live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 187 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 2362 روز

    به نام خدا

    خود استاد بارها اشاره کردند اینکه ما تو خونه بشینیم دعا کنیم خدایا یک کیسه پول بفرست این اتفاق هرگز نخواهد افتاد، همینطور استاد اشاره کردند ما باید اولین سنگ رو پیدا کنیم طبق قانون دومین سنگ خودشو نشون می‌دهد، یعنی ما باید در تلاش باشیم، استاد بارها فرمودند که اولین سمینار و همایش رو رایگان در بندر عباس انجام می‌دادند یعنی کاری داشتند انجام می‌دادند که در مدار درست قرار بگیرند و همینطور که در فایلها بارها اشاره کردند وقتی در مدار قرار گرفتند خودش بقیه کارها پیش رفته، اینطور نبوده که بدون تلاش بدست آمده باشه و بارها دیدم که مردم این اشتباه می‌کنند که بدون تلاش چیزی بدست می‌آید، خود من از وقتی کسب و کارم رو راه انداختم قدم اول رو برداشتم دیدم قدمهای بعدی بهم نشون داده شده، مهمترین کار همون تغییر دادن باورهای اشتباه ماست که بسیار کار سختی همینطور این دوستمون هم در سوال اشاره کرده بود باورهاشون رو باید تغییر بدهند،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ماهرخ گفته:
    مدت عضویت: 3607 روز

    ممنون از همه دوستان

    به نظر من هرچقدر بتونیم توی اون حالت یا حسی که براورده شدن در ما ایجاد میکنه باقی بمونیم …..حتی به صورت ثانیه ای…زودتر الهامات دریافت میکنیم و اون ارتعاشه قویتر میشه..من خودم هر چیزیو که ادای داشتنشو واقعی دراوردم..مثلا تو غذا خوردن راه رفتن و صحبت کردن …زودتر از اون موقعی که فکرشو میکردم اتقاق افتاده…موانع ذهنی کمرنگ تر میشن.در هر صورت ما قراره موقعیتمون و در نتیجه اون حسمون عوض بشه…پس چرا الان باهاش زندگی نکنیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    باسلام خدمت دوستان عزیز گرامی چیزی که باعث شده نسبت به همکارای خودم بیشتر موفق باشم این باور بوده که من همیشه این باور داشتم که تا زمانی خدارو توی عمل انجام شده قرار ندم بازارم کساد خواهد شد هر وقت توی این مسیر پر از عشق قدم گزاشتم همیشه این بوده اول نسبت به خواسته هایم اقدام کردم با دست خالی وگفتم میدونم خودمو توی فشار مالی بزارم خداوند کمکم میکنه و خیرو برکت ودرامدم تو زندگی بیشتر میشه همون توحید عملی همیشه ام جواب داده ودر مسیر از اموزهای استاد نیز استفاده کردم وچاشتی این باور کردم وهمیشه معجزه کرده من با این روش خداروشکر صاحب همه چیز شدم گاهی اوقات با کمترین امکانات نسبت به همکارای خودم درامد ملیونی داشتم من تا ۳سال پیش ۱۰۰ملیونم منفی بودم ولی الان خدارو صد هزار مرتبه شکر با کمک استاد عباس منش وتجربه های شما دوستان به اکثر اهداف که برای خودم میزارم میرسم در کل با حال احساس خوب وباورهای قشنگ وایمان به قوانین الهی میشه در تمامی رشته های شغلی یکی از بهترینها بود واینکه در برابر تضادها همیشه باید سعی کنیم به احساس خوب برسیم ونامید نشویم و به نکات مثبت زندگی خود توجه کنیم به امید روزی که تمانی دوستانم توی این گروه به تمامی ارزوهایشان برسن با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سید گفته:
    مدت عضویت: 3635 روز

    با سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    بنظر من مهمترین عامل موفقیت هر کسب و کاری فردی است که کار را شروع کرده .اگر این فرد شناخت کافی از خود و دنیای خود داشته باشد بدون شک محصولی تولید میکند و یا خدماتی ارائه میدهد که بهترین محصول برای بهبود زندگی خود ودیگران است.واینچنین محصولی براحتی فروش می رود و هر خریداری از خرید چنین محصولی راضی است و رضایت مشتری یعنی موفقیت در کسب و کار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2858 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش سرکارخانم شایسته و تمام دوستانی که مطالب زیبایی درمورد سوال مسابقه گذاشتن

    درمورد جواب سوال مسابقه مطلبی یادم افتاد که حیفم اومد بیان نکنم

    استاد دریکی از فایلها درمورد کسب وکار گفتن که باوری ساختن که

    کسب و کارش ( سایت ) بدون هزینه و یا با کمترین هزینه خودش سودآور

    باشه بدون زحمت و بدون اینکه وقت زیادی گذاشته بشه حتی با کمترین

    نیروی کاری ومثال از قوانین غیرقابل تغییر جهان هستی (قانون جاذبه) را عنوان کردن که این قانون همیشه و هرلحظه بدون هیچ هزینه و بدون

    هیچ وقفه ای داره به کارش ادامه میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فرزانه علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز٫٫٫

    در خصوص جواب سوال اینکه همیشه و در همه حال باید روی خدا حساب کرد حتی وقتی که از ابزار هم استفاده میکنیم باید بازم فکر و ذهنمون رضایت خدا و مصلحت اون باشه٫٫٫ مثل تصویر زمینه که اصل خدا باشه بعد کار و ابزار و فعالیت ما بر روی این اصل باشه چون اگر تصویر زمینه خدا باشه قطعا آدم دروغ نمیگه خیانت نمیکنه حق کشی نمیکنه ظلم نمیکنه و همه اینا در نهایت باعث پیشرفت میشه چون هم خدا به صورت غیبی به کسی که توکل کرده بهش کمک میکنه و هم به صورت ابزاری کسی که خدا رو سر لوحه کاراش قرار میده قوانین رو درست رعایت میکنه و بهترین نتیجه ها رو میگیره٫٫٫٫

    واین باور قلبی به خداوند و عظمتش و مهربانی و گستردگیش عامل اصلی پیشرفت استاده چون وقتی انسان به باور این صفات در خدا میرسه میتونه همین صفات رو در خودش ایجاد کنه٫٫٫٫ چون ما از روح خداییم در مقیاس کمتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    بهرام رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2776 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان گرامی

    من اینطور میبینم که مهم ترین عامل در موفقیت استاد و افراد موفق باور درست فرد است که میتواند فرد موفق را در شرایط یکسان با دیگر افرادیا در موقعیت پایین تر از دیگران را به موفقیت برساند که بقیه با هر تلاشی در هر جنبه دیگر به ان موفقیت نرسند

    من فکر میکنم این اصلی ترین عامل برای موفقیت است که باور صحیح و قوی با اتکا به نیروی خداوند میتواندهر فردی را به موفقیت برساند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سمیه رازمنش گفته:
    مدت عضویت: 2576 روز

    سلام به همه دوستان عزیز و استاد گرامی

    صبح همگی بخیر و شادی حقیقتش من خیلی خوب بلد نیستم بنویسم اما چند روزه دارم فکر می کنم واقعا جواب این دوست عزیز چیه این تفاوت در چیه تا اینکه امروز گفتم بهتره یکی از فایل های استاد را گوش کنم همینطوری زدم روی قسمت ششم – توحید عملی ناگهان دیدم که خود استاد دارند جواب این سوال را میدند

    استاد واقعا که چقدر کامل و عالی گفتین باور توحیدی …. به دوستان هم توصیه می کنم یکبار دیگه گوش کنید

    ممنون از تک تکتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی جوانمرد گفته:
    مدت عضویت: 3125 روز

    سلام

    دوستان عزیزم لطفا این پاسخ رو هم بخونید…

    به نظر من جواب خاص این سوال از جنس آگاهی نیست و از جنس ایمانه!! یعنی همه دوستانی که پاسخ دادن که هر چی باور کنی همون برات اتفاق می افته (و اگه باور کنی که بدون بازاریابی جواب نمیگیری همون اتفاق میفته) پاسخ درستی دادن ولی بنظرم پاسخ کاملتری هم به این سوال میشه داد… چون این نوع پاسخ، از جنس آگاهی دادنه … و جایی استاد عباسمنش گفته بود صرف این آگاهی، پاسخ این سوالها نیست… بلکه باور کردن و عمل کردن به این سوال پاسخ درست تریه

    .

    پس بذارید من به روش متفاوتی پاسخ این سوالو توضیح بدم که ببینیم چقدر از ما جواب این سوال رو در اختیارمون داریم:

    1. همه ما به قانون آگاهی داریم که صد در صد نتیجه هامون محصول فکر و باور ماست و نه محصول عملکرد ما… و البته خود عملکرد ما هم محصول فکر ماست… و چون بین عملکردمون و نتیجه هامون همزمانی رخ میده تصور می کنیم اون عملکرد باعث نتیجه مون شده…

    2. حالا چالش شروع میشه: تصور کنید می خواهید یه سیب رو با چاقو پوست بکنید و نوش جان کنید… چند نفر از ما این قدر به قانون ایمان داریم که این چاقو علت کنده شدن پوست از سیب نیست… این فکر ما بوده نتیجه ش باعث شده پوست سیبِ ازش جدا بشه و البته خودِ استفاده ما از چاقو هم محصول فکر ماست… ولی چون بین چاقو و سیبِ پوست کنده همزمانی رخ میده، ما چاقو رو علت اصلی تصور می کنیم… در حالیکه چاقو علت اصلی نیست و اگه طبق فرکانس مون قرار باشه پوست این سیب کنده بشه این نتیجه اتفاق می افته… حالا چه به این روش که ما اقدام کنیم و چه این که یکی دیگه برامون سیب رو پوست بکنه و حتی اگه هیچکسی این کار رو نکرد خدا به روش خودش معجزه می کنه… چون خدا به هیچ وجه از قانونش کوتاه نمیاد

    همینطور، نتیجه فرکانسِ فکری ابراهیم این بود که نباید در آتش (که ذاتش سوزانندگیه) بسوزه پس حالا که هیچکدوم از علت های ظاهری کمکی نکردند… باید (از نظر ما) معجزه بشه و آتش براش سرد بشه … چون خدا از قانونش کوتاه نمیاد.

    پس دوست من اگه نتیجه فرکانس و فکرت این بشه که تو باید سایت پربازدیدی داشته باشی باید این اتفاق بیفته… چه تو بازاریابی و روابط عالی خوب داشته باشی چه نداشته باشی… چون خدا از قانونش کوتاه نمیاد و اگه لازم باشه (از نظر محدود ما) معجزه می کنه تا قانونش حفظ بشه… این باور صد در صدی به قانون جذبه :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    م.صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدالله رب العالمین

    سلام

    من بواسطه مادرم چند ماهی هست که با استاد آشنا شدم و دوست داشتم عضو سایت بشم تا به همه هم گروهی ها بگویم موفقیت مادرم و پشتکارشون مرا به وجد آورده،بطوری که مادرم مباحث رو مداوم مرور میکنند و حال خوبی پیدا کرده اند و عزت نفس بالایی برخوردار شدن که هر چیزی خودشون دوست دارن رو بهش فکر می کنن و در مسیرش قدم برمیدارن که من به ?مادرم? و این همت و تلاشش در خوشبختی افتخار میکنم و هم از ?خداوند? مهربان سپاسگذارم که مادرم را در این مسیر قرار دادن-و ?استاد? از شما هم سپاسگذارم به خاطر اینکه هر چه آموختید و تجربه کردید خالصانه برایمان میفرستید٫

    حس خیلی خوبی دارم از اینکه یک مخلوقی هستم که خدا در زمان خلقت من و شماها به خودش تبریک گفت،و چه افتخار و موفقیتی بالاتر از اینکه روح خدا در من است و من هم قدرت بینهایت دارم هرچه بخواهم اگر در مسیرش باشم حتما و قطعا اتفاق خواهد افتاد٫????

    این ?سوال ?و صحبت های استاد من رو یاد یک واقعه تاریخی از گذشته و درمقابل این حدیث زیبا و پر ازپیام از ?پیامبر? رحمت و خوبی ها (صلوات الله علیه ) می اندازد ، که چگونه باور کنم و چگونه اتفاقات خوب خواهد افتاد و چه میشود که بی نیاز میشوی :

    (این فقط یک شاهدمثال است،در زندگی خیلیهامون اتفاق افتاده)

    مردی که کمک خواست

    به گذشته پرمشقت خویش میاندیشید ، به یادش میافتاد که چه روزهای تلخ و پر مرارتی را پشت سر گذاشته ، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید ٫ با خود فکر میکرد که چگونه یک جمله کوتاه – فقط یک جمله – که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، به روحش نیرو داد و مسیر زندگانیش را عوض کرد ، و او و خانوادهاش را از فقر و نکبتی که گرفتار آن بودند نجات داد ٫

    او یکی از صحابه رسول اکرم بود ٫ فقر و تنگدستی براو چیره شده بود ٫ در یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده ، با مشورت و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود ، و

    وضع خود را برای رسول اکرم شرح دهد ، و از آن حضرت استمداد مالی کند ٫

    با همین نیت رفت ، ولی قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اکرم به گوشش خورد : ” هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میکنیم ، ولی اگر کسی بینیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند ، خداوند او را بینیاز میکند ” ٫ آن روز چیزی نگفت ، و به خانه خویش برگشت ٫ باز با هیولای مهیب فقر که همچنان بر خانهاش سایه افکنده بود روبرو شد ، ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول اکرم حاضر شد ، آن روز هم همان جمله را از رسول اکرم شنید : ” هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میکنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد خداوند او را بینیاز میکند ” ٫ این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید ، به خانه خویش برگشت ٫ و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف و بیچاره و ناتوان میدید ، برای سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اکرم رفت ، باز هم لبهای رسول

    اکرم به حرکت آمد ، و با همان آهنگ – که به دل قوت و به روح اطمینان میبخشید – همان جمله را تکرار کرد ٫

    این بار که آن جمله را شنید ، اطمینان بیشتری در قلب خود احساس کرد ٫

    حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است ٫ وقتی که خارج شد با قدمهای مطمئنتری راه میرفت ٫ با خود فکر میکرد که دیگر هرگز به دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت ٫ به خدا تکیه میکنم و از نیرو و استعدادی که در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده استفاده میکنم ، واز او میخواهم که مرا در کاری که پیش میگیرم موفق گرداند و مرا بی نیاز سازد ٫

    با خودش فکر کرد که از من چه کاری ساخته است ؟ به نظرش رسید عجاله این قدر از او ساخته هست که برود به صحرا و هیزمی جمع کند و بیاورد و بفروشد ٫ رفت و تیشهای عاریه کرد و به صحرا رفت ، هیزمی جمع کرد و فروخت ٫ لذت حاصل دسترنج خویش را چشید ٫ روزهای دیگر به اینکار ادامه داد ، تا تدریجا

    توانست از همین پول برای خود تیشه و حیوان و سایر لوازم کار را بخرد ٫

    باز هم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانی شد ٫

    روزی رسول اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود : ” نگفتم ، هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میدهیم ، ولی اگر بینیازی بورزد خداوند او را بینیاز میکند ”

    منبع: اصول کافی ، ج ۲ ، صفحه ۱۳۹ – ” باب القناعه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: