https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستانی که این کامنت رو دارند میخونند٫
اولش گفتم بابا بیخیال آخه کی میاد بهت رای بده که تو ۲ میلیون رو ببری و اینجور حرفا (نجوا های شیطانی) ولی فکر کردم گفتم نه ٫ منم اون اوایل راه که با استاد آشنا شدم دقیقا همون مشکل رو داشتم٫ پس تصمیم گرفتم این کامنت رو بدون هیچ چشم داشتی ارسال کنم٫ امیدوارم دوستان استفاده کنند٫
خوب واقعیتش اوایل برام غیر قابل حضم بود که این حرف رو قبول کنم٫ چون میگفتم کلاس های استاد بقوسیان (منظور دوره کارخانه تولید اطلاعات که خود استاد عباس منشم حضور داشتند) باعث شده استاد رشد کنند و به این نتایج دست پیدا کنند٫ آخه آقای بهرام پور و آقای علی حاج محمدی هم تو اون دوره بودند و اونا هم نتایج خوبی گرفتن و فکر میکردم استاد بقوسیان تاثیر داشته٫(البته که تاثیر داشته ولی اصل کاری یه چیز دیگه است)٫ در واقع تا قبل عید کریسمس ۲۰۱۹ اون فکر رو داشتم تا اینکه توی اون فایل استاد توضیح دادن که عامل های بیرونی اصلا تاثیری ندارند٫ مثال عالی شونم همون مثال بیل گیتس و موفقیتش بود٫ بعد اون باور به عامل بیرونی (حضور در کلاس فلان استاد کاربلد و متخصص و عالی و البته گرون) که باعث موفقیت میشه در ذهنم کمرنگ شد و باور جدید شروع به ساخته شدن کرد٫
اما جواب اصلی به سوال دوست عزیزمون
ببینید ما یک اصل داریم یک فرع٫
حالا میخوام با یک مثال توضیح بدم خدمتتون٫
اولش همون مثال بیل گیتس
بیل گیتس اشتیاق سوزان داشت و نیتشم درست بود (اصل) و همون اشتیاق باعث شد بره هر کاری که میگفتن برای یادگیری کامپیوتر و برنامه نویس حرفه ای شدن خوبه انجام بدن (فرع) و سر آخر موفق شدند٫
مثال دوم
فرض کنید شما یک رستورانی دارید و آشپز و مدیرش هم شمایید٫ حالا شما به حرف اساتید بازاریابی گوش میکنید و تبلیغات سنگین میدید و یا قاشق از طلا میگیرید میزارید روی میز هاتون یا میز های چوبی ایتالیایی بسیار مجلل میگیرید و ٫٫٫ خلاصه همه چیز عالیه و تمامی حرف هایی که اساتید بازاریابی و طراحی دکوراسیون و روانشناس رنگ و ٫٫٫ گفتن رو اجرا کردید (عوامل بیرونی) بعد در بهترین حالت مشتری میاد رستورانتون٫ درسته یا نه؟
قیمت غذای عادی هم دیگه با توجه به قاشق طلا و موقعیت عالی رستوران اصولا بالای ۱۵۰ الی ۳۰۰ هزار تومان باید باشه(خیلی کم میگیماااا) و حالا مشتری میخواد غذا بخوره و میبینه اصلا غذاش آشغال به تمام معناست!! یعنی مواد اولیه رو بدون آشپزی کردن و به صورت خام میزاشتن خیلی بهتر بود٫ در کل غذاش ارزش اون قیمت نداره٫(هدف از رستوران رفتن خوردن غذای خوبه نه دیدن قاشق طلا و موقعیت میلیاردی رستوران)
(یادآوری از دوره قانون آفرینش: ذهنیت شما ۹۹ درصد و تلاش شما ۱ درصد نتایج را میسازد)
حالا در مثال بالا کلا عامل های بیرونی(فرع) بود بدون عامل های درونی(اصل)
حالا اینطوری فرض کنیم که آشپزی و غذای رستوران عالیه (بهتر از غذای های گرون یا هم سطح اون) ولی موقعیتش عادیه یا اصلا زیرزمین یه جایی هست و قاشق هاش ارزونه و زیاد قیمتی نیست و همه جا برق نمیزنه و صرفا بهداشت قابل قبولی داره و ٫٫٫و اصلا موارد مارکتینگ و اصول چیدمان و ٫٫٫ رو هم رعایت نکردن
خوب الان به خاطر عامل های درونی رشد بهتری میکنه ولی باز بیشتر از یه جا نمیتونه بالاتر بره٫ چون شاید باور های مناسبش نساخته و ٫٫٫ در واقع بسته به نوع باور هاش و تقویت عوامل درونی نتیجه میگیره٫
اما حالا این شخص میاد ۹۹ درصد عامل درونی رو رعایت میکنه یعنی اعتماد به خود و ساخت احساس لیاقت و ٫٫٫ (چطوری؟ با شرکت در دوره های آشپزی اساتید بهتر از خودش و زحمت کشیدن و تمرین کردن پخت غذاهای جدید و روی باور های ثروت ساز کار کردن و ٫٫٫) و یک درصد هم اون موارد فرع رو انجام میده و مثلا توی بشقاب خوشگلتری غذا سرو میکنه و ٫٫٫ این بار نتایج غیرقابل تصور خواهد بود٫
هنوز مبهمه براتون؟ خوب اوکی ٫ خلاصه حرف اینه نیتت مهمه٫ اگر نیتت ارائه غذای خوب و با کیفیت با قیمت مناسب باشه (اصل) خود به خود جهان هستی به یه جا هایی هدایتت میکنه که در اون راستا بهت کمک کنه (همون جا ها فرع هستن)
بازم بیشتر بازش میکنم موضوع رو
استاد عباس منش نیتت اشاعه توحید در سراسر عالم هست ولی توی تهرانه و کلاس های حضوری داره (قبل فعالیت در سایت) و میلاد فتحی ام که دنبال توحید و موفقیت هست تو پارس آباده و اصلا بهش دسترسی نداره٫ حالا خدا میاد استاد عباس منش رو به کلاس های اساتید تولید محتوا و طراحی سایت و اینترنت مارکتینگ و ٫٫٫ هدایت میکنه و استاد اونا رو یاد میگیره و اجرا میکنه (فرع) و نتایج میشه اینی که الان میبینید٫
پس الان استاد به اصل چیزی که میخواست رسید٫
حالا برای درک بهتر موضوع برعکسش رو در نظر بگیرید٫ یعنی هدف استاد هدف متعالی نباشه و صرفا خالی کردن جیب مردم و دادن آرزو و آمال و خیال و توهم و ٫٫٫ باشه٫ و بعد میان هر جور کاری میکنن از طراحی سایت با بهترین سئو گرفته تا پوشیدن کت و شلوار و کراوات و حتی خریدن فالور های فیک و شو آف کردن و ٫٫٫( یا اصلا همون ساختن کمپین های سنگین بازاریابی که شما گفتید)
خودتون بگید به نظرتون من یا شما حاظر میشدیم برای همچین فردی فقط ۲ تا کلمه اونم “خوب بود” و یا “عالی بود” بزاریم؟ اصلا مگه دنبالش میکردیم؟
اصلا پکیج هاشون ۹۹٫۹۹% هم آف میخورد مگه ما میخردیم؟؟؟؟
نقش عامل های بیرون و فرعیات رو بهتر از این نمیدونم چطوری بگم ٫واقعااا
نماز که دیگه میدونیم جز فرعیاته٫ مگه نه؟؟؟؟
خوب شمری که هم جانباز بود و مناجاتش زبان زد مردم اونم نماز میخوند ولی چی شد؟ عمر ابن سعد که مجتهد تراز اول اون زمان بود چی شد؟
فرع بدون اصل معنایی نداره و اصل هم بدون فرع نتیجه نمیسازه٫
مثل تنه درخت که اصله و شاخه هاش فرع (تا حالا دیدید از تنه درخت میوه بده؟!! تا شاخه نباشه میوه حاصل نمیشه)
قرآن میگه ایمان به خدا و عمل صالح٫ یعنی اگر به خدا ایمان بیاری نمازم اتوماتیک میخونی٫
شاید بازم جای ابهامی باقی مونده باشده راجع به تبلیغات
من رشته ام مدیریت بازرگانی هست و تقریبا رشته ام به تبلیغات و ٫٫٫ گره خورده٫ منم با این حرف استاد مشکل داشتم ولی الان به این نتیجه رسیدم که تبلیغات مثل شمشیر دو لبه است٫ اگر جنست(اصل) خوب نباشه تبلیغات(فرع) نتیجه معکوس میده!!!!!!!
اما شیوه مارکتینگ استاد به اینصورته که بر خلاف دیگر استاتید که یه تیکه پیتزا میدن تا پیتزای کامل رو بفروشند استاد میان کاملش میدن و اگر طرف خوشش بیاد خود به خود برای پیتزای خوشمزه تر که گرونه و پولیه فالو و ترغیب میشند٫ اونم اگر خریدن و دیدن هیچ فرقی با رایگان نداره به این نتیجه میرسند هر چی داشتن توی رایگان گفتن و محصولات پولی هیچ چیز جدیدی نداشت)
اما آیا میدونن استاد و این کار رو میکنن؟ با شناختی که من دارم نه اصلااااا٫
به قول استاد این هدایتی از طرف خداست٫ (اتوماتیک بازاریابی میکنن بدون اینکه خبری داشته باشند)
اینم بگم استاد با تعریف عامیانه ما از تبلیغات یعنی کلاه گذاشتن سر مردم و انداختن جنس بنجل به مردم مشکل دارند و راجع به شیوه های صحیح بازاریابی هم شیوه بازاریابی تسلا رو دنبال میکنند٫ شیوه بازاریابی تسلا شیوه دهان به دهان هست که وقتی تصاعد میگیره فوق العاده بی نظیر میشه ٫خوب راهی که تسلا و استاد میرند راه استواری هست «هِیَ أَقْوَمُ» و منم فقط این مدل بازاریابی رو قبول دارم٫
بازم تکرار میکنم بدون هدف درست این شیوه از بازاریابی هم نتیجه معکوس میده٫ اصل از یادتون نره٫
شما نیتت درست باشه اصلا حرص نمیخوری که رقیبم از من جلو افتاد یا بازارم بزرگ کنم و ٫٫٫
اگر نیتت درست باشه (۹۹ درصد) و تلاشت رو (۱ درصد) برای هر چه بهتر کردن انجام بدی ( با رعایت تکامل و بدون وام گرفتن و ٫٫٫) خود به خود و به صورت تصاعدی رشد میکنی٫
دیگه یه نکته پایانی هم بگم و تموم
اینکه ۲ میلیون رو ببرید یه اتفاق خاصی میوفته و میتونید دوره پولی بخرید و اون دوره شما رو موفق کنه و ٫٫٫ هم نوعی فرعه٫
الان خود استادم برای من و شما فرعه (یعنی فرقی نداره که دوره استاد عباس منش با ۲ یا ۳ میلیون بریم یا آنتونی رابینز با ۱۰۰۰ دلار که میشه ۱۳ میلیون با دلار ۱۳ تومنی) شما اگر بخوای موفق بشی از همین رایگان ها هم میتونی٫ چون میبینی یه چیزی بهتون الهام میشه که استاد تو دوره پولی گفتن٫
اگر هدفتون درست باشه(اصل) از مورچه (فرع) هم درس میگیرید و موفق میشید٫
دیگه بخدا هر چی مثال به ذهنم اومد گفتم٫٫٫٫امیدوارم نوری ایجاد کرده باشه٫به قول استاد شیرمحمدی عزیز اگر نیتمون درست باشه و در مسیر تکامل مون حرف اشتباهی زده باشیم طرف یا اونجاشو عمل نمیکنه یا برعکسش انجام میده و از همون اشتباه ما نتیجه درست میگیره٫(کار خداست دیگه!!!)
این رو گفتم که خیال خودم راحت باشه که اگر اشتباه هم به سوال جواب داده باشم امیدوارم بخاطر نیت خوبم نتیجه درست بگیرید٫
عاشق تک تک شما عزیزان هستم بخصوص استاد عباس منش
در آخر از شما و استاد عزیزم بخاطر مطالعه این کامنت بسیار سپاس گزارم ٫ “یاشاسین استاد عباس منش”
? به نظر من اصلی که باعث تفاوت نتایج استاد عباس منش و موفقیت های ایشون با وجود عدم رعایت قواعد متداول مربوط به مارکتینگ و … شده این هست که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه فرکانس های ماست».
«فرکانس های ما» هم حاصل «باورهای ما» هستند که از طریق «ورودی های ذهن ما» ایجاد میشن.
? قبل از اینکه باورهایی رو فهرست کنم که به نظرم باعث تفاوت نتایج استاد شده، دوست دارم در پاسخ به دوست عزیزی که این سوال رو مطرح کردن این توضیحات رو بدم:
? به نظر من استفاده از شبکه های اجتماعی و ابزارها و شیوه های مارکتینگ در حد معقول هیچ اشکالی نداره.
? خود استاد هم برای اطلاع رسانی از این پلتفرم ها استفاده میکنن و با اضافه کردن ویژگی های جدید به سایت یا بهبود بخش های مختلف (مثل بزرگ تر کردن فونت ها، فراهم کردن امکان ویرایش نظرات، ایجاد پروفایل عمومی برای کاربران، قرار دادن فایل خوش آمد گویی، اضافه کردن بخش راهکارها، ساده تر کردن مراحل خرید، افزودن امکان خرید خارج از کشور و …) سعی کردن تجربه کاربر رو ارتقا بدن. به همین خاطر هست که قطعا شما هم مثل من در جای جای این سایت حس احترام به مخاطب و مشتری رو حس میکنید. تا جایی که من اطلاع دارم، این تلاش های مثبت و تحسین برانگیز یه جورایی در همون حوزه مارکتینگ جای میگیره.
? اما مشکل از جایی به وجود میاد و این تلاش ها زمانی نتیجه بخش نمیشه که صاحب کسب و کار به این ابزارها به چشم چیزی فراتر از ابزار و به کاربران و مشتری ها به چشم چیزی فراتر از دستان خداوند روی زمین نگاه میکنه و قدرت رو از خدا میگیره و صرفا این ابزارها و مشتری ها رو تو موفقیت کسب و کارش تاثیرگذار میدونه و از اهمیت فرکانس هایی که به واسطه باورهاش داره به جهان هستی ارسال میکنه غافل میشه.
? از اونجایی که تمرکز علم مارکتینگ روی افراد و مشتری مداری هست، افراد زیادی به سادگی تو دام این باور میفتن که حیات کسب و کارشون فقط و فقط به انسان های دیگه وابسته هست و فراموش میکنن که انسان ها مخلوق خدایی هستن که تمام قدرت از آن اونه و این ابزارها ساخته دست همون مخلوقاتی هستن که حیاتشون به خدا وابسته هست.
? چون ذهن منطقی این افراد همیشه در حال دو دو تا چهار تا کردن هست و فقط چیزهایی رو باور میکنه که میتونه اونها رو ببینه، اونها فقط میتونن تاثیرگذاری این ابزارها و معیارهای ملموسی مثل تعداد لایک و فالوور رو باور کنن، غافل از اینکه خداوند از طریق بی نهایت دستش روی زمین و بی نهایت روشی که با چشم فیزیکی قابل دیدن نیستن میتونه اونها رو به خواسته هاشون برسونه. فقط کافیه اونها قدرت هدایت این نیروی برتر رو باور کنن.
? استفاده از ابزارها و خدمات شرکت هایی مثل فیس بوک و تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و یوتیوب و … اصلا چیز بدی نیست چون به نظر من خداوند دوست داره که انسانها با استفاده از خدمات و محصولات همدیگه به رشد بیشتر این جهان کمک کنن.
? اما وقتی این ابزارها به رشد بیشتر کسب و کار ما و جذب مشتری بیشتر برای ما کمک کردن، ما نباید اعتبار رو از خدا بگیریم و به این ابزارها بدیم. باید به خودمون یادآوری کنیم که این خداونده که از طریق این ابزارها و مشتری ها ما رو به هدفمون رسونده و این برکت از جانب اون وارد زندگیمون شده.
? و اما اینها باورهایی هستن که از نظر من نتایج استاد و افراد مشابه رو در زمینه کسب و کار و ساخت ثروت متفاوت کرده:
خداوند یه انرژی هست که میتونه به شکل ثروت در بیاد. ثروت هم یه انرژی هست که طبق قانون همیشه در جایی وجود داره که فرکانس اون ارسال بشه.
وقتی مهمترین رابطه ما یعنی رابطه ما با خودمون و خداوند درست بشه و ما عاشق خودمون و خدای خودمون بشیم، سایر روابط زندگی ما از جمله رابطه ما با ثروت هم خود به خود درست میشه و همه عاشق ما میشن و به دستانی از خداوند روی زمین برای کمک به ما تبدیل میشن، بدون نیاز به اینکه ما کار خاصی انجام بدیم.
خداوند توانایی خلق هر ساخته ای رو به من داده و زمین و آسمان رو مسخر من کرده تا به هر آنچه میخوام برسم.
همونطور که خداوند بدون کمترین زحمتی و بدون کمک کسی داره کهکشان ها رو اداره میکنه و اعضای بدن ما بدون تلاش خاصی دارن وظایفشون رو انجام میدن (مثل نفس کشیدن و پمپاژ قلب و …)، میشه یه کسب و کار رو با کمترین هزینه و کمترین نیرو و بدون نیاز به زحمت خاصی اداره کرد.
خداوند بی نهایت روش و بی نهایت دست روی زمین برای رسوندن ما به خواسته هامون داره که فراتر از ابزارها و راه حل هایی هستن که ما با چشم ظاهر میتونیم ببینیمشون.
عقلانیتی که این همه بهش اکتفا داریم و مدام به ما از تاثیر روش های تبلیغ و بازاریابی و غیره میگه فقط زاده باورهای محدودکننده است. باید به جای باور عقلانیت، خدا و هدایتش رو باور کنیم.
حساب کردن روی انسان های دیگه نشون دهنده شرک خفی در ماست که به قول پیامبر (ص) از راه رفتن مورچه سیاه بر روی یه سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان تر هست.
ساختن باورهای قدرتمندکننده در مورد ثروت مقدم بر تصمیم های دیگه مثل تغییر شغل، تغییر روش های بازاریابی، تغییر نحوه تبلیغ یا بسته بندی محصول و … است.
ثروت یه امر ذهنیه و سهم ما از تجربه فراوانی به اندازی هست که ذهنمون اون رو باور میکنه.
ذهن ثروتمند ما رو وارد مداری میکنه که در اون با ایده ها، راهکارها، شرایط و آدمهایی احاطه میشیم که نتیجش ورود ثروت به شکل بازارهای جدید، مشتریان بی شمار و … هست که در نهایت به استقلال مالی منجر میشه. اما اگه باورهای فقرآفرین داشته باشیم، حتی اگه دست به طلا هم بزنیم خاکستر میشه و نتیجه هیچ کدوم از تلاش های ما منجر به ایجاد ثروت نمیشه.
بی نهایت ثروت و فراوانی در این جهان هست و همونطور که خداوند گفته اگر همه درختان روی زمین قلم بشن و دریاها مرکب بشن، نمیتونن نعمت های الهی رو بنویسن. این شیطان هست که وعده فقر و تهیدستی به ما میده. ثروت مثل اکسیژن در جهان وجود داره.
باور به فراوانی مهمترین باور برای رسیدن به استقلال مالی هست و در واقع توحیدی ترین باور حساب میشه چون معنای کامل اعتماد به رب و سیستمی هست که بر این جهان مقرر شده.
جهان همواره در حال گسترش هست و هر روز فرصت ها برای ثروت ساختن از کسب و کارهای شخصی بیشتر، انجام کارها ساده تر، هزینه ها کمتر و درآمدها بیشتر میشه.
همه ما به یک اندازه به نعمت های خداوند دسترسی داریم اما به اندازه باورهامون از این منبع ثروت بهره مند میشیم.
چون ما مخلوق خداوندی هستیم که چیزی جز ارزش نمی آفرینه، پس ما موجودات لایقی هستیم و شایسته تجربه کردن و داشتن بهترین ها هستیم.
نباید روی هیچ کسی جز خداوند حساب کنیم چون او «رب» جهانیان است. قدرت تنها در دست این نیروی برتره.
ثروتمند شدن معنوی ترین کار در این جهان است.
ثروتمند زندگی کردن نه تنها آسونه بلکه طبیعی ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتا ثروتمندیم.
پاداش ها به کسانی داده میشه که به قول قرآن به غیب ایمان دارن و بدون اینکه کل مسیر رو ببینن، قدم اول رو با ایمان بر میدارن تا قدم های بعدی بهشون گفته بشه.
خداوند به عهد خودش وفادار هست و به افراد شجاع که با ایمان و توکل به سمت تحقق هدف هاشون گام برمیدارن پاسخ میده.
موفقیت هیچ ارتباطی با سن، کشور محل زندگی، جنسیت، تحصیلات، تلاش فیزیکی و … نداره.
ذات این جهان «ان مع العسر یسری» است که به ما یادآوری میکنه که در دل مسائل زندگی همواره راه حلی برای پیشرفت و رشد ما وجود داره.
ثروت و شهرت و موفقیت ادامه عشقه و اگه کاری رو با علاقه انجام بدیم قطعا نتایج بی نظیری ایجاد خواهد شد.
میشه هم خدا رو داشت هم خرما رو. باید باور کنیم که ثروت محدودیتی رو برای ما ایجاد نمیکنه و میشه ثروت رو همراه سلامتی و روابط عاشقانه و معنویت و … داشت.
خداوند بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند بشم و به همه خواسته هام برسم.
هر شغلی پتانسیل ثروت ساختن رو داره. نشونش هم اینه که تو هر صنفی یه سری افراد فوق العاده موفق و ثروتمند هستن.
من ارزشمندم و مهارت من ارزشمنده و انسان هایی هستن که حاضرن به خاطر یادگیری این مهارت یا استفاده از خدمات و محصولات من بهاش رو پرداخت کنن.
به اندازهای ثروت وارد زندگی ما میشه که ارزش ایجاد میکنیم. به همون اندازه ای ثروتمند میشیم که مسائل این جهان رو حل میکنیم. پس اگر ایمان داشته باشیم که خودمون و خدماتمون ارزشمند هستن، در مداری قرار میگیریم که افرادی حضور دارن که ما و خدماتمون رو ارزشمند میدونن.
داستان پول داستان من بدو پول بدو نیست. به قول حضرت علی (ع)، دو نوع رزق داریم: یه نوع رزقی که ما دنبالش میریم و یه نوع رزقی که اون دنبال ما میاد.
اگر یک نفر در این جهان تونسته به موفقیتی دست پیدا کنه، قطعا ما هم میتونیم، به شرطی که مثل اون شخص فکر کنیم و عمل کنیم.
سپاسگزاری، کنترل ذهن، توجه به نکات مثبت، لذت بردن از تک تک لحظات زندگی، احساس خوب، در صلح بودن با خودمون و این جهان ما رو در مداری قرار میده که نتیجش موفقیت و ثروت بیشتر هست.
اگه انگیزه ما از ثروتمند شدن لذت بردن خودمون باشه نه کلاس گذاشتن برای بقیه، زندگی زیباتر میشه و پاداش کسی که جهانش رو زیبا میبینه و زیبا میکنه بدون شک زیبایی بیشتر هست.
برای تجربه ثروت باید با اون انرژی هم فرکانس بشیم. اینطور نیست که ما بتونیم از ثروت بخوایم که بیاد تو مدار ما. درست مثل اینکه اگه ما ماهی بخوایم، باید بریم سمت آب و نمیتونیم از ماهی بخوایم که بیاد تو خشکی.
هر چقدر انتظارمون از خداوند بیشتر باشه و از دیگران کمتر، موفق تر و ثروتمندتر هستیم.
? به نظر من ترکیب این باورهای قدرتمندکننده هست که زمین و آسمان رو مسخر ما میکنه و افراد و شرایط مناسب رو وارد زندگی ما میکنه بدون اینکه ما نیاز داشته باشیم از راه حل ها و ابزارهای «منطقی» استفاده کنیم یا تلاش فیزیکی خیلی خاصی انجام بدیم.
? قدرت الهامات و هدایت خداوند میتونه هر محاسبه ریاضی رو به هم بریزه و قدرتمندتر از هر چیزی است که اکثر انسانها با سند و مدرک و شواهد علمی تلاش میکنن تاثیرشون رو به ما ثابت کنن.
ممنون که اینقدر قشنگ لیستشون کردید. جالبه که اصلا قصد خوندن کامنتای این پیج قبل از اینکه کامل فایل سوال را ببینم و خودم جواب بدم را نداشتم ولی عجیب هدایت شدم به این کامنت شما
شکر وثنایِ بندگان خاصّ خداوند است آن آفریدگار،پروردگار جهانها و جهانیان.
آن نعمت بخشندهء رحمتگستر
آن یگانه فرمانروای روز پاداش و روز کیفر،
آفریدگار،پروردگارا!
تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم،
به لطف و کرمت، مارا به راه راست هدایت فرما،
راه آنانی که نعمت( رستگاری در دنیا و آخرت) به آنها عنایت فرمودی (راه پیامبران و انسانهای پاک الهی به راه استاد عباس منش ها…)نه آنان که به واسطه انکار حقّ به غضب الهی گرفتار شدند و نه گمراهان ( آنهاییکه خداوند ،به سبب جهل و انکارشان مُهری بر دلها و گوشهایشان نهاده و پرده ای بر چشمهایشان افکنده که حقّ را درک نمی کنند، نمی شنوند و نمی بینند، و آنها را عذابی شدید در پیش هست ،هم در دنیا و هم آخرت ).
آمین یا ربّ العالمین…
الهی پرودگارم ای رب وهابم ای تنها منبع رزق و روزی در جهان هستی؛
از تو عزت ،آبرو،زندگی شرافتمندانه خواهم،
از تو میخواهم تا بهم شجاعت بدی تا با آن بر تمام ترس ها و نگرانی هایم بتازم ،
از تو آرامش،حال خوب و زیبایی در زندگی را خواهم،
از تو ای رب وهابم ،
آرامش،برکت،فراوانی در زندگانی ام را خواهم و میخواهم کمکم کنی تا راه خدایی شدن را بیابم و روابط الهی با روح تمام کائناتت داشته باشم،
خداوندا!
خوش قول وفعل بودن و خوش حساب و کتاب بودن در تمام دادوستدهای زندگی رو از تو میخواهم ای بزرگ و بلندمرتبه
که صاحب و سرپرست من در دنیا و آخرتی،
روزی حلال و فراوان و راحت از تو خواهم که رزّاق تویی ،وهّاب تویی، از تو یاری میخواهم زیرا تنها کسی که میتونه از هر لحاظ کمکم کنه بی منت و بی توقع تویی ای مهربان ترین مهربانان.
متشکرم ازت ممنونم ازت و سپاسگزارم و با تمام وجودم دوستت داررررررررم خداااااااااااا
با سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
خدا رو شکر که فرصتی فراهم شد تا با این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
امروز با وجود اینکه میخواستم برم سراغ جلسه 14 دوره احساس لیاقت اما با شنیدن این فایل ی حسی من رو ترغیب کرد که بیام و این مطالب رو بنویسم
راستش بعد از چند سال بودن توی این مسیر تازه دارم با آگاهی های دوره لیاقت میفهمم که استاد توی دوره کسب وکار شخصی که البته الان از روی سایت برداشته شده چی میگفت در مورد کسب و کار
من دوره ثروت 1 رو دارم و دوره ثروت 2 و 3 رو هنوز نگرفتم و چیزی که میخوام بگم بر اساس آگاهی هایی که تا حالا درک کردم
به نظرم اصل توی کسب و کار همون جمله ای که استاد توی جلسه اول کسب وکار شخصی میگن که:
قدم اول اینکه که بدونی چه روحیه ای داری کارمندی یا کارآفرینی بعد که این رو فهمیدی اون وقت مسیر کسب و کار رو میتونی مشخص کنی
من بارها و بارها دوره کسب و کار شخصی رو کار کرده بودم بارها و بارها همین جمله ی کلیدی رو از استاد شنیده بودم ولی انگار تازه بعد با کار کردن روی دوره لیاقت دارم میفهمم که استاد چی میگفتن
موضوع اینه که تا آدم خودش رو نشناسه درست تا ویژگی های درونی خودش رو نشناسه مخصوصا تا ندونه ی آدم درونگراست یا برونگرا نمیتونه توی موضوع کسب و کار سر جای درستش قرار بگیره
بعضی وقتها ما با شنیدن صحبت های استاد دچار کج فهمی میشیم یعنی این صحبت ها رو میشنویم و میگیم به به چقدر خوبه این صحبت ها پس منم میخوام کار آفرین بشم
ولی وقتی عمیقا خودت رو بررسی میکنی میفهمی اصلا تو روحیت با کارآفرین بودن سازگار نیست و تو روحیه کارمندی داری
زمانی که اون دوره کسب و کار شخصی رو گوش میدادم خیلی این کلمه روحیه برام قابل درک نبود هرچند استاد به وضوح توضیح میدادن که منظور چیه و خصوصیات رو میگفتن .تازه با دوره احساس لیاقت دارم دقیقا میفهمم منظورشون چی بود
ی جورایی میشه گفت منظور از روحیه همون ویژگی های درونگرایی و برونگراییه
من به عنوان عضوی از این سایت در حال حاضر ی کسب و کاری رو دارم و دارم ازش هم پول میسازم در حد مدار خودم
یعنی ظاهر قضیه اینه که من کارآفرین بودم و برای خودم کسب و کار ایجاد کردم اما من از بودن توی این جایگاه خیلی لذت نمیبرم چرا ؟
چون با دوره لیاقت فهمیدم که شکل انجام دادن این کار با روحیات درونی من یا همون ویژگی های درونی من سازگار نیست
و ی تضادی هست بین این دو تا و برا همین هم من اون لذتی که باید ببرم رو نمیبرم یعنی چی؟
یعنی روحیه من به سمت کارمندی گرایش داره به اینکه ی کاری رو تحویل بگیرم و انجامش بدم در خلوت و سکوت خودم و مسئولیتی در قبال بقیه مسائل نداشته باشم و ….
ولی دارم کار رو به شکلی انجام میدم که در جهت عکس این موضوعه
بنابراین به نظرم اولین اصل توی کسب و کار اینه که آدم خودش رو درست بشناسه و طبق اون مسیر کاریش رو مشخص کنه اونوقته که دیگه بقیه مسائل فرع میشن و میشه راحت حلشون کرد
اینکه آدم روحیه کارمندی داشته باشه و بخواد بر خلاف درونش ادای کار آفرین ها رو در بیاره نمیشه
اینکه آدم روحیش کارآفرینی باشه و بخواد بزور خودش رو توی قالب کارمندی جا بده اینم نمیشه
تنها وقتی با درونمون هماهنگ میشیم اونوقته که توی جای درست قرار گرفتیم و اصل اولی و اصلی و پایه رو رعایت کردیم و بعدش میتونیم بریم سراغ اصل های بعدی که زنجیره اصل ها بهم متصل بشه و نتایج بزرگ پایدار پدیدار بشن
من بعد از 6 سال بودن توی این مسیر تازه دارم این رو درک میکنم و این درک من رو هدایت کرده به ی مسیر جدید توی کارم که فعلا چون توی شروعش هستم نمیتونم صحبتی در موردش بکنم حالا ان شا الله وقتی نتایج اومد و پایدار شد اونموقع میام و مینویسم در موردش
بنده خیلی وقته با سایتِ استاد آشنایی دارم اما دفعه اولیه که دارم توی سایت کامنت مینویسم.
امروز به صورت اتفاقی داشتم با یکی از دوستان درمورد یه فایل صوتی صحبت میکردم که به بحث به کسب و کار و رونق اون کشیده شد. نهایتا به من گفت؛ لایو سوم استاد داخل سایت رو یه نگاه بنداز، در مورد همین بحثه و منم همین کار رو کردم.
وقتی سوال دوست عزیزمون و حرفای استاد رو شنیدم متوجه شدم که این دقیقا مهم ترین چیزیه که الان، تو این برهه از زندگیم نیازش دارم (در حال راه اندازی یک کسب و کار هستم).
=============
دوستان به نظر من هرکسی تو هر برهه از زندگیش، نسبت به “ظرف”، “ظرفیت” و “باورش”، یه سری از الهامات رو دریافت میکنه که اگر بهشون عمل کنه باعث پیشرفتش میشه. همین موضوعه که باعث میشه ببینیم خیلی ها با عمل کردن به اعمال مارکتینگ و بازاریابی موفق شدند و خیلی ها هم بدون عمل کردن به اونها همچنان موفق اند.
هر شخص نسبت به باور و اعتقادی که داره بهش الهام میشه.
مطمئنا خود استاد هم یه روزی برای جذب مخاطب اعمالی رو انجام داده.
به طور مثال طبق حرف های خودشون برای جذب مخاطب به سمینار های اولیشون در تهران خودشون بنر های تبلیغاتی رو پخش میکردند. این روش جذب مخاطب از فرکانسی که در اون زمان داشتند نشأت گرفته.
بعد از مدتی که روی خودشون کار میکنند و اعتقاداتشون قوی تر میشه؛ با سایت و دنیای اینترنت آشنا میشند که مطمئنا در اون زمان نسبت به باور و فرکانس هایی که داشتند این بهترین راه برای پیشرفتشون بوده.
و به همین صورت این منوال ادامه داشته و داره. هرچه استاد باورشون قوی تر بشه، راه هایی که الهام میشه بهشون آسون تر میشه و در عین حال پربازده تر.
=========
این موضوع فقط برای افرادی که به قانون باور دارند صدق نمیکنه. مهم اینه که ما چی رو باور میکنیم.
شاید اگر الان به یه شخص بازاری تو بازار فرش بگید سایت بزن و از طریق اینترنت بفروش مسخرت کنه چون باور داره از طریق همین مغازه داخل بازار درآمدشو کسب میکنه و مطمئنا همینطور هم هست، مگر اینکه بعد از مدتی یه سایت یا فروشگاه بزرگ رو ببینه و با خودش فکر کنه که این حتما مشتریای من رو هم جذب خودش میکنه و اونوقته که به دلیل ایجاد ترس و کاهش اعتماد و آسودگی کم کم درآمدش رو به افول میزاره (به نظرم این موضوع یکی از دلایلی که نباید به رقبا توجه کنیم و یکی دیگه از دلایلش اینه که وقتی به اونا و درآمد هاشون توجه کنیم خودمون اندازه درآمد و موفقیت اونها کوچیک و محدود میکنیم، یعنی نهایتا خودمون رو چند پله بالاتر از اونا تصور میکنیم )
مهم اینه که به چی اعتقاد و باور داشته باشیم.
زمانی که باور داری درآمدت میتونه با سئو سایت و بازاریابی اینترنتی رشد کنه مطمئنا با همون فرمون بری جلو، هم کسب و کارت رشد میکنه و هم ایده های بهتری نسبت به فرکانس و ظرفیتت میگیری
=========
اگر باور داشته باشی که با تبلیغات این اتفاق میوفته همینطوره و هر بار با عمل کردن با ایده های جدید، درآمد بیشتری کسب میکنی.
“اما” اگر امیدتو بدی به خدا و بگی هرچی خدا بگه همون بهترینه، مطمئنا بهترین ایده ای که میتونه باعث پیشرفتت بشه رو بهت میده. ممکنه این ایده برای یه شخصی مثل استاد کار کردن روی بهبود کیفیت و فرآیند های سایت باشه و برای یه شخص دیگه همون سئو کردن و بازاریابی.
فقط باید خدارو باور کنیم. حتی تا لحظه آخر هم نباید نا امید شد
او که حتی با گفتن اسمش یا نوشتنش اشک در چشمانم جاری می شود از بزرگی وعظمت و رحمانیتش…
سلام به استاد عزیز و مهربانم و دوستان و هم فرکانسی های عزیز
من حدودا تقریبی سه ماه هست که با این سایت آشنا شدم وخیلی خوشحال هستم چون بی نهایت وبی نهایت در زندگی من تاثیر گذاشت
اگر بخواهم همه تجربیات و…را بنویسم حتما متن خیلی طولانی می شود سعی می کنم خلاصه شود
اصلا از روزی که من با سایت آشنا شدم یه آرامشی به سراغم اومد که هیچوقت تجربه اش نکرده بودم تقریبا تمام مطالب رایگان سایت را خوندم وگوش کردم بارها وبارها تازه فهمیدم که واقعا جهان قوانین داره وباید با توجه به این قوانین پیش برم
من تقریبا از بچگیم عاشق درست کردن کیک وشیرینی بودم به طوری که گاهی چیزهایی درست میکردم و نتیجه اش خوب نمیشد
یک راست می رفتن سطل آشغال 🤣
خلاصه علاقه خاصی داشتم و رسیدن به یه شغل خوب در ارتباط با کار کیک وشیرینی والبته خانگی وبا کیفیت برام یک رویا بود یک رویای دست نیافتنی
اما خبرای خوب با گوش کردن فایل ها باورهام رو تغییر دادم و ایمانم به خدا بیشتر شد اونجا که استاد میگن شما قدم بردارید …
اونجا که استاد میگن باورهاتون رو راجع به ثروت تغییر بدید که تو هر شغلی ثروت هست
اونجا که میگن همه چیز رو تو مسیر یاد میگیرید (وای اینا واسه من گنج بود )
اونجا که میگن وقتی از رودخونه می خواهید عبور کنید ازدور نمیتونید تشخیص بدید باید پاتون رو روی کدوم سنگ بزارید ولی وقتی پاتون رو روی اولین سنگ بزارید می دونید قدم بعدی رو کجا باید بزارید
وای نگم از نتایج حزن وغم که غم برام غم واتفاقات بد آورد اون هم چند سال تازه فهمیدم هرچی تو زندگیم تجربه کردم خودم فرکانسش رو دادم وخودم رقمشون زدم ناگفته نماند کتاب هایی هم خونده بود در این موارد اما
حرفهای استاد وشیوه بیان کردنشون منو تکون داد یه خونه تکونی اساسی ذهنی شد برام
وای الان تو بهترین حس وحال هستم امروز هدایت شدم به این فایل
چرا اینجا کامنت گذاشتم
چون
من تازه فهمیدم الله چه کسی است فهمیدم چقدر عادل وچقدر رحمان ورحیم تازه به منطقی بودنش رسیدم تازه فهمیدم که باید از خودش میخواستم قدرت رو تو این سال ها به بقیه وبه خودم داده بودم در حالی که قدرت مطلق خودشه در حالی که باید تسلیم می بودم ولی نبودم😭
ولی حالا با تغییر باورهام در مورد الله ،ثروت،واینکه هرکسی خودش زندگی خودش رو خلق میکنی و ما فقط فرکانسش رو به خدا میدیم وخدا فقط اون فرکانسی که مابهش دادیم رو بهمون برمی گردونه
و با کلی تغییر باورهای غلطی که از جامعه خانواده و…داشتم
ولی حالا
.
.
من برای هدفم رویام قدم برداشتم 😭
من تونستم خودم روتغییر بدم 😭
من دارم روی خودم و باورهام کار میکنم☺
و… حالا مطلب اصلی
اون بالا گفتم که امروز هدایت شدم به این فایل چرا چون چند وقتی هست که برای هدفم قدم برداشتم ودارم یه کارهایی میکنم که وقتی به نتیجه رسیدم حتما میام با کلی خبرهای خوب😍
من باید عکس های خوب وباکیفیت از کاراهایم بگیرم وتبلیغ کنم مخصوصا در فضای اینستاگرام
چندروزی هست که فکرم مشغول شده بود دائم داشتم به خودم میگفتم عکس وتبلیغ خیلی مهمه باید این کار رو انجام بدم کار من طوری هست که باید تبلیغ بشه اینطوری عکس بگیرم وکلی چیزای دیگه…
اما ته دلم این حس رو داشتم که من اولین مشتریم باید کارم روتبلیغ کنه و تمام مشتری های من در فرکانس خودم هستند واونها خودشون منو پیدا میکنن
وای همیشه استاد میگن اگر میخواید بدونید کاری که انجام میدید درسته برگردید ببینید حستون چی میگه این حس که حالا زیاد هم نیاز به تبلیغ نیست همین چندتا عکسی که داری تو صفحت کفایت کارت رو میکنه به من آرامش و حس خووشایندی
می دادوتصمیمگرفتم که با این احساس و باور برم جلو مخصوصا بعد از گوش کردن این فایل
که واقعا هدایت شدم باشنیدنش اشک ریختم از این که خدا جواب میده
خداجونم سپاس خدایا شکرت خدایا دوست دارم🙏
وممنون وسپاس از بی نظرترین انسان واستاد 🙏
ویه مطلب مهم دیگه که حتما باید میگفتم این که استاد نازنیم امروز منو خیلی شرمنده کردن وگفتند کسانی که در سایت هستند وفعالیت نداشتند رو حدف کرده بودند یکیش من بودم🙈
امروز تلنگری شد برام نه فعالیت داشته باشم که حذف نشم نه
فقط به این دلیل که گفتنی ها رو باید گفت چرا ادم یه عالمه تجربه خوب ودرواقع یه عالمه گنج رو به طور رایگان از اینجا کسب کنه واونها رو با دیگران به اشتراک نزاره
ووازتجربیاتش نگه
ودرواقع نسبت به این گاوصندوق گنجش بی تفاوت باششه
کم کاربودم استاد نازنیم ببخش🙏
درپناه الله شاد باشید پیروز باشید ثروتمند باشید وسلامت در دنیا وآخرت🤗
سلام ودرود به استاد عزیز و خوش صدام و خانم شایسته عزیز و خانواده عباسمنش
در پاسخ به دیدگاه خانم پریسا خواستم بگم
برا منم خیلی پیش اومده که در کسب و کار برادرم بارها و بارها در مورد صداقت درکار حرفهایی گوشزد کرده بودم اما عمل نکرد و ضربه هم خورد
ممنونم بابت دیدگاهی که گفتید بابت آدمها تبلیغ کار شما صورت بدن نه اینکه تبلیغات گسترده داشته باشیم و الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم دقیقا همینطور هس
مرسی از دیدگاه زیباتون
ممنونم از خداوند حق تعالی بابت تمام لحظاتی که در این سایت سپری میکنم و مثل دوستم شده
با سلام ، من صرفا یافته های خودم از این مدت مطالعه و بررسی صحبتها و نظرات را مینویسم که خودم به مرور به موثر بودن آنها ایمان آورده ام ،اصل و روح و جان تمام اینها درک درست قوانین کیهانی و سپس محکم کردن پایه های زندگی بر ستونهای این قوانین است .با ایجاد باور صحیح و تقویت هر روزه و مداوم آن و بالنتیجه اجرای مو به مو و بدون انحراف آنها که موجب تغییر مرحله به مرحله مدارات به سمت بالاتر و دیدن دیدگاههای بالاتر و درک و استفاده از آنها میشود.و به این صورت ما نه تنها از نظر شخصیتی محکمتر میشویم بلکه تغییرات رو به رشد را تجربه میکنیم . درک این قوانین مارا قادر میکند تا باورهای لازم را بسازیم که از جمله مهم ترین آنها شاید بتوان به مواردی در زیر اشاره کنیم ؛
1- ساخت باورهای سازنده و مثبت در هر زمینه دلخواه و جایگزینی آن با باورهای مخرب و بازدارنده، ازجمله حذف باور فضیلت در فقر و ایجاد باور خشنودی وشادی ذات خداوند از تمول ،ثروت و آسایش و رفاه بندگان به طرق الهی .
2- باور احساس ارزش و لیاقت و شایستگی در دریافت نعمت ها و موهبتهای الهی
3- باور اعتماد به خدا و تنها توکل به او و سپاسگزاری از ذات پروردگار به همراه حفظ دیدگاه قدردانی از مردم و اشیا به عنوان
وسایل الهی در رسیدن به خواسته ها
4- باور تکیه به قدرت الهامات الهی و دریافت و عمل به آنها در سریع ترین زمان
5- باور و ایمان داشتن به وجود قدرت آفرینش خواسته ها در هر انسان و بکارگیری الهی آنها
6- حذف دیدگاه رقابتی و صرفا باور به ارتقای سطح شخصی با تیکه بر باور وجود فراوانی نعمات و موهبتهای الهی
7- تمرین و مداومت بر کنترل اضطرابات ناشی از محدودیتهای فکری و اغواهای مخرب ذهنی با روشهای سهل و در دسترس ازجمله مدیتیشن و تکرار جملات تاکیدی و …
وبسیاری باورها که نتیجه درک صحیح قوانین کیهانی است و سبب ایجاد زیرساختهای صحیح در رسیدن به اهداف میگردد.این مختصر از آنچه بود که در این مدت درک نموده ام. و مطمئنا با افزودن دیدگاههای مقبول سایر دوستان به آنها به نتایج بهتری میرسیم و به نظرم درک صحیح و اجرای درست عامل اصلی موفقیت استاد در هر نقطه از جهان که باشند بوده و خواهد بود. ارادتمند شما. پاینده باشید.
سلام به استاد عزیزم ودوستان عباس منشی وهم فرکانسی ٫سوال خیلی خوبی دوستمون پرسیدن من خودم خیلی به این موضوع فکر کردم چون خیلی از مثال هایی که استاد توفایل گفتن من به عینه دیدم ٫نزدیک خونه ی ماتوشمال دوتاسوپرمارکت هست که دقیقا کنارهم هستن اندازه ی مغازه هم تادوسال پیش به یک اندازه بود وصاحبان مغازه دوستان چندین ساله وهمسایه ی چندین ساله ی هم هستن ٫باورکنید من هروقت رفتم طرف این سوپرها یکیشون غلغله س یکیشون هرازگاهی یه مشتری داره٫ هروقت میرفتم طرف اینا یاد استادوحرفاشون میفتادم٫ من چیزی که میخواستم بخرم توهردومغازه بود ولی نمیدونم چرا من دوست داشتم خریدامو از همون مغازه که همیشه شلوغتره خرید کنم درحالی که میدونستم بیشترطول میکشه توصف پرداخت باید وایسم ولی ترجیح میدادم همون جاخرید کنم٫ پاهام ، باهام همراهی نمیکردن برم یه قدم جلوتر ٫یه روز تصمیم گرفتم برم اون مغازه که خلوت تره دلم سوخت گفتم این بنده خدا هم به قولی یه دشتی داشته باشه اول صبح بود رفتم تو چیزی که میخواستم برداشتم رفتم حساب کنم صاحب مغازه باچنان اخمی بهم نگاه کرد گفت همیشه خریداتواز مغازه بغلی میکنی چیشده اومدی این طرف حتما تموم کرده وگرنه مشتری نمیفرسته این طرف خیلی بداخلاق بود از زمین زمان شاکی بود ٫از مردم ازهم محلیاش گلایه میکرد که مگه اون مغازه چی داره که من ندارم کلی ام از همین همسایه ش که سوپرداشت همیشه شلوغ بود بد گفت که این ادم حتما یه ریگی به کفشش هست حتما ارزان میده مردمو بازبون نگه میداره حتما گفته من جنسام خوب نیست که مردم مغازه ی من نیان ٫ درحالی که اون همسایه ش اینقدر سرش شلوغ بود که اگرم میخواست این کارا رو بکنه وقتشو نداشت تازه جنساشم گرونترمیدادالبته که همچین ادمی هم نبود بسیارخوش اخلاق شوخ مهربون بود ٫
خلاصه کلافه م کرد تصمیم گرفتم دیگه دلم براش نسوزه نرم مغازش جالب اینجابود که چندروز بود خیلی توفکر بودم وحتی دوس داشتم عکس یافیلم بگیرم براتون همین سوال ازتون بپرسم وباهم بحث کنیم واز همه ی بچه ها مخصوصابچه های ترم بالاتر گروهمون کمک بخوام نظرشونوبپرسم (نخندین بهم ولی به نظر من ماگروه عباس منشی مثل گروه هری پاتر وهم کلاسی هاش میمونیم که تویه دنیای دیگه سیر میکنن وبابقیه مردم فرق دارن یه نیروی خاص که بقیه مردم عادی ندارن???? )که چی میشه که دوتامغازه کنارهم یکیش این همه مشتری داره اون یکی از دیدن این که کسی میره تومغازش سورپرایزمیشه٫وخداخیلی زود جوابموداد?یه روز رفتم مغازه همون سوپره که همیشه شلوغه دیدم یکی از مشتریا باصاحب مغازه دعواش شده مثل این که مشتری میخواست بدون رعایت صف جنساشو حساب کنه زود بره صاحب مغازه اجازه نداده بود٫ مشتری صداشو برد بالا به صاحب مغازه گفت:فکر کردی چون مشتریت زیاده هرطوردلت بخوادمیتونی رفتارکنی من مشتری ام دوباراین طوری بامن رفتارکنی دیگه مغازت نمیام، ماتهرانیا نیایم سوپرتوخریدکنیم تودوروزه دره اینجارو بستی، به لطف ماتهرانیا مغازتو سه برابرکردی (صاحب مغازه تازه مغازشو بزرگترکرده بود) جواب صاحب مغازه خیلی برام جالب بود ٫گفت: من به لطف خدامغازموسه برابرکردم نه تهرانیا ،روزیه منو خدامیده نه تهرانیا ،خدابه مغازه ی من برکت داده خدابرای من مشتری فرستاده شماتهرانیاهم نیاین هیچ فرقی به حال من نمیکنه شماازفردابرو جای دیگه خریدکن ٫٫٫( بیشتر مشتریاهم مسافربودن تومغازه٫٫٫)فهمیدم این اقاایمان توحیدی داره منبع روزی خودشو فقط خوده خدامیدونه وفرقی براش نداشت برای اینکه مشتریشوازدست نده ازش عذرخواهی کنه یا یه جوری جبران که که پیش اون همه مشتری اعتبارش ازدست نره براش مهم نبود اون تهرانیای تومغازش ازش نارحت بشن یابهشون بربخوره ٫من یکی از دلایلی که فهمیدم همین بود که وقتی بنده منبع روزیشو خوده خدابدونه ومشتری هاشو وسیله ای برای رسوندن روزیش بدونه به فکر اینکه کلی هزینه کنه چاپلوسی کنه چرب زبونی کنه تبلیغ کنه که بتونه مشتریشونگه داره ٫میدونه که هزاران راه برای رسوندن روزیش به بندش داره واینقدرثروت نعمت زیاده که نگران نیست که فرصتی رو ازدست بده (البته نمیدونم چراحس کردم صاحب مغازه که این جوابارو به اون مشتری داد از بچه های خودمونه چون حرفاش خیلی شبیه حرفای استادبود?????? که البته چیزای دیگه هم گفت که من ننوشتم چون دیدم خیلی کامنتم طولانی میشه)٫این تجربه ی من بود ٫ممنونم از همه دوستانی که وقت میزارن وکامنت منومیخونن ٫وهمچنین ممنون از استادعزیزم که منوباخدای خودم اشتی داد ومنوبه خدای خودم نزدیک ترکرد ٫خدایاعاشقتم ?
دوست عزیز الهی چه کامنت پر محتوا و پر از آگاهی واقعا سپاسگزارم از اینکه سخاوتمندانه این تجربه را برایمان گفتی .
چه زیبا کسانی که به خدا ایمان دارند و منبع خوشبختی وثروت وسعادت را صراط المستقیمش میدانند .
واقعااا حالم عالیه واقعااا این احساسمو نسبت به خدای واقعی که آشتی شدم باهاش با هیچچیزی عوض نمیکنم .
دوستت دارم خدا یه روزی بهت گفتم خدایا دوست دارم برم جایی همش راجع به تو بکن این آدمهای کنارم از تو نمیگن من میخوام همه جا حرف تو باشه ومن امروز در میان خانواده الهی عباس منش با مدیر ومدبرش خدای قادر همراه شدم جایی که از در ودیوار این خونه خدا وعشق خدا داره میباره عین بارون ??????????????
عاشقتم تنها عشق عاشق این جمله ای که میگم بهت هستم ???
به نظر من سرچشمه همه چیز از باور و ذهن انسانه .وقتى که ذهن انسان روى مدار ثروت و موفقیت باشه وباورش نسبت به توانایى هاى خودش قوى باشه و خودش رو لایق ثروت بدونه و مهمتر اینکه ایمان کامل به خداى خودش داشته باشه وفقط روى خداى خودش حساب کنه دیگه نیازى به تبلیغات ومسائل جانبى نداره خدا خودش اون رو هدایت میکنه ودر مسیر درست قرار میده.و در آخر این رو یاداورى کنم که هر موفقیتى تکامل خودش رو باید طى کنه از تو حرکت از خدا برکت.
به من قلب دادی ، مغز دادی ؟ دست ، پا ، گوش ، چشم و ووووووو صورتی زیبا برام نقاشی کشیدی، زیبا منو آروم آروم با قانون تکاملت درون حفره ای تاریک آفریدی ٫ اونجا با وجود تاریکی نترسیدم ٫ چون تو باهام بودی ٫ و انتظار به سر اومد ٫ باید میومدم٫
اینجا روی زمینت ، چه مشتاق بودم و خوشحال٫
با عشق برای شادی کردن و تجربه کردن به پشتوانه هدایتت بالاخره پا گذاشتم به روی زمینت٫
اما ، اما و اما چی شد که همه چی یادم رفت ؟٫٫٫٫٫؟٫٫٫٫؟؟؟؟
گمت کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزا معبود من ، خیلی بیشتر از همیشه بهت احتیاج دارم ٫
چه به موقع از زبان بنده ای از بنده هات سوال پرسیدی ٫ نه برای اینکه یاد بگیرم تبلیغ خوبه یا بده ٫ نه برای فروش بیشتر و پول بیشتر ٫
برای اینکه بفهمم فکر میکردم فهمیدمت ٫ فکر میکردم بهت توکل دارم ٫ خوشحال بودم که پیدات کردم٫
اما و اما و اما ٫
این همه کامنت ، این همه نظر ،
منو از خواب غفلت بیدار کرد ٫ درست تو روزایی که به دنبال چاره میگشتم ٫ فکر میکردم قانونت رو یاد گرفتم ٫ فکر میکردم دارم عمل میکنم ٫
خدای من ، رب من ، با خوندن تک تک کامنتها دیدم که چقدر ازت دورم ٫چقدر کم باورت کردم
استاد میگفت قرآن به من یاد داد یکتا پرستی رو ، توحید رو ، ولی من قرآنت رو نخوندم خدای من ٫ ولی اینجا از زبون دوستانم حرفاتو شنیدم ، درک کردم ، همونی که بنده ات عباس منش پیداش کرده و فریاد میزد ٫
همونی که با انجام دادنش همه چی شدی براش٫
بالاخره فهمیدمش ٫
فکر نمیکردم اصل تموم موفقیتها این بوده باشه از ازل تا ابد ٫
((توحییییییید٫))؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در تموم عصرها و دوران ها ؟؟؟؟؟؟؟؟
برای دیروز و امروز و فردا ؟؟؟؟؟؟؟
برای شهرت و ثروت و موفقیت ؟؟؟؟؟؟؟
برای هر چی که بخوام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و توحید یعنی چی ؟؟؟؟؟؟
انگار تا حالا نفهمیدم٫
استاد گفت:
توحید یعنی منطق ابراهیم برای شکستن بتهایی که قادر به نجات خود نیستند٫
توحید یعنی اعتماد ابراهیم برای عمل به الهاماتش ٫
توحید یعنی اگه قدرت آتیشو باور نکنی تو تبدیلش میکنی به گلستان٫
استاد میگفت : توحید یعنی قبول اینکه تموم اتفاقات زندگیمو خودم دارم رقم میزنم چون تو این قدرتو بهم دادی ، بی چون و چرا ٫
استاد میگفت تو یه انرژی جاری و ساری در تمام زمانها و مکانها هستی ٫ که من هرگز نمیتونم تصورت کنم٫
آه خدای من ، کجای کارم من ؟؟؟؟؟؟؟
ای همه هستی ز تو پیدا شده
ای که از رگ گردن به من نزدیک تری
ای که از منی
ای که با منی همیشه و همه جا ٫
ای قدرتمندترین فرمانروای کائنات ٫
(ای قدرتمند ترین ) (چه با شکوهه این کلمه ٫چه با عظمت و غرور آفرینه ٫ فرمانروا یعنی یکی یعنی یک فرمانروا ٫اونم قدرتمندترین !!!!!!!!!!!!!!!)
ای که بدون اذنت برگی از درخت نمیفتد ٫
ای که فرمانبردار بی چون و چرای خواسته های منی ٫
تو با اون عظمتت فرمانبردار خواسته های منی ؟؟؟!!!!!!!!!
ای که عاشقانه به خودت بابت آفرینش تک تک ما تبریک گفتی٫
الههههههههههی دورت بگردم خدا جونم٫ ???
رب من ،
یه روزایی مثل اون شبان همش میگفتم تو کجایی تا شوم من چاکرت ٫ چارقت بوسم بمالم پایکت !!!!!!!!!!
بالاخره پیدات کردم ٫
حالا که فرمانبردار خواسته های منی ?
حالا که من فقط وظیفمه بندگیتو کنم و فقط همین٫
یه جنس ایمان مثل ابراهیم میخوام ٫
یه آرامش و اعتماد مثل مادر موسی میخوام٫
حالا الان مثل موسی از هر خیری که از سمت تو به من برسد فقیرم٫
یه جنس توکل مثل استاد عباس منش میخوام٫ واقعا مثل استادم میخوام ٫ همون که دستی از تو بود ٫ تا ازت کمک واقعی خواستم تق ، آوردیش تو زندگیم ٫
به من فقط اصلو بده ٫ توکل رو بده ٫ ایمان رو در هر لحظه بده ٫ نگو این کار توئه٫
کار من پیدا کردن اصل بود ٫ ازت خواستم کمکم کردی اینجا پیداش کنم ٫
حالا ازت میخوام قدرت وصل بودن در تموم لحظاتو بهم بدی ٫
خدا جونم نذار گمت کنم ، شیطان ذهنم نمیذاره هر لحظه با تو باشم ٫ من میخوام که حتی یک دقیقه رهام نکنی و رهات نکنم٫
تو باید اجابتم کنی ٫ درست مثل همون برگ درخت ٫ من تسلیمم ٫ من به تو محتاجم٫
من اشرف مخلوقاتتم ٫
و من یکتا پرستم ٫ ( مگه این فقط وظیفم نیست ٫ خودت باید تو اینم بهم کمک کنی )
ادعونی استجب لکم ٫
خودت گفتی ٫
من اصلو میخوام ٫
میدونم باید تکامل رو رعایت کنم٫
اینو هزاران بار استادم گفته ٫
خودشم رعایت میکنه ٫
تو تبلیغاتشم همین کارو کرد ٫ اول معرفی کرد خودشو به روشهای مرسوم ٫ بعد کم کم تضادهایی که تو براش به وجود آوردی که رشدش بدی بهش یاد داد که چه طوری تبلیغ کنه ٫تو بهش یاد دادی مگه نه ؟ اول روی خودش و در نهایت روی تو ، روی اصل حساب کرد و کارا رو سپرد به تو ٫
سلام و درود به شما کامنت اولیتون رو خوندم خیلی خیلی زیاد باهاش ارتباط گرفتم انگار که هر جمله ی داره هزار بار تو سرم تکرار میشه خیلی زیبا نوشتین .ممنون ازتون بعدش این کامنتو دیدم وای خدایا.!!!! چقدر خدا به همه ما نزدیکه وقتی که گفتین به همین سرعت خدا جواب توکلم داد تمام موهام سیخ شد عجیب این کامنته روم تاثیر گذاشت .
ان اشاالله توی تمام تک تک لحظه هاتون زندگیتون مثل الان ذوق زده بشین از کار خدا ..پایدار باشین .
با سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستانی که این کامنت رو دارند میخونند٫
اولش گفتم بابا بیخیال آخه کی میاد بهت رای بده که تو ۲ میلیون رو ببری و اینجور حرفا (نجوا های شیطانی) ولی فکر کردم گفتم نه ٫ منم اون اوایل راه که با استاد آشنا شدم دقیقا همون مشکل رو داشتم٫ پس تصمیم گرفتم این کامنت رو بدون هیچ چشم داشتی ارسال کنم٫ امیدوارم دوستان استفاده کنند٫
خوب واقعیتش اوایل برام غیر قابل حضم بود که این حرف رو قبول کنم٫ چون میگفتم کلاس های استاد بقوسیان (منظور دوره کارخانه تولید اطلاعات که خود استاد عباس منشم حضور داشتند) باعث شده استاد رشد کنند و به این نتایج دست پیدا کنند٫ آخه آقای بهرام پور و آقای علی حاج محمدی هم تو اون دوره بودند و اونا هم نتایج خوبی گرفتن و فکر میکردم استاد بقوسیان تاثیر داشته٫(البته که تاثیر داشته ولی اصل کاری یه چیز دیگه است)٫ در واقع تا قبل عید کریسمس ۲۰۱۹ اون فکر رو داشتم تا اینکه توی اون فایل استاد توضیح دادن که عامل های بیرونی اصلا تاثیری ندارند٫ مثال عالی شونم همون مثال بیل گیتس و موفقیتش بود٫ بعد اون باور به عامل بیرونی (حضور در کلاس فلان استاد کاربلد و متخصص و عالی و البته گرون) که باعث موفقیت میشه در ذهنم کمرنگ شد و باور جدید شروع به ساخته شدن کرد٫
اما جواب اصلی به سوال دوست عزیزمون
ببینید ما یک اصل داریم یک فرع٫
حالا میخوام با یک مثال توضیح بدم خدمتتون٫
اولش همون مثال بیل گیتس
بیل گیتس اشتیاق سوزان داشت و نیتشم درست بود (اصل) و همون اشتیاق باعث شد بره هر کاری که میگفتن برای یادگیری کامپیوتر و برنامه نویس حرفه ای شدن خوبه انجام بدن (فرع) و سر آخر موفق شدند٫
مثال دوم
فرض کنید شما یک رستورانی دارید و آشپز و مدیرش هم شمایید٫ حالا شما به حرف اساتید بازاریابی گوش میکنید و تبلیغات سنگین میدید و یا قاشق از طلا میگیرید میزارید روی میز هاتون یا میز های چوبی ایتالیایی بسیار مجلل میگیرید و ٫٫٫ خلاصه همه چیز عالیه و تمامی حرف هایی که اساتید بازاریابی و طراحی دکوراسیون و روانشناس رنگ و ٫٫٫ گفتن رو اجرا کردید (عوامل بیرونی) بعد در بهترین حالت مشتری میاد رستورانتون٫ درسته یا نه؟
قیمت غذای عادی هم دیگه با توجه به قاشق طلا و موقعیت عالی رستوران اصولا بالای ۱۵۰ الی ۳۰۰ هزار تومان باید باشه(خیلی کم میگیماااا) و حالا مشتری میخواد غذا بخوره و میبینه اصلا غذاش آشغال به تمام معناست!! یعنی مواد اولیه رو بدون آشپزی کردن و به صورت خام میزاشتن خیلی بهتر بود٫ در کل غذاش ارزش اون قیمت نداره٫(هدف از رستوران رفتن خوردن غذای خوبه نه دیدن قاشق طلا و موقعیت میلیاردی رستوران)
(یادآوری از دوره قانون آفرینش: ذهنیت شما ۹۹ درصد و تلاش شما ۱ درصد نتایج را میسازد)
حالا در مثال بالا کلا عامل های بیرونی(فرع) بود بدون عامل های درونی(اصل)
حالا اینطوری فرض کنیم که آشپزی و غذای رستوران عالیه (بهتر از غذای های گرون یا هم سطح اون) ولی موقعیتش عادیه یا اصلا زیرزمین یه جایی هست و قاشق هاش ارزونه و زیاد قیمتی نیست و همه جا برق نمیزنه و صرفا بهداشت قابل قبولی داره و ٫٫٫و اصلا موارد مارکتینگ و اصول چیدمان و ٫٫٫ رو هم رعایت نکردن
خوب الان به خاطر عامل های درونی رشد بهتری میکنه ولی باز بیشتر از یه جا نمیتونه بالاتر بره٫ چون شاید باور های مناسبش نساخته و ٫٫٫ در واقع بسته به نوع باور هاش و تقویت عوامل درونی نتیجه میگیره٫
اما حالا این شخص میاد ۹۹ درصد عامل درونی رو رعایت میکنه یعنی اعتماد به خود و ساخت احساس لیاقت و ٫٫٫ (چطوری؟ با شرکت در دوره های آشپزی اساتید بهتر از خودش و زحمت کشیدن و تمرین کردن پخت غذاهای جدید و روی باور های ثروت ساز کار کردن و ٫٫٫) و یک درصد هم اون موارد فرع رو انجام میده و مثلا توی بشقاب خوشگلتری غذا سرو میکنه و ٫٫٫ این بار نتایج غیرقابل تصور خواهد بود٫
هنوز مبهمه براتون؟ خوب اوکی ٫ خلاصه حرف اینه نیتت مهمه٫ اگر نیتت ارائه غذای خوب و با کیفیت با قیمت مناسب باشه (اصل) خود به خود جهان هستی به یه جا هایی هدایتت میکنه که در اون راستا بهت کمک کنه (همون جا ها فرع هستن)
بازم بیشتر بازش میکنم موضوع رو
استاد عباس منش نیتت اشاعه توحید در سراسر عالم هست ولی توی تهرانه و کلاس های حضوری داره (قبل فعالیت در سایت) و میلاد فتحی ام که دنبال توحید و موفقیت هست تو پارس آباده و اصلا بهش دسترسی نداره٫ حالا خدا میاد استاد عباس منش رو به کلاس های اساتید تولید محتوا و طراحی سایت و اینترنت مارکتینگ و ٫٫٫ هدایت میکنه و استاد اونا رو یاد میگیره و اجرا میکنه (فرع) و نتایج میشه اینی که الان میبینید٫
پس الان استاد به اصل چیزی که میخواست رسید٫
حالا برای درک بهتر موضوع برعکسش رو در نظر بگیرید٫ یعنی هدف استاد هدف متعالی نباشه و صرفا خالی کردن جیب مردم و دادن آرزو و آمال و خیال و توهم و ٫٫٫ باشه٫ و بعد میان هر جور کاری میکنن از طراحی سایت با بهترین سئو گرفته تا پوشیدن کت و شلوار و کراوات و حتی خریدن فالور های فیک و شو آف کردن و ٫٫٫( یا اصلا همون ساختن کمپین های سنگین بازاریابی که شما گفتید)
خودتون بگید به نظرتون من یا شما حاظر میشدیم برای همچین فردی فقط ۲ تا کلمه اونم “خوب بود” و یا “عالی بود” بزاریم؟ اصلا مگه دنبالش میکردیم؟
اصلا پکیج هاشون ۹۹٫۹۹% هم آف میخورد مگه ما میخردیم؟؟؟؟
نقش عامل های بیرون و فرعیات رو بهتر از این نمیدونم چطوری بگم ٫واقعااا
نماز که دیگه میدونیم جز فرعیاته٫ مگه نه؟؟؟؟
خوب شمری که هم جانباز بود و مناجاتش زبان زد مردم اونم نماز میخوند ولی چی شد؟ عمر ابن سعد که مجتهد تراز اول اون زمان بود چی شد؟
فرع بدون اصل معنایی نداره و اصل هم بدون فرع نتیجه نمیسازه٫
مثل تنه درخت که اصله و شاخه هاش فرع (تا حالا دیدید از تنه درخت میوه بده؟!! تا شاخه نباشه میوه حاصل نمیشه)
قرآن میگه ایمان به خدا و عمل صالح٫ یعنی اگر به خدا ایمان بیاری نمازم اتوماتیک میخونی٫
شاید بازم جای ابهامی باقی مونده باشده راجع به تبلیغات
من رشته ام مدیریت بازرگانی هست و تقریبا رشته ام به تبلیغات و ٫٫٫ گره خورده٫ منم با این حرف استاد مشکل داشتم ولی الان به این نتیجه رسیدم که تبلیغات مثل شمشیر دو لبه است٫ اگر جنست(اصل) خوب نباشه تبلیغات(فرع) نتیجه معکوس میده!!!!!!!
اما شیوه مارکتینگ استاد به اینصورته که بر خلاف دیگر استاتید که یه تیکه پیتزا میدن تا پیتزای کامل رو بفروشند استاد میان کاملش میدن و اگر طرف خوشش بیاد خود به خود برای پیتزای خوشمزه تر که گرونه و پولیه فالو و ترغیب میشند٫ اونم اگر خریدن و دیدن هیچ فرقی با رایگان نداره به این نتیجه میرسند هر چی داشتن توی رایگان گفتن و محصولات پولی هیچ چیز جدیدی نداشت)
اما آیا میدونن استاد و این کار رو میکنن؟ با شناختی که من دارم نه اصلااااا٫
به قول استاد این هدایتی از طرف خداست٫ (اتوماتیک بازاریابی میکنن بدون اینکه خبری داشته باشند)
اینم بگم استاد با تعریف عامیانه ما از تبلیغات یعنی کلاه گذاشتن سر مردم و انداختن جنس بنجل به مردم مشکل دارند و راجع به شیوه های صحیح بازاریابی هم شیوه بازاریابی تسلا رو دنبال میکنند٫ شیوه بازاریابی تسلا شیوه دهان به دهان هست که وقتی تصاعد میگیره فوق العاده بی نظیر میشه ٫خوب راهی که تسلا و استاد میرند راه استواری هست «هِیَ أَقْوَمُ» و منم فقط این مدل بازاریابی رو قبول دارم٫
بازم تکرار میکنم بدون هدف درست این شیوه از بازاریابی هم نتیجه معکوس میده٫ اصل از یادتون نره٫
شما نیتت درست باشه اصلا حرص نمیخوری که رقیبم از من جلو افتاد یا بازارم بزرگ کنم و ٫٫٫
اگر نیتت درست باشه (۹۹ درصد) و تلاشت رو (۱ درصد) برای هر چه بهتر کردن انجام بدی ( با رعایت تکامل و بدون وام گرفتن و ٫٫٫) خود به خود و به صورت تصاعدی رشد میکنی٫
دیگه یه نکته پایانی هم بگم و تموم
اینکه ۲ میلیون رو ببرید یه اتفاق خاصی میوفته و میتونید دوره پولی بخرید و اون دوره شما رو موفق کنه و ٫٫٫ هم نوعی فرعه٫
الان خود استادم برای من و شما فرعه (یعنی فرقی نداره که دوره استاد عباس منش با ۲ یا ۳ میلیون بریم یا آنتونی رابینز با ۱۰۰۰ دلار که میشه ۱۳ میلیون با دلار ۱۳ تومنی) شما اگر بخوای موفق بشی از همین رایگان ها هم میتونی٫ چون میبینی یه چیزی بهتون الهام میشه که استاد تو دوره پولی گفتن٫
اگر هدفتون درست باشه(اصل) از مورچه (فرع) هم درس میگیرید و موفق میشید٫
دیگه بخدا هر چی مثال به ذهنم اومد گفتم٫٫٫٫امیدوارم نوری ایجاد کرده باشه٫به قول استاد شیرمحمدی عزیز اگر نیتمون درست باشه و در مسیر تکامل مون حرف اشتباهی زده باشیم طرف یا اونجاشو عمل نمیکنه یا برعکسش انجام میده و از همون اشتباه ما نتیجه درست میگیره٫(کار خداست دیگه!!!)
این رو گفتم که خیال خودم راحت باشه که اگر اشتباه هم به سوال جواب داده باشم امیدوارم بخاطر نیت خوبم نتیجه درست بگیرید٫
عاشق تک تک شما عزیزان هستم بخصوص استاد عباس منش
در آخر از شما و استاد عزیزم بخاطر مطالعه این کامنت بسیار سپاس گزارم ٫ “یاشاسین استاد عباس منش”
? به نظر من اصلی که باعث تفاوت نتایج استاد عباس منش و موفقیت های ایشون با وجود عدم رعایت قواعد متداول مربوط به مارکتینگ و … شده این هست که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه فرکانس های ماست».
«فرکانس های ما» هم حاصل «باورهای ما» هستند که از طریق «ورودی های ذهن ما» ایجاد میشن.
? قبل از اینکه باورهایی رو فهرست کنم که به نظرم باعث تفاوت نتایج استاد شده، دوست دارم در پاسخ به دوست عزیزی که این سوال رو مطرح کردن این توضیحات رو بدم:
? به نظر من استفاده از شبکه های اجتماعی و ابزارها و شیوه های مارکتینگ در حد معقول هیچ اشکالی نداره.
? خود استاد هم برای اطلاع رسانی از این پلتفرم ها استفاده میکنن و با اضافه کردن ویژگی های جدید به سایت یا بهبود بخش های مختلف (مثل بزرگ تر کردن فونت ها، فراهم کردن امکان ویرایش نظرات، ایجاد پروفایل عمومی برای کاربران، قرار دادن فایل خوش آمد گویی، اضافه کردن بخش راهکارها، ساده تر کردن مراحل خرید، افزودن امکان خرید خارج از کشور و …) سعی کردن تجربه کاربر رو ارتقا بدن. به همین خاطر هست که قطعا شما هم مثل من در جای جای این سایت حس احترام به مخاطب و مشتری رو حس میکنید. تا جایی که من اطلاع دارم، این تلاش های مثبت و تحسین برانگیز یه جورایی در همون حوزه مارکتینگ جای میگیره.
? اما مشکل از جایی به وجود میاد و این تلاش ها زمانی نتیجه بخش نمیشه که صاحب کسب و کار به این ابزارها به چشم چیزی فراتر از ابزار و به کاربران و مشتری ها به چشم چیزی فراتر از دستان خداوند روی زمین نگاه میکنه و قدرت رو از خدا میگیره و صرفا این ابزارها و مشتری ها رو تو موفقیت کسب و کارش تاثیرگذار میدونه و از اهمیت فرکانس هایی که به واسطه باورهاش داره به جهان هستی ارسال میکنه غافل میشه.
? از اونجایی که تمرکز علم مارکتینگ روی افراد و مشتری مداری هست، افراد زیادی به سادگی تو دام این باور میفتن که حیات کسب و کارشون فقط و فقط به انسان های دیگه وابسته هست و فراموش میکنن که انسان ها مخلوق خدایی هستن که تمام قدرت از آن اونه و این ابزارها ساخته دست همون مخلوقاتی هستن که حیاتشون به خدا وابسته هست.
? چون ذهن منطقی این افراد همیشه در حال دو دو تا چهار تا کردن هست و فقط چیزهایی رو باور میکنه که میتونه اونها رو ببینه، اونها فقط میتونن تاثیرگذاری این ابزارها و معیارهای ملموسی مثل تعداد لایک و فالوور رو باور کنن، غافل از اینکه خداوند از طریق بی نهایت دستش روی زمین و بی نهایت روشی که با چشم فیزیکی قابل دیدن نیستن میتونه اونها رو به خواسته هاشون برسونه. فقط کافیه اونها قدرت هدایت این نیروی برتر رو باور کنن.
? استفاده از ابزارها و خدمات شرکت هایی مثل فیس بوک و تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و یوتیوب و … اصلا چیز بدی نیست چون به نظر من خداوند دوست داره که انسانها با استفاده از خدمات و محصولات همدیگه به رشد بیشتر این جهان کمک کنن.
? اما وقتی این ابزارها به رشد بیشتر کسب و کار ما و جذب مشتری بیشتر برای ما کمک کردن، ما نباید اعتبار رو از خدا بگیریم و به این ابزارها بدیم. باید به خودمون یادآوری کنیم که این خداونده که از طریق این ابزارها و مشتری ها ما رو به هدفمون رسونده و این برکت از جانب اون وارد زندگیمون شده.
? و اما اینها باورهایی هستن که از نظر من نتایج استاد و افراد مشابه رو در زمینه کسب و کار و ساخت ثروت متفاوت کرده:
خداوند یه انرژی هست که میتونه به شکل ثروت در بیاد. ثروت هم یه انرژی هست که طبق قانون همیشه در جایی وجود داره که فرکانس اون ارسال بشه.
وقتی مهمترین رابطه ما یعنی رابطه ما با خودمون و خداوند درست بشه و ما عاشق خودمون و خدای خودمون بشیم، سایر روابط زندگی ما از جمله رابطه ما با ثروت هم خود به خود درست میشه و همه عاشق ما میشن و به دستانی از خداوند روی زمین برای کمک به ما تبدیل میشن، بدون نیاز به اینکه ما کار خاصی انجام بدیم.
خداوند توانایی خلق هر ساخته ای رو به من داده و زمین و آسمان رو مسخر من کرده تا به هر آنچه میخوام برسم.
همونطور که خداوند بدون کمترین زحمتی و بدون کمک کسی داره کهکشان ها رو اداره میکنه و اعضای بدن ما بدون تلاش خاصی دارن وظایفشون رو انجام میدن (مثل نفس کشیدن و پمپاژ قلب و …)، میشه یه کسب و کار رو با کمترین هزینه و کمترین نیرو و بدون نیاز به زحمت خاصی اداره کرد.
خداوند بی نهایت روش و بی نهایت دست روی زمین برای رسوندن ما به خواسته هامون داره که فراتر از ابزارها و راه حل هایی هستن که ما با چشم ظاهر میتونیم ببینیمشون.
عقلانیتی که این همه بهش اکتفا داریم و مدام به ما از تاثیر روش های تبلیغ و بازاریابی و غیره میگه فقط زاده باورهای محدودکننده است. باید به جای باور عقلانیت، خدا و هدایتش رو باور کنیم.
حساب کردن روی انسان های دیگه نشون دهنده شرک خفی در ماست که به قول پیامبر (ص) از راه رفتن مورچه سیاه بر روی یه سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان تر هست.
ساختن باورهای قدرتمندکننده در مورد ثروت مقدم بر تصمیم های دیگه مثل تغییر شغل، تغییر روش های بازاریابی، تغییر نحوه تبلیغ یا بسته بندی محصول و … است.
ثروت یه امر ذهنیه و سهم ما از تجربه فراوانی به اندازی هست که ذهنمون اون رو باور میکنه.
ذهن ثروتمند ما رو وارد مداری میکنه که در اون با ایده ها، راهکارها، شرایط و آدمهایی احاطه میشیم که نتیجش ورود ثروت به شکل بازارهای جدید، مشتریان بی شمار و … هست که در نهایت به استقلال مالی منجر میشه. اما اگه باورهای فقرآفرین داشته باشیم، حتی اگه دست به طلا هم بزنیم خاکستر میشه و نتیجه هیچ کدوم از تلاش های ما منجر به ایجاد ثروت نمیشه.
بی نهایت ثروت و فراوانی در این جهان هست و همونطور که خداوند گفته اگر همه درختان روی زمین قلم بشن و دریاها مرکب بشن، نمیتونن نعمت های الهی رو بنویسن. این شیطان هست که وعده فقر و تهیدستی به ما میده. ثروت مثل اکسیژن در جهان وجود داره.
باور به فراوانی مهمترین باور برای رسیدن به استقلال مالی هست و در واقع توحیدی ترین باور حساب میشه چون معنای کامل اعتماد به رب و سیستمی هست که بر این جهان مقرر شده.
جهان همواره در حال گسترش هست و هر روز فرصت ها برای ثروت ساختن از کسب و کارهای شخصی بیشتر، انجام کارها ساده تر، هزینه ها کمتر و درآمدها بیشتر میشه.
همه ما به یک اندازه به نعمت های خداوند دسترسی داریم اما به اندازه باورهامون از این منبع ثروت بهره مند میشیم.
چون ما مخلوق خداوندی هستیم که چیزی جز ارزش نمی آفرینه، پس ما موجودات لایقی هستیم و شایسته تجربه کردن و داشتن بهترین ها هستیم.
نباید روی هیچ کسی جز خداوند حساب کنیم چون او «رب» جهانیان است. قدرت تنها در دست این نیروی برتره.
ثروتمند شدن معنوی ترین کار در این جهان است.
ثروتمند زندگی کردن نه تنها آسونه بلکه طبیعی ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتا ثروتمندیم.
پاداش ها به کسانی داده میشه که به قول قرآن به غیب ایمان دارن و بدون اینکه کل مسیر رو ببینن، قدم اول رو با ایمان بر میدارن تا قدم های بعدی بهشون گفته بشه.
خداوند به عهد خودش وفادار هست و به افراد شجاع که با ایمان و توکل به سمت تحقق هدف هاشون گام برمیدارن پاسخ میده.
موفقیت هیچ ارتباطی با سن، کشور محل زندگی، جنسیت، تحصیلات، تلاش فیزیکی و … نداره.
ذات این جهان «ان مع العسر یسری» است که به ما یادآوری میکنه که در دل مسائل زندگی همواره راه حلی برای پیشرفت و رشد ما وجود داره.
ثروت و شهرت و موفقیت ادامه عشقه و اگه کاری رو با علاقه انجام بدیم قطعا نتایج بی نظیری ایجاد خواهد شد.
میشه هم خدا رو داشت هم خرما رو. باید باور کنیم که ثروت محدودیتی رو برای ما ایجاد نمیکنه و میشه ثروت رو همراه سلامتی و روابط عاشقانه و معنویت و … داشت.
خداوند بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند بشم و به همه خواسته هام برسم.
هر شغلی پتانسیل ثروت ساختن رو داره. نشونش هم اینه که تو هر صنفی یه سری افراد فوق العاده موفق و ثروتمند هستن.
من ارزشمندم و مهارت من ارزشمنده و انسان هایی هستن که حاضرن به خاطر یادگیری این مهارت یا استفاده از خدمات و محصولات من بهاش رو پرداخت کنن.
به اندازهای ثروت وارد زندگی ما میشه که ارزش ایجاد میکنیم. به همون اندازه ای ثروتمند میشیم که مسائل این جهان رو حل میکنیم. پس اگر ایمان داشته باشیم که خودمون و خدماتمون ارزشمند هستن، در مداری قرار میگیریم که افرادی حضور دارن که ما و خدماتمون رو ارزشمند میدونن.
داستان پول داستان من بدو پول بدو نیست. به قول حضرت علی (ع)، دو نوع رزق داریم: یه نوع رزقی که ما دنبالش میریم و یه نوع رزقی که اون دنبال ما میاد.
اگر یک نفر در این جهان تونسته به موفقیتی دست پیدا کنه، قطعا ما هم میتونیم، به شرطی که مثل اون شخص فکر کنیم و عمل کنیم.
سپاسگزاری، کنترل ذهن، توجه به نکات مثبت، لذت بردن از تک تک لحظات زندگی، احساس خوب، در صلح بودن با خودمون و این جهان ما رو در مداری قرار میده که نتیجش موفقیت و ثروت بیشتر هست.
اگه انگیزه ما از ثروتمند شدن لذت بردن خودمون باشه نه کلاس گذاشتن برای بقیه، زندگی زیباتر میشه و پاداش کسی که جهانش رو زیبا میبینه و زیبا میکنه بدون شک زیبایی بیشتر هست.
برای تجربه ثروت باید با اون انرژی هم فرکانس بشیم. اینطور نیست که ما بتونیم از ثروت بخوایم که بیاد تو مدار ما. درست مثل اینکه اگه ما ماهی بخوایم، باید بریم سمت آب و نمیتونیم از ماهی بخوایم که بیاد تو خشکی.
هر چقدر انتظارمون از خداوند بیشتر باشه و از دیگران کمتر، موفق تر و ثروتمندتر هستیم.
? به نظر من ترکیب این باورهای قدرتمندکننده هست که زمین و آسمان رو مسخر ما میکنه و افراد و شرایط مناسب رو وارد زندگی ما میکنه بدون اینکه ما نیاز داشته باشیم از راه حل ها و ابزارهای «منطقی» استفاده کنیم یا تلاش فیزیکی خیلی خاصی انجام بدیم.
? قدرت الهامات و هدایت خداوند میتونه هر محاسبه ریاضی رو به هم بریزه و قدرتمندتر از هر چیزی است که اکثر انسانها با سند و مدرک و شواهد علمی تلاش میکنن تاثیرشون رو به ما ثابت کنن.
سلام دوست عزیز
سپاس فراوان ازشما بخاطر دیدگاه زیباتون .چقدرزیبا باورهای عالی رو نوشتین…ممنونم
جالبه دقیقا همین موضوعات پراکنده توی ذهنم بودند
ممنون که اینقدر قشنگ لیستشون کردید. جالبه که اصلا قصد خوندن کامنتای این پیج قبل از اینکه کامل فایل سوال را ببینم و خودم جواب بدم را نداشتم ولی عجیب هدایت شدم به این کامنت شما
به نام خداوند نعمت بخشندهء رحمتگستر…
خداوندِ، نشان دهندهء مسیر خوبیها…
حمد خدا؛
شکر وثنایِ بندگان خاصّ خداوند است آن آفریدگار،پروردگار جهانها و جهانیان.
آن نعمت بخشندهء رحمتگستر
آن یگانه فرمانروای روز پاداش و روز کیفر،
آفریدگار،پروردگارا!
تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم،
به لطف و کرمت، مارا به راه راست هدایت فرما،
راه آنانی که نعمت( رستگاری در دنیا و آخرت) به آنها عنایت فرمودی (راه پیامبران و انسانهای پاک الهی به راه استاد عباس منش ها…)نه آنان که به واسطه انکار حقّ به غضب الهی گرفتار شدند و نه گمراهان ( آنهاییکه خداوند ،به سبب جهل و انکارشان مُهری بر دلها و گوشهایشان نهاده و پرده ای بر چشمهایشان افکنده که حقّ را درک نمی کنند، نمی شنوند و نمی بینند، و آنها را عذابی شدید در پیش هست ،هم در دنیا و هم آخرت ).
آمین یا ربّ العالمین…
الهی پرودگارم ای رب وهابم ای تنها منبع رزق و روزی در جهان هستی؛
از تو عزت ،آبرو،زندگی شرافتمندانه خواهم،
از تو میخواهم تا بهم شجاعت بدی تا با آن بر تمام ترس ها و نگرانی هایم بتازم ،
از تو آرامش،حال خوب و زیبایی در زندگی را خواهم،
از تو ای رب وهابم ،
آرامش،برکت،فراوانی در زندگانی ام را خواهم و میخواهم کمکم کنی تا راه خدایی شدن را بیابم و روابط الهی با روح تمام کائناتت داشته باشم،
خداوندا!
خوش قول وفعل بودن و خوش حساب و کتاب بودن در تمام دادوستدهای زندگی رو از تو میخواهم ای بزرگ و بلندمرتبه
که صاحب و سرپرست من در دنیا و آخرتی،
روزی حلال و فراوان و راحت از تو خواهم که رزّاق تویی ،وهّاب تویی، از تو یاری میخواهم زیرا تنها کسی که میتونه از هر لحاظ کمکم کنه بی منت و بی توقع تویی ای مهربان ترین مهربانان.
متشکرم ازت ممنونم ازت و سپاسگزارم و با تمام وجودم دوستت داررررررررم خداااااااااااا
به نام خدا
با سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
خدا رو شکر که فرصتی فراهم شد تا با این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
امروز با وجود اینکه میخواستم برم سراغ جلسه 14 دوره احساس لیاقت اما با شنیدن این فایل ی حسی من رو ترغیب کرد که بیام و این مطالب رو بنویسم
راستش بعد از چند سال بودن توی این مسیر تازه دارم با آگاهی های دوره لیاقت میفهمم که استاد توی دوره کسب وکار شخصی که البته الان از روی سایت برداشته شده چی میگفت در مورد کسب و کار
من دوره ثروت 1 رو دارم و دوره ثروت 2 و 3 رو هنوز نگرفتم و چیزی که میخوام بگم بر اساس آگاهی هایی که تا حالا درک کردم
به نظرم اصل توی کسب و کار همون جمله ای که استاد توی جلسه اول کسب وکار شخصی میگن که:
قدم اول اینکه که بدونی چه روحیه ای داری کارمندی یا کارآفرینی بعد که این رو فهمیدی اون وقت مسیر کسب و کار رو میتونی مشخص کنی
من بارها و بارها دوره کسب و کار شخصی رو کار کرده بودم بارها و بارها همین جمله ی کلیدی رو از استاد شنیده بودم ولی انگار تازه بعد با کار کردن روی دوره لیاقت دارم میفهمم که استاد چی میگفتن
موضوع اینه که تا آدم خودش رو نشناسه درست تا ویژگی های درونی خودش رو نشناسه مخصوصا تا ندونه ی آدم درونگراست یا برونگرا نمیتونه توی موضوع کسب و کار سر جای درستش قرار بگیره
بعضی وقتها ما با شنیدن صحبت های استاد دچار کج فهمی میشیم یعنی این صحبت ها رو میشنویم و میگیم به به چقدر خوبه این صحبت ها پس منم میخوام کار آفرین بشم
ولی وقتی عمیقا خودت رو بررسی میکنی میفهمی اصلا تو روحیت با کارآفرین بودن سازگار نیست و تو روحیه کارمندی داری
زمانی که اون دوره کسب و کار شخصی رو گوش میدادم خیلی این کلمه روحیه برام قابل درک نبود هرچند استاد به وضوح توضیح میدادن که منظور چیه و خصوصیات رو میگفتن .تازه با دوره احساس لیاقت دارم دقیقا میفهمم منظورشون چی بود
ی جورایی میشه گفت منظور از روحیه همون ویژگی های درونگرایی و برونگراییه
من به عنوان عضوی از این سایت در حال حاضر ی کسب و کاری رو دارم و دارم ازش هم پول میسازم در حد مدار خودم
یعنی ظاهر قضیه اینه که من کارآفرین بودم و برای خودم کسب و کار ایجاد کردم اما من از بودن توی این جایگاه خیلی لذت نمیبرم چرا ؟
چون با دوره لیاقت فهمیدم که شکل انجام دادن این کار با روحیات درونی من یا همون ویژگی های درونی من سازگار نیست
و ی تضادی هست بین این دو تا و برا همین هم من اون لذتی که باید ببرم رو نمیبرم یعنی چی؟
یعنی روحیه من به سمت کارمندی گرایش داره به اینکه ی کاری رو تحویل بگیرم و انجامش بدم در خلوت و سکوت خودم و مسئولیتی در قبال بقیه مسائل نداشته باشم و ….
ولی دارم کار رو به شکلی انجام میدم که در جهت عکس این موضوعه
بنابراین به نظرم اولین اصل توی کسب و کار اینه که آدم خودش رو درست بشناسه و طبق اون مسیر کاریش رو مشخص کنه اونوقته که دیگه بقیه مسائل فرع میشن و میشه راحت حلشون کرد
اینکه آدم روحیه کارمندی داشته باشه و بخواد بر خلاف درونش ادای کار آفرین ها رو در بیاره نمیشه
اینکه آدم روحیش کارآفرینی باشه و بخواد بزور خودش رو توی قالب کارمندی جا بده اینم نمیشه
تنها وقتی با درونمون هماهنگ میشیم اونوقته که توی جای درست قرار گرفتیم و اصل اولی و اصلی و پایه رو رعایت کردیم و بعدش میتونیم بریم سراغ اصل های بعدی که زنجیره اصل ها بهم متصل بشه و نتایج بزرگ پایدار پدیدار بشن
من بعد از 6 سال بودن توی این مسیر تازه دارم این رو درک میکنم و این درک من رو هدایت کرده به ی مسیر جدید توی کارم که فعلا چون توی شروعش هستم نمیتونم صحبتی در موردش بکنم حالا ان شا الله وقتی نتایج اومد و پایدار شد اونموقع میام و مینویسم در موردش
سپاسگزارم
در پناه حق
سلام دوستان عزیز
بنده خیلی وقته با سایتِ استاد آشنایی دارم اما دفعه اولیه که دارم توی سایت کامنت مینویسم.
امروز به صورت اتفاقی داشتم با یکی از دوستان درمورد یه فایل صوتی صحبت میکردم که به بحث به کسب و کار و رونق اون کشیده شد. نهایتا به من گفت؛ لایو سوم استاد داخل سایت رو یه نگاه بنداز، در مورد همین بحثه و منم همین کار رو کردم.
وقتی سوال دوست عزیزمون و حرفای استاد رو شنیدم متوجه شدم که این دقیقا مهم ترین چیزیه که الان، تو این برهه از زندگیم نیازش دارم (در حال راه اندازی یک کسب و کار هستم).
=============
دوستان به نظر من هرکسی تو هر برهه از زندگیش، نسبت به “ظرف”، “ظرفیت” و “باورش”، یه سری از الهامات رو دریافت میکنه که اگر بهشون عمل کنه باعث پیشرفتش میشه. همین موضوعه که باعث میشه ببینیم خیلی ها با عمل کردن به اعمال مارکتینگ و بازاریابی موفق شدند و خیلی ها هم بدون عمل کردن به اونها همچنان موفق اند.
هر شخص نسبت به باور و اعتقادی که داره بهش الهام میشه.
مطمئنا خود استاد هم یه روزی برای جذب مخاطب اعمالی رو انجام داده.
به طور مثال طبق حرف های خودشون برای جذب مخاطب به سمینار های اولیشون در تهران خودشون بنر های تبلیغاتی رو پخش میکردند. این روش جذب مخاطب از فرکانسی که در اون زمان داشتند نشأت گرفته.
بعد از مدتی که روی خودشون کار میکنند و اعتقاداتشون قوی تر میشه؛ با سایت و دنیای اینترنت آشنا میشند که مطمئنا در اون زمان نسبت به باور و فرکانس هایی که داشتند این بهترین راه برای پیشرفتشون بوده.
و به همین صورت این منوال ادامه داشته و داره. هرچه استاد باورشون قوی تر بشه، راه هایی که الهام میشه بهشون آسون تر میشه و در عین حال پربازده تر.
=========
این موضوع فقط برای افرادی که به قانون باور دارند صدق نمیکنه. مهم اینه که ما چی رو باور میکنیم.
شاید اگر الان به یه شخص بازاری تو بازار فرش بگید سایت بزن و از طریق اینترنت بفروش مسخرت کنه چون باور داره از طریق همین مغازه داخل بازار درآمدشو کسب میکنه و مطمئنا همینطور هم هست، مگر اینکه بعد از مدتی یه سایت یا فروشگاه بزرگ رو ببینه و با خودش فکر کنه که این حتما مشتریای من رو هم جذب خودش میکنه و اونوقته که به دلیل ایجاد ترس و کاهش اعتماد و آسودگی کم کم درآمدش رو به افول میزاره (به نظرم این موضوع یکی از دلایلی که نباید به رقبا توجه کنیم و یکی دیگه از دلایلش اینه که وقتی به اونا و درآمد هاشون توجه کنیم خودمون اندازه درآمد و موفقیت اونها کوچیک و محدود میکنیم، یعنی نهایتا خودمون رو چند پله بالاتر از اونا تصور میکنیم )
مهم اینه که به چی اعتقاد و باور داشته باشیم.
زمانی که باور داری درآمدت میتونه با سئو سایت و بازاریابی اینترنتی رشد کنه مطمئنا با همون فرمون بری جلو، هم کسب و کارت رشد میکنه و هم ایده های بهتری نسبت به فرکانس و ظرفیتت میگیری
=========
اگر باور داشته باشی که با تبلیغات این اتفاق میوفته همینطوره و هر بار با عمل کردن با ایده های جدید، درآمد بیشتری کسب میکنی.
“اما” اگر امیدتو بدی به خدا و بگی هرچی خدا بگه همون بهترینه، مطمئنا بهترین ایده ای که میتونه باعث پیشرفتت بشه رو بهت میده. ممکنه این ایده برای یه شخصی مثل استاد کار کردن روی بهبود کیفیت و فرآیند های سایت باشه و برای یه شخص دیگه همون سئو کردن و بازاریابی.
فقط باید خدارو باور کنیم. حتی تا لحظه آخر هم نباید نا امید شد
موفق باشید.
به نام الله
او که حتی با گفتن اسمش یا نوشتنش اشک در چشمانم جاری می شود از بزرگی وعظمت و رحمانیتش…
سلام به استاد عزیز و مهربانم و دوستان و هم فرکانسی های عزیز
من حدودا تقریبی سه ماه هست که با این سایت آشنا شدم وخیلی خوشحال هستم چون بی نهایت وبی نهایت در زندگی من تاثیر گذاشت
اگر بخواهم همه تجربیات و…را بنویسم حتما متن خیلی طولانی می شود سعی می کنم خلاصه شود
اصلا از روزی که من با سایت آشنا شدم یه آرامشی به سراغم اومد که هیچوقت تجربه اش نکرده بودم تقریبا تمام مطالب رایگان سایت را خوندم وگوش کردم بارها وبارها تازه فهمیدم که واقعا جهان قوانین داره وباید با توجه به این قوانین پیش برم
من تقریبا از بچگیم عاشق درست کردن کیک وشیرینی بودم به طوری که گاهی چیزهایی درست میکردم و نتیجه اش خوب نمیشد
یک راست می رفتن سطل آشغال 🤣
خلاصه علاقه خاصی داشتم و رسیدن به یه شغل خوب در ارتباط با کار کیک وشیرینی والبته خانگی وبا کیفیت برام یک رویا بود یک رویای دست نیافتنی
اما خبرای خوب با گوش کردن فایل ها باورهام رو تغییر دادم و ایمانم به خدا بیشتر شد اونجا که استاد میگن شما قدم بردارید …
اونجا که استاد میگن باورهاتون رو راجع به ثروت تغییر بدید که تو هر شغلی ثروت هست
اونجا که میگن همه چیز رو تو مسیر یاد میگیرید (وای اینا واسه من گنج بود )
اونجا که میگن وقتی از رودخونه می خواهید عبور کنید ازدور نمیتونید تشخیص بدید باید پاتون رو روی کدوم سنگ بزارید ولی وقتی پاتون رو روی اولین سنگ بزارید می دونید قدم بعدی رو کجا باید بزارید
وای نگم از نتایج حزن وغم که غم برام غم واتفاقات بد آورد اون هم چند سال تازه فهمیدم هرچی تو زندگیم تجربه کردم خودم فرکانسش رو دادم وخودم رقمشون زدم ناگفته نماند کتاب هایی هم خونده بود در این موارد اما
حرفهای استاد وشیوه بیان کردنشون منو تکون داد یه خونه تکونی اساسی ذهنی شد برام
وای الان تو بهترین حس وحال هستم امروز هدایت شدم به این فایل
چرا اینجا کامنت گذاشتم
چون
من تازه فهمیدم الله چه کسی است فهمیدم چقدر عادل وچقدر رحمان ورحیم تازه به منطقی بودنش رسیدم تازه فهمیدم که باید از خودش میخواستم قدرت رو تو این سال ها به بقیه وبه خودم داده بودم در حالی که قدرت مطلق خودشه در حالی که باید تسلیم می بودم ولی نبودم😭
ولی حالا با تغییر باورهام در مورد الله ،ثروت،واینکه هرکسی خودش زندگی خودش رو خلق میکنی و ما فقط فرکانسش رو به خدا میدیم وخدا فقط اون فرکانسی که مابهش دادیم رو بهمون برمی گردونه
و با کلی تغییر باورهای غلطی که از جامعه خانواده و…داشتم
ولی حالا
.
.
من برای هدفم رویام قدم برداشتم 😭
من تونستم خودم روتغییر بدم 😭
من دارم روی خودم و باورهام کار میکنم☺
و… حالا مطلب اصلی
اون بالا گفتم که امروز هدایت شدم به این فایل چرا چون چند وقتی هست که برای هدفم قدم برداشتم ودارم یه کارهایی میکنم که وقتی به نتیجه رسیدم حتما میام با کلی خبرهای خوب😍
من باید عکس های خوب وباکیفیت از کاراهایم بگیرم وتبلیغ کنم مخصوصا در فضای اینستاگرام
چندروزی هست که فکرم مشغول شده بود دائم داشتم به خودم میگفتم عکس وتبلیغ خیلی مهمه باید این کار رو انجام بدم کار من طوری هست که باید تبلیغ بشه اینطوری عکس بگیرم وکلی چیزای دیگه…
اما ته دلم این حس رو داشتم که من اولین مشتریم باید کارم روتبلیغ کنه و تمام مشتری های من در فرکانس خودم هستند واونها خودشون منو پیدا میکنن
وای همیشه استاد میگن اگر میخواید بدونید کاری که انجام میدید درسته برگردید ببینید حستون چی میگه این حس که حالا زیاد هم نیاز به تبلیغ نیست همین چندتا عکسی که داری تو صفحت کفایت کارت رو میکنه به من آرامش و حس خووشایندی
می دادوتصمیمگرفتم که با این احساس و باور برم جلو مخصوصا بعد از گوش کردن این فایل
که واقعا هدایت شدم باشنیدنش اشک ریختم از این که خدا جواب میده
خداجونم سپاس خدایا شکرت خدایا دوست دارم🙏
وممنون وسپاس از بی نظرترین انسان واستاد 🙏
ویه مطلب مهم دیگه که حتما باید میگفتم این که استاد نازنیم امروز منو خیلی شرمنده کردن وگفتند کسانی که در سایت هستند وفعالیت نداشتند رو حدف کرده بودند یکیش من بودم🙈
امروز تلنگری شد برام نه فعالیت داشته باشم که حذف نشم نه
فقط به این دلیل که گفتنی ها رو باید گفت چرا ادم یه عالمه تجربه خوب ودرواقع یه عالمه گنج رو به طور رایگان از اینجا کسب کنه واونها رو با دیگران به اشتراک نزاره
ووازتجربیاتش نگه
ودرواقع نسبت به این گاوصندوق گنجش بی تفاوت باششه
کم کاربودم استاد نازنیم ببخش🙏
درپناه الله شاد باشید پیروز باشید ثروتمند باشید وسلامت در دنیا وآخرت🤗
سلام ودرود به استاد عزیز و خوش صدام و خانم شایسته عزیز و خانواده عباسمنش
در پاسخ به دیدگاه خانم پریسا خواستم بگم
برا منم خیلی پیش اومده که در کسب و کار برادرم بارها و بارها در مورد صداقت درکار حرفهایی گوشزد کرده بودم اما عمل نکرد و ضربه هم خورد
ممنونم بابت دیدگاهی که گفتید بابت آدمها تبلیغ کار شما صورت بدن نه اینکه تبلیغات گسترده داشته باشیم و الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم دقیقا همینطور هس
مرسی از دیدگاه زیباتون
ممنونم از خداوند حق تعالی بابت تمام لحظاتی که در این سایت سپری میکنم و مثل دوستم شده
با سلام ، من صرفا یافته های خودم از این مدت مطالعه و بررسی صحبتها و نظرات را مینویسم که خودم به مرور به موثر بودن آنها ایمان آورده ام ،اصل و روح و جان تمام اینها درک درست قوانین کیهانی و سپس محکم کردن پایه های زندگی بر ستونهای این قوانین است .با ایجاد باور صحیح و تقویت هر روزه و مداوم آن و بالنتیجه اجرای مو به مو و بدون انحراف آنها که موجب تغییر مرحله به مرحله مدارات به سمت بالاتر و دیدن دیدگاههای بالاتر و درک و استفاده از آنها میشود.و به این صورت ما نه تنها از نظر شخصیتی محکمتر میشویم بلکه تغییرات رو به رشد را تجربه میکنیم . درک این قوانین مارا قادر میکند تا باورهای لازم را بسازیم که از جمله مهم ترین آنها شاید بتوان به مواردی در زیر اشاره کنیم ؛
1- ساخت باورهای سازنده و مثبت در هر زمینه دلخواه و جایگزینی آن با باورهای مخرب و بازدارنده، ازجمله حذف باور فضیلت در فقر و ایجاد باور خشنودی وشادی ذات خداوند از تمول ،ثروت و آسایش و رفاه بندگان به طرق الهی .
2- باور احساس ارزش و لیاقت و شایستگی در دریافت نعمت ها و موهبتهای الهی
3- باور اعتماد به خدا و تنها توکل به او و سپاسگزاری از ذات پروردگار به همراه حفظ دیدگاه قدردانی از مردم و اشیا به عنوان
وسایل الهی در رسیدن به خواسته ها
4- باور تکیه به قدرت الهامات الهی و دریافت و عمل به آنها در سریع ترین زمان
5- باور و ایمان داشتن به وجود قدرت آفرینش خواسته ها در هر انسان و بکارگیری الهی آنها
6- حذف دیدگاه رقابتی و صرفا باور به ارتقای سطح شخصی با تیکه بر باور وجود فراوانی نعمات و موهبتهای الهی
7- تمرین و مداومت بر کنترل اضطرابات ناشی از محدودیتهای فکری و اغواهای مخرب ذهنی با روشهای سهل و در دسترس ازجمله مدیتیشن و تکرار جملات تاکیدی و …
وبسیاری باورها که نتیجه درک صحیح قوانین کیهانی است و سبب ایجاد زیرساختهای صحیح در رسیدن به اهداف میگردد.این مختصر از آنچه بود که در این مدت درک نموده ام. و مطمئنا با افزودن دیدگاههای مقبول سایر دوستان به آنها به نتایج بهتری میرسیم و به نظرم درک صحیح و اجرای درست عامل اصلی موفقیت استاد در هر نقطه از جهان که باشند بوده و خواهد بود. ارادتمند شما. پاینده باشید.
سلام به استاد عزیزم ودوستان عباس منشی وهم فرکانسی ٫سوال خیلی خوبی دوستمون پرسیدن من خودم خیلی به این موضوع فکر کردم چون خیلی از مثال هایی که استاد توفایل گفتن من به عینه دیدم ٫نزدیک خونه ی ماتوشمال دوتاسوپرمارکت هست که دقیقا کنارهم هستن اندازه ی مغازه هم تادوسال پیش به یک اندازه بود وصاحبان مغازه دوستان چندین ساله وهمسایه ی چندین ساله ی هم هستن ٫باورکنید من هروقت رفتم طرف این سوپرها یکیشون غلغله س یکیشون هرازگاهی یه مشتری داره٫ هروقت میرفتم طرف اینا یاد استادوحرفاشون میفتادم٫ من چیزی که میخواستم بخرم توهردومغازه بود ولی نمیدونم چرا من دوست داشتم خریدامو از همون مغازه که همیشه شلوغتره خرید کنم درحالی که میدونستم بیشترطول میکشه توصف پرداخت باید وایسم ولی ترجیح میدادم همون جاخرید کنم٫ پاهام ، باهام همراهی نمیکردن برم یه قدم جلوتر ٫یه روز تصمیم گرفتم برم اون مغازه که خلوت تره دلم سوخت گفتم این بنده خدا هم به قولی یه دشتی داشته باشه اول صبح بود رفتم تو چیزی که میخواستم برداشتم رفتم حساب کنم صاحب مغازه باچنان اخمی بهم نگاه کرد گفت همیشه خریداتواز مغازه بغلی میکنی چیشده اومدی این طرف حتما تموم کرده وگرنه مشتری نمیفرسته این طرف خیلی بداخلاق بود از زمین زمان شاکی بود ٫از مردم ازهم محلیاش گلایه میکرد که مگه اون مغازه چی داره که من ندارم کلی ام از همین همسایه ش که سوپرداشت همیشه شلوغ بود بد گفت که این ادم حتما یه ریگی به کفشش هست حتما ارزان میده مردمو بازبون نگه میداره حتما گفته من جنسام خوب نیست که مردم مغازه ی من نیان ٫ درحالی که اون همسایه ش اینقدر سرش شلوغ بود که اگرم میخواست این کارا رو بکنه وقتشو نداشت تازه جنساشم گرونترمیدادالبته که همچین ادمی هم نبود بسیارخوش اخلاق شوخ مهربون بود ٫
خلاصه کلافه م کرد تصمیم گرفتم دیگه دلم براش نسوزه نرم مغازش جالب اینجابود که چندروز بود خیلی توفکر بودم وحتی دوس داشتم عکس یافیلم بگیرم براتون همین سوال ازتون بپرسم وباهم بحث کنیم واز همه ی بچه ها مخصوصابچه های ترم بالاتر گروهمون کمک بخوام نظرشونوبپرسم (نخندین بهم ولی به نظر من ماگروه عباس منشی مثل گروه هری پاتر وهم کلاسی هاش میمونیم که تویه دنیای دیگه سیر میکنن وبابقیه مردم فرق دارن یه نیروی خاص که بقیه مردم عادی ندارن???? )که چی میشه که دوتامغازه کنارهم یکیش این همه مشتری داره اون یکی از دیدن این که کسی میره تومغازش سورپرایزمیشه٫وخداخیلی زود جوابموداد?یه روز رفتم مغازه همون سوپره که همیشه شلوغه دیدم یکی از مشتریا باصاحب مغازه دعواش شده مثل این که مشتری میخواست بدون رعایت صف جنساشو حساب کنه زود بره صاحب مغازه اجازه نداده بود٫ مشتری صداشو برد بالا به صاحب مغازه گفت:فکر کردی چون مشتریت زیاده هرطوردلت بخوادمیتونی رفتارکنی من مشتری ام دوباراین طوری بامن رفتارکنی دیگه مغازت نمیام، ماتهرانیا نیایم سوپرتوخریدکنیم تودوروزه دره اینجارو بستی، به لطف ماتهرانیا مغازتو سه برابرکردی (صاحب مغازه تازه مغازشو بزرگترکرده بود) جواب صاحب مغازه خیلی برام جالب بود ٫گفت: من به لطف خدامغازموسه برابرکردم نه تهرانیا ،روزیه منو خدامیده نه تهرانیا ،خدابه مغازه ی من برکت داده خدابرای من مشتری فرستاده شماتهرانیاهم نیاین هیچ فرقی به حال من نمیکنه شماازفردابرو جای دیگه خریدکن ٫٫٫( بیشتر مشتریاهم مسافربودن تومغازه٫٫٫)فهمیدم این اقاایمان توحیدی داره منبع روزی خودشو فقط خوده خدامیدونه وفرقی براش نداشت برای اینکه مشتریشوازدست نده ازش عذرخواهی کنه یا یه جوری جبران که که پیش اون همه مشتری اعتبارش ازدست نره براش مهم نبود اون تهرانیای تومغازش ازش نارحت بشن یابهشون بربخوره ٫من یکی از دلایلی که فهمیدم همین بود که وقتی بنده منبع روزیشو خوده خدابدونه ومشتری هاشو وسیله ای برای رسوندن روزیش بدونه به فکر اینکه کلی هزینه کنه چاپلوسی کنه چرب زبونی کنه تبلیغ کنه که بتونه مشتریشونگه داره ٫میدونه که هزاران راه برای رسوندن روزیش به بندش داره واینقدرثروت نعمت زیاده که نگران نیست که فرصتی رو ازدست بده (البته نمیدونم چراحس کردم صاحب مغازه که این جوابارو به اون مشتری داد از بچه های خودمونه چون حرفاش خیلی شبیه حرفای استادبود?????? که البته چیزای دیگه هم گفت که من ننوشتم چون دیدم خیلی کامنتم طولانی میشه)٫این تجربه ی من بود ٫ممنونم از همه دوستانی که وقت میزارن وکامنت منومیخونن ٫وهمچنین ممنون از استادعزیزم که منوباخدای خودم اشتی داد ومنوبه خدای خودم نزدیک ترکرد ٫خدایاعاشقتم ?
به نام خدای رزاق
دوست عزیز الهی چه کامنت پر محتوا و پر از آگاهی واقعا سپاسگزارم از اینکه سخاوتمندانه این تجربه را برایمان گفتی .
چه زیبا کسانی که به خدا ایمان دارند و منبع خوشبختی وثروت وسعادت را صراط المستقیمش میدانند .
واقعااا حالم عالیه واقعااا این احساسمو نسبت به خدای واقعی که آشتی شدم باهاش با هیچچیزی عوض نمیکنم .
دوستت دارم خدا یه روزی بهت گفتم خدایا دوست دارم برم جایی همش راجع به تو بکن این آدمهای کنارم از تو نمیگن من میخوام همه جا حرف تو باشه ومن امروز در میان خانواده الهی عباس منش با مدیر ومدبرش خدای قادر همراه شدم جایی که از در ودیوار این خونه خدا وعشق خدا داره میباره عین بارون ??????????????
عاشقتم تنها عشق عاشق این جمله ای که میگم بهت هستم ???
با سلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامى
به نظر من سرچشمه همه چیز از باور و ذهن انسانه .وقتى که ذهن انسان روى مدار ثروت و موفقیت باشه وباورش نسبت به توانایى هاى خودش قوى باشه و خودش رو لایق ثروت بدونه و مهمتر اینکه ایمان کامل به خداى خودش داشته باشه وفقط روى خداى خودش حساب کنه دیگه نیازى به تبلیغات ومسائل جانبى نداره خدا خودش اون رو هدایت میکنه ودر مسیر درست قرار میده.و در آخر این رو یاداورى کنم که هر موفقیتى تکامل خودش رو باید طى کنه از تو حرکت از خدا برکت.
شاد و پیروز باشید???
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
خاک ضعیفی بودم ٫ از روح تو توانا شدم ٫
به من قلب دادی ، مغز دادی ؟ دست ، پا ، گوش ، چشم و ووووووو صورتی زیبا برام نقاشی کشیدی، زیبا منو آروم آروم با قانون تکاملت درون حفره ای تاریک آفریدی ٫ اونجا با وجود تاریکی نترسیدم ٫ چون تو باهام بودی ٫ و انتظار به سر اومد ٫ باید میومدم٫
اینجا روی زمینت ، چه مشتاق بودم و خوشحال٫
با عشق برای شادی کردن و تجربه کردن به پشتوانه هدایتت بالاخره پا گذاشتم به روی زمینت٫
اما ، اما و اما چی شد که همه چی یادم رفت ؟٫٫٫٫٫؟٫٫٫٫؟؟؟؟
گمت کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزا معبود من ، خیلی بیشتر از همیشه بهت احتیاج دارم ٫
چه به موقع از زبان بنده ای از بنده هات سوال پرسیدی ٫ نه برای اینکه یاد بگیرم تبلیغ خوبه یا بده ٫ نه برای فروش بیشتر و پول بیشتر ٫
برای اینکه بفهمم فکر میکردم فهمیدمت ٫ فکر میکردم بهت توکل دارم ٫ خوشحال بودم که پیدات کردم٫
اما و اما و اما ٫
این همه کامنت ، این همه نظر ،
منو از خواب غفلت بیدار کرد ٫ درست تو روزایی که به دنبال چاره میگشتم ٫ فکر میکردم قانونت رو یاد گرفتم ٫ فکر میکردم دارم عمل میکنم ٫
خدای من ، رب من ، با خوندن تک تک کامنتها دیدم که چقدر ازت دورم ٫چقدر کم باورت کردم
استاد میگفت قرآن به من یاد داد یکتا پرستی رو ، توحید رو ، ولی من قرآنت رو نخوندم خدای من ٫ ولی اینجا از زبون دوستانم حرفاتو شنیدم ، درک کردم ، همونی که بنده ات عباس منش پیداش کرده و فریاد میزد ٫
همونی که با انجام دادنش همه چی شدی براش٫
بالاخره فهمیدمش ٫
فکر نمیکردم اصل تموم موفقیتها این بوده باشه از ازل تا ابد ٫
((توحییییییید٫))؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در تموم عصرها و دوران ها ؟؟؟؟؟؟؟؟
برای دیروز و امروز و فردا ؟؟؟؟؟؟؟
برای شهرت و ثروت و موفقیت ؟؟؟؟؟؟؟
برای هر چی که بخوام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و توحید یعنی چی ؟؟؟؟؟؟
انگار تا حالا نفهمیدم٫
استاد گفت:
توحید یعنی منطق ابراهیم برای شکستن بتهایی که قادر به نجات خود نیستند٫
توحید یعنی اعتماد ابراهیم برای عمل به الهاماتش ٫
توحید یعنی اگه قدرت آتیشو باور نکنی تو تبدیلش میکنی به گلستان٫
استاد میگفت : توحید یعنی قبول اینکه تموم اتفاقات زندگیمو خودم دارم رقم میزنم چون تو این قدرتو بهم دادی ، بی چون و چرا ٫
استاد میگفت تو یه انرژی جاری و ساری در تمام زمانها و مکانها هستی ٫ که من هرگز نمیتونم تصورت کنم٫
آه خدای من ، کجای کارم من ؟؟؟؟؟؟؟
ای همه هستی ز تو پیدا شده
ای که از رگ گردن به من نزدیک تری
ای که از منی
ای که با منی همیشه و همه جا ٫
ای قدرتمندترین فرمانروای کائنات ٫
(ای قدرتمند ترین ) (چه با شکوهه این کلمه ٫چه با عظمت و غرور آفرینه ٫ فرمانروا یعنی یکی یعنی یک فرمانروا ٫اونم قدرتمندترین !!!!!!!!!!!!!!!)
ای که بدون اذنت برگی از درخت نمیفتد ٫
ای که فرمانبردار بی چون و چرای خواسته های منی ٫
تو با اون عظمتت فرمانبردار خواسته های منی ؟؟؟!!!!!!!!!
ای که عاشقانه به خودت بابت آفرینش تک تک ما تبریک گفتی٫
الههههههههههی دورت بگردم خدا جونم٫ ???
رب من ،
یه روزایی مثل اون شبان همش میگفتم تو کجایی تا شوم من چاکرت ٫ چارقت بوسم بمالم پایکت !!!!!!!!!!
بالاخره پیدات کردم ٫
حالا که فرمانبردار خواسته های منی ?
حالا که من فقط وظیفمه بندگیتو کنم و فقط همین٫
یه جنس ایمان مثل ابراهیم میخوام ٫
یه آرامش و اعتماد مثل مادر موسی میخوام٫
حالا الان مثل موسی از هر خیری که از سمت تو به من برسد فقیرم٫
یه جنس توکل مثل استاد عباس منش میخوام٫ واقعا مثل استادم میخوام ٫ همون که دستی از تو بود ٫ تا ازت کمک واقعی خواستم تق ، آوردیش تو زندگیم ٫
به من فقط اصلو بده ٫ توکل رو بده ٫ ایمان رو در هر لحظه بده ٫ نگو این کار توئه٫
کار من پیدا کردن اصل بود ٫ ازت خواستم کمکم کردی اینجا پیداش کنم ٫
حالا ازت میخوام قدرت وصل بودن در تموم لحظاتو بهم بدی ٫
خدا جونم نذار گمت کنم ، شیطان ذهنم نمیذاره هر لحظه با تو باشم ٫ من میخوام که حتی یک دقیقه رهام نکنی و رهات نکنم٫
تو باید اجابتم کنی ٫ درست مثل همون برگ درخت ٫ من تسلیمم ٫ من به تو محتاجم٫
من اشرف مخلوقاتتم ٫
و من یکتا پرستم ٫ ( مگه این فقط وظیفم نیست ٫ خودت باید تو اینم بهم کمک کنی )
ادعونی استجب لکم ٫
خودت گفتی ٫
من اصلو میخوام ٫
میدونم باید تکامل رو رعایت کنم٫
اینو هزاران بار استادم گفته ٫
خودشم رعایت میکنه ٫
تو تبلیغاتشم همین کارو کرد ٫ اول معرفی کرد خودشو به روشهای مرسوم ٫ بعد کم کم تضادهایی که تو براش به وجود آوردی که رشدش بدی بهش یاد داد که چه طوری تبلیغ کنه ٫تو بهش یاد دادی مگه نه ؟ اول روی خودش و در نهایت روی تو ، روی اصل حساب کرد و کارا رو سپرد به تو ٫
ببین چه خوب موفقش کردی ٫
منم ازت میخوام٫
تبلیغ نمیخوام الان ٫
خودتو میخوام
که همه چیز میشوی همه کس را ٫
گفتی به شرط پاکی دل ؟
چشم ٫? اینجام که دلمو پاک کنم دیگه٫
میبینی ، دارم تلاش میکنم ٫ با تکامل ( بله یادم نمیره)
اینجام که باورام رو درست کنم دیگه ، تا هر روز بیشتر بهت نزدیک تر بشم ، تا برام ثروت بشی ، عشق بشی ، آرامش بشی ٫ همه چی بشی ٫
الان دیگه مطمئنم ٫ به قول استاد یک هزارم درصد هم شک ندارم٫ ( گفت اگه ۹۹/۹ ) درصد هم مطمئن باشی و اون یک دهم رو شک کنی به هدفت نمیرسی ٫
اول کمک کن توحید داشته باشم ٫ که اگه اونو داشته باشم همه چیزا رو خودت بهم آسون تر از آسون میدی٫
اینو از صمیم قلب برای خودم و برای تک تک دوستانم که تو این مسابقه شرکت کردند میخوام٫ ?
استاد جواب مسابقه رو هر کس به شیوه ای گفت ٫ همه برنده شدند ٫ حرفی برای گفتن نمیمونه٫
اومدم اینجا از خدایی که بهم معرفی کردی در خواست کنم ٫ بنویسم تا اجابت بشه ٫ تا مقرر بشه برام با مکتوب کردن٫
و از شما و دوستانم تشکر کنم که باعث شدید بفهمم چی میخوام ٫
عاشقتووووووووونم ٫ دوستتووووون دارم٫
خدایا عاشق ترم کن ٫ ?????
یعنی خدای من چی بگم از تو !!!!!!!!!!!!! رزاق من چی بگم از مهربونیات ٫ از فضلت چی بگم هان ٫
الان که دارم این متنو مینویسم ساعت ۴ صبحه ٫
وقتی کامنت بالا را با دلم و قلبم نوشتم چندین بار خوندمش ٫
صداش کردم ٫ تصورش کردم ٫ تو دلم غوغایی بر پا شد ٫
گفتم منم لایقم ٫ منم میخوام ٫ همه چیزایی که به استاد دادی منم میخوام ٫
گفتم اگه اون تونسته منم میتونم٫
میخوام ببینم که چه جوری همه چیز میشوی همه کس را ٫ میخوام از ته قلب درکت کنم ٫ باورت کنم٫
حست کنم٫
بعدش هی گفتم میخوام رزاق بودنتو ببینم ٫
باورتون میشه بچه ها ؟؟؟؟؟؟
همین الان نصفه شبی صد و سی و پنج هزار تومن پول اومد تو دستم ٫ میدونین از کجا ؟
تازه داشت با این حرفا خوابم میبرد ٫همسرم یه دفعه از خواب بیدار شد و صدام زد و گفت برو از جیبم هر چی پول هست رو بردار برای خودت !!!!!!!!!!!!!!!!!
اول فکر کردم خواب میبینه یا داره بلند بلند با خودش حرف میزنه تو خواب ٫
بعد دیدم دوباره و دوباره میگه پا شو دیگه چرا نمیری؟
گفتم یعنی چی ؟؟؟؟ خواب دیدی نصفه شبی ؟
من که ازش پول نخواسته بودم !!!!!!!!
چی بگم من واقعا !!!!!!!!!!!!!!!!!
استاد همیشه میگفت خدا سریع الحسابه ، سریع الجوابه ٫
باور نمیکردم ٫ یعنی تا این حد ؟
خدا جونم یعنی این تویی که شکل پول شدی برام اونم این موقع شب ؟؟؟؟؟
خدایااااااااااااا اصلا نمیدونم چی بگم٫
چیا که در انتظارمه ٫
چه روزایی پر از نعمت و ثروت که در انتظارمه ٫ من اندازه سر سوزنی فهمیدمت و بهت اعتماد کردم اگه اندازه ابراهیم و استاد عزیزم اعتماد کنم چی میشه ٫
هذا من فضل ربی٫
شکر ٫ شکر ٫ شکر٫
از خوشحالی خوابم نمیبره٫
سلام و درود به شما کامنت اولیتون رو خوندم خیلی خیلی زیاد باهاش ارتباط گرفتم انگار که هر جمله ی داره هزار بار تو سرم تکرار میشه خیلی زیبا نوشتین .ممنون ازتون بعدش این کامنتو دیدم وای خدایا.!!!! چقدر خدا به همه ما نزدیکه وقتی که گفتین به همین سرعت خدا جواب توکلم داد تمام موهام سیخ شد عجیب این کامنته روم تاثیر گذاشت .
ان اشاالله توی تمام تک تک لحظه هاتون زندگیتون مثل الان ذوق زده بشین از کار خدا ..پایدار باشین .
آقای سنجانکی سلام٫
واقعا خدا سریع الجوابه٫
به زودی ایشالله میام دستاوردهای بزرگ مینویسم٫
از شما سپاسگذارم٫
برای تموم بچه های توحیدی سایت آرزوهای قشنگ رو دارم
به نام خدای مهربون تر از مهربونا
سلام فرشته عزیزم
خیلی خوب گفتی ونوشتی گلم یه جاهایی از فرمانروا بودنش گفتی مو به تنم سیخ شد .
خدایا شکرت بابت این همه درک وخلوص نیت این همه انسان خداپرستی که اومدن با آثار به اصل شون دنیا واخرتشون و رنگین کمانی کنند.
سپاسگزارم عزیزم برای پخش آگاهی .لذت بردم برات بهترین ها رو از معبود مهربان وسخاوتمندم آرزو دارم .
شااد وخوشبخت وثروتمندباشید ???
سلام طیبه جونم .
ممنونم از شما دوست خوبم.
هر چی گفتم از دلم گفتم ، از ته قلبم و واقعیت رو گفتم . راست راستی هر چی دلم خواست نوشتم.
من همیشه نظرات شما رو میخونم دوست خوبم.
برای شما هم آرزوی بهترین نعمت ها و ثروت ها رو میکنم ???