live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 9

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این مسیر زیبا

    خداروشکر میکنم که در این روز زیبا هدایت شدم به این فایل فوق‌العاده

    هربار که یه فایلی مثل این فایل رو بهش هدایت میشم ایمانم قوی‌تر میشه از اینکه دارم هرلحظه هدایت میشم و بیشتر درک میکنم که خداوند چه قدرتی به ما انسان‌ها داده

    این کامنت رو در حالی مینویسم که روبروی کوه‌های بسیار زیبایی قرار داره و نسیم خنکی میوزه و زیبایی حال و هوای امروز رو بیشتر کرده.

    همین منظره این الهام رو بهم داشت که نگاه کن خدایی که چنین کوه‌هایی به این عظمت رو خلق کرده به تو انسان این قدرت و اجازه رو داده که تو هم خلق کنی.

    با هرفایل و هر دوره آگاه‌تر میشیم نسبت به این موضوع و زندگیمون بیشتر شبیه میشه به اون چیزی که عمیقاً مارو خوشحال میکنه.

    هربار که مرور میکنم زندگی خودم رو از مدت زمان تولدم در این مسیر تابه‌حال رو بیشتر حس میکنم که خود واقعیم برای اینکه خوشحال باشه واقعاً به چیز خاصی جز تجربه کردن انچه می‌خواد نیاز نداره، شاید شکل تکامل یافته‌تر این صحبت این باشه که ما برای خوشحالی به هیچ چیزی نیاز نداریم اما من به شخصه حداقل تو این برهه از زندگیم حس میکنم من زمانی احساس میکنم خوشحال هستم که دارم خودم بودن رو تجربه میکنم.

    پاک‌کردن فضای ذهن از استانداردها و باورهای محدودکننده جهان اطراف و قدم گذاشتن در مسیر توحید و ایجاد و تجربه سبک شخصی به نظرم شیرین‌ترین اتفاقیه که هرکسی میتونه تجربه کنه و این باعث ایجاد احساس رضایت در زندگی میشه.

    در خصوص موضوع تجسم این به من ثابت شده که هر وقت یک چیزی کاملاً هماهنگه با خواسته قلبی اون لحظه من باشه خیلی راحت و خودبه خود میتونم انجامش بدم البته ترمزهای ذهنی گاها باعث میشن که این کار خیلی ساده نباشه اما وقتی ترمزهای ذهنی رو میشناسی روند خیلی ساده میشه.

    یعنی وقتی برای ذهن منطقی میشه قدرتش به خودش خیلی راحت‌تر میتونه به سمت موضوعات دلخواه به انرژی شکل بده.

    خود من هر وقت تجسم یک موضوع دلخواه برام سخت میشه به گوشیم نگاه میکنم میگم ببین همین چیزی که الان دستت هست رو تو یه روزی میخواستی بعد خیلی سریع انگار ذهن عادت میکنه که بیاد پروسه رو برای خودش مرور کنه و هربار اپدیت کنه مسیر رو و یه ورژن راحت‌تر رو برای خواسته‌های بعدی ارائه کنه.

    در واقع میشه گفت تکامل تجسم از راه تجربه کردن طی میشه، یعنی مغز زمانی برای خواسته‌های بزرگ‌تر انرژی آزاد میکنه که پاداشش رو از خواسته‌های کوچک‌تر گرفته باشه.

    این موضوع رو در مورد درامد میشه مصداقش رو پیدا کرد.

    برای کسی که تا حالا هیچ پولی نساخته باشه فکر کردن به درامد 1 میلیاردی خیلی دشواره، شاید به نظر خوب بیاد که این فرد بخواد به یک میلیارد فکر کنه اما راه هوشمندانه‌تر اینه که تکامل درک بشه ذهن بیاد رو عدد 1 تومن تحربش کنه بعد 10 بعد 100 و بعد 1000. یعنی باید درک کرد که انرژی ازاد شده مورد نیاز یک میلیون با یک میلیارد یکی هست اما به این شرط که تکامل طی شده باشه.

    اگر بخوام مهم‌ترین دستاورد خودم رو از قانون بگم باید درباره تکامل و درکش صحبت کنم، شاید بشه گفت یکی از مهم‌ترین دلایلی که افراد از رسیدن به خواسته‌ها لذت نمیبرند یا سخت میشه رسیدن به خواسته‌ها اینکه تکامل رو در نظر نمیگیرند چون دائماً درحال مقایسه هستند اما وقتی سعی میکنی ذهنت رو از فضای مقایسه در بیاری و این رو درک کنی که جهان اون چیزی رو که تو بهش نیاز داری رو، نه اون چیزی که صرفاً می‌خوای، بهت میده دیگه عجله نمیکنی و زور نمیزنی برای تجسم کردن چیزهای مختلف.

    اگه ادم از خودش بپرسه اصلا چرا من دنبال یک میلیارد هستم و این رو هم بدونه که برای رسیدن به اون اول باید 1 تومن رو تجربه کنه خیلی بهتر از این قدرت استفاده میکنه.

    این حرف به این معنا نیست جهان چیزهایی رو به ما میده که دلخواه ما نیست بلکه به این معناست که اگر ما خودمان رو یک پله بالاتر از جسم ببینیم میتونیم این فضارو در نظر بگیریم که آگاهی خودش تمایل به شکوفا شدن داره و ما همواره در حال هدایت شدن هستیم تا این آگاهی درونمون خالص‌تر بشه، حالا دراین بین عده‌ای مطلع می‌شوند و سعی میکنند از انرژی درون در جهت شکوفایی بیشتر آگاهی استفاده کنند و عده بسیاری هم غیرمطلع هستند و دائم در حال به کار انداختن انرژی در جهت مسیرهای غیرهماهنگ با آگاهی.

    این خاصیت این جهان مادیه.

    برمبنای این موضوع میشه اینطور نتیجه گرفت که اگر ما آگاهانه سعی کنیم با آگاهی درونمون هماهنگ‌تر بشیم استفاده و هدایت کردن انرژی برامون خیلی راحت‌تر میشه که البته درک همین موضوع هم تکاملی هستش.

    احساس کردم درک این موضوع احتمالاً یکی از مهم‌ترین ارکان برای استفاده و هدایت این ابزار قدرتمند وجود ماست، بیشتر هم در جهت خواسته‌ها.

    ما هر لحظه داریم از این قدرت استفاده میکنیم و نتیجه میگیریم ازش اما وقتی می‌خواهیم در جهت خواسته‌هامون استفاده کنیم گاهی ممکنه فکر کنیم مهارت کافی رو نداریم یا ابزارمون به اندازه دیگران کارآمد نیست در حالی که این یک برداشت کاملا نادرسته.

    ما همه به یک اندازه قدرتمند هستیم و ابزارمون به یک اندازه نیرومنده فقط به این دلیل که داریم ازش در جهت شکل‌ دهی به خواسته‌های غیرهماهنگ با درونمون استفاده میکنیم قلبمون بسیار مقاومت میکنه و انگار یک جدال همیشگی بین ذهن و قلبمون ایجاد میشه.

    فکر میکنم نیاز باشه که این نکته رو هم یادآوری کنم که ما در هر مسیری که باشیم و در اون مداومت داشته باشیم تجسم اون فضا برامون راحت‌تر و مقاومت ذهنمون کمتر میشه و مقاومت قلبمون بیشتر اما این ما هستیم که انتخاب میکنیم کدوم مقاومت کمتر و کدوم مقاومت کاراتر باشه.

    به همین خاطره یک معتاد حتی تو زندان هم مواد پیدا میکنه و یک کارافرین در بدترین شرایط هم توسعه ایجاد میکنه

    خیلی خوشحالم که هدایت شدم به این فایل و این صحبت‌ها

    از خدای مهربان برای همه دوستان عزیز و خودم بهترین‌هارو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
  2. -
    حسين روح نواز گفته:
    مدت عضویت: 1161 روز

    سلام استادعزیز ودوستان گلم

    این روز ها از زندگیم ،بعد از مدتی تمرین روی دوره کشف قوانین زندگی و روانشناسی ثروت 3 واقعا چیزهایی رو تجربه میکنم که، در خلوت خودم وبا دوستان وهمکارانم و خانوادم صحبت میکنم

    واقعا بحث گفتگوهای درون و گفتگوهایی که با افرادداریم وتجسم هایی که در طول روزداریم در هر لحظه داره زندگیمون رقم میزنه وخلق میکنه

    از میوه هایی که میخوریم،مکان هایی که میریم وغذاهاو تاآدم هایی که در زندگی روز مره باهاشون برخورد داریم حتی افرادی رو که حتی رفتیم مسافرت و یک شهر دور که کسی ما رو نمیشناسه و برای یک لحظه شیشه ماشین رو برای پرسیدن آدرس میدیم پایین تاآدرس رو نشون ما بده ما اون فرد رو هم خودمون هستیم که انتخاب میکنیم واتفاقی نیست وهیچ چیزی ومطلق هیچ چیزی از افکار ما خارج نیست وما خالق صد در صدی زندگی خودمون هستیم با افکارمون وفرکانس هایی که در هرلحظه به جهان هستی ارسال میکنیم با باور هایی که در مورد هر بخشی از زندگیمون داریم

    همون قدر که روی خورد وخوراک خودمون حساس هستیم که حتی یه تار موهم لای غذامون نباشه،اگه به همون میزان حساسیت در ورودی های ذهنی مون داشته باشیم زندگی رو خواهیم داشت که بهشت رو در این دنیا تجربش میکنیم

    ورودی های ذهنی چیا هستن؟

    هم صحبت شدن با افرادی که باور های متضادی رو القا میکنن بهمون

    دیدن فیلم هایی که باور های متضادی رو نسبت به ثروت و روابط و…در ما ایجاد میکنه

    مطالعه مطالب نا مناسب که باور هایی نا مناسب ایجاد میکنن

    و در کل ورودی ها شامل همه شنیده ها ودیده هاوگفتارها وافکاری هست که در ذهن خودمون با اون ها زندگی میکنیم

    فکر کردن وتمرکز کردن به این مواردوباور های نامناسب ما رو از موفقیتی که میخواهیم دور میکنه

    بدون در نظر گرفتن این که الان در چه موقعیت هستیم به خواستمون فکر کنیم وتجسمش کنیم

    وقتی که این افکاربه دفعات تکرار شد وهمزمان روی ورودی های خودمون کار کردیم باور هایی در ما ایجاد میشه که این باور ها فرکانس هایی رو به جهان ارسال میکنن که خواسته هامون به صورت طبیعی وارد زندگی مون میشن

    از این خلوت زندگیمون لذت ببریم

    واقعا استاد جان این حرفتون خیلی باحال بود که گفتید این شرایط رو جهان برامون رقم میزنه این که میاییم روی خودمون کار میکنیم در اوایل شاید وقت هم نداریم ولی میاییم یه جوری واسه این مطالب وقت میگذاریم و برای این که روی خودمون کار کنیم حتی از مسیر رسیدن خودمون از خانه تا محل کار و هر فرصتی استفاده میکنیم تاروی خودمون کار کنیم ولی بعدش دنیا یه سری ادم ها رو از زندگیمون کنار میزنه ویه موقعیت هایی ایجاد میشه که واقعا وقت بسیار زیادی برامون ازاد میشه ومیتونیم بیشتر روی خودمون کار کنیم وهر چه با تعهد وتمرکز بالایی روی خودمون کار میکنیم جهان بیشترمسیر رو برامون صاف تر میکنه وهموار تر

    یه مطلب بسیار مهم!!!

    یه فاصله زمانی لازمه تافرکانس هایی که ارسال کردیم وارد زندگیمون بشه

    مثل اینه که بیاییم به یک درختی کلی آب بدهیم ورسیدگی کنیم خب معلومه که این درخت علاوه بر این که به خاک واب و نور نیاز داره به زمان هم نیاز داره تا به ثمر بشینه

    از این که سرمون با کارکردن روی باور هامون خلوت شده وتنها شدیم لذت ببریم وسپاسگذارباشیم که در مسیر درست هستیم

    قدرت خلق کنندگی ما هم میتونه با تمرین کردن بسیار قوی بشه وباید روش سرمایه گذاری کنیم و ورودی هاوافکارمون رو کنترل کنیم تا بتونیم زندگیمون رو کنترل کنیم

    دیدن الگویی همچون استاد که از اون موقعیت به این جایگاه رسیدندمیتونه برامون درس های فراوانی داشته باشه پس باید کاملا اگاه وهوشیار باشیم ویاد بگیریم

    که:

    زندگی ما کاملا در اختیار خودمونه وباید روی خودمون کار کنیم

    کشور ودولت یا خانواده یا محله یا هر چیزی تاثیری نداره در موفقیت ما وفقط خودمون مرکز ومنبع زندگی خودمون هستیم وباید فقط روی تغیر خودمون تمرکز بگذاریم

    باامید پیش برویم واین مسیر راادامه دهیم

    احساس خوبی دارم از زندگیم

    امیدوار تر هستم

    سرم واقعا خلوت شده

    مکان هایی زیبا هدایت میشم

    ادم هایی موفق بیشتر میبینم

    هزینه های اضافی ام خیلی کم شده

    ایده هایی جالب بهم الهام میشه

    تمرکزم اکثرا روی زیبایی های افراد هست

    این ها رو همشونو نشانه میبینم که در مسیر درستم خدا هدایتم میکنه

    دوستتون دارم استاد عزیزم

    تشر فراوان بابت این فایل بسیار عالی وتاثیر گذار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 1295 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی مهربان و دوستان هم فرکانسی

    در ابتدا از شما مریم بانو بینهایت سپاسگزارم که این فایل را قرار دادین و تجسم را به سادگی استاد بهمون آموزش دادند

    یکی ازبهترین کار توی سایت که بعد از این همه که استاد هر دفعه در فایل‌هاشون میگن و من تازه دارم مستمر انجام میدم کامنت خوندن و کامنت گذاشتن هست

    استاد این سایت مانند گنجینه طلا هست که کلی زیور آلات طلا در آن هست و هر فایل آن قطعه ای از طلاست که من آن قطعه را برمی‌دارم و بعضی ها رو نیم ساعت ،یک روز،چند روز همراهم هست اون قطعه طلا زمانی برای من هست که بیشتر برای خودم تکرارش کنم یادش بگیرم و به اموزهاش عمل کنم و جز به جزش ویادبگیرم و نظرات دیگران را در موردش بخونم و نظر خودم هم در موردش بنویسم بزارم جلوی چشم دلم و لذت ببرم ازش یادش بگیرم

    چه جالب من همیشه فکر می‌کردم که تجسم باید یه محیط آروم و شرایط خاص انجام بشه

    در صورتی که کافیه که اون قدرت افکارمون ودرک کنیم و در هر شرایطی سر کار یا در حال انجام کارهای خونه، ذهنمون که داریم هر چیزی را تجسم می‌کنیم

    تجسم همون فکر کردنه که هر لحظه دارید انجام می‌دید

    اگر آگاهانه ذهنمون بذاریم رو چیزهایی که دوست داریم تجسم کنیم و آنچه راخلق کنیم که دوست داریم در زندگی داشته باشیم

    البته اول باید اینو باور داشته باشیم که من خالق صددرصد اتفاقات زندگیم

    مراقب افکارمون باشیم مراقب ورودی‌های ذهنمون باشیم با همین تمریناتی که استاد بهمون میدن کنترل کنیم

    اونچه که الان داریم توش زندگی می‌کنیم همون افکار گذشتمونه که خودمون خلقش کردیم

    اگه کسی نمی‌تونه اینو بپذیره که خالق زندگی خودمون هستیم گوش کردن فایل‌های استاد هیچ فایده‌ای نداره

    اولین قدم برای برداشتن زندگی و

    تغییر زندگیت این هستش که بپذیریم هرچی تو زندگیت الان هست خودت به وجود آوردی

    ربطی به بابات نداره ربطی به خواهر و برادرت نداره

    ربطی به دوستات ،کشورت و هیچی نداره .بلکه ربط داره به خودت شاید اونا تونستن روی تو تاثیر بزارن و تو از اون تاثیری که گرفتی اون زندگیو برای خودت خلق کردی ولی نهایتاً خودت تاثیر پذیرفتی خودت نهایتاً اون کارو انجام دادی خودت خلق کردی

    تو خودت مدام اون فکرو توی ذهنت مرور کردی تجسم کردی خلق کردی

    این اولین قدم و اولین درکی که ما باید داشته باشیم

    اتفاقاتی که در زندگیمون در حال رخ دادنه از افکار گذشتمون هست

    اگر اینو بپذیرید

    من خالق زندگی خودم هستم اون موقع هست که تغییرات در زندگی شروع میشه

    اگه اینو بپذیرید کاری که باید انجام بشه باید بپذیرید که الان هر اتفاقی در زندگیم هست خودم به وجود آوردم حالا ناآگاهانه بوده

    و نمی‌دونستم و مثل بچه‌ای بودم که صورت خودشو با ناخن‌هایش خراش میده ولی متوجه نمی‌شه

    زخم می‌کنه چون آگاهانه نیست چون متوجه نیست

    کنترل کامل بر اعضای بدنش نداره

    دقیقاً توی دنیای خودمون داریم همین کارو می‌کنیم

    کنترل کاملی رو افکارمون نداریم

    نوزاد همان لحظه که پنجه میزنه همون لحظه خراش برمیداره

    ولی توی افکار بنا نیست که الان مثلاً یه فکری بکنی و نتیجه‌اش همین الان مشخص باشه ولی نوزاد همون موقع که پنجه می‌کشه اثرش مشخص می‌شه

    اینجوری نیست که افکار مثبت داشته باشم همون لحظه یه اتفاق خوبی برام بیفته نه

    بلکه اون فکر مثبت یا منفی باید تکرار بشه عادت بشه باور بشه و اون موقع نتیجه میده

    اتفاق مثبت یا منفی حالا یا همون خواسته و ناخواسته می‌افته

    با تکرار اون افکار

    در جهت منفی و مثبت که اتفاقات رخ میده که ما بهش می‌گیم باور

    وقتی فکر بارها و بارها تکرار بشه باور ایجاد می‌کندچه

    خواسته باشه چه ناخواسته اون باور باعث اتفاقات در همون راستا می‌شه

    قضیه رو متوجه شدم میام آگاهانه آگاهانه آگاهانه

    افکارم رامدیریت می‌کنم و به اونچه که می‌خوام توجه می‌کنم

    در تمام دوره‌های استاد همین هستش که بیاید به چیزایی که می‌خواین توجه کنید افکارتونو کنترل کنید

    استاد واقعاً چقدر می‌تونم بگم که سخته که بخوام ذهنمو کنترل کنم و هر لحظه از دستت در میره هر لحظه باید دقت کنی

    من در حال کارکردن به آموزهای دوره

    کشف قوانین هستم ولی همین دیروز یکی از افراد خانواده ام دیدم که ساعتی پیشم بود و کلی از مشکلاتش گفت که در پایان جز احساس حال بد برای من چیز دیگه‌ای نداشت برای خودشم نداشت و

    و من نهایتاً به این فکر کردم که چه فایده الان مثلاً فقط احساس خودشو بد کرد و احساس منو بد کرد

    من در صورتی می‌تونم به این عزیز کمک کنم که بتونم ثروتمند بشم و پذیرفتن این جمله و باور که در این فایله

    ثروتمند شدن معنوی‌ترین کار جهانه

    با دریافت و درک و فهمیدن این جمله من می‌تونم کلی به اطرافیانم کمک کنم

    چقدر می‌تونی به جهان کمک کنی با خرید که انجام میدی

    در صورتی باورهایی در ذهن ما قرار دادن و معنوی‌ترین کار جهان را چیزهای پوچ معرفی کردند

    پس بدان و آگاه باش معنوی‌ترین کار جهان ثروتمند شدن

    پس وقتی من می‌تونم زندگییم رو با افکارم تغییر بدم

    باید کنترل کنم ذهنمو باید وقت بذارم و تمرین انجام بدم

    من سرمایه‌گذاری بکنم رو ذهنم

    وقتی استاد تونسته از یه خونه‌ای توی بندرعباس با اون شرایط به شرایط الانشون برسه

    یعنی فقط کنترل ذهن یعنی فقط کار کردن روی فرکانس یعنی توجه به نکات مثبت

    البته سیر تکاملی داره

    استاد هرچی در زندگیش داره با این نوع نگاهش

    ایجاد کردن

    استاد وقتی در بندرعباس با اون شرایط تونستن به چیزهای خوب فکر کنند و اونا را تجسم کنند حتی اتوبوس آروی شون که بعدها خریدند اونو زمانی که در بندرعباس بودن تجسم می‌کردند این

    خیلی مهمه تو اون شرایط بتونی اونا رو تجسم کنی

    دیروز حالم بد شد از صحبت یکی از افراد خانوادم و از توضیح شرایطش که بهم می‌داد

    زمانی که اون کنارم بود مرتب سعی می‌کردم که حالم بد نشه

    ولی بد میشه ولی خدا را شکر بعد اینکه رفتش تونستم که ذهنمو کنترل کنم و

    تغییر بدم

    بعد از آن موضوع با یک عمل فیزیکی حالم خوب کردم رفتم آرایشگاه در پایان کار آرایشگر گفت من تازه به این محل اومدم شما که اینجا هستین فک میکنید خوب باشه من گفتم بله و بعد چند ثانیه گفتم البته تو این مسیر دو تا دیگه آرایشگاه هم هست ولی ارایشگر به من گفت روزی رسان خداست روزی هرکس رو می‌رسونه و من از خودم خجالت کشیدم که چه جوری داری کار می‌کنی که این باورت هنوز خوب نشده و آگاهانه به خودم تذکر دادم اشکال ندارد سیر تکاملی باید طی بشه همین که آگاهانه میپذیری داری اشتباه فکر می‌کنی و سعی میکنید درستش کنی عالیه

    خدا رو شاکرم که قوانین جهانه بر این پایه هست که با کنترل ذهن و تمرکز به نکات مثبت میتوانیم به خواسته هامون برسیم

    در پناه خداوند یکتا شاد پیروز سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1546 روز

    سلاممممممممممممم به استاد عزیزم

    خدایا شکرت خدایا شکرت، سپاسگزارم برای این صحبتهای قشنگ و پر از آگاهی.

    استاد عزیزم دوست داشتم بگم همه حرف های شما درسته.

    واقعا ناجی همه ما هستید.

    دوستت تون دارم و مریم جان عزیزم را.

    در زمان مناسب شما و خانواده بزرگ عباس منش را از نتایج خودم مطلع میکنم.

    در پناه خداوند شاد و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1293 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ ﴿5٢﴾

    هنگامی که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهیم] گفت: ما از شما ترسانیم.

    قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿5٣﴾

    گفتند: نترس که ما تو را به پسری دانا مژده می دهیم.

    قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَىٰ أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾

    گفت: آیا با آنکه پیری به من رسید، مژده ام می دهید؟ به چه مژده می دهید؟

    قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾

    گفتند: تو را به بشارتی درست و به حق [که واقع شدنی است] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش.

    قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿56﴾

    گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟!

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به تموم رفیق های نازنین غار حرای من

    سلااااام و سلاااااامتی و نوووور و عششششق و رحممممت اللله مهربانم به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمتون!

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک روز زندگی دیگه،خدایا شکرت برای نفس های راحتی که میادومیره،برای قلبی که بی وقفه و منظم میزنه،برای چشم هایی که زیبایی های دنیارو به نظاره نشسته،برای گوش هایی که صداهای قشنگ دنیا رو میشنوه،خدایا شکرت برای دستانی که مینویسه…خدایا ازت ممنونم که یکبار دیگه بهم اجازه ی صلات دادی…خدایا شکرت که نمازم قضا نشد!خدایا شکرت برای یک نماز جماعت پر نوووور….خدایا عاشقتم باشه؟خودم کله ت رو میبوسم!خودم جانت میشم!خودم دور سرت میگردم رووووزی هزاااار بار….

    استاد شایسته عزییزم،بینهایت ازت ممنونم برای این فایل بی نظیری که سخاوتمندانه بهمون هدیه دادی،تصویر کیفیت نداره؟!فدای یک تار موهاتون!هر کلمه ی هر جمله ی استاد انقدرررر کیفیت داره که میشه صدهزار بار بهش گوش کرد و ازش یاد گرفت،استاد شایسته شخصا ازتون بینهایت سپاسگزارم برای اینکه این آگاهی هارو در بهترین زمان بهمون رسوندید…از خداوند سپاسگزارم که از روز اولی که وارد سایت شدم منو بغل کرد و گذاشت وسط دوره ی مقدس دوازده قدم!دوره ای که نور قرآن از هرجلسه ش جاریه و انقدر فرکانسی که اگر یک جلسه رو صدبار گوش بدی،صدویکمین بار چیزهایی رو از استاد میشنوی که قسم میخوری صدبار قبلی اینا اصلا گفته نشده ….

    دوازده قدم بود که شخصیت توحیدی منو ساخت،دوازده قدم بود که من رو عاشق و شیدای قرآن کرد،دوازده قدم بود که به من مسیر ابراهیمی یاد داد….ازت ممنونم استاد ابراهیم نشانم!ازت ممنونم پرچم دار توحید…مرسی که منو با خدایی آشنا کردی که از رگ گردنم بهم نزدیکتره و من رو دیوونه و عاشق و سرگشته ی انرژی ای کردی که حاضرم برای رسیدن بهش،هر لحظه جونم رو دودستی تقدیمش کنم…

    خدا…؟خدا همه چییییه!خدا زمانه!خدا مکانه!خدا صداست!خدا تصویره!خدا حسه!

    خدا من…خدا تو…خدا همه….خدا یک حشره ست….خدا یک ستاره ست …

    خدا یک انرژیه …که همه چیرو در برگرفته،خدا یک قانونه،خدا یک نظمه،خدا یک تعادله…

    نمیشه گفتش….نمیشه گفتش….

    میبینی استاد؟اینا در و گوهر هایی بوده که خدا از زبان شما به قلب ما جاری کرده…همونجا که جای خودشه …همونجا که خونه ی خودشه…

    وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ

    و بدانید که خدا میان آدمى و قلبش حایل است و همه به پیشگاه او گرد آورده شوید.

    دوستون دارم استاد!ازت ممنونم استاد!

    برای اینکه مسیر ابراهیم رو بهم نشون دادی،برای اینکه طعم شیرین توحید رو بهم چشوندی،برای اینکه قدم به قدم بهم یاد دادی چطور ابراهیمی زندگی کنم،ایمان و توکل و صبری بهم یاد دادی که من توی خوابمم نمیدیدم ….تو رویاهامم نمیتونستم تصور کنم یک روزی انقدر بتونم شجاعت به خرج بدم،انقدر محکم باشم،انقدر ایمانم رو در عمل ثابت کنم.

    من راضیم استاد،از همینجای زندگیم،بی نهایت…هر روز این عشق داره توی قلبم بزرگ و بزرگ وبزرگتر میشه….هر روز دست نوازشش رو روی سرم حس میکنم،من لبخند رضایتش رو میبینم که داره بهم میخنده و میگه من راضی ام ازت سعیده…منم براش دست تکون میدم و میگم منم ازت راضیم خدا،من که کاری نکردم برات،جونمم برای شماست…اونم فدای خودت و توحیدت!

    لذت زندگی توحیدی رو با هیچ چیز عوض نمیکنم،من خدارو با هیچی عوض نمیکنم،وقتی خدارو دارم همه چیز رو دارم،تموم نتایج دنیا دستمه،از بیرون چیزی معلوم نیست؟چه اهمیتی داره؟نور قلب من بهم میگه من خوشبختم،متر و معیار خوشبختی نور قلبمه،شنیدن صدای خداست،دیدن رضایت خداست…بقیه پاداش ها اکستراست…میرسه…خیلی زود میرسه…از همه طرف …از همه طرف…

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَالضُّحَىٰ ﴿١﴾

    سوگند به ابتدای روز

    وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَىٰ ﴿٢﴾

    و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد،

    مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ ﴿٣﴾

    که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است.

    وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَىٰ ﴿4﴾

    و بی تردید آخرت برای تو از دنیا بهتر است،

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ﴿5﴾

    و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!

    به الله ای که میپرستم قسم میخورم اومدم درمورد مطالبی که استاد گفت بنویسم،درمورد تجسماتی که به واقعیت پیوست،در مورد حذف شدن آدم های سمی از زندگیم و ورود انسان های شایسته ی توحیدی …

    ولی فرمون دست کس دیگه ست،اون میگه و من مینویسم…

    وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ

    و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما می رسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.

    اما نه …بزار بگم…بزار بنویسم…مهم نیست این کامنت چقدر طولانی میشه،اینا سپاسگزاری های منه،من باید از عشق خدا بنویسم…منم که به نوشتنش محتاجم!منم که بهش فقیرم!منم که بهش نیازمندم!

    استاد من هیچ وقت دنبال جمع عباسمنشی نبودم،هیچوقت بیرون از سایت دنبال کسی نرفتم،من از اول حرفاتون رو باور کردم،باور کردم من باید روی خودم کار کنم بعد آدم های شایسته خودشون وارد زندگی من میشند،منم که باید لایق بشم،من باید آدم خوبه بشم…بعد دوست خوب میاد…آدم خوب میاد …من از تنها شدن نترسیدم،من هیچ وقت تنها نبودم،چون همیشه دست خدا رو،روی دوشم احساس میکردم.

    بزارید بهتون بگم خدا برام چیکار کرد!

    اول فروردین ماه امسال بود،طبق دستور خدا از کارم انصراف داده بودم،فشار ذهنی زیادی داشتم،آدم های غیر هم مدار اطرافمم به این فشار اضافه میکردن…من اما توی مسیر درست استقامت ورزیدم،همون اول سال حتی واتس اپ و تلگرام رو پاک کردم برای اینکه همون وقت کم رو هم بزارم روی سایت…

    استاد نه یک روز بعد!همون روز!همون روز!همون روز!

    همون روز گوشیم زنگ خورد!

    _جانم؟

    _از نگهبانی بیمارستان زنگ میزنم…!

    بیمارستان؟نگهبان بیمارستان با من چیکار داره؟اونا که اصلا شماره ی منو ندارن!من که خیلی وقته انصراف دادم!

    _چند لحظه گوشی دستتون باشه،یکی باهاتون کار داره …

    _سلام سعیده جان…منم فاطمه …

    فاطمه زد زیر گریه…منم…

    خدا…خدا بود که این تماس رو برقرار کرد.

    خدا بود که فرشته هاش رو فرستاده بود…خدا بود که گفت توتنها نیستی سعیده،من حواسم بهت هست،من هواتو دارم،من برات بهترین هارو جدا کردم…

    استاد جان نزدیک 6 ماه ازون روزی که خدا به قلب فاطمه جان الهام کرد که برو دنبال سعیده میگذره،به الله ای که میپرستم قسم میخورم انقدر این رابطه پره،انقدر هم مداره،انقدر با کیفیته،که احساس میکنم من احتیاج به هیچ رفیق دیگه ای ندارم،هر روز به خدا میگم خدایا تو چه انسان های نازنینی رو وارد زندگی من کردی که من اگر تموم عمرم دنبال همچین رابطه ای میگشتم نمیتونستم پیداش کنم!

    اصلا همون روزی که ما بهم وصل شدیم،میدونید قرآن با چه آیه ای،نور رو به قلبمون وارد کرد؟

    وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ﴿6٢﴾

    و اگر بخواهند تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است؛ اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت.

    وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿6٣﴾

    و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است

    این آیه هایی بود که بعد از اولین تماس من و فاطمه جان،قرآن بهمون هدیه داد….

    استاد شما بهم یاد دادی اگر کسی توی زندگیت نیست،همین که خدا هست کافیه…آره استاد خدا بیش از کافیه…خدا برای من معجزه هایی رقم زد که به عقل جن هم نمیرسید،خدا همیشه برای من درهایی رو باز کرد که به چشم من دیوار هم نبود،خدا همیشه با منه،کنار منه،عاشق منه،خدا تموم جهان من رو داره طبق خواسته های من هماهنگ میکنه …

    و این مسیر ادامه داره ….و این عشق ادامه داره…

    تا لحظه ای که نفس میکشم دست از توحید برنمیدارم.تا روزی که زنده م دست از یکتا پرستی و زندگی هدایتی برنمیدارم.من شهدِ شیرین نور‌‌ِ الله رو با هیچی عوض نمیکنم.

    خط به خط این صلات رو با چشم های خیس نوشتم.

    اشک هایی که از عشق خدا جاری شد…و همین برام بسه،و همین برام کافیه،من به همین اشک ها و باز شدن قلب و آغوش پرمهر خدا راضیم.

    وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ ﴿١٩﴾

    نابینا و بینا یکسان نیستند،

    وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ﴿٢٠﴾

    و نه تاریکی ها و نه روشنایی،

    وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ﴿٢١﴾

    و نه سایه و نه باد گرم سوزان،

    وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ ﴿٢٢﴾

    و زندگان و مردگان هم یکسان نیستند. بی تردید خدا [دعوت حق را] به هر کس بخواهد می شنواند؛ و تو نمی توانی [دعوت حق را] به کسانی که در قبرهایند بشنوانی.

    استاد عباسمنش عزیزم،ازت ممنونم که صدای خدارو بهم رسوندی،ازت ممنونم که من رو از قبر خود ساخته درآوردی،ازت ممنونم که تاریکی هارو ازم گرفتی و با نور خدا روشنم کردی،ازت ممنونم که منو شنوا و بینا کردی،ازت ممنونم که عشق حقیقی رو بهم شناسوندی…

    رحمت الله بر جسم و جان نازنین شما مستدام که حضورتون مایه برکت زندگی ماست.

    سپاسگزاری از شما به کلمات نمیاد،یک روزی نه چندان دور ..با نتایج توحیدی بیشتر و بیشتر …لبخند رضایت رو روی لباتون میارم،در پناه نور میسپارمتون،نور آسمون ها و زمین…خدایِ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

    قَالَ اللَّهُ هَٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١١٩﴾

    خدا فرمود: این روزی است که راستان را راستی و صدقشان سود دهد. برای آنان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، همیشه در آن جاودانه اند، خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند؛ این است رستگاری بزرگ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 425 رای:
    • -
      زینب نوری گفته:
      مدت عضویت: 1193 روز

      سلام سعیده عزیزم.

      انشالله که در پناه الله مهربان سلامت باشی

      چند روز ه که دوستداشتم یه پیام ازت رو بخونم و از دیشبم با خودم گفتم معنی سوره ضحی رو تو اینترنت بخونم و وقت نکردم ،تا اینکه با دیدن اسمت خوشحال شدم که پیام نوشتی و باز با دیدن سوره ضحی خوشحال تر.

      اینکه خدا چقدر زیبا جواب خواسته های ما روبه وقتش میده

      .در پناه الله مهربان شاد و سلامت و سعادتمند و سربلند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      سارا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 768 روز

      سلام سعیده جون عزیز سارا هستم 12 ساله از شمال نمی‌دونم شما کجایی چون شنیدم خداوند با دستان رو گرفته بلندت کرده به ی جای فوق العاده تر من واقعا با خواندن کامنت های تو ایمانمو قوی تر میشه تازه به ایمیل هم گفتم هروقت کامنت می‌زاری بهم بگه تا منم از کامنت های توحیدیت استفاده کنم من کامنت خودم رو دارم ماده میکنم برای فرستادن ولی قبلش گفتم بیام کامنت شما رو بخونم

      سعیده جون عزیز منم عین شما واتساپ و تلگرام و اینا و هر چیز دیگه ای رو ندارم یک پیامک دارکو تلفن و گالری و بازی های که دوست دارم و سایت استاد عزیز منم از ماه پیش ایمانمو رو از 5 کردم 15 من خیلی پیشرفت زدم خداوند داره من رو از توی این باتلاق در میاره و امسال برام یک شغلی پیدا کرده که میخواد تا سال آینده سورپرایزم کنه امیدوارم همیشه سلامت باشی سعیده عزیزم خیلی دوستت دارم از نتیجه هات بازم بگو خوشحال میشم بخونمشون

      بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      نیلوفر گفته:
      مدت عضویت: 429 روز

      به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

      إِنَّ اللَّهَ لَا یَخْفَىٰ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ

      یقیناً چیزی در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نیست

      سلام سعیده عزیزم، بنده ی خوب خدا،

      من توحید و ایمان و عمل رو از استادم یاد گرفتم و تو این مسیر الهی شما یکی از الگوی های توحیدی منی که وقتی ایمیل کامنتتون برام ارسال میشه میگم آخ جووون،، خدا میدونه که چه هدایت هایی برام داره

      هر کامنتتون رو بارها و بارها خوندم باهاشون گریه کردم، خندیدم و… و هرکجا که ذهنم شروع کرده که خاک و خون به پا کنه من شما رو براش مثال زدم

      امااااا این کامنتتون… نشونه ای بود که خداوند به قلبم نازل کرد

      با هر خطش کلی اشک شوق ریختم و به درگاه پروردگارم سجده کردم

      سعیده عزیز الان دقیقا 4 ماه هستش که منتطرم خداوند درخواستم رو اجابت کنه، به تک تک الهامات برای رسیدن به این خواسته عمل کردم و دیروز 18 شهریور که مصاحبه داشتم و این آخرین قدم بود.

      6 شهریور ماه بود که ذهنم به من حمله کرده بود و به کلی نا امید و خسته شده بودم، سر نماز بودم که بهم گفته شد سوره حجر رو بخون(آیه 55 و 56 سوره حجر نشونه من بود)

      قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾

      گفتند: تو را به بشارتی درست و به حق [که واقع شدنی است] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش. (55)

      56

      قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿56﴾

      گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟! (56)

      الله اکبر خدایا الله اکبر

      کلی با این آیات آروم شد قلبم

      یه شب خواب بودم و نمیدونم که خواب بودم یا بیدار و این آیه مدام تو گوشم خونده میشد« و به زودی با عطایی از سوی پروردگارت خشنود خواهی شد» من دقیقا با این صدا از خواب بیدار شدم ساعت رو نگاه کردم دیدم ساعت 4:4 دقیقه صبح هستش بلافاصله بیدار شدم و هدایت شدم به سوره ضحی( گریه می کردم و برای خدا سجده میکردم)

      و امااا امروز صبح که بیدار شدم فقط در تلاااش بودم که ذهنم رو کنترل کنم ، نجوااا پشت نجواااا ، کلی ازم انرژی گرفته بود

      و این کنترل ذهن رو با سوره ضحی شروع کردم، مدام برای خودم میخوندمش تا نجوا هارو ساکت کنم و الحمدلله هم موفق شدم

      به خدا گفتم خداااایا زکریا ازت درخواست کرد که فرزندی بهش عطا کنی و خواسته اش رو اجابت کردی و درنهایت ازت نشانه ای خواست…

      ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا

      یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست

      یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧﴾

      ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.

      قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿١٠﴾

      گفت: پروردگارا! برای من نشانه ای قرار ده. گفت: نشانه تو این است که سه شبانه روز در حالی که سالم هستی، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهی داشت

      الله اکبر خدایا منم از تو نشونه ای خواستم و گفتم خدایا قلبمم رو آروم کن و اگر درخواست من رو اجابت کردی امشب برام نشونه ای بفرست

      یک ساعت از این گفت و گوی من با خدا نگذشته بود که ایمیل کامنت شمارو دریافت کردم و دقیقا با آیاتی شروع کرده بودید (سوره حجر) که ذکر شب و روزم بود

      وووو سوره ی ضحی، وقتی رسیدم به این سوره در کامنتتون فقط اشک میریختم

      هزاران هزار بار از خداوند سمیع و بصیرم سپاسگزارم

      إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

      ازت سپاسگزارم دوست توحیدی من درحالی که قصد داشتی از معجزه های تجسم خلاق برامون بنویسی ولی به ندای قلب مهربونت گوش دادی و پیغام خداوند رو به من رسوندی

      روی ماهت رو میبوسم

      الهی نور خداوند قلبت رو نورانی کنه

      در پناه الله یکتا شاد و موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      Fatima گفته:
      مدت عضویت: 973 روز

      به نام فرمانروای جهانیان

      سلام سعیده جان

      ممنونم ازت بابت نوشته‌های فوق العاده ت باور کن از اول تا آخر کامنتت فقط اشک ریختم و هر لحظه قلبم بازتر شد تو پارک نشسته بودم و بچه هام مشغول بازی بودن سایت رو باز کردم و هدایت شدم به کامنت زیبای شما با جمله جمله ش اشک ریختم انگار فقط من بودم و سعیده و الله فقط زمزمه می کردم الله اکبر الله اکبر انقدر غرق شده بودم که انگار هیچ کس اونجا نبود

      ازت ممنون و سپاسگزارم سعیده جان من همیشه لذت می برم از خوندن کامنت های زیبای شما و همیشه تحسینت می کنم و به خودم یادآوری می کنم که اگه سعیده جان تونسته تو هم می تونی فقط باید رو خودت کار کنی و تنها و تنها و تنها تمرکزت روی خودت باشه جهان تو رو هدایت می کنه به بهترین ها

      در پناه الله باشی دوست توحیدی من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      مرتضی دیندار گفته:
      مدت عضویت: 1072 روز

      سلام به همسفر خوبمون خانم شهریاری

      مثل همیشه دل نوشته‌هاتون پر از شور و شوق و هدایت است

      خوش بحال دلتون

      خدای ابراهیم نگهدارشما باشد

      منم دل به دریا زدم و مهاجرت کردم؛اگه زودتر می دونستم که این همه خیر و برکت منتظر من بوده نمی ترسیدم و زود اقدام می‌کردم به هر حال خوشحالم که تصمیم و اقدام کردم

      خواندن کامنتهای شما بر ما انرژی می‌دهد

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      ناصر محی‌الدین گفته:
      مدت عضویت: 1274 روز

      سلام به خواهر توحیدی عزیزم سعیده

      نمی‌دونم وقتی دارین این کامنت رو میخونین کجای کشور هستین ولی از خدا میخوام در نور کامل هدایتش باشین

      خط به خط این کامنت رو با چشم های خیس خواندم

      تو تمرین ستاره قطبی امروزم برا اولین بار نوشتم

      خدایا قلبم رو بشکاف

      تیکش خورد

      قلبم رو شکافت

      خدایا صد هزار بار شکرت برای این مسیر برای این استاد و این همکلاسی های بینظیر

      همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

      که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

      تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

      دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

      چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن

      تو چو روی باز کردی دَرِ ماجرا ببستی

      نظری به دوستان کن که هزار بار از آن بِه

      که تحیّتی نویسی و هدیتی فرستی

      دل دردمند ما را که اسیر توست یارا

      به وصالْ مرهمی نِه چو به انتظار خستی

      نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هَیجا

      تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

      برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را

      تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

      دل هوشمند باید که به دلبری سپاری

      که چو قبله‌ایت باشد بِه از آن که خود پرستی

      چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد

      چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

      در پناه الله مهربان باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2417 روز

      سلام به روی ماهتتتت قلب پراز عشققق عشق عشق بینهایت نابت عشقترین مننن قلبترین من سعیده ی نازنینمم بینهایت عاشقتمم قلب جانم

      اخ آخ با تمام تمام وجودم بینهایت بینهایت عاشقتم باتمام تمام قلبم بینهایت عاشقتم چقدر چقدر توفوق العاده ترینی سعیده ی نازنینم هزاران باربینهایت بینهایت میخواستم برات بنویسن عشقترین من چقور میخوام هزاران هزاران بارتحسسنتت کنم با تمام تمام قلبم تحسینت میکنم چقدرمیخوام با تمام تمام وجودم بینهایت بینهایت میخوام بینهایت میخوام بیشتربیشترعمیقتر عمیقتر درکش کنم لبنهایت چقدر بینهایت بینهاست توعاشقانه عاشقانه عشق بازی میکنی عشق ترین من چقدر توعاشقانه ترین می‌نویسی چقدر با تمام تمام وجودم با تمام تمام بندبند وجودم اینقدر عشق بینهایت بینهایت ناب ترینت رو اینقدر ایمان بینهایت بینهایت ناب ترینت اینقدر بینهایت توحیدیترین بودنت رو بینهایت بینهایت تحسینت میکتم بینهایت عاشقتم بینهایت

      چقدربینهایت بینهایت تحسینت میکنم آخ برای بند بند این عبادت نابت اینقدر عشق بازی نابت بینهایت بینهایت تحسینت میکنم چقدرمیخوام بینهایت بینهایت برای خودم هزاران بارتکرار کنم

      خدای من چقدرمیخوام باتمام تمام وجودم میخوام هرلحظه بیشتربیشترعمیقتر درکت کنم میخوام بینهایت بینهایت تنها تنها تواغوش ناب تنها تنها توباشم تنها تنها تورو ببینم میخوام هرلحظه تنها تنها با توباشم تنها تمام قلب روح وجودم تمام جسم قلب روحم همه تنها تنها تنها تنهاروبه سمت تنهاتنها تنها توباشه تنها تنهااا توروببینم تنها تورو بشنوم میخوام هرلحطه تنها تنها روی توحساب کنم تنها تنها تورو میپرستم تنها تنها تورو میپرستم تنها تنها توکل میکنم به تو تنها تنها همه چیزو میخوام تنها تنهاتنها به توتنهابه توبسپارم رب من همش تنها تنها تویی تنهاقدرت تویی تنها تنها مالک فرمانروام همش تنها تنها تویی تنها تنها روزی رسانم همه تنها تنها تویی همش تنها تنهاتویی تنها تنهاقدرت تویی همش تنها تنها تنهاا توبودی رب من خدای نازنین من تنهها تنها قدرت تویی تنها تنها تنها قدرت توییی تنها تنها تویی که عاشقانه عاشقانه هرلحطه هدایتم میکنی تنها تنها تنها تویی که عاشثانه هرلحظه حمایتم میکنی هرلحظه تنها تنها تویی که عاشثانه هیچوقت تنهام نمیذاری

      عاشقانه اومدی و سقف بالاسرم شدی تنها تها توبودی تنها تنها توبودی که عاشقانه اومدی و اون باررو از روی دوشم برداشتی همش تنها تنها تنها توبودی باتمام وجودم میخوام تنها تنها توهدایتم کنی تنها تنها تنها توحمایتم کنی تنها تنها تومن بذاری روی دوشت عاشقانه عاشقانه هرلحظه تا آخرین نفس

      تنهاتنها توپناهم باشی تنها تنها توهدایتم کنی تنها تنها تومرا تواغوشت بگیری تنها تنها توحمایتم کنی تنها تومرابه خودت تنها تنها تنها تنهابه خودت بچسبونی هرلحطه تنها تنها تومنوبذاری روی دوشت هرلحظه تنها تومسیر درست مستقیمممم خودت تومسیر انعمت علیهمم نابت هدایتم کنی عاشقانه حمایتم کنی

      آخ آخ چقدرچقدر بینظیرترین گفتی اونجارو من بینهایت بینهایت با حرف زدن با تو رب وهابترینم محتاج ترین محتاج ترینم نیازمند ترینم بینهایت بینهایت با تو تنها تنها به تو نیازمندترینم فقیرترینم چقدر میخوام این عمیقتر عمیقتر بینهایت متعهدتر بینهایت بیشتربیشترعمیقتر درکش کتم بینهایت بیشتربیشتر لمسش کنم درکش کنم بفهممش من به هرخیری که تنها تنها ازجانب تنها تنها تو بهم میرسه همه تنها تنها ازجانب تنها تنها توبهم میرسه همش تنها تنها تویی همش تنها تنها تنها تویی رب من تنها تنهامونس همدمم همش تنهاتنها تویی

      تنها پناه هرلحظه تنها تنها تکیه گاهم همش تنها تنها تویی

      سخت سخت محتاج ترین

      محتاج ترینم نیازمندترینم سخت فقیرترینم هیچ هیچ هیچترینم نیازمندترینم فقیرترینم رب من

      چقدر زیبا ترین گفتی سعیده ی نازنینم که همیشه عشق خدااااا همین همین اشکهایی که میباره همه همه تنها تنها خداستتت

      خدا برای من معجزاتی رقم زد که به عقل جن هم نمی‌رسید خداااا برام درهایی رو باز کرد که برای من دیوار هم نبود وبدتر بود خدا عاشقانه عاشقانه تمام تمام کارارو برام انجام داد ودرست اونجایی که میگفتم همه چیز تمومه همه چیز پایانه عاشقانه اومد و باتمام تمام عشقش تواغوشش گرفت و گفت همه چیزو برات درست میکنم همش تنها تنها تواومدی که اومدی درستش کردی همش تنهاتنهاتوبودی تنهاقدرت تویی تنهاقدرت تویی

      تنها تنها تنها توبودی که اومدی و تمام کاراروبرام انجام میدی تنها تنهاقدرت تویی خداااا تنها خدابود که همیشه با منه عاشقانه عاشقانه عاشق منه بینهایت بیشترازمن مشتاقترین مشتاق ترین مشتاقترینه عاشقانه بیشترازمن میخواد بینهایت خواسته هامو تجربه کنم بیشترازمن میخواد بینهایت لذت ببرم به خواسته هام برسم خدا عاشقانه همیشه با منه همیشه تمام تمام جهان رو تمام اتفاقات شرایط رو جوری میچینه هدایت میکنه که به خواسته هام برسم همه جیزبه نفع من بره جلو عاشقانه عاشقانه هدایتم میکنه حمایتم میکنه

      عاشقانه

      عاشقتم با تمام تمام قلبم عاشقتم آخ چقدرمیخوام ثانیه ثانیه بینهایت بندبند کامنت این همه عشق ترین نابتو هزاران بار برای خودم بنویسم تکرارکنم ببنهایت تحسینت میگنم سعیده ی نازنینم با تمام قلبم در آغوشت میگیرم بینهایت میبوسمت بینهایت عاشقتم بینهایت تحسینت میگنم بینهایت بار این عشق بازی بینهایت نابت هزاران بارنوش جونت باسه بینهایت بارنوش جونت باشه الهی که جریانی از بینهایت بینهایت نعمت و ثروت برکت روزی بینهایت پرازعشق بینهایت خدا جاریترین باشه برات بینهایت بهترین بهترین بهترینهازو برات میخوام بینهایت تحسینت میگنم بینهایت

      عاشقتم استادنازنینم عزیزترازجانم چقدر دلم براتون تنگ شده باتمام قلبم عاشقتونم بینهایت عاشقتونم الهی قربونتون برم بینهایت تحسینتون میکنم بینهایت تحسینتون میکنم بینهایت…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1867 روز

      سلام به سعیده، کاکوی گلی

      ممنون به خاطر نوشته ی بی‌نظیرت. توقسمت قبل که گفتی میخووی نویسنده بشی، از خوشحالی دیوونه شدم. برات کامنت نوشتم، ولی کامنتوو حذف شد، چون شماره تلفن گذوشته بودم، که اگه کاری در رابطه با انتشارات داشتی باهام تماس بگیری.

      عامو، به چه زبونی بهت بگم تو نویسنده ای؟ نگاه به تعداد کامنتهات بکن: تامام!

      اینکه فرمون قلمت دست خداست، خیلی عجیب و بینظیره. اینکه قلم رو در حالت اوتوران میذاری و خودش مینویسه. خوش بحالت. به زبون کامنت عباسمنشی: تحسین بر تو باد!

      شاید ندونی که برای سالهای متمادی، انتشاراتیهای قوی ایران، تحت تاثیر یک جریان خاص فکری بوده و هنوز هم هستند. اینکه در سال‌های زیادی، هرکی کتابخوون بوده تو این مملکت، تو لک خودش فرو می‌رفته و پوچی و پوچی دنیا رو با خودش غرغره میکرده، اتفاقی نیست… نوشتم تا بدونی یونیک بودن نوشته ای که اوتورانش ، خالص و بی غش، دست خداست، تا چه اندازه ست! تو موفق میشی. این بماند به یادگار…

      عکس بچه های گلت رو هم که گذوشته بودی، دیدم. ماشالله، چه نمکی هستن! سعیده های کوچولوی سعیده تر!

      عامو، تو به درد همی هوای ملس و جنگل‌های مه گرفته میخوری، پس زمینه عکست! فضای مه آلود کارهای نویسنده هری پاتر، با تم عرفانی!

      کف کردم که نوشته بودی یک پیج داستان با 25 کا فالوور داری… عامو، تو دیگه کی هستی! باریک الله.

      به هر حال از جنوب خوش آب و هوا، برات آرزوهای خوب میفرستم. اگه بدونی که حداقل کاری که با نوشته هات کردی، این بوده که به لب صدها نفر تو همین وب‌سایت لبخند آوردی، بیشتر به حرف من میرسی که : خداوند بیخود به قلم قسم نخورده.

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
      • -
        مجید حرفت گفته:
        مدت عضویت: 1400 روز

        سلام به علی آقای بردبار کاکوی نازنین شیرازی م

        ظهرت بخیر امیدوارم حال دلت عالیه عالی باشه.

        مدتیه بعد از کامنت‌های خانم سعید شهریاری کامنت‌های شما را هم می‌خونم که همچون نمک غذا ست.

        جذاب‌تر وخوشمزه‌ترش می‌کنه.

        دوست داشتم اینجا ازت تشکر کنم و برات آرزوی شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت نمایم و به دستان پرمهر خداوند بسپارمت خدانگهدار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1867 روز

          سلام به مجید آقوی مشتی… عرض ارادت!

          آقو، شنیدید میگن موقع سرمایه گذاری، از طلا و سهم و ملک و… به مقدار مساوی بخر تا روز تنگ، در نمونی؟

          حکایت ‌کامنت نوشتن منه. خدا میدونه که اینا، سرمایه گذاری عاطفی، برای همه ی روزهای قشنگ زندگیه.

          نقطه آبی کامنت امروز شما، مثل پیام واریز سود سهام بود که بعضی وقتها از غیب میرسه و این، پیام واریز سود یک سرمایه گذاری عاطفی توی این سایت بود.

          الان پشت فرمون بودم که صدای رسیدن کامنت شما اومد. شکر پروردگار متعال، به خاطر کرامت بی حسابش.

          دیشب داشتم به شدت به خاطر روابط خوبم و زن و بچه های عزیزم خدا رو شکر میکردم و رو عرش بودم.این مدل ثروت که من دارم، با چه متر و معیاری قابل سنجش هست؟

          امروز هم کامنت شما بهم یادآوری کرد که ثروتی که دارم، با هیچ معیار زمینی قابل سنجش نیست. این مدل برگشت سرمایه رو ، وارن بافت هم به خواب ببینه!!

          الهی که کرور کرور حال خوب از اطرافیانتون دریافت کنید ‌و همیشه لبتون به خنده باشه.

          ممنونم از لطف بی بدیل شما. تنتون سالم،

          خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
          • -
            الهام وابراهیم گفته:
            مدت عضویت: 1535 روز

            سلام به بردار عزیزم

            کامنتتت رو عشق جانم برام فرستاد.خوندم واشکم سرازیر شد..

            واقعا راست میگین

            (این مدل ثروت که من دارم، با چه متر و معیاری قابل سنجش هست؟)

            ( امروز من هم از کامنت شما بهم یادآوری کرد که ثروتی که دارم، با هیچ معیار زمینی قابل سنجش نیست. این مدل برگشت سرمایه رو ، وارن بافت هم به خواب ببینه!!)

            منم امشب داشتم با عشقم این مسیر مغازه تاخونه رو پیاده رویی میکردم ..با تمام وجودم از خدا سپاس گذاری کردم.

            .که روزی من آرزوم بوده چنین عشقی داشته باشم والان باهم بعداز یک روز کاری فوقاالعاده

            و هوای عالی تهران قدم زنان رفتیم خونه …

            و خوندن کامنت شما مهر تاییدی شد که دوباره شکر گزار این نعمت وثروت در زندگیم باشم..

            خدایاشکررررت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
            • -
              علی بردبار گفته:
              مدت عضویت: 1867 روز

              سلام به دوست عزیز و محترم

              عکس پروفایل شما، بینهایت زیباست. ستایش و تحسین من از شیراز خوش آب و هوای این روزها، نثار شما.

              استاد عباسمنش، خیلی روی شکر گذاری به خاطر چیزهایی که داریم و تمرکز روی نقاط مثبت زندگیمان، تاکید دارند.

              خب، برای من داشتن روابط خوب با خانواده ام بر همه چیز اولویت دارد و به همین خاطر، به خاطر داشتنش، شاکر خداوند هستم، لحظه به لحظه‌. بودن توی این سایت و قرار داشتن در میان خانواده بهشتی عباسمنش هم، از همین دست شکر و سپاس را لازم دارد.

              باور کنید پول و ثروت و خوشبختی، بیشتر جذب یک خانواده میشود، تا یک فرد تنها.

              امیدوارم بچه های خوب این سایت، به تمام آرزوهای خوبشان برسند و شما هم تا همیشه عشق و خوشحالیتان، مستدام باشد.

              امیدوارم کامنت من شما را خوشحال کند، همانطور که لطف شما به کامنت من، امروز حالم را خوب کرد.

              خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

      «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»

      ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم؛ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺴﺠﺪﻱ ، ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻭ ﺯﻳﻨﺖِ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﻴﺮﻳﺪ، ﻭ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﻜﻨﻴﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ (٣١)

      «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»

      ﺑﮕﻮ: ﺯﻳﻨﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺣﺮﺍم ﻛﺮﺩﻩ؟! ﺑﮕﻮ : ﺍﻳﻦ [ ﺯﻳﻨﺘﻬﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ] ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ [ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﺷﺮﻳﻜﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ] ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻓﻘﻂ ﻭﻳﮋﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ; ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ [ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺍﻧﺪ ] ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ .(٣٢)

      (سوره اعراف)

      —————————————————————————

      سلام و درود فراوان به سعیده جان نورانی پروردگارم ؛ الهی که حال دلتون عالی عالی عالی و مثبت و توحیدی و نورانی باشه.

      وقتی کامنت ها رو به ترتیب امتیاز چیدمان کردم دیدم سه تا کامنت برتر شمایی و رسول جان و فاطمه خانم.

      بینهایت تحسینتون می‌کنم، این نشون دهنده ایمان بالای شماست به مسیر هدایت و تسلیم بودن و متعهد بودن برای رشد و پیشرفت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

      خب مثل همیشه کامنتت فوق العاده بود، و مثل همیشه تاپ امتیازات این فایل هستین. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خودت هم میدونی چیزی که امتیاز کامنت ها رو میاره بالا نه استفاده کردن از کلمات عجیب و غریبه، بلکه اتصال قلبیه به مدار توحید. بینهایت تحسینت میکنم بخاطر این اتصال قلبی.

      ماجرای هم مدار شدن رسول جان و فاطمه خانم با شما خیلی برام جالب و جذابه که جهان چطوری آدم ها رو هم مدار می‌کنه. و این قانون که بعد فیزیکی و جغرافیایی آدمها اصلا مهم نیست، مدار فکری اونهاست که اونها رو هم مدار می‌کنه.

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر قوانین بدون تغییرش.

      چقدر آدم اطمینان خاطر پیدا می‌کنه که قوانین همیشه درست کار میکنن، و اگر قوانین الهی ثبات نداشت و متغییر بود. ما انسانها اگر هم نابود نشده بودیم قطعاً هنوز توی غار زندگی میکردیم و هیچ پیشرفت و دستاوردی نداشتیم.

      راستشو بخوای هیچ حرفی برای گفتن نداشتم فقط حیفم اومد کامنتتو تحسین نکنم و این همه تعهد و ایمان رو یادآوری نکنم. اینکه چقدر برام الگو هستی.

      —————————————————————————

      توی سوره انبیاء داستانهای خیلی زیبایی از سرگذشت پیامبران الهی گفته شده و اینکه هر کدوم خدا رو به اندازه باورشون صدا میزدن و به اندازه باورشون درخواست میکردن و خدا هم به اندازه باور اونها بهشون نعمت و ثروت عطا می‌کرده.

      توی این لحظه که دارم برات کامنت مینویسم قیمت بلیط هواپیما از عسلویه به تهران حدوداً سه میلیون خورده ای هست. ولی سلیمان توی زمان خودش همین مسیر رو به صورت رایگان و به صورت چارتر با باد طی می‌کرده ، شاید برای ما خنده دار و غیر قابل باور به نظر بیاد ولی توی قرآن میگه: «وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَهً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ»

      (ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ، ﺗﻨﺪﺑﺎﺩ ﺭﺍ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﻛﺖ ﻧﻬﺎﺩﻳﻢ ، ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﻳﻴﻢ (٨١)

      ما وقتی می‌خوایم مثال یه چیز مفت و مجانی بزنیم میگیم مگه فلان چیز باد هواست ، یا مثلاً فلانی حرف مفت میزنه، حرف مفت که هزینه ندارد باد هواست… اگه در مدار توحید و بندگی خداوند باشی همین باد هوا میشه ابزار ثروت و قدرت. همین الان توربینهای بادی دارن برق تولید میکنن، دیگه این باور منطقی میشه که آره از باد هوا هم میشه ثروت خلق کرد.

      «وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ»

      (ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﺍﻭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻏﻮّﺍﺻﻲ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﻳﻢ (٨٢)

      این آیه رو ببین ، توی سوره یاسین خداوند میگه: «انسان مراقب باش شیطان رو بندگی نکنی، چون اون برای شما دشمن آشکاره» بعد نوبت به سلیمان که میرسه همون شیطان میشه عمله بنا و غواص اعماق دریا. چی این کارو می‌کنه ، توحید. توحید می‌تونه دشمنان انسان رو به خدمتش دربیاره. استاد بارها گفته یه عده ای قصد بدی کردن و ضربه زدن رو داشتن ولی هر کاری می‌کردن به نفع استاد تموم می‌شده. چند وقت پیش من خودم هم تجربه اش کردم. یه دوست عزیزی میخواست حال منو بگیره. منو توی وظایف شغلی روزانه آتش‌نشانی جابجا کرد، ولی خداوند منو گذاشت جای راحتتر. حالا به قدر ارزن ایمان و توحید من کجا، ایمان و توحید سلیمان نبی کجا…

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی های توحیدی. بخاطر نعمت آیات قرآن. خداوند بزرگترین نعمتی که میتونست بهمون عطا کنه رو بهمون عطا کرده. خودش رو بهمون بخشیده. حالا هر چقدر ما تسلیم تر و خاضعتر باشیم بیشتر و بیشتر خدا رو دریافت میکنیم. مابقی چیزا زینت های زندگیه.

      ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت.

      در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی و از بی‌نهایت نور هدایت بهرمند باشی. همواره قلبت پر از نور خداوند باشه.

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
    • -
      نازنین گفته:
      مدت عضویت: 1238 روز

      سلام و رحمت و درود خداوند بر تو نازنین دختر توحیدی که گوی سبقت رو ربودی و همچنان زیباو ارام و شیرین این راه توحیدی رو می پیمایی

      سعیده جان حال شیرین توحیدی ت رو خریدارم

      با کامنت زیبات اشکهام جاری شد و زبانم گشوده شد برای خداوندم

      خدایی که رهایم نکرده و عاشقانه دوستم داره

      خدایی که به روشنی روز و به تاریکی شب قسم خورده که تنها نیستم

      او کنارمه

      او همراهمه

      دختر دوست داشتنی تحسینت میکنم برای این همه عشقی که در وجودت جاریه

      تحسینت میکنم برای ایمانی که عمل کردی

      تحسینت میکنم برای شجاعتت

      تحسینت میکنم برای کنترل ذهنت در روزهایی که فشارها روی دوشت سنگینی میکرد

      نوش جونت این شهد شیرین توحید

      حال و احوال زیبات رو خریدارم

      شهد شیرین توحید رو خریدارم

      خدایا نصیبم کن

      مرا با نور عشق خودت غنی کن و بی نیاز

      خدایا سپاسگزارم برای بودن در کنار این بندگان تازنین ت

      دوستت دارم

      راستی خیلی زیبا و ناز و خودمونی و شیرین مینویسی

      موفق و شاد و سلامت باشب در پناه مهربان پروردگارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      احسان گفته:
      مدت عضویت: 877 روز

      سلام سعید ه خانوم عزیز و مهربان.

      طوری شده که هروقت میخوام کامنت های شمارو بخونم سریع شیطان ذهن میگه اینم از شانس منه دوباره قراره کامنتهای این بنده توحیدی رو بخونه که کاسه کوزه من رو جمع کنه ببره! یعنی شیطان داره همیشه میگه این سعیده نمیزاره من کار خودمو بکنم برم تو کار این بنده ها… دمت گرم که حسابی حال این شیطان چموش رو با کلامت و عملت گرفتی…

      هر کجا هستی وجودت پر از آرامش و توحید و یکتاپرستی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ندا عادلی گفته:
      مدت عضویت: 1202 روز

      سلام سعیده خانم

      کامنت شما واقعا حرفای دل منه.احساسی که استاد عزیزم در من ایجاد کرد منو با خدایی که اصلا نمیشناختمش آشنا کرد.توحید و بهم یاد داد.زندگیم و نگاهم و متحول کرد.اینجا این سایت این استاد هدیه زیبای خداونده به مایی که درخواست کزدیم ازش میخایم جور دیگه ای زندگی کنیم. ممنونم ازت منم پا به پای تواشک ریختم دوست خوبم….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سادات گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    وسلام به همه ی دوستان عزیزم در این جمع بهشتی

    اول از همه مریم جان از شما سپاسگزارم که به هدایتتون عمل کردید واین فایلو رو سایت گداشتید از لحظه ای که امروز صبح دانلود کردم پشت هم 3 بار این فایلو گوش دادم وسیر نشدم

    آن شالله بازهم امروز گوش میدم تاآگاهیهاش بره تو وجودم .

    در مورد مطالبی که تو این فایل عنوان شد یکیش این لود که فرمودید از شرایطی که براتون آماده شده استفاده کنید وروی خودتون کار کنید

    دقیقا استاد من اولا به خاطر اشتباهات خودم باعث شده بودم همسرم نسبت به کارکردن روی خودم حساس بشه از گوش کردن فایل گرفته تا نوشتن. چون اوایل آشنایی من با قانون وقتی فهمیدم ذوق داشتم ودایم می خواستم همسرم هم تغییر کنه ولی چون خودم هنوز اول راه بودم وپراز اشتباهات گذشته کار کردن هام نتیجه معکوس میداد البته اولش با شما شروع نکردم .چند تا استاد تغییر دادم تا بتونم در مدار دریافت آگاهیهای سایت شما ودرس شما باشم.

    استاد من کلا مسیر زندگیم دوبار تغییر کرد

    من تا سن 23 سالگی حدودای سال 83 یک انسان به ظاهر معمولی بودم توخانواده معمولی هم بزرگ شدم از لحاظ مذهب برای همین فشاری روم نبود اما من خیلی خیلی علاقه به قرآن داشتم واز 18 سالگی یادمه همیشه قرانو با معنی می خوندم و ختم قرآن می کردم و هر موقع معانی رو می خوندم سوالهای بزرگی توی ذهنم ایجاد می شد مثل اینکه خدا می گفت هر بدی به شما میرسه از طرف خودتونه وهر خوبی به شما می رسه از طرف منه

    یا اینکه خودتون دارید به خودتون ظلم می کنید و من همیشه می گفتم خدایا چطور ؟ یا خیلی دوست داشتم عدالت خدارودرک کنم. و واقعا نمی تونستم جوابی براشون پیدا کنم اگر خدا عادله پس این چی اون مساله چی و…. کلی از این سوال‌ها که همیشه توی ذهنم می چرخید تا اینکه در سن 23 سالگی وارد راه جدیدی شدم که اونم هدایت الله بود البته از نوع “کل نمد هولاء وهولاء”

    استاد یادمه همیشه به خاطر ظاهرم که چادری نبودم و… عذاب وجدان داشتم چون اینقدر تو مدرسه واین جور جاها به غیر خانواده باورهای مذهبی اشتباه شنیده بودم فکر می کردم هر کی ظاهرش مناسب تر باشه با ایمان تره خلاصه با کلی از باورهای مذهبی اشتباه که از مدرسه و جامعه و…شنیده بودم اتفاقی برام افتاد که اون هم خیلی جالبه ولی گفتنش طولانی میشه هدایت شدم به جلسات اخلاقی یک آیت اللهی که باعث شد یک چادری سرسخت بشم در حد تیم ملی وخلاصه با کلی باورهای اشتباه زندگیمو ادامه بدم البته یه خوبی که داشتم این بود که کاری به کار دیگران نداشتم فقط با این باورها که ازدواج کردم همسرمو خیلی اذیت کردم ودقیقا دایه مهربانتر از مادر میشدم ومی خواستم هدایتش کنم که خیلی خیلی به تصادها بر می خوردم در رابطه ام تا اینکه اون کلاسهای اخلاق به لطف آقای احمدی نژاد تعطیل شد و ما یک نفسی کشیدیم ودوباره من آرومتر شدم و گشتم تا دوباره خدای اصلی رو پیدا کنم

    چون با اینکه به طاهر مذهبی تر شده بودم اما هر وقت گرونی واینها میشد واز تورم صحبت میشد وحالم بد میشد از خودم بدم می اومد چرا که من مثلا آدم مذهبی هستم توکلم به خدا اینقدر ضعیفه

    یعنی همون موقع هم درک می کردم ایمانم مشکل داره ولی نمی دونستم از کجا آب می خوره تا اینکه گذشت وگذشت گذشت یک روز که اوایل مهر 97 بوددرگیر بازسازی خونه جدیدمون بودیم من از بالا رفتن قیمت ها بسیار نگران وناراحت بودم ودایم به همسرم منتقل می کردم همسرم خیلی ناراحت شد و برگشت بهم گفت این چه ایمانیه تو داری؟توکلت کجاست؟استاد بی نهایت بهم برخورد .چون همیشه اون موقع من خودمو از لحاظ ایمان بالاتر از همسرم می دیدم و وقتی این حرفو بهم زد بسیار شدید ناراحت شدم واز خدا کمک خواستم و یه جورایی خیلی شرمنده خدا شدم خلاصه اینکه از همون جا دوباره هدایت شدم به مسیر قانون جذب و استادهای دیگه البته شما دومین استادی بودید که با شما آشنا شدم همون موقع تو سایتتون ثبت نام کردم اما چون بسیار عقاید مذهبی داشتم نتونستم دووم بیارم و دیگه به سایتتون سر نزدم و دوباره رفتم سراغ اساتید دیگه

    اما استاد من دنبال خداا توحید بودم همه جا گشتم هیچ جا پیداش نکردم …سه چهار سالی طول کشید که هم مدار آگاهی‌ها ی سایت شما بشم تا کم کم این یک سری باورهای مذهبی اشتباه که به ته ذهنم چسبیده بود کنده بشه تا اینکه دوباره با ایمان کامل در سال 1401 دوباره به سایت شما برگشتم و همه ی فایلهایی ‌که از اساتید دیگه داشتم پاک پاک کردم واز اون موقع تا الان فقط در حال شنیدن ویاد گرفتن دروس شما هستم.هر چند باز دراین مدت تکامل طی کردم والان حدود یکسال هست که دائم تو سایتم همه ی فضاهای مجازی رو پاک کردم دیگه از هر فرصت کوچیکی برای خوندن کامنت بچه ها و مطالب سایت استفاده می کنم.

    راستش کلی مطلب این وسط مونده نتونستم همه رو بیان کنم‌ ولی خداروشکر می کنم هدایت شدم به این مسیر البته اینار از نوع دیگر” کل نمد ”

    به درک قوانین جهان ومی تونم بگم هیچ سوالی دیگه از خداو… تو ذهنم نیست

    راستی استاد اینو می خواستم بگم تا پارسال همش برام جای سوال بود چرا من هدایت شدم به اون مسیر اولی؟یعنی با اینکه تا حدی خدا روش‌شناختی بودم اما بازهم برام سخت بود بپذیرم خیلی دهنم مقاومت داشت ومی گفت خوب خدا هدایتم کرد اگر اون راه اشتباه بود چرا خدا هدایت کرد؟من که همون موقع هم دنبال شناخت خدا بودم و دنبال توحید بودم

    پس چرا به اون راه هدایت شدم؟

    استاد این مساله طول کشید تا بتونم سیستمی بودن خدا رو درک کنم مخصوصا تو دوره راهنمای عملی تو جلسات 9 و10 بهتر تونستم خدارو درک کنم و سیستمی بودنش اینکه خدا هدایت می کنه به هر مسیری که تو می خوای واصلا برات تصمیم نمی گیره.

    دقیقا من همون مثالی هستم استاد از عملکرد سیستمی بودن خدا .

    با اینکه همون موقع هم دنبال خدا بودم ولی با باورهای اشتباه خدا منو به همون سمت هدایت کرد با همون باورها. به مسیری که تو اون جلسات خانمها همه چادری بودن ومنم چادری شدمو…….

    کلی حرف دارم که نمی تونم واقعا بنویسم و واقعا سرگذشت من مثال خیلی خوبی هست از عملکرد سیستمی بودن خدا.

    خیلی طول کشید تا بتونم هضم ودرکش کنم.

    هر چند بازهم مقاومت داره ذهنم ولی دیگه داره می پذیره عملکرد سیستمی بودن خدا رو.

    من دوبار در جهت شناخت خدا وقوانینش مسیر زندگیم تغییر کرد وخدا هر دوبار هدایتم کرد ومن جز هر دو هولاء ها هستم…..

    خداروشکر تو هدایت قبلیم استاد آرامش نداشتم همش عذاب وجدان بود همش احساس گناه .خدایا همین الان یادم اومد حتی یاد آوردنش حالمو بد می کنه پس دیگه از قبلم چیزی نمیگم

    ولی الان خدایا شکرت بینهایت آرامش دارم همین که عدالت خدا درک کردم انگار دیگه خیالم راحت راحت شده

    تو این مدت دوسال تقریبا استاد نتایج خوبی گرفتم تصادها با همسرم خیلی کمتر شده

    رابطه مون خیلی بهتر شده

    می دونم خودم خیلی خیلی مشکل دارم وهر چه بیشتر روی خودم کار می کنم نتایج بهتری،می گیرم

    ونتیجه بزرگ جدیدی که گرفتم شعل همسرم بوده

    قبلا همسرم بیشتر خونه بود و به خاطر مسائل گفته شده نمی تونستم خیلی روی خودم کار کنم اما الان به خاطر شعل جدید همسرم من فرصت بیشتری دارم روی خودم کار کنم.

    واینکه شما تو این فایل گفتید از این فرصت‌ها استفاده کنید چشم استاد استفاده می کنم وان شالله نتایج بزرگتری می گیرم

    البته نتایج دیگه هم هستند که در زمان مناسب تری می نویسمشون.

    در همین حد که نوشتم برام خیلی باارزش بود .چون توانایی زیادی در نوشتن ندارم.اما خداروشکر می کنم تا همین حد نوشتم برام عالی بود.

    در جهت بهبود گرایی وتمرین دوره احساس لیاقت که خودمو مقایسه نکنم.چدن همیشه خودمو مقایسه می کردم ومی گفتم من نمی تونم خوب بنویسم.

    خدایا شکرت برای همه ی هدایت‌هات

    من در هر دو هدایت بزرگت رشد کردم بزرگ شدم وخودم مسولیت اشتباهتمو به عهده می گیرم‌‌

    خدایا تو کریمی وبزرگی

    خودمو و کل زندگیمو به دستان پر قدرت تو مس سپارم.

    خودت مواظب خوبیهام باش.

    عاشقتم خداجون

    می دونی که دیوانه وار دوستت دارم

    آخرشم تو جای درستی پیدات کردم

    هر چند تو هدایتم کردی من با تصادهای هدایت قبلی فهمیدم کدوم راه درسته وکدوم راه اشتباهه

    همون هم برام خیر بود

    هر چند اینو از ته دلم نگفتم وهنوز مقاومت دارم اما می دونم یک روزی کامل می پذیرمش

    چون خدایا تو احساسی عمل نمی کنی!

    تو از قوانین خودت عدول نمی کنی!

    مرسی که پایبند به قوانینت هستی واین به من انگیزه وانرژی بیشتری میده تا بهتر روی خودم کار کنم

    خدایا شکرت برای قوانین ثابتی که در جهان وصع کردی

    خدایا من به هر خیری از طرف تو به من برسه فقیرم

    خدایا منو به هر راه ومسیری که خودت مس دونی درسته هدایت کن

    من اونبار اشتباهی خودم فکر می کردم اون مسیر درسته ودقیقا به همون مسیر اشتباه هدایت شدم ….

    خداجونم مرسی که هر لحطه منو به راست هدایت می کنی

    راه کسانی که به آنان نعمت داده ای

    نه گمراهان

    ونه کسانی که مورد خشم وغصب تو قرار گرفته اند.

    ممنونم استاد برای همه چی.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام آبجی گلمممممم

      واقعا عالی هستی عشقم

      بینظیر نوشتی ..بینظیرم هستی

      بهت تبریک میگم…

      خدایا شکرت برای این مسیر توحیدی که هدایت شدیم..

      خودم خواستیم خدایی واقعی رو بشناسیم که هدایت شدیم.

      خدایی که احساس گناه به آدم نامیده

      خدایی که رحمان خدایی که مهربونتر ین. مهربوناس. خدایی که فقط دهنده مطلق و بی منت هست…

      خدایا ظرف درک آگاهی‌ها ی مارو زیادتر کن .تا بهتر وعالی تر درک کنیم

      توحیدی تر عمل کنیم..

      دوستت دارم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سادات گفته:
        مدت عضویت: 2053 روز

        سلام خواهر گلم

        عاشقتم

        ممنونم ازت که عاشقانه برام می نویسی

        قشنگ عشق واحساس خوبو با پاسخت دریافت می کنم‌

        ممنونم ازت که با نوشتنت تو سایت باعث شدی منم کم کم نوشتنو شروع کنم.

        وکمالگرایی ومقایسه کردنو بذارم کنار.

        خدایا شکرت

        خدای ما عشقه بی نظیره به قول سعیده جون کجا دنبال چی بگردیم؟

        یکبار یادمه رفته بودم یه جایی که طب سنتی کار می کردند بعداز یک سری صحبت‌ها اون آقای مشاور طب سنتی بهم گفت آرامش خانم .درمان همه ی درد ها اینه که آرامش داشته باشی وبا آرامش زندگی کنی…

        بعد من برگشتم بهش گفتم مگه میشه تو این شرایط واقعا با آرامش زندگی کرد ؟ خیلی جمله عجیبی برام بود ولی توی دلم همون لحظه از خدا خواسته بودمش

        زندگی که پراز آرامش باشه!

        والان دارمش!

        آرامش بزرگترین نعمت خداست

        تازه می فهمم اون آقا چی می گفت…

        چقدر خوبه درک قوانین جهان.

        خدایا شکرت برای تک تک هدایتهات

        خدایا چقدر من به دلیل عدم آگاهی برای دیگران غصه خوردم

        یادمه یه چیز خاصی می خریدم مثل کفشی یا….زیر چادرم قایمش می کردم تا توخیابون کسی نبینه وخدای نکرده یه شخصی عصه نخوره که خودش نمی تونه بخره

        تازه داره خیلی چیزا یادم میاد ‌…….

        چقدر من برای این دست فروشها تو خیابون دلم می سوخت واشک ریختم‌……دیگه یاد نیارم بهتره…

        چون خودم گاهی یادم میره برای اینکه بیشتر سپاسگزار خدا باشم الان که یادم اومد نوشتم تا خودم دوباره روزی خوندم از خدا قلبا سپاسگزارتر باشم بخاطر هدایتش

        خدایا منو ببخش که تو کارت فضولی می کردم…..

        خدایا شکرت هدایتم کردی

        الان هر مورد نامناسبی مثل فقیری دست فروشی و… توی خیابون می بینم برای اینکه احساسم خوب بشه سعی می کنم توجهم رو بذارم روی ثروت ومیگم خدایا شکرت چقدر ثروت خوبه چقدر ثروتمند شدن معنویه و ….چقدر ثروت به آدم عزت میده…چقدر آبرو به آدم میده….

        ممنونم آبجی گلم برام نوشتی.

        می بوسمت عشقم.

        خداروشکر خواهر گلی مثل شما دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام آبجی گلمممممم

      واقعا عالی هستی عشقم

      بینظیر نوشتی ..بینظیرم هستی

      بهت تبریک میگم…

      خدایا شکرت برای این مسیر توحیدی که هدایت شدیم..

      خودم خواستیم خدایی واقعی رو بشناسیم که هدایت شدیم.

      خدایی که احساس گناه به آدم نامیده

      خدایی که رحمان خدایی که مهربونتر ین. مهربوناس. خدایی که فقط دهنده مطلق و بی منت هست…

      با اینکه قبلاً برام تعریف کرده بودی اما دوباره خوندم ولذت بردم و تحسینت کردم عزیزدلم

      دوستت دارم ومیبوسمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سادات گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    وسلام به همه ی دوستان عزیزم در این جمع بهشتی

    اول از همه مریم جان از شما سپاسگزارم که به هدایتتون عمل کردید واین فایلو رو سایت گداشتید از لحظه ای که امروز صبح دانلود کردم پشت هم 3 بار این فایلو گوش دادم وسیر نشدم

    آن شالله بازهم امروز گوش میدم تاآگاهیهاش بره تو وجودم .

    در مورد مطالبی که تو این فایل عنوان شد یکیش این لود که فرمودید از شرایطی که براتون آماده شده استفاده کنید وروی خودتون کار کنید

    دقیقا استاد من اولا به خاطر اشتباهات خودم باعث شده بودم همسرم نسبت به کارکردن روی خودم حساس بشه از گوش کردن فایل گرفته تا نوشتن. چون اوایل آشنایی من با قانون وقتی فهمیدم ذوق داشتم ودایم می خواستم همسرم هم تغییر کنه ولی چون خودم هنوز اول راه بودم وپراز اشتباهات گذشته کار کردن هام نتیجه معکوس میداد البته اولش با شما شروع نکردم .چند تا استاد تغییر دادم تا بتونم در مدار دریافت آگاهیهای سایت شما ودرس شما باشم.

    استاد من کلا مسیر زندگیم دوبار تغییر کرد

    من تا سن 23 سالگی حدودای سال 83 یک انسان معمولی به ظاهر بودم توخانواده معمولی هم بزرگ شدم از لحاظ مذهب برای همین فشاری روم نبود اما من خیلی خیلی علاقه به قرآن داشتم واز 18 سالگی یادمه همیشه قرانو با معنی می خوندم وبه اصطلاح ختم قرآن می کردم و هر موقع معانی رو می خوندم سوالهای بزرگی توی ذهنم ایجاد می شد مثل اینکه خدا می گفت هر بدی به شما میرسه از طرف خودتونه وهر خوبی به شما می رسه از طرف منه

    یا اینکه خودتون دارید به خودتون ظلم می کنید و من همیشه می گفتم خدایا چطور ؟ یا خیلی دوست داشتم عدالت خدارودرک کنم. و واقعا نمی تونستم جوابی براشون پیدا کنم اگر خدا عادله پس این چی اون مساله چی و…. کلی از این سوال‌ها که همیشه توی ذهنم می چرخید تا اینکه در سن 23 سالگی وارد راه جدیدی شدم که اونم هدایت الله بود البته از نوع “کل نمد هولاء وهولاء”

    استاد یادمه همیشه به خاطر ظاهرم که چادری نبودم و… عذاب وجدان داشتم چون اینقدر تو مدرسه واین جور جاها به غیر خانواده باورهای مذهبی اشتباه شنیده بودم فکر می کردم هر کی ظاهرش مناسب تر باشه با ایمان تره خلاصه با کلی از باورهای مذهبی اشتباه که از مدرسه و جامعه و…شنیده بودم اتفاقی برام افتاد که هدایت شدم به جلسات اخلاقی یک آیت اللهی که باعث شد یک چادری سرسخت بشم در حد تیم ملی وخلاصه با کلی باورهای اشتباه زندگیمو ادامه بدم البته یه خوبی که داشتم این بود که کاری به کار دیگران نداشتم فقط با این باورهای که ازدواج کردم همسرمو خیلی اذیت کردم ودقیقا دایه مهربانتر از مادر میشدم ومی خواستم هدایتش کنم که خیلی خیلی به تصادها بر می خوردم در رابطه ام تا اینکه اون کلاسهای اخلاق به لطف آقای احمدی نژاد تعطیل شد و ما یک نفسی کشیدیم ودوباره من آرومتر شدم و گشتم تا دوباره خدای اصلی رو پیدا کنم

    چون با اینکه به طاهر مذهبی تر شده بودم اما هر وقت گرونی واینها میشد واز تورم صحبت میشد وحالم بد میشد از خودم بدم می اومد چرا که من مثلا آدم مذهبی هستم توکلم به خدا اینقدر ضعیفه

    یعنی همون موقع هم درک می کردم ایمانم مشکل داره ولی نمی دونستم از کجا آب می خوره تا اینکه گذشت وگذشت گذشت یک روز که اوایل مهر 97 بوددرگیر بازسازی خونه جدیدمون بودیم من از بالا رفتن قیمت ها بسیار نگران وناراحت بودم ودایم به همسرم منتقل می کردم همسرم خیلی ناراحت شد و برگشت بهم گفت این چه ایمانیه تو داری؟توکلت کجاست؟استاد بی نهایت بهم برخورد .چون همیشه اون موقع من خودمو از لحاظ ایمان بالاتر از همسرم می دیدم و وقتی این حرفو بهم زد بسیار شدید ناراحت شدم واز خدا کمک خواستم و یه جورایی خیلی شرمنده خدا شدم خلاصه اینکه از همون جا دوباره هدایت شدم به مسیر قانون جذب و استادهای دیگه البته شما دومین استادی بودید که با شما آشنا شدم همون موقع تو سایتتون ثبت نام کردم اما چون بسیار عقاید مذهبی داشتم نتونستم دووم بیارم و دیگه به سایتتون سر نزدم و دوباره رفتم سراغ اساتید دیگه

    اما استاد من دنبال خداا توحید بودم همه جا گشتم هیچ جا پیداش نکردم …سه چهار سالی طول کشید که هم مدار آگاهی‌ها ی سایت شما بشم تا کم کم این یک سری باورهای مذهبی اشتباه که به ته ذهنم چسبیده بود کنده بشه تا اینکه دوباره با ایمان کامل در سال 1401 دوباره به سایت شما برگشتم و همه ی فایلهایی ‌که از اساتید دیگه داشتم پاک پاک کردم واز اون موقع تا الان فقط در حال شنیدن ویاد گرفتن دروس شما هستم.هر چند باز دراین مدت تکامل طی کردم والان حدود یکسال هست که دائم تو سایتم همه ی فضاهای مجازی رو پاک کردم دیگه از هر فرصت کوچیکی برای خوندن کامنت بچه ها و مطالب سایت استفاده می کنم.

    راستش کلی مطلب این وسط مونده نتونستم همه رو بیان کنم‌ ولی خداروشکر می کنم هدایت شدم به این مسیر البته اینار از نوع دیگر” کل نمد ”

    به درک قوانین جهان ومی تونم بگم هیچ سوالی دیگه از خداو… تو ذهنم نیست

    راستی استاد اینو می خواستم بگم تا پارسال همش برام جای سوال بود چرا من هدایت شدم به اون مسیر اولی؟یعنی با اینکه تا حدی خدا روش‌شناختی بودم اما بازهم برام سخت بود بپذیرم خیلی دهنم مقاومت داشت ومی گفت خوب خدا هدایتم کرد اگر اون راه اشتباه بود چرا خدا هدایت کرد؟من که همون موقع هم دنبال شناخت خدا بودم و دنبال توحید بودم

    پس چرا به اون راه هدایت شدم؟

    استاد این مساله طول کشید تا بتونم سیستمی بودن خدا رو درک کنم مخصوصا تو دوره راهنمای عملی تو جلسات 9 و10 بهتر تونستم خدارو درک کنم و سیستمی بودنش اینکه خدا هدایت می کنه به هر مسیری که تو می خوای واصلا برات تصمیم نمی گیره.

    دقیقا من همون مثالی هستم استاد از عملکرد سیستمی بودن خدا .

    با اینکه همون موقع هم دنبال خدا بودم ولی با باورهای اشتباه خدا منو به همون سمت هدایت کرد با همون باورها. به مسیری که تو اون جلسات خانمها همه چادری بودن ومنم چادری شدمو…….

    کلی حرف دارم که نمی تونم واقعا بنویسم و واقعا سرگذشت من مثال خیلی خوبی هست از عملکرد سیستمی بودن خدا.

    خیلی طول کشید تا بتونم هضم ودرکش کنم.

    هر چند بازهم مقاومت داره ذهنم ولی دیگه داره می پذیره عملکرد سیستمی بودن خدا رو.

    من دوبار در جهت شناخت خدا وقوانینش مسیر زندگیم تغییر کرد وخدا هر دوبار هدایتم کرد ومن جز هر دو هولاء ها هستم…..

    خداروشکر تو هدایت قبلیم استاد آرامش نداشتم همش عذاب وجدان بود همش احساس گناه .خدایا همین الان یادم اومد حتی یاد آوردنش حالمو بد می کنه پس دیگه از قبلم چیزی نمیگم

    ولی الان خدایا شکرت بینهایت آرامش دارم همین که عدالت خدا درک کردم انگار دیگه خیالم راحت راحت شده

    تو این مدت دوسال تقریبا استاد نتایج خوبی گرفتم تصادها با همسرم خیلی کمتر شده

    رابطه مون خیلی بهتر شده

    می دونم خودم خیلی خیلی مشکل دارم وهر چه بیشتر روی خودم کار می کنم نتایج بهتری،می گیرم

    ونتیجه بزرگ جدیدی که گرفتم شعل همسرم بوده

    قبلا همسرم بیشتر خونه بود و به خاطر مسائل گفته شده نمی تونستم خیلی روی خودم کار کنم اما الان به خاطر شعل جدید همسرم من فرصت بیشتری دارم روی خودم کار کنم.

    واینکه شما تو این فایل گفتید از این فرصت‌ها استفاده کنید چشم استاد استفاده می کنم وان شالله نتایج بزرگتری می گیرم

    البته نتایج دیگه هم هستند که در زمان مناسب تری می نویسمشون.

    در همین حد که نوشتم برام خیلی باارزش بود .چون توانایی زیادی در نوشتن ندارم.اما خداروشکر می کنم تا همین حد نوشتم برام عالی بود.

    در جهت بهبود گرایی وتمرین دوره احساس لیاقت که خودمو مقایسه نکنم.چدن همیشه خودمو مقایسه می کردم ومی گفتم من نمی تونم خوب بنویسم.

    خدایا شکرت برای همه ی هدایت‌هات

    من در هر دو هدایت بزرگت رشد کردم بزرگ شدم وخودم مسولیت اشتباهتمو به عهده می گیرم‌‌

    خدایا تو کریمی وبزرگی

    خودمو و کل زندگیمو به دستان پر قدرت تو مس سپارم.

    خودت مواظب خوبیهام باش.

    عاشقتم خداجون

    می دونی که دیوانه وار دوستت دارم

    آخرشم تو جای درستی پیدات کردم

    هر چند تو هدایتم کردی من با تصادهای هدایت قبلی فهمیدم کدوم راه درسته وکدوم راه اشتباهه

    همون هم برام خیر بود

    هر چند اینو از ته دلم نگفتم وهنوز مقاومت دارم اما می دونم یک روزی کامل می پذیرمش

    چون خدایا تو احساسی عمل نمی کنی!

    تو از قوانین خودت عدول نمی کنی!

    مرسی که پایبند به قوانینت هستی واین به من انگیزه وانرژی بیشتری میده تا بهتر روی خودم کار کنم

    خدایا شکرت برای قوانین ثابتی که در جهان وصع کردی

    خدایا من به هر خیری از طرف تو به من برسه فقیرم

    خدایا منو به هر راه ومسیری که خودت مس دونی درسته هدایت کن

    من اونبار اشتباهی خودم فکر می کردم اون مسیر درسته ودقیقا به همون مسیر اشتباه هدایت شدم ….

    خداجونم مرسی که هر لحطه منو به راست هدایت می کنی

    راه کسانی که به آنان نعمت داده ای

    نه گمراهان

    ونه کسانی که مورد خشم وغصب تو قرار گرفته اند.

    ممنونم استاد برای همه چی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و تک تک دوستان این سایت الهی

    از خداوند سپاسگزارم بابت فایل جدیدی که روی سایت آمد اگرچه برای قبل بود اما آگاهی‌ها و صحبت‌های استاد همیشه برای من تازگی و من رو به مسیر درست زندگی هدایت می‌کند از خدا سپاسگزارم که دوره 12 قدم از وقتی که کار میکنم مسیر را برای من کوتاه کرد یعنی که اتفاقات زندگی من بهتر و نتایج‌ها عالی‌تر رقم می‌خورد

    همانطور که استاد گفتن در تمرین ستاره قطبی با گذشت 9 قدم اگرچه باید تا جایی که ما را به احساس خوب می‌رساند انجام داد اما این را به جرات بگم که به هر آنچه که دوست داشتم در این مدت 9 قدم به لطف خداوند 80 درصد چیزهایی که دوست داشتم اتفاق بیفتد برای من رخ داد اما ایمان باور و تعهد در این دوره قدم‌ها را محکم‌تر به نتایج عالی و زندگی بهتری می‌توانیم داشته باشیم وقتی قدم برمی‌داریم قطعاً از طرف خداوند هم هدایت و الهامات گفته‌ می‌شود و به شرایط دلخواه زندگی که چرخه زندگی ما بهتر و روان‌تر می‌شود می‌رسیم

    البته قانون تجسم که برای خودم هر روز با تمرین و آن را می‌سازم در ذهنم که چه چیزی دوست دارم به همین خاطر همیشه سعی کردم مراقب ذهنم و افکارم باشم تا آرام آرام به خواسته‌هایم برسم پس آگاهانه من باید آن چیزی که در راستای موفقیت است آن را خلق کنم چون من خالق زندگی خودم و باورهایم هستم با هر افکاری که در ذهن دارم

    خدایا شکرت با دوره 12 قدم ذهنم را آگاهانه دارم کنترل می‌کنم و رابطم با خداوند بسیار خوب نعمت‌هایش را هر روز می‌بینم و وجود خدا را در زندگیم بهتر احساس می‌کنم و درکم نسبت به قدم‌ها واسطه‌ای است که خودم را بهتر بشناسم و خدا را بهتر درک کنم تا قوانین را بهتر فوق العاده‌تر در انجام آن عمل کنم الان از خودم خیلی راضی هستم زندگیم آرام و آرامش در زندگی من بسیار زیاد و هر روز احساس خوبی دارم انشالله به لطف خدا تا پایان قدم‌ها نتایج من هم مثل دوستان عالی و نعمت‌ها و ثروت‌های زیادی انشاالله وارد زندگی من هم می‌شود به شرطی که تمرینات را انجام داده و عملکرد را به خود ثابت و حرکت و اقدام کنم الان که در قدم 9 جلسه اول دوره 12 قدم هستم این حرفا که الان گوش کردم استاد بسیار عالی و باز تکرار شد تمام تمریناتی که از اولین قدم تا الان داشتم چقدر ذهنم نسبت به صحبت‌های شما بهتر و بیشتر باز شد وجود نازنین استاد دوستان خوبم در این سایت الهی با کامنت‌های بی‌نظیرشون من را یک قدم به جلو و چراغ روشنی هستند برای زندگی عالی و بهتر همتون رو به خدای بزرگ ومهربان می‌سپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    شادی امانی گفته:
    مدت عضویت: 3109 روز

    ممنون استاد عزیزم

    شما همیشه روشنگر هستید و من آرامش و خوشبختی‌ای که دارم مدیون کلام جذاب و ایمان و پایمردی شما در این مسیر هستم. ازتون سپاسگزارم.

    به نظر گام اول برای رسیدن به خواسته‌ها اینه که روشن و واضح بدونیم که چی میخوایم. تا ندونیم چی میخوایم مدام جهان برامون تضاد به وجود میاره تا خواسته‌مون واضح بشه. و بعد از وضوح خواسته میشه اون رو تجسم کرد.

    من سالهاست مدیر ارتباطات و روابط‌ عمومی در شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف بودم. باعث شهرت و افزایش اعتبار و فروش بسیاری شدم ولی برام خودم کاری نکردم. همیشه فکر می‌کردم کارآفرین‌ها و صاحبان کسب و کار آدمهای خاصی هستن و در مداری هستن که من ازش بسیار دورم. با گوش کردن به فایل‌های روانشناسی ثروت این باورم کم کم ترک خورد و در دو شرکت مدیرعاملانی رو دیدم که پر از نقص‌های مختلف و نقاط قوت بودند. متوجه شدم که کارآفرین بودن برای منم امکان داره. چون من هم نقاط قوت بسیاری دارم. به خودم گفتم:” شادی به جای اینکه انرژی‌ت رو صرف اعتباربخشی و معروف کردن این آدمها بکنی، صرف کار خودت بکن.”

    و بعد مدام نوشتم و تجسم کردن. به آسانی و روانی و آسودگی، بهم پیشنهاد مشاور بودن دو تا شرکت داده شد. استعفا دادم و گفتم از این به بعد مشاور کسب و کارها میشم و هیجده سال سابقه کاری‌م رو در اختیار آدمها قرار می‌دم. ولی از یه طرف دیگه عشقی در وجودم درباره برنامه سازی و مستندسازی بود. چون سالها خبرنگار بودم و نویسنده رادیو و تلویزیون این رویا برام دور نبود ولی برای کارگردان شدن، هنوز باورهای منفی زیادی داشتم. ولی روش کار کردم و…

    و بهم پیشنهاد شد که در کنار نویسندگی یه مستند، کارگردانی‌ش رو هم انجام بدم. مدام ذهنم بهم می‌گفت که کارگردانی مگه به این راحتی‌یه؟ تو که کلاس کارگردانی نرفتی؟ در جوابش گفتم یوتیوب که هست یاد می‌گیرم و شروع به یادگیری مهارت کارگردانی کردم. در یکی از ویدئوها کارگردانی باسابقه جمله‌ای گفت که باورهای رو بسیار بهتر کرد و شکی برام نذاشت که میتونم. ایشون گفت: ” کارگردان مستند باید نگاه خبرنگاری و جستجوگرانه داشته باشه، به همین دلیل خبرنگارها می‌تونن مستندسازهای خوبی بشن.”

    حالا من در مسیرم. مسیر تبدیل شدن به کارگردان مستند. مدام رو به خداوند می‌گم:” خدایا کمکم کن که ساختن مستند برام مسیری باشه تا از توحید و یگانگی تو بگم.”

    تجسم می‌کنم که فیلم‌هایی ساختم که آدمها بسیار دوسش دارن چون به ذات الهی وجودشون نزدیکه. آدمهایی که در مدار یکتاپرستی هستن، تشخیصش می‌دن و باعث میشه که رشد کنن.

    استاد عزیزم، برای ایمانتون، برای کلام شیواتون، برای امید محکمتون سپاسگزارم و دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      حسین شجاعی گفته:
      مدت عضویت: 2505 روز

      درود بر شما خانم امانی

      بهتون تبریک میگم بابت تصمیم فوق العاده ای که گرفتید

      و براتون آرزوی موفقیت دارم و اینکه همه ما لیاقت داریم که ارزشهایی را خلق کنیم که روح خداوند در اون دیده و لمس بشه

      دلیل اینکه از خوندن کامنت شما لذت بردم این بود که شجاعت به خرج دادید و مهمتر اینکه دوست دارید کاری را خلق کنید که به ذات الهی آدمها نزدیک باشه

      دقیقا من هم همین هدف را در موسیقی دارم و دوست دارم روزی که در زمینه آواز وارد مارکت موسیقی کشورم میشم کارهایی را خلق کنم که بر دلها بشینه و روح آدمها را جلا ببخشه و این هدف اصلی من از کار موسیقیست

      کاری که خودم از انجامش لذت ببرم و دیگران هم اون عشق و لذت را در اون اثر درک کنند

      برای شما آرزوی تندرستی و سربلندی دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    Mahdi Atharipour گفته:
    مدت عضویت: 2094 روز

    سلام ب استاد عزیزم

    چقدر این لایو و صحبت‌هایی ک گفته شد با شرایط و حال و هوای الان من همخونی داره و چقدر من در حال حاضر نیازمند دریافت این آگاهی‌ها هستم.

    🟥 از 20 مردادماه دفتر کار ما نظیر 4-5 دفتر دیگه(دفتر املاک) تو همون ساختمون بسته شد بدلیل تعطیلی‌های فراوان، تغییرات رئیس‌جمهوری و عدم ثبات شرایط بازار کار و نامشخص بودن تغییرات تورمی و بیزینس ک موجب رکود شدید بازار مسکن شده و این رکود ب احتمال تا آخر سال ادامه خواهد داشت و هزینه‌های بسیار زیاد تبلیغات و آگهی و اجاره‌های دفتر باعث شد ک من هم مانند خیلی از مشاورین املاک مجبور ب تغییر محل کار بشم ولی من ترجیح دادم تا آخر شهریور بدلیل تعطیلات زیاد بخاطر مراسم مذهبی و … دفتر جدیدی برای خودم انتخاب نکنم و در منزل بیشتر و بیشتر روی خودم و آموزش‌هام کار کنم، خوب خداروشکر ک این باعث شد بیشتر روی خودم تمرکز کنم.

    چندروز پیش برام یه sms از یک شرکت مهاجرتی اومد ک رفتم اونجا و گفتن ک با هیستوری ک من دارم براحتی برام می‌تونن ویزای توریستی امریکارو با 60 میلیون تومان هزینه بگیرند، و من خیلی خوشحال شدم و اینو یه نشونه دیدم ،ولی کاملا متوجه هدایت نشدم ک آیا باید اقدام کنم یا نه؟ آیا موقع مهاجرت من رسیده یا نه؟ من خیلی کم تو اینستا میرم تا بعداز چندروز پیش تو اینستا رفتم و برام پیج یه موسسه اقامتی دیگه اومد بود ک خیلی راحت برای افراد زیادی ویزای امریکارو گرفته بودند و منم یه pm بهشون دادم و دیروز یه مشاوره تلفنی باهاشون داشتم ک گفتن با 400 دلار یعنی 24 میلیون تومان برام براحتی ویزای توریستی امریکارو می گیرن ک از دیروز خیلی این نشونه مورد توجهم قرار گرفته ،به چند دلیل : 1️⃣اوضاع کارم ک الان تو خونه هستم و تا آخر سال هم معلوم نیست بازار مسکن چه خواهد شد و فکر می‌کنم ک دارم وقتمو هدر میدم

    2️⃣نزدیک شدن واریز مبلغ کمیسیون قراردادی ک 2-3 ماه پیش بستم و تا الان پرداخت نشده ک من بخوام با اون پول خونه یا زمین بگیرم و اون پول مونده تا الان ک من ب این نتیجه برسم ک بهتره دیگه صبر نکنم و زمان مهاجرتم رسیده

    3️⃣چند روزه دنبال خرید چادر مسافرتی هستیم برای رفتن ب مسافرت‌های زیاد و یه چادر سرخپوستی خوب هم انتخاب کردیم ک تقریبا 6 برابر چادرهای معمولی هزینه‌ داره و این خرید چادر تعویق افتاد و باز من این‌رو یه نشونه دیگه برای رفتن و ایران نماندن دیدم

    4️⃣و مهم‌ترین دلیل اینکه استاد تو فایل‌های قبلی مثل فایل چه کسی برای مهاجرت مناسب تر است؟ و فایل نحوه‌ی مهاجرتشون ب امریکا ک توضیح می‌دادند من چقدر همزاد پنداری کردم و چقدر برای راحت مهاجرت کردن استاد لذت بردم و اشک ریختم و برای خودم راحتی و آسونی گرفتن ویزای امریکارو مثل استاد تصویر سازی کردم و از خدا خواستم منم باید حتی راحت‌تر از استاد تو کمتر از 2 دقیقه ویزای خودم‌رو بگیرم و خیلی اوقات خودم‌رو تو امریکا می‌بینم خودم‌رو در حال خرید تو مال‌های بزرگ امریکایی تو ماشین‌های بزرگ امریکایی تو فضای سبز و وسیع و تمیز شهرهای امریکا دیدم و دارم خودم‌رو ب جریان هدایت می‌سپارم و خیلی آهسته آهسته قدم تو راه مهاجرت می‌ذارم ک اگر واقعا زمانش رسیده باشه خداوند خودش هدایتم کنه و نشونه‌ها یکی پشت دیگری بسمت من بیاد تا من مطمئن و محکم مسیر رو تا انتها ادامه بدم، ب امید خدا

    🟥 تو بستن قرارداد املاک هم من یه سناریو برای خودم نوشتم ک تو جلسه هیچ کس هیچ حرف اضافه‌ای نمی‌زنه و قرارداد براحتی با یک جلسه و در کمال آرامش و راحتی و شادی نوشته می‌شه ک واقعا هم همینطور شد و خریداری ک همه‌ی مشاورهای قدر و قدیمی منطقه‌رو پیچونده بود تو جلسه فقط یکبار گفت من تخفیف بیشتر می‌خوام ک جواب منفی شنید و دیگه هیچی نگفت چون قبل از قرارداد با مالک کلی چونه‌هاش رو زده بود و 13 میلیارد تخفیف گرفته بود، و جلسه در کمال آرامش و احترام و خونسردی همه و بشرات هرچه تمام‌تر ب پایان رسید.

    ک این همون تصویر سازی من قبل از جلسه بود ک ب حقیقت پیوست.

    🟥و برای مهاجرتم ب امریکا هم من در حال تصویرسازی در راحت‌ترین آسون‌ترین و سریع‌ترین راه ممکن هستم ب امیدخدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: