https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام حضور محترم همه دوستان.از هم فرکانسی های عزیز میخام به دلیل داشتن تجربیات عملی بنده وگرفتن دیتاهای مثبت حتما این مطلب و بخونن.
تجربه کردن شکست در زمان خودش تجربه لسیار دردناکیه ولی بعداز اون وبعداز گذشت زمان حتی با ندانستن قانون خود شخص میتونه درک کنه که چه نعمتی داخل اون شکست بوده البته اگر قصدش درست کردن زندگیش باشه.توی یکی از ویس های استاد ایشون گفتن تجربه کردن تغییر حتی اگر باز هم منجر به نتیجه گیری نشه خیلی بهتر از داشتن تفکر یکنواخت کارمندیه.رابرت کیوساکی توی تجارت قرن 21 مشاغل رو به 4 دسته تفکیک میکنه ونشون میده که تمام بزرگان وافراد موفق کسانی هستند که خودشونو توی یک تجارت ویا بیزینس به سمت ازادی زمانی میبرند یعنی همون تعریفی که استاد در مورد ارکان خوشبختی دارن.پس به نظر من راه استاد با راه علمی موفقیت به صورت موازی است.واین میتونه یه کشف بزرگ از طرف استاد باشه منظورم از موازی بودن اینه که راه علمی تجارت مسلما به مقصد خوشبختی میرسه وراه استاد هم همین مقصد رو داره.وحتی از لحاظ معنوی هم در علم موفقیت یعنی رسیدن به خوشبختیوراه رسیدن به خوشبختی که باز هم یک اصل اساسی محسوب میشه و.در یک جمله که از همه عزیزان میخام که این جمله رو تفکر بسیار زیادی روش انجام بدهند اینه کهموفقیتخوشبختییعنی راه ومسیری که همه انسانها را به بالاترین نعمت الاهی یعنیقرب اللهیبرسونه واین نکته. ومقصد مشترکیه که همه کتابها وادیان ومکاتب ایدئولوژی ها و….در ان اتفاق نظر دارند .وفقط مسیرشون با یکدیگر فرق داره وحتی همه انها مسیرهای یکدیگر را برای رسیدن به همین مقصد قبول ندارند.ولی به نظر من علم موفقیت نوین که در کتابها وسخنرانی ها بیان میشه داره به حقیقتی میرسه که استاد داره اونو برای ما میگه.
در کتابهای موفقیت روز دنیا اگر خوب کنکاش کنید مساله تبلیغات جزو ارکان اصلی نیست وتمام انها روی خودشناسی تمرکز دارند ولی این سیاست اقتصادی دنیاست که به انها اجازه دور زدن علنی تبلیغات ورسانه اینترنت رو نمیده چون اگر این فرهنگ در دنیای اقتصادی به ویژه امریکا واروپا نشر وگسترش پیدا کنه مبلغ بسیار بالایی از سهم تجارت جهانی خارج میشه ومافیای اقتصادی چنین اجازه ای رو نمیده.پس نتیجه ای که میخاهم بگیرم این است که علم موفقیت هم راستا با مکتب موفقیت توحیدیسم ویا عباس منشیسم حرکت میکنه فقط استاد به صورت واضح وعیان صحبت میکنه که این برمیگرده به روحیه توحیدی قویه استاد وبرایان تریسی ها وانتونی رابینز ها وکیوساکیها و…نمیتونند به طور علنی بیان کنند.بچه ها من با علم وخواندن کتابهای بسیار زیاد و4 بار ورشکستگی.دریای بیکران توحیدی عباسمنش را انتخاب کردم وباورم بربه وجود امدن یک رنسانس فرهنگی واقتصادی به وجود امدن توسط استاده وما پیروان این مکتب رسالتی بزرگ را بردوش داریم وان رسالت بسط وگسترش دادن این مکتب والاست.به امید جهانی شدن .
با سلام و خدا قوت به همه، همه ای که از خداییم(بینهایت و جاودانگی)
????????????????????????
جناب مولانا:
باد بر تخت سلیمان رفت کژ
پس سلیمان گفت بادا کژ مغژ
باد هم گفت ای سیلمان کژ مرو
ور روی کژ از کژم خشمین مشو
این ترازو بهر این بنهاد حق
تا رود انصاف ما را در سبق
از ترازو کم کنی من کم کنم
تا تو با من روشنی من روشنم
همچنین تاج سلیمان میل کرد
روز روشن را برو چون لیل کرد
گفت تا جا کژ مشو بر فرق من
آفتابا کم مشو از شرق من
راست میکرد او به دست آن تاج را
باز کژ میشد برو تاج ای فتی
هشت بارش راست کرد و گشت کژ
گفت تاجا چیست آخر کژ مغژ
گفت اگر صد ره کنی تو راست من
کژ شوم چون کژ روی ای مؤتمن
پس سلیمان اندرونه راست کرد
دل بر آن شهوت که بودش کرد سرد
بعد از آن تاجش همان دم راست شد
آنچنان که تاج را میخواست شد
بعد از آنش کژ همی کرد او به قصد
تاج او میگشت تارکجو به قصد
هشت کرت کژ بکرد آن مهترش
راست میشد تاج بر فرق سرش
تاج ناطق گشت کای شه ناز کن
چون فشاندی پر ز گل پرواز کن
نیست دستوری کزین من بگذرم
پردههای غیب این برهم درم
بر دهانم نه تو دست خود ببند
مر دهانم را ز گفت ناپسند
پس ترا هر غم که پیش آید ز درد
بر کسی تهمت منه بر خویش گرد
ظن مبر بر دیگری ای دوستکام
آن مکن که میسگالید آن غلام
گاه جنگش با رسول و مطبخی
گاه خشمش با شهنشاه سخی
همچو فرعونی که موسی هشته بود
طفلکان خلق را سر میربود
آن عدو در خانهٔ آن کور دل
او شده اطفال را گردن گسل
تو هم از بیرون بدی با دیگران
واندرون خوش گشته با نفس گران
خود عدوت اوست قندش میدهی
وز برون تهمت به هر کس مینهی
همچو فرعونی تو کور و کوردل
با عدو خوش بیگناهان را مذل
چند فرعونا کشی بیجرم را
مینوازی مر تن پر غرم را
عقل او بر عقل شاهان میفزود
حکم حق بیعقل و کورش کرده بود
مهر حق بر چشم و بر گوش خرد
گر فلاطونست حیوانش کند
حکم حق بر لوح میآید پدید
آنچنان که حکم غیب بایزید
?????????????????
به این سوال خیلی فکر کردم و هدایت شدم به جواب.
????????????????
من چند وقت پیش که باشگاه رزمی میرفتم بینی من ضربه خورد و رفتم بیمارستان و گفتند که باید بری عکس بگیری و ما اینجا عکسبرداری نداریم و باید بری خصوصی و هزینه اش 500 تومن میشه و من نمیدونم چی شد به یک مطب متخصص گوش حلق و بینی هدایت شدم و با اینکه اون مطب یک جای پرتی بود و تابلو هم نداشت و اصلا بهش نمیخورد مطب باشه و تعداد خیلی زیادی صف کشیده بودند و من به جواب سوال که فکر کردم به ذهنم اومد و از اطرافیان که اومده بودن مطب شنیدم
که میگفتند دست این دکتر شفا هست.
و من که رفتم داخل پیش دکتر یک نفر دیگه هم داخل بود و دیدم که معاینه میکرد و دید مشکلی نداره و پول ویزیت رو بهش پس داد و من تعجب کردم.
و بعد من رو که معاینه کرد گفت نیازی به عکسبرداری نداری و نمیخواد الکی پول هزینه کنی و تو الان چون ترسیدی فکر میکنی دماغت شکسته ولی مشکلی نیست.
2 نکته مهم در این داستان من گرفتم:
یک: نگرش این دکتر پخش شده بود ، چون اون دکتر خودش و خدماتش رو شفا میدونست برای جهانیان. خیلی مهمه که ما چه نگاهی به شغلمون و خودمون داریم و چقدر با ارزش میدونیم.
دو: این دکتر به فراوانی اعتقاد داشت و صادق بود.
??????????????????
یک بار دیگه هم توی یک کسب و کاری بودم که یک فردی اونجا کار میکرد که اولین فردی بود که توی اون مجموعه بالاترین پورسانت رو گرفته بود، این فرد زیاد اهل حرف زدن نبود و میگفت تنایج من صحبت میکنه و یک بار هم اومد از دلیل موفقیتش گفت، گفت که من به داد رس مردم هستم(یعنی یک جورایی این باور رو داشت که منجی هست)
پس خیلی مهمه که چه باوری داریم نسبت به خودمون و شغلمون.
یعنی هر چقدر باورهای زیباتر و قدرتمند تر و خدا گونه تر، افراد و موقعیت ها و ایده ها و شرایط عالی جذب ما میشوند.
مثلا ما به فضای سبز و طبیعت کشیده میشیم، طبیعت زبون قال نداره که صحبت کنه کنه ولی با زبون حال که ارسال میکنه ارتعاشات مثبت و عشقی ما هم به سمت طبیعت کشیده میشیم.
????????????????????
2.خودت رو هماهنگ کنی با خداوند و قوانینش نه هماهنگ با مردم .
چون خدا در قران میفرماید پاکان و ناپاکان برابر نیستند، هر چند که گروه ناپاکان که بسیارند تو را به شگفت آرند.
پس هماهنگ کردن خود با اکثریت یعنی گمراهی و ناپاکی.
زیرا اکثریت از ظن شان (توهم) پیروی میکنند.
??
3.خیلی ها دنیا رو مثل جنگ گرفتند و برای هر چیزی میجنگند، در صورتی که در قران خداوند دنیا رو بازی گرفته. و این هم میدونیم که هر بازی قوانین خودش رو داره و هر چقدر با قوانین هماهنگ تر، بازی لذت بخش تر و موفقیت بهتر.
??
4.ساده گرفتن همه چیز: همه ایده های ساده بودند که نتایج فوق العاده اوردند ولی ما یاد گرفتیم همه چی رو سخت کنیم چون با ذهن منطقیمون دنبال جوابیم.
??
5.باور احساس لیاقت ثروتمند بودن. هر چقدر خودمان را لایق تر و ارزشمند تر بدانیم به ایده های هدایت میشویم که به ما احساس ارزشمندی بیشتر میدهد.
چون عزت نفس اصل است هر کسی در دنیا موفقیت پایدار کسب کرده، عزت نفس بالایی در خود ایجاد کرده چون عزت نفس که مهمترین نکته اش احساس لیاقت و ارزشمندی است به ما شجاعت و ایمان برای حرکت میدهد و هر چه شجاع تر، امکانات بیشتری خود را در مسیر به ما نشان میدهند.
هر چه عزت نفس قوی تر=خداگونه تر
ما همان موجودی هستیم که خداوند همه چیز را مسخر ما قرار داده است
همان موجودی هستیم که ما را جانشین خود بر زمین قرار داده است.
پس خیلی مهم است نوع نگاه به خودمان
که خود را ضعیف میدانیم یا از خدا.
نکته مهم: از هیچ چیزی در بیرون بت نسازیم.
اگر میخواهیم به خواسته ای برسیم باید آن را کوچک تر از خود بدانیم.
اگر خواسته ای را بزرگ بدانیم ، فاصله ایجاد میکند تا زمانی که باورهای قوی و مثبت در خود بسازیم که ان خواسته برای ما کوچک و معمولی و دست یافتنی باشد.
استاد عباس منش همیشه میگوید: که بهائی که شما برای محصولات میدهید، در عوض هزاران برابر بیشتر تنیجه دریافت میکنید.
یعنی این پول در برابر محصولات ایشان هیچ است.
چون ایشان ایمان دارد به این اگاهی ها، زیرا نتیجه ان را دیده است و با این ایمان، فرکانسی از ایمان و عشق را پخش میکند، و در واقع مشتریان ایمان او را میبینند.
زیرا که مشتریان دنبال خرید کالا نیستند، بلکه مشتریان دنبال حل مسائل شان هستند، که استاد عباس منش به خوبی مسائل مشتریان را حل میکند.
و این فرکانس ایمان به نتیجه گرفتن است که پخش میشود و افرادی که در این مدار هستند به این مسیر هدایت میشوند.
??
6.واکنش ما به مسائل خیلی مهم است:
آیا نگاهی که به مسائل داریم این هست که امده ما را بزرگتر و ارزش افرینی بیشتر کنیم و فرصتی میدانیم برای گسترش بیشتر خود و جهان یا مسائل را تهدید میدانیم.
خیلی ها فکر میکنند اتفاقی که این لحظه می افتد لحظه بعد ما را رقم میزند، در صورتی که واکنشی که نشان میدهیم، لحظه بعدمان را رقم میزند.
اگر به مسائل واکنش نگرانی و منفی نشان دهیم در ان مساله گیر می افتیم و نگران تر میشویم.
??
7.ایمان داشتن به چیزی که الان نمیبینیم.به میزان ایمان ما نتایج رقم میخورد.
سوره 3 بقره:
آنان که به غیب ایمان مى آورند(به نتیجه ای که الان نمیبینند، به خدایی که با چشم سر قابل دیدن نیست ایمان می اورند،به فرکانس هایی که نمیبینند ولی ایمان دارند با هر توجه ارسال میشود و نتیجه را خلق میکند)
??
8.موفقیت پایدار نتیجه تلاش ذهنی پایدار است.
??
9.باور به فراوانی نعمتها و ثروت ها و زیبایی ها در جهان.(این باور و ایمان به فراوانی های جهان باعث میشود فارغ از هر شرایط بیرونی ثروت خلق کنیم.)
??
10.خیلی مهم است بدانیم که این اقدام و ایده از چه فضایی می اید
چون اقدام با باور فراوانی و مثبت نتیجه ان هم فراوانی بیشتر است وگرنه خیلی ها اقدام میکنند ولی نتیجه ای نمیگیرند، پس متوجه میشویم اقدام فرع است و ان چیزی که اصل است و باید بیشتر روی ان تمرکز کنیم و نیت یا باور پشت عمل است.
جناب مولانا:
جهد بی توفیق خود کس را مباد
در جهان والله اعلم بالسداد
جهد فرعونی چو بی توفیق بود
هرچه او میدوخت آن تفتیق بود
پس متوجه میشویم که تلاش بدون موفقیت یا تلاش بدون مزد در واقع تلاشی است که از یک فضای محدود کننده بلند شده است
مثلا تلاش کردن با باور کمبود نتیجه ان محدودیت بیشتر است.
تلاش کردنی که از فضای طمع و ترس و نگرانی و خشم و باقی احساسات و افکار منفی باشد نتیجه ان هم قطعا منفی است.
پس اصل این است که ما اول بر روی باور پشت عمل کار کنیم و بعد اقدامات انجام شده با ان باور مثبت نتیجه خیر و برکت و فراوانی و زیبایی است.
قرآن در آیه شریفه 18 سوره ابراهیم می فرماید:
«مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ اعْمالُهُمْ کرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرّیحُ فی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلی شَی ءٍ ذلِک هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»؛ اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی؛ آنها توانایی ندارند تا کمترین چیزی از آنچه را انجام داده اند، به دست آورند؛ و این همان گمراهی دور و دراز است.
پس میبینیم اعمال کسانی که دیدگاه توحیدی ندارند، هر عملی هم انجام دهند مثل خاکستری که تندبادی ان را میبرد.
?????
11.مهمترین اصل موفقیت پایدار:
??????????
توحید:اینکه بدانیم خودمان خالق زندگی مان هستیم و چیزی جدا از باورهای ما نیست و این کار را با هر لحظه فرکانس هایی که با کانون توجه مان ارسال میکنیم خلق میکنیم و اینکه در این مسیر خدا همراه ماست و هر قدم ما را هدایت میکند.
و مهم است که قدم اول را برداریم چون قدم بعدی زمانی گفته میشود که قدم قبلی برداشته شود ولی ذهن منطقی دنبال تمام مسیر است و به همین خاطر قدمی برنمیدارد.
و شرک نقطه مقابل توحید است، شرک هر چیزی بیرون از باورهای خود را مقصر و مسئول میداند.
کسی که دیدگاه شرک دارد به هر چیز بیرونی وابسته است
ولی دیدگاه توحیدی ازاد و رها است چون ایمان دارد زندگی اش یک مسیر رو به جلو است که هر لحظه با فرکانسهای من خلق میشود.و روی خودش کار میکند.
?????????????
من به اصل و فرع که فکر کردم متوجه یک نکته شدم و ان هم این است که دلیل طلاق های خیلی زیاد این است که به جای اینکه روی اصل تمرکز کنند روی فرع تمرکز میکنند.
مثلا من دیدم که یکی به خاطر اینکه از بینی عملی یک نفر خوشش می امد ازدواج کرده بود و بعد از یک مدت جدا شدند و دلیلش این بود که یکی دیگه با بینی زیباتر پیدا کرده بود.
پس میبینیم که تمرکز کردن روی فرع دوام چندانی ندارد.
کسی که فقط به خاطر زیبایی ظاهری یک نفر ازدواج میکند، فردا یک زیباتر دیگر میببیند و جدا میشود.
هدفم از این مثال ها این است که بگویم که فرعیات در طول زمان تغیر میکنند، پس نمیشود روی انها حساب کرد.
به همین خاطر یک زندگی پر از زیبایی زمانی است که فقط روی خدا حساب باز کنیم نه چیزهای موقتی و توهمی.
??????????????????
و در آخر دیدگاه های مهم برای تفاوت در نتیجه???
??????????????????
??????????????????
1.بینهایت فراوانی در جهان هستی است(فراوانی مشتری،ثروت،نعمت،زیبایی ها)
2.باور احساس لیاقت ثروتمند بودن.
3.هر چه جلوتر میرویم همه چیز ساده تر، راحتتر، بهتر و پر ثمرتر میشود.
4.پول درآوردن کار راحتی است.
5.خداوند مرا در زمان و مکان درست قرار میدهد.
6.همه ما جزئی از خدا هستیم و به یک اندازه به این منبع خیر و برکت دسترسی داریم.
7.یقین و ایمان داشته باشد فروشنده یا صاحب کسب و کار که هر فروش بیشتر یعنی بهتر شدن کیفیت زندگی یک نفر دیگر در جهان.
8.شغل من مهمترین و معنوی ترین شغل دنیاست.
9.کار ما معنوی ترین کار جهان است که هم به ما و هم به دیگران کمک میکند تا نتیجه بهتری از زندگی داشته باشیم و دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنیم.
10.هر چه ثروتمند تر شوم=خداگونه تر میشوم.
11.ایمان به اینکه خدا بیشتر از من میخواهد که من به خواسته هایم برسم چون با رسیدن من به خواسته هایم دنیا گسترش پیدا میکند.
12.ایمان به اینکه هیچ رویایی بزرگتر از توانایی های من نیست.
13.ایمان به اینکه هر چه ثروتمند تر، خوشحال تر، شاد تر و موفق تر باشم نزد خدا محبوب تر هستم(مومنین کسانی هستند که نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند)
پس نتیجه میگیریم هر چه شجاع تر و شادتر=خداگونه تر.
14.همه شغل ها که در زندگی افراد ارزش ایجاد میکنند معنوی اند، زیرا مسائل را حل میکنند، و حل مساله معنوی ترین کار جهان است.هر کسی باید معنویت شغلش را درک کند و ارزش و عشق را در شغلش پیدا کند.
15.من خالق زندگی ام هستم و در این مسیر هدایت خدا را قدم به قدم همراه خود دارم.
16.زندگی ما با فرکانس هایمان خلق میشود نه با توان جسمانی مان.
?????????
در پایان:
وحی کردن خدا به موسی که من که خالق تو هستم، تو را ای موسی دوست دارم.
ببینیم دلیل دوست داشتن موسی چه بود، و ما چه کار کنیم که خدا ما را دوست بدارد.
جناب مولانا:
گفت موسی را به وحی دل خدا
کای گزیده دوست میدارم ترا
گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم
موجب آن تا من آن افزون کنم
گفت چون طفلی به پیش والده
وقت قهرش دست هم در وی زده
خود نداند که جز او دیار هست
هم ازو مخمور هم از اوست مست
مادرش گر سیلیی بر وی زند
هم به مادر آید و بر وی تند
از کسی یاری نخواهد غیر او
اوست جمله شر او و خیر او
خاطر تو هم ز ما در خیر و شر
التفاتش نیست جاهای دگر
غیر من پیشت چون سنگست و کلوخ
گر صبی و گر جوان و گر شیوخ
همچنانک ایاک نعبد در حنین
در بلا از غیر تو لانستعین
هست این ایاک نعبد حصر را
در لغت و آن از پی نفی ریا
هست ایاک نستعین هم بهر حصر
حصر کرده استعانت را و قصر
که عبادت مر ترا آریم و بس
طمع یاری هم ز تو داریم و بس
پس میبینیم دلیلش توحیدی بودن است:
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.?????
موفقیت از نظر افراد متفاوت میباشد و اکثرا موفقیت را در شرایط مادی خوب میبینند.اما به گفته استاد موفقیت وقتی حاصل میشود که احساس خوب در زندگی داشته باشی.بی شک موفقیت استاد در نگاه توحیدی ایشان است .همان باورهایی که باعث شده که روی هیچ چیز و هیچ کس جز خدا حساب باز نکنند و فقط روی خدای درون خود تکیه کنند و موفقیتهای مالی ایشان هم بعد از درست کردن باورهایشان نسبت به پول به وجود امده است.نکته مهمی که در استاد وجود دارد تمرکز بسیاااار بالایی است که روی کاری که شروع میکنند میگذارند همه ی این عوامل باعث شرایط بسیار عالی ایشان شده است.
در مورد افراد موفقی که من از نزدیک با انها برخورد داشتم مهمترین خصوصیتشان باور داشتن خودشان و نترسیدن از شرایطی که پیش خواهد امد.این افراد به ندای درون خود گوش میدهند و تصمیماتشان را سریع عملی میکنند .این هم به نحوی از نگاه توحیدیشان به دست امده است.همه ی این افراد هدفهای عالی دارند و مدام در حال تغییر شرایطشان و بهتر کردن کسب و کارشان هستند.امیدوارم که همه ی ما همینگونه فکر کنیم و از دو دو تا چهار تا کردن ذهنمان دور شویم.
سلام خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان ….من از وقتی با استاد اشنا شدم در تمام جهات زندگیم به کلی عوض شده و هر روز بهتر بهتر میشه خدا رو سباس گزارم ….تغییری که در زندگی خودم به وجود اومده همش بخاطر احساس خوبی بوده که داشتم وبه ندای درونم توجه کردم و الهاماتی که در اون حال خوب داشتم و بهشون عمل کردم و باورهای خیلی زیبا برای خودم ساختم و همش هم بخاطر فایل هایی که گوش دادم و خدا منو تو اون مسیر گذاشت در موقعیت های عالی قرار گرفتم و هر روز اون فراوانی که میدیدم در دنیا و باورهام قوی تر میشد استاد هم بخاطر همین که ایمان داشتن به خودشون و خدایی که اون افریده و باورهای زیبایی که برای خودشون ساختن نتایجش با بقیه متفاوت هست
قبل ازینکه جواب سوال بدم میخوام بگم من ۵ماه پیش خواستم اولین قدم برای کسب و کار اینترنتی خودم بردارم.تجربه ای که با ثبت نام در دوره ای شروع شد و نتیجه برام نداشت.
البته الان که برمیگردم به همون زمان خودمو تحسین میکنم چون بدون داشتن حداقل ابزار مورد نیازیعنی لب تاپ شجاعت اینو داشتم که قدم بزرگی البته در حد خودم(خانم خانه دار با دوتا دخمل ناز) بردارم و وارد کسب وکاری شدم که البته از قبل نسبت به دنیای فناوری و کامپیوتر کلا فوبیا و ترسی عجیب داشتم.بماند که همه ی اینا ابزارند و وسیله. اگر بخوام واضح تر بگم بزرگترین باور هر کسب و کاری باور توحیدی است اینکه رب یکی است و همه افراد وسیله اند. حالا این وسیله میتونه ابزاری مثل اینترنت باشه.به قول استاد اصل یک چیزه بقیه فرع اند.استفاده استاد از این ابزارهای تکنولوژی و فضای اینترنت و دنیای مجازی در همین حد است که ایناها معیارشون نیستند خودشون میخوان چی رو داشته باشند پس خلقش میکنند حتا اگه طبق اصول بازاریابی اینترنتی پیش نرفتند چیزی رو ازدست نمیدن چون باور دارند که اینها در حد ابزاری هستن برای رسیدن به خواسته هاشون.
کسی که قانون بلد باشه و ایمانش رو نشون بده باید متفاوت تر از بقیه هم نتیجه بگیره نمونه اش استاد عباس منشِ.
بله باور ؛سنگ بنای اون چیزی هست که استاد رو با همه افرادی که سالها در زمینه موفقیت کار کردند،متفاوت میکنه. اینکه ایشون با چه اخلاصی میان و باورهاشون میگن والبته اگر در مدارش نباشیم نمی شنویم.توی قسمتی از فایل ۴قدم اول گفتن من اول با باور های خوب ظرف وجودیم رو بزرگ میکنم.
بارها تاکید کردند چندتا باور اصلی هست که بسیار کمک میکنه و البته هنوز خودشون روی این باورها دارند کار میکنند.
من این باورهارو تکرار میکنم تا برای خودم یادآوری بشه.
۱/اولین باور،باور فراوانیه.اینکه جهان پر است از نعمت و ثروت(این باور برام مهمه ازون جهت که توی مدت دوره و کلاس تاکید داشتند هرکی پیش گام توی ایده باشه اون برنده است .اونقدر روی آنالیز رقبا حساب میکنند که روی خدایی خدا حساب نمیکنند. هر هفته مسیری رو باید طی میکردیم که نفر اول باشیم وگرنه عده ای بودند که قبل ما به هدف رسیده بودند در نتیجه ما شکست می خوردیم.عجله داشتند.چیزی که منو از لذت بردن در طی مسیر رسیدن به هدفم دور میکرد و من حالم بد میشد.
۲/دومین باور،باور لیاقت
اینکه کار من ارزشمنده و افراد زیادی هستندکه خواهان کارهای من هستند.(خداییش همه اعضای این خانواده معتقدیم که با صدا وحرفاهای استاد آروم میشیم حالمون خوبه و دیگه نگرانی برامون معنی خاصی نمیده )
خداوند این افراد هدایت میکنه که به سمت من بیان.استاد بارها تاکید کردند که بابا من هیچ تبلیغی برای کارهام نمیکنم فقط همین سایت دارم اما شما ببینید من دارم چه نتایجی میگیرم.(البته من الان افتخار میکنم که اونجا از سایت عباس منش دات کام بعنوان موفق ترین نمونه یاد میکردند اما بازم به شیوه خودشون اونو آنالیز میکردند مثلا اینکه ساده است اما نکته اش اینه که محتوای عالی ارائه میده شماهم بیاین و این کارو انجام بدید یعنی همیشه چیزی واسه گفتن داشته باشید. البته نمیگفتن که نکته داره نکته اشم اینه که گفتنی که حرف باشه و عمل نیاره بعد یه مدت نتیجه خودش رو نشون میده .)
۳/نکته سوم اینه که استاد گفتند که کار من اینه که ایمانم رو نشون بدم. من فایلای قدیمی استاد گوش میکنم و تا فایلهای جدیدشون توی ۱۲قدم روند تکاملی استاد به خوبی نشون میده و بنظرم یکی از نقاط قوت کارشون اینه که استاد به همه ی اون آگاهی هایی که در هر لحظه دارند عمل میکنند.بقول خودشون تمرکزشون روی یک کار هست تا بهترین باشند.
نکته۳/باور دیگه استاد اینه که من به وظیفه ام عمل میکنم و بقیه کارها رو خدا انجام میده(توکل واقعی یعنی من اولین قدم برمیدارم میرم جلو بعد وقتی به قدری نزدیک خواسته هام بشم سنسور در عمل میکنه و درها یکی پس از دیگری باز میشن) وظیفه من عمل به دانسته هامه تا ظرف وجودیم رو بزرگ کنم وظیفه خدا هم اینه که این ظرف با نعمت و سلامتی و ثروت و عشق پرکنه.
خیلی جالبه الان که دارم مینویسم این به ذهنم اومد
استاد با تمرینهاشون دارند مارو آروم و آروم وارد مسیر صحیح دستیابی به خواسته هامون میکنند.نمونه اش همین تمرین ستاره قطبی که عالیه، چون فرکانس منو میبره بالا به خدا نزدیک و نزدیک تر میشم اونوقته که با باورهای قوی که دارم با خودم هر روز تکرار میکنم و تاکید کردند به نوشتن و منم مینویسم تا قدم به قدم مدارم بالاتر بره. دیگه هر چیزی منو هیجان زده نمیکنه چون از قبل فهمیدم چی رو میخوام به چه جوریش هم فکر نمیکنم چون اونو به خدا سپردم.
الان باید بگم شک ندارم پایان مسیر اگه همه ما به همین نکات عمل کنیم نتایج بزرگی خواهیم گرفت.(نظر من اینه که بنا به دانسته ایی که از استاد یاد گرفتم چون مسیر دنیا بر خیر و خوبی و سلامتی هست اگر یکی پیدا بشه مثل استاد بخواد با حرفهاش که رنگ و بویی خدایی داره، بین خدا و بنده هاش فاصله ها رو کم کنه قطعا باید نتایج بزرگی بگیره چون جهان در حال گسترشه و به هر کسی که کمک کنه جهان جای بهتری برای زندگی بشه پاداش بزرگ میده.
داشتم تفسیر قرآن را می خواندم در همین ابتدای آن به وضوح قانون تکامل و قانون جذب و مباحث مربوط به مدار و فرکانس و …نظرم را جلب کرد و این مطالب و این کلمات چه زیبا در کنار هم چیده شده اند .
من که خواندم به شددت تحت تاثیر قرار گرفتم و آنها را اینجا آوردم تا شما دوستان هم از آن بهره ببرید و همینطور جواب استاد هم در دل این متن واضح و روشن هستش.
ایاک نعبد و ایاک نستعین
ترجمه:تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
توحید عملی آن است که تنها موثر حقیقی را در عالم او بدانیم (لا موثر فی الوجود الا الله) نه اینکه عالم اسباب (تبلیغ و … ) را انکار کنیم و به دنبال سبب نرویم بلکه معتقد باشیم که هر سببی هر تأثیری دارد، آن هم به فرمان خدا است، او است که به آتش سوزندگی، و به خورشید روشنایی و به آب حیاتبخشی داده است.
ثمره این باور آن است که انسان تنها متکی به الله خواهد بود، تنها قدرت و عظمت را مربوط به او میداند، و غیر او در نظرش فانی، زوالپذیر، و فاقد قدرت است.
تنها ذات الله قابل اعتماد و ستایش است، و لیاقت این دارد که انسان او را تکیهگاه خود در همه چیز قرار دهد.
این تفکر و اعتقاد انسان را از همهکس و همه موجودات بریده و تنها به خدا پیوند میدهد، حتی اگر به دنبال عالم اسباب (تبلیغ و … ) میرود نیز به فرمان او است یعنی در لابلای اسباب، قدرت خدا را که مسببالاسباب است مشاهده میکند.
این باور آن قدر روح انسان را وسیع و افق فکر او را بالا میبرد که به بینهایت و ابدیت میپیوندد و از محیطهای محدود آزاد و رها میسازد.
نکته
بشر در این جهان با نیروهای مختلفی روبرو است. برای اینکه بتواند در برابر عوامل مخرب و ویرانگر و منحرف کننده، مقاومت کند احتیاج به یار و مددکاری دارد، اینجا است که خود را در زیر چتر حمایت پروردگار قرار میدهد، همه روز از خواب بر میخیزد، و با تکرار جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین اعتراف به عبودیت پروردگار کرده و از ذات پاک او برای پیروزی در این مبارزه بزرگ کمک میگیرد، و شامگاهان نیز با تکرار همین جمله سر به بستر مینهد، با یاد او بر میخیزد و با یاد و استمداد از وجود او بخواب میرود و خوشا به حال کسی که به چنین مرحلهای از ایمان برسد، در برابر هیچ گردنکشی و زورمندی سر تعظیم فرود نمیآورد، در مقابل جاذبه مادیات خود را نمیبازد، همچون پیامبر اسلام میگوید: ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ربالعالمین: نماز و عبادتم، مرگ و حیاتم همه از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است (انعام 162).
اهدنا الصرط المستقیم
ترجمه:
ما را به راه راست هدایت فرما.
پیمودن صراط مستقیم
پس از اظهار تسلیم در برابر پروردگار و وصول به مرحله عبودیت و استعانت و استمداد از ذات پاک او نخستین تقاضای بنده این است که او را به راه راست، راه پاکی و نیکی، راه عدل و داد، و راه ایمان و عمل صالح هدایت فرماید، تا خدایی که همه نعمتها را به او ارزانی داشته نعمت هدایت را نیز بر آن بیفزاید.
گرچه این انسان در چنین شرایط مؤمن است، و با خدای خود آشنا ولی امکان دارد که هر آن این نعمت به خاطر عواملی از او سلب گردد، و از صراط مستقیم منحرف و گمراه شود.
پس باید هر شبانهروز لااقل ده بار از خدای خود بخواهد که لغزش و انحرافی برای او پیش نیاید.
بعلاوه این صراط مستقیم که همان آیین حق است مراتب و درجاتی دارد که همه افراد در پیمودن این درجات یکسان نیستند، هر مقدار از این درجات را انسان طی نماید، باز درجات بالاتر و والاتری وجود دارد که انسان با ایمان باید از خدا بخواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.
در اینجا این سؤال معروف که چرا ما همواره درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدا میکنیم مگر ما گمراهیم؟ مطرح میشود.
وانگهی به فرضی که این سخن از ما زیبنده باشد از پیامبر و امامان که نمونه انسان کامل بودند چه معنی دارد؟!
در پاسخ این ایراد میگوییم:
اولاً: همانطور که اشاره شد انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف درباره او میرود، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد.
ما نباید فراموش کنیم که وجود و هستی و تمام مواهب الهی، لحظه به لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما میرسد.
سابقاً گفتیم مثل ما و همه موجودات (از یک نظر) مثل لامپهای برق است، اگر میبینیم نور لامپ، متصل و یکنواخت پخش میشود به خاطر آن است که لحظه به لحظه نیرو از منبع برق به او میرسد منبع برق هر لحظه نور جدیدی تولید میکند و به وسیله سیمهای ارتباطی به لامپ تحویل میگردد.
هستی ما نیز همانند نور این لامپها است گرچه به صورت یک وجود ممتد جلوهگر است، ولی در حقیقت لحظه به لحظه وجود تازهای از منبع هستی آفریدگار فیاض، به ما میرسد.
بنابراین همانگونه که هر لحظه وجود تازهای به ما میرسد، به هدایت جدیدی نیز نیازمندیم بدیهی است اگر موانعی در سیمهای معنوی ارتباطی ما با خدا ایجاد شود، کژیها، ظلمها، ناپاکیها و… پیوند ما را از آن منبع هدایت قطع میکند، و همان لحظه از صراط مستقیم منحرف خواهیم شد.
ما از خدا طلب میکنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.
ثانیاً: هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجاً مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.
این را نیز میدانیم که طریق تکامل نامحدود است و به سوی بینهایت همچنان پیش میرود.
بنابراین جای تعجب نیست که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضای هدایت صراط مستقیم کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسیر تکاملاند چه مانع دارد که آنها نیز تقاضای درجات بالاتری را از خدا بنمایند.
مگر ما بر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) صلوات و درود نمیفرستیم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضای رحمت تازه پروردگار برای محمد و آل محمد نیست؟
مگر خود پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) نمیفرمود: رب زدنی علما خدایا علم (و هدایت) مرا بیشتر کن!
مگر قرآن نمیگوید: و یزید الله الذین اهتدوا هدی: خداوند هدایت هدایت یافتگان را افزون میکند (مریم 76).
و نیز میگوید: و الذین اهتدوا زادهم هدی و آتاهم تقواهم: آنها که هدایت یافتهاند خداوند بر هدایتشان میافزاید، و تقوا به آنها میدهد محمد 17).
و از اینجا پاسخ سؤالی که مربوط به درود بر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) و امامان است نیز روشن که این درود و صلوات در حقیقت تقاضای مقام بالاتر و والاتر برای آن بزرگواران است.
برای روشن شدن آنچه گفتیم به دو حدیث زیر توجه فرمایید:
1- امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در تفسیر جمله اهدنا الصراط المستقیم میفرماید، یعنی ادم لنا توفیقک الذی اطعناک به فی ماضی ایامنا، حتی نطیعک کذلک فی مستقبل اعمارنا: خداوندا توفیقاتی را که در گذشته بر ما ارزانی داشتی و به برکت آن تو را اطاعت کردیم، همچنان ادامه ده تا در آینده عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم.
2- امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: یعنی ارشدنا للزوم الطریق المو دی الی محبتک، و المبلغ الی جنتک، والمانع من ان نتبع اهوائنا فنغطب، او ان ناخذ بارائنا فنهلک: یعنی خداوندا ما را بر راهی که به محبت تو میرسد و به بهشت واصل میگردد، و مانع از پیروی هوسهای کشنده و آراء انحرافی و هلاک کننده است، ثابت بدار.
صراط مستقیم چیست؟
آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید برمیآید صراط مستقیم همان آیین خداپرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است چنانکه در سوره انعام آیه 161 میخوانیم: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین: بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده: به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.
در اینجا دین ثابت و پابرجا و آیین توحیدی ابراهیم و نفی هر گونه شرک به عنوان صراط مستقیم معرفی شده که این جنبه عقیدتی را مشخص میکند.
اما در سوره یس آیه 61 و 62 چنین میخوانیم: الم اعهد الیکم یا بنیآدم الا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم: (ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید (به دستورات او عمل ننمایید) و مرا پرستش کنید این همان صراط مستقیم است).
در اینجا به جنبههای عملی آیین حق اشاره شده که نفی هر گونه کار شیطانی و عمل انحرافی است.
و به گفته قرآن در سوره آل عمران آیه 101 راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است (و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم).
ذکر این نکته نیز لازم به نظر میرسد که راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست زیرا میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیکترین راه را تشکیل میدهد.
بنابراین اگر قرآن میگوید صراط مستقیم، همان دین و آیین الهی در جنبههای عقیدتی و عملی است به این دلیل است که نزدیکترین راه ارتباط با خدا همان است.
و نیز به همین دلیل است که دین واقعی یک دین بیشتر نیست ان الدین عند الله الاسلام: (دین در نزد خدا اسلام است) (آل عمران آیه 19).
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
ترجمه:
راه آنها که بر آنان نعمت دادی نه آنها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان!
دو خط انحرافی!
این آیه در حقیقت تفسیر روشنی است برای (صراط مستقیم) که در آیه قبل خواندیم، میگوید: مرا به راه کسانی هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمتهای خود قرار دادی (نعمت هدایت، نعمت توفیق، نعمت رهبری مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آنها که بر اثر اعمال زشت، و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراههها گمراه و سرگردان شده (صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین).
در حقیقت چون ما آشنایی کامل به راه و رسم هدایت نداریم، خدا به ما دستور میدهد که در این آیه طریق و خط پیامبران و نیکوکاران و آنها که مشمول نعمت و الطاف او شدهاند را بخواهیم.
و نیز به ما هشدار میدهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافی قرار دارد، خط (مغضوب علیهم) و خط (ضالین) که به زودی به تفسیر این دو آشنا خواهیم شد.
نکتهها:
1- الذین انعمت علیهم کیاناند؟
سوره نساء آیه 69 این گروه را تفسیر کرده است: و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا:
(کسانی که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانی قرار میدهد که مشمول نعمت خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبی هستند).
همانگونه که ملاحظه میکنیم این آیه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفی میکند: (پیامبران، صدیقین، شهدا، و صالحین.
این مراحل چهارگانه شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیاء وارد میدان شوند.
و به دنبال آنها مبلغان صدیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
به دنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقاند سر بر دارند، جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدهای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.
در مرحله چهارم محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحین است اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت.
بنابراین ما در سوره حمد در شبانهروز پیدرپی از خدا میخواهیم که در خط این چهار گروه قرار گیریم، خط انبیاء خط صدیقین، خط شهدا و صالحین و روشن است که در هر مقطع زمانی باید در یکی از این خطوط، انجام وظیفه کنیم و رسالت خویش را اداء نماییم.
2- (مغضوب علیهم) و (ضالین) کیاناند؟
جدا کردن این دو از هم در آیات فوق نشان میدهد که هر کدام اشاره به گروه مشخصی است.
در اینکه فرق میان این دو چیست:
از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده میشود که (مغضوب علیهم) مرحلهای سختتر و بدتر از ضالین است، و به تعبیر دیگر ضالین گمراهان عادی هستند، و مغضوب علیهم، گمراهان لجوج و یا منافق، و به همین دلیل در بسیاری از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده.
در آیه 106 سوره نحل میخوانیم و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله: (آنهایی که سینه خود را برای کفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آنها است).
و در آیه 6 سوره فتح آمده است، و یعذب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دایره السوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدلهم جهنم: (خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک و آنها را که درباره خدا گمان بد میبرند مورد غضب خویش قرار میدهد، و آنها را لعن میکند، و از رحمت خویش دور میسازد، و جهنم را برای آنان آماده ساخته است.
به هر حال مغضوب علیهم آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنی با حق را میپیمایند و حتی از اذیت و آزار رهبران الهی و پیامبران در صورت امکان فروگذار نمیکنند آیه 112 سوره آل عمران میگوید: و بائوا بغضب من الله… ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون: (غضب خداوند شامل حال آنها (یهود) شد چرا که به خدا کفر میورزیدند و پیامبران الهی را به ناحق میکشتند).
ممنون که یک یاداوری به جا وعالی داشتی که تمام جهان برای ما کار میکنند مهم اینجاست که ما از اونها (کاینات )چه چیزی رو بخوایم مثل یک مدیر که یه عالمه کارمند داره و میتونه هرچیزی رو از اونا بخواد واگر این مدیر جدیت نداشته باشه وخواسته و دستورش رو واضح بیان نکنه
مععلوم نیست کاررمندش اون کار رو چه جوری براش انجام بده.
پس فرکانس غالب ما باید هدایت بشه به سمتی که ما می خوایم تا نتیجه ای رو که می خواهیم دریافت کنیم
من خیلی وقت نیست ک عضو سایت شدم ولی در این مدت کوتاه قوانین زیادی رو یاد گرفتم اصل همه ی اینها همون ایمان هست ایمان ب اینکه زندگی خودمون رو با ذهن مون میسازیم و اگه رو این ذهن کار کنیم اینقد قدرت داره ک مارو از فرش ب عرش برسونه ..
در پاسخ به سوال دوستمون باید عرض کنم ک
علت موفقیت ادما و استاد عزیز در کسب و کار مطمئنا باور خودشون بوده ب اینکه می توانند هرکاری رو با برداشتن ترمز های ذهنی انجام دهند ..وقتی ب این باور قدرتمند برسی خداوند همه راه ها رو باز میکنه طوری ک تو نیاز ب تبلیغات نداری بلکه خداوند از راه های مختلف برای کسب و کارتو تبلیغ میکنه افراد رو با شما اشنا میکنه تا برای شما تبلیغ کنن بدون اینکه خودتون بدونین …فقط کافیه ایمان داشته باشین یک ایمان واقعی و توکل کنید ب خداییکه ک گفته برای بنده اش کافیست..
نکته بعدی قدر دان بودنه ..تا وقتی قدر دان نعمت هایی ک داریم نباشیم چیزی بهمون اضافه نخواهد شد ..با سپاسگزاری هست ک دست های خدا برای ما مشتری میشن ..تبلیغات میشن..سود عالی میشن….لئن شکرتم لازیدنکم…
به چند عامل بررسی داره که یکی یکی باهم بررسیش میکنیم
اولین و مهم ترین عامل این بوده که استاد یقین داشته که تمام زندگی خودشو با افکار و فرکانس هاش داره ایجاد میکنه و هیچ عامل بیرونی ای تو زندگیش تاثیر نداره و در نتیجه باور های مناسبی مثل (من هرچقدر با خدا رابطم بهتر میشه کارم بیشتر رونق پیدا میکنه و اون افراد بیشتری رو به سمت من هدایت میکنه) و (تنها خدا برای پیشرفت و خوشبختی من کافیست) و امثال این باور ها
عامل های بعدی تقریبا زیر مجموعه ی همین عامل اول است
یکی دیگر از عوامل توحید است استاد همیشه در کارهایی که انجام میداده و اتفاقاتی که براش میفتاده اعتبار و پشتوانه اون کار رو به خدا نسبت میداده و تا جایی که تونسته از بوجود اومدن شرک توی زندگیش جلوگیری کرده و به همون اندازه هم نتیجه گرفته استاد توی فایل توحید عملی 6 توضیح میداد میگفت هیچوقت خدا تو قرآن نیومده راجب چجوری زندگی کردن پیامبر شغل پیامبر و امثال این ها صحبت کنه ولی خیلی زیاد درباره ی توحید صحبت کرده و دلیلش اینه که وقتی شما توحید رو توی زندگیت داشته باشی و معتقد باشی که خداوند یکتا تنها قدرت توی دنیاس و این کامل در عملش معلوم باشه (یعنی به طور عمقی به خدا و مساله ی توحید ایمان داشته باشی و فقط به اصطلاح لبو دهن نباشی) این تمام نتیجه های مالی رفاهی و… رو به دنبال داره
شما اگه ایمان داشته باشی که خدا تنها قدرته توی کارت و زندگیت جسور میشی کارهایی رو که بقیه میگن سخته رو به راحتی میری تو دلش و انجامش میدی البته این کار ها واسه اون افراد و ذهنیت هاشون و البته از دور سخته نه وقتی که با ایمان بری تو دل کار
خداوند هدایت میکنه افراد رو به سمت تو و از بی نهایت راه تورو به خواستت میرسونه مثلا تو بحث تبلیغ ایده ای رو بهت میده که با کمترین هزینه به نتیجه ای که میخوای میرسی البته اگه به تاثیر تبلیغ اعتقاد داشته باشی وقتی شما با خودت و خدای خودت رابطه ی عالی و خالصی رو داشته باشی به راه ها و ترفند هایی هدایت میشی که تورو راحت به اون درجات بالا میرسونه ولی وقتی رابطت خوب نباشه هرچقدرم تلاش کنی توی مسیر درست نیستی که نتیجه بده مثلا وقتی تهرانی و میخوای بری مازندران شما هرچقدر به سمت جنوب حرکت کنی به مازندران نمیرسی حالا هرچقد که رابطت و ایمانت قویتر باشه توی راه مستقیم تری به سمت مازندران میفتی و حرکت هات نتیجه میده و به هدفت نزدیک تر میشی و توی این راه هی نشونه ها رو میبینی مثل سرسبزی محیط مثل تغییر آب و هوا تغییر مردم و هی مطمئن تر میشی و سریع تر به سمت خواستت حرکت میکنی
حالا کسی که همش داره با یادگیری فنون مختلف بازاریابی و تبلیغ و امثال اینا تو کارش پیش میره مثل فردیه که میره کل دنیارو دور میزنه تا به مازندران برسه خب معلومه که وقتی میخوای بری مازندران نیاز نیست که بری ترکیه بعد بری سمت اروپا و ازونجا بری سمت روسیه و ژاپن بعد بیای شمال ایران کسی که داره کارگری میکنه با حقوق ماهی 2.3 میلیون خب چند صد هزار سال طول میکشه تا به ثروت بیل گیتس برسه و هیچکس انقدر عمر نکرده
اگه میبینید مایکروسافت یه کار تبلیغاتی انجام داده و نتیجه گرفته باید ببینید مدیران شرکت چه باور هایی داشتن که این نتیجه رو گرفتن اون تبلیغ ظاهر کاره اگه اونجوری باشه صد ها شرکت هم اون تبلیغ هارو انجام دادن پس چرا نتیجه ی مایکروسافت رو نگرفتن هیچوقت نباید ظاهر کار رو ببینید استاد همیشه تاکید داره اون عامل اصلی اون عمق کار رو پیدا کنیم
خداوند همه چیز رو خلق کرده برای گسترش جهان مثل یه کارفرما که میخواد یه ساختمان بزرگ رو بسازه اون کارفرما وقتی میبینه یه نفر کمک خیلی زیادی به ساخت اون ساختمون میکنه خب قطعا حمایت بیشتری از اون فرد میکنه
نتیجه گیری: به نظر من تنها عامل پیشرفت کسب و کار استاد و هر کسب و کار دگ ای توحیده اگه ما توحید رو تو تمام جنبه های زندگیمون داشته باشیم و بجای وقت گذاشتن بره یادگرفتن تبلیغات مختلف و انجام اونها برای قویتر کردن توحید قویتر ایمانمون به خدا وقت بزاریم اون موقس که نتایج بزرگ پشت سرهم ظاهر میشن فقط باید حواسمون باشه که توی این راه متعهد باشیم و استمرار به خرج بدیم و با احساس خوب (که البته وقتی با خدا باشی همیشه احساست خوب و عالیه) پیش بریم اینجوری قطعا خیلی سریع به نتیجه میرسیم
در پناه خداوند رزاق و وهاب همیشه ثروتمند سلامت خوشبخت و در رفاه کامل زندگی کنید
امیدوارم که تونسته باشم مفید واقع بشم و جهان رو جای بهتری برای زندگی همه بکنم
همیشه سعی میکردم توی مسابقات جزو نفرات اولی باشم که کامنت میزارم و همیشه هم اشتیاق شدیدی داشتم که برنده ی مسابقه بشم مثل اکثر دوستان، اما چند وقتی هست که به قول استاد دندون عجله رو کندم از وجودم انداختم دور، چون به این باور رسیدم که عجله از باور کمبود نشات میگیره، برای همین گذاشتم هر موقع بهم الهام شد بیام نظر بزارم، من صاحب کسب و کار پررونق نیستم چون به تازگی کارمندی رو رها کردم و به حرفه ی مورد علاقه ام رو آوردم، اما تجربیاتی که توی شغل کارمندی داشتم یه سری چیزها رو به من یاد داد که باعث شد جرات و جسارت خروج از اون شغل و ورود به شغل مورد علاقه ام رو کسب کنم و البته جرات و جسارت اینکه در مورد سوال این مسابقه هم اظهار نظر کنم رو بهم داد.
زمانی که تو شغل دولتی بودم بارها تونستم کارهایی رو انجام بدم و منصب هایی رو دریافت کنم که از نظر بقیه ی همکارانم فقط با پارتی یا تخصص خاص میشد به اونا رسید اما من همیشه با توکل به خدا جلو رفتم و یه سری معجزات یا به قول استاد همزمانی ها من رو به اون جایگاههایی که میخواستم می رسوند.
اینکه دوست عزیز میگن من کاملا گیج شدم که نمیدونم حق با کدوم روشه یه چیز طبیعیه، وقتی قانون رو هنوز خوب درک نکردیم یه سری ابهامات و سردرگمی ها برامون پیش میاد، یه سری سوالاتی که احساس میکنیم جوابی براشون نیست، اما وقتی صبر میکنیم و ادامه میدیم، چند ماه بعد برامون خنده دار میشه که واقعا قبلا تو این موارد چرا گیج بودیم و جوابی براش نداشتیم درحالی که پاسخ سوالات اینقدر ساده اس.
چند ماه پیش شاید این سوال منم بود اما وقتی کلی بابت تبلیغات هزینه کردم و اتفاق خاصی توی کسب و کار جدیدم نیوفتاد بهتر حرف های استاد رو درک کردم، یه وقتایی هست با اینکه پاسخ به ما گفته میشه و راه درست بهمون نشون داده میشه اما متاسفانه تا خودمون راههایی که اشتباه هست رو تجربه نکنیم و نبینیم که هیچ نتیجه ای نداشت، بیدار نمیشیم.
دوست عزیز اگر زبان جهان رو درک کنیم پاسخ خیلی از سوالاتمون رو میگیریم، شما اگر روبروی کسی که فقط زبان چینی رو میفهمه یک ساعت نه، یک روز نه، یک ماه هم حرف بزنی اون نمیتونه واکنش بده یا با تو ارتباطی برقرار کنه چون زبان تو رو نمیفهمه، زبان جهان فرکانس هست، توسل به عوامل بیرونی و اقدامات فیزیکی و انجام کارهایی مثل تبلیغات و غیره، مثل صحبت کردن فارسی با یک فرد به زبان چینی هست، جهان فقط فرکانس را میفهمد، درک میکند و فقط و فقط به فرکانس پاسخ میدهد، افرادی که به جای تغییر باورها دست به یک سری اقدامات میزنند برای اینکه کسب و کارشون رونق پیدا کنه شاید کوتاه مدت نتایجی دریافت کنند که آن هم به خاطر آن اقدامات نیست به خاطر اعتقادی است که نسبت به آن اقدام عملی داشته اند، اما در نهایت به هدفشان که کسب درآمد پایدار هست دست پیدا نمیکنند یا اگر هم درآمدشان بالا برود از طرق مختلف جهان برای آنها هزینه میتراشد تا همان میزانی پول به دست بیاورند که در مدار آن قرار دارند.
اینکه استاد هیچ گونه تبلیغاتی انجام نمیدهند هیچ گونه اقدامی که افراد متخصص توی این حوزه انجام میدهند در بحث اینترنت مارکتینگ و سئو و غیره انجام نمیدهند اما با اختلاف خیلی زیاد نتایج استادبزرگتر است این خودش سند محکمی است بر اینکه همه ی کارها را باور انجام میدهد و نه هیچ موضوع دیگری، حال سوال این است چه باوری؟
باورهای توحیدی: مثل اینکه من فقط و فقط روی خودم کار میکنم بقیه ی کارها با خداست، خدا قدرتش را دارد، خدا خلاقیت اش را دارد، خدا رزاق است، خدا منبع عزت است و غیره… به قول استاد مگر حضرت محمد رفت تبلیغات کرد توی اینستا وتلگرام و صدا و سیما جار زد؟ کرور کرور آدم دور پیامبر جمع شد، چرا؟ چون پیامبر درک کرده بود که همه چیز خداست همه دستان خداوند اند، کل جهان خودِ خداست وقتی باورها درست باشد خدا مشتری میشود خدا شرایط عالی میشود خدا ایده میشود، خدا پول میشود، خدا کسب و کار پر رونق میشود…
نکته ی بعدی اینکه بعضی وقت ها هست میبینیم همه دارند یک کاری انجام میدهند از تعداد زیاد افرادی که در مسیر نادرست هستند به شک می افتیم نکند این مسیر مسیر درست است؟ اما باید بدونیم که اکثر افراد به جای فکر کردن فقط تقلید میکنند و ذهن خلاق و پرسشگری ندارند که از خودشان بپرسند آیا این راهی که همه میروند درست است یا خیر؟ همیشه در اکثر دوران ها و همه ی جوامع، اکثرا مشرک هستند، به قول خداوند که در قرآن بارها از کلمه ی اکثرهم استفاده کرده که: اکثرهم لایعقلون…بنابراین خودِ اینکه همه دارند یک مسیری رو طی میکنند باید ما رو به شک بندازه که اون راه درست نیست.
گاهی اوقات هم ما این توان رو در خودمون نمی بینیم که مخالف مسیر بقیه رو بریم چون عزت نفس و اعتماد به نفس کافی رو نداریم چون بودن توی مسیری که همه هستند یک نوع تایید و آرامش رو نصیب انسان میکنه و بودن در مسیر جدید که مخالف اکثریت جامعه هست یک نوع مسئولیت و ترس رو درون انسان ایجاد میکنه، بنابراین شما دوست عزیز اگر میدونید که مسیر صحیح کدوم هست اما باز هم میترسید اون مسیر رو انتخاب کنید روی بیشترین باوری که باید کار بشه باور احساس لیاقت و ارزشمندی هست و مهم ترین محصولی که به شما کمک خواهد کرد محصول عزت نفس استاد هست.
اینکه میدونیم همه ی اصلی که برای رونق کسب و کار لازم هست باور درست است اما باز هم نمیتونیم کامل این روش رو باور کنیم به خاطر این هست که ذهن ما آدما همیشه دنبال راه حل های پیچیده و عجیب غریب هست چون از نظر ما ثروت طبیعی نیست کسب و کار پر رونق و با مشتری های فراوان طبیعی نیست بنابراین دنبال راههای عجیب و غریب هستیم برای کسب نتیجه و برامون قابل هضم نیست که داستان تا به این حد ساده اس اینکه کل داستان اینه که بچسپیم به تغییر باور و کل انرژیمونو بزاریم براش و اجازه بدیم باورهای تغییر یافته اقدامات عملی رو به ما بگه. ما همه ی عمر عمل گرا تربیت شدیم اینکه در قبال یک کار فیزیکی از والدین و بزرگترها پاداش دریافت کردیم بنابراین نمیتونیم باور کنیم که در قبال کار متافیزیکی خدا بهمون پاداش بده.
شما اگر نتایج استاد رو داری میبینی دیگه گیج شدن نداره دوست من، نتایج رو مقایسه کن متوجه میشی حق با کیه، استاد میگه تبلیغات، محل کسب و کار، زمانی که براش میزاری، ظاهر محصول و حتی استعدادهای خاص، هیچ کدوم مهم نیست فقط باورِ درست مهمه، بقیه هم میگن چیزی به نام باور وجود نداره و باید برای رونق کسب و کار تبلیغات کرد باید مهارت های ارتباطی رو یاد بگیری باید بازاریابی بلد باشی باید ظاهر محصولت اینجوری اونجوری باشه، باید مغازه ات فلان محل خاص باشه باید توی فلان کسب و کار خاص باشی و اون ها هم نتایجشون مشخصه، پس راحت میشه قضاوت کرد که حق با کدوم گروهه.
خیلی از ماها هم که مسیرای دیگه رو رفتیم و به این نتیجه رسیدیم که اون روش ها اشتباه هست بنابراین ادامه ی اون روش ها و جلو رفتن تو اون مسیر فقط ما رو از مسیر اصلی دورتر میکنه، باید به قول استاد عقل دنیوی مون رو از مدار خارج کنیم و افسارمون رو بدیم دست خدا، اگر که میخواییم نتایجمون عالی و از نظر بقیه باورنکردنی باشه.
من که نحوه ی آشناییم با سایت استاد هیچ ربطی به تبلیغات و سئو و نوع محصول و اینستا و تلگرام و هیچ کدوم از این موارد نداره، مطمئنا بقیه ی دوستان هم همینطور هستن، اونام توسط یه نیروی برتر هدایت شدن به این سایت،بنابراین فقط باور درست هست که همه ی کارها رو انجام میده.
شاید خیلی ها هم باور دارن که مهم ترین عامل برای رونق کسب و کار باور درست و صحیح هست اما نمیدونن چه باوری؟
به نظر من، مهم ترین باور برای رونق کسب و کار، باور به فراونی در جهان هست باور به اینکه نعمت فراوان هست، مشتری فراوان هست، ایده ها، راه حل ها، شرایط و فرصت های ساخت ثروت بی انتهاست و پول دست مردم فراوان هست و باور دوم که اون هم به اندازه ی باور اول مهم هست باور احساس لیاقت و ارزشمندی هست اینکه ما لایق و ارزشمندیم و محصول و خدمات ما هم ارزشمند است،،، استاد چون روی باور فراوانی خیلی کارکردن اینقدر کرور کرور مشتری میان سمت استاد، به جای اینکه استاد بره سمتشون، به قول خودِ استاد که میگه توی نهج البلاغه دیده که نوشته الرزق الرزقان و به این فکر کرده که چیکارکنه چه باوری بسازه که رزق دنبالش بدوئه، مهم ترین باور برای اینکه رزق دنبالمون بدوئه باور فراوانی و باور احساس لیاقت هست. امیدوارم پاسخ من تونسته باشه به بچه ها کمک کنه.
وقتی استاد میگه سوال طرح کردم مسابقه ترتیب دادم برید جواب سوال رو بدید بعد هم کامنتا رو بخونید به اونام ستاره بدید، تنها جمله ای که همش توی ذهن من میچرخه اینه که: چشم استاد عزیز، چشم حتما، وظیفه اس، حتما انجامش میدم چون دوست دارم و وظیفه ی خودم میدونم از راه درست و از مسیر صحیح حمایت و پشتیبانی کنم، شاد و موفق باشید.??
با سلام حضور محترم همه دوستان.از هم فرکانسی های عزیز میخام به دلیل داشتن تجربیات عملی بنده وگرفتن دیتاهای مثبت حتما این مطلب و بخونن.
تجربه کردن شکست در زمان خودش تجربه لسیار دردناکیه ولی بعداز اون وبعداز گذشت زمان حتی با ندانستن قانون خود شخص میتونه درک کنه که چه نعمتی داخل اون شکست بوده البته اگر قصدش درست کردن زندگیش باشه.توی یکی از ویس های استاد ایشون گفتن تجربه کردن تغییر حتی اگر باز هم منجر به نتیجه گیری نشه خیلی بهتر از داشتن تفکر یکنواخت کارمندیه.رابرت کیوساکی توی تجارت قرن 21 مشاغل رو به 4 دسته تفکیک میکنه ونشون میده که تمام بزرگان وافراد موفق کسانی هستند که خودشونو توی یک تجارت ویا بیزینس به سمت ازادی زمانی میبرند یعنی همون تعریفی که استاد در مورد ارکان خوشبختی دارن.پس به نظر من راه استاد با راه علمی موفقیت به صورت موازی است.واین میتونه یه کشف بزرگ از طرف استاد باشه منظورم از موازی بودن اینه که راه علمی تجارت مسلما به مقصد خوشبختی میرسه وراه استاد هم همین مقصد رو داره.وحتی از لحاظ معنوی هم در علم موفقیت یعنی رسیدن به خوشبختیوراه رسیدن به خوشبختی که باز هم یک اصل اساسی محسوب میشه و.در یک جمله که از همه عزیزان میخام که این جمله رو تفکر بسیار زیادی روش انجام بدهند اینه کهموفقیتخوشبختییعنی راه ومسیری که همه انسانها را به بالاترین نعمت الاهی یعنیقرب اللهیبرسونه واین نکته. ومقصد مشترکیه که همه کتابها وادیان ومکاتب ایدئولوژی ها و….در ان اتفاق نظر دارند .وفقط مسیرشون با یکدیگر فرق داره وحتی همه انها مسیرهای یکدیگر را برای رسیدن به همین مقصد قبول ندارند.ولی به نظر من علم موفقیت نوین که در کتابها وسخنرانی ها بیان میشه داره به حقیقتی میرسه که استاد داره اونو برای ما میگه.
در کتابهای موفقیت روز دنیا اگر خوب کنکاش کنید مساله تبلیغات جزو ارکان اصلی نیست وتمام انها روی خودشناسی تمرکز دارند ولی این سیاست اقتصادی دنیاست که به انها اجازه دور زدن علنی تبلیغات ورسانه اینترنت رو نمیده چون اگر این فرهنگ در دنیای اقتصادی به ویژه امریکا واروپا نشر وگسترش پیدا کنه مبلغ بسیار بالایی از سهم تجارت جهانی خارج میشه ومافیای اقتصادی چنین اجازه ای رو نمیده.پس نتیجه ای که میخاهم بگیرم این است که علم موفقیت هم راستا با مکتب موفقیت توحیدیسم ویا عباس منشیسم حرکت میکنه فقط استاد به صورت واضح وعیان صحبت میکنه که این برمیگرده به روحیه توحیدی قویه استاد وبرایان تریسی ها وانتونی رابینز ها وکیوساکیها و…نمیتونند به طور علنی بیان کنند.بچه ها من با علم وخواندن کتابهای بسیار زیاد و4 بار ورشکستگی.دریای بیکران توحیدی عباسمنش را انتخاب کردم وباورم بربه وجود امدن یک رنسانس فرهنگی واقتصادی به وجود امدن توسط استاده وما پیروان این مکتب رسالتی بزرگ را بردوش داریم وان رسالت بسط وگسترش دادن این مکتب والاست.به امید جهانی شدن .
ودر اخر
ایرانم منتظر باش مرا
با سلام و خدا قوت به همه، همه ای که از خداییم(بینهایت و جاودانگی)
????????????????????????
جناب مولانا:
باد بر تخت سلیمان رفت کژ
پس سلیمان گفت بادا کژ مغژ
باد هم گفت ای سیلمان کژ مرو
ور روی کژ از کژم خشمین مشو
این ترازو بهر این بنهاد حق
تا رود انصاف ما را در سبق
از ترازو کم کنی من کم کنم
تا تو با من روشنی من روشنم
همچنین تاج سلیمان میل کرد
روز روشن را برو چون لیل کرد
گفت تا جا کژ مشو بر فرق من
آفتابا کم مشو از شرق من
راست میکرد او به دست آن تاج را
باز کژ میشد برو تاج ای فتی
هشت بارش راست کرد و گشت کژ
گفت تاجا چیست آخر کژ مغژ
گفت اگر صد ره کنی تو راست من
کژ شوم چون کژ روی ای مؤتمن
پس سلیمان اندرونه راست کرد
دل بر آن شهوت که بودش کرد سرد
بعد از آن تاجش همان دم راست شد
آنچنان که تاج را میخواست شد
بعد از آنش کژ همی کرد او به قصد
تاج او میگشت تارکجو به قصد
هشت کرت کژ بکرد آن مهترش
راست میشد تاج بر فرق سرش
تاج ناطق گشت کای شه ناز کن
چون فشاندی پر ز گل پرواز کن
نیست دستوری کزین من بگذرم
پردههای غیب این برهم درم
بر دهانم نه تو دست خود ببند
مر دهانم را ز گفت ناپسند
پس ترا هر غم که پیش آید ز درد
بر کسی تهمت منه بر خویش گرد
ظن مبر بر دیگری ای دوستکام
آن مکن که میسگالید آن غلام
گاه جنگش با رسول و مطبخی
گاه خشمش با شهنشاه سخی
همچو فرعونی که موسی هشته بود
طفلکان خلق را سر میربود
آن عدو در خانهٔ آن کور دل
او شده اطفال را گردن گسل
تو هم از بیرون بدی با دیگران
واندرون خوش گشته با نفس گران
خود عدوت اوست قندش میدهی
وز برون تهمت به هر کس مینهی
همچو فرعونی تو کور و کوردل
با عدو خوش بیگناهان را مذل
چند فرعونا کشی بیجرم را
مینوازی مر تن پر غرم را
عقل او بر عقل شاهان میفزود
حکم حق بیعقل و کورش کرده بود
مهر حق بر چشم و بر گوش خرد
گر فلاطونست حیوانش کند
حکم حق بر لوح میآید پدید
آنچنان که حکم غیب بایزید
?????????????????
به این سوال خیلی فکر کردم و هدایت شدم به جواب.
????????????????
من چند وقت پیش که باشگاه رزمی میرفتم بینی من ضربه خورد و رفتم بیمارستان و گفتند که باید بری عکس بگیری و ما اینجا عکسبرداری نداریم و باید بری خصوصی و هزینه اش 500 تومن میشه و من نمیدونم چی شد به یک مطب متخصص گوش حلق و بینی هدایت شدم و با اینکه اون مطب یک جای پرتی بود و تابلو هم نداشت و اصلا بهش نمیخورد مطب باشه و تعداد خیلی زیادی صف کشیده بودند و من به جواب سوال که فکر کردم به ذهنم اومد و از اطرافیان که اومده بودن مطب شنیدم
که میگفتند دست این دکتر شفا هست.
و من که رفتم داخل پیش دکتر یک نفر دیگه هم داخل بود و دیدم که معاینه میکرد و دید مشکلی نداره و پول ویزیت رو بهش پس داد و من تعجب کردم.
و بعد من رو که معاینه کرد گفت نیازی به عکسبرداری نداری و نمیخواد الکی پول هزینه کنی و تو الان چون ترسیدی فکر میکنی دماغت شکسته ولی مشکلی نیست.
2 نکته مهم در این داستان من گرفتم:
یک: نگرش این دکتر پخش شده بود ، چون اون دکتر خودش و خدماتش رو شفا میدونست برای جهانیان. خیلی مهمه که ما چه نگاهی به شغلمون و خودمون داریم و چقدر با ارزش میدونیم.
دو: این دکتر به فراوانی اعتقاد داشت و صادق بود.
??????????????????
یک بار دیگه هم توی یک کسب و کاری بودم که یک فردی اونجا کار میکرد که اولین فردی بود که توی اون مجموعه بالاترین پورسانت رو گرفته بود، این فرد زیاد اهل حرف زدن نبود و میگفت تنایج من صحبت میکنه و یک بار هم اومد از دلیل موفقیتش گفت، گفت که من به داد رس مردم هستم(یعنی یک جورایی این باور رو داشت که منجی هست)
پس خیلی مهمه که چه باوری داریم نسبت به خودمون و شغلمون.
یعنی هر چقدر باورهای زیباتر و قدرتمند تر و خدا گونه تر، افراد و موقعیت ها و ایده ها و شرایط عالی جذب ما میشوند.
مثلا ما به فضای سبز و طبیعت کشیده میشیم، طبیعت زبون قال نداره که صحبت کنه کنه ولی با زبون حال که ارسال میکنه ارتعاشات مثبت و عشقی ما هم به سمت طبیعت کشیده میشیم.
????????????????????
2.خودت رو هماهنگ کنی با خداوند و قوانینش نه هماهنگ با مردم .
چون خدا در قران میفرماید پاکان و ناپاکان برابر نیستند، هر چند که گروه ناپاکان که بسیارند تو را به شگفت آرند.
پس هماهنگ کردن خود با اکثریت یعنی گمراهی و ناپاکی.
زیرا اکثریت از ظن شان (توهم) پیروی میکنند.
??
3.خیلی ها دنیا رو مثل جنگ گرفتند و برای هر چیزی میجنگند، در صورتی که در قران خداوند دنیا رو بازی گرفته. و این هم میدونیم که هر بازی قوانین خودش رو داره و هر چقدر با قوانین هماهنگ تر، بازی لذت بخش تر و موفقیت بهتر.
??
4.ساده گرفتن همه چیز: همه ایده های ساده بودند که نتایج فوق العاده اوردند ولی ما یاد گرفتیم همه چی رو سخت کنیم چون با ذهن منطقیمون دنبال جوابیم.
??
5.باور احساس لیاقت ثروتمند بودن. هر چقدر خودمان را لایق تر و ارزشمند تر بدانیم به ایده های هدایت میشویم که به ما احساس ارزشمندی بیشتر میدهد.
چون عزت نفس اصل است هر کسی در دنیا موفقیت پایدار کسب کرده، عزت نفس بالایی در خود ایجاد کرده چون عزت نفس که مهمترین نکته اش احساس لیاقت و ارزشمندی است به ما شجاعت و ایمان برای حرکت میدهد و هر چه شجاع تر، امکانات بیشتری خود را در مسیر به ما نشان میدهند.
هر چه عزت نفس قوی تر=خداگونه تر
ما همان موجودی هستیم که خداوند همه چیز را مسخر ما قرار داده است
همان موجودی هستیم که ما را جانشین خود بر زمین قرار داده است.
پس خیلی مهم است نوع نگاه به خودمان
که خود را ضعیف میدانیم یا از خدا.
نکته مهم: از هیچ چیزی در بیرون بت نسازیم.
اگر میخواهیم به خواسته ای برسیم باید آن را کوچک تر از خود بدانیم.
اگر خواسته ای را بزرگ بدانیم ، فاصله ایجاد میکند تا زمانی که باورهای قوی و مثبت در خود بسازیم که ان خواسته برای ما کوچک و معمولی و دست یافتنی باشد.
استاد عباس منش همیشه میگوید: که بهائی که شما برای محصولات میدهید، در عوض هزاران برابر بیشتر تنیجه دریافت میکنید.
یعنی این پول در برابر محصولات ایشان هیچ است.
چون ایشان ایمان دارد به این اگاهی ها، زیرا نتیجه ان را دیده است و با این ایمان، فرکانسی از ایمان و عشق را پخش میکند، و در واقع مشتریان ایمان او را میبینند.
زیرا که مشتریان دنبال خرید کالا نیستند، بلکه مشتریان دنبال حل مسائل شان هستند، که استاد عباس منش به خوبی مسائل مشتریان را حل میکند.
و این فرکانس ایمان به نتیجه گرفتن است که پخش میشود و افرادی که در این مدار هستند به این مسیر هدایت میشوند.
??
6.واکنش ما به مسائل خیلی مهم است:
آیا نگاهی که به مسائل داریم این هست که امده ما را بزرگتر و ارزش افرینی بیشتر کنیم و فرصتی میدانیم برای گسترش بیشتر خود و جهان یا مسائل را تهدید میدانیم.
خیلی ها فکر میکنند اتفاقی که این لحظه می افتد لحظه بعد ما را رقم میزند، در صورتی که واکنشی که نشان میدهیم، لحظه بعدمان را رقم میزند.
اگر به مسائل واکنش نگرانی و منفی نشان دهیم در ان مساله گیر می افتیم و نگران تر میشویم.
??
7.ایمان داشتن به چیزی که الان نمیبینیم.به میزان ایمان ما نتایج رقم میخورد.
سوره 3 بقره:
آنان که به غیب ایمان مى آورند(به نتیجه ای که الان نمیبینند، به خدایی که با چشم سر قابل دیدن نیست ایمان می اورند،به فرکانس هایی که نمیبینند ولی ایمان دارند با هر توجه ارسال میشود و نتیجه را خلق میکند)
??
8.موفقیت پایدار نتیجه تلاش ذهنی پایدار است.
??
9.باور به فراوانی نعمتها و ثروت ها و زیبایی ها در جهان.(این باور و ایمان به فراوانی های جهان باعث میشود فارغ از هر شرایط بیرونی ثروت خلق کنیم.)
??
10.خیلی مهم است بدانیم که این اقدام و ایده از چه فضایی می اید
چون اقدام با باور فراوانی و مثبت نتیجه ان هم فراوانی بیشتر است وگرنه خیلی ها اقدام میکنند ولی نتیجه ای نمیگیرند، پس متوجه میشویم اقدام فرع است و ان چیزی که اصل است و باید بیشتر روی ان تمرکز کنیم و نیت یا باور پشت عمل است.
جناب مولانا:
جهد بی توفیق خود کس را مباد
در جهان والله اعلم بالسداد
جهد فرعونی چو بی توفیق بود
هرچه او میدوخت آن تفتیق بود
پس متوجه میشویم که تلاش بدون موفقیت یا تلاش بدون مزد در واقع تلاشی است که از یک فضای محدود کننده بلند شده است
مثلا تلاش کردن با باور کمبود نتیجه ان محدودیت بیشتر است.
تلاش کردنی که از فضای طمع و ترس و نگرانی و خشم و باقی احساسات و افکار منفی باشد نتیجه ان هم قطعا منفی است.
پس اصل این است که ما اول بر روی باور پشت عمل کار کنیم و بعد اقدامات انجام شده با ان باور مثبت نتیجه خیر و برکت و فراوانی و زیبایی است.
قرآن در آیه شریفه 18 سوره ابراهیم می فرماید:
«مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ اعْمالُهُمْ کرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرّیحُ فی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلی شَی ءٍ ذلِک هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»؛ اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی؛ آنها توانایی ندارند تا کمترین چیزی از آنچه را انجام داده اند، به دست آورند؛ و این همان گمراهی دور و دراز است.
پس میبینیم اعمال کسانی که دیدگاه توحیدی ندارند، هر عملی هم انجام دهند مثل خاکستری که تندبادی ان را میبرد.
?????
11.مهمترین اصل موفقیت پایدار:
??????????
توحید:اینکه بدانیم خودمان خالق زندگی مان هستیم و چیزی جدا از باورهای ما نیست و این کار را با هر لحظه فرکانس هایی که با کانون توجه مان ارسال میکنیم خلق میکنیم و اینکه در این مسیر خدا همراه ماست و هر قدم ما را هدایت میکند.
و مهم است که قدم اول را برداریم چون قدم بعدی زمانی گفته میشود که قدم قبلی برداشته شود ولی ذهن منطقی دنبال تمام مسیر است و به همین خاطر قدمی برنمیدارد.
و شرک نقطه مقابل توحید است، شرک هر چیزی بیرون از باورهای خود را مقصر و مسئول میداند.
کسی که دیدگاه شرک دارد به هر چیز بیرونی وابسته است
ولی دیدگاه توحیدی ازاد و رها است چون ایمان دارد زندگی اش یک مسیر رو به جلو است که هر لحظه با فرکانسهای من خلق میشود.و روی خودش کار میکند.
?????????????
من به اصل و فرع که فکر کردم متوجه یک نکته شدم و ان هم این است که دلیل طلاق های خیلی زیاد این است که به جای اینکه روی اصل تمرکز کنند روی فرع تمرکز میکنند.
مثلا من دیدم که یکی به خاطر اینکه از بینی عملی یک نفر خوشش می امد ازدواج کرده بود و بعد از یک مدت جدا شدند و دلیلش این بود که یکی دیگه با بینی زیباتر پیدا کرده بود.
پس میبینیم که تمرکز کردن روی فرع دوام چندانی ندارد.
کسی که فقط به خاطر زیبایی ظاهری یک نفر ازدواج میکند، فردا یک زیباتر دیگر میببیند و جدا میشود.
هدفم از این مثال ها این است که بگویم که فرعیات در طول زمان تغیر میکنند، پس نمیشود روی انها حساب کرد.
به همین خاطر یک زندگی پر از زیبایی زمانی است که فقط روی خدا حساب باز کنیم نه چیزهای موقتی و توهمی.
??????????????????
و در آخر دیدگاه های مهم برای تفاوت در نتیجه???
??????????????????
??????????????????
1.بینهایت فراوانی در جهان هستی است(فراوانی مشتری،ثروت،نعمت،زیبایی ها)
2.باور احساس لیاقت ثروتمند بودن.
3.هر چه جلوتر میرویم همه چیز ساده تر، راحتتر، بهتر و پر ثمرتر میشود.
4.پول درآوردن کار راحتی است.
5.خداوند مرا در زمان و مکان درست قرار میدهد.
6.همه ما جزئی از خدا هستیم و به یک اندازه به این منبع خیر و برکت دسترسی داریم.
7.یقین و ایمان داشته باشد فروشنده یا صاحب کسب و کار که هر فروش بیشتر یعنی بهتر شدن کیفیت زندگی یک نفر دیگر در جهان.
8.شغل من مهمترین و معنوی ترین شغل دنیاست.
9.کار ما معنوی ترین کار جهان است که هم به ما و هم به دیگران کمک میکند تا نتیجه بهتری از زندگی داشته باشیم و دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنیم.
10.هر چه ثروتمند تر شوم=خداگونه تر میشوم.
11.ایمان به اینکه خدا بیشتر از من میخواهد که من به خواسته هایم برسم چون با رسیدن من به خواسته هایم دنیا گسترش پیدا میکند.
12.ایمان به اینکه هیچ رویایی بزرگتر از توانایی های من نیست.
13.ایمان به اینکه هر چه ثروتمند تر، خوشحال تر، شاد تر و موفق تر باشم نزد خدا محبوب تر هستم(مومنین کسانی هستند که نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند)
پس نتیجه میگیریم هر چه شجاع تر و شادتر=خداگونه تر.
14.همه شغل ها که در زندگی افراد ارزش ایجاد میکنند معنوی اند، زیرا مسائل را حل میکنند، و حل مساله معنوی ترین کار جهان است.هر کسی باید معنویت شغلش را درک کند و ارزش و عشق را در شغلش پیدا کند.
15.من خالق زندگی ام هستم و در این مسیر هدایت خدا را قدم به قدم همراه خود دارم.
16.زندگی ما با فرکانس هایمان خلق میشود نه با توان جسمانی مان.
?????????
در پایان:
وحی کردن خدا به موسی که من که خالق تو هستم، تو را ای موسی دوست دارم.
ببینیم دلیل دوست داشتن موسی چه بود، و ما چه کار کنیم که خدا ما را دوست بدارد.
جناب مولانا:
گفت موسی را به وحی دل خدا
کای گزیده دوست میدارم ترا
گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم
موجب آن تا من آن افزون کنم
گفت چون طفلی به پیش والده
وقت قهرش دست هم در وی زده
خود نداند که جز او دیار هست
هم ازو مخمور هم از اوست مست
مادرش گر سیلیی بر وی زند
هم به مادر آید و بر وی تند
از کسی یاری نخواهد غیر او
اوست جمله شر او و خیر او
خاطر تو هم ز ما در خیر و شر
التفاتش نیست جاهای دگر
غیر من پیشت چون سنگست و کلوخ
گر صبی و گر جوان و گر شیوخ
همچنانک ایاک نعبد در حنین
در بلا از غیر تو لانستعین
هست این ایاک نعبد حصر را
در لغت و آن از پی نفی ریا
هست ایاک نستعین هم بهر حصر
حصر کرده استعانت را و قصر
که عبادت مر ترا آریم و بس
طمع یاری هم ز تو داریم و بس
پس میبینیم دلیلش توحیدی بودن است:
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.?????
????????????????
یا حق
سلام خدمت همراهان و استاد گرامی
موفقیت از نظر افراد متفاوت میباشد و اکثرا موفقیت را در شرایط مادی خوب میبینند.اما به گفته استاد موفقیت وقتی حاصل میشود که احساس خوب در زندگی داشته باشی.بی شک موفقیت استاد در نگاه توحیدی ایشان است .همان باورهایی که باعث شده که روی هیچ چیز و هیچ کس جز خدا حساب باز نکنند و فقط روی خدای درون خود تکیه کنند و موفقیتهای مالی ایشان هم بعد از درست کردن باورهایشان نسبت به پول به وجود امده است.نکته مهمی که در استاد وجود دارد تمرکز بسیاااار بالایی است که روی کاری که شروع میکنند میگذارند همه ی این عوامل باعث شرایط بسیار عالی ایشان شده است.
در مورد افراد موفقی که من از نزدیک با انها برخورد داشتم مهمترین خصوصیتشان باور داشتن خودشان و نترسیدن از شرایطی که پیش خواهد امد.این افراد به ندای درون خود گوش میدهند و تصمیماتشان را سریع عملی میکنند .این هم به نحوی از نگاه توحیدیشان به دست امده است.همه ی این افراد هدفهای عالی دارند و مدام در حال تغییر شرایطشان و بهتر کردن کسب و کارشان هستند.امیدوارم که همه ی ما همینگونه فکر کنیم و از دو دو تا چهار تا کردن ذهنمان دور شویم.
سلام خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان ….من از وقتی با استاد اشنا شدم در تمام جهات زندگیم به کلی عوض شده و هر روز بهتر بهتر میشه خدا رو سباس گزارم ….تغییری که در زندگی خودم به وجود اومده همش بخاطر احساس خوبی بوده که داشتم وبه ندای درونم توجه کردم و الهاماتی که در اون حال خوب داشتم و بهشون عمل کردم و باورهای خیلی زیبا برای خودم ساختم و همش هم بخاطر فایل هایی که گوش دادم و خدا منو تو اون مسیر گذاشت در موقعیت های عالی قرار گرفتم و هر روز اون فراوانی که میدیدم در دنیا و باورهام قوی تر میشد استاد هم بخاطر همین که ایمان داشتن به خودشون و خدایی که اون افریده و باورهای زیبایی که برای خودشون ساختن نتایجش با بقیه متفاوت هست
سلام به استاد و خانواده صمیمی عباس منش
?
قبل ازینکه جواب سوال بدم میخوام بگم من ۵ماه پیش خواستم اولین قدم برای کسب و کار اینترنتی خودم بردارم.تجربه ای که با ثبت نام در دوره ای شروع شد و نتیجه برام نداشت.
البته الان که برمیگردم به همون زمان خودمو تحسین میکنم چون بدون داشتن حداقل ابزار مورد نیازیعنی لب تاپ شجاعت اینو داشتم که قدم بزرگی البته در حد خودم(خانم خانه دار با دوتا دخمل ناز) بردارم و وارد کسب وکاری شدم که البته از قبل نسبت به دنیای فناوری و کامپیوتر کلا فوبیا و ترسی عجیب داشتم.بماند که همه ی اینا ابزارند و وسیله. اگر بخوام واضح تر بگم بزرگترین باور هر کسب و کاری باور توحیدی است اینکه رب یکی است و همه افراد وسیله اند. حالا این وسیله میتونه ابزاری مثل اینترنت باشه.به قول استاد اصل یک چیزه بقیه فرع اند.استفاده استاد از این ابزارهای تکنولوژی و فضای اینترنت و دنیای مجازی در همین حد است که ایناها معیارشون نیستند خودشون میخوان چی رو داشته باشند پس خلقش میکنند حتا اگه طبق اصول بازاریابی اینترنتی پیش نرفتند چیزی رو ازدست نمیدن چون باور دارند که اینها در حد ابزاری هستن برای رسیدن به خواسته هاشون.
کسی که قانون بلد باشه و ایمانش رو نشون بده باید متفاوت تر از بقیه هم نتیجه بگیره نمونه اش استاد عباس منشِ.
بله باور ؛سنگ بنای اون چیزی هست که استاد رو با همه افرادی که سالها در زمینه موفقیت کار کردند،متفاوت میکنه. اینکه ایشون با چه اخلاصی میان و باورهاشون میگن والبته اگر در مدارش نباشیم نمی شنویم.توی قسمتی از فایل ۴قدم اول گفتن من اول با باور های خوب ظرف وجودیم رو بزرگ میکنم.
بارها تاکید کردند چندتا باور اصلی هست که بسیار کمک میکنه و البته هنوز خودشون روی این باورها دارند کار میکنند.
من این باورهارو تکرار میکنم تا برای خودم یادآوری بشه.
۱/اولین باور،باور فراوانیه.اینکه جهان پر است از نعمت و ثروت(این باور برام مهمه ازون جهت که توی مدت دوره و کلاس تاکید داشتند هرکی پیش گام توی ایده باشه اون برنده است .اونقدر روی آنالیز رقبا حساب میکنند که روی خدایی خدا حساب نمیکنند. هر هفته مسیری رو باید طی میکردیم که نفر اول باشیم وگرنه عده ای بودند که قبل ما به هدف رسیده بودند در نتیجه ما شکست می خوردیم.عجله داشتند.چیزی که منو از لذت بردن در طی مسیر رسیدن به هدفم دور میکرد و من حالم بد میشد.
۲/دومین باور،باور لیاقت
اینکه کار من ارزشمنده و افراد زیادی هستندکه خواهان کارهای من هستند.(خداییش همه اعضای این خانواده معتقدیم که با صدا وحرفاهای استاد آروم میشیم حالمون خوبه و دیگه نگرانی برامون معنی خاصی نمیده )
خداوند این افراد هدایت میکنه که به سمت من بیان.استاد بارها تاکید کردند که بابا من هیچ تبلیغی برای کارهام نمیکنم فقط همین سایت دارم اما شما ببینید من دارم چه نتایجی میگیرم.(البته من الان افتخار میکنم که اونجا از سایت عباس منش دات کام بعنوان موفق ترین نمونه یاد میکردند اما بازم به شیوه خودشون اونو آنالیز میکردند مثلا اینکه ساده است اما نکته اش اینه که محتوای عالی ارائه میده شماهم بیاین و این کارو انجام بدید یعنی همیشه چیزی واسه گفتن داشته باشید. البته نمیگفتن که نکته داره نکته اشم اینه که گفتنی که حرف باشه و عمل نیاره بعد یه مدت نتیجه خودش رو نشون میده .)
۳/نکته سوم اینه که استاد گفتند که کار من اینه که ایمانم رو نشون بدم. من فایلای قدیمی استاد گوش میکنم و تا فایلهای جدیدشون توی ۱۲قدم روند تکاملی استاد به خوبی نشون میده و بنظرم یکی از نقاط قوت کارشون اینه که استاد به همه ی اون آگاهی هایی که در هر لحظه دارند عمل میکنند.بقول خودشون تمرکزشون روی یک کار هست تا بهترین باشند.
نکته۳/باور دیگه استاد اینه که من به وظیفه ام عمل میکنم و بقیه کارها رو خدا انجام میده(توکل واقعی یعنی من اولین قدم برمیدارم میرم جلو بعد وقتی به قدری نزدیک خواسته هام بشم سنسور در عمل میکنه و درها یکی پس از دیگری باز میشن) وظیفه من عمل به دانسته هامه تا ظرف وجودیم رو بزرگ کنم وظیفه خدا هم اینه که این ظرف با نعمت و سلامتی و ثروت و عشق پرکنه.
خیلی جالبه الان که دارم مینویسم این به ذهنم اومد
استاد با تمرینهاشون دارند مارو آروم و آروم وارد مسیر صحیح دستیابی به خواسته هامون میکنند.نمونه اش همین تمرین ستاره قطبی که عالیه، چون فرکانس منو میبره بالا به خدا نزدیک و نزدیک تر میشم اونوقته که با باورهای قوی که دارم با خودم هر روز تکرار میکنم و تاکید کردند به نوشتن و منم مینویسم تا قدم به قدم مدارم بالاتر بره. دیگه هر چیزی منو هیجان زده نمیکنه چون از قبل فهمیدم چی رو میخوام به چه جوریش هم فکر نمیکنم چون اونو به خدا سپردم.
الان باید بگم شک ندارم پایان مسیر اگه همه ما به همین نکات عمل کنیم نتایج بزرگی خواهیم گرفت.(نظر من اینه که بنا به دانسته ایی که از استاد یاد گرفتم چون مسیر دنیا بر خیر و خوبی و سلامتی هست اگر یکی پیدا بشه مثل استاد بخواد با حرفهاش که رنگ و بویی خدایی داره، بین خدا و بنده هاش فاصله ها رو کم کنه قطعا باید نتایج بزرگی بگیره چون جهان در حال گسترشه و به هر کسی که کمک کنه جهان جای بهتری برای زندگی بشه پاداش بزرگ میده.
استاد عزیزم در مسیر موفقیت هاتون پاینده باشی?
سلام دوستان عزیز
داشتم تفسیر قرآن را می خواندم در همین ابتدای آن به وضوح قانون تکامل و قانون جذب و مباحث مربوط به مدار و فرکانس و …نظرم را جلب کرد و این مطالب و این کلمات چه زیبا در کنار هم چیده شده اند .
من که خواندم به شددت تحت تاثیر قرار گرفتم و آنها را اینجا آوردم تا شما دوستان هم از آن بهره ببرید و همینطور جواب استاد هم در دل این متن واضح و روشن هستش.
ایاک نعبد و ایاک نستعین
ترجمه:تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
توحید عملی آن است که تنها موثر حقیقی را در عالم او بدانیم (لا موثر فی الوجود الا الله) نه اینکه عالم اسباب (تبلیغ و … ) را انکار کنیم و به دنبال سبب نرویم بلکه معتقد باشیم که هر سببی هر تأثیری دارد، آن هم به فرمان خدا است، او است که به آتش سوزندگی، و به خورشید روشنایی و به آب حیاتبخشی داده است.
ثمره این باور آن است که انسان تنها متکی به الله خواهد بود، تنها قدرت و عظمت را مربوط به او میداند، و غیر او در نظرش فانی، زوالپذیر، و فاقد قدرت است.
تنها ذات الله قابل اعتماد و ستایش است، و لیاقت این دارد که انسان او را تکیهگاه خود در همه چیز قرار دهد.
این تفکر و اعتقاد انسان را از همهکس و همه موجودات بریده و تنها به خدا پیوند میدهد، حتی اگر به دنبال عالم اسباب (تبلیغ و … ) میرود نیز به فرمان او است یعنی در لابلای اسباب، قدرت خدا را که مسببالاسباب است مشاهده میکند.
این باور آن قدر روح انسان را وسیع و افق فکر او را بالا میبرد که به بینهایت و ابدیت میپیوندد و از محیطهای محدود آزاد و رها میسازد.
نکته
بشر در این جهان با نیروهای مختلفی روبرو است. برای اینکه بتواند در برابر عوامل مخرب و ویرانگر و منحرف کننده، مقاومت کند احتیاج به یار و مددکاری دارد، اینجا است که خود را در زیر چتر حمایت پروردگار قرار میدهد، همه روز از خواب بر میخیزد، و با تکرار جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین اعتراف به عبودیت پروردگار کرده و از ذات پاک او برای پیروزی در این مبارزه بزرگ کمک میگیرد، و شامگاهان نیز با تکرار همین جمله سر به بستر مینهد، با یاد او بر میخیزد و با یاد و استمداد از وجود او بخواب میرود و خوشا به حال کسی که به چنین مرحلهای از ایمان برسد، در برابر هیچ گردنکشی و زورمندی سر تعظیم فرود نمیآورد، در مقابل جاذبه مادیات خود را نمیبازد، همچون پیامبر اسلام میگوید: ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ربالعالمین: نماز و عبادتم، مرگ و حیاتم همه از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است (انعام 162).
اهدنا الصرط المستقیم
ترجمه:
ما را به راه راست هدایت فرما.
پیمودن صراط مستقیم
پس از اظهار تسلیم در برابر پروردگار و وصول به مرحله عبودیت و استعانت و استمداد از ذات پاک او نخستین تقاضای بنده این است که او را به راه راست، راه پاکی و نیکی، راه عدل و داد، و راه ایمان و عمل صالح هدایت فرماید، تا خدایی که همه نعمتها را به او ارزانی داشته نعمت هدایت را نیز بر آن بیفزاید.
گرچه این انسان در چنین شرایط مؤمن است، و با خدای خود آشنا ولی امکان دارد که هر آن این نعمت به خاطر عواملی از او سلب گردد، و از صراط مستقیم منحرف و گمراه شود.
پس باید هر شبانهروز لااقل ده بار از خدای خود بخواهد که لغزش و انحرافی برای او پیش نیاید.
بعلاوه این صراط مستقیم که همان آیین حق است مراتب و درجاتی دارد که همه افراد در پیمودن این درجات یکسان نیستند، هر مقدار از این درجات را انسان طی نماید، باز درجات بالاتر و والاتری وجود دارد که انسان با ایمان باید از خدا بخواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.
در اینجا این سؤال معروف که چرا ما همواره درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدا میکنیم مگر ما گمراهیم؟ مطرح میشود.
وانگهی به فرضی که این سخن از ما زیبنده باشد از پیامبر و امامان که نمونه انسان کامل بودند چه معنی دارد؟!
در پاسخ این ایراد میگوییم:
اولاً: همانطور که اشاره شد انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف درباره او میرود، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد.
ما نباید فراموش کنیم که وجود و هستی و تمام مواهب الهی، لحظه به لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما میرسد.
سابقاً گفتیم مثل ما و همه موجودات (از یک نظر) مثل لامپهای برق است، اگر میبینیم نور لامپ، متصل و یکنواخت پخش میشود به خاطر آن است که لحظه به لحظه نیرو از منبع برق به او میرسد منبع برق هر لحظه نور جدیدی تولید میکند و به وسیله سیمهای ارتباطی به لامپ تحویل میگردد.
هستی ما نیز همانند نور این لامپها است گرچه به صورت یک وجود ممتد جلوهگر است، ولی در حقیقت لحظه به لحظه وجود تازهای از منبع هستی آفریدگار فیاض، به ما میرسد.
بنابراین همانگونه که هر لحظه وجود تازهای به ما میرسد، به هدایت جدیدی نیز نیازمندیم بدیهی است اگر موانعی در سیمهای معنوی ارتباطی ما با خدا ایجاد شود، کژیها، ظلمها، ناپاکیها و… پیوند ما را از آن منبع هدایت قطع میکند، و همان لحظه از صراط مستقیم منحرف خواهیم شد.
ما از خدا طلب میکنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.
ثانیاً: هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجاً مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.
این را نیز میدانیم که طریق تکامل نامحدود است و به سوی بینهایت همچنان پیش میرود.
بنابراین جای تعجب نیست که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضای هدایت صراط مستقیم کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسیر تکاملاند چه مانع دارد که آنها نیز تقاضای درجات بالاتری را از خدا بنمایند.
مگر ما بر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) صلوات و درود نمیفرستیم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضای رحمت تازه پروردگار برای محمد و آل محمد نیست؟
مگر خود پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) نمیفرمود: رب زدنی علما خدایا علم (و هدایت) مرا بیشتر کن!
مگر قرآن نمیگوید: و یزید الله الذین اهتدوا هدی: خداوند هدایت هدایت یافتگان را افزون میکند (مریم 76).
و نیز میگوید: و الذین اهتدوا زادهم هدی و آتاهم تقواهم: آنها که هدایت یافتهاند خداوند بر هدایتشان میافزاید، و تقوا به آنها میدهد محمد 17).
و از اینجا پاسخ سؤالی که مربوط به درود بر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) و امامان است نیز روشن که این درود و صلوات در حقیقت تقاضای مقام بالاتر و والاتر برای آن بزرگواران است.
برای روشن شدن آنچه گفتیم به دو حدیث زیر توجه فرمایید:
1- امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در تفسیر جمله اهدنا الصراط المستقیم میفرماید، یعنی ادم لنا توفیقک الذی اطعناک به فی ماضی ایامنا، حتی نطیعک کذلک فی مستقبل اعمارنا: خداوندا توفیقاتی را که در گذشته بر ما ارزانی داشتی و به برکت آن تو را اطاعت کردیم، همچنان ادامه ده تا در آینده عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم.
2- امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: یعنی ارشدنا للزوم الطریق المو دی الی محبتک، و المبلغ الی جنتک، والمانع من ان نتبع اهوائنا فنغطب، او ان ناخذ بارائنا فنهلک: یعنی خداوندا ما را بر راهی که به محبت تو میرسد و به بهشت واصل میگردد، و مانع از پیروی هوسهای کشنده و آراء انحرافی و هلاک کننده است، ثابت بدار.
صراط مستقیم چیست؟
آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید برمیآید صراط مستقیم همان آیین خداپرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است چنانکه در سوره انعام آیه 161 میخوانیم: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین: بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده: به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.
در اینجا دین ثابت و پابرجا و آیین توحیدی ابراهیم و نفی هر گونه شرک به عنوان صراط مستقیم معرفی شده که این جنبه عقیدتی را مشخص میکند.
اما در سوره یس آیه 61 و 62 چنین میخوانیم: الم اعهد الیکم یا بنیآدم الا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم: (ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید (به دستورات او عمل ننمایید) و مرا پرستش کنید این همان صراط مستقیم است).
در اینجا به جنبههای عملی آیین حق اشاره شده که نفی هر گونه کار شیطانی و عمل انحرافی است.
و به گفته قرآن در سوره آل عمران آیه 101 راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است (و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم).
ذکر این نکته نیز لازم به نظر میرسد که راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست زیرا میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیکترین راه را تشکیل میدهد.
بنابراین اگر قرآن میگوید صراط مستقیم، همان دین و آیین الهی در جنبههای عقیدتی و عملی است به این دلیل است که نزدیکترین راه ارتباط با خدا همان است.
و نیز به همین دلیل است که دین واقعی یک دین بیشتر نیست ان الدین عند الله الاسلام: (دین در نزد خدا اسلام است) (آل عمران آیه 19).
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
ترجمه:
راه آنها که بر آنان نعمت دادی نه آنها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان!
دو خط انحرافی!
این آیه در حقیقت تفسیر روشنی است برای (صراط مستقیم) که در آیه قبل خواندیم، میگوید: مرا به راه کسانی هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمتهای خود قرار دادی (نعمت هدایت، نعمت توفیق، نعمت رهبری مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آنها که بر اثر اعمال زشت، و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراههها گمراه و سرگردان شده (صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین).
در حقیقت چون ما آشنایی کامل به راه و رسم هدایت نداریم، خدا به ما دستور میدهد که در این آیه طریق و خط پیامبران و نیکوکاران و آنها که مشمول نعمت و الطاف او شدهاند را بخواهیم.
و نیز به ما هشدار میدهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافی قرار دارد، خط (مغضوب علیهم) و خط (ضالین) که به زودی به تفسیر این دو آشنا خواهیم شد.
نکتهها:
1- الذین انعمت علیهم کیاناند؟
سوره نساء آیه 69 این گروه را تفسیر کرده است: و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا:
(کسانی که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانی قرار میدهد که مشمول نعمت خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبی هستند).
همانگونه که ملاحظه میکنیم این آیه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفی میکند: (پیامبران، صدیقین، شهدا، و صالحین.
این مراحل چهارگانه شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیاء وارد میدان شوند.
و به دنبال آنها مبلغان صدیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
به دنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقاند سر بر دارند، جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدهای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.
در مرحله چهارم محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحین است اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت.
بنابراین ما در سوره حمد در شبانهروز پیدرپی از خدا میخواهیم که در خط این چهار گروه قرار گیریم، خط انبیاء خط صدیقین، خط شهدا و صالحین و روشن است که در هر مقطع زمانی باید در یکی از این خطوط، انجام وظیفه کنیم و رسالت خویش را اداء نماییم.
2- (مغضوب علیهم) و (ضالین) کیاناند؟
جدا کردن این دو از هم در آیات فوق نشان میدهد که هر کدام اشاره به گروه مشخصی است.
در اینکه فرق میان این دو چیست:
از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده میشود که (مغضوب علیهم) مرحلهای سختتر و بدتر از ضالین است، و به تعبیر دیگر ضالین گمراهان عادی هستند، و مغضوب علیهم، گمراهان لجوج و یا منافق، و به همین دلیل در بسیاری از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده.
در آیه 106 سوره نحل میخوانیم و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله: (آنهایی که سینه خود را برای کفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آنها است).
و در آیه 6 سوره فتح آمده است، و یعذب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دایره السوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدلهم جهنم: (خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک و آنها را که درباره خدا گمان بد میبرند مورد غضب خویش قرار میدهد، و آنها را لعن میکند، و از رحمت خویش دور میسازد، و جهنم را برای آنان آماده ساخته است.
به هر حال مغضوب علیهم آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنی با حق را میپیمایند و حتی از اذیت و آزار رهبران الهی و پیامبران در صورت امکان فروگذار نمیکنند آیه 112 سوره آل عمران میگوید: و بائوا بغضب من الله… ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون: (غضب خداوند شامل حال آنها (یهود) شد چرا که به خدا کفر میورزیدند و پیامبران الهی را به ناحق میکشتند).
سلام نگین خانم
ممنون که یک یاداوری به جا وعالی داشتی که تمام جهان برای ما کار میکنند مهم اینجاست که ما از اونها (کاینات )چه چیزی رو بخوایم مثل یک مدیر که یه عالمه کارمند داره و میتونه هرچیزی رو از اونا بخواد واگر این مدیر جدیت نداشته باشه وخواسته و دستورش رو واضح بیان نکنه
مععلوم نیست کاررمندش اون کار رو چه جوری براش انجام بده.
پس فرکانس غالب ما باید هدایت بشه به سمتی که ما می خوایم تا نتیجه ای رو که می خواهیم دریافت کنیم
موفق باشید.
باسلام
من خیلی وقت نیست ک عضو سایت شدم ولی در این مدت کوتاه قوانین زیادی رو یاد گرفتم اصل همه ی اینها همون ایمان هست ایمان ب اینکه زندگی خودمون رو با ذهن مون میسازیم و اگه رو این ذهن کار کنیم اینقد قدرت داره ک مارو از فرش ب عرش برسونه ..
در پاسخ به سوال دوستمون باید عرض کنم ک
علت موفقیت ادما و استاد عزیز در کسب و کار مطمئنا باور خودشون بوده ب اینکه می توانند هرکاری رو با برداشتن ترمز های ذهنی انجام دهند ..وقتی ب این باور قدرتمند برسی خداوند همه راه ها رو باز میکنه طوری ک تو نیاز ب تبلیغات نداری بلکه خداوند از راه های مختلف برای کسب و کارتو تبلیغ میکنه افراد رو با شما اشنا میکنه تا برای شما تبلیغ کنن بدون اینکه خودتون بدونین …فقط کافیه ایمان داشته باشین یک ایمان واقعی و توکل کنید ب خداییکه ک گفته برای بنده اش کافیست..
نکته بعدی قدر دان بودنه ..تا وقتی قدر دان نعمت هایی ک داریم نباشیم چیزی بهمون اضافه نخواهد شد ..با سپاسگزاری هست ک دست های خدا برای ما مشتری میشن ..تبلیغات میشن..سود عالی میشن….لئن شکرتم لازیدنکم…
با ارزوی توفیق برای همه اعضای این خانواده بزرگ..
سلام خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان گرامی
به چند عامل بررسی داره که یکی یکی باهم بررسیش میکنیم
اولین و مهم ترین عامل این بوده که استاد یقین داشته که تمام زندگی خودشو با افکار و فرکانس هاش داره ایجاد میکنه و هیچ عامل بیرونی ای تو زندگیش تاثیر نداره و در نتیجه باور های مناسبی مثل (من هرچقدر با خدا رابطم بهتر میشه کارم بیشتر رونق پیدا میکنه و اون افراد بیشتری رو به سمت من هدایت میکنه) و (تنها خدا برای پیشرفت و خوشبختی من کافیست) و امثال این باور ها
عامل های بعدی تقریبا زیر مجموعه ی همین عامل اول است
یکی دیگر از عوامل توحید است استاد همیشه در کارهایی که انجام میداده و اتفاقاتی که براش میفتاده اعتبار و پشتوانه اون کار رو به خدا نسبت میداده و تا جایی که تونسته از بوجود اومدن شرک توی زندگیش جلوگیری کرده و به همون اندازه هم نتیجه گرفته استاد توی فایل توحید عملی 6 توضیح میداد میگفت هیچوقت خدا تو قرآن نیومده راجب چجوری زندگی کردن پیامبر شغل پیامبر و امثال این ها صحبت کنه ولی خیلی زیاد درباره ی توحید صحبت کرده و دلیلش اینه که وقتی شما توحید رو توی زندگیت داشته باشی و معتقد باشی که خداوند یکتا تنها قدرت توی دنیاس و این کامل در عملش معلوم باشه (یعنی به طور عمقی به خدا و مساله ی توحید ایمان داشته باشی و فقط به اصطلاح لبو دهن نباشی) این تمام نتیجه های مالی رفاهی و… رو به دنبال داره
شما اگه ایمان داشته باشی که خدا تنها قدرته توی کارت و زندگیت جسور میشی کارهایی رو که بقیه میگن سخته رو به راحتی میری تو دلش و انجامش میدی البته این کار ها واسه اون افراد و ذهنیت هاشون و البته از دور سخته نه وقتی که با ایمان بری تو دل کار
خداوند هدایت میکنه افراد رو به سمت تو و از بی نهایت راه تورو به خواستت میرسونه مثلا تو بحث تبلیغ ایده ای رو بهت میده که با کمترین هزینه به نتیجه ای که میخوای میرسی البته اگه به تاثیر تبلیغ اعتقاد داشته باشی وقتی شما با خودت و خدای خودت رابطه ی عالی و خالصی رو داشته باشی به راه ها و ترفند هایی هدایت میشی که تورو راحت به اون درجات بالا میرسونه ولی وقتی رابطت خوب نباشه هرچقدرم تلاش کنی توی مسیر درست نیستی که نتیجه بده مثلا وقتی تهرانی و میخوای بری مازندران شما هرچقدر به سمت جنوب حرکت کنی به مازندران نمیرسی حالا هرچقد که رابطت و ایمانت قویتر باشه توی راه مستقیم تری به سمت مازندران میفتی و حرکت هات نتیجه میده و به هدفت نزدیک تر میشی و توی این راه هی نشونه ها رو میبینی مثل سرسبزی محیط مثل تغییر آب و هوا تغییر مردم و هی مطمئن تر میشی و سریع تر به سمت خواستت حرکت میکنی
حالا کسی که همش داره با یادگیری فنون مختلف بازاریابی و تبلیغ و امثال اینا تو کارش پیش میره مثل فردیه که میره کل دنیارو دور میزنه تا به مازندران برسه خب معلومه که وقتی میخوای بری مازندران نیاز نیست که بری ترکیه بعد بری سمت اروپا و ازونجا بری سمت روسیه و ژاپن بعد بیای شمال ایران کسی که داره کارگری میکنه با حقوق ماهی 2.3 میلیون خب چند صد هزار سال طول میکشه تا به ثروت بیل گیتس برسه و هیچکس انقدر عمر نکرده
اگه میبینید مایکروسافت یه کار تبلیغاتی انجام داده و نتیجه گرفته باید ببینید مدیران شرکت چه باور هایی داشتن که این نتیجه رو گرفتن اون تبلیغ ظاهر کاره اگه اونجوری باشه صد ها شرکت هم اون تبلیغ هارو انجام دادن پس چرا نتیجه ی مایکروسافت رو نگرفتن هیچوقت نباید ظاهر کار رو ببینید استاد همیشه تاکید داره اون عامل اصلی اون عمق کار رو پیدا کنیم
خداوند همه چیز رو خلق کرده برای گسترش جهان مثل یه کارفرما که میخواد یه ساختمان بزرگ رو بسازه اون کارفرما وقتی میبینه یه نفر کمک خیلی زیادی به ساخت اون ساختمون میکنه خب قطعا حمایت بیشتری از اون فرد میکنه
نتیجه گیری: به نظر من تنها عامل پیشرفت کسب و کار استاد و هر کسب و کار دگ ای توحیده اگه ما توحید رو تو تمام جنبه های زندگیمون داشته باشیم و بجای وقت گذاشتن بره یادگرفتن تبلیغات مختلف و انجام اونها برای قویتر کردن توحید قویتر ایمانمون به خدا وقت بزاریم اون موقس که نتایج بزرگ پشت سرهم ظاهر میشن فقط باید حواسمون باشه که توی این راه متعهد باشیم و استمرار به خرج بدیم و با احساس خوب (که البته وقتی با خدا باشی همیشه احساست خوب و عالیه) پیش بریم اینجوری قطعا خیلی سریع به نتیجه میرسیم
در پناه خداوند رزاق و وهاب همیشه ثروتمند سلامت خوشبخت و در رفاه کامل زندگی کنید
امیدوارم که تونسته باشم مفید واقع بشم و جهان رو جای بهتری برای زندگی همه بکنم
سلام به دوستای گلم و استاد گرامی?
همیشه سعی میکردم توی مسابقات جزو نفرات اولی باشم که کامنت میزارم و همیشه هم اشتیاق شدیدی داشتم که برنده ی مسابقه بشم مثل اکثر دوستان، اما چند وقتی هست که به قول استاد دندون عجله رو کندم از وجودم انداختم دور، چون به این باور رسیدم که عجله از باور کمبود نشات میگیره، برای همین گذاشتم هر موقع بهم الهام شد بیام نظر بزارم، من صاحب کسب و کار پررونق نیستم چون به تازگی کارمندی رو رها کردم و به حرفه ی مورد علاقه ام رو آوردم، اما تجربیاتی که توی شغل کارمندی داشتم یه سری چیزها رو به من یاد داد که باعث شد جرات و جسارت خروج از اون شغل و ورود به شغل مورد علاقه ام رو کسب کنم و البته جرات و جسارت اینکه در مورد سوال این مسابقه هم اظهار نظر کنم رو بهم داد.
زمانی که تو شغل دولتی بودم بارها تونستم کارهایی رو انجام بدم و منصب هایی رو دریافت کنم که از نظر بقیه ی همکارانم فقط با پارتی یا تخصص خاص میشد به اونا رسید اما من همیشه با توکل به خدا جلو رفتم و یه سری معجزات یا به قول استاد همزمانی ها من رو به اون جایگاههایی که میخواستم می رسوند.
اینکه دوست عزیز میگن من کاملا گیج شدم که نمیدونم حق با کدوم روشه یه چیز طبیعیه، وقتی قانون رو هنوز خوب درک نکردیم یه سری ابهامات و سردرگمی ها برامون پیش میاد، یه سری سوالاتی که احساس میکنیم جوابی براشون نیست، اما وقتی صبر میکنیم و ادامه میدیم، چند ماه بعد برامون خنده دار میشه که واقعا قبلا تو این موارد چرا گیج بودیم و جوابی براش نداشتیم درحالی که پاسخ سوالات اینقدر ساده اس.
چند ماه پیش شاید این سوال منم بود اما وقتی کلی بابت تبلیغات هزینه کردم و اتفاق خاصی توی کسب و کار جدیدم نیوفتاد بهتر حرف های استاد رو درک کردم، یه وقتایی هست با اینکه پاسخ به ما گفته میشه و راه درست بهمون نشون داده میشه اما متاسفانه تا خودمون راههایی که اشتباه هست رو تجربه نکنیم و نبینیم که هیچ نتیجه ای نداشت، بیدار نمیشیم.
دوست عزیز اگر زبان جهان رو درک کنیم پاسخ خیلی از سوالاتمون رو میگیریم، شما اگر روبروی کسی که فقط زبان چینی رو میفهمه یک ساعت نه، یک روز نه، یک ماه هم حرف بزنی اون نمیتونه واکنش بده یا با تو ارتباطی برقرار کنه چون زبان تو رو نمیفهمه، زبان جهان فرکانس هست، توسل به عوامل بیرونی و اقدامات فیزیکی و انجام کارهایی مثل تبلیغات و غیره، مثل صحبت کردن فارسی با یک فرد به زبان چینی هست، جهان فقط فرکانس را میفهمد، درک میکند و فقط و فقط به فرکانس پاسخ میدهد، افرادی که به جای تغییر باورها دست به یک سری اقدامات میزنند برای اینکه کسب و کارشون رونق پیدا کنه شاید کوتاه مدت نتایجی دریافت کنند که آن هم به خاطر آن اقدامات نیست به خاطر اعتقادی است که نسبت به آن اقدام عملی داشته اند، اما در نهایت به هدفشان که کسب درآمد پایدار هست دست پیدا نمیکنند یا اگر هم درآمدشان بالا برود از طرق مختلف جهان برای آنها هزینه میتراشد تا همان میزانی پول به دست بیاورند که در مدار آن قرار دارند.
اینکه استاد هیچ گونه تبلیغاتی انجام نمیدهند هیچ گونه اقدامی که افراد متخصص توی این حوزه انجام میدهند در بحث اینترنت مارکتینگ و سئو و غیره انجام نمیدهند اما با اختلاف خیلی زیاد نتایج استادبزرگتر است این خودش سند محکمی است بر اینکه همه ی کارها را باور انجام میدهد و نه هیچ موضوع دیگری، حال سوال این است چه باوری؟
باورهای توحیدی: مثل اینکه من فقط و فقط روی خودم کار میکنم بقیه ی کارها با خداست، خدا قدرتش را دارد، خدا خلاقیت اش را دارد، خدا رزاق است، خدا منبع عزت است و غیره… به قول استاد مگر حضرت محمد رفت تبلیغات کرد توی اینستا وتلگرام و صدا و سیما جار زد؟ کرور کرور آدم دور پیامبر جمع شد، چرا؟ چون پیامبر درک کرده بود که همه چیز خداست همه دستان خداوند اند، کل جهان خودِ خداست وقتی باورها درست باشد خدا مشتری میشود خدا شرایط عالی میشود خدا ایده میشود، خدا پول میشود، خدا کسب و کار پر رونق میشود…
نکته ی بعدی اینکه بعضی وقت ها هست میبینیم همه دارند یک کاری انجام میدهند از تعداد زیاد افرادی که در مسیر نادرست هستند به شک می افتیم نکند این مسیر مسیر درست است؟ اما باید بدونیم که اکثر افراد به جای فکر کردن فقط تقلید میکنند و ذهن خلاق و پرسشگری ندارند که از خودشان بپرسند آیا این راهی که همه میروند درست است یا خیر؟ همیشه در اکثر دوران ها و همه ی جوامع، اکثرا مشرک هستند، به قول خداوند که در قرآن بارها از کلمه ی اکثرهم استفاده کرده که: اکثرهم لایعقلون…بنابراین خودِ اینکه همه دارند یک مسیری رو طی میکنند باید ما رو به شک بندازه که اون راه درست نیست.
گاهی اوقات هم ما این توان رو در خودمون نمی بینیم که مخالف مسیر بقیه رو بریم چون عزت نفس و اعتماد به نفس کافی رو نداریم چون بودن توی مسیری که همه هستند یک نوع تایید و آرامش رو نصیب انسان میکنه و بودن در مسیر جدید که مخالف اکثریت جامعه هست یک نوع مسئولیت و ترس رو درون انسان ایجاد میکنه، بنابراین شما دوست عزیز اگر میدونید که مسیر صحیح کدوم هست اما باز هم میترسید اون مسیر رو انتخاب کنید روی بیشترین باوری که باید کار بشه باور احساس لیاقت و ارزشمندی هست و مهم ترین محصولی که به شما کمک خواهد کرد محصول عزت نفس استاد هست.
اینکه میدونیم همه ی اصلی که برای رونق کسب و کار لازم هست باور درست است اما باز هم نمیتونیم کامل این روش رو باور کنیم به خاطر این هست که ذهن ما آدما همیشه دنبال راه حل های پیچیده و عجیب غریب هست چون از نظر ما ثروت طبیعی نیست کسب و کار پر رونق و با مشتری های فراوان طبیعی نیست بنابراین دنبال راههای عجیب و غریب هستیم برای کسب نتیجه و برامون قابل هضم نیست که داستان تا به این حد ساده اس اینکه کل داستان اینه که بچسپیم به تغییر باور و کل انرژیمونو بزاریم براش و اجازه بدیم باورهای تغییر یافته اقدامات عملی رو به ما بگه. ما همه ی عمر عمل گرا تربیت شدیم اینکه در قبال یک کار فیزیکی از والدین و بزرگترها پاداش دریافت کردیم بنابراین نمیتونیم باور کنیم که در قبال کار متافیزیکی خدا بهمون پاداش بده.
شما اگر نتایج استاد رو داری میبینی دیگه گیج شدن نداره دوست من، نتایج رو مقایسه کن متوجه میشی حق با کیه، استاد میگه تبلیغات، محل کسب و کار، زمانی که براش میزاری، ظاهر محصول و حتی استعدادهای خاص، هیچ کدوم مهم نیست فقط باورِ درست مهمه، بقیه هم میگن چیزی به نام باور وجود نداره و باید برای رونق کسب و کار تبلیغات کرد باید مهارت های ارتباطی رو یاد بگیری باید بازاریابی بلد باشی باید ظاهر محصولت اینجوری اونجوری باشه، باید مغازه ات فلان محل خاص باشه باید توی فلان کسب و کار خاص باشی و اون ها هم نتایجشون مشخصه، پس راحت میشه قضاوت کرد که حق با کدوم گروهه.
خیلی از ماها هم که مسیرای دیگه رو رفتیم و به این نتیجه رسیدیم که اون روش ها اشتباه هست بنابراین ادامه ی اون روش ها و جلو رفتن تو اون مسیر فقط ما رو از مسیر اصلی دورتر میکنه، باید به قول استاد عقل دنیوی مون رو از مدار خارج کنیم و افسارمون رو بدیم دست خدا، اگر که میخواییم نتایجمون عالی و از نظر بقیه باورنکردنی باشه.
من که نحوه ی آشناییم با سایت استاد هیچ ربطی به تبلیغات و سئو و نوع محصول و اینستا و تلگرام و هیچ کدوم از این موارد نداره، مطمئنا بقیه ی دوستان هم همینطور هستن، اونام توسط یه نیروی برتر هدایت شدن به این سایت،بنابراین فقط باور درست هست که همه ی کارها رو انجام میده.
شاید خیلی ها هم باور دارن که مهم ترین عامل برای رونق کسب و کار باور درست و صحیح هست اما نمیدونن چه باوری؟
به نظر من، مهم ترین باور برای رونق کسب و کار، باور به فراونی در جهان هست باور به اینکه نعمت فراوان هست، مشتری فراوان هست، ایده ها، راه حل ها، شرایط و فرصت های ساخت ثروت بی انتهاست و پول دست مردم فراوان هست و باور دوم که اون هم به اندازه ی باور اول مهم هست باور احساس لیاقت و ارزشمندی هست اینکه ما لایق و ارزشمندیم و محصول و خدمات ما هم ارزشمند است،،، استاد چون روی باور فراوانی خیلی کارکردن اینقدر کرور کرور مشتری میان سمت استاد، به جای اینکه استاد بره سمتشون، به قول خودِ استاد که میگه توی نهج البلاغه دیده که نوشته الرزق الرزقان و به این فکر کرده که چیکارکنه چه باوری بسازه که رزق دنبالش بدوئه، مهم ترین باور برای اینکه رزق دنبالمون بدوئه باور فراوانی و باور احساس لیاقت هست. امیدوارم پاسخ من تونسته باشه به بچه ها کمک کنه.
وقتی استاد میگه سوال طرح کردم مسابقه ترتیب دادم برید جواب سوال رو بدید بعد هم کامنتا رو بخونید به اونام ستاره بدید، تنها جمله ای که همش توی ذهن من میچرخه اینه که: چشم استاد عزیز، چشم حتما، وظیفه اس، حتما انجامش میدم چون دوست دارم و وظیفه ی خودم میدونم از راه درست و از مسیر صحیح حمایت و پشتیبانی کنم، شاد و موفق باشید.??