live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدیه غیبی گفته:
    مدت عضویت: 3611 روز

    واضحه

    ببینید خداوند علم رو زیر سوال نمیبره بلکه نگاه مارو نسبت به موضوعات به چالش میکشه

    (اگه بخوام از قرآن مثال بزنم خدا میگه “و هیچ کس به علمش احاطه نداره جز به آنچه بخواهد” بقره/ آیت الکرسی٫

    پس خدا می خواد که علمش رو به افرادی بده که این حرف میزنه)

    پس خداوند هرگز جایی نگفته از علم ها استفاده نکنید که دقیقا برعکس (“دنبال آن چه که برآن علم نداری نرو” اسرا/۳۶) اگه به دنبال چیزی میری علمش داشته باش٫ همین طور که همه ما داریم از علم های گوناگونی در زندگیمان بهره میبریم از جمله استاد عباسمنش، بیل گیتس، استیو جابز، مارک زاکربرگ و پیامبران ما مثل حضرت محمد که علم تجارت آموخت حضرت داوود و سلیمان که علم حکومت داری آموختن و حضرت نوح که علم ساخت کشتی آموخت و الی آخر پس این علم نیست که اشتباست یا درست بلکه نگاه ما نسبت به اون ها درست یا نادرست مثلا ما میایم نگاه خودمون با اون علم قاطی میکنیم و تحویل دیگران میدیم و اسمش رو میزاریم نظریه یا علم روز٫ در مثالی که استاد زد، اون استادی که داشت تمام موضوعات مربوط به سایت به اقای عباسمنش می آموخت دیدگاه خودش یا دیدگاه یکسری افراد دیگه رو قاطی کرده بود با موضوع سایت و داشت به عنوان علمی درست به شاگردانش آموزش میداد، بله به نظر من هم حرف های استاد طراحی سایت درسته درمورد مارکتینگ و همه چی اما برای کی درسته؟! برای ما نه، بلکه برای کسانی درسته که می خوان این حرف هارو باور کنن و به دنبال چنین حرفهایی یا به قول خودشون چنین علم هایی هستن نه برای ما که به دنبال حقیقت ماجراییم نه به دنبال رسیدن به آرزوها و خواسته هامون از اون راهی که خودمون میدونیم درسته، ما به دنبال صراط مستقیم یا راه میانه هستیم تا از اون راه صاف به خواستمون برسیم که ضرر و آسیبی نرسونیم به خودمون و یا ظلمی در حق خودمون نکرده باشیم بنابراین برای کسی که در چنین جایگاهی قرار داره که می تونه حق از باطل تشخیص بده پس جایی هم که داره چیزی یاد میگیره اونجا هم میتونه از میون کلام استاد خودش حق از باطل بکشه بیرون وبه نفع خودش و خدای خودش استفاده کنه، اگه بخوام خلاصه تر بگم اینه که استاد عباسمنش داشت درباره سایت یاد می گرفت اما از طرفی هم میدونست که مجبور نیست تمام حرف های معلم خودش باور کنه و همشون مثل وحی منزل به کار ببره چون هیچ کس کامل نیست (از جمله آموزگار طراحی سایت) پس اومد با آنچه که خودش در قالب الهامات آموخته بود pick up کرد و اون قسمت هایی رو برداشت که موجب رشدشه و اون به هدف اصلیش میرسونه و قسمت هایی رو که موجب دور شدنش از هدفش میشه رو پس زد و به کار نبست و این pick up کردنش بر چه اساس بود؟ براساس باورهایی که نسبت به “موفق شدن در یک کسب و کار” قبلا برای خودش ساخته بود و یا می تونیم بگیم علمی که قبلا کسب کرده بود در مورد کسب و کار، و مثلا استاد میدونه که همه چیز در درون ماست نه بیرون برای همین که با حرف هایی که در مورد رغیب میزد موافق نبود و یا حرف هایی که در مورد بازاریابی و مارکتینگ میزد برای زیبایی و جذابیت سایت و یا راه های گوناگون و پیچیده برای جذب مشتری، چون ظاهر نیست که کاری میکنه بلکه درون و محتوای خود محصول که کاری می کنه٫ پس به جای این که بخواد راه برعکس بره و از آخر بیاد به اول از اول به آخر میره و تکامل خودش تو فروش وموفقیت در کسب وکارش طی میکنه٫

    پس هرچی که به خودمون برمیگرده رو، انجام میدیم اما بیرون، لزومی نداره چون ما مسئول اعمال خودمونیم نه رغیب و نه دیگران٫

    پس نه به دیگران کاری داریم نه توجهی به رفتارها و حرف هایی که دیگران به ما دارن٫

    هرکسی از هدایت الله پیروی کنه نه ترسی براوست و نه اندوهگین میشه پس پیروی از غیرالله برای ما ترس به همراه داره٫

    به اعتقاد من برای ایمان آوردن و به جواب رسیدن کمی باید بیشتر به احساسات قلبیمون اطمینان کنیم که غالبا در حال hint دادن به ماست٫ البته من این قبول دارم گاهی ممکن تشخیصش برامون سخت بشه ولی این هم جزو امتحان الهی ماست که می تونیم با گذر از اون سربلند وپیروز بیرون بیابیم به امید و یاری خدای مهربان٫

    پیروز و موفق باشیم*

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    مریم علایی گفته:
    مدت عضویت: 3528 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه دوستان

    از نظر من استاد عباس منش یه چیز رو خیلی خوب میدونه و اون قانونمندی جهانه

    و به یک قانون خیلی باور داره و اونو در تمام لحظه های زندگیش داره اجرا میکنه و اون قانون،توحیده

    اینکه باور داره هر لحظه نیروی عظیمی رو در اختیار داره که قادره اون رو به همه اهدافش برسونه

    پس فقط کافیه بخواد و حرکت کنه و روی خواستش تمرکز کنه

    همش همینه

    شاید خیلی ساده به نظر بیاد ولی همونطور که میبینید نتایجش خیلی بزرگ و بی نظیره

    وقتی این باور با انسان عجین باشه و در تمام تار و پودش ،در تمام وجودش جاری باشه

    اونوقت به محض اینکه بخواد و حرکت کنه خود ابزار و وسایلی که لازمه برای رسیدن به خواستش جلوی راهش قرار میگیره

    نیاز نیست از قبلش کلی فکر کنه و ابزارایی رو که فکر میکنه مناسبه جمع کنه

    خواستن،حرکت و بعد خود مسیر بهش نشون داده میشه خیلی ساده تر و اسونتر از چیزی که اگه خودش میخواست با فکرش انجام بده براش فراهم میشه

    میشه هزاران مثال بیارم و به هزاران شکل این رو بیان کنم ولی همش به زبان ساده همینه

    باور به توحید

    انگار خدا در اون جریان داره

    اراده خدا با اون یکی شده

    و …..

    با آرزوی اینکه همه ما انسانها به چنین حسی برسیم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    ahmad rezaee گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    سلام می کنم به شما دوستان عزیز

    جناب عباسمنش و جو فوق العاده ای که اینجا همیشه دیده ام و پیگیر بوده ام و انگیزه گرفته ام .

    نمی دونم چند سال هست عضو سایت شما هستم اما فکر می کنم این اولین پیام من هست و الان پیامتون رو دیدم و وارد شدم فقط به خاطر ادای دین و نه هیچ موضوع دیگر .

    شاید چندین سال هست از سال 93 هست که با آقای عباسمنش آشنایی دارم

    1- اجازه بدید اول راجع به ایشون از دیدگاه خودم و نظرات اطرافیانی که با اونها برخورد کرده ام بگم

    من زمینه تخصصم کسب وکار هست خصوصا سیستم سازی و خدا را شکر وضعیتم عالی است.

    فکر کنم اولین بار که مطالب ایشون رو دیدم، جوانی بود با صحبت های خیلی ساده با اون کت زرق و برق دار و پیراهن زرد رنگ و ساده که داشت راجع به قانون جذب صحبت می کرد چطور درآمدم رو در یکسال 3 برابر کنیم.

    اونوقت ها خودم هم داشتم آموزش می دادم، یه وبلاگ ساده داشتم و توی بازار داشتم هرچی یاد می گرفتم رو پیاده می کردم. با این حال هنوز در حال آزمون و خطا بودم و می دونستم برای اینکه یک کسب و کار رو به درآمد برسونیم توی یکسال به این آسانی نیست چه برسه به سه برابر .

    با اینکه حرفهاشون رو دقیقا توی کتابهای موفقیت و قوانین راز دنبال کرده بودم .چون خیلی صادقانه بود به دل می نشست.می دونستم که چند شرط اساسی برای موفقیت است و اون اشتیاق متمرکز بدون هیچ تفکر منفی و پیش داورانه ذهنی با شخصیت قوی است.

    2- چند نفری رو هم که اطرافیانم بهشون برخورد کردم نسبت به ایشان منفی بودند مثلا داداشم می گفت واقعا از شنیدن حرفهاش اصلا خوشم نمی آد فقط یک چیز بلده و اون هم باور و قانون جذب .

    3- بعد مدتها یک نفر برام دوره های ایشون رو رایگان فرستاد که من واقعتش یک نگاه کلی کردم چون می دونستم این کار درستی نیست و هنوز هم گوشه فایلهام چند روز قبل برخورد کردم بهشون.بعد هم که فهمیدم بعضی ها فایلهاشون رو کلا دارند به ثمن بخس می فروشند. اونوقت ها اولین کسی بود که جرات کرده بود و دوره هاشون رو به قیمت بسیار بالایی می فروخت و دوبی کلاس و دوره می گذاشت و من ایندفعه با جسارت گفتم که این مرد یخ شکن است و چقدر عالی که برای کارش اونقدر ارزش قائله و من هم می تونم دوره های گرانقیمت ارائه کنم و دوره هام رو از 75000 توومان به 800000 تومان اضافه کردم و واقعا نتیجه گرفتم.

    4- به هرحال نظرات منفی و مثبت زیادی به ایشان دیده ام اما از ایشان به عنوان یکی از موفق ترین افراد در ایران یاد می کنم به خاطر دلایل زیر و جواب این دوستمون هم شاید در لابلای این مطالب عنوان کنم.

    اولا : رشد آقای عباسمنش و کسب وکارش تماما به خود ایشان ،شخصیت و افکار و اعمالی است که در حال انجامش هست. هزاران کسب و کار شبیه ایشان وجود دارد اما واقعیت این است که رشد کسب وکار به اندازه ایمان و باور و اشتیاق هر فرد و تمرکزی که روی کارش می گذارد رشد می کند. ایشون بدون دروغ هر آنچه یاد گرفته بودند و به آن ایمان داشتند را با اشتیاق بالا حتی در زمانی که کارشان هیچ بازدهی نداشت و در حقیقت اتلاف وقت بود و منفی زیاد می شنیدند انجام می داد.

    دومین نکته: که من کاملا به آن واقف هستم و انجامش می دهم ، استفاده از ابزارهای هوشمندانه به صورت واگذاری امور است که در قالب سیستم سازی رخ می دهد. یادم هست یکروز ایشان در مورد عدم درآمد سمینارهاشون صحبت می کردند که با ایجاد سایتشون و واگذاری امور به متخصص سایت و استفاده از تکنیک هایی که متخصص انجامش می داد کسب و کارشون رو متحول کردند.

    اما نکته اینجاست که هزاران نفر در حال انجام این کار و سایت و شبکه و هزار کار دیگر هستند و پیشرفت نمی کنند چرا؟

    واقعیتش این است که به جز ابزارها ما نیاز به هسته مرکزی انرژی بخش در یک سیستم داریم و آن جز خود صاحب کسب وکار نیست. من یادگرفته ام هم از اساتید موفقیت و خصوصا آقای عباسمنش که جهان برپایه انرژی دارد کار می کند. هزار ایده و طرح و برنامه و سیستم و خانواده و جوامع ، بدون انرژی مرده هستند.و اگر صاحب کسب وکار انرژی و اشتیاق و باور و انگیزه و استمرار و امید را در کارش تزریق نکند، کسب وکارش اصلا شروع نمی شود که به رشد برسد.

    هزار ابزار تحلیل تکنیکال هست که در سرمایه گذاری و بورس استفاده می شود و حتی خود شخص یک آنالیزور بالاست اما هزگر نمی تواند از ابزارها استفاده کند چنانکه منهم خیلی تخصص های بالایی دارم و نمی توانم از آنها پول دربیاورم.چرا ؟ چون این شخص انرژی لازم که از شوق وایمان و باور زیاد و تکرار مستمر به دست می آید را ایجاد نمی کند.

    سومین نکته : یک نکته کنکوری هم بگم ؟

    در پارامترهای انرژی بالاترین میزان انرژی از عشق بوجود می آید.

    اگر می خواهیم که رشد کنیم و همه چیز را شکوفا کنیم عاشق شویم.به هر آنچه هستید و بوده اید و دارید و خواهید داشت از اجدادتان، پیشینه تان، خودتان ، افکارتان و ایده هایتان ، آروزهایتان و کسب وکاری که می خواهید شروع کنید و هر آنچیزی که به آن مرتبط خواهد شد حتی مشتریان و نقادان و منفی بافان و جزء به جزئ زندگیتان عشق بورزیم . من این را در آقای عباسمنش دیده ام که عاشقانه با همه چیز برخورد کرده اند. چون یکی از نشانه های انسان عاشق سپساگزاری است.

    حافظ علیه الرحمه می گوید: هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتوای من نماز کنید.

    ایشان یادم هست وقتی فرزندشان فوت کردند هم سپاسگزار بودند و من از ایشان درس گرفتم که چطور می تواند در بلا ، موهبت و نعمت دید و سپاسگزار بود.

    ج: نکته بعدی عامل بودن است. بذارید اینجا یکم توضیح بدم .

    ما دوتا طیف افراد داریم

    افراد نتیجه گرا و افراد عامل

    افراد نتیجه گرا فقط به نتیجه فکر می کنند این افراد می آیند و در مقابل انجام هر کاری یک نتیجه ای را قیاس می کنند و اگر به نتیجه نرسند همان ابتدا رهایش می کنند. مثلا اگر شما در کسب وکارتان می دانید باید تبلیغات انجام دهید تا به نتیجه برسید . بار اول و دومی که نتیجه نمی گیرید رهایش می کنید اما افراد عامل ، آنقدر انجامش می دهند تا موفقیت خلق شود.اونها اصلا کاری ندارند که کی این نتیجه خلق می شود. ممکن است در آخرین قدم باشد یا در اولین قدم . مثل قرعه کشی های خانوادگی که به هر حال برنده می شوید اما نمی دانید کی ؟

    من در شخصیت آقای عباسمنش یک فرد عامل را می بینم که کار درست را بدون توجه به نتیجه انجام می دهد.این کار در دراز مدت باعث می شود از تمام افرادنتیجه گرایی که دست از انجام کار می کشند پیشی بگیرد.

    اما نکته آخر که زیاد صحبت کردم

    اصل تداوم و تکاملی است که آقای عباسمنش هم از آن یاد کرده اند و آن این است که فکر نکنید که این موفقیت از همان روز اول به دست می آید. خیر هر کس روی هر چیزی در عالم و تاکید می کنم هر چیز حتی روی یک سنگ معدنی که هیچکس علاقه ای به آن ندارد با عشق و انگیزه بالا و اشتیاق کار کند و در این راه هر روز کاملتر و بهتر شود مطمئن باشید که به اندازه باورهایش می تواند آن را رونق دهد.

    یکی از دلایل رشد کسب وکار آقای عباسمنش تکامل روز به روز در کارشان بوده که همواره سعی کرده اند تا مطالب کاملتر و جامع تر و به دل نشین تری را بازگو کنند و هر آنچه را که بدان عمل می کنند و نتیجه خلق می کنند را به دیگران انتقال دهند.

    واقعا می بخشید زیاد صحبت کردم و چون از سر امتنان به خاطر نکته هایی که از ایشان یادگرفته ام بود، سعی کردم آنچه از ایشان را دیده ام را بازگو کنم و امیدوارم برای هر فردی بتواند راهگشا باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    حسین اشراقی گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اول اینکه خدماتی که میدی باید طوری باشه که ارزش اون خیلی بیشتر از مبلغی که میدی باشه و این باعث رضایت مشتری و در نهایت رضایت خدا میشه و خدا میگه باریک الله به این بنده که همچین خدمتی به داره به بنده های من میده .

    دوم بهترین تبلیغ شکر کردن از خداوند چون هرچقدر بابت مشتری های کمی که الان داری وقتی خدمت خوبی ارائه بدی در آینده مثل یک بهمن به زندگیت سرازیر میشه

    در مورد هزینه های تبلیغاتی باید بگم بهترین تبلیغ خداست ، الان بامیلو رسما اعلام کرد که دیگه وجود نداره شرکتی که بودجه تبلیغاتیش بسیار زیاد بوده و دیگه همه جا دیدین چی کار کرده ، انواع متخصص و برنامه نویس داخلی و خارجی و مارکت پلیس و …. همه رو داشته ….

    دلیل شکستشون فقط 1 چیز بوده ، بنداز و برو

    در بازار چیزی به اسم رقیب نداریم اصلا کاری به رقیب نداریم ما با توجه به نیاز مشتری ها و مخاطبینی که داریم خودمونو منعطف می کنیم

    ما برای فروش محصول دیگه اصلا تولیدی نداریم

    سفارش و میگیریم ، تولید می کنیم و سپس تحویل میدیم ، به همین راحتی

    به قول دکتر روستا دیگه دوره بازاریابی و تبلیغات و …. گذشته و الان بازاریابی معکوس شده

    آیا چین برای محصولاتش تبلیغ می کنه یا ما میریم دنبال خرید از چین ؟

    آیا فرش دستباف ایران جایی تبلیغات انجام میده که همه دنیا می خوان یه تخته تو خونشون داشته باشن ؟

    وقتی کارت درست باشد مشتری میاد خودش پیدات می کنه و ازت خرید می کنه

    و اینجاست که خدا نقش خودشو نشون میده و به هرکسی که شاکر تر باشد مشتری بیشتری می دهد .

    می شنود خدا حرف و دعای کسی را که شکرش کند .

    صدق الله العلی العظیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    سام زارع گفته:
    مدت عضویت: 3079 روز

    با سلام به همه‌ی دوستان و خانواده‌ی صمیمی گروه تحقیقاتی عباسمنش.

    دوست عزیز من دیدگاه خودم رو درباره‌ی این مساله می‌گم. مطمئنم اگر با طمانینه بخونید، براتون روشن‌گر خواهد بود.

    من دقیقن دو ساله که وارد این حوزه شدم. آشنایی با قوانین کائنات. تا قبل از اون هیچ اطلاعاتی در این باره نداشتم. اما همیشه پرسش‌هایی مهم داشتم. که قطعن همون پرسش‌ها من رو به این مسیر هدایت کردند.

    یکی از پرسش‌ها توو حوزه‌ی سلامتی بود به این شکل که ما هر روز از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شاهد توصیه‌های جورواجور و رنگارنگی هستیم در خصوص اینکه چه چیزی رو بخورید، چی رو نخورید. یک روز خوردنِ فلان میوه فواید زیادی داره، فردا در جایی دیگه می‌خونی برای فلان قسمت از بدن مضره. یا این دارو کمک زیادی به از بین بردنِ چند مشکل در بدن می‌کنه، اما متاسفانه در طولانی‌مدت احتمال ابتلا به بهمان بیماری خطرناک رو افزایش میده. قطعن برای هر انسانِ هوشیار و جستجوگری این پرسش‌ها پیش اومده. برای منی که بسیار آدم علمی بودم و دیدگاه‌های علمی رو دوست داشتم، شک و شبهه‌های زیادی در خصوص علم داشت رقم می‌خورد.

    پرسش بعدی در حوزه‌ی پول و درآمد بود. تقریبن میشه گفت همه‌ی افراد جامعه (غیر از کسانی که با قوانین آشنا هستند) یکسری باورهای عمومی و رایجی دارند که شبیه به هم هست. مثلن تعاریف مشخصی برای واژه‌هایی مثل شخصیت، منش، فهم، درک و… دارند و در نظر اون‌ها افرادی که حائز این ویژگی‌ها نباشند، لیاقت و شایستگیِ داشتنِ پول و ثروت رو ندارند و لایق یک زندگیِ خوب نیستند. ولی همه‌ی ما مثال‌های زیادی داریم از افرادِ ثروتمند و پولداری که باز در نظر عموم شخصیت و وجهه‌ی اجتماعی مناسبی ندارند اما وضع مالی بسیار خوبی دارند و در رفاه کامل زندگی می‌کنند.

    این‌ها برای من پرسش بود که چرا؟ چرا فلان کارمندی که بسیار شرافتمندانه زندگی می‌کنه، و در شغلش خدمت صادقانه و متعهدانه‌ای انجام داده، در زمینه‌ی مسایل مالی باید این‌گونه محتاج باشه؟ چرا شخصی که روزی حدود ۱۲ ساعت زحمت می‌کشه، و در تلاش و تقلاست، درآمدی منصفانه نداره و در طرف مقابل هستند افرادی که با کمترین زمان و کارِ فیزیکی (که حتا نمیشه بهش کار گفت) درآمد‌های چند صد میلیونی یا حتا میلیاردی در ماه دارند.

    زمان‌هایی که با پرسش‌های بالا روبرو می شدم، مستقیمن و شاید تنها صفتی از خالق و آفریننده که زیر سوال می‌رفت، «عدالت» بود. که پس عدل خدا کجاست؟ چرا این‌همه بی‌عدالتی؟ آیا ما رو آفریده که رنج بکشیم؟ آیا تویی که خدای قادر و توانا هستی، این اختلاف در کیفیت زندگی آدم‌ها رو نمی‌بینی؟ همیشه یک جای این معادله‌ی زندگی ناقص بود در ذهن من.

    تا اینکه من با قوانین حاکم بر جهان آشنا شدم و رفته رفته این آگاهی‌ها در جان من نشست.

    دوست عزیز اگر ما خدا رو آفریننده‌ی دانا و توانای کل هستی می‌شناسیم و همین یک جمله رو عمیقن درک کرده باشیم (که تا قبلش من درک نکرده بودم)، می‌باید چیزی (منظور قوانین) وجود داشته باشه که بی‌خبری و عدم آگاهی از اونه که سبب تمام تناقضات در ذهن من و شما میشه. باعث به وجوداومدن پرسش‌های بی‌شمار میشه (که اتفاقن خوب هم هستن و برای انسانِ جستجوگر، هدایت‌گر ظاهر میشن).

    برای خودِ من این پرسش و پاسخ‌ها به این صورت پیش رفت که اگر با آفریننده‌ای با این توانایی در خلق کائناتی چنین هوشمند روبرو هستیم، قطعن برای هر چیزی در این جهان هم تدبیری اندیشیده شده. قطعن و قطعن و قطعن باید چیزی در همه‌ی ما انسان‌ها قرار داشته باشه که همه‌ی ما رو (فارغ از جنسیت، رنگ پوست، نژاد، ملیت و اینکه در چه جغرافیایی به دنیا اومدیم، سالم هستیم یا با نقص مادرزادی متولد شدیم) به طرزی یکسان از تمام مواهب و نعمت‌های این سیاره‌ی زیبا و شگفت‌انگیز برخوردار کنه. آفریننده‌ای چنین هوشمند که کائناتی با این دقت و نظام‌مندی رو آفریده، آیا می‌تونه انسان رو بی‌حساب و کتاب در این جهان رها کرده باشه؟ این پرسش من از خودم بود. بدنِ ما با اینهمه شگفتی و نظم و قدرت‌های فوق‌العاده در ترمیم و بازسازی خودش و توانایی‌های باورنکردنیِ دیگه که هر روز شاهدش هستیم، حتمن خالقی به مراتب هوشمندتر داره. آیا شایسته‌ست که اون خالق ما رو همچون کودکانی بی‌سرپرست و یتیم وارد این زندگی کرده باشه؟

    پس می‌باید به کل چیزی مهم‌تر در جریان باشه. قوانینی محکم و استوار، ازلی و ابدی که در تمام کائنات ثابت‌ند.

    مهم‌ترین اون قوانین، اینه که به همه‌ی ما انسان‌ها این توانایی داده شده که با افکار و باورهامون به هر چیزی که می‌خوایم دست پیدا کنیم. فرقی نمی‌کنه در چه خانواده‌ای با چه پشتوانه‌ای به دنیا اومدی، هر کسی می‌تونی باشی و به هر چیزی که بخوای، می‌تونی دست پیدا کنی.

    در خصوص اون قسمت از پرسش‌تون که پس این ابزاری که اساتید مختلف معرفی می‌کنند چیه؟ دقیقن همین حوزه هم یکی دیگه از پرسش‌های مهم زندگی من بود که در نهایت من رو به سمت شناخت قوانین هستی سوق داد. از این جهت احساس کردم می‌تونم پاسخِ مناسبی به شما بدم تا شاید تلنگری ایجاد کنه.

    من مدتی بود که علاقمند به حوزه‌ی موفقیت فردی شده بودم و دنبال این بودم که از بهترین و کارآمدترین مسیر به اهداف و خواسته‌های شخصیم در زندگی برسم. همه می‌دونیم به محض اینکه با این حوزه آشنا میشی، در همون قدم‌های اول ورود، با سیلِ کتاب‌ها و استادان و شاخه‌ها و زیرشاخه‌ها مواجه میشی که هر کدوم ادعا دارند کلیدِ اصلی و رمز اصلی برای موفقیت پیش اون‌هاست. شاخه‌های متنوعی مثل علم بازاریابی، علم فروش، فنون مذاکره، زبان بدن، تندخوانی، تست MBTI ، تحلیل بازار و صدها شاخه و زیرشاخه‌ی دیگه. خوشبختانه و میلیون‌ها بار شکر که من چندان درگیر این علوم نشدم و تقریبن از همون اول به مسیر درست (آشنایی و یادگیری قانون جذب به شکل کامل و اصولی) هدایت شدم. اما می‌خوام بگم در همون مدت کوتاهی هم که پیگیر این حوزه بودم و با دو سه شاخه از این علوم، آشناییِ مختصری پیدا کردم، این پرسشِ مهم برام هر روز پررنگ‌تر می‌شد که آیا تمام انسان‌های کره‌ی زمین برای رسیدن به خواسته‌هاشون، برای برخورداری از نعمت و برکت و فراوانی که حق طبیعی اون‌هاست، باااااید این علوم رو فرا بگیرند؟ برای کسانی که به هر دلیل این امکان فراهم نیست یا اصلن اطلاع ندارن که چنین علوم و دانشی هست، چی؟ آیا اینجا همون عدالت آفریننده زیر سوال نمیره؟ چرا نباید مسیر ساده‌تر و در دسترس‌تری باشه؟ و باز این پرسش‌ها بود که من رو هدایت کرد تا با این قوانینِ محکم و قدرتمند آشنا بشم. چرا که درک کردم رسیدن به خواسته‌ها (که به جرات می‌تونم بگم مهم‌ترین چیز در زندگی انسانه) باید خیلی در دسترس‌تر از این حرف‌ها باشه؛ نه اینکه من مجبور باشم صدها کتاب توو حوزه‌های مختلف بخونم یا دوره‌های مختلفِ اساتیدِ گوناگون رو شرکت کنم که در مواردی حتا گفته‌ها و توصیه‌های متناقض با هم دارند.

    و فهمیدم باید قوانینی باشه ورای تمام این داستان‌ها. باید توانایی‌ای باشه که از هنگام تولد در وجود همه‌ی ما نهاده شده باشه.

    زمانی که این قوانین رو درک می‌کنی (و نه فقط آشناشدن)، متوجه میشی که تو هر اتفاقی رو توی هر حوزه‌ای از زندگیت می‌تونی رقم بزنی. تو خالق هستی. خالق شرایطِ زندگیت. هر طور که باور کنی، همون اتفاق میفته. قدرت در درون ماست.

    من اگر با انرژی کائنات هماهنگ باشم نیازی به فن مذاکره ندارم، نیازی نیست بدونم در مواجهه با این شخص خاص، چطور زبان بدنی داشته باشم؟ نیازی به داشتنِ روابط عمومی بالا نیست. لازم نیست تیپ‌های شخصیتی مختلف رو بشناسم و این‌همه دانش مختلف رو در ذهنم داشته باشم؛ اگر باورهای مناسب و دلخواهم رو ساخته باشم، اگر بیشتر اوقات روز احساس خوبی داشته باشم، فرکانس‌های مناسب از من به جهان ارسال میشه و جهان، اتفاقات و شرایطِ مشابه با اون فرکانس‌ها رو برام ایجاد می‌کنه که میشه همون قرارگرفتن در مسیرِ رسیدن به خواسته‌ها و خلق زندگی دلخواه.

    از روی پرسش‌تون، این حدس رو می‌زنم که با قوانین حاکم بر جهان (و در راس اون‌ها قانون جذب) آشنا نیستید یا اگر هم هستید، به طور کامل و اصولی درک نشده. اگر این‌طوره، پیشنهاد من قطعن اینه این موضوع رو در اولویت زندگی‌تون قرار بدین.

    من همیشه این مثال رو برای دوستان می‌زنم. خواهش می‌کنم خودتون رو کامل توو این مثال مجسم کنید.

    فرض کنید کنارِ یک زمین بازی ایستادید و عده‌ای در قالب دو تیم مشغول انجام بازی هستند. ناگهان برای یکی از بازیکن‌ها مشکلی پیش میاد که نمی‌تونه به بازی ادامه بده و از شما می‌خوان که به اون تیم ملحق بشید تا جای خالی بازیکن‌شون حس نشه. اما مساله اینه که شما از اون بازی چیزی نمی‌دونید و از قوانینش بی‌اطلاع هستید. شما چه کمکی می‌تونید بکنید؟ ممکنه باعث خلق اتفاقات ناخواسته بشید، ناخواسته برای حریف امتیاز کسب کنید. در اون لحظه که سردرگم و مستاصل هستید، آرزو نمی‌کنید ایکاش قوانین این بازی رو می‌دونستید؟

    این جهان هم مثل اون بازی قوانینی داره، قوانینی که خداوند مقرر فرموده و در صورت آگاهی از اون‌ها به مراتب زندگیِ شاد و لذت‌بخشی خواهیم داشت، به تمام خواسته‌هایمان در کمال آرامش و با آسودگی خاطر خواهیم رسید. علوم مختلفی که انسان‌ها برای رسیدن به موفقیت تبیین کردن، هر روز با پیشرفت بشر، داره متنوع‌تر و شاخه‌شاخه‌تر میشه. جزئیات زیادی داره. بسته به شرایط نغییر می‌کنه. در سازمان‌ها و شرکت‌ها و کشورهای مختلف بسته به نوع فرهنگ و جامعه تغییر می‌کنه و ثابت نیست و تو باید همه‌ی این‌ها رو لحاظ کنی. نیاز به کار سخت، تلاش زیاد، اراده، پشتکار، صبر، و صفاتی از این دست داره.

    اما قوانین کائنات دو سه تا بیشتر نیستند. کوتاه و ساده هستند. در همه جای جهان ثابت هستند و همه جا به یک صورت جواب می‌دهند. نیاز به برنامه‌ریزی‌های سخت و تلاش زیاد هم ندارند. در حقیقت به هیچ پیش‌نیازی که با روح و جوهرِ انسان ناسازگار باشه (مثل اراده‌ی پولادین، پشتکار، برنامه‌ریزی سخت و منظم و دقیق، و…) وابسته نیستند.

    اگر در یک کلام بخوام بگم، آدمی در طول این مسیر اول خودش و بعد خالقش رو درست و کامل می‌شناسه و یاد می‌گیره چطور در هماهنگی با «اون چیزی که واقعن هست» و در کمال آرامش و آسودگیِ خاطر، زندگیِ دلخواهش رو خلق کنه و تمام لحظاتش رو در لذت و سعادت زندگی کنه. ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    میرمهدی رضائی گفته:
    مدت عضویت: 3885 روز

    با سلام

    سؤال مسابقه:

    به نظر شما‌، چه عواملی نتایج استاد عباس‌منش را متفاوت کرده است؟ چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟

    استاد برای یافتن پاسخ به سوال شما وقتی بهش عمیقا فکر میکنی دنیای درون رو به تلاطم و چالش میکشه و باز هرچه بیشتر فکر میکنی ردپای قوانین بدون تغییر خداوند را بیشتر و بیشتر پیدا میکنی و درک میکنی که تا کجاها نقش دارند.

    طبق آگاهیهایی که من از قوانین جهان درک کردم وقتی شما در مدار عرضه به جهان بعنوان تولید کننده و ما در مدار دریافت از جهان بعنوان مصرف کننده قرار میگیریم، هر چیز جانبی دیگر از جمله قیمت ارزش خودشو از دست میدهد. یعنی وقتی که من در مدار دریافت محصول تولیدی شما بر حسب خواسته هایی که از قبل داشتم، قرار میگیرم دیگر قیمت محصول برام مهم نیست و نگران از دست دادن پولم نیستم، چون در طی یک مسیر تکاملی که از محصولات شما استفاده کرده ام به ایمان صددرصدی رسیده ام که هر محصولی که از سایت شما تهیه میکنم، همان آگاهیهایی را به من میدهد که من خودم به دنبالشون هستم و خواسته خودم از جهان هستی و خداوند بوده است.

    تاکید میکنم ” ما خودمون به دنبالشون هستیم” و بخاطر اون آگاهیها حاضریم هر کاری انجام بدیم و هر قیمتی رو براش بپردازیم.

    همچنین شما به عنوان تولید کننده محصول در طی یک مسیر تکاملی فهمیده اید که محصولی که تولید میکنید صددرصد همانی هست که کسانیکه در مدارش هستند بدون توجه به قیمتش آن را تهیه خواهند کرد. برای همین هم هست که قیمت برای شما هم مهم نیست، و به هیچ عنوان نگران فروش هم نیستید.

    من مشتری نگران از دست دادن پولم نیستم و شمای تولید کننده نگران فروش نرفتن نیستید؟! از این ساده تر و راحتر در جهان وجود ندارد. و کسانی که نمیتوانند این موضوع را درک کنند بخاطر این است که در مدار درکش نیستند و هر چقدر هم توضیح داده بشه باز نمیتوانند بلافاصله درک کنند.

    نوع محصول و نیتی که توسط شما و یا هر برند معروف دیگری تولید می شود تفاوتها را ایجاد میکند ودر مسیری که نیت، رسیدن به نعمتهای خداوند باشد، تولید کننده و مصرف کننده جدا از هم نیستند.

    ما روزی از خداوند درخواست کردیم که جهان خودمان و قوانینش را بشناسیم تا بتوانیم خودمان و خدای خودمان را بهتر بشناسیم و در طی یک مسیر تکاملی با سایت شما آشنا شدیم، و همچنین شما هم روزی از خداوند درخواست کردید که هدایتگر انسانها باشید و در طی یک مسیر تکاملی به همین نقطه ای که ماها هم هستیم رسیدین. یعنی همه کارها را چه برای شما و چه برای ماها جهان خودش انجام داده است بدون ذره ای شک و تردید، و اینها تفاوت شما و مشتریهایتان با کسب و کارهای دیگر است.

    کسب و کارهایی که به دنبال تبلیغ برای فروش و موفقیت هستند از قدرت جهان و خداوند غافل هستند، آنها میخواهند محصولی را که خودشان تولید کردند و با این افکار که مورد نیاز مردم هست، به بازار عرضه کنند و چون قسمت درخواست خود مردم و ایمان به هدایت الهی را نادیده گرفته اند، بنابراین برای راضی کردن و فروش مجبور به تبلیغات و ترفندهای تبلیغی هستند.

    موضوع دیگری هم که تفاوت ایجاد میکنه احساس آرامشی ست که از سادگی بیش از حد گفته های شما به ماها منتقل میشود و هنگام شنیدن به انسان یکنوع جسارت برای عمل کردن میدهد. چطور بگم حرفهای شما درون خودش جسارت و شجاعتی دارند که براحتی به شنونده منتقل میشود.

    من از افراد زیادی که مصرف کننده محصولات برند و با کیفیت هستند، شنیده ام که درمورد سادگی و راحتی و احساس آرامش و خود ارزشی که محصولات بهشون میدهد صحبت میکنند، و دلایل خرید خودشون را هم همین موضوعات میدونند، همان موضوعاتی که در فایل های شما هم به راحتی قابل مشاهده و درک و فهم است.

    تفاوت نتایج شما از تفاوت نوع باورهای شما برای کسانی که درک میکنند کاملا مشهود است. شما هیچ موقع چیزی را از خودتان نگفتید بلکه چیزهایی را گفتید که بهتون الهام شده! از کجا معلومه ؟ چون خود ما تایید میکنیم، با تعداد زیاد خریدهامون ، با تعداد زیاد کامنت هایی که مینویسیم و …

    این موضوع در مورد تمامی کسب و کارهای موفق هم صادق است، شرکتی مثل اپل از کجا میدونه محصول جدیدش دقیقا همون محصولی هست که مشتریهایش به راحتی و بدون اینکه به قیمتش توجه کنن میخرنش؟ خب معلومه از صفهایی که جلو فروشگاههاشون تشکیل میشه به این آگاهی ها دست پیدا میکنند. و به قول خودتان این تجارب یک شبه بدست نیامده اند و یک مسیر تکاملی طی شده است.

    استاد ما و شما در یک مداریم و قلبهامون بهم پیوند خورده و با هم در ارتباط ند.

    استاد وقتی فایلی تو سایت قرار میدهید پس از شنیدنش واقعا این سوال برام پیش میاد و حیرت میکنم و در عجبم که آیا ما با افکار و فرکانسهامون باعث میشیم که شما درمورد همون چیزهایی حرف بزنید که چندین روزه در فکرشون هستیم ؟! یا اینکه شما با افکار و فرکانسهاتون باعث میشن ما به چیزهایی فکر کنیم که قراره درباره شون حرف بزنین؟؟؟

    برای مثال چرا باید فرزند شما مایک دقیقا همون حرفی رو بزنه که من در اون لحظه بهش احتیاج داشتم تا بشنوم؟؟؟

    معلومه قدرتی پشت این باورهاست، و رازها و قوانین ساده ای وجود دارند که باعث میشن این چنین نتایج متفاوتی ایجاد شوند.

    در نهایت من به نتایج شما افتخار میکنم چون که نتایج شما بهم احساس آرامش و اطمینان قلبی میدهد. و خدا رو شکر میکنم که منو هدایت میکنه تا چنین نتایج موفقی رو در جهانش ببینم و بیشتر و بیشتر بهش ایمان بیاورم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    اسماعیل حسن نیا گفته:
    مدت عضویت: 2598 روز

    به نام خداوند بی انتها خداوندی که لحظه بخوانیش جوابت میدهد٫٫٫

    سلام به دوستان عزیز و استاد محترم ٫٫٫

    به نظرم باورِ توحیدی بالاترین ابزار برای موفقیت هست و در همه حال باید روی خدا حساب کنیم ٫٫٫

    یه مثال از خودم میزنم که بتونم نظرم را بهتر بیان کنم ٫٫

    سه روز پیش تو ایستگاه دوازه شمرون داشتم چایی میخوردم و کمکی استراحت که دوباره کارم رو تو قطار که دستفروشی جوراب تو واگن خانمها هست رو ادامه بدم ٫٫‌

    طبق معمول هر روز تا ساعت پنج بیشتر نمیتونم کار کنم چون هم قطار شلوغ میشه و هم پلیس مترو گیر دادنش بیشتر میشه و هم باید برم بازار جنس فردا رو تهیه کنم ٫٫٫

    ساعت ۴ بعدازظهر بود با همکارم صحبت کردم و گفتم که امروز هر جوری که فکر میکنم نمیشه ۱۰۰ تا جوراب رو تو یک ساعت فروخت و رفت بازار همکارم برگشت گفت تو چکار به فردا داری سعی کن بارِ امروزت رو بفروشی روزیه فردا رو خدا فردا بهت میده منم پذیرفتم و در همون حال یه سوال از خداوند پرسیدم اونم این سوال هست که استاد در جلسه دوم یا سوم ثروت ۳ میگه از خداوند بپرسید خدایا درباره این کارم چه کاری من انجام و چکاری رو تو انجام میدی ؟ و رهاش کن ٫٫٫

    منم با حس بسیار خوب این سوال و کردم و واقعا رهاش کردم و به خودم گفتم نهایتاً فردا صبح میرم بازار ٫٫٫

    چایی مایی رو خوردیم و راه افتادیم به سمت پایین یعنی ایستگاه مترو ٫٫٫

    از قضا قطار واگنی قرمز رنگ اومد ، که معمولا بچه ها زیاد باهاش حال نمیکنن چون فروش کمتر و سروصدای بیشتری داره ٫٫

    همکارم ازم جدا شد رفت قسمت واگن اولی و منم رفتم سمت واگنی که بین خانمها و آقایان تقسیم شده که به اصلاح بچه های کاسب مترو بهش میگن قسمت مشترک ٫٫٫

    شروع کردم به تبلیغ ، بدون اینکه یادم بیاد از خداوند سوال کردم فقط این و بگم نشون به اون نشون که انگار ۸۰ درصد اون مسافرانی که تو کوپه بودن اومده بودن مترو ازم جوراب بخرن مثل صف نونوایی و برن خونه و تا فرهنگسرا رسیدم وقتی به بارم نگاه کردم تعجب کردم که چیزی حدود ۳۰ تا مونده بود

    یه دور کوچیک زدم و تا ساعت پنج به راحتی ۹۰ درصد بارم رو فروختم و به بازار هم رسیدم و تازه آخر شب یادم اومد که چه سوالی از خداوند پرسیده بودم و چه جوری من و فرستاد تو اون قطاری که اکثرا سوار نمیشیم و اگرم سوار بشیم تو اون کوپه نمیریم و اگرم میرفتیم سه تا همکار با هم میرفتیم !!!

    چی شد که من اونجا از اون همکارم جدا شدم و به این کوپه هدایت شدم ؟

    این برام یه باورِ توحیدی هست که میگم باید در همه حال رو خدا باید حساب کنم ٫٫

    یا روزهایی که تمرین ستاره قطبی رو با احساس خوب انجام میدم و ازش میخوام که الهاماتش رو برام واضح کنه و بتونم عمل کنم ، تنها الهام خالی رو نمیخوام توانایی عمل کردن هم ازش درخواست میکنم ٫٫٫

    تو اون روزها وقتی آخرِ شب میرسم به خونه شاخام میزنه بیرون ن ن ن ن

    مثلا چند روز پیش یه مدل از جورابام کمتر فروش رفته بود نسبت به مدلهایی دیگه یهویی یه حسی بهم گفت بگو خانمها این جوراب مدل سلطنتی هست و پاپوش زن شاه فوزیه بوده ٫٫

    وقتی این الهام به ظاهر خنده دار را میگفتم همه اول میخندیدن بعدش اکثریت خانمها میگفتن از مدل زن شاه به ما بده منم دیدم چه جالب هم خنده رو لباشون میاد هم انرژی میگیرم و هم جنسم رو فروختم ٫٫٫

    باور کنید این نیرو گاهی وقتها یه چیزهایی میگه که اصلا با مغز جور در نمیاد یا مسخره ست ولی من بخدا قسم انجام میدم و نتیجه میگیرم ، حالا چه جوری میفهمم که این الهام از طرف خداوند هست یا از طرف شیطان ؟ از خودم میپرسم آیا این الهام بهت احساس خوب احساس امیدواری میده یا نه ؟ اگه ببینم که حالمو خوب میکنه انجامش میدم و نتیجه خوب میگیرم و بعضی وقتها هم شده که نتونستم تشخیص بدم الهامات خداوند و شیطان رو و نتیجه برعکس گرفتم ولی در اکثر مواقع الهامات بهم کمکهای خیلی بزرگی کرده ٫٫٫

    البته عزیزان زمانهایی که یادم هست و این سوالات رو ازش میپرسم جواب میگرم نه اینکه همیشه ٫٫ هر وقت میزون بودم سوال خوب کردم جواب گرفتم اغلب جوابها رو یا همون ساعت یا چند ساعت بعد نهایتا تا شب بهم داده٫٫٫

    اینا رو من بهش میگم باورِ توحیدی ٫٫٫

    یا مثل روزهای اول عید امسال که طوری شده بود به زور پول سیگارم درمیومد و یه روز هم شد که دیگه برای فردا غذا نداشتم ولی حالم خوب بود یه حسی بهم امید میداد و ناراحت نمیشدم و نگران نبودم که تا آخرین ساعات روز هشتم فروردین من به طرز معجزه آسایی دوره ۱۲ قدم ، قدم اول رو تهیه کردم و تا به امروز که یکماه ازش نگذشته درآمدم پنج میلیون تومان شده و البته که تو این یکماه تضادهای بسیار بسیار بزرگی تو زندگیم پیش اومده و چندین روز اونها من و به جاده خاکی بردن اگر میتونستم بهتر ذهنم رو کنترل کنم به نظرم به راحتی ۱۰ میلیون کاسب میشدم ٫٫٫

    الان قلبم درباره جواب این سوال فقط بهم میگه همه چی و همه ابزار خداونده ، خداوندی که بهش اعتماد کنی شدید و هر چی ذهنت بترسونتت بازم بهش اعتماد کنی ٫٫٫

    و عزیزان این و من با قاطعیت تمام باور کردم و پذیرفتم که جهان به اندازه ارزش آدم پاسخ میده و تا مدارها رو طی نکنی اجازه نمیده تا به مدار بالاتری بری ، بازم از کارِ خودم مثال میزنم تا راحتتر بتونم عرضم رو برسونم ٫٫٫

    مثلا چه جوری به من تو یک ماه اجازه نداد تا درآمد یک و نیم دو میلیونی من به ده برسه ٫٫٫

    اینجوری بود که پنج روز درگیر مسایل دادگاهی بابام بودم که بابامو بخاطر کارهای اشتباه من و ضمانتی که برام کرده بود بردنش زندان ٫‌٫٫

    دو سه روز جنس خوب گیرم نیومد یکی دو روز مامور گیر داد به ما ٫٫٫

    دو سه روز خودم صبحها تنبلی کردم نتونستم برم سرِکار ، از این دست اتفاقات جهان سرِ راهم گذاشت و اجازه نداد حالا نگاه من به این اتفاقات این بود که من دارم روند تکاملم رو از این طریق که ۵ میلیون الان برام عادی شده طی میکنم ٫٫٫

    و چرا میگم جهان به اندازه ارزشت پاسخ میده ؟ چون من یک هفته پیش پاپوش زنانه رو میفروختم چهارتا بیست هزار تومن اومدم یه روز گفتم بیام سه تا رو بدم بیست هزار فقط یکی دو نفر ازم خریدن دو روز بعد یه جنس کمی بهتر آوردم در کمال ناباوری بقیه و کمی خودم ٫٫٫

    به راحتی ۴ تا رو بیست و پنج هزار به شیرینی فروختم و دوباره رفتم بار دیگه ای آوردم نتونستم این قیمت بفروشم ، چرا ؟ چون من پذیرفتم و باور دارم که به اندازه ای که به جهان خدمت میکنی و ارزش ایجاد میکنی جهان آنی جواب تو میده ٫٫٫

    نمیدونم چه جوری باورهامو بهتر بیان کنم !؟

    ولی این و میدونم که اگر من تبلیغات میکردم درباره این سوالی که پرسیده شده که منظور هم ابزاری که گفته شده هست ، بازم در آخر میگفتم که این قسمت کوچیکی از کارم بود و کار اصلی و باورِ اصلی توحید هست ٫٫‌

    توحید یعنی نگران نبودن توحید یعنی آرامش داشتن در هر شرایطی توحید یعنی بگی من که کارمو انجام دادم بقیه رو خودش به خوبی انجام میده توحید یعنی نفس راحت کشیدن توحید یعنی قدرت را به خداوند دادن در همه حال توحید یعنی اگر شیطان نجوا داد کمی صبر کنی و بگی من میدونم اینکار درست میشه ولی نمیدونم چه جوری و با کدوم دست خداوند توحید یعنی ابراهیم ، ابراهیمی که چاقو گذاشت زیر گلوی بچه اش ٫‌‌٫٫‌

    بخدا قسم اگه بهم بگن که میخوایم دوتا پاهاتو ببریم در مقابل یه سیلی محکم به پسرت بزنیم بقرآن میگم پاهامو ببرید ولی به بچه ام دست نزنید ، ولی ببین ابراهیم کی بوده که تونسته این کار و انجام بده ٫٫‌

    توحید یعنی رها بودن رهاااااااااا٫٫٫٫٫

    هر چند که به قول استاد چند درصد از چیزهایی که میدونیم بهش عمل کنیم زندگیمون گلستان میشه ٫٫٫

    من این باور و دارم در جواب به این سوال که ، اگر بتونیم در اکثر اوقات یا تمامی اوقات از خداوند سوال درست و سوال قدرتمند کننده بپرسیم بهمون میگه که از چه ابزاری استفاده کنیم و چکارهایی رو بکنیم ٫٫٫

    در نهایت باید روی خدا حساب کنیم که خودش میشه ابزار ما و همه کارها رو اتومات برامون انجام میده بدون اینکه اصلا بفهمیم چه جوری این کار پایان پذیرفت ٫٫٫

    خدایا شکرت بخاطر شناختی که از تو پیدا کردم چون خیلیا رو میبینم که اصلا این حرفهایی که ماها میزنیم و این باورهایی که ماها داریم از ۱۰۰ فرسنگی اونها هم رد نشده این باورها و اطلاعات ٫٫٫

    خدا رو شکر میکنم که جوراب فروش مترو هستم و پله پله با طی کردن روند تکامل میخوام دوباره خیلی بزرگتر از سالهایی باشم که تو میدون تره بار بارفروش بودم با درآمدهای ان چنانی ٫٫٫

    و در پایان خدمتتون عرض کنم که ما همه مون برنده هستیم ، چون در این سایت گرانبها و ارزشمند دور هم جمع هستیم و بی منت به همدیگه کمک میکنیم و با خداوند عشق و حال میکنیم ٫٫٫

    تا درودی دیگر بدرودددد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    سهیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 3682 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    سوال جالبی هست اما پاسخ ساده ای داره من با توجه به آموز های استاد پاسخ میدم و دوره روانشناسی ثروت ۳ رو هم نداشتم

    دلیل تفاوت کار استاد با دیگران در این هست که استاد فقط روی رب حساب کرده همون خدایی که فرمانروایی جهانیان هست ، همان خدا براش تبلیغ میکنه ، براش مشتری میشه و براش بازاریابی میکنه و افراد رو به سمت اش جذب میکنه لازم به کار خاصی نیست ، افرادی که در فرکانس و مدارش باشن به سمت اش میان و اینکه ایشون باورهای درستی در مورد همه چیز دارن به خصوص کسب و کارشون باور به فراوانی باورهای توحیدی باوره که تفاوت ایجاد میکنه در مشاغل یکسان کسانی که توی یه حوضه هستن

    بارها من خودم مغازهایی که کنار هم بودن و یک محصول رو فروختن اما نتیجه متفاوت بوده دیدم یکی مشتری زیاد داشته و دیگری با وجود تبلیغات فراوان اما مشتری به اون صورت نداشته

    چون باور به فراوانی نداشتن ،با ور نداشتن به خداوند ، روی مردم حساب باز کردن روی عوامل بیرونی مثل مارکتینگ و بازاریابی و تبلیغات کار کردن

    برای سایت استاد هم چون کاری که انجام میدن وهر صحبتی که میکنن اول خودشون به گفته هاشون عمل کردن به دل می شینه میگه سخنی از دل براید لاجرم بر دل نشیند و افراد رو به سمت خودش جذب میکنه و کیفیت که محصولات دارن و نتایجی که گرفتن و همچنین دوستان هم که با عمل به قوانین و آموز های استاد نتایج گرفتن باعث میشه دوستان با عشق کامنت ها با کیفیت رو بزارن همین کامنت ها به نظرم خودش تولید محتوا هست برای سایت شون و سئو شون

    به طور خلاصه می توان گفت دیدگاه توحیدی روی خدا حساب کردن ، ساختن باورهای هم جهت با خواسته و اون کسب و کاری که دارید ، تمرکز بر روی خواسته و کسب وکار خودت

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3979 روز

    به نظر من یکی از مهمترین عوامل موفقیت در هر کسب و کاری اینه که چقدر روی خداوند حساب باز میکنیم؟

    چقدر اقرار به ناتوانی خودمون و اقرار به این میکنیم که فقط خداوند هست که میتونه مشکل و یا مسئله کسب و کارمون را حل کنه؟

    بچه ها واقعیتش اینه که ما علی رقم دب دبه و کب کبه ای که داریم هیچی نیستیم. کارها را فقط خدا انجام میده و فقط خدا میتونه بهمون کمک کنه.همه چیز دست خداست که به هرکس که بخواهد میبخشد.به هرکس که به او ایمان دارد میبخشد.به هرکس به اندازه خلوص نیتش در کسب و کارش و به اندازه ظرفش نعمت و ثروت وفراوانی میدهد.

    اندازه ظرف ما به اندازه همون ظرفیست که وقتی خدا پرش کرد، خدا را فراموش میکنیم.

    ما حتی توانایی اینو نداریم که قلب خودمونو که مهمترین عامل زنده موندمون است را کنترلی داشته باشیم.

    چه کسی در بین ما میتونه ادعا کنه وبا شهامت دستشو ببره بالا و بگه که خودش،خودشو به دنیا آورده؟

    کیه که بگه من توی رحم مادرم بودم وداشتم برای خودم دست و پا و اعضا و جوارح بدنم را میساختم وکلی هم براش زحمت کشیدم اینم مستنداتشه؟

    واقعا کی میتونه همچین ادعایی کنه؟

    به قول قرآن کی میتونه مرگ را از خودش دفع کنه؟ ما بدون اراده الهی و بدون کمک خداوند وبدون خواست او نه میتونیم از خودمون شری را دفع کنیم ونه میتونیم خیری به خودمون برسونیم. همه چیز دست خداست.

    البته دست خدا بودن به این معنی نیست که ما هیچ نقشی در روند زندگیمون نداریم.نقش داریم 100 درصد هم داریم. ولی مسبب اصلی خداست واوست که داره کارها را انجام میدهد و کار ما در تحققش در خواست از خداوند هستش. درخواستی که برپایه ایمان خالص باشه.مجری خداست نه ما.صاحب خانه خداست نه ما.ما فقط ایمانمون را باید بهش حفظ میکنیم(اعتماد به خداوند و روند کارهای خدا که در نهایت او خیر و صلاح ما را میخواهد وما نسبت به همه چیز نادانیم) و فقط ازش در خواست میکنیم.کار ها را خدا برامون انجام میدهد.

    ما نباید روی خودمون حساب باز کنیم. روی توانایی های خودمون روی استعداد خودمون حتی روی فاکتور های ذاتی خودمون هم نباید حساب باز کنیم.حساب را به طور کامل و 100 درصدی نه 99 درصدی فقط باید روی خدا باز کنیم و چشم امید مون فقط به لطف و فضل و کرم خداوند باشه.ما بدون اراده و خواست خداوند حتی قادر نیستیم مرگ را از خودمون دفع کنیم چه برسه به این که خیر و صلاح خودمون را تشخیص بدیم ویا بهتر از خداوند بدونیم.به همین دلیل هستش که اگر روزی نعمتی را از دست دادیم ویا به هدفی که داشتیم و از خداوند درخواست هم کردیم و تلاشمون را هم کردیم و ایمانمون را هم درحد خودمون داشتیم ولی نرسیدیم نباید ناراحت بشیم.کار ما فقط ایمان داشتن به خداوند البته ایمان بر پایه عمل نه حرف مفت، وسپس در خواست از خداوند و بعد راضی بودن به رضای الهی هستش.

    یعنی اگر خداوند بهمون بگه(به روشهای خودش وبا زبان خودش) که این کسب و کاری که داریم به صلاحمون نیست و کسب و کار دیگری به صلاحمون هست آیا حاضریم این حرف خدا را بپذیریم؟

    ایمان اینجاها خودشو نشون میده. چون اگر به خدا ایمان نداشته باشیم و دلبسته اون شغل ویا اون هدفمون باشیم اون وقت در مواقع دوراهی کسب رضای الهی و حفظ شغل و یا… ، برای حفظ اون شغل ویا کسب و کارمون خداوند را کناری خواهیم گذاشت وبه او کافر خواهیم شد و لذا نمیتونیم بگیم به خدا ایمان داریم. بلکه به اون چیزی که بهش دل بستیم خدای ما بوده .

    باید سعی کنیم راضی باشیم به رضای الهی و خیر و صلاحی که خدا برامون در نظر بگیرد را بالاتر از خیر صلاحی بدونیم که خودمون برای خودمون متصور بودیم. چون خداوند علیم است و ما نادان.

    در واقع با این دیدگاه کار را دادیم دست خداوند وبه خدا وند اعلام میکنیم که خدایا تو از همه چیز برامون مهمتری.تو از تحقق اهدافمون برامون مهمتری.تو از ما تواناتری و از ما علیم تری و از خود ما به ما نزدیکتر و دلسوز تر و آگاه تری. تو اگر توی زندگیمون نباشی که اصلا زنده موندن معنا نداره. هدفمون را از دست بدیم بهتره تا این که ایمانمون را به خداوند را از دست بدیم. چون اگر ایمانمون به خداوند یگانه را از دست بدیم در واقع کسب و کارمون که سهله همه چیزمون را از دست میدیم.

    در این صورته که دنیا ذلیلانه در اختیار ما خواهد بود(خدا این کار را بامون انجام میدهد).دنیا مسخر ما خواهد بود(خدا این کار را بامون انجام میدهد) و خداوند ولی و سرپرست ما در همه ابعاد و امور زندگیمون خواهد بود و هر چه را از خداوند بخواهیم بهمون میده.

    یعنی جایی که ما به خدا میگیم خدا یا همه چیز را از تو قبول میکنم جز این مورد را ، در واقع همون یک مورد خدای ماست. نه الله!

    مثلا من به خدا بگم خدایا همه حرفاتو قبول دارم به جز از دست دادن وبسایتم.وبسایتم و کامنتهای بچه ها و … خط قرمز منه ، همون وبسایتم و کامنتها و حتی همون آگاهیی خایی که میخونم و لذتشو میبرم خدای اول منه. درواقع وبسایتم و کامنتهای بچه ها و لاییکها و احیانا تعداد کامنتها و آگاهی هایی که بدست میارم و لذت میبرم خداییه که دارم میپرستمش، نه الله .نه اون خدای معرفی شده در قرآن.اینجاهاست که ایمان واقعی به خداوند خودشو نشون میده.

    باید سعی کنیم خلوص در ایمانمون را نشون بدیم .

    اگر واقعا خداپرستیم، پرستش معنیش چیه؟

    ارجعیت دادن همه چیز به اون کس ویا به اون چیزی که اون را میپرستیم.

    پس از خداوند باید خود خدا را بخوایم تا به خدا برسیم.اون وقت به همه چیز رسیده ایم حتی به تمام منابع مالی و مادی دنیا. که البته در این شرایط باز هم باید مواظب باشیم که خدا را فراموش نکنیم زود بدویم سوی منابع دنیایی و به ضعم خودمون بگیم که دیگه به دنیایی که میخواستم رسیدم و از حالا به بعد خدا را عبادت کردم کردم ،نکردم هم نکردم چون به منابع مالی و مادی که میخواستم رسیدم دیگه خدا را میخواهم چیکار.

    این همون دنیا پرستی واقعیه که با خدا پرستی متفاوته. و موجب تزلزل در همه ابعاد زندگی میشه.(پناه بر خدا)

    این همون کافر شدن به خداوند هستش.همون فراموشی خدا و خدای نکرده غرق شدن در دنیا و حب دنیایوی.

    خدایا کمکمون کن که هیچ وقت و در هیچ شرایطی تو را از دست ندیم که در این صورت همه چیزمون را ازدست داده ایم.

    به قول یه بزرگی میگه که: وای به حال ما اگر عبادتمون را مقدمه ای برای رسیدن به دنیا و منابع مالی قرار بدیم.

    چون در این شرایط خودتون حساب کنین شخص به منابع دست پیدا کنه بعدش ممکنه چه اتفاقی بیفته .

    پس از خداوند خدا را بخواهیم و بس،همه چیز زیر دست ما خواهد بود.

    همه چیز زیر دسمون آمد باز هم خداوند را فراموش نکنیم و از خداوند باز خود خدا را بخواهیم.

    به تمام منابع دنیا هم برسیم تزلزلی در ایمانمون اتفاق نمی افته بلکه بیشتر هم میشه.

    به امید موفقیت تک تک دوستان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      ساجده آریانی گفته:
      مدت عضویت: 2399 روز

      سلام.من این بخشی ک میگیم خدا ب هر کس ک بخواهد میبخشد رو نمیتونم درک کنم.واسم تناقص پیش میاد.خوب مگ ما نمیگیم ک باورامون رو نسبت ب ثروت درست کنیم ثروت جاری میشه .و تو این راه خداهم ب ما کمک میکنه.ولی اینک میگیم خدا ب “هرکس”ک بخواهد میبخشد ی جوری قوانین رو زیر سوال میبره.این مورد خیلی تو دهنم درگیری ایجاد کرده.اگ میتونید راهنماییم کنید لطفا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        fatemeh bigham گفته:
        مدت عضویت: 2384 روز

        سلام عزیز جانم ?

        یه کلیدی هست تو قلبمون

        بخواییم همه ی سوالاتمون رو جواب بده میده

        پس بخواییم حله?

        حالا چجوری ?

        خیلی ساده کلید و فشار میدیم چراغ و نور هدایتش روشن میشه?

        نشونش چیه حسه خوب ? اطمینان قلبی?

        چجوری به این حس میرسیم ?

        با توجه و تمرکز روی زیبایی های هر لحظه از امکاناتی که اون لحظه عشق جان در اختیارمون گذاشته?

        حالا هر قدر بها بدیم بیشتر میشنویم صداشو ?

        فرکانسه میره بالا دیگه جان دلم?

        اصلا پیچیده ش نکن فقط کیف کن هر چیزی بهت حس خوب میده عاقاااا آرایشهههه ارایش کن خوش باش بترکووووون بوم بوم ?

        عاشقتم من ?‍

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید خالقی گفته:
        مدت عضویت: 3979 روز

        شاید این مسئله به نوعی برمیگرده به پذیرش تام الاختیار بودن و نیز قادر و توانا بودن و همچنین حتمی بودن در اجرا شدن قوانین خداوند که انسان نمیتونه در تحقق اون قوانین دخالتی داشته باشه٫

        خداوند بر هر کاری قادر هست٫اصلا مگر همین خدا نبوده که حضرت مریم (س) را بدون همسر باردارشون میکنه؟ اونهم چه باردار شدنی٫تولد فرزندی به نام حضرت عیسی مسیح (ع)٫پس خداوند به هرکس که بخواهد هرکاری را میتواند انجام دهد اما طبق قوانینی خاص٫خداوند به هرکسی که بخواهد میبخشد به شرطی که اون شخص قوانین را هم رعایت کرده باشه٫نه بی حساب و کتاب٫شما تصور کنین که شخصی میگه من خودرویی ساختم که حتی از کوه هم میتونه بالا بره٫اما به این معنا نیست که توی ماشین بشینین و ماشین خودش از کوه بره بالا٫بالاخره رانندگی هم لازمه٫اما اگر رانندگیتون طبق نکاتی باشه که سازنده گفته و درست و به موقع رعایتش کنین حتما قادر خواهید بود که از کوهها هم بالا برین٫ این وعده سازنده است٫ تصور کنین این موضوع تحقق قوانین و وعدههای خداوند به چه قدرتی ممکنه باشه٫ و فراموش نکنیم که قرآن کتاب اشاره هاست همه چیز رابه طور دقیق و کامل نیومده باز کنه و بگه که در این صورت کتاب آسمانی نمیشد٫برخی چیزها را کشفشون را گذاشته به عهده خودمون تا معلوم بشه که کیا فهمیدن کیا هنوز نگرفتن و به اندازه درکشون بهره میبرن٫پس کمی هم فکر کردن روی مسائل الهی مهم و البته ضروریه٫ شما اگر روی یه موضوی فکر کنین و تحقیق کنین خیلی نکات ریز و جدید دستتون میاد و همچنین توی ذهنتون ماندگارتر میشه٫

        موضوع بعدی فراموشی یا عدم فراموشی خداوند هستش٫ درسته که باورتون را درست کنین نعمت بسوی شما سرازیر میشه اما این نعمت کجا بوده که داره سمت شما سرازیر میشه؟٫لابد قبلا وجود داشته٫خُپ از کجا به وجود آمده که الان داره سمتتون سرازیر میشه؟ پس باورمون را با خدا یکی نگیریم که دچار شرک میشویم٫ هیچ چیزی نمیتونه با خداوند برابر ویا پناه بر خدا با خداوند مساوی باشه٫باورتون را درست کنین ولی اینو فراموش نکنین که باور ساختن خودش از کجا داره نشات میگیره٫درثانی اینکه کسی باورشو درست کنه چه اتفاقی براش میفته این خودش باز از آفریده های خداوند هستش٫ میبینیم که اول و آخر هرچیزی به خداوند برمیگرده٫پس این خداست که داره نعمت عطا میکنه اما ؛ به هرکس که قوانین را رعایت کنه٫

        دوستان دیگه ممکنه ابعاد دیگری را درک کرده باشن خواندن و شنیدن نظرات اونا هم خالی از لطف نیست٫ موفق و پیروز باشید٫

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پرهام بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 3949 روز

      سلام رفیق خیلی با نظرت حال کردم ممنون افرین اونجا که گفتی ما هیچی دستمون نیست هر چی هست خداست قلبمون بدنیا اومدنمون و … و اگه ۱۰۰ درصد به اون وصل شیم همه دنیا میشه مسخر ما

      افرین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پروانه 🦋 گفته:
      مدت عضویت: 2416 روز

      جناب خالقی عزیز واقعا صحبت هاتون خیلی روی من اثر گذاشت خدارو شکر بابت وجود سایت بابت وجود شما بابت همه چی

      واقعا ازتون خیلی خیلی ممنونم

      دارم با اشک مینویسم خیلی صحبت هاتون به من کمک کرد?????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حمید خالقی گفته:
        مدت عضویت: 3979 روز

        به قول علامه حسن حسن زاده آملی میگوین که :”بالاترین لذت در ترک لذتهای دنیویه و غرق شدن در قران هستش و تازه اون وقته که متوجه میشین لذت بردن واقعی چیه٫”

        مشکل افرادی مثل من اینه که اولا فکر میکنیم سمت خدا بریم باید همه چیزهای مادمون را بزاریم زمین و افرادی مثل حضرت علامه یا امام خمینی(ره) و یا حتی علامه محمد تقی جعفری (ره) و ٫٫٫٫ توزندگیشون لذتی نبردن و همش شبها بیدار شدن و با زحمت بسیار ریاضتهای بسیار کشیدن و تا آخر عمرشون در زحمت و سختی هستن٫درصورتی که اینطور نیست٫خداوند سختی و مشقت در این دنیا ودر ازای اون رسیدن به سعادت در آخرت را به مانگفته؛ عوام اینطور فکر میکنن٫این دقیقا جمله ایست که حاج آقا پناهیان از روحانیون با خدا؛ در یکی از سخنرانیهاش گفت و من خودم بصورت زنده داشتم گوش میدادم٫در ادامه گفتش که دین لذت بردنه؛ اگر از دینداری لذت نمیبریم مشکل در شناخت ناصحیح دینه٫آیت الله بهجت (ره) میفرماین که:” ما را از دینداری و معتقد بودن به قرآن و خدا و ٫٫٫٫ ترسوندن و بهمون گفتن که اگر دور و بر اینا بریم، خوشی و لذت و نشاط و شادی را باید از دست بدیم٫در صورتی که آخر هرچی لذته در به سمت خداوند بودنه٫”

        در واقع لذتهایی مثل غذاهای لذیذ و لباسهای فاخر و خانه بزرگ و ماشین لوکس و ٫٫٫٫ لذتهای شهوانی هستند، اگر؛ خداوند را در اونها نتونیم ببینیم٫

        یعنی خوردن غذای لذیذ اگر به قصد رسیدن به قرب الهی و رضایت الله نباشه و ما را یاد خداوند نیاورد چیزی جز لذت شهوانی و حیوانی نخواهد بود٫پس پول زیاد و خانه خوب و ٫٫٫٫ خوبه به شرطی که از خداوند بخواهیم وبرای کسب و جلب رضای او بخواهیم٫

        امام سجاد (ع) میفرمایند که( البته متن کامل حدیث یادم نیست ولی مضمونش این بود) : هرچی عزت و سربلندی در دنیاست هست؛ در قطع طمع و امید در آن چیزی که در دست مردم هستش دیدم٫

        من خودم کسی بودم که بعضی وقتها هواسم به مشتریام بود که اونها در چه فکری هستن و احیانا میخواهن چه پروژه ای را ببرن جلو؛ منم یه جورایی خودمو با اونا هماهنگ کنم تا به درآمد زایی برسم٫این حدیث از امام سجاد را خوندم تازه متوجه شدم خاری و ذلت در جامعه و عزت و سربلندی در جامعه معنیش چیه٫

        الان برام مهم نیست مشتریانم و یا اطرافیانم در مورد من چی فکر میکنن من کار خودمو انجام میدم٫

        دیروز با یکی از شرکتها داشتم صحبت میکردم ٫خانم محترمی که کارشناس فروش شرکت بود پشت گوشی یه حرفی بهم زد که واقعا حرف بزرگی بود٫گفتش که نرو جلوی پروژههای مشتریانت قرار بگیر تا تبلیغ کنی و باهاشون صحبت کنی تا از تو خرید کنن٫ شما توی دفتر کارت باش ؛ و کارتو درست انجام بده هر وقت مشتری اومد از تو درخواست خرید کرد اون وقت بیا به من زنگ بزن من در خدمتتم و با قیمت پایین بهت جنس میدم٫دیدم واقع راست میگه٫این بالاترین عزت نفسه٫در واقع شاید من تصورم این بوده که خودم باید یه سری کارهای مهم و تاثیر گزار را انجام بدم تا بتونم نتیجه بگیرم و روی خدا خیلی حساب باز نکرده بودم و یا شاید هم طمع من باعث از بین رفتن فرصتهای اقتصادی و شاید کاهش عزت نفسم میشده و من بیخبر بودم٫امام علی ( ع) میفرماید به آنچه که داری راضی باش تا به آرامش برسی٫

        باشد به بیشتر و بیشتر مضامین احادیث امامان و قرآن را درک کنیم و توفیق عمل بدست بیاوریم٫ان شا الله٫ از شما سپاسگزارم که کامنت منو خوندین٫در پناه الله یکتا٫

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          fatemeh bigham گفته:
          مدت عضویت: 2384 روز

          سلام و عرض ارادت خدمت همرکابی عزیزم?

          باورهای توحیدی شما بسیار تحسین برانگیزه احسنت ?

          اما باورهای قدرتمندتری هم هست که حتما با گوش جان میشنویم و هدایتگری قهار تر از همیشه هستیم و به سرعت نور درون در حال رسیدن به معشوق طی طریق میکنیم در لحظه ?

          عشقم ممنونم ازت ?‍

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: