live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 36

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 788 روز

    به نام خالقم ومربی خودم خداسلام بابایی.

    سلام دوستانه به استادم ومریم جون که به خودشون وخدای خودشون تعهددادنددرراه اجابت الهی توی صراط مستقیم اهسته وپیوسته گامهای ریزتاتی تای بردارندولی برنده که ردپاهشون به اعماق زمین فروبره و نمایندهایی که ازاعماق قلبشون خداراصدازدن وخدااونهارواجابت کرده این مصیردرست بازگشت به سمت خداروواضح ببینندودرک وفهم کنن ‌وابراهیم وارعمل کنن حالاهرکس به اندازه درک خودش نتیجه می‌بیند.استادسپاسگزارم که به مایادمیدین چگونه ابزارمونوتیزکنیم وداس مونوبرداریم برای دروکردن علفهای هرزذهنمون .بالای15ساله برادرشوهرم برای لذت بردن اززندگیش تاالان 3مرتبه واضح وآشکارازدواج مجددداشته اگرازدواج پنهانی دیگرداشته نمیدانم دوتای اول روخانمش گفت شمادامادش کردین ولی یرای سومی اصلابه روی خودش نیاورد ازماپنهان کردن چون دیدشوهره خودش ازپس همه کاربرمیادولی پسرش ازعزیزدل معذرت خواهی کرده وگفته مابی جهت شماروقضاوت کردیم!حالابعداز15سال روزجمعه8ام که گام8خانه تکانی ذهن رو،روی سایت گذاشتین ماکل خانواده شونودعوت کردیم خونمون وپذیرایی عالی غذاازبیرون سفارش دادیم چون جای غذادرست کردن زیادرونداریم قبل ناهاروبعدناهاررقصیدیم جاتون خالی حال داد. درضمن الان حدود2سال هست آشتی کردن برای عروسی پسرش وعروسی پسرمن حضورداشتیم خیلی خوب وعالی وحتی برای حمام بردن پسروعروسم ازشهرمیخواستیم بریم حمام روستامارودعوت کردخونه ی خودش وخونه دخترش بعدازحمام پذیرای عصرانه داشتیم قصدداشتیم بعدحمام عروسی میهمانانمونوببریم استراحتگاه ویارستوران ولی. جاری خانمم اجازه ندادن بریم بیرون بنده خداگفت بیاین خونه ی ماتوی روستااونهاخونه دارن وادامه مجلس.خیلی عالی برگزارشد.و….واردجزئیات نشم تاهمینجای داستان گرفتین چی میخوام بگم؟!طی این15سال هرجاجاری خانم ودیدم سلام کردم شاید هم شده بودکه قضاوت نمیکنم حتماآنقدرآهسته جواب داده که من متوجه نشدم وحتی روبوسی هم میکردم خودشوعقب میکشید!ولی امسال رسماماروبه باغشون دعوت کردن بعداز10سال که باغ داشتن برای خوردن آلبالوگیلاس ولی جاتون خالی خیلیییییییی خوش گذشت.بساط رقص وآوازداشتیم کیف کردیم. وماهم یک پتو2نفره چشم روشنی بردیم. وتوی این4سال قانون جذب ازشماعزیزان یادگرفتم که باتغییرخودم اونهاخودبه خودبرمیگردن همون دختروپسرش که سفارش کردن مااصلاعمووزن عمووپسرعمونداریم. حتی پسرکوچکش توتعمیرگاه ماشین پیش پسرداییش کارمیکردبه پسرم گفته بودباعصبانیت بروبه بابات بگودیگه برای تعمیرماشینتون اینجانیاین من نگاه نمیکنم. پسرم خندیده اومده بیرون شوهرم به صاحب مغازه گفته مااجازه آمدن به مغازه شمارونداریم به این دلیل! که صاحب مغازه گفته شماپسرجان هرمشکلی داری بیرون ازمعازه من تصمیم بگیرواین عموجان وپسرهاشون بهترین مشتری من هستند.استادمیدونم شماباورمیکنیدهمین پسرتعمیرماشین بلده عزیزدلم یک روزجمعه تماس گرفت آقامهدی ماشین خواهرخانمم خاموش شده ازروستامیای توی مسیربیاماشینشوروشن کن بنده خداآمدبدون دستمزدماشینوروشن کردوپارسال توی مسافرت شمال ماشین پسرم خراب میشد زنگ میزدیم میگفت عکس بگیرین بفرستین تامشگلشو حل کنم بالاخره شمامیگین به حرفهام ایمان بیاریدنتیجه هاکم کم میادمتشکرم استادومریم جون که منووادارکردین برای هرگام ردپابذارم اینهانتیجه ی عمل صادقانه ام بوده ومالی هم بوده انشاالله بیشترمیشه خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حسام حاج خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته بی‌نظیر ودوستان فوق العاده سایت

    گام نهم

    من برای انجام کارهایی که موقعه انجام دادنش ذهنم برام بزرگش میکنم ومیگه سخته از یک روش استفاده میکنم که بهم خیلی به من کمک میکنه

    مثلا میخوام خانه را به قول خانم شایسته خانه تکانی کنم تا انرژیش مثبت بشه ذهنم میگه خیلی کار داره وقت نداری و….

    بهش میگم من از یک اتاق شروع میکنم اگه نتونستم رهاش میکنم وهمیشه من قدم اول را که برداشتم تا آخر رفتم البته در هر قدم بهش میگم حالا این را هم انجام بدم اینجوری نجواهاش برام کم رنگ میشه

    وکارهام همیشه انجام میشه اما قبلا نجواهاش انرژیم را می‌گرفت

    درسهایی که از این گام گرفتم

    سعی کنم در مسیر زندگیم در حد توانم کارهایم را خودم انجام دهم چون در این مسیر رشد میکنم

    در مسیر هدف خودم را با دیگران مقایسه نکنم وقتی میدونم مسیرم درسته از مسیرم لذت ببرم

    باید برای شروع هر کاری قدم اول را بردارم تا قدمهای بعدی نمایان شوند بالاخره هر کاری از یه جایی باید شروع بشه یادمه همیشه دلم میخواست کیک درست کنم گفتگوهای ذهنی میگفت از بیرون بگیر دردسره ولش کن اما یه روز گفتم میخوام درست کنم خراب شد مهم نیست چیزی از دست نمیدم حداقل امتحانش کردم وبرای اولین بار پختم وباعث شد بارها بعد دوباره درست کنم وهر بار عالی‌تر بشه همه کارها همینه باید انجام بدیم

    به قول استاد عزیز عمل کنیم

    خدایا شکرت بابت این سایت پر از آرامش وحس خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ستاره ایی در آسمان هفتم گفته:
    مدت عضویت: 416 روز

    گام نهم: شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز

    هدف های بزرگت رو بنویس و بعد تقسیم کن به هدف های کوچیک تر ، چرا که هر موفقیت لازمه ش طی کردن تکامله

    دور بودن از اون هدفت با توجه به وضعیت فعلیت باعث ناامیدی میشه

    پس حتما اهدافت رو اولویت بندی کن بعد به هدف های کوچیکتر تقسیم کن بشین فکر کن که چه چیزی مانع تو برای رسیدن به این هدف میشه

    باورهای مخرب خودت رو از ریشه بررسی کن ببین اون باور مخرب کوچیک وابسته به چه باورهای مخرب دیگه ایی شده

    مثل علف های هرزی که از ریشه درمیاریم و بعد میبینیم تو دل خاک به جاهای دیگه هم وصله

    باورهای مخربت رو که پیدا کردی و ب باورهای سازنده تر جایگزین کردی قدم اول رو بردار و به صورت مستمر توی مسیر باش

    با هر موفقیت کوچیک و رسیدن به هدفهای کوچیک اعتماد به نفست بیشتر میشه و انگیزه و ایمان بیشتری برای ادامه مسیر پیدا میکنی.

    مقایسه کردن نتایج خودمون با افراد دیگه ، کمالگرایی و برداشتن سنگ بزرگ که نشونه نزدنه ، مطمئنا منجر به شکست میشه و نهایتا ناامیدی و افسردگی ازبین رفتن باور لیاقت رو به همراه داره .

    یاد خودم افتادم هر رشته تخصصی که شروع میکردم اینقدر با انگیزه و اراده استارت میزدم که سر دو ماه بهترین نتیجه رو میگرفتم بعد خودم رو با اساتید اون رشته مقایسه میکردم و میدیدم مسیر طولانیه و نتایجم مثل اونها نیست زود جا میزدم

    نتیجه این کمالگراییم اینکه من توی چندین حوزه کار کردم و مدرک مراحل ابتدایی با امتیاز بالا دارم اما هیچکدوم به نتیجه دلخواه و بازدهی نرسید و کم کم فراموش شد .

    ولی استاد عزیزم

    اینبااار با آگاهی هایی که از شما یاد گرفتم با شکست های سختی که خوردم، تعهد میدم تا آخر این مسیر با قدرت

    پیش بیام.

    گاهی سرعتم تو مسیر رشد تغییر میکنه ، گاهی انگیزه م کم میشه و درگیر روزمرگی میشم ، خودم رو میبخشم

    و با اهرم رنج و لذتی که برای خودم ترسیم کردم تو ذهنم , مانع از توقف میشم و این استمرار رو حفظ میکنم

    به لذت یادگیری تخصص جدید و نتیجه شیرین آخرش فکر میکنم

    و به زودی باید اهرم رنج و لذت رو بیارم روی کاغذ که قدرت بیشتری بگیره تو ذهنم .

    من خودم رو فقط با دیروز خودم مقایسه میکنم

    ممنونم بابت آگاهی های نابتون استاد عزیزم

    خدا حفظتون کنه الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    بنام خداوند خالق زیبایی ها

    سلام دوستای خوبم

    مهمترین نکات این فایل شامل اینا میشه:

    1- برای رسیدن به هدفهای بزرگ هدف خود را به تیکه های کوچکتر تقسیم کنید خود من مدتی بود میخواستم کتاب خوندن رو شروع کنم ولی نمیشد هربار به یه علت و چون برای خودم هدفهای زیادی گذاشته بودم هی عقب مینداختم تا اومدم و با خودم فکرکردم من باید تا اخر شهریور این کتاب رو بخونم و جالب این بود دیگه اضلا کار سختی نبود برام برعکس خیلی راحت بود و من تا 28 شهریور خونده بودم.

    من در واقع درگیر یه کمالگرای شده بودم که همانطور که استاد میگن کمالگرایی موجب از بینر فتن انگیزه میشه ولی سعی کردم با نگاه بهبودگرایانه شروع به کتابخوانی کنم.

    2- وقتی کاری برای انجام دادنش برات سخته باید بذدونی وقتی اونکارو انجام بدی اعتماد به نفسی بهت میده که هیچ چیز دیگه ای نمیتونست اونجوری اعتماد به نفس بده

    3- هر لحظه سعی کن محدودیت های ذهنت رو کمتر کنی تا بتونی بیشتر به رویاهای خودت برسی

    4- به این صورت میتوان مقاومت ذهن در رسیدن به خواسته ها رو کم کرد: – هدف و خواسته خودت رو به قسمتهای کوچکتر تقسیم کن

    – روز اول که به اون مقدار کوچکتر هدف رسیدی میبینی چقدر برات انگیزه بیشتری تولید شده

    – برای رسیدن به خواسته ها نگران نباش قدم های اولیه رو بردار تا قدم های بعدی مشخص بشه

    5- وقتی در جهت خواسته های خودت قدم برمیداری هر روز انگیزه و توان بیشتری برای رسیدن به خواسته های خودت پیپداا میکنی

    6- هرگز در جهت رسیدن به خواسته ها خودت را با دیگران مقایسه نکن بلکه با دیروز خودت مقایسه کن چون تو نمیدونی اون چه مسیر چه سختی ها رو طی کرده ولی خودتو رو میدونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    بنام خداوند خالق زیبایی ها

    سلام دوستای خوبم

    مهمترین نکات این فایل شامل اینا میشه:

    1- برای رسیدن به هدفهای بزرگ هدف خود را به تیکه های کوچکتر تقسیم کنید خود من مدتی بود میخواستم کتاب خوندن رو شروع کنم ولی نمیشد هربار به یه علت و چون برای خودم هدفهای زیادی گذاشته بودم هی عقب مینداختم تا اومدم و با خودم فکرکردم من باید تا اخر شهریور این کتاب رو بخونم و جالب این بود دیگه اضلا کار سختی نبود برام برعکس خیلی راحت بود و من تا 28 شهریور خونده بودم.

    من در واقع درگیر یه کمالگرای شده بودم که همانطور که استاد میگن کمالگرایی موجب از بینر فتن انگیزه میشه ولی سعی کردم با نگاه بهبودگرایانه شروع به کتابخوانی کنم.

    2- وقتی کاری برای انجام دادنش برات سخته باید بذدونی وقتی اونکارو انجام بدی اعتماد به نفسی بهت میده که هیچ چیز دیگه ای نمیتونست اونجوری اعتماد به نفس بده

    3- هر لحظه سعی کن محدودیت های ذهنت رو کمتر کنی تا بتونی بیشتر به رویاهای خودت برسی

    4- به این صورت میتوان مقاومت ذهن در رسیدن به خواسته ها رو کم کرد: – هدف و خواسته خودت رو به قسمتهای کوچکتر تقسیم کن

    – روز اول که به اون مقدار کوچکتر هدف رسیدی میبینی چقدر برات انگیزه بیشتری تولید شده

    – برای رسیدن به خواسته ها نگران نباش قدم های اولیه رو بردار تا قدم های بعدی مشخص بشه

    5- وقتی در جهت خواسته های خودت قدم برمیداری هر روز انگیزه و توان بیشتری برای رسیدن به خواسته های خودت پیپداا میکنی

    6- هرگز در جهت رسیدن به خواسته ها خودت را با دیگران مقایسه نکن بلکه با دیروز خودت مقایسه کن چون تو نمیدونی اون چه مسیر چه سختی ها رو طی کرده ولی خودتو رو میدونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    سلام بر عزیزانم

    گام نهم

    چقدر توضیحاتی که در این صفحه برای کمالگرایی نوشته شده بود مفید و ارزشمند بود

    راستش اینه که خیلی وقتا بدون در نظر گرفتن تکامل از خودم توقعات بی جا دارم مثلا همین دیشب به یه تضادی برخوردم که شدیدا دچار استرس شدم و اون مشاهده موشکهای زیادی بود که توو آسمون دیدم و فکر کردم که الان جنگ میشه و همه چی تموم میشه توو همون شرایط آدمایی رو دیدم که خیلی بیخیال بودن و داشتن میخندیدن و جک میساختن بعد با خودم گفتم باید بتونم توو این شرایط به کمی احساسمو بهتر کنم و نشستم با خودم حرف زدم و گفتم اول اینکه مرگ و زندگی دست خداست دوم اینکه بارها برای من ثابت شده که خداوند به طرز عجیبی از من محافظت میکنه سوم اینکه اگر واقعا جنگ هم بشه و من از در مدار مناسب باشم اتفاقات خوبی برام میوفته چهارم اینکه سرنوشت منو خودم مشخص میکنم نه جنگ و یه کمی حالم بهتر شد و باز اومدم ستاره قطبی امروزمو به یاد آوردم و دیدم همش تیک خورده و باز حسم بهتر شد و اومدم توو سایت و خواستم کامنت بخونم و به شکل جادویی هدایت شدم به کامنتهای سال99 که درمورد بیماری قرنطینه بود و به یادآوردم که خودم در اون زمان چقدر ترسیده بودم که الان این بیماری اومده و چی میشه و چقدر ترس الکی به خودم دادم و در نهایت هم خدارو صد هزار مرتبه به ما چیزی نشد پس این اتفاق هم میتونه شبیه همون باشه و من نباید ترس الکی به خودم بدم و نهایت نهایت فکرم این بود که من 31 زندگی کردم و یه عالمه تجربه خوب و لذت بخش داشتم و از خداوند سپاسگذاری کردم و با خودم گفتم انالله و انا علیه راجعون نهایتش مرگه و مرگ اصلا چیز بدی نیست و خوبی این اتفاق این بود که متوجه شدم دیگه مثل قبلنا خودمو سرزنش نکردم و به خودم نگفتم ای بابا تو هم که مثل بقیه ترسیدی تو باید با بقیه فرق داشته باشی ، خیلی راحت ضعفمو پذیرفتم و سعی کردم به احساس بهتری برسم و اینجا فهمیدم که ایمان من در این زمینه ها خیلی کمه و باید طبق قانون تکامل صبر کنم تا به ایمان واقعی برسم در کل این اتفاق هم باعث خودشناسی بیشتر من شد که ببینم کجای کارم و چقدر میتونم ذهنمو کنترل کنم

    استاد جانم همه این درسارو از شما یاد گرفتم و خیلی ازتون سپاسگذارم و همچنین از خانم شایسته عزیز برای این خانه تکانی ذهن که واقعا تاثیرات عالییی در من داشته خدارو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    بنام الله مهربانم

    سلام به همه عزیزان در این جمع دوست داشتنی

    اول اینکه زمان دارم میگیرم برای تایپ کردنم.الان 10:32 دقیقه است تغییر و تکاملم برای تایپ کردن با لبتاب جدیدم

    گام 9

    میدونین چرا این چالش درست کردم برا خودم اینکه یکی دوتاشو قبلا گفتم ،یکی دیگه از دلایلم همین تکامل و رشد و بهبود پیداکردنم و یکیشم اینه که تمرکزم رو بهبودهام بزارم و نجواهای ذهنم رو کنترل کنم

    اولش که شروع کردم به اینکار ترس داشتم اینکه شاید غلط املایی زیاد داشته باشم اینکه دو ساعت طول میکشه اینکه نظر شماها برام مهم بود ولی گفتم این عمل به ظاهر کوچیک و ساده میتونه خیلی حالم رو خوب کنه و اعتماد بنفسم رو بالا ببره الان دیدم چقدر تکاملی این فایلم برام اومد و باعث شد علف های هرز تو ذهنم رو بهتر شناسایی کنم و ریشه کن کنم.

    چند وقتیه میخوام کاری رو شروع کنم و میدونم در زمان مناسبش برام اتفاق میوفته ولی چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود که بخوام انجامش بدم چکارایی رو باید قبلش انجام بدم که تکاملم رو هم طی کرده باشم چون همش این تکامله میاد تو ذهنم که اگه طی نکنم چقدرشاید ضربه بخورم. و البته اینو هم از خدا خاستم که زمانی برام اتفاق بیوفته که باید و خوبه برام.

    مدارم از الله مهربانم میخواستم و میخوام که هدایتم کنه و دیروز از کسی که تجربه داره تو این زمینه ها سوال کردم که چکارایی باید بکنم که اشنا بشم با این مسیر و البته اموزش هایی هم دارم میبینم مربوط بهش و گفت تو همین زمینه بیشتر تحقیق کن و ویدئو هاشو ببین و …

    و امروز صبح در حین نوشتن سپاسگذاری و سوالهای هر روزم از خدا این موردم خواستم و همونجا و در لحظه هدایتم کرد و ایده داد تا قدمشو بردارم ، نمیدونین چقد خوشحال شدم از هدایت الله مهربانم که وقتی تعهدتو میبینه و هدایت میخوای درجا پاسختو میده . مگه میشه عاشق این خدا نشدو عشق بازی نکرد باهاش.عاشقشم من.

    بلطف این پروژه و احساس لیاقت که دارم کار میکنم حالم هر روز بهتر و بهتر میشه

    سپاسگذارم استادای نازنینم و سپاسگذارم دوستان خوبم

    بهترین بهترینها رو برای تک تکتون ارزومندم

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.

    ساعت 10:57

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    به نام‌خدایی که هرآنچه‌دارم ازآن اوست

    سلامودرود به استادان شایسته و گرانقدرم

    گام نهم=شباهت باورهای محدودکننده باعلفهای هرز

    تحسین میکنم استاد عزیز رو که همیشه وقتی یک هدفی رو دنبال میکنه باتلاش و استمرار در جهت رسیدن به اون هدف حرکت میکنه

    چقدراین جاده ی جنگلی زیبا و دلنشین بود،چقدر عالی تونستید این همه درخت رو بااهرم رنج و لذت قطع کنید و یک جاده ی فوق العاده رؤیایی رو ایجادکنید

    تحسینتون میکنم که همیشه قانون جهان هستی رو باقانون طبیعت شباهت میکنید و این چقدر به آدم کمک میکنه که قانون رو جدی تر بگیریم،و بفهمیم که قانون باهیچ‌کسی شوخی نداره و اگر بخوایم روی شخصیتمون کارنکنیم،دقیقا ذهنمون هم مثل این درختچه های هرزوبیهوده ای که بودنشون هیچ فایده ای برای طبیعت نداره،بودن ما هم تواین جهان نه تنها فایده ای نداره بلکه جهان کاری باهامون میکنه که نابود بشیم و راه رو بازکنه برای اونایی که دوست دارند جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنند

    مثل الانِ استاد که وقتی میبینه درختچه ها هیچ فایده ای نداشته بلکه مانع راه شده برای یک پیاده روی لذتبخش،میاد و با تمامی ابزارها به جونشون میوفته و اونها رو نابود میکنه،دقیقا جهان هم باتو اینجوری میکنه وقتی ببینه تو هیچ فایده ای برای گسترشش نداری…

    استاد اینکه میگید آدم وقتی یکاریو انجام میده احساس موفقیت،توانایی و اعتماد بنفس بهش دست میده و باعث میشه کارهای بعدی رو باقدرت بهتری انجام بده،دقیقا روی شخصیتمون بسیار تأثیر میذاره،من خودم بارها شده وقتی شروع به تمیزکردن خونه میکنم و کلی فضای خونه رو مثبت میکنم،بعداز چند ساعت قشنگ‌میفهمم که چه قدرتی درونم ایجاد شده و یک حس توانمندی و اعتماد بنفس بهم دست میده که تونستم از پس اینهمه کار بربیام

    آدم وقتی یک کاریو شروع میکنه نباید کل اون پروژه رو باهم شروع کنه،چون ذهن یه ویژگیی داره که اونو بزرگ جلوه میده و باعث میشه قدمی برنداریم،باید کار رو قطعه قطعه کنیم بعد کم کم مراحل بعدی سرعت رشدمون بیشتروبیشتر میشه و میرسیم به جایی که میبینیم کارانجام شده و هیچ خستگیی احساس نکردیم

    جالبه که خیلیا میان خودشون رو با آدمایی مقایسه میکنن که بیست سال سابقه ی کارکردن و قدمهای پی در پی داشته تا اینهمه موفقیت کسب کرده،بعد که موفقیت اون رو میبینه فکر میکنه نمیتونه از پس یک کاری بربیاد یا به یهمچین موفقیتی دست پیداکنه

    خیلی ها ثروتمند شدن رو مترادف میکنند با اینکه یکجا بشینند و کلی خدمتکار بگیرند تا کارهای اونهارو انجام بدن،درصورتیکه اگه کسی میخواد طعم واقعی خوشبختی رو بچشه همیشه یک حرکتی برای بهبود زندگیش،بهبود شخصیتش،بکند،نه اینکه مثل یک زندانی یه گوشه ای بشینه و فقط پول هزینه کنه،بخیال خودش هم داره باپولش به دیگران خدمت میکنه

    من یک خانواده ای رو سراغ دارم که پدرخانواده کلی کاروزحمت کشیده و کلی پولدارشده ولی هیچوقت به بهبود شخصیتش فکر نکرده که بخواد یه محبتی یا یک عشقی نثار زنوبچه ی خودش بکنه،فقط توحساب بانکی اونها پول واریز میکنه ولی دریغ از یک ذره محبتی که بهشون داشته باشه،و نتیجش شده یک زندگیی که هیچ‌کدوم معنای واقعی عشقومحبت رو درک نکردن،و بخیال خودشون ازهمه پولدارترند و ازهمه خوراکوپوشاک بهتری دارند،اما هیچوقت هم حالشون باخودشون خوب نیست چه برسه به دیگران

    ویک‌ خانواده ی دیگه رو هم میشناسم که کلی پولو ثروت داره ولی همیشه خدمتکار میگیره که کارهاشو انجام بده وبازهم نتیجش شده کلی هزینه های بیهوده و کلی مسائل جنجالی با هر خدمتکاری که هربار یک خدمتکار بهش ایراد میگیره ومیگه حقوقمو کم میدی و کلی داره بابت خدمتکار هزینه میکنه آخرشم متوجه نیست که خودش چون تمرکز جدیی روی کارش نداره نتیجش شده اینهمه هزینه های بیهوده و کلی اعصاب خوردی برای خودش و خانوادش…

    خلاصه که اگه خودمون همیشه سعی و تلاش کنیم درهمه ی موارد خودمون بهبود بدیم خییلی بهتر میتونیم طعم واقعی خوشبختی رو احساس کنیم

    استادجان درمورد تغذیتون واقعا تحسین برانگیزه که از سال 98تا به الان با کلی استمرار و قدمهای متوالی،بلاخره مسیر درست رو درمورد سلامتی پیداکردید و به یک اندام فوق العاده و رؤیای دست پیداکردید،واقعا رسیدن به هرهدفی امکان پذیره و من وقتی اندام شمارو با قبل مقایسه میکنم میفهمم که هیچ کاری نشد نداره وقتی که تو در جهت خواستت حرکت کنی و نخوای عجله کنی،فقط حرکتهای پی در پی رو بادرک قانون تکامل داشته باشی،اون وقت هم خداوند هدایتت میکنه به مسیری که سر راست تر وهموارتره

    خدارو شکر که درمسیرسلامتی به یک نتیجه ی پایداری رسیدید و دراین سال هزاران هزارنفر به سلامتی بی نظیری دست پیداکردن و چه دعای خیری رو پشت سرخودتون گذاشتید که جون هزاران نفر رو ازبیماری نجات دادید

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای یک گام دیگه برای تمیزکردن ذهنم برداشتم و یک درس دیگه ای از قانون طبیعت گرفتم

    خداروشکر برای یک روزدیگه ی پرخیروبرکتی که خدا بهم هدیه داد

    هرکجاهستید شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    گام نهم: شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز/11 مهر 1403

    1. باورهای محدود کننده عین علف های هرز توی ذهن ما پر هستند. عین هم هستند و عمل می کنند.

    2. آدم اولش کاری رو می خواد انجام بده میگه چقدر پیچیده است اما وقتی انجامش می دی احساس موفقیت احساس توانایی احساس اعتماد به نفس بهت کمک می کنه قدم بعدی رو محکمتر برداری. باورهات قوی تر می شه به توانایی هات بیشتر اعتماد پیدا می کنی. مخصوصا کاری که اولش خیلی سخت و ترسناک باشه رو انجام بدی احساس قدرت می کنی.

    3. موفقیت موفقیت میاره پس ما باید از دایره محدودیت هامون یک قدم بالاتر می ریم بعد نتیجه که می گیری قدم بعدی رو بر میداری

    4. وقتی پروژه ای قرار هست انجام بشه نباید بگی کلش رو با هم می خوام انجام بدم باید بخش بخش کنی. اگر اولش بیای بگی کلش رو با هم می خوام انجام بدم ذهنت می گه برو بابا بیخیال مگه میشه؟ ولی وقتی بخش بخش کنی راحت می ری جلو. و هر روز بهتر از دیروز و با سرعت بالاتر انجامش می دهی. به همین دلیل هست که موفقیت به صورت تصاعدی رشد می کنه. موفقیت اولش آهسته است اما وقتی متعهد هستی و قدم ها رو برمیداری نتایج به سمت تصاعدی شدن پیش می ره. هیچکس کل یک کار رو از اول انجام نداده و قدم به قدم پیش می ره.

    5. قدم های اول رو بر میداری خیلی چیزها در قدم های بعدی بهت گفته میشه و قوی تر میشی و باورهات قوی تر میشه. با اشتیاق و باور قدم ها رو بردار.

    6. خوشبختی این نیست که کاری نکنید انسان دوست داره مولد باشه رشد کنه و حرکت کنه.

    7. وقتی می خواهیم درباره نتایج صحبت کنید باید اجازه دهید نتایج پایدار شوند بعد درباره اش صحبت کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 855 روز

    گام نهم خانه تکانی ذهن.

    آگاهی هایی ک دریافت کردم و متوجه شدم.

    باید علفهای هرز رو ک همون باورهای منفی هست رو از ذهنمون پاک کنیم،هرس کنیم مغزمون رو تا باورهای مثبت فرصت رشد بهتر و بیشتری داشته باشن

    وقتی میخوای یکاری رو شروع کنی تقسیمش کن ب چند قسمت کوچیک و شروع کن ب انجام دادنش وقتی تمومش میکنی خودتم باورت نمیشه ک تو،تونستی اینکار رو انجام بدی،لذت میبری،اعتماد ب نفست بالا میره،عزت نفست بیشترمیشه، دوست داری اون کار رو بیشتر ادامه بدی،و قدم بعدی رو محکم تر برداری،باورهات تقویت میشه،ایمانت قوی میشه،احساست قوی میشه.

    وقتی یکاری انجام میدی و موفق میشی،موفقیت موفقیت میاره،فقط کافیه از دایره محدودیت هات یذره بالاتر بری،بالاتر ک رفتی ب خودت بگو،چقدر خوب بود،چقدر این کار امکان پذیر بود وکار رو زودتر انجام بده و قدم بعدی رو محکم تر بردار و لذت ببر از کاری ک انجام دادی.

    وقتی کارتو ب قسمتای ‌کوچیک تر تقسیم میکنی ب مرور زمان اون کار هر روزت برات راحت‌تر میشه ب همین‌‌ دلیل میگیم بعد از ی مدت نتیجه کارت ب صورت تصاعدی رشد میکنه.

    نباید خودتو با کسی ک سالها داره کار میکنه مقایسه کنی،قدم اول خودتو با با قدمهای بیشمار بقیه مقایسه نکن،خودتو با دیروز خودت بسنج و بهتر شو.

    ب امید موفقیت و ثروت برای همه.

    ب امید هدایت و حمایت الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: