live | اصل خارپشتی - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

724 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    سلام به همه

    چقدر دنبال این فایل گشتم

    دلیل داره

    امشب میخوام یکی دیگه از مقاومت هام رو بشکنم و در مورد یه موضوعی صحبت کنم

    چون میدونم به خیلی ها کمک میکنه

    فایلها برای من خواسته های دلچسبی رو زایمان میکنن

    اما در مورد این فایل

    استاد به یه سری سوالها رو ساده جواب میدن

    که برای من کار رو خیلی راحت کرد

    مثلاً من خیلی خیلی کتاب میخونم

    و همیشه هم دنبال کتاب تازه هستم

    گرچه مدتهاست ،دنبال اساتید موفقیت دیگه ای نیستم

    اما در مورد کتاب خوندن، نمیتونم جلوی خودم روبگیرم

    تغییری که کردم اینه، اگر ابتدای کتاب ببینم با صحبتهای استاد فرق داره، دیگه ادامه نمیدم

    اما تو این فایل استاد آب پاکی رو ریختن روی دست من

    و گفتن من مدتهاست دیگه کتابی نمیخونم

    منم فکر کردم دیدم اگر کتاب کمتر بخونم

    میتونم تایم بیشتری رو توسایت بگذرونم و از کامنتهای

    بچه ها استفاده کنم

    کامنتها کتابهایی هستند که در راستای فایلی که نگاه میکنم نوشته شدن

    پس قطعاً برای تثبیت باورهایی که از طریق فایل در ذهن من حک شده، بیشتر کمک میکنند

    و کتاب خوندن رو کنار گذاشتم

    استاد در این فایل از ابتدای مسیرشون توضیح میدن

    و من متوجه شدم

    مسیر همه همین هست یکی با سرعت بیشتر این مسیر رو میره یکی با سرعت کمتر

    در مورد زمان دوازده قدم که گفتن بهم الهام میشه

    میگم و میاد تو سایت

    فکر کنم استاد برای تکامل ما و رسیدن به مقصد مورد نظر حدود یکسال برنامه ریزی کرده بودند

    ایشون نمیدونستن که ما خیییلی بیشتر از اینها کار داریم

    واقعا مباحث دوره دوازده قدم برای ما انگار اولین باره گفته میشه و نه تنها با باورهای ما فرق داره

    بلکه نسبت به خیلی شون مقاومت داریم

    همینه که قدمها دیرتر از زمانیکه فرض کرده بودیم میاد

    تا ما تکامل خود رو تا حدودی طی کنیم

    مثلاً بارها در مورد مدارها صحبت کرده بودند اما مثال امواج رادیویی کاملاً برای من مشخص کرد که در مدار بودن و اتفاقهای اون مدار برامون میفته یعنی چی؟

    و تفاوت این فایل برای من با فایلهای دیگه

    انتهای این فایل یه جاده متفاوت هست

    با یه تصویر متفاوت

    از استاد که باموتور یه مسیر بسیار زیبا رو میرن

    من گاهی وقتها که میخوام ماشین مورد علاقه ام رو تجسم کنم انتهای این فایل رو میارم

    چراغها رو خاموش میکنم

    تصویرو بزرگ میکنم

    دستهام رو دوطرف صورتم میزارم که

    بجز تصویر جاده چیزی نبینم

    هدفن میزارم

    با تمرکز

    شروع میکنم به تجسم

    و جالبه که آهنگ تمام میشه

    من تمام عضله هام درد گرفته

    فکر چون به سرعت بالایی که این ماشین داره هنوز عادت نکردم (:

    این قسمت فایل خیلی به تجسم ما کمک میکنه

    نسبت به گفتن این موضوع تو سایت مقاومت داشتم

    و وقتی که مقاومتهای من برداشته میشه

    دلیل اینکه چرا مقاومت داشتم رو یادم نمیاد

    بدیهی شدن و عادی شدن همه چیز

    برای من با تکراری صورت میگیره

    که یه جورایی مثل بمباران یه قسمت از ذهن من هست

    تخریب کامل دانسته های گذشته

    و ایجاد یه باور جدید

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    Princess Ela گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    به نام خداوند قانون

    به نام خالق تمام زیبایی ها

    به نام یگانه فرمانروا

    سلام به روی پراز حس خوب و دل دریایی استادعزیزم

    وسلام به روی ماه مریم جان مهربونم و مایک پر تلاشم

    استادعزیزم

    چه کرد این قسمت…این کوهستان…این زیبایی با دل من…چه ها کرد با دل من این همه الماس هایی که از زبانتان جاری میشد

    واقعا نمیدونم چطور به کلمات بیارم نمیدونم چطور بازگو کنم که چه کرد این همه زیبایی این همه نعمت و برکات این همه آگاهی هایی که فوران میکرد از زبانتون از دلتون ااستاد عزیزم

    حرع نبود که الماس بود

    به الله طلاتر از طلا بود

    به خداوندی خدا همش گنجه گنج تر از گنجه

    که از دلتون از فرکانستون از زبانتون جاری میشد استاد نازنینم

    دل کمی خسته ام انچنان نیرو گرفت

    انچنان قوی شد انچنان پراز انگیزه شد انچنان ارام شد که هیچ چیز دیگه ای نمیتونست اینجوری ارومش کنه

    چون اینا غذای روح ماست

    چون این قانون این حس خوب این پر از الله بودن غذای روح و حتی جسم ماست

    و کاملا روح من خورد و گرفت این انرژی و غذارو

    واقعا نمیدونم چطور سپاسگذاری کنم استادعزیزم که هر جا که میرین به فکر خانوادتونم هستین و دوس دارین مام از اون لحظه لذت ببریم و شاهد زیبایی های ادن لحظات باشیم

    عاشقتونم استادجانم

    با تمام جان و دلم و روحم دارم روی خودم کار میکنم و ادامه میدهم این مسیرزیباو فوق العاده رو و باور دارم که قانون بی تغییر خداوند یگانه است مثل خودش

    ادامه خواهم داد چرا که وقتی ذوح و جسممو وکل وجودمو را به یگانه الله یکتا سپردم یعنی هر اتفاقی که در مسیر بیوفتد حتما خیریت است و به نفع ماست و خودم مسئول همه اش هستم

    یادگرفتم که با تضادهایم مثل رفیق هایم دوست باشم

    یادگرفتم که اگر این تضادها در هر موردی که باید باورهایش را درس کنم و باورهای قدرتمندکننده ی جایگزین کنم نبود

    هیچوقت خواسته هایم شکل نمیگرفت و شاید هیچوقت به موفقیت الانم نمیرسیدم

    خدایاشکرت

    واقعا خداوندم نمیدانم چطور و با چه زبانی شکرت را به جا بیاورم

    که چقدر زیبا هدایتم میکنی چقدر فوق العاده با من حزف میزنی خداوندم

    که هر روز لحظه به لحظه هدایتت رو میفرستی به سمتمون نشانه هاتو

    الهاماتت رو

    اری استاد عزیزم انسان بعضی وقتا فراموش کار میشه بعضی وقتا یادش میره که چقدر میتونه قدرتمند باشه

    یادش میره که خداوند این توانایی و قدرت خلق زندگیشو به سبک خودش بهش داده و کل جهانو در اختیارش گذاشته

    یادش میره که چقدر آسون و راحته استفاده از قانون جهان هستی

    و لازم نیس کار شاقی بکنی یادش پیره که حتی لحظه ای هم وقتمو ثانیه هامو بدون کار کردن رو باورام بدون لذت بدون حس خوب نگذرونم

    استادعزیزم عاشقتونم که چقدر زیبا و معرکه دستان خداوند برایمان هستین

    عاشقتونم به خاطر اینقد الماس گونه حرفایتان که چقدر جواب هایم درون حرفایتان ,حرفای محشرتان نهفته بود

    عاشقتونم که این مسیر رو به صورت تکاملی به بهترین شکل رفتین و دارین به صورت عالی ادامه میدین و دارین به ماهم یاد میدین که چقدر کاربا قانون ساده و اسونه و الکی به خودنون سختش نکنیم

    اری استادعزیزم

    ما هممون لایق بهترین ها هستیم

    ادامه میدهم هر لحظه بیشتر و مصمم تر و محکمتر چون لایق بهترین های جهانم

    چون میخوام یکی از دستان خداوند باشم بروی زمین و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم چون شاگرد شماییم استادعزیزم و با یاری یگانه الله ام و با عمل به گفته هاتون با درک کردن با تمام وجودم با روی خودم کار کردن با وقتمو فقط صرف تغییر باورام کردن با لذت بردن با احساس خوب مداوم داشتن

    میتوانم به امید الله شاگردی خوبی باشم استادم???

    استاد عزیزم چقدر غرق در خداهستین

    چقدر هر لحظه محو الله میشین در نگاهتون در لبخندتون ارامشی بینهایت خاص و خدایی جاریست

    شجاعت و جسور بودن برای ادامه دادن و روی خودتون کار کردت موج میزنه درونتون, قدرت و استقامت در تک تک وجودتون پیداست و این همش خداست

    تک تکش خداونده

    وایییییییی که من دیوانه شدم

    دیوانه شدم وقتی گفتین که دوست داشتم دفترمو بیارم و بشینم و بنویسم و با خداوند درمورد خواسته هام صحبت کنم

    چقدر زیبا بود این لحظه استادعزیزم پر از عشق الله

    و حالم عالی تر از عالی تر شد چقدر پراز حس الله شدم

    خدایاشکرت که هر لحظه هدایتم میکنی خدایاشکرت که نتایجم هر لحظه بهتر و بهتر میشه خدایاشکرت که هر لحظه با منی و درون منی و بامن صحبت میکنی

    عاشق این سفر شگفت انگیزمان هستم

    عاشق دوره ی 12 قدم که جان وروحم رو پرواز میده

    هرچند که جسمی در این دوره نیستم ولی روحم با شماست با تمام وجودم با شماست و انرژی و فرکانسش را دریافت میکنم…

    خدایاشکرت هزاران بار شکرت معبود مهربان من شکرت برای این همه فراوانی این همه زیبایی این همه نعمت

    چقدر عاشق این بودم که قسمت کوهستان امریکارو هم ببینم و چقدر زیبا هدایت شدیم به این مسیر

    استادعزیزم الان ویدیوتونو نگاه میکردم

    واقعا چقدر باور و ایمان مردم امریکا بالاست چقدر محکم و با استقامت و با ایمان بزرگ میکنن بچه هاشونو چقدر توکلشون بالاست

    شاید خودشون ندونن که این توکله این ایمان ولی حس درونشون این حسو فریاد میزنه….

    بعضی وقتا اونجوری میشه ..وسط مسیراون به فکرمون برسه که ول کنیم ولی اگه کل تمرکز و کانون توجهمون به زیبایی و اسونی و راحتی و عشق و حس خوب و خواسته هامون باشه اگه کل توجهمون به لذت بردن باشه و تو مسیرخواسته هامون به قول بانوی زیبایم مریم عزیزم عجله نکنیم واقعا با عشق و شورو با تمام وجود ادامه میدیم چون غیر از زیبایی چیزی نمیبینیم که

    مثل استادم که ادامه دادن و وقتی رسبدن به قوله و اون بالارو اون.زیبایی هارو دیدن گفتن چه خوب که اومدم خدایاشکر که ادامه دادم و تسلیم نشدم

    عین مسیرماست…

    و استادم عاشقتونم که با خودتون با زندگی خودتون..با لحظه به لحظاتت داری برامون درس میدی و یاد میدی بهمون…لایو که دیگه چیزی نیست در این بیابان زیباو فوق العاده ی خداوند..باورهای شما فرکانس شما کوه هارو اب میکنه چه راه هایی رو که باز نمیکنه????

    عاشقتونم استادجانم

    سایه ات همیشه مستدام باشه

    مریم عزیزم برای اینقدر زحمتی که واسه به اشتراک گذاشتن این زیبایی ها این نعمت ها ایم درس ها میکشی عاشقانه میبوسمت و عاشقتم….ما به شدت منتظر ادامه ی سفر شگفت انگیزمون هستیم…

    چون این زیبایی ها هرگز تمامی نداره و همیشه ادامه خواهد داشت…

    استاجانم ممنون و سپاسگذارم برای ویدیوهای محشرتون که باهشون زندگی میکنم من

    وقتی اینقد این مسیر زیباست اینقدر قانون زیبا عمل میکنه

    خداوند ره گشای مسیرمون باشه به سمت زیبایی های بیشتر و بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2235 روز

      الهام عزیزم دوست نازنینم

      نوشته تون حال و هوایم را خدایی کرد و چه زیباست نگاهتون و تحسین میکنم این قلم زیبا تون رو . و برایت از خداوند بهترین ها رو میخام.

      دوستت دارم تا بی نهایت دوست پر انرژی م

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2428 روز

        با جان و دل سلام عرض میکنم الهه ی مهربان من…عاشقتم دوست خوبم…خدا رو شاکرم که برای این همه مهربانی و محبتی که از جانب دوستانم دریافت میکنم و همش خداست…خداروشکر که این چنین خانواده ی زیبایی داریم که میتونیم باهم حرف بزنیم و از اگاهی های همدیکه استفاده کنیم و ب هم کمک کنیم…عاشقتم دوست خوبم…

        خدادند ره گشای مسیرت باشه به بهترین ها و زیباترین ها عشق جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2789 روز

    سلام استاد عزیز و لاولی من

    خیلی لذت بردم از این فایل زیبا. من لایو رو ندیدم خیلی خوشحال شدم توی سایت هم فایلو گذاشتین.

    همچنین سپاسگزارم که فایلها رو داخل تلگرام و اینستاگرام میذارین اینجوری هیچکدومشونو از دس نمیدیم‌. آخه تک تک این فایلا بینهایت ارزشمندن.

    استاد جون عجب جای باصفایی بود Moab Utah به چه جاهای زیبایی هدایت میشین شما از بس که تمرکز میکنین روی زیبایی هاااا. واقعا دارین به معنی واقعی زندگی میکنین!

    چقدر هنرمندانه خداوند با نیروی باد این arch های زیبا رو حکاکی کرده بود واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر که چشمان زیبامون این زیبایی ها رو میبینه.

    اینجا جون میده برای خلوت کردن با خدا. خیلی جالبه که شما با داشتن عشقی مثل خانم شایسته یه تایمی رو برای تنهایی در نظر میگیرین. این همون عشق بدون وابستگیه که خیلیا براشون عجیب و غیرقابل قبوله.

    آدم توی تنهایی بهتر میتونه تمرکز کنه روی خودش و اهدافش. مخصوصا در همچین جای دنج و ایزوله ای.

    یاد تمرین خودشناسی جلسه دوم دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها افتادم که گفتین برو تنهای تنها مطلقا تنها به خودت و اهدافت فکر کن. یادمه گفتین من هر چند یه بار این تمرینو انجام میدم. الان با چشمام دارم اینو میبینم.

    خیلی دوستون دارم کاپشنتون چقد خش خش میکرد مبارکتون باشه. رسما زمستونو آوردیناااا منم مثل شما عاشق گرمام. تهرانم شباش جدا سرد شده.

    استاد موبایلتون عجب کیفیتی داره چه قدرت زومی داره واقعا کیف کردم. هم سازندگان و هم خریدارانشو تحسین میکنم.

    استاد منم یادمه بچه بودم بابام این حدیث رو که “هیچ کاخی ساخته نمیشه مگر اینکه حق عده زیادی از مردم خورده شده باشه” از یکی از اماما نقل قول میکرد و منم باور کرده بودم ثروتمند شدن معنوی نیس. با وجود همچین باورایی چه توقعی میشه داشت؟

    خداروشکر میکنم که خداوند از طریق شما حقیقتو بهم فهموند. گرچه خیلی جای کار داره که این باورا کمرنگ بشن اما همینکه فهمیدم خودش جای شکر داره. حالا که فهمیدم باید باورش کنم باید با تکرار و استمرار آموزه های شما باور کنم که ثروتمند شدن معنویه و دارم در جهتش حرکت میکنم.

    استاد منم از پارسال که شنیدم گفتین نیازی نیس هیچ کتابی بخونین دیگه هیچ کتابی نخوندم و دارم اصل خارپشتی رو رعایت میکنم آموزه های شما کامل ترین و بهترین در جهان هست و من به این راهی که انتخاب کردم حتی یک میلیاردم درصد هم شک ندارم.

    این اطمینان منو از سردرگمی دراورده و آرامش گرفتم.

    کلی کتاب موفقیت داشتم که البته خیلی دوسشون داشتم اما همشونو به کتابخونه دانشگاه اهدا کردم و سبک شدم.

    مطمئنم که شما اصل و اساس قوانین کیهانی رو آموزش میدین و نیازی به هیچ منبع دیگه ای ندارم.

    استادجونم منم محدودیت رو نمیخوام و ارزو دارم خداوند منو به یک جای نامحدود هدایت کنه. چون فهمیدم همه چیز در این جهان نامحدود و بینهایته. خداوند نامحدود و بینهایته.

    خیلی دوستون دارم استاد عاشقتم الهی همیشه در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیز و همه همراهان

    اول یه تشکر واقعی کنم‌که این همه زیبایی رو با ما به اشتراک میذارین

    بعد از خدای خودم تشکر میکنم بابت این همه قشنگی این همه زیبایی واقعا من که دارم تو گوشی میبینم نمیتونم اون حجم از زیبایی و بزرکی و عظمت رو شکر گزار باشم

    ممنون استاد عزیز

    این فایل یه حس خیلی فوقالعاده ای داشت برام

    تا به حال تو هیچکدوم از فایل های شما تو این مدت این حس رو نداشتم انگار یه جورایی خیلی قوی ارتباط بر قرار کردم با فضا و طبیعت با شما انگار خودم اونجا بودم

    نمیدونم به خاطر رشد فرکانسی بوده یا فایل دیشب که واقعا حالمو خوب کرد و باعث شد امروز بیشتر خودمو زیر ذربین بذارم و چک کنم و مراقب باشم

    یا به خاطر این تصاویر که به وجد اومدم

    ولی خیلی یکی شدم با این فضا

    جالب اینکه برای اولین بار انگار به معنای واقعی دوس داشتن شما رو حس کردم انگار حس کردم واقعا دوستون دارم نمیدونم چرا ولی این فایل اصن بدجور دلمو برد استاد

    نمیدونم چی گفتم تا اینجای کامنت ولی قطعا من نگفتم چیزی رو همش اوست

    چند روزی هست که عجیب سعی میکنم حتی در کوچکترین کارهام ببینم خدای من چی میگه سعی میکنم بشنوم و دریافت کنم هدایت هارو

    واس همین وقتی دیدم فایل 1 ساعته گفتم ولش کن الان حسش نیست ولی بهم گفت پلی کن

    انگار حسش اومده لحظه به لحظه این فایل

    خیلی این صحنه و زیبایی و کویر رو دوس دارم و عجیب دشت و فضای باعظمت حالمو خوب میکنه

    بهم یاداوری میکنه بزرگی و عظمت خالقم رو کسی که این همه عظمت که چشم‌میبینه حتی جز کوچکی از کل هم‌نیست رو داره به زیبایی خلق میکنه و هدایت میکنه درخواست های من که جیزی نیست

    یادم میاره که منم منم نکنم و هرچه هست خودشه من در برابر این بزرگی هیچم

    برسیم به حرفای شما که چقدر قشنگ گفتین ایمان و تکاملش رو هنیشه میگفتم چرا نمیتونم مثل شما بسپارم به خودش فکر میکردم ایراد کار منه

    الان فهمیدم که باید صبر کنم و تکامل رو طی کنم نگاه به گذشته میکنم نیبینم خیلی بیشتر همه چی رو سپردم به خودش و خودمو راحت کردم

    چه خوب گفتین که مهم مسیر درست هست نه زمانش و سرعتش

    مهم مدیریت خودمونه نه عامل بیرون از ما

    بهترین تکنیک برای رشد درک درست قانونه

    بی تغییر برای همه یکسان جواب میده اگه درست اجرا بشه

    استاد خیلی کیف کردم با این فایل با شما بیشتر از همیشه و عشق بازی کردم با خدای خودم بابت این عظمت این زیبایی بی نظیر و اشک جمع شد تو چشام بابت اون چند دقیقه اخر فیلم که قشنگیارو نشون میدین

    فهمیدم که علاقم به این فضا ها خیلی بیشتر از دریا و جنگل و ایناست

    دشت و کویر یه حال خوبه دیگه داره برام خدایا شکرت که این قشنگیارو افریدی و این استاد عزیز که وسیله ای باشه تا به ما نشون بده و خواسته هامون رو بشناسیم

    در پناه خدای بزرگ شاد باشید و پیروز ️🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره حجر – آیه 99

    وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ

    و پروردگارت را تا زمانى که مرگ به سویت آید بندگى کن.

    سلام به استاد نازنینم که اصل و اساس، و ساز و کار جهان رو درک کرده و خیلی عالی داره آموزش میده

    سلام به مریم بانوی زیبا

    سلام به دوستان مدار بهشت

    این فایل خیلی بی نظیر بود…

    بله من تابستان امسال واقعاً در مسیر هدایت و توکل، تکاملی پیش رفتم و باور الانم خیلی بهتر شده…

    وقتی اواخر اردیبهشت جریان هدایت بهم گفت: وسایل هات رو از مدرسه جمع کن و ببر خونه، من از هیچی خبر نداشتم .. فقط گفتم : چشم… و بعد جریان هدایت منو برد یه مدرسه راحت تر و بهتر با مدیر توحیدی تر… و همون جریان هدایت بهم گفت: دخترت تو همون مدرسه قبلی بمونه… که جزئیاتش رو در کامنت هام نوشتم… و اوایل شهریور جریان هدایت منو برد به مرکز مشاوره که الان مشغول هستم… و هر لحظه خدا رو شکر می کنم که در مرکز مشاوره مشغولم… فقط خدا می دونه اینجا قرار چقدر رشد کنم… این مسیر بیشتر در مسیر علایق منه… هر چند اونی نیست که من می خوام ولی قطعاً مدیر برنامه هام که به همه چی محیطه، این پلن رو برام چیده و مورد نیاز رشد منه… به هر حال خیلی راحت تر و لذت بخش تر از تدریس تو کلاس…

    الهی میلیاردها بار شکر…

    استاد عزیزم، جنس اتفاق هایی که برای من می افته با جنس اتفاق هایی که برای همکارام می افته خیلی فرق داره… تا حدی که بهم میگن تو خیلی خوش شانسی… رفتار اطرافیان باهام خیلی فرق کرده… چرا؟؟ چون به اندازه سرسوزن دارم روی احساس لیاقتم کار می کنم

    2. وقتی در تضاد اخیر داشتم دنیال وکیل برای کارهای بیمه و حقوقی همسرم بودم … بعد از کلی پرس و جو و تحقیق و از این و اون کمک خواستن، وقتی دستای تسلیمم رو اوردم بالا و گفتم : خدایا من نمی دونم … من از هیچی خبر ندارم.. و اجازه دادم خدا وارد کار بشه… کارها از اونجایی که فکرش رو نمی کردم درست شد… یه روز رفته بودم اداره کار ، تا نوبتم بشه نشستم روی صندلی… آقایی که کنارم نشسته بود سرصحبت رو باز کرد و متوجه شدم وکیل… قلبم گفت این همون وکیلی که می خواستی… خلاصه این وکیل بدون اینکه ریالی از من پول بگیره کارهام رو پیگیری کرد و کلی راهنماییم کرد و حتی یه روز که باید مدارکی رو بهش میدادم، خودش اومد دم در خونه مدارک رو ازم تحویل گرفت… آخه من قربون این خدا برم که اگه کل ادم های باهم دنبال همچین وکیلی می گشتیم پیدا نمی کردیم…

    برای وکیل حقوقی هم همون ابتدا با یه خانم وکیل اشنا شدم ولی ذهنم می گفت این نمی تونه … ذهنم اجازه نمیداد قدم از قدم بردارم… تا اینکه بعد از یکماه وقتی من تسلیم شدم، خدا خیلی واضح بهم گفت همون خانم وکیل مناسبه… چون همون روز قرار شده بود من برم دفتر خانم وکیل … ولی ذهنم می گفت نه بابا این نمی تونه… تا اینکه از خدا نشونه واضح خواستم… رفتم آشپزخونه چایی دم کنم… تلویزیون باز بود داشت فیلم سینمایی پخش میشد… هون لحظه دیدم اسم یه خانم وکیل رو گفت… دقیقا اسم همون وکیلی بود که من اون روز باهاش قرار گذاشته بودم… در حدود 5 دقیقه، 10 بار اسم اون وکیل گفته شد و جالبه در همون سریال هم ایشون خانم وکیل بود… دیگه از این واضحتر نمی تونست خدا باهام حرف بزنه… و رفتم سر قرار … دیدم چقدر ذهنم داشت اشتباه قضاوت می کرد..‌ همین داستان کلی برای درس داشت

    3. آذر 99 که نقطه عطف زندگیم بود و تولد مجدد من به دنیای اگاهی بود… یه روز به خاطر اون تضاد درخواست همسرم این بود که برم مهریه ام رو ببخشم… فشارهای اون روزها خیلی سخت بود… ولی اون روز من در چنان ارامشی بودم که حد نداشت… و از خدا خواستم واضح باهام حرف بزنه و بهم بگه… همون لحظه دخترم تو روبیکا داشت کلیپی رو میدید که این جمله رو شنیدم که برو مهریه ات رو ببخش… استاد مگه واضح تر از این داریم!!!… زنگ زدم به همسرم و گفتم بیا بریم بیرون… و تو راه گفتم که بریم محضر … باورش نمیشد و فکر می کرد دارم شوخی می کنم… ذهنم هم مدام تلاش می کرد منو منصرف کنه … قشنگ یادمه تو پله های محضر اینقدر پاهام سست شده بود که نمی تونستم برم بالا… اما قدرت اون جمله خیلی بیشتر بود… رفتیم تو … وقتی نوبت ما شد.. مسئولش گفت نمیشه باید یکی از اولیاء خانمت باشند و امضاء کنن…

    این مثال ها باعث شد باورم بهتر بشه که خدا باهام حرف میزنه اونم واضح… و نتیجه همیشه فوق العاده میشه

    اگه من اصل خارپشتی رو رعایت کنم و تو اون ماهر بشم دیگه می تونم همه چی رو مغلوب کنم… اینکه یاد بگیرم با معیار توحید، نجواهای ذهنم رو خاموش کنم و در مسیر نور بمونم و به صلح درونی برسم… و اینکه روی احساس لیاقتم کار کنم..‌. همین دوتا این پتانسل رو داره که منو در مسیر انعمت علیهم … در مسیر ایاک نعبد و ایاک نستعین… در مسیر لعلک ترضی و فلاح قرار بده …

    الهی شکر بابت این آگاهی ها و قدم به قدم ساخت شخصیت توحیدی

    ممنونم استاد عزیزم الهی خیر دنیا و آخرت، رزقتون بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    حسین کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2431 روز

    سلام استاد عزیز

    لذت بردم از این همه زیبایی. همیشه عاشق کویر بودم. طبیعت خشک زیبایی خاص خودشو داره.

    با دیدن این ویدئو وشنیدن صحبت های شما که گفتید به صورت شخصی به کسی مشاوره نمیدید. یکی از پاشنه آشیل هامو کشف کردم. همیشه دنبال یه آدم موفق تر از خودم میگشتم که پیداش کنم و ازش مشاوره بگیرم. اما در واقع برای رفع مسئولیت، نه برای مشاوره گرفتن. و برای اینکه اون بهم بگه چیکار کنم. خیلی وقت ها این کارو کردم و ضربشو هم خوردم. اما هر بار دوباره دنبال آدم های جدید میگشتم تا راهکار های جدید بگیرم.

    الآن متوجه شدم که کارم چقدر اشتباه بوده

    باور های اشتباه خیلی وقت ها دیر تشخیص داده میشن چون انقدر باید ازشون ضربه بخوریم تا بلاخره یه روزی از خودمون بیپرسیم: نکنه من باورم اشتباه باشه. نکنه من یه عمره که دارم اشتباه فکر میکنم و اشتباه عمل میکنم.

    و همچنین مفهوم خارپشتی برام یادآوی شد توی این ویدئو

    یه تغییر خوبی که خدارو شکر تونستم در خودم ایجاد کنم این بوده که دیگه مثل گذشته دنبال روش ها و ایده های مختلف نمیرم. چیزی رو که ازش دارم نتیجه میگیرم ادامه میدم و دارم سعی میکنم که هر روز برام تکرار بشه. من الآن موقعیتی دارم که بیشتر طول روز خونه هستم و هر روز وقت زیادی رو برای دیدن فایل های شما صرف میکنم. میدونم که این یک نشانه هست. اینکه من وقت زیاد دارم و میتونم هر روز ساعت ها فایل های شمارو ببینم این خودش یه نشانه خوبه

    من قبلا امکان نداشت که یه کتاب رو دوبار بخونم یا یه فیلم رو دوبار ببینم. الآن فایل های شمارو بار ها و بار ها دارم نگاه میکنم. چند سال پیش کتاب کیمیاگر رو خونده بودم. چند روز پیش به طور اتفاقی دوباره این کتاب رو دیدم و دوباره خوندم و کلی لذت بردم. این اتفاق به ظاهر ساده داره نشون میده که من تغییر کردم.

    یه کتابی رو هم دیروز شروع به خوندن کردم. کل چیزی که داره میگه اینه که هیچ چیز بر ما تحمیل نمیشه. ما خودمون هستیم که داریم انتخاب میکنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  7. -
    نیلوفر فولادی گفته:
    مدت عضویت: 1627 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوست داشتنی، و اعضای خانواده عزیزم

    نکات مهم و آگاهی های فایل سوم گام به گام خانه تکانی ذهن:

    1_اصل خارپشتی: اگر که من زمان زیادی رو بذارم و اونو خوب درک کنم و اونو عالی باشم، دیگه اون منبع همه چیه دیگه. یعنی وقتی شما به خدای خودتون وصل می شید، به منبع وصل می شیدوهدایتو دریافت می کنید، هرچی که لازم باشه رو دریافت می کنید!

    اگه من جای شمابودم : می چسبیدم به قانون و تا جایی که می‌شد درکش میکردم.(یه جوری هست که آدم زودفراموش می کنه قوانین خداوندو) به خاطر همین هر روز باید روی خودش کارکنه.

    مثل کُشتی گیری که اگر یک فن رو خیلی عالی بلد باشه، یعنی فقط یک فن بلد باشه ولی اونو خییییلی عالی بلد باشه، هرررر کشتی گیر دیگه ای رو می تونه مغلوب کنه. به شرطی که اون یه کارو بهتر از هرکسی تو دنیا بتونه انجام بده.

    منم دارم روی همون اصل خارپشتی که تو دوره هام آموزش میدم کار می کنم. و همه چی رو هم خدا بهم داده دیگه! دیگه چی جوری میخوادثابت بشه که مسیر درسته. مسیر عالیه؟ هررررچی که خواستم. به خدا بیشتر از اون چیزی که خواستم داده بهم تو زندگیم!!

    2_مهم ترین باور ثروت ساز: فکر نکنید فقط یک باوره. ما انقدر باورهای محدودکننده از نسل در نسل از پدرانمون درمورد پول داریم که یه دونه باور نیست که ایراد داره که باعث میشه ما ازلحاظ مالی رشد نکنیم. خیییییلی خیلی زیادتر از یه دونه باوره.

    3_این درسته که “اسم ها” ارتعاش خوب و بد دارن؟ اینم از همون بازیای دوستانه!(خنده) کلاً بچه ها…همه چیز خیلی ساده ست. نمیدونم چه جوری بگم. تو دوره هام دارم فریاد میزنم. اونایی که تو مدارش باشن این حرفارو می فهمن. اونایی که نباشن حالا حالاها باید بدَوَن فعلا… تا برسن به یه سری حرفا.

    4_چرا احساسم بالا و پایین میشه؟ طبیعیه! ما آدمیم ما بالاخره….تو یه دنیایی زندگی می کنیم وبا گذشته ای که داشتیم یه…. به قول امریکاییا Hot Bottun هایی داریم. یه دکمه هایی داریم تو وجودمون که بعضی موقعا بعضیا… با رفتارشون فشارش میدن و ما تحریک میشیم اتفاقاتی میفته شرایط مالی تغییر می کنه روابط تغییر می کنه. این طبیعیه همه ما اینجوری هستیم ولی…مهم اینه که تمرین کنیم قوانینو و سعی کنیم در زمان های بیشتری احساس ِخوب داشته باشیم. یا احساسمون “بهتر” باشه نگیم حالا خوب…چون یه رَوَنده دیگه

    هرچقدر که تمرین کنیم احساسمون به سمت ِخوب باشه . با “تغییر باورا” بچه ها ! احساس خوب اینجوری نیست که من یه دکمه بزنم احساسم خوب بشه که. یا من برم مثلاً چه میدونم یه موادمخدر مصرف کنم احساسم خوب بشه که.

    ” احساس ِخوب با تغییر باورها به وجود میاد”

    احساس خوب ِدائمیه که تغییر ایجاد می کنه!! و اِلّا اینکه یکی بره موادبزنه نمی دونم…دوساعت بره توفضا… اونکه به جایی نمیرسه که! یعنی در واقع اون “مواده” یه عامل بیرونیه

    همه صحبتای ما اینه که شما با تغییر باورهاتون با “عامل ِدرونی” احساستو خوب کنی.

    نه اینکه آقا اگه کسی تو رابطه با من بود، من حالم خوبه. اگه نبود، حالم بَده. این یعنی اینکه یه “عاملِ بیرونی” داره شمارو مدیریت می کنه. خودت خودتو مدیریت نمی کنی

    این همون قسمت سخت ِداستانه دیگه! این همونه! باید کارکنیم رو خودمون دیگه!

    5_تکامل در توکّل و توحید به چه صورت است؟ به این صورته که اول ما نمیتونیم در مورد مسائل ِخیلی بزرگمون یا مشکلات خیلی بزرگمون خدارو خوب باور کنیم. در مورد چیزای کوچیک تر خیلی راحت تر می تونیم باورکنیم.

    اونارو باور می کنیم…بعد خداپاسخ میده…بعد یواش یواش باورمون قوی تر میشه. بعد یه ذره مسائل بزرگتر، خواسته های بزرگتر… دوباره اونا با باورهای توحیدی و توکّل دوباره خلق میشه. دوباره یه ذره تکاملو طی می کنیم قوی تر میشه باورا.

    6_چطور ندای خداوند رو بشنویم؟ خداوند همیشه داره با ما صحبت می کنه. همین الان اینجا پُر از فرکانس های رادیوییه. یعنی اگه ما یه رادیو اینجا روشن کنیم ، هزااار تا شاید کانال رادیویی دریافت کنیم. تو همین جایی که هیچی نمی بینیمااا. و هیچی نمی شنویم. خب؟

    خداوند همینجوریه. یه ایستگاه رادیوییه مدام داره پخش میشه. همیشه هست… یعنی این نیست که مثلاً بگیم کِی خدا باما صحبت می کنه؟ عییینِ عین ِ این فرکانس های رادیویی! که همین الان هستن دیگه. الان اینجا ، همه جا دیگه هرجایی که شما هستید، پُره فرکانس رادیوییه . یعنی هزاران موج رادیویی هست که شما مثلاً می تونید رادیو رو بذارید و بچرخونید و بشنوید.

    دستگاه ِ گیرنده می خواد!

    اگر نمی بینیم و نمی شنویم ، نه به این معنیه که نیست

    به معنی اینه که ماروی فرکانس مناسب نیستیم

    بحث اصن بحث ِخدا نیست…بحث ماییم…اون همیشه هست. اون همیشه داره هدایت می کنه. وقتی روی مدار خدواند قرار بگیریم ، رو احساس ِخوب قرار بگیریم. رو باورامون کار می کنیم. وقتی که خودمونو لااایق ِدریافت الهامات خداوند می دونیم که نشونه ش اینه که : “احساسمون خوبه” لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

    “وقتی که احساسمون خوبه ، خداوند باما صحبت می کنه.”

    یعنی خداوند داره صحبت می کنه ، ما می ریم تو اون فرکانس و صداشو می شنویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1748 روز

      سلام ب نیلوفر عزیزم

      سپاسگزارم بخاطر کامنت زیبایی ک نوشتین

      چقد قشنگ و روان مینویسید

      چقد حال منو خوب کرد کامنتت عزیزم

      چقد قشنگ نوشتی نکات مهم رو

      و برداشتی ک من داشتم از کامنت قشنگت این بود ک

      ته ته همه چی میرسه ب احساس ارزشمندی و لایق دونستن خودمون

      وگرنه خدا همیشه هست

      حی وحاضره

      این ماهستیم ک باید در مدارش قرار بگیریم

      و با رسیدن ب احساس خوب بهش وصل بشیم

      و گرنه ارتباط و اتصال ما دائمیه با خداوند

      این ماهستیم ک با احساس عدم ارزشمندی خودمون و لایق نمیدونیم و با احساس بد و باورهای نامناسب

      اتصالمون و با خدای درونمون قطع شده میدونیم

      در صورتی ک خدا همیشه هست وبارها گفته تو قرآن

      ک اگه تو تاریکی مطلق و پایین ترین مدار ممکن باشی

      درهر لحظه

      هر زمان ک توبه کنی

      هرجا ک باشی

      تو قعر هر جهنم دره ای ک باشی

      فقط کافیه ک صداش کنی

      تسلیمش بشی

      و اعتراف کنی ب عجزت

      ب ناتوانیت

      ب محتاج بودنت

      خدا رو توبه پذیر غفور و رحیم میبینی

      چون همه چی فرکانسه

      و خداوند سیستمه و فقط ب فرکانسهای ما پاسخ میده

      اگه فرکانس کفر و شرک بفرستی پاسخش عذاب خوار کننده س

      ولی ب محض اینکه فرکانس

      تسلیم

      عجز

      ایمان وباور ب قدرتش و بفرستی

      بلافاصله پاسخت و میده ک تجربه ی صفت رحیم بودن خداونده

      الهی صدهزار مرتبه شکرت

      پس تنها کاری ک من باید انجام بدم

      اینه ک فقط روی خدای درونم حساب کنم

      تسلیمش باشم

      فقط از خودش بخوام

      و باورهامو درست کنم

      و سعی کنم درهر شرایطی احساسم و خوب نگه دارم

      و جهت دهی کنم افکارم و ب سمت مثبت واحساس بهتر

      و خداوند کافیه برای من

      حسبی الله

      الهی صدهزار مرتبه شکرت ک هدایتم کردی تا کامنت بنویسم و زمانش و فراهم کردی برام

      و درخواست ستاره قطبیم و تیک زدی

      عاشقتمممم ک همیشه حواست هست بهم

      و هدایتم میکنی

      الهی صدهزار مرتبه شکرت خدای من

      سپاسگزارم از خدای خوبم دوست عزیزم بخاطر وجود ارزشمندتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1069 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم

    خونه تکونی ذهن قدم سوم اصل خارپشتی …………………..

    قانون اصل قانون میگه تو به منبع وصل شو همه چیز تموم

    تو روی خودت کار کن

    تو ذهنت را کنترل کن و تمرکز داشته باش روی افکارت و اینقد روی افکارت تمرکز کن و باورهای درست بساز

    من خودم باورهای اشتباه زیادی داشتم و با اموزش استاد و دوازده قدم با اینکه مقاومت چه مقاومتهایی مثل سیمان سفت نه بابا مثل بتون بودن ولی هی کار کردم و هی کار کردم واین بتونها شدن سیمان سفت و از سیمان سفت یکمی شلتر شدند ولی بازهم نیاز دارند به ابتر شدن تا شل شل بشن و کم کم بیفتن و جاش و افکار و باورهای درست بشینن

    ولی باید هر روز تعهد بدم به خودم و میدونم اگه یه روز روی خودم کار نکنم دوباره اون سیمانهای شل سفت میشوند و به بتون تبدیل میشن پس اگه میخوام نتایج عالی توی زندگیم بیفته باید این راه را با جدیت هرچه تمامتر برم جلو و تععد بدم به خودم که روی خودم روی ذهنم روی افکارم کار کنم هر حرفی را نزم و هر حرفی را گوش ندم

    من الان توی مسیر درستم و این مسیر را باید فقط ادامه بدم

    اگه میخوام به خدا وصل بشم اگه میخوام به خدا نزدیک بشم

    اگه هم بعضی وقتها تضاد پیش اومد کارها خوب پیش نرفت نگم وای جواب نداد وای این مسیر درست نیست وای الان باید چکار کنم نه ارامش داشته باشم این تضادها اومدن تا منو بزرگ کنن اومدن تا به من درس یاد بدن و ادامه بدم و ایمان را به خدا ثابت کنم

    من وقتی میخوام کاری را بکنم میگه خدایا اگه به صلاح منه بشه چون تو از من اگاه تری تو میدونم من هیچی نمیدونم بعد وقتی میشه خوشحال میشم بعد توی مسیر به تضاد برمیخورم میگم البته ذهنم شروع میکنه به حرف زدن چی شد تو که توکل کردی تو که از خدا کمک گرفتی الان پس این چیه قبلا قبل از اشنایی با استاد میگفتم حتما یه راز و رمزهای هست که من انجام ندادم یا بلد نبودم

    ولی الان میگم نه این تضاده اومده منو به خودم بیاره اومده تا از این بهتر بشم از این کاملتر بشم درسها همیشه در زندگی ادامه دارند تا وقتی من حرکت کنم تا وقتی من تغییر و بخوام اونهم به من نشون میده

    من از یکجا نشستن زود خسته میشم از اینکه کاری انجام ندم حالم گرفته میشه من باید همیشه در حال حرکت باشم

    استاد من مغازه داشتم و برج یک جمع کردم اول مقاومت داشتم خیلی که نه جمع نمیکنم چون همه ی چکهام و صاف کرده بود و سخت روی باورهام با 12 قدم داشتم کار میکردم که توی زندگی با بچه ها به تضاد برخوردم

    بچه هام مادر میخواستند توی سنی بودند که به من نیاز داشتند و اینو من با حرف زدن با همدیگه فهمیدم

    خلاصه با مشورت شوهرم و دخترهای گلم من تصمیم گرفتم مغازه را جمع کنم و جمع کردم با کلی جنس البته بیشتر ی ها را فروختم ولی اوردم خونه و هر روز وقتی از جنسهام رد میشدم میگفتم اینها همه نعمت و پول خداراشکر

    قبل از اینکه مغازه را جمع کنم چرخ راسته و زیگزال برای خودم خریدم و گفت قبل از اینکه جهان برای من کار درست کنه خودم دست به کار بشم خلاصه استاد من اومدم خونه و با دوتا تولیدی کار برش شده اوردم و دوختم و تجربه های جدیدی وارد زندگیم شد من عاشق چرخکاری و کار با چرخم

    و دوتا دخترهام هم توی تابستان چرخکاری یاد دادم و راه انداختم و با هم و در کنار دخترهای گلم کار میکردم و با هم میگفتیم و میخندیدم و اونها خوشحال بودند و من هم خوشحال با هم توی لپ تاب و گوشیم فایلهای شما را میذاشتیم و گوش میدادیم و حال میکردیم

    تا اینکه شوهرم گفت اخر تابستان یه مسافرت به شمال کشور بریم و رفتیم و جنگل نور که استاد گفت اونجا هم رفتیم و خیلی خیلی خوش گذشت و یه هفته لب دریا و توی جنگلها خیلی خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت تا اومدیم خونه و من بعد از یه خونه تکونی کوچک و ردیف کردن کارهای خونه بعد از دو روز زنگ زدم به صاحب کارهام تا برم کار بیارم ولی هر دو تا گفتند که برش نداریم و مصادف شد با خونه تکونی ذهن که خانم شایسته ی عزیزم روی سایت گذاشتند من میخواستم برم دنبال کار شوهرم میگفت وایستا صبر کن کار میدن تا اینکه شروع مدارس شد ومن بچه ها را میبردم و می اوردم دیدم توی محله ی ما بازارچه ی شب بازار شروع به کار کرده رفتم از اون چند تا خانم پرسیدم چه جوریه من جنس دارم میخوام بفروشم گفت باید با مامور شهرداری صحبت کنی روز بعد به شوهرم گفتم و رفت و ماموره گفت که همین الان بیا وسایلت را بیار ما هم دیروز بعد از ظهر رفتیم و شروع کردم و خوب بود و فروش عالی داشتم

    پس این تضاده اومده تا من یه درس جدید که اونهم بساط کردن توی بازار شب را تجربه کنم و حس خوبی بود و درسهای زیادی داشت خداراشکر و میدونم من تجربه های زیادی توی زندگی دارم و خواهم داشت و هیچ وقت گله نمیکنم الخیر فی ماوقع

    هر تضادی اومده منو بزرگ کنه و این درسها را باید یاد بگیرم

    قبلا میگفتم من چه جوری برم شب بازار چه جوری بفروشم ولی دیروز با توکل به خدای مهربانم گفتم خدایا کمکم کن رفتم و عالی بود خدایا شکرت شکرت شکرت

    بابا من اومدم حرکت کنم نه بشینم از نشستن چی حاصلم میشه

    من باید حرکت کنم و توکل کنم و ایمان داشته باشم میشود بعد تضاد بعد خدا میگه خوب ایمان داری میگم بله این تضاد اومده منو بزرگ کنه من به تو ایمان دارم خدای مهربونم بعد دوباره حرکت و پیشرفت و دوباره تضاد و نشون دادن ایمان من به خدا و من خدا الان که تورا شناختم دیگه تمومه میرم و میدونم تو هوای منو داری و تموم.

    خدایا منو هدایت کن به راه راست راهی که پر از موفقیت وشادی و ارامش

    راهی پر از نعمت و ثروت راهی که منو به تو وصل کنه من تورا همیشه احساس میکنم همیشه

    تنها تورا می پرستم و تنها از تو کمک میخواهم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 3614 روز

      سلام زینب عزیز

      ممنون از کامن زیباتون چه با جزئیات مسیرتون رو گفتید و‌من لذت بردم

      درباره تجربه چالش ها منم همین دیدگاه رو دارم ، هر اتفاقی که در ظاهر بد هست رخ میده با خودم میگم حتما دلیلی داره ،حتما برای رشد من هست و همش از خدا می پرسم و میگم قراره با این چالش چه چیزی به من یاد بدی ؟ و اینجوری خیلی راحت تر با اون چالش کنار میایم ، در اکثر مواقع والش حل میشه ویا اینکه اصلا دیگه بهش فکر نمی کنم و از شدتش کمتر میشه

      هر اتفاقی در جهت رشد ماست

      منم خواستم از یک تجربه بگم مهر ماه به دلیلی درآمدی که فکر می کردم حداقل 50 میلیون تومن هست برام رخ نداد و اولش خیلی بهم ریختم چون واقعا روی این درآمد حساب کردم و بعد از 2 روز ذهنم که آروم تر شد با خودم می گفتم این اتفاق قراره به من چی یاد بده ؟ با خودم میگفتم نکنه هنوز ذهن من پذیرش این مبلغ رو‌نداره و‌سعی می‌کردم مسیر رو به خدا بسپارم و در کمال راحتی از اول ما مجدد شرایط ایجاد شد و مطمئنم آبان ماه درآمدی بیش از 50 میلیون خواهم داشت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    در ابتدا میخاستم تشکر فراوانی از خانم شایسته داشته باشم بابت تدوین دوباره لایو ها چقدر کاربردی شده و هم کوتاه خیلی مچکرم بابت این تغییر کاربردی

    زمان های زیادی شده که میخاستم خیلی فن ها رو یاد بگیرم نه واسع اینکه میخاستم چون بهتر بلد باشی حتی اگه علاقه نداشته باشی چند باری هم تلاش کردم حرفه های مختلفی ولی نصف نیمه رها کردم چون واقعا دلم نمیخاست یادشون بگیرم ولی وقتی یه مسعله، حرفه ای ، اگه واقعا به درد من میخورده حتما سعی میکردم راه های بهبود خودمو پیدا کنم و واقعا هم هدایت های خوبی میشدم

    مهم ترین باور نداریم باورهای بی شماری هست که نسل به نسل به مامنتقل شده ما فقط باید هربار روی بهبود اونها کار کنیم من در ابتدا سعی کردم صحبتهای استاد بپذیرم و با اون دیدگاه به اتفاقات نگاه کنم و شدت واکنش هامو بهتر کردم دیگه نمیخاستم تو هر مسعله نظر بدم و بحث ادامه داشته باشه چون مقصر عوامل بیرونی نبوده من باید باور هام تغییر بدم زاویه دیدم را باید تغییر بدم هر کس هر جایی حتما لیاقتشو داشته و بهتره روی خودم تمرکز کنم .

    من این موضوع حس کردم قبلا سر مسائل کوچیکی بهم میریختم ترسناک بود حل اون مسایل ولی الان با خودم میگم من خدا دارم پس حتما حل میشه این موضوع اومده که من حلش کنم پس حل میشه

    ماه هاست اگاهانه حال خودمو در زمان های بیشتری به سمت خوب هدایت میکنم اگه دارم فیلمی ، صوتی میبینم که احساس ترس ناامیدی فقر و …… به محض اینکه میبینم فیلم داره روم تاثیر میذاره بالافاصه قطعش میکنم و پاک میکنم و میگم بزار یع اهنگ شاد گوش کنم و سعی میکنم نگاه هم به سمت زیبایی ها باشه

    من 1.5 سال دارم روی خودم کار میکنم از حد منفی با باورهای مخرب احساس لیاقت و خود کم بینی روی باورهام کار کردم نتایج خوبی هم گرفتم چون لحظه هایی که با خدا با احساس لیاقت و حس خوب حرف زدم اتفاقات خوبی افتاده لحظاتی که حسش میکنم که خدا انگاری قلبمو محکم میکنه و اون نگرانی کم رنگ تر میشه . اصل خار پشتی برام شده برگشت و کنکاش درون و بهبود خودم . هر شرایطی بگم خدا هست و راه حلش بهم گفته میشه باید بهتر روی خودم کار کنم یه باورهایی هست که باید روشون کار کنم مثلا واکنش های احساسی کنترل کنم ، احساس لیاقت ، عزت نفس ، چرا از این موضوع میترسم دلیل ترسم هر بار اینا رو از خودم میپرسم تا خودمو بهتر بشناسم

    استاد مچکرم بابت فایل بی نظیرتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  10. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    به نام خداوند

    خدایی که رزق مرا بر من از من مشتاق تر کرد.

    خدایی که تمام آسمان و زمین و هر آنچه مابین آن است را به تسخیر من، بهار، درآورده است.

    خدایی که هدایت و راهنمایی اش، همیشگی و ابدی- ازلی است و من به محض ورود به احساس خوب، احساس لا خوف علیهم و لا یحزنون، صدایش را خواهم شنید.

    استاد جانم سلام

    خانم شایسته‌ی عزیزم سلام

    و سلام به تو هم پروژه‌ای عزیزم که در سومین روز در کنار هم هستیم.

    سرشار از عشق هستم از این پروژه و به خودم تبریک میگم برای این تعهد، تداوم و استمرار.

    اول از همه خبر خوش را بدهم که در فایل دو روز پیش از مذاکره‌ی یک قرارداد نوشتم و دیروز به سرانجام رسید و پانزدهم اکتبر استارت پروژه خواهد خورد. این پروژه برای من دستاورد مالی بزرگی به همراه دارد.

    خدا را هزاران بار شکر

    امروز هم یک پیشنهاد کاری عالی داشتم، با فردی که برایم الهام بخش بوده و خودم خالق صد در صد این پروژه هستم. زیرا چند روز پیش نشستم و تمام خاطرات خوش کار کردن با این فرد را نوشته و ویژگی های مثبت آن شخص را یادآوری کردم و امروز پروژه ای با هم طراحی کردیم.

    چه شود تا پایان این پروژه ی سی روزه.

    نکته ای که برایم جالب است استارت پروژه لایوهای استاد از تاریخ اول مهر بود. برایم خیلی الهام بخش هست اول مهر. آغاز یادگیری، روزی که دنیا را با کلمات شناختم و همان اول مهر کلاس اول مرا تا به اینجا آورد و هنوز خودم را دانش آموزی میبینم که تشنه ی شنیدن حقایق و عجایب دنیا از پس کلمات هستم.

    اگر بخواهم نکات قابل تعمق این فایل را بنویسم، باید بگویم:

    $: اصل خارپشتی: کاری را خوب یاد بگیر و بچسب به انجام آن کار به بهترین شکل. این اصل در مورد قوانین صادق است، در بیزنس صادق است، در همه جای زندگی صادق هست.

    این آگاهی ها باعث شد برای خودم تمرینی طراحی کنم که در انتها خواهم نوشت.

    $: موضوع بعدی، وجود هدایت خداوند در همه جا و همه زمان هست و اگر تو دریافت نمیکنی به این معناست که گیرنده‌ی هدایت های خداوند را به همراه نداری. تو با رفتن به احساس خوب، با ماندن در احساس خوب، گیرنده‌ات برای هدایت های خداوند روشن و وصل است.

    $: مثل داستان خرگوش و لاک پشت، آهسته و پیوسته در مسیر درست باشد تا بشوی همان لاک پشتی که علیرغم سرعت کمش، برنده‌ی بازی اوست.

    چقدر این برای من آرامش بخش بود. گاهی در دام مقایسه می‌افتم و از خودم میپرسم پس کی؟ هر چند بعد از دوره‌ی احساس لیاقت زود خودم را از این دام بیرون میکشم ولی همین داستان حرکت لاک پشتی، به من می‌گوید اگر بر فرض هم تو همان لاک پشت قصه باشی، در نهایت تو برنده‌ی بازی هستی.

    تمرینی که طراحی کردم به این صورت است که ببینم من در چه زمینه هایی خوب هستم و در چه زمینه هایی باید این اصل خارپشتی را اعمال کنم. لیستی تهیه کرده و برنامه ای برای بهبود خودم در نقاط قوتم داشته باشم.

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: