live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 23

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افشین پرورش گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    با سلام و وقت بخیر خدمت استاد عباس منش گرامی و استاد شایسته مهربان

    الهی به امید تو خودت هدایتمون کن به مسیر نور و روشنی

    الهی شکرت بخاطر قوانین بی نقصی که داری

    من 4سال گذشته زندگیم شاید به ظاهر سخت ترین سال های زندگیم بود اما تو همین 4سال بود که شروع کردم به کار کردن روی خودم.

    اوایل پر از ترس، نگرانی و خشمگین که خدایا دشمنی تو با چیه، چرا من باید در این شرایط قرار بگیرم، مگه من چه بدی کردم، حق کیو خوردم، من که اروم میومدم اروم میرفتم چرا من؟

    غافل از اینکه خداوند به افکار و احساسات من پاسخ میداد

    وقتی که با قوانین اشنا شدم و کم کم اگاه شدم به جایی رسیدم که این گلایه ها و شکایت ها تبدیل شد به این جمله که الهی صد هزار مرتبه شکرت که با این مسائل با این به ظاهر مشکلات و سختی ها کمکم کردی که به خودم برگردم، تغییر کنم و رشد کنم و اگاه تر بشم.

    من چاره ای جز تغییر نداشتم چون انقدر شرایط بظاهر سخت بود که جهان با اون همه نعمت و ارامش و زیبایی شده بود اندازه سر سوزنی برام وجالب اینکه همه ی این سختیارو خودم بوجود اورده بودم و فهمیدن همین مسئله شروع گشایش و تغییر من بود

    الان من اون ادم 4سال پیش نیستم و همه ی اطرافیان هم میگن که خیلی تغییر کردم .جهان مسائلی سر راهم گذاشت که بهم بگه مشکل در درون خودته به خودت برگرد و تغییر بده خودتو و من هم کم کم قدم برداشتم. در این مسیر بارها نا امید شدم، احساسم بد شده، دور شدم، نجواهای ذهنی اومده، اما چون بجز این مسیر، مسیری و طنابی برای چنگ زدن نداشتم و نتایج استاد عباس منش هم میدیدم باز هم برمیگشتم و بارها و بارها از مسیر منحرف شدم و باز برگشتم به مسیر. از ی جایی به بعد نتایج اشکار میشن و تو ایمانت قوی تر میشه و جواب نجواهای ذهنو با نتایج میدی.

    داخل قران نوشته ( ایه37 آل عمران) زکریا وقتی به محراب وارد شد و دید که انواع میوه ها و نعمت های اسمانی در مقابل مریم هست ازش پرسید مریم اینارو از کجا اوردی و مریم پاسخ داد که اینها از نزد پروردگار من هستش که به هرکس بخواد بی اندازه نعمت میده. زکریا وقتی این لطف پروردگارو در حق مریم دید ایمانش قوی تر شد و شروع کرد به درخواست کردن که خدایا برای تو محدودیتی نیست محدودیت در ذهن منه. اگر به تو ایمان داشته باشم و درخواست کنم تو اجابت میکنی همانطور که برای مریم اجابت کردی پس با اینکه پیر و فرتوت هستم به تو ایمان دارم پس به منم فرزندی بده و خواسته منو اجابت کن. یعنی پیامبر خدا هم با دیدن نتایج هستش که ایمانش قوی تر میشه. و خداوند هم زیبا پاسخ داد و فرزندی بنام یحیی بهش داد. هر چه ایمانت قوی تر بشه احساس ارامشت، احساس قدر دانیت بیشتر میشه و قلبت باز تر میشه

    انسان چون فراموشکاره پس باید این نتایج بارها و بارها و بارها یاداوری بشه و هر روز و هرشب بابتش قدردانی کرد . مسیری که به این نتایج رسیدی نباید فراموش بشه. این مسیرو تکرار کن تا نتایج بیشتر و بزرگتری بگیری.

    نکته ای میخام بگم در مورد سیستمی بودن خداوند

    اینکه اگر من تغییر کنم شرایط هم تغییر میکنه. من تغییر کردم که مسائلم حل شد، کانون توجه من تغییر کرد باورهای من تغییر کرد شخصیت و رفتار من تغییر کرد و در جواب، الله بخشنده و مهربان شرایط بیرون منو از راههایی که فکرشم نمیکردم تغییر داد.

    صحبتم اینه من همه ی اعتبار حل شدن مسائل زندگیمو به الله میدم در کنارش خودمم باید ببینم که من خاستم و الله پاسخ داد. الله یکتا فقط و فقط پاسخ دهنده هست، حالا تو به هر چه که توجه کنی داری درخواستش میدی به الله و الله هم پاسخ میده و از جنس همون توجهاتت وارد زندگیت میکنه.

    ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ: بخواهید تا اجابت کنم

    گام اول باید تو برداری. اگر از الله بخوای راه نشونت میده بعدش محکم و استوار باید قدم برداری و اگر اینکارو بکنی باز قدم بعدیتو بهت میگه و هدایتت میکنه

    مسائل و چالش ها همیشه هست. برای استاد عباس منش هم با این همه تغییر و با این همه نتایج بینظیر بازهم چالش پیش میاد مثل مثال بانک که گفتن، اما واکنش انسان مهمه توجه انسان مهمه اینکه بتونی ذهنتو کنترل کنی.

    اول از الله مهربان از صمیم قلب سپاسگذارم بخاطر اینکه هدایتم کرد و بعد هم از خودم قدردان هستم بابت اینکه قدم برداشتم و باید قوی تر و با ایمان بیشتر این مسیرو ادامه بدم اگر میخوام زندگیم از هر لحاظ بهتر بشه.

    این مسیرو باید بصورت مداوم ادمه داد وگرنه باز هم برمیگردی به شرایط قبل

    از استاد عزیزم و خانم شایسته و همه ی دوستان عزیز بسیار ممنونم

    الهی شکرت. در پناه الله یکتا سعادتمند و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    قالَ اللَّـهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

    (آنگاه) خداوند می‌‌فرماید: «این روزی ست که راست‌گویی راست‌گویان به آنان سود می‌‌بخشد.» آنان، بهشت‌‌هایی دارند که از زیر (درختان) آن، رودهایی جاری ست؛ در حالی ‌‌که همیشه در آن خواهند ماند. خدا از آنان راضی است، و آنان(نیز)از او راضی‌‌اند. این، نجات و پیروزی بزرگ است.

    مائده – 119

    به نام یا خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و دوستان و هم خانواده عزیزم خدایا شکرت

    گام هفدهم

    قبل از اینکه برای خودم خلاصه نویسی کنم اینجا تجربه امروزم را می نویسم که واقعا مرتبط است با این فایل با ارزش

    الهی شکرت

    امروز وختی با یکی از دوستانم صحبت می کردم صحبت از این و آن دوستم شد ناخواسته من رفتم خودم را با آن دوستان عزیزم مقایسه کردم و حالم را بد کردم و بعد به صورت آگاهانه حالم را خوب کردم و به خودم گفتم تو در شرایط آن ها نیستی تو تازه مسیر کار کردن و تجارت را شروع کردی آنها تکامل شأن را خییلی سپری کردن و هر کس هر جای است جای درستش است

    و ذهن که ول کن نبود و هی نی خواست حالم را بد کند و هی ادامه می داد که خدا را شکر وختی این فایل را دیدم و شنیدم و تمام نکات کلیدی اش را برای خودم یاد داشت کردم خییلی به من کمک کرد خدایا شکرت

    به قول استاد من با جمع معلول مسابقه میدم ضرورت نیست حرص طمع داشته باشم من یک قدم برمی دارم با احساس ارزشمندی با احساس لیاقت با حس خوب خداوند همه چی را برای من میچینه ضرورت نیست تقلا کنم زور بزنم فقط باید لذت ببرم سپاسگزار باشم

    و زدی خودم کار کنم خدایا شکرت

    خداوند در قرآن چقدر عالی بیان کرده که من آسانت میکنم برای آسانی ها می چی زمانی وختی من روی خودم روی باور های خودم کار میکنم حسن را خوب نگه می دارم و سپاسگزار خداوندم می باشم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام خدا، سلام.

    از شنیدن این فایل خیلی لذت بردم.

    امروز بارها و بارها گوش‌دادم.

    یه چیزی که خیلی کاربردیه برام و گوشم زنگ زد این نکته ی مهمی بود که از زبان استاد شنیدم و الان برام یاداوری شد مجدد:

    یکی از راه های کنترل ذهن،سپاس گزاری هست.

    امروز همین یه دونه رو تمرین کردم.

    نجوا اومد، اگاهانه سپاس گزاری کردم و به زیبایی ها توجه کردم تا صدای نجوا رو ضعیف و قطع کنم.

    ذهنمو با سپاس گزاری کنترل کردم.

    الهی شکرت.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1783 روز

    سلام به استاد عزیز ، روز نمیدونم چندم پروزه خانه تکانی ذهن

    دقیقا این فایل به موقع به دستم رسیده بود چون منم حس میکردم اون رابطه ی فوقالعاده ای که داشتم رو الان دیگه حس خوب مثل اون زمان ازش نمیگیرم و همش سوالم این بود که اون ادمه که من میدونم تغییر نکرده همون ادمه

    رابطم همون رابطه قبلیه من یه چیزیم شده که نمیتونم لذت ببرم از این رابطه و یادم اومد که من قبلن همش یه چیزی تو ذهنم میگذشت یه باور که کمکم کرده بود بیخیال خیلی از حواشی بشم

    همش میگفتم سارا یه لحظه دیگه تو و پارتنرت مشخص نیست که زنده باشین همین ثانیه بهش عشق بورز

    همین ثانیه رو قدرشو بدون که نگی ای کاش اون روز که میشد فلان کار رو بکنم میکردم

    همین یدونه باور همیشه منو تو لذت فراوان گزاشته بود تا اینکه تقریبا 2 سال پیش من درگیر یه سری حواشی شدم

    البته بگم من هیچ روزی نیست مطالب دوره ها و فایل ها و این چیزا رو نبینم و ننویسم و سعی نکنم عمل کنم ، هر جور شده هر روز خودمو به این مطالب وصل کردم تو این 4 سال ، اون زمان من درگیر حواشی شدم و یه مدت زمانی گذشته البته خیلی به نفعم بود چون من تازه دارم میفهمم خودت خالقی

    و دیگران تاثیری ندارن چه طوریه

    و خداروشکر بازم رابطم داره میشه توی ذهن من همون رابطه ی فوقالعاده که دوستش داشتم و خیلی ساده و بی حاشیه بود

    این جلسه یه تلنگر بود برام که الان که خیلی دیر نشده بازم باید از قانون استفاده کنی توی رابطتت

    تمرینی که فهمیدم باید انجام بدم سپاسگزاری قبل از خواب و قبل از روتین صبحامه

    چه قدر اون مثال بانک رو که زدین رو من بهتر فهمیدم ، من بارها بارها این فایلو گوش داده بودم ولی نمیفهمیدم دلیل اصلی این مثال چیه ، و چیزی که فهمیدم و هی داره داخل فایلهای پروژه خانه تکانی تکرار میشی سپاس گزار بودن بیشترمه

    که دقیقا میتونه کمک کنه ظاهر ناجالب الانم رو به نفع خودم تمومش کنم

    یه حرف خیلی باحالی استاد گفتین ، گفتین اونایی که قانون رو میدوننن باید اینجاها از قانون استفاده کنن

    یعنی عمل به قانون

    عمل به باورایی که داری میسازی در عمل ، نه فقط تو دفترت و تو ذهنت

    یعنی ادم گوش نده به ذهن که هزارتا دلیل میاره که چه قدر حق با تو بوده و دیگه نمیشه تغییر بدی

    اونم در عمل

    در عمل به شیطان گوش ندادن یعنی سپاس گزاری یعنی شمردن زیبایی های اون لحظه

    یه مسئله دیگه ای هم فهمیدم باید مثل خیلی کارای دیگه جدیتر انجامش بدم ، مثل شرکت نکردنم تو قرعه کشی ، یا قرض نگرفتن و قرض ندادنم ، من نباید در مورد ناراحتی هام هم حرف بزنم

    این یه موردو من اصلا خوب انجامش نمیدادم واقعیت و البته سپاسگزاری رو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2995 روز

    به نام خالقی که مرا خالق ولایق زندگی آفرید ،به نام او که هر چه دارم از اوست

    خداراسپاسگزارم که در این مسیر توحیدی در گامی دیگر همراه وهمقدم شما عزیزان هستم

    خداراسپاسگزارم به خاطر یه روز دیگه ،بخاطر بوی خوش زندگی

    خداراسپاسگزارم بخاطر وجود عزیزان ودوستان الهی ام

    سلام وهزاران درود به استاد ارجمندم، یار بهشتی استادم ،استاد شایسته نازنین ودوستان الهی ام

    چکار کنم که تا بعد از مدتی کار کردن روی باورها رارها نکنم

    این موضوع بر میگرده به باور ما ،که چقدر این کار کردن بر روی ذهنمون،توجه به نکات مثبت ،نوشتن ،احساس سپاسگزاری داشتن،اینکه صبح که از خواب بیدار میشیم بخاطر نعمتهامون سپاسگزاریم چقدر باور کنیم این نوع تفکر ،این نوع نگاه ،این نوع نگرش داره نتایج بهتری را برامون رقم میزند وقتی من قانون را درک کنم که افکار من وکانون توجه من اتفاقات وشرایط زندگی من را رقم میزند که باتوجه به نکات مثبت وسپاسگزاری تبدیل میشه به احساس خوب وطبق قانون احساس خوب =اتفاقات خوب وفقط کافی است این روند را ادامه بدم درسته که انسان فراموشکاره یعنی ما خیلی زود فراموش می‌کنیم که افکار ما داره اتفاقات زندگی مارا رقم میزند که اگر ما درگیر نتایج بشیم فراموش می‌کنیم عاملی که سبب شد، این نتایج رخ دهد وبر میگردیم به همان ویژگی‌های قبل وهر آنچه نتیجه گرفتیم از دست می‌ دهیم که بعد از آن،ممکن است بعضی از افراد نتیجه بگیرند قانون جواب نمی دهد، ولی بعضی افراد نیز بهتر فکر می کنند که چرا قانون جواب میده تا موقعی که من داشتم رو خودم کار می‌کردم تا موقعی که من تمرکزم را بزارم رو نکات مثبت وسپاسگزاری به خاطر داشته هام اوضاع عالی پیش میره ولی از وقتی که من درگیر حواشی شدم وفراموش کردن تمرکز برنکات مثبت وسپاسگزاری را ویواش یواش شروع کردم به گیر دادن ،غرزدن ،تمرکز بر نکات منفی،رها شدن در حالت وابستگی وبجای اینکه خودم یکاری کنم تا احساسم خوب شود توقع داشتم آن طرف یکاری بکند تا احساس من خوب شود به همین دلیل خیلی از ماها فراموش می کنیم که دلیل اصلی رسیدن ما به خوشبختی چی بوده وممکن است در وسط مسیر راه را گم کنیم ولی اگر ما به یاد خود بیاریم که چه عاملی سبب شده تا من زندگی بهتری داشته باشم ومدام به یاد خود بیاریم دلیل خوشبختی خود را وهر لحظه خودم را بررسی کنم تا اگر از مسیر خارج شدم بفهمم ودوباره شروع کنم با تمرکز بالاتر بر روی احساس خوب مخصوصا سپاسگزاری یعنی در هر حالتی سپاسگزاری معجزه می کند شیطان در قرآن میگه من از بالا وپایین وچپ وراست بر بندگان تو وارد میشوم وتومیبینی که خیلی از بندگان تو سپاسگزار نیستند یعنی سپاسگزاری یه ابزاری است که در تمام موارد چه در قله موفقیت باشی وچه در قعر بدبختی میتونه به ما احساس خوبی بدهد

    سپاسگزاری واقعی چیزی است که وقتی انجام بدیم قلبمون باز می شود حالمون خوب میشه وتمرکزمون میره رو نعمتها ،سلامتی ،روی زیبایی‌های اطرافمون ووقتی اینکار رو بکنیم اتفاقات عالی از در ودیوار وارد زندگیمان می‌شود سپاسگزاری درهایی از نعمت وثروت را به روی زندگی ما باز می‌کند ووقتی سپاسگزاری واقعی هست که وقتی انجامش می‌دهیم قلبمون به ما میگه در مسیر درست هستیم واحساسمان خوب می‌شود آرامش پیدا می‌کنیم

    هروقت نعمت‌ها را لیست می‌کنیم متوجه می‌شویم که چقدر نعمت داریم شیطان کارش این هست که از همه طرف به من حمله کند اگر در بهشت باشم وفقط ناخن کوچیک پام مشکل داشته باشد شیطان آن بهشت را برات تبدیل به جهنم میکند به خاطر همین وقتی سپاسگزاری می کنیم ولیست نعمتهایی که داریم می‌نویسیم اصلا آدم شرمنده میشه که من اینهمه نعمت دارم واتفاقات خوب داره در زندگیم میافته آنوقت من ناسپاسم بخاطر بی ارزش ترین موضوع که مثلا چرا ناخن انگشت کوچیک پام شکسته است شکر نعمت ،نعمتت افزون کند در قرآن خدا میفرماید اگر شما سپاسگزار باشید بر نعمتت می افزاید

    سپاسگزاری بزرگترین دروازه دریافت نعمت‌ها ست

    اگر من در هر حالتی سپاسگزار باشم که نه ترسی داشته باشم ونه غمی ،سپاسگزاری که باعث میشه تمرکزم را بزارم روی داشته هام رو استعدادها ،توانایی‌هایی که داریم وکارهایی که می‌توانیم انجام بدیم سپاسگزار ویژگی‌های مثبت خودمون باشیم به اندازه ای که سپاسگزار باشیم معجزات آن را می‌بینیم واین معجزات همان لحظه اتفاق می افتد وبدن ما واکنش نشون میده به این نوع فرکانس جدید ،سلامتی ما برمیگرده ،سیستم ایمنی بدن ما قوی میشه ،رفتار آدمها باما بهتر می شود

    چقدر ماها توانا هستیم که به جای اینکه ظاهر نامناسب قضیه را ببینیم تمرکز کنیم برروی چیزهایی که به ما احساس بهتری می دهد ،سپاسگزار باشیم وتوجه امان را از چیزهای منفی برداریم وبزاریم رو چیزهای خوب وچقدر توانمندیم که میتونیم شرایط را آنطور که دوست داریم خلق کنیم اگر فرکانس مناسب بفرستیم وسپاسگزار باشیم واگر ماتمرکز را بزاریم روی نعمت‌ها وزیبایی ها میتونیم ظاهر نازیبای یک مسئله را تغییر بدیم

    آدمهای کمی هستند که سپاسگزاری انجام می دهند وتمرکزشون بر زیباییهاست، آن تعداد کمی که دارند روی باورهاشون کار می کنند اصلا نگران بقیه نباشندورقابتی در کار نیست ،بقیه معلولندوهرچقدر بیشتر میگذره بیشتر متوجه میشیم که فضای جامعه ،فضایی است که همه گمراهند وهمه دارند زجر می کشند چون همه تمرکزشون برروی نازیبایی ها وناشکری هاست

    خداجونم تورا هزاران هزار بار شکر وسپاس که در این مسیر زیبا قرار دارم

    خداوندا تنها تورا میفرستم وتنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت وثروت داده ای هدایت کن ونه گمراهان ومغضوبان آمین

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    ربابه و محمد و سام گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    به نام رب الارباب

    سلام به استاد عباسمنش دوست داشتنی و همه دوستان همفرکانسی ام در این سایت الهی

    من میخوام اتفاقی که همین 10 روز پیش در بانک برایم همسرم اتفاق افتاده را براتون بنویسم و بگم واقعا قوانین دقیق و دقیق کار میکنه و این ما هستیم که سرنوشت خودمون را رقم میزنیم .

    همسرم برای یک کار بانکی یه سر میرن بانک .همسرم میگه اگه قبلنای من بود هی گله و شکایت میکردم که چرا این همه افراد نشستند تو بانک و فقط 2 تا باجه باید کار راه بندازند و بقیه باجه ها بیکار نشستند و کلا از رییس و کارمندها گرفته تو ذهنم ازشون شکایت میکردم .این سری که وارد بانک شده بودند شماره گرفته بودند و نشسته بودند و میگفتند که 40 نفر تا نوبتشان مانده بود و باید صبر میکردند تا نوبتش برسه.

    همسرم میگه همون لحظه شروع کردم ببینم چه زیباییهای تو بانک وجود داره مشغول اونها شدم و داشتم تحسین میکردم و حتی باجه هایی که کار مردم را انجام میدادند تحسین میکردم و همچنین تمیزی بانک و حتی گلدانهای گلی که اونجا بود را نگاه میکردم و تحسین میکردم یهویی یک نفر از پشت به شانه ام زد و یک شماره به من داد .همسرم میگه اصلا پشت سرم را هم نگاه نکردم و فقط شماره را گرفتم و تشکر کردم .داشتم شماره ای که به من داده شده را نگاه میکردم که در همین حین شماره ای که به من داده شده بود را خواندند و من همان لحظه با خوشحالی رفتم و کارم به عالیترین شیوه حل شد و کار بانکی ام را انجام دادم و دراسرع وقت همه چیز به بهترین شکل انجام شد.

    وقتی همسرم این اتفاق را برایم تعریف کرد واقعا شاد شدم و یاد قانون بدون تغییر خداوند افتادم احساس خوب = اتفاقات خوب.

    استاد عزیزم بابت فایلهای خانه تکانی ذهن که بصورت گام به گام در سایت گذاشته میشه ازتون سپاسگزارم.از خانم شایسته ی دوست داشتنی هم که وقت ارزشمندشون را برای ارایه چنین فایلهای بینظیری میگذارند هم بینهایت سپاسگزارم.

    استاد انگار دوره بینظیر 12 قدم برام تکرار میشه و یه جاهایی میبینم با اینکه من روزها این فایلها را گوش میدم و عمل میکنم ولی باز هم کم هست و باید تکرار و تکرار و تکرار کنم و هرگز از این مسیر زیبا و جاده آسفالته خارج نشم و همچنین مغرور نشوم که تا به الان که به اینجا رسیدم همش هدایت خداوند بوده و من خودم بدون هدایت خداوند هیچی نیستم.

    این کامنت بماند به یادگار از 1403/07/21

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      الماس زیبا وهمسرجان گفته:
      مدت عضویت: 796 روز

      سلام به دوست عزیز وهم فرکانسیم

      خداروشکر درکنار هم در مسیر هدایت حرکت میکنیم چه زیبا کامنت نوشتین وقتی کامنت شما را میبینم خودبخود انرژی میگیرم حتی وقتی اسم زیبای شما را میبینم خانم خندانی …….منم قبل ترها اگه میرفتم بانک ومیدیدم بقیه ی باجه ها کار نمیکنن سریع اعتراض میکردم تا اونها بخودشون بیان وزودتر کار من انجام بشه وچقدر حال خودم بد میشد ولی الان برم بانک سعی میکنم فرصتی خوبی باشه برای گوش دادن به فایلها ی استاد ودیدن زیباییها وتحسین کردن آدمها وامکانات بانک وزیباییهایش باید دردل هرچیزی یاد بگیرم زیبایی ها را بکشم بیرون ……خدایا هرچه جلوتر میروم متوجه می‌شوم قانون خدا وقتی اجرا شود خیلی اتفاقهای عالی برایم میفتد حتی اتفاقهای بظاهر بد نتیجه های شیرین دارن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست

    با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    من امروز تو تمرین ستاره قطبی مواردی رو که برای محل کارم نوشته بودم با لطف خدا همه اش رو با موفقیت انجام دادم و تصمیم گرفتم کارهائی که می نویسم، تایم قرار بدم و هم اینکه سئوالاتی که استاد یاد دادن اولش از خودم بپرسم تا با کیفیت بهتر در زمان کمتر انجامشون بدم.

    استاد می فرمایند خلق کردن خیلی راحتتر از اون چیزیه که فکرش رو می کنید و ما با اجرای قوانین خیلی سریع به خواسته هامون می رسیم، عجله ای هم در کار نیست، امروز مصداق خواب استاد رو در فرایند تکاملم در موسیقی به عینه دیدم، تمرکز من بر روی پیشرفت موسیقیم هست. همکارام هر روز با سر و صدا باعث کاهش تمرکزم می شدند ولی امروز کاملا بی صدا بودند و شرایط تمرکز بر روی کارم امروز عالی بود، حتی یه همکار که همیشه میومد اتاقمون با همکارم رفتند بیرون حرف زدند .

    ما خالق چیزهای خوب زندگیمون هستیم این رو باور کنیم و به اعماق قلبمون بفرستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا (84 کهف)

    ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته‌ای به دست او دادیم.

    =======================================

    خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام هفدهم:لایو|خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواه

    سلام به استاد عزیز و استاد بانو شایسته دوستان نازنینم در این سایت الهی

    امیدوارم که حال همگی عالی باشه

    تنها دلیل نتایج ما عمل به قانونه، اول قوانین رو باید بشناسیم و بعد طبق اونها عمل کنیم، چندتا قانون ساده و کلی هست که در همه موارد جواب میده

    توجه به نکات مثبت کنیم، چون قانون اینه که به هر چه که توجه می کنیم از اصل و اساس همون وارد زندگیمون میشه

    احساس خودمونو خوب نگهداریم، چون قانون اینه که احساس خوب= اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد

    سپاسگزاری از خداوند بخاطر نعمتهامون چون هر چی بیشتر سپاسگزاری کنیم نعمتهای بیشتری بما داده میشه،خداوند خودش در قرآن با تأکید گفته

    لَئن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم

    اگر شکرگزار باشید حتماً شما را می افزایم،

    یعنی ظرف وجودمونو بزرگتر می کنه و در نتیجه نعمتهای بزرگتر و بیشتری وارد زندگیمون میشه

    و ایمان به این قانون که من خالق زندگی خودم هستم

    و اگر میخوایم نتایجمون پایدار باشه باید همواره طبق قانون عمل کنیم، مثل غذا خوردن که اینجور نیست که یه بار غذا بخوریم و برامون کافی باشه هر روز باید رو باورامون کار کنیم و اونا رو بهبود بدیم

    یادمه که چند سال پیش تو یکی از فایلهایی که گوش کردم استاد  این قضیه خواب دیدن و مسابقه با معلولان رو تعریف کرد، و اون زمان زیاد برام مفهوم نبود الان خیلی واضحتر درک می کنم

    مخصوصاً وقتی که در ارتباط با بقیه قرار می گیرم، تفاوت بین خودم و بقیه خیلی زیاد برام آشکار میشه انگار هر کدوم از یک سیاره جدایی هستیم

    من فقط باید رو خودم متمرکز باشم و خودمو دریابم

    خدا رو شکر که این روزا بیشتر حواسم به خودم و کارهام هست، و دریافتم که هر چقدر کمتر حرف بزنم به نفع خودم هست، بیشتر عمل کنم

    دیروز با همسرم و دختر عزیزم نسیم جان که چند روزی هست اومده ایران رفتیم خونه خواهرم که اسمش سعیده هست و منو یاد سعیده شهریاری عزیزم میندازه که واقعاً نورانی و توحیدی هست خدا حفظش کنه و انشاءالله بزودی از کامنتهای توحیدیش بهره مند میشیم،

    اینقدر خوب بود و خوش گذشت که من همش سپاسگزاری می کردم و متوجه بودم که این رابطه قشنگ رو من (و دخترام) با کار کردن رو خودمون و عمل کردن به آموزه های استاد خلق کردیم،خواهرم به نسیم گفت من هروقت با مامانت صحبت می کنم آرامش می گیرم، چقدر من خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم

    خواهرم می گفت صبح پسرش رفته آشپزخونه و دیده که مامانش چند جور غذای خوشمزه تدارک دیده برای ناهار، و بعد بشوخی به مامانش گفته ننه چه کردی برای سُعاد جونت(من اسم شناسنامه ایم فاطمه هست ولی از بدو تولد تا حالا همه منو به اسم سُعاد میشناسن و صدا میزنن)

    این رابطه قشنگ رو من خلق کردم، با ابراز محبتم، با گفتن ویژگیهای زیبا و مثبت عزیزانم به خودشون، و هر روز رابطه مون خدا رو شکر قشنگتر و دلپذیرتر میشه،با دخترام که دیگه از اونهم قشنگتر، با همسرم هم خدا رو شکر خیلی رابطه مون خوبه خیلی بهتر از قبله، ولی یه سری ایرادهایی دارم که بیشر باید حواسم باشه و بیشتر رو خودم کار کنم، تا انشاءالله در این زمینه هم شاهد رابطه عالیتری باشم

    امروز در حین گوش کردن به فایل و نت برداری کردن و کامنت نوشتن، تمرین عملی صحبتهای استاد شد، اونجا که من با ایرپاد داشتم به فایل گوش می کردم، و ناگهان صدا قطع شد، من فکر کردم شارژش تموم شده و خواستم که کابل شارژر رو وصل کنم و به برق بزنم، که متوجه شدم کابل رو همراه خودم نیاوردم، (ما آخه دیروز از تهران اومدیم خونه شهرستانمون)

    با حال خوب و بدون اینکه ناراحت بشم پذیرفتم و خدا رو شکر کردم که هدفون معمولی هم دارم، و نگاهم به مناظر زیبای اطراف خونه مون افتاد که از همه پنجره های خونه چشم اندازمون هست، و خودبخود شروع به سپاسگزاری کردم، و جالب اینه که چند ثانیه بعد صدای ایرپاد دوباره در اومد و من تونستم با ایرپاد ادامه بدم…خدا رو هزاران بار شکر

    یه موضوعی که چند روزه دلم میخواد مطرح کنم اینه که بنظرم هر روز یک گام روی سایت قرار میگیره یه کمی زوده، حد اقل برای من اینجوره، من الان خیلی بیشتر از دو ساعت وقت میزارم، شاید حد اقل 4-5 ساعت وقت میزارم که چند بار فایل رو گوش بدم و درباره اش فکر کنم،نت برداری کنم و خیلی هم دوست دارم که کامنت بنویسم، ولی کارهای دیگه ای هم دارم و باید به اونها هم برسم، و یک جور حس عجله در من ایجاد می کنه

    امیدوارم که این گامهابه شکل یک روز در میون باشه تا من هم بتونم همگام با انرژی مثبت بقیه پیش برم، البته تا حالا هم همه گامها رو گوش کردم، ولی نتونستم همه رو نت برداری کنم و کامنت بنویسم، چندتاش نیمه کاره توی نوت گوشیم مونده

    خدا رو شکر برای این مسیر قشنگی که خداوند منو به سمتش هدایت کرد

    خدا رو شکر برای وجود استاد عزیزم و استاد شایسته جانم و همه دوستان عزیزم که با کامنتهای بینظیرشون افق دیدم وسیعتر میشه و از زوایای دیگری به موضوع نگاه می کنم و راهکارهای جدیدی یاد می گیرم

    خدا رو بینهایت شکر برای همه نعمتهای زندگیم

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق باشید و سعادتمند در هر دو جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    سلام

    گام هفدهم خانه تکانی ذهن

    این لایو مورد علاقه منه قبل اینکه گوش بدم دیدم اون قلب کوچولو بالا رو بنفش کرده بودم قبلا و جز مورد علاقه هام بوده این فایله و چقددددر امروز تک تک سر فصل ها و توضیحاتی که استاد تو فایل دادن همش موضوعات همزمانی منه همه ش

    قبل اینکه راجع به تک تک نکات فوق العاده ش بگم همینجوری که داشتم خودکار و تو دفترم تکون میدادم همون لحظه رفتم خط بعد و اومدم بنویسم که راجع به خوابی که دیدم بگم بخداا قسم هنوز خودکار و نچرخونده دیدم اخر فایل استاد گفتن من یه خوابی دیدم … و اون خواب معروف و بینظیرشون که قبلا تو معلولیت ذهنی افراد راجع به ثروت گفتن و مجدد دارن میگن اصلا یه لحظه دستم خشک شد و هنگ کردم شاید اینا خیلی طبیعی باشه ولی من هربار با کوچیکترین نشانه های این مدلی کلی ذوق میکنم و تعجب و همشم راجع بهش حرف میزنم حالا یا با خودم یا خواهرم یا تو سایت اینقدر اتفاق ها رو میگم حتی از یه گم کردن مداد و پیدا شدنش اگه مربوط به کنترل ذهن و قوانین باشه که خواهرم دیروز میگفت همه چی رو هم میری میگی تو سایت؟ :))) گفتم آره چون یادم نره و بعدها که کامنتمو خوندم یاداوری کنم بخودم ببین چقدر اتفاقات کوچیک و بزرگ برات افتاده …

    حالا اول نکاتی که یادداشت کردم و برام بلد بود و میگم بعد اخر فایل خوابم و تعریف میکنم

    کار کردن مداوم روی باورها= انگیزه+شور اشتیاق+ دیدن و اطمینان از نتایج و حتی مشاهده ش

    که این موضوع دقیقا صحبتهای اول کامنتمو داره میگه اینکه من حتی از ساده ترین موردی که به قانون ربط داشته باشه اینروزها نمیگذرم حتی اگه مثلا درباره چمیدونم خودکار صحبت کرده باشم میبینم مثلا مادرم داره میگه راستی خودکار و خریدم همینجوری دیدم گفتم شاید لازم باشه و منی که بالا پایین میپرم از ذوق گفته ها و اتفاق افتادن ها اینجوری بیشتر و بیشتر ادامه میدم مثل همین الان که مامانم بی دلیل اومد و برام چای اورد ذوق داره دیگه (ایموجی چشم قلبی)

    یا در ادامه ش مثالی که درباره روابط زدین دقیقا همون موقع گفتم خب ببینم من نتایجی که گرفتم و ایا رها کردم کار روی باورهام ؟ داشتم به روابطم فکر میکردم دیدم شما مثال زدین حالا منم مثالمو میگم

    بعد از شیش هفت ماه که روی دوره بینظیر عشق و مودت کار کردم و نتیجه گرفتم بازم میگم اگه کامنت یکی از دستان خدا نبود من برنمیگشتم نتایجم و بخونم و یادم نمیومد که چیجوری خدا همه چیز و عالی برام رقم زد خلاصه ش کنم همه چیز عاادی شده بود و منی که نتایجمم گرفته بودم و خب با خودم میگفتم همینه دیگه همیشه باید اینجوری باشه حتی اگه من مسیر و کج برم و یادمه دقیقا با یه مشکلی که تو رابطه م خودم بوجود اورده بودمش اونم با توقعم دقیقااا همین مثالی که استاد زدن بعد یه دعوا و یه قهر بچه گانه از سمت خودم تقریبا دو سال و نیم پیش و همونجا گفتم دختر خوب یادت نره قوانینی که یاد گرفتی از مسیر دور نشی ها و خوب همون شب رفتم تو جلسه اولش کامنت گذاشتم و مفصل توضیح دادم و فردای اونروز همه چیز به نفع من تغییر کرد چون شبش کلی کنترل ذهن کردم کلی درس هایی که باید میگرفتم و گرفتم فهمیدم که با اینکه یاد گرفتم تو دوره که توقع از کسی نداشته باشم حتی نزدیکترینام ولی توقع کرده بودم و کار دستم داد با اینکه در حالت عادی که من هیچ توقعی نداشتم همه چیز به بهترین شکلش برام مهیا میشد بعد اون موضوع خیلی بخودم افتخار کردم نمیگم 100 درصد ولی 90 درصد مراقب افکارم تو این زمینه بودم تو زمینه روابط برای همین خیلی کم ازون سالها تا الان به تضادی خوردم چه از سمت خانواده چه دوستان و حتی عشقم و بوده مواردی که اعصاب خودم و خودش و کلی خرد کردما ولی اصلا طولانی نبود و ادامه پیدا نمیکرد سریع نشتی رو پیدا میکردم و جلوش و میگرفتم و تو این مسیر هربار بهتر و بهتر و شدم و روابطمم زمین تا اسمون حتی با دیروزمم فرق میکنه

    سپاسگزاری ابزاری هست که تو هر شرایطی و موقعیتی معجزه میکنه اگه واقعی باشه

    واقعا اینروزها مخصوصا بعد نتیجه لیلای عزیز خیلی روی سپاسگزاری بیشتر از قبل زوم کردم و چون تو قدم دومم استاد کامل راجع بهش تو چند جلسه گفتن خیلی تمرکز بیشتری روش میزارم شکر خدا

    در مواقعی که ظاهر قضیه ناجالبه همون لحظه با کنترل ذهن و سپاسگزاری عمیق روی زیبایی های اون لحظه ورق و به نفع خودت برگردون و این اطمینان قلبی رو داشته باش که انجام میشه (مثال بینظیر بانک استاد)

    این مثال هنوز که هنوزه تو مغزم شکل گرفته و خب یادمه تا چندین ماه بعد گوش دادنش همش این و بخودم یاداوری میکردم و الان که باز گوش دادم یادم بود کامل و مجدد تو ذهنم تکرارش میکنم برای شرایط این چنینی

    تمرین من تمامی سر فصلی هایی که راجع بهش استاد گفتن

    1-ادامه دادن باورها با دیدن نتایج یاداوری شون

    2- سپاسگزاری

    3-کنترل ذهن در شرایط بظاهر ناجالب و مثال بانک

    حالا خوابمو مگم و کامنتم و میبندم

    استاد یادمه وقتی تو الگوهای تکرار شونده که من نتیجه ها باهاش گرفتم و حتما تو اولین فرصت میرم کامنت میزارم براش یادمه راجع به خواب ها که گفتین من گفتم خوابهای من معمولا فرار بود که توضیح دادم کامل و بعد از چند وقت که روی خودم کار کردم حداقل از اوایل امسال دیگه خوابهام جنسشون تغییر کرد و اگه قبلا هر شب موضوعات تکرار ی فرار بود اینبار شاید هفته ای یبار ماهی یکبار و هرچند وقت یکبار میدیدم و بتازگی خوابهام معنی پیدا کرده چند شب پیش خواب یکی از دوستانم و دیدم یکسال اخیر کافه راه انداخته بود و خب بعل یسری موارد فرکانسی ما خیلی وقته که باهم ارتباطی نداریم یه اکیپی بودیم که حداقل هفته دو سه بار هم و میدیدیم نزدیک 6/7ماهی هست که ندیده بودمشون چند شب پیش خواب دیدم رفتم کافه ش و اونا داشتن مافیا بازی میکردن ولی کافه خودش نبود یه جایی بود شبیه تکیه و هیئت هایی که چادر میزدن نزدیک خیابون ها و من سرمو از چادر بردم تو گفتم اینجا دارین بازی میکنین؟؟ دیدم دو سه تا از اون جمع که همیشه باهم بودن لباس بالاتنه تنشون نبود و انگار که عادی بود حتی برای خودم تو خواب یعنی تعجب نکرده بودم بیشتر از مکانشون تعجب کرده بودم دیشب با دوستای خودمون که بیرون بودیم و اونا هم میشناختن این اکیپ و یهو یکی از دوستام گفت راستی خبر دارین فلانی کافه ش و جمع کرده؟؟ منی که با تعجب نگاهش کردم گفت از اونجا رد شدم دیدم تابلو کافه رو برداشتن و خوابمو براشون تعریف کردم حالا کم و بیش توجه کردن و حرف رفت سمت دیگه ای …..

    دیشبم خوابی که دیدم خیلی برام جالب بود و جالبیش اینجاست معمولا یادم نمیمونه اما این یکی دو تا خوابهای یه ذره معنی دارم و یادمه چون اکثرا چرت و پرت میبینم :)))

    خواب دیدم با همراهم داشتیم از بالای یه ساختمونی پایین و نگاه میکردیم ببینیم چقدر بالاییم ساختمونه هم تقریبا نیمه ساز بود اونجایی که پایین و نگاه کردیم نرده نداشت و هردو باهم داشتیم میفتادیم پایین که همون تو خواب من گفتم مردم و داشتم مردنم و تصور میکردم که به طرز معجزه اوری با نوک پا تونستیم خودمون و نگه داریم و همزمان باهم عقب رفتیم و نفس راحت کشیدیم همون لحظه تو خواب من یاد خواب خودم افتادم :)) خواب تو خواب شد داشتم برای همراهم تعریف میکردم که خواب دیدم قطار نزدیک بود بهم بزنه اما من نجات پیدا کردم و تو خواب گفتم لابد خدا مثل استاد که زنده نگهش داشته منو زنده نگه داشته که رسالتمو انجام بدم پس باید قدردان باشم و صبح وقتی بیدار شدم همون حس و داشتم و اینکه گفتم خدا بهم یه زندگی داده تا ازش به بهترین نحو استفاده کنم پس باید بیشتر روی خودم کار کنم

    میدونم که خوابهام و تمام صحبتهای این کامنت برای چی بوده و خودم دلیلشون و میدونم برای همین از خدای متعال ممنونم که منو تو این مسیر اورد و راه و داره برام هموار میکنه از خودمم ممنونم که موج فرکانسی خدا رو پیدا کردم و دارم همراه میشم باهاش از استاد بینظیرم و مریم عزیز بینهایت سپاسگزارم شاید در حد کلمه نگنجه اصلا خدا رو میلیون ها بار شکر که تو مدار شنیدن این اگاهی هستم خدا مثل همیشه کمکم کنه که تک تک ش و بتونم به مرحله اجرا در بیارم و بیشتر و بیشتر عمل کنم تا نتایج فوق العاده تری بگیرم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 2094 روز

      سلام ندا خانم عزیز

      دختر شاد و پر انرژی که چهره زیباتون هم مثل اسمتون یه گل قشنگه

      شب زیباتون بخیر و ارامش باشه

      سپاسگزار خداوندم که دوستان با محبتی و با ارزشی دارم و میتونم کامنت های زیبا و پر از درس و اگاهی شون رو بخونم و لذت ببرم

      فوق‌العاده مینویسین ندا خانم

      همیشه از خواندن کامنت های قشنگ و مفیدی که میذارین کلی لذت میبرم و استفاده میکنم

      خیلی ازتون ممنونم و تشکر میکنم

      براتون ارزوی موفقیت و سلامتی رو از خدای بزرگ دارم

      انشاالله هر جا که هستین پیروز و سربلند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ندا گلی گفته:
        مدت عضویت: 1835 روز

        سلام دوست من

        ممنونم از شما و تعریف های زیبایی که کردین چشم زیبا بین زیبایی ها رو میبینه (ایموجی مهر تایید ) :)))

        من هرچی میاد تو ذهنم و میگم گاهی که کامنت بچه ها رو میخونم و حس و حالی که ازش دریافت میکنم با خودم میگم همون حس و هم انتقال بدم

        مرسی از ارزوهای خوبتون منم تمامش و براتون میخوام از خدای بزرگ

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    صفورا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    به نام خدا رزاقم ،سلام به همگی دوستان عزیز ،

    خاطره بانک زیبا بود ،واستاد چه خوب ذهن شان را کنترل کردند،

    ونتیجه انجام چند کار باهم بود، خدایا شکرت شکرت شکرت

    اون خواب دیدن استاد که خدا ی مهربان بوسیله آن راز بزرگی را فاش کردن اصلأ مسابقه ای در کار نیست ،هرکس باوری درست تر دارد نتیجه بهتری می‌گیرد ،یاخدا جان دستم را بگیر ومرا در صراط مستقیم ببر و راهنماییم باش آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: