live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 58 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم سلام به دوستان خوبم
پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام هشتم
لایو |ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده
سرفصل آگاهی های این فصل
شامل
اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجه تون مثل اونا عمل کند، همان شرایطی را تجربه می کنی که اکثریت تجربه می کنند؛
شرایط حساس کنونی همیشه بوده
هر جایی که زندگی میکنی تو هر جامعهای که هستی
موضوع مهم اینه که اگه مثل بقیه مردم فکر میکنی مثل اونا عمل میکنی و مثل اونا هم نتیجه میگیری
ما اگه بخواهیم ذهنمونو به سمت خبرهای بد ببریم همیشه تو همه جای دنیا خبرای بد هست و شرایط حساس کنونی
من کلی رو خودم و رو ذهنم کار میکنم برای اینکه میخوام جور دیگهای نتیجه بگیرم
نمیخوام مثل بقیه نتیجه بگیرم
من باید جریان زندگی ام را با کانون توجه ام بسازم نه اینکه با موجی پیش بروم که حاصل باورهای محدود کننده اکثریت جامعه است؛
اگه دقت کنیم تو اینجور مسائل میبینیم که اصلاً انگاری که همه دوست دارن خودشونو بسپارن به یه جریانی و اونو تو زندگیشون اجرا کنن در موردش حرف بزنن مخصوصاً جریانهایی که زیاد خوشایند نیست
ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
اکثریت جامعه، از صلح درونی با خود خارج شده اند؛
و به همین دلیل وقتی فهمیدم که افکارمونه،
کانون توجهمونه که زندگیمون رو میسازه
تصمیم گرفتم که مثل بقیه فکر نکنم
جور دیگهای به قضایا نگاه کنم
ذهنم رو کنترل کنم
کانون توجهم رو کنترل کنم افکارم رو به سمتی ببرم که به من احساس بهتری میده
احساس قدرت بهم میده احساس آرامش،
احساسمو خوب میکنه
به جای واکنش به اتفاقات نادلخواه،
کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
وقتی یه اتفاق ناخوشایندی در کشور میافته هرجا میری صحبت اینه
تو خونه
محل کار
تو تاکسی
و کلا همه جا از این قضیه صحبت میشه
نباید خودتو به این جریان بسپاری نباید بزاری این جریان تو رو با خودش ببره
باید بتونی خودت افکارت رو کنترل کنی
و اونجوری که دوست داری زندگیت رو خلق کنی
*حرف من اینه که اصلاً بادی طوفانی در کار نیست جریانی در کار نیست ما جریان رو تو زندگیمون خلق میکنیم هر کدوممون جریان زندگی خودمون رو خلق میکنیم
تو همین شرایط حساس کنونی یه عده محدودی هستند که نتایج متفاوت میگیرند تو همون شرایط از لحاظ سلامتی از نظر مالی از نظر روحی از همه نظر شرایطشون با همه فرق میکنه و خیلی هم تعدادشون کمه هیچ سر و صدایی هم ندارند.
منطق هایی برای “روی برگرداندن” از ناخواسته ها؛
راهش اینه که ما باید تصمیم بگیریم که زندگیمون رو: جریان میخواد بسازه
دولتها میخوان بسازن
یا خودمون میخوایم بسازیم
کل اشتباهات فکری بشر از اونجایی شروع میشه که فکر میکنند
هیچ قدرتی در خلق اتفاقات زندگیشون ندارند
منم باید دقت کنم توجه کنم کانون توجهم رو بیشتر بهش توجه کنم
و بدونم که همه چیز با افکارم خلق میشه
با کانون توجهم خلق میشه
و اینو باید تمرین کنم به این راحتی نیست به تمرین نیاز داره
این عضله توجه به کانون توجه رو باید خیلی قوی کنیم
با تمرین کردن
دلیل اینکه این همه اتفاقات بد تو بعضی جوامع میافته
اینه که اکثر افرادی که تو اون جامعه زندگی میکنند
توجهشون روی نازیباییهاست .
این قانون خیلی مهمه که هر کسی هر جایی به موفقیتی رسیده این کسی بوده که تونسته ذهنشو کنترل کنه این یک قانونه و
ما باید اینو با تمام وجودمون درک کتیم و بپذیریم .
این قاعده بازیه
حتی اگر فرد موفق بگه من به قانون جذب اعتقاد ندارم.
با هر منطقی با هر دلیلی وقتی چیزی رو نمیخوای که تو زندگیت اتفاق بیفته
وقتی بهش توجه میکنی
داری شرایطی رو فراهم میکنی که اتفاقی از شباهت اون تو زندگیت به وجود بیاد
هرچی دلیل و منطق درستم بیاری مهم نیست
مثل اینه که دلیل بیاری
که دستتو بکنی تو آتش
هر دلیلی که بیاری وقتی دستت بره توی آتش دستت میسوزه
خوب پس چرا هی بیایم بگیم چرا مملکت اینجوریه چرا اونجوریه
مملکتو دوست نداری توجهت رو بذار روی زیباییهای اطرافت
در این صورت هدایت میشی به جاهای زیباتر و کم حاشیهتر
اصلاً هیچ مقاومتی هم نباید بکنیم
فقط باید آگاهانه توجهت رو بذاری روی چیزهای بهتر
روی چیزهای زیباتر با حس بهتر تا اون چیزا رو بتونی به زندگیت دعوت کنی
اتفاقات مشابه اون رو بتونی به زندگیت دعوت کنی
بدون هیچ تردیدی بدون هیچ شکی این کارِ خداوندِ
تاکید میکنم
بدون هیچ تردیدی بدون هیچ شکی
این کار خداوند که
وقتی از لحاظ فرکانسی مثل بقیه فکر نمیکنی
جهان از لحاظ فیزیکی جات رو عوض میکنه
اونوقت از لحاظ فیزیکی هم،
تو اون جایی که بقیه مردم هستند
نخواهی بود.
هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
من هر وقت میخوام از آدما ایراد بگیرم اول به خودم میگم بزار ببینم اگر من جای اون بودم
تو اون موقعیت قرار میگرفتم آیا اون اشتباهو انجام میدادم
یا اون کارو میکردم
هیچکس در جهان نمیتونه بگه که نه من هیچ وقت تو عمرم اشتباه نکردم
هیچ وقت این کارو انجام ندادم
این ایرادو ندارم
اگرم ادعای اینو داشته باشه معلومه که خودشو نمیشناسه
و بازی هم بلد نیست
اصلاً ما از بچگی اشتباه کردیم با اشتباه بزرگ شدیم
کشتی تایتانیک به خاطر یک اشتباه غرق شد و چند هزار نفر مردند ولی همون اشتباه باعث شد که کشتیهای بعدی
از نظر سازهای طوردیگهای طراحی بشن
که اون اتفاق براشون رخ نده
پیشرفتهای بشر تو تمام حوزهها از همین اشتباها
به وجود اومده
یه اشتباه رخ داده اومدن روش کار کردن و باعث پیشرفت در اون کار شده
هواپیماها کلی تکامل طی کردند تا به اینجا رسیدن هر موضوعی که شما تصور کنید
حاصل یک پروسه است
حاصل پروسهایه که احتمالاً توش خیلی خطا و اشتباه بوده و
اینجوری باعث پیشرفتش شده و تکامل پیدا کرده
کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن
به اتفاقات نادلخواه؛
وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی
و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
وقتی مثل بقیه فکر نمیکنی وقتی تمرکزتو میذاری روی زیباییها رو قشنگیها
بخدا نتیجهاش جور دیگه میشه و
مثل بقیه نتیجه نمیگیری
روابطتون، سلامتیتون، ثروتتون و آرامشتون همه
تغییر میکنه چرا
به یه دلیل ساده
چون تو تغییر کردی
مردم ایران زمانی زندگیشون تغییر میکنه که خودشونو تغییر بدن .نقطه سر خط .
هر وقت چیزی منو ناراحت بکنه سعی میکنم تمرکزمو از روش بردارم
انتقام نمیگیرم بهش توجه نمیکنم
و خودش درست میشه
یه کاری کنید تو زندگیتون به جای تمرکز روی خبرای بد خبرای خوب تو زندگیتون تمومی نداشته باشه
یعنی مرتب تمرکزتون رو خبرای خوب باشه
خبرای بد که همیشه هست
اما ما میتونیم کاری کنیم که خبرهای خوب همیشگی باشند
اتفاقات خوب، شرایط خوب ، روابط خوب
در مورد نعمتها ، زیباییها و ثروتها صحبت کنید تا به امید الله مهربان
ثروتتون بیشتر و بیشتر بشه
خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ
می شوی
چیزی به نام بهترین وجود نداره
شما وقتی توی مسیر درست حرکت میکنین
و دارین تغییر میدین خودتون رو هر زمان که نیاز داشته باشید به آگاهی که
شما را بخواد یه مرحله بالاتر ببره
خدا اون آگاهی رو توی مسیرتون میاره
شما فکر میکنین که اون آگاهی بهترین آگاهی بوده که اون زمان بهتون الهام شده
و چون تغییر میکنین دوباره در زمان بعد آگاهی بهتر
و
همینجور این سیکل مرتب ادامه پیدا میکنه
به خاطر همینه که میگم که همه چی به خودمون برمیگرده چون خودمون داریم تغییر میکنیم ،
فکر میکنیم
این آگاهی اون زمان بهتر بوده ،بهترین بوده
و
دوباره در مرحله بعد اون آگاهی باز بهترینه
وقتی شما توی مسیر حرکت میکنید هر زمان که
نیاز داشته باشین به یه آگاهی که بخواد شما رو تغییر بده و ببره بالا اون آگاهی بهترین آگاهیه
خدایا شکر من وقتی اینا رو میشنوم میبینم که خیلی پیشرفت کردم، خیلی تغییر کردم تغییر در جهت مثبت از همه مهمتر آرامش در زندگیم بیشتر شده رابطم با خدا عالی شده با خودم به صلح درونی بیشتر رسیدم بابت همه اینها شکرگزار خداوندم
خدایا ممنونم به خاطر این سایت و این همه آگاهی
استاد عزیزم این لایو و من الان دیدم، با مثال هایی ک زدین متوجه شدم شما دارید چقدر متفاوت به قضایا نگاه میکنید، متوجه شدم وقتی میگید با تغییر نگاه حالتونو خوب کنید یعنی چی، چقدر دارید از یه زاویه ی دیگ به همه چیز نگاه میکنید، زاویه ی دیدی ک سعی میکنید قضاوت نکنید، خودتونو تو اون شرایط بزارید، اذعان کنید ک شماهم یه اشتباهاتی داشتید و همه ادم ها اشتباه میکنن.
اما اکثر انسانها اماده قضاوت کردن، انتقاد کردن و سرزنش کردن هستن، و خودشونو عاری از اشتباه میدونن.
نکته دومـ، جدا کردن خودمون از بدنه جامعه یا وصل شدن و همسو بودن با اوناست. همیشه هر اتفاقی میفته رسانه ها، فضای مجازی وـ.. کلی درمورد اون موضوع صحبت میکنن، بحث میکنن، و متوجه اینهمه انرژی منفی نیستن. حتی کشورمن افغانستان ک هر روز درگیر انواع اقسام اتفاقات ناخوشایند و منفی هست، من اگاهانه تصمیم گرفتم بجای توجه به اخبارهای این چنینی، تمرکزمو بزارم روی زندگیم، بارها شده همشهریای خودم گفتن ک تو وطن پرست نیستی و…. ولی من میدونم کدوم مسیر درسته
حالا تصمیم منه ک با تغییر فرکانس هام هدایت بشم به جایی ک ارامش باشه، صلح باشه، یا همینجا بمونم و قاتی این جریان باشم.
“اگر فرکانس ها و انرژی شما تغییر کند مکان فیزیکی شماهم تغییر میکند”
مهم نیست با چه منطقی با چه دلیل و برهانی حالت بده یا درگیر بحث و مقاومت میشی، تا زمانی ک تو این فضاها هستی تغییری در زندگی شما رخ نمیده
مهم نیست با چه منطقی دست تو تو آتیش کنی، دستت میسوزه»
یه تلنگر بجایی بود، منظور از مقاومت فقط درمورد مساعل کشوری نیست، حتی در جامعه کوچیکتری مثل خانواده، این اتفاق رخ میده ک شما همیشه درگیری، درگیر ناخواسته ها.
و من ک اکثر مواقع با خانواده بحث میکردم، و میخاستم متقاعدشون کنم، و دیدم فایده نداره، نمیشه جز خودت طرز فکر کسی رو تغییر بدی، ناتوانی خودمو دیدم در تغییر دیگران، هر روز باخودم کار میکنم ک بیشتر در صلح باشم با خودم با خانواده ام، و هر بحث و جدی یه نشتی انرژی بزرگه ک تورو هر لحظه از خواسته هات دور میکنه.
وقتی درک کردم اگر مقاومتهارو بردارم نعمتهای خدا بصورت طبیعی وارد زندگیم میشه، از خودم میپرسم
فلان خواسته ی من مهم تره یا بحث سر اینک چرا ظرفها شسته نشده
ارامش من مهم تره یا متقاعد کردن دیگران
و این تضادها داره بمن میگ چی میخوام. ارامش میخوام، صلح و دوستی میخوام. ثروت و فراوانی میخوام، روابط غوق العاده میخوام. وــــ
خداروشکر میکنم ک اینجام و جز این جمع عالی ام.
به نام خداوند جهان آفرین
سلام به هر دو استاد عزیز و نازنینم
و سلام بر تمام دوستان عزیز
قاعدتاً اگر مثل بقیه مردم فکر میکنیم ،یا اگر مثل اونها عمل میکنیم،مطمئناً مثل اونها نتیجه میگیریم.
یعنی به خاطر اینکه بقیه اینجوری فکر میکنند یا بقیه شاکی هستند که من هم جزئی از آن جریان بشم قاعدتاً همان نتیجه را میگیری که بقیه میگیرند.
اگر میخواهی مثل بقیه نشوی و نتیجه دیگری بگیری و مثل کلیت جامع نشوی باید جور دیگری به قضیه نگاه کنی چون افکار و باور و کانون توجه ما است که زندگی را رقم میزند و ما باید ذهنمان را به سمتی ببریم که به ما احساس خوب و آرامش میدهد.
آدمها به صورت ناخودآگاه منتظرند که یک حرفی پیش بیاید تا در مورد آن موضوع حرف بزنند و آن جریان خودش را با دیگران میبرد. و ما نباید بگذاریم که جریان ما را با خود ببرد پس باید افکارمان را کنترل کنیم و آنطور که خودمان دوست داریم زندگی را خلق کنیم و آگاهانه تلاش کنیم که افکارمان را کنترل کنیم و آگاهانه تلاش کنیم که مثل بقیه نباشیم و این یک جریان که نبایدخودش را با ما ببرد.
من هستم که باید زندگی را بسازم نه اینکه زندگی جریان داستان زندگی مرا خلق کند.
« ما نباید برگی باشیم که طوفان ما را با خود ببرد.»
دقیقاً استاد عزیزم با وجودی که هر روز روی این فایلها کار میکنم و تمرکز روی این نکات دارم قانون را فراموش میکنم و نیاز به تکرار زیاد دارم.
مثلاً اینکه معلم دختر کوچکم یک خانم مسن هست و این چند روز که من او را دیدم بسیار مهربان است و دوست دارد که بچهها را از لحاظ درسی به بالا بکشاند.
و بنده خدا خیلی به بچهها که کلاس سوم هستند مشق میگویدو به آنها فشار میآید و مادرها شکایت مشق زیاد را دارند من وجهه خوبش را میگویم که معلم خوبی هست و با این روشی که او دارد پیش میرود دست بچهها تند میشود،و پایهشان برای کلاس چهارم قویتر میشود مسئولیت پذیرتر در زندگیشان میشوند.
اما به قول شما باید این ذهن را کنترل کرد و توجه به نکات مثبتش کرد و من هم کمی پایم سر خورد و به طرف آنها کشیده شدم که زیاد مشق میگویند چون نمیتوانستم مانند تابستان تمرکزی روی خودم فایلها را کار کنم.
الهی شکر که این فایل مرا نجات داد و من سعی میکنم که از امروز توجهم به نکات مثبت این دیدگاه به معلم دخترم باشد و با آرامش روزها را سپری میکنم و عمل به قانون میکنم تا نتیجه خوبی را بگیرم و خداوند مرا هدایت میکند.
«من خالق شرایط زندگی خودم هستم.»
در مثال توحید ما هستیم که جریان زندگی را خلق میکنیم.
من باید کانون توجهم را کنترل کنم و اگر ایمان داشته باشم که این افکارم هست که زندگیم را رقم میزند و بدون که اگر مثل بقیه مردم فکر میکنم و عمل میکنم و واکنش نشان میدهم من هم چیزی بیش از اونها تو زندگی ام خلق نمیکنم من هم همان شرایط را خلق میکنم.
زمانی که اشتباهی از دیگران رخ میدهد ما نباید قضاوت کنیم و باید خودمان را جای اون شخص بگذاریم.
امکان دارد که ما هم اشتباه کنیم و من خودم در زندگی بارها و بارها اشتباه کردهام و ذهنم را باید اینطوری کنترل کنم.
«هر کسی هر جایی به هر موفقیتی رسیده کسی بوده که توانسته ذهنش را کنترل کند.»
با هر منطقی با هر دلیلی که اگر به چیزی توجه میکنی که نمیخواهی توی زندگیت اتفاق بیفته داری با دست خودت همون شرایط را وارد زندگیت میکنی.
مثال: با هر منطقی که دست را داخل آتیش کنی دستت میسوزد.
اگر شرایطی را دوست نداری توجهت را بگذار روی زیباییهای اطرافت و هدایت میشوی جایی که زیبایی تر است و مقاومت و شرایطی در کار نیست.
وقتی توجه به شرایط نادلخواه ندارید جهان بدون تردید و بدون شک که این کارخداوند، جهان جای شما را از لحاظ فیزیکی عوض می کنه و وقتی که از لحاظ فرکانسی مثل بقیه مردم فکر نمیکنی و از لحاظ فرکانسی هم جایی که بقیه مردم هستند نخواهی بود و آن شرایط هم تجربه نخواهی کرد.
وقتی مثل بقیه فکر نمیکنیم مسیرمان از بقیه جدا میشود چه روابط چه ثروت و… همه چی تغییر میکند به یه دلیل ساده که مثل بقیه فکر نکردیم این نو ع نگاه باعث خوشبختمان میشود.
اگر اصل کارکرد جهان را بدانید خیلی راحت میتوانید خود را با جهان تطبیق دهید.
وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر میکنید از لحاظ فیزیکی هم تغییر میکنید.
وقتی تغییر میکنید آدمهای درب و داغون و توی زندگیتان نمیآید. و کم و کمتر میشوند تا دیگر نیستند.
اگر مسیر را با ایمان و باور خوب بروید به جاهای خوب هدایت میشوید.
«این قانون هست که هر وقت بخوای به کسی ضربه بزنی به خودت ضربه زدهای.»
وقتی که شما در مسیر درست حرکت میکنید توی هر زمانی نیاز داشته باشید تو هر مرحلهای که شما رو به یک آگاهی بالاتر ببره شما را توی آن مسیر میآرد و شما جهش میکنید چون شما تغییر کردهاید و برای نیازهایتان هدایت میشوید.
در پناه حق باشید.
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش و خانم شایسته
چقدر این توضیحات استاد عباسمنش عالی بود و چقدر ذهن من را نسبت به جامعه ای که در ایران زندگی میکنم مثبت کرد…
نزدیک به یک سال است که من به توصیه ای استاد عباسمنش عمل کردم و کلیه ای شبکه های اجتماعی را از گوشی موبایل ام حذف کردم
تلویزیون هم فقط برای بازی کامپیوتری و یادگیری زبان وتماشای فایل های استاد عباسمنش روشن میکنم و شاید بازی های فوتبال مهم مثله فینالUCLیا یورو را از تلویزیون تماشا کنم… یعنی شاید در سال به طور کلی 4ساعت من تلویزیون نگاه کردم.
وخدا رو شکر از این نظر خیلی آرامش ذهنی دارم و اتفاقات معجزه وار در زندگی ام رخ داده است.
امروز صبح که از خانه بیرون آمدم که کار کنم عکس آن شیخ لبنانی که مرده است را بر در و دیوار شهر دیدم و حتی تا قبل از دیدن این عکس،از این ماجراها هم خبر نداشتم و نمیخواهم که خبر دار شوم.
بله استاد عباسمنش درست فرمایش کردن که این شرایط حساس کنونی تمامی ندارد…
سعی میکنم آنقدر زیاد بر زیبایی ها و خوبی های دستگاه های اجرایی توجه کنم تا بلاخره جهان من را به کشور زیبا و پیشرفته هدایت کند که به جای بیلبورد هایی با تصاویر جنگی
بیلبورد هایی با تصاویر زیبایی که تبلیغات فروشگاهها و پارک ها و مراکز تفریحی است باشد و میدانم که صددرصد من از ایران مهاجرت میکنم،چگونگی آن را نمیدانم،کل پولی هم که اکنون دارم به یک میلیون نمیرسد،ولی تلاشم را میکنم و میدانم با توکل به خداوند متعال بلاخره برای من اتفاق خواهد افتاد…
خدانگهدار
سلام به شما استاد یک جهان سپاس گزارم به خاطر این آگاهی های این فایل خیلی امروز نسبت به دیروز قدرت و آرامش بیشتری دارم .
وسلام به مریم جان شایسته خیلی خیلی سپاس گزارم به خاطر این پروژه خانه تکانی ذهن.
/وقتی مثل بقیه فکر کنی مثل بقیه هم نتیجه می گیری
تعداد کسایی که متفاوت فکر می کنن کمن خدا در قرآن میگه :(تعداد کثیری از مردم گمراه اند و فقط تعداد کمی هستند که به راه راست هستند)
استاد من سال96 آماده گی می گرفتم برای امتحان رقابتی معلمی دوستان ، هم کلاسی هام و اقارب نزدیکم می گفتن نه نمیشه منحیث معلم رسمی قبول بشی باید رشوه بدی یا پارتی داشته باشه و یا هم چند سال در مدرسه های خصوصی انجام وظیفه کرده باشی تا قبول بشی ولی من استاد با توجه به فایل فقط روی خدا حساب کن از شما کلی آگاهی توحیدی گرفته بودم و همش اون زمان ها با خودم به طوری ذهنی و زبانی تکرار می کردم:
– که من وقتی از خدا چیزی بخوام، اون به من میده نه آدما نه رشوه نه پارتی و نه تجربه کاری
– وقتی خدا منو بکشه بالا تمام جهان یکجا شه و خواسته باشه منو بکشه پایین نمی تونه و وقتی خدا منو بکشه پایین تمام جهان یکجا بشه خواسته باشه بکشه بالا نمی تونه .
نتیجه ی این افکارم منجر به عمل شد من امتحان رقابتی رو دادم و کامیاب شدم بدون هیچ پارتی یی پولی و یا تجربه کاری یی،این در حالی بود که یه هم کلاسیم 100000 و یکی دیگش 4000 هزار افغانی رشوه دادن تا کامیاب شدن تازه اونم به قول خود شون چون از دوستاشون بوده کم پول گرفته بوده برای این کار و گرنه باید بیشتر پول میدادن تا پذیرفته میشدن در بست های معلمی.
پس من اگه می خوام نتیجه متفاوتی در روابط عاطفی بگیرم باید متفاوت فکر کنم و وقتی صحبت از کمبود میشه در این موارد که مثلا
سن که بره بالا دیگه وقت ازدواج دختر میگذره
اگه میخواهی ازدواج کنی باید چهره زیبایی داشته باشی
باید سلامتی کامل داشته باشی
باید از این بحث های بی مورد اعراض کنم نیام خودم رو دخیل کنم که نه این طور نیست و اون طور است فلان و بهمان.
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
یک روز از کامنت گذاشتن عقب افتاده بودم ، به خاطر همین امروز دو تا کامنت میذارم که با این پروژه هماهنگ باشم
خداوند رو هزاران مرتبه شکر که فرصت بودن توی مسیر ، امکان گوش کردن فایلها و کامنت گذاشتن رو برای من فراهم کرده …
توی این فایل استاد گفتن فک نکنیم که ما به این دنیا اومدیم که با جریان زندگی هماهنگ شیم ، من همیشه فک می کردم که اتفاقا من اومدم که هماهنگ شم . یعنی فک می کردم زندگی که پدر و مادرم داشتن رو باید ادامه بدم ، همون رنجها و کمبود ها و … اصلا یه جوری رفته بود تو ذهنم که اصلا مگه میشه جوری دیگه زندگی کرد !
اگه تو خانواده خوشبخت به دنیا اومدی لایق بودی و اگه نیومدی حتما لایق نبودی و حالا با تحمل این شرایط سخت به لیاقت میرسی و شاید در دنیای بعدی خوشبختی رو تجربه کنی !!!
مرسی استاد که انقد واضح این مطلب رو اینجا گفتید ، برای من مثل زنگ هشدار بود …
در ادامه برداشتهای خودم رو از فایل مطرح می کنم ، انشالله که درک بهتری برای من و دوستانم ایجاد کنه !
– این ما هستیم که باید ذهنمون رو کنترل کنیم ، چون اگه بخوایم مثل بقیه فک کنیم ما هم نتایج اونا رو میگیریم
پس روی ذهنمون کار کنیم که متفاوت از کلیت جامعه نتیجه بگیریم.
معمولا انسانهای عادی منتظر موضوع هستن تا بشینن در مورد اون صحبت کنن ، یعنی می خوان تا جریان زندگی ببرشون اما ما باید آگاهانه تلاش کنیم مثل بقیه نباشیم ، ما باید جریان زندگی رو بسازیم.
در واقع کل اشتباهات فکری بشر از این جا نشات میگیره که من کنترلی بر زندگی خودم ندارم .
– هر کسی باید یه راهی پیدا کنه که بتونه در شرایط خاص ذهنش رو کنترل کنه ، چون وقتی این کار رو انجام بدیم قانون جذب به نفع ما وارد عمل میشه .
افرادی هم که به خواسته هاشون رسیدن ، افرادی بودن که ذهنشون رو کنترل کردن .
– اگر با هر منطقی داریم به ناخواسته ها توجه می کنیم ، انگار دستمون رو کردیم تو آتیش . فقط با توجه به زیباییها زندگی ما تغییر می کنه …اگه درگیر شیم ، بحث کنیم ، مقاومت کنیم توی هر شرایطی یعنی داریم توجه می کنیم به ناخواسته ها.
– اگر بدونیم ذهن چه جور داره کار می کنه ، اگر اصلا کارکرد جهان رو بدونیم خیلی راحت خودمون رو با این قوانین تطبیق میدیم . اولش لازمه رو خودمون کار کنیم ، اما وقتی تغییر کنیم اصلا محیط اطرافمون هم ایزوله میشه و در نهایت هم به جایی هدایت میشیم که خودمون دوست داریم .
من واقعا خودم این رو تجربه کردم ، یعنی اصلا به اتفاقاتی که در سطح جامعه میفتاد توجه نمی کردم ، حتی سعی نمی کردم کسی رو قانع کنم و اینا … و خدارو شکر الان هم توی محیط کار و هم محیط خونه این داستانها به گوشم نمیرسه . جالب هست که مادرم هم از اخبار دیدن دست برداشته و با کمال میل همش یا آشپزی نگاه می کنه یا مستندهای حیات وحش و طبیعت :)
– زمانی که ما داریم روی خودمون کار می کنیم و متعهد هستیم ، جهان ابزارها رو مناسب تر می کنه که ما بفهمیم که داستان چیه و از این طریق به درک ما کمک می کنه و آگاهی مون رو بالا می بره .
در پناه خدا باشید استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و دوستان گلم …
اصل:
1.کانون توجه
2.ذهنیت خالق
کدها همین آگاهى هاى هر لحظه س برام…
کانون توجه خود را معطوف به آنچه کن که می خواهی؛
ذهنیت خالق یعنی: مراقبت از کانون توجه؛
هر وقت خواستی از آدمها ایراد بگیری، از خودت بپرس: “آیا تاکنون اشتباه کرده ام؟”، اگر جواب منفی بود، آنوقت به خودت حق قضاوت بده؛
کنترل ذهن یعنی: واکنش نشان ندادن به اتفاقات نادلخواه؛
وقتی از اتفاقات نادلخواه اعراض کنی و به آنچه می خواهی توجه کنی، از بدنه جامعه جدا می شوی؛
خداوند در لحظه، به نیازها پاسخ می دهد؛
به اندازه ای که ساز و کار جهان را درک می کنی و به آن درک عمل می کنی، با خداوند هماهنگ می شوی؛
آگاهی دقیقا مث تیکه پازل که داره تصویر زیباتر وکاملتری میده بهم به خاطر همین هر بار میگم آره این بهترینِ برام…
و با بهتر شدن آرامش قلبی و ایمانم
رابطه عاشقانه و پایدار و زیبار رو هر لحظه بهتر و زیباتر با عزیزمون تجربه میکنم
سلام بر عزیزانم
گام هشتم
مهمترین نکته این گام برای من قضاوت کردن هست که در واقع خیلی تووش مشکل دارم و خیلی راحت و زود آدمهارو قضاوت میکنم اما این سوال که اگر خودم جای اون طرف بودم هم همون کارو میکردم خیلی بهم کمک میکنه تا افرادو کمتر قضاوت کنم یا پرسیدن این سوال که آیا خودم تا حالا اشتباه کردم یا نه و اگر اشتباه کردم پس حق ندارم کسیو قضاوت کنم باید خیلی بیشتر از اینا روی این ضعفم کار کنم
خانم شایسته عزیز و استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگذار هستم
با سلام
من تمام صحبت های استادو قبول دارم در همه مثالهایی که استاد گفتند من همین طور فکر میکردم ولی اطرافیان بحث وفحشو واین جور چیزا وخدارو شکر خیلی از این مسائل دور شدم طوری که خبر هارو اصلا نمی دونم وکسی هم بهم نمیگه اگه هم بگه خلاصه میگه ومن هم پی گیری نمیکنم خداروشکر خیلی بهتر شدم
سلام وقتتون بخیر
فایل هشتم
خداروشکر این آگاهی ها رو میشنوم
چقدر استاد درست تغییر افکار به سمت احساس بهتری رو خوب توضیح دادین
بعضی وقتها پیش میاد از دست کسی ناراحت هستم خیلی هم زیاد اما با این باور ک من تا بحال اشتباه نکردم.؟… دل کسی رو نشکوندم حتی ناخواسته
قطعا جواب بله هست پس من میبخشم تا بخشیده شوم
این قضیه ک استاد توضیح میدن درست در زمان حساس کنونی :)
باید مسیر خودمون بریم..ما از خیلی میزان خبر نداریم ولی اینو میدونیم و جهان بل سمت گسترش..هر چی پیش بیاد همون خوبه هست…به نفع همه هست..خدا بیشتر میخواد صلح باشه شادی باشه
خدایا شکرت برای این آگاهی ها
استاد عزیزم از شما هم سپاسگزارم برای دلیر های منطقی ک آوردین..کاش همه شاکی ها اینو گوش بدن
در پناه خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت