live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3146 روز

    سلام و درود فراوان بر گروه تحقیقاتی عباسمنش

    چقدر این فایل زیبا و آموزنده بود

    خودمن بیشتر از یک سال است که شبکه‌های اجتماعی را حذف کردم و دیگر به کلی تلویزیون نگاه نمیکنم و فقط فایل های استاد عباسمنش را به فلش انتقال داده و در تلویزیون تماشا می‌کنم و گاهی هم پلی استیشن بازی میکنم.

    در همان اوایل که شبکه‌های اجتماعی را حذف کردم به صورت معجزه آسا یک بدهی آزاردهنده پرداخت شدو کم کم اوضاع رو به بهتر شدن میرود.

    کلی ذهنم آسوده شده است و خداوند خیلی از کارها را برایم درست میکند.

    احساسم خوب است و یک سری انسان های مریض و دردسر ساز به صورت معجزه آسا از زندگی من حذف شده اند.

    اما نکته ای که به نظر من شایان ذکر است این است که هم زمان که شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون حذف میشود،باید مراقبت از فکرها و گفت و گو های ذهنی خودمان را هم به درستی انجام دهیم،مثلأ به جای فکر کردن به یک رابطه‌ی سمی به تجسم مثبت بپردازیم و شکر گزاری برای داشته هایمان انجام دهیم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 436 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و عزیزدلشون و دوستان نازنین من

    ردپای من درگام چهاردهم

    اول سپاس گزارم خداوندم هستم که توانستم به گام چهاردهم این پروژه زیبا برسم وبرای خودم ردپایی ثبت کنم که شاهد پیشرفت وساختن باورهای خوبم در هرروز باشد

    ورودی ذهنم باید مثل غذایی که به جسمم میدم برام مهم باشه،من هرروز الان دارم به چیزهای مثبت زندگیم نگاه می کنم وخدارو شکر خیلی دارن بیشتر وبهتر میشن وواقعا الان دوروز هست که بطورکلی تلویزیون رو روشن نکردم و الان یه مدت هست که آگاهانه اصلا خبرها رو دنبال نمی کنم و واقعا برام خیلی بهتربوده و حتی جوری شده واقعا اطرافیانم که باهاشون حرف میزنم قبلا همیشه خبرهای ناخوشایند رومیگفتن الان خیلی وقتها توجه کردم اصلا چیزایی که من نمی خوام بشنومو نمیگن اصلا و این واقعا نتیجه کنترل ذهنم هست ،من امروز باز به یه تضادی خوردم قبلا اگر به تضاد میخوردم ساعتها گریه میکردم اشک میریختم بهش فکر میکردم ولی امروز اولش کمی ناراحت شدم ولی سریع فراموش کردم وخوبی هارو هی یاد آوری کردم به خودم و خیلی بهتر شدم ،درمورد قانون سلامتی من خیلی باورخوبی دارم ولی باز میخوام روخودم کارکنم که بهتر و بهتر بشم

    خداروشکر می کنم که تو این مسیرم وهمه عزیزانی که اینجاهستن روتحسین میکنم چون هم میخوان زندگی خودشونو به بهترین شکل بسازن وهم به طبع باداشتن زندگی خوب هرکدوم دنیارو به جای بهتری برای زندگی تبدیل می کنیم

    خدایا دوستتت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    سلام به استادخوبم واستادشایسته عزیزم وخانواده گلم

    ردپای گام 14

    امشب اواسط شروع گوش کردن ونت برداری از همین فایل بود که تلفنم زنگ خورد وخبری شنیدم که این خبر برام ی جورایی خیلی تکراری بود وزیاد از این مدل خبرها میشنیدم

    امشب خیلی به خودم افتخارکردم.چونکه اگر من همون زهرای قبلی بودم ازشدت گریه وناراحتی دیگه هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم ولی استادجانم به لطف الله وسخنان گهربار شما انقدر دلم آروم بود و بیخیال ازاین قضیه رد شدم که خودمم باورم نمیشد چرا انقدر خونسرد وآرومم؟

    چندبار مکث کردم وجودم رو هم زدم درونم رو زیرو رو کردم بلکه قطره اشکی پیدا کنم ولی خداروهزارمرتبه شکر هیچ خبری ازغم واشک وغصه نبود.

    هم خنثی بودم وهم خوشحال.خوشحال ازاینکه این اتفاق قطعا به نفع من خواهد بود ومنو به خواستم میرسونه.خوشحال ازاینکه این اتفاق ی خیر وشادی عظیمی درش نهفته اس که بزودی محقق میشه.

    وای استاد بگم چقدر دلم آرومه که حدنداره.نجواهای شیطان هنوزم ولم نمیکنه ولی من بی اعتنا بهشون فقط دارم اینجا باعشق کامنت میزارم و در درونم حرفهای مثبت میزنم.شاید بشه گفت این اتفاق به ظاهر ناجالب آرزوی چندشب پیش خودمه که منو ببره به سمت خواسته ای که به تعویق مینداختمش.

    خدای من هزاران هزار بار شکرت میکنم وبرای همه عزیزانم طلب آرامش وشادی واتفاقات خیروخوش رودارم.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 528 روز

    با سلام و احترام به استاد عزیزم مریم جانم و دوستان خوبم️

    خداروشکر برای شنیدن این اگاهی ها و فکر کردن به اونها

    خداروشکر میکنم به خاطر اگاهی هایی که از خوندن کامنت ها بدست اوردم خداروشکر میکنم بابت معجزاتی که توو زندگی دوستانم رخ داده که قطعا حاصل درک عمیق شون از،قوانین و عمل به اونهاست️️

    من خودم رو متعهد کردم به کنترل ذهن و داشتن احساس خوب هرلحظه که حالم بد میشه به خودم تلنگر میزنم که تو مجبوری بایددد هرطور شده از این حال خارج شی یا به نکات مثبت این شرایط فکر کن یا کلا حواستو بده به چیزی که حالتو خوب کنه از خداوند بزرگ کمک میخام که هرروز بیشتر بتونم احساسمو خوب نگه دارم تا به شکل نتایج وارد زندگیم بشه هدایا شکرت️

    نکات فایل:

    کنترل ذهن کار ساده ای نیست و توسط آدم هایی انجام میشه که روی خودشون کار کردند اگر همه می تونستند ذهنشون رو کنترل کنند که همه به نتیجه میرسیدند و موفق میشدند

    دلیل موفقیت افراد کنترل ذهن و واکنش نشون ندادن به شرایط بیرونی است . ادم هایی که دائما به شرایط بیرونی واکنش نشون میدن اتفاقاتی از همون جنس رو وارد زندگیشون میکنن چون زندگی مارو چیزی جز فرکانس ها باورها و افکارمون نمیسازه

    کنترل ذهن در ابتدا سخته ولی وقتی اگاهانه تمرین میکنیم عضله ی آن قوی تر میشه و پیشرفت میکنیم و کنترل ذهن یک مهارت میشه. به مرور افراد و شرایطی وارد زندگیمون میشن که ورودی های بد کمتری به ما میرسه که این باعث میشه کنترل ذهن راحت تر باشه

    اگر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم میتونیم دنیامونو کنترل کنیم

    وقتی ما اجازه میدیم که ادم ها رسانه‌ها و اخبار به ما خوراک بدن و ذهنمون رو کنترل کنن درواقع داریم زندگیمونو همون جوری خلق میکنیم که اونا میخوان و توجه می کنند چون ورودی بد خروجی بد به دنبال داره

    رسانه ها به این دلیل اغلب اخبار بد میدن که مردم خوششون میاد مشتری دارند

    ورودی نامناسب مثل غذای مسموم که بدن رو مسموم میکنه ذهن مارو مسموم میکنه منتها نتیجه ی مسموم شدن بدن مثل دل درد خیلی سریع بوجود میاد ولی نتیجه ی ورودی و فرکانس نامناسب با فاصله ی بیشتر و دیرتر بوجود میاد چون افکار و فرکانس ها باید اونقدر تکرار بشن و مورد توجه قرار بگیرند تا به یه قدرتی برسند و نتیجه بوجود بیارن . همچنین بیشتر افراد دائما دارن فرکانس بد میفرستن و دائما اتفاقات بد رو تجربه میکنن لذا وقتی با تداوم فرکانس بد نتایج بدتر و بدتر میشه متوجه این پسرفت نمیشن برای ادمی مثل استاد که دائما نتایج و اتفاقات خوب براش میفته وقتی یکم نتایج بد میشه متوجه میشن که ورودی نامناسب داشتن

    تاثیر ذهن روی جسم خیلی زیاده هرچی باور های بهتری درمورد سلامتی داشته باشیم بدنمون سالم تره

    زمانیکه اغلب افراد توجه شون به چیزهای منفیه بهترین زمان برای جداشدن از بدنه ی جامعه س

    کنترل ذهن با اعراض از ناخواسته ها و توجه به خواسته ها امکان پذیر است

    خدایاشکرت خدایاشکرت

    خیلی ممنونم از استاد عزیزم خیلی ممنونم مریم جون خیلی ممنونم از خانواده ی صمیمی مون️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1209 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز که راه و مسیر درست زندگی کردن را به ما نشان می دهد و به ما کمک می کند تا بتوانیم به راحتی و آسانی قدم به قدم جلو برویم و حال خوب داشته باشیم

    نکته مهم در این است که من باید مراقب ذهن و رفتار و عکس العمل خودم باشم

    من باید بتوانم اعصاب خوردی را از خودم دور کنم

    باید بتوانم در مقابل مشکلات و تضاد ها و چالش هایی که در زندگی روزانه برای من رخ می دهد عکس العمل خوب و منطقی داشته باشم

    بجای اینکه از کوره در بروم

    بجای اینکه عصبانی بشوم بخواهم داد و بیداد کنم

    در حد توان خودم آرامش خودم را حفظ کنم و از خدای خودم کمک بگیرم

    دیروز در موضوع برق برقکاری مغازه خودم توانستم بعد خودم را کنترل کنم و در نهایت به یک جواب منطقی و عالی خوب رسیدم

    توانستم به این درک برسم که هدایت خدای مهربان برای من به بهترین شکل ممکن رخ داد و در نهایت به یک نتیجه فوق العاده دست پیدا کردم

    من خودم خالق زندگی خودم هستم و همه چیز برای من زمانی رخ می دهد که بتوانم توجه و تمرکز و نگاه و دید خودم را تغییر بدهم

    جالب در این است که وقتی من دیدگاه و نگاه خودم را تغییر بدهم اتفاقات و جریان زندگی من هم تغییر خواهد کرد

    و این تغییر بی شک جریان زندگی من را هم تغییر خواهد داد

    من فکرم را تغییر دادم جهان بیرون من تغییر کرد

    یک درس عالی دیگر

    منتظر اتفاقات خوب بودن

    بی شک همان اتفاقات خوب برای من رخ خواهد داد

    چقدر این بحث باور مهم است

    هر چه فکر کنم و هر جور که اعتقاد داشته باشم همان جور برای من رخ می دهد

    این مهمترین درس و نکته امروز برای من بود

    باید و باید از امروز به خودم تعهد بدهم که بیشتر مراقب ورودی های خودم باشم

    خوب ببینم تا خوب برداشت کنم

    بیشتر آرامش خودم را حفظ کنم

    کمتر عجول باشم

    آرام تر باشم

    باید و باید بتوانم توانایی های خودم را بیشتر بشناسم و در کل حال خوب را برای خودم پایدار کنم

    همه اینها برای من زمانی رخ می دهد که بیشتر و بیشتر روی خدای خودم حساب باز کنم و از او کمک بگیرم

    الهی به امید تو

    خدای من دوستت دارم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    سلام استاد عزیز

    نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

    تا اشارات نظر (فرکانس های ذهن من) نامه رسان من و توست :)

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم در روزهایی هستیم که میشه گفت کشورمون در حساس ترین مقطع حساس کنونی خودشه :))

    من هم در ابتدا ذهنم ناخودآگاه میخواست حالم رو بد کنه اما من آگاهانه نشستم پشت فرمون ذهنم و اجازه ندادم درگیر اخبار بد بشم

    حتی هرکسی هم داشت صحبت هایی از جنس اخبار روز با من میکرد یه لبخند تحویلش دادم و یا بحث رو عوض کردم یا اگه شنونده ی از راه دور موضوعات بودم هندزفری گذاشتم تو گوشم و آهنگ بی کلام گوش دادم که اون حرفا رو نشنوم.

    الان که این فایل رو میدیدم یادم به اون صحبت شما افتاد که همیشه میگین جهان وقتی تعهد شما رو میبینه در مقابلتون کرنش میکنه

    دقت کردم دیدم الان دو سه شبه که تو خونه اصلا تلویزیون روشن نمیشه ( و این خیلی عجیبه ) یه شب بعد اینکه تایم اخبار گذشت شنیدم مامانم به بابا گفت عههه امشب اخبار گوش نکردیم بابام هم در جوابش گفت حالا همون حرفا بود دیگه ولش کن .

    من از تو اتاق چشمام چهارتا شد که عجججب بابا از اخبار گذشته ، بعد که فکر کردم دیدم این فرکانس های منه که داره کار میکنه و جهان اطرافم رو تغییر میده .

    دیشب هم که تولد بابا بود و خواهرم و شوهرش قرار بود بیان خونه ما ، من از خدا خواستم نذاره بابام با شوهرخواهرم بشینن به بحث سیاسی و بحث روز جامعه ( تقریبا در 99 درصد مواقع این اتفاق میفته) و اگه این اتفاق هم افتاد به من کمک کنه وارد جریانشون نشم و فضام رو عوض کنم.

    بعد که مهمونی تموم شد و این دو بزرگوار رفتن من تازه یادم افتاد که حتی یک کلمه هم بحثی صورت نگرفت و فقط خوشی و شادی بود که جریان داشت.

    خداروشکر میکنم که قدرت کنترل ذهنم رو در این روزها داشتم و تاثیرش رو در جهان اطرافم و آدمای زندگیم هم میبینم.

    خداروشکر میکنم که این روزها نه تنها برای من مقطع حساس کنونی نیست بلکه مقطع شادی و لذت و حال خوب کنونیه و هر روز هم داره به لطف خدا بیشتر و بهتر میشه :)

    و خداروشکر که قوانین خداوند بی نقص کار میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    هدیه کردی گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    سلام به استاد عزیزممم

    وخانوم شایسته مهربونم

    و سلام میکنم به همه دوستان جان در این مسیر توحیدی

    رسیدیم به گام چهاردم از گام به گام خانی تکانی

    چقدر در زمان مناسب بودم که این فایل برای من اومد

    هم زمانی داشت با کنترل فکری که باید انجام بشه

    اگر شرایطی میخوایی داشنه باشی که مثل بقیه نباشه

    پس باید جوری رفتار کنی و جوری فکر کنی که نتیجه متفاوت بگیری

    مثل بقیه فکر نکنی و حرف نزنی

    استاد اومدین داخل فایل گفتین که همه چی از فکر ما هست همه چی از کنترل ذهنه

    یعنی اگه به یه نفر یه قرص بدی و بهش بگی براش سمه با اینکه اون قرص براش خوبه

    بخوره چون باور کرده سمه بیمار تر میشه و بدتر میشه حالش

    و به یه نفر سم بدی وبگی این برات خوبه

    با اینکه باور کرده که براش خوبه بخوره بهترم میشه حالش

    چه مثالی بود

    چه حرفی زدین استاد

    اصن من همینجوری موندم و فایل رو استاپ کردم و نشستم فکر کردم

    که چقدر میتونه قدرت افکار قوی باشه

    چقدر میتونه یه فکر انقدر در ما اثر بزاره

    و همینجوری هم هست که ما باید روی خودمون کار کنیم روی افکارمون کار کنیم

    بهش غذای خوب بدیم

    بهش خوراکی بدیم که بتونه اثر خوبی روی ما بزاره

    این دنیا خر تو خره

    هر چی رو باور کنی همون برات رقم‌میخوره

    برای همینم هست که هر کسی یه فکری داره

    و بر اساس فکرش نتیجه هاشم توی زندگیش مشخصه

    و میدونید داستانش چیه ؛

    اینکه هرکسی بر اساس تجربه اش باور میسازه

    اگه بری توی یک کاری و موفق بشه

    میگه این کار خیلی خوبه

    اگه بره داخل کاری و از پسش نتونه بر بیاد و کلی بدهی بالا بیاره به واسطه باوراش

    میگه این کار بدرد نمیخوره

    و در نهایت چیزی رو داره که تجربه کرده

    اینجا من میخوام تفاوت خلق کنم زندگیمو

    میخوام زندگی رو جور دیگه ای تجربه کنم

    میخوام راحت رشد کنم و راحت ثروت وارد زندگیم بشه

    و حالا من باید روی باورام کار کنم تا از نورم جامعه جدا شم

    استاد چقدر کنترل ذهن قشنگه و همه زندگی و نتایج زندگیمون به واسطه کنترل ذهنمونه ولی همینجوری که گفتین کار سختیه و کار هر کسی هم نیست

    چقدر فایل فوق العاده ای بود

    چقدر پر از آگاهی بود

    باید هر روز به خودمون یاد آوری کنیم قانونو

    عاشقتونممم استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربونم

    از خدا میخوام کمکم کنه که از اون دسته انسان هایی باشم که بهشون نعمت داده ای نه کسانی که غضب کردی و نه گمراهان

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 443 روز

    سلام به همگی

    الان که دارم این متن رو مینویسم اشک میریزم از قدرت هدایت خداوند

    بیشتر از یک سال که درگیر بودن با بیماری منو دیگه خیلی ناامید و افسرده کرده بود و واقعا کنترل ذهن در بیماری خیلی سخته و همونجور که استاد تو این فایل بهش اشاره کردن

    و مثل همیشه هدایت شدم به فایل های استاد بدون اینکه بدونم این فایل درمورده چی هست

    و دقییییقا همون حرفایی رو زدن که تو این شرایط واقعا در مورده سلامتی نیاز داشتم

    این متن رو اینجا گذاشتم به یادگار تا بعد از بدست آوردن کامل سلامتیم مجدد پیام بذارم و بازم هزااران بار خداروشکر کنم بابت هدایتش

    خدایا من حاضرم که دستم رو بگیری به سمت سلامتی و خوشبختی و راه درست هدایت کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عاطفه گفته:
      مدت عضویت: 443 روز

      سلام واقعا نمیدونم چی بنویسم چجوری خدارو شاکر باشم الان سه ماه از کامنتی که قبلا گذاشتم میگذره و دقیقا یک ماه بعدش به شکل معجزه آسایی به سمت درمان هدایت شدم وتمام مسیر دستان خدا به کمکم اومدن و الان در ساااااالم ترین حالت خودم هستم

      خدایا شکرت بابت نعمت سلامتی که به من دادی و خداروهزاران بار شکر بابت استاد عزیزم که کاملا هدایت شدم به فایلشون زمانی که کاملا ناامید بودم

      اتفاق جالبی که برام افتاد مطب دکتر شهر دیگه ای بود و منم چون چند ساعت توی مسیر بودم به شدت گشنه بودم و اتفاقی هدایت شدم به یک رستوران که توی کوچه هم بود و خیلی دیدی هم نداشت و وقتی وارد رستوران شدم کارمند رستوران گفتن اینجا کاملا رزرو شده و امکان پذیرایی نداریم و صاحب مجلس (ناهار بعد از عقد) گفتن ایشون که الان اومدن مهمان ما هستن بشینن با بقیه ازشون پذیرایی بشه و به این شکل بهترین ناهار زندگیم رو خوردم

      اینم بگم اولش نمیخواستم قبول کنم و خجالت میکشیدم بعد به خودم گفتم خدا به دل بنده ش انداخته تورو امروز مهمون کنه و همون روزم پزشک به من گفتن کاملا خوب شدی

      اشکی که الان دارم میریزم از خوشحالی و افتخار به خودمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    کنترل ورودی های ذهن

    زمانی که با چالش ها و تضادهایی مواجه می شویم:

    کنترل ذهن برای ما بسیار دشوار خواهد بود

    اگر همه ی افراد قادر به کنترل ذهن خود بودند:

    نتایج مشابهی کسب می کردند

    دلیل تفاوت بین افراد: تفاوت در میزان کنترل ذهنشان است

    کنترل ذهن واکنش نشان ندادن به شرایط بیرونی:

    کار بسیار سختی است و افراد زیادی نمی توانند ذهن خود را کنترل کنند

    تا زمانی که ذهن ما به اتفاقات بیرونی واکنش نشان می دهد:

    از همان جنس اتفاقات برای ما رخ خواهد داد

    چرا؟

    چون اتفاقات ما توسط:

    افکار باورها ذهنمان و فرکانس های ما ایجاد می شود

    زمانی که فرکانس های ما مربوط به موضوعات بیرونی و غالبا ناراحت کننده است:

    فرکانس های ما مسائل ناراحت کننده ی بیشتری را برایمان رقم می زند

    و زندگی برای ما همیشه:

    با سختی و زجر همراه است

    هر فردی به هر نتیجه ای دست یافته:

    توانسته ذهن خود را کنترل کند

    هر چند: با تکرار و تمرین مانند هر مهارتی کنترل ذهن ما راحت تر و آسانتر خواهد شد اما همواره با چالش هایی همراه است

    بپذیریم:

    *همواره و همیشه نمی توانیم ذهن خود را کنترل کنیم

    *اگر بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم زندگی خود را کنترل می کنیم

    برای کنترل ذهن:

    ورودی های خود را به شدت کنترل کنیم:

    تلویزیون اخبار رسانه ها افراد منفی … را به صورت کامل حذف کنیم

    ما با کانون توجه خود:

    اتفاقت زندگی خود را خلق می کنیم

    با توجه به رسانه های جمعی: اجازه می دهیم آنها زندگی ما را کنترل کنند

    چرا رسانه های جمعی تنها در مورد موضوعات منفی صحبت می کنند؟

    چون اخبار نامناسب: مخاطب پسندتر و جذابتر هستند

    افراد بسیار زیادی به دنبال اتفاقات نامناسب هستند:

    رسانه های اجتماعی به آنها خوراک می دهند

    اگر قصد نداریم مشتری آنها باشیم:

    اخبار نامناسب را دریافت نکنیم

    ذهن ما ورودی ها را دریافت کرده: متناسب با آن ها به ما خروجی ارایه می دهد و اتفاقات نامناسب را برای ما رقم می زند

    در ابتدا کنترل ذهن و ورودی ها:

    دشوار است اما به مرور مانند هر مهارت دیگری انجام آن راحت تر شده و ورودی هایی را دریافت می کنیم که:

    به رشد و پیشرفت ما کمک می کند

    به واسطه ی کنترل ذهن و ورودی های مناسب:

    خروجی های مناسبی را دریافت می کنیم

    غذاهای فاسد و نامناسب ذهنی:

    ضررهایی به مراتب بسیار بیشتری از غذاهای نامناسب جسمی برای ما ایجاد می کند تفاوت آن در این است که:

    تاثیر غذای نامناسب بر جسم ما بسیار مشهودتر از ذهن ماست

    چون:

    فرکانس ها مدتی طول می کشد تا به نتایج زندگی ما تبدیل شوند

    زمانی که به ورودی های نامناسب توجه کرده:

    آنها را در ذهن خود تکرار و مرور می کنیم قدرت زیادی پیدا کرده و پس از مدتی اتفاقات مشابه با آن را در زندگی خود تجربه می کنیم

    باید بتوانیم :

    به اتفاقات نامناسب از زاویه ای نگاه کنیم یا آن را به گونه ای متفاوت در ذهن خود تفسیر کنیم که به ما احساس بهتری دهد

    از آن جایی که باورهای ما اغلب نامناسب است:

    با نامناسب تر شدن ورودی ها متوجه رخ دادن اتفاقات نامناسب تر نخواهیم شد:

    به همین دلیل اغلب افراد متوجه بدتر شدن اوضاع تدریجی خود نیستند

    اما اگر همواره در مسیر درست حرکت کنیم:

    به محض بد شدن اوضاع و نتایج متوجه خواهیم شد که ورودی های ذهنی نامناسب داشته ایم و با تغییر آنها:

    دوباره به مسیر صحیح باز می گردیم

    افراد در مدار نامناسب:

    همواره در انتظار رخ دادن اتفاقات نامناسب هستند

    افراد در مدار مناسب:

    همواره در انتظار رخ دادن اتفاقات مناسب هستند

    برای ایجاد باور مناسب در زمینه ی سلامتی بدانیم:

    -سیستم ایمنی بدن ما حاصل میلیون ها سال تکامل و بهبود مستمر است

    -بدن ما از هزاران بیماری به سلامت عبور کرده و اعضای بدن بسیار قوی و قدرتمندند

    -نسل های قوی تر همواره باقی مانده و نسل های ضعیف تر در گذشته نابود شده اند

    -به میزانی که به عملکرد قوی سیستم ایمنی خود ایمان و باور داشته باشیم جسم ما عملکرد بسیار بهتری از خود نشان خواهد داد

    -ذهن ما بر جسم مان تاثیر گذار است به میزانی که باورها و احساس بهتری در مورد جسم خود داشته باشیم جسم سالم تری خواهیم داشت

    -گلبول های سفید ما بسیار قدرتمند هستند

    -هر کسی به شیوه ی متفاوتی می میرد و مرگ پدیده ای طبیعی است که برای همه ی افراد رخ می دهد بنابراین اگر زمان مرگ فرا رسیده باشد راهی برای گریز از آن نیست و هیچ عاملی نمی تواند جلوی آن را بگیرد

    -تضادها و مشکلات همیشه وجود دارند از تک تک لحظات خود لذت ببریم و احساس خوبی داشته باشیم

    با تمرکز بر نکات مثبت: زندگی ما هر بار زیباتر خواهد شد

    اگر قصد گرفتن نتایج متفاوت از عموم جامعه را داریم:

    باید متفاوت از آنها باور و عمل کنیم

    زمانی که تمرکز اکثر افراد بر نازیبایی ها و نکات منفی است:

    بهترین زمان برای جدا شدن از بدنه ی جامعه است

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    اکرم گلرخ گفته:
    مدت عضویت: 563 روز

    سلام استاد عزیزم استاد مهربونم استاد ارزشمند خودم

    سپاسگذاری به خاطر وجود شما یکی از سپاسگذاریهای هر رو منه.

    من هر روز تو زندگیم معجزه حرفای شما رو میبینموهر روز ایمانم به شما وباورهاتون بیشتر میشه ، حرفهایی که تو هیچ کتابی نیومده اصلا نیست.

    تو این مدتی که جدی‌تر رو خودم کار میکنم زندگیم تغییر کرده آرام تر زیباتر ومرفه تر از قبل شده ونتایج هر روز بزرگتره

    .من همسر یه نظامی هستم که چندین ساله درگیر جنگ سوریه شدیم .همسرم علارغم مخالفت من به ماموریت میرفت من وبچه هارو تنها میزاش وسختی هایی که من درگیرش بودم بینهایت بود.من او روزها شما رو نداشتم که اگر بودید اون سختی ها نبود.

    به هر حال جنگ سوریه زندگی منو درگیر کرده بود.همه جا حرف جنگ بود وحمایت نقدی ومردمی به سوریه وهمسر من که میرفت و میومد .منم تحمل میکردم بااین باورکه ثواب داره خودم رو آرام میکردم .حالا بعد از ده سالالان یک هفته ای هست که سوریه سقوط کرده واون همه کمک وحمایت وسختی ها نمیدونم چی شد.من خیلی خوب تاثیر حرفای شمارتو این اتفاق دیدم کمک کردن به آدمهایی که خودشون سرنوشت کشورشون واسشون مهم نیست سرانجام نداره

    من همه اون سختی هارو تنهایی هارو بهانه های دخترامووکمبودهارو فراموش کردم چون از شما یاد گرفتم روی منفی ها خط بکشم ودر لحظه زندگی کنم .

    استاد عزیزم خیلی حرف دارم واسه گفتن در مورد جنگ سوریه نبودن همسرم نیش وکنایه های اطرافیان ترحم مردم به خودم وبچه ها که نمی تونم زیبا بنویسم امیدوارم شما حرف دل منو بدونید وناگفته هارو بشنوید.الان که دارم باهاتون حرف میزنم گریم گرفته وچقدر خوشحالم که شمارو دارم ایمان قلبی دارم به درستی مسیرتان درستی باور هاتون درستی سبک زندگیتون اخلاص و خداباوریتون.وبا خودم عهد بستم تا آخرین لحظه عمرم به شما متعهد باشم به حرفاتون عمل کنم و خوشبخت ترین آدم روی این کره زیبا و شگفت انگیز باشم. خدایا سپاسگذارم که استادرو دارم.

    ظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: