live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 39
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
جلسه هفدهم خانه تکانی ذهن:
.چیکار کنم وقتی روی باورها کار میکنم، رها نکنم و ادامه بدم؟ برمیگرده به اینکه چقدر باور داریم کار کردن روی ذهن مون و این نوع تفکر داره نتایج خوب تری برامون رقم میزنه؟
.انسان فراموشکاره و امکان داره ما با کار کردن روی خودمون یکسری نتایج به دست بیاریم که درگیرشون بشیم و دیگه روی خودمون کار نمیکنیم و نتیجه بد میشه. درگیر حواشی نشیم و نباید فراموش کنیم که عامل خوشبختی ما چی بوده؟ بازم باید برگردی به مسیر با دیدن نشونه نتایج بد.
. سپاسگزاری یک ابزاریه که تو هر حالتی معجزه میکنه و حالتون بهتر میشه. سپاسگزاری واقعی قلبت رو باز میکنه و تمرکزت میره روی نعمت ها و زیبایی های اطرافت.
. سپاسگزاری درسته که احساس خوب بهت بده. وقتی انجامش میدید بدن تون رها میشه آرامش میگیرید.
.قرآن میگه اگر سپاسگزار باشید بر شما افزوده میشه. یعنی شما را می افزاید شما رو بزرگ میکنه. سپاسگزاری بزرگترین دروازه دریافت نعمت هاست.
.معجزه سپاسگزاری همون لحظه اتفاق میافته تک تک سلول های بدن شما به این فرکانس جدید واکنش نشون میدن.
.من میتونم برانگیخته کنم آدما رو در برابر خودم. فقط باید تمرکزم رو روی زیبایی ها بذارم.
.ظاهر قضیه حتی اگه بدترین هم باشه اگه من بتونم ذهنم رو کنترل کنم، کل بازی عوض میشه.
.ما توانا هستیم که به جای دیدن ظاهر نامناسب قضیه، تمرکز کنیم روی چیزی که به ما احساس بهتری میده ولی نباید این قانون رو فراموش کنی که نتایجی که به دست آوردی همش به دلیل این نوع طرز فکر و عملکرد بوده.
.آدمای کمی هستن که روی اصل کار میکنن و روی زیبایی ها تمرکز میکنن.
.اصلا مقایسه ای در کار نیست همه معلول باورین. تو نیازی نداری با بقیه رقابت کنی چون توی این دنیا 99 درصد آدما از لحاظ باوری معلولن. فقط باید روی باورها و کار کنم و به ایده ها عمل کنم و کاری به کسی نداشته باشم.
.حواست باشه تمرکزت چیه. نگران رقابت با بقیه نباش. اصلا مردمی وجود ندارن مردم گمراهن و دارن زجر میکشن.
.من باید متعهد باشم و تمرکزم روی زیبایی ها و فراوانی و سپاسگزاری بذارم. اگه ادامه بدم دنیام خیلی زود تغییر میکنه.
به نام یگانه پروردگار رزاق و وهاب و رحیم سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته دوستداشتنی وهمه دوستان همفرکانسی. چه زیبا هدایت شدم به این فایل فوقالعاده وچقدر خداوند پاسخ میدهد به درخواستهای ما اگر در مسیر درست باشیم خدای مهربانم رو شکر میکنم که همیشه در طول زندگی هوامو داشته و هر مشکلی که داشتم واقعا حل شده من ناآگاهانه از قوانین خدارو شکر میکردم نمیگم همیشه احساس خوبی داشتم اما بیشتر وقتا شکرگذار بودم واگر آگاهانه سپاسگذاری کنم با احساس خوب چییییی میشه اما معنی ایمان رو به این شکلی که الان فهمیدم نمیدونستم الان که دارم معنی ایمان و درک میکنم پی میبرم که ایمان واقعی نداشتم سپاسگذار واقعی نبودم والان خداروشکر میکنم که این آگاهی های زیبا وعالی و الهی رو دریافت کردم که هر لحظه سر به سجده شکر بگذارم بازم کمه خدایاسپاسگذارم بخاطر این مسیر زیبای سلامتی و شادی وآرامش خوشبختی وثروت که هدایت شدم با هر نفس هزاران هزاران بار شکر شکر وشکر. در پناه خداوند یکتا هر روز شادتر وسلامتر و ثروتمندتر باشید استاد جانم وخانوم شایسته عزیزم
سلام استاد گرانقدر، من چند سالی هست که مباحث شما رو دنبال میکنم و نتیجه اش این شده که درونم خیلی آرومه و نیازهام برآورده میشه، اما بعد از 35 سال زندگی مشترک دارم جدا میشم، همه انگشت به دهن موندن که چرا ؟ چی شده؟
البته همسرم همیشه به شدت آزارم میداد ولی من اجازه نمیدادم کسی بفهمه و ظاهر زندگیمو عالی نشون میدادم، اما از وقتی با قانون آشنا شدم کلی نشونه های مختلف میدیدم که باید از این رابطه آسیب زننده بیام بیرون..! در واقع سخت ترین ترس زتدگیم رو جلو پام گذاشتن و من هم گفتم خدایا هر چی تو بخوای منم تسلیمم!
خیلی خیلی درد و سختی کشیدم، اما یه حسی مدام درونم میگفت آروم باش تو تحت حمایت خداوندی..
میخوام بدونم چرا تو مسیر شکرگزاری و پرهیزگاری ، این دست از اتفاقای عجیب و البته دردناک برای انسان رقم میخوره…؟…!
با سپاس از شما بنده خوب خدا و خانم شایسته عزیز
سلام و عرض ادب،
خودم خیلی دوسدارم برای درک قوانین آنالیز کنم،برای همین دیدگاهمو میگم،ممنونم ازتون
چندتا مطلب وجود داره،یکیش اینکه شما تو اون زندگی حفظ ظاهر میکردید و اینکه قصدتون عالی نشون دادن زندگیتون بوده یا حفظ زندگی مشترک به من ک مربوط نمیشه،ولی در واقع شما خواه نا خواه خودتونو نادیده می گرفتید که تحمل کردید،تحمل یعنی جهان من تحملم بالاست شرایطیو بهم بده که بتونم بیشتر تحمل کنم،ولی ازاونطرف قضیه شما شکرگذار بودید و توجهتون به نعمت ها بوده،و فرکانس مثبت هم ارسال میکردید،و حتما ارسال فرکانس مثبتتون خیلی بیشتر بوده و تو دلتون میخاستید که این شرایط آزار برای خودتون هم تموم بشه،جهان خواسته واقعی شمارو حس میکنی،همون چیزی ک دوسدارید حسش کنید رو بهتون میده به لطف خدا،
بنظر من فرکانستون رفته بالاتر و جهان داره شرایط رو به نفع شما پیش میبره،یعنی مدارتون ارتقا پیدا کرده و این اتفاق ظاهرش تلخه اما فرکانسها کار خودشونو میکنن،وقتی روی خودتون کار میکنید و ثابت قدمید جهان متوجه این میشه و شمارو برمیداره میزاره تو جایی که هم فرکانس شماست،مثالش میتونه این باشه که تو ی کلاس ی شاگردی خیلی زرنگه و درساشو خوب میخونه و متعهده به درستش بغل کسی باشه که اصلا درسخون نیست اذیتتون هم میکنه،معلم اون کلاس متوجه این موضوع میشه و جای شمارو عوض میکنه میزاره پیش شاگردی که عین خودتون زرنگه،اونجا به نفع شما هم هست،شاید بااون شاگرد شیطونه خیلی دوست باشید و دوسش داشته باشید اما معلم اون توانایی شمارو میدونه و میخاد که پیش اون شاگرد زرنگه باشید تا بیشتر بتونید بهتر عمل کنید و لذتشو ببرید،ی بحث دیگه ایم که بنظر من وجود داره بحث ترسه،یعنی شما جذب کردی به خودت چیزی ک ازش میترسیدیو،ما آدم ها ترس باعث میشه از خدای خودمون که در خودمون وجود داره دور بشیم،برای هممون هم اتفاق افتاده،و این ایرادی نداره،خدا میخاد به شما نشون بده که هستش،بیشتر از هرموقعی،تو هر شرایطی،اینجور مواقع از دیدگاه من خدا میخاد شما بیشتر به سمتش کشیده بشی،چون فقط خودش و بندش رابطه ی بین خودشونو میدونن،گاهی اوقات وقتی ما تو دل اون ترسه با توکل به خدا جلو میریم میبینیم که چقد حالمون بهتره،چقد خدارو بیشتر میتونیم حس کنیم،خلاصه شما هدایت میشی توسط پروردگار به جای بهتر به زندگی بهتر،به شخصی که باهاش بیشتر سپاسگزار نعمت های خدا باشی و احساستون هی بهتر و بهتر بشه،و مطمعنم که روزاتون بهتر از دیروزتونه به امید خدای مهربون.
سلام خدمت استاد عزیز و مریم حانم
سلام بر دوستان همفرکانسب تا حالا براتونپیش امده فقط محوزیبایی شید و هیچی نگید
من جند وقتی میشه این حال و دارم
همش دوست دارم با خدا تنها باشم
باهاس عشق بازی می کنم
براش گریه می کنم باهاش می خندم
استاد جان واقعا نمیدونم چه حالیه
از لیلا جان یاد گرفتم بابت همه چی متشکر باشم حتی یک تخم مرغ تو یخچال
حتی بابت ده هزاری کیفم خدایا شکرت وچجوری خدا نعمت و به زندگی ام میاره از اسمان وزمین
از چی بگم
از حال خوبم هز جا میرم مورد احترامم
از خونه ای که دارممیسازم همین چند وقت پیش چند ماه متوقف شده بودولی به لطف خدا ودستان خدا الان داریم سقف داخل ومی زنیم
کف و سرامیک کردیم
دیواروگچ کردیم
هروقت همسرم میگه دیگه نداریم میگم
خداهست خودش میگه چکارکنیم نگران نباش
خدایا شکرت
ازحسابم بگم که به شکر خدا همیشه توش پوله
از یخچال و فریزرم پر پره
از سلامتی ام بگم منی که 6ماه قبل قادر نبودم 4تا پله بالا پایین برم به لطف و هدایت خدا الان وزنه 20کیلویی می زنم
من قانون سلامتی ونخریدمولی با فایل رایگان استاد و با کامنت دوستان کهمیشه خوند با فست کردن حالم و خوب کردم
وزنم متعادله
بچه هام خوشحالند
وقتی بچه هام از رفتارام تو چند سال قبل که هنوز وارد سایت نشده بودم به من میگن من شرمنده میشم ومیگم واقعا من اینطوری بودم
وقتی به همه میگم من صد در صدتغییر کردم کسی باورش نمیشه من قبلا چقدر بد اخلاق بودم
اینقدز که اداره می رفتم کسی یکی دوساعت اول جرات نداشت باهام خرف بزنه
ولی الان میخندم
خدایا شکرت
خدایا شکرت کل زندگی من شده خدا
اب میخام بخورم خدا همه چی خدا
خدایا ازت میخوام من و تو این راه ثابت قدم نگه داری و منو از بندگان شکر گزار خودت قرار بدی
استلد واقعا ازت ممنونم واقعا ازت سپاسگزارم و برات بهترین ها و ارزودارم امین
با سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار و مریم جان زیبا
من دانشجوی قدم پنجم دوره 12قدم هستم.
به اصل فراموشی اعتراف می کنم.
من که فکر می کردم همیشه سپاسگزارم ولی فراموش می کنم اولین سوره قرآن در شروع از سپاسگزارم و شکر صحبت شده ولی ما فراموش می کنیم.
بااین که استاددوره 12قدم تمرکز و توجه به نکات مثبت خیلی خیلی تاکید کردند
ولی این فایل یه یاد آوری دوباره برای من بود
من که خیلی خوشحالم که نشانه ها خوب جواب میده من واقعاً به این فایل احتیاج داشتم.
من برای خواستههای که دلم می خواد چیزی ننوشته ام جالب اینکه فقط در قلبم از خدا درخواست کردم و اتفاق افتاد ه
از امروز فقط می خوام در خواستهام ببنویسم.
دقیقاً مثل بچهها…..
بی نهایت سپاسگزارم.
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام هفدهم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
سلام به دوستان عزیزم در این پروژه هدایتی
این جلسه رو دوست دارم با مطلبی شروع کنم که تمرین جلسه قبلم رو باهاش به اتمام رسوندم یعنی ظرف
ظرفی که آماده بودنش موضوع اصلی دریافت نعمت و رسیدن به خواسته هاست؛ چون ظرف هست که تعیین کننده این موضوعه چون هرکس به اندازه ظرفی که آماده داره دریافت میکنه و نه ظرفی که می خواد داشته باشه!
اولین بار که آیه 7 سوره ابراهیم رو خوندم، اولین برداشتم تا مدت ها این بود که “شکر نعمت، نعمتت افزون کند” یعنی خداوند میگه که شکرگزار باشم تا بیشتر بهم بده.. اما وقتی از استاد شنیدم که معنای این آیه “تا شما را بیفزایم” هست،، کل معادله های ذهنیم بهم خورد که این همه تاکید خداوند برای سپاسگزار بودن این نیست که فقط نعمت های بیشتری بهم بده بلکه من رو می افزای درونم رو گسترش میده؛ ظرف من رو بزرگتر و آماده تر میکنه برای دریافت نعمت
چند سال پیش که به این مفهوم از زبان استاد عزیزم رسیدم، تلاش کردم سپاسگزاری هایی که داخل دفترم می نویسم با هدف گسترش دادن ظرفم باشه برای اینکه بزرگتر بشه درونم برای اینکه ظرفیت دیدن و لذت بردن از زیبایی های بیشتر رو داشته باشم چون تجربه کرده بودم، حسش کرده بودم که وقتی آماده دریافت نعمتی نباشی حتی اگر اون نعمت رو داشته باشی ازش درست لذت نمی بری! اونطور که باید ذوق و اشتیاق نداری که از وجودش بهره ببری، جوری که بود و نبودش برات تفاوتی ایجاد نمیکنه و خب از دستش میدی.. فقط چون به قول خداوند هنوز ظرفت آماده و بزرگ نشده! شاید بخاطر همینه که خیلی حساسم نسبت به نوشتن سپاسگزاری و دیدن نکات مثبت و زیبایی ها،، چون نگاه من بیشتر از اینکه به نعمت ها و زیبایی ها و فروانی های بعدش باشه که قراره وارد زندگیم بشن، به ظرف درونیم و اندازه اون هست تا بتونم هربار هر نعمتی که وارد زندگیم میشه رو جوری از وجودش لذت ببرم و سپاسگزار باشم که باید
سپاسگزاری واقعا دروازهای به سمت تجربه معجزه ها و زیبایی ها و روانه کردن نعمت ها به زندگیِ،،
هروقت میشینم دفتر سپاسگزاریم رو باز می کنم تا بنویسم، احساس می کنم که چطور قلبم سبک تر، آرام تر و رها میشه و اون آمادگی درحال ایجاد شدنِ و اون ظرفیت درحال گسترشِ
من گاهی اوقات تنبلی می کنم در نوشتن سپاسگزاری و به خودم میگم اوکی توی ذهنم سپاسگزاری میکنم اما به چشم دیدم که نوشتن اصلا یک قدرت و انرژی دیگهای داره که هر نوع توجه کردن دیگه حتی به گرد پای نوشتن هم نمیرسه شاید برای من اینطوره ولی این تنها روش مؤثر برای منه که لیزری درباره نعمت های زندگیم بنویسم و اون قدرت و معجزه رو در زندگیم جاری کنم،، استاد طوری شده که اگر بخوام درباره نکات مثبت، زیبایی ها و نعمت های یک روزم بنویسم صفحه هااا پر میشه تا جایی که انقدر دستم درد میگیره که دیگه بیخیال نوشتن نصف روز میشم!! اینه که میگم گاهی اوقات تنبلی میکنم درواقع انقدر نعمت و زیبایی زیاده که دستم ناتوان میشه و این موقع هاست که شرمنده میشم و اشک تو چشمام جمع میشه از این همه عظمت و سخاوتمندی ربّ که من رو با نعمت هاش احاطه کرده و من ناتوان در سپاسگزاری به شکلی که شایسته و برازنده خودش باشه میشم؛
اما از جایی که نوشتن مؤثرترین و بهترین شیوه برای منه ادامه میدم به نوشتن این شواهد و برکاتی که میتونم در زندگی تجربه کنم و فرصت سپاسگزاری و گسترش دادن ظرف درونم رو بهم میده تا نه تنها از زیبایی ها و نعمت های اون لحظهام لذت ببرم، بلکه نسبت بهشون آزاد و رها باشم تا خداوند با توجه ظرفیتم من رو هدایت کنه به سمت زیبایی ها و نعمت های بیشتر..
اگر بخوام مثل استاد مثال بزنم،،
من یکشنبه باید میرفتم دندانپزشکی وقتی رفتم اونجا و کارتم رو تحویل دادم یکی از منشی ها گفت آخرین تاریخ نوبت برای چند ماه قبل بوده و برای امروز نوبت نداشتی؟ گفتم نه و اینکه هرچی به کلینیک زنگ زدم کسی پاسخگو نبود.. و یه منشی دیگه خیلی قاطعانه گفت حتما باید نوبت داشته باشی وگرنه کلا امروز نمیشه و باید هفته بعد بیای! اما من لبخند زدم و توضیح دادم که دکتر گفته جلسه آخر هست و هفته بعد شیراز نیستم.. بهشون گفتم هرچقدر لازم باشه اینجا میمونم تا نوبتم بشه و منشی گفت تا چند دقیقه دیگه اگر خلوت شد بهتون میگم میتونید بمونید یا نه،،
من یه گوشه نشستم و داشتم از زیبایی محیط لذت میبردم، کامنت میخوندم، فایل گوش میدادم و هر از گاهی دکتر و دستیار ها رو از پشت شیشه کدر میدیدم که درحال رد شدن هستن خیلی ذوق میکردم و به خودم میگفتم ایول قراره دکتر رو ببینم،، کلینیک هر دقیقه که میگذشت شلوغ تر از قبل میشد اما من مطمئن بودم که منم قراره برم داخل و خیلی راحت و آرام نشسته بودم تا صدام بزنند که برم داخل و نه اینکه به قول منشی بهم خبر بدن که باتوجه به شلوغی میتونم بمونم یا نه! دقیقا 20 دقیقه گذشت و من جزو اولین افرادی بودم که صدا زدن و رفتم داخل انقدررر خوشحال شدم و لذت بردم که اون بحث و نگرانی کوچولوی اول کار الان همه به نفع من تمام شده بود و بخاطر نوبت نداشتن به قول شما استاد یه گوشه ذهنم خیلی کمرنگ این فکر اومد که آخرین نفر من رو بفرستن اما این قدرت سپاسگزاری و معطوف کردن کانون توجه به سمت زیباییِ که هر شرایط ظاهری هرچند ناجالب رو به نفع تو تغییر میده و تو میشی جزو اولین افرادی که صدات میزنند و میری داخل و کارت به زیبایی و در نهایت کیفیت و حساسیت انجام میشه یو هووو ایول واقعا خداروشکر
یه مثال دیگه هم که جدیدا داشتم این بود که وقتی داشتم رانندگی میکردم توی جاده یه بحثی بین من و بابام پیش اومد که کنترل ذهنم رو از دست دادم، نتیجه این شد که وقتی رسیدیم خونه و ماشین رو پارک کردم یه لحظه متوجه شدم یکی از انگشترام تو دستم نبود! و من خیلی دوستش داشتم، سه دور ماشین رو با داداشم گشتیم اما چیزی نبود،، رفتیم بالا اما قلبم احساسش میکرد من خیلی به هدایت اعتقاد دارم خیلی به همکاری با خداوند و نشانه ها اعتقاد دارم و تجربه کردم بخاطر همین میتونستم احساس کنم که خداوند بهم میگه بازم رو بگرد برو دست از تلاش نکش حتی اگر ظاهر اینه که چندبار وجب به وجب گشتی! دو دور دیگه گشتم، ماشین رو جلو عقب کردم، باغچه و.. رو گشتم ولی نه،، آخرش دیدم من تلاشم رو کردم و خداوند بهم گفت چرا جشن نگیری؟؟! گفتم ایول همینه، میام مراسم یادبود(!) انگشترم رو جشن میگیرم و کلیی ازش تشکر میکنم بخاطر تمام اون روزهایی که داشتمش و بهم خدمت کرد و از وجودش لذت بردم.. انقدر با داداشم با فلاش موبایلم رقص نور زدیم توی ماشین و آهنگ خوندیم و شادی کردیم که گفتم حالا بیا جا مون رو هم عوض کنیم من برم عقب تو جلو بشین فضای پشت رو هم تجربه کنم،، و در بین این لذت بردن ها و به نیکی یاد کردن ها از انگشترم دیدم یه پلاستیک اونجا بود که هیچ ربطی نداشت، داخلش رو که نگاه کردم دیدم خدای بزرگ انگشترم اینجاستتت و کلییی خوشحال شدم و مراسم یادبود تبدیل شد به مراسم پیدا شدن انگشتر و کلییی شادی و سپاسگزاری دیگه و وقتی رفتم بالا به مامانم گفتم از قدرت کنترل ذهن و متمرکز کردن کانون توجه روی زیبایی ها و رها بودن نسبت به نتیجه خلاصه که انقدررر بزرگش کردم که تا چند ساعت بعدش داشتم تو اتاق می خوندم و می رقصیدم… یا ماجرای گم شدن گوشیم و پیدا کردنش و.. کلی مثال های دیگه از این جنس که همش به لطف خداوند و ابزار در دسترسی که برای ما گذاشته تا کنترل ذهن بیشتری داشته باشیم همگی به بهترین شکل اتفاق افتادن
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
به نام خدا
با تشکر از استاد عزیز بابت این محتوا عالی
سپاس گزاری صبح گاهی و این طرز تفکر که سپاس گزاری زندگیت رو تغییر میده باعث میشه به نتایج عالی برسیم
توجه به نکات مثبت و سپس گزاری منجر به حس خوب میشه که سراغاز همه اتفاقات خوب هست
انسان فراموش کاره. یادش میره علت این اتفاقات مثبت در زندگیش چی بوده و مسیرش منحرف میشه
سپاس گزاری در هر حالتی معجزه می کنه
سپسا گزاری واقعی با حس خوب ، احساس قلبی، رهایی بدن و ارامش همراهه
شکر بابت نعمت اگاهی
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
واقعا استادچقدرحرفهاتون به دلم میشینه بخدا
عاشقتم بخدا،بابت این فایل باارزش ازتون سپاسگزارم
خدایابابت همه چی ازت سپاسگزارم
واقعا استادهمینه آدم همیشه ناسپاس هست وخیلی خیلی ممنونم که دوباره بهم یادآوری کردیدکه بایداین اصل سپاسگزاری روفراموش نکنم وهمیشه اینجایاداینجای شعری میفتم که میگه:(….خوشاآنان که دائم درنمازند )که نشانه قانون بی نهایت باارزش سپاسگزاری هست وخداروشکرکه دراین نشانه من دوباره برام یادآورشدکه همه چی سپاسگزاری هست
بازم سپاس
خدایابابت قانون ثابت وبدون تغییرجهانت بی نهایت سپاسگزارم//
سلام
قدم 17-
چکار کنم بعد از یک مدت ، کار کردن روی باورها رو متوقف نکنم؟
چقدر باور داری نوشتن ، احساس سپاسگزاری ، کار کردن روی ذهن ، تمرکز به نکات مثبت و… داره نتایج مطلوب به وجود میاره؟
در نهایت همه این ها میرسه به احساس خوب داشتن.
وقتی یه مدت انجام میدی متوجه میشی که تغییرات به وضوح ایجاد میشن و نمیتونی کتمان کنی که ذهنت قدرت خلق کنندگی داره.
اما ذهن فراموش کاره ، ممکنه با عمل به قوانین یه اتفاق خوب رو رقم بزنی و یادت میره عاملی که تو رو برد به سمت خواسته ات چی بوده؟ بعضی ها به این نتیجه میرسن که قانون جواب نداد ، بعضی ها یکم بیشتر فکر میکنن و میگن تا وقتی که داشتم طبق قانون عمل میکردم جواب میداد.
راه های ویران کردن یک رابطه عاطفی سالم:
فراموشی نکات مثبت
درگیر حواشی شدن
گیر دادن
غر زدن
تمرکز بر نکات منفی
حالت وابستگی
به جای اینکه خودم حال خودمو خوب کنم انتظار داشته باشم اون شخص کاری انجام بده که من خوشحال بشم.
عامل اصلی رسیدن به خوشبختی چی بوده؟ همون رو اصل قرار بدیم و روش بیشتر کار کنیم.
مدام احساسات و افکار رو اسکن و مانیتور کنیم.
سپاسگزاری توی هر حالتی معجزه میکنه.
در هر حالتی که هستی سپاسگزاری کاری میکنه یه پله بالا تر بری و بهتر بشی.
سپاسگزاری واقعی قلبت رو باز میکنه، احساست رو خوب میکنه، تمرکز میره روی نعمت ها زیبایی های اطرافت ، بدنت رها میشه ، درد ها کم میشه
بعد از سپاسگزاری واقعی نعمت ها میان، پشت هم اتفاقات بهتر و بهتر میشن.
لیست نعمت ها رو بنویسی خیلی کمک میکنه.
کسانی که سپاسگزاری واقعی انجام میدن نه غمی دارن نه ترسی.
برای توانایی ها و استعدادهامون سپاسگزار باشیم.
درباره کارهایی که میتونیم انجام بدیم ، ویژگی های مثبتی که داریم و ظاهرمون.
فرقی نداره با نوشتن ، گفتن ، تجسم و…
هرطور که راحتی سپاسگزاری کن.
همون موقع هم نتایجش میاد چون داری بر چیزای مثبت تمرکز میکنی و میتونی ذهنت رو کنترل کنی.
تو میتونی ظاهر قضیه رو تغییر بدی اگه کانون توجهت رو تغییر بدی و شرایط دلخواهت رو خلق کنی.
بحث اصلا بحث رقابت کردن و زودتر رسیدن و کمبود نیست. تو بشین قشنگ رو باورهای خودت کار کن تمرکزت رو بذار رو چیزی که دوست داری چون بقیه ای وجود نداره همه معلول هستن و تمرکزشون روی نازیبایی ها و مشکلاته.
دنیای تو تغییر میکنه.
مثلا امشب یکی از هم خوابگاهی های من مدام درباره هم اتاقی جدیدشون که تازه اومده و به وسایل بقیه دست زده و… صحبت میکرد و تمرکزش کاملاااا روی ناخواسته هاش بود و جالبیش اینه که هر هم اتاقی جدیدی میاد براشون ازش ناراضی هستن و باهاش دعوا دارن و هیچ وقت از خودش نمی پرسه چرا هر کس میاد تو اتاق ما بد و ناسازگاره اما من الان میدونم که به خاطر تمرکز لیزری هست که روی نازیبایی ها و مشکلاتش گذاشته.
من به جاش دارم از ناخواسته هام اعراض میکنم ، چند روز پیش بحث یه آدمی شد که دوستم پشت سرش حرف زد و من با رفتار هایی که ازش دیده بودم می تونستم کلی دل به دلش بدم و باهم بشینیم یه دل سیر غیبت کنیم پشت اون آدم اما بهش گفتم دوست ندارم پشت سرش حرف بزنم و دوستم کلی ناراحت شد و گفت چرا یهو قدیسه شدی و کیف میده پشت سر بقیه حرف بزنیم ولی من از موضعم پایین نیومدم و یه کلمه هم صحبت نکردم و به جاش خوبی هایی که اون آدم داشت رو تو ذهنم یادآوری کردم.
خدارو شکر میکنم بابت احساسم.
خدایا شکرت که توانایی خلق کردن دادی
ازت ممنونم برای این همه نعمت بی شمار
خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیزم
ممنونم خانم شایسته و تیم محترم سایت
به نام خدای مهربان
شصت و پنجمین تعهد
ما چه توجه کنیم به نکات مثبت چه سپاسگزاری کنیم چه به خداوند فکر کنیم چه در مورد ایمان و غیره تهش میرسیم به احساس خوب پس نتیجه میگیریم که هر لحظه باید احساسمونو خوب نگه داریم چون مهم ترین اصله احساس خوب = اتفاقات خوب هر چند که واقعا تو عمل خیلی سخته ولی باید تلاش کنیم اگه میخوایم نتیجه بگیریم
سپاس گزاری ابزاری هست که توی هر حالتی معجزه میکنه سپاسگزاری ابزاری هست که در تمام موارد چه ما تو قله موفقیت باشیم چه تو قعر ذلت باشیم میتونه کمک کنه ما اوضاعمون بهتر بشه تو هر حالتی که هستیم
من میتونم شرایط و اتفاقات زندگیمو تغییر بدم اگر که فرکانس مناسب بفرستم اگر که باور هامو درست کنم اگر که سپاسگزار باشم اگر که احساس خوبی داشته باشم اگر که تمرکزمو بزارم روی چیزهای زیباتر
خدایا ایمانمو بهت قوی کن و منو در مسیر درست قرار بده و هدایتم کن امین