live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها فرمانروای کل کیهان
الهی به امید تو
.
من امشب تنهایی رفتن بیرون و یه حسی بهم می گفت از این طرف برو حالا از اپن طرف و من همه را اجرا کردم
بعد به خودم گفتم من که پول ندارم و اون حس بهم گفت: فرض کن با احساس خوب که یک میلیارد در حسابت داری . من حدود دو ساعت رفتم بیرون و از ابن مغازه به اون مغازه . کیف های لاکچری را می دیدم و به مغازه دارگفتم می تونم ببینم ؟؟ گفت بله حتما و به خودم گفت از توی دکور بردار خودم برداشتم روی کولم انداختم . خانمهایی دیدم که در بیرون حیرت زده داشتند نگاه می کردند و من خودم را جای قبلا اونها قرار دادم و فکر قبلی من این بود که بابا من کجا و داشتن این کیف لاکچری کجا ؟؟
بعد من نه آرایش داشتم و نه تیپ خاصی زده بودم یکی از ساده ترین لباس ها و کیف هام را هم با خودم برده بودم
چون می دونم نه به آرایش غلیظ کردنه که بیشتر همه دنبالش هستند
و نه به خوش تیپ بودنه
««تنها و تنها باورهاست که کار می کنه »»
بعد کیف را برداشتم روی کولم انداختم و تو آینه دیدم و لذت بردم
بعد دوباره سر جایش داخل دکور گذاشتم و از مغازه دار خداحافظی کردم و بیرون اومدم.
این مثال را زدم چون از عصر امروز که رفته بودم بیرون تا به الان همین طور این اتفاق را برای خودم داشتم مرور می کردم
چون قبلا اصلا من خجالت می کشیدم و روم نمی شد ولی به لطف خدای مهربان و آموزش های استاد عباس منش عزیزم این تغییرات خودش را دارد نشان می دهد
خدایا شکرت برای تغییرات وسیع و گسترده.
.
خدا شاهده من دارم روی خودم کار می کنم و بدون اینکه من از دیگران بخواهم خودشون به این نتیجه رسیده اند که ما اصلا بپرد همدیگه نمی خوریم و به جورایی از مدار همدیگه جدا شدیم
خدایا شکرت برای همدار بودن با دوستان عزبزم در سایت عباس منش دات کام
.
سلام به همه عزیزانم
گام هفدهم خانه تکانی ذهن
ممنونم از استاد عزیز و مریم جان فوق العاده شایسته و بی نظیر برای این دوره عالی
خدایا شکرت بدجور به این دوره احتیاج داشتم هربار هر گامو که انجام میدم چقدر احساس امید و ایمانم به روزای قشنگتر بیشتر میشه.
دیروز یه جریانی پیش اومد با اینکه معمولا فرد آرومی هستم اگه من قبل دوره بودم یکم تن صدام بالا میرفت ولی بعد از واکنشم خودم تعجب کردم که چقد ملایم برخورد کردم.
این روزا همه باهام عالی برخورد میکنند. دوستی که سفارشی بهم داده بود امروز میگفت اصلا نمیخوام به خودت فشار بیاری بهت اعتماد دارم حتی شده سه ماه دیگه تحویلم بدی مسئله ای نیست. من چقد این روزا بابتش نگران بودم ولی خیالم راحت شد. واقعا انگار زندگیم روغنکاری شده.
چقدر مطالبی که هر روز توی گام ها گفته میشه بکارم میاد انگار واسه من برنامه ریزی شده تا هدایتهایی که نیاز داشتم رو دریافت کنم. خدایا شکرت.
نکات گام هفدهم :
سپاسگذاری ابزاریه برای خلع سلاح ذهن و برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخواه
ورق به نفع تو برمیگرده وقتی : با باور “احساس خوب = اتفاقات خوب” ذهنمون رو کنترل میکنیم فارق از اینکه الان شرایط چطوریه.
چیکار کنم وقتی روی باورهام کار می کنم، ادامه بدم و دست نکشم؟ بستگی به این داره که تو چقدر این روند (کار کاردن روی باورها، سپاسگزاری کردن و …) رو باور داری.
تمرکز بر نکات مثبت باعث خلق نتایج عالی میشه، کلی همزمانی اتفاق میوفته، روابطت عالی میشه. اما همینکه برات عادی بشه و بری تو حواشی و تمرکز روی نکات مثبت رو فراموش کنی دوباره شرایط نامناسب رو تجربه میکنی.
وقتی از مسیر خارج شدی سریع برگرد و تمرکز رو بزار روی احساس خوب، روی سپاسگزاری (سپاسگزاری توی هر حالتی معجزه می کنه)
با سپاسگذاری قلبت باز میشه میری رو احساس خوب و بعدش اتفاقات عالی از در و دیوار وارد زندگیت میشه.
سپاسگزاری که با احساس خوب باشه جواب میده و قلبت بهت میگه تو مسیر درست هستی و آرامش پیدا میکنی.
خداوند میگه اگه سپاسگزار باشید شما را می افزایم.
سپاسگزاری بزرگترین دروازه دریافت نعمت هاست.
لیستی از توانایی هاتو بنویس و سپاسگزار باش(یا بگو به هر شکلی که احساس خوبی میده)، همیشه اینکارو بکن.
سپاسگزاری جواب میده همون لحظه تک تک سلولهای بدن هم به این فرکانس پاسخ میدن(معجزه سپاسگزاری در لحظه اتفاق میوفته) نتیجه سپاسگزاری ممکنه چند وقت بعد خودشو نشون بده ولی حتما پاسخ میده.
با سپاسگزاری بیماری ها رفع میشن، روابط بهتر میشه.
باید بدونیم که چقدر ما توانا هستیم در خلق شرایط دلخواه، فقط با کنترل ذهن.
بجای اینکه ظاهر نامناسب قضیه رو ببینیم بیایم تمرکز کنین روی چیزی که بهمون احساس بهتری میده بیایم سپاسگزار باشیم و توجهمون رو از روی چیزهای منفی برداریم و بزاریم روی زیبایی ها. (داستان کار بانکی استاد یادت بمونه که با تمرکز ذهن روی زیبایی ها ورق برگشت… ).
99 درصد آدما معلول ذهنی هستند اکثر مردم از کمبود و مشکلات صحبت می کنند اونها گمراهند برای همینه که دارند زجر می کشند و درگیری های فراوان دارند چون تمرکزشون روی نازیبایی هاست روی مشکلاته.
به همین خاطر اگه شما تمرکزتون رو بزارید روی زیبایی ها، روی فراوانی، روی سپاسگزاری، باورتون نمیشه که چقدر دنیای شما می تونه تغییر کنه.
تو این راه ثابت قدم باش تا تغییرات رو ببینی.
مهنا
الحمدلله رب العالمین حمدا کثیرا من کل احوال
سلاااااام به استاد عزیزم ،مریم مهربان و دوستان هم گام خوش فرکانسم
کنترل ذهن و داستانِ زیبای استاد واقعا عالی بود….جادوی سپاس گزاری دگرگونم کرد،چقدر خوبه جوری شکرگزاری کنم قلبم باز بشه و لیست نعمت هام رو بنویسم خدایا کمکم کن ،
سعی میکنم در مسیر درست خودمو نگه دارم تا ظرفم روز ب روز بزرگتر بشه
سپاس گزاری بزرگترین دروازه ی دریافت نعمت هاست،
خدای کمکم کن شکرگزار تر باشم هر لحظه بیشتر از قبل به نعمت هام توجه کنم تمرکزم رو بزارم روی ویژگی های مثبتم و توانایی هام ،خدایا شکرت برای گوشی تو دستم که برام پر از درس و نکته و دوره و عشق و عشق و عشقه ……
اینکه تو هر شرایطی بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون رو بزاریم روی زیبایی هامون،واقعا سخته اما میدونم هر کاری هرچند سخت با تمرین آسون میشه،
یاد ساز زدنم افتادم من تار میزنم ، تمرین جلسات قبلم دستگاه ماهور بود ،هم شیرین بود هم ساده تر از بقیه ی دستگاه ها و چون چندین ماه بود داشتیم این دستگاه رو کار میکردیم دیگه باهاش آشنا بودم و خیلی راحت درسهای جدید رو میگیرفتم ،
هفته ی گذشته وارد دستگاه نوا شدیم،
نگم براتون از چالش هاش ،از سختی هاش برای من ،
انقدر سختم بود که نگو ،اصلا انگشت درد گرفته بودم ،وقتی رفتم سر کلاس به استادم گفتم این هفته خیلی سختم بود و موقع تمرین کلی چالش داشتم و … استاد گفت با تمرین عادت میکنی و برات عادی میشه،تمرین کن .. منم تمرینم رو ادامه دادم واقعا تو یک هفته تمرین درس جلسه ی قبل برام خیلی راحت شده بود،
تمرکزم رو گذاشتم روی اینکه من حتی ساز دست گرفتن رو بلد نبودم ولی با تکرار و تمرین هرروز بهتر از دیروز خودم شدم ،
تو زندگی هم دقیقا همینه
چرا انقدر سختش میکنم ،کافیه تمرینم رو اقدامم رو بیشتر کنم تا برام ساده تر بشه ،تا راحت تر بتونم خلق کنم آن چیزی که دوسش دارم،
شکر گزاری ،شگر گزاری ،شکرگزاری واقعا شاه کلیده ،
مرسی استادم که اتقدر قشنگ بیان کردین مثل همیشه ،
ممنونم ازت خدای بینظیرم برای اینکه جاری میکنی رو زبون استاد ،
واقعا تو این دنیا هیچ مسابقه ای نیست،بحث کمبود نیست،بحث کار کردن روی خودمه ،من باید روی خودم تمرکز کنم ،روی کنترل ذهنم تمرکز کنم ،فرکانسمو بزارم روی خواسته هام ،
خدایا ممنونم کمکم میکنی تمرکز کنم روی زیبایی ها تا دنیام تغییر کنه
خدایا شکرت کمکم میکنی هدایتم میکنی ،حمایتم میکنی باور ها رو به درستی جا بندازم برای خودم،بپذیرم رقابتی وجود نداره باید روی خودم کار کنم
خدایا کمکم کن شکرگزار تر باشم،
دوستت دارم خداجونم
به نام خدا
سلام خدمت همگی…
وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ
و به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم که نسبت به خدا سپاس گزار و شاکر باش و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس می گزارد، و هرکه ناسپاسی کند [به خدا زیان نمی زند، زیرا] خدا بی نیاز و ستوده است.
امروز صبحم رو با سپاسگذاری شروع کردم و هر چقدر تونستم به نعمت ها و چیزای خوب فکر کردم و بعد فایل امروز رو باز کردم و دیدم چقدر هماهنگ بود با فرکانس امروزم!
و چون دیروز احتمال داده بودند که پام شکسته و امروز باید برای اسکن و عکس و دکتر دوباره می رفتم ولی کلا با این فایل،ذهنم رو از اون ناخواسته برداشتم و گذاشتم روی آگاهی های این فایل!
و انگار بهم راهکار داد این فایل و خطی رو برام مشخص کرد تا طبق اون ادامه بدم کل روزم رو و با احساس خوب دوباره شروع کردم از هر چه که در اون لحظه شکرش رو کرده بودم چندین برابرش وارد وجودم شد و چون وقت دکتر داشتم ولی کمی مردد بودم در اینکه برم یا نه چون یه پیش فرض ذهنی دیروز داشتم و نمی خواستم همون رو هم دکتر بهم بگه ولی آماده شدم و رفتم و در تمام طول راه و مسیر،طبق گفته ی استاد شکرگزاری کردم از هر آنچه که مستقیم و غیر مستقیم در حال خدمت کردن به من بود و احساسم رو خوب نگه داشتم و چون یه ذره که دست از کنترلشون بر میداشتم کلا همه ی معادلات رو بهم می ریخت ولی شکر خدا و به کمک این فایل هماهنگ امروز فقط شکر گزاری کردم و در احساس خوب موندم و گفتم خدایا الان که قانون رو فهمیدم و میتونم با کنترل احساسم نتیجه رو برگردونم به نفع خودم،چه بهتر که الان عمل کنم و تمام وقتم رو به سپاسگذاری اونم با احساس خوب و قلبی گذروندم و رفتیم اسکن و از پام عکس گرفت و بردیم نشون دکتر دادیم و گفت شکر خدا سالمه سالم هست حتی خراشی هم نداره در حالیکه که دیروز دکتر دیگه بهم گفته بود استخون پات شکسته و منم با وجوده کنترل ذهن ،دیگه کم آوردم ولی امروز صبح با شنیدن این فایل و اینکه میشه با احساس خوبت نتیجه رو برعکس و دلخواه کنی همین روال رو در پیش گرفتم و با پای آسیب دیده رفتم اسکن و در کمال ناباوری گفتند سالم هست و کوچکترین ایرادی نداره و من چقدر به این قانون دقیق خداوند ایمان آوردم و فهمیدم که هر چقدر هم که اوضاع به ظاهر بد باشه ولی تو خودت میتونی با کنترل احساست ،نتیجه رو اون طوری که دوست داری رقم بزنی!
اوووووه خدای من،چقدر خوبه این قوانینت!
چقدر آگاه شدن از این قوانینت مسیر رو دلچسب و لذت بخش میکنه!
چقدر آسون میکنی برای آسونی ها!
چقدر صبر همراه با ایمان،نتیجه اش فوق العاده ست!
چقدر این آگاهی ها نابه نابند!
چقدر جدا شدن از جامعه ایی که چنین طرز فکری ندارند و روزها و ساعت های خودشون رو فقط در انتقال اخبار منفی و اتفاقات بد سپری می کنند دلچسب و گواراست!
چقدر شکر گزاری ما رو چندین و چندین پله به سمت خودت،بالا میبره!
چقدر این احساس خوب،نتیجه اش ماورای اون چیزیه که آدم میتونه تصور کنه!
چقدر بااینکه پام هنوز خوبه خوب نیست ولی انگار سبک بال ترینم و میتونم تا اوج،پرواز کنم!
چقدر دست های مهربونت امروز همه جوره کمکم کردند و بهم گفتی که سربلند از این امتحان بیرون اومدی!
چقدر دارم رشد میکنم و روز به روز ظرفم بزرگتر میشه برای دریافت نعمت هایت!
امروز برام حال خوب شدی!
فایل فوق العاده و هماهنگ شدی!
از زبان استاد بهم گفتی که احساست رو خوب کن من نتیجه رو برات تغییر میدم!
دست مهربون شدی!
پول شدی!
ثروت شدی!
خواهر مهربون شدی!
دکتر فوق العاده شدی!
برادر مهربون شدی!
کارم رو زودتر راه انداختی!
همسر فوق العاده شدی!
برام دل و جرات شدی!
دست مهربون شدی و دستم رو گرفتی و کمکم کردی تا از پله ها بالا برم با پای مجروح!
لبخند زیبا شدی!
برام نتیجه ی عالی شدی!
ناهار فوق العاده خوشمزه که اومدم و دیدم زنداداش گلم پخته و آورده شدی!
عشق شدی!
نور شدی!
پا شدی و رانندگی کردم!
کنارم نشستی و گفتی میتونی!
همه چیز شدی و در تک تک لحظه هایم وجودت رو در کنارم حس کردم!
مهربان خدایم!من به معجزاتت ایمان دارم!
خدا جونم!چقدر خوبه با تو بودن،عشق کردن،لذت بردن و اینکه سپاسگذار تک تک لحظه هایت بودن!
چقدر خوبه،آشنا شدن با قوانینت که ما رو غرق در خوشبختی کنه!
هر چقدر سپاسگذار و شاکر باشیم به نفع خود کوشیده ایم و از سفره ی خان الهی بیشتر فیض میبریم!
سپاسگذار خدا هستم برای اینکه این فایل امروز در بهترین زمان خودش دوباره روی سایت بارگذاری شد که بشدت نیازمند شنیدنش بودیم!
سپاسگذارم از استاد و خانم شایسته ی عزیز
و تمام دوستان ساکن در این بهشت خدایی…
به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربانم
سلام به خانواده دوست داشتنیم
رد پای من در خانه تکانی ذهن
امشب اومدم با عشق کامنت بنویسم با احساس عالی به لطف الله مهربانم
بی نهایت سپاسگزار خدام که من رو به این فایل زیبا و پر از آگاهی هدایت کرد
تو این دو سه روز سپاسگزاری رو بیشتر و بهتر از قبل شروع کردم میام تو دفتر
خوشگلم خداروشکر از خدای مهربانم سپاسگزاری میکنم
و نتیجش و نتیجش هر چی بگم کمه احساسم داره عالی و عالی تر میشه تازه
این اول راه هر روز پیشرفت میکنم و روند تکاملم و طی میکنم و به لطف الله
نتایج بزرگ و بزرگ تر میشه ..
استاد جدیدا خداروشکر همش آدم هایی رو میبینم هدایت میشم به آدم هایی
که از سپاسگزاری به هم چی رسیدن و این خداروشکر بهم ثابت میکنه که ببین
همه چیز توحیده ببین شکر نعمت نعمتت افزون کند ببین اول باید شکر گزار داشته هات باشی
خداروشکر که چنین الگوی خوبی تو زندگیم پیدا کردم
هر روز افرادی بسیار موفق رو میبینم که خدارو باور دارن خودشون دلیل موفقیت
تشون رو خدا میدونن ایمان به خدا میدونن سپاسگزاری میدونن
استاد چقدر خوشحال و سپاسگزاری کردم وقتی مدیر بانک باهاتون انقدر زیبا و پسندیده رفتار کرد
خداروشکر
خداروشکر
خدایا شکرت بابت این صدای زیبای پرنده ها ، خدایا شکرت که تو مسیر عشق و علاقه کارمم، خدایا شکرت که تو این مسیر توحیدی هستم ، خدایا شکرت که من و با استاد عزیزم آشنا کردی ،خدایا شکرت دارم هر لحظه پیشرفت میکنم ، خدایا شکرت بابت این آرامش و سکوت شب بابت این باد و نسیمی که داره میوزه از لابه لای این برگ درخت ها میگزره ، خدایا شکرت بابت این آسمون بی نهایت زیبا که هر چقدر از زیبایی هاش بگم کمه ، خدایا شکر بابت خانواده و دوستان ی پر عشق و محبت زندگیم ، خدایا شکرت که این همه آدم موفق تو دنیا وجود داره
خدایا شکرت که کلی دختر جوون هست مثل من که همشون مستقل و موفق اند و خدایا شکرت …
این فقط تیکه خیلی خیلی کوچیکی از شکرگزاری های خداست
استاد سن و گفتید
سن چیزی جز یک تجربه زندگی نیست باید ببینی تو این مثلا 15 سالی که خودم زندگی کردم چقدر یاد گرفتم چقدر درس گرفتم چقدر خوب زندگی کردم چقدر خدا رو پیدا کردم
من خودم چون 15 سالمه و تو این مسیرم خیلی خیلی خداروشکر که من و هدایت کرد به خودم افتخار میکنم و میگم که موفق بودن خوشبخت بودن هیچ ربطی به سن نداره که من خیلی کوچیکم یا آب سرم گزشته یا دیره این ها همه باور های اشتباه و محدوده
خداروشکر میکنم که من رو به این فایل هدایت کرد
از استاد عزیزم که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک گزاشتن سپاسگزارم
از دوستان عزیزم که وقت میزارن کامنت میزارن و کامنت میخونن ممنون
انشالله موفق باشید در تمام جنبه های زندگی و سعادتمند هم در دنیا و هم در آخرت
خدانگهدار
به نام خداوند بخشنده
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی و بانو شایسته عزیز
گام هفدهم خانه تکانی ذهن
خروج از جامعه « معلولان باوری » و خلق زندگی دلخواه
وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم، روی باورها، ورودی هامون ، توجه به نکات مثبت، سپاسگزاری کنیم و نعمت های خودمون رو مینویسیم. نتیجه وارد زندگیمون میشه، نباید دلیل اصلی نتیجه رو از یاد ببریم.
اگه دلیل نتایج یادمون بره و بر گردیم به زندگی گذشته، بلاها تو زندگی مون ظاهر میشه.
باید همیشه به خودمون یادآوری کنیم که ما با افکار خودمون میتونیم شرایط زندگی خودمون رو تغییر بدیم.
بهترین کاری که میتونیم انجام بدیم سپاس گذاری هست.
سپاس گذاری معجزه میکنه.
سپاس گذاری و توجه به نکات مثبت، احساس آدم رو خوب میکنه، و احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب.
هر چقدر که ما سپاس گذاری کنیم و حالمون خوب باشه اتفاقات خوب تو زندگی پشت سر هم واسمون میفته.
اگه سپاس گذاری واقعی باشه و حالمون رو خوب کنه و آرامش داشته باشیم ، بلافاصله روی زندگی مون تأثیر میزاره و خیر و برکت از در و دیوار وارد زندگی مون میشه.
خدایا شکرت واسه این همه نعمت که من دادی
شکرت واسه سلامتی خودم و خونوادم
شکرت که من توی این مسیر هستم و دارم با قوانین جهان آشنا میشم، قوانین بدون تغییر خداوند
اگه ما سپاس گذاری کنیم نعمت های بیشتری وارد زندگی مون میشه و از اکثریت جامعه جدا میشیم و زندگی مون روی غلتک میفته و نیاز به تلاش فراوان مثل اکثریت جامعه واسه یه لقمه نون نداریم.
اگه بتونیم در شرایطی که ظاهرش بد هست، ذهنمون رو کنترل کنیم و به نکات مثبت اطراف توجه کنیم و از ته دل سپاس گذاری کنیم ، همه چیز به نفع ما تغییر میکنه و شرایط به نفع ما تموم میشه.
خیلی ممنون استاد عزیز واسه آموزش های بی نظیرتون سایتون مستداااااام
در پناه الله
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این جمع بهشتی و بودن در فضای این آگاهی ها
سپاس گزار خداوندم بابت لیاقتی که در من دید و منو لایق و محرم اسرار خود گردانید
سپاس گزار خداوندم که به ماهیچه های قلب من اجازهی یک ثانیه استراحت نداده تا من نفس بکشم و بندگی کنم ، سپاس گزارم ای رب الارباب ای بی نیاز از عبادت خلق و خلایق همه به تو محتاج و فقیر ،ای دلیل حال خوب من ،ای امید هر لحظهی من ،ای قوت و قدرت و توان من ، ای زور بازوهای من ، ای روشنایی چشم من ،ای شنوایی گوش من ، سپاس گزارم ای رب یکتای من بابت اینکه منو از عدم آفریدی و به من فرصت تجربهی خودم رو عطا کردی ،
سپاس گزارم پروردگار یکتای من بابت اینکه منو از نطفهای ضعیف پرورشم دادی و تنومندم ساختی ،صاحب من یکتای من مولای من ارباب من من به یاد میارم که حتی از نگه داشتن گردنم عاجز بودم و تو با مهر منو در آغوش کشیدی و تنومندم ساختی ، یکتای من هدایت کن تا همواره عاری از غرور و سپاس گزار نعمت های بیشمارت باشم
سپاس گزار باشم ؟؟؟ چقد ؟؟؟ تا کی ؟؟؟
اگر هر لحظه هم با تمام وجودم بخاطر نعمت هام سپاس گزار باشم باز هم حتی ذره ای سپاس گزار نیستم ،ای که درهای رحمتت همواره به من و همه باز است
تو به من قدرت خلق دادی و با اینکه همه چیز از یادم رفته بود تو منو هدایت کردی و به یاد من آوردی و چقدر سپاس گزار این مسیر باشم ؟؟؟
امروز سره یه ساختمونی داشتیم کار میکردیم و کناف میزدیم که رفتم طبقه پایین یادم نیست بخاطر چی ،یه دوستی داشت آب و سیمان قاطی میکرد و تو فکر بود ، و رد شدم و یه چند لحظه بعد گف که آخه واقعا برای چی داریم کار میکنیم ؟؟؟ پیش خودم فکر میکنم آخه تا کی باید کار کنی ؟؟؟ و چرا وضع اینطوریه و اینا ، بهش گفتم یعنی واقعا در حین قاطی کردن سیمان داشتی به اینا فک میکردی ؟؟؟گف آره ،خیلیم بنده خدا عمیق به فکر فرو رفته بود و گف که بچه هام که دارن بزرگ میشن و اونارم باید دستشونو بگیرم و اینا
گفتم پدرت دستت رو گرفته ؟؟؟گف نه
گفتم تو چرا باید دست بچه هاتو بگیری ؟؟
گف نه اون قدیم بوده و الان جدیده و اوضاع فرق کرده ، باید یه سرمایه اولیه بدی به بچه تا کار رو شروع کنه
گفتم ببین من الان دارم روز مرد پیش این بابا کار میکنم با یه حقوق کم وهدفم اینه که یاد بگیرم ،حالا وقتی یاد گرفتم و راه افتادم و ماهی شد مثلا nمیلیون تومن درآمدم ،اونوخ من چه سرمایه اولیه ای توی این کار گذاشتم به جز زمانم و این اشتیاق ؟؟؟به فکر فرو رفت ،قشنگ معلوم بود حرفا داره نفوذ میکنه ،از ته دل انگار تاییدشون کرد و گفتم که به جای اینکه به فکره جور کردن سرمایه اولیه برای بچه هات باشی ،فقط کافیه توی خونه جلوی اونها غر نزنی و از بدبختی نگی ،به بچه هات به جای سرمایه اولیه اعتماد به نفس بده ،جرات بده ،جسارت بده ،جوری تربیتشون کن که بزدل بار نیان و اونوخ همه چی بهشون دادی ،فقط گوش میداد با کوهی از تعجب که انگار یه تیکه ی گمشده ی مهمی رو یافته داشت سرتکون میداد و تایید میکرد ، و از اون تایید کردن ها نبود که طرف روش نشه رو حرفت حرفی بزنه ها ،نه قشنگ احساس میکردم این بابا تشنه ی این حرفاست ، گفتم راجب اینکه میگی تا کی کار کنم و اینا به چی علاقه داری ؟ گف به صنعت و مکانیکی ،گفتم چرا نمیری یاد بگیری ؟؟؟ گف خب بلدم تعویض روغن و پنچرگیری و اینارو قشنگ بلدم ولی متاسفانه سرمایه اولیه ندارم ،قشنگ پاشنه اشیلش این سرمایه اولیه بود ،گفتم حتما باید سرمایه میلیاردی داشته باشی برا مغازه زدن ؟؟؟گف چیکار کنم ؟؟؟
گفتم برو این همه مکانیکی ،برو داخل بگو من یه همچین مهارتی دارم و درصدی حاضرم کار کنم ،با لگد انداختنت بیرون ،برو بعدی ،برو بعدی برو بعدی ،انقد برو تا بشه ،(دیگه بحث باور رو نمیتونستم باز کنم )و اصن این حرفها خود جوش داشت میومد ،انگار که دنیارو بهش دادن ،نمیدونم عمل میکنه یا نه ولی میدونی چی برام جالبه ؟؟؟
پاسخ خدا به این شخص (تنم داره مور مور میشه ,اینو نوشتم )
یعنی خدا چقدر قشنگ جواب همهی سوالاتشو داد از طریق من و من اصن اختیاری نداشتم و حرفها میومد ،
و بعدش گفتم پیش خودم ببین اینکه خدا توی قرآن میگه از هر چیزی که روزی اونها کردیم انفاق میکنن ،همینه ها ،من پولی ندادم به این شخص ،ولی حرفهای من اگر در مسیر باشه میتونه زندگیشو دگر گون کنه و من از روزی مثبت اندیشی و آرامش و حال خوبی که نصیبم کرده خداوند به این شخص بخشیدم و قشنگ حس میکردم که چقدر تشنه ی جواب بود با هر کلمه ای که ادا میشد .
رفت و برگشت و دوباره تشکر کرد و رفت .
حالا بخاطر چی سپاس گزار بودم من امروز سر این جریان ؟؟؟
اینکه روزانه و به افکارم که نگاه میکنم اکثرا افکار قدرتمند کنندس و مثل این بابا که حین سیمان قاطی کردن این قد افکار منفی داشت نیستم و چقدر تفاوته بین این دونگرش
چقدر میتونه فکر آدم ، ادمو زجر بده واقعا ،عذاب بده ها ،
نکته بعدی که سپاس گزارش بودم ،اینکه ناخودآگاه باورهای خوبی در پس زمینهی ذهنم داره اجرا میشه و فقط باید این باورها قدرت بگیره و تکرار و تکرار و تکرار بشه
نکته بعدی ،اینکه به هیچ عنوان به اون شخص به چشم یک شخص بی لیاقت و کارگر نگاه نکردم (البته وقتی که متصل باشی بهش ،همه ی کارهات و رفتارات درسته و امکان نداره خطا کنی ) و شکر خدا نه به اون شخص به همه ،مدتهاست که دارم تمرین میکنم که همهی ادمهارو ارزشمند بدونم و همهی اونها توی ذهن من جایگاه یکسانی داشته باشن ،چه پولدار و چه بی پول و فقط ذات مقدس خداوند رو در اونها ببینم ،نه جایگاه اونها رو .
صدهزار مرتبه شکرت
سپاس گزار باشم به خاطر عصر :
امروز عصر تمرین پا داشتم و به شدت سنگین کار کردم و لذت میبرم از این جور تمرین و کوفتگی روز بعد تمرین
اما زیر پرس پای سنگین بودم و دوتا حرکت مونده بود تا بزنم و هیچ توانی نداشتم ،خدا شاهده به زور رفتم بالا و گفتم چجوری بیام پایین که بعدی بزنم ،همونجا گفتم خدایا من ناتوانم در مقابل این وزنه تو بزن و به والله قسم زیر اون فشار مطمئن بودم که خدا میزنع این وزنه رو ،بهوالله قسم زیر اون فشار تکرار آخر رو راحت تر از تمام اون 9تکرار قبلی زدم ،
الله اکبر ، چه وزنه اییه که خدا نتونه بزنه ؟؟؟سوپر ستش رو زدم و ست بعدی یه کم دوباره سنگین کردم و گفتم خدایا من کاملا ناتوانم بدون تو تو بزن و بخاطر اون تکرار آخرکه پاسخ داد با ایمان بیشتر درخواست کردم و مطمئن تر و خدا شاهده با وجود سنگینی وزنه نسبت به وزنه قبلی و اینکه با تمرکز میزدم ،راحت 8تکرار رو زدم و گفتم خدای من ……….
قبل اینکه برم زیر وزنه گفتم خدایا من روی خودم هیچ حسابی نمیکنم ،روی تو حساب میکنم و به والله قسم قدرتی به من داد این جمله که عین آب خوردن 8تا تکرار رو زدم
حالا شیطان این وسط چی میگف ؟؟؟
میگف اون تکرار آخر ست قبلی که کمک خواستی ،خدا کمکت نکرد ،چون توی تکرار یکی مونده به آخر کهوزنه بالا بود و یه چند ثانیه استراحت کردی ،به خاطر همون تکرار آخر و زدی ،گفتم زر نزن بابا هیچ توانی توی پاهای من نمونده بود ،
و بله شیطان همیشه امادست
الهی صدهزار مرتبه شکرت
امروز یک روز عالی داشتم و فردا از امروز بهتر خواهد بود به لطف خداوند و هدایتش
صاحب من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه رب توانا .
به نام خدا.
سلام عزیزانم.
داشتم فایلو مرور میکردم و به شکرگذاری فکر کردم.
من تقریبا 3 ماهی میشه شکرگذاری رو وارد روتینم کردم و تقریبا هر روز انجامش میدم.
داشتم به این فکر میکردم که استاد که اینهمه از اعجاز سپاسگذاری میگن، منی که 3 ماهه دارم شکر گذاری میکنم، چقدر تغییر کرده زندگیم، چقدر این کار برام نتیجه داشته؟
و راستشو بخواید اولش تو ذهنم گفتم تاثیری نداشته! من تغیییر خاصی نکردم، ولی من دقیق شدم، عمیق تر فکر کردم، گفتم من بابت چه موضوعاتی سپاسگذاری کردم؟ آیا تو اون زمینه ها تغییری کردم؟
بعد کم کم یادم اومد.
– من ورودی های مالیم خیلی بیشتر از قبل شده، میزان خلق ثروتم بیشتر شده، یجورایی برکت افتاده تو زندگیم،
– از لحاظ سلامتی، خیلی سالم ترم، انرژیم بیشتر شده، خستگی بعد از کارم از بین رفته و در کل حالم بهتره.
– تو این مدت اوضاع کاریم خیلی خوب شده، جوری که همیشه کار برام فراهم میشده اونم به راحت ترین شکل، و همیشه سر کار بودم.
– حالم، احساسم، آرامشم، خیییلی بیشتر از قبل شده، قبلا خیلی درگیر نجوا ها میشدن، ترس، غم، الان. تقریبا نزدیک به صفر شده.
– احساس عزت نفس و در صلح بودن با خودم که اصن داره غوغا میکنه، خودمو بیشتر از هر زمانی دوست دارم، برای خودم بیشتر از هر وقتی احترام قائلم.
– به شدت منظم ، متعهد، و با استمرار شدم، واقعا خستگی نمیشناسم، کار میرم میام، رو برنامم برای اهدافم کار میکنم، و این درحالیه که این ویژگی شخصیتی یه زمانی ارزوم بوده، دورانی که تنها خواستم این بود که متعهد بشم، بچسبم به کار ،ول نکنم، آخه همیشه کارا رو نصفه کاره ول میکردم، و به نتیجه نمیرسیدم. این تغییرم خیلی منو به فکر فرو برد، من واقعا تو کل دوران گذشتم همش یادمه خودمو سرزنش میکردم که چرا متعهد نیستم و واقعا آرزوم بود شخصیتمو بهبود بدم. و الان باورم نمیشه دارم بابت رسیدن به اون آرزوم شکرگذاری میکنم.
– و یه عالمه نتیجه دیگه
همین مرور دستاوردها و نتایج باعث شد ایمانم خیلی بیشتر بشه به مسیر و باورم قوی تر شد که خواسته های الانم هم یه روز به واقعیت میپیوندند و من یروزی بابت رسیدن به اونا شکرگذاری خواهم کرد.
واقعا که ما خیییلی فراموش کاریم. خیلی. یادمه استاد تو دوره قانون سلامتی میگفتن من باورم نمیشه یروزی وضعیت بدنم اونجوری بوده، ولی وقتی میرم عکس هام رو میبینم یادم میاد و ازین بابت شکرگذار تر میشم. و من این حرفای استاد رو اغراق میدونستم ولی الان میبینم من الان تغییر انقدر برام عادی شده که اصن یادم رفته یه زمانی این تغییرات آرزوم بوده و همین باعث شد بخام هر از گاهی یه چکاپ فرکانسی بگیرم از خودم و ثبتشون کنم، و کامنت هم بذارم که خودش یجور ردپا گذاشتنه.
خدایا خیلی ممنونم ازت
و خدا خیر بده اون دوستم رو که 3 سال پیش منو با استاد عزیزم آشنا کرد.
شاد و ثروتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم و استاد جانم و مریم جان و همه هم فرکانس ها
اومدم معجزه این دوره رو با معجزه کسب و کارم بگم براتون با عشق
امروز به خودم اول صبح گفتم باید فایل کامل لایو 20 را گوش بدم بعد برم در سایت ببینم فایل روز هفدهم چیست ، همینطور که مشغول وظایفم و رسیدگی به «خانم نفس» و پروژه مادری در خانه بودم فایل 20 به انتها رسید و خودکار هاردم رفت سراغ فایل 21 اول گفتم باید برم استوپ کنم ببینم گام امروز چه فایلی اما سریالی بودن کارهای خانه باعث شد همون لحظه این کار رو نکنم و تا نیمه فایل لایو 21 گوش دادم و بعد فرصت کردم بیام سایت شما که دانلود کنم با گوشی گام هفدهم و دیدم لایو 21 ، در دلم آنچنان ذوق و شوق داشتم که نگو و نپرس و خوشحال بودم که فایل ایی که بنا به شرایط داشتم گوش میکردم شد دقیقا فایل امروز
این همزمانی ها من رو به ذوق میاره و خوشحال میشم و خدا رو خیلی شکر میکنم و می دونم و از شما یاد گرفتم پاداش این ذوق ها رو به زودی میگیرم که البته گرفتم
در سلامتی خودم و جگر گوشه ام
روابط ام با همسر
ارتباط قلبی با خدا
و همینطور معجزه این روزهای من ثروت ساختن حتی با وجود مادر شدن
الان یاد تفسیر زیبای شما افتادم «ان ما العسر یسرا» با سختی ها آسانی اس
استاد جانم اجازه بدین همزمانی پروژه خانه تکانی ذهن رو با راه اندازی کسب و کارم و ساخت ثروتم به همراه مادر بدونم براتون بگم :
از زمانیکه ازدواج کردم باتوجه به اینکه کار همسرم تو بازار و تو کار وارد کردن نقره و زیورالات نقره بود و خیلی ها بهم میگفتن به همسرت میگی اینو بیاره و اونو بیاره بعد از کلی مقاومت ذهن و دلیل آوردن اینکه من حوصله این کارها رو ندارم توجهی به این راه روزی و ثروت سازی نمیکردم ( البته آن موقع هم کارمند شهرداری بودم و هممدرس دانشگاه ) دقیقا 2 الی 3 روز قبل شروع پروژه خانه تکانی ذهن. با 5 مدل گوشواره نقره زدم در دل کار فروش نقره و خیلی آسان 4 مدل براحتی فروختم و همان اشخاص درخواست کردن که حتما نمونه کارها تو کانال بزار ما ببینیم و گفتم بزار یک کانال راه بندازم و نمونه کارهاش ببین
همسرم عمده فروش و اصلا تکی کار نمیکرد با چند بار درخواست فامیل و دوست آشنا ، این ایده به ذهنم رسید من سفارش تکی میگیرم و از همسرم نمونه ها رو دریافت و با قیمت مناسب و آسون سفارش ها رو میرسونم
هم کار ایتالیایی ، ترک و هم ایرانی
الان حدود 3 هفته اس کار رو جدی کردم ، به جرات میگم حالم خیلی خیلی بهتر ، واقعا به قول آقا امیرالمومنین علی علیه السلام کار تفریح ، دوست داشتم پیشنهاد بدم و به یاد کلام شما استاد جان هرکسی با توجه به شرایطی که هست شروع کنه و تکامل اش طی کنه ، همچین نمونه کارهایی با سبک و سیاق خودمان و شرایطمون استارت اش بزنیم باعث بالا رفتن انگیزه میشه و هزاران حس خوب داره
دوستتون دارم و بیشتر جنبه fun و انگیزه مند شدن اش من رو ترغیب کرد چرا که نه
و هم از صفر روزی چند میلیون سود خالص برام می مونه
الهی صد هزار مرتبه شکر
بماند به یادگار مهرماه 1403 و همزمانی های آسمانی با پروژه خانه تکانی ذهن
سلام به همگی
من و نفس جان آمدیم
استاد جانم از انجاییکه کل فایل های دانلودی سایت تا قبل باردار شدنم در هاردم ذخیره داشتم ، همزمان با گام های روزهای پروژه خانه تکانی میرم فایل کامل لایو رو پخش میکنم از انجاییکه «خانم نفس » با صدای شما آشناس چه قبل به دنیا آمدن و چه حالا محو تماشای شما عزیز دل میشه تو دلم میگم استاد جان ام سن دانشجویانش 7 ماهه هم هست و بایدم باشه چرا که نه
امروز به خودم اول صبح گفتم باید فایل کامل لایو 20 را گوش بدم بعد برم در سایت ببینم فایل روز هفدهم چیست ، همینطور که مشغول وظایفم و رسیدگی به «خانم نفس» و پروژه مادری در خانه بودم فایل 20 به انتها رسید و خودکار هاردم رفت سراغ فایل 21 اول گفتم باید برم استوپ کنم ببینم گام امروز چه فایلی اما سریالی بودن کارهای خانه باعث شد همون لحظه این کار رو نکنم و تا نیمه فایل لایو 21 گوش دادم و بعد فرصت کردم بیام سایت شما که دانلود کنم با گوشی گام هفدهم و دیدم لایو 21 ، در دلم آنچنان ذوق و شوق داشتم که نگو و نپرس و خوشحال بودم که فایل ایی که بنا به شرایط داشتم گوش میکردم شد دقیقا فایل امروز
این همزمانی ها من رو به ذوق میاره و خوشحال میشم و خدا رو خیلی شکر میکنم و می دونم و از شما یاد گرفتم پاداش این ذوق ها رو به زودی میگیرم که البته گرفتم
در سلامتی خودم و جگر گوشه ام
روابط ام با همسر
ارتباط قلبی با خدا
و همینطور معجزه این روزهای من ثروت ساختن حتی با وجود مادر شدن
الان یاد تفسیر زیبای شما افتادم «ان ما العسر یسرا» با سختی ها آسانی اس
استاد جانم اجازه بدین همزمانی پروژه خانه تکانی ذهن رو با راه اندازی کسب و کارم و ساخت ثروتم به همراه مادر بدونم براتون بگم :
از زمانیکه ازدواج کردم باتوجه به اینکه کار همسرم تو بازار و تو کار وارد کردن نقره و زیورالات نقره بود و خیلی ها بهم میگفتن به همسرت میگی اینو بیاره و اونو بیاره بعد از کلی مقاومت ذهن و دلیل آوردن اینکه من حوصله این کارها رو ندارم توجهی به این راه روزی و ثروت سازی نمیکردم ( البته آن موقع هم کارمند شهرداری بودم و هممدرس دانشگاه ) دقیقا 2 الی 3 روز قبل شروع پروژه خانه تکانی ذهن. با 5 مدل گوشواره نقره زدم در دل کار فروش نقره و خیلی آسان 4 مدل براحتی فروختم و همان اشخاص درخواست کردن که حتما نمونه کارها تو کانال بزار ما ببینیم و گفتم بزار یک کانال راه بندازم و نمونه کارهاش ببین
همسرم عمده فروش و اصلا تکی کار نمیکرد با چند بار درخواست فامیل و دوست آشنا ، این ایده به ذهنم رسید من سفارش تکی میگیرم و از همسرم نمونه ها رو دریافت و با قیمت مناسب و آسون سفارش ها رو میرسونم
هم کار ایتالیایی ، ترک و هم ایرانی
الان حدود 3 هفته اس کار رو جدی کردم ، به جرات میگم حالم خیلی خیلی بهتر ، واقعا به قول آقا امیرالمومنین علی علیه السلام کار تفریح ، دوست داشتم پیشنهاد بدم و به یاد کلام شما استاد جان هرکسی با توجه به شرایطی که هست شروع کنه و تکامل اش طی کنه ، همچین نمونه کارهایی با سبک و سیاق خودمان و شرایطمون استارت اش بزنیم باعث بالا رفتن انگیزه میشه و هزاران حس خوب داره
دوستتون دارم و بیشتر جنبه fun و انگیزه مند شدن اش من رو ترغیب کرد چرا که نه
و هم از صفر روزی چند میلیون سود خالص برام می مونه
الهی صد هزار مرتبه شکر
بماند به یادگار مهرماه 1403 و همزمانی های آسمانی با پروژه خانه تکانی ذهن