live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید حاج هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    بنام الله مهربان

    سلام استاد جان عزیزم

    امیدوارم که حالت عالی باشه

    فایل بسیار بسیار آموزنده و دلی بود که حسابی به دلم نشست البته من تووی اموزشهاتون اینو یاد گرفتم که من آماده دریافت این فایل و آگاهیش بودم که مسلما به دلمم میشینه و ازش استفاده میکنم

    استاد به قول خودتون این دنیا قانونمنده و هر لحظه داره به فرکانسهای ارسالی ما جواب میده

    منم خیلی وقتا با یه پیام که به ضاهر ناجالبه بهم میریختم و افکار غیر مثبت رو برای خودم تصویر میکردم ولی الان دارم سعی میکنم خودآگاه روی افکارم مسلط باشم و خودم بهشون جهت مثبت بدم و انصافا خیلی نتایج خوب گرفتم تا الان

    استاد چند وقته که دارم سعی میکنم همه چیز و همه کس رو واقعا و قلبا دوست داشته باشم مثلاً با کسی مشکل داشتم و هی تووی ذهنم بهش عشق ورزیدم یواش یواش احساسم نسبت بهش تغییر کرد و کاملا برعکس دیگه ازش هیچ کینه و کدورتی تووی دلم ندارم و دارم خودم کیف میکنم

    چقدر خوبه

    استاد من هرچقدر که بیشتر دارم روی خودم کار میکنم و بیشتر اموزهاتون رو پیگیری میکنم بیشتر به قانونمند بودن جهان پی میبرم و این خودش داره واسم یه انگیز واسه رسیدن به اهداف بزرگتر شده و خدا رو بینهایت شکرگذارم که تووی این مسیر دارم قدم برمیدارم

    خدایا شکرت شکرت

    قربونت برم استاد عزیزم که این سایت خوب رو فراهم کردی واسه کسایی که تشنه ی آگاهی و دونستنن

    خدا به خودت و زندگیت و خانواده و مالت برکت بده

    من الان مستاجرم و به لطف خدا با کار روی ذهنم و باورهام به لطف الله مهربان یه صاحب خونه خوب گیرم اومده که مثل مادر مهربونه

    و قدم بعدی برای رسیدن به هدفهام خونه دار شدنه و مطمینم و باورم اینه که با تجسم اون چیزی که میخوام ب زودی زود یه خونه بزرگ و ویلایی میخرم انشاالله

    در پناه الله مهربان شاد سالم و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1396 روز

    سلام استاد

    توی این روزا که حسابی داره جهان منو زیر و رو میکنه و ایمانم در معرض تعارضه اومدم برای برگشتن از سر کار فایل ” قلبی که روی خدا باز میشود ” که روی صفحه اصلی بود رو گوش بدم که…

    که دیدم این فایله

    دیدم نوشته چند سال گذشته ولی تازه …

    فهمیدم دارم هدایت میشم

    یبار گوش دادم و زنگ های شدیدی تو گوشم خورد

    من شروع کردم به تغییرات

    من شروع کردم بعد از یکسال تو در و دیوار بودن

    جدی تعهد دادم روی خودم کار کنم

    جدی جدی!

    یک هفته بعد رابطه من و پارتنرم ترکید

    من میدونستم ما هیچ جوره شبیه هم نیستیم ولی فرکانسا یکی هستیم

    اصلا به هم نمیخوردیم

    ولی بی لیاقتی

    ولی امان از شرک

    ولی امان از وابستگی

    ولی امان از ترس اینکه کسی دیگه دوسم نداره

    ولی امان از ترس از تنهایی

    ولی امان از ترس از بیکسی

    این ترسا یک سال رابطه سمی رو طول داده بود

    و من هرجا جدی روی خودم کار میکردم رابطه تا مرز تموم شدن میرفت ولی من دوباره کارکردن رو ول میکردم و برمیگشتم منت کشی که تروخدا برگرد

    و نمیزاشتم خدا کارارو انجام بده

    خلاصه که این رابطه دو ماه پیش تموم شد

    و تازه کثافت هایی که قایم کرده بودم زد بالا

    وابستگی شدید

    حال بد شدید

    غم غصه نگرانی

    از طرفی هم

    انگار قلبم آرامش هم داشت

    یعنی یجورایی در یک کشمکش درونی شدید بودم

    و الان کمتر شده

    خلاصه اینقدر بلا سر خودم اوردم که دور شدم از مسیر رشدم

    ازون عباس هدفمند که به قول همون پارتنرم کافیه اراده کنه و میشه

    کافیه بخاد به چیزی برسه و برسه

    ازون عباس رسیدم به جایی که شدم بی هدف باری به هر جهت

    دوست خاصی که تو زندگیم نیست

    با خانوادم هم خیلی هم فرکانس نیستم

    سر کار هم هیچ کس هم فرکانس نیست

    پول کار …

    مشکل همش یچیزه

    منم!

    آره بخدا منم!

    منی که سه سال پیش دوازده قدم کار کردم زندگیم زیر و رو شد

    الان همون آدم زندگیشو اینطوری خلق کرده

    همون آدمم

    همون آدمم

    فقط ورودی ها فرق کرد

    استاد من ترسیدم از تنهایی

    من بعد از دوازده قدم هیچ دوستی نداشتم و باهاش اوکی بودم و اتفاقا حال هم میکردم

    الان نه الان کمبود وجودم رو میگیره میبینم کسی رو که گوشی دستشه داره با کسی حرف میزنه

    همه دلایلش از نبود خدا توی زندگیمه

    سوال این چند وقتم اینه از خدا که چکار کنم بهت ایمان بیارم؟

    چطوری ایمان بیارم بهت؟

    چطوری باورت کنم؟

    که قلبم قرص بشه

    که خیالم تخت بشه

    خدا که بیاد همه مسائل من حل میشه

    ولی در فرکانس جواب این سوالم از خدا نبودم

    هنوز جوابی نداده

    شایدم من نمیشنوم

    خلاصه که قدرت تجسم در جهت مثبت برای من شد ماشین صفری که توش قرمزه! همونی که میساختم تو ذهنم و حتی نمیدونستم ایران همچین ماشینی تولید میشه

    قدرت تجسم مثبت برام شد رابطه عاطفی که با نود درصد بقیه رابطه ها هم فرق داشت توی بدترین حالتش

    قدرت تجسم من شد برام دانشگاه تاپ و رشته تحصیلی تاپ

    قدرت تجسم من شد برام کار پیدا کردن به راحتی

    قدرت تجسم منفی من شد خرابی رابطه عاطفی

    قدرت تجسم منفی من شد نگرانی ها بخاطر پول بیمه ماشینی که خدا بهم هدیه داده بود

    قدرت تجسم منفی من شد نگرانی از آینده و رخ دادن آینده به شکلی که تو ذهنم ازش ترسیده بودم

    قدرت تجسم منفی من شد غم بخاطر گذشته و تکرار شدن وقایع گذشته زندگیم به صورت الگو وار

    خدایا راهی برام باز کن که قلبم بشه جایگاه خودت

    تنها خواستم همینه الان …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام به همگی به استاد عزیزممم و به خانم شایسته گل

    داشتم به این فکر میکردم ک قبل از شروع این دوره من یه آدم دیگ بودم و حالا چقدر همه چیز در عرض یکماه در زندگیم تغییر کرد به لطف خدا

    تقریبا یکماه پیش ک دوره شروع شد با اولین گام اینو درک کردم ک باید مسئولیت 100 درصد زندگیم رو بپذیرم چیزی ک من خیلی از استاد شنیدم اما درک نمیکردم

    این سوالو پرسیدم از خودم ک من باید چیکار کنم ک این اصل رو توی زندگیم پیاده کنم؟

    به زندگیم نگا کردم من برای 100،200 هزارتومن باید زنگ بزنم به بابام از اون پول بگیرم باید منتظر باشم ک اون پول دستش بیاد و به من ی مبلغی پول بده و باید همش با استرس و وابسته به یه نفر دیگ زندگی کنم

    گفتم میخوام ک دیگ اینطوری نباشم و تغییرش بدم

    اما واقعا نمیدونستم چطوری

    یه کاری رو داییم قبلا برای رستورانش بهم پیشنهاد کرده بود اما ب خاطر باورهای اشتباه رد کردم

    حالا توی گام اول با تمام وجودم میخواستم این اصل رو توی زندگیم پیاده کنم با مامانم صحبت کردم گفتم میخوام توی خونه اون کارو انجام بدم گف نمیشه من حوصله اون کارو ندارم و نمیخوام توهم انجامش بدی و شدیدا مخالفت کرد

    سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و از خدا کمک بخوام

    دوسه روز بعد خواهرم بهم پیشنهاد داد ک بیا بریم اتاق زیرزمین خونه مادر بزرگ انجام بدیم، اول ذهنم مقاومت کرد و هیچ ایده ای برای انجام کار نداشتم ولی چون داشتم دوره رو کار میکردم گفتم درها باز میشه و خدا هدایت میکنه

    هیچ پولی نداشتم هیچی

    یه دستگاه دیجیتال قبلا توی دیوار آگهی کرده بودم و همون اوایل ک میخواستم کارو شروع کنم یه خریدار خوب براش پیدا شد، چیزی ک خیلی وقت بود گذاشته بودم ولی دقیقا اون زمانی ک ب پول احتیاج داشتم به راحتی به فروش رسید

    یه مبلغی درحد 600، 700 تومن دستم اومد با همون مبلغ شروع کردم و همون روز عصرش با خواهرم رفتیم خرید

    روز اولی ک شروع کردم میترسیدم، کلی استرس داشتم اما هر قدمی ک برمیداشتم احساس میکردم قبلش خدا اونجا بوده و برام همه چیزو مهیا کرده

    توی اون زیرزمین سینک آماده، آب، ظروف برای کارم، یه اتاق گرم راحت و … هست و انگار خدا به طرز معجزه آسایی همه چیز برای این کار از قبل آماده کرده بود

    اونجا مدت ها خالی بود و هیچ استفاده ای نمیشد یه حالتی شبیه انباری داره اما خدا من رو هدایت کرد تا بتونم ازش استفاده کنم بدون اینکه بخوام اجاره ایی بابتش پرداخت کنم با عشق اون اتاق رو به منو خواهرم برای کار، دادن ک همش لطف خداست

    یه سری چالش ها توی کار بود ک هربار از دهن یه نفر راه حل اون چالش ها گفته میشد و خدا از طریق اون افراد آگاهم میکرد و راهشو بهم میگفت

    از یه کار توخونگی راحت ک سه بار در هفته انجام میشه و صبح تا ظهر هم هست سودی به من رسید ک قابل باور برام نبود

    اول کار من به ماهی یک میلیون هم راضی بودم ولی امروز که دقیقا یکماه از شروع کارم میگذره، 15 میلیون از این کار منو خواهرم سود کردیم

    منی ک تا قبل از این 100 تومن هم از خودم پول نداشتم و کل پولی ک مال خودم بود اون یارانه ای بود ک هرماه واریز میشد

    با اولین حقوقم ،1300 پول کلاس سازم رو پرداخت کردم و این بزرگترین معجزه زندگیم بود و کلی احساسم رو بهتر کرد از اینکه برای پرداختش از هیچکس پول نگرفتم

    رفته رفته پولی ک از خونه گرفته بودم رو هم پرداخت کردم و بدهکاریم به خونه هم صفر شد

    کم کم اون وسایل مورد نیازم رو خریدم، نمیدونم چطوری از حس پشت این کار بگم ک وقتی میری خرید میکنی میتونی راحت بدون استرس خرید کنی و افتخار کنی ب اینکه پول خودته بدون اینکه بخوای ب کسی جواب پس بدی

    حتی من دوهفته پیش ی مبلغی به مامانم برای تمدید خونه پول قرض دادم

    و یه معجزه دیگ هم دیروز برام رخ داد

    4 سال بود ک پیانو خواهرم خراب شده بود و یه مبلغی برای تعمیرش میخواست ک جور نمیشد انجامش بدیم

    هردو ما کلاس ساز میریم و برای تمرین پیانو، خواهرم مجبور بود بره آموزشگاه و از قبل وقت بگیره

    گفتم هدف میذاریم ک اول پیانو رو تعمیر کنیم، به خواهرمم گفتم فعلا هیچ خریدی نکنیم اول باید این کار انجام بشه

    از خدا خواستم که کمکمون کنه و پولشو برسونه

    تابستون خواهرم زنگ زد به یه نفر ک بیاد وتعمیرش کنه گف 7 میلیون میگیرم پسرم رو میفرستم تعمیر کنه

    دوباره ک چند روز پیش زنگ زدیم گف اون قیمت برای تابستون بود الان باید قیمت بگیرم چون با قیمت دلار نوسان پیدا میکنه

    به یه جای دیگ زنگ زدم گف 14 میلیون :/

    من فقط 6 میلیون براش جمع کرده بودم

    توی گوگل سرچ کردیم ک ببینیم ی مورد بهتر و ارزون تر پیدا میکنیم

    اولین موردی ک اومد رو زنگ زدیم یه پسره بود ک گف نمایندگی تعویض این قطعات رو من دارم و میام تعمیرش میکنم و با دستمزد حساب کرد سرجمع شد 5200

    خیلی مورد خوبی بود اما باید مطمعن میشدیم ک قطعات اصل میاره

    شماره کارت فرستاد و از روی اسمش فهمیدیم ک این آقا پسر همون آقایی هست ک تابستون بهش زنگ زدیم گف 7 تومن هزینش میشه و پسرم میاد تعمیر میکنه، پدرش قیمت رو خیلی بالاتر گفته بود اما خدا مارو به سمت ایشون که خیلی منصف تر بود هدایت کرد

    و جالب اینکه گف فقط همین یه سری توی انبار مونده بود و بعد از این دیگ برامون نمیاد اگ هم بیاد قیمتش خیلی بالارفته

    این معجزه ای بود ک دیروز اتفاق افتاد خدا مارو هدایت کرد ب یه نفر ک همون کارو با قیمت خیلی پایین تر انجام داد و کاری ک 4 سال عقب افتاده بود خدا پولشو رسوند و انجام شد

    من و خواهرم تقریبا از شروع کار، خرجکردمون رو از خونه جدا کردیم و این هم گام خیلی بزرگی توی زندگیم بود

    توی این مدت صحبت های استاد درمورد قانون تکامل خیلی بهم کمک کرد ک صبر کنم، تقلا نزنم و همون نتایج کوچیک رو ببینم

    من این کارو با این باور شروع کردم که هرکاری پتانسیل یکسانی برای ثروتمند شدن داره و مهم نیست ک این یه کاریه ک از نظر بقیه لول پایین هست، مهم اینکه خدا روزی و برکتی توی این کار برای من قرار داده ک از حد تصوراتم هم بالاتره

    خدارو با تمام وجودم شکر میکنم

    و از استاد عزیزم هم بی نهایت ممنون و سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    Asie Sheikhhoseini گفته:
    مدت عضویت: 510 روز

    سلام استاد️

    هربار به هر موضوعی بر میخورم که ذهنم درگیر میشه میام تو سایت شما یه ویدیو آپلود میکنید که جوابم رو داره

    آقا من کلا که تنها شدم آدما خودشون دور شدن ازم و با همسرم تنها روی خودمون کار میکنیم و تمرکزمون روی اهدافمون هست.اما یه گروه دوستی داشتیم که بعد از چند وقت دوباره دیدیمشون و من دقیقا این حسو‌داشتم و وقتی برگشتیم خونه به همسرم گفتم من وقتی با تو میرم بیرون و وقت میگذرونم خیلی بیشتر بهم خوش میگذره تا اینکه آدمای دیگه هم باشن.

    دقیقا این جمع مدام در حال حرف زدن راجب ادمای دیگه و مسخره کردن هستن و من خیلی ناراحتم که چرا باید در جهان من این حرفا باشه و‌من بشنوم؟!که خیلی کم شده ارتباطمون ولی ذهنمو‌درگیر میکنه استاد یعنی تا دو روز ذهنم درگیر حرفای بی اساس و رفتارهای اونهاست و انگار کشیده میشم به سمتی که تو ذهنم عصبانی ام از رفتار و گفتارشون🫣

    دوس دارم بی توجه باشم دوس دارم نبینم اصلا رفتار زننده از کسی دوس دارم همه چی در جهانم صلح آمیز باشه دوست دارم لیاقتم بالا بره و بهترین اتفاقات رو تجربه کنم ثروت بی انتها آزادی زیاااااد رفاه و عشق و سلامتی رو با هم داشته باشم و لذت ببرم از زندگیم تمرکزم روی خودم باشه و مدام بهبود پیدا کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 674 روز

    سلام استاد و مریم جان عزیزم

    استاد عزیزم چقدر هدایتی این فایل رو دیدم

    اول داشتم ویدئو یکی از سمینار هاتون رو در مورد قانون جذب در قرآن می دیدم و خیلی خیلی یه هویی وارد سایتتون شدم

    انگار خدا بهم گفت ، حالا که دنبال یادگیری قانونی منم بیشترش رو بهت میدم تا بهتر یادش بگیری، بهم گفت برو مریم جان عزیز یک فایل از استاد گذاشته روی سایت که بیشتر با قانون آشنات می‌کنه ، که استاد عزیز و مهربون جوری اومده از این قانون گفته که تا آخر عمرت میتونی ازش استفاده بکنی ….

    وای عاشقتونم چقدر این فایل برای من بود انگار ،انگار واسه خود خودم بود ،هرچیزی هرچیـزی که نیاز بود بشنوم و بفهمم رو توی این سایت گفتید استاد عزیزم .

    حتی کلاسم رو یک ساعت و نیم عقب انداختم تا این فایل رو ریز به ریز ببینم ، و پنج صفحه با استاد بنویسم تمام نکاتش رو یاد داشت کنم .

    اصلا نمی‌دونید چقدر شگفت زده شدم ، از اول تا آخر این فایل برای من جواب بود به تمام سوال هام .

    مریم جان عزیزم ازتون با تمام وجودم و از صمیم قلبم سپاسگزارم که هستید و متعهدانه برای هدایت ما ، این فایل های ارزشمند رو قرارمیدید ، شما الگوی من هستید و با تمام وجودم عاشقتونم ، نمونه ای از یک زن قدرتمند با ایمان و متعهد هستید که همیشه دارم ازتون یاد میگیرم .

    قسمت اول ویدیؤ استاد گفتند با تجسم کردن خیلی از بچه ها به خواسته هاشون رسیدند و چقدر قشنگ بود شنیدن این جملات از استاد

    وقتی گفتند با تجسم همسر و خانه و کشور مورد علاقه همه رو خلق کردند.

    انگار یکی بهم گفت ببین همه تونستند توام می توووونی سحر جان .

    حتی استاد گفتند نیازی به جنگیدن و تلاش بیهوده نیست وقتی توی فرکانس درست باشی ، حتما و حتما آدم های درست ، شرایط درست سر راهت قرار میگیرند و حتی هدایت میشی به سمت شون

    اگه به جای داستان های منفی ساختن توی ذهنمون بتونیم ، به خواسته هامون فکر کنیم و ذهنمون رو پر کنیم از افکار مثبت اون هم به صورت آگاهانه ، فارق از هر شرایطی که داریم و هر اتفاقی که افتاده ، فقط بتونیم روی ورودی های ذهنمون کنترل داشته باشیم ، قطعا و حتما شرایط تغییر خواهد کرد .

    فقط اون قسمت آخر ویدئو که استاد عزیزم آه کشید و گفت ببینید من از اون شرایط سخت به این جا رسیدم ، ببینید محلمون رو شبیه عکس هایی هست ک فکر میکردم فوتوشاپه ولی الان دارم زندگیش میکنم ….. چقدر دلنشین بود ، چقدر از دل بود این حرف های استاد عزیزم

    عاشقتوووووونم استاد جانم و به وجد اومدم با دیدن این ویدئو

    وای فقط اون قسمت که گفتند فقط با ساختن باور های جدید تونستند زندگی شون رو بسازند.

    مثلا باور

    ،، ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ،،

    بخدا که از بچگی به ما گفتن ، هرکی ثروتمنده ، حتما یه چیزی تو زندگیش کم داره ، خانواده ش مریضن یا خودش مریضه یا عزیزاشو از دست داده

    چرا واقعااااااااا؟ خب چرا نگفتند توام میتونی ، توام تغییر کن , میشه ، اصلا چرا نشه ؟؟؟ کی میگه که نمیشه ؟؟

    والا من هر ثروتمندی رو که دیدم هر روز خوشحال تر و سالم تر و عزیزانش هم سالم تر خوشبختانه تر زندگی کردند ، فقط به خاطر باور های منفی نمیخواستن این چیزا رو ببینیم

    ولی اون باور ها فقط زندگی کسی که باورش می‌کنه رو به سمت ناخواسته ها می کشونه ، نه زندگی اون آدم ثروتمند رو ، اون آدم که خدا رو شناخته و هر روز داره بهتر از دیروزش زندگی می‌کنه.

    بازم هم دوست دارم بنویسم

    ،، کاری معنوی تر از ثروتمند شدن وجود ندارد ،،

    با فقر نمیشه خدا رو دید ، با ثروت میشه خدارو شناخت !

    آگاهانه افکارمون رو کنترل کنیم ، ما دیگه مثل یک نوزاد ناآگاه نیستیم ، الان که میدونیم داستان چیه ، کنترل شده فکر کنیم و آگاه بشیم به افکارمون تا خلق کنیم هرچیزی رو که می‌خواییم.

    تصور کنیم هر روز هر روز بدون در نظر گرفتن شرایط فعلی

    میشه به خدایاااا میشه ، باورش کنیم فقط .

    چقدر قشنگ بود اون قسمت که استاد گفتند من یک باغ هزار و دو هزار متری تصور میکردم و الان 20 هکتااااااار زمین دارم که مثله بهشته ،

    بخدا که یادم میاد وقتی بچه بودم معلم هامون میگفتن واسه نمره 20 بخون تا 18 بگیری

    یعنی از همون موقع بهمون این باور رو دادند که از هرچیزی که بخوای کمترش گیرت میاد .

    و هنوز این باور ها توی ناخودآگاه ما هست و خودمون نمی دونیم ، یا میگفتن کنکور واسه پزشکی بخون تا پرستاری بیاری !

    خدای من چرا این باور های غلط رو باور کردیم ؟؟

    خداروشکر که الان متوجه شدم استاد عزیزم

    خدارو هزار مرتبه شکر

    فهمیدم که میشه تصور کنی و حتی خیلی خیلی خیلی بیشتر از تصور و خواسته ت رو دریافت کنی .

    فارق از هر چیزی از امروز تصور میکنم هر چیزی رو که می‌خوام و باور می‌سازم و قول میدم به دستشون بیارم .

    نا امید نمی شوم کاری به بقیه ندارم.

    جور دیگه ای فکر میکنم و بهشون می رسم .

    و در آخر میخوام بگم که من مدتیه دورم خلوت شده از آدم های اشتباه و خیلی در تقلا بودم برای بدست آوردن دوستان جدید ،و فکر میکردم مشکل از منه،اما واقعا خودم هم دیگه از این آدم ها افکارشان و حرفاشون لذت نمی‌برم و حتی اینقدری شبیه من نبودند که حوصله نداشتم باهاشون هم نشینی کنم و همین باعث شد ک دور بشیم ، با اینکه من آدمی ام که خیلی برونگرا هستم و دوست دارم سفر برم و خوش بگذرونم ….

    دقیقا مثل استاد و شرایطی که برای استاد پیش اومده بود ،تا استاد درمورد خودشون گفتند و گفتم عههه ببین دقیقا شرایط تو رو داشتند

    استاد با حرفایی که آخر این ویدیو گفتند مهر تایید زدند به اینکه دختر بشین سرجات رو خودت کارکن ، فرکانست رو بالا ببر ،افکارت رو عوض کن ، ایمانت رو قوی کن ، دنیـــا خودش کارش رو میکنههههههه خیالت راااااااحت …

    و در آخر درک کردم که فقط تعهد ، تعهد ، تعهد منو به مسیر جدید زندگیم هدایت می‌کنه …

    یا تمام وجودم ازتون سپاسگزارم

    در پناه الله باشید

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    امید فیروزبخت گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام و درود

    امروز یکی از اون روزایی بودش که خیلی سردرگم بودم و داشتم به این فکر میکردم که چمه و مثل همیشه و هر روز خودم اومدم سایت که هدایت روزم رو ببینم و بررسی کنم که دیدم فال جدید استاد بارگزاری کردن و خیلی خوشحال اومدم که ببینم. من خیلی خیلی تحت تاثیر این صحبت قرار گرفتم چون ابزاری رو به من یادآوری کرد که قبلا بارها ازش نتیجه گرفته بودم چه خواسته و چه ناخواسته، از داشتن گوشی مد نظرم 3 سال پیش گرفته تا تجسم اینکه وقتی دارم از سر کار برمیگردم تو متروی مونیخ پلیس به من گیر نده، از رسیدن به اون چیزی که می خوام رخ بده تا رسیدن به اون چیزی که خیلی ترسش رو داشتم. قبلا یادمه در رابطه عاطفیم خیلی آدمی بودم که از آدم بده بودن ترس داشتم و همیشه در رابطه آدم بده بودم و بعد الان همش بدنبال این هستم که با تصویرسازی اتفاقات زیبا مسیر رابطه سمی رو به سمتی ببرم که بهترین هستش و منجر به آرامش و آزادی بیشتر من میشه و هر دو با تصویرسازی ساخته شده و میشن. حتی در مسائل مالی هم همین بوده، من 4 ماه پیش همه وجودم ترس بود از اینکه چطوری 10 هزاریورو بدهی رو بپردازم و خداوند من رو هدایت کرد به دوره روانشناسی ثروت 3 و در اون دوره من اینقدر رابطم با خدا خوب شد و اینقدر تصویرسازی رسیدن به آزادی و رهایی از بدهی رو کردم تا بعد از چند روز خیلی سریع راه حلی برای رهایی از همشون پیدا کردم و الان 1300 یورو از اون بدهی ها کامل پرداخت شده و بقیه هم به شکل اقساطی داره بازگشت داده میشه. این تکنیک رو هم الان می خوام استفاده کنم تا باهاش به خواسته هایی که الان دارم برسم یعنی پزشک شدن، تنها شدن و رها شدن از آدم های سمی و روی خودم کار کردن و رها شدن از بدهی و بهتر کردن ارتباطم با خداوند و خریدن ماشین و گرفتم گواهی نامه و تمدید 1 ساله اقامت و گرفتن مدرک C2 زبان آلمانی و غیره … .

    البته همشون با هم که نه اما طی یک برنامه 1 ساله همگی رو می تونم به لطف الله با ورود به بهترین مسیرها تارگت کنم. هدایت قرآن امروزم هم آیات 1 الی 5 سوره فاطر بود که این مفهوم که خداوند هر چه را بخواهد در آفرینش می تواند اضافه کند بسیار برای من هدایت کننده بود چون جملش خیلی از مقاومت ذهنیم رو از بین برد برای مقابله با ترس هام یعنی یه جوری به قول استاد عملی شدن خواسته هام برام منطقی شد چون فهمیدم حتی اگر چیزی که می خوام نیاز به خلق جدید داشته باشه خدا اون رو حتما خلق میکنه چون یشاء خداوند دقیقا در طول خواست منه یعنی خداوند زمانی یشئ میکند که من خواسته‌ای قدرتمند رو به سیستم جهان ارسال کنم و چه خبری آرامبخش تر از این و جالبه که من هر روز دارم نشانه‌های بیشتری از رسیدن به خواسته خودم رو دریافت میکنم و این یعنی این سیستم کار میکنه و خداوند رو سپاس که من رو در فرکانس هدایت قرار داد.

    از ستاد بابت عمل به هدایت درونیشون برای به اشتراک گذاشتن این مطلب با ما بسیار سپاسگزارم.

    حقیقتا من بی صبرانه منتطر یک دوره فوق العاده هستم در راستای بهبود رابطه خودم با خداوند چون از خدا در شب تولدم خواستم بهم افتخار بده رابطم باهاش بهتر بشه و شکرگزارتر بشم. خیلی خوشحال‌تر میشم افتخار این رو پیدا کنم تا هم فرکانس با دوره جدید استاد گل باشم.

    پاینده باشید و در زمره ابراهیم حنیف

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    سلام استاد عزیززم ومریم جان واقعا شایسته

    وهمه دوستان عزیزم در مسیر نور و رحمت وهدایت الهی

    خدارا شکر میکنم که چنین قدرتهای خارق العاده ای به ما داده

    قدرت تجسم قدرت خلق زندگی خودمون

    واستاد الهی ای که اومده وبه طور واضح این قدرت ها روبه ما اموزش میده تا بتونیم ازشون درست استفاده کنیم و زیبا وبه دلخواهمون زندگیمونو بسازیم خدایا شکرت

    استاد من ادمیم که هرجا باشم بعد یه مدت کوتاهی خسته میشم وبرام تکراری میشه ودیگه هیجان نداره(استاد خیلی خوشحالم که این اخلاقم مثل شماست )

    حدود 8-9سالیه که به این شهر اومدیم سال اول به هرجا نگاه میکردم تمام وجودم پر از شادی وشعف میشد انگار درختها گلها ساختمونها جاده ها همه وهمه دارن باهام حرف میزنند وبه روم میخندند ومنم ناخوداگاه تحسین میکردمو ذوق میکردم(استاد جان اون موقع به قانون اگاه نبودم بگذریم که چقدر به این حس من که ذوق میکردم مثل بچه ها ویا دستهامو مثل ژاپنی ها وحالت تعظیمشون روی سینم میزاشتم ویا از ذوق از ته دل میخندیدم ….مسخرم میکردن یا تو ذوقم میزدن طوری که اشکم در میاومد)

    اما بعد مدتی همه چی عادی شد با انکه الان اگاهانه زیبایی ها رو میبینمو تحسین میکنم ولی اون اوائل حسش فرق میکرد استاد الانم دقت که میکنم میبینم اکثر اوقات خودمو تو یه کشور دیگه میبینم با تمام زیباییها ودر حال پیاده رویم تو طبیعت زیبا وبا خودم تکرار میکنم میرم مطمئنم میرم در اصل وقتی

    این کلماتو که ناخوداگاه تکرار میکنم یه ان به خودم میام ومتوجه افکارم میشم

    من همیشه دوست داشتم زبانم خوب باشه که هر جا رفتم بتونم راحت ارتباط برقرار کننم وچون تعیین نکردم کجا رو میخوام وفقط از خدا خواستم هرجا ازادو راحت وشاد وخوشبخت وسلامت باشم خودش منو اونجا هدایت کنه.

    واز اونجایی که ترک زبانم وکشور ترکیه. رو دوست دارم خیلی سعی کردم زبانشونو درست یاد بگیرم وفیلمهایی با زبان اصلی ببینم تا مسلط بشم .

    ولی یه عشق وعلاقه خاصی به زبان انگلیسی دارم واین همه سال از ترس اینکه یاد نگیرم یا چون تو محیط نیستم فراموش میکنم وهزار تا دلیل دیگه که ذهن میاورد ومانع از رفتنم به کلاسهای زبان میشد

    حالا اتفاق جالبی که افتاد ومنو هدایت کرد که حتما باید زبان یاد بگیرم.

    استاد ماه پیش پسرم صدام کرد ماما این فایل استادو ببین خیلی جالبه دقیقا نمی دونم کدوم قسمت بود ولی شما مهمان داشتین یه خانم سیاهپوست بود ویه خانم واقایی که اقاهه ایرانی بود وخانمش معلم مایک بوده تو اون قسمت که شما صحبت میکردین واقعا خیلی فشار ذهنی شدیدی داشتم که ببین اگه زبان بلد بودی حالا میدونستی چی میگن البته من تو تمام فایلها که متوجه نمیشدم همینطور ناراحت میشدم ولی ترسها خیلی قوی تر بودن که من بخوام برم تو دلشون

    خلاصه بعد این فایل یه حس درخواست عجیبی در من شکل گرفت اومدم از خدا هدایت خواستم وتونشانه روزانم دقیقا کامنت یکی از دوستانو دیدم که خیلی واضح میگفت باید بری زبان ونقاشی یاد بگیری اخه نقاشی رو هم خیلی دوست دارم میتونم بگم دیوانه وار ومدتهاست انروز وفردا میکنم .

    استاد اصلا اینقدر این نشونه واضح بود که جای هیچ بهانه ای نمیموند وتا شب مدام تواین فکر بودم و خوابیدم نمیدونم چه خوابی میدیدم فقط یه لحظه متوجه شدم دارم یه کلمه رو هی تکرار میکنم مثل اینکه بخوام حفظش کنما طوری که کلافه شدم وجالبه چشمو باز کردم گوشیمو برداشتم ببینم این کلمه هونی به فارسی چیمی

    شه وسرچ کردم دیدم میشه عسل .تعبیرشو نمیدونم چیه و لی به نظر خودم شاید چون من تو فکر زبان انگلیسی بودم خواسته به من بگه مثل عسل شیرینه

    واین هدایت وراهنمایی خدای بی نظیرم باعث شد من برم ثبت نام کنم وکلاسمو شروع کنم دیروز جلسه دوم بود ومن که قبلا خیلی استرس داشتم دیروز کلی باذوق وشوق رفتم کلاس وخیلی لذت بردم از اینکه خیلی نکات رو من بلد بودم برام یاداوری شد.

    ومطمئنم تا چشم به هم بزنم من میتونم مسلط بشم وراحت صحبت کنم وبه هرجایی که دلم خواست وخدا جونم هدایت کرد برم وراحت ارتباط برقرار کنم و مشکلی نداشته باشم

    ومطمئنم این هدایت شروع اولین قدم مهاجرت بزرگ زندگیمه که خدای عزیزم برام رقم زده همون مهاجرتی که بعد هر مهاجرت کوچیکم همیشه گفتم البته خدا به دلم انداخته که اینها هر کدوم قدمهایی هستن برای اماده ومحکم شدن ودور شدن از وابستگیهاو قوی تر شدن برای مهاجرتی بزرگ که دستان خدا رو باز گذاشتم تا به لطف وکرم واگاهی خودش منو هرجا دلش خواست ببره ومنم با افتخار تسلیمم هر چی بگه ومن انجام بدم اصلا عاشق هدایتهاشم همیشه میگم خدا جونم طوری هدایت کن که من متوجه بشم ودرکش کنم وبهش عمل کنم لذت میبرم وقتی هدایتو حس میکنم میگم چشم انجام میدم تو فقط ارتباطو قطع نکن من عاشق عمل به دستوراتم وبا تمام وجود انجامش میدم بعد به خودم افتخار میکنم که چقدر خدا هوامو داره .

    استاد جان انشالله یه روز بیام از نتایجم از عمل به هدایتم وتسط به زبان وبعدشم مهاجرتم که اونم دعوت خدای عزیزم به بهترین مکان الهی باشه بگم.

    درپناه خدای یکتا ی عزیزم شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دوجهان باشیم همه دوستان واستاد عزیزم.

    چیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1000 روز

    به نام تنها شور و عشق هستی

    خداجونی شکرررررت که انقد باهات صمیمی شدم ‌

    عاشقم برای همه ی معجزاتت تو زندگیم

    سلامتی ابدی

    ارامش عشق شادی خنده ای که مثل رودخونه ای که هی بیشترو بیشتر میشه

    و رب از دونه دنه دستای پر از برکتت پدرو مادر استادم وهمه معجزات وعشقی که بهم داشتی واقعا شکر

    ،،،،،،،،،،،،

    نشونه حرف زدن با خودم

    من این فایل دقیق حال امروزم بود امروز عصری مامانو ابجی دهات بودن اومدم پیشه شون کنارشون انقد احساس شادی عجیب میکردم تو راه پیش خونوادم میگن تو فکرت چقد عوض شدی چقد شاددد ومیگن ابجیه هنرمند دیگه با یه اهنگ معمولی چنان شوری داشتم که نگو اونا به اهنگام میگفتن نوحه ولی اولش کمی گیج شدم چرا منو انقد شاد میکننن پر از شور رقص وهیجان ولی اونا هیچ تعجب کردم عجیب خندم گرفته بود از هر لحظه ام سپاسگزار نهایت لذتو میبردم همه توجهمو روی کامنت میزاشتم رفتیم هیت و جااایی که میخاس از دستم بره تو دلم شروع میکردم میگفتم خدااایی کمک خدایی کمک جمش کن خلاصه زهنمو کنترل کردم زندگیم عجیب قریب رویایی تو اسانی شاهی هست به قبلا انقد کارها برام اسون شدن کلی وقت انرژی تمرکز اوردم برای باورسازی و عشقبازی با ربم

    معجزه کارمو زندگی

    خیلیا رو میبینم زندگی شون هر چی میگزره سخت تر میشه اینا ادمای قبلی زندگیم هستند

    ولی از وقتی استادو میبینم افراد موفق افراد ثروتمند افراد رفیق با رب عجیب زندگیمو میبینم فرق داره ویژه شده همه کارام همیشه رل منم خوشحال کاری اسون لذت بخش عشق خالص وقتی نقاشیام دنبالم هست خقد خوشحالم دنبال یه فرصتم برم سرشون طرح بیشترو بیشتر با اینکه خیلیا تنفر دارند از اینکه یه ساعت بیشتر کار کنند

    امیدو موفقیت شغلی من همیشه دنبال این مشاورا تحصیلی بودم بگن دکتری حسابداری فلان ارزشمند روش مشتری خابیده ثروت روی اونه الان با حرف استاد میگه هر شغلی ثروت توش خابیده منطق میخای

    نشونه موفق نقاشی

    من کمی تو گوگل اینا چرخیدم کلی افراد ثروتمند تو نقاشی پیدا کردم چقد کامنت اتفاقی برخوردم و ایده اومد افراد ثروتمند نقاشو دیدم خوب حالا نقاشی انرژی اثر خلشون ارزشمنده وتونیس فرق میکنه عدالت رب چی میگه

    خدا اونارو دوس داره مارو نداره

    اونا تو بقلشن ما خیلی دوریم

    قانون خدا عاااااشق دونه دونه بنده هاشه وبا تکامل هر چی میخای اوکیه یه زره زمان میبره همین وگرنه خدا مثل پدری غنی عاشق برات همه چی سلامتی شادی زوق انرژی مهارت شغل مشتری ثروت همه چی فکر شو نمتونی بکنی بهت روزی بخشیدهو وما هر خیری که فکرشو بکنیم بهمون خدمت کرده و میکنه

    بحث سپاسگزاری و تکامل

    من زندگیمو میبینم چرخش روغن کاری شده وداره حرکت میکنه نشونش این شادی وبهبود های زندگیمه

    مهارت سپاسگزاری

    واقعا گاهی زهنم میبرتم که منفی شه قرقرر کنه بگه سخته خودتو خسته میکنی هیچ فایده نداره یا کمبود هارو هزار برابر بزرگ میکنه فقرو کمبود رو یاد خدارو ببره عشقشو ولی به انی نمیکشه صدای قلبم بلند میشه کمک کمک من دختر لوس لوس خودددم خخخ خیلی خودمو دوس دارم ولی دیگه دارم روش کار میکنم رو منطقش

    بعد دیگه داشتم میگفتم تا صدا در میاد خداااییی ببرم تو بقلت تو پناه خودت میخام احساسم عالی باشه به دقیقه نمیرسه اصلا به طور جادویی فراموش میکنم و باز اون شادابیم بیشترو بیشتر میشه از اینکه همیشه همراهو کنارمی نهایییییت سپاس با احساس فوقالعاده عشق اغوش خالصانه

    21شهریور 1403

    نشونه تازگی دلم میخاست امروزفایل جدید از استاد ببینم چند بار اومدم نبود بعد اومدم دهنم باز موند اخیش بازم بخشیدی عاشقتممم

    نشونه دوره دوازده قدم تازگی من دوره خریدم میخاستم مطمن بشم دوره درست خریدم با تعریفاتش خیالم راحت شد توی تمرین میگفتین کاری که هر چی روش زمان میزاری سه روز نهایت شوق و لذت رو برات داره راحت انجام میدی الان این فایلم عجیب گفتین

    در پناه تنها عاشق وفرمانروا…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    بنام خداوند دانا و توانا و عالم و محیط به تمام‌جهان هستی ، خداوند هدایتگر و اجابتگر ما

    خداوندا هر آنچه دارم از آن توست و از تو به من رسیده

    استاد این فایل و که گذاشتید روی سایت بعد از مدتها که منتظر فایل جدیدتون بودم و‌همیشه سایت و چک میکردم ، چه ذوق و شوقی کردم

    این چند روز فایل و تصویری و صوتی دیدم و نوشتم ، کامنتهای دوستای هم مدار م خوندم تا اینجا و گفتم خودم‌هم بنویسم.

    من خودم بیشتر از قدرت نوشتن و کلام برای خواسته هام استفاده کنم ، ماهها قبل یک دریم بورد واسه خودم درست کردم ، با دیدن این فایل تون یادش افتادم ، درسته هنوز به خواسته هام نرسیدم . اما کلی ایمان و باور و اطمینان قلبی در من زنده است و میدونم اون همزمانی هاش ، اون‌مکان و زمان مناسب رسیدن و تحقق خواسته هام میاد .

    این فایل تون‌و نتایج دوستان و که دیدم کلی آگاهی های جدید واسم داشت ، چقدر خوب شد که بعد از 5 سال این فایل و واسمون گذاشتید ، خودش یک دوره کامل هست.تمرین و تمرین و‌تمرین و تعهد و تعهد و‌تعهد می‌خواد که انجامش بدم .

    شما چقدر واسمون الگو هستید با رسیدنتون به خواسته هاتون ، با تجسم های شفاف و واضحی که در شرایط سخت زندگی تون داشتید .

    چه جهان زیبایی داریم که میتونیم خلق کنیم زندگی مون رو با ایمان و باور و تجسم مثبت آرزوهامون .

    این فایل آموزشی تون و کامنت هاش واسه من‌دانشجوی موفقیت ، خیلی ارزشمنده .

    اونجایی که گفتید ما با بودن تو سایت و کار کردن روی خودمون تنها میشیم یه روزهایی، واقعا واسه بیشتر مون اتفاق افتاده ، و‌ چه تنهایی لذت بخشی هم هست بهبود و‌رشد فردی و بودن در کنار کسی که همیشه با ماست خداوند خالق و توانا ، اگر با فایلهای شما توحید و معنویت و درک کرده باشیم. عاشق این تنهایی و نزدیکی مون به خدا هستیم .و میدونیم اون آدم ها و دوستای هم فرکانس به موقع میان و اگر مدارس عوض شه با ما ، از زندگی مون خارج میشن ، جدا بودن از بدنه جامعه و آدم هایی که تو درو دیوار آن ، من‌خودم به شخصه این روزها تنهایی مو ترجیح میدم به بودن در جمع و‌گروه و افرادی که صحبت هاشون و کلام شون من و از مدار زیبایی ها و هماهنگی با خودم‌و خدای درونم دور میکنه .

    خدایا شکرت برای بودن در این سایت الهی

    خدایا سپاس برای همه داشته هام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      نسترن نیشابوری گفته:
      مدت عضویت: 1266 روز

      سلام سمیرا جان عزیزم

      خداقوتت

      دقیقاااا با حرفاتون موافقم

      انگار اولین و به نظر من با ارزش ترین نتیجه ای که بعد از ورود به سایت و تعهد به کار کردن روی خودمون ایجاد میشه همین تنهایی

      من اینقدرررر تنهاییم رو دوست دارم ک حتی گاهی اوقات تعمدااا با آدم ها طوری حرف میزنم که بفهمن دارم میپیچونمون و برن از اطرافم

      من ابدااا انطوری نبودما عاشق این بودم دوستای زیادی داشته باشم

      عاشق این بودم که کل آدم اطرافم باشه اما الانا کاملا متفاوت شدم

      حتی یهو تصمیم گرفتم کارمو عوض کنم که با آدمای کمتری در ارتباط باشم

      مرسی از کامنت زیبا و توضیحات عالی و واضحتون

      عشق و نور الهی همواره روشنگر مسیرتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمیرا سعادتمند گفته:
        مدت عضویت: 1526 روز

        سلام نسترن عزیز ، دوست هم فرکانسی ام

        چقدر امروز خوشحال شدم از نقطه آبی که واسم اومد با کامنت قشنگی که برام گذاشتی ؛

        این حس تنهایی لذت بخش و فقط ماهایی که اینجاییم و عضو زیباترین مکان مجازی دنیاییم درک میکنیم . این مراقبه و بودن در کنار کسی که همیشه همراه همیشگی ماست ، هماهنگی با خود و خدای درونمون ،

        به قول شما اونقدر قشنگه برامون که حتی به عمد میخوایم دور بشیم از آدم‌ها و اطرافیانمون ، حتی یه مواقعی از نزدیکان و عزیزانی که داریم اما در مدار و فرکانس ما نیستند.

        دوست نازنینم. در پناه خدای یکتا براتون بهترین هارو آرزو دارم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    هدا روحی گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    سلام استاد عزیزم.

    چقدررر جالب! چند روزی هست که یک تجربه ای از خودم تو ذهنم بود که کامنت شو تو سایت بزارم ولی مونده بودم کجا بنویسم و امروز صبح که سایت و باز کردم دیدم چقدر تجربه ی من با صحبت هاتون در ابتدای فایل همخوانی داره…

    استاد عزیزم همون طور که قبلا هم گفتم من کلا با کلام شما با این مباحث آشنا شدم یعنی قبلش با هیچ استادی کار نکردم و شما اولین و تنها ترین استاد تو این حوزه برای من بودید و امید به خدا خواهید بود.

    چند وقت قبل صحبت های یکی از اساتید و شنیدم که بیشترین حول محور صحبت هاشون مدیتیشن بود و می گفت هیچچچ راهی برای رسیدن به خودشناسی و آرامش و خلق زندگی دلخواه جز مدیتیشن نیست می گفت اگر مدیتیشن نمی کنید من جوابی برای سوالات شما ندارم!

    و استناد بیشتر حرف هاشون هم به آقای رم داس بود اگر اشتباه نکنم؛ حالا من این بنده خدا رو هم نمی شناسم…

    خلاصه منم کنجکاو شدم گفتم بزار به شیوه ای که این بنده خدا می گه اون مدیتیشن پایه ای و انجام بدم (من تا حالا مدیتیشن به شکلی که عموم می گن تجربه نکرده بودم و تو این سال ها فقط و فقط با آموزش های شما پیش رفتم)

    شکل مدیتیشن ماندن در لحظه ی حال بود یعنی باید حداقل ده دقیقه با چشمان باز یا بسته به شکل نشسته تمرکزمون و روی تنفس مون می زاشتیم دم و بازدم همین…

    و قبلش هم کلی تکرار کرد که کسی که تا حالا مدیتیشن انجام نداده به احتمال زیاد پرش فکری داره این کاملا طبیعی هست هر موقع متوجه شدید دوباره برگردید به دم و بازدم…

    خلاصه من نشستم و به عنوان اولین تمرین مدیتیشن حتی ثانیه ای پرش ذهنی نداشتم! و خیلی برام عجیب بود!!

    استاددد یهو یک ندایی تو قلبم گفت هدا اینا همش اون راه های فرعی هست (به قول خودتون ادا و اطوار) تو دقیقا تو تمام این سال ها با شیوه ی کنترل ذهنی که از استاد یاد گرفتی، با مفهوم واقعی تقوا که آشنا شدی در هر لحظه داری مدیتیشن می کنی…

    من بواسطه ی تمرینات کنترل ذهن تو دوره های مختلف شما، یاد گرفتم اگر دارم آشپزی می کنم آشپزی کنم و لذت ببرم اگر دارم کار می کنم، کارم و انجام بدم و تمرکز داشته باشم و هر لحظه که افکار ناخواسته تو ذهنم اومدن اعراض کنم…

    همین اعراض کردن یعنی در زمان حال موندن.

    من تو تمام این سال ها با همین تمرینات ساده که تو دل آموزش های شماست داشتم مدیتیشن می کردم و این و هم بگم من ذاتا آدم بسیار عجولی بودم و گاهی همین الان هم هستم ولی آروم آروم در کنار شما و آموزش هاتون یک طمانینه ی خاصی در حرکاتم ایجاد شده که وقتی دقیق می شم شروعش از اون آرامش درونی که حاصل کار کردن روی دوره های شما بوده ایجاد شده….

    من در زمان حال بودن یا آگاهانه به اون آینده ی دلخواه رفتن و از شما تو قالب کنترل ذهن و تجسم یاد گرفتم. من یاد گرفتم تجسم درست دیدن نقطه ی پایانی هست نه مسیری که نمی دونم و با فکر کردن بهش دلسرد و ناامید می شم…

    نمی خوام بگم‌مدیتیشن خوب نیست یا برای آرامش درونی حواب نمی ده صحبتم اینه اون راه مستقیم نیست! یا تنها راه نیست!!

    استاد عزیزم خواستم با این تجربه م بگم تمام راه هایی که اساتید دیگه گاها تنها راه رسیدن به موفقیت می دونن شما دارید تو دوره هاتون به ساده ترین شیوه بیان می کنید دیروز هم تو کامنتم در جلسه ی 15 روانشناسی یک مثال یک استاد خارجی دیگه رو هم گفتم که دقیقاااا بر عکس شما می گفت!

    من این چند تا صحبت اساتید و هم بواسطه ی کاری که دارم گاها اتفاقی می شنوم چون به شکل کاملا آگاهانه تو این زمینه خودم و از شنیدن آگاهی هایی که ممکن هست من و از مسیر دور کنه و باورهای اشتباه بهم بده دور نگه می دارم. و می دونم که حتی شنیدن این حرف ها هم هدایت خدا برای کمک به من در راستای باورسازی درست بودن مسیرم در کنار استاد بوده.

    از اینجای صحبتم با دوستان هم فرکانسیم هست نرید نرید لطفا نرید جای دیگه دنبال راه میان بر، برای رسیدن به حال خوب و موفقیت باور کنید استاد داره مستقیم ترین راه و بهمون نشون می ده همون صراط مستقیم با پراکنده کردن تمرکزتون روی آگاهی های مختلف فقط مسیر و برای خودتون طولانی تر می کنید.

    استاد خیلی دوستون دارم همچنین مریم جان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: