https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام او که تنها حقیقت این جهان است ، معبود بی همتا
ردپای گام اول :
امروز این قسمت از حرف استاد یه کد خیلی زیبایی رو برای من باز کرد که کلی ذهن من رو به خودش مشغول کرد ، فرمودن :
ما بنده ی خوبی باشیم خدا خداییشو خوب بلده مشکل اینجاست که ما بنده ی خوبی نیستیم
به این فکر کردم که بنده ی خدا بودن یعنی چی دقیقا چطوری میشه بنده ی خوب تری باشیم در عین حال که یقین دارم بنده ی خوبی بودن به انجام دادن یکسری اعمال دینی نیست خیلی مفهوم عمیق تری داره از جنس ایمان و توکل
به محض پرسیدن سوال در ذهنم جواب به زیبایی بهم الهام شد
داستان حضرت ابراهیم زمانی که میخواستن ایشون رو به آتش بیندازند و فرشته جبرئیل آنگاه که ابراهیم(ع) را با منجنیق پرتاب کرده بودند، با او در هوا برخورد کرد و گفت: ای ابراهیم! آیا خواسته ای داری؟
ابراهیم(ع) گفت: از تو درخواستی ندارم؛ امّا از پروردگار جهانیان، چرا.
سریع به خودم گفتم جواب سوالت اینه بنده ی خوبی باشیم یعنی این ، یعنی اینکه تو در اون لحظه ایی که چیزی نمونده سوزانده شوی و یکی از مقرب ترین فرشته های پروردگار که هرکسی یقین داره به قدرتش به اینکه از جانب پروردگار اجازه ی کمک کردن داره بیاد و بخواد کمکت کنه ولی تو بگی نه نیازی نیست پروردگار من نزدیکه و خودش از خواسته ی من آگاهه
خدای من خدای من چقدر باید انسان موحدی باشی که به این درجه از ایمان و اعتماد به پروردگارت برسی چقدر باید توحید توی قلب تو پررنگ باشه که حتی دست کمک فرشته رو رد کنی بگی خداوندِ من آگاهه و قدرت نجات من رو داره
بنده بودن یعنی این ، بنده بودن یعنی اعتماد داشتن به رب در هر شرایطی یعنی توکل داشتن فقط به رب ، این یعنی بنده ی خوبی بودن برای پروردگاری که عاشقانه بنده ی خودش رو دوست داره و هرکاری برای اون انجام میده و فقط توقع داره که تویه بنده در هر شرایطی فقط روی خودش حساب کنی تا زندگیت رو گلستان کنه
این قشنگترین و واضح ترین جوابی بود که دریافت کردم ، اونقدر که سزاوارشی شکرت معبود بیهمتای من الهی صدهزار مرتبه شکرت رب یکتا که به این زیبایی هدایتم کردی متوجه بشم چطوری میتونم بنده ی خوبی باشم
الان فهمیدم چرا خدا 5 مهر بهم گفت برگرد و از گام اول خانه تکانی درست و اصولی گوش بده و به نجوای ذهنت گوش نده که میخواد با حرفاش تو رو به عجله بندازه که با بقیه دوستان که گام به گام میان ،بخوای رقابت کنی
رقابتی وجود نداره
این تویی که هر روز نسبت به دیروزت پیشرفت میکنی و اگر بیشتر عمل کنی بیشتر نتیجه میگیری
من امروز مدام در این فکر بودم که فایل گام اول رو گوش بدم و وقتی بعد از ظهر گوش دادم دیدم دقیقا این فایل برای این لحظه و امروز من بود
از اول تا آخر فایل
اگر ایرادی بوده در زندگیم در من بوده ،در نگاهم بوده ،در باورهای من بوده
هر اتفاقی تو زندگی من میفته به خاطر افکارمه ، دقیقه 14 از فایل
دقیقا همینطوره ،من ماه هاست ،هر بار با شنیدن این آگاهی ها در همه جنبه ها یه جور دیگه درک میکنم و آگاهیای فایل هارو دریافت میکنم
افکار و باور های شما اتفاقات اطرافتونو رقم میزنن
من اینو عمیقا فهمیدم امروز
و میخوام درموردش بنویسم
چند ماه پیش من با دوستم ،که از زمان اول دبیرستان باهم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم ،داشتم صحبت میکردم و دقیقا زمانی بود که به فایلای استاد عباس منش گوش میدادم
که استاد میگفت وقتی شروع به تغییر میکنید و مدارتون عوض میشه ،خود به خود جهان هستی ،خدا ، یه سری آدما رو از زندگیتون حذف میکنه و نیازی به این نیست که شما کاری انجام بدین
من درمورد این دوستم داشتم فکر میکردم و میگفتم خدایا من که دیگه رفتارامو اصلاح کردم و نمیخوام تمرکزمو به نکاتی که ناخوبه بدم و دیگه سعی میکنم از دیگران صحبت نکنم و بدیاشونو نگم ، و دوستم چون میخواست ازدواج کنه بهم زنگ میزد و باهم کلی صحبت میکردیم
و بهم میگفت طیبه من مثل دخترایی که بعد ازدواج با دوستاشون قطع ارتباط میکنن نیستم تو فرق داری با همه ، و خیلی برام عزیزی ولی چون یه سری کاراشو از اول دوستیمون دوست نداشتم و حتی روی من هم تاثیر گذاشته بود این درخواست رو کردم از خدا
من که وارد سایت عباس منش شدم و تلاش میکنم تغییر کنم پس چرا هنوز دوستم تغییر نکرده
و اونجا بود که گفتم خدایا اگر قراره با دوست چندین ساله ام که از سال 85 تا 1403 که تقریبا 18 ساله با هم دوستیم و یه سری رفتاراشو هیچ وقت دوست نداشتم کاری کن که اگر قراره ارتباطمون کم بشه ،خودت دست به کار شو
و با اینکه چند سالی بود خیلی کمتر شده بود حرف زدنمون با هم و از وقتی اومدیم تهران دیگه همدیگه رو کمتر دیدیم
و کمتر باهم تلفنی صحبت کردیم
دو سه باری تنهایی اومد تهران و باهم رفتیم مشهد و قم و خونه ما مهمون بود و پدرش اعتماد داشت به ما
همین دوستم برای من دو تا سیم کارت داد اونموقع ،همون سالای 89 بود فکر کنم که ایرانسل به نام پدرش بود و رایتل به نام خودش و وقتی دید میخوام سیم کارت بخرم گفت من دارم بیا به تو بدم استفاده کن
الان که دارم به رفتارای اون زمانم فکر میکنم میبینم اون زمان طبق باورای محدودی که داشتم نمیخواستم خط تلفن همراه به اسم خودم باشه و فقط یه خط رو که همراه اول بود به اسم خودم گرفته بودم
و سیم کارتایی که بهم داد رو استفاده کردم تقریبا حدود 14 سال شده
وقتی ما اومدیم تهران بعد چند سال ،آخر سال 98 پدرش فوت کرد
اون زمان من اصلا متوجه نشدم و نمیدونستم که خط ایرانسل پدرش دست من هست و ممکنه بعدا مسدود بشه و یا کار نکنه
چند سال گذشت تا اینکه امسال پیامی از ایرانسل اومد که صاحب این سیم کارت فوت شده و اگر اقدام به تغییر مالکیت نکنید سیم کارت مسدود میشه
من این پیام رو به دوستم فرستادم و با رفتار سرد دوستم مواجه شدم
چند هفته پیش با دوستم حرف زده بودیم و خیلی گرم باهام صحبت کرد و من اونروز بود که این درخواست رو از خدا کردم که اگر قراره با این دوستم ،دوستیمون ادامه پیدا کنه ،یک سری رفتارهاش رو یا اصلاح کنه و یا خودت هرکاری دوست داری بکن و به عهده خدا گذاشتم
و این درخواست من بود که سبب این اتفاق که الان تعریف میکنم و چند ماهه تو رد پاهام درموردش ننوشتم ، انگار الان زمانش بود
وقتی دوستم با من سرد صحبت کرد ،من کمی تا حدودی شاخکام تیز بود و پیام خدا رو دریافت کردم و فهمیدم که خودت درخواست کردی و جهان هستی طبق فاصله ای که تو از مدار دوستت گرفتی ،با این اتفاق میخواد ارتباط بینتون رو حذف کنه
من هی به دوستم گفتم میشه بری سیم کارت رو به نام من بزنی ،چون من شماره رو به مشتریام و به خیلی جاها دادم که الان کارم مونده و همه مشتریام به این شماره ام پیام میدن
دیدم دوستم هی امروز و فردا میکنه و کم کم دیگه جوابمم نداد و من با اینکه متوجه قضیه شده بودم ولی میگفتم نه جواب میده
ولی جواب نداد
در صورتی که خودم درخواست کرده بودم از خدا
تا اینکه شنبه بعد کلاس رنگ روغنم رفتم خدمات ایرانسل تجریش و سوال کردم و گفتن که هیچ کاری نمیتونن انجام بدن اگر قبل مسدود شدن میرفتم میشد تغییر بدن به نام من بشه سیم کارت ولی الان که من رفتم و مسدود شده ممیشه کاری کرد و باید دوستم اقدام کنه که دوستم هم اقدام نمیکنه و شماره بعد چند ماه خود به خود واگذار میشه به فرد دیگه از طریق ایرانسل
و من تو رد پای روز شنبه نوشتم که انقدر فکرم مشغول بود و داشتم فکر میکردم که اشتباهی تو پله برقی مترو تجریش ، به جای اینکه برم سمت پله برقی پایین ،مستقیم رفتم سمت پله برقی که میومد بالا و اونجا شوکی بهم وارد شد که طیبه چیکار داری میکنی
به خاطر یه سیم کارت انقدر به فکر رفتی که متوجه نیستی کجا داری میری؟؟؟؟
یه جورایی شرک هم بود چون یه سری افکار داشتم که سبب شرک شدن و سیم کارت رو و این شماره رو سبب رسیدن به یه سری چیزا میدونستم
در صورتی که خدا انقدر بزرگه و داناتر از من و علمش بی نهایته ،که من ذره ای از علمش رو نمیدونم ، و خدا بی نهایت طریق داره که منو به خواسته هتم برسونه
پس این سیم کارت رو باید رها کنم و الکی خودمو درگیر نکنم
اونجا بود که گفتم خدایا منو ببخش اصلا هرچی تو بگی
من الان به دوستم زنگ میزنم
که رو پله برقی بودم و داشتم با خدا حرف میزدم که یهویی شنیدم نه ،الان وقتش نیست
گفتم چشم و رفتم خونه
امروز صبح که بیدار شدم حس کردم که میتونم الان به دوستم زنگ بزنم
به خواهرم گفتم تو با شماره ات به دوستم زنگ میزنی ،دوستم جواب منو نمیده
وقتی زنگ زدم و دوستم سلام داد گفتم سلام خوبی
یهویی دیدم قطع کرد و بهش پیام دادم که چرا جواب نمیدی و چی شده
که خیلی با حالت غریبه گونه نوشت من نمیتونم کاری بابت سیم کارت انجام بدم و جوری رفتار کرد که این پیامو رسوند که دیگه به من زنگ نزن
اولش چند دقیقه اول ناراحت شدم و یاد تک تک روزایی افتادم که تو این سالا باهم دوست بودیم ،ولی بعد مدام به خودم یادآوری کردم که طیبه جای هیچ گونه ناراحتی وجود نداره
تو باید خوشحال باشی
چون درخواست کردی و خدا کاری کرد که دوستت خودش بخواد دیگه با تو حرف نزنه
و مگه درخواست تو این نبود؟؟؟ پس برای چی ناراحتی ؟؟؟؟؟
یه ذره از ناراحتیم برای این بود که من شماره مو به یه نفر داده بودم که فقط این شماره رو داشت ولی بعد بهم گفته شد که ببین طیبه رها کن
خدایی که قدرتمنده خودشم بلده چجوری تو رو به خواسته هات برسونه و من خیلی سریع با گوش دادن به فایلای استاد حالم و احساسمو سعی کردم خوب کنم و توجه و تمرکزم رو به زیبایی های اطرافم بدم
و گفتم اصلا دیگه برام مهم نیست این خط ایرانسل نشد یکی دیگه میخرم و استفاده میکنم و گفتم خدایا فردا میرم خدمات ایرانسل میپرسم اگر نشه دیگه پیگیرش نمیشم هر چی تو بگی همون بشه
و من شروع کردم به تمیز کردن اتاقم و سپاسگزاری کردم که تونستم خیلی سریع به مسیر خدا برگردم
جالبه اگر این مساله قبل آگاهیم رخ میداد و یکی از دوستام باهام صحبت نمیکرد خیلی ناراحت میشدم و بهم میریختم و بارها میگفتم، ولی الان تنها چیزی که میگفتم این بود که
خودم مسئول این اتفاق بودم و خودم بودم که با باورهام و تغییرم مدارم رو تغییر دادم و طبیعیه که جهان هستی این اتفاق رو رقم بزنه
و من گفتم خدایا ،شماره دوستمو دیگه پاک میکنم از گوشیم و پاک کردم
وقتی پاک کردم، به خدا گفتم یه نشونه بهم بده که قلبمو آروم کنی
و داشتم تو اینستاگرام اکسپلور رو میدیدم یه آیه نوشته شده بود توجهمو جلب کرد
و تو چرا وقتى به باغ خود درآمدى نگفتى که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوه اى نیست ؟ اگر تو مرا از خود به مال و فرزند کمتر دانى
اینو درک کردم که باید رها بشم و شرکی که ورزیدم رو توحیدی بشه و در عمل نشون بدم و سریع حالمو سعی کردم خوب کنم
و طبق گفته استاد در این فایل
خودم مسئول زندگیم هستم پس خودمم میتونم برای اصلاحش قدم بردارم
و خداروشکر میکنم که کمکم میکنه تا سریع به مسیرش برگردم
دیشبم یادم رفت بنویسم سه تا بوم زیر سازی کرده بودم برای نقاشی جدید که رنگ روغن رو به رنگ شناسی رفتیم و از این هفته ، یعنی از 7 مهر ماه کارایی که نقاشی میکشیم با رنگ روغن رنگیه
و خیلی خوشحالم
وقتی کارای اتاقمو انجام دادم، امروز ظهر یکی از خانما اومد و بافتنیایی که بافته بود تحویل داد و پولشو پرداخت کردم
اصلا نفهمیدم کی کارآفرین شدم
امروز هدایتی به چند تا فایل گوش دادم که تو یکی از فایلا استاد میگفت که از کوچیک شروع کنید
تگر یک نفر کارمند دارید کم کم بیشترش کنید و یهویی از بیشتر نیروی کار نگیرید
و من شکر میکنم که الان چند نفر برای من کارای بافت گیره سرارو انجام دادن تا من درستشون کنم و جمعه برم جمعه بازار
اینبار با کارتخوان میرم و خیلی خیلی خوشحالم
که نتایج رو دارم میبینم و سعی میکنم بیشتر قدم هام رو بردارم وعمل کنم
و بعد از ظهر هم قرار بود برای خواهرم بیارن و تحویل بدن که من رفتم دیدم چجوری بافتن و برگشتم خونه و باخواهرم رفتیم دوشنبه بازار و خرید کردیم
که بی نهایت حس خوبی داشتم و ساعت 8 بارون بارید و خیلی خیلی زیبا بود و بهشتی
امروز صبح وقتی بیدار شدم با یه عکس مواجه شدم رو تخت داداشم
دیدم دو تا ورق، داره برق میزنه و دیدم که عکس دو تا ماشین گرون قیمت طوسی رنگکه اسم هیچ کدومو نمیدونستم ولی اینو میدونستم که گرون قیمت و زیبا هستن ، داداشم چسبونده به بالای تختش و ماشینشو که چند روز پیش فروخت ،و تقریبا ده روز پیش داشتیم حرف میزدیم در مورد قانون سلامتی استاد داشتم باهاش حرف میزدم که بهم گفت منم میخوام ماشینایی که دوست دارم داشته باشم رو چاپ کنم و بزنم به دیوار اتاقم
و من تحسینش کردم که به خواسته هاش فکر میکنه و تلاش میکنه
امروز خیلی روز خوبی بود
چسبوندن عکس ماشینا که داداشم دیشب چسبونده بود ، و من صبح زود دیدمشون ، منو یاد پاورپوینتی که به حالت صفحه ای تو گوگل درایو نوشتم چند ماه پیش ،انداخت و رفتم نگاه کردم و وقتی نگاه میکردم به عکس ها و نوشته هام حس بسیار خوبی داشتم که دارمشون و واقعا حس داشتن درمن بود
حتی من ماشین دنا و kmc رو با چند تا ماشین خارجی دیگه تو اون پاورپوینت گذاشتم عکسشونو
از روزی که من عکسارو گذاشتم تو گوگل درایوم ،خونه مون دو تا در داره چون آپارتمانیه و بزرگه
از هر دو سمت دراش که میرم یه kmcمشکی همیشه نگه میداره جلو درخونه مون و یه دنای مشکی وایمیسته که با هر بار دیدنشون بی نهایت سپاسگزاری میکنم از خدا و میگم خدایا شکرت
بارها شده که بلند ذوق کردم و گفتم ماشین منه و سپاسگزاری کردم از خدا
حتی ماشینای بلوکای اطرافمون که نگه میدارن جلو در خونه مون به طرز شگفت انگیزی 4 یا یه وقتایی بیشتر ،تعدادماشینایی که پلاکشون عدد 74 رو داره کنار خونه ما نگه میدارن
و همه اینا یعنی وقتی باور به چیزی داشته باشی خیلی سریع رخ میده برات
و من سعی میکنم با دیدن اینا یادآوری کنم به خودم که طیبه خدا هر آنچه که در آسمان و زمین هست مسخر تو کرده
پس از مسیر تکاملت لذت ببر که همه خواسته هاتو با سپاسگزاری عمیق و احساس خوب ،داری در همین لحظه
و من بی نهایت خدارو سپاسگزارم به خاطر داشتن همه آنچه بهم عطا کرده
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
امروز درمورد کارتخوانم هم پیگیری کردم که گفتن برای من ارسال نشده و برای خواهرم ارسال شده و با اینکه باهم سفارش داده بودیم به صورت جدا ارسال شده
و باید بیشتر دقت کنم به الگوهای تکرار شونده که چرا کارهای من در انجام شدنشون به طرق مختلف به تعویق میفتن ؟؟
و درست پیش نمیره
از خدا کمک میخوام که مسیر پیدا کردن الگوی تکرار شونده رو برای من هموار کنه تا باورهای قدرتمند کننده رو تکرار کنم
و عمل کنم به آگاهی ها
و خداروشکر میکنم که شرکت کارتخوان که از اونجا خریدیم تو شهر گرگان بود و مادرم رفته گرگان خونه آبجیم و بهش گفتم بره حضوری تحویل بگیره
و مادرم اینا امشب به بار اتوبوس دادن که فردا صبح تا 9 میرسه و میرم ترمینال تهران پارس و از اونجا میگیرم
کارتخوان خواهرمم رسیده اداره پست تهران و ان شاء الله فردا اونم میرسه
بی نهایت از خدا سپاسگزارم که بهم کارتخوان رو داد تا فروشم آسان تر و آسان تر بشه و بی نهایت ثروت به حسابم واریز بشه و با کمال میل و با اشتیاق حتی مشتاقم تا مالیات این ثروت عظیم رو پرداخت بکنم و با عشق مشتاقم تا پرداخت کنم
و خوشحالم از اینکه نگاهم به مالیات دادن تغییر کرده
حتی این چند هفته رو اولین فکری که میکردم میگفتم اول سهم 10 درصد خدا رو باید بذارم کنار بعد
و الان علاوه بر سهم 10 درصد خدا
بلگه با ثروت بی نهایتی که به حسابم واریز میشه آمادگی کامل دارم تا مالیاتش رو پرداخت بکنم
خدایا شکرت
امروز وقتی رفتیم بیرون و خواستیم برین دوشنبه بازار و خرید کنیم ،از خدا نشونه خواستم و وقتی برگشتم دوباره عددای 74 و 974 رو خدا بهم نشونه داد و بهم گفت آرام باشه به وقتش رخ میده
حتی اگر سیم کارت نداشته باشی ،رخ خواهد داد به وعده ای که دادم عمل میکنم
فقط تو بندگی کن و لذت ببر و آرام باش
خدایا بی نهایت شکرت
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
الهی صد به هزار مرتبه شکر که دارم روی باورهام کار میکنم
ذهن من هر روز در معرض یک سری افکار و باورهای اشتباه قرار میگیره و من هر روز باید روی ذهنم کار بکنم را که اگر ذهنم رو به حال خودش رها بکنم دوباره برمیگرده به همون باورهای قبلی
خیلی جالبه و خیلی منطقیه من وقتی که در رابطه با موضوعات مختلف زندگی به این نتیجه میرسم که باید هر روز یه سری کارها رو انجام بدم چرا از این موضوع غافل میشم
دلیلش اینه که وقتی که فرض مثال اتاقم کثیف میشه بعد از یک مدت که تمیزش نمیکنم اون کثیفیه به چشم میاد ولی وقتی که افکار منفی به ذهنم غالب میشه و برمیگردم به همون پیش فرضهای قبلی اون افکار به چشمم نمیاد البته اگر خیلی زرنگ باشم میتونم نشونهها رو ببینم که دارم به یک سری تضادها برخورد میکنم
اما خوب متاسفانه کثر ماها این تضادها رو نشونه نمیبینیم که روی ذهنیتمون کار بکنیم بلکه این تضادها رو میندازیم گردن جامعه میندازیم گردن خانواده میندازیم گردن دولت و مسئولان حکومتی
چقدر قشنگ گفتی استاد که ما خالق 100 اتفاقات زندگیمون هستیم و این باید توی ذهنمون حک بشه و الگوهاش باید دیده بشه الگوهای فوق العاده مثل شما که نگاه توحیدی داشتند و این مسیر رو طی کردن
خیلی ساده من وقتی که یک روز کفشمو دستمال نکشم قطعاً خاکی میشه و من هر روز باید کفشمو دستمال بکشم تا تمیز و نو باقی بمونه
من هر روز باید اتاقمو تمیز بکنم من هر روز باید ظرفها رو بشورم من هر شب باید بخوابم تا بدنم انرژی بگیره و در طول روز انرژی لازمو داشته باشم برای انجام کارها
من هر روز باید غذا بخورم برای اینکه بدنم انرژی داشته باشه
من هر روز باید حمام بکنم تا بدنم خشک بود تمیز باقی بمونه
وقتی که من برای تمیز نگه داشتن اتاقم تمیز نگه داشتن بدنم تمیز نگه داشتن ظرفهای غذام انرژی جسمانی و و و یک سری کارها رو باید هر روز انجام بدم رو تیم وار س چرا روی ذهنیتم کار نمیکنم چیزی که مهمترین بخش زندگی منه که تمام آینده من برمیگرده به افکار امروز من و یه جورایی بزرگترین سرمایهگذاری همین سرمایهگذاریه
ذهن من هر روز نیاز داره که به وسیله فایلها به وسیله شکرگزاری به وسیله تمرکز و توجه روی نکات مثبت برنامهریزی بشه تا یه آینده زیبا بسازم
من بیشتر از هر زمان دیگهای نیاز دارم به شنیدن این فایلها نیاز دارم به شکرگزاری من نیاز دارم که با علی کوچولوی وجودم آشتی بکنم نیاز دارم که به من برتر خودم نزدیک بشم من هر روز نیاز دارم که قدرتهای خودم رو به یاد خودم بیارم من نیاز دارم هر روز که فراوانیها را تایید بکنم
من نیاز دارم که هر روز به خودم یادآوری بکنم که این من هستم که خالق 100 اتفاقات زندگی خودم هستم من مسئولیت تمام زندگیمو بر عهده میگیرم
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش و همه دوستان پرتلاش
الهی شکرت واقعاً شکر بابت این محتوای بسیار ارزشمند
امروز اتفاقی میخواستم یه یلم از بارون بزارم استوری اینستاگرامم که یهو با پست استاد روبرو شدم که داشت در مورد این دوره فوق العاده صحبت میکرد
استاد جان سپاسگزارم ازت بابت این دوره که به صورت هدیه قراردادی داخل سایت و از خانم شایسته عزیز بسیار ممنونم که این دوره رو با حساسیت و نهایت لطف برامون آماده کردن
خیلی صحبتهای ارزشمندی داخل این فایل بود که من واقعاً بهش نیاز داشتم و میخوام که یه داستانی رو براتون تعریف کنم
حقیقت من آدمی بودم که و یعنی هستم ام توی ذهنم از پدرم گله داشتم که اون باید یه سری چیزها رو برای من درست بکنه یا همش فکر میکردم که اگر وضعیت پدرم بهتر از این بود قطعاً من الان میتونستم نتایج بهتری بگیرم شاید وضعیتم از اینی که هست خیلی بهتر میشد لی خب یه چیزی در درونم فریاد میزد که داری مسیر رو اشتباه میری یه چیزی درونم میگفت که نمیتونه این درست باشه تو خالق زندگیتی ولی واقعاً یه جایی به سطوح اومدم و سر سفره به خانوادهام گفتم من نمیدونم چرا با وجود اینکه این همه تلاش میکنم اما باز همون نتیجه دلخواه رو نمیگیرم هنوز یه سرمایهای که قابل لمس باشه برای خودم ندارم
من دقیقاً باید چیکار بکنم شکرگزاری میکنم روی باورام کار میکنم اما اون نتیجهای که باید رو نمیگیرم از یه جایی به بعد گفتم بابا شاید واقعاً یه چیزی بیرون از من باید تغییر بکنه که من شرایطم تغییر بکنه یعنی این باور در من داشت سست میشد که آقا این من هستم که خالق 100 درصد اتفاقات زندگیمم
شاید اگر این باور در من شکل بگیره که من خالق 100 درصدم وضعیتم تغییر بکنه شاید دلیل اینکه وضعیتم همونی بوده که هست یلش فقط و فقط برمیگرده به این باور که من دارم شرک میورزم
خدا جونم هدایتم کن که من هم مثل استادم بتونم یکتاپرست باشم
امروز همکارمون اومد در مورد حمله اسرائیل صحبت کرد و داشت فحش میداد به نظام و اینکه چقدر اینها پلیدند چقدر اینها با سیاستن فلان و فلان و فلان اگر زمانی شاه بود الان خیلی شرایط بهتر بود شاهداشت به روستاییا میرسید و از روستا شروع کرده بود به آباد کردن و از اینجور حرفا
من خودم متوجه شدم که اون حرفا داره روی من تاثیر میذاره یعنی من هر چقدر که از سایت و دوستان عزیزم کامنتهاشون دور باشم راحت تر تاثیر میگیرم از حرفهای دیگران
من گاهی اوقات فکر میکنم که پدرم الان دو تا ماشین داره چرا نباید یکیشو به من بده که ازش استفاده بکنم و گاهی هم به خاطر این تفکر ازش تنفر به دل گرفتم اما نگاه توحیدی اینه که من باید روی خودم حساب بکنم و دست و پام که نشکسته میتونم اون ماشینی که خودم میخوام رو خریداری بکنم
درسته تا به امروز شاید تلاشهای زیادی کردم که به ثمر نشسته اما این دلیل نمیشه که از اینجا به بعد شرایط تغییر نکنه را قطعاً میتونه تغییر بکنه و پایان شب سیاه سپید است
تنها چیزی که من باید در خودم تقویت بکنم امید و این روحیه منظم بودن و هدفمند زندگی کردن و برای تک تک ثانیههای زندگیم هدف داشته باشم یادم از همکارمون پرسیدم که اگر بخوای چکیده این چند سال زندگیت رو به من بگی و منو یه راهنمایی بکنی تا بتونم مسیر رو بهتر طی بکنم مسیر تکاملم رو من چطور باید زندگی بکنم و چه دیدگاهی داشته باشم
اون اشاره کرد به ساعت روی دیوار و به من گفت که این ساعت رو میبینی عقربهاش رو نگاه کن سعی کن از اون عقربه عقب نمونی و من از اون روز به بعد هر کاری که باید انجام بدم در طول روزم رو یادداشت میکنم و انجامشون میدم و تیک میزنم دیگه اجازه نمیدم زمان از زیر دستم در بره ص واسه تک تک سونیام برنامه دارم اهداف بلند مدتم رو میبینم و اونا رو به اهداف کوتاه مدت تبدیل میکنم به حدی که به انجام دادن یک سری وظایف در طول روز برسه و من با انگیزه و عشق انجامش میدم چون به این درک رسیدم که زندگی مسیر و من باید از این مسیر لذت ببرم یا به عبارتی خوشبختی مسیر نه مقصد
من چند روزی هست که دارم روی روابطم کار میکنم روی روابط عاطفیم روابطم با آدمهای اطرافم و میبینم که شرایط چطور داره تغییر میکنه وقتی که من روی نکات مثبت آدمها تمرکز میکنم هر چقدر که افسار ذهن رو ول بکنم و اجازه بدم که برای خودش فکر بکنه و از اونجایی که پیش فرضهای ذهنم در مورد نکات منفی آدمها فکر میکنه قطعاً روابطم هم همون روابط بیماریزا که قبلاً داشتم همون میشه
حقیقت اینه که وقتی که ما مقصر رو کس دیگهای میکنیم و میگیم اگر فلانی جور دیگهای بود جور دیگهای رفتار میکرد الان من هم بهتر از این میتونستم عمل بکنم حس آرامش بهمون دست میده اما به قول استاد ن فقط ما را از میلیونها میلیون دلار ثروت دور میکنهما باید این نگاه را در خودمون تقویت بکنیم که تنها و تنها و تنها من هستم که خالق زندگی خودمم من هستم که تاثیرگذارم من میکلاننج زندگی خودمم من شاهکار زندگی خودمم من پادشاهم من بهترینم من میتونم من به دستش میارم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم
از خداوند یاری میطلبم که بنویسم آنچه را که باید طبق قولی که به خودم دادم باید هر روز تا آخر دوره کامنت بزازم دیشب یادم رفت و امروز باید دو تا کامنت بنویسم نجواها اجازه نوشتن به من را نمیدن روز اول دوره حال خوبی داشتم ولی الان کمی نجواها احساسم را جابجا کرده ولی گفتم بزار انجامش بدم توکل به خدا
ذهن من زمانی که با استاد آشنا شدم بعد از مدت کوتاهی خیلی مقاومتی کم سد درباره این اصل اساسی که ما خالق تمام تجربیات زندگیمون هستیم مدتی با این باور که داشت در من شکل میگرفت کیف نیکردم اما بعد از مدتی فرکانس من دوباره اومد پایین که فکر میکنم اصلی ترین دلیل پایین اومدن فرکانس من که هر روز حال منو پایین تر میاورد عدم درک و عمل به قانون تکامل و عزت نفس پایین بود مدتی گذشت من حتی از آموزه ها دور شدم ولی همش میخاستم دوباره برکردم دوباره باور کنم الان در شرایطی هستم که مقاومت کمی دارم که هر اتفاق ناخوشایندی را دارم تجربه میکنم علتش خودم بودم اما مقاومت زیادی دارم که باور کنم میتونم زندگی و شرایط دلخواهم را خلق کنم اینکه باور کنم میتونم به حال خوب پایدار برسم مثلا یه روز خوبم چند روز بد
دیروز بهتر بودم ولی امروز باز احساسم بالا پایین شد
اما توکل به خدا مبخام کمکم کنه این پوره را با کیفیت و تعهد انجام بدم نه اینکه فقط فایل بشنوم ولی نتونم عمل کنم نتونم حالم را خوب کنم
به امید خدا امشب بعد از گوش دادن به فایل گام دو و نوشتنش میام کامنت میزارم
خدایا مرا از مسیر آسان از این حال به ارامش برسان به ارامش پایدار که نیاز به خوردن قرص و دارویی نباشه حالم وابسته و بود و نبود کسی نباشه
خدایا مرا آسان کن برای دریافت خوشبختی ها شادیها نعمت ها
عاشق جمله بالا هستم که هر وقت استاد میگه حسم خوب میشه.
سلام به استاد عزیز،مریم جان و بچه های سایت
گام اول
من این پروژه رو باتوکل به خدا شروع کردم ،هرچی که تو این لایو به نظرم مهم بود اینجا مینویسم البته یه دفتر برداشتم و این لایو توش نوشتم و ان شاءالله بقیه لایوها رو هم تو دفترم مینویسم.
_ما نگاهمون به خدا مثل یک آدم که عصبانی میشه ناراحت میشه ،میخواد حال آدم بگیره،در صورتیکه اینجوری نیست ،خدا یه سیستم، یه انرژی.پاسخ فرکانسهای مارو به ما داره میده.
_یه موضوعی که اصل اصل اصل همه چی هست ؛
من مسئول زندگی خودم هستم.
_خودمون میتونیم زندگیمون تغییر بدیم ،این قدرت خودمون ،این توانایی خودمون ،به خدا اگه بدونید شما چه توانایی دارید،چه قدرتی دارید،فقط بهونه ها رو بزارین کنار.
_اگر یک اتفاق یکسان نتیجه متفاوت برای دو گروه فکری آدم به وجود میاره باید فکر کنیم به این قضایا. باید فکر کنیم که نکنه داستان چیز دیگه ای.
_بچه ها این تفکر سم براتون،اینها تله هست،که دیگران وظیفه دارن زندگی من تغییر بدن ،نماینده مجلس و پدر و مادر و……این دو قرون دو زارهایی که فکر میکنید از این طریق میتونه بهتون کمک بشه جلوی میلیون ها میلیون دلار ثروت درآینده ازتون میگیره.
_تفکر بیماری زا نمیخواد مسئولیت زندگی خودش به عهده بگیره.
_تمام آدمهای موفق، تمام آدمهای خوشبخت، تمام آدمهای ثروتمند اولین ویژگی که در خودشون ایجاد کردن اینه که آقا منم که باید مسئولیت کارهام به عهده بگیرم،منم که باید مسئلم حل کنم.
_کسی که بنده خوبی باشه،بندگی خودش بکنه برای خداوند،خداوند همه کار براش میکنه.
_این جمله طلایی یادت باشه:اگه داری مثل بقیه فکر میکنی ،اگر داری مثل بقیه عمل میکنی،مثل بقیه نتیجه میگیری.
اگر میخوای متفاوت نتیجه بگیری باید متفاوت فکر کنی و متفاوت عمل کنی.
سلام به استاد و الگوی عزیزم و سلام به مریم بانوی شایسته خواهر عزیزم و سلام به دوستان هم مدار عزیزم
1. خداوند یک سیستم هست که پاسخ فرکانس های ما رو در هر لحظه میدهد
2. طوفان سیل زلزله باعث شده انسان در طول تاریخ رشد کنه به راه حل ها فکر کنه و اجراشون کنه و باعث خیر هستند
3. ما هر اختراع و اکتشافی رو که میبینیم به خاطر وجود تضادها و مشکلات بوده و مشکلات مسئله ها و تضاد ها جزئی از سیستم هستند و باعث گسترش خیر و گسترش میشوند
4. مسئول زندگی ما و تاثیرگذار در شرایط زندگی ما خودمان به صورت 100%هستیم چه خواسته ها و چه ناخواسته ها
5. ما باید این نگاه که یک نفر دیگه باید زندگی من رو تغییر بده و متحول کنه رو باید کامل بریزیم دور این شرک است
6. این قدرت و توانایی خودمان است که میتوانیم زندگیمون رو متحول کنیم فقط باید بهانه ها رو بزاریم کنار
7. اگر یک اتفاق یکسان برای دو گروه متفاوت با تفکرات متفاوت نتایج متفاوت رقم میزند باید به این قضایا فکر کنیم و به قول قرآن تعقل کنیم
8. افکار و باور ها و منطق های ما شرایط و آینده ما رو میسازد و ما الان در حال زندگی کردن افکار گذشته خود هستیم این قانون است
9. اگر من به خدای خودم به توانایی های خودم به نیروی درونی خودم تکیه کنم میتونم تمام عمرم رو در بهترین هتل ها به صورت دائمی زندگی و تجربه کنم توی هر نقطه از این کره خاکی که بخوام میتونم سفر کنم و لذت ببرم و مدام ثروتمند و ثروتمند تر بشوم و ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به رضایت خداوند از من بنده صالح است
10. به این موضوع باید فکر کنم چرا یکسری افراد توی هر دوره ریاست جمهوری دارن همیشه مینالن و شرایطشون مدام بد و بدتر میشود و یک سری ها در هر شرایطی دارن در هر شرایطی دارن مدام ثروتمند تر شادتر و خرسند تر میشوند و همیشه راضی و سپاسگزار هستند
11. مشکلات و مسئله های مارو خودمان باید حل کنیم و این توانایی رو ما داریم و منجی و نجات دهنده ای خارج از ما وجود ندارد و منتظر یک منجی بودن شرک است
12. همه چیز از فکر شروع میشود وقتی ما افکارمون رو کنترل میکنیم به راه حل های درست و ساده و آسان هدایت میشویم به صورت تکاملی به ایده های کارا و آسان هدایت میشویم طبق قانون تکامل هی راه حل های ساده تر آسان تر یا کیفیت تر آرام آرام نتایج بهتر و بهتر رخ میدهند
13. اگر ما صبور باشیم و اجازه بدیم افکار جدیدمون قدرت بگیرن و عمل کنیم به دانسته ها و الهاماتمون نتایج هم قدم به قدم بهتر و با کیفیت تر میشوند طبق قوانین خداوند لاجرم
14. ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
15. ما از هر طرف که به شرایط زندگی مون که نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شرایط زندگی مون رو خودمون به صورت 100% داریم شکل میدهیم
16. کسی که بنده خوبی باشد و بندگی اش رو بکند خداوند عالم همه کار برایش میکند به آسانی
17. اگر ما بنده خوبی باشیم خداوند خوب بلد است کارش رو انجام بدهد
18. ما اگر مثل بقیه فکر کنیم مثل بقیه عمل کنیم مثل بقیه هم نتیجه میگیریم
19. اغلب مواقع نقطه مقابل تفکر اکثریت جامعه تفکر و باور درستی است
20. همه چی خداست همه چی توحید و توکل است
21. کسی که به خدا ایمان داشته باشد کاری به حرف مردم ندارد و راه درست رو میرود و نتیجه دلخواهش رو دریافت میکند لاجرم
22. اگر توحید در وجود ما بیشتر شود نحوه فکر کردن عمل کردن و نتایج ما متحول میشود لاجرم 100% طبق قانون
23. من اگر خودم و خدای خودم رو بیشتر بشناسم بقیه چیزها خودش خودبه خود درست میشود
24. بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی خودمان یعنی ما توحید عملی داریم و در مسیر درست هستیم
25. مردم رو ول کنید خودتون و مسیرتون رو درست کنید خداوند همه چیز رو مسخر شما میکند
26. ما نگرانی بیرونی اصلا نباید داشته باشیم ما روی درون خودمان کار میکنیم هر روز و بیرون از ما همه چیز خودش درست و مورد پسندمان میشود چون خداوند کارها را آسان برای ما انجام میدهد
سلام به دوستان عزیزم ، استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربان
بریم که جلسه اول رو داشته باش
از خداوند بی نهایت سپاس گزارم که به این آگاهی ها هدایت شدم و این دانش بر جان و زندگی ام روان گشت.
همه ی آدم ها مثل هم فکر نمی کنند و لازم هم نیست که چنین باشند ؛ هرکس نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و زیبایی دنیا به دلیل همین تفاوت هاست .
پس نه لازمه کسی منو تغییر بده و همچنین لازمه من کسی رو تغییر بدم.
جهان در مدیرت عالی و بی نقص خداوند جلو می ره و هرکس که بخواد هدایت میشه اون هم به بهترین مسیرهای خداوند و نعمت و ثروت وارد زندگیش می شه.
ذهن ما در مسائل ناخواسته به سمتی میره که انگار خداوند از روی خصومت شخصی و میل باطنی خواسته که فلان اتفاق بد بیوفته و همیشه از خداوند گله داریم و همه ی تقصیر را گردن خداوند می اندازیم .
چون اون مدیره دیگه از اون بالا حواسش هست پس اگه اینطوریه چرا منو ول کرده ؟
او فقط مدیره و به چیزی که بهش میدی پاسخ می ده ، حتی پاسخی بهتر از چیزی که فرستادی چون قوانینی که برجهان حاکم کرده به سمتی پیش میره که به خوبی ها پاداش بیشتری تعلق بگیره.
“هرکس نیکی آورد ، پس برایش ده برابر مثل آن است و هرکس بدی آورد پس جز همانند آن کیفر نمی بیند و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.” (انعام-60)
ستمی در کار نیست فقط کار بد تو به عنوان خواسته به خودت پاسخ داده شده است .
” ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو”
هر مسئله ی ناخواسته سیل ، زلزله ، فقر ، تحریم و … در نتیجه باعث شده جهان و افراد خواسته هایی داشته باشند که نیاز های آن ها در زمینه های نامبرده مرتفع بشه . خواسته های پس از برخورد به تضاد به جهان ارسال میشه و مدیریت محترم کیهان پاسخ میده و رشد صورت میگیره چه در بعد فردی چه در بعد کیهانی ؛ جهان و افراد در سطح بهتری قرار میگیرند و این تضاد پس از یک دیدگاه صحیح از یک عامل از بین برنده به یک خیر و برکت و عامل رشد و حرکت تبدیل می شود .
این ها زمانی رخ می دهد که مسائل را حل شدنی ببینی و بدانی خواسته هایت توسط قدرت یکتا و بزرگی اجابت می شود که کارش حتمی و بی نقص است .
آن هم به شرط ایمان ، توکل و تسلیم بودن در برابر خداوند.
اینکه بدانی او از درونت و خواسته هایت بسیار بهتر از تو و هرکس دیگری آگاهی دارد و بسیار بسیار بهتر از تو نیز میتواند زندگی را در همه ی ابعاد مدیریت کند .
به نوعی تو “روی دوش خداوند” می نشینی و کیف می کنی و اجازه می دهی خداوند این پدر مهربان در زندگی ات خدایی کند.
مسئولیت زندگی ات به عهده بگیر .
نه پدر، نه دولت ، نه جامعه و … و نه هیچکس مسئول زندگی تو نیست .
تویی که بی چون و چرا نقشه ی زندگی را طرح میکنی .
به عنوان مسئول زندگی خودت تسلیم حق باش.
تسلیم نیرویی که این جهان را آفریده ، شکل داده ، اندازه داده و هدایت می کند .
“به یقین هدایت کردن بر عهده ی ماست ” (لیل 12)
یکی از وظایف خداوند در قبال همه ی موجودات هدایت است. این واژه اینقدر برای ذهن من گم است که هرچقدر میگردم چیزی نمی یابم زیرا چیزی نبوده که در سالهای گذشته ی دور زندگی ام به عنوان یک اصل مهم زندگی در هیچ جایی به ان اشاره شده باشد.
ولی وقتی با قلبم آن را حس میکنم سراسر گواه و شاهد بر صدق این قانون الهی است .
برای اینکه قدرت زندگی ات را به دست بگیری باید در ذهنت قدرت را از دیگران بگیری و قدرت را به خدایی بدهی که تنها مدیر و تنها قدرت خیر همه ی جهان هاست .
که قوانین جهان را جوری نهاده که من با توجه به افکارم و کانون توجه ام می توانم بی چون و چرا و بی هیچ شرطی شرایط زندگی ام را رقم بزنم .
به من قدرتی داده که می توانم زندگی ام را بسازم و این قدرت خلق زندگی من فقط در دسترس من می باشد ولاغیر .مگر اینکه من خودم نا آگاهانه و اشتباهی این قدرت را به دیگران داده باشم.
آن وقت چه بدانم و ندانم بنده ی دیگران و ترس از رفتار خوب و بد آن ها هستم و هرچه بیشتر از معبود اصلی و اصل خودم دور می شوم.
گاهی یک اتفاق یکسان برای یک جامعه می افتد مثلا افزایش قیمت دلار ، ولی نتایج یکسان نیست برای همه؛ یکسری از این افزایش قیمت صاحب نعمت می شوند و یکسری هر روز فشار بیشتری را متحمل می شوند .
در ظاهر ستمی روا شده ولی از دید قانون الهی یکسری این ستم را نپذیرفتن ، زیرا قدرت خلق جریان زندگیشان را منوط به هیچ اتفاق بیرونی نکرده اند و باور دارند همیشه در هر زمان می توانند ثروت بسازند و خداوند نیز در پاسخ به زندگی آن ها ثروت بیشتری وارد می کند.
یکسری هم پذیرفتن که مورد ظلم قرار گرفته اند و قدرت خلق جریان زندگیشان را به شرایط متحمله از جامعه گره زده اند . در صورتی که ستم اصلی که اتفاق افتاده ، ظلمی بوده که با دادن قدرت به غیر خدا به خود کرده اند و نا آگاه هستند .
زیرا تسلیم این جریان نبوده که با قدرتی طرف هستند که در زیر خاک ، در آسمانها و در اعماق دست نایافتنی دریاها به موجودات روزی می دهد. این خداوند وجودش سراسر فراوانی است و نعمت هایش بی شمار و بیش از اندازه ی همه ی موجودات هستی می باشد .
“و اگر آنان تورات ، انجیل و آنچه از سوی پروردگارشان بر آن ها نازل شده برپا می داشتند ؛ از آسمانها و زمین روزی می خوردند. جعی از آن ها معتدل و میانه رو هستند ، ولی بیشترشان اعمالشان بد است.” (مائده-66)
آیات کتاب های آسمانی مگر جز هدایت خداوند است؟
مگر پایه ی همه تعالیمشان “توحید و تسلیم به حق” نیست ؟؟
باور عدم فراوانی و دهندگی خداوند یکی از باورهای مخربی است که از ابتدای خلقت در داستان آدم و حوا ، هابیل و قابیل به چشم میخورد و خداوند با بیان این قصه ها خواستار آگاه شدن ما از این ترمز و باور مخرب است.
“بگو تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند…”(یونس-58)
درک من از معنی فضل ، فراوانی و از رحمت دهندگی بی چون و چرای خداوند است.
وقتی قدرت را به خدا می دهی و افکارت خداگونه تر می شود ، توحیدی تری می شوی و … از همان جایی که هستی شرایط طبق قانون خداوند آرام آرام و با توجه به تغییر تو برایت تغییر میکند.
لباس کمی بهتر ، موبایل کمی بهتر، درآمد کمی بیشتر و … .
جوری آرام و ملو جلو می رود که شاید در کوتاه مدت متوجه نشی ، اما در دراز مدت شباهتی به ادم قبل نخواهی داشت .
نیاز به کار بزرگی نیست ، فقط باید تسلیم خداوند باشی و ازین تسلیم به احساس خوب دائمی برسی و در آن بمانی .
در سوره ی حمد یا فاتحه که کلید گشایش قران است آمده که مسیر مستقیم که هرکس در آن در آید نعمت داده می شود ، مسیر کسانی است و کسانی به آن هدایت می شوند که تنها خدا را می پرستند و تنها از او یاری می جویند .
اینکه خداوند در قرآن گفته همه ی گناهان جز شرک را می بخشم ، داره به تو یاد می ده که ت قدرت خلق زندگیت رو از طرف من داری حالا میری قدرت رو میدی به یکی دیگه ، با من شریکش قرار می دی و با این کارت خداوند رو در وجود کم قدرت می کنی خب پس خودت باید بدونی که دیگه چقدر این کار بده که خدای مهربان میگه نابخشودنیه .
همه آدم که نتایج بهتر ار نُرم جامعه میگیرند په بدونن چه ندونن با هر دینی قدرت خلق زندگی رو در وجودشون به خدا دادند و اگر هم چنین نباشه در وهله ی اول به دیگران باج ندادن و بنده ی دیگری نبودن .
در هر حال آدمی که قدرت را به خداوند میده از همانجایی که هست درهای زندگی به روش باز می شن .
اگر هم نیاز باشه ادم بره جایی برای نعمت بیشتر یا کاری کنه هدایت الهی اون رو هدایت میکنه.
احساس لیاقت در خواسته ها نیز یکی از عواملی است که تمایز می دهد چیزی را بخواهیم یا نخواهیم .
وقت خودمان را حتی لایق درخواست کردن نمی بینیم چه انتظاری داریم که خداوند برایمان کاری کند.
او مدیر هست ولی تو درخواستی نداری ، چرا ؟ چون احساس لیاقت نمی کنی که فلان آزادی ها رو داشته باشی .
پس وقتی چیزی را به جهان ندادی چه پاسخی را انتظار می کشی؟
بپذیر که چه خوب و چه بد خودت این زندگی را ساختی و وقتی این رو بپذیری ، قدرت خلق زندگی رو به دست خودت گرفتی .
و این احساس ناتوانی را باید همراه داشته باشی که بی هدایت خدا و استفاده از آگاهی او نمی توانی با عقل خودت زندگی خوبی را تجربه کنی.
احساس عجز در برابر قدرت یکتای جهانیان بزرگترین دستاورد هر انسان است و پایه های خداگونه شدن بر این ستون بنا می شود.
اینکه قدرت او را باور داری ، اینکه او باتو صحبت می کند ، اینکه او تورا جلو می برد ، اینکه او عالم ترین است ، اینکه او به همه ی شرایط در لحظه آگاه است و بی نهایت باور های قدرتمند کننده درباره خداوند ، مدیر و فرمانروای جهان ها که هرچه تسلیم وی باشی و با این باورها با نیرویی که اصل وجود توست یکی شوی و هم سو باشی و بگذاری برایت خدایی کند.
کدام مدیری در کره ی زمین است که بیشترین و سخت ترین وظایف را داشته باشد ؟؟؟
هر مدیری که دیده اییم فقط و فقط از پرسنل درخواست دارد و کار می خواهد و پرسنل جوابگوی مدیر هستند .
چند بار می تونی از مدیرت در خواست حقوق کنی ؟ هر روز می تونی؟
تو با مدیری طرفی که تو ازش کار میخوای ، تو بهش میگی برات چیکار کنه و اونم چیزی جز تسلیم جریان الهی بودن از تو نمیخواد .
فقط میخواد تو این رود زیبا روی اب رها باشی و سوت بزنی و خودش ببرتت دریا .
بهونه های زندگی رو بذار کنار ، تو مسئولی پس زندگیت رو اونجوری که میخوای خلق کن ؛ از هرجهت نه فقط مالی ، از جهت روابط ، سلامتی ، آزادی مالی ، زمانی و مکانی و … .
بهونه ها عوامل بیرونی هستند که قدرت رو از تو میگیرند .
توحید رو در زندگیت به راه بیانداز.
توحید یعنی گرفتن قدرت از همه کس و همه چیز و دادن بی چون و چرا و غیر قابل مذاکره ی اون به خداوند اون هم در هر لحظه
اگه بین دوتا شرکت برای کار مردد باشی کدوم رو انتخاب می کنی ؟
با درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همچنین تمامی دوستان حاضر در سایت عباسمنش.
استاد خیلی سپاسگزارم بابت راه اندازی این پروژه عالی و ضروری، هر چقدر این مطالب تکرار و گفته بشه باز هم کمه. این همه سال افرادی مثل شما دارن تلاش میکنن و آگاهی رو انتقال میدن بازهم افراد زیادی اصلا نمی دونن داستان چیه !
و به قول استاد:
تفاوت خیلی زیاد و بزرگی هست بین افرادی که آگاهانه طبق قوانین زندگی می کنن با افرادی که نا آگاهن نسبت به این قوانین. واقعاً تفاوت زیادی هست.
به لطف خدای مهربان از گام اول شروع میکنم و دوباره گوش میدم گام به گام میرم جلو… انقدر هیجان و اشتیاق داشتم چند دقیقه فقط از فایل رو گوش کردم گفتم اول بیام تشکر کنم از استاد و خانم شایسته بابت این حرکت به موقع و زیبا.
و من با کمال میل گوش و جان میسپارم به حرفهای شما، نه اینکه مثل خیلی از مردم امروزه غرق در اخبارها هستند و تمام و کمال برده ی ناخواسته ها شدن.
به نام او که تنها حقیقت این جهان است ، معبود بی همتا
ردپای گام اول :
امروز این قسمت از حرف استاد یه کد خیلی زیبایی رو برای من باز کرد که کلی ذهن من رو به خودش مشغول کرد ، فرمودن :
ما بنده ی خوبی باشیم خدا خداییشو خوب بلده مشکل اینجاست که ما بنده ی خوبی نیستیم
به این فکر کردم که بنده ی خدا بودن یعنی چی دقیقا چطوری میشه بنده ی خوب تری باشیم در عین حال که یقین دارم بنده ی خوبی بودن به انجام دادن یکسری اعمال دینی نیست خیلی مفهوم عمیق تری داره از جنس ایمان و توکل
به محض پرسیدن سوال در ذهنم جواب به زیبایی بهم الهام شد
داستان حضرت ابراهیم زمانی که میخواستن ایشون رو به آتش بیندازند و فرشته جبرئیل آنگاه که ابراهیم(ع) را با منجنیق پرتاب کرده بودند، با او در هوا برخورد کرد و گفت: ای ابراهیم! آیا خواسته ای داری؟
ابراهیم(ع) گفت: از تو درخواستی ندارم؛ امّا از پروردگار جهانیان، چرا.
سریع به خودم گفتم جواب سوالت اینه بنده ی خوبی باشیم یعنی این ، یعنی اینکه تو در اون لحظه ایی که چیزی نمونده سوزانده شوی و یکی از مقرب ترین فرشته های پروردگار که هرکسی یقین داره به قدرتش به اینکه از جانب پروردگار اجازه ی کمک کردن داره بیاد و بخواد کمکت کنه ولی تو بگی نه نیازی نیست پروردگار من نزدیکه و خودش از خواسته ی من آگاهه
خدای من خدای من چقدر باید انسان موحدی باشی که به این درجه از ایمان و اعتماد به پروردگارت برسی چقدر باید توحید توی قلب تو پررنگ باشه که حتی دست کمک فرشته رو رد کنی بگی خداوندِ من آگاهه و قدرت نجات من رو داره
بنده بودن یعنی این ، بنده بودن یعنی اعتماد داشتن به رب در هر شرایطی یعنی توکل داشتن فقط به رب ، این یعنی بنده ی خوبی بودن برای پروردگاری که عاشقانه بنده ی خودش رو دوست داره و هرکاری برای اون انجام میده و فقط توقع داره که تویه بنده در هر شرایطی فقط روی خودش حساب کنی تا زندگیت رو گلستان کنه
این قشنگترین و واضح ترین جوابی بود که دریافت کردم ، اونقدر که سزاوارشی شکرت معبود بیهمتای من الهی صدهزار مرتبه شکرت رب یکتا که به این زیبایی هدایتم کردی متوجه بشم چطوری میتونم بنده ی خوبی باشم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 9 مهر رو با عشق مینویسم
من مسئولیت صد در صد زندگیم رو خودم می پذیرم
گام اول خانه تکانی ذهن
الان فهمیدم چرا خدا 5 مهر بهم گفت برگرد و از گام اول خانه تکانی درست و اصولی گوش بده و به نجوای ذهنت گوش نده که میخواد با حرفاش تو رو به عجله بندازه که با بقیه دوستان که گام به گام میان ،بخوای رقابت کنی
رقابتی وجود نداره
این تویی که هر روز نسبت به دیروزت پیشرفت میکنی و اگر بیشتر عمل کنی بیشتر نتیجه میگیری
من امروز مدام در این فکر بودم که فایل گام اول رو گوش بدم و وقتی بعد از ظهر گوش دادم دیدم دقیقا این فایل برای این لحظه و امروز من بود
از اول تا آخر فایل
اگر ایرادی بوده در زندگیم در من بوده ،در نگاهم بوده ،در باورهای من بوده
هر اتفاقی تو زندگی من میفته به خاطر افکارمه ، دقیقه 14 از فایل
دقیقا همینطوره ،من ماه هاست ،هر بار با شنیدن این آگاهی ها در همه جنبه ها یه جور دیگه درک میکنم و آگاهیای فایل هارو دریافت میکنم
افکار و باور های شما اتفاقات اطرافتونو رقم میزنن
من اینو عمیقا فهمیدم امروز
و میخوام درموردش بنویسم
چند ماه پیش من با دوستم ،که از زمان اول دبیرستان باهم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم ،داشتم صحبت میکردم و دقیقا زمانی بود که به فایلای استاد عباس منش گوش میدادم
که استاد میگفت وقتی شروع به تغییر میکنید و مدارتون عوض میشه ،خود به خود جهان هستی ،خدا ، یه سری آدما رو از زندگیتون حذف میکنه و نیازی به این نیست که شما کاری انجام بدین
من درمورد این دوستم داشتم فکر میکردم و میگفتم خدایا من که دیگه رفتارامو اصلاح کردم و نمیخوام تمرکزمو به نکاتی که ناخوبه بدم و دیگه سعی میکنم از دیگران صحبت نکنم و بدیاشونو نگم ، و دوستم چون میخواست ازدواج کنه بهم زنگ میزد و باهم کلی صحبت میکردیم
و بهم میگفت طیبه من مثل دخترایی که بعد ازدواج با دوستاشون قطع ارتباط میکنن نیستم تو فرق داری با همه ، و خیلی برام عزیزی ولی چون یه سری کاراشو از اول دوستیمون دوست نداشتم و حتی روی من هم تاثیر گذاشته بود این درخواست رو کردم از خدا
من که وارد سایت عباس منش شدم و تلاش میکنم تغییر کنم پس چرا هنوز دوستم تغییر نکرده
و اونجا بود که گفتم خدایا اگر قراره با دوست چندین ساله ام که از سال 85 تا 1403 که تقریبا 18 ساله با هم دوستیم و یه سری رفتاراشو هیچ وقت دوست نداشتم کاری کن که اگر قراره ارتباطمون کم بشه ،خودت دست به کار شو
و با اینکه چند سالی بود خیلی کمتر شده بود حرف زدنمون با هم و از وقتی اومدیم تهران دیگه همدیگه رو کمتر دیدیم
و کمتر باهم تلفنی صحبت کردیم
دو سه باری تنهایی اومد تهران و باهم رفتیم مشهد و قم و خونه ما مهمون بود و پدرش اعتماد داشت به ما
همین دوستم برای من دو تا سیم کارت داد اونموقع ،همون سالای 89 بود فکر کنم که ایرانسل به نام پدرش بود و رایتل به نام خودش و وقتی دید میخوام سیم کارت بخرم گفت من دارم بیا به تو بدم استفاده کن
الان که دارم به رفتارای اون زمانم فکر میکنم میبینم اون زمان طبق باورای محدودی که داشتم نمیخواستم خط تلفن همراه به اسم خودم باشه و فقط یه خط رو که همراه اول بود به اسم خودم گرفته بودم
و سیم کارتایی که بهم داد رو استفاده کردم تقریبا حدود 14 سال شده
وقتی ما اومدیم تهران بعد چند سال ،آخر سال 98 پدرش فوت کرد
اون زمان من اصلا متوجه نشدم و نمیدونستم که خط ایرانسل پدرش دست من هست و ممکنه بعدا مسدود بشه و یا کار نکنه
چند سال گذشت تا اینکه امسال پیامی از ایرانسل اومد که صاحب این سیم کارت فوت شده و اگر اقدام به تغییر مالکیت نکنید سیم کارت مسدود میشه
من این پیام رو به دوستم فرستادم و با رفتار سرد دوستم مواجه شدم
چند هفته پیش با دوستم حرف زده بودیم و خیلی گرم باهام صحبت کرد و من اونروز بود که این درخواست رو از خدا کردم که اگر قراره با این دوستم ،دوستیمون ادامه پیدا کنه ،یک سری رفتارهاش رو یا اصلاح کنه و یا خودت هرکاری دوست داری بکن و به عهده خدا گذاشتم
و این درخواست من بود که سبب این اتفاق که الان تعریف میکنم و چند ماهه تو رد پاهام درموردش ننوشتم ، انگار الان زمانش بود
وقتی دوستم با من سرد صحبت کرد ،من کمی تا حدودی شاخکام تیز بود و پیام خدا رو دریافت کردم و فهمیدم که خودت درخواست کردی و جهان هستی طبق فاصله ای که تو از مدار دوستت گرفتی ،با این اتفاق میخواد ارتباط بینتون رو حذف کنه
من هی به دوستم گفتم میشه بری سیم کارت رو به نام من بزنی ،چون من شماره رو به مشتریام و به خیلی جاها دادم که الان کارم مونده و همه مشتریام به این شماره ام پیام میدن
دیدم دوستم هی امروز و فردا میکنه و کم کم دیگه جوابمم نداد و من با اینکه متوجه قضیه شده بودم ولی میگفتم نه جواب میده
ولی جواب نداد
در صورتی که خودم درخواست کرده بودم از خدا
تا اینکه شنبه بعد کلاس رنگ روغنم رفتم خدمات ایرانسل تجریش و سوال کردم و گفتن که هیچ کاری نمیتونن انجام بدن اگر قبل مسدود شدن میرفتم میشد تغییر بدن به نام من بشه سیم کارت ولی الان که من رفتم و مسدود شده ممیشه کاری کرد و باید دوستم اقدام کنه که دوستم هم اقدام نمیکنه و شماره بعد چند ماه خود به خود واگذار میشه به فرد دیگه از طریق ایرانسل
و من تو رد پای روز شنبه نوشتم که انقدر فکرم مشغول بود و داشتم فکر میکردم که اشتباهی تو پله برقی مترو تجریش ، به جای اینکه برم سمت پله برقی پایین ،مستقیم رفتم سمت پله برقی که میومد بالا و اونجا شوکی بهم وارد شد که طیبه چیکار داری میکنی
به خاطر یه سیم کارت انقدر به فکر رفتی که متوجه نیستی کجا داری میری؟؟؟؟
یه جورایی شرک هم بود چون یه سری افکار داشتم که سبب شرک شدن و سیم کارت رو و این شماره رو سبب رسیدن به یه سری چیزا میدونستم
در صورتی که خدا انقدر بزرگه و داناتر از من و علمش بی نهایته ،که من ذره ای از علمش رو نمیدونم ، و خدا بی نهایت طریق داره که منو به خواسته هتم برسونه
پس این سیم کارت رو باید رها کنم و الکی خودمو درگیر نکنم
اونجا بود که گفتم خدایا منو ببخش اصلا هرچی تو بگی
من الان به دوستم زنگ میزنم
که رو پله برقی بودم و داشتم با خدا حرف میزدم که یهویی شنیدم نه ،الان وقتش نیست
گفتم چشم و رفتم خونه
امروز صبح که بیدار شدم حس کردم که میتونم الان به دوستم زنگ بزنم
به خواهرم گفتم تو با شماره ات به دوستم زنگ میزنی ،دوستم جواب منو نمیده
وقتی زنگ زدم و دوستم سلام داد گفتم سلام خوبی
یهویی دیدم قطع کرد و بهش پیام دادم که چرا جواب نمیدی و چی شده
که خیلی با حالت غریبه گونه نوشت من نمیتونم کاری بابت سیم کارت انجام بدم و جوری رفتار کرد که این پیامو رسوند که دیگه به من زنگ نزن
اولش چند دقیقه اول ناراحت شدم و یاد تک تک روزایی افتادم که تو این سالا باهم دوست بودیم ،ولی بعد مدام به خودم یادآوری کردم که طیبه جای هیچ گونه ناراحتی وجود نداره
تو باید خوشحال باشی
چون درخواست کردی و خدا کاری کرد که دوستت خودش بخواد دیگه با تو حرف نزنه
و مگه درخواست تو این نبود؟؟؟ پس برای چی ناراحتی ؟؟؟؟؟
یه ذره از ناراحتیم برای این بود که من شماره مو به یه نفر داده بودم که فقط این شماره رو داشت ولی بعد بهم گفته شد که ببین طیبه رها کن
خدایی که قدرتمنده خودشم بلده چجوری تو رو به خواسته هات برسونه و من خیلی سریع با گوش دادن به فایلای استاد حالم و احساسمو سعی کردم خوب کنم و توجه و تمرکزم رو به زیبایی های اطرافم بدم
و گفتم اصلا دیگه برام مهم نیست این خط ایرانسل نشد یکی دیگه میخرم و استفاده میکنم و گفتم خدایا فردا میرم خدمات ایرانسل میپرسم اگر نشه دیگه پیگیرش نمیشم هر چی تو بگی همون بشه
و من شروع کردم به تمیز کردن اتاقم و سپاسگزاری کردم که تونستم خیلی سریع به مسیر خدا برگردم
جالبه اگر این مساله قبل آگاهیم رخ میداد و یکی از دوستام باهام صحبت نمیکرد خیلی ناراحت میشدم و بهم میریختم و بارها میگفتم، ولی الان تنها چیزی که میگفتم این بود که
خودم مسئول این اتفاق بودم و خودم بودم که با باورهام و تغییرم مدارم رو تغییر دادم و طبیعیه که جهان هستی این اتفاق رو رقم بزنه
و من گفتم خدایا ،شماره دوستمو دیگه پاک میکنم از گوشیم و پاک کردم
وقتی پاک کردم، به خدا گفتم یه نشونه بهم بده که قلبمو آروم کنی
و داشتم تو اینستاگرام اکسپلور رو میدیدم یه آیه نوشته شده بود توجهمو جلب کرد
سوره کهف آیه 39
وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَکَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ إِن تَرَنِ أَنَا۠ أَقَلَّ مِنکَ مَالࣰا وَوَلَدࣰا
و تو چرا وقتى به باغ خود درآمدى نگفتى که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوه اى نیست ؟ اگر تو مرا از خود به مال و فرزند کمتر دانى
اینو درک کردم که باید رها بشم و شرکی که ورزیدم رو توحیدی بشه و در عمل نشون بدم و سریع حالمو سعی کردم خوب کنم
و طبق گفته استاد در این فایل
خودم مسئول زندگیم هستم پس خودمم میتونم برای اصلاحش قدم بردارم
و خداروشکر میکنم که کمکم میکنه تا سریع به مسیرش برگردم
دیشبم یادم رفت بنویسم سه تا بوم زیر سازی کرده بودم برای نقاشی جدید که رنگ روغن رو به رنگ شناسی رفتیم و از این هفته ، یعنی از 7 مهر ماه کارایی که نقاشی میکشیم با رنگ روغن رنگیه
و خیلی خوشحالم
وقتی کارای اتاقمو انجام دادم، امروز ظهر یکی از خانما اومد و بافتنیایی که بافته بود تحویل داد و پولشو پرداخت کردم
اصلا نفهمیدم کی کارآفرین شدم
امروز هدایتی به چند تا فایل گوش دادم که تو یکی از فایلا استاد میگفت که از کوچیک شروع کنید
تگر یک نفر کارمند دارید کم کم بیشترش کنید و یهویی از بیشتر نیروی کار نگیرید
و من شکر میکنم که الان چند نفر برای من کارای بافت گیره سرارو انجام دادن تا من درستشون کنم و جمعه برم جمعه بازار
اینبار با کارتخوان میرم و خیلی خیلی خوشحالم
که نتایج رو دارم میبینم و سعی میکنم بیشتر قدم هام رو بردارم وعمل کنم
و بعد از ظهر هم قرار بود برای خواهرم بیارن و تحویل بدن که من رفتم دیدم چجوری بافتن و برگشتم خونه و باخواهرم رفتیم دوشنبه بازار و خرید کردیم
که بی نهایت حس خوبی داشتم و ساعت 8 بارون بارید و خیلی خیلی زیبا بود و بهشتی
امروز صبح وقتی بیدار شدم با یه عکس مواجه شدم رو تخت داداشم
دیدم دو تا ورق، داره برق میزنه و دیدم که عکس دو تا ماشین گرون قیمت طوسی رنگکه اسم هیچ کدومو نمیدونستم ولی اینو میدونستم که گرون قیمت و زیبا هستن ، داداشم چسبونده به بالای تختش و ماشینشو که چند روز پیش فروخت ،و تقریبا ده روز پیش داشتیم حرف میزدیم در مورد قانون سلامتی استاد داشتم باهاش حرف میزدم که بهم گفت منم میخوام ماشینایی که دوست دارم داشته باشم رو چاپ کنم و بزنم به دیوار اتاقم
و من تحسینش کردم که به خواسته هاش فکر میکنه و تلاش میکنه
امروز خیلی روز خوبی بود
چسبوندن عکس ماشینا که داداشم دیشب چسبونده بود ، و من صبح زود دیدمشون ، منو یاد پاورپوینتی که به حالت صفحه ای تو گوگل درایو نوشتم چند ماه پیش ،انداخت و رفتم نگاه کردم و وقتی نگاه میکردم به عکس ها و نوشته هام حس بسیار خوبی داشتم که دارمشون و واقعا حس داشتن درمن بود
حتی من ماشین دنا و kmc رو با چند تا ماشین خارجی دیگه تو اون پاورپوینت گذاشتم عکسشونو
از روزی که من عکسارو گذاشتم تو گوگل درایوم ،خونه مون دو تا در داره چون آپارتمانیه و بزرگه
از هر دو سمت دراش که میرم یه kmcمشکی همیشه نگه میداره جلو درخونه مون و یه دنای مشکی وایمیسته که با هر بار دیدنشون بی نهایت سپاسگزاری میکنم از خدا و میگم خدایا شکرت
بارها شده که بلند ذوق کردم و گفتم ماشین منه و سپاسگزاری کردم از خدا
حتی ماشینای بلوکای اطرافمون که نگه میدارن جلو در خونه مون به طرز شگفت انگیزی 4 یا یه وقتایی بیشتر ،تعدادماشینایی که پلاکشون عدد 74 رو داره کنار خونه ما نگه میدارن
و همه اینا یعنی وقتی باور به چیزی داشته باشی خیلی سریع رخ میده برات
و من سعی میکنم با دیدن اینا یادآوری کنم به خودم که طیبه خدا هر آنچه که در آسمان و زمین هست مسخر تو کرده
پس از مسیر تکاملت لذت ببر که همه خواسته هاتو با سپاسگزاری عمیق و احساس خوب ،داری در همین لحظه
و من بی نهایت خدارو سپاسگزارم به خاطر داشتن همه آنچه بهم عطا کرده
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
امروز درمورد کارتخوانم هم پیگیری کردم که گفتن برای من ارسال نشده و برای خواهرم ارسال شده و با اینکه باهم سفارش داده بودیم به صورت جدا ارسال شده
و باید بیشتر دقت کنم به الگوهای تکرار شونده که چرا کارهای من در انجام شدنشون به طرق مختلف به تعویق میفتن ؟؟
و درست پیش نمیره
از خدا کمک میخوام که مسیر پیدا کردن الگوی تکرار شونده رو برای من هموار کنه تا باورهای قدرتمند کننده رو تکرار کنم
و عمل کنم به آگاهی ها
و خداروشکر میکنم که شرکت کارتخوان که از اونجا خریدیم تو شهر گرگان بود و مادرم رفته گرگان خونه آبجیم و بهش گفتم بره حضوری تحویل بگیره
و مادرم اینا امشب به بار اتوبوس دادن که فردا صبح تا 9 میرسه و میرم ترمینال تهران پارس و از اونجا میگیرم
کارتخوان خواهرمم رسیده اداره پست تهران و ان شاء الله فردا اونم میرسه
بی نهایت از خدا سپاسگزارم که بهم کارتخوان رو داد تا فروشم آسان تر و آسان تر بشه و بی نهایت ثروت به حسابم واریز بشه و با کمال میل و با اشتیاق حتی مشتاقم تا مالیات این ثروت عظیم رو پرداخت بکنم و با عشق مشتاقم تا پرداخت کنم
و خوشحالم از اینکه نگاهم به مالیات دادن تغییر کرده
حتی این چند هفته رو اولین فکری که میکردم میگفتم اول سهم 10 درصد خدا رو باید بذارم کنار بعد
و الان علاوه بر سهم 10 درصد خدا
بلگه با ثروت بی نهایتی که به حسابم واریز میشه آمادگی کامل دارم تا مالیاتش رو پرداخت بکنم
خدایا شکرت
امروز وقتی رفتیم بیرون و خواستیم برین دوشنبه بازار و خرید کنیم ،از خدا نشونه خواستم و وقتی برگشتم دوباره عددای 74 و 974 رو خدا بهم نشونه داد و بهم گفت آرام باشه به وقتش رخ میده
حتی اگر سیم کارت نداشته باشی ،رخ خواهد داد به وعده ای که دادم عمل میکنم
فقط تو بندگی کن و لذت ببر و آرام باش
خدایا بی نهایت شکرت
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
سلام به استاد عزیزم
الهی صد به هزار مرتبه شکر که دارم روی باورهام کار میکنم
ذهن من هر روز در معرض یک سری افکار و باورهای اشتباه قرار میگیره و من هر روز باید روی ذهنم کار بکنم را که اگر ذهنم رو به حال خودش رها بکنم دوباره برمیگرده به همون باورهای قبلی
خیلی جالبه و خیلی منطقیه من وقتی که در رابطه با موضوعات مختلف زندگی به این نتیجه میرسم که باید هر روز یه سری کارها رو انجام بدم چرا از این موضوع غافل میشم
دلیلش اینه که وقتی که فرض مثال اتاقم کثیف میشه بعد از یک مدت که تمیزش نمیکنم اون کثیفیه به چشم میاد ولی وقتی که افکار منفی به ذهنم غالب میشه و برمیگردم به همون پیش فرضهای قبلی اون افکار به چشمم نمیاد البته اگر خیلی زرنگ باشم میتونم نشونهها رو ببینم که دارم به یک سری تضادها برخورد میکنم
اما خوب متاسفانه کثر ماها این تضادها رو نشونه نمیبینیم که روی ذهنیتمون کار بکنیم بلکه این تضادها رو میندازیم گردن جامعه میندازیم گردن خانواده میندازیم گردن دولت و مسئولان حکومتی
چقدر قشنگ گفتی استاد که ما خالق 100 اتفاقات زندگیمون هستیم و این باید توی ذهنمون حک بشه و الگوهاش باید دیده بشه الگوهای فوق العاده مثل شما که نگاه توحیدی داشتند و این مسیر رو طی کردن
خیلی ساده من وقتی که یک روز کفشمو دستمال نکشم قطعاً خاکی میشه و من هر روز باید کفشمو دستمال بکشم تا تمیز و نو باقی بمونه
من هر روز باید اتاقمو تمیز بکنم من هر روز باید ظرفها رو بشورم من هر شب باید بخوابم تا بدنم انرژی بگیره و در طول روز انرژی لازمو داشته باشم برای انجام کارها
من هر روز باید غذا بخورم برای اینکه بدنم انرژی داشته باشه
من هر روز باید حمام بکنم تا بدنم خشک بود تمیز باقی بمونه
وقتی که من برای تمیز نگه داشتن اتاقم تمیز نگه داشتن بدنم تمیز نگه داشتن ظرفهای غذام انرژی جسمانی و و و یک سری کارها رو باید هر روز انجام بدم رو تیم وار س چرا روی ذهنیتم کار نمیکنم چیزی که مهمترین بخش زندگی منه که تمام آینده من برمیگرده به افکار امروز من و یه جورایی بزرگترین سرمایهگذاری همین سرمایهگذاریه
ذهن من هر روز نیاز داره که به وسیله فایلها به وسیله شکرگزاری به وسیله تمرکز و توجه روی نکات مثبت برنامهریزی بشه تا یه آینده زیبا بسازم
من بیشتر از هر زمان دیگهای نیاز دارم به شنیدن این فایلها نیاز دارم به شکرگزاری من نیاز دارم که با علی کوچولوی وجودم آشتی بکنم نیاز دارم که به من برتر خودم نزدیک بشم من هر روز نیاز دارم که قدرتهای خودم رو به یاد خودم بیارم من نیاز دارم هر روز که فراوانیها را تایید بکنم
من نیاز دارم که هر روز به خودم یادآوری بکنم که این من هستم که خالق 100 اتفاقات زندگی خودم هستم من مسئولیت تمام زندگیمو بر عهده میگیرم
دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش و همه دوستان پرتلاش
الهی شکرت واقعاً شکر بابت این محتوای بسیار ارزشمند
امروز اتفاقی میخواستم یه یلم از بارون بزارم استوری اینستاگرامم که یهو با پست استاد روبرو شدم که داشت در مورد این دوره فوق العاده صحبت میکرد
استاد جان سپاسگزارم ازت بابت این دوره که به صورت هدیه قراردادی داخل سایت و از خانم شایسته عزیز بسیار ممنونم که این دوره رو با حساسیت و نهایت لطف برامون آماده کردن
خیلی صحبتهای ارزشمندی داخل این فایل بود که من واقعاً بهش نیاز داشتم و میخوام که یه داستانی رو براتون تعریف کنم
حقیقت من آدمی بودم که و یعنی هستم ام توی ذهنم از پدرم گله داشتم که اون باید یه سری چیزها رو برای من درست بکنه یا همش فکر میکردم که اگر وضعیت پدرم بهتر از این بود قطعاً من الان میتونستم نتایج بهتری بگیرم شاید وضعیتم از اینی که هست خیلی بهتر میشد لی خب یه چیزی در درونم فریاد میزد که داری مسیر رو اشتباه میری یه چیزی درونم میگفت که نمیتونه این درست باشه تو خالق زندگیتی ولی واقعاً یه جایی به سطوح اومدم و سر سفره به خانوادهام گفتم من نمیدونم چرا با وجود اینکه این همه تلاش میکنم اما باز همون نتیجه دلخواه رو نمیگیرم هنوز یه سرمایهای که قابل لمس باشه برای خودم ندارم
من دقیقاً باید چیکار بکنم شکرگزاری میکنم روی باورام کار میکنم اما اون نتیجهای که باید رو نمیگیرم از یه جایی به بعد گفتم بابا شاید واقعاً یه چیزی بیرون از من باید تغییر بکنه که من شرایطم تغییر بکنه یعنی این باور در من داشت سست میشد که آقا این من هستم که خالق 100 درصد اتفاقات زندگیمم
شاید اگر این باور در من شکل بگیره که من خالق 100 درصدم وضعیتم تغییر بکنه شاید دلیل اینکه وضعیتم همونی بوده که هست یلش فقط و فقط برمیگرده به این باور که من دارم شرک میورزم
خدا جونم هدایتم کن که من هم مثل استادم بتونم یکتاپرست باشم
امروز همکارمون اومد در مورد حمله اسرائیل صحبت کرد و داشت فحش میداد به نظام و اینکه چقدر اینها پلیدند چقدر اینها با سیاستن فلان و فلان و فلان اگر زمانی شاه بود الان خیلی شرایط بهتر بود شاهداشت به روستاییا میرسید و از روستا شروع کرده بود به آباد کردن و از اینجور حرفا
من خودم متوجه شدم که اون حرفا داره روی من تاثیر میذاره یعنی من هر چقدر که از سایت و دوستان عزیزم کامنتهاشون دور باشم راحت تر تاثیر میگیرم از حرفهای دیگران
من گاهی اوقات فکر میکنم که پدرم الان دو تا ماشین داره چرا نباید یکیشو به من بده که ازش استفاده بکنم و گاهی هم به خاطر این تفکر ازش تنفر به دل گرفتم اما نگاه توحیدی اینه که من باید روی خودم حساب بکنم و دست و پام که نشکسته میتونم اون ماشینی که خودم میخوام رو خریداری بکنم
درسته تا به امروز شاید تلاشهای زیادی کردم که به ثمر نشسته اما این دلیل نمیشه که از اینجا به بعد شرایط تغییر نکنه را قطعاً میتونه تغییر بکنه و پایان شب سیاه سپید است
تنها چیزی که من باید در خودم تقویت بکنم امید و این روحیه منظم بودن و هدفمند زندگی کردن و برای تک تک ثانیههای زندگیم هدف داشته باشم یادم از همکارمون پرسیدم که اگر بخوای چکیده این چند سال زندگیت رو به من بگی و منو یه راهنمایی بکنی تا بتونم مسیر رو بهتر طی بکنم مسیر تکاملم رو من چطور باید زندگی بکنم و چه دیدگاهی داشته باشم
اون اشاره کرد به ساعت روی دیوار و به من گفت که این ساعت رو میبینی عقربهاش رو نگاه کن سعی کن از اون عقربه عقب نمونی و من از اون روز به بعد هر کاری که باید انجام بدم در طول روزم رو یادداشت میکنم و انجامشون میدم و تیک میزنم دیگه اجازه نمیدم زمان از زیر دستم در بره ص واسه تک تک سونیام برنامه دارم اهداف بلند مدتم رو میبینم و اونا رو به اهداف کوتاه مدت تبدیل میکنم به حدی که به انجام دادن یک سری وظایف در طول روز برسه و من با انگیزه و عشق انجامش میدم چون به این درک رسیدم که زندگی مسیر و من باید از این مسیر لذت ببرم یا به عبارتی خوشبختی مسیر نه مقصد
من چند روزی هست که دارم روی روابطم کار میکنم روی روابط عاطفیم روابطم با آدمهای اطرافم و میبینم که شرایط چطور داره تغییر میکنه وقتی که من روی نکات مثبت آدمها تمرکز میکنم هر چقدر که افسار ذهن رو ول بکنم و اجازه بدم که برای خودش فکر بکنه و از اونجایی که پیش فرضهای ذهنم در مورد نکات منفی آدمها فکر میکنه قطعاً روابطم هم همون روابط بیماریزا که قبلاً داشتم همون میشه
حقیقت اینه که وقتی که ما مقصر رو کس دیگهای میکنیم و میگیم اگر فلانی جور دیگهای بود جور دیگهای رفتار میکرد الان من هم بهتر از این میتونستم عمل بکنم حس آرامش بهمون دست میده اما به قول استاد ن فقط ما را از میلیونها میلیون دلار ثروت دور میکنهما باید این نگاه را در خودمون تقویت بکنیم که تنها و تنها و تنها من هستم که خالق زندگی خودمم من هستم که تاثیرگذارم من میکلاننج زندگی خودمم من شاهکار زندگی خودمم من پادشاهم من بهترینم من میتونم من به دستش میارم
الهی صد هزار مرتبه شکرت
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم
از خداوند یاری میطلبم که بنویسم آنچه را که باید طبق قولی که به خودم دادم باید هر روز تا آخر دوره کامنت بزازم دیشب یادم رفت و امروز باید دو تا کامنت بنویسم نجواها اجازه نوشتن به من را نمیدن روز اول دوره حال خوبی داشتم ولی الان کمی نجواها احساسم را جابجا کرده ولی گفتم بزار انجامش بدم توکل به خدا
ذهن من زمانی که با استاد آشنا شدم بعد از مدت کوتاهی خیلی مقاومتی کم سد درباره این اصل اساسی که ما خالق تمام تجربیات زندگیمون هستیم مدتی با این باور که داشت در من شکل میگرفت کیف نیکردم اما بعد از مدتی فرکانس من دوباره اومد پایین که فکر میکنم اصلی ترین دلیل پایین اومدن فرکانس من که هر روز حال منو پایین تر میاورد عدم درک و عمل به قانون تکامل و عزت نفس پایین بود مدتی گذشت من حتی از آموزه ها دور شدم ولی همش میخاستم دوباره برکردم دوباره باور کنم الان در شرایطی هستم که مقاومت کمی دارم که هر اتفاق ناخوشایندی را دارم تجربه میکنم علتش خودم بودم اما مقاومت زیادی دارم که باور کنم میتونم زندگی و شرایط دلخواهم را خلق کنم اینکه باور کنم میتونم به حال خوب پایدار برسم مثلا یه روز خوبم چند روز بد
دیروز بهتر بودم ولی امروز باز احساسم بالا پایین شد
اما توکل به خدا مبخام کمکم کنه این پوره را با کیفیت و تعهد انجام بدم نه اینکه فقط فایل بشنوم ولی نتونم عمل کنم نتونم حالم را خوب کنم
به امید خدا امشب بعد از گوش دادن به فایل گام دو و نوشتنش میام کامنت میزارم
خدایا مرا از مسیر آسان از این حال به ارامش برسان به ارامش پایدار که نیاز به خوردن قرص و دارویی نباشه حالم وابسته و بود و نبود کسی نباشه
خدایا مرا آسان کن برای دریافت خوشبختی ها شادیها نعمت ها
دوستتون دارم خدارو شکر که تونستم کامنت بنویسم
به نام رب که فرمانروای تمام جهانیان است
عاشق جمله بالا هستم که هر وقت استاد میگه حسم خوب میشه.
سلام به استاد عزیز،مریم جان و بچه های سایت
گام اول
من این پروژه رو باتوکل به خدا شروع کردم ،هرچی که تو این لایو به نظرم مهم بود اینجا مینویسم البته یه دفتر برداشتم و این لایو توش نوشتم و ان شاءالله بقیه لایوها رو هم تو دفترم مینویسم.
_ما نگاهمون به خدا مثل یک آدم که عصبانی میشه ناراحت میشه ،میخواد حال آدم بگیره،در صورتیکه اینجوری نیست ،خدا یه سیستم، یه انرژی.پاسخ فرکانسهای مارو به ما داره میده.
_یه موضوعی که اصل اصل اصل همه چی هست ؛
من مسئول زندگی خودم هستم.
_خودمون میتونیم زندگیمون تغییر بدیم ،این قدرت خودمون ،این توانایی خودمون ،به خدا اگه بدونید شما چه توانایی دارید،چه قدرتی دارید،فقط بهونه ها رو بزارین کنار.
_اگر یک اتفاق یکسان نتیجه متفاوت برای دو گروه فکری آدم به وجود میاره باید فکر کنیم به این قضایا. باید فکر کنیم که نکنه داستان چیز دیگه ای.
_بچه ها این تفکر سم براتون،اینها تله هست،که دیگران وظیفه دارن زندگی من تغییر بدن ،نماینده مجلس و پدر و مادر و……این دو قرون دو زارهایی که فکر میکنید از این طریق میتونه بهتون کمک بشه جلوی میلیون ها میلیون دلار ثروت درآینده ازتون میگیره.
_تفکر بیماری زا نمیخواد مسئولیت زندگی خودش به عهده بگیره.
_تمام آدمهای موفق، تمام آدمهای خوشبخت، تمام آدمهای ثروتمند اولین ویژگی که در خودشون ایجاد کردن اینه که آقا منم که باید مسئولیت کارهام به عهده بگیرم،منم که باید مسئلم حل کنم.
_کسی که بنده خوبی باشه،بندگی خودش بکنه برای خداوند،خداوند همه کار براش میکنه.
_این جمله طلایی یادت باشه:اگه داری مثل بقیه فکر میکنی ،اگر داری مثل بقیه عمل میکنی،مثل بقیه نتیجه میگیری.
اگر میخوای متفاوت نتیجه بگیری باید متفاوت فکر کنی و متفاوت عمل کنی.
ودر آخر یاد این شعر افتادم
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
سپاسگزارم از استاد عزیزم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و الگوی عزیزم و سلام به مریم بانوی شایسته خواهر عزیزم و سلام به دوستان هم مدار عزیزم
1. خداوند یک سیستم هست که پاسخ فرکانس های ما رو در هر لحظه میدهد
2. طوفان سیل زلزله باعث شده انسان در طول تاریخ رشد کنه به راه حل ها فکر کنه و اجراشون کنه و باعث خیر هستند
3. ما هر اختراع و اکتشافی رو که میبینیم به خاطر وجود تضادها و مشکلات بوده و مشکلات مسئله ها و تضاد ها جزئی از سیستم هستند و باعث گسترش خیر و گسترش میشوند
4. مسئول زندگی ما و تاثیرگذار در شرایط زندگی ما خودمان به صورت 100%هستیم چه خواسته ها و چه ناخواسته ها
5. ما باید این نگاه که یک نفر دیگه باید زندگی من رو تغییر بده و متحول کنه رو باید کامل بریزیم دور این شرک است
6. این قدرت و توانایی خودمان است که میتوانیم زندگیمون رو متحول کنیم فقط باید بهانه ها رو بزاریم کنار
7. اگر یک اتفاق یکسان برای دو گروه متفاوت با تفکرات متفاوت نتایج متفاوت رقم میزند باید به این قضایا فکر کنیم و به قول قرآن تعقل کنیم
8. افکار و باور ها و منطق های ما شرایط و آینده ما رو میسازد و ما الان در حال زندگی کردن افکار گذشته خود هستیم این قانون است
9. اگر من به خدای خودم به توانایی های خودم به نیروی درونی خودم تکیه کنم میتونم تمام عمرم رو در بهترین هتل ها به صورت دائمی زندگی و تجربه کنم توی هر نقطه از این کره خاکی که بخوام میتونم سفر کنم و لذت ببرم و مدام ثروتمند و ثروتمند تر بشوم و ثروتمند شدن تنها راه رسیدن به رضایت خداوند از من بنده صالح است
10. به این موضوع باید فکر کنم چرا یکسری افراد توی هر دوره ریاست جمهوری دارن همیشه مینالن و شرایطشون مدام بد و بدتر میشود و یک سری ها در هر شرایطی دارن در هر شرایطی دارن مدام ثروتمند تر شادتر و خرسند تر میشوند و همیشه راضی و سپاسگزار هستند
11. مشکلات و مسئله های مارو خودمان باید حل کنیم و این توانایی رو ما داریم و منجی و نجات دهنده ای خارج از ما وجود ندارد و منتظر یک منجی بودن شرک است
12. همه چیز از فکر شروع میشود وقتی ما افکارمون رو کنترل میکنیم به راه حل های درست و ساده و آسان هدایت میشویم به صورت تکاملی به ایده های کارا و آسان هدایت میشویم طبق قانون تکامل هی راه حل های ساده تر آسان تر یا کیفیت تر آرام آرام نتایج بهتر و بهتر رخ میدهند
13. اگر ما صبور باشیم و اجازه بدیم افکار جدیدمون قدرت بگیرن و عمل کنیم به دانسته ها و الهاماتمون نتایج هم قدم به قدم بهتر و با کیفیت تر میشوند طبق قوانین خداوند لاجرم
14. ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
15. ما از هر طرف که به شرایط زندگی مون که نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شرایط زندگی مون رو خودمون به صورت 100% داریم شکل میدهیم
16. کسی که بنده خوبی باشد و بندگی اش رو بکند خداوند عالم همه کار برایش میکند به آسانی
17. اگر ما بنده خوبی باشیم خداوند خوب بلد است کارش رو انجام بدهد
18. ما اگر مثل بقیه فکر کنیم مثل بقیه عمل کنیم مثل بقیه هم نتیجه میگیریم
19. اغلب مواقع نقطه مقابل تفکر اکثریت جامعه تفکر و باور درستی است
20. همه چی خداست همه چی توحید و توکل است
21. کسی که به خدا ایمان داشته باشد کاری به حرف مردم ندارد و راه درست رو میرود و نتیجه دلخواهش رو دریافت میکند لاجرم
22. اگر توحید در وجود ما بیشتر شود نحوه فکر کردن عمل کردن و نتایج ما متحول میشود لاجرم 100% طبق قانون
23. من اگر خودم و خدای خودم رو بیشتر بشناسم بقیه چیزها خودش خودبه خود درست میشود
24. بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی خودمان یعنی ما توحید عملی داریم و در مسیر درست هستیم
25. مردم رو ول کنید خودتون و مسیرتون رو درست کنید خداوند همه چیز رو مسخر شما میکند
26. ما نگرانی بیرونی اصلا نباید داشته باشیم ما روی درون خودمان کار میکنیم هر روز و بیرون از ما همه چیز خودش درست و مورد پسندمان میشود چون خداوند کارها را آسان برای ما انجام میدهد
عاشقتون هستم در پناه الله یکتا باشید
به نام خداوند مهربان
سلام به دوستان عزیزم ، استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربان
بریم که جلسه اول رو داشته باش
از خداوند بی نهایت سپاس گزارم که به این آگاهی ها هدایت شدم و این دانش بر جان و زندگی ام روان گشت.
همه ی آدم ها مثل هم فکر نمی کنند و لازم هم نیست که چنین باشند ؛ هرکس نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و زیبایی دنیا به دلیل همین تفاوت هاست .
پس نه لازمه کسی منو تغییر بده و همچنین لازمه من کسی رو تغییر بدم.
جهان در مدیرت عالی و بی نقص خداوند جلو می ره و هرکس که بخواد هدایت میشه اون هم به بهترین مسیرهای خداوند و نعمت و ثروت وارد زندگیش می شه.
ذهن ما در مسائل ناخواسته به سمتی میره که انگار خداوند از روی خصومت شخصی و میل باطنی خواسته که فلان اتفاق بد بیوفته و همیشه از خداوند گله داریم و همه ی تقصیر را گردن خداوند می اندازیم .
چون اون مدیره دیگه از اون بالا حواسش هست پس اگه اینطوریه چرا منو ول کرده ؟
او فقط مدیره و به چیزی که بهش میدی پاسخ می ده ، حتی پاسخی بهتر از چیزی که فرستادی چون قوانینی که برجهان حاکم کرده به سمتی پیش میره که به خوبی ها پاداش بیشتری تعلق بگیره.
“هرکس نیکی آورد ، پس برایش ده برابر مثل آن است و هرکس بدی آورد پس جز همانند آن کیفر نمی بیند و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.” (انعام-60)
ستمی در کار نیست فقط کار بد تو به عنوان خواسته به خودت پاسخ داده شده است .
” ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو”
هر مسئله ی ناخواسته سیل ، زلزله ، فقر ، تحریم و … در نتیجه باعث شده جهان و افراد خواسته هایی داشته باشند که نیاز های آن ها در زمینه های نامبرده مرتفع بشه . خواسته های پس از برخورد به تضاد به جهان ارسال میشه و مدیریت محترم کیهان پاسخ میده و رشد صورت میگیره چه در بعد فردی چه در بعد کیهانی ؛ جهان و افراد در سطح بهتری قرار میگیرند و این تضاد پس از یک دیدگاه صحیح از یک عامل از بین برنده به یک خیر و برکت و عامل رشد و حرکت تبدیل می شود .
این ها زمانی رخ می دهد که مسائل را حل شدنی ببینی و بدانی خواسته هایت توسط قدرت یکتا و بزرگی اجابت می شود که کارش حتمی و بی نقص است .
آن هم به شرط ایمان ، توکل و تسلیم بودن در برابر خداوند.
اینکه بدانی او از درونت و خواسته هایت بسیار بهتر از تو و هرکس دیگری آگاهی دارد و بسیار بسیار بهتر از تو نیز میتواند زندگی را در همه ی ابعاد مدیریت کند .
به نوعی تو “روی دوش خداوند” می نشینی و کیف می کنی و اجازه می دهی خداوند این پدر مهربان در زندگی ات خدایی کند.
مسئولیت زندگی ات به عهده بگیر .
نه پدر، نه دولت ، نه جامعه و … و نه هیچکس مسئول زندگی تو نیست .
تویی که بی چون و چرا نقشه ی زندگی را طرح میکنی .
به عنوان مسئول زندگی خودت تسلیم حق باش.
تسلیم نیرویی که این جهان را آفریده ، شکل داده ، اندازه داده و هدایت می کند .
“به یقین هدایت کردن بر عهده ی ماست ” (لیل 12)
یکی از وظایف خداوند در قبال همه ی موجودات هدایت است. این واژه اینقدر برای ذهن من گم است که هرچقدر میگردم چیزی نمی یابم زیرا چیزی نبوده که در سالهای گذشته ی دور زندگی ام به عنوان یک اصل مهم زندگی در هیچ جایی به ان اشاره شده باشد.
ولی وقتی با قلبم آن را حس میکنم سراسر گواه و شاهد بر صدق این قانون الهی است .
برای اینکه قدرت زندگی ات را به دست بگیری باید در ذهنت قدرت را از دیگران بگیری و قدرت را به خدایی بدهی که تنها مدیر و تنها قدرت خیر همه ی جهان هاست .
که قوانین جهان را جوری نهاده که من با توجه به افکارم و کانون توجه ام می توانم بی چون و چرا و بی هیچ شرطی شرایط زندگی ام را رقم بزنم .
به من قدرتی داده که می توانم زندگی ام را بسازم و این قدرت خلق زندگی من فقط در دسترس من می باشد ولاغیر .مگر اینکه من خودم نا آگاهانه و اشتباهی این قدرت را به دیگران داده باشم.
آن وقت چه بدانم و ندانم بنده ی دیگران و ترس از رفتار خوب و بد آن ها هستم و هرچه بیشتر از معبود اصلی و اصل خودم دور می شوم.
گاهی یک اتفاق یکسان برای یک جامعه می افتد مثلا افزایش قیمت دلار ، ولی نتایج یکسان نیست برای همه؛ یکسری از این افزایش قیمت صاحب نعمت می شوند و یکسری هر روز فشار بیشتری را متحمل می شوند .
در ظاهر ستمی روا شده ولی از دید قانون الهی یکسری این ستم را نپذیرفتن ، زیرا قدرت خلق جریان زندگیشان را منوط به هیچ اتفاق بیرونی نکرده اند و باور دارند همیشه در هر زمان می توانند ثروت بسازند و خداوند نیز در پاسخ به زندگی آن ها ثروت بیشتری وارد می کند.
یکسری هم پذیرفتن که مورد ظلم قرار گرفته اند و قدرت خلق جریان زندگیشان را به شرایط متحمله از جامعه گره زده اند . در صورتی که ستم اصلی که اتفاق افتاده ، ظلمی بوده که با دادن قدرت به غیر خدا به خود کرده اند و نا آگاه هستند .
زیرا تسلیم این جریان نبوده که با قدرتی طرف هستند که در زیر خاک ، در آسمانها و در اعماق دست نایافتنی دریاها به موجودات روزی می دهد. این خداوند وجودش سراسر فراوانی است و نعمت هایش بی شمار و بیش از اندازه ی همه ی موجودات هستی می باشد .
“و اگر آنان تورات ، انجیل و آنچه از سوی پروردگارشان بر آن ها نازل شده برپا می داشتند ؛ از آسمانها و زمین روزی می خوردند. جعی از آن ها معتدل و میانه رو هستند ، ولی بیشترشان اعمالشان بد است.” (مائده-66)
آیات کتاب های آسمانی مگر جز هدایت خداوند است؟
مگر پایه ی همه تعالیمشان “توحید و تسلیم به حق” نیست ؟؟
باور عدم فراوانی و دهندگی خداوند یکی از باورهای مخربی است که از ابتدای خلقت در داستان آدم و حوا ، هابیل و قابیل به چشم میخورد و خداوند با بیان این قصه ها خواستار آگاه شدن ما از این ترمز و باور مخرب است.
“بگو تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند…”(یونس-58)
درک من از معنی فضل ، فراوانی و از رحمت دهندگی بی چون و چرای خداوند است.
وقتی قدرت را به خدا می دهی و افکارت خداگونه تر می شود ، توحیدی تری می شوی و … از همان جایی که هستی شرایط طبق قانون خداوند آرام آرام و با توجه به تغییر تو برایت تغییر میکند.
لباس کمی بهتر ، موبایل کمی بهتر، درآمد کمی بیشتر و … .
جوری آرام و ملو جلو می رود که شاید در کوتاه مدت متوجه نشی ، اما در دراز مدت شباهتی به ادم قبل نخواهی داشت .
نیاز به کار بزرگی نیست ، فقط باید تسلیم خداوند باشی و ازین تسلیم به احساس خوب دائمی برسی و در آن بمانی .
در سوره ی حمد یا فاتحه که کلید گشایش قران است آمده که مسیر مستقیم که هرکس در آن در آید نعمت داده می شود ، مسیر کسانی است و کسانی به آن هدایت می شوند که تنها خدا را می پرستند و تنها از او یاری می جویند .
اینکه خداوند در قرآن گفته همه ی گناهان جز شرک را می بخشم ، داره به تو یاد می ده که ت قدرت خلق زندگیت رو از طرف من داری حالا میری قدرت رو میدی به یکی دیگه ، با من شریکش قرار می دی و با این کارت خداوند رو در وجود کم قدرت می کنی خب پس خودت باید بدونی که دیگه چقدر این کار بده که خدای مهربان میگه نابخشودنیه .
همه آدم که نتایج بهتر ار نُرم جامعه میگیرند په بدونن چه ندونن با هر دینی قدرت خلق زندگی رو در وجودشون به خدا دادند و اگر هم چنین نباشه در وهله ی اول به دیگران باج ندادن و بنده ی دیگری نبودن .
در هر حال آدمی که قدرت را به خداوند میده از همانجایی که هست درهای زندگی به روش باز می شن .
اگر هم نیاز باشه ادم بره جایی برای نعمت بیشتر یا کاری کنه هدایت الهی اون رو هدایت میکنه.
احساس لیاقت در خواسته ها نیز یکی از عواملی است که تمایز می دهد چیزی را بخواهیم یا نخواهیم .
وقت خودمان را حتی لایق درخواست کردن نمی بینیم چه انتظاری داریم که خداوند برایمان کاری کند.
او مدیر هست ولی تو درخواستی نداری ، چرا ؟ چون احساس لیاقت نمی کنی که فلان آزادی ها رو داشته باشی .
پس وقتی چیزی را به جهان ندادی چه پاسخی را انتظار می کشی؟
بپذیر که چه خوب و چه بد خودت این زندگی را ساختی و وقتی این رو بپذیری ، قدرت خلق زندگی رو به دست خودت گرفتی .
و این احساس ناتوانی را باید همراه داشته باشی که بی هدایت خدا و استفاده از آگاهی او نمی توانی با عقل خودت زندگی خوبی را تجربه کنی.
احساس عجز در برابر قدرت یکتای جهانیان بزرگترین دستاورد هر انسان است و پایه های خداگونه شدن بر این ستون بنا می شود.
اینکه قدرت او را باور داری ، اینکه او باتو صحبت می کند ، اینکه او تورا جلو می برد ، اینکه او عالم ترین است ، اینکه او به همه ی شرایط در لحظه آگاه است و بی نهایت باور های قدرتمند کننده درباره خداوند ، مدیر و فرمانروای جهان ها که هرچه تسلیم وی باشی و با این باورها با نیرویی که اصل وجود توست یکی شوی و هم سو باشی و بگذاری برایت خدایی کند.
کدام مدیری در کره ی زمین است که بیشترین و سخت ترین وظایف را داشته باشد ؟؟؟
هر مدیری که دیده اییم فقط و فقط از پرسنل درخواست دارد و کار می خواهد و پرسنل جوابگوی مدیر هستند .
چند بار می تونی از مدیرت در خواست حقوق کنی ؟ هر روز می تونی؟
تو با مدیری طرفی که تو ازش کار میخوای ، تو بهش میگی برات چیکار کنه و اونم چیزی جز تسلیم جریان الهی بودن از تو نمیخواد .
فقط میخواد تو این رود زیبا روی اب رها باشی و سوت بزنی و خودش ببرتت دریا .
بهونه های زندگی رو بذار کنار ، تو مسئولی پس زندگیت رو اونجوری که میخوای خلق کن ؛ از هرجهت نه فقط مالی ، از جهت روابط ، سلامتی ، آزادی مالی ، زمانی و مکانی و … .
بهونه ها عوامل بیرونی هستند که قدرت رو از تو میگیرند .
توحید رو در زندگیت به راه بیانداز.
توحید یعنی گرفتن قدرت از همه کس و همه چیز و دادن بی چون و چرا و غیر قابل مذاکره ی اون به خداوند اون هم در هر لحظه
اگه بین دوتا شرکت برای کار مردد باشی کدوم رو انتخاب می کنی ؟
قطعا اونی که معتبر تره ، پول بیشتری میسازه ، بزرگتره .
پس چرا برای کل زندگیت خدارو انتخاب نمی کنی که بنده ی اون باشی .چرا،چرا؟؟
از خودت بپرس چرا سخته ؟
چرا خدا اونقدر که باید در زندگیت قدرت نداره ، چرا ، چرا؟
در صورتی که عقلانی ترین کار وقتی می دونی چنین نیرویی هست و چه کارا که برات می کنه ، اینه که تماما تسلیمش باشی و بندگیش رو کنی.
ازین تسلیم به حال خوب برس، راضی باش، سپاس گزار باش و به چیز دیگری بیرون از خودت و خدا توجه نکن .
بدون اون آگاهه از هر ترس و نگرانیت و رفعش میکنه پس فکر نکن نمی دونه ؛ می دونه و برات خدایی می کنه .فقط اعتماد کن.
مسیر خودت رو برو ، حرف دیگران رو جدی نگیر ، راه راست بهت هر لحظه گفته می شه .
باور کن فقط خداوند این قدرت رو داره که تورو به مسیر ثروت، لذت ، سلامتی ، آزادی مالی ، آزادی مکانی ، آزادی زمانی و … هدایت کنه.
خودت رو درست کن ، خدا بیرون رو درست میکنه .دست هاش رو می فرسته تا کمکت کنن.
همونطوری که خودت بارها دست خداوند بوده ایی.
سلام مریم جان زیبا
زمانی این دوره پاکسازی، این فایل به گوشم رسید
که بعد از سالها کار روی خودم
در تضاد و انتظار با خانوادم قرار گرفتم.
اینکه چقدر جهان هوشمنده
و اینکه چقدر فایل اول منطبق بر احوالات این روزام و پاسخ روشنی بهش بود
حالم رو بهتر میکنه
نشونه ایه که بخوام دوباره مودم رو بکشم بالا..
سپاس از شما، جهان، خودآ.
با درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همچنین تمامی دوستان حاضر در سایت عباسمنش.
استاد خیلی سپاسگزارم بابت راه اندازی این پروژه عالی و ضروری، هر چقدر این مطالب تکرار و گفته بشه باز هم کمه. این همه سال افرادی مثل شما دارن تلاش میکنن و آگاهی رو انتقال میدن بازهم افراد زیادی اصلا نمی دونن داستان چیه !
و به قول استاد:
تفاوت خیلی زیاد و بزرگی هست بین افرادی که آگاهانه طبق قوانین زندگی می کنن با افرادی که نا آگاهن نسبت به این قوانین. واقعاً تفاوت زیادی هست.
به لطف خدای مهربان از گام اول شروع میکنم و دوباره گوش میدم گام به گام میرم جلو… انقدر هیجان و اشتیاق داشتم چند دقیقه فقط از فایل رو گوش کردم گفتم اول بیام تشکر کنم از استاد و خانم شایسته بابت این حرکت به موقع و زیبا.
و من با کمال میل گوش و جان میسپارم به حرفهای شما، نه اینکه مثل خیلی از مردم امروزه غرق در اخبارها هستند و تمام و کمال برده ی ناخواسته ها شدن.
« دریا شود آن رود که پیوسته روان است »
زلال، خالص و روان باشیم و در نهایت دریا میشیم.
️