live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 71

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    رد پای روز هشتم

    (مهدی)

    اگر بخوام تو این دنیا به مسائل نامناسب دقت کنم و توجهم رو بزارم روی این مسایل ، همیشه این اتفاقات نامناسب وجود داره و چیزی نیست که تمومی داشته باشه

    اکثریت مردم تو جامعه دنبال اتفاقات نامناسب هستن تا یه سوژه ای باشه براشون که تو جمع بتونن در موردش صحبت کنن ولی نمیدونن که چه سمی رو دارن وارد زندگیشون میکنن

    (من آدم کم حرفی هستم بیشتر از اینکه صحبت کنم شنونده هستم و همه اطرافیان هم همیشه این موضوع رو تکرار میکنن که مهدی ساکته، یادمه چندین سال پیش که از تکرار این حرف اطرافیان خسته شده بودم دنبال راهکارش بودم که چطور بتونم تو جمع بیشتر صحبت کنم.

    دقیق یادم نمیاد تو یه کتاب بود یا تو یه سایت خونده بودم ، راه حلشون این بود که وقتی میخوای از خونه بری بیرون تلویزیون روشن کن ببین اخبار داره در مورد چی حرف میزنه بعد که رفتز تو جمع در مورد همون موضوعات شروع کن به حرف زدن خخخخخ

    خداروشکر میکنم که هیچ وقت موفق به این کار نشدم )

    قضاوت کردن آدم ها تو شرایط مختلف اصلا کار درستی نیست چون خودمون تو اون موقعیت نبودیم ببینیم واکنش ما چیه شاید حتی تصمیم بدتری هم بگیریم

    این دنیا اصلا کاری به این نداره که چقدر دلیل و منطق برای انجام کارهام دارم . اگر من ذهنم رو کنترل نکنم ، هرچقدر هم که دلیل بیارم که به خاطر فلان موضوع بوده که من الان تو این جریان منفی هستم و کانون توجهم روی موضوع نامناسب هست فایده ای نداره و جهان از جنس همون اتفاقات رو تو زندگیم وارد میکنه پس باید حواسم به کنترل ذهن بیشتر باشه البته که به قول استاد اوایلش کار سختیه ولی رفته رفته تکامل پیدا میکنیم و راحت تر میشه(تو این زمینه خیلی زیاد باید روی خودم کار کنم چون وقتی یه موضوع ناخواسته ای برای خود من پیش میاد خیلی ذهنم رو بهم میریزه و تا مدتها بهش فکر میکنم مخصوصا اگه یه نفر بخواد چیزی که حقش نیست رو به زور بگیره ، تا مدتها بهش فکر میکنم و تو ذهنم باهاش بحث میکنم ، که این موضوع برای کنترل ذهن پاشنه آشیل من هست)

    امیدوارم بتونم با کار کردن روی خودم این مشکل رو هم برطرف کنم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز هستم که راه درست را از اصل به من نشان می دهد و به من کمک می کند تا بهترین راه را تشخیص بدهم

    هر زمان مانند باقی مردم فکر کردم و مثل آنها رفتار کردم در نهایت مانند آنها هم نتیجه گرفتم و این بزرگترین درسی بود که یاد گرفتم

    وقتی که می خواهم متفاوت باشم باید متفاوت فکر کنم

    باید متفاوت عمل کنم

    این در دست خودم من است

    وقتی که من خودم خالق زندگی خودم هستم چرا بخواهم ذهن خودم را به دست موج فکری جامعه بدهم

    آنچه که با آموزش های استاد گرفتم این بود که باید و باید همیشه ذهن خودم را کنترل کنم

    بتوانم همیشه روی خودم و باورهای خودم به گونه ای تمرکز کنم که حال من خوب باشد و به من ارامش بدهد

    این ارامش چراغ راهی است که من را به جلو می برد و در این مسیر به من کمک می کند

    این را بارهای بار در زندگی خودم تجربه کرده ام

    هر بار که ذهن و فکر خودم را تغییر دادم واقعا نتایج فوق العاده دیگری گرفتم

    واقعا حالم بهتر شده است و در نهایت روند زندگی من خیلی بهتر شده است

    می دانم که خیلی اوقات کنترل ذهن خودم از دست من خارج می شود

    می دانم که خیلی اوقات نمی توانم خودم را کنترل کنم

    اما همین که بدانم و به موقع خودم را کنترل کنم

    قدرت را از ذهن و افکار خودم بگیرم

    به افکار خودم اجازه نفوذ ندهم

    به دل خودم رجوع کنم

    بی شک روند زندگی من بهتر خواهد بود

    بی شک حال من عالیتر خواهد شد

    آنوقت من می توانم نتایجی به دست بیاورم که با بقیه متفاوت است و در نهایت من نتایج دلخواهم را خواهم گرفت

    این مسیری که استاد طی کرده اند برای او آرامش و حال خوب را به ارمغان آورده است

    خوب من هم می توانم این را در پیش بگیرم و آنوقت برای خودم بهترین ها را رقم بزنم

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی به امید خودت

    سلام خدمت استاد و مریم جان و هم سفران عزیز

    گام هشتم

    امروز هم با تمام وجود خودم را به خالق سپردم تا او بگویید و من انجام دهم

    امروز هم گوش کردم و عمل کردم و چقدر این مرحله مهم هست که زمانی که از لحاظ فرکانسی تو تغییر کنی از نظر فیزیکی هم تغییر خواهی کرد

    خودم را که بررسی کردم دیدم خیلی شرایط بهتر و عالیتر شده و خیلی آرامش دارم

    خیلی احساس خوشبختی میکنم

    اما هنوز یک سری آدمها هستند که از دور و بر من پاک نشدن تعدادشون انگشت شمار هست اما همون هم نباید باشه

    و پس فرکانسم هنوز اون مرحله نیست که من را از لحاظ فیزیکی هم رشد دهد پس باید کار کنم

    اما از این که وقتی از شرایط کنونی راضی نبودی به زیبایی های اطرافت دقت کن تا به شرایط بهتر هدایت بشی

    این مرحله اکنون کل تمرین من هست و چقدر هم زیبایی میبینم و هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه

    من عاشق زیبایی ها از جمله طلوع خورشید را خیلی دوست دارم

    زمانی که در یک مرحله از زندگی بودم که هیچیز حال منو خوب نمیکرد و هر چقدر فایل گوش میکردم باز هم همون حال بدیه بود

    تصمیم گرفتم فقط به زیبایی ها دقت کنم و هر قدم که برداشتم بگم برای رضای خدا هست و با احساس خوب انجام بدم

    آخ که چقدر حالم خوب بود ،چقدر خوشحالتر بودم چون میدونستم دیگه برای خدا هست بدون منت هم انجام میدادم

    و هر جا کم می آوردم به آسمان نگاه میکردم و خورشید را ستایش میکردم و از خدا بابت همه ی نعمتهاش شکر میگفتم

    تا بوم بوم بوم معجزه ها بعد 3ماه شروع شد

    و من از مرحله ی سخت زندگی در آرامش تمام عبور کردم و اکنون یک سال و نیم از اون مرحله میگذره و هنوز شیرینی آن را حس میکنم و چقدر تا همیشه احساسم خوب هست

    دلیل این تصمیم بخاطر این بود که من واقعا زندگیم تو یه مرحله ای جهنم بود با همین توجه کم به زیبایی ها تونستم از اون مسئله به راحتی عبور کنم و گفتم وقتی یکبار شده پس دوباره هم اتفاق خواهد افتاد اینبار رضایت خدا را هم اولویت قرار دادم تا خدا حمایتم کنه

    چون نمی‌تونستم همیشه به زیبایی ها توجه کنم چون ذهنم بعضی مواقع کنترلش را از دست می‌داد

    ولی خوب بلاخره موفق شدم

    احسنت به خدا که استاد را آفرید

    احسنت به استاد که آموزه هاش انقدر عالی هست

    احسنت به خودم که به اندازه ی که درک میکنم این آموزه ها را عمل میکنم و نتیجه هم میبینم

    و از خدا هزار بار شکر گزارم که این زمان و این فرصت را در اختیارم می‌زاره که هم گوش کنم و هم عمل کنم و هم کامنت بزارم

    خدایا هزاران بار سپاس گزارم بخاطر تمام ثانیه های عمرم که در بهترین شرایط سپری میشه

    خدایا سلامتی ،ارامش،ثروت و عشق خودت را به دوستانم هدیه کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام

    این ماییم که تصمیم بگیریم همرنگ جماعت بشیم و هر اتفاق بدی که میفته بشینیم به حرف زدن درموردش و قر و گلایه و شکایت کنیم و بشیم برگی در طوفان. یا اعتقاد داشته باشیم این منم ک زندگیم رو خلق میکنم نه جریان ها پس تصمیم میگیرم توجه ام رو کنترل کنم به سمت خواسته هام نه ناخواسته هام. و این یه جور عضله سازیه و باید تمرین کنیم مداوم . تمام آدمای موفق کسایی بودن که تونستن تو روزهای سخت ذهنشون رو کنترل کنن.

    اگه بخوایم به دیگران ضربه بزنیم به خودمون ضربه میزنیم.

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    گام هشتم

    چه اهمیت دارد که کیست که می‌گوید و کیست که می‌شنود؟

    چه اهمیت دارد که من کجا هستم و تو کجا؟

    چه اهمیت دارد که من به چه باور دارم و تو به چه؟

    این‌ها همه قیل و قال‌های نفس توست، حال آن که خود متعالی تو می‌خواهد که آرام باشد.

    بی هیچ نام، بی هیچ مکان، بی هیچ قبیله، بی هیچ قضاوت. آزاد و نا محدود، بی هر فرم و قالب.

    این قید و بندهای زمینی را، این طبقه بندی‌های نفسانی را کنار بزن، نام را، مکان را، باور را و هر تفاوتی را با ذهنی آرام ‌، بنشین و بشنو.

    می‌خواهم برایت بگویم و تو بشنوی‌،

    بشنو و تجربه کن.

    بیا از پیش داوری‌ها و حتی قضاوت‌ها رها شویم و فقط گوش کنیم. بیا باور کنیم که لزومی ندارد همیشه از خودمان دفاع کنیم.

    بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت، رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه‌، رها از باورهایمان و پاک از همه قالب‌هایی که محدودمان می‌کنند و تنها رها و آرام است که می‌شنود.

    آرامش این برکه سبز را تجربه کن، بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم.

    قلبت را پاک کن، اتفاقات خوب تنها وقتی از راه می‌رسند که قلبت را پاک کرده‌ای.

    تو پاره‌ای از خدایی.

    تو فرا تر از جسمت و فراتر از ذهنت، آگاهی هستی و آگاهی تو اصل توست. خود حقیقی توست. خود متعالی توست.

    تو لایتناهی هستی و مقدس

    آگاهی تو پاره‌ای از آگاهی همه جهان است.

    پاره‌ای از خداست. خود خداست. مثل قطره‌ای از دریا، که پاره‌ای از دریاست. خود دریاست.

    تو پاره‌ای از خدایی و من هم و او که کنار تو نشسته است.

    و او که آن سوی دنیاست و کهکشانی که آن سوی کیهان.

    و تو پاره‌ای از من هستی و من پاره‌ای از تو مثل دو قطره از دریا که هر دو دریا هستند. یکی هستند.

    جایگاهی را ارج می‌نهیم و گرامی می‌داریم که من و تو یکی هستیم و خدا.

    ارامش در پرتو اگاهی قسمت اول

    ———

    منه حقیقیه ما نیست ک درحال قضاوته

    منه حقیقیه ما نیست ک درحال حرافیه

    انگار اون ذهن،اون حراف،هرچیزی ک اسمشه،همیشه دنبال حرف زدنه

    دنبال گفتگو کردن

    دنبال اطلاعات دادن چه خوب چه بد

    دنبال برانداز کردنو بررسی کردن

    دنبال دفاع کردن

    دنبال تایید کردن

    انگار نمیتونیم ساکت باشیم و فقط نگاه کنیم

    تا بهم میرسیم فقط حرف حرف حرف

    فرقی نمیکنه خوب یا بد

    اگه ساکت باشیم انگار یه ایرادی هست!

    اگه تبادل اطلاعات نکنیم انگار یه مرضی هست

    اگه فقط باشیم،انگار اشتباهه

    چه بسا ک نه تنها فقط نیسیم،نه تنها نمیتونیم بسیار عالی،گفتگوی باکیفیت داشته باشیم،کلی قضاوت میکنیم کلی بدوبیراه میگیم کلی نظر میدیم کلی انتقاد میکنیم کلی راهکارای بیهوده بهم میدیم

    حتی نمیدونیم چرا

    حتی نمیدونیم چرا داریم حرافی میکنیم

    چرا مثل یک درخت،ناظر نباشیم؟

    چرا مثل خورشید ثابتو ساکت نباشیم؟

    چرا مثل ی گل بدون قضاوت ،نگاه نکنیم؟

    استاد چه قدر بهتر عمقه این جملاتو میفهمم ک میفرمایین اقا راجب این مسایل و اگاهی ها با هیچ کس حرف نزنین!شاید برای درک عقله من،اینه ک من نمیتونم کسیو عوض کنم،ولی عمق این فرمایشتون،سکونو سکوته

    رهایی از قیلو قال نفس

    رهایی از رقابت کردن میزان اطلاعات ادمها با هم

    تا بهم میرسیم میخوایم بگیم من یه چیزی میدونم بیا توام بگم

    چه خوب یا بد

    انگار نمیتونیم فقط کنار هم باشیم

    تا میریم در مکانی ک دوتا ادمیم،از یه مکان مشترک،همش در تلاشیم ک برای اون فرد بگیم واااای اینجارو ببین!چرا خب؟فقط نگاه کنیم

    چه اشکالی نداره؟؟؟اون هم حضور داره…

    چقدر ممنونم استاد که هرچی میگذره بیشتر درک میکنم شما دارین منو به کجا هدایت میکنین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون خدای خوب خودم هستم که همیشه در حال هدایت کردن و راهنمایی من است

    سپاس از خدایی که در هر لحظه دستهای من را می گیرد و از اینکه من به موفقیت برسم شاد و خوشحال است

    ممنون خدای خوب خودم هستم که دوست دارد من شاد و خوشحال باشم

    ممنون خدای خوب خودم هستم از اینکه من ثروت مند بشوم حالش خوب می شود و همه جهان را برای رسیدن من به خواسته ام بسیج می کند

    ممنون خدای خودم هستم که من را به این مسیر هدایت کرد و راه سعادت و خوشبختی را به من نشان داد

    می دانم که همه چیز در دستهای خودم است

    می دانم که من خودم هستم که می توانم به آسانی و راحتی به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    می دانم که من خودم هستم که دیگران هیچ تاثیری در زندگی من ندارند و این من هستم که می توانم به آسانی و راحتی به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    من می توانم به آسانی و راحتی به هر آنچه که دوست دارم دست پیدا کنم و در نهایت خودم می توانم با تغییر دیدگاه و نگاه خودم به آنچه که می خواهم دست پیدا کنم

    جالب در اینجا است که هیچ نیازی و لزوم به بودن دیگران نیست

    وقتی که تمام قدرت در دستهای خدای مهربان است

    وقتی او خالق و آفریدگار همه بنده های خود بر روی زمین است

    دیگر چه لزوم است که بخواهم روی بنده حساب باز کنم

    می توانم مستقیم به سراغ سرچشمه بروم و روی کسی حساب باز کنم که او خود بزرگترین و برترین قدرت است

    اینجا من هستم که باید ذهن خودم را کنترل کنم

    من هستم که باید بتوانم روی خودم و افکار خودم نظر داشته باشم و بتوانم نوع دید و نگاه خودم تغییر بدهم

    قشنگی در آن است که وقتی نگاه و دید خودم را تغییر بدهم جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد

    این کار در ابتدا باید بصورت آگاهانه تغییر نگاه بدهم

    ذهن خودم را از روی اتفاقات بد بردارم و به زیبایی ها و یا یک نکته مثبت توجه کنم

    این کار را مرتب و دایم در زندگی خودم تکرار کنم برای من بعد همیشگی می شود و در نهایت به حدی می رسم که بصورت ناخودآگاه همیشه نگاه من به خوبی ها و زیبایی ها هدایت می شود

    آنوقت من که زیبا می بینم

    جهان پیرامون من و زندگی و کسب و کار من

    روابط من

    برخورد های من

    همه و همه برای من عالی و خوب خواهد شد

    این یعنی همان رسیدن به آرامش و حال خوب

    این بزرگترین درس و نکته امروز برای من بود

    افکار خودم را تغییر بدهم جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد و به خواسته های خودم در نهایت خواهم رسید

    ممنونم استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربان خوب خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    شکوه دوراندیش گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    بنام خدای مهربان

    وسلام به استاد مهربان وخانم شایسته عزیز

    اگه خواستیم کسی رو قضاوت کنیم اول بریم سراغ خودمون ببینیم اگه ما تو اون شرایط بودیم چیکار میکردیم قطعا یا همون کارمیکردیم یا بدترش انجام میدادیم وهم اینکه اینقدر زوم میکنیم رو خطاها ؛ ایرادها و نقص ها واشتباهات دیگران آیا خودمون معصومیم ؟ عاری از اشتباه و ایراد هستیم ؟

    پس ی کم حواسمونو جم کنیم ودقت کنیم تا کمتر دچار نسیان وفراموشی بشیم تا کمتر دچار قضاوت بشیم کلا چیکار داریم که صحبتی کنیم بجای اون نگاهمون وتمرکزمون بزاریم رو زیبایی ها وخوبی ها

    ما از خیلی قبلها می شنیدیم که میگفتن منع نکنید به سرتون میاد معنایی تو آستین خود آدمه ومن کاملا این درک کرده بودم و هروقت از هر کی یاهر مسئله ای میگفتم بلافاصله خودم دچارش میشدم لذا سعی میکنم قضاوت نکنم

    اما یه چیزی استاد عزیز؛ میشه شما یا دوستان راهنمایی کنید ؟؟ همین مسئله برای من سوال شده چجوریه که من تا کوچکترین قضاوتی کنم بلافاصله بلافاصله برام پیش میاد ولی خیلی هارو میبینم که قضاوت میکنن اما هیچ برای خودشون پیش آمدی من نمیبینم اینو یکی به من بگه چرا ؟؟ آیا اینکه حرف بزنم سرم میاد برای من بصورت یک باور دراومده ؟؟ که بلافاصله هم برای من پیش میاد ولی برای دیگران نه ؟؟

    و ناسپاسی هم که الی ماشاالله ولی واکنشی هم براشون پیش نمیاد

    اینو یکی میشه به من توضیح بده؟؟ ممنون میشم

    سپاسگزار خداوندم برای همه چی وسپاسگزار استاد عزیز ومهربان و بانو جان عزیزم

    وهمه دوستان گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مبین حضرتی گفته:
      مدت عضویت: 419 روز

      سلام خدمت شما ، استاد و تمام کسانی که لایق شناخت خود حقیقیشون هستن و با تمام وجود تو جهاد اکبر دارن خودشونو میسازن

      خدمت سوال اولتون که شما باور کردید و پذیرفتین که قضاوت دیگران ب سرعت جواب داره براتون به چندین علت های مختلف : این باور احتما داره در محیط کودکیتون شکل گرفته باشه حالا چه از خانواده مدرسه یا هر محیط دیگر

      یا توسط توجه بیش از اندازه شما به این موضوع

      به عنوان مثال عرض میکنم براتون جا بیوفته شخصی اشنا مثل دوست موقع راه رفتن تو خیابون پاش به لبه جایی برخورد میکنه و شما از خنده روده بر میشید خب تا اینجای کار طبیعیه بعدش هی میپردازین ب قضیه و ی مدت تموم توجهتون روش میذارین ک همون روز یا چند روز بعدش براتون مشکلی مشابه اون ایجاد میشه پس توجه قانون بسیار مهمی هست

      شاید عده ای قضاوت کنن ولی توجهشون ب نکات مثبت باشه ولی شما به منفیش توجه کرده باشید

      پس سعی کنید با توجه به توضیحات استاد در جلسه ذهنیت خالق یا واکنش دهنده عمل کنید گوش دادن خیلی خوبه ولی عمل کردن خیلی عالی تر شما وقتی متمرکز شین به خودتون میبینید در طی روز چقدر ب چیزای بی اهمیت توجه میکردید و همینا باعث ترس عصبانیت اضطراب و ناامیدی از فایل های رایگان و پرداختی استاد میشه پس (دوباره خدمتتون عرض میکنم باید عمل کنید به اموزه ها)

      در بحث دوم که فرمودین ناسپاسی خدای حکیم تو قرآن فرموده انسان هم ناسپاسه و هم عجول و اگه میبینید خدای مهربان از سر لطفه ک جواب ناسپاسیارو نمیده بذارین سر اصول قوانین خداوند که این قوانین از روی رحمانیت و رحیم بودن پروردگاره و خداوند چون انرژی خالص مثبته پس انرژی های ناخالص ما میتونه پاکسازی شه ب شرطی که ما توجهمونو دوباره برگردونیم به سمت نعمت های الهی اگر توجهمون رفت سمت نعمت های خدا و شکر گزاری قلبی صورت گرفت ما نعمتای بیشتر جذب میکنیم

      اینم با مثال میگم

      شما خورشیدو در نظر بگیرید خورشید چه شما خواب باشید چه بیدار چه بیرون خانه باشید یا خانه هرجا باشید میتابه به زمین این میشه صفت رحمان بودن پروردگار

      اما این شما هستید ک در معرض نور خورشید قرار بگیرید و ویتامین و گرما و فرکانس انرژی بخش خورشیدو دریافت کنید یا خیر این میشه رحیم بودن پس هنگامی رابطه شما با پروردگارتون به نتیجه ختم میشه ک شماهم ی قدمی بردارید حالا شما اگه همش غر بزنید و عصبانیت ب خرج بدینو فحش و ناسزا شما هدایت میشین ب محرومین و اگر شکر گزاری قلبی باشه نه فقط لفظی همراه با احساس خوب میشه نتیجش (شکر نعمت نعمتت افزون کند)

      در اخر دوست عزیز که بسیار بسیار مهمه شما باید تکاملتونم طی کنید شما هر روز هر وقت که نیاز داشتید باید روی خودتون کار کنید نتیجه سریع از لحاظ زمان شمارو از فرکانس تکامل دور میکنه و همون صفتی ک اول توضیحاتم گفتم خداوند ب ما نسبت داده (عجول)بودن تداعی میشه پس با ارامش و صبر هر روز کمی بهتر از دیروز عمل کنید قطعا نتیجه میده دوست خوبم

      به امید موفقیت هممون و رسیدن ب ارامش الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فاطمه بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 305 روز

    سلام به استاد عزیزم ‌دوستان من خیلی وقت بود در مورد کسی قضاوتی داشتم ‌هر موقعه اون شخص میدم حس بد می گرفتم وحالم بد می‌شد ولی با گوش کردن این فایل تصمیم گرفتم رها باشم ‌دیگه قضاوت نکنم برای اینکه نمی خواهم حالم بد باشه وفرکانسم بیاد پایین واز این به بعد به خودم تعهد می‌دهم قضاوت نکنم چون در بیشتر موارد قضاوت با حال بد همراه وحال بد طبق قانون اتفاق بد به همراه داره پس برای همیشه قضاوت از زندگی باید حذف بشه از استاد عزیزبابت این آگاهی تشکر می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2345 روز

    گام هشتم

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم بانو

    یه اتفاق جادویی که هرروز داره برام میافته اینه که

    مثلا روز قبل از گام هشت یه شرایطی رو تجربه میکنم که به یه نتیجه ای در مورد خودم وقانون میرسم و وقتی میام گام هشتو ببینم میبینم دقیقا همون موضوع وهمون نتیجه گیری من هست

    من دیروز کامنت نذاشتم و بخاطر شلوغی بود

    اما خیلی جالب بود

    گام شش که بودم زدم نشانه امروز من

    قدم دوم از دوازده قدم اومد

    خودمم خیلی دلم میخواست برم قدم دوم را یه بار دیگه گوش کنم ولی خب نمیدونستم باید کدوم جلسشو برم ببینم

    از خدا پرسیدم چیکارکنم کدوم جلسه رو برم؟

    توی گام هفت استاد دقیقا گفتن قدم دوم جلسه دوم ما در مورذ تجسم صحبت کردیم

    وقتی رفتم فایلو گوش دادم یه فضایی در وجود من شکل گرفت که یه تجسم فوق العاده با یه فرکانس عالی داشتم و لذتشو بردم

    واتفاقا شبشم که نزدیک بود ذهنم بره روی ناخواسته ها سریع رفتم توی تجسم خودم

    و دیروز که همون قدم هفت باشه یه شرایطی بود که دلم نمی خواستش

    هی داشتم به این فکر میکردم که خب چرا نمیخوامش؟

    چرا اومده توی زندگیم؟

    ویه جورایی حواسم‌نبود که دارم روی ناخواسته توجه میکنم بقول استاد با هر دلیل ومنطقی هست هیچ فرقی در نتیجه نداره

    صبح که خدای من بیدارم کرد و اومدم سر قرارمون

    قبل از شروع گام هشت نشستم ونوشتم

    گفتم ببین تو داری روی ناخواسته توجه میکنی

    چه فرقی میکنه که می خوای حلش کنی یا میخوای دلیلشو پیدا کنی

    توجه تو مهمه

    و تو فقط توجهتو بردار بذار روی زیبایی ها هرچیزی باید درست بشه ویا در تو بوجود بیاد خودش اوکی میشه

    و بعدش به محض گوش دادن فایل شما تمام فکرام وتصمیماتم تایید شد

    و‌کیف کردم از اینکه قبلش به این نتیجه رسیده بودم و‌خدا هدایتم کرده بود

    حتی دقیقا در مورد مقاومت هم نوشته بودم

    گفته بودم تو وقتی مقاومت داری که اون کارو میکنی فقط با حس بد هست

    و هر مقاومتی نشان از تسلیم نبودن در درگاه خداست

    یعنی این‌ روزا توی زندگیم هرجا هر مساله ای باشه بخاطر تسلیم نبودن من و این فکر هست که باید کاری بکنم تا تغییری ایجاد بکنم و یه جنگ درونیه

    و احساس میکنم اصلا توی مدار پایین نمیشه تسلیم بودن و رها شدن رو‌تجربه کرد

    برای همین روزایی که راحت تر تسلیم میشم و با تمام‌وجودم‌به خدای خودم می سپارم‌با یه احساس فوق العاده خوب میفهمم و این نتیجه رو میگیرم که افرین تو الان از نظر فرکانسی بالا بودی که اجازه پیدا کردی تسلیم بشی دمت گرم

    چیزی که قبلا به ما کفته بودن اینا نبود

    هرجا حرف تسلیم بود حرف ناچاری بود

    حرف پذیرش نبود

    حرف صبوری نبود

    فقط تحمل کردن بود

    قبلنا تسلیم شدن درد داشت

    الان برام اوج لذته

    اوج لطف پروردگاره

    عشقش بهم ثابت میشه هرجا تسلیمش میشم

    یهو آزاد میشم از هر محدودیتی

    میرم تو بغلش آروم میشم

    بی پناهیم‌در لحظه با پشت و پناه عالم بودنش پر میشه

    جهان امن میشه

    دلها نرم میشن

    ادمها اروم میگیرن

    شرایط معجزه میکنه

    فقط کافیه تسلیم بشم

    هرچی میکشیم بقول استاد از حساب کردن روی کله پوک‌خودمونه

    توی همین داستان که مال چند سال پیش بود دقیقا همینه

    هرکسی با حساب کردن روی کله پوک‌خودش یه نظری میده و من فقط دوست دارم تو این شرایط یه چیزو بگم

    بگم

    الله اعلم وانتم لا تعلمون

    بابا ما چی میدونیم جه بخوایم حرف بزنیم

    مگه جز‌خدا کسی از حقیقتی خبر داره

    مگه یه اتفاق توی زندگی خودمون میافته ما می تونیم بفهمیم چی شد وچرا؟؟که حالا دنبال کشف دلیل اتفاقات توی زندگی ادما وتوی کشور هستیم

    امان از این تمرکز که زمانی که روی خودمون هست واقعا معجزه میکنه واقعا دنیا به تسخیر ما در میادو امان از همین تمرکز وقتی میره روی زندگی ادما و قضاوت کردن شرایط دنیا رو سرمون خراب میشه

    خدایا به هدایتگری بی عیب ونقصت ازت درخواست میکنم هر لحظه ما را به مسیر مستقیم

    مسیر کسانی که به انها نعمت دادی هدایت کنی

    ما نه آکاهی داریم و نه توانی

    ما یه قلب داریم که منبع اتصال ما با توانایی مطلق و با آگاهی محضه

    خدایا همیشه مسیر اتصالمون رو هموار قرار بده

    که اگر هدایتمون نکنی از گمراهان هستیم

    استاد عاشقتم

    مریم بانو دوستت دارم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2346 روز

    بنام رب رزاق و هدایت گر

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    سلام و عرض ادب و احترام به خانواده صمیمی عباس منش ️

    من تو این موضوع فکر میکنم به جایگاه خوبی رسیده باشم البته هنوز خیلی جای کار دارم.

    تمام دوستان شاغل می‌دونن که شما تو محیطی باشی که تقریبا صد در صد همکارهات دارن درباره مسائل روز حرف میزنن و از همه چی مینالن و هر کدوم اخبار و از تمام شبکه های خبری میشنون و وقتی میان سر کار ،می‌خوان اطلاعات شون به رخ هم بکشن و هر کدوم واسه خودشون یه سیاستمدار هستن، بعد این وسط تو ساکت واستی و نگاه کنی و هیچی نگی ،خیلی سخته که بتونی اینطوری رفتار کنی، اونقدر جو و شرایط و انرژی منفی اون جمع زیاده که ناخودآگاه تورو به سمت خودش می‌کشه و مجبورت می‌کنه که یه چیزی بگی ، یا حداقل یه سوالی بپرسی، چون واقعا نگران میشی ، چون همه یکدست دارن یه موضوعی و میگن و تو پیش خودت میگی یعنی چی میخواد بشه؟

    اوایل خیلی برای من سخت بود اینطوری رفتار کردن و ساکت موندن. یادمه استاد می‌فرمودند که نگران حرف های مردم و اتفاقات اطراف تون نباشید ،اگر قرار باشه شما از چیزی خبر دار بشید به یه طریقی بلاخره اون خبر به شما میرسه، نگرانش نباشید. این حرف استاد مثل آبی روی آتیش بود برای من و من و خیلی آروم کرد و همین جمله کلا رفتار من و در محیط کار و هر جای دیگه ای کاملا تغییر داد. من نمیتونستم گوشم و ببندم و اون حرف ها رو نشنوم ، پس اولین کاری که کردم اومدم تو محیط کار خودمو از بقیه جدا کردم و میرفتم تو تنهایی خودم ،یه جایی که نمیتونستم جدا بشم برای اینکه نشنوم ایر پاد میذاشتم ،البته تا همین الان دارم این کارو میکنم.

    چقدر آرامش و تمرکز من برای کار کردن روی خودم بیشتر و بیشتر شد. بعدشم دیدم هیچ اتفاق خاصی نیفتاد برای من که از هیچی خبر نداشتم، و به چیز خاصی نرسیدن اونایی که کارشناسان سیاسی شده بودن و فقط هر روز حالشون بد و بد تر میشد.

    این مدل رفتار من که اعراض از اوناست و توجه به خواسته هام باعث شده که من کاملا از فضای فکری اونا فاصله بگیرم هر روز حال خوب و خوب تر و اتفاقات بهتری و تجربه کنم.

    طبق فرمایشات استاد که کلام خداوند رو بیان میکردند، فرمودند ما حق نداریم که خودمان را قضاوت کنیم چه برسه به دیگران…

    ما هیچ وقت حق نداریم درباره شرایط و وضعیت هایی که توش نبودیم نظر بدیم چراکه ما از قبل و بعد اون جریان هیچی نمی‌دونیم تو اون شرایط چه اتفاقاتی افتاده‌ و اشخاصی که تو اون اتفاق بودن تو چه شرایط احساسی بودن ،شاید ما تو اون شرایط خیلی بدتر از اونا عمل میکردیم ،پس حق قضاوت نداریم.

    عمل کردن به این اصول چنان آرامشی در وجودمان ایجاد می‌کنه که احساس می‌کنی با خداوند تنها شدی.

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: