live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بزرگمهر آقابزرگ نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    با درود و احترام به شما استاد گرامی

    درود بر همه دوستان هم فرکانسی.

    استاد عزیز بسیار حکمیمانه مثل همیشه صحبت کردید و من بسیار لذت بردم، چون دقیقآ همین روش رو بعد از شنیدن این خبر برای خودم بکار بستم که به اون کمترین انرژی رو بدم و این افکارم نتایج خوبی رو به من داد./

    خدا رو بسیار شاکرم که در این جمع بسیار ارزشمند قرار گرفته ام که هر لحظه به دانش من افزوده میشه و استفاده از قوانین بدون تغییر جهان به من کمک میکنه که به اهدافم نزدیکتر بشم و آرامش و سلامتی رو برای خودم رقم بزنم./

    بسیار بسیار از شما سپاسگزارم که دستی از دستان خدا برای بندهای اون شدید./

    بعد شنیدن این خبر بلافاصله فایل دانلودی( ما بی انتها هستیم) رو برای چندمین بار گوش دادم و قوانین رو یک بار دیگه برای خودم یادآوری کردم.

    از خدای منان برای شما و همه دوستان گرامی سلامتی و ثروت آرزو دارم.

    سپاسگزرام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 652 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به دوستان عزیزم

    اوایل که وارد سایت شدم میدیدم از در و دیوار سایت یک قانون رو تو فایل ها و کامنت ها تکرار شده و من میگفتم چرا همش یه حرف رو دارن میزن خب فهمیدم چیز جدید بگو . و کم کم به درستیش پی بردم.

    دیشب بهم اگاهی شد که اولا که باید به خودت زمان بدی که بتونی به درکش برسی عجله نکن .

    چه فرقی داره مثل بچه ها یکی یک سالگی راه میره . یکی دو سالگی یکی 5 سالگی راه میوفته و مهم اینه که بلاخره میرسه و مهم تر اینه که شروع کردی.

    و دوم برای درک بهتر قانون تو باید قاطییش بشی . تکرارش کنی . با خودت حرف بزنی در موردش . بنویسی . مثال بیاری یعنی باید توش زندگی کنی به طوری که دنیات بشن .

    مثل یه یه لیوان اب که وقتی تو دریا میریزی دریا میشه و تفکیک نمیشه.

    خب منم مینویسم .یکی از مهم ترین باورهایی که کل زندگی من رو در بر میگیره اینه که من باور کنم که خودم هستم که زندگیم رو خلق میکنم و دیگران و عوامل بیرونی خارج از کنترل من هستن و نمیتوانم عواملی که تحت کنترلم نیستن رو تغییر بدم و من باید روی خودم تمرکز بذارم. و من فقط میتونم خودم رو تغیییر بدم

    این شناخت خود باعث تفاوت نتایج میشه که یکسری به خودشون و خدای درونشون بند باشن و چون اتکا به خودشون دارن در هرشرایطی وضعشون بهتر میشه . طوفان های اصلی رو ذهن ما برپا میکنه.

    یکی از طرز تفکرهای که اشتباه هست و من خودم داشتم اینه که ما باید ایران رو درست کنیم. انگار هدف زندگی من چیزی در بیرون از منه که باید درستش کنم و عمرمون رو پای این باور غلط میذاریم و هیچ گاه به ارامش نخواهیم رسید

    واین به جایی میرسه که خودشون افتخار میکنن که در این مسیریم و به قول استاد برچسب انسانیت میزنن به خودشون که بی تفاوت نیستن.

    یه زمانی واسه یه ادم ثروتمند توی بیزنس شخصیش که مجموعه طیور و خوراک و مرغ و .. کار میکردم و خب این شخص چندتا بیزنس داشت که بهم مرتبط بودن یه دوره قیمت جوجه سه برابر شد و قیمت گوشت مرغ هم زد بالا و مرغداران و صنف حمل و نقل شروع کردن به اعتراض و سرو صدا میکردن و بعضیا استپ کردن. میومدن به حاج حسین که جوان هم بود میگفتن و اعتراض میکردن این اقا اصلا خیالش نبود و میخندید و میگفت تا بوده همین بوده و. بقیه پشتش میگفتن اره چون وضعش خوبه ککش نمیگزه و من واقعا میدیدم اصلا تاثییر تو حالش نداره در حالی که به ظاهر کسب و کارش یهو بدتر شده . و اون اتفاقات نتنها بد نبود که همیشه شرایط واسش سود بود و من حسابدارش بودم و این رو به عینه میدیدم که مثل خط صعودی داره ثروتش میره بالا و جالب بود همچین شخصی از راننده تاکسی شروع کرده بود و خیلی جوان بود و در عرض چندسال ثروتمند شده بود که دیگران واسش کار میکردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    صفورا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربانم ،

    سلامی به زیبایی آمریکا وفلوریدا ،زیبایی استاد وخانم شایسته گل،

    این فایل درس های بزرگی برای من داشت، مخصوصاً سخن حضرت پیامبر ،که فرموده هرکس گناه نکرده اولین سنگ را بزند ،واقعا همینطور است ،ما انسان ها یک جورایی در معرض اشتباه وخطا هستیم ،ولی باکنترل ذهن خودمان را واکسینه می‌کنیم ،وباید همیشه مواظب قضاوت کردن هامان باشیم واز خدای رزاق که دیدن و شنیدن این آگاهی ها را روزی من فرمود سپاسگزارم ،واز استاد گرامی وخانم شایسته واقعاً شایسته تشکر بی نهایت دارم،.از همه افرادی کامنت بنده را مطالعه فرمودن تشکر می‌کنم ،

    مشکلی در مورد نوشتن آیات قرآن مجید ،درکامنت دارم نمیدانم چطور اعراب گذاری کنم،ازیکی بچه های سایت پرسیدم ،یا تاکنون کامنت ام ندیده یا جوابی نداد ، لطفاً من راراهنمایی بفرمایید بی نهایت سپاسگزارم ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 886 روز

      درود بر صفورای عزیز عزیزی و توحیدی وقتی آیه ای را در گوگل سرچ کنید و کپی کنید راحت جایگزاری می کنید در کامنت ضمنا اعراب زیاد مهم نیست و اصلا عربی نوشتن هم مهم نیست مفهوم آیه و برداشت شما و موضوع و درسی که گرفتید و حالا می خواهید برای خودتان رد پا بگذارید یا با دیگر دوستان به اشتراک بگذارید مهم است.

      بهتر است کامنت خود را در دفتر روزانه شکرگزاری یا ستاره قطبی بنویسید بعد به قسمت یادداشت گوشی بیایید اینترنت را روشن کنید قسمتی که شکل بلندگو هست را بگیرد و مطلب را بخوانید خودش تایپ می کند و سپس قسمتی از آن را لمس کنیدبعد کلمه کل متن را لمس کنید همه متن کپی می‌شود به صفحه ای که می خواهید کامنت بگذارید بیایید و جایگزاری کنید احیانا مطلبی هم خواستید از گوگل سرچ کنید پیدا کنید کپی کنید در همون یاداشت اضافه کنید در ضمن یک ساعت وقت دارید کامنت خودتان را در سایت اصلاح کنید اگر الان کامنت بگذارید ساعت سایت یک ساعت بعد را نشان می دهد احتمالا، الان ساعت یازده هست و شما ساعت ارسال کامنت من را ساعت دوازده می بینید.موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سعیده آیت گفته:
      مدت عضویت: 1077 روز

      سلام دوست عزیزم

      امیدوارم در پناه الله مهربان شاد و سرحال باشید

      درجواب سوالتون اگه اپلیکیشن قرانی دارید همون آیه قران مد نظرتون رو کپی پیست کنید

      اگرهم ندارید برید سایت دانشنامه اسلامی و سرچ کنید و باز کپی پیست

      امیدوارم پاسخم براتون مفید باشه وبتونید ازش استفاده کنید

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2103 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان…

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و سلام به تمام دوستان ارزشمندم در این سایت الهی…

    خداوند رو سپاسگزارم که منو در مدار شنیدن، نوشتن، درک کردن و عمل کردن به این آگاهی ها قرار داده…

    خداوند رو سپاسگزارم برای این احساس خوب، احساس آرامش، هماهنگی با خودم، ….

    هر جلسه که رو سایت قرار داده میشه، جواب سوالیه که برای من مطرح شده..یعنی دقیقا حرف استاد تو همین جلسه که « تو هر زمان، من به هر آگاهی که نیاز داشته خداوند منو هدایت کرده » ….هر چقدر از خانم شایسته عزیز برای این بروزرسانی ها سپاسگزاری کنم، بازم هنوز جا داره، چرا که درهایی داره باز میشه، آگاهی هایی رو دارم میشنوم، که هرگز با این درک نشنیده بودم…و اگر این بروزرسانی اتفاق نمی‌افتاد هرگز به ذهن منطقیم خطور نمی‌کرد که برگردم و این لایو ها رو دوباره ببینم و گوش کنم. ازتون بینهایت سپاسگزارم….

    تو این جلسه به چند تا درک رسیدم…

    اول اینکه: وقتی هرروز رو خودم کار میکنم، روزی 2 ساعت خیلی تغییر نتایج رو واضحتر میبینم، اتفاقی که میافته و تا حالا اینطوری درکش نکرده بودم ذهنم مدام آگاهی های دریافتی رو تکرار میکنه، مثل این میمونه که ذهنم با این آگاهی ها درگیر میشه، بیشتر از قبل رفتارامو تحلیل میکنم با قانون، انگار وقتی نمیمونه برای فکر کردن به ناخواسته ها…برای نجواهای ذهنی وقتی نمیمونه…وقت کم میارم..اینجا یاد حرف استاد افتادم که می‌گفت شما روزانه رو خودتون کار کنید بعد اگر وقت زیاد آوردین برین سراغ کارهای دیگه…الان این اتفاق واسه من افتاده که وقت برای کارهای بیهوده خیلی کم دارم …در واقع یکی از نتایج این پروژه برای من، مدیریت زمانمه…زمانم مدیریت میشه برای انجام کارهای مهم…برای قدم برداشتن در مسیر خواسته هام…در مسیر رشد و پیشرفت…در مسیر بهبود شخصیتم…

    مورد بعدی:

    وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر میکنم، از لحاظ فیزیکی تغییر خواهم کرد

    این برای من اون قسمتش تو زندگیم اتفاق افتاد که یه سری آدمها از مسیرم رفتن بیرون و آدمای جدیدی اومدن، حتی گوشم یه سری حرفها رو نمیشنوه و اینا همش نتیجه اون تعهد گام اول که به خودم دادم و یادم میاد تو کافه تنها نشسته بودم و وقتی صدای خانم شایسته رو شنیدم که در مورد این پروژه صحبت میکرد ناخودآگاه گریه کردم..مثل کسی که تشنه شنیدن باشه برای اولین بار گوشی رو کنار گوشم قرار دادم و تا آخر فایلی رو که دانلود کرده بودم با عشق گوش کردم…اینا همه به معنای این بود که اون لحظه من آماده شنیدن اون حرفا بودم…و این آگاهی ها هدایت خداوند بود که خداروشکر منم به این هدایت و الهام عمل کردم….خداوند رو سپاسگزارم

    در واقع تو این جلسه یه باور محدود کننده مطرح شد و یه منطق محکم هم در ادامه برای تبدیل این باور به قدرتمند کننده ارائه داده شد.. باور محدود کننده این بود که من قدرت و توانایی اینکه زندگیمو خلق کنم ندارم، پس بنابراین خودمو میسپارم به جریان کلیت جامعه که اون داستان زندگی منو خلق کنه

    حالا منطقی که برای شکستن این باور محدود کننده ارائه شد چی بود؟ اینکه خودمونو بزاریم جای طرف مقابل، یادمون بیاد اشتباهاتی که به کرات تو زندگیمون انجام دادیم، نخاییم قضاوت کنیم کسی رو …انگشت اشاره رو بگیریم سمت خودمون نه کسی دیگه، اینها همه آگاهی هایی هستن که من دارم سعی میکنم در حد توانم بهشون عمل کنم.

    هر چقدر ازتون سپاسگزاری کنم برای این آگاهی ها بازم کمه….بینهایت سپاسگزارم خانم شایسته و استاد عزیز….

    خدایا ازت هدایت می‌خوام در این مسیر…قدم به قدم هدایتم کن، هدایتم کن که متفاوت فکر کنم، متفاوت عمل کنم و متفاوت رفتار کنم. دوستان عزیزم عاشقتووونم که در این مسیر با کامنتتون همراهی میکنید…و آموزش رو آسانتر…

    عاشقتتووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    محمد رضا و فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    گام هشتم خانه تکانی ذهن

    خدایا شکر ات که امروز من رو هدایت کردی به این فایل بینظیر

    واقعا با تمام وجودم من این موضوع رو حس کردم که وقتی توجهمون رو بزاریم روی اخبار بد این اخبار هر روز بیشتر میشن و این حال بی انتها هست

    و خداروشکر میکنم که به لطف خدا و تلاش هام مدت زیادیه که دیگه هیچ خبری رو دنبال نمیکنم

    یاد گرفتم که اگر توجه کنم به زیبایی ها هدایت میشم به زیبایی های بیشتر

    اگر فرکانس من با فرکانس جایی که هستم متفاوت باشه به صورت طبیعی و عالی خداوند هدایتم میکنه به جایی که هم فرکانس با من هستند و این قانون جهانه

    فقط کسانی نتایج متفاوت از عموم گرفتن که متفاوت فکر کردن و خداروشکر میکنم که داریم متفاوت فکر کردن رو یاد میگیریم و به بهترین ها هدایت میشیم

    یاد گرفتم که تمام پیشرفت های بشر زمانی صورت گرفته که اشتباهی رخ داده و برای برطرف شدن اون مسئله رشد و پیشرفت در جهان صورت گرفته و این روند طبیعی دنیاست

    جمله ای که وقتی استاد گفت چشمام برق زد این بود که

    با هر دلیلی دستت رو توی آتیش کنی ، دستت میسوزه

    خدایا شکر ات بابت این آگاهی های فوق العاده که هر روز بهم میدی

    خدایا شکر ات که هر لحظه من رو هدایت میکنی به ثروت ، نعمت ، سلامتی و زیبایی

    خدایا شکر ات

    خدایا شکر ات

    خدایا شکر ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 3175 روز

    سلام. صبح تون بخیر

    اون ایموجی خندان کنار نوشته باعث شد توجهم جلب بشه به این فایل و دانلودش کنم

    توی این قضایای اخیر و هر اتفاقی که دور و برم میفته اینجوری نگاه میکنم: حرف زدن در موردش چه کمکی بهم میکنه؟ چه نتایجی برام به بار میاره؟ (پرسیدن سوال قدرتمند و واضح کننده) وقتی میبینم جواب اینه که: هیچ کمکی بهت نمیکنه و تمرکزت رو فقط روی ناخواسته ها میبره، تو رو وارد میدان بحث های ناتمام اعصاب خورد کن میکنه، از خواسته هام و بودن و موندن در مدار خواسته ها خارج میکنه و در نتیجه از تجربه لذت و خوشی و شادی دور میشم، پس اصلا واردش نمیشم. وقتی از خودم میپرسم خب حالا در مورد این موضوع بحث و اظهارنظر هم کردی، بعدش چی؟ و میبینم بعدش حتی اگه تو این بحث های کذایی برنده هم بشم بازم فقط احساس منفی خواهم داشت، تکلیف و قاعده، فقط و فقط یک چیزه: اعراض. فاعرض عنهم. چون و چرا هم نداریم. وقتی در مورد این چیزا میشنوم یا در صحبت کردن، بحث به این سمتها میره، میگم: بیخیال. ما که اونجا نبودیم و نمیدونیم. ولش کن بیا از یه چیز دیگه حرف بزنیم و اگه طرف خیلی چسب بود، پرسش های حافظه ای میپرسم. در واقع خیلی خوب از احساسم کمک میگیرم و وقتی سوال قدرتمندکننده از خودم میپرسم، جوابش با احساسم که احساست بد میشه بهم داده میشه و میگم: نه پس با این نوع اقدام فیزیکی یا این نوع توجه داشتن از مسیر خارج میشم. بیخیالی رو عشقه!

    گفتم این نوع نگاه رو باهاتون به اشتراک بذارم تا ایده داده باشم. در پناه الله یکتا سعادتمند در دنیا و آخرت باشید. سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    سلام سلام سلام به همگی

    سلام به استاد نازنینم و به استاد شایسته گل

    طبق تعهدی ک دادم صبح اومدم کتابخونه تا با تمرکز بالا گام نهم رو شروع کنم اول فایلو گوش دادم بعد نکات رو نوشتم

    دو ساعت بعدش مامانم زنگ زد گف صابخونه زنگ زده، ب بابات زنگ بزن بگو یه فکری کنه ( چون دیگ موعد تمدید قرار داده و دو برج هم اجاره عقب مونده یا باید تمدید بشه اگ صابخونه قبول کنه یا خونه رو تحویل بدیم، قبلا هم صابخون گفته بود تخلیه کنید) همون لحظه به بابام زنگ زدم گف الان بهش زنگ میزنم صحبت میکنم

    ترس سراغم اومد وذهنمم از این فضا استفاده کرد و شروع کرد: دیگ کارت تمومه امسال باید جاب جا بشین میخوای چیکار کنی، بعد چند وقت اومدی با تعهد کار کنی نگا کن نتیجه نداد نگا کن چیشد…

    چشمامو بستم و گفتم یه لحظه ساکت باش و اجازه دادم ک خدا حرف بزنه

    یه صدایی گفت آروم باش برو ادامه پروژه رو انجام بده حلش میکنم واست

    همینقدر واضح باهام حرف زد

    دستم اومد ک دوباره زنگ بزنم ب بابام ببینم چیشد ولی همون صدا گف گوش کن برگرد کتابخونه

    برگه نکته هایی ک از گام ها نوشته بودم روی میز بود

    به جای واکنش به ناخواسته ها توجهتو بذار سر خواسته هات

    شروع کردم نوشتن ک من میخوام خونه دار بشیم من دوست دارم این متراژ باشه این تعداد اتاق داشته باشه و رفتم گوگل سرچ کردم عکسایی رو پیدا کردم و اسکرین گرفتم و نگاهشون کردم رفته رفته احساسم بهتر شد و اون ترس رفت اون حس نگرانی رفت و جاشو به امید داد که بهش میرسم

    همون لحظه بابام زنگ زد گف با صابخونه حرف زدم قراره تمدید کنیم با این مبلغ اجاره و با این مبلغ رهن منم قبول کردم حالا 20 این ماه قراره تمدید کنم…

    میخوام بگم همینقدر ساده، همینقدر زود خدا پاسخ میده، خدا جواب میده، خدا به وعده اش عمل میکنه همین یه نتیجه عالی از کنترل ذهن بود

    خدا همه چیزو درست کرد خدا حلش کرد

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    سلام

    خیلی خوشحالم که این سایت و استاد ، خانم شایسته و دوستان به این خوبی دارم.

    قدم هشتم:

    کنترل ذهن مهم ترین اقدامیه که ما باید انجام بدیم تا به اون تصویر ایده آل توی ذهنمون برسیم  و این همون تقواست که خداوند توی قرآن هم برای افراد با تقوا پاداش در نظر گرفته.

    حالا چطور میشه ذهن رو کنترل کرد؟ با کنترل ورودی ها و بردن افکار به سمتی که احساس خوبی به من بده این باعث میشه توی من و دیگران تفاوت ایجاد بشه؛ من اگه مثل بقیه غر بزنم و بزارم جریان منو پیش ببره خب مثل بقیه هم نتیجه میگیرم و این اون چیزی نیست که من بخوام پس من خودم کنترل زندگیم رو به دست می‌گیرم و نمیزارم کانون توجهم به سمتی باشه که احساس منو بد کنه. کنترل کانون توجه یعنی من دارم به چی توجه میکنم و طبق اون تصمیم میگیرم مثلا کانون توجه من تماما روی بی پولی و چاقیه ، مثلا ناشکری میکنم و از افراد ثروتمند خوشم نمیاد و بهشون حسودیم میشه و برای چاقی مدام توی خودم ایراد می بینم و به افراد چاق و شکل بدنشون توجه میکنم ، همه اینا با اینکه من دقیقا طرف مقابلش رو میخوام یعنی ثروت و تناسب اندام ولی با توجه کردن به ناخواسته ها ، من به سمت ناخواسته های بیشتر هدایت میشم هر چی بیشتر ناشکری کنم نعمت های کمتری بهم داده میشه ، پس من از این فایل یاد گرفتم کانون توجهم رو بگذارم روی چیزهایی که بهم حس خوب میدن و نتایج هم متفاوت میشن.

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    به نام خدای مهربان

    روز 56سفرنامه

    سلام استاد عزیز و مریم خانم و بقیه دوستان سایت

    خداشکر خداشکر خدا هزار مرتبه شکر که یکسال هست از این مسائل جدا شدم

    دیگه کاری به دولت و سیاستمدار ها ندارم الهی صدهزار مرتبه شکر

    این فایل فقط در مورد این موضوع نبود

    اینکه لازم نیست روی اتفاق های به ظاهر بد و ناجالب فوکوس کنیم

    حالا چه در مورد کشور چه بیماری چه فقر چه تفاوت مرگ دزدی هر چیزی که احساس بد بهمون میده نباید در مرکز کانون توجه ما باشد.

    چرا باید برامون جالب باشه کسی که ورشکست میشه چرا نمیایم در مورد کسی که ماشین بهتری از ماشین قبلیش خریده یا یک مسافرت خارج از کشور یا خرید خونه حرف نمی‌زنیم

    دقیقاً ما باید آگاهانه تمرکز کنیم رو چیزای که حالمون خوب می‌کنه

    من از امروز این تمرین می‌خوام انجام بدم اگر من روی هر مسأله ای چه کشوری یا فامیلی یا چیزای به ظاهر زشت یا بد در هر صورتی هر چیزی که احساسم بد می‌کنه قضاوت تهمت توهین انتقام کینه و…..

    اگر روی هر کدومش زوم کردم ده هزارتومان باید باید باید بذارم کنار از پولم یه جورایی می‌خوام ذهنم جریمه کنم

    و با فکر کردن روی نکات مثبت زندگیم اتفاق های که قبلاً رخ داده و عالی بوده تمرکز روی سایت روی اتفاق هایی که قراره رخ بده شکر گذاری و تمرین های برای قدرتمند کردن باور انجام بدم هر روزی که از عملکردم راضی بودم خودم تشویق کنم و مثلاً غذایی که دوست دارم یا ارایش کردن یا رقصیدن یا خرید یه چیزی که خالم خوب کنه به خودم تشویقی بدم و به قول امید حاجیلی امروز امروز امروز نشه دیروز باید کاری کنی زندگی بهتر بشه هرروز

    من نتیجه متفاوت می‌خوام پس عملکرد متفاوت دیدگاه و افکار متفاوتی هم باید داشته باشم

    خدایا شکرت

    استاد دمت گرم خیلی حالم خوبه خیلی عالی هستم خدایا هزار مرتبه شکر

    دوستتون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: