم

    و اینکه این شرایط پایدار نیست و هر لحظه قابل تغییره

    و این منم که میتونم تغییرش بدم، پس تغییرش میدم

    من بعد از دوره دوازده قدم شروع به کنترل ورودیهام کردم

    اخبار تلوزیون تعطیل

    کانال های اینترنتی خبری تعطیل

    سریال دیدن تعطیل

    چرخیدن در فضای مجازی تعطیل

    و خدا رو شکر که غیبت کردن و دروغ گفتن رو از خیلی سالها پیش از اون برای خودم تعطیل کرده بودم

    و خدا رو شکر چند سالیه موقعیتی برام فراهم شده که اکثر اوقات در خونه باغی که در شهرستان داریم هستم،خودم و همسرم، قبل از اون بیشتر تهران بودم

    از تنهاییم لذت می برم و احساس نیاز چندانی به رفت و آمد های خانوادگی و غیره ندارم بخاطر اینکه می بینم علائق مشترکی نداریم چیزی که برای بقیه جذابه برای من جذاب نیست.از این وضعیت هم کاملاً راضی هستم. خدا رو شکر

    سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد فایل رو ببینم گوش  کنم، و براش کامنت بنویسم،از خودم هم سپاسگزارم

    از  دو استاد نازنین و دوستان عزیزم هم ممنون و سپاسگزارم

    در پناه رب العالمین همگی شاد و سلامت و سعادتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 676 روز

      باسلام ب شما فاطمه خانم

      اولا باعث افتخار منه کامنت شما دوست عزیزم وهمفرکانسم رو خوندم

      و دوما برام جالب بود ک همراه دختران گلتون دراین مسیر زیبا هستید واز این قانون الهی لذت می‌برید

      سوما تحسین میکنم اینکه سبک شخصی خودتون رو دارید واسه زندگی وکاری ب فک وفامیل ندارید واقعا قابل تحسینه

      چون معمولا خانمهایی ک دختر بزرگ دارن مثلا مادر خود بنده

      که قانون رو نمیدونن همیشه حس میکنن نیاز دارن ب نگه داشتن فک وفامیل و

      نمیخان بپذیرن رفتامد یک چیز اختیاریه ن اجباریه وقرار نیس آدم حتما باهمه فامیل رفتامد کنه ویا عاشق همشون باشه

      الگوی خوبی برای من هستید ک اگر من هم بچه هام بزرگ شدن من هم سبک زندگی شخصی خودمو داشته باشم ونگاهی کاملا متفاوت با مادرم وخانمای همسن خودم داشته باشم وتا هر وقت دراین دنیا هستم عشق وحال کنم با آدمای همفرکانسم ک اگر شوهرم یا بچه هام هم مسیر باشن

      سپاسگذارم ازنوشتن تجربیاتتون درپناه ربّ باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1784 روز

        سلام به دوست عزیزم فاطمه خانم هلالی

        ممنونم که به کامنتم پاسخ دادید و خدا رو شکر که حس خوبی بشما داده

        سپاسگزارم از لطف و تحسینتون

        امروز بعد از ظهر من برای فایل نشانه امروزم که قسمت 87 سفر بدور امریکا بود کامنت نوشتم و اومدم تو سایت که ارسالش کنم دیدم نقطه آبی کنار اسمم هست

        از دو جهت خیلی خوشحال شدم

        یکی بخاطر اینکه از یکی از دوستان هم فرکانسم هدیه ارزشمندی گرفتم

        و دیگری که شاید خیلی مهمتر از اولی بود این بود که  با قدرت تجسم خودم خلقش کردم!

        من از دیشب تا حالا چند بار تجسم کردم که اومدم تو سایت و کنار اسمم نقطه آبی می بینم

        من خلقش کردم و یکی دو ساعت پیش به واقعیت پیوست و من دیدمش

        اینقدر  ذوق کردم و خوشحال شدم و خوشحال شدم

        هی میگفتم

        دیدی خلقش کردم!!!

        دیدی شد!!!

        دیدی قانون درست کار می کنه و جواب میده!!!

        من که هر روز این تجسم رو نمی کردم

        من که هر روز نقطه آبی نداشتم

        چجوریه که همین امروز که این تجسم رو کردم اتفاق افتاد؟

        شاید این اتفاق چیز مهمی نباشه

        ولی بمن ثابت کرد که قانون ثابت و درسته، و برای هر چیزی جواب میده

        خلاصه تمرینی شد برای همین فایل و صحبتهای استاد

        استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلاق

        خدا رو شکر که این روزهای زندگی من عجین شده  با تمرین و عمل کردن به آموزه های استاد

        داشتم برای شما پاسخ می نوشتم و آخراش بود که نمی دونم چطور شد کامنتم پرید، من بعد از چند بار تجربه ای که داشتم و کامنتم پریده بود خیلی وقته که کامنتهامو توی نوت گوشیم تایپ می کنم و بعد میارم رو سایت، این یکی رو فکر کردم کوتاهه و دیگه همینجا نوشته بودم، و باز هم پرید

        نه به هم ریختم نه عصبانی شدم

        با لبخند و خونسردی گفتم الخیر فی ما وقع و دوباره از اول نوشتم

        یه وقتایی که اینجور چیزا برای من پیش میاد بشوخی میگم ای شیطون عوضی فکر کردی می تونی منو عصبانی کنی؟ گورتو گم کن که اینجا جای تو نیست

        خدا رو شکر که پاسخ شما برای کامنتم سبب شد که اینا رو بنویسم و قوانین رو یادآوری کنم

        خیلی از شما سپاسگزارم

        روی ماهتون رو می بوسم و بهترین هارو برای شما آرزو می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1549 روز

      سلام به فاطمه عزیز

      خیلی خیلی عالی نوشتین.

      ساده وروان قابل درک

      و بهتون تبریک میگم همینجوری که تصویرسازی کردین دقیقا همون اتفاق براتون افتاد و به راحتی وسادگی ویزا رو گرفتین..

      الهی هرجا هستین حسابی بهتون خوش بگذره وحال دلتون عالی باشه..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1784 روز

        سلام برشما دوست گرامی و عزیزم

        از شما تشکر می کنم که برام پاسخ گذاشتید و خدا رو شکر که کامنتم برای شما مفید بوده

        پریروز صبح توی دفتر شکرگزاری و تمرین ستاره قطبیم نوشتم که امروز میخوام تمرکز کنم روی زیباییها و دیدن نعمت های حال حاضر زندگیم، و سپاسگزاری از خداوند بخاطر اونها، و از صبح تا شب بیش از حد و بی اندازه نعمت دیدم در اطرافم، و یکسره این آیه در ذهنم می چرخید

        وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَهَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَفُورࣱ رَّحِیمࣱ 18سوره نحل

        و اگر [بخواهید] نعمت [هاى] خدا را برشمارید ،[هرگز] نمى‌توانید آنها را به شمار آورید ،[و] بى گمان، خدا بسیار آمرزندۀ مهربان است

        خلاصه روزم همش به دیدن زیباییها و نعمت ها و سپاسگزاری گذشت، و شب قبل از خواب که دوباره اومدم تو سایت دیدم که نقطه آبی از شما دارم و هدیه شما پایان بخش زیبایی برای روزم شد و با انرژی مضاعف و فرکانس عالیتری خوابیدم

        سپاسگزارم از تحسینتون و دعاهای قشنگتون

        قلبی پر از آرامش و دلی شاد و تنی سالم و زندگی پر از خوشبختی و ثروت رو از درگاه خدای مهربان برای شما درخواست می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    به نام الله صمد

    سلام خدمت دوستان عزیز دل و استادان عزیزتر از جان

    متنی که میخونین ، نتیجه ی یک آزمایش جهت اثبات درست بودن قانون ، توسط بنده ست :)

    البته متن کاملش داخل دوره روانشناسی ثروت قرار میگیره چون اون دوره بود که این ایده رو به من داد

    خب، مختصر بگم که بعد از مهاجرت من خیلی از قانون فاصله گرفتم و تا جایی پیش رفتم که شرایط از قبل اشنایی من با قانون هم بدتر شد!

    الهام اومد که یه دوره یک ماهه برگرد ایران، توی ایران من بهترین روزای زندگیمو تجربه کردم در عین حال انگار برای مهاجرت اماده شدم و با افرادی اشنا شدم تو مدار های فرکانسی بسیار بسیار بالا و از اول قانون رو یاد گرفتم

    از بدو ورود دوباره من به خاک کشور جدید، معجزاتی رخ داد که فکر کردن بهشون اشک به چشمام میاره و حتما بعدا مفصل توضیح میدم

    اما

    من شروع کردم به دوباره یاد گرفتن قانون!

    گفتم من فرض میکنم یک روزه وارد این سایت شدم هیچی نمیدونم هیچی هم باور ندارم

    یه مدت هی میچرخیدم و فایل هارو نامرتبط گوش میدادم تا حسم گفت تمام وقتتو بذار رو دوره ثروت و احساس لیاقت

    و حتما هم دوره ثروت رو از جلسه سوم شروع کن، ما هم زدیم تو گوش کمالگرایی و گفتیم چشم ، از سه شروع میکنیم

    آقا :))))

    قبل شروع جلسه من به خدا گفتم لطفا کمکم کن از این جلسه تمرین عملی واسه خودم طراحی کنم

    تو پنج دقیقه اول ایده اومد که بیا قانون « جهت دهی اگاهانه به کانون توجه» رو امتحان کن

    گفتم چطوری؟

    گفت یادته رنگ مورد علاقت آبی بود؟ یه مدت بعدش از در و دیوارماشین آبی رنگ میدیدی؟

    حالا بگو کدوم رنگا اصلا تو ماشینا نیست و تا حالا یکی دوبار بیشتر ندیدی؟ گفتم سبز و زرد و صورتی

    گفت باریکلا

    از الان فقط توجه ت رو بذار رو ماشین سبز

    ببین چندتا میبینی

    اگر بیشتر از قبل دیدی یعنی این قانون درسته

    بچه ها

    نزدیک 36 ساعت از این تصمیم گذشته

    من که کل عمرم دوتا ماشین سبز شاید دیده بودم، نزدیک 16 تا ماشین سبز دیدم تو همین تایم

    و نزدیک 10 تا ماشین صورتی!

    خدایی خودتون چندتا ماشین صورتی دیدین تو کل عمرتون که من تو یک روز و نیم دیدم؟

    حالا داستان اینکه چطور تجسم کردم و از قدرت نوشتن + تجسم خلاق + قدرت کلام استفاده کردم رو کامل تو کامنت های دوره ثروت میگم

    ولی سارا خانم قصه ما همینجا متوقف نشد! از این تمرین، رهایی و کنترل استرس و قدرت تجسم رو یاد گرفت

    پاشد رفت سوپر مارکت کوچه شون یه ربع نشست و به ازای هرکی خرید کرد خدا و شکر کرد که چقدر مشتری هست

    رفت کل قفسه های خالی رو دید و هی شکر کرد و گفت مشتری زیاده، پول زیاده، فراوانی هست

    گفت ببین مردم تو یه روز عادی چطور مغازه به این بزرگی رو جارو کردن

    نتیجه ش ؟

    همین دیشب بعد یک مدت طولانی ، یه مراجعه از ناکجا اباد واسم اومد و گرون ترین خدمات مشاوره منو خرید

    شاید فکر کنین مگه مبلغش چقدر بوده

    اماااااا

    مبلغ مهم نیست!

    مهم اینه من واسه اولین بار تو زندگیم با گوشت و پوست وو استخونم لمسسسسس کردم خلق کردن رو

    بچه ها، من اون مشتری رو خلللللق کردم

    یعنی قرار نبود اون بیاد، من آوردمششششش ، اونم با استفاده از قوانین

    میدونین اگه هی اینو تمرین کنم، سه ماه دیگه چقدر نعمت تو زندگیم هست؟

    آره منم سه سال میگفتم من خالق زندگی خودم هستم

    ولی امروز واسه اولین بار فهمیدم « خلق کردن » چیه

    و اعتراف میکنم هنوز یک هزارم حرفای استاد رو هم نفهمیدم :) این نتیجه عمل کردن به 5 دقیقه از یکی از هزاران فایل استاده

    اینو واسه خودم مینویسم که یادم نره :

    سارای من، خودتو تو اتاق حبس کردن و فایل گوش دادن ، عمل به قانون نیست

    حرف زدن و دخالت و اظهار نظر توی دیگران ، عمل به قانون نیست

    ساعت ها اسکرول توی اینستا ‌و بعد سرزنش خودت، عمل به قانون نیست

    عمل به قانون یعنی از در اتاق که درومدی، یه جور دیگه رفتار کنی

    این بار اینکار رو کردی، و برد کردی

    دیدی چقدر ترسناک نتیجه داد

    اگر میخوای گلیم خودتو تو زندگی از آب بکشی بیرون و حتی رویای استقلال مالی رو داری

    این مسیرش، بسم الله

    اگه مرد عملی

    تغییر کن

    اون موقع ست که میفهمی چرا خدا گفت ، تو، تو انسان پیزوری که دماغتو بگیرن جونت درمیاد و بین حیوانات ضعیف ترین هستی

    چطور خلیفه خدا روی زمین شدی

    یعنی انقدرررر ذوق دارم واسه ازمایش کردن بقیه جنبه های قانون که حد نداره

    از خدا میخوام هر لحظه ایمانمو به این مسیر بیشتر کنه و کمکم کنه ادامه بدم

    و یه روزایی بیام این کامنتو بخونم و اشک شوق بریزم، و بگم آره

    امروز بالاخره به جایی رسیدم که وقتی میخوام چیزی بخرم ، دیگه تیکت قیمت رو نگاه نمیکنم :)

    به امید اون روز…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 115 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1308 روز

      سلام سارای قشنگم

      خیلی خوشحالم که خوشحالی.

      کل وقت خوندن کامنتت،داشتم لبخند میزدم.

      سارا میدونم که میدونی خدا به ما هیچ احتیاجی نداره!

      مائیم که هرلحظه به ای نور و ‌عشق،به وصل شدن بهش محتاجیم.

      سارا همه ی ما ممکنه یک وقتایی بزنیم جاده خاکی!

      ولی در مقابل نودونه درصد آدم های جامعه که کلا تو‌جاده خاکی دارن میرونند و تا لحظه ی مرگشون تجربه ی لذت رانندگی تو‌جاده آسفالت رو به دست نمیارن،اون لحظاتی که اشتباهی میریم تو جاده خاکی،هیییچ اهمیتی نداره!

      خدا!

      خدا با انگشت کوچیکه ش،پشت یقه ی لباسمون رو‌میگیره،بلندمون میکنه و میارمتون تو جاده آسفالت و‌میگه بچه !راه ازینوره!ازینجا برو!

      خدا؟!

      خدا عشق مطلقه!خدا خیر مطلقه!

      خدا دل نداره ببینه کسی که بندگیش رو میکنه آسیب ببینه!

      خدا همیشه آنلاینه،همیشه آن تایمه!

      خدا جریان جاری خیر و نور مطلقه!

      ما باید فقط روی دوووششش سوار باشیم و اون تموم قدم هارو برمیداره سارا!

      خانم دکتر قشنگم،خیلی خوشحالم که خوشحالی.

      ‌برات از قرآن هدیه ی شخصی آوردم!

      بوس به کله ی این خدای کریم و این قرآن کریم و این آیه های شیررررین

      وما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿56﴾

      و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم؛

      مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ ﴿5٧﴾

      از آنان هیچ رزقی نمی خواهم، و نمی خواهم که مرا طعام دهند.

      إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ ﴿5٨﴾

      بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است.

      سارا به ال های اول صفت ها دقت کن و بعد قهقه ی مستانه بزن از قدرت خدا !

      الرَّزَّاقُ

      ذُو

      الْقُوَّهِ

      الْمَتِینُ

      آخییییش!خدایا شکرت که هدایتم کردی کامنت سارا رو بخونم!خدایا شکرت هدایتم کردی به صلات میانه ی روز !

      قربه الی الله جانم!

      دوستت دارم دختر

      به امید دیدارت در بهترین زمان و‌مکان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
      • -
        سارا صمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 1561 روز

        سلام سعیده عزیزم، امیدوارم این کامنت به دستت برسه و بخونیش

        دایره آبی کنار اسمم به موقع روشن شد، همون موقع که به خدا گفتم یه نشونه بفرست

        و اگه بهت بگم میدونم که باور میکنی ولی خودم هنوز باورم نمیشه

        این آیه ای که واسم هدبه آوردی رو صبح خدا بهم هدیه داده بود، اتفاقی بهش برخوردم و الان که شما عینا همون ایه رو نوشتی که چقدر هم اول صبح خوندنش بهم مزه کرد و روش گیر کرده بودم، از عظمت و قدرت خدا الان حس میکنم قلبم میخواد واسته :)

        مگه میشه من این سر دنیا هدایت بشم به یه ایه ای، پنج ساعت بعدش شما اونو واسم بفرستی و از طرف خدا بگی سارا جون الرزاق رو دقت نکردی ها

        ساراجون رفتی دانشگاه اه و ناله های بچه هارو شنیدی یادت رفت حرفامونو ها

        الحق که سعیده جان ، کامنتات خوب وقتایی به داد من میرسن

        دارت بازی کردی تا حالا؟ حسش مثل اون لحظه ای هست که همه چشما روی توئه و تو دارت رو دقیقا میزنی وسط خال و از ته دل میگی آخیششششش

        حس کامنتات اینجوریه

        اون کامنتی که واسم گذاشتی روی سوال عقل کل ام، همون باعث شد من یه رابطه خراب و مریض رو تموم کنم و دیگه سمت همچین روابطی نرم

        کامنت الانت هم که یادم انداخت الرزاق رو

        یادم انداخت افریده شدم واسه عبادت و پرستش

        یادم انداخت همزمانی و قدرت قشنگ خدارو که چطور سر مووووقع دارت رو میزنه تو خال

        راستی اگه برام توضیح بدی چرا ال قبل صفت رزاق مهمه عالی میشه

        اگر نتونستی هم که انشالله خدا به جوابش هدایتم میکنه

        در هر صورت ، منم خیلی دوستت دارم و ممنونم

        بهتر از این نمیتونستی دست خدا بشی واسه رسوندن پیامش به من

        بینهاااااااایت ازت سپاسگزارم

        از 3000 کیلومتر فاصله ماچ بهت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1293 روز

          بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

          «إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ وَلَا یَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»

          ﺍﮔﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮﻳﺪ [ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻰﺭﺳﺎﻧﻴﺪ، ﺯﻳﺮﺍ] ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻛﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻧﻤﻰﭘﺴﻨﺪﺩ؛ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﭘﺴﻨﺪﺩ. ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺑﺎﺭﻱ، ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﻤﻰﺩﺍﺭﺩ. ﺳﭙﺲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ[همواره] ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻳﺪ، ﺁﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ (٧ زمر)

          ——————————————————————

          سلام و درود به شما سارا خانم امیدوارم که حالتون عالی باشه و همواره به خداوند وصل باشید.

          کامنت تون خیلی عالی بود. و البته جریان هدایت که دیگه اصلا برام مایه شگفتی و تعجب نیست، یه وقتایی ذهنم میگه طبیعیش اینه که همینجوری هدایت بشیم. شما به آیه ای هدایت شدی و دوباره سعیده جان همون آیه رو فرستاده براتون.

          یه سوالی از سعیده جان پرسیده بودین که چرا «ال» قبل از «رزاق» مهمه، از خداوند هدایت میخوام بتونم یه جوابی به اندازه ظرف وجودم براش بنویسم.

          توی زبان انگلیسی یه حرف تعریف the داریم.

          وقتی میگیم

          Give me a book یا وقتی میگیم Give me the book

          این the یه حرف تعریفه که مشخص می‌کنه نه هر کتابی اون کتابه رو بده ، همون کتابی که منم میدونم شما هم میدونی کدومه. پس یه جورایی تعریفش کردیم و مشخصش کردیم از بین همه کتابهای موجود اون کتابه رو منظورمه.

          توی قرآن یه آیه ای هست که میگه وقتی خداوند به همه موجودات و زمین و آسمانها و کوه ها امانتش رو عرضه داشت هیچ کدوم نتونستن امانت الهی رو بر عهده بگیرن. ولی انسان پذیرفت که امانت‌دار خداوند باشه، این امانت چی بود؟ این امانت این بود که انسان تجلی‌گاه صفات خداوند باشه روی زمین. یعنی قطره ای از اقیانوس بیکران خداوند باشه. یعنی از هر ویژگی و صفت خداوند یه ذره اش در وجود انسان هست. بعنوان مثال برای صفت «مهربونی» وقتی میگن فلانی آدم مهربونیه. ولی فلانی از فلانی مهربونتره… ولی فلانکس اون دیگه ته ته همه مهربونیاست، اصلا خداوندگار مهربونیه…

          حالا همین مثال رو در مورد رزاق بودن بزنیم… آدمها ممکنه به فراخور جایگاه شون برای خانواده شون رزاق باشن. یکی از یکی دیگه رزاقتر … ولی ته ته نهایت همه رزاق بودنها کیه؟ اونیکه خداوندگار رزاق بودن هست؟ خود خداست. یا به عبارتی دیگه رزاق بودن با خداوند معنا پیدا میکنه.

          این «ال» وقتی با صفات خداوند ترکیب میشه هم معنی حرف تعریف رو داره و هم معنی مطلق و بی نهایت بودن اون صفت.

          وقتی به صفات خودمون نگاه میکنیم میبینیم یه سری صفات به شخصیت ما چسبیده. میتونیم کمتر و بیشترش کنیم. ولی وقتی به صفات خداوند نگاه میکنیم، نه تنها صفات به خداوند نچسبیده، بلکه این صفات هستن که از خداوند معنا میگیرن. مهربونی چیه؟ مهربونی با خداوند معنا میشه‌، خلاق بودن از خدا معنی میگیره، علم و آگاهی و دانش از خداوند سرچشمه میگیره…

          و هر آدمی ممکنه فکر کنه می‌تونه رزاق باشه و این درحالیه که رزاق بودن از خداوند معنا پیدا می‌کنه چون خدا «الرزاق» هست.

          و اینجاست که مغز خودمم هنگ می‌کنه و بیشتر نمیتونم توضیح بدم و اظهار عجز و ناتوانی میکنم. عجز و ناتوانی از اینکه ذهن کوچیک من نمیتونه یه قالب و چارچوب بسازه که خداوند توش جا بشه.

          امیدوارم تا اینجای کامنت تونسته باشم یه تصویری رو از کلمه «الرزاق» بهتون داده باشم.

          (یه چراغ توی خونه روشنه، ولی این چراغ با سیم وصله به پنل خورشیدی بالای سقف خونه، و اونم انرژیش رو از خورشید میگیره. حالا این چراغ کجا و اون خورشید کجا؟ آیا اصلا قابل مقایسه هستن؟ حکایت تقلای ذهن ما برای درک صفات خداوند، صفات ما آدمها یه چراغه که وصل میشه به پنل خورشیدی، ولی هر صفت خداوند خودش یه خورشید بینهایته)

          آمادگیشو دارین بریم مرحله بعدی …؟

          همون الرزاق با دوتا کلمه دیگه بهش تاکید شده. «ان» و «هو».

          درسته ممکنه بگیم هو اشاره است به مخاطب . ولی اینجا علاوه بر اشاره به خداوند ، کار تاکید هم انجام میده ، یعنی خود خود الرزاق خداست.

          «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»

          همانا خداوند خود خود نهایت رزاق مطلق بودنه. خود خود خورشیده، ما همه مون آویزون پنل خورشیدی هستیم که یه ذره نور داشته باشیم…

          میخواستم آیه 56 رو هم توضیح بدم، ولی الان میبینم آیه 58 هنوز تموم نشده و من ذهنم دیگه کشش درک بیشتر رو‌ نداره. همون توضیحات الرزاق در مورد «القوه المتین» هم صدق می‌کنه.

          امیدوارم تونسته باشم جواب قابل قبولی در مورد کلمه الرزاق داده باشم.

          مالک مطلق همه گنجهای آسمانها و زمین خود خداست. ما آدمها هنوز نتونستیم بخشی از گنجینه های زمین رو هم کشف کنیم. در حالیکه خداوند مالک و صاحب و خالق و کنترل کننده همه کیهانه، هزاران میلیارد کهکشان عظیم؛

          چند روز پیش توی گوگل یه خبری رو دیدم که توی رومانی (فکر کنم رومانی بود) یه پیرزنی سالها پیش یه سنگی رو پیدا کرده گذاشته پشت در خونه. توی خونه های قدیمی معمولاً یه سنگ پشت میذارن که بسته نشه، یا بسته بمونه. سالها بعد نوادگان پیرزن کنجکاو میشن این سنگه چرا اینقدر عجیب و غریبه، میبرن روش آزمایش میکنن، میبینن این سنگ پشت در خونه پیرزن در واقع یه کهربای 3 کیلویی بیش از 39 میلیون ساله است که ارزشش حدود 1 میلیون یوروئه. وقتی یه سنگ پشت در می‌تونه اینجوری ارزشمند باشه و سالها کسی متوجه نشه، اونوقت خداوند مالک همه گنجینه هاست.

          یه کم بالاتر مثال خورشید رو زدم که منبع انرژیه برای زمین و جالبه که بدونید یه ستاره ای هست بنام VY Canis Majoris که قطرش 2000 برابر قطر خورشیده.

          «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»

          ببخشید که اینقدر پرحرفی کردم ، که آخرش برسیم به ابراز عجز و ناتوانی به درگاه خداوند که خدایا ما از درک حقیقت و عمق صفات تو عاجز و ناتوانیم ، خدایا به ما نه به اندازه درک و فهم ذهنمون، بلکه به اندازه بخشش و رحمت و عطای خودت عطا کن.

          در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
          • -
            ستاره ایی در آسمان هفتم گفته:
            مدت عضویت: 427 روز

            سلام داداش حمید قربونت برم ممنون که اینقدر بنده خوبی هستی که خدا بهت اجازه میده از اعماق وجودت برامون بنویسی

            الان سر کار هستم ،کامنت توحیدی شما و سعیده و سارا رو خوندم

            حالی دارم که هر لحظه ممکنه از شدت هیجان و عشق، قلبم وایسه

            نه میتونم با صدای بلند گریه کنم و فریاد بزنم نه میتونم اتاقم رو ترک کنم فقط دستور اومد هیجانم رو با تایپ کردن روی کیبود خالی کنم

            داداش حمید الان کاملا درک کردم که در مدار مشخص بودن انسانها هم خودش یک نعمت بی نهااااایت

            بزرگ از جانب خداست و تاحالا بابتش خدارو شکر نکرده بودم

            الان فهمیدم که این در مدار درست بودن هم از حکمت و لطف و مهربانی خداست

            دیروز درخواست کردم که سرعت رشدم رو بیشتر کنه، امروز جوابم رو داد

            که اگه اگاهی های مدار بالاتر رو زودتر دسترسی پیدا کنم ، قلب و روحم توان شنیدن و دیدنش رو نداره

            و اگر بفهمه هم همون لحظه س که جان به جان تسلیم میکنم

            این هیجانی که با خواندن کامنت های نورانی شما بهم وارد شد اگر یک اپسیلون بیشتر میشد همینجا پشت سیستم جسمم این دنیا رو ترک میکرد

            یاد این ایه افتادم

            « پس آن‌گاه که تجلی خدایش بر کوه تابش کرد کوه را متلاشی ساخت و موسی بی‌هوش افتاد.»

            خیلی خوشحالم که مدارم بالاتر رفته ، من این حرفهای شما رو بارها و بارها قبلا شنیدم ولی این کجا و آن کجا …

            این نشون دهنده اینه که خدا اجازه داده یه پله بالاتر بیام

            پروین اینا رو برای تویی مینویسم که زود یادت میره ،

            امروز 403/7/7 یکی از مهم ترین درس توحیدیت رو گرفتی .

            اینکه اصلااااا عجله توی هیچ خواسته ایی نکنی ، خواسته ت رو با ایمان کامل ارسال کن و بعد رها شو

            خداوند ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ داره پله به پله رشدت میده و خودش حواسش هست که کی و چه جوری مدارت رو بالاتر ببره

            نه تنها در مورد مدار توحید ، بلکه تو مدارهای دیگه مثل ثروت و رابطه و .. همین درس صدق میکنه

            { خدا جونم ببخشید همینجا وسط کروشه یه سوال دارم ، من فرق بین رها شدن و تجسم کردن رو هم خوب درک نکردم فکر میکنم تناقض دارن باهم ، لطفا از طریقی که خودت میدونی حالیم کن… }

            داداش حمید قربون شکل ماهت برم ممنونم ازت ، با همین فرمون برو جلو چرا که خیرش به ما و جهان هم میرسه

            احسنت به شما و دوستان دیگه ایی که یکی از یکی بهتر هستید

            و با کلام نورانیتون قلب ما رو روشن میکنید

            خدا جونم قربونت بشم تو که دیگه جای خود داری تو که دقیق میدونی الان چه حالی دارم

            سپاسگزاری من عبد ضعیفت رو بپذیر،

            صبر ما و بساط این بزم عاشقانه رو روز به روز بیشتر و پر برکت تر کن

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مصطفی افشار گفته:
            مدت عضویت: 1100 روز

            سلام اقا حمید عزیز

            به به چقدر لذت بردم از این همه اگاهیی که دادین از خداوندمون به به واقعا لذتبخش ترین لحضهای عمرم شنیدن و شناخت عظمت شکوه خداونده

            سپاس از شما که توی این مسیر هستین و موندین و قلبتون رو جایگاه نور خداوند کردین ماشالاه بهتون این نوشتنا خیلی ارزش داره این که بتونی ذهنت رو توی این افکار نگهداری و تفکر کنی خدایا شکر

            دیدین بعضی ها از فامیل شون تعریف میکنن مثلا ثروتمنده یا ملک و املاکی داره اونم به برای این تحصین میکنن برای اینکه بگن فلانی داره فقط مثل رادیو که بگن فقط ی جیزی یا دیگه تو حالت بهترش بخان پز بدن فلانی فامیل ماست و بچسبونن خودشون رو به دم طرف که اره و اینا که قایم بشن پشت اون‌ حرفا که اصل رو ردش کنن

            ولی چه لذتی میبرم از شنیدن و دیدن قدرت خدایی که خالق و مالک همه کیهان هست و هیچ اداعای نداره و پاک ترین خالص ترینه در نوعه خودشه

            دیروز تو حیاط نشسته بودم جاتون خالی انگور میخوردم فایلی از استاد که در مورد اینکه ضعیف‌ها از بین میرن و قوی تر ها میمونن و اینکه حتی دایناسور ها هم با اون ابهت نتونستن بمونن و نابود شدن رو گوش میدادم

            یک ان گفتم بابا دایناسور چطور نتونسته بمونه با اون هیکلش اخه چطور ؟

            ولی چیزی به ذهنم نرسید جز اینکه یطوری شده دیگه بیخیالش

            چه بهتر که نیست اگه بود الان انسانی وجود نداشت همرو قورت میداد

            و یک‌ سوال پیش اومد برام و به یک درکی رسیدم که همون دایناسوری که اون همه گنده بوده از یک نطفه بوجود میومده و میشده یک دایناسور ب اون بزرگی

            و درکم این بود که برای خداوند هیچ فرقی نداره در دل یک نطفه یک دایناسور نهفته که میشه چندین تن نه زوری میزنه خداوند برای این کار می افرینه و قدرتش رو داره

            و از دل یک بزر یک گل زیبا میرویونه یعنی برای خداوند هیچ کاری نیست که سخت باشه اصلا سختی در کار نیست این ما هستیم که میگیم چطور .چطور ولش کنیم بابا یکی هست که قدرت شو داره اونو بچسب‌

            و اینکه داشتم میگفتم با خودم بابا از یک تک سلولی یک انسان میسازه یک سلول تقسیم میشه میره چشم رو تشکیل میده گوش رو قلب رو واقعا دیگه یجاهایی عقل بشر قد نمیده شاید بشر به علم چگونگیش پی برده که چطور شکل میگیره یک نوزاد ولی تمام انسان ها جمع بشن قدرت دست سازنده هستش سازنده اثر خداونده ‌‌…

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ساناز گفته:
      مدت عضویت: 1338 روز

      به نام خدای معجزه ها

      سلام دوست قشنگم

      دختر هیچ معلومه کجایی؟

      وای که من چقدر دنبالت گشتم دلبر

      من قربون جفت چشات

      خدا میدونه من چقدر حرف دارم باهات

      شک نکن ی عالمه قربون صدقت میرم و شک نکن که ی عالمه هم دعوات میکنم

      سارای قشنگم

      منو یادت میاد؟

      ی کم فکر کنیااااا

      سریع نری دنبال عکس پروفایلم

      دختر معجزه گر

      حدود یک سال و خورده ای پیش

      دقیق یادم نیست چه ماهی

      زمانی بود که من از ی رابطه فوق العاده زیبا ریجکت شده بودم و دنیا رو سرم آوار بود

      اصلا یادم نمیاد برای چه فایلی کامنت نوشتم

      که انگشتای زیبای تو بهم پاسخ داده بود

      اصلا یادم نمیاد متن کامنتت چی بود اما ی جمله کامنت تو شد معجزه زندگی من

      و من اون جمله رو بارها تو پاسخ به کامنت دیگران استفاده کردم و گفتم به قول ی دوستی که تو سایت هست و هیچوقت هم اسمت یادم نمی اومد

      حالا جملت چی بود

      برام نوشته بودی

      حتی اگه ی ذره هم انرژی تو بدنت بود از سایت نرو

      یادت میاد این جمله رو برای کی نوشته بودی؟؟؟

      الان اومدی نوشتی بعد مهاجرتت زدی جاده خاکی؟

      من چجوری آخه تورو بکشم که قتل محسوب نشه دختر

      به تار به تار موهات قسم دقیقا همین جمله تو شد معجزه زندگی من

      و منی که هر شب تو کف خیابون زار زار گریه میکردم و میگفتم خدایا تو منو تغییر بده شدم چسب یک دو سه و چسبیدم به سایت و هر روز و هر روز معجزه رو معجزه

      من از کدوم نتایجم بهت بگم که اخه دختر

      من تا صبح هم بنویسم بازم کم لطفی کردم از موهبت و نعمت های خدا

      منی که حداقل 6 ماه تمام کنج اتاقم افسردگی رو‌هر لحظه قورت میدادم

      با ی قدرت آهنین دوباره شروع به کار کردم

      دقیقا همین حرکت تو جلو سوپر مارکت

      حداقل ی ماه تمام هر روز تو دفتر همکارم مینشستم و بابت هر مشتری که براش می اومد از خدا شکر گزاری میکردم و برای خودم باور فراوانی میساختم

      و به والله سخت ترین کار عمرم بود

      همکاری که یک سال قبل ترش اون از دفتر کار من استفاده میکرد

      و صدها مشتری مشترک می اومد و منو اون وضع میدید من اب میشدم و تو درز سرامیک ها گم میشدم

      و حتی اینو هم بگم چندین بار دقیقا همون شریک عاطفیم که جدا شده بودم منو اونجا دیده بود و پرسیده بود اینجا چیکار میکنه و همکارم به خاطر این شان من حفظ بشه گفته بود اومده جنس بخره برای مشتریش

      و من با دیدن اون شخص هر سری افسرده تر و خجل تر و حتی دلتنگ تر برای اون شخص

      اما تمام اینارو به جون خریدم و باور ساختم

      و کم کم میرسیدم به باورهای سانازی که یک سال قبل ترش دفتر داشته برو بیایی داشته درامد ماهانه حداقل 172 میلیون داشته

      و داشت دونه دونه باورهام تیکه هاش به هم چسب میخورد و ساخته میشد

      هیچوقت یادم نمیره وقتی اولین فروشمو انجام دادم و 500 هزار تومان سود کردم مدت ها تو خیابون گریه میکردم و شکر گزاری میکردم و میگفتم پس من دارم میسازم

      و پیش رفت تصاعدی به لطف خدا

      بعد از اون ی ماه باور سازی دفتر کار گرفتم با پول دادشم

      و تقریبا کمتر از یک ماه تمام بدهی های من پرداخت شد. بدهی شخصی که حتی پول ی صبحونه ساده رو نداشت

      و هر ماه درامد من تصاعدی تر

      دختر زیبا تا صبح برات مینویسماااا

      تمام این نتایج فقط از همون جمله تو اومد

      که چسبیدم به سایت هر لحظه و هر ساعت

      من شدم ی خانم مستقل با دفتر کار مستقل با تجهیزات اداری خیلی شیک و با کلاس

      هر ماه فروشم عالی و عالی تر

      اینقدر کار کردم و پول ساختم که دوباره پول من پخش شد بین اطرافیان

      و من شدم یکی از پخش کننده های جنس تو شهر خودم

      مث نقل و نبات جنس به همکار میدادم

      و من الان بعد از یک سال کارکردن در این سایت ده روزه که ی ماشین حداقل دو میلیاردی سوار شدم و دارم لذت میبرم

      در زمینه روابط چی دوست داری برات بنویسم؟؟؟

      تمام اون ادم های سمی و دوستان سمی اصلا نمیدونم چی شدن که حتی شمارشون تو گوشی من نیست

      دقیقا یک ماه دفتر کارمو افتتاح کرده بودم ی مشتری اومده با شرایط عالی از من خواستگاری کرده و جواب من خیر

      بعد از چند ماه تو اون محل بودن املاکی که دفتر کار برام اوکی کرده بود ازم خواستگاری کرده و جواب من خیر

      ی دندونپزشک از ارومیه فقط یکبار منو دیده از من خواستگاری کرده و جواب من خیر

      رفتم ماشین از نمایندگی بخرم مدیر فروش نمایندگی خواستگاری کرده و جواب من خیر

      ی شب با دوستم برم خیابون‌گردی و ی نفر که سمت سرپرست ی بخش پتروشیمی رو داره با ی بار دیدن و حرف زدن خواستگاری کرده و من گفتم خیر

      ی شخصی که ده سال پیش رابطه داشتم و بین راه گم شده بود اتفاقی منو تو تعمیرگاه ماشین ببینه و کلی التماس که بهم فرصت جبران بده و بهم اجازه بده که بیام خواستگاری و من قطعا خیر

      رفتم برای پروندم پلبس فتا و بعد از چند بار مراجعه کردن افسر پرونده گفته چندتا پیشنهاد از بچه های اینجا داری و من بدون اینکه بپرسم کی

      گفتم خیر

      دیگه این خواستگارایی که اطرافیان معرفی میکنن که بماند

      و خدا ی دوستایی سرند کرده و بهم داده که بی نهایت به این قانون مقدس ما ایمان دارن و بدون اینکه عضو سایت باشن هر سری همو میبینیم فقط درباره قانون حرف میزنیم

      شدم دردونه خانواده و همشون بی نهایت با احترام با من رفتار میکنن

      اون ارامشی که هر لحظه عاجزانه از خدا میخواستم هر لحظه تو زندگیم جاریه طوری که شب مث مرغ تا ساعت ده خوابیدم

      هیچ خلائی نیس

      هیچ کمبودی

      هیچ حس نیازی

      قند و ساکاروز حذف کردم و ی اندام فوق زیبا ساختم

      اصلا تو تغذیه و ورزش شدم الگو تمام اطرافیان من سوسکی دارن روش تغذیشونو مث من انجام میدن

      و از ایمانم چیزی نمیگم که ی رازه بین من و خدایی که استاد قشنگم بهم معرفی کرده

      دختر زیبا

      چشم درشته

      مو مشکی دوست داشتنی

      ی جمله تو منو بست به این سایت نزاشتم من بلغزم

      بعد تو زدی جاده خاکی؟

      من دعوات کنم موهاتو بکشم؟؟؟

      تو مهاجرت کردی فقط مهاجرت جغرافیایی بود؟

      اونجا خداش چه رنگی بود؟

      چه جنس ایمانی میخواست؟

      قلبت جابجا نشد از جاش بره سمت راست؟

      ندیدی ابرهای قشنگو؟

      درختی که هر روز طبق تغییر روز اونم تغییر کرد؟

      ندیدی تغییر جهت طلوع و غروب خورشید رو؟

      ندیدی باروناش هدایت خاصی داشت؟

      مگه عصرا نسیمی که می اومد برات پیغام نمی آورد؟

      صبحا گنجشکا برات نمیخوند؟

      ندیدی ماشینا داشتن با روح و روان آدم حرف میزدن؟

      ندیدی چقدر زندگی جاری بود؟

      اصلا ندیدی چقدر زندگی واقعی بود؟

      ندیدی ادما هر کدام عضوی از خدا بودن و ی صفت خوب خدارو حمل میکردن؟

      ندیدی ملت اونجا از خدا خواستن ی دکتر خوش قلب بیاد و خدا تورو براشون هدیه داد؟

      ندیدی واقعا؟؟

      کجا بودی مگه؟

      اون انگشتایی که رو صفحه تجویز دارو میکرد رو ندیدی؟ که درد ی ادمو کمتر کنه تا طرف شبا با درد کم بخوابه؟

      ندیدی تو؟

      تو حس نکردی قلب مهربون خانم دکتر رو ؟؟؟

      تو عشق ترین موجود رو این کره خاکی هستی

      دست معجزه گر خدا

      میخوام جملتو به خودت برگردونم

      ی امانتی پیش من بود

      و به جان خودم با تک تک سلول های بدنم ازش مراقبت کردم و قلبم به هوای این جمله میتپید به جان جفت چشات

      حتی اگه ی ذره انرژی هم تو بدنت بود تو سایت بمون

      قشنگ ترین قشنگااا من بعد از حدود ی سال اومدم برات نوشتم

      سربلندت کردم

      از اون انگشت زیبات تشکر کردم و براش جبران کردم که برام نوشته

      بهم قول بده سارا

      قول بده کمتر از 6 ماه میای مینویسی

      قول بده به قلبم که اینقدر با شوق برات نوشته

      قول بده بهم که میدونم جنس قول های تو خیلی واقعی هست

      من فدای اون چشمای دایره ایت دختر

      خوشحالم پیدات کردم سنگ صبور اون روزهای من

      دورت بگردم

      ماچ به کلت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
      • -
        سارا صمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 1561 روز

        سلام ساناز جان

        همون اسمتو دیدم شناختمت ولی کامنتت باعث شد جلو دوستام بزنم زیر گریه

        چی بگم واقعا چی بگم

        که حق داری

        من حتی یادم نیست این جمله رو برات نوشتم

        خودم بهش عمل نکردم

        خودم رفتم

        کاش حداقل نری کامنتای قبلیمو بخونی ببینی به کجا رسیدم اینجا

        رسیدم به جایی که پول غذامو نداشتم دیگه

        ولی برگشتم بالاخره برگشتم

        با یه روش جدید که تصمیم گرقتم هرچی شنیدم فقط آزمون و خطا کنم

        اینجوری انگار بهتر قانون رو یتد میگیرم

        باورم نمیشه واقعا که یه جمله همچین تغییری تونسته به وجود بیاره برات

        هرچند که هرکسی بر اساس ظرفیتش از اگاهی ها استفاده میکنه

        نمیدونم چی بگم چقدر خجالت کشیدم هم از خودم هم از شما

        و چقدر خوشحال شدم نتایجتو خوندم باور کن سر هرکدومش یه قطره اشک ریختم و خداروشکر کردم

        دقیقا کامنتت سر فرصت به دادم رسید امروز حس کردم باز داره مودم پایین میاد

        منم دیگه با هرچی توان دارم میچسبم به سایت

        باور سازی میکنم

        نمیدونم یکم گیجم ولی مطمئنم بهم گفته میشه

        در این حد بهت بگم که من داشتم مجبور میشدم برگزدم ایران سر مسائل مالی و تو خیابون دوتا خانوم داشتن رو به روم از یه خوابگاه حرف میزدن که قیمتش یک پنجم خونه منه

        و من یه مغازه کار داشتم خدا الهام کرده بود بهم که نرم، اگر رفته بودم نه اون خانومارو میدیدم نه اون خوابگاه رو پیدا میکردم و مجبور بودم برگردم

        ولی اون خودش واسم خونه شد سرپناه شد

        همه چی شد

        چی بگم که هنوزم ازت خجالت میکشم دختر

        چه قشنگ به همه آرزوهای من رسیدی

        اگر بازم واسم پشنهادی داشتی خوشحال میشم بشنوم

        ولی این بار، به خودم و خودت قول میدم

        شش ماه این مسیر رو میرم

        فقط واسه شوقی که باهاش واسم نوشتی

        فقط واسه اون

        هربار کم بیارم یادم میاد این قولی که بهت دادم

        واست مینویسم عزیزم

        کاش میشد یه جور پیدات کنم باهات صحبت کنم ولی خب

        فقط بگم که یادم میمونه امروزم تو کمکم کردی

        خیلی الان احساساتم قاطی پاتیه

        هم بی نهایت خوشحالم بابت این خبرای فوق العاده

        هم بینهایت شاکی ام از دست خودم

        هم خجالت زدم هم خوشحالم

        نمیدونم چی بگم

        امیدوارم بیام واست بنویسم شش ماه دیگه

        بگم همه چی درست شد همه چی

        انشالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
        • -
          ساناز گفته:
          مدت عضویت: 1338 روز

          به نام خدای معجزه ها

          سارای قشنگم

          چشم مشکی من

          دورت بگردم قلب من

          سلام دست خدا

          من قربونت برم که همون لحظه اول منو شناختی

          من قربون چشات برم که منو با ی بار دیدن شناخته

          دوسی جونم

          هر وقت خواستی منو پیدا کنی

          شیراز

          شهر زیبایی ها

          شهر چهار فصل

          شهر عشق و عاشقی

          شهر عشاق

          شهر باغ ارم و باغ جهان نما

          شهر پاییز زیبایی ها و خش خش برگ ها بشینه به جون آدم

          هر وقت خواستی منو پیدا کنی فقط به خدا بگو

          من خودم میام قربونت میرم خانم دکتر

          چقدر دلم برات تنگ شده قشنگم

          دوست قشنگم من کی ام که بخوام تورو قضاوت کنم که برم کامنت های قبلیتو بخونم ؟من اینجای مسیر باهات کانکت شدم و از اینجا به بعدش با همیم و چقدر حرف داریم با هم که این مسیر قشنگ و پر از هدایت رو عاشقانه بریم. عشق قشنگ من چرا میگی خجالت؟مگه زندگی مسابقه ست؟مگه مقصد ی نقطه هست؟مگه داره تموم میشه،؟مگه نعمت های خدا محدوده؟مگه یکی میقاپه چیزی نمیمونه؟گل دختر

          همین جاده خاکی زدن والا خودش ی نعمته اصلا خودش ی موهبته که خدا رو ی بار دیگه پیدا میکنی اینبار عاشق تر این بار صادق تر اینبار واقعی تر این بار میچسبی و دیگه به هر قیمت شده رهاش نمیکنی

          قدر بدون این موقعیت رو

          قشنگم دختر ناز وقتی صبح که بیدار میشی و چشاتو باز میکنی ایمان داشته باش خدا دوباره فرصت داده که نعمت هاشو درو کنی ایمان داشته باش که برات میخواد

          منم امروز زدم جاده خاکی ولی وقتی خدا بهم هدایت کرد گفتم خدایا شکرت بابت این جاده خاکی. من تو جاده مشهدم و دارم مادرم میبرم زیارت خلاصه که اولین باره تو این مسیر دارم رانندگی میکنم اونم با ماشین زیبایی که خدا بهم هدیه داده من با سرعت حداقل 130 داشتم رانندگی میکردم

          دوبار جریمم کردن اونم با عدد بالا ولی بار سوم تو ی سبقت فوق العاده زشت با ماشین پلیس شاخ به شاخ شدم و بدبخت ماشین پلیس رفت تو خاکی

          اقا افتادن دنبال من با سرعت جت و منم متوجه نبودم که اون ماشینه ماشین پلیس بوده ی ان منو خفت کردن و ریختن رو سرم که انگاری مافیای مواد گرفتن

          خلاصه وقتی دیدن چندتا خانم تو ماشین هست اصلا جا خوردن و اولش خیلی تند باهام برخورد کرد ولی بعدش گفت فقط به این خاطر که چندتا خانم هستین ماشین توقیف نمیکنم البته ناگفته نماند که حسابی هم جریمه شدمااا

          در حد چند دقیقه حالم گرفته شد ولی بعدش گفتم خدایا شکرت جریمه شدم تا سرعتمو بیارم پایین و درست رانندگی کنم.

          خیلی هم مقصر نیستمااا آخه من روانی رانندگی با سرعت بالام و اصلا تمام لحظه های زندگیم همش تو ذهنم دارم با سرعت نور رانندگی میکنم

          و گفتم خدایا تو چه درس بزرگی بهم دادی من اینقدر عاقل نبودم که در چارچوب درست رانندگی کنم و خدارو شکر همه این درسا با پرداخت چند میلیون جریمه بهم دادی اگه خدایی نخواسته اتفاق بدتر می افتاد دیگه چه ارزشی داشت اخه

          اینو گفتم که بدونی خدا داره بهت درس میده

          تو فقط درس رو بگیر مابقیش ول کن.

          ی کاری میگم به محضی که پیام بهت رسید انجام بده

          ی هندزفری بزن تو گوشت

          و کانکتش کن به گوشیت

          سه تا فایل استاد در مورد سه برابر کردن درامد خود در یک سال استاد رو پلی کن و گوش بده

          اصلا بهش دست نزن فقط گوش بده بزار سه تاش تموم شه و دوباره برگرده به اولش اینو نان استاپ گوش بده حداقل سه روز

          حتی شبا هم که میخوابی بزار تو گوشت باشن

          بهت قول میدم کمتر از 3 روز معجزشو میبینی.

          و یادت نره تمریناتش

          این روش برای من معجزه بود معجزه و معجزه و معجزه

          من میدونم که میای و با شوق مینویسی

          ایمان دارم

          ماچ به کلت قشنگ دوست داشتنی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
          • -
            سارا صمدی پور گفته:
            مدت عضویت: 1561 روز

            سلام مجدد ساناز قشنگم که معجزه کردی با کامنتت تو زندگیم

            چقدر دوستت دارم اخه

            واقعا از ته دل میگم

            اول اینو بهت بگم

            از روزی از کامنت واسم گذاشتی و گفتی میدونم به قول هات عمل میکنی

            گفتم خدایا این بار دیگه داری واسه هدایتم سنگ تموم میذاری

            اخه میدونی من هیچ وقت به قول هایی که به خودم میدم عمل نمیکنم، اما اگر به کسی قول بدم… دیگه تمومه

            اون کار باید انجام بشه

            تا حالا سعی کردم هرگز زیر قولم به کسی نزنم یا قول نمیدم یا اون کار حتما انجام میشه

            و وقتی دیدم با چه ذوقی واسم نوشتی

            ذوق و شوق ادم ها بی نهااااایت واسه من ارزشمنده

            همون لحظه تو دلم بهت قول دادم که این بار عقب نکشم و شش ماه بعد دست پر بیام پیشت و قول دادم هر وقت خسته شدم یا نا امید شدم یا شرایط سخت شد یاد اون همه حس خوب و ذوقی بیافتم که واسه ی من داشتی بدون اینکه منو از نزدیک دیده باشی

            وااااااااای واااااای از اون لحظه که این قول رو دادم

            از همون تایمی که با هم صحبت کردیم تا الان من نزدیک صد دلار پول ساختم از پیج پزشکیم تو همین تایم کم

            تو همین جایی که ساعتی 20 لیر میندازن جلو ایرانیا و اونا حاضر میشن قبول کنن چون باور ندارن به خدا

            خدا کاری کرد من با روزی یک ساعت کار ، این همه پول دربیارم که اگر رفته بودم سر کار همین یک هفته رو و شیفت شب 12 ساعته واستاده بودم 30 دلار بیشتر درنمیاپردم با اون حجم کاااار تازه!

            از اون موقع هر روز حتی شده با اخرین جونی که باقی مونده واسم میام تو سایت و معجزه شده واسم

            ولی حرف ها دارم برات

            که تاریخ زدم شیش ماه دیگه بیام اخرین کامنتت رو پیدا کنم و واست بنویسم

            دختر این چند وقت انقدر نشونه فایل سه برابر کردن درامد رو خدا واسم فرستاده و چند بار از زبان دوستام بهم گفته که واقعا نمیدونم چرا هنوز نرفتم سراغش

            امروز هرطور هست گوشش میدم

            نگران جریمه ها هم نباش قشنگم، مطمئنم خطری سر راهت بوده و خدا دوبار با جریمه گفته سرعتتو کم کن و بار سوم دیگه پلیس اورده بالاسرت که ازت محافظت کنه

            داری میری شهر آبا اجدادی من عزیزم

            چقدر دلم برای تهران و مشهد و جاده شدتنگ شده

            ولی اینجا یه کار ناتمومی دارم که باید انجام بشه

            خدا دستمو گرفت اورد اینجا که یه چیزی یادم بده نمیدونم چی

            ولی میدونم که الان تو مسیرشم و بی نهایت خوشحالم و باورم نمیشه دوباره افتادم رو ریل پول سازی و دریافت نعمت

            راستی ساناز عزیزم نگم از تاثیراتی که روم گذاشتی، از روزی که کامنت قشنگت رو خوندم منم کلی پیشنهاد رابطه داشتم یکی شون از طرف یه فرد بسیار کله گنده توی علوم سیاسی ایران :) که خودش بارها استوری میذاشت که خانم ها بهش پیشنهاد میدن و ایشون رد میکنه

            و عمیقا و شدیدا از من خوششون اومده بود و جواب منم مثل شما بود :))) که خیر

            چون الان در حال حاضر باید رابطه ام با خودم و خدا رو درست بکنم و اولویتم فعلا این رابطه هست و تا درست نشده اجازه ورود هیچ چیزی به زندگیم رو نمیدم

            خلاصه میخوام بهت بگم که جقدر تاثیرگذار بودی و هستی

            و چقدر تو همین چند روز زندگیم قشنگ تر شده که هر لحظه تعجب میکنم و میگم واقعا این زندگی منه؟ و بعد میگم بلهههه

            تازه اولشه…

            انشالله میام و به قولم عمل میکنم دختر زیبا و مهربون

            منم ازت ممنونم که دست خدا شدی و نجاتم دادی

            خدا رو لا به لای تک تک کلمات کامنتت دیدم و هر روز کامنتتو میخونم

            و دارم میرم سراغ فایل سه برابر شدن درامد

            ممنونم ازت سانازجان

            و سپاسگزارم از خداوند و استاد که باعث شدن همچین خانواده صمیمی دور هم جمع بشیم

            خدایاشکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
          • -
            نگین گفته:
            مدت عضویت: 1267 روز

            سلام ساناز قشنگ و موفق

            واقعا چقدر زیبایی شما

            شبیه کارت پستال های دهه هفتاد هستی که ما دهه شصتی ها تو دوران نوجوانی داشتیم بعنوان یه چهره ی زیبا و جذاب

            چقدر مکالمه شما با سارا جان صمدی پور جذاب بود

            و چقدر موفقیت های شما چشمگیر بود ، احسنت و دست مریزاد

            مخصوصا تجربه خواستگاران فراوان و عالی که اتفاقا ترمز ذهن من بود که مگه میشه تعداد زیاد خواستگار و در عین حال عالی کسی داشته باشه؟؟ و کامنت شما چه عالی باور فراوانی روابط خوب و عالی رو در ذهن ما نهادینه کرد

            و این نشونه ی فایل 3 برابر کردن درآمد توی این چند روز بارها و بارها برام اومد اما

            خجالت زده و سرافکنده و با عذرخواهی از استاد عزیزمون میگم که نجواهای ذهنم میگفت مگه چی گفته بود استاد تو اون سه تا فایل رایگان؟؟ بابا تو 90٪ فایلهای استاد اونم گرون قیمت ترینها شو داری جواب دندون گیری نگرفتی ، فایل رایگان چه کمکی به تو میتونه بکنه؟؟؟

            اما

            این کامنت سراسر عشق و صداقت خالصانه ی شما که اینطور به دوست عزیزمون سارا جان توصیه کردید دیگه تیر خلاص و زد بهم که بابا برو همین و گوش کن

            آخخخخ که همین الان که دارم مینویسم داره فایل اولش پلی میشه و استاد میگن بابا برو از اول یاد بگیر بعد بیا سراغ انتگرال

            و این یه تلنگر بزرگ بود برام

            چون من اوایل آشنایی با استاد درآمد بهتری از الان داشتم و اغلب محصولات سایت رو خریدم که آسانسوری رشد کنم چون فکر میکردم اونایی که پول ندارن دوره ها رو بخرن و مجبورن از فایل های رایگان استفاده کنن مثل من که پول دارم رشد نمیکنن

            اما بارها و بارها دیدم که یعالمه از دوستان که مثلا مثل لیلا جان بشارتی که استاد بتازگی یک فایل از کامنت ایشون تهیه کردن ، با احساس خوب حاصل از فایل های رایگان و یه قالب کره تو یخچالش الان به درآمد ماهی 500 میلیون تومن رسیدن و زهی خیال باطل که من میخواستم با پول برسم به مدار بالاتر

            این که گفتی :

            (( سه تا فایل استاد در مورد سه برابر کردن درامد خود در یک سال استاد رو پلی کن و گوش بده

            اصلا بهش دست نزن فقط گوش بده بزار سه تاش تموم شه و دوباره برگرده به اولش اینو نان استاپ گوش بده حداقل سه روز

            حتی شبا هم که میخوابی بزار تو گوشت باشن

            بهت قول میدم کمتر از 3 روز معجزشو میبینی.)))

            رو منم بهت قول میدم از همین الان انجام بدم

            و سه روز دیگه بیام از معجزاتش بنویسم

            ازت ممنونم که تیر خلاص و به نشونه های خدا زدی و من و مجاب کردی که بالاخره برم سراغ این سه فایل ارزشمند

            برات از خدا صد تا ماشین دو میلیاردی و هزار تا خونه ی صد میلیاردی و هزار تا خواستگار عباسمنشی درجه یک آرزو میکنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              ساناز گفته:
              مدت عضویت: 1338 روز

              به نام خدای معجزه ها

              سلام دوسی قشنگم. قربون جفت چشای قشنگت که منو زیبا میبینه و ایمان دارم شما خودت زیباترینی که چنین قلب مهربون و قشنگی داری.گل دختر چقدر خوشحال شدم که اینقدر با انرژی برام نوشتی و چقدر خوشحال تر شدم که کامنت من باعث انگیزه بهت شده. منو سارا که کلا داستان مجزایی داریم و فقط منتظرم ی جا خفتش کنم ببینم داره چیکار میکنه که خدارو شکر در حال حاضر دوره ثروت 1 رو شروع کرده. و خدارو شکر سارای قشنگ من باعث این ارتباط بین دوستان عزیزی مث شما شد خدارو هزاران بار شکرت. روزی که تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم با خدا عهد بستم که بیام همیشه و همیشه تو سایت بگم از نتایجم و جان خودم اینقدر نتایج من روز به روز فوق العاده تر میشن که یادم میره بیام بنویسم.

              اول چندتا نکته به خود شما بگم. نگاه عزیز اگه تمام دوره های استاد رو بخری و هر لحظه هم گوش بدی هیچ معجزه ای در کار نیس اگه خودت نخوای تغییر کنی. یعنی زمانی که خودت تصمیم به تغییر میگیری رشد میکنی. استاد فقط باورهای درست رو به شما میگه نه جادو میکنه نه ورد میخونه نه دعا نویسه نه تکنیک خاصی داره. اصلا استاد تا الان من ندیدم حتی ی تکنیک ساده رو بگه همش داره به صورت ریشه ای باورهای مارو اصلاح میکنه.ببین اگه میخوای باور بسازی و ترمزهاتو بشکنی و رشد کنی دقیقا مث این میمونه که تو ی ظرفی هزاران تیکه سنگ با هزاران سایز درهم گره خوردن. خب شما چیکار میکنی اینجور مواقع؟؟اول سنگ ریزه ها رو برمیداری یعنی از کوچکترین سایز شروع میکنی به برداشتن و همینجور ادامه میدی که میرسی به اون سنگ درشت حالا این وسط هر سری که ی سنگ ریز برمیداری میبینی هی مسیر داره هموارتر میشه هی انگاری برای برداشتن سنگ سایز بعدی راحت تری و انرژی کمتری میخواد و انگاری ی چیزی درونت هی قلقلک میده ادامه بده حال میده. و وقتی میرسی به سنگ درشته میبینی عه کل ظرف خالی شده و فقط چندتا سنگ درشته شاید ی کم سنگین باشه ولی تو دیگه پر شدی از انرژی پر شدی از شور و انگیزه پر شدی از موفقیت های کوچک و مستمر قبلی و میگی اینکه چیزی نیس.

              دوست قشنگم اگه واقعا تصمیم به تغییر داری همون 3 تا فایل معجزه میکنه هااااااا. دقیقا نوشتن همون تعهد معجزه میکنه هااااا همینکه استاد میگه اگه پول دار بشین فلان حرکتا میزنین اخ که من روانی تک تک اون کلمات هستم. تک تک اون کامنتارو که برای اون فایل نوشتن بخونی میبینی همه از اون 3 تا فایل معجزه دیدن. معجزه واقعی.

              منی که تیر 1402 اون 3 تا فایل گوش دادم پول ی صبحونه ساده رو نداشتم به والله نداشتم اما الان ی ماشین حداقل 1.5 میلیاردی دارم ی دفتر کار ی عالمه پول برای رهن خونه و دفتر کارم ی عالمه نعمت و فراوانی تو زندگیم

              من خواستم تغییر کنم و خدا هم مشتاق تر از من.

              در مورد روابط و خواستگار من هر چی بگم کم گفتم. میخوام سر فرصت بیام برای سارا بنویسم یادته ی کامنت روابط باعث اشنایی منو تو شد و من الان ی رابطه بی نهایت مقدسی رو دارم تجربه میکنم که کلماتی من از این بشر میشنوم که اولین باره یکی داره بهم میگه. پسری که هر روز میگه من از خدا سپاس گذارم که تورو سر راه من قرار داده. پسری که تمام مقدمات خواستگاری رو چیده و هر لحظه بی صبرانه منتظر جشن عقدمونه. من فقط لبخند میزنم و میگم خدایا شکرت

              میگم خدایا تو فقط خدای معجزه هایی.

              فقط خدای معجزه ها

              و دوست قشنگم بهت قول میدم که اگه بخوای تغییر کنی خدا و جهانش برات فرش قرمز پهن میکنن.

              بیا و برامون بنویس از نتایج خوبت عزیز دوست داشتنی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          نسیم گفته:
          مدت عضویت: 1364 روز

          آه خدای من چقدر کامنت شما دو نفر زیبا بود و من بابت وجود شما که به آدم قوت قلب میده چقدر شکر گذار خداوند هستم.

          واقعا چقدر زیبا قانون کارما انجام شده و جمله ای که یکسال پیش باعث نجات ساناز عزیزمون بوده به زیبایی هر چه تمام تر به خودت برگشته سارای عزیزم . امیدوارم هر روز و هر لحظه کامنتهای موفقیت آمیز جفتتون رو ببینم و لذت ببرم عزیزانم .

          چقدر خوبه که اعضای این خانواده بهشتی اینقدر از موفقیت و بالا رفتن مدار بقیه لذت میبریم و بر ایمانمون افزوده میشه که قانون داره بسیار زیبا عمل میکنه .

          موفق و سربلند باشی سارای زیبای ما .منتظر خبرهای خوشت هستیم عزیزم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هوشنگ بامدادی گفته:
      مدت عضویت: 974 روز

      سلام و درود بر سارا جان

      توی این کامنت واقعا گل کاشتی مثل بقیه کامنت هات و من لذت بردم از این آزمایش و نتیجه اش

      سارا جان همیشه پیگیر کامنت هات هستم و خیلی خوشم میاد از اینکه دست می‌زاری رو اصل موضوع و آدم رو میخکوب میکنی با درک و فهمت

      من خودمم شاید چندین بار در شکل های مختلف قانون رو تست کردم و قشنگ و دقیق جواب داد و من چقدر خوشحال شدم ولی کمی بعد به راحتی فراموش میکنم و دیگه پیگیرش نمیشم.

      در واقع این ذهن خیلی زود موضوع به این مهمی که جواب داده رو ول می‌کنه و می‌ره سراغ راه هایی که بقیه مردم میرن و به نوعی بازگشت به کارخانه .

      این کار دقیقا مثل کش میمونه که میکشی بعد یهو ول میشه و برمیگرده به حالت اول.

      همش بازی ذهنه و به طور عمیق باور نکردن ما به این قوانین و الا همه ماها تا حالا چندین بار در شکل های دیگه امتحان کردیم و نتیجه هم گرفتیم ولی خیلی زود باز برمیگردیم به پله اول

      به لطف خداوند اگر بتونیم با استمرار در این مسیر و حمله مداوم به بازی های ذهنی و شیطانی و نشون دادن و ثبت کردن نتایج استفاده از قوانین بریم جلو حتما مسیرمون لذت بخش خواهد بود با نتایج گهر بارش.

      بازم تشکر میکنم از کامنت زیبات امیدوارم که مثل همیشه از درک های بی نظیرت برامون بنویسی و همه استفاده کنیم و لذت ببریم.

      فقط اگه مایل بودی سارا جان کامنت هات یه جایی بزار که ما ببینیم تو دوره ثروت ما نیستیم.(اگر دوست داشتید اگه نه که بیخیال).

      در این هوای تقریبا پاییزی هر جا هستی در پناه خدا شاد و تندرست .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زهـره گفته:
      مدت عضویت: 1102 روز

      سلام سارای عزیز

      نمیدونم چرا دارم برات مینویسم

      نمیدونم چرا هدایت شدم به کامنت شما

      الان ساعت 7:51 صبح سه شنبه ست

      باورت میشه دارم مثل ابر بهار گریه میکنم و برات مینویسم ؟

      میدونی چرا ؟

      هدایت شدم به پروفایلت

      اون آخر آخراش منو دیوونه کرد

      خدا شاهده دارم گریه میکنم دلم میخاد زار بزنم

      عزیز دلم با تمام وجودم برات خوشحالم

      خوشحالم که صبر کردی و خدا جواب صبوریتو به بهترین شکل داد

      برات خوشحالم که خوشحالی

      واقعیتش دانشگاه آزاد مقطع ارشد مجاز شدم طبق هدایت الله انتخاب رشته کردم بخاطر شهریه بیخیال شده بودم و اصلا منتظر جوابش نبودم نشونه هایی برای من اومده که جواب اومد و من باید ثبت نام کنم

      از دانشگاه تماس گرفتن شهریه ثابت 8 میلیون با متغیر میشه 15 تا 18 میلیون

      و من الان فقط و فقط 2400000 موجودی دارم ک اونم با 100 تومن 200 تومن جمع کردم برای خرید دوره های استاد

      از طرفی همسرم مخالفه ک من درس بخونم برم سرکار

      من حتی کارشناسی را بدون رضایت ایشون خوندم

      و امروز ک میخام حضورا برم دانشگاه شرایط ثبت نام را جویا بشم همسرم هیچ اطلاعی نداره

      و اصلا هم نمیدونم باید چیکار کنم

      و تنها چیزی که به ذهنم رسید وام دانشجویه ببینم آیا مبلغش میرسه برای شهریه یا خیر ؟

      و از طرفی ترس ها و نجواها هجوم میارن اگه همسرت اجازه نده

      اگه همسرت بگه یا درس یا برو خونه پدرت ….

      من فقط خدا را صدا میزنم و میگم

      خدایا اگه تو میگی خوبه

      اگه من باید برم ارشد بخونم

      اگه تو میخای که من بخونم

      اگه این راه راست منه که بمن نعمت عطا میکنی

      ایمانمو قوی کن ک ادامه بدم و برم ثبت نام کنم

      میگم خدایا اگر راه درست منه شرایط را جوری هماهنگ کن که من بتونم ثبت نام کنم

      دوست من خدا هست، خدا تو تک تک کد ها و گوشه کنارهای این سایته، اگه پیداش کنی همه چیز میشه واست

      پدر میشه مادر میشه پول میشه شغل میشه پارتی میشه قاضی میشه وکیل میشه

      چند بار تو قران واسم اومده باشه خدا وکیل شماست خوبه؟ خب دیگه چی میخوای؟ کسی که کهکشان هارو افریده وکیل توئه… پس بهونه نیار

      این قسمت ها منو دیوانه کرد

      چند بار خوندم

      زار زدم خدا را صدا زدم

      نمیدونم چی میشه امروز

      به والا قسم اصلا اصلا قصدی برای نوشتن کامنت نداشتم اصلا

      نمیدونم چرا نوشتم

      ممنون از پروفایلت که بی نهایت من را آروم کرد

      دوست عزیزم برات آرزوی بهترینها را دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        نسیم گفته:
        مدت عضویت: 1364 روز

        سلام زهره عزیزم دوست همفرکانسیم

        جالبه که میگی نمیدونی چی شد این کامنت رو نوشتی در صورتی که هیچ تصمیمی نداشتی ،هیچ کار خدا بی حکمت نیست خواستم تجربه خودم رو در اختیارت بزارم شاید به دردت بخوره عزیزم .

        حدود 6 سال پیش من زنی بودم مستقل ،سالن زیبایی داشتم و از پس خودم بر میومدم .همون سالها ازدواج مجدد کردم با مردی که خیلی به نظرم محجوب و موقر و مومن میومد فکر کردم دیگه بهتر از این آدم توی دنیا نیست .اول که ازدواج کردیم گفت من پوشش و شخصیت تو رو همینجوری دیدم و قبول کردم و قصد تغییرت رو اصلا ندارم چون اگه بخوام تغییرت بدم از دستت میدم . خلاصه همون دو ،سه ماه اول ازدواج منو به زور برد کربلا و گفت اینو بزار پای ماه عسل مون

        از کربلا که برگشتیم گفت خیلی چادر بهت میاد و من بهت افتخار میکنم اگه پوششت اینجوری باشه دوست و رفیق و آشنا تحسینم میکنن همچین همسری گرفتم .منم کور کورانه قبول کردم . کم کم شد آرایشت فقط برای خودم باشه و من دوست دارم زنم سر کار نره و وقتش برای من باشه و بدون من با فامیل رفت و آمد نکنه و ادکلن برای بیرون نزنه و به مرد همسایه سلام نکنه و……..

        ومن ازش بت ساختم و فقط میگفتم چشم و تمام وقتم و فکرم این بود که چطوری خوشحالش کنم . چی دوست داره بپزم و کلی خدمات دیگه .

        حدود 2سال زندگی ما زیباترین زندگی دنیا بود و رابطه مون به تمام معنی عاشقانه .

        کم کم بی توجهیها شروع شد و غیب شدن ها و تلفنهای طولانی با همکارای خانم و خیلی نشونه های دیگه که مشخص شد با خانومهای زیادی در ارتباطه و صبح تا شب باهاشون پیامهای به ظاهر کاری اما طولانی داشت.

        من دیدم حسابی از خودم دور افتادم و هم و غمم شده خدمات رسوندن و عشق یک طرفه .

        تا اینکه دوره 12 قدم و عزت نفس رو خریدم و شروع کردم به کار کردن روی خودم .

        خواستم همه اون چیزی که از دست داده بودم رو برگردونم از نظر مالی هم خیلی توی مضیقه بودم و همسرم میگفت قناعت کن توقعت رو بیار پایین و با اونچه که داریم بساز .

        چون میدونستم اجازه کار بیرون بهم نمیده یه دوره مجازی گرفتم توی خونه شروع کردم به آموزش یه گردنبند داشتم که از سالهای پیش که کار میکردم خریده بودم اونو فروختم و وسایل خریدم شروع کردم به تمرین یکی از رشته های آرایشی وقتی همسرم فهمید کلی بحثمون شد . بهش گفتم توی خونه مشتری میگیرم .

        به هر حال با خودم گفتم اینکه اجازه نمیده اما من به خدا میسپارم و ادامه میدم با تمام وجودم روی عزت نفسم کار کردم و دوباره جون گرفتم .

        ازش خواستم اجازه بده برم سالن کار کنم بهم اجازه داد فقط 3 ماه شب عید رو امتحانی برم سالن که ببینم هیچ خبری نیست اما قول گرفت اگه موفق نشدم بشینم سر جام و دیگه حرفی از کار بیرون نزنم .

        توی ماه اول با خوشرویی و بدون دعوا به قول معروف با پنبه سر میبرید .ساعاتی که من سر کار بودم اون خونه بود و زمانی که میرسیدم خونه سریع میرفت بیرون میگفت کار دارم وقت ندارم پیشت بمونم . کلی توی این یک ماه اذیت شدم اما گفتم برای رسیدن به هدفم ادامه میدم .

        اوایل ماه دوم بود که متوجه شدم آقا یک ساله که یه زن دیگه گرفته و با کمال پر رویی میگفت حلال کردم کار خلافی که نکردم .

        و من همونجا ازش جدا شدم و خدا رو هزاران بار شکر کردم که چقدر زیبا مدار ما جدا شد و من چه به موقع به فکر تغییر خودم و ارتقاء شخصیتم افتادم .

        الان حدود 7 ماهه که جدا شدیم و هر روز بیشتر متوجه میشم که چه کار درستی کردم و از چه رابطه سمی بیرون اومدم .

        تنها حسرتم اینه که 5 سال از عمرم رو پای این رابطه بیخود گذاشتم اما همش میگم قطعا درسی توش بود و من باید این مرحله رو طی میکردم . خدا رو شکر میکنم که باز هم به موقع تصمیم درست گرفتم و اقدام شجاعانه کردم .

        به همون خدایی که آشنایی با این قوانین زیبا رو سر راه من گذاشته من دست خالی از اون زندگی اومدم بیرون و حتی ترس داشتم چطوری میخوام از پس خرج و مخارجم بر بیام ؟ اما فقط فایلهای توحیدی به دادم رسید و گفتم خدایی که حضرت موسی رو به اون زیبایی از رود نیل نجات داد خدای منم هست و من خودمو به دستش میسپارم تسلیمم و هیچ ایده ای ندارم .

        به خداوندی خدا درهای رحمتش رو به روی من باز کرد و چنان پاداشی به توکلم داد که هر روز از شادی اشک میریختم و کارم فقط سجده شکر شد و معجزه ها برای من رخ داد که باورش برای خودم سخت بود .

        خلاصه اینکه زهره جان نترس حرکت کن فقط وقت رو برای خودت صرف کن و به قدرت پروردگار خودتو بسپار اون همه چیز میشه واست .

        امیدوارم خیلی زود بهترین خبرها رو ازت بشنوم . خودش به بهترین شکل ممکن واست میسازه و راه رو هموار میکنه تو خودت رو به دستش بسپار و حرکت کن .

        دوستت دارم به امید موفقیت روز افزونت عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          زهـره گفته:
          مدت عضویت: 1102 روز

          سلام من بشما دوست عزیزم نسیم جانم

          پیام شما بسیار بموقع و درستی به دستم رسید

          خیلی از شما سپاسگزارم که تجربه خودتون را در اختیار من گذاشتید

          ممنونم که به هدایت خداوند گوش دادی و برام کامنت گذاشتی و باعث شد ایمانم تقویت بشه

          ممنونم که از خوبی های خدای بزرگمون گفتی

          ممنونم که از حرکت کردن خودت و نترسیدنت گفتی و من هم قدم هام را محکمتر برداشتم

          ممنونم که موفق شدی و ندای الله گوش دادی

          من بعد خوندن کامنت شما آنچنان ایمانم تقویت شد رفتم دانشگاه برای مدرک کارشناسی که هنوز نیومده بود

          و دانشگاه آزاد بمن گفت باید نامه ببرم براشون مبنی بر اینکه من فارغ التحصیل شدم و مهر و امضای رییس دانشگاه مقطع کارشناسی

          موقع رفتنم مدام تکرار میکردم خدای یوسف خدای منم هست

          همونطوری که یوسف را از قعر چاه نجات داد و عزیز مصر شد

          من را که از قعر چاه نجات داد و مطمئنم موفقیت های بزرگی در انتظارمه و امروز هم حمایتم میکنه کارم را انجام میده

          تا زمانیکه پله های دانشگاه میرفتم بالا تکرار کردم

          قضیه را به منشی رییس دانشگاه خانم پناهی گفتم

          خانم پناهی گفت : خانم ما اصلا نامه نمیدیم اصلا همچین چیزی ما نداریم

          همزمان رییس دانشگاه اومد گفت تأیید معدل بیار امضا کنیم و ببر و رفت

          معاون دانشگاه گفت : خانم نمیشه ما نامه نمیدیم

          اونا باید نامه بدن و فلان ….

          من رفتم آموزش و

          مسئول آموزش گفت :

          سه بار چهار بار اعلام کرد بلند بلند

          خانم ما روی درب اتاق رییس دانشگاه زدیم اصلا چنین قانونی نداریم درخواست نامه نکنید

          خانم عزیز هیچکاری ما نمیتونسم انجام بدیم

          گفتم من باید چیکار کنم ؟

          گفت هیچی باید منتظر باشی

          مدرک بیاد

          خانم جهنده مسئول پرونده ها گفت :

          ما اصلا نمیتونیم نامه بدیم

          ما یبار نامه دادیم خبردار شدیم مدرک کاردانی طرف کلاهبرداری بوده

          اصلا نمیشه

          ما چنین کاری نمیتونیم انجام بدیم

          خدا شاهده یک لحظه اشکم داشت در میومد

          تو دلم گفتم خدایا اگر من نباید برم دانشگاه آزاد برای ارشد

          خب واضح بمن بگو

          اینا دیگه چیه

          اومدم بیرون دلم گفت برو اتاق رییس خودت به رییس دانشگاه بگو

          رفتم به منشیش گفتم

          خانم من میخام با رییس صحبت کنم

          گفت بفرمایید

          در زدم وارد شدم

          سلام استاد وقتتون بخیر(یه ترم ایشون استاد ما هم بودن علاوه بر ریاست)

          استاد شما فرمودید که فرم تأیید معدل باید از دانشگاه آزاد بیارم

          ولی مسئول آموزش گفتن

          اونا همچین کاری نمیکنن

          گفت خب من الان چیکار کنم ؟

          گفتم استاد اگر امکانش هست لطفی در حق من بفرمایید شما نامه بدید

          گفت داری ارشد میخونی

          گفتم بله

          گفت چه رشته ای

          گفتم حسابداری

          گفت خانم پناهی یه نامه بزن برای خانم کارشونو انجام بده

          کاملا این لحظه حضور خداوند را احساس کردم

          کاملا احساس کردم این قلبی که نرم شد توسط خداوند انجام شد

          کاملا حس کردم این برخورد رییس دانشگاه که 180 درجه تغییر کرد کار الله من بود

          سپاسگزاری کردم تشکر کردم

          خیلی خوشحال شدم

          و فقط ته ته ته دلم میگفتم خدایاااااا من از تو سپاسگزارم

          از همون اول بهم گفتی برو با رییس حرف بزن

          من توجه نکردم

          خدایااااا شکرت

          خانم پناهی نامه را برد رییس امضا کنه

          رییس گفت زودتر کار این خانم را انجام بده

          دانشجو سرپا نمونه

          معطل نشه

          خانم پناهی گفت

          ببین چه رییس خوبی دارین

          میگه کارتو زودتر انجام بدم که شما معطل نشین

          با تمام وجودم از ته قلبم گفتم رییس کیه

          خدا داره اینا رو میگه

          خدا میخاد کار من زودتر راه بیفته

          و حتی رییس دانشگاه شیرینی دستشون بود و گفت بفرمایید شیرینی

          خدای من شکرت

          بله خدای یوسف خدای منم هست

          خیلی ایمانم قوی تر شد ک ادامه بدم

          که خدا میخاد

          که خدا هست

          که خدا حواسش هست

          خدا مراقبمه که درست قدم بردارم

          امروز تو دانشگاه من قشنگ و واضح حضور خداوند را احساس کردم

          واضح احساس کردم که خداوند از طریق دستانش داره کارم را انجام میده

          من برای هزارمین بار بهم ثابت شد

          که خدا دوسم داره

          خدا عاشق منه

          خدا میخاد که من موفق بشم

          خدا آرامش و موفقیت منو میخاد

          با وجود اینکه همه و همه تأکید داشتن بر اینکه اصلا امکان نداره

          اصلا نمیشه

          چنین چیزی ما نداریم

          ولی خداوند خیلی خیلی خیلی

          قشنگ برای من امکان پذیرش کرد

          وقتی که توکلت بر خدا باشه

          خدا درها را باز میکنه

          وقتی ایمان به خدا داشته باشی و نترسی نترسی و نتررررسی

          خداوند تو را روی دوش خودش سوار میکنه و کارها را عالی و راحت پیش میبره (اینا را دارم بخودم میگم که نترسم که شجاع باشم و قدرت را بدم دست خداوند نه عوامل بیرونی)

          خدایاااا شکرت

          خدایااااا سپاسگزارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            نسیم گفته:
            مدت عضویت: 1364 روز

            سلام زهره جانم دوست عزیزم

            خیلی خیلی خوشحال شدم که آرزوت رسیدی توی این مسیر اینقدر معجزه میبینی که هر روز سجده شکر به جا میاری .

            از امروز به بعد منتظر هدبه های پروردگار باش بخاطر ایمان و توکلت به الله مهربان .

            انشاالله به همین راحتی هم دل همسرت رام میشه و توی این مسیر همراهت میشه ،انشاالله خدا خودش همه این معجزات رو انجام میده فقط نترس توکل کن و حرکت کن و با خودت بگو توی این مسیر هر مساله ای که پیش بیاد قطعا به خیر و صلاح منه و در مسیر رشد منه.

            منتظر خبرهای خوبت هستم عزیزم .

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1479 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      بقره:153

      یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ

      ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از صبر و صلات یاری جویید که بی‌گمان خدا با صابران است.

      سلااااام سارای بی نظیر و دوست داشتنی و جذاب

      چقدر عاااالی نوشتی

      دمت گررررم

      چقدر ایده خفنی خدا بهت داده

      دقیقاً مثل زمانی می مونه که من بشینم جلوی تلویزیون کلی فیلم آشپزی ببینم و انتظار داشته باشم بدون تست کردن و عمل کردن، آشپز ماهری بشم…

      بابد تست کرد تا باور کرد… آفرین بهت دختر

      منم از خدا می خوام که قدم های عملی تر بردارم

      برای آگاهی های استاد، هدایت بشم به تمرین های عملی

      ساراجانم

      می خواستم ازت درخواست کنم

      این قسمتی که نوشتی رو:

      «حالا داستان اینکه چطور تجسم کردم و از قدرت نوشتن + تجسم خلاق + قدرت کلام استفاده کردم رو کامل تو کامنت های دوره ثروت میگم»

      لطفا اگر برات مقدور اینجا هم بنویس تا ماهایی که دوره ثروت استاد رو نداریم استفاده کنیم

      مررررسی ازت دختر

      در پناه نور خدا باشی

      رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِـحِینَ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1338 روز

      سلام و درود بشما دوست عزیزم!

      سارای عزیز.چقدر داستان هدایتتون عالی بود..تحسینتون میکنم بابت اینهمه کنترلذهن …

      سارای عزیز ما هر کدوممون یه نقشی تو این جهان دارییم..

      و هر کدوممون شغلهای خاص و مربوط به خودمونو دارییم…

      ولی میخای همه این موضوعات رو بزاری کنار هم…

      میرسی به یه پکیج…پکیجی که ما فارغ از هر کتگوری..

      فارغ از هر چیزی که جامعه توش نقش داره…

      یه باوریه که میدونم خیلی از افراد بهش اکتفا کردن..

      که میگن نون دکترا تو روغنه!

      یا میگن فلانی استخدام فلان سازمان هست.

      و ما دارییم خودمونو قفل میکنیم به یه شغل خاص!…

      و دارییم با همین نگرش،’مسیرمونو ادامه میدیم..

      مسیری که جامعه و گذشتگانمون بهمون تحمیل کردن…

      …راستشو بخای..

      وقتی وارد این سایت بهشتی شدم… منم بخاطر شرایطم،و موقعیتم….دیدم اصلا این روند درست و بجا نیست.که قبلا پیش میرفتم!…

      که بگیم،موفقعیت به فلان چیز مشخص،افکار جامعه هست…

      هر روز که میگذره…

      دارم به این نوع دیدگاه، بیشتر میرسم…

      که ما درون الهیمونو گم کردیم!…

      و بیشتر به این درک میرسم..ما جایگاهمون فقط نزد الله هست…

      فقط تنها تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوییم…

      هر چی که باشی..اگه دیدی زجر و سختی میکشی..یعنی در مسیر نادرستی…حالا میخای هر شغلی داشته باش!

      پس همه چیز بخداوند باز میگردد..

      امروز یه نوشته با هدایت الله نوشتم.بعداش نور الهی برام روشن شد…

      این صحبتو یبار دیگه برای یاداوری می نویسم.

      شما با ایده الهامیتون تونستین چیزی رو خلق کنید.که اسانترین و راحت ترین هست…

      همه ماها شغلهامونو دوستدارییم…ولی اونچیزی که ما ،رو متمایز میکنه با اکثریت جامعه..همون بحث هدایته…

      انشالله که بتونیم تو هر برهه هایی از زندگیمون هستیم..سر سجده به درگاه خداوند داشته باشیم …و همیشه تسلیمش باشیم.تا سعادتمندی و لذت و خوشبختی را در دنیا و آخرت بهرمند بشیم!.

      تشکر از شما!..فردی صبور و با استقامت….که تونستین پا روی ترسهاتون بزاریید و براحتی مهاجرت کنید.انشالله هر کجا که هستین سالم و تندرست باشید….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سارای عزیزم

      نمیدونی با خوندن داستان هدایت توی پروفایلت چقدر ایمانم قوی شد

      باز هم از موفقیت هات بنویس برامون

      تا هم به خودت کمک بشه هم صدها نفر مثل من

      من مدتهاست دارم مثلا روی خودم‌ کار میکنم ولی خب توی تمرین کردن و نوت برداری کردن یکم تنبلی میکنم و همش میگم چرا استپ شدم و تغییرات مویی هست ؟؟

      تا اینکه این نکته توی این کامنت شما من و منفجر کرد:

      (( سارای من، خودتو تو اتاق حبس کردن و فایل گوش دادن ، عمل به قانون نیست ))

      تصمیم گرفتم این هفته تا آخر قدم 10 رو که بتازگی خریدم گوش کنم

      و

      از هفته بعد دوباره شروع کنم قدم ها رو از اول گوش دادن و نوشتن و موازی اون روانشناسی های ثروت رو از اولین جلسه هر روز یک جلسه از قدم ها + یک جلسه از روانشناسی ثروت ها + خانه تکانی ذهن و عمل به تمرینات کتاب معجزه شکرگزاری راندابرن

      میدونم یکم برنامه سنگینی هست ولی

      همینجا از خدا کمک میخوام خودش هدایتم کنه به انجام متعهدانه ی این تعهدم

      چون من نمیتونم

      اونه که میتونه

      و کمکم میکنه

      و

      یه خواهش دیگه اینکه گفتی:

      ((حالا داستان اینکه چطور تجسم کردم و از قدرت نوشتن + تجسم خلاق + قدرت کلام استفاده کردم رو کامل تو کامنت های دوره ثروت میگم))

      رو حتما بیا برامون بگو

      چون من هنوز تو تجسم کردن به شیوه راحت مشکل دارم و

      حس میکنم اصلا تجسم بلد نیستم. فکرم مدام در همین وضعیت کنونی فریز شده

      بینهایت ازت ممنونم و تحسین ت میکنم بابت موفقیت های بزرگی که بدست آوردی مخصوصا زمان مهاجرت و اون دستان مهربان خدا رو جذب کردی که هزینه ی دانشگاه تو دادن ، بهترین خونه رو برات اجاره کردن ،کارای مهاجرتت و انجام دادن بدون اینکه به قول خودت یه انگشت بلند کنی و… و…

      دست مریزاد دختر

      تو شگفت انگیزی

      ادامه بده

      و

      بنویس برامون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سارا صمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 1561 روز

        سلام نگین زیبا

        خوبی؟

        ندید میگم خیلی زیبایی

        نمیدونم چطور، فقط همین که پیامتو دیدم حس کردم اگه تو دنیای واقعی میدیدمت حتما به دوستم میگفتم وای نگا اون دختره چقدر خوشگله :)

        نگین عزیزم، فعلا راجب تجسم حرف نمیزنم چون خودم یه مدته توش مشکل پیدا کردم و درست نیست الان راجبش نظر بدم

        ولی قول میدم وقتی ایرادمو توش پیدا کردم بیام زیر همین فایل بنویسم که ایمان همه مون قوی شه

        اما یه توصیه بخوام برات بکنم هروقت تجسم ذهنی برات سخت بود بنویس، اون چیزی که میخوای اتفاق بیافته رو یه جور بنویس که مثلا اگه بدیش دست من، بتونم مثل فیلم بازیش کنم برات

        یا تا حد زیادی منم بتونم اون تصویری که تو ذهن توئه رو ببینم

        اگه واقعا این تمرین رو انجام بدی کم کم تو ذهنت هم میتونی انجامش بدی

        و البته این فقط یه حدسه شاید درست نباشه، معمولا کسایی که نمیتونن خوب تجسم کنن یا ذهن خیلی منطقی دارن یا ذهن خیلی شلوغ و صدای ذهنشون این اجازه رو نمیده

        یکم بهش فکر کن ببین ایا از این دو مورد چیزی هست تو وجودت؟

        اگر باشه هم خدا خودش هدایتت میکنه برای برطرف کردنش، مطمئنم ؛)

        یه چیزی فقط خواستم بهت بگم

        همون جمله ای که تو گوشت زنگ خورد از کامنت من

        جمله ای بود که دفعه اول که افسردگی گرفته بودم تو این سایت منو نجات داد

        یه پیشنهاد دارم برات

        همین الان هرجا هستی ، آب هم دستته بذار زمین

        برو سرچ کن « زندگی در بهشت 34 »

        اصلا متنشو نخون اول برو قشنگ فیلمشو ببین

        بعدش که حالت خوب شد

        یه اهنگ بی کلام قشنگ بذار

        بعد متنشو بخون و نت بردار

        قوووول میدم تضمینی که کمکت میکنه

        بعدا اگر کمکت کرد بیا برام بنویس عزیزم

        کلی عشق بهت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 1267 روز

          سلام مجدد به سارای قشنگ و مهربونم

          اول اینکه در مورد جمله ی اولت که گفتی ندید میگم زیبایی ، بگم:

          اگه قبل از این آگاهی ها بود و قبل از دوره عزت نفس و احساس لیاقت ، میگفتم نه بابا انقدر دختر و خانوم زیبا هست که زیبایی من چیزی محسوب نمیشه در مقابل اونا

          ولی خدا رو شکر این مدت با تمرکز لیزری که رو خودم گذاشتم حتی خیلی بیشتر و بهتر از 20 سالگی و 18 سالگیم قدر خودم و زیبایی خودم رو میدونم و خدا رو روزی هزار بار بابتش شکر میکنم

          واقعا حالا دارم میفهمم که یه زیبایی هایی خدا به من داده که الان دارم می بینم خیلی از خانومها میرن تحت عمل های جراحی سخت و پرخطر و پر هزینه قرار میگیرن تا مثلا لبهای قلوه ای زیبایی مثل من داشته باشن ، تازه آخرش هم بعد از تحمل اونهمه درد و هزینه و دردسر باز هم مثل من نمیشه ، در صورتیکه تو دوران نوجوانی ما دهه شصتی ها ، لب نازک مد بود و اونایی که یکم لبهای قلوه ای تری داشتن به یه لقب زشت خطاب میشدن و من بابتش ناراحت بودم هر چند لبهام اونقدر بزرگ و گنده و دهن گشاد نبود که زشت باشه ، اتفاقا خیلی خیلی متناسب و اندازه و خوش فرم اونم با دندونهای صدفی مرتب و زیبا دقیقا شبیه همون لبخندهای زیبایی که همیشه تو مطب های دندونپزشکی از اون عکس ها برای تزئین مطب و تبلیغ کار دندونپزشک ازشون استفاده میشه و اونم با وجود یک چال گونه بسیار بسیار زیبا بهترین قسمت لپ م،

          خدا گونه های بسیار زیبایی به من هدیه کرده که صدها نفر رو دیدم که باز میرن ژل تزریق میکنن و … تا بشه شبیه گونه های قشنگ من و نمیشه و حتی الان افرادی تو فامیل همسرم و خودم دیدم که با حسرت به گونه های طبیعی و زیبای من خیره میشگ ، ولی من چون توسط یکی از نزدیکانم تو نوجوانی مسخره میشدم که صورتت لوزی هست ، همیشه سعی می‌کردم با مقنعه یا روسری که داشتم اونا رو بپوشونم ولی واقعا الان می بینم موفق ترین عمل های کاشت گونه و تزریق ژل و… هم به پای شاهکاری که خدا تو صورت من انجام داده نمیرسه ومن ناسپاس بودم

          چشمان عسلی و کشیده زیبا ، مژه های بلند و مشکی ، ابروهای خوش فرم و خوش حالت ، پوست مهتابی شادابم گوش های سلام و بسیار زیبا ، دست و پای سفید و انگشتها و ناخن های بسیار زیبا ، اصلا نمیدونم بابت کدومشون خدا رو شکر کنم ، این و هر روز که از خواب پا میشم به خدا میگم ، که من واقعا عاجزم از شکر حتی یکی از نعمت هات

          و تحسین شما دوست خوبم رو که خودت هم بسیار بسیار بسیار زیبا و نمکین هستی با جون و دل می پذیرم و تایید میکنم که

          بله

          ما هر کدوم نقاشی های سحر انگیز خدای جمیل هستیم که خودش سراسر زیبایی ه

          و اما بعد؛

          گفتی:

          (( معمولا کسایی که نمیتونن خوب تجسم کنن یا ذهن خیلی منطقی دارن یا ذهن خیلی شلوغ و صدای ذهنشون این اجازه رو نمیده))

          نه، ذهن منطقی که ندارم

          ولی

          یکم ذهنم شلوغه

          و

          باید برم دنبال الگوهای زیاد از کسانیکه به خواسته های من رسیدن ببینم و در باره شون بخونم

          این به باور من خیلی کمک میکنه

          مثلا همون داستان هدایت شما و مهاجرتتون خیلی خیلی بهم کمک کرد

          داستان جگرکی پردرآمد لیلا بشارتی که استاد یک جلسه اختصاصی در مورد کامنت ایشون اونم تو این بازه زمانی که تمرکزی از خیلی چیزها دور شدن تا به هدف جدیدشون برسن ، برام خیلی تاثیر گذار بود ، داستان شهرزاد قشنگم که تو کار صادرات و واردات چای هستن بهم خیلی قوت قلب داد

          و… و…

          اینا خیلی به من کمک میکنن

          و اون پیام دوست نازنین شما ساناز زیبا و خوش قلب که به شما توصیه کردن سه شبانه روز سه تا فایل 3 برابر کردن درآمد رو حتی موقع خواب تو گوشتون بزارید و نان استاپ گوش بدید که معجزه میکنه دارم از پریشب اجرا میکنم و فقط الان که اومدم چند تا کامنت بخونم و چراغ آبی پروفایلم رو روشن دیدم ،قطعش کردم

          انشالله که همه کسانیکه هدایت میشن به چنین نشونه هایی ، با دست پر بیان و از نتایج شگفت انگیزشون بگن

          مخصوصا شما

          شما که یکبار اون معجزات پی در پی رو تجربه کردید ، دیگه الان کار براتون خیلی راحت تره که بگید اگه یه بار شده ، بازم میشه

          من خودم یه دونه معجزه ی اینچنینی دو سال قبل داشتم هنوز که هنوزه وقتی یادش میفتم اصلا انگار همبن الان برام اتفاق افتاده و کلی ازش انرژی میگیرم

          داستان از این قرار بود که:

          من با پولی که دستم اومده بود بعد از سالهای سال پراید سواری، قصد داشتم یه ماشین خوب بخرم ، ولی همسرم قصد دیگه ای داشتن که یه جوری اون پول رو از من بگیرن و جای دیگه ای برای خودشون سرمایه گذاری کنن که من برای اولین بار قاطعانه ایستادم و گفتم این حق خودمه و به کسی نمیدم.

          البته که تضادهای زیادی رو بوجود آورد( که تو دلش رحمت های بینهایتی بود که یک دفعه حدود 50 شصت نفر آدم منفی و خنثی که هیچ کمکی به رشد من نمیکردن از دور و برم قلع و قمع شدن خدا رو شکر که اگه تو اون قضایا نمیرفتن من نمیدونم با اونهمه رودرواسی که داشتم و دارم چطور میتونستم تک تک اون آدمها رو از زندگیم حذف کنم) همسرم خودروی دناپلاس رو انتخاب کردن ولی من حدود 140 میلیون تومن کم داشتم و چک دادم چون ایشون یمقدار سکه داشتن و قول دادن که موعد چک سکه هاشون و میفروشن و محل چک و پر میکنن

          روز قبل از سررسید چک گفتن ماشین و بنام من بزن تا من 140 تومن و بدم

          و من قبول نکردم

          و این تضاد هم خدا رو شکر باعث شد دسته چک بسیار معتبر کارمندی که تازه هم گرفته بودم ریز ریز کنم و دیگه چک ندم چون خیلی استرس کشیدم سر پاس شدن اون چک

          خلاصه

          زنگ زدم مسئول نمایندگی و ازشون خواهش کردم چند روز به من مهلت بدن و چکم رو برگشت نزنن

          و ایشون قبول کردن

          بعد اون مبلغ رو از برادرم قرض گرفتم و قول دادم یکماهه برگردونم

          گفتم یا خدا جور میکنه یا نهایتش پرایدم رو میفروشم پول داداشم و میدم

          یهو در کمال ناباوری اصلا از جایی که انتظارش نمی‌رفت انگار کلا قانون برای من عوض شد و وام بی دردسری که تا قبل از این ، اصلا و ابدا به بازنشسته ها تعلق نمی‌گرفت، همکارم زنگ زد و گفت فکر کنم به شما تعلق میگیره

          اونم بجای 140 تومنی که من لازم داشتم 200 تومن

          دیگه از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم

          رفتم مدارک و فرمهاش رو از محل کارم گرفتم و پر کردم و امضاها شو گرفتم و پاکت رو که قرار بود پست کنم برای مدیریت مون که یه شهر دیگه بود و چند روز طول می‌کشید به دستشون برسه و تازه بزارن تو نوبت و کی نوبتم بشه و… بماند

          باورت نمیشه سارا جان ، همین که در پاکت رو بستم و چسب آخر رو زدم دقیقا همون ثانیه یکی از همکاران قبلی خودم که یه مدت رئیس،من بودن و خیلی خیلی خیلی مرد نازنینی بودن و حالا بخاطر شایستگی هاشون توی سن کم ، به سمت بازرس منطقه ارتقا پیدا کرده بودن و اصلا 6 ماه یکبار هم از مرکز استان به شهرستان ما نمیومدن ، اومدن داخل ، و با عجله با تک تک همکارها دست دادن و احوالپرسی مختصری کردن و باعجله خواستن برن ، و جالبه که گفتن من اصلا قصد نداشتم بیام اینجا

          داشتم رد میشدم برم همون مرکز استان ، گفتم سر راه بیام یه سلامی هم به همکارای قدیمی عرض کنم و سریع برم ، ‌من بهشون گفتم آقای موسوی میشه پاکت درخواست وام من رو هم ببرید با خودتون مدیریت ؟؟ و

          ایشون گفتن چرا که نه؟ کی از شما بهتر ؟؟ برای شما کار انجام ندم برای کی انجام بدم ؟؟؟

          فقط،من خیلی خیلی عجله دارم اگه همه چیزش حاضره ببرم

          و

          من با خوشحالی فراوان که فقط دلم میخواست فریاد بزنم گفتم : آره ، تمومه تمومه، همه امضاها شو گرفتم و مهرهاش و زدم حتی در پاکت هم بستم و در حد یک چسب زدن هم شما معطل نمیشید ، بفرمایید خدمت شما

          حالا ایشون کسی بود که هم از لحاظ اخلاق حسنه ، هم از لحاظ پست سازمانی که داشتن ، مورد احترام تک تک پرسنل مدیریت بودن و پاکت من به دست هیچکس بهتر از ایشون نمیتونست روی میز امور کارکنان قرار بگیره و اونهم تو چه فاصله زمانی کوتاهی

          یعنی ظهر همون روز پاکت من توسط ایشون به مرکز استان و مدیریت منطقه رسید و در کوتاهترین زمان اون 200 میلیون تومن واریز شد و من قرض برادرم رو براحتی و زودتر از موعدی که قول داده بودم پس دادم و مابقی شو هم دوره روانشناسی ثروت 2 و 3 رو خریدم و یه وام دیگه م که اقساط سنگینی داشت رو تسویه کردم

          اون سکانس اومدن سریع السیر آقای موسوی دقیقا عین فرشته ای که در بهترین زمان ممکن اومدن هیچوقت فراموش نمیکنم و دقیقا مثل معجزه ی زنده کردن مردگان برای ابراهیم بود برای من

          این پیام ( زندگی در بهشت 34) شما رو هم به فال نیک میگیرم و الان انجامش میدم

          منتظر خبرهای خوش موفقیت های چشمگیر تو دختر قشنگ با استعداد و موفق و توحیدی هستم عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1304 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان عزیزم در این سایت الهی و پر از آگاهی

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر به این آگاهی ها و به این قوانین دقیق و بدون تغییرش هدایت کرده

    راستش وقتی داشتم این فایلو نگاه میکردم: همزمان داشتم به نعمت های زندگیم فکر میکردم که قبلا برام رویا بود: این ماشینی که زیر پامه: یعنی میخام بگم وقتی بهش فکر میکردم اونقدر رسیدن بهش برام لذت بخش بود که گفتم من اگه پشت فرمون این ماشین بشینم دیگه حالا حالا خواسته ایی از خدا ندارم؛ الان یه ساله که دارمش و میتونین حدس بزنین وقتی خریدمش اعتماد به نفسم مثل موشک ایلان ماسک رفت بالا و گفت پسر تو به این خواسته که توذهنت خییییلی بزرگ بود رسیدی: پس بقیش دیگه آب خوردنه؛ آره خب طبیعیه: قانون جهان همینه ما به خواستمون رسیدیم: خواسته های بزرگ تر شکل میگیره

    وقتی داشتم به خونم فکر میکردم: بهش میگم خونه خدا: که وقتی اسباب و اثاثیمو داشتم توش میچیدم؛ آخ آخ دلم اون حال و هوا رو خواست؛ انقدررررررر ذوق داشتم و خوشحال بودم؛ انگار پنت هاوس 1000 متری خریدم؛ آخه این خونه با تموم جزئیاتش برام رویا بود بهش فکر میکردم؛ از محله ایی که توش هستم، از متراژ خونه، نوساز بودن، مستر بودن، ریموتی بودن درب پارکینگ، مستر بودن خوابش، سرسبز بودن این منطقه، ثروت مند ترین محله شهرمون، کنار جنگل، رقمش: مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟ تموم جزئیات مو به مو همونی که من میخاستم و بقول استاد اگه اونی که من میخاستم نبود بهترش بود: اونقدررر خوشحال بودم، البته الانم هر روز تو سپاسگذاری هام مینویسم راجب خونه خدا: بوی خدا میده، من اینجا با خدای خودم خلوت میکنم، راز و نیاز میکنم ازش سپاسگذاری میکنم، خواسته هامو بهش میگم، و چه خواسته هایی من تو این خونه بهش رسیدم؛ خیلی مکان مقدسی هست برا من؛ برا همین سعی میکنم همیشه تمیز و معطر نگهش داشته باشم: وقتی یکی دوتا از دوستام میان خونمون؛ میگن چقدر انرژی اینجا مثبته، چقدر آرومه، آدم صدای خون تو رگاشو‌ اینجا میشنوه؛ این خونه که الان من تو روتختش دراز کشیدم و دارم کامنت مینویسم و رو تلویزیون 55 اینچی که جلو تختم نصب شده و من همیشه این تصویرو تو رویام میدیدم: الان دارم رویامو باهاش زندگی میکنم، یادمه روزی مستقل شدن، خونه داشتن: بزرگترین خواسته من بوده و الان بزرگترین خواسته من نعمت تو زندگیمه

    وقتی داشتم به اندامم فکر میکردم؛ یادمه همش دلم میخاس، اندام رو فرمی داشته باشم، اندامم متناسب باشه؛ اونقدر برام بزرگ بود؛ گاهی اوقات فکر میکردم من فقط تو رویاهام میتونم این اندامو داشته باشم: و الان من اون اندام رو دارم؛ و حتی زیبا تر از اون چیزی که من فکرشو نمیکنم

    من ماه قبل یه پروژه ایی رو استارت زدم که : کل هزینه پروژه رونقد دریافت کردم و بعد استارت زدم: سال گذشته وقتی به یکی از همکارام گفتم من فقط کاری رو انجام میدم که کل هزینه پروژه رو و اجرت خودمو نقد بگیرم: میگفت امکان پذیر نیست؛ اگر تو این کار رو انجام بدی: قواعد پیمانکاری رو جابه جا میکنی؛ مگه میشه آدم کل پول پروژه و اجرت خودشو نقد بگیره؟ اما من میخاستم؛ گفتم من این شغلو با تجسم بهش رسیدم؛ پروژه های بزرگ رو میخاستم بهش رسیدم، چندتا پروژه همزمان میخاستم بهش رسیدم: حالام میخام کل هزینه پروژه و اجرت خودمو نقد بگیرم: تو همین ماه 2 تا قرارداد بستم که کل هزینه های پروژه و اجرت خودمو اول دریافت کردم؛ دیروز با یکی از دوستام که یکی از برج سازان به نام شهر ماست: صحبت داشتیم میکردیم باورش نمیشد: مگه میشه طرف بیاد کل پول رو یه جا بهت بده؟ گفتم آره، باور نمیکرد: گفت اگر واقعی باشه؛ دیگه این سبک پروژه ها به پستت نمیخوره

    میخام بگم من به این همه خواسته بزرگ؛ خونه، ماشین، کار، اندام، ثروت بهشون رسیدم؛ روزی رویام بود: پسسس قطعا به رویاهایی که الان تو ذهنمه هم قطعا خواهم رسید؛ از منفی 20 به 20 رسیدن خیلی سخت تره تا از 20 به 100 رسیدن؛ من از منفی 20 رسیدم به 20 : الان از 20 میخام برسم به 100: اگه اونا شده : بعدشم میشع

    حالا بماند الان ایمانم بیشتره، بهتر رو خودم کارمیکنم

    آره استاد من الان در همون مرحله زیبا و لذت بخش تنهایی هستم: که اصلا دوست ندارم این لذت تنها بودن با خدا به پایان برسه به شدت عاشق این فضای ایزوله خونم هستم

    عاشقتم استاد بابت این سایت، بابت این آگاهی ها، بابت این آگاهی هایی که از زبان شما جاری میشه و به قلب من میشینه

    خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم

    قراره معجزات و اتفاقات عجیب و غریبی رقم بخوره: چون طبق قانون خداوند حال خوب مساویست با اتفاقات خوب و من الان حالم خیییییلی خوبه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
    • -
      ساناز گفته:
      مدت عضویت: 1338 روز

      به نام خدای معجزه ها

      سلام دوست عزیزم و گل پسر موفق این سایت

      قبل از هر چیزی بهتون تبریک میگم بابت تک تک خواسته هایی که بهش رسیدین

      راستش خیلی وقته من دارم کامنت های شمارو میخونم و ی جورایی کامنت شما برام شده ی تزریق انگیزه و شور و شوق

      البته چندین نفر هستن که کامنت اونا هم چنین نقشی برام ایجاد میکنن

      و خیلی خوشحالم در این مسیر با دوست های نازی مث شما هم مسیرم

      و خدارو هزاران بار شکر که شما با رسیدن به این این خواسته هاتون چقدر مسیر زندگی هم برای خودتون و هم برای دیگران هموار کردین و باعث شدین چرخ زندگی هزاران نفر روغن کاری بشه و هزاران نفر رویاهاشونو تجربه کنن

      جهان به افرادی مث شما نیاز مبرم داره

      و هر چقدرم افرادی مث شما باشن هنوزم کمه

      و تبریک جانانه میگم به اکیپ طلایی استاد که چه شاگردایی تربیت کردن

      منم دقیقا مث شما وقتی به ماشین رویاهام فکر میکردم تمام وجودم سرشار از شوق میشد

      حتی عکس هایی که ازش دانلود میکردم هر شب نگاهش میکردم و هی تصور میکردم خودمو در حال رانندگی

      حتی مینشستم خونه های جلو پنجره شو میشمردم

      رینگ لاستیکشو زوم میکردم و دلم براش غش میرفت و هی پره های رینگ رو میشمردم

      تو یوتیوب همش درباره نقد ماشینم فیلم میدیدم و خدا میدونه چقدر معجزه وار ماشین من خریده شد

      در صورتی که چند روز پیش سوپری سر کوچه دفترم میگفت دو ماه پیش ثبت نام کردم هنوز بهم تحویل ندادن که کلا تحویل ماشین من نهایت ی هفته شد اونم به قیمت کارخونه

      و هر لحظه میگم خدایا حقا که تو خدای معجزه هایی

      و با خوندن پیام پر از در و گوهر شما بازم انگیزه و شوق گرفتم که دختر قدم بردار و درو کن

      که اینم نشانه مقدس اول صبحت

      ایمان داشته باش که مابقی خواسته های تو هم تیک خورده میشه به همین راحتی با همین لذت

      و خدا همیشه و‌همه تایم خدای معجزه ها ست خدای وهاب سلیمان هست و خدایی که بیش از ماها مشتاقه تا ما به خواسته هامون برسیم

      خدایا هزاران بار شکرت

      دوست عزیزم بی نهایت ازتون سپاس گذارم که کامنت های طلایی مینویسن و لطفا همیشه برامون رد پا بزارین

      در پناه خدا و خدا شریک لحظه هاتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1304 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربان

        به نام خداوندی که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و چقدر خوشحال و سپاسگذار خداوندم که اینجام در جمع شما دوستان نازنین

        و سپاسگذار استاد عباسمنش عزیز بابت این سایت بی نظیر، بابت این آموزش های فوق العاده که سبب شده افراد در همچین فضای روحانی باهم در ارتباط باشن

        دوست خوبم؛ ساناز خانم سلام

        بینهایت سپاسگذار شما هستم که برام همچین کامنت فوق العاده ایی نوشتین و چقدر لذت بردم و حال دلم خوب شد از خوندن کامنت پر از مهر و محبت شما؛ واقعا اینجا زیبا قلب ترین انسان های روی کره زمین هستن: که از موفقیت و دستاورد دیگران خوشحال میشن و ابراز میکنن؛ و براشون آرزوی خیر میکنن

        واقعا بهتون تبریک میگم بابت این نگاه پر مهرتون، بابت قلب مهربونتون

        و بهتون تبریک میگم که به ماشین آرزوهاتون رسیدین؛ راستش من وقتی این ماشینو خریدم یه جمله ایی ورد زبونم شد؛ گفتم این ماشینو من خریدم، پسس به تموم آرزوهام و خواسته هام میرسم، من به خیلی دستاورد رسیدم: روابط، 35 کیلو وزن کم کردم، پروژه های فوق العاده، ورودی های شگفت انگیز، خونه و……… اما ماشینو که خریدم به لطف و فضل پرودگار؛ گفتم اگه تونستم از ساینا مدل 98 با 220 هزار کیلومتر 250 میلیونی رسیدم به جک اس فایو 40 هزار کار :1 میلیاردی، پس میتونم به هر چیز دیگه ایی برسم؛ الان خیلی راحت تر به ماشین مورد علاقم( پرادو) فکر میکنم

        من عاشق ماشینم هستم: چون روزی بزرگترین خواسته من بوده و من هیچ وقت فکر نمیکردم به این راحتی بتونم بخرمش.

        حالا میگم جک که فکر نمیکردم بخرمش خریدمش، پرادو رو الان مطمعنم میخرمش: پس میخرمش

        از خداوند وهاب و رزاق که درهای نعمت و ثروت رو به روی من باز کرده میخام: نعمت و ثروت از جایی که فکرشو نمیکنین وارد زندگیتون بشه: چون شما و همه بچه هایی که اینجان لیاقت دریافت نعمت و ثروت آسمونی رو دارن

        بازم ازتون سپاسگذارم برام نوشتین دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      سید مصطفی میربهرسی گفته:
      مدت عضویت: 968 روز

      احسنت احسنت به این جوان خوب و پرقدرت

      انشالله یه لندکروز مدل بالا مشکی و یه موتور وی مکث 1800به زودی بزاری تو پارکینگ خونت که خیلی بهت میاد و واقعا لایق بهترینهای جهان هستی تو

      همینجوری باقدرت برو جلو که خیلی عالی هستی

      ینی همین که برای خودت کار میکنی و نقد کار میکنی انگار ملیاردها ملیارد پول داری

      بخدا یه جوونی مثل تو با این قد و اندام حیفه که بخواد برای دیگران کار کنه و منتظر حقوق و بیمه سرماه باشه

      به قول ما بوشهریها همیجوری کوکا برونش برو جلو تا دود توش دربیاد

      درپناه خدا سالم و ثروتمند باشی برادر خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1304 روز

        سلام سید مصطفی جان

        با تموم وجودم ازت سپاسگذارم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی، بابت دعای قشنگت، بابت انرژی مثبتی که از کلامت دریافت کردم، حال دلم عالیییییییی بود؛ عالیییییییییی تر شد، خصوصا اون تیکه آخر کامنتت: برو جلو تا دودش در بیاد؛ لبخند به لبم انداختی: دمت گرم داداشم، چقدر شما و تک تک آدمای این سایت فوق العاده و قلب مهربونی دارن

        من عاشق تک تک شمام مصطفی جان

        و عاشق اون خداوند وهابی که دست منو گرفت آورد وارد این سایت کرد: منو با قوانین بدون تغییرش آشنا کرد و درهای رحمت، نعمت و ثروت به روی من گشود

        امروز تو دفترم از خدا معجزه میخاستم که یه ورودی مالی 200 میلیونی داشتم و غروب اومدم یه سر به خانمم تو مزونش بزنم که وقتی پا گذاشتم تو مزونشون: مشتری از درو دیوار ریخت و دارن همینجور خرید میکنن و کارت میکشن و سپاسگذار خدایی هستم که امروز ازش درخپاست کردم و همین امروز محقق کرد درخواست منو

        بازم ازت تشکر میکنم مصطفی جان بابت کامنت فوق العادت؛ منم از خداوند وهاب میخام هر آنچه تو ذهنته به عنوان خواسته و رویا: بشه نعمت زندگیت

        دوست دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1338 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام دوست خوبم

        دوست موفقم

        و دوست پر از تجربه که هر تجربش دنیایی آگاهی میده به ما

        ممنونم که اینقدر قشنگ برام نوشتین

        متشکرم که دست خدا شدین و این غروب تقریبا پاییز به قلبم شور و شوق هدیه دادین

        اخه من چی بگم به خدا

        حقا که خدای معجزه هاست

        حدود نیم ساعتی بود هی ذهنمو میبردم سمت افکار درست که نگم هوا دلگیر شده

        و اومدم همزمان با ناهار خوردن که شده ساعت 5 ونیم عصر فایل استاد گوش میدادم

        یکی گفت ی سر برو سایت

        وای خدای من

        گفتم خدایا چرا چند روزه هیچ پیامی بهم ندادی؟؟

        ی رفرش رفتم رو صفحه

        خدای من

        ی دایره آبی رنگ

        اصلا من عاشق دایره ام

        عاشق رنگ آبی آسمونی

        عاشق انگشت اشارم که میره رو‌صفحه

        اصلا من عاشقم

        عاشقم خدایی که میگه من محافظ قلبتم و قرار نیس بری سمت دلگیری

        میگه من محافظ ذهن و افکارتم

        میگه تو خودتو سپردی به من و من اصلا بلد نیستم رها کردنو

        میگه دختر من عاشق اینم که فقط بهت حال بدم

        اره دوست خوبم

        داداش خوشتیپه

        پسر جذاب و خوش پوش

        اره آقای باکلاس شاسی سوار

        همه چیز میشه

        پیام دادی که همینو بگی

        اصلا خدا گفت برو به ساناز بگو همه چی تیک میخوره

        مگه نه؟؟؟

        چون خیلی وقته پیامی ازت ندیدم تو سایت

        ولی خدا بهت گفت برو برای ساناز بنویس

        مگه نه

        خودم میدونم که من شدم عزیز دردونه خدا

        اصلا اون بالا نشسته ی چوب هم گرفته دستش

        همین که به ذهن من میرسه میگه اجی مجی لاترجی

        بشو همون که ساناز میخواد

        خدایا دمت گرم

        خدایا حقا که خدایی وصف خودته و بس

        خدایا چه میکنی با قلب و روح و ذهن من

        و دوست خوبم من j7 خریدم صفر کیلومتر کارخونه رنگ مشکی

        اصلا از بین 3 تا ماشینی که دلم میخواست چی شد که معجزه شد اینو خریدم خدا میداند و قلب مقدس من

        و کمپانی ماشین منو شما یکی هست

        دست و جیغ و هوراااا

        من روانی ماشین هستم

        یادمه دانشجو بودم و ماشین نداشتم میرفتم نمایشگاه بین المللی ماشین و کلی دیتا میگرفتم

        یعنی همیشه اطرافیان من میگفتن دختر ی کم بیخیال شو

        طوری که اطرافیانم میخواستن ماشین بخرن میگفتن در مورد موتور و سیلندر گیربکسش نظر بده

        و من عاشق اپتیما gt line بودم و هستم که قراره تکامل طی بشه و بدون اینکه ی ذره خودم بدونم همه میگن ظاهر j7 شبیه اپتیما هست

        بعد از اپتیما که باید تارگت bmw x6 زده بشه

        بعدشم بریم سمت خیلی خارجی ها

        راستش ی چیزی بگم بین خودمون باشه

        من باید ی روزی ی مدل از GMC رو هم بگیرم

        خیلی خفنه لامصب

        اصلا هم دخترکش هم پسرکش هم دنیاکش هم کائنات کش

        فقط خدا میدونه من چی میگم

        و اینکه هدف اصلی امسالم روابط عاطفی هست

        حدود دو سالی از رابطه قبلیم میگذره و دو ساله دارم خودمو درمان میکنم

        امروز گفتم بدهی هامو که دادم و ذهنم آروم شد چنان باور بسازم که به قول استاد بشم شاه روابط

        ناگفته نماند تو همین یک سال اخیر بی نهایت پیشنهاد ازدواج و دوستی داشتم

        اما به قول استاد من خیلی استانداردهام بالاست

        اصلا نمیتونم به روابط سطح پایین یا به قول خودم low level فک کنم

        و امروز افکار من حول و اطراف روابط بود

        که شما شدی دست خدا و گفتی تیک میخوره

        گفتی میشه

        گفتی تا الان شده قطعا اینم میشه

        گفتی تو خواستی همیشه و شده الانم قطعا میشه

        راستی داداش خوشتیپه

        خدا گفت برو بهش بگو میشه مگه نه؟

        چون نیستی تو سایت حدود چند روزی

        به محضی که اومدی برام نوشتی که میشه

        خدا گفت برو بگو میشه؟؟؟

        میدونم که خدا گفته

        دوست خوبم

        هم سفر مکتب مقدسم

        مرسی که هستی و سر تایم میای و پیغام میاری

        شما همون نسیم عصرونه که پیغام میاره

        راستی

        گفتی خدا گفت برو بهش بگو میشه،؟؟؟

        بهترین ها سهم قلب مهربونت

        خدا شریک لحظه هات

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    میخوام برای مدتی هرچند کوتاه خواسته هامو تصور کنم

    چیزایی که باعث میشن من راحت تر و با کیفیت بالاتری زندگی کنم

    دلم میخواد یه ویلای رویایی داشته باشم که مال خودم باشه و از چوب با کیفیت ساخته شده باشه

    و من هر وقت دلم خواست برم اونجا زندگی کنم

    با خودم تنها باشم

    تو یه روستای زیبا سرسبز سردسیر کوهستانی با آب و هوای لطیف یعنی یه رطوبت مناسب که پوست جوون بمونه

    بعد اونجا من از آب چشمه بنوشم

    چشمه ای که خیلی قشنگ تو ویلا هستش

    دوسدارم تمام امکانات رفاهی برام مهیا باشه

    ماشین لباسشویی و خشک کن

    دوتا یخچال فریزر

    صندلی ماساژ

    استخر رو باز و جکوزی

    زمین چمن برای تنیس

    خلاصه که یه زندگی رویایی

    تو پارکینگ هم چندتا ماشین باشه هم موتور

    چهار چرخ

    هرچی میگم بیشتر به این پی می‌برم که من همون زندگی استاد رو میخوام چون هیچوقت زندگی بهتر از اونو که واقی باشه ندیدم

    چون استاد الگو ماست

    خداروشکر که همچین الگویی دارم

    جالب که من هم الگویی خیلی ها هستم

    من دلم میخواد بی‌نیاز باشم و هرچی دلم خواست بخرم برای خودم

    مثل استاد هر روز پشت در خونم کلی بسته پستی باشه

    دلم میخواد جایی زندگی کنم که کسی منو نشناسه

    تا راحت فعالیت کنم

    جایی که امکانات رفاهی داشته باشه

    جایی که دریا و رودخونه داشته باشه

    منم سوار ماشین قشنگم که شاسی بلند بشم و با پسرم و همسرم بریم از فروشگاه‌های خفن خرید کنیم هرچی دلمون خواست برداریم

    من کلی جواهرات و زیورآلات اصل داشته باشم

    پوشش آزاد و راحت داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 123 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1549 روز

      سلام زهرا جانم

      خیلی قشنگ نوشتی ..منم خط به خط کامنتت رو داشتم میخوندم حسش کردم …

      خیلی زیباس بی نیاز باشی وهرچیزی که دوست داری بخری..

      خیلی حس نوشتنت بهم منتقل شد ولذت بردم…

      مالایق بهترینها هستیم وقطعا خلقش میکنیم..

      خدا خودش گفته

      وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ

      به زودى پروردگارت آن قدر به تو مى‌بخشد تا راضى شوى

      خدایاشکرت

      سپاس گذارم از کامنت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    عادل مولانی گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    سلام به استاد عزیز جانم و همه دوستان همفرکانسی و خانم شایسته

    استاد جان وقتی از قدرت تجسم و خلق شرایط با استفاده ذهن صحبت کردین یاد عادل 5 سال پیش افتادم که اون موقع با شما و این خدای قشنگ آشنا نبود و زندگی باری به هرجهت داشت

    یاد عادلی افتادم که الان بهش فکر میکنم اصلا یادم نمیاد یعنی فراموش کرده بودم چه اخلاق و چه باورهایی در مورد خدا و چه انتظار بی منطقی از خدا داشتم

    من عادل 5 سال پیش فکر میکردم خدا یه انسان قدرتمنده که هرچقد خودتو فقیر جلوه بدی به همان اندازه دلش برات میسوزه و تو زندگی بیشتر هواتو داره و یه ثروت هنگفت و شانسی از یه جایی برات میندازه میگه بیا بنده فقیر من حالشو ببر و بعد که میدیدم اینکارو نمیکنه از خدا نا امید میشدم و روزهای تکراری و به خیال خودم باز هم منتظر خدا

    یاد عادلی افتادم که 5 سال پیش نمیتونستم از پول و ثروت زیاد حرف بزنم و فکر میکردم آدم حلال خور و خدایی به هیچ وجه نمیتونه پول دار بشه مگر اینکه یه کار قاچاق بکنه و سر مردمو کلاه بذاره تا پول زیادی به جیب بزنه بعد بشینه زندگیشو بکنه

    یاد اون عادل افتادم و الان به خودم افتخار میکنم که اون عادل یادم رفته و عادل جدید با اخلاق و باورهای جدید داره براتون کامنت مینویسه و دریغ از گوش دادن حتی یک دقیقه اخبار

    دریغ از گوش دادن یک دقیقه غیبت و هر وقت ببینم غیبت میشه من خودمو میزنم به نشنیدن و تو گوشیم کامنت میخونم یا اونجارو ترک میکنم طوری که اطرافیان بعد اینهمه صحبت میگن : آره عادل؟ درسته؟ و من میگم بله؟!!!! من نشنیدم ببخشید

    دریغ از نگاه کردن فیلم بی ربط و بی محتوا و خلاف قانون

    دریغ از گله و شکایت از خدا

    استاد جان این فایلو انگار دقیقا برای من گذاشتین چون تاریخ تحول من دقیقا از پنج سال پیش یعنی 1398/06/17 شروع شد

    اون روزها نا امید از همه چیز و مقصر دانستن زمین و زمان بودم و خدا بهم لطف کرد از طریق یکی از دستانش فایل هدف گذاری استاد آزمندیان رو گوش دادم و وقتی داشت از هدف گذاری و خلق خواسته ها و نوشتن آنها صحبت میکرد مو به تنم سیخ میشد و از آنجایی که خیلی هم مقاومت داشتم که چرا خودم باید کاری بکنم تا خودمو بکشم بالا پس خدا چکاره س؛خیلی سختم بود ولی با اینهه سختی و مقاومت ذهنی اومدم تو فایل ورد همون روز خواسته های خودمو برای 5 سال آینده نوشتم

    دستام میلرزید ولی گفتم بذار بنویسم حتی اگه دروغ هم باشه این حرفا

    وقتی داشتم از خانه رؤیایی و ماشین و شرایط کاری و دبی و واردات و داشتن کارمندو خرید مغازه و این موارد مینوشتم دستام میلرزید ولی بازم ادامه دادم و نوشتم

    نوشتم و نوشتم و اشک تو چشام جمع شده بود

    میگفتم خدایا این چیزهایی که مینویسم چطور امکان داره تو پنج سال من بهش برسم با اینکه الان هیچ ایده ای ندارم

    ولی بعد نوشتن انگار سبک شدم و انگار خدا مهر تاییدی زد به خواسته هامو گفت بارکلا عادل جان بلاخره تونستی

    انگار همون لحظه به خواسته هام رسیده بودم

    از اون روز خدا اومد تو زندگیم

    مشتری هایی میومدن پیدام میکردن که خودم شاخ در میاوردم که این چطور اومد ازم خرید بکنه و از مشتری هم میپرسیدم که چطور شد با من آشنا شدین و چطور منو پیدا کردین و ایشون جواب میداد هیچی همون که از در مجتمع وارد شدم بین حدودا 100 مغازه یه حسی بهم گفت بیام اینجا و همون که اومدم داخل مغازه شما یه حسی گفت آره خودشه از همیجا خریدتو انجام بده

    شاید بگم صدها بار این مورد پیش اومده بود و من با اشک از این لطف خدا استقبال میکردم

    معجزه ها پشت سرهم داشتن میومدن

    من مغازم جای خیلی تو در تویی بود و حتی جنس هم نداشتم توش و 98 درصد مغازم جعبه خالی اجناس بود که از همکارا میگرفتم و میذاشتم مغازه خودم که پر دیده بشه

    من با اینکه مغازم اسمش فروشگاه لپ تاپ بود ولی دوتا لپ تاپ بیشتر نداشتم اونم دکوری بودن

    ولی با چه منطقی جور درمیاد که مشتری از بین اینهمه مغازه بیاد اونجا و ببینه لپ تاپ موجود ندارم و بگه اشکال نداره برام سفارش بده چون یه حسی میگه فقط از تو خرید کنم

    چه منطقی غیراز خدا پشت این عملیات بود

    من اینارو میدیدم و باورم قوی میشد که خدا داره برام یه کارهایی میکنه

    طوری پیش رفت که از طرق دستان خدا و معجزه وار یک مغازه تو همکف دو برابر بزرگتر از قبلی برام جور شد

    کالا کم کم جور شد و تعداد لپ تاپ ها به بالای ده عدد رسید

    فایل گوش دادن و کتاب خوندن کم کم بیشتر شد

    رفت و رفت رفت تا معجزه اصلی تو زندگی من رخ داد

    آشنایی من با استاد عباسمنش عزیز دل

    آشنایی من از کانال تلگرام بود یه فایلی گذاشته بودن از استاد که دقیقا اسمش یادم نیست ولی مضمونش این بود که اگر میخوای تغییر کنی باید به همان اندازه رو خودت کار کنی که روی یادگیری زبان انگلیسی یا زبان جدید کار میکنی

    خیلی به دلم نشست و بیشتر پیگیر شدم فایل های دیگه هم از استاد پیدا کردم و رفت و رفت تا اینکه وارد سایت شدم

    الان که از بالا دارم مسیر حرکت رو نگاه میکنم میبینم چقدر خدا منو دوست داشت که هدایتم کرد

    هدایتم کرد به استاد

    هدایتم کرد به درون خودم

    هدایتم کرد به انسانهای شریف و ثروتمند

    و در نهایت هدایتم کرد به طرف آرزوها و خواسته هام

    الان اون خواسته هایی که دقیقا 5 سال پیش نوشتم حتی بیشترشو دارم و اگر اون لحظه میدونستم نوشتن خواسته ها چقدر برای خدا و خودم مهمه شاید خیلی بیشتر از اینها و دست و دلبازانه تر از این مینوشتم

    در پناه و آغوش خدای هدایتگر و مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 127 رای:
    • -
      حسین شجاعی گفته:
      مدت عضویت: 2520 روز

      سلام آقا عادل عزیز

      ممنون بابت تجربه ای که از رسیدن به خواسته هاتون نوشتید

      الان اون خواسته هایی که دقیقا 5 سال پیش نوشتم حتی بیشترشو دارم و اگر اون لحظه میدونستم نوشتن خواسته ها چقدر برای خدا و خودم مهمه شاید خیلی بیشتر از اینها و دست و دلبازانه تر از این مینوشتم

      این چند جمله آخر نور امیدی در دل من روشن کرد و می‌خوام برم دست و دلبازانه همه خواسته هامو تا پنج سال آینده بنویسم و با امید در مسیرشون حرکت کنم

      صمیمانه از شما دوست عزیز سپاسگزارم

      آرزو میکنم همواره تندرست باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        عادل مولانی گفته:
        مدت عضویت: 1661 روز

        سلام به شما حسین عزیز

        خوشحالم که امید در دلتون روشن شده و اینو مطمئن باش شما به همان اندازه که از خود و خدای خود انتظار داری یعنی به همان اندازه به خدا و بخشنده بودنش باور داری و به همان اندازه هم دریافت میکنی

        خدا منتظره شما جرات و جسارت به خرج بدی و ازش بخوای و اونم فوری مهر تایید بزنه و از همان لحظه شروع کنه و هدایت هاشو بفرسته برات

        پس وقتی میدونی قانون اینه با تمام وجود ازش بخواه و به هدایت هاش گوش بده

        انشالا به زودی بیای و از موفقیت هات برامون بنویسی

        موفق باشی دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 1009 روز

          سلام

          واقعا همینطوره؟

          تا بخوای میده؟

          شرایطش چیه؟

          اگه نمیده قضیه اش چیه؟

          تا کی صبوری؟

          نمیدونم این سوالا چیه میپرسم منی که صدها بار معجزه دیدم ولی به قول خودش اگر دریا طوفانی بشه منو برای کمک میخواید ولی وقتی به دریا ارامش میدم و شمارو نجات میدم یادتون میره که میره که میره

          خدایا منو ببخش

          چرا من اینجوری شدم اخه

          چرا یادم رفتن این همه لطفتو

          خدایا قلبمو با ایمان نورافشانی کن

          بزار حست کنم دوباره با تمام وجودم

          و احساس سپاسگزاری واقعی واقعی واقعی رو بازم تجربه کنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            عادل مولانی گفته:
            مدت عضویت: 1661 روز

            سلام مریم خانم عزیز

            بله دقیقا همینطوره هرچقد خودت بخوای میده

            شاید بیشتر از خواسته خودت بده ولی مطمئن باش کمتر نمیده

            شرایطش هم اینه که زمان خودتو هر روز چند بار با این آگاهی ها آپدیت کنی

            از ذهنت مثل یه غنچه نوشکفته مواظبت کنی که کسی بهش صدمه نزنه

            انقد به ذهنت فکرهای خوب بده که جا برای فکرهای بد و نجواها نمونه

            چطور هر وعده به جسمت غذا و آب میرسونی که خودتو سرپا نگه داری؟؟ به روحت هم باید در روز چند وعده غذای روح برسونی که ذهنت فرصت بد و بی راه گفتن نداشته باشه و تو رو متصل به منبع و خدا نگه داره

            خلاصه خواهر غذای روحت رو تامین کن

            این حرفای قشنگ رو که دارم به شما میگم اگه خودم فقط 30 درصدش رو هم میتونستم بهش عمل کنم نتایج صدبرابر خواسته من هم میشد

            پس وقتی بتونی به این واقعیت هرچقدر بیشتر عمل کنی بیشتر نتیجه میبینی

            من که با این درصد عمل کردن بازهم هرچی خواستم همون شده

            پس

            بخواه تا بهت داده شود

            در آغوش خدا بمانید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Ali گفته:
      مدت عضویت: 1598 روز

      سلام دوست عزیزم عادل جان

      این کامنت برای من بود خدارو شکر هدایت شدم

      الان پنجشنبه 1403/8/10 ابان هستش که دارم این کامنت رو می نویسم که ردپایی باشه برام

      دقیقا من الان مثل 5 سال پیش تو هستم

      مغازه لباس بچه دارم و جنس هام خیلی کمه و رگالهام بیشترش خالیه

      دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم بیشتر توی سایت باشم و حالم خوب نگه دارم

      بااین دیدگاه تو ایمانم قویتر شد و من هم با توکل به خدا برای 5 سال آینده هدفگذاری میکنم ومیدونم و مطمئن هستم که با کار کردن روی خودم و سپاسگذاری به خواسته هام میرسم با توکل به الله مهربان

      سپاسگذار خداوند هستم که هدایتم کرد به این دیدگاهت که بدونم خیلیا هستند که از صفر شروع کردند و پیشرفت کردند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: