live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 63

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    گام هشتم خانه تکانی ذهن.

    آگاهی هایی ک دریافت کردم و متوجه شدم.

    اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و کانون توجهت مثل اکثریت جامعه باشه،مثل آنها نتیجه میگیری.

    ب جای واکنش ب اتفاقات نادلخواه کانون توجهت را ب آنچه میخواهی معطوف کن.

    توی ذهنت از ناخواسته ها دوری کن و براشون منطق بیار.

    ذهنیت خالق یعنی مراقبت از کانون توجه.

    با درون خودت ب صلح برس.

    هر وقت خواستی از دیگران ایراد بگیری از خودت بپرس ( آیا تا کنون اشتباه کرده ام؟)

    اگر جواب منفی بود آن وقت ب خودت حق قضاوت بده،تو جای کسی نیستی،تو،تو شرایط بقیه نیستی.

    کنترل ذهن یعنی واکنش نشان ندادن ب اتفاقات نا دلخواه.

    وقتی از اتفاقات نا دلخواه دوری کنی و ب آنچه میخواهی توجه کنی،از بدنه جامعه جدا میشوی.

    خداوند در هر لحظه ب نیاز ها پاسخ می‌دهد.

    ب اندازه ای ک ساز و کار جهار را درک میکنی، و ب آن عمل میکنی،با خداوند هماهنگ میشوی.

    توی این روزای خونه تکونی ذهن،خیلی حالم‌خوبهه،دیروز با مادرم سر خرید وسایل جهیزیه بحث کردیم و ب شدت ناراحت بودم،بعدش ک اونون داخل اتاقم،یکم فکر کردم، یادم افتاد ک استاد دقیییییقاا تو لایو میگن تضاد ها باعث ب وجود اومدن خواسته میشه، منم داشتم طی چند روز قبل خواسته هامو لیست میکردم،و پاشدمدفترمو آوردم و نوشتم میخوام همه جهیزیمو خودم بخرم،و تو باید بهم کمک کنی اصلا خودت باید برام بخری.

    من خودم مسئول زندگیم هستم،اینو قبول میکنم.

    خودم باید واسه آیندم تلاش کنم پدر و مادرم هییییچ مسئولیتی ندارن و من انتظاری ازشون ندارم.

    و حالم خیلی بهتر شد.

    از خدا هدایت واسه همه‌ میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3530 روز

    بنام خداوند قادر متعال

    سلام دوستای خوبم

    من اول فایل رو برای خودم نوشتم و واقعا تنبلیم میومد کامنت بزارم ولی یادم افتاد همین دیروز به خودم تعهد دادم هر روز کامنت بزارم پس دست بکار شدم

    1- یکی از مهمترین چیزهایی که در این فایل شنیدم این بود اگر مثل اکثریت جامعه فکر کنی و مثل اونا رفتار کنی نتایجی مانند انها دریافت میکنی

    همه ما کم ندیدیم ادمهایی که در تحریم در گرونی دلار درامدهای خیلی خوبی داشتن شاید اونوقتا با خودمون فکر کردیم اینا به اصطلاح کاسب تحریم هستن ولی در واقع اونا در شرایط نامطلوب جامعه به خواسته هاشون فکر کردن و توجه کردن و در نتیجه به خواسته های خودشون رسیدن

    یکی دیگه از نکات گفته شده در این فایل این بود که از حاشیه ها باید دوری کنیم من خودم خیلی اهل حاشیه نیستم ولی خوب به بعضی چیزای مسخره خیلی توجه میکنم که باید از این مورد دوری کنم

    2- بجای واکنش به اتفاقات نادلخواه کانونتوجه خودمون رو اگاهانه به خواسته ها و زیبایی ها معطوف کنیم بالاخره در هر شرایطی میشه یه نکته زیبا دید و به اون توجه کرد

    3- دیدگاه منطقی برای کنترل توجه و کنترل ذهن تو این است کانون توجه تو خواسته های تو را رقم میزند اگر بدانی و اگاه باشی صد در صد خواسته های تو توسط کانون توجه تو اتفاق میفته حتما کانون توجه خودت رو کنترل میکنی

    4- ذهنیت خالق یعنی مراقبت از کانون توجه

    5- اکثریت حجامعه به کانون توجه خودشان اهمیتی نمیدن و از صلح درونی با خودشون خارج شدن

    6- وقتی میخواهی از دیگران ایراد بگیری حتما با خودت فکر کن تا حالا خودت هیچ اشتباهی نداشتی وقتی میخوای دیگرا رو قضاوت کنی با خودت فکر کن اگر تو بودی چکار میکردی این خیلی راه خوبیه برای یکی مثل من که ناخواسته خیلی گاهی اوقات درگیر غیبت و قضاوت میشم و در خلوت خودم میدونم اگر من بودم هکمینکارو میکردم یا منم از ایرادها دارم این یه راه خیلی خوب برای بازدارندگی هست

    7- کنترل ذهن یعنی واکنش نشان ندادن به اتفاقات نا دلخواه و توجه به خواسته ها حتی در شرایطی که مطلوب نیست

    8- وقتی از ناخواسته ها اعراض میکنی یعنی داری به سمت خواسته های خودت میری

    9- اگر به زیبایی نعمت سلامتی و …. توجه کنی اونا رو جذب میکنی

    10- اگر ساز و کار جهان رو درک کنی(توجه به زیبایی و خواسته و اعراض از ناخواسته ها)و به ان عمل کنی کیبینی با نظام خداوند هماهنگ شدی و به خواسته هایی که داری میرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1791 روز

    به نام الله مهربانم آغاز میکنم

    سلامودرود به عزیران لیاقتمندم درمسیررشدوپیشرفت الهی

    گام هشتم=ذهنیت خالق یا واکنش گرا

    شرایط حساس کنونی همیشه در کشورها مخصوصا در کشور ایران بوده هست و خواهد بود

    طبق قانونی که از جهان هستی درک کرده ایم باید بتوانیم جوره دیگه ای به این شرایط نگاه کنیم و بااستفاده از مهارت کنترل ذهن نتایجی متفاوت از بقیه ی جامعه بگیریم

    تودنیایی که همه جور موضوعات هست،پس من باید به موضوعاتی توجه کنم که دوست دارم تو زندگیم تجربه کنم

    اگربخوام مثل اکثریت جامعه خودمو تو مداری بندازم که منتظرند یک اتفاقی تو کشور‌رخ بده و بشینند ساعتها درمورد اون موضوع صحبت کنند،من هم بلا استثنا بدون هیچ رودروایسی ازقانون،نتایجی هم سنگ همون اتفاقات رو تجربه خواهم کرد

    درسته که کارراحتی نیست ولی اگر آگاهانه شروع کنم به بستن گوشو چشمم ازروی اتفاقات ناجالب اطرافم،خداوند پاداش خوبی رو برام درنظر خواهد گرفت،به شرط اینکه تواین کارم استمرار بورزم و به یک ثبات فرکانسی برسم

    این نباشه که یک جریانی منو ببره مثل یک برگی درباد و باهراتفاقی یک واکنش جدید و حال خراب کن به اون نشون بدم

    وقتی یکسری افرادهستند در جامعه ی کنونی که دارن طعم واقعی آرامش و تحربه ی نعمتهای خوب رو می چشند،پس بنابراین من هم میتونم مثل اونها طرز فکرم رو عوض کنم و در جهت اون خواسته ای حرکت کنم که واقعا دوست دارم تجربش کنم

    استاد اتفاقی که اون سال برای سقوط هواپیما افتاد،شاید باورتون نشه ولی اونقدر مردم فقط شهر ما سفسته ها بافتند که آدم تعجب میکرد چقدر مردم دارن راحت دیگرانو قضاوت میکنند،هرکسی روی نظر و عقیده ی خودش به دولت یک قضاوتی میکرد و خداروشکر کردم که نخواستم هیچوقت اون قضاوتهارو تأییدکنم،فقط چیزی که ازینجور حرفها درک میکردم،درستیِ اجرای قانون از نتایج افکار اکثریت مردم بود

    واقعا که اون اندیشه تبارها واون فصای فکری جمع،باعث شده یهمچین اتفاقاتی رو در جامعه خلق کنند و تعجب میکنند که چرا هیچوقت آرامش ندارند و چرا نمیتونند به درستی باخدای واقعیشون هماهنگ بشن،چون هیچوقت نخواستند جوره دیگه ای فکر کنند،جوره دیگه ای حتی باخودشون در صلح قراربگیرند،بخاطرهمین هیچوقت هم نتونستند زندگی سرشارازآرامش و رفاه رو درتمامی جنبه ها تجربه کنند

    ماباید وقتی میخوایم کسی رو قضاوت کنیم،اول به این فکر کنیم که ماهم تو زندگیمون خیلی اشتباه کردیم،و بارهاشده تو مسائل مختلف زندگیمون درست عمل نکردیم،پس بنابراین حق این رو‌نداریم که بخواییم بی پروا کسی رو مورد قضاوت قراربدیم،چون هرانسانی جایزالخطاست و هیچ کس از هیچ گناهی مبرا نیست

    همین قضاوت نکردن و اینکه خودمونو بذاریم جای طرف بگیم اگه من هم توی اون شرایط بودم آیا اون کاررو انجام میدادم یانه،این خودش میشه یک کنترل ذهن که اگه بتونیم تواین مورد خوب عمل کنیم،مطمئنا قضاوتهای دیگران هم درمورد خودمون کمتر خواهد شد

    یک‌نفری هست توی فامیل ما که به شدت دیگران رو ازهمه لحاظ قضاوت میکنه،اونقدر همه ازدستش شاکی شدن که دیگه یجورایی رو دلی همه باهاش برخورد میکنن،من ازون فرد فاصله ی نسبتاً خوبی گرفتم ولی وقتی از دور اون فرد رو میبینم،نتیجه ی قضاوتهااش رو کاملا دارم تو زندگیش میفهمم که به چه علت داره زندگی ایش شکلی رو تجربه میکنه،هرچند که بازهم من نمیتونم اون رو قضاوت کنم،ولی به نسبت خوبی فهمیدم که اون شخص بخاطر قضاوتهای بیش ازحدی که ازدیگران میکنه،کاملا افتاده در یک مداری که خودش هرلخظه داره توسط یک فرد غریبه ای قضاوت میشه،و به نسبت زیادی درگیر همون مسائلی شده که خودش قبلا قضاوت میکرده

    اون شخص رو من همیشه ازشدرس خوبی گرفتم و هروقت خواستم کسی رو قضاوت کنم،یادم به ایشون میوفته که یک مثال کاملا واضحی هست از تجربه ی نتیجه ی اجرای قانون درزندگیش،و زیپ دهنمو میبندم و فقط این رو میگم که من نمیدونم اون چه شرایطی رو تجربه کرده که دچار این رفتاروگفتار شده،و خیلی آرامش میگیرم وقتی که به این شکل اجازه نمیدم ذهنم کسی رو مورد قضاوت قراربده

    همینکه این رو با قلبم بپذیرم که خودم باتوجهاتم زندگیمو خلق میکنم،دیگه تو یک جریانی میوفتم که یادمیگیرم چطور از پس ذهن بربیام و چطور به سمتی اون رو جهت بدم که نخواد ازبقیه انتظارداشته باشه..

    خیلی ها بابرچسب روشنفکری به خودشون،یجوری رفتار میکنند که انگار در قبال خدمت کردن به دیگران مسئولند،و در حقشون دلسوزی میکنند جوری که طرف آدم خوبه ی داستان بشه

    توی فامیل ما ماشالله ازین دست آدما زیاده،درحدیکه اگه کسی یک اتفاق ناجالبی رو تو زندگیش تجربه کرد یک فرددیگه ای تو فامیل باید جلوی اون شخص خودشو کاملا ناراحت بگیره ویجوری خودشو بگیره که طرف بفهمه چقدر براش مهمه…

    باهرررر منطقی اگربه چیزی توجه کنیم که نمیخوایم تو زندگیمون تجربه کنیم،داریم با دستای خودمون اون رو‌وارد زندگیمون میکنیم،مثل اینکه باهر منطقی دستمونو تو آتیش کنیم دستمون میسوزه

    اگر خودمو درگیر کنم،مقاومت کنم،بحث کنم،بدون هیچ تردیدی دارم اساس اون رو از جهت های دیگه وارد زندگیم میکنم

    من خودم اگه تغییرکنم آدمای نامناسب و سمی اززندگیم بیرون میرن،و این رو به نسبت خیلی خوبی دارم تجربه میکنم،هرچند هنوز جای کاردارم که به جایی برسم که دیگه آدمای دربوداغون کامل اززندگیم بیرون برن،اما به اندازه ی اجرای قانون درعمل و نتیجه ای که واردزندگیم شده کاملا راضی هستم و این رو‌میدونم که بازهم باید خودمو به صورت بنیادین تر تغییربدم،نه هیچ یک از عوامل بیرونی رو…

    خبرهای بدهمیشه هست و این رو دیگه باگوشتوپوستو استخونم قبول دارم،اما باید خودمون جوری به زندگی نگاه کنیم که خبرهای خوب همیشگی باشه

    من تازگیا این رو فهمیدم که وقتی خبرخوبی ندارم برای خودم یا کسی تعریف کنم،میام از یک گلی که مثلا توی باغچه ی حیاطمون دراومده چنان اززیباییش و ظرافتش باآبوتاب تعریف میکنم،جوری که طرف مقابلم مشتاق میشه اون گل رو ببینه و وقتی میبینه انگار که ذهنیت اون هم نسبت به زیبایی های اطرافش تغییرمیکنه و اون وقتی میبینه من چقدر مشتاق دیدن این زیباییهام،تلاش میکنه از گلهایی برام عکس بگیره و نشونم بده که قبلا ازون مدل گلها تو عمرم ندیده بودم

    یعنی قشنگ میفهمم جنس حرفم باطرف مقابلم روش اثرمیذاره و هربار منو میبینه دوست داره از همون جنس حرفای خودم باهام حرف بزنه

    یامثلا درمورد زیبایی های غروب خورشید همین تعریفهارو میکنم جوری که طرف مشتاق میشه رنگ غروب خورشید ازین به بعد ببینه…

    خلاصه که خودمون هستیم که حتی به طرف مقابلمون این اجازه رو میدیم که تو چه زمینه هایی باما صحبت کنه و توجهمون روی چه موضوعاتی باشه

    خدایاشکرت ازین همه درسو آگاهیی که تواین فایل گرفتم و فهمیدم که به جای واکنش نشون دادن به هرراتفاقی کوچیکی،جوره دیگه ای به اون اتفاق نگاه کنم که به من احساس خوبی بده،نه اینکه مثل برگی درباد ازین جهات به اون‌جهت خودم رو باجریان باد نابود کنم

    یک ذهن خالق میتونه یک زندگی فوق العاده رو تجربه کنه نه یک ذهن واکنشگر

    هرکجاهستید شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    به نام خداوندی که هر چه داریم از اوست

    خداوند عشق و خداوند جان و خداوند مهربانی ها

    سلام و درود بر همه عشقیای این خانواده بزرگ و صمیمی عباسمتش

    خداروشکر که اینجا دایره خداروشکر که همه خوبان اینجا حضور دارن خداروشکر که امروز هشتمین گام و هم باخیر و به نیت رشد بیشتر برداستم

    خداروشکر که من با اشتیاق بیشتر امروز اینجام خداروشکر که اصلا اینجام و درمدار استادان باعشق و دوست جونی های همه چی تمام الهی شکرررررت

    گام هشتم از روز هشتم

    استاد عزیز میدونم شما نیاز به تایید مثبت ندارین ولی من این حرف شمارو کاملااااااا تایید میکنم البته همه تایید میکنند بایدم تایید کنن چون اگه این طلا رو کسی تایید نکنه خیلی خیلی خیلی ببخشید یه قسمت درونش معیوب که انشالله اونم درست میشع آخه بگذریم از همه چی من باتوجه به این اتفاقات ناگواری که گفتین جز اینکه سم بیشتری به خودم تزریق کنم و خودمو بیمار روانی بکنم که روح و روان مو فلج کنم هیچجججج نتیجه مثبتی نداره که ندااااااره چون نه با اعتراضم اینا عوض نیشن اگه جنایت بود جنایتکار تا زنده هست به کارش ادامه میده و اگه هم اشتباه بود که انشالله دیگه رخ نمیده یعنی با اعتراض کردن من چیزی برای من عوض نمیشه جز افسردگی جز دیوانگی جز بیماری پس این منم که تصمیم بگیرم حالا تاییدش کنم یا نه من اومدم تو این دنیا تا این بهشتی را که جنایتکارهای شیطانی که اونا هم اول اینجوری نبودن با توجه به نازیبایی زیاد شدن شیطان انسان نما ،خراب کردن و به جهنم تبدیل کردن من با توجه به قسمت زیبایی های این جهنم وبا غر غر نزدن و با کنترل ذهنم این جهنم هم برای خودم هم دیگران به بهشتی که بود تبدیل سازم ما باید همه بدونیم که این وظیفه الهی همه ماست .

    من یه چیزی رو یکسال پیش شروع کردم عملی کردن که تا حدودی موفق بودم ولی با یاداوری عالی این فایل بی نظیر استاد که مریم جان در گام هشتم ما در نظر گرفتن درصدد این شدم بیشترررر روش زوم کنم که همین یکار باعث رشدم خواهد شد که خوداگاه دیگه به جیزای بیخود توجه نکنم قبلا به هرکی میرسیدم سوالی می پرسیدم که الان فهمیدم خیلی سوالا بی ربط و نامربوط به منه مثلا میگفتم خوب چه خبر بازار چطوره یا هوا چطوره یا اوضاع زندگیت چطوره یا اینکه دیدی مملکت و چیکار کردن خوب با علم اینکه میدونستم الان کافیه یه سوال اینجوری از فلانی بپرسم اون هرچی آشغال در درونش داره رو باید رو من خالی کنه و حالمو بد کنه و تموم پارسال یهویی این ایده اومد تو ذهنم دیگه از آدمایی که میدونم با یک سوالم اونو میبرم تو آشغالا( ببخشید آشغالا منظورم همین حرفای سیاسی که یک عمر زده شد نتیجه جز بیشتر شدن ریشه جنایتکار و افسردگی جماعت نداشت و هرز و مشکلات خانوادگی قضاوت کردنهای بیخود هست)و خودمم درگیرش میشم دیگه و دیکه هیچ سوالی نمیپرسم الان با توجه به حرفای استاد عزیز که دیگه سعی میکنم بیشتررر روی این مسله مهم زوم کنم البته خداروشکرررر که خیلی وقته اصلاااا نه درباره مسایل سیاسی حرف میزنم نه اخبارارو دنبال میکنم نه دیگه برام جذابیت داره اینکار چون واقعاااا حالمو خراب میکنه خداروشکرررر الان با آگاهی این فایل قراره قویتر و بزرگتر واگاهتر بشم بله واقعااااا هیچ تاثیری نداره این غصه خوردنها اعتراض کردنها واقعا 40ساله داریم حرف میزنیم حرف میشنویم چی تغییر کرد جز عمرمون به بطالت رفت اون لحظات شادمون که در کنار هم بودیم به حال بد و بحث تبدیل شد چون همه در محافل ها دارن قضاوت میکنن و همش به نازیبایی توجه میکنند پدرم یروز خیلی حرف قشنگی زد البته همش حرفاش زیباست ولی این تو گوشم بیشترموند که اینقد دارین از مملکت دارا ایراد میگیرن به خودتون نگاه کنین یک خانواده 2،3 نفره رو میتونین کنترل کنین اصلا رو خودتون میتونین مدیریت کنین که دارین از اینایی که یک مملکت به این بزرگی و دارن اراده میکنن وچقدددد کار سختیه این حرف باعث شد دیگه از سیاست و خبرهای سیاسی کشیدم بیرون ولی قضاوت همچنان با من هست چون در گذشته تو خون ما ایرانیا این مسله مهم نهادینه شد و زمان میبره تا درست بشه وخداروهزارمرتبه شکرررررر این دوره خوب داره ذهنمونو خونه تکانی میکنه واین مریم عزیز عجب اسمی روی این دوره گذاشت و چقد زیبا این فایل هارو کنار هم چیدمان کرد وچه انتخابایی واقعا من که دارم ناک اوت میشم هر روز داریم از کنترل ذهن ،تضاد،قضاوت که مارو به توحید یا شرک میرسونه میشنویم و این اهرم رنج ولدت بسیااااار کارآمدیست که داره آگاهترمون میسازه و مهم ترین پاشنه آشیل همه ما ایرانیا رو که قضاوت قضاوت قضاوت کردن است و بر میچینه انشالله .

    خداروشکر استادم خداروشکرررر برای درس امروزم

    فهمیدم که من دیگه نباید حتی به افکار یا گفتار یا کردار اطرافیانم ایراد بگیرم کاری که قبلا خیلی انجام میدادم و براحتی همه رو از هرکی خوشم نمیومد و قضاوت میکردم و درونم به خودن غره میشدم که من خیلی ازاون بهترم واین باعث میشد هوا برم داره و بذر غرور وهمه چی دانی ام رشد کنه و زندگیم و تباه کنه آره امروز بیشترررر فهمیدم که عمده مشکلات امرورم بخاطر قضاوت های دیروزم بود واقعااااا این حرف و باید طلا گرفت از هرکی هست باید با طلا ندشت؛

    که هرگز کسی و قضاوت نکن که جهان میچرخه میچرخه ترو میزاره جای اون آدمایی که قضاوتشون میکردی میزاره تو شرایط مشابه شرایط اونا بعد میگه حالا ببینم تو چیکار میکنی واقعااااا من این حس بد و تحربه کردم فقیری من و دربه دری های بی پولی ام همه بخاطر همین قضاوتهاست چقدددد این حرف قشنگه چقدددد این زیبا گفته به پیر پیغمبر همه میدونین بازم بدونیم که مصیبت ایران ما بیشترش بخاطر قضاوت کردن های ماست این پاشنه آشیل همه ماست هر جا مشکلی هست بیشترش بخاطر قضاوت کردن و غر غر کردنه خدایااااا شکرت که از درس امروزم فهمیدم دیگه حتی تو ذهنم هیچکسو قضاوت نکنم و درباره هیچ موضوعی غر نزنم بخدا قسمممم بع مشکلی خوردیم اگه غر نزنیم و قضاوت نکنیم اون موضوع بخودی خود حل میشه و دیگه هم تکرار نمیشه خصوصا آدمایی که باهشون بیشتر برخورد داری با قضاوت نکردن و غر نزدن به رفتارشون براحتیییی میشع همه چیو تحت کنترل خود گرفت و رفتارهایی رو ازاونا دید که دوست داری همینه بخاطر اینه که قران گفته که وسخرلکم ما فی السماوات ومافی الارض تمام کائنات تحت تسخیر ماست براحتی با قضاوت نکردن غر نزدن غیبت نکردن میشه همه چیو مسخر خودمون بسازیم خدایااااا تو چقد عشقی هرچی جلوتر میرم هرچی بزرگتر میشم بیشتر میفهمم که قرآن چه کتابیه کاملترین کتاب و کاملترین دین هیج کتایی بالاتر ازاین نخواهد آمد که همه اینارو توش گفته ناشکری نکن یعنی غر نزن قضاوت نکن حرف مفت نزن فقط بگو خدایا شکرررررت تا همه چی بنفع ماتغییر کنه از سایه ها که بگذریم نور برما می تابه خدایا شکرررررت که امروز باز مهمترین قانون جهانتو بهم یاداوری کردی الهی شکررررت که جز خواصی بودم که استاد میگه برای اونا این فایل ضبط شد واین حرفا گفته شد خداروشکرررر که در مدار انسان خاص شدنم خداروشکرررر که من تشنه این آگاهی های نابم چقد این فایلها این دوره داره بهم کمک میکته تا کنترل ذهن کنم خیلی چندروزی دارم رشد میکنم الهی ازت مممونم سپاسگزارتم خدایااااا.

    استاد عزیزم ممنونم به چه چیزای مهمی اشاره کردین که مانع موفقیت و مانع شادی و نشاط ما و باعث تمام مشکلات بیشتر بیماری بیشتر ترس بیشتر نگرانی بیشتر و ناشکری و شرک بیشتر ماست اینه که در بهترین جای دنیا با بهترین امکانات طبیعی زندگی میکنیم ولی فقیریم و افسرده این یعنی شرررررک که هیچکی جز خودمون مقصر نیستیم احساس مسولیت قانون اول و مهم سیستم جهان

    بابت این موضوع که استاد گفتن ؛

    به اندازه ای که سازوکار جهان را درک میکنی وبه آن درک عمل میکنی ،با خداوند هماهنگ میشوی، میخوام فهم خودمو بگم از این موضوع مهم که این چراغ و درمن روشن کرد که؛

    حالا که فهمیدیم با کنترل ذهن یا همون تقوا و با اعراض از تضادهای زندگی و دل سپردن به خداوند و با به صفر رسوندن سطح توقع از غیر خدا و قضاوت نکردن و مسولیت تمام زندگیمونو بپذیریم میشه به خداوند و تمام نعمتهایش وصل شد پس باید بهش عمل کرد چون تمام ایده های عالم که باعث رشد جهان شد از تمام اختراعات اکتشافات که باعث تولید نعمتهای فراوان شد و گسترش جهان همه کجاست اون بالا بالاها نزد خدا یعنی در مداربالا که برای اینکه دستمون به این ایده ها برسه تا با عمل به انها که این عمل صدرصدددد با لذت همراهه با شوق واشتیاق همراه چون در مدارشی مثل آب خوردن عمل میکنی و نعمت های فراوان مثل سیل روانه زندگیت میشن بهمین راحتی پس نتیجه میگیریم برای ثروتمند شدن لازم نیست سخت کار کنیم شب و به روز و روز وبه شب وصل کنیم تا پولدار بشیم یا تقلا کنیم و با رنج بتونیم پس انداز کنیم تا شاید ثروتمند بشیم یا دست به کارهای نادرست بزنیم نه با این وجود واین آگاهی ناب که بما رسیده ما فقط باید به دستورات دین که حرف خداست در قرآن بما گفته شده تقوا الهی پیشه سازیم شرک نورزیم کنترل دهن و در زندکی اجرا کنیم هر روز خودمونو قوی تر سازیم از نازیبایی های اطراف چشم بپوشیم تا این اعمال مارو به خدا وصل کنه به اون بالا بالاها که ایده های ناب نزد اونه و اونوقت تازه ایده ها بما تزریق میشه و راه انجامش هم با اشتیاق سوزان در ما ایجاد میشه ما ناخوداگاه اون کاری رو انجام میدیم که مارو به رستگاری میرسونه دقیقاااا همینه پس در روز کار من اومدن به مغازمه و روی خودم کار کردن و عمل کردنه لازم نیست به درودیوار بکوبم برای کسب روزی فقط به درسم گوش بدم عمل کنم صبوری کنم به اندازه 10سال رشد اتفاق میوفته بدون هیچ سختی و تقلا و رنجی .الهی شکرت برای این آگاهی نابی که بهم تزریق شده برای فهم درست این اگاهیی خدایاااا ممنووووونم.

    و اون مثالی که زدین بچه ای به پدرش میگه توی ماکروفر خداهست که داره غذا رو گرم میکنه دقیقا یجورایی درسته مگه نمیگیم خدا به هرشکلی در نیاد این ما هستیم که میتونیم اونو به هرشکلی دربیاریم پس خدا برق میشه گرما میشه سرما میشه سوخت میشه ماشین میشه هواپیما میشه داخل موتور داخل باطری ماشین داخل لاستیک ماشین همه جا خدا هست که بما سرویس میده حواسش بما هست و هرجا ارتباطمون با او قطع میشه اونجا هیج سرویس لذت بخشی نخواهیم داشت رنج میاد تا بفهمیم زود وصل بشیم

    اینم از فهم من ازاین مثال زیبای استاد که خیلی نگاهم را به خدا بازتر کرد که همه جا حتی در لباسم که داره منو از گرما ووسرما محافطت میکنه این خداست باید با احترام باهاش رفتار کنم چقد زندگیمون زیبا میشه وقتی اینطوری فکر کنیم دیگه به کسی بی احترامی نمیکنیم و همین باعث زیباترشدن زندگی ما میشود.الهی شکرررررت

    الهی سپاس برای یاداوری درس امروزم سپاس برای این آگاهی نابی که بهم تزریق شد سپاس سپاس سپاس.

    اینم از درس امروزم در گام هشتم

    ردپای روز هشتم از گام هشتم

    امضا مجید بنده عزیز خدا…

    دوستتان دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سهیل شیبانی گفته:
    مدت عضویت: 640 روز

    سلامی از صمیم قلبم به استاد عزیزم سید حسین عباس منش و سلامی از مهر محبتی صادقانه خدمت استاد خانم شایسته و به تمامی هم فرکانسی های عزیزم

    استاد سید حسین عباس منش نمیدونم چطوری از شما تشکر کنم بابت این محصول بی نظیر و دیدگاه های ناب و زندگی ساز ، واقعاً صحبت هاتون مثل معدن بی انتها و نامحدود الماس هست

    میخواهم یه مثالی از خودم بزنم در مورد اینکه در چه شرایطی کانون توجه خودمو تغییر دادم و از لحاظ فرکانسی جام عوض شد و از لحاظ فیزیکی هم یه سری اتفاقات خوب برام افتاد و به خودم هم یاد آوری کنم قوانین بدون تغییر خداوند رو که دوباره و دوباره بهشون عمل کنم

    مثال

    یادم میاد زمانی که لاهیجان بودم تو یه شیرینی فروشی بزرگی کار میکردم و برای استراحت شبانه و حالا ساعات دیگر خوابگاه استراحت میکردم شرایط خوابگاه با تفکرات من رفتار های من اخلاقیات من سبک زندگی کردن من زیاد همخوانی نداشت مثلاً من از دود خیلی بدم میاد مثل دود سیگار دود قلیون و … و حالا یه سری رفتار های همکاران با من همخوانی نداشت و خیلی از شرایط دیگه من توی اون شرایط 2 تا انتخاب داشتم با اون ناخواسته هایم دعوا کنم و بجنگم یا اینکه توجه و تمرکزم رو بزارم روی مواردی که دلخواه های منه ، درست یادم نیست که اولین تمرین ستاره قطبی من بود یا چندمین بود فقط یادمه یه روز صبح تمرین ستاره قطبی انجام دادم و به وضوح دیدم اون دو نفری هم اهل سیگار کشیدن بودن رفتن تو اتاق بغلی که بقیه هم شبیه خودشون بودن و یک نفر تو اتاق موند که اونم اصلا اهل دود نبود ، حالا چرا این اتفاق افتاد؟؟ چون من با ناخواسته هایم دعوا نکردم نجنگیدم فقط کانون توجهم و کانون تمرکزم رو به خواسته هایم به زیبایی ها به خوبی ها به لذت ها سوق دادم و قانون توجه و قانون فرکانس اینجا خودش رو در عمل بهم ثابت کرد که وقتی من وقتی مغز من از لحاظ فرکانسی تغییر کنه جهان اطراف من هم از لحاظ فیزیکی تغییر میکنه و این عین عدالت خداونده که بی نظیره و بعد اون اتفاقات ایمانم بهتر و بیشتر شد اومدم آگاهانه توجه و تمرکزم رو گذاشتم روی نکات مثبت خودم روی نکات مثبت اتاقی که داخلش بودم روی نکات مثبت همکارانم حتی کسانی که به ظاهر هیچ نکات مثبتی داخلشون نبود توی همون افراد هم من نکات مثبت پیدا میکردم و توی دفترچه یادداشت گوشیم ثبت میکردم و تمرینات دیگری و خداوند ایده دست فروشی جوراب رو بهم داد که با ایمان و جسارت انجامش دادم و طی مدتی بعد ایده خونه اجاره کردن بهم الهام شد که رفتم دنبالش و توجه و تمرکز روی زیبایی های اطرافم بود و اقدامات لازم رو برای ایده هایم انجام میدادم و خیلی طبیعی کلا از لحاظ فیزیکی مکان من تغییر کرد و من خونه اجاره کردم و تنها شدم و خودم بودم خدای خودم و سایت الهی استاد سید حسین عباس منش و خیلی برام لذت بخش بود

    استاد یه نکته که خیلی دوست دارم اینجا بگم که فکر میکنم خیلی مهمه

    قوانین خداوند مشیت الهی برای همه بدون تردید همسان هست یکسان هست و یک جور کار میکنه و اصلا هم مهم نیست کی هستی؟ بچه کی هستی؟ بچه کجایی؟ مال کدوم روستا ، شهر ، استاد و کشور هستی؟ از چه فامیلی از کدوم طایفه و قبیله هستی؟ از چه نژادی هستی؟ چه قیافه ای داری؟ تپلی؟ لاغری؟ معلولی؟ هررررررررررررررررر نقاط به ظاهر ضعف داری یا نقاط قوت داری بهتره بگم هرررررررر عوامل بیرونی و درونی داری قوانین خداوند مشیت الهی برای همه همسان و یکسان کار میکنه

    اما مسیر ها هدایت ها اصلاً و هرگز نمی‌تواند شبیه هم باشند هرکسی طبق ورودی هایی که مغزش داره هرکسی طبق مقاومت های ذهنی که داره هرکسی طبق منطق و الگو های ذهنی که داره هرکسی طبق افکار ، توجه و تمرکز ذهنی که داره هرکسی طبق باور های ذهنی باور های بنیادینی که داره حالا چه جهت مثبت چه منفی

    مسیرش و هدایت هایش میتواند متفاوت باشد

    استاد سید حسین عباس منش زمانی که به من الهام شد که ابوالفضل برو دست فروشی جوراب رو انجام بده ( البته اینم بگم که ، ایده ای به من الهام شد که با شرایط کنونی ام یک قدم فاصله داشت و از لحاظ فرکانسی فاصله ای خیلی کمی با من داشت و برام قابل اجرا بود و به قول استاد فقط میخواد بند کفشت رو سفت کنی و ایمان به انجام دادنش داشته باشی) استاد من فروش انجام داده بودم تا حدودی تجربه فروش و فروشندگی رو داشتم اما اینکه برم کنار پیاده رو یا کنار خیابان پلاستیک پهن کنم بعد جوراب بزارم روش بعد جلو مردم جوراب بفروشم اصلا این ایده با مغز من همخوانی نداشت ، استاد جان خدا شاهده یه بار رفتم برای خرید جوراب طرف مغازه دار به من گفت مغازه داری؟ گفتم نه دست فروشی انجام میدم! گفتم اصلا بهت نمیخوره

    خلاصه استاد تو حین دست فروشی جوراب یه سری مسائل برام پیش اومد و بهم الهام شد برو میدان شهدا ( شهرستان لاهیجان یه میدان شهدا داره که وسط شهره خیلی هم شلوغه) اونجا دست فروشی کن ، وای حالا من موندم با راضی کردن خودم که الهام خداوند رو انجام بدم ، بالاخره خودمو راضی کردم و رفتم وسط شلوغی پلاستیک پهن کردم و جوراب هام چیدم و یه سری اتفاقات افتاد که چقدر به نفع من شد چقدر خیر برکت برام داشت و خداروشکر که به الهام خداوند گوش کردم و عمل کردم و عمل کردم و عمل کردم

    استاد شما یه جمله رو میگین که خیلی رو من تاثیر میزاره و جمله اینه ( خدا تو بغل منه و منم تو بغل خدا ) با توهم نمیشه هیچ کاری کرد به جز اینکه توی باتلاق توهماتت هی فروکش میشوی

    (ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است) استاد من عاشق این صحبت شما هستم

    استاد جانم خیلی صحبت ها دارم و هر روز دارم پیشرفت میکنم به صورت تکاملی و اینم بگم که من فقط با عملکردم و نتیجه هایم میام سرکلاس استادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد جان، خانم عباسمنش و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده: هر روز و هر روز از خداوند سپاسگذاری و قدر دانی میکنم که منو به این سایت به این قوانین و به این آگاهی ها هدایت کرده: چون زندگیم زیر و‌ رو شده؛ خییییلی از شرایطم، از حالم، از احساسم از آرامشم رضایت دارم؛ خدایا شکرت

    از صمیم قلبم سپاسگذار استاد هستم که این آگاهی هارو در اختیار ما قرار میدن و خانم شایسته عزیز که با این پروژه فوق العاده دست رسی ما به این آگاهی هارو راحت تر و آسان تر کردن

    و سپاسگذار همه دوستان هستم که با کامنت هاشون؛ من قوانین رو از دریچه نگاهشون راحت تر درک میکنم

    حقیقتا اون جمله شما رو که آدم زمانی که به آگاهی نیاز داره؛ خدا هدایتش میکنه به اون آگاهی و مثل یک تیکه پازل میشینه تو وجودش رو من خیلی درک میکنم؛ بعضی جمله های شما، بعضی حرف های شما عجیب به دلم میشینه و به کارم میاد و تو زندگیم غوغا میکنه

    مثلا یادمه جلسه 7 قدم اول خیلی برام تاثیر گذار بوده؛ آقا ورودی مالی خودتو قطع نکن، هر کاری شده انجام بده؛ اما بذار پول بیاد تو زندگیت، اینکه نباید بشینی تو خونه بگی من دارم رو باورم کار میکنم، منتظر باشی یه کیسه پول بیاد از آسمون؛ وقتی من اینارو تونستم درک کنم و تو زندگیم عملیش کنم: تو زندگیم معجزات رخ داد، معجزه های شگفت انگیز

    یا توحید عملی قسمت7؛ در خصوص سپاسگذاری کردن از دیگران چقدر مهمه؛ اینم رفت ته اعماق قلبم نشست و خیلی به کارم اومد تو زندگیم، وقتی گفتین به کسی که چیزی به شما آموزش میداد احترام میذاشتین، یا از خانم شایسته کلی تشکر کرین بابت درست کردن تخم مرغ؛ اینو برام جا انداختین باید از دیگران بابت کاری که برامون انجام میدن تشکر کنیم

    و امروزم تو این فایل قضاوت نکردن دیگران و معطوف کردن توجهمون به خوبی ها و نیکی ها توجه منو خیلی جلب کرده؛ و نشستم بعد گوش دادن فایل با توجه به شرایطم یه تمرینی رو برای خودم انجام دادم؛

    سره ساختمون من امروز باید جوشکار میومد: جوشکار داییم و همکارشن، امروز نمیتونن بیان؛ من کلا رو بد قولی خیلی حساسم.

    با خودم فکر کردم؛ گفتم اگر اینا روی بدقولی خودشون رو به من نشوت دادن؛ بخاطر افکار و باورهای خودمه، پس اونا مقصر نیستن؛ من باید رو افکارم کار کنم

    اومدم تو یه برگه ویژگی های مثبت داییم و همکارشو نوشتم؛ اینکه تو پروژه های قبلیم چقدر کمکم کردن؛ گفتم اگه استاد میگه ما زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم با افکارمون و باورهامون: پس منم میام اون شرایطی که میخام رو خلق کنم دیگه و از این فرمول میشود تو تموم اتفاقات و شرایط زندگی استفاده کرد

    راجب اتفاقات و جریانات هم خداروشکر من از وقتی وارد این سایت شدم؛ حقیقتا وقت ندارم به موضوعی جز کار کردن رو خودم بپردازم؛ من انقدر نتایج شگفت انگیز از کار کردن رو خودم گرفتم که هر چی جلوتر میرم دوست دارم بیشتر رو خودم کار کنم، حاظرم نخابم ولی رو خودم و رو این قوانین کار کنم؛ برا همین خبری از اتفاقات ندارم؛ اگرم اتفاقی بشنوم: ذهنم خودش فیلتر میکنه؛ انگار چیزی نشنیده؛ کاملا خنثی هستم

    چون تموم توجهم و تموم حواسم اینه رو خودم کار کنم

    راجب اینکه آدم رو خودش کار کنه؛ جهان بصورت فیزیکی هم منتقلش میکنه به جای بهتر؛ من خودم الگوشم؛ همین الان دارم کامنت خودمو رو مبل خونم جلو یک منظره شگفت انگیز در زیباترین، ثروت مند ترین و آروم ترین نقطه مینوسم

    خدا به راحتی منو آورده اینجا: جنگل همش چند صد متر با خونم فاصله داره؛ یک منطقه فوق العاده زیبا، با آدم های شگفت انگیز و بسیار مهربان

    یه سری خواسته هام در خصوص آزادی دارم که مطمعنم خداوند به زودی منو به خواسته ام میرسونه و من مهاجرت خواهم کرد به کشور دیگه

    ولی عاشق اینجایی هستم که دارم زندگی میکنم، خیلی دوسش دارم؛ و اونقدر نکته مثبت داره که من میتونم 100 ها مثال بزنم

    استاد خیلی عاشقتم، خیلی دوست دارم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      فاطمه حبیبی گفته:
      مدت عضویت: 696 روز

      افلاطون عزیز سلام..

      امیدوارم حال دلتون عالی باشه هرگوشه ی دنیا که هستی!

      سه شب قبل اتفاقی کامنتت رو خوندن چقدر برام لذت بخش بود چقدر با احساس نویشتین چقدر فرکانسش مثبته

      با خوندن کامنت تون خیلی حس خوب گرفتم رفتم پروفایل تون داستان آشنایی تون با این سایت الهی خوندم وگذینه فرستادن ایمیل رو اوکی کردم.

      الان 3 شب میشه که هر موقع شما کامنت میذاری برام ایمیل میاد ومنم با شوق و ذوق میرم سراغ سایت و کامنت تونو میخوانم

      خداراشکررر که دوستانی مثل شماها دارم..

      چقدر زیبا نویشتین داستان آشنایی تون چقدر نتایج عالی گرفتین

      از همه مهمتر داشتن رابطه ی عاشقانه تون با عزیز دلتون چقدر عالی و جذاب بود برام خدارا هزاران بار سپاسگذارم بابت همه چی….

      اسم تون زیباست به زیبایی قلب تون!

      من دیشب هم دقیقا همین موقع براتون کامنت گذاشتم ولی انگار انترنت ضیف بود و ارسال نشد

      ولی میدانم که فرکانسش براتون ارسال شد.

      خدارا هزار بار سپاسگذارم

      درپناه خدا شاد باشید سلامت و ثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1322 روز

        سلام خدمت دوست خوب و عزیزم خانم حبیبی

        بسیار از شما سپاسگذارم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین

        خیلی خوشحالم که منو شما اینجا کنار هم‌ داریم از یک قانون پیروی میکنیم؛ همه ما در یک مسیریم و اونم مسیره رشده، مسیره حال خوب، مسیره آرامش و‌ مسیر رسیدن به خدا

        من با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم : هر روز و‌هر روز و‌هر روز و‌هر لحظه سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده، منو به این قوانین هدایت کرده و از شماهم میخام که هر روز و هر لحظه سپاسگذار خداوند باشین که اینجا هستین؛

        خدایا هزاران بارشکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام امیریان گفته:
      مدت عضویت: 1185 روز

      سلام به برادر مومن و موحدم آقا افلاطون خوش تیپ

      آقا من هر بار کامنت های شمارو میخونم اصلا منقلب میشم خیییلی زیاد کامنت هاتون برام درس داره مثل این کلامنت

      من به یه تضادی برخوردم و با کامنت شما به جواب رسیدم و چقدر قلبم آرام شد انگار یه باری از رو دوشم برداشته شد .

      ومن الان دارم میفهمم که استاد میگن ما باید هر روز رو خودمون کار کنیم انسان فراموشکاره و یادش میره.

      بارها و بارها از استاد شنیدیم تمرکزتو بذار رو نکات مثبت تا اتفاقات خوب برات بیوفته بازم من یادم میره و اینقدر خدای من مهربونه که دستمو میگیره مستقیم میاره سرجایی که باید باشم میگه بشین سرجات نمیخاد جای دیگه ای بری .آخ که چقدراین خدا باحاله عاشقشم .

      ازتون بینهایت سپاسگذارم که نتایجتون و قدمهاتونو با ما به اشتراک میزارین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم وهمه عزیزان

    گام هشتم خانه تکانی ذهن

    اگر مثل بقیه مردم فکر می‌کنی مثل بقیه نتیجه هم میگیری اکثریت مردم باورهای محدود کننده دارندصحبت های شما رو باید با طلا نوشت

    اگر موجی راه افتاده من ادامه دهنده اش نباشم

    هر دفعه هم یک اتفاقی هست که نیاز داره من آگاهانه ذهنم رو کنترل کنم با توجه به ناخواسته ها دارم از همون جنس اتفاقات به زندگیم دعوت میکنم

    من یادمه اوایل آمدم توی سایت می‌دیدم شما دارید مسیری رو دنبال میکنید که با بقیه متفاوت هست مثلاً همه دنبال محرم بودند اما شما همون مسیر خودتون رو می‌رفتید ومن بروز فایل هاتون رو نگاه می کردم می‌دیدم اصلا شما به بقیه کار نداریدتوی پرادایس دارید از زیباییها میگید ولذت میبرید واون موقع توی کشور تعطیل بود وهمه جامعه سیاه پوش بودند اوایل من هم فکر میکردم که این طرز فکر خیلی سنگدلانه است من باید یک واکنشی نشون بدم ودیدم اتفاقا نباید واکنش گرا باشم همیشه یک اتفاقی هست ودر آینده هم خواهد بود چرا به اتفاقات خوب توجه نکنم که اتفاقات خوب زیاد بشن

    شماطرز فکر خودتون رو دارید ونتایجتون بی نهایت عالی بدست آوردید چون توی اون موجی که راه میفته خودتون رو قرار نمی‌دید

    موقعی که موج راه میفته خیلی ها از جمله خودم یک برچسب روشن فکری میزنیم که دلسوز هستیم و باید این خون هایی که ریخته رو زنده کنیم وتوجه میکنم به این مسایل ، باید روی خودم کار کنم تا جور دیگری فکر کنم

    چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

    هر وقت خواستی از کسی ایراد بگیرید ببین خودت اشتباه کردی یا نه

    فضای مقاومت ودرگیری وبحث ما رو پایین نگه میداره یادمه توی دوره 12 قدم مثالی زدید که تا اون موقع نشنیده بودم گفتید موسی با فرعون درگیر نشد گروه مقاومت تشکیل نداد و گفت بیایید از اینجا بریم وبنی اسراییل از اون شهر رفتند و جریان نیل بوجود آمد

    باید توجه ام رو آگاهانه بزارم روی خوبی ها زیبایی ها تا خوبی و زیبایی رو تو زندگیم تجربه کنم

    هر کسی بخواهد به دیگران ضربه بزنه اولین نفر به خودش ضربه میزنه

    به غیر از فایل های شما هیچ برنامه یا اینستا وتلویزیون و..ندارم واگر اتفاقی بیفته سعی میکنم آگاهانه توجه نکنم اتفاقا توی جریان بالگرد ریاست جمهوری یکی از دوستانم گفت همچین اتفاقی افتاده ومن بی اطلاع بودم واون جمع بهم گفتند تو اصلا انگار جزوی از این کشور نیستی ومن دوباره هم سعی کردم از اون فضا دور باشم

    هر کس نتیجه افکار خودش رو میگیره واین باور باعث شده من کاری به دیگران نداشته باشم دلسوزی وحسادت هم نکنم

    هر کس هر جا هست سر جای درستشه

    س

    خدایا شکرت که هر روز داره باور ها وطرز فکرهام متفاوت تر میشه واقعا دارماز بدنه جامعه جدا میشو چون مثل اکثریت فکر نمیکنم

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    قدم هشتم: ذهنیت خلاق یا ذهنیت واکنش دهنده/ 10 مهر 1403

    1. اگر مثل کل مردم جامعه فکر می کنی و عمل می کنی مثل اونها نتیجه می گیری.

    2. کانون توجه ما هست که داره زندگی ما رو رقم می زنه پس مثل بقیه فکر نکن ذهن و فکرت رو کنترل کن افکارت رو ببر به سمتی که حس بهتری میده احساس قدرت بهت میده احساس آرامش و احساس خوب بهت می ده.

    3. اگر هر اتفاقی میوفته و بشینی در موردش صحبت کنی که البته به صورت ناخودآگاه هستش و آدما خودشون رو می سپرن به جریان و اون جریان اونها رو به هر طرف می خواد می بره. ما باید خودمون زندگی خودمون رو درست کنیم. باید آگاهانه تلاش کنیم که توجهمون رو کنرل کنیم. ما باید به زندگی جهت جریان رو بدیم نه اینکه زندگی جریان ساز شود. ما باید خودمون زندگیمون رو خلق کنیم. ما هر کدوممون جریان زندگی خودمون رو خلق می کنیم. ما باید تصمیم بگیریم که می خواهیم خودمون زندگیمون رو بسازیم یا جریان ها و دولت ها و………… داستان از اونجایی شروع می شه که شما فکر می کنید قدرت ساختن زندگیتون رو ندارید. ما خودمون زندگی خودمون رو می سازیم و همه چیز به کانون توجه ما بستگی داره پس ما باید کانون توجهمون رو کنترل کنیم.

    4. هر کسی که می خواد قضاوت کنه باید ببینه که خودش اشتباه کرده یا نه؟

    5. هر کس در هر جایی به هر موفقیتی رسیده کسی هست که تونسته ذهنش رو کنترل کنه. این قاعده بازی هست. به دلیل کنترل ذهن است که زندگی خلق میشه. من باید با افکارم زندگیم رو بسازم یعنی کانون توجهم رو کنترل کنم. با هر منطقی به چیزی که نیم خوای تو زندگیت اتفاق بیفته توجه می کنی داری با دست خودت همون شرایط رو داری وارد زندگیت می کنی و اصلا مهم نیست که چقدر دلایل منطقی داری که من باید به این موضوع نادلخواه فکر کنم. مثلا شما دستتون رو بکنید تو آتیش دستتون می سوزه و اصلا مهم نیست که به چه دلیل قانع کننده ای دستتون رو تو آتیش می برید دست شما خواهد سوخت. توجهت رو بذار روی زیبایی های اطراف تا به زیبایی های بیشتر هدایت بشی. با مقاومت کردن زندگی هیچکس عوض نمیشه. اگر درگیر میشی یو توجه می کنی به چیزی که نمی خوای داری اون رو به زندگیت دعوت میکنی. وقتی شرایط خوب نیست تلاش کن آگاهانه به شرایطی توجه کنی که دوست داری و جهان بدون شک و تردید جهان جای شما رو از لحاظ فیزیکی هم جا به جا میکنه و بدونید که این کار خداوند هست.

    6. همه ما اشتباه می کنیم تمام پیشرفت های بشر در پروسه اشتباه هست که اتفاق افتاده مثل ساخت کشتی و هواپیما و …..

    7. وقتی مثل بقیه فکر نمی کنید به خدااااااااااا قسم همه چیز تغییر می کنه برای شما در همه وجوه زندگی

    8. اگر دوست دارید خودتون اونجور که دوست دارید فکر کنید یا مثل گذشته اتون فکر کنید نتیجه مثل گذشته می شود.

    9. مسیر کنترل ذهن رو بایمان پیش ببر به هر چیزی که می خواهی می رسی.

    10. هر وقت ما بخواهیم به کسی ضربه بزنیم اول به خودمون ضربه زدیم.

    11. جوری روی خبرهای خوب تمرکز کنید که خبرهای خوب توی زندگی شما بیشتر شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    به نام خداوند مهربان

    گام هشتم: ذهنیت خلاق یا ذهنیت واکنش دهنده

    سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار

    سلام به خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان هم فرکانسی

    اگه ما مثل اکثریت جامعه فکر کنیم و مثل اونا عمل کنیم، صد در صد مثل اونا نتیجه می‌گیریم

    هر چند وقت یکبار اتفاق نا دلخواهی در کشور مون میوفته و مردم به جای اینکه اعراض کنن و توجه نکنند از صبح تا شب در موردش صحبت میکنند و کمپین تشکیل میدن و کامنت مینویسند یعنی کلا توجه و تمرکزشون روی اون اتفاقه. اتفاقی که میوفته اینه که نا خواسته های بیشتری وارد زندگیشون میشه

    ما اگه بخوایم بر عکس اکثریت جامعه نتیجه بگیریم باید بر خلاف جهت اونها حرکت کنیم

    ما باید آگاهانه تلاش کنیم برای کنترل افکار

    هر کسی که میخواد قضاوت کنه، اول به خودش بگه من خودم این همه اشتباه تو زندگی خودم نکردم؟

    اگه ما به چیزهای ناجااب توجه کنیم ، چیزهای ناجالب بیشتری وارد زندگیمون میشه

    با هر منطقی، با هر دلیلی اگر به چیزی توجه می‌کنی که نمی‌خوای توی زندگیت اتفاق بیوفته ، داری با دست خودت همون شرایط رو وارد زندگیت می‌کنی.

    افرادی که به هر دلیلی به موفقیتی دست پیدا کردند، تونستن افکارشون رو کنترل کنند.

    تمرکزمون رو از روی اشتباهات برداریم و تمرکز رو بزاریم روی زیبایی ها. وقتی مثل بقیه فکر نمی‌کنیم، مسیرمون از بقیه جدا میشه.

    نتایج وارد زندگی مون میشه به دلیل این که ما تغییر کردیم و مثل بقیه فکر نکردیم

    خدا رو شکر واسه این همه آگاهی

    خدا رو شکر واسه این جمع دوست داشتنی

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    سلام بر استاد عزیزم ومریم بانوی شایسته

    استاد جان یعنی من هر روزو هر لحظه شکرگزار وجود شما هستم.در آن روزها این فایل شما چقدر برای من درس داشت ومن چقدر از شما آموختم.

    اتفاق بدی بود وحال همه بد بود ومن طبق آموزه های شما سعی میکردم همراه جماعت نشم ،در بحث ها شرکت نکنم واعراض کنم …..ولی اتفاق دردناکی بودم ودر وجود خودم حالم بد بود وهزاران چرا،هیچ منطقی ذهن مرا آرام نمیکرد وشما این فایل را گذاشتید یعنی آبی بود بر آتش،هیچ کس در دنیا نظر ومنطق شما را نداشته وندارد چقدر زیبا ذهن را آرام کردید.این دیدگاه کاملا منحصربه فرد،بی نظیر ومنطقی بود.برای من این طور بود ودر یک آن ذهنم آرام شد وپرونده بسته شد.

    وتمرکز کردم بر نکات مثبت ونتیجه این شد که وقتی کنترل ذهن کنی وبر زیبایی ها تمرکز کنی لاجرم به زیبایی ها ی بیشتر وفضایی آرام ترو امن تر هدایت می شوی وامروز من یک نمونه ی عینی از این تجربه ام.

    خدا را سپاسگزار وجودتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: