https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنظر بنده مهمترین عامل در پیشرفت یک کسب و کار خود فرد می باشد،یعنی اعتقاد و ایمان درونی خود انسان به رشد و موفقیت ناب آن و گسترش آن به کل مجموعه ی خود.
خود انسان از طریق افکار و دستور افکار به اعمال و از طریق کلیه ی جوارح که همگی به قلب انسان وابسته اند و با تمام وجود و قلبا وانرزیهای موجود درونی را به اعتقاد درونی بی کم و کاست به عمل تبدیل میکنه باعث موفقیت کسب کار است.
خانم شایسته این کامنت کامل من هست میتونید اون دوتا کامنت قبلی که بنام مهدی جانجانی هست که هنوزم منتشر نشدن حذف کنید یه موضوع الان یادم افتاد که به این کامنت اضافه کردم سپاسگذارم
_ باور و اعتماد به خداوند : استفاده از نیرو و قدرتی برای انجام کارها که نامحدود و خستگی ناپذیر است تمامی پاسخ ها را میداند جدیدترین و بهترین متد های بازاریابی و شیوه های فروش را میداند کار تبلیغات رو برات انجام میده مشتری های زیادی میفرسته سمتت، برند تو بین مردم جا میندازه ، فقط کافیه مثل ابراهیم و مادر موسی بهش اعتماد کنی و بهش باور و ایمان داشته باشی تا همه چیو بهت الهام کنه به میزانی که به این نیرو اعتماد و ایمان داری بهت کمک و الهام میکنه
‘و بقدر ایمان تو کارگشا می شود’
استفاده کردن از این نیرو و قدرت نامحدود به نفع خود واسه داشتن کسب و کاری موفق و استفاده از الهاماتش برای پر رونق کردن کسب و کار و باور داشتن به وهابیت و رزاقیت خداوند.
یاد قسمتی از مصاحبه ایی افتادم که یکی از بچه های سایت با حاج جلیل تواضع(صاحب خشکبار تواضع ) انجام داده بود و ایشون در قسمتی از مصاحبه شون اینطور گفته بودن :
(خداوند به انسان الهام می کند. این وظیفه انسان است که اونها رو پیگیری کند. با خدا صحبت کند. من هر روز صبح که بلند می شم، شروع می کنم به صحبت کردن با خدا. خدا کار نداره کی نماز می خونه، کی نمیخونه، به همه الهام می کنه. منظور من این نیست که از فردا نماز نخون. منظور اینه که خدا بسیار مهربان است )
افراد زیادی هستن که از الهامات این نیرو استفاد میکنن مثل استاد عباس منش،جلیل تواضع ،دونالد ترامپ و …..
ترامپ در کتاب چگونه مانند بیلیونر ها فکر کنیم خودش میگه که من خدای خودمو باور دارم
و هر کاری که انجام دادم و اون ملک هایی که خریدم با اون حسی بوده که خدا منو هدایت کرده و من از حس م از غریضه م تبعیت میکنم و یه زمانی میخواستم یه ملک تو نیویورک بخرم که پدرم که من کار املاک از اون یاد گرفته بودم به من گفت این ملک نخر بدبخت میشی ولی من حس م بهم میگفت که باید اینجا ملک بخری و من اون ملک خریدم و رشد اقتصادی من از همون جا شروع شد
صاحب کسب و کار های موفق خیلیاشون نماز نمیخونن،روزه نمیگیرن و اصلا مسلمون نیستن و اون نشونه های ظاهری ایمان ندارن ولی خدارو در درون خودشون قبول دارن و باهاش راحتن
” پس مهمترین عاملی که نتایج استاد و یک کسب کار رو متفاوت میکنه کمک گرفتن از این نیرو و الهاماتش هست ”
_ باور فراوانی :فقط وقتی باور به فروانی در جهان داری میتونی توی فایل معرفی دوره ت بگی اگر که بهت الهام شد یا نشونه ایی دیدی این دوره رو تهیه کن در غیر اینصورت تهیه اش نکن ولی اگه باور کمبود داشته باشی هرگز این حرف نمیزنی و میگی حتما هر جور شده این دوره رو تهیه کنید حتی اگه قرض کردید یا وام گرفتید به هر قیمتی شده این دوره رو تهیه کنید چون ذهنی که باور کمبود داره میگه حتما باید افراد متقاعد کنم که این دوره رو بخرن اگه بگم بهت الهام شد یا نشونه دیدی اونوقت بخر خُب دارم مشتری های خودمو کم میکنم و دارم نصفشون میکنم!
وقتی فراوانی در جهان و بیشمار بودن نعمت های خداوند باور داری در بیزینست نتایج متفاوتی نسبت به بقیه میگیری یکی دیگه از مهمترین عواملی که تفاوت عظیمی در نتایج کسب و کار استاد ایجاد میکنه باور به فراوانی در جهان است اینکه موقعیت ها و فرصت ها بینهایت هستن و هر روز در حال افزایش هستن بینهایت مشتری هست بینهایت ثروت و نعمت در جهان موجود میباشد منابع بی پایان هستن بینهایت ایده وجود داره وقتی صاحب یه کسب و کار این باور داشته باشه نگران نیست و وقتی نگران نیست طبق قانون این نعمت ها و فرصت ها و ایده هارو میبینه و ثروت به سراغش میاد چون جهان ما رو در مداری قرار میده که باورهای مارو ثابت میکنه
وقتی باور داشته باشی بیش از نیاز تمام مردم جهان ثروت و نعمت وجود داره اونو تجربه میکنی وقتی باور به فراوانی داشته باشی احساست خوب هست و احساس خوب طبق قانون مساویست با اتفاقات خوب.
شرکت های موفق شرکت هایی نیستن که اگه یه رقیب اومد تو بازار فوری نگران بشن، که وای! یه رقیب اومد حالا مشتریای مارو بُر میزنه میبره چون صاحبان اون شرکت ها باور بی بینهایت بودن دارن و اونو تو زندگیشون میبینن
_ عشق و علاقه : بیزینسیُ انتخاب کن که عاشقشی
باید عاشق کسب و کارمان باشیم تا پیشرفت کنه میزان عشق و علاقه صاحب یک بیزینس باعث ایجاد تفاوت در اون بیزینس میشه کسب و کارهایی بودن که بعداز مرگ صاحبشون ذره ذره آب شدن یا کلاً از بین رفتن یا دیگه مثل سابق نبودن
” پس یکی دیگه از عواملی که نتایج یک کسب و کار متفاوت میکنه اینه که صاحب اون کسب و کار عاشق اون کاری که داره انجامش میده ” و چون عاشقشه نه خستگی رو احساس میکنه نه گذر زمان. عشق باعث میشه فرد در سن ۸۰ سالگی هنوز هر روز صبح پاشه بره سر بیزینسش.
_ تمرکز : وقتی که قدرت های انسان روی یک حوزه متمرکز هستن چه اتفاقات عظیمی بوجود میاد چیزی که تفاوت ایجاد میکنه در نتایج کسب و کار ها ، میزان تمرکز هست.
صاحبان کسب و کار های موفق تمرکزشون روی بیزینسشون هست و بیزینس شون رشد و پیشرفت میکنه باید انتخاب کنی که میخوای تمرکزتو تو چه حوزه ایی بذاری
اگر ۱۰۰٪ تمرکزت روی یک حوزه باشه ۱۰۰٪ پیشرفت میکنی ولی اگر تمرکزت روی ۲ حوزه باشه ۵۰٪ توی این و ۵۰٪ توی اون پیشرفت نمیکنی بلکه ۱۰٪ توی هرکدوم پیشرفت میکنی یا اگه تمرکزت روی ۳ حوزه باشه ۳۳٪ توی هر کدوم پیشرفت نمیکنی بلکه ۵٪ توی هرکدوم پیشرفت میکنی
تمرکز کردن روی یک موضوع یعنی غرق شدن در اون موضوع، ما هر چقدر که بیشتر در موضوعی غرق شویم در اون موضوع بیشتر پیشرفت میکنیم
صاحبان بیزینس های موفق اگر ناخواسته ایی براشون پیش میاد میتونن تمرکزشونو از روی اون ناخواسته بردارن و بذارن روی خواسته شون ،اونا به ناخواسته ها توجه نمیکنن
اونا به رکود،تورم به اخبار و به افرادی که دم از ناخواسته ها میزنن توجه نمیکنن به همین دلیلِ که شرایطی که از دید بقیه رکود و تورم و وضع نامناسب بازار هست واسه اونا ثروت و مشتری و فروش بیشتر هست چون هر کسی شرایط مشابه با باورهاشو تجربه میکنه
_ کیفیت و فروش : استاد میگن که تبلیغات واسه فروش محصولاتشون انجام نمیدن ، ولی من میخوام بگم ایشون در هر لحضه در سرتاسر جهان در حال تبلیغ هستن تبلیغات اونم بدون یک ریال هزینه! خُب حتما میگید چطوری میشه تبلیغات جهانی انجام داد بدون صرف یک ریال؟ ولی من میگم میشه ،
چطوری!
وقتی که محصول،کالا یا خدمات شما کیفیت کافی رو داشته باشه و مشتری از اون رضایت داشته باشه خودِ اون مشتریا واست تبلیغ میکنن بدون یک ریال هزینه، در واقع خودِ اون کیفیت تبلیغ کارت هست فقط وقتی میتونی اون محصول یا خدماتتُ خوب بفروشی که ارزشمند باشه وقتی که محصول یا خدماتت ارزشمند باشه خودت بهش باور و اعتقاد داری و قبولش داری و مشتری هم فرکانس تو رو دریافت میکنه .
بدترین کار اینه که بخوای محصول یا خدماتیُ بفروشی یا ارائه بدی که خودت میدونی کیفیت لازمُ نداره و چرت و پرته، و از اونجایی که مشتری فرکانس تو دریافت میکنه اون کالا یا خدمات نمی پذیره.
مثلا بعضی وقتا ادم رستوران هایی رو میبینه که محیط شون و حتی میز و صندلی هاشون شیک نیس، ولی انقد مشتری دارن که جا نیس ادم بشینه تبلیغاتی هم ندارن ولی از اونجایی که غذاشون خیلی خوشمزه س و صاحب اونجا به شدت به غذا و خدمات خودش اعتقاد داره و قبولش داره، همون کیفیت و خوشمزگی غذا میشه تبلیغ اونجا و مشتری هم فرکانس صاحب اونجا رو میگیره
دیگه خودتون دیدین وقتی استاد یه فایل معرفی واسه یه دوره میذاره چقدر عاشقانه در مورد اون دوره صحبت میکنه چون خودش قبولش داره و بهش باور داره و اونقدر خوب با تبلیغ کردن محصولش کار فروشُ به خوبی انجام میده و فروش بالایی هم داره.
کِی ادم میتونه خودش عاشقانه تبلیغ محصولشو به خوبی انجام بده ؟ زمانی که خودش به اون محصول و خدمات اعتقاد داره
اگر که میخوای تبلیغات گسترده ولی بدون هزینه و زحمت انجام بدی اینجوری عمل کن.
“پس یکی از عواملی که نتایج استاد و یک کسب کار رو متفاوت میکنه کیفیت و ارزشمندی اون محصول یا خدمات هست”
_ عزت نفس لازمه ی موفقیت : اگر تمام عوامل موفقیت رو یک طرف ترازو و عزت نفس رو طرف دیگه ی ترازو بذاریم این عامل بارها و بارها از تمام عوامل موفقیت سنگین تره.
میخوام بگم که اگر استاد فک میکردن نمیتونن به موفقیت های جهانی برسن و به افرادی مثل انتونی رابینزها،برایان تریسی ها و….. که دنیا میشناسشون و کتاب هاشون در کل دنیا ترجمه شده برسن و حتی از اون ها هم بالاتر باشن و نفر اول در این زمینه باشن آیا میتونستن این جایی باشن که الان هستن!
استاد باور کرده بودن که میشه به این حد از موفقیت رسید و به جای اینکه از اون افراد بت و غول بسازن این باور جایگزین کردن که هرکس در هر کجای جهان به هر موفقیت رسیده من هم میتونم برسم چون تمام انسان ها از سیستم عصبی یکسان برخوردار هستن فقط کافیه مثل اون فک کنم و مثل اون عمل کنم و هر موفقیت دست یافتنی هست و هر فرد موفقی قابل الگو برداری
یعنی میخوام بگم بیزینس هایی که به موفقیت های خیلی بزرگ رسیدن، صاحبان اونها باور داشتن که میتونن به اون حد از موفقیت برسن توانایی های خودشونو باور داشتن خودشونو لایق رسیدن به اون موفقیت دیدن، خودشونو کوچیک ندیدن و دیگران بزرگ،باور داشتن که هر کاریو میتونن بهتر از هرکسی انجام بدن، به توانایی های خودشون شک نداشتن و ترس از شکست نداشتن چون شکست رو تجربه هایی برای موفقیت میدیدن و از موفق شدن هم نمیترسیدن چون بعضی ها حتی از موفقیت هم میترسن میترسن موفق بشن و سلامتی شونو ،همسرشون،فرزندشونو از دست بدن یا موفق بشن و دوستان دروغین زیادی و دشمنان راستین زیادی پیدا کنن و وقتشون هم پر بشه و نتونن با خانواده شون باشن
فقط یک فرد با عزت نفس بالا میتونه به موفقیت برسه
بالاترین حد از عزت نفس اینه که باور داشته باشی خداوند کمکت میکنه تو نزد خدا محبوبی ، خداوند بهت کمک میکنه به موفقیت و ثروت برسی چون راه گسترش جهان هست و تو لایق هم صحبتی با خداوند و دریافت الهامات هستی
_ سخن پایانی : تبلیغات ، شیک بودن شرکت، سئو ، علم سرمایه گذاری ، علم بازاریابی و ….
اینا نمیشه گفت ۱۰۰٪ بی تاثیر و نتیجه هستن تاثیر دارن ولی اصل نیستن اصل باورهای مناسب،عشق و علاقه و تمرکز هست که نتایج یک کسب و کارُ متفاوت میکنن و اینکه همیشه باید روی خدا حساب کنی هر کار عملی که نیاز باشه در خصوص بیزینست انجام بدی بهت الهام میکنه و خودش هدایتت میکنه و بهتره اجازه بدیم به اینکه هدایتمون کنه
با خدا باشُ پادشاهی کن/ بی خدا باشُ هر چه خواهی کن
سوال:کجا از ابزار برای موفقیت استفاده کنیم و کجا روی خدا حساب باز کنیم؟؟؟؟
پاسخ:
اول از همه معنی اینکه ما میگیم روی خدا حساب باز کنیم به نظر من یعنی با ایمان به قوانین خدا عمل کردنه یا بقول استاد چون خدا سیستمی رفتار میکنه شما قدم های خودتون رو با ایمان به الهامات بردارید خداوند طبق قانون سیستم با شما به عدالت برخورد میکنه یعنی هرچه از پیش میفرستید از سیستم پاسخ متناسب با فرکانس های ارسالی دریافت میکنید
پس روی خدا حساب باز کردن یعنی ایمان به سیستم و قوانین خداوند.
نحوه عملکرد سیستم قوانین خداوند چیه!؟ سیستم قوانین خداوند برپایه مدار و فرکانس کار میکنه.ما با تفکر و تجسم و توجه و تمرکز فرکانس میفرستیم و تکرار این اعمال باعت نهادینه شدن باور ها در خودآگاه و ناخودآگاه ما میشه که در صورت نهادینه شدن باور در وجود ما (خودآگاه وناخودآگاه ما) حتی در زمانهای که حواسمان به قوانین نباشه ذهن ما به صورت اتوماتیک طبق فرمانِ باورهایمان رفتار میکند….
یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هم روی خدا حساب باز میکنیم!!یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هم قدرت رو فقط به خدا میدیم!!یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هرچه خوبی به ما میرسه رو از آن خدا میدونیم.به عبارت دیگه به منبع ثروت و فراونی و خوبی وصل میشیم و به این دلیل که استاد همیشه میگه باور همه چیزه…
باورهای ما جهانبینی مارو شکل میدن یعنی اگه جهان هستی رو سرشار از فراوانی نعمت و ثروت ببینی پس در شرایط و موقعیت های ثروت آفرین قرار میگیری و اطراف تو رو ثروت و نعمت احاطه میکنه…
اگه خودت رو لایق نعمت و ثروت جهان ببینی پس ثروت و نعمت به تو ارزانی میشه….
و برعکس اگه جهان رو درحال نابودی و فقر ببینی هر روز در موقعیت و شرایط فقر بیشتر قرار میگیری
اگه خودت رو لایق ثروت و نعمت جهان نبینی کم کم ثروت ها و نعمت ها از تو فاصله میگیرند…
باورها جنس ایمان مارو تشکیل میدن یعنی اگه ما با تمام وجود باور داشته باشیم خداوند تنها رزاق و مالک تمام ثروت های جهان هست پس ایمان پیدا میکنیم که خداوند فقط میتونه به ما ثروت برسونه و این ایمان اگه تکامل اش رو طی کرده باشه صد درصد باید به عمل بیانجامد که عمل به این ایمان حاصلی جز فراوانی ثروت و نعمت ندارد. به عبارت دیگه نشانه شکل گرفتن ایمان برداشتن قدم اوله….
اما اگه ما باور کنیم تبلیغات و بازاریابی و….. از عوامل اصلی رسیدن به ثروت و استقلال مالی هست و به این موضوع ایمان پیدا کنیم پس موفقیت ما مستلزم اجرای دقیق و همه جانبه این اصول و طی کردن مسیر بسیار سخت و طاقت فرسا برای رسیدن به اندک ثروت ناپایدار در این مسیر است
اما ایمان و باور بخداوند همراه با الهاماتی است که راه را برای ما هموار تر میکند در این راه علاوه بر لذت بردن از مسیر ، وعده ثروت و فراونی داده شده که انتهایی ندارد و به قول استاد شما فقط قدم های اول رو بر میدارید باقی قدم هارو خداوند برای موفقیت و ثروت شما برمیداره چون قدرت رو دادین دست خدا….
در مسیر ایمان به قوانین خداوند و عمل به آنها هیچ چیز پایانی ندارد بلکه شما با تفکر و تمرکز و تجسم و توجه به خواسته هایتان هر دفعه به مدار بالاتری میروید و در مدار بالاتر خواسته های جدید تری شکل میگیرند که بازهم با انجام قوانین به مدار بالاتری میروید و این روند تا زمانی که به قوانین عمل کنید تکرار میشود و برای این مسیر انتهایی وجود ندارد…
اینکه پرسیده شده کجا از ابزار موفقیت استفاده کنیم دقیقا همان مسیری باید از ابزار موفقیت استفاده کنیم که در اون مسیر فقط روی خداوند حساب کردیم!!!
ابزارهای نوینی مثل شبکه های اجتماعی و اینترنت و سایت و بازاریابی و…… عامل اصلی رسیدن ما به ثروت و نعمت نیست بلکه نعمت هایی هستند که مارو در راه رسیدن به ثروت و اهداف یاری میکنند. همین سایت گروه عباسمنش عامل رسیدن به ثروت نبوده بلکه نعمتی بوده برای رسیدن هرچه آسان تر استاد به خواسته هایشان….
عامل اصلی ، عمل به قوانین جهان هستی است.
هروقت قدرت دست خدا باشه و فقط روی خدا حساب باز کرده باشیم در این مسیر به ما الهام میشه چه موقع چه کاری رو انجام بدیم و بهترین نوع مدیریتِ بهره مندی از ابزار موجود رو خداوند در این مسیر برای ما رقم میزنه.اگه مدیریت دست خدا باشه….
استاد هم همیشه گفتن که این ابزار رو نفی نمیکنند ولی جزو عوامل اصلی رسیدن به ثروت و نعمت نمیدانند بلکه ابزاری جهت راحتی ما در طی کردن مسیر ثروت هستند
و اما هدف ما از عمل به تکنیک های بازاریابی و مارکتینگ و اصول سرمایه داری ارزش بخشیدن به کالا و خدمات مان است و به ظاهر هرچه هوشمندانه تر از این اصول تبعیت کنیم کالا و خدمات ما با ارزش تر جلوه میدهند پس باید خریداران و مشتریان بیشتری را جذب کنند!!!!!
و این علوم تقریبا در تمام شرابط باید نتیجه یکسانی بدهند!!!!!!
اما سوال اصلی : چه چیزی یا چه کسی تعیین میکند یک کالا یا خدمات چه ارزشی دارد!؟؟؟
همانطور که گفتیم در بازاریابی و مارکتینگ اصول بازاریابی تعیین میکند یک کالا چه ارزشی دارد اما در قوانین جهان هستی باورها تعیین میکنند یک کالا چه ارزشی دارد….
شما ارزشی را که در ذهن خود توسط باورها و ایمانتان خلق و به صورت فرکانسی به کالا و خدمات خود اضافه میکنید و در مرحله بعد این ارزش افزوده (باورها و ایمانتان به ارزشمندی خدمت و کالایتان ) را به خریدار منتقل کنید موفق به خلق ارزش شده اید. این روش خلق ارزش افزوده در سیستم قوانین جهان هستی طبق باورها است…..
برای مثال سایت عباسمنش و محصولات تولید شده : خیلی از ما از این سایت خرید میکنیم و بدون لمس اولیه نتیجه کاملا از خرید خو راضییم و مطمئنیم چیز با ارزشی را بدست آوردیم و حتما برای ما ارزش و ثروت می آفریند….
اینها باورهای استاد عباسمنش هستند که از طریق ارزش افزوده به محصولاتشان به ذهن ما منتقل میشوند و باعث نتیجه میگردند….
مثال دیگر محصولات تولیدی شرکت تسلا…
باورها و ایمان کار اصلی رو انجام میدهد نه کار فیزیکی…
حالا دیگه انتخاب با ما است که کدوم مسیرو برای خلق ارزش انتخاب کنیم….
سلام خدمت دوست با ایمان من,واقعا خسته نباشید,واقعا واقعا باید بگم دست مریزاد واحسنت برشما که اینقدر قوانین رو خوب باور کردین ووواینقدر محکم وبا اطمینان از ایمان واقعی حرف میزنین واینقدر خوب اصل موضوع رو باور وایمان میدونین وخداگونه عمل میکنین ومارو به سوی پیشرفت هدایت میکنین تا با انرژی در حال حرکت این جهان مقدس هماهنگ بشیم,وبا ایمان کامل وقلبی سرشار از آرامش گام برداریم وحرکت کنیم وبتوانیم به دیگر بندگان خداوند کمک کنیم تا آنها هم حرکت کنند وایمانی شکست ناپذیر داشته باشند.از شما واز خدای درونتون سپاس گزارم بزرگوار.موفق وموید باشید
سلام به خانواده صمیمی عباس منش وهمچنین استاد گرامی سید حسین.
دوستان خیلی مطالب فوق العاده ای نوشتن به جرات میتونم بگم که هر کس این کامنت هارو بخونه و درک کنه و عمل کند انگار کل دوره های استادو تهیه کرده و تمریناتشو انجام داده.
مطلبی که میخوام به عنوان درک خودم از قوانین هستی به مطالب دوستان اضافه کنم اینه که هر چه قدر ما جهان هستی و خداوند را به صورت یک سیستم و الگوریتم درک کنیم خیلی بهتر نتیجه میگیریم.یعنی اینکه ما این همه بر روی باور سازی تاکید میکنیم و اصل و اساس هم همینه به این دلیله که جهان به گونه ای طراحی شده که به باور های ما پاسخ میدهد یعنی اگر طرز کار جهان را یک الگوریتیم در نظر بگیریم کافیست بجای مجهول های الگوریتیم باور های مان را جایگزین کنیم و خواهیم دید که جوابی غیر ازاثبات باور های خودمان نیست.بنابراین اگر ما باور داشته باشیم که با تبلیغات نتیجه میگیرم خب بنظر من صد در صد نتیجه خواهیم گرفت و نقطه مقابل هم همین طور .ولی اگه دقت کنیم استاد به ساختن باور های قدرتمند کننده خیلی اشاره میکند به این دلیل که بجای اینکه ما بیاییم کلی وقت و انرژی و پول صرف تبلیغات کنیم بیاییم با با دنبال کردن افرادی که باور های خوبی در این ضمینه داشتن و نتیجه عالی کسب کردند مثل استاد وسایر عزیزانی که از تجربیات بینظیر خود نوشتندالگو برداری کنیم و اجرا کنیم خیلی بهتر و سریعتر نتیجه خواهیم گرفت.
باسلام به همه دوستان واستادنازنینم وممنونم ازطرح این سوال فوق العاده.و یه تشکرازخودم میکنم که به یه نتیجه جدیدرسیدم وتازه فهمیدم خانم شایسته که استاد اسمشونومیارن کیه? چون خانم فرهادی روکه میشناختم ولی برام سوال شده بوداین خانم شایسته کجاست،وبخاطراین کشف جدیدم قراره خودم روبه یه رستوران دعوت کنم?
وقتی این سوال رودیدم ناخوداگاه یادیه جمله ای افتادم که من یه زمانی درکش نمیکردم ولی هرچی گذشت بیشترفهمیدمش.((زندگی قانون لیاقتهاوباورهاست))اینوهمه شنیدیم یامیدونیم که موفقیت ذهنیه ولی برای درکش بایدببینیم تاچه حدبااین طرزفکربه نتیجه رسیدیم پس بهتره بریم سراغ نتایج ومثالهای شخصی.فکرمیکنم ازنیمه دوم سال٩٧بودکه تصمیم گرفتم خیلی بهترروی قوانین کارکنم چون نتایجی دیدم که فهمیدم قانون درسته ولی نتیجه هام به اندازه ای بود که روی ذهنم کارکرده بودم وبعدتصمیم گرفتم بیشترروی خودم کارکنم،تصمیم گرفتم روی عزت نفس وموفقیت مالی کارکنم وتقریبابیشتراوقات صبح هامغازه بودم و
عصرهامغازه رومیسپردم دست کارمندام.تواین چندماه بااینکه کمترمغازه بودم میانگین درامدم درنیمه دوم سال بیش ازدوبرابرشد،انگیزه هابیشترشدوتوشروع سال جدیدبه شدت روی قانون کارکردم وتاهمین امروزخیلی روزها۶ساعت یابیشترروی باورهای خودم کارکردم ونتایجش روهم توکامنتهای قبلی مفصل راجع بهش گفتم درحالی که اونقدرزیادبودکه همونجاهم گفتم بازموارددیگه ای بودکه بهشون اشاره نکردم.ومن یه هدف بزرگ امسال داشتم که مطمئنم حداقل تومسائل مالی بزرگترین هدف امسالم بودواونم خریدیه خونه توبهترین نقطه شهرم بودکه قراربوداخرسال تیک بخوره ولی بزرگترین هدف مالی امسالم توهمون روزای اول سال یعنی اواخرفروردین تیک خوردوانقدر راحت تیک خوردکه انگارخداگفته بودمهم نیست چقدرپول داری این هدف بایدتیک بخوره اینوازاین جهت میگم که من کارخاصی نکردم واصلاتوواقعیت نبایدبه این زودی انجام میشدولی انقدرذهنمو خوب پرورش دادم که به اصرارمادرم کلا۴روز عصرها میرفتم بنگاههاویه روزدیدم یکی ازمهندسین که کنف سقفهای این آپارتمان روکارکرده بود میخوادواحدی که بدلیل حق الزحمش بهش داده بودن روبفروشه وخیلی هم درقیدوبندمعامله نبودوخیلی راحت اومدپای معامله واینوبگم من هم خیلی برام مهم نبودکه حتمااین واحدروبایدبگیرم وخیلی راحت باقیمت خیلی خوب معامله شد واین باعث شدتوهمین ابتدای سال مهمترین هدف مالی من عوض بشه،وهمینطورماشینی چندماه پیش ثبت نام کردم که هنوزندادنش وتاالان٣برابرقیمتی که ثبت نام کردم میخرنش.کلاسال عجیبی رومیگذرونم وحتی من ازنتایج ذهنیم بیشترازنتایج مالیم خوشحالم منظورم تغییراتیه که تووجودم داشتم ویه حسی همش بهم میگه به زودی خبرهای خوبی توراهه.این مثالهاروزدم چون خودم هم روزای اولی که باسایت آشناشدم بیشتردنبال نتایج مالی بچه هابودم چون ملموس تره،به قول استادکه میگه من تابه نتایج مالی نرسیدم حرفمو خوب درک نمیکردن ومنم بااینکه سختم بودازنتایجم بگم ولی چون خیلی دوست دارم بتونم یه شوقی هرچندکوچک تودل بچه هاایجادبشه وامیدوارتربه مسیرشون ادامه بدن راجع به مسائل مالی گفتم.
یه کم هم میخوام سلیقه ای تر بگم وازعواملی که به شخصه خیلی کمکم کرده بگم…١-تمرکزروی کارم.٢-خودم روبانشاط وباانرژی نگه دارم.٣-عزت نفسم روبالاببرم ونیتم روتوهرزمینه ای پاک کنم.۴-حصودنبودن وخیرخواهی برای همه.۵-احترام کامل به همه.۶-ایمان به خداوگوش دادن به ندای درون که توروازترسهاواسترسهاودوگانگیهادورمیکنه که به شخصه نظرم اینه این فقط مخصوص افرادیه که توی فرکانس خوبی باشن یعنی بایدابتداروی خودشون کارکنن چون ممکنه ندای درون شمابیشترشیطانی باشه اینوبخاطراین میگم چون هرچی میگذره این ندای درون برای من نتایج بهتری داره قبلنانمیتونستم به این ندای درون اعتمادکنم.٧-داشتن برنامه ای که یکم فضاتو تفریحی کنه مثل ورزشی خاص رودنبال کردن،موسیقی یاسازخاصی رودنبال کردن،یادگیری زبانی خاص یاهرچیزی که باعث میشه اجازه بدی خیلی وابسطه به اهدافت نشی وریلکسترباشی وبه کائنات اجازه بدی اهدافت روتیک بزنن.٨-خودت روبه چالشهای جدیدکشیدن مخصوصا چیزهایی که ازشون ترس داری که عجیب انرژیهاونتایج مثبتی رو بهمراه داره.٩-فایلهای استادیاصدای خودت همراه بایه آهنگی که دوسش داری روضبط کنی که بسیارزیادکمک میکنه نجواهای ذهنت که واسه من همشون تضعیف کننده بودازبین بره بخدامن اگه میتونستم حتی توحموم هم ایناروتوگوشم میذاشتم مخصوصاچون آب این انرژی مثبت یامنفی روچندبرابرمیکنه.وخیلی چیزهای دیگه که فکرمیکنم سلیقه ایه وهرکی اگه روخودش تمرکزبذاره هم ترمزهاشوبهترمیشناسه هم سلیقه شخصیش روتواین مسیرمیفهمه.ممنونم ازتون?
ما انسان ها برای انجام کارهامون و رسیدن به اهدافمان مرتب در گیر تجربه های قبلی خودمون یا تجربه های دیگران در نحوه انجام کارها هستیم٫ ممکنه این تجرببات موفق یا نا موفق باشند٫ یعنی در گیر باورهای محدود کننده میشیم٫ اینکه از چه ابزارها و چه روش های عملی استفاده میکنندو ما هم همون کار رو انجام بدیم٫
در حالی که قوانین موفقیت متفاوت هستند٫ برای موفق شدن یک پکیج از قوانین احتیاج هستش که مرتبا استاد در آموزش ها در مورد اونها صحبت میکنند٫
به نظر من مهمترین این قوانین این هستش که در ابتدا بپذیرم که همه چیز به افکار و باورها من بستگی داره٫
هدف گذاری برای انجام تجارت رو مشخص کنم٫ مواظب ورودی های ذهنم باشم٫ و ورودی های مناسب رو به ذهنم بدم٫ روی داشتن باور احساس لیاقت ( رسیدن به موفقیت و داشتن ثروت) و باور فراوانی کار کنم٫ این مرحله باورسازی خیلی مهم هستش چون کارهای عملی که قرار برای تجارتمون انجام بدیم بعد از باورسازی درست به ما الهام میشه٫ و الهامات که در اثر باورسازی درست ایجاد میشه ما رو به سمت درست هدایت میکنه٫ حالا باید الهاماتی که به شرایط کنونی ما نزدیک هستندرو انجام بدیم٫در مسیر انجام کار خداوند به مسیرهایی درست هدایتمون میکنه٫ حالا این الهامات میتونه استفاده از هر ابزاری باشه٫ آنچه که مهم هستش در مسیر انجام کار تجسم سازی لحظه پایانی موفقیت و داشتن حس خوب در هر شرایطی رو نباید فراموش کنیم٫ با تجسم سازی میتونیم مرتب انرژی مثبت برای رسیدن به خواستون رو افزایش بدیم و حس و حالمون رو خوب نگه داریم٫ ایمان به اینکه وقتی نتیجه کار رو به دستان قدرتمند خداوند سپرده ام و خودش در مسیر هدایتم میکنه خیلی مهم هستش ٫ اگر هم در مراحل انجام کارهامون به مسئله ناخوشایند برخورد کردیم حتما تمرکز رو روی جنبه های مثبت زندگی بزاریم و همچنان با ایمان و شوق رسیدن به هدف، کارهامون رو انجام بریم ٫ و یادمون نره که مراحل موفقیت تجارت نیاز به تکامل داره٫ اجازه بدیم در مسیر تکامل صحیح رو طی کنیم تا نتیجه ها تثبیت بشه و به مرحله بعد کارمون بریم٫
چند روز پیش داشتم فکر میکردم چقدر راحت قوانین فیزیک و شیمی رو در زمان مدرسه پذیرفتیم و حالا که داریم قوانین اصلی کائنات رو یاد میگیریم ذهن با نجواها شیطانیش مداخله میکنه و درگیر نجواها ذهن میشیم٫ همین باورهایی که که گفتم برای تثبیت نیاز به تکامل دارند٫ باید با تکرار و تمرین و یافتن الگوهای مناسب این باورهای رو تثبیت کنیم٫
سپاسگزاری و اعتماد به نفس مانند دو پا برای گام برداشتن در تمام مراحل اموزش موفقیت میتواند عمل کند
من هر وقت کم میارم شروع میکنم به سپاسگزاری و سپاسگزاری و سپاسگزاری
انقدر این کار رو با گریه و عشق و ذوق و هیجان وشادی انجام میدم تا احساس شعف را در جایگاه اصلی که برایش در بدنم پیدا کردم را ایجاد کنم (ناحیه ی چاکرای خورشیدی وسط قفسه سینه )
بعد شروع میکنم به پردازش انچه که مورد نظرم هست اگر احساسم بهم ارامش و حال خوب و اطمینان خاطر بده متوجه میشم که انتخاب و مسیرم درسته و اگر شک و استرس ایجاد کنه متوجه میشم مسیر غلط و شیطانی چون
راه راست و درست رو از اینجا یاد گرفتم که الا بذکر الله تطمئن القلوب
بعد با باور اینکه فالله خیر وحافظا و هو الرحم الرحمین
و تقویت این باور جلو میرم
البته من دو تا ایه رو گوشواره هر دو گوشم کردم یکی همین این که گفتم و دیگر ی ایه ای که خداوند میفرماید اگر به من اعتماد کنید و توکل کنید من بر شما بس هستم
من با این دو گوشواره یا بهتر بگم با این دو بال مشغول اموزش پروازم هر چند که هنوز اغاز راهم ولی شواهد و اتفاقات بهم نشون میده که مسیرم درسته و با ارامش و حال خوب جلو میرم و منتظر مراحل تکاملی در براورده شدن خواسته های بزرگترم میمانم
البته من تمام درسها رو همانطور که تعهد داده بودیم وحی منزل تلقی میکردم
و ورودیهای ذهنم را بشدت کنترل میکنم و همان ابتدا تلویزیون را کلا دیلیت کردم و با برداشتن انتن دیگه تلویزیونی وجود نداشت که مهمانان بخواهند تماشا کنند چون بقیه ی اعضای خانواده سرشون توی گوشی و لبتابه شکر خدا
و نیز اموختم
شکر گزاری + حال خوب = اتفاقات عالی
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که این مسیر و این استاد و این حال خوب رو بعد از …. بهم هدیه کرد
و الان مشغول کارهایی هستم بدون تبلیغات و فقط از روی باور به اینکه دستم در جیب خداست و او مسئول رزق و روزی من است و من خلیفه الله هستم و باید با شأن و منزلت خلیفه الهی زندگی کنم
و میتوانم بگویم که با توجه به شرایطم همه از نحوه ی گزران زندگیم متحیرند
استاد عزیز و دوستان خوبم
نمیدونم تونستم حق شاگردی رو بجا بیارم با بیانم یا نه چون نمیخواستم بگم از کجا به کجا رسیدم
ولی میدونم استادم و مسیرم و باورهایم درست هستند.
با ارزوی خوشبختی و موفقیت وثروت وسعادت در دنیا و آخرت
استاد عزیز این سوال هم همیشه برای من بوده.من روانشناسی 3 رو هم کامل دیدم و یادداشت کردم،بحث الهامات و پیروی کردن با ایمان از اونهارو هم متوجه شدم.
اما این سوال همیشه برای من هست که تکلیف ابزارها چی میشه.مثلا خود شما تو یک فایل گفتید خواب دیدید که تو یکی از شهرها روی ملک سرمایه گذاری کنیدو…بعد هم که بررسی کردید دیدید که جمعیت اون شهر رو به افزایش هست و خلاصه اینکه شاخص های مطلوب سرمایه گذاریو داره و بعد اقدام کردید..
نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که ما باید همیشه رو باورها کار کنیم با فرکانس های جدیدمون وارد مدار خواسته ها بشیم،موانع یا ترمز های ذهنی رو برطرف کنیم و گوش به زنگ نشانه ها باشیم.حالا نشانه هایی که هوشیارانه میبینیم با ابزارهایی که داریم هم مطابقت بدیم و بعد اقدام قاطع با نگرش مثبت…
استفاده از ابزار به نظرم خیال مارو برای اقدام کردن راحت تر میکنه که این ناشی از ترس و از عدم ایمان خالصانه میاد یا حالا گرفتن تصمیم عقلایی..نمیدونم..
من کامنتای دوستان رو خوندم حقیقت قانع نشدم برام جا نیوفتاد.
مستقیم سوالتون رو پاسخ میدم که نوشته بودین :استفاده از ابزار به نظرم خیال مارو برای اقدام کردن راحت تر میکنه که این ناشی از ترس و از عدم ایمان خالصانه میاد یا حالا گرفتن تصمیم عقلانی٫٫نمیدونم٫٫؟ و مثال زدین که استاد چنین حرفی رو زدن :مثلا خود شما تو یک فایل گفتید خواب دیدید که تو یکی از شهرها روی ملک سرمایه گذاری کنیدو…بعد هم که بررسی کردید دیدید که جمعیت اون شهر رو به افزایش هست و خلاصه اینکه شاخص های مطلوب سرمایه گذاریو داره و بعد اقدام کردید٫٫
پاسخ :)
اصلا ما بخاطر چی از الهامات استفاده میکنیم؟بخاطر اینکه احساس میکنیم اونها و قدرت منطق نمیتونه باندازه کافی تصمیمات خوب برای ما بگیره٫
اغلب موارد الهام یه چیزی میگه و منطق و ابزار یه چیز دیگه٫خیلی وقتها هم هست که استاد هم همین تصمیمات رو با تکیه بر الهام گرفتن٫هرچند منطق اصلا تاییدش نمیکرده٫مثلا توی فرودگاه فریاد زدن میکاییل! و بچه شون که روی صندلی خواب بود بیدارشد !اصلا منطق تایید نمیکنه٫
حیووناشون رو رها کردن به حال خودشون ٫٫ فقط الهام شده بود که اینکارو بکنن ٫٫ خدا خودش مدیریتشون میکنه
وقتی شریک داشتن ٫٫ یه الهامی شده بود بهشون که در مورد کارشون یه تصمیم بگیرن٫٫ که خودشون گفتن ظاهرش اصلا موفقیت نبود ولی چون بهم الهام شده بود و من میبایست به ندای قلبم گوش میدادم انجام دادم٫
یا کلا رفتارشون همینو میگفته حتی از قبل تر ٫٫ که همکارانش میگفتن ٫٫ وای باز این خدای درون عباسمنش یه چیزی گفته ٫٫
استاد عمل میکرد بهشون٫
پس ذاتا الهام یه بینش فراتر از ابزار و دلایل منطقی هستش٫شاید هم اصلا منطبق با منطق نباشه ٫٫حتی وقتی با ابزار چک بکنی٫
ولی این اعتماد به قدرت الهامه رو باید تقویت کنی٫
هرچقدر بیشتر اینکارو بکنی ، بیشتر میتونی به اون الهاماتت اعتماد کنی٫و کمتر به ابزار یا منطق نیاز پیدا میکنی٫این میزان اعتماد دست تو هستش ٫٫ تو باید به خدا اعتماد کنی که قطعا کم کم بوجود میاد٫
یباره نمیتونی بزنی به سیم آخر بگی دیگه اعتماد کردم رفت ٫٫ باید با احساس خوب هم باشه٫باید این اعتماده نتیجه اش آرامش بیشتر باشه٫اگه بعدش آرامش نداری ٫٫ اعتماد کامله هنوز شکل نگرفته ٫٫ از چیزای کوچکتر شروع کن٫
قضیه ی منطق و الهام اینجوریه٫خود اون الهام رو با ابزار و منطق نمیتونی تایید بگیری ازش٫اصلا دوتا جهت متفاوته٫خب استاد خواب دیده بعد چک کرده دیده رو به رشده جمعیت٫٫اما اگه بنابه منطق باشه ، منطق میتونه بعدشم بگه که نه بابا مگه همه ی مناطق رو به رشد ، نهایتا منجر به سوددهی شدند یا رشده ادامه پیدا کرده ؟
پس نمیشه قاعدتا با منطق و ابزار تایید نهایی بگیری دنبالش هم نباید باشی٫اصلا الهام از یک بعد بالاتر وضوح رو ایجاد میکنه٫٫ بعدی که منطق توش راهی نداره٫شاید منطق نشونه هاش رو بفهمه ٫٫ اما همزمان هزارتا نشونه ی مختلف دیگه هم از نظر منطق همزمان اونجا هست٫٫پس فایده ای نداره که بخوای با ابزار تایید بگیری٫
حالا ابزار و منطق پس هیچ فایده ای ندارن؟ نه اصلا ٫اگه نباشن الهامات رو هوا میمونن٫
قضیه ی الهامات اینجوریه که تو خود اون الهام رو نمیتونی با ابزار و منطق تایید کنی٫اما نتیجه ی عمل به الهامات قبلیت رو میتونی با منطقت ارزیابی کنی٫بایدم اینکارو بکنی٫وگرنه نمیتونی الهامات بیشتری رو دریافت کنی ٫٫ خیلی ساده بگم٫باید بگی من اونجا و اونجا و ٫٫ به الهامی که بهم شده بود عمل کردم ٫٫ نتیجه این شد ٫٫ حالا میتونم به این الهام هم اعتماد بکنم٫وقتی اینکارو بکنی ٫٫ میتونی به الهامت اعتماد کنی ٫٫
ابزار و منطق و ایمان اینجوری هستن٫خارجیا میگن به این قضیه که ٫٫ فلانی ٫٫ تو تصمیماتت به غرایزت اعتماد کن ٫٫یا فلانی شم موفقیت رو داره و٫٫
ما خیلی واضحترش کردیم٫٫ میدونیم این نشانه ها الهامات هستند٫٫ چطور رشدشون بدیم ٫٫ منبعشون چی هستن و٫٫
ولی همه ی ویژگی الهامات اینه که اول تو باید اعتماد کنی بهش و بعد نتیجه ی منطقیش میاد و تو میتونی ارزیابیش کنی و تاییدش کنی٫الهام به اقدام از روی شجاعت نیاز داره ٫٫ تو قدم اول رو باید برداری و اعتماد کنی٫٫ بعد نتیجه حاصل میشه چون اون ایمان رو نشون دادی٫
وپایه ی اینکه تو بتونی اعتماد کنی به الهام رو هم هیچوقت بطور کامل خدا بهت نمیده٫باید پایه اش رو نتایج عالی که از اعتمادهای قبلی ات به الهامات داشتی بزاری٫
چیزی که من همیشه درک کردم این بوده ٫٫ که خدا به اندازه ی کافی خودشو به ما ثابت کرده٫٫ پس اگه میخوای حرکت کنی باید تو توی اون لحظه یومنون بالغیب باشی٫
همیشه درک کردم که خدا به اندازه ی برداشتن همون یک قدم بعدی ویا همین الهامی که به ما شده ٫٫ خودشو ثابت کرده به ما ٫٫ اگه چک کنیم متوجهش میشیم٫٫ اون لحظه ولی اصلا قانونش نیست که تورومطمعن کنه تا حرکت کنی٫٫ تو باید اعتماد کنی اگه میخوای رشد کنی ٫٫ اگرم نمیخوای ٫٫ هیچ مشکلی نداره ٫٫ سیستم براش فرقی نمیکنه٫بهرحال این قانونشه٫
مثل وحی به مادر موسی ٫٫ برای رهاکردن بچه اش به رود نیل٫اونکه هیچ منطقی یا ابزاری حتی اگرم میبود تاییدش نمیکرد٫٫ اما تنها راهی بود که موسی رو زنده میزاشت٫ولی نیازمند ایمان مادر موسی بود٫چون خدا هیچ توضیحی نداده بود که چی میشه بچه ات٫٫ میره و فرعون میگیره اونو و مهرش به دلشون یافته و خودشون بزرگش میکنن و از هیچکی هم شیر نمیخوره ٫٫ خودت نهایتا میری و بزرگش میکنی به عنوان دایه اش!
نه اصلا توضیح نمیده خدا ٫٫ نمیتونی هم تایید بگیری ٫٫ خدا میگه اگه همه چی رو بگم دیگه فانش از بین میره ٫٫ :D
ولی مطمعنا مادر موسی ردپای خدارو بارها دیده بوده تو زندگیش٫٫چقدر؟ دقیقا به اندازه ای که اگه بخواد بتونه این قدمه رو برداره٫ولی این قدمه تنها با اعتماد مادرموسی برداشته میشه ٫٫ و نتیجه هم بخاطر همون میزان ایمانیه که نشون داده٫
خدا نمیشینه نگاه کنه که به کی کمک کنه یا نه ٫٫ خود اون ایمانی که طرف نشون میده ، توی سیستمی که خدا اونو آفریده یه پاسخی رو پیدا میکنه حتی اگر زیر سنگ باشه ویا خلقش میکنه و میاره برای اون فرد٫سیستم به این ایمان و عمل از روی شجاعت پاسخ میده ٫٫ چون جنسش اطمینان به نیروییه که تو در درونت پیداش میکنی٫وقتی از هزاران دلیل منطقی چشم میبندی و مثل خدا توحیدی به قضیه نگاه میکنی ٫٫ و از کثرت منطق ها به وحدت ایمان میرسی ٫٫ “پاسخ”(نتیجه)، خودش رو از درون جهان برای تو شکوفا میکنه٫ دقیقا مثل غنچه ای که بسته مونده و در انتظار اطمینان تو هستش وقتی تو اعتماد میکنی و قدمت رو برمیداری ،در اون لحظه باز میشه ووقتی باز میشه تازه متوجه میشی چقدر شگفت انگیزه٫٫
خدا این سیستم رو به همین شکل آفریده٫پاسخ همیشه جلوی بشر هست اما نیاز داره به Act of courage ، نیاز داره به leap of faith
حالا How to Find the Courage to Take That Leap of Faith ؟
با منطق ٫٫ با تجربه های قبلیت ٫٫ منطقتو بزار روی الهامات قبلیت ٫٫ ببین چطور اعتماده نتیجش از هر نوع تصمیم منطقی دیگه ای جوابش قویتر بوده ٫٫ بعد نیرو بگیر تا به الهام جدیدت هم عمل کنی٫
واقعا و واقعا بی نظیر بود دنبال همین جواب بودم و پیداش کردم از خدا میخوام منو یاری کنه تو این مسیر و واقعا سپاس گزارم خدا جونم که با اینکه میترسم میرم درون ترسام و ایمان به دست میارم خدایا منو یاری کن .:-):-):-):-):-):-)
خیلی خیلی خوشحالم از این درک، من خیلی خیلی خوب درک میکنم که چه چیزی درک کردی و خودت اول پیاده کردی و الان داری مینویسی خدای من واقعا شگفت انگیز
این کامنت میتونه شما را خوشحال تر کنه ولی بیشترش من را
چرا که میخوام ازت تشکر کنم اینکه هستی و اومدی به دنیای قشنگمون و دنیامون را حسابی ثروتمندتر و زیباتر و قشنگ تر کردی آفرین آفرین آفرین
خیلی خیلی چشم و گوشم بیشتر شکر خدا باز شد الان و من میتونم بیشتر قدر و فرق الهاماتم را بدونم و اینکه چطور میتونم به خدای درونم بیشتر اعتماد کنم این خیلی خیلی بینظیر وارزشمنده
دست طلا ..
قطعا به هر چی دست بزنی هم که طلا میشه.
عاشقتم
الهی که همیشه شاد باشی و در حال خنده و وصلِ وصل و البته که! ردپای خدا همه جای زندگیت باشه )))
من خیلی شمارو نمیشناسم ولی با همین مقدار آشنایی متوجه شدم که ساده انجام دادن کارهاتون و اینکه پیچیدش نمیکنید هیچی رو باعث موفقیت شماست….مغز ما هم عاشق سادگی هست بطور ناخودآگاه…شما خوراک آسون با هضم راحت به مردم میدید…به همین سادگی :-)
با سلام همه ی دوستان عزیز سایت خوب جناب عباسمنش
بنظر بنده مهمترین عامل در پیشرفت یک کسب و کار خود فرد می باشد،یعنی اعتقاد و ایمان درونی خود انسان به رشد و موفقیت ناب آن و گسترش آن به کل مجموعه ی خود.
خود انسان از طریق افکار و دستور افکار به اعمال و از طریق کلیه ی جوارح که همگی به قلب انسان وابسته اند و با تمام وجود و قلبا وانرزیهای موجود درونی را به اعتقاد درونی بی کم و کاست به عمل تبدیل میکنه باعث موفقیت کسب کار است.
مجموعه-فرد-قلب-انرزی ،ز گوشیم ندارهzh
بنام فرمانروای کل کیهان
سلام خدمت استاد و گروه تحقیقاتی و بچه های سایت
خانم شایسته این کامنت کامل من هست میتونید اون دوتا کامنت قبلی که بنام مهدی جانجانی هست که هنوزم منتشر نشدن حذف کنید یه موضوع الان یادم افتاد که به این کامنت اضافه کردم سپاسگذارم
_ باور و اعتماد به خداوند : استفاده از نیرو و قدرتی برای انجام کارها که نامحدود و خستگی ناپذیر است تمامی پاسخ ها را میداند جدیدترین و بهترین متد های بازاریابی و شیوه های فروش را میداند کار تبلیغات رو برات انجام میده مشتری های زیادی میفرسته سمتت، برند تو بین مردم جا میندازه ، فقط کافیه مثل ابراهیم و مادر موسی بهش اعتماد کنی و بهش باور و ایمان داشته باشی تا همه چیو بهت الهام کنه به میزانی که به این نیرو اعتماد و ایمان داری بهت کمک و الهام میکنه
‘و بقدر ایمان تو کارگشا می شود’
استفاده کردن از این نیرو و قدرت نامحدود به نفع خود واسه داشتن کسب و کاری موفق و استفاده از الهاماتش برای پر رونق کردن کسب و کار و باور داشتن به وهابیت و رزاقیت خداوند.
(وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ : ﻭ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪگان ﺍﺳﺖ)
یاد قسمتی از مصاحبه ایی افتادم که یکی از بچه های سایت با حاج جلیل تواضع(صاحب خشکبار تواضع ) انجام داده بود و ایشون در قسمتی از مصاحبه شون اینطور گفته بودن :
(خداوند به انسان الهام می کند. این وظیفه انسان است که اونها رو پیگیری کند. با خدا صحبت کند. من هر روز صبح که بلند می شم، شروع می کنم به صحبت کردن با خدا. خدا کار نداره کی نماز می خونه، کی نمیخونه، به همه الهام می کنه. منظور من این نیست که از فردا نماز نخون. منظور اینه که خدا بسیار مهربان است )
افراد زیادی هستن که از الهامات این نیرو استفاد میکنن مثل استاد عباس منش،جلیل تواضع ،دونالد ترامپ و …..
ترامپ در کتاب چگونه مانند بیلیونر ها فکر کنیم خودش میگه که من خدای خودمو باور دارم
و هر کاری که انجام دادم و اون ملک هایی که خریدم با اون حسی بوده که خدا منو هدایت کرده و من از حس م از غریضه م تبعیت میکنم و یه زمانی میخواستم یه ملک تو نیویورک بخرم که پدرم که من کار املاک از اون یاد گرفته بودم به من گفت این ملک نخر بدبخت میشی ولی من حس م بهم میگفت که باید اینجا ملک بخری و من اون ملک خریدم و رشد اقتصادی من از همون جا شروع شد
صاحب کسب و کار های موفق خیلیاشون نماز نمیخونن،روزه نمیگیرن و اصلا مسلمون نیستن و اون نشونه های ظاهری ایمان ندارن ولی خدارو در درون خودشون قبول دارن و باهاش راحتن
” پس مهمترین عاملی که نتایج استاد و یک کسب کار رو متفاوت میکنه کمک گرفتن از این نیرو و الهاماتش هست ”
_ باور فراوانی :فقط وقتی باور به فروانی در جهان داری میتونی توی فایل معرفی دوره ت بگی اگر که بهت الهام شد یا نشونه ایی دیدی این دوره رو تهیه کن در غیر اینصورت تهیه اش نکن ولی اگه باور کمبود داشته باشی هرگز این حرف نمیزنی و میگی حتما هر جور شده این دوره رو تهیه کنید حتی اگه قرض کردید یا وام گرفتید به هر قیمتی شده این دوره رو تهیه کنید چون ذهنی که باور کمبود داره میگه حتما باید افراد متقاعد کنم که این دوره رو بخرن اگه بگم بهت الهام شد یا نشونه دیدی اونوقت بخر خُب دارم مشتری های خودمو کم میکنم و دارم نصفشون میکنم!
وقتی فراوانی در جهان و بیشمار بودن نعمت های خداوند باور داری در بیزینست نتایج متفاوتی نسبت به بقیه میگیری یکی دیگه از مهمترین عواملی که تفاوت عظیمی در نتایج کسب و کار استاد ایجاد میکنه باور به فراوانی در جهان است اینکه موقعیت ها و فرصت ها بینهایت هستن و هر روز در حال افزایش هستن بینهایت مشتری هست بینهایت ثروت و نعمت در جهان موجود میباشد منابع بی پایان هستن بینهایت ایده وجود داره وقتی صاحب یه کسب و کار این باور داشته باشه نگران نیست و وقتی نگران نیست طبق قانون این نعمت ها و فرصت ها و ایده هارو میبینه و ثروت به سراغش میاد چون جهان ما رو در مداری قرار میده که باورهای مارو ثابت میکنه
وقتی باور داشته باشی بیش از نیاز تمام مردم جهان ثروت و نعمت وجود داره اونو تجربه میکنی وقتی باور به فراوانی داشته باشی احساست خوب هست و احساس خوب طبق قانون مساویست با اتفاقات خوب.
شرکت های موفق شرکت هایی نیستن که اگه یه رقیب اومد تو بازار فوری نگران بشن، که وای! یه رقیب اومد حالا مشتریای مارو بُر میزنه میبره چون صاحبان اون شرکت ها باور بی بینهایت بودن دارن و اونو تو زندگیشون میبینن
_ عشق و علاقه : بیزینسیُ انتخاب کن که عاشقشی
باید عاشق کسب و کارمان باشیم تا پیشرفت کنه میزان عشق و علاقه صاحب یک بیزینس باعث ایجاد تفاوت در اون بیزینس میشه کسب و کارهایی بودن که بعداز مرگ صاحبشون ذره ذره آب شدن یا کلاً از بین رفتن یا دیگه مثل سابق نبودن
” پس یکی دیگه از عواملی که نتایج یک کسب و کار متفاوت میکنه اینه که صاحب اون کسب و کار عاشق اون کاری که داره انجامش میده ” و چون عاشقشه نه خستگی رو احساس میکنه نه گذر زمان. عشق باعث میشه فرد در سن ۸۰ سالگی هنوز هر روز صبح پاشه بره سر بیزینسش.
_ تمرکز : وقتی که قدرت های انسان روی یک حوزه متمرکز هستن چه اتفاقات عظیمی بوجود میاد چیزی که تفاوت ایجاد میکنه در نتایج کسب و کار ها ، میزان تمرکز هست.
صاحبان کسب و کار های موفق تمرکزشون روی بیزینسشون هست و بیزینس شون رشد و پیشرفت میکنه باید انتخاب کنی که میخوای تمرکزتو تو چه حوزه ایی بذاری
اگر ۱۰۰٪ تمرکزت روی یک حوزه باشه ۱۰۰٪ پیشرفت میکنی ولی اگر تمرکزت روی ۲ حوزه باشه ۵۰٪ توی این و ۵۰٪ توی اون پیشرفت نمیکنی بلکه ۱۰٪ توی هرکدوم پیشرفت میکنی یا اگه تمرکزت روی ۳ حوزه باشه ۳۳٪ توی هر کدوم پیشرفت نمیکنی بلکه ۵٪ توی هرکدوم پیشرفت میکنی
تمرکز کردن روی یک موضوع یعنی غرق شدن در اون موضوع، ما هر چقدر که بیشتر در موضوعی غرق شویم در اون موضوع بیشتر پیشرفت میکنیم
صاحبان بیزینس های موفق اگر ناخواسته ایی براشون پیش میاد میتونن تمرکزشونو از روی اون ناخواسته بردارن و بذارن روی خواسته شون ،اونا به ناخواسته ها توجه نمیکنن
اونا به رکود،تورم به اخبار و به افرادی که دم از ناخواسته ها میزنن توجه نمیکنن به همین دلیلِ که شرایطی که از دید بقیه رکود و تورم و وضع نامناسب بازار هست واسه اونا ثروت و مشتری و فروش بیشتر هست چون هر کسی شرایط مشابه با باورهاشو تجربه میکنه
_ کیفیت و فروش : استاد میگن که تبلیغات واسه فروش محصولاتشون انجام نمیدن ، ولی من میخوام بگم ایشون در هر لحضه در سرتاسر جهان در حال تبلیغ هستن تبلیغات اونم بدون یک ریال هزینه! خُب حتما میگید چطوری میشه تبلیغات جهانی انجام داد بدون صرف یک ریال؟ ولی من میگم میشه ،
چطوری!
وقتی که محصول،کالا یا خدمات شما کیفیت کافی رو داشته باشه و مشتری از اون رضایت داشته باشه خودِ اون مشتریا واست تبلیغ میکنن بدون یک ریال هزینه، در واقع خودِ اون کیفیت تبلیغ کارت هست فقط وقتی میتونی اون محصول یا خدماتتُ خوب بفروشی که ارزشمند باشه وقتی که محصول یا خدماتت ارزشمند باشه خودت بهش باور و اعتقاد داری و قبولش داری و مشتری هم فرکانس تو رو دریافت میکنه .
بدترین کار اینه که بخوای محصول یا خدماتیُ بفروشی یا ارائه بدی که خودت میدونی کیفیت لازمُ نداره و چرت و پرته، و از اونجایی که مشتری فرکانس تو دریافت میکنه اون کالا یا خدمات نمی پذیره.
مثلا بعضی وقتا ادم رستوران هایی رو میبینه که محیط شون و حتی میز و صندلی هاشون شیک نیس، ولی انقد مشتری دارن که جا نیس ادم بشینه تبلیغاتی هم ندارن ولی از اونجایی که غذاشون خیلی خوشمزه س و صاحب اونجا به شدت به غذا و خدمات خودش اعتقاد داره و قبولش داره، همون کیفیت و خوشمزگی غذا میشه تبلیغ اونجا و مشتری هم فرکانس صاحب اونجا رو میگیره
دیگه خودتون دیدین وقتی استاد یه فایل معرفی واسه یه دوره میذاره چقدر عاشقانه در مورد اون دوره صحبت میکنه چون خودش قبولش داره و بهش باور داره و اونقدر خوب با تبلیغ کردن محصولش کار فروشُ به خوبی انجام میده و فروش بالایی هم داره.
کِی ادم میتونه خودش عاشقانه تبلیغ محصولشو به خوبی انجام بده ؟ زمانی که خودش به اون محصول و خدمات اعتقاد داره
اگر که میخوای تبلیغات گسترده ولی بدون هزینه و زحمت انجام بدی اینجوری عمل کن.
“پس یکی از عواملی که نتایج استاد و یک کسب کار رو متفاوت میکنه کیفیت و ارزشمندی اون محصول یا خدمات هست”
_ عزت نفس لازمه ی موفقیت : اگر تمام عوامل موفقیت رو یک طرف ترازو و عزت نفس رو طرف دیگه ی ترازو بذاریم این عامل بارها و بارها از تمام عوامل موفقیت سنگین تره.
میخوام بگم که اگر استاد فک میکردن نمیتونن به موفقیت های جهانی برسن و به افرادی مثل انتونی رابینزها،برایان تریسی ها و….. که دنیا میشناسشون و کتاب هاشون در کل دنیا ترجمه شده برسن و حتی از اون ها هم بالاتر باشن و نفر اول در این زمینه باشن آیا میتونستن این جایی باشن که الان هستن!
استاد باور کرده بودن که میشه به این حد از موفقیت رسید و به جای اینکه از اون افراد بت و غول بسازن این باور جایگزین کردن که هرکس در هر کجای جهان به هر موفقیت رسیده من هم میتونم برسم چون تمام انسان ها از سیستم عصبی یکسان برخوردار هستن فقط کافیه مثل اون فک کنم و مثل اون عمل کنم و هر موفقیت دست یافتنی هست و هر فرد موفقی قابل الگو برداری
یعنی میخوام بگم بیزینس هایی که به موفقیت های خیلی بزرگ رسیدن، صاحبان اونها باور داشتن که میتونن به اون حد از موفقیت برسن توانایی های خودشونو باور داشتن خودشونو لایق رسیدن به اون موفقیت دیدن، خودشونو کوچیک ندیدن و دیگران بزرگ،باور داشتن که هر کاریو میتونن بهتر از هرکسی انجام بدن، به توانایی های خودشون شک نداشتن و ترس از شکست نداشتن چون شکست رو تجربه هایی برای موفقیت میدیدن و از موفق شدن هم نمیترسیدن چون بعضی ها حتی از موفقیت هم میترسن میترسن موفق بشن و سلامتی شونو ،همسرشون،فرزندشونو از دست بدن یا موفق بشن و دوستان دروغین زیادی و دشمنان راستین زیادی پیدا کنن و وقتشون هم پر بشه و نتونن با خانواده شون باشن
فقط یک فرد با عزت نفس بالا میتونه به موفقیت برسه
بالاترین حد از عزت نفس اینه که باور داشته باشی خداوند کمکت میکنه تو نزد خدا محبوبی ، خداوند بهت کمک میکنه به موفقیت و ثروت برسی چون راه گسترش جهان هست و تو لایق هم صحبتی با خداوند و دریافت الهامات هستی
_ سخن پایانی : تبلیغات ، شیک بودن شرکت، سئو ، علم سرمایه گذاری ، علم بازاریابی و ….
اینا نمیشه گفت ۱۰۰٪ بی تاثیر و نتیجه هستن تاثیر دارن ولی اصل نیستن اصل باورهای مناسب،عشق و علاقه و تمرکز هست که نتایج یک کسب و کارُ متفاوت میکنن و اینکه همیشه باید روی خدا حساب کنی هر کار عملی که نیاز باشه در خصوص بیزینست انجام بدی بهت الهام میکنه و خودش هدایتت میکنه و بهتره اجازه بدیم به اینکه هدایتمون کنه
با خدا باشُ پادشاهی کن/ بی خدا باشُ هر چه خواهی کن
و به قول قرآن که خداوند میفرماید:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
﴿البقره: ٣٨﴾
فرمودیم: «جملگى از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتى رسد، آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد
باسلام خدمت تمام عزیزان
سوال:کجا از ابزار برای موفقیت استفاده کنیم و کجا روی خدا حساب باز کنیم؟؟؟؟
پاسخ:
اول از همه معنی اینکه ما میگیم روی خدا حساب باز کنیم به نظر من یعنی با ایمان به قوانین خدا عمل کردنه یا بقول استاد چون خدا سیستمی رفتار میکنه شما قدم های خودتون رو با ایمان به الهامات بردارید خداوند طبق قانون سیستم با شما به عدالت برخورد میکنه یعنی هرچه از پیش میفرستید از سیستم پاسخ متناسب با فرکانس های ارسالی دریافت میکنید
پس روی خدا حساب باز کردن یعنی ایمان به سیستم و قوانین خداوند.
نحوه عملکرد سیستم قوانین خداوند چیه!؟ سیستم قوانین خداوند برپایه مدار و فرکانس کار میکنه.ما با تفکر و تجسم و توجه و تمرکز فرکانس میفرستیم و تکرار این اعمال باعت نهادینه شدن باور ها در خودآگاه و ناخودآگاه ما میشه که در صورت نهادینه شدن باور در وجود ما (خودآگاه وناخودآگاه ما) حتی در زمانهای که حواسمان به قوانین نباشه ذهن ما به صورت اتوماتیک طبق فرمانِ باورهایمان رفتار میکند….
یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هم روی خدا حساب باز میکنیم!!یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هم قدرت رو فقط به خدا میدیم!!یعنی به صورت آگاه و ناخودآگاه هرچه خوبی به ما میرسه رو از آن خدا میدونیم.به عبارت دیگه به منبع ثروت و فراونی و خوبی وصل میشیم و به این دلیل که استاد همیشه میگه باور همه چیزه…
باورهای ما جهانبینی مارو شکل میدن یعنی اگه جهان هستی رو سرشار از فراوانی نعمت و ثروت ببینی پس در شرایط و موقعیت های ثروت آفرین قرار میگیری و اطراف تو رو ثروت و نعمت احاطه میکنه…
اگه خودت رو لایق نعمت و ثروت جهان ببینی پس ثروت و نعمت به تو ارزانی میشه….
و برعکس اگه جهان رو درحال نابودی و فقر ببینی هر روز در موقعیت و شرایط فقر بیشتر قرار میگیری
اگه خودت رو لایق ثروت و نعمت جهان نبینی کم کم ثروت ها و نعمت ها از تو فاصله میگیرند…
باورها جنس ایمان مارو تشکیل میدن یعنی اگه ما با تمام وجود باور داشته باشیم خداوند تنها رزاق و مالک تمام ثروت های جهان هست پس ایمان پیدا میکنیم که خداوند فقط میتونه به ما ثروت برسونه و این ایمان اگه تکامل اش رو طی کرده باشه صد درصد باید به عمل بیانجامد که عمل به این ایمان حاصلی جز فراوانی ثروت و نعمت ندارد. به عبارت دیگه نشانه شکل گرفتن ایمان برداشتن قدم اوله….
اما اگه ما باور کنیم تبلیغات و بازاریابی و….. از عوامل اصلی رسیدن به ثروت و استقلال مالی هست و به این موضوع ایمان پیدا کنیم پس موفقیت ما مستلزم اجرای دقیق و همه جانبه این اصول و طی کردن مسیر بسیار سخت و طاقت فرسا برای رسیدن به اندک ثروت ناپایدار در این مسیر است
اما ایمان و باور بخداوند همراه با الهاماتی است که راه را برای ما هموار تر میکند در این راه علاوه بر لذت بردن از مسیر ، وعده ثروت و فراونی داده شده که انتهایی ندارد و به قول استاد شما فقط قدم های اول رو بر میدارید باقی قدم هارو خداوند برای موفقیت و ثروت شما برمیداره چون قدرت رو دادین دست خدا….
در مسیر ایمان به قوانین خداوند و عمل به آنها هیچ چیز پایانی ندارد بلکه شما با تفکر و تمرکز و تجسم و توجه به خواسته هایتان هر دفعه به مدار بالاتری میروید و در مدار بالاتر خواسته های جدید تری شکل میگیرند که بازهم با انجام قوانین به مدار بالاتری میروید و این روند تا زمانی که به قوانین عمل کنید تکرار میشود و برای این مسیر انتهایی وجود ندارد…
اینکه پرسیده شده کجا از ابزار موفقیت استفاده کنیم دقیقا همان مسیری باید از ابزار موفقیت استفاده کنیم که در اون مسیر فقط روی خداوند حساب کردیم!!!
ابزارهای نوینی مثل شبکه های اجتماعی و اینترنت و سایت و بازاریابی و…… عامل اصلی رسیدن ما به ثروت و نعمت نیست بلکه نعمت هایی هستند که مارو در راه رسیدن به ثروت و اهداف یاری میکنند. همین سایت گروه عباسمنش عامل رسیدن به ثروت نبوده بلکه نعمتی بوده برای رسیدن هرچه آسان تر استاد به خواسته هایشان….
عامل اصلی ، عمل به قوانین جهان هستی است.
هروقت قدرت دست خدا باشه و فقط روی خدا حساب باز کرده باشیم در این مسیر به ما الهام میشه چه موقع چه کاری رو انجام بدیم و بهترین نوع مدیریتِ بهره مندی از ابزار موجود رو خداوند در این مسیر برای ما رقم میزنه.اگه مدیریت دست خدا باشه….
استاد هم همیشه گفتن که این ابزار رو نفی نمیکنند ولی جزو عوامل اصلی رسیدن به ثروت و نعمت نمیدانند بلکه ابزاری جهت راحتی ما در طی کردن مسیر ثروت هستند
و اما هدف ما از عمل به تکنیک های بازاریابی و مارکتینگ و اصول سرمایه داری ارزش بخشیدن به کالا و خدمات مان است و به ظاهر هرچه هوشمندانه تر از این اصول تبعیت کنیم کالا و خدمات ما با ارزش تر جلوه میدهند پس باید خریداران و مشتریان بیشتری را جذب کنند!!!!!
و این علوم تقریبا در تمام شرابط باید نتیجه یکسانی بدهند!!!!!!
اما سوال اصلی : چه چیزی یا چه کسی تعیین میکند یک کالا یا خدمات چه ارزشی دارد!؟؟؟
همانطور که گفتیم در بازاریابی و مارکتینگ اصول بازاریابی تعیین میکند یک کالا چه ارزشی دارد اما در قوانین جهان هستی باورها تعیین میکنند یک کالا چه ارزشی دارد….
شما ارزشی را که در ذهن خود توسط باورها و ایمانتان خلق و به صورت فرکانسی به کالا و خدمات خود اضافه میکنید و در مرحله بعد این ارزش افزوده (باورها و ایمانتان به ارزشمندی خدمت و کالایتان ) را به خریدار منتقل کنید موفق به خلق ارزش شده اید. این روش خلق ارزش افزوده در سیستم قوانین جهان هستی طبق باورها است…..
برای مثال سایت عباسمنش و محصولات تولید شده : خیلی از ما از این سایت خرید میکنیم و بدون لمس اولیه نتیجه کاملا از خرید خو راضییم و مطمئنیم چیز با ارزشی را بدست آوردیم و حتما برای ما ارزش و ثروت می آفریند….
اینها باورهای استاد عباسمنش هستند که از طریق ارزش افزوده به محصولاتشان به ذهن ما منتقل میشوند و باعث نتیجه میگردند….
مثال دیگر محصولات تولیدی شرکت تسلا…
باورها و ایمان کار اصلی رو انجام میدهد نه کار فیزیکی…
حالا دیگه انتخاب با ما است که کدوم مسیرو برای خلق ارزش انتخاب کنیم….
سلام خدمت دوست با ایمان من,واقعا خسته نباشید,واقعا واقعا باید بگم دست مریزاد واحسنت برشما که اینقدر قوانین رو خوب باور کردین ووواینقدر محکم وبا اطمینان از ایمان واقعی حرف میزنین واینقدر خوب اصل موضوع رو باور وایمان میدونین وخداگونه عمل میکنین ومارو به سوی پیشرفت هدایت میکنین تا با انرژی در حال حرکت این جهان مقدس هماهنگ بشیم,وبا ایمان کامل وقلبی سرشار از آرامش گام برداریم وحرکت کنیم وبتوانیم به دیگر بندگان خداوند کمک کنیم تا آنها هم حرکت کنند وایمانی شکست ناپذیر داشته باشند.از شما واز خدای درونتون سپاس گزارم بزرگوار.موفق وموید باشید
سلام به خانواده صمیمی عباس منش وهمچنین استاد گرامی سید حسین.
دوستان خیلی مطالب فوق العاده ای نوشتن به جرات میتونم بگم که هر کس این کامنت هارو بخونه و درک کنه و عمل کند انگار کل دوره های استادو تهیه کرده و تمریناتشو انجام داده.
مطلبی که میخوام به عنوان درک خودم از قوانین هستی به مطالب دوستان اضافه کنم اینه که هر چه قدر ما جهان هستی و خداوند را به صورت یک سیستم و الگوریتم درک کنیم خیلی بهتر نتیجه میگیریم.یعنی اینکه ما این همه بر روی باور سازی تاکید میکنیم و اصل و اساس هم همینه به این دلیله که جهان به گونه ای طراحی شده که به باور های ما پاسخ میدهد یعنی اگر طرز کار جهان را یک الگوریتیم در نظر بگیریم کافیست بجای مجهول های الگوریتیم باور های مان را جایگزین کنیم و خواهیم دید که جوابی غیر ازاثبات باور های خودمان نیست.بنابراین اگر ما باور داشته باشیم که با تبلیغات نتیجه میگیرم خب بنظر من صد در صد نتیجه خواهیم گرفت و نقطه مقابل هم همین طور .ولی اگه دقت کنیم استاد به ساختن باور های قدرتمند کننده خیلی اشاره میکند به این دلیل که بجای اینکه ما بیاییم کلی وقت و انرژی و پول صرف تبلیغات کنیم بیاییم با با دنبال کردن افرادی که باور های خوبی در این ضمینه داشتن و نتیجه عالی کسب کردند مثل استاد وسایر عزیزانی که از تجربیات بینظیر خود نوشتندالگو برداری کنیم و اجرا کنیم خیلی بهتر و سریعتر نتیجه خواهیم گرفت.
موفق و پیروز باشید.
باسلام به همه دوستان واستادنازنینم وممنونم ازطرح این سوال فوق العاده.و یه تشکرازخودم میکنم که به یه نتیجه جدیدرسیدم وتازه فهمیدم خانم شایسته که استاد اسمشونومیارن کیه? چون خانم فرهادی روکه میشناختم ولی برام سوال شده بوداین خانم شایسته کجاست،وبخاطراین کشف جدیدم قراره خودم روبه یه رستوران دعوت کنم?
وقتی این سوال رودیدم ناخوداگاه یادیه جمله ای افتادم که من یه زمانی درکش نمیکردم ولی هرچی گذشت بیشترفهمیدمش.((زندگی قانون لیاقتهاوباورهاست))اینوهمه شنیدیم یامیدونیم که موفقیت ذهنیه ولی برای درکش بایدببینیم تاچه حدبااین طرزفکربه نتیجه رسیدیم پس بهتره بریم سراغ نتایج ومثالهای شخصی.فکرمیکنم ازنیمه دوم سال٩٧بودکه تصمیم گرفتم خیلی بهترروی قوانین کارکنم چون نتایجی دیدم که فهمیدم قانون درسته ولی نتیجه هام به اندازه ای بود که روی ذهنم کارکرده بودم وبعدتصمیم گرفتم بیشترروی خودم کارکنم،تصمیم گرفتم روی عزت نفس وموفقیت مالی کارکنم وتقریبابیشتراوقات صبح هامغازه بودم و
عصرهامغازه رومیسپردم دست کارمندام.تواین چندماه بااینکه کمترمغازه بودم میانگین درامدم درنیمه دوم سال بیش ازدوبرابرشد،انگیزه هابیشترشدوتوشروع سال جدیدبه شدت روی قانون کارکردم وتاهمین امروزخیلی روزها۶ساعت یابیشترروی باورهای خودم کارکردم ونتایجش روهم توکامنتهای قبلی مفصل راجع بهش گفتم درحالی که اونقدرزیادبودکه همونجاهم گفتم بازموارددیگه ای بودکه بهشون اشاره نکردم.ومن یه هدف بزرگ امسال داشتم که مطمئنم حداقل تومسائل مالی بزرگترین هدف امسالم بودواونم خریدیه خونه توبهترین نقطه شهرم بودکه قراربوداخرسال تیک بخوره ولی بزرگترین هدف مالی امسالم توهمون روزای اول سال یعنی اواخرفروردین تیک خوردوانقدر راحت تیک خوردکه انگارخداگفته بودمهم نیست چقدرپول داری این هدف بایدتیک بخوره اینوازاین جهت میگم که من کارخاصی نکردم واصلاتوواقعیت نبایدبه این زودی انجام میشدولی انقدرذهنمو خوب پرورش دادم که به اصرارمادرم کلا۴روز عصرها میرفتم بنگاههاویه روزدیدم یکی ازمهندسین که کنف سقفهای این آپارتمان روکارکرده بود میخوادواحدی که بدلیل حق الزحمش بهش داده بودن روبفروشه وخیلی هم درقیدوبندمعامله نبودوخیلی راحت اومدپای معامله واینوبگم من هم خیلی برام مهم نبودکه حتمااین واحدروبایدبگیرم وخیلی راحت باقیمت خیلی خوب معامله شد واین باعث شدتوهمین ابتدای سال مهمترین هدف مالی من عوض بشه،وهمینطورماشینی چندماه پیش ثبت نام کردم که هنوزندادنش وتاالان٣برابرقیمتی که ثبت نام کردم میخرنش.کلاسال عجیبی رومیگذرونم وحتی من ازنتایج ذهنیم بیشترازنتایج مالیم خوشحالم منظورم تغییراتیه که تووجودم داشتم ویه حسی همش بهم میگه به زودی خبرهای خوبی توراهه.این مثالهاروزدم چون خودم هم روزای اولی که باسایت آشناشدم بیشتردنبال نتایج مالی بچه هابودم چون ملموس تره،به قول استادکه میگه من تابه نتایج مالی نرسیدم حرفمو خوب درک نمیکردن ومنم بااینکه سختم بودازنتایجم بگم ولی چون خیلی دوست دارم بتونم یه شوقی هرچندکوچک تودل بچه هاایجادبشه وامیدوارتربه مسیرشون ادامه بدن راجع به مسائل مالی گفتم.
یه کم هم میخوام سلیقه ای تر بگم وازعواملی که به شخصه خیلی کمکم کرده بگم…١-تمرکزروی کارم.٢-خودم روبانشاط وباانرژی نگه دارم.٣-عزت نفسم روبالاببرم ونیتم روتوهرزمینه ای پاک کنم.۴-حصودنبودن وخیرخواهی برای همه.۵-احترام کامل به همه.۶-ایمان به خداوگوش دادن به ندای درون که توروازترسهاواسترسهاودوگانگیهادورمیکنه که به شخصه نظرم اینه این فقط مخصوص افرادیه که توی فرکانس خوبی باشن یعنی بایدابتداروی خودشون کارکنن چون ممکنه ندای درون شمابیشترشیطانی باشه اینوبخاطراین میگم چون هرچی میگذره این ندای درون برای من نتایج بهتری داره قبلنانمیتونستم به این ندای درون اعتمادکنم.٧-داشتن برنامه ای که یکم فضاتو تفریحی کنه مثل ورزشی خاص رودنبال کردن،موسیقی یاسازخاصی رودنبال کردن،یادگیری زبانی خاص یاهرچیزی که باعث میشه اجازه بدی خیلی وابسطه به اهدافت نشی وریلکسترباشی وبه کائنات اجازه بدی اهدافت روتیک بزنن.٨-خودت روبه چالشهای جدیدکشیدن مخصوصا چیزهایی که ازشون ترس داری که عجیب انرژیهاونتایج مثبتی رو بهمراه داره.٩-فایلهای استادیاصدای خودت همراه بایه آهنگی که دوسش داری روضبط کنی که بسیارزیادکمک میکنه نجواهای ذهنت که واسه من همشون تضعیف کننده بودازبین بره بخدامن اگه میتونستم حتی توحموم هم ایناروتوگوشم میذاشتم مخصوصاچون آب این انرژی مثبت یامنفی روچندبرابرمیکنه.وخیلی چیزهای دیگه که فکرمیکنم سلیقه ایه وهرکی اگه روخودش تمرکزبذاره هم ترمزهاشوبهترمیشناسه هم سلیقه شخصیش روتواین مسیرمیفهمه.ممنونم ازتون?
سلام آقای شریعت
بهتون تبریک میگم برای موفقیت هایی که کسب کردین ، موفقیت های مالیتون بهم انگیزه داد برای ادامه دادن و خوشحالم که موفقیت های بیشتری در راه دارین .
در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
ما انسان ها برای انجام کارهامون و رسیدن به اهدافمان مرتب در گیر تجربه های قبلی خودمون یا تجربه های دیگران در نحوه انجام کارها هستیم٫ ممکنه این تجرببات موفق یا نا موفق باشند٫ یعنی در گیر باورهای محدود کننده میشیم٫ اینکه از چه ابزارها و چه روش های عملی استفاده میکنندو ما هم همون کار رو انجام بدیم٫
در حالی که قوانین موفقیت متفاوت هستند٫ برای موفق شدن یک پکیج از قوانین احتیاج هستش که مرتبا استاد در آموزش ها در مورد اونها صحبت میکنند٫
به نظر من مهمترین این قوانین این هستش که در ابتدا بپذیرم که همه چیز به افکار و باورها من بستگی داره٫
هدف گذاری برای انجام تجارت رو مشخص کنم٫ مواظب ورودی های ذهنم باشم٫ و ورودی های مناسب رو به ذهنم بدم٫ روی داشتن باور احساس لیاقت ( رسیدن به موفقیت و داشتن ثروت) و باور فراوانی کار کنم٫ این مرحله باورسازی خیلی مهم هستش چون کارهای عملی که قرار برای تجارتمون انجام بدیم بعد از باورسازی درست به ما الهام میشه٫ و الهامات که در اثر باورسازی درست ایجاد میشه ما رو به سمت درست هدایت میکنه٫ حالا باید الهاماتی که به شرایط کنونی ما نزدیک هستندرو انجام بدیم٫در مسیر انجام کار خداوند به مسیرهایی درست هدایتمون میکنه٫ حالا این الهامات میتونه استفاده از هر ابزاری باشه٫ آنچه که مهم هستش در مسیر انجام کار تجسم سازی لحظه پایانی موفقیت و داشتن حس خوب در هر شرایطی رو نباید فراموش کنیم٫ با تجسم سازی میتونیم مرتب انرژی مثبت برای رسیدن به خواستون رو افزایش بدیم و حس و حالمون رو خوب نگه داریم٫ ایمان به اینکه وقتی نتیجه کار رو به دستان قدرتمند خداوند سپرده ام و خودش در مسیر هدایتم میکنه خیلی مهم هستش ٫ اگر هم در مراحل انجام کارهامون به مسئله ناخوشایند برخورد کردیم حتما تمرکز رو روی جنبه های مثبت زندگی بزاریم و همچنان با ایمان و شوق رسیدن به هدف، کارهامون رو انجام بریم ٫ و یادمون نره که مراحل موفقیت تجارت نیاز به تکامل داره٫ اجازه بدیم در مسیر تکامل صحیح رو طی کنیم تا نتیجه ها تثبیت بشه و به مرحله بعد کارمون بریم٫
چند روز پیش داشتم فکر میکردم چقدر راحت قوانین فیزیک و شیمی رو در زمان مدرسه پذیرفتیم و حالا که داریم قوانین اصلی کائنات رو یاد میگیریم ذهن با نجواها شیطانیش مداخله میکنه و درگیر نجواها ذهن میشیم٫ همین باورهایی که که گفتم برای تثبیت نیاز به تکامل دارند٫ باید با تکرار و تمرین و یافتن الگوهای مناسب این باورهای رو تثبیت کنیم٫
با سلام به همگی خوبان در راه تلاش برای تکامل
بنظرم و تجربه ی این مدت آموزشم
سپاسگزاری و اعتماد به نفس مانند دو پا برای گام برداشتن در تمام مراحل اموزش موفقیت میتواند عمل کند
من هر وقت کم میارم شروع میکنم به سپاسگزاری و سپاسگزاری و سپاسگزاری
انقدر این کار رو با گریه و عشق و ذوق و هیجان وشادی انجام میدم تا احساس شعف را در جایگاه اصلی که برایش در بدنم پیدا کردم را ایجاد کنم (ناحیه ی چاکرای خورشیدی وسط قفسه سینه )
بعد شروع میکنم به پردازش انچه که مورد نظرم هست اگر احساسم بهم ارامش و حال خوب و اطمینان خاطر بده متوجه میشم که انتخاب و مسیرم درسته و اگر شک و استرس ایجاد کنه متوجه میشم مسیر غلط و شیطانی چون
راه راست و درست رو از اینجا یاد گرفتم که الا بذکر الله تطمئن القلوب
بعد با باور اینکه فالله خیر وحافظا و هو الرحم الرحمین
و تقویت این باور جلو میرم
البته من دو تا ایه رو گوشواره هر دو گوشم کردم یکی همین این که گفتم و دیگر ی ایه ای که خداوند میفرماید اگر به من اعتماد کنید و توکل کنید من بر شما بس هستم
من با این دو گوشواره یا بهتر بگم با این دو بال مشغول اموزش پروازم هر چند که هنوز اغاز راهم ولی شواهد و اتفاقات بهم نشون میده که مسیرم درسته و با ارامش و حال خوب جلو میرم و منتظر مراحل تکاملی در براورده شدن خواسته های بزرگترم میمانم
البته من تمام درسها رو همانطور که تعهد داده بودیم وحی منزل تلقی میکردم
و ورودیهای ذهنم را بشدت کنترل میکنم و همان ابتدا تلویزیون را کلا دیلیت کردم و با برداشتن انتن دیگه تلویزیونی وجود نداشت که مهمانان بخواهند تماشا کنند چون بقیه ی اعضای خانواده سرشون توی گوشی و لبتابه شکر خدا
و نیز اموختم
شکر گزاری + حال خوب = اتفاقات عالی
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که این مسیر و این استاد و این حال خوب رو بعد از …. بهم هدیه کرد
و الان مشغول کارهایی هستم بدون تبلیغات و فقط از روی باور به اینکه دستم در جیب خداست و او مسئول رزق و روزی من است و من خلیفه الله هستم و باید با شأن و منزلت خلیفه الهی زندگی کنم
و میتوانم بگویم که با توجه به شرایطم همه از نحوه ی گزران زندگیم متحیرند
استاد عزیز و دوستان خوبم
نمیدونم تونستم حق شاگردی رو بجا بیارم با بیانم یا نه چون نمیخواستم بگم از کجا به کجا رسیدم
ولی میدونم استادم و مسیرم و باورهایم درست هستند.
با ارزوی خوشبختی و موفقیت وثروت وسعادت در دنیا و آخرت
با سلام و احترام
استاد عزیز این سوال هم همیشه برای من بوده.من روانشناسی 3 رو هم کامل دیدم و یادداشت کردم،بحث الهامات و پیروی کردن با ایمان از اونهارو هم متوجه شدم.
اما این سوال همیشه برای من هست که تکلیف ابزارها چی میشه.مثلا خود شما تو یک فایل گفتید خواب دیدید که تو یکی از شهرها روی ملک سرمایه گذاری کنیدو…بعد هم که بررسی کردید دیدید که جمعیت اون شهر رو به افزایش هست و خلاصه اینکه شاخص های مطلوب سرمایه گذاریو داره و بعد اقدام کردید..
نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که ما باید همیشه رو باورها کار کنیم با فرکانس های جدیدمون وارد مدار خواسته ها بشیم،موانع یا ترمز های ذهنی رو برطرف کنیم و گوش به زنگ نشانه ها باشیم.حالا نشانه هایی که هوشیارانه میبینیم با ابزارهایی که داریم هم مطابقت بدیم و بعد اقدام قاطع با نگرش مثبت…
استفاده از ابزار به نظرم خیال مارو برای اقدام کردن راحت تر میکنه که این ناشی از ترس و از عدم ایمان خالصانه میاد یا حالا گرفتن تصمیم عقلایی..نمیدونم..
من کامنتای دوستان رو خوندم حقیقت قانع نشدم برام جا نیوفتاد.
مشتاقانه منتظر پاسخ شما هستم.
در پناه حق
سلام٫دوست عزیز٫
مستقیم سوالتون رو پاسخ میدم که نوشته بودین :استفاده از ابزار به نظرم خیال مارو برای اقدام کردن راحت تر میکنه که این ناشی از ترس و از عدم ایمان خالصانه میاد یا حالا گرفتن تصمیم عقلانی٫٫نمیدونم٫٫؟ و مثال زدین که استاد چنین حرفی رو زدن :مثلا خود شما تو یک فایل گفتید خواب دیدید که تو یکی از شهرها روی ملک سرمایه گذاری کنیدو…بعد هم که بررسی کردید دیدید که جمعیت اون شهر رو به افزایش هست و خلاصه اینکه شاخص های مطلوب سرمایه گذاریو داره و بعد اقدام کردید٫٫
پاسخ :)
اصلا ما بخاطر چی از الهامات استفاده میکنیم؟بخاطر اینکه احساس میکنیم اونها و قدرت منطق نمیتونه باندازه کافی تصمیمات خوب برای ما بگیره٫
اغلب موارد الهام یه چیزی میگه و منطق و ابزار یه چیز دیگه٫خیلی وقتها هم هست که استاد هم همین تصمیمات رو با تکیه بر الهام گرفتن٫هرچند منطق اصلا تاییدش نمیکرده٫مثلا توی فرودگاه فریاد زدن میکاییل! و بچه شون که روی صندلی خواب بود بیدارشد !اصلا منطق تایید نمیکنه٫
حیووناشون رو رها کردن به حال خودشون ٫٫ فقط الهام شده بود که اینکارو بکنن ٫٫ خدا خودش مدیریتشون میکنه
وقتی شریک داشتن ٫٫ یه الهامی شده بود بهشون که در مورد کارشون یه تصمیم بگیرن٫٫ که خودشون گفتن ظاهرش اصلا موفقیت نبود ولی چون بهم الهام شده بود و من میبایست به ندای قلبم گوش میدادم انجام دادم٫
یا کلا رفتارشون همینو میگفته حتی از قبل تر ٫٫ که همکارانش میگفتن ٫٫ وای باز این خدای درون عباسمنش یه چیزی گفته ٫٫
استاد عمل میکرد بهشون٫
پس ذاتا الهام یه بینش فراتر از ابزار و دلایل منطقی هستش٫شاید هم اصلا منطبق با منطق نباشه ٫٫حتی وقتی با ابزار چک بکنی٫
ولی این اعتماد به قدرت الهامه رو باید تقویت کنی٫
هرچقدر بیشتر اینکارو بکنی ، بیشتر میتونی به اون الهاماتت اعتماد کنی٫و کمتر به ابزار یا منطق نیاز پیدا میکنی٫این میزان اعتماد دست تو هستش ٫٫ تو باید به خدا اعتماد کنی که قطعا کم کم بوجود میاد٫
یباره نمیتونی بزنی به سیم آخر بگی دیگه اعتماد کردم رفت ٫٫ باید با احساس خوب هم باشه٫باید این اعتماده نتیجه اش آرامش بیشتر باشه٫اگه بعدش آرامش نداری ٫٫ اعتماد کامله هنوز شکل نگرفته ٫٫ از چیزای کوچکتر شروع کن٫
قضیه ی منطق و الهام اینجوریه٫خود اون الهام رو با ابزار و منطق نمیتونی تایید بگیری ازش٫اصلا دوتا جهت متفاوته٫خب استاد خواب دیده بعد چک کرده دیده رو به رشده جمعیت٫٫اما اگه بنابه منطق باشه ، منطق میتونه بعدشم بگه که نه بابا مگه همه ی مناطق رو به رشد ، نهایتا منجر به سوددهی شدند یا رشده ادامه پیدا کرده ؟
پس نمیشه قاعدتا با منطق و ابزار تایید نهایی بگیری دنبالش هم نباید باشی٫اصلا الهام از یک بعد بالاتر وضوح رو ایجاد میکنه٫٫ بعدی که منطق توش راهی نداره٫شاید منطق نشونه هاش رو بفهمه ٫٫ اما همزمان هزارتا نشونه ی مختلف دیگه هم از نظر منطق همزمان اونجا هست٫٫پس فایده ای نداره که بخوای با ابزار تایید بگیری٫
حالا ابزار و منطق پس هیچ فایده ای ندارن؟ نه اصلا ٫اگه نباشن الهامات رو هوا میمونن٫
قضیه ی الهامات اینجوریه که تو خود اون الهام رو نمیتونی با ابزار و منطق تایید کنی٫اما نتیجه ی عمل به الهامات قبلیت رو میتونی با منطقت ارزیابی کنی٫بایدم اینکارو بکنی٫وگرنه نمیتونی الهامات بیشتری رو دریافت کنی ٫٫ خیلی ساده بگم٫باید بگی من اونجا و اونجا و ٫٫ به الهامی که بهم شده بود عمل کردم ٫٫ نتیجه این شد ٫٫ حالا میتونم به این الهام هم اعتماد بکنم٫وقتی اینکارو بکنی ٫٫ میتونی به الهامت اعتماد کنی ٫٫
ابزار و منطق و ایمان اینجوری هستن٫خارجیا میگن به این قضیه که ٫٫ فلانی ٫٫ تو تصمیماتت به غرایزت اعتماد کن ٫٫یا فلانی شم موفقیت رو داره و٫٫
ما خیلی واضحترش کردیم٫٫ میدونیم این نشانه ها الهامات هستند٫٫ چطور رشدشون بدیم ٫٫ منبعشون چی هستن و٫٫
ولی همه ی ویژگی الهامات اینه که اول تو باید اعتماد کنی بهش و بعد نتیجه ی منطقیش میاد و تو میتونی ارزیابیش کنی و تاییدش کنی٫الهام به اقدام از روی شجاعت نیاز داره ٫٫ تو قدم اول رو باید برداری و اعتماد کنی٫٫ بعد نتیجه حاصل میشه چون اون ایمان رو نشون دادی٫
وپایه ی اینکه تو بتونی اعتماد کنی به الهام رو هم هیچوقت بطور کامل خدا بهت نمیده٫باید پایه اش رو نتایج عالی که از اعتمادهای قبلی ات به الهامات داشتی بزاری٫
چیزی که من همیشه درک کردم این بوده ٫٫ که خدا به اندازه ی کافی خودشو به ما ثابت کرده٫٫ پس اگه میخوای حرکت کنی باید تو توی اون لحظه یومنون بالغیب باشی٫
همیشه درک کردم که خدا به اندازه ی برداشتن همون یک قدم بعدی ویا همین الهامی که به ما شده ٫٫ خودشو ثابت کرده به ما ٫٫ اگه چک کنیم متوجهش میشیم٫٫ اون لحظه ولی اصلا قانونش نیست که تورومطمعن کنه تا حرکت کنی٫٫ تو باید اعتماد کنی اگه میخوای رشد کنی ٫٫ اگرم نمیخوای ٫٫ هیچ مشکلی نداره ٫٫ سیستم براش فرقی نمیکنه٫بهرحال این قانونشه٫
مثل وحی به مادر موسی ٫٫ برای رهاکردن بچه اش به رود نیل٫اونکه هیچ منطقی یا ابزاری حتی اگرم میبود تاییدش نمیکرد٫٫ اما تنها راهی بود که موسی رو زنده میزاشت٫ولی نیازمند ایمان مادر موسی بود٫چون خدا هیچ توضیحی نداده بود که چی میشه بچه ات٫٫ میره و فرعون میگیره اونو و مهرش به دلشون یافته و خودشون بزرگش میکنن و از هیچکی هم شیر نمیخوره ٫٫ خودت نهایتا میری و بزرگش میکنی به عنوان دایه اش!
نه اصلا توضیح نمیده خدا ٫٫ نمیتونی هم تایید بگیری ٫٫ خدا میگه اگه همه چی رو بگم دیگه فانش از بین میره ٫٫ :D
ولی مطمعنا مادر موسی ردپای خدارو بارها دیده بوده تو زندگیش٫٫چقدر؟ دقیقا به اندازه ای که اگه بخواد بتونه این قدمه رو برداره٫ولی این قدمه تنها با اعتماد مادرموسی برداشته میشه ٫٫ و نتیجه هم بخاطر همون میزان ایمانیه که نشون داده٫
خدا نمیشینه نگاه کنه که به کی کمک کنه یا نه ٫٫ خود اون ایمانی که طرف نشون میده ، توی سیستمی که خدا اونو آفریده یه پاسخی رو پیدا میکنه حتی اگر زیر سنگ باشه ویا خلقش میکنه و میاره برای اون فرد٫سیستم به این ایمان و عمل از روی شجاعت پاسخ میده ٫٫ چون جنسش اطمینان به نیروییه که تو در درونت پیداش میکنی٫وقتی از هزاران دلیل منطقی چشم میبندی و مثل خدا توحیدی به قضیه نگاه میکنی ٫٫ و از کثرت منطق ها به وحدت ایمان میرسی ٫٫ “پاسخ”(نتیجه)، خودش رو از درون جهان برای تو شکوفا میکنه٫ دقیقا مثل غنچه ای که بسته مونده و در انتظار اطمینان تو هستش وقتی تو اعتماد میکنی و قدمت رو برمیداری ،در اون لحظه باز میشه ووقتی باز میشه تازه متوجه میشی چقدر شگفت انگیزه٫٫
خدا این سیستم رو به همین شکل آفریده٫پاسخ همیشه جلوی بشر هست اما نیاز داره به Act of courage ، نیاز داره به leap of faith
حالا How to Find the Courage to Take That Leap of Faith ؟
با منطق ٫٫ با تجربه های قبلیت ٫٫ منطقتو بزار روی الهامات قبلیت ٫٫ ببین چطور اعتماده نتیجش از هر نوع تصمیم منطقی دیگه ای جوابش قویتر بوده ٫٫ بعد نیرو بگیر تا به الهام جدیدت هم عمل کنی٫
موفق باشی دوست عزیز
ممنونم از تویضیحاتتون خیلی کمکم درک در درک الهام ٫ خدایا شکرت ٫
من با عمل به الهامات کوچیک تونستم قبلا نتیجه هایی رو بگیرم
که باعث شده اعتمادم بیشتر بشه نسبت به قبل ٫ وخیلی حس خوبیه ارزیابیه نتیجه اعتماد ٫موفق و سر بلند باشید
واقعا و واقعا بی نظیر بود دنبال همین جواب بودم و پیداش کردم از خدا میخوام منو یاری کنه تو این مسیر و واقعا سپاس گزارم خدا جونم که با اینکه میترسم میرم درون ترسام و ایمان به دست میارم خدایا منو یاری کن .:-):-):-):-):-):-)
به نام خدای جهان آفرین
سلام حسین جان، سلام دوباره به شما عزیز دل جان
خیلی خیلی خوشحالم از این درک، من خیلی خیلی خوب درک میکنم که چه چیزی درک کردی و خودت اول پیاده کردی و الان داری مینویسی خدای من واقعا شگفت انگیز
این کامنت میتونه شما را خوشحال تر کنه ولی بیشترش من را
چرا که میخوام ازت تشکر کنم اینکه هستی و اومدی به دنیای قشنگمون و دنیامون را حسابی ثروتمندتر و زیباتر و قشنگ تر کردی آفرین آفرین آفرین
خیلی خیلی چشم و گوشم بیشتر شکر خدا باز شد الان و من میتونم بیشتر قدر و فرق الهاماتم را بدونم و اینکه چطور میتونم به خدای درونم بیشتر اعتماد کنم این خیلی خیلی بینظیر وارزشمنده
دست طلا ..
قطعا به هر چی دست بزنی هم که طلا میشه.
عاشقتم
الهی که همیشه شاد باشی و در حال خنده و وصلِ وصل و البته که! ردپای خدا همه جای زندگیت باشه )))
سلام ?
با سپاس از توضیحات خوبتون..
فرمایش شما درسته باید اعتماد کرد و از کوچیک شروع کرد.
با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز
وای چقدر عالی و زیبا و تاثیرگذار بود دیدگاه تون
خیلی برام راهگشا بود
واقعا ممنونم از شما و همه دوستانی که وقت میذارن و آگاهی های ناب شون رو شیر میکنن
سلام خدمت همه ى دوستان
به نظرم ایمانى که به خودشون و خداوند دارند باعث میشه موفق باشن
ایمان به خودشون این هست که به آنچه میگن باور دارن و عمل میکنن (یعنى قبول دارن محصول و خدماتى رو که ارائه میکنند)البته باورهاى درست خودشون و قبول دارند
ایمان به خداوند هم اینکه، خداوندا آنچه را که میدانم درست است و عمل میکنم به لطف و حمایتت ارائه میدهم و میدانم آنچه درست و اصل است راهش را پیدا میکند٫
من خیلی شمارو نمیشناسم ولی با همین مقدار آشنایی متوجه شدم که ساده انجام دادن کارهاتون و اینکه پیچیدش نمیکنید هیچی رو باعث موفقیت شماست….مغز ما هم عاشق سادگی هست بطور ناخودآگاه…شما خوراک آسون با هضم راحت به مردم میدید…به همین سادگی :-)