https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم خانم شایسته محترم دوستان ارزشمندی که متفاوت از دیگران فکر میکنن متفاوت از دیگران عمل میکنن و متفاوت از دیگران نتیجه میگیرن و قابل تحسین و ارزشمندن برگزیده هستن ادمهای بزرگی هستن که میتونن این موضوع رو درک کنن و متعهد باشن که ما خدای هستیم در این کیهان که قدرت خلق زندگیمون رو داریم موضوعی که خیلیا نمیتونن اصلا بهش فکر کنن چ برسه باور کنن و قبول کنن گرچه درک و قبولش واقعا نیاز به تکامل و درک کردن داره تا برای ذهنمون منطقی بشه ولی گاهن به خودم میگم یغه خودتو نگیر عاشق خودت باش بی قید و شرط و همین جایگاه فرکانسیم که هستی هر ادمی نمیتونه باشه و بخاطر این میگم جای تحسین داره و کسای که تو این فرکانس هستن و کامنت منو میخونن بدونن ادمهای بزرگی هستن باید برای خودشون کف بزنن،تجسم که استاد در موردش صحبت میکنه واقعاااا تو زندگی من از وقتی که با قوانین اشنا شدم به شکل معجزه اسایی کار کرد و یادمه برای اولین بار وقتی گوشی جی فایو 2016قدیمی و ترکیده داشتم ان باکسین گوشی 12 پرومکس رو تو پیج استاد دیدم و خاسته من با جای که بودم 33 برابر فاصله داشت ینی گوشیم رو کی جی فایو بود 600 هزار تومن فروختم و 12پرومکس سفید که خاستم بود و گوشی بروز اون سال بود 33 میلیون خریدم ینی تقریبا 33 برابر ارزش گوشی که دستم بود ولی استاد همیشه میگه به خاسته ای ک برات بزرگ نباشه میرسی و برای ذهن من با اینکه هیچ پولی نداشتم بزرگ نبود من هرشب اون ویدو ان باکسین 12 پرومکس استاد رو میدیدم تجسمش میکردم که تو دستمه فقط رنگشو تو ذهنم تغیر میدادم چون سفید دوس داشتم گوشی استاد ابی بود و خلاصه تجسم میکردم که دارمش دارم ذوقشو میکنم ازش لذت میبرم دوربینای پشتشو نگاه میکنم و جالبه استاد میگه کامنت بزارین من همین الان که دارم کامنت میزارم حسم بهتر شد و بیاد اوردم که من هستم که توانایی خلق زندگیمو دارم و چی قشنگ تر از این به ادم حس قدرت حس ارامش حس اعتماد به خودش و خداوند رو میده میدونی احساس الانم اینه که من همون ادمم خدای منم همون خداست و چالشای الانمم باز میتونم با تجسم خلاقانه و با بیاد اوری این موضوع حل کنم و چقدر الان که کامنت دارم میزارم ارامش بیشتری رو دارم تجربه میکنم احساس میکنم باز دوباره دارم به خداوند اجازه میدم منو از طریق راهای که خودش میشناسه به خاستم برسونه و خلاصه تجسم اون گوشی و دیدن فیلم ان باکسین گوشی استاد رو هرشب با ذوق و با عشق میدیدم و اصلا به راهش و پولش فکر نمیکردم چون اصلا راهی به ذهنم نمیرسید پولی نداشتم فقط درک کرده بودم که اون چیزی رو که با ذوق و با حس خوب تجسم کنم و به راهش فکر نکنم و راهشو بسپارم به اوس کریم اون خودش بلده و اگر برای من بزرگ نباشه برای اونم بزرگ نیست پس میتونه انجامش بده و خدا بقول استاد شکل میگیره به اندازه باور من بزرگ یا کوچیک میشه و خلاصه خدا شاهده یک ماه کمتر زمان برد از اولین باری که ان باکسین 12 پرومکس رو دیدم تو پیح استاد تا زمانی که خریدم و تو دستم گرفتم و دوستم وقتی که میخاست سیم کارت گوشیمو برام بندازه گوشیمو گرفت و گفت گوشیت این بوده گفتم اره گفت پرواز کردیا و چ احساسی داری خندیدم و گفتم اره، ولی نگفتم که بابا من 1000بار تو ذهنم این لحظه رو تجسم کردم الان تو دست گرفتنش برام طبیعیه فقط کارکردش بود که جذاب بود، و چقدر خوبه ادم بیاد بیاره که خدا میتونه از راهایی که ما فکرشو نمیکنیم برامون راه گشا باشه ما رو به خاستمون برسونه زمانی که باور کنیم چقدر قدرت تجسممون بالاست و چقدر میتونه از راهای باشه که اصلا نتونی بهش فکر کنی فقط باید این اجازه رو بخدا بدیم ک وارد زندگیمون بشه و انجامش بده و سوپرایزمون کنه خدا میگه جهانی رو برای تو و تو رو برای خودم خلق کردم پس واقعا جایگاه ما کجاست چرا منه رضا گاهن فراموش میکنم و بخار همین استاد میگه این اگاهیا نیاز به تکرار نیاز به تمرین و توجه داره، خدا رو شاکر و سپاسگزارم بابت حضورش بابت استاد عباسمنش عزیز بابت این همه ادم متفاوت و خانواده بزرگ عباسمنش که لایق عشق لایق احترام لایق قدرت ثروت نعمت ارامش خوشحالی و سلامتی هرچی بیشتر هستن، شما رو به دستان قدرتمند و توانمند تک مالک ملک هستی میسپارم
سلام خدمت شما استاد محترم و خانم شایسته عزیزم… و دوستانی که کامنتمو میخونن..
خواستم تجربه خودمو از تجسم کردن بگم…
من خانه دار هستم… قبلا شاغل بودم اما به خاطر مسائلی فعلا در خانه هستم و عملا حقوق یا پولی ندارم…. مگر اینکه همسرم هر از گاهی در حد یکی دو سه تومن در طول ماه بهم بده… که اینم خرج چیزای ضروری و اولیه میشه….
از چند روز قبل از روز مادر که دیروز بود، من دائم توی ذهنم تجسم میکردم که واسه مامانم و مادر شوهرم هدیه خریدم… و دارم این هدیه رو بهشون میدم…. و تصور میکردم که برای تولد روزانا مبلغی بیشتر از چیزی که همیشه بهش میدادمو دارم به حسابش واریز میکنم….
من دائم اینارو توی ذهنم مجسم میکردم.. حتی موقع شستن ظرفا، موقع نظافت خونه و….
من در طول روز تجسم میکردم اینارو…. گاهی به ذهنم میرسید که اخه چه طوری؟! تو که هیچ پولی نداری… اما همون لحظه فورا میگفتم من نمیدونم چطوری. چطوریش فقط با خداس. من فقط تجسم میکنم…. و در حین تجسم کردن از خدا سپاس گذاری میکردم که خدایااا مرسی که پول رسوندی تا هدیه روزانا رو واریز کنم… خدایا مرسی که لباس مامانم و مادر شوهرم که براشون گرفتم انقددد خوشکله انقددد بهشون میاد….
در کمال ناباوری یکی دو روز بعد از جایی که فکرشم نمیکردم بهم پول رسید و من تونستم چیزایی که تجسم میکردمو مو به مو ببینم که به واقعیت تبدیل شده…..
من حیرت زده بودم باورم نمیشددد خدااااای من قانون داره جواب میده،،، من حسمو خوب نگه داشته بودم در طول روز و مدام شکر گزاری کرده بودم و حالا داشتم میدیدم که تجسم هام به واقعیت تبدیل شده… اونم به اسونی هر چه تمام تررر…
من قبل از تجسم کردنم به خدا یه چیزی گفتم.. گفتم خدایا من اصلا باور نمیکنم که بتونم هدیه بگیرم برای روز مادر،،، و خیییلی دوس دارم این کارو انجام بدم اخه پارسالم چیزی نگرفتم براشون…
گفتم خدایا اگه این سه تا چیزی که من دارم تجسم میکنم اتفاق بیفته من ایمانم هزاااااار برابر میشه…. و اینو یه نشونه میدونم از طرف تو.. یه علامت که بهم میگه تو ادامه بده به این مسیر من پشتتم من حمایتت میکنمم….
خدای من اتفاااق افتاد…
چیزی که من تجسم میکردم اتفاق افتاد حتی بهترش..
خدایا من ایمانم هزار برابر شددد…
خدایا من پرقدرت این مسیرو ادامه میدم،،، نمیزارم که حسم بد بشه و اگاهانه حال خودمو خوب نگه میدارم و یکی یکی خواسته هامو تجسم میکنممم
خدای بی نظیر من شکرررررت ممنونممممم دورت بگردمم.. عاشقتمممم… خدایااا شکرتت
بازم سلام به استاد جونم به مریم گلی و همه دوستان گل گلی نازم .
و کامنت سوم برای نکات مثبت :
یعنی استاد من عاشق این راحتی شما هستم ، دوربین رو بدون وسواس گذاشتین و فیلم گرفتین
چقدر زیبا و روان صحبت کردین مثل همیشه موضوع رو راحت و با مثال از خودتون بیان کردین و این بی نهایت برای من مخاطب دلچسب و تاثیر گذار هست .
تیشرت سفید و زیبا تون با اون طرح زیبا هم که دیگه هیچی .
چقدر اون لحظه که بیرون از خونه رفتید حس خوبی داشت خصوصا وقتی گفتید تصویر همچین خونه و فضاهایی جز خواسته هاتون بوده ،خیلی حس خوبی گرفتم . آره همینه منم به خواسته هام میرسم منم راهش رو بلد شدم فقط باید اراده ام رو قوی کنم باید با توکل قدم بردارم ،باید ذهنم رو جهت بدم به خواسته ها .
من رسیدن به خواسته ها رو بارها تجربه کردم و دوره 12 قدم منو به خیلی از خواسته هام رسونده.
چه خونه های ویلایی زیبایی همه جا سرسبز و زیبا ،
هوا تمیز و آب روان که پر از حس خوب و سرشار از پاکی هست ،خدایا شکرت .
نوش جونتون هر چی که خلق کردین استاد جانم ،
لایقش هستید .
مریم عزیزم ممنون که این فایل های بینظیر رو با ما به اشتراک میذاری از خدا براتون بهترین ها رو آرزو دارم .
خدای من ممنون و شکر که در این مسیر عالی قراردادی
سپاسگزارتم
دوستتون دارم با عشق و آرزوی دیدن روی ماه شما دو عزیز دل و بغل کردنتون ، سلام بلند و گرم و صمیمی کیانا دختر 8 سالم رو هم بهتون میرسونم گفت که حتما بهتون بگم خیلی دوستتون داره .
میگه بهتون بگم که داره قدم اول جلسه یک رو کار میکنه و دو بار گوشش داده و قرار چکاپ فرکانسی رو انجام بده ، نمی دونم توی این سن براش زود هست یا نه ولی خودش خیلی علاقه داره .
استاد من تازه فهمیدم بعد از 3بار کل دوره 12قدم رو مرور کردن یعنی 2سال و نیم،که منظورتون از این جمله که گفتید اگر یتونید ذهنتون کنترل کنید میتونید زندگیتون رو خلق کنید
یعنی خداوند این فکر رو برام گذاشته تا بتونیم زندگیمون خلق کنیم،یعنی به احتمالاتی فکر کنیم که ممکن پیش بیاد
تازه فهمیدم میگفتید جهان در هر لحظه داره تغیر میکنه،یعنی تو میتونی با افکارت شرایطت رو به نفع خودت تموم کنی،من تازه اینو فهمیدم حالا تازه باید شروع کنم به تمرینش،
همش به خودم میگفتم من که رو خودم کار میکنم پس جریان چیه به حدی که دلم میخواد استقلال مالی نمیرسم،
من مطما شدم که از همین الان استارت خوشبختیم خورد چون انگاری راز خودمو کشف کردم
تازه فهمیدم دلیل عبارت تاکیدی برای تکرار چیه،که بابا دارید کاری میکنید که فکرمو کنترل کنم رو موضوعاتی که از خدا میخوام
تازه انگیزه گرفتم،باور های درست،اگر افکارمو جهت دهی کنم در مسیر خواسته هام یعنی همین،
چقدر غافل بودم از انرژی ذهنیم،چقدر فکر میکردم زندکی من همینه دیگه حالا یکم کار کردم رو خودم یکم عوض شده ولی دیگه همینه بهتر از این نمیشه که
خداروشکر این فایل رو گذاشتید،پرودکارا یاریم کن بیشتر جهت دهی کنم خواسته هامو ،و بسازمش اون خونه ماشبن اون موتور اون درامد اون دارای،
موقعیت الان من بخاطر افکار قبلی خودمه
این جمله رو بارها بهمون گفتید چرا تو این فایل درکش کردم،عجیبه الله اکبر
بخدا قشنگ مطما شدم که من به هر چی فکر کنم میتونم بسازمش
تجسم همون فکر های هست که در طول زندگیم دارم،
جالبه من به انچه میخوام در طول زندگیم فکر نمیکنم،پس دلیل همین چیزهای که دارم بیشتر نمیشه همینه،
درگیر روز مرگی شده بودم با همین چیزهای که هست،در صورتی میتونه بهتر بشه
الان خدارو فرمانروای نعمت هام میدونم،
پس من میتونم با افکارم تغیرش بدم،پس سرمایه گذاری میکنم رو خودم
مثل استاد
من میتونم زندگی خودمو بسازم،چه حالی من ارزوی خواسته هامو داشتم الان احساس کردم میشه داشتش
به دنبال نشونه اومدم توی سایت و همین که چشمم به این فایل افتاد فهمیدم که نیاز نیست الان روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن بزنم وهمین فایل احتمالا نشونه منه و دیدم که بعععله. چقدر لذت بردم و چقدر از تجربیات گذشته خودم با حرفاتون بهم یاد آوری شد و خیلی خوب یادم اومد که اگر یک بار تونستم با استفاده از تجسم و نگه داشتن خودم توی فرکانس اون خواسته و توجه بهش، خلقش کنم، بار دیگه هم میتونم چون قانون همون قانونه قانون جهان که عوض نمیشه. خدایا شکرت.
جالب تر اینکه الان از اونجا که طبق تجربیات قبلیم، میدونم عمل به صحبتاتون درخصوص تجسم امری ضروری هست واسم، یه حسی داشتم که باید این حرفا رو گوش کنم، باید عمل کنم و جدیتمو حس میکردم راجع بهش درصورتی که درحالت عادی حتی اگه هزینشو پرداخت میکردم هم این جدیتو نداشتم به این صورت و الان انگار حالا که تو شرایطی قرار گرفتم که مجبور به عمل به این اموزه ها شدم چون تجربم هم ثابت کرده درسته، حالا حس جدیتشو بهتر درک کردم و چقدر خوبه اگه تا قبل از اینکه جهان مجبورمون کنه، خودمون این حرفا و آموزه ها رو جدی بگیریم و بهشون عمل کنیم. من شاید بهای مالی میپرداختم اما بهای زمانی و ذهنیم به قدر کافی نبود و الان منظورتونو بهتر درک میکنم که چقدر مهمه در تمامی ابعاد بها رو بپردازیم و الان واقعا حس تعهدشو تو این شرایط بهتر درک میکنم. یه جورایی خوشحالم و حالم خیلی خوبه حس میکنم معجزه توی تک تک لحظات زندگیم تو راهه همونطور که زمانی که به درستی عمل میکردم و ذهنمو کنترل میکردم بود، همونطور که وقتی شما از زندگیتون تعریف کردین معجزه توی تک تک لحظاتش بود و یاد اون حرفای توی فایل داستان هدایت الهی افتادم. خلاصه که استاد خیلی ممنونم ازتون که همیشه دستی از دستان بینهایت خداوند هستین که برای هدایت ما فرستاده شده ممنونم که تجربیات و آموخته هاتون رو اینقدر زیبا با ما به اشتراک میذارین و ممنونم از اینکه این محیطو فراهم کردین تا تجربیات بقیه افرادم با ما در خصوص معجزات زیبایی که خلق کردن به اشتراک گذاشته بشه.
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته عزیز و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، چقدر فایل فوقالعادهای بود، چه نکتههای طلایی رو گفتید، اینکه هیچ شرایط دائمی وجود نداره، هر چیزی رو تجربه میکنی چه در زمینه مالی، چه روابط، چه سلامتی بخاطر باورهای گذشتهات بوده، تو خلقش کردی، هیچ چیزی از قبل مشخص نشده.
چقدر نکته مهمی درباره تجسم گفتید، همه ما فراموش میکنیم، فکر میکنیم اگر پول بیشتر میخوایم باید بیشتر کار کنیم، هر کسی نون بازوش رو میخوره، چه کاری انجام بدم، چه شغلی داشته باشم، پول بیشتر بسازم، درحالیکه فراموش میکنم قدرت افکارم رو، فراموش میکنم این افکار وقتی به اندازهای تکرار بشن شروع میکنن به کنترل کردن بقیه افکار و باور درست میکنن و این باورها دارن اتفاقات رو رقم میزنن.
نکته بعدی اینکه خیلی افراد فکر میکنن من بلد نیستم تجسم کنم، بابا، تو داری در هر لحظه این کار رو انجام میدی، تجسم کردن مثل نفس کشیدنه، وقتی داری یه کاری رو انجام میدی اما ذهنت یه جای دیگه است و اغلب به ناخواستهها فکر میکنی، داری تجسم میکنی، یک اس ام اسی که ظاهرش نادلخواهه دریافت کردی و چون نمیتونی ذهنت رو کنترل کنی، چون این ذهن ناآگاهانه به ناخواستهها فکر کرده، چون نمیدونه قانون رو، چون نمیدونه اهمیت کنترل ورودیها و جهت دهی آگاهانه به سمت مثبتها رو، چون از این موارد آگاهی نداره، اس ام اس میاد و این شروع میکنه داستان سرایی کردن، توی ذهنش یه فیلم میسازه با کیفیت 4k و تجسم میکنه درباره چیزهایی که نمیخواد و همونها هم توی زندگیش رخ میده. اگر شرایط نادلخواهه، تو خودت خلقش کردی، این اولین قدم برای تغییر شرایط هست، پذیرفتن صد در صد مسئولیت زندگی.
استاد جان، واقعا ازتون ممنون و سپاسگزارم که اینقدر زیبا و عاشقانه قانون جهان هستی رو برای ما توضیح میدی.
شروع کردم به نوشتن این کامنت که هم مطالب این جلسه رو مرور کنم و هم اینکه از شما و خانم شایسته عزیز تشکر و سپاسگزاری کرده باشم.
کار ما چیه؟ وقتی جهان داره واکنش نشون میده به کانون توجه ما، به افکار ما، ما هم باید به چیزهایی که دوست داریم توجه کنیم، چون یه فاصله زمانی بین تجسم کردن و واقعیت کنونی ما وجود داره، به چیزی که فکر میکنیم، همون موقع اتفاق نمیوفته، بلکه وقتی ادامه میدیم و این فرکانس قوی میشه، اتفاقات رو رقم میزنه، ما قبلا ناآگاهانه از این قدرت ذهنیمون استفاده میکردیم و درواقع واکنشگرا بودیم، تمام کار ما اینه که یاد بگیریم افکارمون رو به سمت مثبتها جهتدهی کنیم و خالق شرایط بشیم نه واکنشگرا نسبت به شرایط و اینطور هم نباشه که کمالگرا باشیم، باید روی خودمون کار کنیم اما بدونیم که توی دنیای مادی چیزی به اسم صفر و صد وجود نداره، همه چیز آروم آروم بهتر میشه، هیچ کس نیست که هیچ زمانی دچار احساسات منفی نشه، هیچ کس نیست که بتونه همیشه در همه حال بهترین فرکانس ممکن رو بفرسته.
استاد جان، چقدر فضای قشنگی بود، چقدر تحسینتون میکنم که این خواستههای خودتون رو با تجسم خلق کردید، چقدر دریاچه زیبایی، چقدر قانون جهان هستی ساده است، این ما هستیم که فکر میکنیم، نه، حتما باید یه چیز پیچیدهتری باشه. تجسم چیه، من باید یه کاری انجام بدم، مثل اینکه خیلی افراد باور نمیکنن که خودشون هستن که دارن زندگیشون رو با افکار و باورهاشون میسازن، اونجاییکه اون رئیس بانک به استاد گفت: این کارها رو انجام میدید، اینطور میشه و اعتبارتون میره بالا و میتونید چیزهای قسطی بگیرید و اگر به موقع قسطها رو پرداخت کنید، باز اعتبارتون بالاتر میره و هیچ کسی نبوده که بدون کردیت تونسته باشه یه حرکتی بزنه، یه خونهای بگیری، وقتی ما خالق زندگیمون هستیم، هیچ چیز از قبل مشخص نیست، میایم میسازیمش، میایم افکارمون رو جهت میدیم به سمتی که میخوایم، میایم ورودیهای مناسب به خورد ذهنمون میدیم، میایم با خودمون حرف میزنیم، این حرف زدن خودش باعث میشه ذهن کنترل بشه، به چیزهای منفی فکر نکنه و خواستههامون وارد زندگیمون بشه.
امیدوارم همه دوستای عزیزم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام خدمت همه ی دوستان هم فرکانسیم،استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
گام 26: خداروهزاران بار شکر که من رو در این دوره ی فوق العاده قرار داد و تونستم اگاهی های این فایل هارو دریافت کنم و معجزات پشت سرهم برای من رخ بده،خداروهزاران هزار بارشکر که زندگی من در عرض یک ماه اینقدرررر تغییر مثبت کرد که از شدت خوشحالی بعضی موقع ها گریه ام میگیره.توی این یک ماه خیلییی کنترل ذهن کردم، خیلیی سعی کردم به خودم قانون تکامل رو یاداوری کنم که عجله نکنم. ادامه دادم، پیش رفتم،تایم گذاشتم،ایمانم هر بار بیشتر وبیشترشد، دوست هام رو گذاشتم کنار، خودم رو با بقیه مقایسه نکردم، شبکه های مجازی رو قطع کردم،صبح ها زود از خواب بیدار میشدم که کنار کارهام این دوره رو هم گوش بدم و پیش برم، هر گامش خودم رو متعهد کردم که روندم رو کامنت کنم و معجزات از راه رسیدن.
خداجونممم شکرتتتت شکرررتتت
من نزدیک 2 یا 3 سال میشه که زیرکلاویه های پیانوم خراب شده و پولش برام جور نمیشد که بتونم درستش کنم. تابستون رفتم کلاسش رو ثبت نام کردم ولی هر بار برای تمرین کردن باید میرفتم اموزشگا تا بتونم از پیانوی اونجا استفاده کنم. کلی هزینه رفت و امدم میشد، کلی انرژیم گرفته میشد و یه روز کلافه و خسته رفتم پیش یه تعمیرکار پیانو که توی شهرمون حرف اول رومیزد.
خیلی معروف بود و همه میگفتن کارش خوبه و وقتی باهاش در مورد قیمت صحبت کردم بهم گفت 7 میلیون تومان و از یکی پشت تلفن شماره کارت گرفت، بهم داد که براش واریز کنم و پیانوم رو بیاد درست کنه. بهم هم گفت این قطعات قیمتش با دلار هست و اگه دیر اقدام کنی قیمتش میره بالا.
دیگه پیگیرش نشدم چون پولش رو نداشتم.
به لطف و کمک خدا با این دوره ی فوق العاده من هدایت شدم به یه شغل عالیی با درامد بالا و ساعت کاری خیلی کم.بخاطر شغلم خدارو بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم،خیلیییی بهم احساس عالیی میده و من رو راضی کرده خداروشکر.
درست کردن پیانوم چند ساله که توی برنامه هام هست و نمیتونستم بخاطر پولش درستش کنم.
5 میلیون تومن به کمک خدا جمع کردم و شروع کردم به پرس و جو برای پیدا کردن تعمیرکار.
میدونستم که اخرین بار بهم گفتن 7 تومن باید هزینه کنی ،میدونستم که دلار از اون موقع تا حالا خیلیی بالا رفته ولی اینا برای من مهم نبود. گفتم خدایا هدایتم کن تو برام جورش کن، همین جوری که هدایتم کردی به این شغل عالی،همین جوری که من رو توی مدار شنیدن اگاهی های ناب دوره خانه تکانی قرار دادی این رو هم برام جور میکنی. من نگران نیستم.
توی گوگل تعمیرکارهای پیانوی شهر خودمون رو سرچ کردم و به اولین شماره توی اولین سایت زنگ زدم.
یه پسر جوانی بود که بهم گفت هر اکتاو رو 700 هزارتومن میگیرم که 7تاش میشد 4میلیون و 900 تومن و 300 هزار تومن هم دستمزد میگیرم.
این درحالی بود که اون تعمیرکاری که تابستون رفته بودم پیشش، یک میلیون دستمزد میگرفت تا پیانوم رو درست کنه.
یکم ازش درمورد کارش سوال کردم و بعدش که تلفن رو قطع کردم گفتم خدایا من نمیدونم کدومشون کارشون خوبه،از طرفی هم خودت میدونی دل خودم با اون تعمیرکار معروفس که همه کارش رو تایید میکنن ولی پول اون رو ندارم.
خودت هدایتم کن،خودت راه رو نشونم بده.خودت برام بهترین رو قرار بده.
قیمتی که پسر جوان گفته بود خیلیی خوب بود و اندازه ی پول من بود ولی نسبت به کارش شک داشتم و نمیدونستم قطعه ای که برای من می یاره فیکه یا اصله.
اخرش براش دعا کردم و بیخیالش شدم و سپردمش به خدا.
اینم بگم که من نزدیک 3 یا 4 روز بود که طبق گفته ی استاد توی دفترم خواسته هام رو مینوشتم که درست کردن پیانوم یکی از خواسته هام بود. توی فایل معجزه ی تمرکز 100 در 100 بر هدف، استاد راهکاری رو برای رسیدن به خواسته ها گفتن که اولین مرحله نوشتن خواسته ها بود ومرحله ی دوم هم باور پذیری بود. من این دوتا مرحله رو 3 یا 4 شب بود که مینوشتم.
فرداش وقتی از دانشگا اومدم دوباره رفتم تو سایت همین تعمیرکار جوان و دیدم توی همون پاساژی که من تابستون رفته بودم، مغازه داره.
عکس هایی که توی سایتش بود رو نگاه کردم،یکی از عکس ها از همون اقاهی بود که گفتم توی شهرمون خیلی کارش خوبه و معروفه.
به پسره زنگ زدم،گفتم شما با فرد دیگه ای کار میکنید یا خودتون تنها کار میکنید؟
گفت بله من با پدرم کار میکنم
گفتم پدرتون اقای فلانی هستن؟
گفت بله من پسرشون هستم،بابام ارگ کار میکنن و من پیانو تعمیر میکنم.
خدای من، همین الان که دارم میگم بغضم میگیره، این پسر همونی بود که من دوست داشتم بیاد پیانوم رو درست کنه،این پسر همونی بود که تابستون پدرش شماره کارتش رو بهم داد و گفت 7 میلیون براش واریز کن ولی الان با قیمت کمتر یعنی 5 میلیون و 300 تومان میخواد پیانوی من رو درست کنه، همونی که من از خدا خواسته بودم و الان دیگه از کارش مطمئنم.(دلیل این هم که از فامیلی متوجه نشدم که این ها پدر و پسر هستن، این بود که افرادی که به من ادرس پدر رو داده بودن که کارش خیلی خوبه و….، برای فامیلی، اسم کوچیکش رو بهم گفته بودن نه فامیلیش رو)
وقتی از خدا میخوای اینجوری هدایت میکنه،همون ادم رو برای من قرار داد ولی با هزینه خیلی کمتر از قبل. تورم و بالا رفتن دلار هم برای من برعکس عمل کرد به جای این که قیمتش بیشتر بشه نسبت به تابستون که دلار کمتر بود،قیمتش برام کمتر شد، چون من از خدا خواسته بودم چون من اصلا کاری با بالارفتن دلار نداشتم میدونستم خدا قدرتش رو داره هر چی که میخوام رو بهم بده.
خدایا شکر به درگاهت، قدرتت رو شکر.
این اقا پسر اومد پیانوی من رو درست کرد، کارش فوق العاده خوب بود وپسر بسیار منصفی بود. 6ماه هم قطعاتش گارانتی داشت.
خدارو خیلیی شکر کردم، درست کردن پیانوم چندین سال بودکه ارزوی من بود و خدا به بهترین شکل برام انجامش داد و کلییی لذت بردم.
این از اولین مجزه ی فوق العاده
بریم سراغ معجزه ی دوم ؛)
عصرجمعه دوهفته پیش با خواهرم رفتیم یکی از پاساژای نزدیک خونمون،یه مغازه بود ته پاساژ،رفتم دیدم چقدرررر چیزای باحال داره،کلاه عینک دودی، کیف، کفش و…..همه چی داشت و جنس هاش خیلی خاص وخوشگل بودن.
یه عینک دودی برداشتم و وقتی زدم روی صورتم اینقدررر بهم می یومد که از شدت خوشحالی نفسم بند اومد. دقیقا همه ی اون ویژگی هایی که من برای عینک دودی مدنظرم بود رو داشت.سبک بود،شیشه هاش پولاریزه بود وخیلیییییی به صورتم می یومد و قیمتش هم فوق العاده بود.اصلا یه چیز فوق العاده.
چون پولم رو برای یه کار دیگه ای سیو کرده بودم، از مغازه اومدم بیرون ولی دلم موند پیش عینک دودی:(
فروشنده هم بهم گفت فقط همین از این کار هست و دیگه ازش نمی یاریم.
وقتی فایل استاد رو شنیدم که گفتن خواسته هاتون رو بنویسین و چه جوری رسیدن بهش رو بسپارین به خدا واین اولین مرحله باشه، اون چند شب عینک دودیم رو هم مینوشتم که خدایا من دلم مونده پیش اون عینک دودی، خودت برام نگهش دار که کسی نخره وخودت هم برام پولش روجور کن.
دو روز پیش خاله ام بهم گفت بیا بریم بیرون من میخوام لباس بخرم.باهاش رفتم و چند تا مغازه رو گشتیم و برگشت بهم گفت بیا بریم پاساژ نزدیک خونتون،همون پاساژی که عینک دودی داشت.
توی تاکسی که نشسته بودیم و داشتیم میرفتیم پاساژ، گفتم خدایا عینک دودی رو به خودت میسپارم، تو از خواسته ی دل من اگاهی.
یکی دو هفته ازش گذشته بود و گفتم اگه مونده باشه و کسی نخریده باشتش، خدا برای من نگهش داشته.
خیلی با ارامش با خاله ام رفتم مغازه هارو گشتیم،لباس ها رو براش دیدیم و وقتی به مغازه عینک دودی رسیدم رفتم داخل و دیدم عینک دودی دوستداشتینم هنوز اونجاست.
خداییی من هنوز کسی نخریدتش، خدا جونم شکرتتتتت تو این رو برای من نگه داشتی، باعشق تمام خریدمش و کلییی لذت بردم.
جالب بود که عینک دودیم فقط به صورت من می یومد و خالم میگفت واییی لیلا فقط به صورت تو می یاد،چقدرر خوشگل شدی و…..
من به خواسته ام رسیدم،من به لطف خدا نوشتمش و بهش رسیدم و وقتی توی پاساژ عینک دودیم رو توی دستام گرفته بودم گفتم ببین لیلاا رسیدن به خواسته به همین راحتی،این عینک دودی 2 هفته پیش آرزوی تو بود و خیلی بهش فکر میکردی، الان توی دست هات گرفتیش، مال خودته، خدا برات نگهش داشته و به همین راحتی بهش رسیدی.
خدایا شکرتتتتتت شکرتتتتتتت
چقدر این رسیدن به خواسته به آدم احساس فوق العاده ای میده،چقدرررر برای ادم باورپذیر میشه که اره میتونم به خواسته های دیگه ام هم برسم به همین راحتی،چقدررر من از این دوتا خواسته لذت بردم و خدا رو شکر کردم.
معجزه ی سوم زندگیم ثبت نام لاتاری بود؛)
استاد عزیزم من هم به زودی راهی امریکا می شم و می یام از زیبایی هاش لذت میبرم و کیف میکنم
روز چهاردهم آبان ماه 1403، یعنی یک روز قبل از اخرین مهلت ثبت نام لاتاری.
صبح تصمیمم این بود که برم دانشگا و کارهام رو انجام بدم و تایمی که داشتم حاضر میشدم، یه بحثی توی خونه شد و من خیلی ازحرف مامانم ناراحت شدم.
با خواهرم از خونه دراومدیم بیرون و خواهرم بهم گفت یه جایی رو پیدا کردم عکس لاتاری با قیمت خوب میگیره، تازه مغازه کناریش هم کافی نته که ثبت نام میکنه بازم به قیمت خیلی کمتر از جاهای دیگه.
من توی فکرم بود ثبت نام کنم و توی خواسته هام هر شب مینوشتم ولی اون تضادی که توی خونه با مامانم به وجود اومد من رو مصمم تر کرد که اره برو بنویس،تو داری روی باورات به لطف خدا کار میکنی و خدا همین جوری که 2تا از بهترین خواسته هات رو به راحتی بهت داد،این رو هم بهت میده و هدایتت میکنه به مهاجرت و آمریکا.
خلاصه ما رفتیم آتلیه عکاسی هیچ کس نبود و ما فقط بودیم. عکس خوشگل گرفتم و خیلی هم عکسم خوب شد،توی 10دقیقه عکس رو آماده کرد و رفتیم کافی نت و به راحتی هم ثبت نام کردیم.
اینقدررر ثبت نام لاتاری برام راحت انجام شد که من ایمان دارم خدا من رو هم به همین راحتی هدایت میکنه به آمریکا و از زیبایی هاش رومیبینم و لذت میبرم.
این ها فقط 3تا از معجزات بود، هر روزمن پراز معجزات و نشانه های عالیه، هر روز دارم کیف میکنم و از زندگیم لذت میبرم، هر روز اگاهی هارو با جان و دل گوش میدم و تعمل میکنم.
اول دوره گفتم الان هم میگم بزرگترین سپاسگذاری من ازاین دوره بخاطر اگاه کردن من در مورد اصل و فرع زندگی بود. چون قبلا توی مسیر فرعیات خیلی انرژیم سوخت شد ولی الان بی نهایت سپاسگذار خدام که اصل رو از طریق این فایل ها بهم گفت و دارم ازشون استفاده میکنم و لذت میبرم.
خانم شایسته ی عزیزم از شما بی نهایت بار بخاطر تدارک دیدن این دوره فوق العاده ممنون و سپاسگذارم،استاد عزیزم بخاطر وجودتون خدا رو بی نهایت ممنون و سپاسگذارم، چقدررررر شما لطف بزرگی به همه ی ما کردی که با دنبال کردن علایقتون و لذت بردن از کارتون، این اگاهی هارو به ما میدید و بهمون کمک میکنید.
خداجونممم، خالق من، الله من، رب من، رفیق من، ازت بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم که هدایتم کردی، دستم روگرفتی، نجاتم دادی و حال دلم رو خوب کردی.ازت ممنونم که این مسیر رو برام قرار دادی و کمک کردی بهتر باهات ارتباط بگیرم،بیشتر درکت کنم وایمانم به قدرتت بیشتر بشه ؛)
خدایا شکرت که بنده ات را در مسیر کنترل ذهن و تقوا نگاهدارنده ای
واقعا چقدر از این قدرت ذهنی مان غافلیم
چقدر شرایط فعلی خودمان را پایدار می پنداریم
این پاشنه آشیل بزرگ بشری است که مانع بزرگی برای تغییر است، اینکه می پنداریم شرایط همینی هست که هست!!!!
امان از این غفلت و فراموشکاری ذهنم.
روزها اول این دوره یادم هست که تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ نخبگان آسیا با یکی از تیم ها بازی داشت و من در اتاقم مشغول کارهای خودم بود و تلویزیون داشت مسابقه را پخش می کرد، بازی یک بر یک مساوی بود که فکر کنم در دقیقه نود پرسپولیس یک پنالتی را به حریف داد، صدای گزارش بازی توجه مرا به خودش جلب کرد، جالب اینجا بود که بازیکن تیم حریف نتوانست توپ را گل کند و فکر می کنم همان توپ بعد از جریان بازی برگشت و این بار پنالتی شد به نفع پرسپولیس!
بازیکن پرسپولیس از این موقعیت استفاده کرد و گل برتری تیمش را زد. همه این اتفاقات در کمتر از پنج دقیقه رخ داد و من خیلی تعجب کردم، آن ناامیدی اول که تیم ایرانی در دقایق آخر باخته! تا خوشحالی چند دقیقه بعد که تیم ایرانی برده!
این اتفاق را در صفحه یادداشت گوشی ام یادداشت کردم و تا کنون بارها و بارها آنرا خواندم تا به یاد داشته باشم که شرایط هیچ وقت ثابت نمی ماند و در لحظه می تواند تغییر کند و نباید نا امید بود.
همین امروز صبح این اتفاق برایم افتاد و ذهنم شروع کرد به ساز مخالف و ناامیدی زدن، کاری که توانستم انجام بدهم تمرکز بر نکات مثبت با نوشتن بود، قدم بعدی تمرکز بر آگاهی ها این فایل و به یاد آوری موضوعاتی که ثابت می کرد که خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند.
خودم بارها شرایطی را بد تر از این نجوهای ذهنی را تجربه کردم که از آنها به سلامت عبور کردم و این در حالی بود که آگاهی هایم به مراتب از اکنون کمتر و کمتر بود و ابزارها و دسترسی هایم به نکات و شرایط مثبت بسیار محدود تر بود.
نکته ای که باید به خودم یادآوری کنم اینست که کار شیطان ذهن تمرکز بر ناخواسته ها و کمبود است و وعده فقر و فحشا می دهد و چقدر ورودی های نامناسب این موضوع را تشدید می کنند. این در حالی است که ما توانایی کنترل کانون توجه و اعراض از ناخواسته را داریم و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم خود مسئولیم.
اگر از این قدرتی که خداوند به ما ارزانی داشته استفاده نکنیم یا در جهت نادرست بهره ببریم خودمانیم که ضرر کردیم.
واقعا چقدر قوانین ساده است و ما به دنبال پیجیدگی هستیم؟!!
تجسم چیزی نیست جز اینکه هر بار داریم به یک موضوعی فکر می کنیم، چون که با هر بار فکر کردن به یک موضوع داریم فرکانس آن را به جهان ارسال می کنیم و جهان و نیروهایش را در مسیر خلق آن موضوع جهت دهی می کنیم.
اینکه هر روز با احساس خوب و با بالاترین اشتیاق و انگیزه به خواسته خودت فکر می کنی یعنی داری با سرعت هرچه تمام تر آنرا به سمت خودت می کشانی. همین قدر داستان ساده است.
به یاد دارم اتفاقات شگرفی را که به راحتی در زندگی ام افتادند بدون اینکه ایده ای برای چگونگی آن داشته باشم،
از سربازی گرفته تا دریافت پول، از چاپ کتاب تا خرید ماشین و …
وقتی بیشتر فکر می کنم می بینم که سپاسگزاری عملی یعنی استفاده درست از قدرت ها و قابلیت هایی که خداوند به ما داده، وقتی که از این نیروی شگفت انگیز فکری در جهت تحقق اهداف خودت و برای گسترش زندگی خودت و گسترش جهانت استفاده می کنی یعنی تو سپاسگزاری
خدای مهربانم این لطف مخصوص تو هست که در اینجا می نویسم در جهت بهبود افکار و فرکانسهایم
این رحمت تو هست که مرا در بر گرفته تا از این برهه از زندگی ام به بهترین شیوه ممکن گذر کنم
یقین دارم که تو مرا به بهترین آنچه که می خواهم هدایت می کنی چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ ارتباطی و عاطفی
این جمله را نوشتم تا به ذهنم بفهمانم که این خدا خیلی خیلی هوایم را داشته و دارد و به زودی مرا را راضی خواهد کرد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم، امید وارم که در صحتمندی کامل باشین(:
استاد عزیزم
هر باری که صدای دلنشین تونو گوش میدم خیلی حس فوقالعاده ای بهم دست میده
چقدر این فایل عالی و تعسیر گذار بود
چقدر زیبا قدرت تجسم رو معنی کردی
چقدر عالی قدرت تجسم رو تعریف کردی
من قبلا دیدگاهم در مورد تجسم اشتباه بود
و با گوش دادن این فایل کاملا متوجه شدم که تجسم یعنی چه،
بلهههه تجسم چیزی نیست جز هدایت انرژی فکری
تجسم یعنی ساختن فیلم دلخواه توسط ذهن
تجسم یعنی فکر کردن به یک موضوع
با این حرف شما به این درک رسیدم که
از دید جهان چه در ذهن چه در عمل چه در صحبتات چه در شنیده هات چه در نوشتن هات همه فرکانس یک سانی داره یعنی میخام اینو بگم که
قدرت فرکانس تجسم، با قدرت عمل کرد در دنیایی واقعی از دید جهان یکیه، مثلا از دید جهان تفاوتی نداره که چه من بخام خودم آگاهانه در دنیایی واقعی برم از نزدیک یه خانه ای رو ببینم که خیلی دوست دارم داشته باشمش و تحسینش کنم و فرکانس خواسته هامو بر اساس اون دیدن ها بفرستم، و یا اینکه خودم آگاهانه در ذهنم اون خانه ای رو که میخام ،تجسم کنم و بیام انرژی فکری خودمو آگاهانه جهت بدم به اون خانه دلخواهم یا به اون ماشین مورد نظرم یا به اون رابطه قشنگ با آدما، یعنی مخام اینو بگم
قدرت فرکانس تجسم،با قدرت فرکانس دنیایی بیرون که میبینیم و تجربه میکنیم کاملا یکیه،نمیدونم امیدوارم گرفته باشید
سلام و درود به استاد عزیز و همه دوستان هم فرکانسی
از این که تو این جمع هستم بینهایت خوشحالم و شکر گزار خدای مهربونم
من امشب حالم خیلی خوب بود خیلی و
تازه برای هدفی که دارم اهرم رنج و لذت نوشته بودم و بینهایت احساس خوبی داشتم
با خودم هی حرف میزدم با خودم میگفتم من هی میرم نشانه ها رو هر شب میبینم
و چندتا شب بود که فایل های مربوط به سفر به دور آمریکا بود یعنی چیه این نشانه
خدا میخواد چی بهم بگه
آخه من خیلی با دیدن این فایل ها حال خوب بود
هی میگم خب خدا می میخواد بگه که من متوجهش نمیشم
امشبم تصمیم گرفتم بیام نشانه امروز رو چک کنم که برخوردم به همین فایل استاد عزیز
اصلأ اینقدر صحبت های استاد به دلم نشست که کیف کردم
و لابلای این حال خوب به این رسیدم که بابا خدا میخواست بهم بگه به تمام اون زیبایی هایی که تو اون فایل های سفر به دور آمریکا دیدی میتونی برسی
به شرطی که در راهی که قدم گذاشتی ثابت قدم باشی و متعهد
انگیزم بخاطر یه سری جریانها و اتفاقاتی که از شروع دوره دوازده قدم برام اتفاق افتاد روی صد بود
اما امشب هزار برابر شد که همینجوری ادامه بدم
خیلی از شما استاد ممنونم
و خدارو شاکرم که شمارو در مسیر من قرار داد
در پناه ایزد یکتا باشید
سلام به استاد عباسمنش عزیزم خانم شایسته محترم دوستان ارزشمندی که متفاوت از دیگران فکر میکنن متفاوت از دیگران عمل میکنن و متفاوت از دیگران نتیجه میگیرن و قابل تحسین و ارزشمندن برگزیده هستن ادمهای بزرگی هستن که میتونن این موضوع رو درک کنن و متعهد باشن که ما خدای هستیم در این کیهان که قدرت خلق زندگیمون رو داریم موضوعی که خیلیا نمیتونن اصلا بهش فکر کنن چ برسه باور کنن و قبول کنن گرچه درک و قبولش واقعا نیاز به تکامل و درک کردن داره تا برای ذهنمون منطقی بشه ولی گاهن به خودم میگم یغه خودتو نگیر عاشق خودت باش بی قید و شرط و همین جایگاه فرکانسیم که هستی هر ادمی نمیتونه باشه و بخاطر این میگم جای تحسین داره و کسای که تو این فرکانس هستن و کامنت منو میخونن بدونن ادمهای بزرگی هستن باید برای خودشون کف بزنن،تجسم که استاد در موردش صحبت میکنه واقعاااا تو زندگی من از وقتی که با قوانین اشنا شدم به شکل معجزه اسایی کار کرد و یادمه برای اولین بار وقتی گوشی جی فایو 2016قدیمی و ترکیده داشتم ان باکسین گوشی 12 پرومکس رو تو پیج استاد دیدم و خاسته من با جای که بودم 33 برابر فاصله داشت ینی گوشیم رو کی جی فایو بود 600 هزار تومن فروختم و 12پرومکس سفید که خاستم بود و گوشی بروز اون سال بود 33 میلیون خریدم ینی تقریبا 33 برابر ارزش گوشی که دستم بود ولی استاد همیشه میگه به خاسته ای ک برات بزرگ نباشه میرسی و برای ذهن من با اینکه هیچ پولی نداشتم بزرگ نبود من هرشب اون ویدو ان باکسین 12 پرومکس استاد رو میدیدم تجسمش میکردم که تو دستمه فقط رنگشو تو ذهنم تغیر میدادم چون سفید دوس داشتم گوشی استاد ابی بود و خلاصه تجسم میکردم که دارمش دارم ذوقشو میکنم ازش لذت میبرم دوربینای پشتشو نگاه میکنم و جالبه استاد میگه کامنت بزارین من همین الان که دارم کامنت میزارم حسم بهتر شد و بیاد اوردم که من هستم که توانایی خلق زندگیمو دارم و چی قشنگ تر از این به ادم حس قدرت حس ارامش حس اعتماد به خودش و خداوند رو میده میدونی احساس الانم اینه که من همون ادمم خدای منم همون خداست و چالشای الانمم باز میتونم با تجسم خلاقانه و با بیاد اوری این موضوع حل کنم و چقدر الان که کامنت دارم میزارم ارامش بیشتری رو دارم تجربه میکنم احساس میکنم باز دوباره دارم به خداوند اجازه میدم منو از طریق راهای که خودش میشناسه به خاستم برسونه و خلاصه تجسم اون گوشی و دیدن فیلم ان باکسین گوشی استاد رو هرشب با ذوق و با عشق میدیدم و اصلا به راهش و پولش فکر نمیکردم چون اصلا راهی به ذهنم نمیرسید پولی نداشتم فقط درک کرده بودم که اون چیزی رو که با ذوق و با حس خوب تجسم کنم و به راهش فکر نکنم و راهشو بسپارم به اوس کریم اون خودش بلده و اگر برای من بزرگ نباشه برای اونم بزرگ نیست پس میتونه انجامش بده و خدا بقول استاد شکل میگیره به اندازه باور من بزرگ یا کوچیک میشه و خلاصه خدا شاهده یک ماه کمتر زمان برد از اولین باری که ان باکسین 12 پرومکس رو دیدم تو پیح استاد تا زمانی که خریدم و تو دستم گرفتم و دوستم وقتی که میخاست سیم کارت گوشیمو برام بندازه گوشیمو گرفت و گفت گوشیت این بوده گفتم اره گفت پرواز کردیا و چ احساسی داری خندیدم و گفتم اره، ولی نگفتم که بابا من 1000بار تو ذهنم این لحظه رو تجسم کردم الان تو دست گرفتنش برام طبیعیه فقط کارکردش بود که جذاب بود، و چقدر خوبه ادم بیاد بیاره که خدا میتونه از راهایی که ما فکرشو نمیکنیم برامون راه گشا باشه ما رو به خاستمون برسونه زمانی که باور کنیم چقدر قدرت تجسممون بالاست و چقدر میتونه از راهای باشه که اصلا نتونی بهش فکر کنی فقط باید این اجازه رو بخدا بدیم ک وارد زندگیمون بشه و انجامش بده و سوپرایزمون کنه خدا میگه جهانی رو برای تو و تو رو برای خودم خلق کردم پس واقعا جایگاه ما کجاست چرا منه رضا گاهن فراموش میکنم و بخار همین استاد میگه این اگاهیا نیاز به تکرار نیاز به تمرین و توجه داره، خدا رو شاکر و سپاسگزارم بابت حضورش بابت استاد عباسمنش عزیز بابت این همه ادم متفاوت و خانواده بزرگ عباسمنش که لایق عشق لایق احترام لایق قدرت ثروت نعمت ارامش خوشحالی و سلامتی هرچی بیشتر هستن، شما رو به دستان قدرتمند و توانمند تک مالک ملک هستی میسپارم
سلام خدمت شما استاد محترم و خانم شایسته عزیزم… و دوستانی که کامنتمو میخونن..
خواستم تجربه خودمو از تجسم کردن بگم…
من خانه دار هستم… قبلا شاغل بودم اما به خاطر مسائلی فعلا در خانه هستم و عملا حقوق یا پولی ندارم…. مگر اینکه همسرم هر از گاهی در حد یکی دو سه تومن در طول ماه بهم بده… که اینم خرج چیزای ضروری و اولیه میشه….
از چند روز قبل از روز مادر که دیروز بود، من دائم توی ذهنم تجسم میکردم که واسه مامانم و مادر شوهرم هدیه خریدم… و دارم این هدیه رو بهشون میدم…. و تصور میکردم که برای تولد روزانا مبلغی بیشتر از چیزی که همیشه بهش میدادمو دارم به حسابش واریز میکنم….
من دائم اینارو توی ذهنم مجسم میکردم.. حتی موقع شستن ظرفا، موقع نظافت خونه و….
من در طول روز تجسم میکردم اینارو…. گاهی به ذهنم میرسید که اخه چه طوری؟! تو که هیچ پولی نداری… اما همون لحظه فورا میگفتم من نمیدونم چطوری. چطوریش فقط با خداس. من فقط تجسم میکنم…. و در حین تجسم کردن از خدا سپاس گذاری میکردم که خدایااا مرسی که پول رسوندی تا هدیه روزانا رو واریز کنم… خدایا مرسی که لباس مامانم و مادر شوهرم که براشون گرفتم انقددد خوشکله انقددد بهشون میاد….
در کمال ناباوری یکی دو روز بعد از جایی که فکرشم نمیکردم بهم پول رسید و من تونستم چیزایی که تجسم میکردمو مو به مو ببینم که به واقعیت تبدیل شده…..
من حیرت زده بودم باورم نمیشددد خدااااای من قانون داره جواب میده،،، من حسمو خوب نگه داشته بودم در طول روز و مدام شکر گزاری کرده بودم و حالا داشتم میدیدم که تجسم هام به واقعیت تبدیل شده… اونم به اسونی هر چه تمام تررر…
من قبل از تجسم کردنم به خدا یه چیزی گفتم.. گفتم خدایا من اصلا باور نمیکنم که بتونم هدیه بگیرم برای روز مادر،،، و خیییلی دوس دارم این کارو انجام بدم اخه پارسالم چیزی نگرفتم براشون…
گفتم خدایا اگه این سه تا چیزی که من دارم تجسم میکنم اتفاق بیفته من ایمانم هزاااااار برابر میشه…. و اینو یه نشونه میدونم از طرف تو.. یه علامت که بهم میگه تو ادامه بده به این مسیر من پشتتم من حمایتت میکنمم….
خدای من اتفاااق افتاد…
چیزی که من تجسم میکردم اتفاق افتاد حتی بهترش..
خدایا من ایمانم هزار برابر شددد…
خدایا من پرقدرت این مسیرو ادامه میدم،،، نمیزارم که حسم بد بشه و اگاهانه حال خودمو خوب نگه میدارم و یکی یکی خواسته هامو تجسم میکنممم
خدای بی نظیر من شکرررررت ممنونممممم دورت بگردمم.. عاشقتمممم… خدایااا شکرتت
من فهمیدم که من باید پر قدرت ادامه بدم…
بنام رب العالمین قشنگم
بازم سلام به استاد جونم به مریم گلی و همه دوستان گل گلی نازم .
و کامنت سوم برای نکات مثبت :
یعنی استاد من عاشق این راحتی شما هستم ، دوربین رو بدون وسواس گذاشتین و فیلم گرفتین
چقدر زیبا و روان صحبت کردین مثل همیشه موضوع رو راحت و با مثال از خودتون بیان کردین و این بی نهایت برای من مخاطب دلچسب و تاثیر گذار هست .
تیشرت سفید و زیبا تون با اون طرح زیبا هم که دیگه هیچی .
چقدر اون لحظه که بیرون از خونه رفتید حس خوبی داشت خصوصا وقتی گفتید تصویر همچین خونه و فضاهایی جز خواسته هاتون بوده ،خیلی حس خوبی گرفتم . آره همینه منم به خواسته هام میرسم منم راهش رو بلد شدم فقط باید اراده ام رو قوی کنم باید با توکل قدم بردارم ،باید ذهنم رو جهت بدم به خواسته ها .
من رسیدن به خواسته ها رو بارها تجربه کردم و دوره 12 قدم منو به خیلی از خواسته هام رسونده.
چه خونه های ویلایی زیبایی همه جا سرسبز و زیبا ،
هوا تمیز و آب روان که پر از حس خوب و سرشار از پاکی هست ،خدایا شکرت .
نوش جونتون هر چی که خلق کردین استاد جانم ،
لایقش هستید .
مریم عزیزم ممنون که این فایل های بینظیر رو با ما به اشتراک میذاری از خدا براتون بهترین ها رو آرزو دارم .
خدای من ممنون و شکر که در این مسیر عالی قراردادی
سپاسگزارتم
دوستتون دارم با عشق و آرزوی دیدن روی ماه شما دو عزیز دل و بغل کردنتون ، سلام بلند و گرم و صمیمی کیانا دختر 8 سالم رو هم بهتون میرسونم گفت که حتما بهتون بگم خیلی دوستتون داره .
میگه بهتون بگم که داره قدم اول جلسه یک رو کار میکنه و دو بار گوشش داده و قرار چکاپ فرکانسی رو انجام بده ، نمی دونم توی این سن براش زود هست یا نه ولی خودش خیلی علاقه داره .
خلاصه خانوادگی عاشقتونیم
خدایا شکرت
سلام
استاد من تازه فهمیدم بعد از 3بار کل دوره 12قدم رو مرور کردن یعنی 2سال و نیم،که منظورتون از این جمله که گفتید اگر یتونید ذهنتون کنترل کنید میتونید زندگیتون رو خلق کنید
یعنی خداوند این فکر رو برام گذاشته تا بتونیم زندگیمون خلق کنیم،یعنی به احتمالاتی فکر کنیم که ممکن پیش بیاد
تازه فهمیدم میگفتید جهان در هر لحظه داره تغیر میکنه،یعنی تو میتونی با افکارت شرایطت رو به نفع خودت تموم کنی،من تازه اینو فهمیدم حالا تازه باید شروع کنم به تمرینش،
همش به خودم میگفتم من که رو خودم کار میکنم پس جریان چیه به حدی که دلم میخواد استقلال مالی نمیرسم،
من مطما شدم که از همین الان استارت خوشبختیم خورد چون انگاری راز خودمو کشف کردم
تازه فهمیدم دلیل عبارت تاکیدی برای تکرار چیه،که بابا دارید کاری میکنید که فکرمو کنترل کنم رو موضوعاتی که از خدا میخوام
تازه انگیزه گرفتم،باور های درست،اگر افکارمو جهت دهی کنم در مسیر خواسته هام یعنی همین،
چقدر غافل بودم از انرژی ذهنیم،چقدر فکر میکردم زندکی من همینه دیگه حالا یکم کار کردم رو خودم یکم عوض شده ولی دیگه همینه بهتر از این نمیشه که
خداروشکر این فایل رو گذاشتید،پرودکارا یاریم کن بیشتر جهت دهی کنم خواسته هامو ،و بسازمش اون خونه ماشبن اون موتور اون درامد اون دارای،
موقعیت الان من بخاطر افکار قبلی خودمه
این جمله رو بارها بهمون گفتید چرا تو این فایل درکش کردم،عجیبه الله اکبر
بخدا قشنگ مطما شدم که من به هر چی فکر کنم میتونم بسازمش
تجسم همون فکر های هست که در طول زندگیم دارم،
جالبه من به انچه میخوام در طول زندگیم فکر نمیکنم،پس دلیل همین چیزهای که دارم بیشتر نمیشه همینه،
درگیر روز مرگی شده بودم با همین چیزهای که هست،در صورتی میتونه بهتر بشه
الان خدارو فرمانروای نعمت هام میدونم،
پس من میتونم با افکارم تغیرش بدم،پس سرمایه گذاری میکنم رو خودم
مثل استاد
من میتونم زندگی خودمو بسازم،چه حالی من ارزوی خواسته هامو داشتم الان احساس کردم میشه داشتش
ممنون استاد بابت این فایل قدیمی
به نام خدا
سلام
به دنبال نشونه اومدم توی سایت و همین که چشمم به این فایل افتاد فهمیدم که نیاز نیست الان روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن بزنم وهمین فایل احتمالا نشونه منه و دیدم که بعععله. چقدر لذت بردم و چقدر از تجربیات گذشته خودم با حرفاتون بهم یاد آوری شد و خیلی خوب یادم اومد که اگر یک بار تونستم با استفاده از تجسم و نگه داشتن خودم توی فرکانس اون خواسته و توجه بهش، خلقش کنم، بار دیگه هم میتونم چون قانون همون قانونه قانون جهان که عوض نمیشه. خدایا شکرت.
جالب تر اینکه الان از اونجا که طبق تجربیات قبلیم، میدونم عمل به صحبتاتون درخصوص تجسم امری ضروری هست واسم، یه حسی داشتم که باید این حرفا رو گوش کنم، باید عمل کنم و جدیتمو حس میکردم راجع بهش درصورتی که درحالت عادی حتی اگه هزینشو پرداخت میکردم هم این جدیتو نداشتم به این صورت و الان انگار حالا که تو شرایطی قرار گرفتم که مجبور به عمل به این اموزه ها شدم چون تجربم هم ثابت کرده درسته، حالا حس جدیتشو بهتر درک کردم و چقدر خوبه اگه تا قبل از اینکه جهان مجبورمون کنه، خودمون این حرفا و آموزه ها رو جدی بگیریم و بهشون عمل کنیم. من شاید بهای مالی میپرداختم اما بهای زمانی و ذهنیم به قدر کافی نبود و الان منظورتونو بهتر درک میکنم که چقدر مهمه در تمامی ابعاد بها رو بپردازیم و الان واقعا حس تعهدشو تو این شرایط بهتر درک میکنم. یه جورایی خوشحالم و حالم خیلی خوبه حس میکنم معجزه توی تک تک لحظات زندگیم تو راهه همونطور که زمانی که به درستی عمل میکردم و ذهنمو کنترل میکردم بود، همونطور که وقتی شما از زندگیتون تعریف کردین معجزه توی تک تک لحظاتش بود و یاد اون حرفای توی فایل داستان هدایت الهی افتادم. خلاصه که استاد خیلی ممنونم ازتون که همیشه دستی از دستان بینهایت خداوند هستین که برای هدایت ما فرستاده شده ممنونم که تجربیات و آموخته هاتون رو اینقدر زیبا با ما به اشتراک میذارین و ممنونم از اینکه این محیطو فراهم کردین تا تجربیات بقیه افرادم با ما در خصوص معجزات زیبایی که خلق کردن به اشتراک گذاشته بشه.
آرزوی بهترین ها در تمام ابعاد رو دارم برای همه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته عزیز و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، چقدر فایل فوقالعادهای بود، چه نکتههای طلایی رو گفتید، اینکه هیچ شرایط دائمی وجود نداره، هر چیزی رو تجربه میکنی چه در زمینه مالی، چه روابط، چه سلامتی بخاطر باورهای گذشتهات بوده، تو خلقش کردی، هیچ چیزی از قبل مشخص نشده.
چقدر نکته مهمی درباره تجسم گفتید، همه ما فراموش میکنیم، فکر میکنیم اگر پول بیشتر میخوایم باید بیشتر کار کنیم، هر کسی نون بازوش رو میخوره، چه کاری انجام بدم، چه شغلی داشته باشم، پول بیشتر بسازم، درحالیکه فراموش میکنم قدرت افکارم رو، فراموش میکنم این افکار وقتی به اندازهای تکرار بشن شروع میکنن به کنترل کردن بقیه افکار و باور درست میکنن و این باورها دارن اتفاقات رو رقم میزنن.
نکته بعدی اینکه خیلی افراد فکر میکنن من بلد نیستم تجسم کنم، بابا، تو داری در هر لحظه این کار رو انجام میدی، تجسم کردن مثل نفس کشیدنه، وقتی داری یه کاری رو انجام میدی اما ذهنت یه جای دیگه است و اغلب به ناخواستهها فکر میکنی، داری تجسم میکنی، یک اس ام اسی که ظاهرش نادلخواهه دریافت کردی و چون نمیتونی ذهنت رو کنترل کنی، چون این ذهن ناآگاهانه به ناخواستهها فکر کرده، چون نمیدونه قانون رو، چون نمیدونه اهمیت کنترل ورودیها و جهت دهی آگاهانه به سمت مثبتها رو، چون از این موارد آگاهی نداره، اس ام اس میاد و این شروع میکنه داستان سرایی کردن، توی ذهنش یه فیلم میسازه با کیفیت 4k و تجسم میکنه درباره چیزهایی که نمیخواد و همونها هم توی زندگیش رخ میده. اگر شرایط نادلخواهه، تو خودت خلقش کردی، این اولین قدم برای تغییر شرایط هست، پذیرفتن صد در صد مسئولیت زندگی.
استاد جان، واقعا ازتون ممنون و سپاسگزارم که اینقدر زیبا و عاشقانه قانون جهان هستی رو برای ما توضیح میدی.
شروع کردم به نوشتن این کامنت که هم مطالب این جلسه رو مرور کنم و هم اینکه از شما و خانم شایسته عزیز تشکر و سپاسگزاری کرده باشم.
کار ما چیه؟ وقتی جهان داره واکنش نشون میده به کانون توجه ما، به افکار ما، ما هم باید به چیزهایی که دوست داریم توجه کنیم، چون یه فاصله زمانی بین تجسم کردن و واقعیت کنونی ما وجود داره، به چیزی که فکر میکنیم، همون موقع اتفاق نمیوفته، بلکه وقتی ادامه میدیم و این فرکانس قوی میشه، اتفاقات رو رقم میزنه، ما قبلا ناآگاهانه از این قدرت ذهنیمون استفاده میکردیم و درواقع واکنشگرا بودیم، تمام کار ما اینه که یاد بگیریم افکارمون رو به سمت مثبتها جهتدهی کنیم و خالق شرایط بشیم نه واکنشگرا نسبت به شرایط و اینطور هم نباشه که کمالگرا باشیم، باید روی خودمون کار کنیم اما بدونیم که توی دنیای مادی چیزی به اسم صفر و صد وجود نداره، همه چیز آروم آروم بهتر میشه، هیچ کس نیست که هیچ زمانی دچار احساسات منفی نشه، هیچ کس نیست که بتونه همیشه در همه حال بهترین فرکانس ممکن رو بفرسته.
استاد جان، چقدر فضای قشنگی بود، چقدر تحسینتون میکنم که این خواستههای خودتون رو با تجسم خلق کردید، چقدر دریاچه زیبایی، چقدر قانون جهان هستی ساده است، این ما هستیم که فکر میکنیم، نه، حتما باید یه چیز پیچیدهتری باشه. تجسم چیه، من باید یه کاری انجام بدم، مثل اینکه خیلی افراد باور نمیکنن که خودشون هستن که دارن زندگیشون رو با افکار و باورهاشون میسازن، اونجاییکه اون رئیس بانک به استاد گفت: این کارها رو انجام میدید، اینطور میشه و اعتبارتون میره بالا و میتونید چیزهای قسطی بگیرید و اگر به موقع قسطها رو پرداخت کنید، باز اعتبارتون بالاتر میره و هیچ کسی نبوده که بدون کردیت تونسته باشه یه حرکتی بزنه، یه خونهای بگیری، وقتی ما خالق زندگیمون هستیم، هیچ چیز از قبل مشخص نیست، میایم میسازیمش، میایم افکارمون رو جهت میدیم به سمتی که میخوایم، میایم ورودیهای مناسب به خورد ذهنمون میدیم، میایم با خودمون حرف میزنیم، این حرف زدن خودش باعث میشه ذهن کنترل بشه، به چیزهای منفی فکر نکنه و خواستههامون وارد زندگیمون بشه.
امیدوارم همه دوستای عزیزم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
سلام خدمت همه ی دوستان هم فرکانسیم،استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
گام 26: خداروهزاران بار شکر که من رو در این دوره ی فوق العاده قرار داد و تونستم اگاهی های این فایل هارو دریافت کنم و معجزات پشت سرهم برای من رخ بده،خداروهزاران هزار بارشکر که زندگی من در عرض یک ماه اینقدرررر تغییر مثبت کرد که از شدت خوشحالی بعضی موقع ها گریه ام میگیره.توی این یک ماه خیلییی کنترل ذهن کردم، خیلیی سعی کردم به خودم قانون تکامل رو یاداوری کنم که عجله نکنم. ادامه دادم، پیش رفتم،تایم گذاشتم،ایمانم هر بار بیشتر وبیشترشد، دوست هام رو گذاشتم کنار، خودم رو با بقیه مقایسه نکردم، شبکه های مجازی رو قطع کردم،صبح ها زود از خواب بیدار میشدم که کنار کارهام این دوره رو هم گوش بدم و پیش برم، هر گامش خودم رو متعهد کردم که روندم رو کامنت کنم و معجزات از راه رسیدن.
خداجونممم شکرتتتت شکرررتتت
من نزدیک 2 یا 3 سال میشه که زیرکلاویه های پیانوم خراب شده و پولش برام جور نمیشد که بتونم درستش کنم. تابستون رفتم کلاسش رو ثبت نام کردم ولی هر بار برای تمرین کردن باید میرفتم اموزشگا تا بتونم از پیانوی اونجا استفاده کنم. کلی هزینه رفت و امدم میشد، کلی انرژیم گرفته میشد و یه روز کلافه و خسته رفتم پیش یه تعمیرکار پیانو که توی شهرمون حرف اول رومیزد.
خیلی معروف بود و همه میگفتن کارش خوبه و وقتی باهاش در مورد قیمت صحبت کردم بهم گفت 7 میلیون تومان و از یکی پشت تلفن شماره کارت گرفت، بهم داد که براش واریز کنم و پیانوم رو بیاد درست کنه. بهم هم گفت این قطعات قیمتش با دلار هست و اگه دیر اقدام کنی قیمتش میره بالا.
دیگه پیگیرش نشدم چون پولش رو نداشتم.
به لطف و کمک خدا با این دوره ی فوق العاده من هدایت شدم به یه شغل عالیی با درامد بالا و ساعت کاری خیلی کم.بخاطر شغلم خدارو بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم،خیلیییی بهم احساس عالیی میده و من رو راضی کرده خداروشکر.
درست کردن پیانوم چند ساله که توی برنامه هام هست و نمیتونستم بخاطر پولش درستش کنم.
5 میلیون تومن به کمک خدا جمع کردم و شروع کردم به پرس و جو برای پیدا کردن تعمیرکار.
میدونستم که اخرین بار بهم گفتن 7 تومن باید هزینه کنی ،میدونستم که دلار از اون موقع تا حالا خیلیی بالا رفته ولی اینا برای من مهم نبود. گفتم خدایا هدایتم کن تو برام جورش کن، همین جوری که هدایتم کردی به این شغل عالی،همین جوری که من رو توی مدار شنیدن اگاهی های ناب دوره خانه تکانی قرار دادی این رو هم برام جور میکنی. من نگران نیستم.
توی گوگل تعمیرکارهای پیانوی شهر خودمون رو سرچ کردم و به اولین شماره توی اولین سایت زنگ زدم.
یه پسر جوانی بود که بهم گفت هر اکتاو رو 700 هزارتومن میگیرم که 7تاش میشد 4میلیون و 900 تومن و 300 هزار تومن هم دستمزد میگیرم.
این درحالی بود که اون تعمیرکاری که تابستون رفته بودم پیشش، یک میلیون دستمزد میگرفت تا پیانوم رو درست کنه.
یکم ازش درمورد کارش سوال کردم و بعدش که تلفن رو قطع کردم گفتم خدایا من نمیدونم کدومشون کارشون خوبه،از طرفی هم خودت میدونی دل خودم با اون تعمیرکار معروفس که همه کارش رو تایید میکنن ولی پول اون رو ندارم.
خودت هدایتم کن،خودت راه رو نشونم بده.خودت برام بهترین رو قرار بده.
قیمتی که پسر جوان گفته بود خیلیی خوب بود و اندازه ی پول من بود ولی نسبت به کارش شک داشتم و نمیدونستم قطعه ای که برای من می یاره فیکه یا اصله.
اخرش براش دعا کردم و بیخیالش شدم و سپردمش به خدا.
اینم بگم که من نزدیک 3 یا 4 روز بود که طبق گفته ی استاد توی دفترم خواسته هام رو مینوشتم که درست کردن پیانوم یکی از خواسته هام بود. توی فایل معجزه ی تمرکز 100 در 100 بر هدف، استاد راهکاری رو برای رسیدن به خواسته ها گفتن که اولین مرحله نوشتن خواسته ها بود ومرحله ی دوم هم باور پذیری بود. من این دوتا مرحله رو 3 یا 4 شب بود که مینوشتم.
فرداش وقتی از دانشگا اومدم دوباره رفتم تو سایت همین تعمیرکار جوان و دیدم توی همون پاساژی که من تابستون رفته بودم، مغازه داره.
عکس هایی که توی سایتش بود رو نگاه کردم،یکی از عکس ها از همون اقاهی بود که گفتم توی شهرمون خیلی کارش خوبه و معروفه.
به پسره زنگ زدم،گفتم شما با فرد دیگه ای کار میکنید یا خودتون تنها کار میکنید؟
گفت بله من با پدرم کار میکنم
گفتم پدرتون اقای فلانی هستن؟
گفت بله من پسرشون هستم،بابام ارگ کار میکنن و من پیانو تعمیر میکنم.
خدای من، همین الان که دارم میگم بغضم میگیره، این پسر همونی بود که من دوست داشتم بیاد پیانوم رو درست کنه،این پسر همونی بود که تابستون پدرش شماره کارتش رو بهم داد و گفت 7 میلیون براش واریز کن ولی الان با قیمت کمتر یعنی 5 میلیون و 300 تومان میخواد پیانوی من رو درست کنه، همونی که من از خدا خواسته بودم و الان دیگه از کارش مطمئنم.(دلیل این هم که از فامیلی متوجه نشدم که این ها پدر و پسر هستن، این بود که افرادی که به من ادرس پدر رو داده بودن که کارش خیلی خوبه و….، برای فامیلی، اسم کوچیکش رو بهم گفته بودن نه فامیلیش رو)
وقتی از خدا میخوای اینجوری هدایت میکنه،همون ادم رو برای من قرار داد ولی با هزینه خیلی کمتر از قبل. تورم و بالا رفتن دلار هم برای من برعکس عمل کرد به جای این که قیمتش بیشتر بشه نسبت به تابستون که دلار کمتر بود،قیمتش برام کمتر شد، چون من از خدا خواسته بودم چون من اصلا کاری با بالارفتن دلار نداشتم میدونستم خدا قدرتش رو داره هر چی که میخوام رو بهم بده.
خدایا شکر به درگاهت، قدرتت رو شکر.
این اقا پسر اومد پیانوی من رو درست کرد، کارش فوق العاده خوب بود وپسر بسیار منصفی بود. 6ماه هم قطعاتش گارانتی داشت.
خدارو خیلیی شکر کردم، درست کردن پیانوم چندین سال بودکه ارزوی من بود و خدا به بهترین شکل برام انجامش داد و کلییی لذت بردم.
این از اولین مجزه ی فوق العاده
بریم سراغ معجزه ی دوم ؛)
عصرجمعه دوهفته پیش با خواهرم رفتیم یکی از پاساژای نزدیک خونمون،یه مغازه بود ته پاساژ،رفتم دیدم چقدرررر چیزای باحال داره،کلاه عینک دودی، کیف، کفش و…..همه چی داشت و جنس هاش خیلی خاص وخوشگل بودن.
یه عینک دودی برداشتم و وقتی زدم روی صورتم اینقدررر بهم می یومد که از شدت خوشحالی نفسم بند اومد. دقیقا همه ی اون ویژگی هایی که من برای عینک دودی مدنظرم بود رو داشت.سبک بود،شیشه هاش پولاریزه بود وخیلیییییی به صورتم می یومد و قیمتش هم فوق العاده بود.اصلا یه چیز فوق العاده.
چون پولم رو برای یه کار دیگه ای سیو کرده بودم، از مغازه اومدم بیرون ولی دلم موند پیش عینک دودی:(
فروشنده هم بهم گفت فقط همین از این کار هست و دیگه ازش نمی یاریم.
وقتی فایل استاد رو شنیدم که گفتن خواسته هاتون رو بنویسین و چه جوری رسیدن بهش رو بسپارین به خدا واین اولین مرحله باشه، اون چند شب عینک دودیم رو هم مینوشتم که خدایا من دلم مونده پیش اون عینک دودی، خودت برام نگهش دار که کسی نخره وخودت هم برام پولش روجور کن.
دو روز پیش خاله ام بهم گفت بیا بریم بیرون من میخوام لباس بخرم.باهاش رفتم و چند تا مغازه رو گشتیم و برگشت بهم گفت بیا بریم پاساژ نزدیک خونتون،همون پاساژی که عینک دودی داشت.
توی تاکسی که نشسته بودیم و داشتیم میرفتیم پاساژ، گفتم خدایا عینک دودی رو به خودت میسپارم، تو از خواسته ی دل من اگاهی.
یکی دو هفته ازش گذشته بود و گفتم اگه مونده باشه و کسی نخریده باشتش، خدا برای من نگهش داشته.
خیلی با ارامش با خاله ام رفتم مغازه هارو گشتیم،لباس ها رو براش دیدیم و وقتی به مغازه عینک دودی رسیدم رفتم داخل و دیدم عینک دودی دوستداشتینم هنوز اونجاست.
خداییی من هنوز کسی نخریدتش، خدا جونم شکرتتتتت تو این رو برای من نگه داشتی، باعشق تمام خریدمش و کلییی لذت بردم.
جالب بود که عینک دودیم فقط به صورت من می یومد و خالم میگفت واییی لیلا فقط به صورت تو می یاد،چقدرر خوشگل شدی و…..
من به خواسته ام رسیدم،من به لطف خدا نوشتمش و بهش رسیدم و وقتی توی پاساژ عینک دودیم رو توی دستام گرفته بودم گفتم ببین لیلاا رسیدن به خواسته به همین راحتی،این عینک دودی 2 هفته پیش آرزوی تو بود و خیلی بهش فکر میکردی، الان توی دست هات گرفتیش، مال خودته، خدا برات نگهش داشته و به همین راحتی بهش رسیدی.
خدایا شکرتتتتتت شکرتتتتتتت
چقدر این رسیدن به خواسته به آدم احساس فوق العاده ای میده،چقدرررر برای ادم باورپذیر میشه که اره میتونم به خواسته های دیگه ام هم برسم به همین راحتی،چقدررر من از این دوتا خواسته لذت بردم و خدا رو شکر کردم.
معجزه ی سوم زندگیم ثبت نام لاتاری بود؛)
استاد عزیزم من هم به زودی راهی امریکا می شم و می یام از زیبایی هاش لذت میبرم و کیف میکنم
روز چهاردهم آبان ماه 1403، یعنی یک روز قبل از اخرین مهلت ثبت نام لاتاری.
صبح تصمیمم این بود که برم دانشگا و کارهام رو انجام بدم و تایمی که داشتم حاضر میشدم، یه بحثی توی خونه شد و من خیلی ازحرف مامانم ناراحت شدم.
با خواهرم از خونه دراومدیم بیرون و خواهرم بهم گفت یه جایی رو پیدا کردم عکس لاتاری با قیمت خوب میگیره، تازه مغازه کناریش هم کافی نته که ثبت نام میکنه بازم به قیمت خیلی کمتر از جاهای دیگه.
من توی فکرم بود ثبت نام کنم و توی خواسته هام هر شب مینوشتم ولی اون تضادی که توی خونه با مامانم به وجود اومد من رو مصمم تر کرد که اره برو بنویس،تو داری روی باورات به لطف خدا کار میکنی و خدا همین جوری که 2تا از بهترین خواسته هات رو به راحتی بهت داد،این رو هم بهت میده و هدایتت میکنه به مهاجرت و آمریکا.
خلاصه ما رفتیم آتلیه عکاسی هیچ کس نبود و ما فقط بودیم. عکس خوشگل گرفتم و خیلی هم عکسم خوب شد،توی 10دقیقه عکس رو آماده کرد و رفتیم کافی نت و به راحتی هم ثبت نام کردیم.
اینقدررر ثبت نام لاتاری برام راحت انجام شد که من ایمان دارم خدا من رو هم به همین راحتی هدایت میکنه به آمریکا و از زیبایی هاش رومیبینم و لذت میبرم.
این ها فقط 3تا از معجزات بود، هر روزمن پراز معجزات و نشانه های عالیه، هر روز دارم کیف میکنم و از زندگیم لذت میبرم، هر روز اگاهی هارو با جان و دل گوش میدم و تعمل میکنم.
اول دوره گفتم الان هم میگم بزرگترین سپاسگذاری من ازاین دوره بخاطر اگاه کردن من در مورد اصل و فرع زندگی بود. چون قبلا توی مسیر فرعیات خیلی انرژیم سوخت شد ولی الان بی نهایت سپاسگذار خدام که اصل رو از طریق این فایل ها بهم گفت و دارم ازشون استفاده میکنم و لذت میبرم.
خانم شایسته ی عزیزم از شما بی نهایت بار بخاطر تدارک دیدن این دوره فوق العاده ممنون و سپاسگذارم،استاد عزیزم بخاطر وجودتون خدا رو بی نهایت ممنون و سپاسگذارم، چقدررررر شما لطف بزرگی به همه ی ما کردی که با دنبال کردن علایقتون و لذت بردن از کارتون، این اگاهی هارو به ما میدید و بهمون کمک میکنید.
خداجونممم، خالق من، الله من، رب من، رفیق من، ازت بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم که هدایتم کردی، دستم روگرفتی، نجاتم دادی و حال دلم رو خوب کردی.ازت ممنونم که این مسیر رو برام قرار دادی و کمک کردی بهتر باهات ارتباط بگیرم،بیشتر درکت کنم وایمانم به قدرتت بیشتر بشه ؛)
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت که بنده ات را در مسیر کنترل ذهن و تقوا نگاهدارنده ای
واقعا چقدر از این قدرت ذهنی مان غافلیم
چقدر شرایط فعلی خودمان را پایدار می پنداریم
این پاشنه آشیل بزرگ بشری است که مانع بزرگی برای تغییر است، اینکه می پنداریم شرایط همینی هست که هست!!!!
امان از این غفلت و فراموشکاری ذهنم.
روزها اول این دوره یادم هست که تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ نخبگان آسیا با یکی از تیم ها بازی داشت و من در اتاقم مشغول کارهای خودم بود و تلویزیون داشت مسابقه را پخش می کرد، بازی یک بر یک مساوی بود که فکر کنم در دقیقه نود پرسپولیس یک پنالتی را به حریف داد، صدای گزارش بازی توجه مرا به خودش جلب کرد، جالب اینجا بود که بازیکن تیم حریف نتوانست توپ را گل کند و فکر می کنم همان توپ بعد از جریان بازی برگشت و این بار پنالتی شد به نفع پرسپولیس!
بازیکن پرسپولیس از این موقعیت استفاده کرد و گل برتری تیمش را زد. همه این اتفاقات در کمتر از پنج دقیقه رخ داد و من خیلی تعجب کردم، آن ناامیدی اول که تیم ایرانی در دقایق آخر باخته! تا خوشحالی چند دقیقه بعد که تیم ایرانی برده!
این اتفاق را در صفحه یادداشت گوشی ام یادداشت کردم و تا کنون بارها و بارها آنرا خواندم تا به یاد داشته باشم که شرایط هیچ وقت ثابت نمی ماند و در لحظه می تواند تغییر کند و نباید نا امید بود.
همین امروز صبح این اتفاق برایم افتاد و ذهنم شروع کرد به ساز مخالف و ناامیدی زدن، کاری که توانستم انجام بدهم تمرکز بر نکات مثبت با نوشتن بود، قدم بعدی تمرکز بر آگاهی ها این فایل و به یاد آوری موضوعاتی که ثابت می کرد که خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند.
خودم بارها شرایطی را بد تر از این نجوهای ذهنی را تجربه کردم که از آنها به سلامت عبور کردم و این در حالی بود که آگاهی هایم به مراتب از اکنون کمتر و کمتر بود و ابزارها و دسترسی هایم به نکات و شرایط مثبت بسیار محدود تر بود.
نکته ای که باید به خودم یادآوری کنم اینست که کار شیطان ذهن تمرکز بر ناخواسته ها و کمبود است و وعده فقر و فحشا می دهد و چقدر ورودی های نامناسب این موضوع را تشدید می کنند. این در حالی است که ما توانایی کنترل کانون توجه و اعراض از ناخواسته را داریم و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم خود مسئولیم.
اگر از این قدرتی که خداوند به ما ارزانی داشته استفاده نکنیم یا در جهت نادرست بهره ببریم خودمانیم که ضرر کردیم.
واقعا چقدر قوانین ساده است و ما به دنبال پیجیدگی هستیم؟!!
تجسم چیزی نیست جز اینکه هر بار داریم به یک موضوعی فکر می کنیم، چون که با هر بار فکر کردن به یک موضوع داریم فرکانس آن را به جهان ارسال می کنیم و جهان و نیروهایش را در مسیر خلق آن موضوع جهت دهی می کنیم.
اینکه هر روز با احساس خوب و با بالاترین اشتیاق و انگیزه به خواسته خودت فکر می کنی یعنی داری با سرعت هرچه تمام تر آنرا به سمت خودت می کشانی. همین قدر داستان ساده است.
به یاد دارم اتفاقات شگرفی را که به راحتی در زندگی ام افتادند بدون اینکه ایده ای برای چگونگی آن داشته باشم،
از سربازی گرفته تا دریافت پول، از چاپ کتاب تا خرید ماشین و …
وقتی بیشتر فکر می کنم می بینم که سپاسگزاری عملی یعنی استفاده درست از قدرت ها و قابلیت هایی که خداوند به ما داده، وقتی که از این نیروی شگفت انگیز فکری در جهت تحقق اهداف خودت و برای گسترش زندگی خودت و گسترش جهانت استفاده می کنی یعنی تو سپاسگزاری
خدای مهربانم این لطف مخصوص تو هست که در اینجا می نویسم در جهت بهبود افکار و فرکانسهایم
این رحمت تو هست که مرا در بر گرفته تا از این برهه از زندگی ام به بهترین شیوه ممکن گذر کنم
یقین دارم که تو مرا به بهترین آنچه که می خواهم هدایت می کنی چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ ارتباطی و عاطفی
این جمله را نوشتم تا به ذهنم بفهمانم که این خدا خیلی خیلی هوایم را داشته و دارد و به زودی مرا را راضی خواهد کرد
هین مشو نومید چون واقف نه ای
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
بنام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم، امید وارم که در صحتمندی کامل باشین(:
استاد عزیزم
هر باری که صدای دلنشین تونو گوش میدم خیلی حس فوقالعاده ای بهم دست میده
چقدر این فایل عالی و تعسیر گذار بود
چقدر زیبا قدرت تجسم رو معنی کردی
چقدر عالی قدرت تجسم رو تعریف کردی
من قبلا دیدگاهم در مورد تجسم اشتباه بود
و با گوش دادن این فایل کاملا متوجه شدم که تجسم یعنی چه،
بلهههه تجسم چیزی نیست جز هدایت انرژی فکری
تجسم یعنی ساختن فیلم دلخواه توسط ذهن
تجسم یعنی فکر کردن به یک موضوع
با این حرف شما به این درک رسیدم که
از دید جهان چه در ذهن چه در عمل چه در صحبتات چه در شنیده هات چه در نوشتن هات همه فرکانس یک سانی داره یعنی میخام اینو بگم که
قدرت فرکانس تجسم، با قدرت عمل کرد در دنیایی واقعی از دید جهان یکیه، مثلا از دید جهان تفاوتی نداره که چه من بخام خودم آگاهانه در دنیایی واقعی برم از نزدیک یه خانه ای رو ببینم که خیلی دوست دارم داشته باشمش و تحسینش کنم و فرکانس خواسته هامو بر اساس اون دیدن ها بفرستم، و یا اینکه خودم آگاهانه در ذهنم اون خانه ای رو که میخام ،تجسم کنم و بیام انرژی فکری خودمو آگاهانه جهت بدم به اون خانه دلخواهم یا به اون ماشین مورد نظرم یا به اون رابطه قشنگ با آدما، یعنی مخام اینو بگم
قدرت فرکانس تجسم،با قدرت فرکانس دنیایی بیرون که میبینیم و تجربه میکنیم کاملا یکیه،نمیدونم امیدوارم گرفته باشید
به هر حال من که کلی کیف کردم ازین فایل زیبا
اهای استاد عزیزم
اهای مرد سوراخ سمبه های نکات ریز و درشت مثبت جهان، سپاسگزارم ازت
موفق و پیروز باشید(: