live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 52

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زن باران گفته:
    مدت عضویت: 1483 روز

    سلام زیبا به همه دوستان من….

    اصلا انگار این پاکسازی ذهن برای من داره انجام میشه،وقتی گام اول رو گوش دادم انگاررر تمام سوالات من داره جواب داده میشه ،من مسئول زندگی خودم هستم و زندگی مو اداره میکنم این تمام اساسیه که دوره کشف قوانین روش متمرکزه

    و من با اینحال که اینو میدونم بازم اشتباه میکنم..

    اگر کسب و کارم و مراجعینم خوب پیش نمیرن به

    خود خودم مربوطه، اگر نتونستم 1000 نفر بازدید کننده داشته باشم به خودم مربوطه ،نه به شغل همسرم،نه به بچه کوچولوم و هزاران علت دیگه.

    الان من یک بازدید 1000 نفری میخام و تا پایان سال باید براش قدم بردارم و روی هیچ کس بجز خداوند نبندم …من از خدا میخام در این مسیر گام برمیدارم نمیدونم چی میشه اما حتما اتفاقهای خوب خواهد افتاد دستهای خدا میان کنارت،کمکت میکنن،رشد میدن تو رو…

    تو همین شرایطی که من دارم خیلی ها هستند که تونستن به خواسته شون برسن،پس من هم میتونم…

    تا پایان امسال بازدیدها مو به 1000 نفر فعال پر انرژی،ثابت خریدار میرسونم،تازه با دوره کشف قوانین درس دو و سه میرم ریز باورهاشم پیدا میکنم تا بتونم از پسش قشنگ بر بیام…

    چرا؟چون آدم باعزت نفس میگه من از پسش بر میام،میگه من راه رو پیدا میکنم و من اینکار رو انجام میدم.‌

    من یادم رفته که تونستم این موضوع رو به دویست نفر برسونم پس رسوندن به 1000 هم کاری نداره…

    حالا یک نکته اساسی از جملات استاد:دنبال رضایت مردم نباش دنبال رضایت خدا کن

    باید طوری کار کنم ،قدم بردارم که خدا راضی باشه

    از ته دل باشه،دردی از مردم کم کنه،بقیه آدمها با من همراه میشن….

    این جمله آخر رو اگر بتونم اجرایی کنم و یادم نره

    این 1000 نفر مثل آب خوردن کنار من قرار میگیرن.

    خدایا من فکر میکنم راههایی که دارم انجام میدم

    درسته اما تو بیا کنارم ،تو برای من راه باز کن…

    هر قدمی که برمیداریم از خدا بخاهیم که بهمون چراغ نشون بده،خودش جلوتر از ما بره،ما بنده خداییم و اونه که راهگاس و ما رو مدیریت میکنه،خدایا مرسی که کنار منی

    خدایا مرسی که به استادم گفتی این گام ها رو کنار هم بگذاره تا من بتونم رشد کنم،آروم بشم جوابمو بگیرم و دغدغه مردم رو هم کم کنم.

    میدونم آدمهایی میان کنار من که تحول عجیبی در زندگی شون اتفاق میفته

    خدایا مرسی که حواست به جهان هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    به نام خدا

    خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه در وجودشان است راتغییر دهند.

    آیه 11 سوره رعد

    شاید همین یه آیه کافی باشه که من رو متقاعد کنه، قرار نیست یه نفر بیاد و دنیا رو تغییر بده.

    من در سوره اسراء پیام هایی رو می بینم که کاملا اشاره داره به این نکته که زندگی ما کاملا در دستان خودمون هستش.

    پیام آیه اول می فرماید: من پاک و منزه هستم، چیزی رو به من نبندید، من به کسی ظلم نمی کنم.

    پیام آیه دو: موسی نرفت قومش و نجات بده بلکه رفت به اونا بگه: غیر از خدا را وکیل و کارساز نگیرید! خدا به معنای توحید عملی.

    پیام آیه سه: تاکید بر سپاسگزاری که یک امر درونیه.

    پیام آیه چهار: هر وقت فساد کنید به بد دچار می شوید.

    پیام آیه پنج: با فساد و نا درستی بدی رو با سمت خودتون جذب می کنید، کبوتر با کبوتر باز با باز…

    پیام آیا شش: خلع سلاح که شدید و از مدار تبهکاری که اومدید بیرون ( و شاید به من توکل کردید) باز پیروزتون می کنم.

    پیام آیه هفت: اگر نیکی کنید به خود کرده اید و اگر بدی کنید به خود نیکی کرده اید، در آیه اول فرمودند: که من پاک و منزه هستم.

    پیام آیه هشت: اگر بازگردید ما نیز باز می گردیم.

    پیام آیه نه: به قوانین آگاهتون کردم به آیینی استوار رهنمونتون کردم.

    و این سوره سرشار پیام هاییه که قانوت رو تایید می کنه.

    در آیه 41 می فرمایند:

    به راستی در این قرآن ، گوناگون بیان کردیم تا متذکّر و هوشیار شوند. به شیوه های مختلف (مثال و منطق و داستان) قانون رو بهتون گفتیم.

    آیه 15

    هر کس هدایت یافت، فقط به سود خودش هدایت می یابد و هر کس گمراه شد، فقط به زیان خودش گمراه می شود. و هیچ بردارنده ای بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی دارد.

    در آیه بیستم هم می فرمایند:

    کُلࣰّا نُّمِدُّ هَـٰٓؤُلَآءِ وَهَـٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا.

    با گوش دادن به این فایل اولش فکر کردم که من این قضیه رو پذیرفتم، که من خالق 100 در 100 شرایط زندگیم هستم ولی واقعا اینطور نیست، پذیرفتن یعنی عمل کردن. به اندازه ای که دارم رو خودم (باورها و شخصیتم) کار می کنم، به اندازه ای که این اصول رو وارد زندگیم می کنم پذیرفتم که خالق تمام شرایط زندگیم هستم.

    به اندازه ای که ورودی های ذهنم و کنترل می کنم، به اندازه ای که این آموزه ها رو وحی منزل می دونم، به اندازه ای که سعی می کنم به زیبایی ها توجه کنم، به فراوانی، به خوبی آدم ها، داشته ها و نعمت هام، خواسته ها و اهدافم و به مقداری که سعی می کنم با قدرت در این مسیر بمونم و احساسم و خوب کنم، پذیرفتم که زندگیم دست خودمه.

    اما اگه هنوز ورودی های ذهنم و کنترل نمی کنم، یا یه جاهایی مصالحه و سازش می کنم که حالا این یه بار اشکال نداره، یا اوقاتم و به بطالت می گذرونم و منتظرم بدون اینکه تغییری کرده باشم حتی خدا مسائلم رو حل کنه و از این اصول در زندگیم استفاده نمی کنم، به همون اندازه نپذیرفتم که من خالقم.

    بارها استاد گفتن: کامنت بخونید و کامنت بگذارید ولی من گفتم: حالا اینکه زیاد مهم نیست بذار برم فلان تمرین و انجام بدم اون مهمتره، یا به خودم اجازه می دم هر چرندیات و محتوای مستهجنی رو مشاهده کنم یا گوش بدم و برا هرکسی وقت بذارم، پس نپذیرفتم، پس فکر می کنم حالا بذار زورم و بزنم ولی این آموزه هام باشه شاید کار کرد برام.

    اگر من واقعا بپذیرم که خودمم و حتی خداهم تا من تغییری نکنم در زندگی من تغییری ایجاد نمی کنه چه برسه به عوامل بیرون از خودم، صد در صد مسیر درک و عمل به این آگاهی ها تغییر می کنه و خداوند از یه در دیگه با من حرف می زنه که تا حالا درکش نکردم. فقط باید از انکار بیام بیرون و اقرار کنم که من هنوز این رو به اون حد که تغییرات اساسی در شخصیت و زندگیم ایجاد کنه نپذیرفتم، گواهشم عملکرد منه.

    ممنونم از استاد که درک خوبی از توحید و بندگی رو به من دادید که بندگی یعنی رو درونم کار کنم و توحید یعنی اینکه هیچ چیزی بجز آنچه در درون منه هیچ قدرتی نداره، من باید درونم و تغییر بدم بعد خداوند تمام آنچه در دنیای بیرون من هست رو تغییر میده.

    قدم اول برای تغییر همینه و وقتی من این بپذیرم میام رو انرژی های ذهنیم کار می کنم، تجسم می کنم و به یاد میارم اتفاقاتی که با ذهنم خلق کردم، با باورهام.

    راستش درک نمی کردم تعهد بدید که خودتون خالق صد در صد زندگیتون هستید یعنی چی؟

    از نظر من تعهد یه چیزی بود که باید می نوشتم و پاش و امضاء می کردم که البته همونم بی تاثیر نبود ولی حالا که کمی تکاملم و طی کردم درک می کنم که تعهد و پذیرش یعنی عمل کردن، یعنی تغیر مداوم دنیای درونم.

    حالا همینجا می خوام تعهد بدم و به یاری خدا که ارحم الراحمین‌‌ از هر فرصتی برای خلق شرایط دلخواهم استفاده کنم.

    چقد خوبه که این دوره با توحید آغاز می شه که می گه:

    گروه تحقیقاتی عباسمنش:

    قوانین زندگی را بشناس و بر آن اساس باورهای قدرتمندکننده را ایجاد کن و سکّان را به دست او بسپار. او به تو می‌گوید که باید چکار کنی و چکار نکنی. این یعنی اجرای توحید در عمل. نتیجه این کار نیز ورود به مدار خواسته‌ها‌، احاطه شدن با خواسته‌های بسیار و تجربه آنهاست.

    این یعنی گسترش. به اندازه‌ای که به باورهای قدرتمندکننده‌ات وابسته شوی‌‌، توحیدی تر می‌شوی‌، به اندازه‌ای هم که توحیدی‌تر شوی‌، وارد مداری های بالاتر و احاطه با تجربه‌های باکیفیت تر قرار می‌گیری و به همان اندازه هم بیشتر رشد می‌کنی و دوباره باورهایت توحیدی تر می‌شود و هر بار این مسیر را تا ابد با کیفیت‌تر می گرداند.

    اینم بگم، بخدا من یکی ادا در میارم که فقط خودم هستم نه هیچ عامل دیگه ای، ادا که نه دارم سعی می کنم اینجور باور کنم ولی هنوز باورش نکردم، دلیل دارم، دیشب که این فایل و خوب گوش دادم بعد که خوابیدم خواب دیدم یه چند نفر به ظاهر مومن قمه به دست می زدن و امر می کردن و بر ما که یه عده بودیم مسلط بودن و چه قدر ما وحشت داشتیم ازشون…

    بیدار که شدم گفتم خدایا من با این آگاهی ها خوابیدم این چه خوابی بود دیدم.

    گفت داداش اومدی خونه تکونی، این یه مورده که در ناخودآگاهته.

    همه چی همزمان و در جای درستشه و خدارو شکر که به این دوره هدایت شدم.

    ممنون از استاد و مریم شایسته عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    میلاد عصمتی گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    به نام تنها قدرت برتر کل کیهان و مالک و صاحب هر چیزی که وجود دارد و پروردگاری که جهان را با قوانین بدون تغییرش بوجود آورد تا هر کس که بخواهد بتواند خودش زندگی خودش را خلق کند …

    سلام به استاد عزیزم و شایسته ترین مریم دنیا که من دیروز که بنر سایت رو دیدم گفتم خدایا شکرت که من توی این هفته که گذشت با خودم فکر میکردم که برای نیم سال دوم یه برنامه ی مرتب بریزم که برای هدفی که توی دفتر هدف گذاریم نوشتم قدم های بهتر و جدی تری رو بردارم و دیدم که باز هم مریم شایسته کولاک کرده آقا جاااان … خدایا شکرت واقعا چقدر نیاز داشتم من و مطمئنم این اتفاقات سایت بر اساس فرکانس های جمعی بچه ها هست که رقم میخوره و مریم عزیز هم که دست خداونده و واقعا خدا قوت بهت میگم از صمیم قلبم که اینقدر وقت میذاری و اهمیت و ارزش قائلی برای این آگاهی های ناب و بدون هیچ چشم داشتی میای و زحمت میکشی خداوند بهت عزت و سلامتی و شادی و رزق بغیرالحساب بده …

    راجب نکات و درسهایی که من از این فایل گرفتم میخوام بنویسم و باورهایی که از این فایل میشه نوشت:

    یک باور خیلی قوی که لازمه که همه ما روش کار کنیم اینه که هر کسب نون باور های خودش رو میخوره و در کل نتیجه ی افکار و اعمال خودش رو میبینه و راجب دیگران و بیرون از خودمون هر جا هر موردی رو دیدیم برای اینکه ذهن ما درگیر سوالات بیهوده راجب شرایط انسانهای بیرونمون نشه فقط این آلارم رو بذاریم روی ذهنمون که طبق عدل الهی هر کسی در هر جایی که هست جای درستش همونجاست و هیچ اشتباهی رخ نداده و درگیر دلیل اون اتفاقات برای افراد نشیم و نشتی انرژی برای خودمون درست نکنیم

    ( یه چیز جالبی که الان چند وقته به من کمک کرده یه جمله ای هست که از دوست عباس منشی مون یاد گرفتم که بعد از 6 سال سابقه بودن توی قانون واقعا نتایج فوق العاده ای هم گرفته و داستان این جمله هم این بود که توی اون یک هفته اولی که خداوند شرایط رو رقم زده بود و این دوستمون هر روز میومد پیش من برای تهیه ی غذای زنده برای بچه ماهی هاش و میدیدیم هم دیگه رو من خب ترمولک و تازه وارد بودم و کلا گیج و منگ بودم و هر بار کلی سوال ازش میپرسیدم که جوابهایی که میداد تمامش باورهای قدرتمند کننده ای بود که توی ذهنش ساخته بود و نتایج عالی هم تو دستش بود و یادمه اون جاهایی که سوال عجیب و غریب میپرسیدم که به فرعیات ربط داشت ( مثلا همسر و اطرافیان ) با یه خنده ی معنی دار میگفت: حااااااجی قااااانون !!!! ( یعنی اینکه اصل رو بچسب بقیه رو بیخیال ) حق داشت بنده خدا خب فکر میکرد منم بعد دو هفته درکم از قانون مث اونه خخخ ولی این جمله حااااااجی قااااانون !!!! الان آلارم ذهن من هست و دیگه الان بعد از 530 روز بودن توی سایت یکمی درکم بهتر شده از قانون و باید خیلی بیشتر روی خودم کار کنم و یه جاهایی که توی یه شرایطی ناخواسته قرار میگیرم آلارم ذهنم با تصویر و صدای دوستمون میاد بالا و با خنده میگه : حااااجی قااااانون !!!! )

    مهمترین رابطه ی منه میلاد عصمتی توی زندگیم رابطه ام با خداونده و به بیرونم هیچ کاری ندارم و بیرونم یعنی هر کسی و هر چیزی بغیر از خودم …

    یادمه اون قبلنا که منم تفکرات مذهبی داشتم هر وقت اخبار طوفان ها و سونامی های قاره آمریکا رو نشون میداد ماهایی که خشکه مذهبی بودیم خخخخخ میگفتیم ببین این قهر و خشم خدائه به کافران و ازین چرندیات که جالبه که درک درستی هم از معنی و مفهوم کلمه ی کافر هم نداشتیم خخخ و توی ذهن من از بچگی این بود که کافر یعنی کسی که حجاب نداره و نماز نخونه خخخخخ یعنی بعضی روزا یاد جهالت هایی که داشتیم میوفتم اینقدر خنده ام میگیره در حدی که نزدیکه نافم پاره بشه از شدت خنده خخخخخخ خدایا شکرت بابت این بهشتی که الان توش هستیم و داریم به لطف تو یاد میگیریم که چطور بندگی کنیم … ای کاش همه ما واقعا قدر بدونیم و از فرصتهامون درست استفاده کنیم …

    باید یاد بگیریم که در تمام طول روز که بیداریم و داریم فرکانس ارسال میکنیم شکارچی نکات مثبت باشیم … میگید چطوری؟؟؟؟ راحت ترینش اینه که سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو ببینیم و رفتار استاد رو زیر نظر بگیریم و ببینیم که چطور داره از قانون استفاده میکنه دیگه از این راحت تر هم مگه داریم آموزش رایگان استفاده از قانون؟؟؟؟ بجای چرندیات مجازی و ترند های اینستاگرامی وقت رو بذاریم برای دیدن سریال زندگی در بهشت و تمرکز کنیم به نکات مثبت و خواسته های بیشتری در خودمون ایجاد کنیم …

    پس هنر ما باید این باشه که شکارچی نکات مثبت باشیم…

    راجب مسائل و اتفاقات طبیعی که در طبیعت رخ میده همه اش جزو قانون طبیعت هست و هیچ گاه خداوند بلایی نازل نمیکنه که تر و خشک با هم بسوزن الان من چند وقته دارم تحقیق میکنم راجب بحث باز چرخانی آب و خب این منطقه ما ( سیستان و بلوچستان ) یه منطقه ای هست از لحاظ آب و هوایی خشک هست ولی همیشه راه ساده ای هست که شرایط رو تغییر داد و بهبود داد چند ماهه همش از خدا میپرسیدم خدایا چطور میشه که این استان ما هم که مرز دریایی داره با دریای عمان از طریق چابهار بشه مثل جزیره ی هاوایی ؟؟؟؟ باورتون نمیشه من هدایت شدم یک شب به مستند جهان ما از مورگان فریمن توی قسمت 3 یا قسمت 6 اون مستند جواب سوالم رو خداوند داد … و اونم این بود که وسط بیابون قاره ی آفریقا یه درخت اقاقیا بود که نشون داد این درخت در هر جایی هم که باشه ریشه هاش تا جایی که به آب برسن به عمق زمین میرن و آب رو میکشن بالا و بعد از طریق برگهاشون اون رطوبت رو به هوا میدن و اون رطوبته میره بالا و ابر رو تشکیل میده و آبی که توی دل زمین بوده اینجوری از طریق بارون دوباره میچرخه و باز میره توی زمین و دقت کردم توی سریال سفر به دور آمریکا و دیدم که توی جزیره ی هاوایی درختهای خیلی زیادی از راسته ی چتریان ( درختهایی که شبیه چتر میشن ) و خانواده ی اقاقیا هستند که این چرخه ی طبیعی رو دارن خودشون انجام میدن و یه جایی یادمه توی یکی از ایالت ها استاد گفتن این جنگل رو فلانی درختهاش رو کاشته و کلا یه روشی هست که خیلی ساده میشه از امکانات خود طبیعت استفاده کرد و مساله ی کم آبی رو حل کرد و جنگل ایجاد کرد و اینجا یاد آیه ی 5 و 6 سوره ی انشراح میوفتیم که خداوند دوبار تاکید میکنه که همراه با سختی آسانی هست … الان با وجود این قانون ساده دوستان چندین ساله برای این استان دنبال اینن که آب دریای چابهار رو با لوله تقریبا 900 کیلومتر ( یاااااا خود خدااااا ) بکشن بیارن برای زاهدان و کلی هزینه هم بکنن برای تصفیه خونه و چندصد میلیارد هم هزینه کنن و بماند بقیش که ارزش گفتن نداره …. و من اینجا و امروز به خودم این جمله ی خداوند رو در قرآن یادم میاد که با جدیت میگه : سرنوشت قومی تغییر نمیکند مگر اینکه خودشان بخواهند … والا درسته فرکانسهای جمعی باید درست بشه که به امید خداوند میشه … بگذریم …

    یه باور خیلی خوبی که اینجا یاد گرفتم این هست که ذهن من خیلی قدرتمند تره از زور بازوی من برای خلق خواسته هام و دلیلشم این بود که همیشه توی بچگی وقتی بحث و جدل های بزرگتر ها رو سر مسائل مالی میدیدم و میشنیدم تو دلم میگفتم خدا به من از زور بازوی خودم ثروت رو بده و فکر میکردم باید جوووون بکنم که ثروتمند بشم ولی به لطف خداوند و قوانینش و این دو هفته ای که هدایت شدم به قدرت تجسم خلاق برای خلق خواسته ها رمز موفقیت دوست عباسمنشی مون که خدا اونو فرستاد که این سایت رو تو دستم گذاشت و از لابلای حرفاش و رفتاراش فهمیدم 99 درصد زور تجسم و تمرکز ذره بینی ش هست و یک درصد کارهای فیزیکی … آدرس این آگاهی ها هم توی دوره ی قانون آفرینش بخش سوم جلسات 2 و 3 و 4 هست و قدم دوم جلسه ی دوم که بهتون قول میدم اگر دو هفته روی این جلسات زوم کنید دیوااااانه میشید از این گنج پنهان که تو وجود همه ماها هست فقط باید یاد بگیریم چطور ازش استفاده کنیم …..

    آقا قانون میگه باید تعهد بدیم کتبی و شفاهی و عملی به خداوند و جهان که پذیرفته ایم که مسئول 100 درصده اتفاقات زندگیمون خود خود خودمون هستیم تا بتونیم با استفاده از قانون تغییر بدیم شرایطی که خودمون بوجود آوردیم حالا قبلا نا آگاهانه بوده ولی الان میتونیم آگاهانه درستش کنیم اون جوری که میخوایم …

    خدا رو شاکرم که از بچگی یه غروری توی وجودم بوده و هنوزم هست که از ترحم دیگران بدم میومده راجب خودم و اینقدر خودم رو توانمند میدیدم که خیلی جاها از کسی چیزی قبول نمیکردم و همش میگفتم خودم باید عرضه داشته باشم و زندگیم رو سر و سامون بدم و کلا از نظر فیزیکی توی این 12 سالی که مستقل شدم و ازدواج کردم مثل تراکتور کار کردم ولی بخاطر باورهای محدود کننده ی مذهبی بود که هزاران تا ترمز خودم درست کرده بودم و به لطف خداوند و دست بزرگش استاد عزیزمون اینجا داریم یاد میگیریم ترمز ها رو پیدا کنیم و باورهای محدود ذهن رو تغییر بدیم خدایا شکرت ….

    راجب حساب کردن روی مردم و پارتی و این حرفها هم که خدا رو شکر ماها اینجا با وجود درس بزرگ توحید هر روز باید این شرک رو بیشتر از وجودمون پاک کنیم و تمرینش هم برای من اینه که همیشه چه جلوی بقیه و چه توی دلم میگم خدا خدا خدا وقتی اسم یه کسی رو زیاد بیاری روی زبونت و فکرت اون قدرت میگیره توی ذهنت پس JUST GOD فقط خدا …

    اگر توی روابطط کمی مشکل داری حواست باشه اگر در طول روز راجب اون طرف مقابلت زیاد حرف میزنی و یا زیاد میاد توی فکرت یعنی اون قدرت گرفته توی ذهنت و این خود شرکه حالا دلیلش هم هر چی میخواد باشه باشه قانون میگه مهمترین رابطه ی تو در زندگیت باید رابطه ات با منبع باشه و بس ….

    راجب اینکه استاد گفتید توی طایفه ما این باب هست که کسی که پولداره باید مسائل مالی بقیه رو هم اون حل کنه دقیقا توی کل خاندان ما هم همینطور بوده خخخخ و من چقدر خداوند رو شاکرم که الان 500 روزه که فاصله گرفتم از این افراد و این تفکرات و اینجا توی بهشت خودمون با این همه خواهر و برادر و خانواده ی فوق العاده دارم زندگی میکنم و هر روز جهان داره شرایط زندگی من رو توی تمام جنبه ها تغییر میده و داره بهتر و بهتر میشه چونکه من دارم بهتر میشم و شخصیتم داره تغییر میکنه و به این باور قوی باید برسیم که هیچ چیزی در بیرون ما وجود نداره و همش خودمون هستیم و بس ….

    استااااد الان یادم اومد این طفلکی هایی که توی خاندان ما جایی توی بانکی چیزی کار میکردن بیچاره شدن از دست فامیل واسه وام های بانکی و سفارش پارتی بازی و کارمندام برای ضامن شدن و خخخخخ خدایا شکرت که من دیگه دنبال وام و پارتی بازی و این چیزا نیستم و به لطف خدا توی این 500 روز تونستم با کمک خداوند 70 درصد بدهی های بانکی و غیره رو صاف کنم و بقیشم چیزی نیست توی یه چشم بهم زدن تموم میشه … خدایا شکرررررت …..

    من تحسین میکنم شیوه ی مدیریتی امریکایی ها رو که تمام دنیا از جمله کشورهای اروپایی و حتی الان کشورهای عربی خلیج فارس دارن از متد ها و روشهای امریکایی ها اسکی میرن برای بهبود وضعیت خودشون و بهتر کردن عملکرد سیستم هاشون واقعا ساااااغول ….

    آخ آخ آخ که این جمله ی شما رو باید همه انسانها روی پیشونیشون بنویسن که

    ایمانی که عمل نیاورد حررررف مفت است …

    ایمان و همون باورهای ذهنی اگر تثبیت بشه باید منجر بشه به عمل و اون عمل ها هم شاخ غول شکستن نیست و مسیرهایی که خداوند به ما نشون میده و ما رو هدایت میکنه به سمتشون خیلی ساده هست و با همون شرایط فعلی قابل اجراست …

    یه جمله ی سنگین هست که خیلی بدرد همه ماها میخوره که جزو باورهامون باشه اونم این بیت شعره :

    گرد مال پدر چه می گردی پدر خویش باش اگر مردی

    توی سریال سفر به دور امریکا یه دوستی که استاد داشتن و اومدن با خانومشون که آمریکایی هم بودن خونه استاد توی برج تمپا و اونجا بود که این جمله رو ازشون شنیدم که اتفاقا اونجا مایک هم چند باری اینو تکرار کرد و منم گفتم پسر عجب باوری … پدر خویش باش اگر مردی ….

    باورهای خوب و قدرتمند کننده ی توحیدی باعث میشه که ما هدایت بشیم به مسیر درست و راه درستی که راه سعادت هست و این باورها زمانی اتفاق میوفته که ما کنترل افکار و ذهنمون رو در دست بگیریم و روی توحید کار کنیم ….

    خداوند رو سپاسگذارم منی که قبل از آشنایی با این سایت تقریبا 10 سال کار سیاسی کرده بودم و توی تشکل های اینجوری میرفتم و میومدم الان دیگه حتی اسم کسی هم یادم نمیاد و اصلا نمیدونم کی به کیه و چی به چیه واااااااااای خدای من چه آرامشی به آدم دست میده خخخخ خدایا شکرررررررررت ….

    وقتی از درون همه چی رو درست کنیم اون بیرون رو خود خداوند درست میکنه و این وعده خداونده و ان الله لا تخلف المیعاد و خداوند از وعده اش تخلف نمیکند …

    در آخر من هم به تبعیت از رسم استاد برای خودم و همه شما عزیزان آرزوی سلامتی، شادی ، خوشبختی، ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم …

    خدا نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2512 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    سلام استاد و مریم جان

    وقتی میخونیم و می شنویم این فایل دقیق برای من بود

    اول تعجب میکنیم و وقتی برای خودمان اتفاق می افتد در عجب از این هماهنگی و معجزه خداوند میشویم

    از تعهد خداوند به خودش برای هدایت بندگانش

    خدایا شکرت مرا هدایت میکنی

    خدایا کمک کن تا درک کنم و اجرا کنم آنچه را می شنوم و آنچه را میفهمم

    اعتبار را به دیگران دادن

    منتظر دستمزد بودن

    برنامه ریزی برای درآمد

    چنان به هم میریزد وقتی فکر میکنیم این مسیر درست است

    دقیق اشتباه از اینجاست

    در مورد دستمزد و کار با همکارم صحبت کردیم و مورد دلخواه من نبود

    احساسم را کنترل کردم با سختی

    ولی اومدم و نوشتم چی میخوام

    کاری که باید ماه قبل می نوشتم تا حالا خلق کنم ولی خودم اعتبار را از خدا گرفتم و به او دادم

    و اکنون میخواهم قبول کنم خودم مقصر هستم و بس

    مطلب دیگه اینکه وقتی خیر اتفاق را میخواهی و سعی میکنی ببینی

    تو همین مطلب صحبت کردن

    مطلبی گفته شد دیدم طرز فکر من است و دلیل اتفاق را خودم پیدا کنم

    و از خداوند میخوام خواستم که هدایتم کنه

    خدایا مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن

    و مرا لحظه ای به خودم وانگذار

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین

    اوا از همه خیلی خیلی تشکر میکنم برای این پروژه و فایلهای بی نظیر این پروژه

    در مورد موضوعات این فایل

    یه موضوع اینه که مسئولیت 100 زندگی خودمون رو بپذیریم و انتظار و توقع از دیگران نداشته باشیم

    نمیدونم دقیقا از چه زمانی میدونستم این اصل درسته ولی تو مرحله آگاهی بود یعنی وقتی عمل خودم رو بررسی میکردم میدیدم انگار ذهنم طوری دیگه برنامه ریزی شده و عادت کرده

    مخصوصا درباره جامعه و محل جغرافیایی و سیاست بیشتر از همه موارد مقاومت ذهنی داشتم و درنتیجه همیشه درحال پیگیری اخبار بودم و بخش خیلی زیادی از وقت و انرژیم رو هدر میدادم

    وقتی تو مسیر درست باشیم و هرروز به ذهنمون باورهای درست بدیم کم کم رفتارمون عوض میشه

    میخوام بگم که من متوجه شدم که باور درست رو پیدا کردم و بهش رسیدم اما ناخودآگاهم هنوز درست نشده بود و من میدیدم عملم متفاوته

    اما با موندن تو مسیر درست به لطف خدای مهربان بهتر شد و بهبود پیدا کردم من می بینم که خیلی کمتر از قبل حوصله پیگیری اخبار رو دارم

    شاید یه زمانی خودم رو به سختی وادار میکردم که اخبار نبینم حتی اهرم رنج و لذت می نوشتم و .. اما امروز اونا رو حواشی میدونم و حتی کسل کننده ست و دیگه مثل اون زمان ها پیگیر اینکه کی مسئول شده نیستم و پیگیری اخبار برام جذاب نیست. دیگه از رسانه ها مثل قبل حساب نمی برم

    و درباره زندگی شخصی درسته که مقاومتهام کمتر بود و میدونستم خودم باید از خودم توقع داشته باشم و اینجوری بود که نسبتا بچه ی کم توقعی بودم اما خودم رو توانا نمی دیدم ازینکه بتونم شرایطم رو بهبود بدم و فقط از خواسته هام می‌گذشتم گاهی هم احساس قربانی بودن میکردم.

    نمیتونستم فکر کنم که منم میتونم دستم تو جیب خودم باشه و از خودم و مهارتهام درآمد بسازم

    و من یه روز متوجه شدم من رو پول توجیبی ماهانه ای که میگیرم حساب کردم و این باعث شده همیشه روی این مقدار حساب کنم و اصلا به این فکر نکنم که خودمم میتونم درآمد بسازم و خداروشکر اینو که پیدا کردم و دادن ورودی های مناسب‌تر و کار کردن رو این موضوع

    خداروشکر تونستم خودمو بهبود بدم و درآمدهای کوچیکی بسازم و به امید خدا بتونم بیشترش کنم

    درآمدی که خودم بسازم خیلی دل چسبه و اعتماد به نفسم رو بهتر میکنه و باورهای درستم رو تایید و تقویت میکنه

    به اندازه ای که باور مسئولیت پذیری ام قوی تر بشه ایده های جدید و سازنده به ذهنم میرسه و خداوند راه ها رو باز میکنه

    هرچه این رو بپذیریم که کل مسئولیت زندگیمون به عهده خودمونه باعث میشه کمتر بهانه بیاریم و توجیه کنیم و باعث میشه اون شرک -میتونه توقع از دیگران و حساب کردن رو عوامل خارجی باشه- رو از ذهنمون حذف کنیم و در نتیجه متفاوت فکر کنیم و راه کارهای سازنده و ایده های کارامد به ذهنمون برسه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    به نام خداوندی که هدایتگر هرلحظه ی زندگی من است

    سلامودرود خداوند به شما عزیزان و دوستان همیشه همراه دراین سایت مقدس

    سپاسگزارم از لطف شما مریم جان و بی نهایت سپاسگزارم از خداوندم که این روزها انقدر داره منو درمسیردرست تری هدایت میکنه

    نمیدونم چرا وقتی صدای شمامریم جان رو شنیدم ناخوداگاه اشک ازچشمام جاری شد

    هنوز که هنوزه متعجب میشم که چقدر خداوند درست وبه موقع شمارو به یک ایده ای هدایت میکنه که دقیقا لازمه ی من در مسیر رسیدن به خواستم هست،و چققدر نیازداشتم به این صحبتهای گوهربار مریم جان که باره دیگر یک جهاد اکبر در درونم به راه بیندازم و یک خونه تکونی اساسی درذهنم به راه بندازم.

    مریم جان این لایو دقیقا نشانه ی دوسه روز پیش من بود و وقتی به صحبت های ناب استادعزیز گوش فرا دادم انگار که آتشفشانی در درون من ایجادشد، به شکلی که انگار اولین بارم بود دارم این اگاهی ها رو گوش میکنم،انگار خوده خدا بود که داشت از زبان استادعباسمنش بزرگوار بهم میگفت،که بندگیشو درست به جای بیارم،من کارمو خوب بلدم انجام بدم

    آخ که چقدر توحید توزندگی مهمه و چقدر اجراکردنش خیلی وقتا مشکله،چرا که اونقدر غرق در باورهای شرک آلود شدیم،و اون باور شرک آلود رو اونقدر بهش قدرت میدیم،که فکر میکنیم همین است و غیرازین دیگه راهی نیست که مارو به خواستمون برسونه

    چقدر نیازدارم که بیشتر درمسیررسیدن به خواستم توحیدی تر عمل کنم

    چقدر نیازدارم که جوره دیگه ای روی خدا حساب بازکنم و آزادورهاتر زندگی کنم و همه چیو بیشتر به خودش بسپارم تاااون همه کار برام انجام بده

    چقدر ضربه ها خوردم ازینکه عوامل بیرونی رو بهش قدرت دادم و فکر میکردم فقط اون عامله که منو به خواستم میرسونه و منو فرسنگها از مسیررسیدن به خواستم و ازهمه مهمتر از خدا دورم کرد

    چقدرنیازدارم این روزا که متمرکز تر و متعهدتر به درون خودم بنگرم و بیشتر ازخودم انتظارداشته باشم تا از همسرو اطرافیان که برام کاری انجام بدن که به خواستم نزدیکتر بشم

    چقدرنیازدارم برای اینکه روحم باقلبم هماهنگ تر بشه،کینه وونفرت از اطرافیان و دوستو آشنا رو ازقلبم پاک کنم و باهردیدگاهی اونهارو بپذیرم و دوستشون داشته باشم و به جای غرزدن و گله ووشکایت داشتن از دیگران روی بهبود شخصیت خودم کار کنم تا اینکه انتظارداشته باشم دیگران بامن درست رفتاررکنند

    منم که قدرت خلق زندگیم در دستمه

    منم که باید از درون درست بشم

    منم که باید خوب بندگی کنم تا خدا برام خوب خدایی کنه

    منم که باید رهاباشم،تسلیم باشم،متوکل باشم و خودمو بسپارم به اون جریانی که هیچ خطاوواشتباهی نمیکنه و طبق افکاروباورهای من نتایج زندگیم رو رقم میزنه

    خدایی که کل جهان رو خلق کرده میتونه منو هدایت کنه

    وقتی تنها خدارو بپرستم و تنها و تنها ازاو یاری بطلبم،چنان درهای نعمت و برکت رو برام بازمیکنه،چنان راه گشای تمامی مسائل زندگیم میشه که تو کهکشان راه شیری هیچ کسی نتونسته باشه یهمچین کاری رو برام انجام داده باشه

    منم که باید جوری رفتار نکنم که مردم ازمن خوششون بیاد،جوری رفتار نکنم که مردم ازمن راضی باشن

    آدم بدبخت آدمیه که درهرلحظه انتظارش ازدیگران زیاده،و هیچ وقت خودش رو مسئول صد درصد زندگیش نمیدونه

    اگر میخوام طعم خوشبختی رو بچشم باید بتوانم نگاهم رو به اطرافم زیبابین کنم

    اگر میخوام طعم آرامش رو بچشم باید بتوانم انتظارم رو ازدیگران پایین بیارم

    اگر میخوام رشدوپیشرفت واقعی رو در زندگیم لمس کنم باید بتوانم خودم رو مسئول صد درصد زندگی خودم بدونم و هرکجایی که دیدم اتفاق ناجالبی رو تجربه میکنم به درون خودم بنگرم و ایراد رو از درون خودم پیداکنم،نه یک عامل بیرونی…

    این دیدگاه بیماری زایی که اکثریت مردم دارند و منتظرند که یک منجی نجات دهنده ی اونها از بلاوو غمومصیبت و از گرفتاری باشه،کاملا دیدگاه غلطی هست و وقتی که من نتونم مسئلم رو خودم حل کنم و روی خدای خودم حساب باز نکنم،مطمئنا هیچ شخص دیگه ای نمیتونه مسئله ی من رو حل کنه و این دیدگاه کاملا غلط هست که بخوام باگریه ووزاری منتظر یک منجی بشینم و خودم بیکاروبیعار یه گوشه ای بشینم به امید اون روزی که منجی ازراه برسه

    منجی اصلی خودم وخدایی هست که وقتی درست بندگیشو بکنم اون هم خوب بلده برام خدایی کنه

    منجی اصلی درون خودمه و خودم هستم که به صورت صد درصد چیزی رو که در ذهنم بپرورونم میتونم خلقش کنم

    منجی اصلی اون افکار درستی هست که وقتی به اونها نورمناسب خاک وکود مناسب بدم و به صورت ریشه دار در ذهنم پرورش یابند،وبه آنچه که میدانم مرا توحیدی تر میکند عمل کنم،اون وقته که خودم مثل یک منجی نجات دهنده ی خودم از غمو بلاوومصیبت خواهم شد

    چقدر لذت میبرم که وقتی خودم رو مسئول زندگی خودم میدونم و هیچ انتظاری از کسی ندارم،همه ی کارهای زندگیم‌رو هم باارامش خاطر بهتری انجام میدم و دیگه انتظار ندارم که حتی توکوچکترین کارهای روزمره ی زندگیم کسی بهم کمک کنه

    استاد وقتی که انتطارم رو حتی ازهمسرم تو انجام کارهای خونه پایین میارم اتفاقا ایشون داوطلبانه مسئولیت خیلی از کارهای خونه رو به عهده میگیره،ولی وقتی که غر میزنم و گله وو شکایت میکنم ازینکه کارهای خونه همیشه رو دوشِ من هست،نه تنها هیچ کمکی بهم نمیشه بلکه کلی انرژی جسمی و روحی خودمو نابود کردم،تازه تو رابطه ی عاطفیمون هم به مشکل برمیخوریم

    و یه چیزی هم که دررابطه با فرزندم بهش پی بردم اینه که وقتی به صورت خیلی جدی بهش تذکر میدم که مثلا من مسئول بیدار کردنت سرساعتی که میخوای بری مدرسه نیستم،میبینم که خودش خیلی تلاش میکنه که ساعت موبایل رو زودتر از اون وقتی که باید بیداربشه تنظیم میکنه،و میبینم که چقدر بهتر تلاشش رو میکنه‌برای اینکه سر ساعت معین بیدار بشه

    یااینکه وقتی دچار سرماخوردگی یا یک کسالتی ازلحاظ جسمی برام پیش میاد،هیچوقت انتظار این رو نداشتم که دیگران جویای حالم باشن،وقتی هم که کسی برام تو اون شرایط زنگ میزنه جوری پشت تلفن صحبت میکنم که متوجه شرایط حالم نشه،اون وقت اتفاقی که میوفته اینه که دیگران هم تواین مورد خودبخود انتظارشون از من بسیار بسیار کم شده،حتی پدرمادرم هیچوقت به روی من نمیارن که چرا فلان وقت جویای حال ما نشدی

    واقعا تواین مورد خیلی خوب دارم عمل میکنم چون این مورد یکی از بزرگترین پاشنه ی آشیل من بود و همیشه راضی نگه داشتن دیگران برام در اولویت بود یااینکه تعریف کردن دیگران ازمن حتی اون کسی که خودش به هیچ جایی نرسیده برام مهم بود

    نمیدونید که چه انرژیی رو من صرف راضی کردن دیگران کردم و همیشه یک آدم پریشان حال،پرازاسترس و پراز نگرانیو ترس بودم،الان میگم فوق نهایتش کل دوستو آشنا من رو ترک کنند،خیلی بهتر از اینه که هربار بخوام یک رفتاری انجام بدم که اونها ازمن راضی باشن،تازه ای کاش هم راضی میشدن،هربار سطح انتظارو توقعات هم بالاتر میره

    امیدوارم بتونم به این آگاهی های گوهر بار این لایو ارزشمند عمل کنم و بذر این باور قدرتمند کننده رو بتونم به خوبی در خاک ذهنم درست پرورش بدهم و با دادن آبونوروخاک مناسب این باورهای توحیدی و قدرتمند کننده رو تبدیل به یک درخت تنومند کنم و جریان نعمت و ثروت بیشتری رو لایق خودم کنم

    دوستون دارم ودرپناه خدای یکتا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فاطمه شریعتی پور گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    سلام مریم جانم،

    این پروژه چیزی بود ک این مدت بهش نیاز داشتم

    دیشب به دلم افتاد بیام بنر سایت و نگاه کنم حسم بهم میگفت قراره خدمتی بهم بکنه و راهی بهم نشون بده . مثل همیشه درست میگفت

    “وعده خدا همیشه حق ”

    یادآوری های این فایل بهم نشون داد چقدر توی تلاطم افکارم افتادم و از منبع فاصله گرفتم کسی ک قدرت کامل این جهان هستی هست .

    انرژی اصلم رو فراموش کردم ، و به جای کوک شدن به این انرژی با انرژی اطرافم خودم رو تعریف میکنم و محدود .

    و استاد عزیز دوباره یادآوری کرد ک قدم اول پذیرفتن صفر تا صد زندگیت هست .

    تعهد میدم به خودم که مسئولیت زندگیم رو بپذیرم و هر روز بهتر از دیروزم عمل کنم . خدایاشکرت برای دریافت این آگاهی.

    بیرون ز تو نیست هرآنچه در عالم هست

    در خود بطلب هرآنچه خواهی ک تویی

    مولانای جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    به نام الله یکتا

    باسلام واحترام الیاسم استاد گلم

    من دوست دارم در عمل کار انجام بدم

    فقط درعمل. لذتش درعمل هست.

    من این فایل ودرک کردم مقداری.

    واومدم یه کاغذ برداشتم ونوشتم که

    ️ ((تمام. تمام ارث پدریم را به مادرم بخشیدم)) ️

    با اینکه پدرم تازه ازدنیا رفته. بعد فوت بابام کلی صحبت هست واموال هم داشتند خدارحمتش کنه

    ولی گفتم کدوم کار سختر هست کدوم کار میتونه به شناخت خدای درونم کمک کنه.

    دیدم نوشتنش وامضا کردنش سخت تر هست ومکتوب کردنش.

    واینکار موقعی هست که خودمم به این پول احتیاح دارم

    ولی این کار رنگ ولعاب توحید دارد اصلا خود توحید هست من دستان خداروباز گذاشتم

    که همه کار برام انجام بده.

    واین کار فقط برای خودم بود حتی برای خدا هم نیست برای انفاق بود من اینجوری انفاق کردم به مادرم

    البته که بعد ماهها کارکردن به این حد رسیدم

    چون مقداری خودمو شناختم واون خدایی که درونم هست واون خدا فقط طرف حسابش برای نتایج عالی اجابتش هست با چی باعمل.

    من نباید به مسائل مملکت کاربگیرم به موجهایی که بوجود میادمگه فرقی هست بین خانواده من وملت ازلحاظ تنشهایی که بوجود میاد

    من اعراض کردم آگاهانه درعمل با امید اینکه هزاران برابرش دریافت خواهم کرد وتمام

    وسپاس از بزرگواری شما عزیز دل ممنون خدایارونگهدار همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 596 روز

    بنام خالق یکتا خدای درونی من از خداوند درخواست میکنم خودش کمک کنه که اون نیروی خلق درونی رو راه بیندازم استا من خودم یکی از اون افرادی که به هزاران دلیل ذهنم خواسته همیشه دنبال بهونه ای باشه که بگ یک عوامل از بیرون باعث شده زندگی من اینطور باشد حالا یا زندگی گذشته شکست عاطفی یا وضعت خانواده یا کشور یا شراط های دیگه یا بهونه های دیگه واز هزاران راه ذهنم داشت برای من راه می آورد که مرا از مسیر توحید درو کنه مسیری که خداوند مرا هدایت کرده تا زندگیم اون طوری که می خوام رقم بزنم که البته مثل گذشته انتظار توقع یک شنبه تغغیر رو ندارم از خودم از خداوند می خوام همون طور که این لیاقت روپیدا کرد دانشجوی دوازده قدم هستم تکاملم رو طی کنم وباورهای های درخودم ایجاد کنم که یک درصد روی عواملی بیرون از خودم حساب کنم ب ای تغغیر زندگیم به خدا این اتفاق می افته برعکس گذشته که فکر می کردم کسی هست که جلوی این اتفاقات رو گرفته به خداوند خدا اینو رو از ذهنم حذف کردم هیچ کس تونه جلوی این اتفاقات رو بگیره یعنی کسی نیست واقعن وقتی فکر میکنم می بینم هیچ کس توان این رو نداره که بخواد جلوی اتفاقات. روحانی ومعنوی به زندگی مرا بگیره از این بابت از خداوند سپاسگزارم تایید میکنم اون نیروی خالق درونی رو امیدورام خداونداینقدر توانای بهم بده یک درصد بهونه نیارم برای خلق زندگی خودم آقا به خدا پی بردم به رب قسم پی بردم من خاق زندگی خودم هستم مال فرزندم یا همسرم یا کسی دیگه نیستم خدایا خودت کمک کن این درک کردم وبهش رسیدم این توانای رو بهم بده که در عمل هم همین طور تو زندگی پیاده اش کنم خدایا فقط از خودت در خواست میکنم این توانایی واین انرژی رو فقط،لز نی خواهم دریافت کنم که باورهای که سال به خاطرشان زندگیم رو جهنم کرده بودن رو تغغیر بدم وزندگی رو به بهشت

    تبدیل کنم برای خودم نه فرزندم نه همسرم همش خودم نه نمی خواهم برای کسی تعغیر کنم فقط،خودم این توانای رو تو بهم بده من برای خودم با ارزشم من مسولیت زندگی خودم تنها خووم رو درام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان عزیزم

    سلام خدمت خانم شایسته و تشکر از زحماتتون

    ما بر آن عهد که بستیم هستیم…

    خواستم از تغییر خودم بگم و یه نگاه شرک آلود که خیلی بین مردم ما متداوله و خیلی از آسیب های امروز مردم ما نشات گرفته از این نگاهه.

    یادمه هر سال محرم که میشد تقریبا ده شبشو با پدر برادر و اقوام میرفتیم مراسم شرکت میکردیم و شاید بعضی وقتها تا سه ساعت هم تو مراسم میموندیم و کلی مداحی و توی سر زدن و تهش هم یه سخنرانی بی خاصیت که هیچی بهمون اضافه نمیشد. وقتی تو این مراسم حاضر میشدم خودمو خیلی اذیت میکردم و خیلی احساس گناه شدیدی پیدا میکردم که فلانی چرا گریه ات نمیگیره؟ چرا حالت تغییر نمیکنه؟ این یعنی اینکه تو آدم بدی هستی! ببین چطوری ملت دارن زجه میزنن؟! اومدی اینجا دستتو بگیرن، به چشمات التماس کن که اشک بریزن شاید اهل نجات بشی، چه بسا یه قطره اشک آتش جهنم رو خاموش کنه!! بخدا اینا مکالمه های ذهن جاهل من بوده..

    و زمانی حالم بدتر میشد که ذهنم نجوا میکرد که چون تو آدم گناه کاری هستی امام بهت عنایت نمیکنه و دستتو نمیگیره و گریه نمیکنی!

    خیلی واضح دارم از یه اعتقاد بنیادین صحبت میکنم و میدونم بچه هایی تو سایت هستن که این نگاه مذهبی منو دارن هنوز و ازش رنج میبرن..

    سالها طول کشید تا این باورهای شرک آلود و غلط و خرافی از ذهنم من پاک بشه و هنوز هم خیلی راه دارم…

    حسینی که تو مراسمات مذهبی شرکت میکرد تا بهش عنایت بشه الان اگر هم در مراسمی شرکت کنه برای بزرگداشت و احترام به اون همه ایثار و تعهد شرکت میکنه… واقعا شناخت غلط خداوند باعث میشه انسان به کجاها بره…

    اصلا با چه منطقی ما میپذیریم که اومدیم تو این دنیا به غیر خدا التماس کنیم تا خداوند یه روزی بخور نمیر بهمون بده و شاید اون دنیا هم همونایی که بهشون التماس میکنیم دستمونو بگیرن..واقعا خدا رو چطور شناختیم؟! چقدر خرافاتی بودم و واقعا الان خجالت میکشم اینارو اعتراف میکنم…

    حسین امروز خیلی توحیدی تر از اون روزا شده… من پذیرفتم که مسئول صددرصد زندگیم خودم هستم..

    پذیرفتم که اومدم تو این دنیا که خودم و خدای خودمو بشناسم و از رهاورد این شناخت به لذت و آرامش روزافزون برسم

    پذیرفتم که دنیا بر اساس مشیت و اراده خداوند در حال توسعه است…پذیرفتم که جهان هر روز داره آگاه تر میشه و اینو میشه از رفتار انسان ها دید.. دارم میبینم که انسان ها از بازخورد گرفتن باورهاشون و چک و لگدهای دنیا دارن هر روز آرام تر میشن، زندگی ها زیباتر میشه…و انسان هایی که نمیپذیرن در تاریخ محو میشن و جهان معطل آدم ها نمیمونه… اگه به تاریخ مراجعه کنیم میبینیم چقدر انسان ها دارن هر روز جنگ ها و خونریزی های کمتری رو تجربه میکنن.به قول اکهارت توله در نهایت این آگاهی تمام بشر رو احاطه میکنه و این نگاه توحیدی در تمام نفوس انسانها طنین انداز میشه… به قول خداوند کف روی سیلاب اقتضای اونه و در نهایت زایل میشه و آب به تمام گیاهان میرسه و سیرابشون میکنه و سبزی و زیبایی به ارمغان میاره..یا کف روی فلز مذاب که اقتضای اونه و در نهایت از بین میره و هدف اصلی که ابزاریه که با اون فلز ساخته میشه باقی میمونه…

    هیچ کس ما رو نمیتونه کمک کنه.. و خداوندی که رب آسمانها و زمینه هم تا ما نخوایم و تسلیم نشیم و صدردرصد مسئولیتمونو نپذیریم، زندگی ما رو تغییر نمیده…و تغییر دادنش هم مثل اون نگاه سنتی نیست که خدا دلش بسوزه بگه آفرین به این پاداش بدین…نگاه سیستمی به جهان خیلی از سوالاتو پاسخ میده.. این که من بشینم منتظر که شاید فردا خدا زندگی بهتری رو برام رقم بزنه در حالی که من روی خودم کار نمیکنم و تغییر نمیکنم این هم باور غلطیه…

    من صد در صد مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم… و از خداوند مسئلت میکنم بهم توفیق بده متعهدانه روی خودم کار کنم و بتونم به زیباترین شکل خدا رو در ظرف وجودم تجربه کنم و ازش لذت ببرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: