سریال زندگی در بهشت | قسمت 113 - صفحه 7

196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Princess Ela گفته:
    مدت عضویت: 2418 روز

    به نام خدایی که عاشقانه ی عاشقانه مرا انسان آفرید

    به نام خدایی که هرلحظه عاشققانه هدایت میکند دردانه های نازنینش را

    خدای من

    خدای من هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت که به روز دیگه رو با تمام عشق هدیه ام کردی که با چشمان زیبایم ببینم این همه زیبایی رو

    خدای من هزاران بارشکرت که یه روز دیگه فرصتی دادی که همسفر و همقدم استاد نازنینم مریم عزیزدلم باشیم خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت برای این همه نعمتت این همه فراوانی این همه ثروت وزیبایی خدای من شکرت برای یه وز دیگه با تمام اگاهی ها با تمام نعمت ها و درس ها و نکته ها در بهشت بی نظیرمون خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای هر نفسی که درجای جای بهشت بی نظیرت میکشیم خدای من شکرت این یه صبح دیگه توی بهشتمون که مریم نازنینم قراره برامون پیتزای ناب بهشتی رو یادمون بده

    خدای من خدای من

    من تموم شدم یعنی من طور میتونم الان بگم احساسمو خدای من عاشقتونمم

    سلام به روی ماه مریم نازنینممم سلام به روی ماه استاد قشنگم که چقدر بی نظیر بی نظیر با تمرکز فوق العاده دارن فوتبال بازی میکننن

    خدای من

    چقدر این رنگ بهشتتون میاد مریم نازنینم مهاتون چقدر زیباست چقدر عاشق این صدای ناب خدایی تون هستم خدای من شکرتت هزاران بارشکرت یعنی من عکس رو دیدم یا جلسه ی پاسخ به سوالات افتادم که استادون گفتن عزیزدلم چه پیتزاهایی میپزن

    خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه زیباییی برای این همه نعمت برای این همه فراوانی این همه ابزارات عالی این همه فراوانییی بی نهایتتت نعمتها و ابزار های با کیفیت خدای من شکرت هزاران بارشکزت برای این پیتزای بی نظیرمون که چقدر چقدر درس داشت برام یعنی دقیقا یه مخصول بی نظیر عزت نفس بود یه محصول فوق العاده ی بی نهایت با باورهای عالی با اگاهی هاا بی نهایت نکاه ها درس های خداوند که از زبان ناب مریم عزیزم از کلام ناب استادمون بهمون گفته میشد خدای من چقدر چقدر بی نظیر بود خدای من عاشقتونم مریم نازنینم عاشق این سلیقه ی بی نظیرتونم که چقدر چقدر با دقت با تک تک جزئیات با تمام تجربه ها و سبک بی نظیر خودتون چقدر چقدر زیبااا از دید قانون داشتین برای توضیخ میدادین خدای من چقدر بی نظیر بود چقدر پر از عشققققین مریم نازنیننم

    چقدر پر از ارامشین

    چقدر با تمام قلبمم این عشقتون رو این احساس ناب اتصالتون رو این لذت بردنتون رو خدای من توی لحظ لحظهه چقدر چقدر با تمام لذت با تمام عشقق داشتین برامون توضیح میدادین چقدر من غرق این عشق نابتون شدم چقدر چقدر عاشقتونم چقدد با تمام وجودتون چقدر عاشق این سخاوت نابتونم خدای م

    خدای من عاشقتونم که حتی صبحونتون رو اول صبح نخوردین و دقیقا به خاطر اینکه قول داده بودین برامون نحوه ی درست کردنشون رو بذارین خدای من

    چقدر چقدر با تمام وجودم تحینتون میکنم این سادگی نابتو این رعت بی نهایتتون این که چقدر منظم و مرتب چقدر چقدر با بی نهایت سلیقه با بی نهایتتت عشقق داشتین تک تک کارارو انجام میدادین خدای من

    من دیوانه شدم چقدر چقدر برام درس داشت جز به جز کاراتون خدای من چقدر برام کلاس عملی عزت نفس کلاس عملیی بی نهایت لذت و عشق بود چقدر درس بی نظیر اینکه ببین چقدر چقدر میشه با تمام عشقق این لذت رو این نوع نگاه رو تغییر بدی و با تمام عشقق با تمام وجود از هر لحظه ات لذت ببری یعنی این نهایت عشقتون این نهایت تجربه ی عالی که داشتین برامون توضبح میدادین چقدر چقدر برام درس بود

    من عاشقتونم عاشق اینم که حتی اون قسمت هایی که میگفتین من خودم یکم

    بیشتر میریزم و چون تجرب کردم و بی نهایت عالی شده میخوام بگم دقیقا دقیقا چقدر زیبا دارین زندگی به سبک شخصی رو بهم یاد میدین که دقیقا چقدر زیبا عاشق اون قسمت هایی شدم که خودتون برای دل بی نهایتو برای بهتر شدن و سبک شخصیتون داشتین اضافه میکردین مواد رو خدای من چقدر بی نظیر بود اون دستگاه ناب نون پزی مون خدای من چقدر چقدر فوق العاده بود خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این بی نهایت فراوانی این بی نهایت تکنولوژی بی هایت راحت شدن بی نهایت کارا چقدر چقدر عاشق اینم که چقدر بی نظیررر چقدر بی نظیرر با کانون توجهتون بروی بی نهایتت عالی ت شدن غذا چقدر اون انرژی این عشق رو این بی نهایت خوشمزگی اون فرکانس نابی که باهاش این معجزه رو خلق کرده رو تحسین میکنم خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه هدایت های نابت خدای من شکرت برای اینکه امروز هم عاشقانه ی عاشقانه فرصتی دادی که چشمان بی نظیرمم ببینه این همه عشق رو خدای من سپاسگذارممم بی نهاینن سپاسگذارم که هرلحظه هدایتم میکنی هرلحظه بهم الهام میکنی هرلحظهه به سمت زیبایی ها ی بیشتر به سمت درک بهتر قوانینت به سمت اگاهی های عمیقت که بهتر فکر کنم بهتر درک کنم بهتر عمل نم خدای منن بی نهایت سپاسگذارم

    خدای من قدر چقدر این با لذت کار کردن مریم نازنینم عشقم عزیزدلممم الگوی بی نظیرم داره بهم درس میده چقدر عاشق این عشقتونم یعنی من از او تا اخر محو این عشقتون بودم اخ چقدر چقدر زیبا جز به جز داشتین توصیح میدادینن چقدر زیبا در مورد این دستگاه ناب نون پزیمون گقتین چقدر چقدررر یا تمام وجودم تحسین میکنم این همه ابزارهای بی نهایت با کیفیت بی نهایت که ببین چقدر چقدر کارارو راحت ترر چقدررر اسون تر و سریع تر میکنه چقدر چقدر مریم نازنینم با همین با لذت و عشق استفاده کردن ازش چقدر چقدر چقدر دارن عاشقانه عمل میکنه و با عملشون دارن سپاسگذاری میکنن چقدر عاشق این لذت بردنم خدای منن خدای من چقدر زیبا در مورد اینکه اول جامد ها رو بریزیم توضیح دادین که اگه غیر این باشه یعنی نمیتونی نتیجه ی خوبی بگیری عین قانون که اگه با فرمول اصلیش نری جلو اگه عین خودخود قانون طبق قانون نری جلو نمیتونیی نتیجه ی دلخواهتو بگیری و جهان حساب و کتاب خودشو داره و هیچ چیزی بی دلیل نیست خدای من

    چقدر چقدر عاشق این عزت نفس این ارزشمندی بی نظیرتونم که دقیقا اون ذره ذره مقدار مواد رو چقدر لذت بردم که میگفتین الان من خودم براساس تجربه ام بشتر میریزم چقدر عاشق این عزت نفس بی نظیرتونم چقدر چقدر تحسینتون میکنم مریم نازنینم یعنی من تموم شدممم دیوانه شدم وقتی اونجا گفتین من یه ذره بیشتر میریزممم اخ عاشقتونم چقدر چقدر بی نظیر بود و چقئئر تحسینتون میکنم منن عاشقتونم من 😍😍😍

    خدای من چقدر عاشق اینم که دقیقا استادمون توی لذت بردم توی عشق کرد و لذت بردن با بازی خودشون هستن و مریم عزیزمون هم توی لذت و عشق در اشپزی چقدر هردوتاتون عالی با خودتون در صلحین چقدر چقدر زیباا در این صلح جاری هستین

    چقدر عاشقتونم استادم کهبا تمام تمرکز با تمام قدرتبا تمام اعتماد به نفس و لذت نفس بی نهایت بی نهاین دارین قدرتمندانه دارین بازی میکنین یعنی یعنی من توی همین بازی چقدر بهترو عمیق تر درک کردم که توانایی رو بازگو کردنو بی نهایتتتت بهتر شناختنش یعنی چی

    چقدر لذت میبردم وقتی دونه دونه از توانایی هاتون از بی نهایتت نکات مثبتتون از این اعتماد به نفستون میگفتین چقدر چقدر با تمام وجوم تحسینتون میکنم چقدر چقدر عاشق اینم که دقیقا دقیقا دارین این خودباوری این عشق به خود حتی این بی نهایت عشق به توانایی خودمونو دارین با همین بازی کردنو تمرکزتو بروی بازی بهمون میگین چقدر چقدر تحسینتون میکنم برای این خودباوری بی نظیرتون چقدر تحسینتون میکنم

    یعنی عاشقتونم همون لحظه هم با این احساس خوبتون که گفتین میبرم گولو زدین خدای من

    بی نظیر بود😍😍😍 عاشقتونم استادم برای این تمرکز بی نظیر تون

    چقدر چقدر برای من درس داشت خدای من چقدر برام درس داشت

    چقدر چقدر همین که یه دونه جداگانه برای استادمون و یه دونه جداگانه برای خودتون درست میکردین مریم نازنینم چچقدر چقدر ااین دقیقا درس بی نهایت بی نظیر عزت نفس بود خدای من چقدر چقدر از تک تک حرکات تک تک عملکردتون چقدر چقدر بی نهایت درس اعتماد به نفس درس بی نظیر عزت نفس بهم داد خدای من

    همین که چقدر زیبا گفتین که من برای خودم پیتزای به سبک خودمو دارم به سبک بی نهایت ساده ی خودمو دارم خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    چقدر با تمام قلبمم با تمام وجودم این اتماد به نفس بی نظیرتونو این اتصال نابتون اینکه چقدر چقدر با تمام عشق به خود اول با تمام عشق به خود یعنی ببین چقدر زیبا به خودشون ارزش قائل میشن که دقیقا دقیقا با تمام عشق و علاقه با تمام خودباری بی نظیر دارن دونه دونه هم توضیح میدن وهم اینکه تک تک کاراشونو اینجوری با نهایت لذت انجام میدن خدای من

    خدای من مریم نازنینم الگوی بی نظیرم شما بهم یه فرمول بی نظیری گفتین با عملتون و چقدر چقدر دارین عالی اجرا میکنین که دقیقا دقیقا در جای جای لحظات زندگیمون میتونم ازش درس بگیریم و بی نهایت هرلحظمون غرق لذت غرق احستاس خوب غرق ارامش غرق مهم تر از همه عشق عشق عشق به خودمون کنیم یعنی چقدر همین عشق به خودتون هرلحظه چقدر عالی جاری میشد ازتن که دقیقا با نهایت عشق داشتین پیتزای استادمونو درست میکردین خدای من

    جای جایش عشق بود و احساس خوب جای جایش فرکانس ناب خداوند بود که استادمون با چنان عشقیی با چنان لذت بردنی داشتن سپاسگذارانه نوش جان میکردن خدای من شکرت هزاران بارشکرت چقدر این کلاس بهشتمون برام درس داشت چقدر به مقع بود چقدر مثل همیشه در زمان مناسی بود خدای من

    چقدر چقدر از همین بی نهایت راحت ترشدن کارا از همینکه دقیقا یاد قسمت های قبلی کلاس بهشتمون افتادم که مریم نازنینم با تمام عشقشون یه دستشون فیلم میگرفتن و یه دستشون داشتن اشپزی میکردن اما الان چقدر چقدر به کاری این دستگاه بی نظیر هدایت خداوند بوده برای احت تر کردن کارا که دوربین رو به اون دستگاه وصل نین و به راحت ترین شکل با لذت و احساس عالی بیشتر عشق کنین و عشق خلق کنین

    اخ چقدر عاشقتونم چقدر عاشق این عزت نفس بی نظیرتونم

    هرلحظه هرلحظه چقدر تحسینتون میکنم اون قسمت هایی که دقیقا برای رفع تنها پشیمانی مییختینن خود عزت نفس بود اون لحظه یی که دونهدون داشتین وسایلی که اضافه میکردین رو نشون میدادین خدای من

    و دقیقا ظرف خمیر رو عقب تر بردین که راحت تر باشین خود عزت نفسو بی نهایت ارزشمندی بود

    چقدر عاشق این دونه دوه توضیح دادنتون چقدر چقدر تحسینتون میکنم عشق من

    چقدر عاشق این عشقتونم

    خدای من

    چقدر زیباست اون نورپردازی های بالای اشپز خونه چقدر بی نظیر شد وقتی اون دیوار گوشه رو برداشتین

    عاشقتونم خدای من عاشقتونم

    خدای من شکرت برای این همه فراوانی برای این همه ثروت برای این همه نعمت

    برای این همه عشق برای وجود مریم نازنینم که پیام رسان ناب توست رب من که اگاهی های نابت رو بهمون یاد میده خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    مریم نازنینم عشق من چقدر چقدر نگاهتون زیباست چقدر نگاهتون زیباست که دقیقا چقدر یبا گفتین که جای هیچ تقلایی نمیمونه و فقط داریم لذت میبریم چقدر نگاهتون زیباست که به عنوان به ورزش هم نگاه میکنین چقدر این عالی تربیت میکنین ذهن رو و این رنج و لذت چقدر چقدر جاش عالیه چقدر عاشق این لذت بردنتون هستم اخ مریم نازنینم چقدر با همین لذت بردن و بی نهایت با تغییر بی نظیر نوع نگاهتون چقدر بهم لذت بردن سپاسگذاری واقعی رو یادم دادین همین که با تمام وجودتون با تمام عشقتون عشق جاری میکنین بر هرکاری که میکنین

    به لذت شما توجه کردم و قتی که میخواستم برم خونه ی جدیدمون که تمیز کنم برای اسباب مشی چقدر چقدر با تمام وجودم اشک عشق میریختم که خدای منن ببین چقدر زیباست این خونه هرجاشو که نگاه میکردم خداوندم میدیدم وقتی داشتم جارو میکردم یاد حرف نازنینتون افتادم که مگه کی بهترو بی نظیر تر ارزشمندتر از خودم برای خودم که خدمت کنه بهم خودم تمام کارام با عشق انجام میدم خودم با تمام عشق تمیز میکنم خونه رو که انرژی ناب و پاک و بی نظیر خودم جاری بشه در جای جای خونه اخ چقدر خونه برام بهشت شده بود چقدررر غرق این عشق شدم غروبشو از بالکن خونمون دیدم عشق بود عشق عبادت بود خدای من خدای من چقدر عاشقتونم

    غرق شدم در این زیبایی ها او عشق میورزید و من غرق عشقش میشدم چقدر عاشق این عشقمم چقدر حتی در بهترین زمان هدایتم کرد به انجا خدای من

    مریم نازنینم چقدر بهم لذت بردن به معنای واقعی غرق احساس خوب بودن با تمام لذت با تمام تمرکز بروی زیبایی های اونکارو عملا سپاسگذاری رو بهم یاد دادین مریم قشنگم اخه شما چقدر پر از خدایین با تمام وجودم خداوندم را سپاسگذارم برای وجود نازنینتون برای وجود نازنین استادم

    چقدر عاشق این لذت بردنم خدای من

    چقدر تحسینتون میکنم برای ان استقلال بی نظیرتون که حتی اونقدر عالی رو خودتون کار میکنین که در بازکردن در بطری هم مستقل بشین این ته عمل کردن به قوانینه

    خدای من

    اگاهی های محصولات و دوره عملیشو داره بهم یاد میده خدای من

    من دیوانه شدم

    خدای من چقدر برام درس داشت خدای من ن دو روزه دارم فقط از اول میبینم این قسمت بهشتمون رو الان دارم بهتر درک میکنم چقدر برای من در زمان مناسبی بود خدای من شکرتت رب من هزاران بارشکرتت خدای نازنینن من هزاران بارشکرت

    عاشقتونم که اینقدر عالی به سبک خودتون پیتزای خودتون رو درس میکنین چقدر چقدر عاشق ااین احترام نابتونم در اول به خودتون چقدر این نهایت لیاقته نهایت ارزشمندیه که دقیقا من اونجوری که دوس دارم اونجوری که بی نهایت سبک خودمو برای خودم بپزم چقر این نهایت ازادیو رهایی و لذت بردن با خود در صلح بودن توی رابطه است که دقیقا حتی برای اینکه غذای یکی دیر میاد منتظر نمونم و بی نهایت به خودم به لذت بردن از لحظه ام ارزش قائل بشم و بی نهایت از هون لحظه ام لذت ببرم

    چقدر چقدر عاشق این سبک بی نظیرم چقدر عاشق این احترام با نهایت عزت نفس دو طرفتون هستم چقدر چقدر این عش بی نهایتتون رو با تمام وجودم اینکه چقدر در اوج رهایی دراوج عزت نفس در اوج ارزشمندی به هم احترام میذارین چقدر برای من درسه خدای من

    اخ الهی من قربون این عشقت برم که داشتین توضیخ میدادین حالات گل خوردن استادمون رو عاشقتونم عاشقتونم

    خدای من چقدر چقدر نهایت عشق بود و قتی با تمام عشق داشتین زوم میکردین روی پیتزا استادمون که توی فر بود من دیوانه شدم از این همه لذت بردن از این همه عشق بی نهایتتون خدای من خدای من

    عاشق این شوخی ها و عشق ورزیدن های ابتونم چقدر چقدر با تمام قلبم تحسینتون میکنم چقدر این عزت نفستون این بی نهایت احترام متقابلتونو بی نهایت تحسینتون میکنم مریم نازنینم استادعزیزم

    خدای نازنینم

    خدای من هزاران بارشکرت برای ابزارهای نابو بی نهایت راحتی که مریم عزیزم چقدر زیبا در اوج لذت داشتین برامون توضیخ میدادن خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای این همه نعمتتت برای این همه فراوانییی برای این همه ثروتو عشق و ارامش خدای من هزاران بارشکرت برای این رابطه ی ناب و بی نهایت الهی بی نهایت دراوح رهاییو عشق در اوح توحیدی بودن مریم نازنینم و استادعزیزم

    چقدر چقدر بی نظیر بود این عشقو با ذوق و شوق خوردنتون استادعزیزم چقدر زیبا گفتین که همین با لذت خوردن با عشق خوردن چقدر نهایت عشقه نهایت لذت بخشی برای مریم عزیزم که شما خوشتون اومدهو با لذت دارین با نهایت فرکانس ناب میخورین چون با تمام عشق این فرکنس ناب فرکانس اتصال و عشق مریم نازنینمونوو دریافت کردین استاد عزیزم

    چقدر نکته ی بی نظیری گفتین استاد نازنینم چقدر بی نظیر بود چقدر بی نظیر بود کهدقیقا اینرابطه نیست که دقیقا اینجوری خودتو اذیت کنی غذات سرد بشه گشنه بمونی که اینجوری مسخره و چرت و پت بگی که من منتظر تو موندم دقیقا چقدر زیبا گفتین که این دقیقا سخت گرفتن کارا سخنت گرفتن رابطه اس و دقیقا این قانونای من دراوردی فقط دقیقا چقدر زیبا مریم نازنینم گفت که رابطه رو سخت تر میکنهو از اون طبیعی بودنش در میاره چقدر جمله ی بی نظیری گفتین مریم عزیزم دقیقا طبیعی یعنی همین یک رابطه ی طبیعی با نهایت عشق بدون وابستگی بدون اذیت یعنی احتام عشق اول اول اول به خود که من اول به خودم احترام میذارم اول خوم مهم هستتم عاشق خودم که غذاو مثلا داغ داغ بخورم و دقیقا هر وقت که بشه طرف مقابلمم میاد میخوام بگم اصل همه چیز ممه دقیقا نه اینکه ما بیایم این چیزای حاشیه رو اصل قرار بدیم که بگیم دقیقا به قول استادمون عشق یعنی اینکه تو منتظر من باشی بدون تو از گلوم پایین نمیره و این چرت و پرتا نه اصل بیعنی احترام و ارزش قائل شدن به خودمه اون لیاقته که لایق ارامش و بی نهایت راحتی ام و راحت میگیرم برای خودم و اون در صلح بودن با خودمه

    که دقیقا هیچ کسی دوست نداره که غذا سرد بشه یا گشنه بمونه و دقیقا چقدر مریم نازنینم زیبا گفتن که

    توقع ایجاد میشه و بعد منت و بعد تمرکز بروی ناجالبی ها

    چقدر چقدر مهمه که دقیقا اصل رو بهترو عالی تر درک کنیم که عشق به اینجور چیزا نیست عشق به صلح با خومه اول عشق یعنی اول من به خودم ارزش قائل بشم و احترام بذارم به خودم چون در هرلحظع دارم فرکانس ارسال میکنم جهان تنها فرکانس واحساس منو میگیره و وارد جهان خودم میکنه و من مهم ترینم

    چقدر عاشقتونم چقدر استاد عزیزم عاشق این با لذت با عشق خوردنتونم چقدرر عاشق این با ذوق خوردنتونم چقدر زیبا مریم نازنینم گفتن اصل همین لذت بردنه که وقتی مریم عزیزم نتیجه رو میبینه که چقدر استادمون راضین نهایت لذتشون بیشتر میشه

    چقدر این لذت زیباست چقدر این لذت نهایت احساس خوب مانگارتره اذت بردن بیشتر سود سود سوده

    عاشقتونمم چقدر با تمام وجودم این عشق بی نهاییتون این هرلحظهلذت بردنتون اینکه هرلحظه دارین بهمون اصل رو تکرار میکنین چقدر تحسینتون میکنم

    مریم نازنینم گوارای وجود نابت عشق م چقدر تحسینتون میکنم این عملگرایی بی نظیرتون این سلیقه ی نابتون این عالی با خوتون در صلح بودنتون رو با تمام وجودم تحسینتون میکنم با تمام قلبم تحسینتون میکنم

    عاشقتونم بی نهایت بی نهایت سپاسگذارم برای این زخمتی که کشیدین وبرامون اینقدر با عشق توضیخ دادین واین همه نعمت این همه زیبایی ها این همه راوانی این همه اگاهای هارو برامون ثبت کردین چقدر برام درس داشتت چقدر درس رهایی که دقیقا مهم لذت بردن منه مهم اصله مهم اینکه من طیق قانون عمل کنم و بی نهایت راحت بگیرمو به خودم بی نهایت ارزش قائل بشم چقدر برام درس داشت عاشقتونم بی نهایت عاشقتونم استادعزیزم مریم قشنگم

    خدای من شکرت هزاران بارشکرت که یه رز دیگه با تمام عشق نابت فرصتی دادی که چشمان زیبایمم ببینه این همه زیبایی رو

    خدای من شکرت که هرلحظه به زیبایی ها بیشتر به نعمت های بیشتر به فراوانی های بیشتر به شادی ها و احساس خوب بیشتری هرلحظه هدایتم میکنی

    خدای نازنینم برای هرلحظه هدایت های نابت برای تمام اتفاقات عالی برای تمام معجرات ناب امروزم بی نهایت سچاسگذارم

    خدای عزیزم خدای هدایتگرم بگانه قدرت من برای وجود استادعزیزم و مریم ن نازنینم برای این رابطه ی پراز صلح پر ازعشق پر از ارامش و اتصال و توحید برای این توحیدی بودن بی نهایت سپاسگذارم که هرلحظه هدایتمون میکنی به درک بهتر و عمیق تر درککردن اگاهی های نابت

    خدای من شکرت با تمام وجودم سپاسگذارم یگانه هدایتگرم معبود یگانه ام

    مارا به سمت مسیر کسانی که به انان نعمت و برکت و عشق دادی هدایت کن خدای من شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3079 روز

    بنام خداوند بخشنده بی منت و بی نهایت

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز و مریم جان شایسته نازنین و همه دوستانم در این خانواده صمیمی

    چقدر فوق العاده بود این قسمت و چقدر از لحظه به لحظه اش لذت بردم خدایا شکرت

    لباس قرمز رنگ و جذاب مریم جان عزیز چقدر بهش میاد مدل موها و پوست شفاف و عالی و آرامشش در انجام کارها چقدر لذت بخشه و دستگاه فوق العاده ی مخصوص آماده کردن خمیر عجب عالی بود واقعا این کشور معرکه است خدایا شکرت.

    این رسپی مخصوص خانم شایسته و اینکه تجربه خودش رو دخیل می کنه در پخت و پز واقعا تحسین برانگیزه منم گاهی وقتا از این کارا می کنم! و اینکه دنباله رو بقیه باشم در غذا درست کردن رو مدتهاست کنار گذاشتم و اگه حس کنم یه طعم یا یه چیز جدید غذامو خوشمزه تر می کنه حتما انجامش میدم و این کار شما رو تحسین می کنم مخصوصا وقتی یه چیزی رو کمی بیشتر اضافه میکردید و می گفتید برای ” رفع پشیمانی ”

    مگه میشه از این پیتزا که با این همه عشق و آرامش و رفع پشیمانی 😉درست شده آدم لذت نبره و با ولع نخوره!😄

    من عاشق لحظه لحظه این رابطه هستم😘

    مریم جان عزیز در کمال آرامش و سادگی داره پیتزا درست کردنش رو ضبط می کنه و استاد جان هم دارن بازی می کنن و جالب اون جایی بود که خانم شایسته رفتن از بازی استاد فیلم گرفتن و وقتی دیدن سخت مشغول بازی هستند گفتند پس مزاحمت نمیشم!

    چیزی که در زوجها کمتر دیده میشه و معمولا انتظار توجه دارن از طرف مقابل بدون در نظر گرفتن شرایط و حالت طرف!

    یه درس عالی که این سریال برای من داشت و در این قسمت بهش اشاره شد همین تفاوت در غذا خوردن هم نوع غذا و هم اینکه منتظر نمونیم!

    قبلا وقتی بچه هام یه غذایی رو دوست نداشتن می گفتم رستوران نیست که هر کسی سفارش بده! هر چی درست کردم باید بخورید مخصوصا همسرم رو این نکته خیلی تاکید داشت که باید همون غذایی که هست رو بخورن و اجازه نمیداد غذای دیگه ای اضافه کنم و گاهی وقتا که از سر دلسوزی مادرانه برای بچه ها غذای دیگه ای درست میکردم کلی منو سرزنش میکرد و میگفت داری بچه ها رو لوس می کنی اینا پس فردا باید برن سربازی و هر چی گذاشتم جلوشون اونجا مجبورن بخورن!

    سر منتظر موندن و غذا خوردن با پدر خانواده چقدر طفلک بچه ها رو گرسنه نگه داشتم!

    خودم چه روزهایی که نهارم رو شش بعد از ظهر و شامم رو ساعت یک نصفه شب که دیگه از دهن افتاده بود با همسرم می خوردم به خیال اینکه این عشقه و اگه تنها غذا بخورم ناراحت میشه! بنده خدا گاهی وقتا زنگ میزد که دیر میام نهار یا شامتو بخور ولی من می گفتم نه منتظر می مونم!

    اما از یه جایی به بعد مخصوصا از سریال زندگی در بهشت فهمیدم عشق و دوست داشتن یه حرفه و وابستگی عاطفی یه حرف!

    و من فهمیدم که عاشق نیستم!

    وابسته ام!!!

    و تمرین کردم که بدون وابستگی دوست داشته باشم و عشق بورزم .

    یکی از کارهایی که انجام دادم و خیلی اوایل سخت بود برام رفتن به دانشگاهی دور از شهر محل سکونتم و سپردن بچه هام به مادر شوهرم بود!

    روزهای اول خیلی سخت بود و چند بار در طول روز تماس می گرفتم تا از مدرسه اومدن؟

    رسیدن خونه؟ حالشون خوبه؟ همسرم از سر کار برگشته؟

    یه روز که همسرم در دسترس نبود خیلی نگران شدم و چند بار تماس گرفتم و وقتی که تماسهای بی پاسخ رو دیده بود به جای اینکه نگرانی منو درک کنه زنگ زد و کلی عصبانی هم بود که خبرته مگه من بچه ام که اینقدر نگران میش و زنگ میزنی!؟

    و اون روز من برای همیشه این نگرانیهای مادرانه رو گذاشتم کنار و سعی کردم از زندگی دانشجویی خودم لذت ببرم و متوجه شدم همسر و پسرام هم خیلی راحت دارن از زندگی شون بدون حضور من لذت می برن!

    استاد عزیزم من از شما یاد گرفتم که دوست بدارم بدون وابستگی و بدون قید و شرط!

    و تصمیم گرفتم در هر شرایطی از زندگیم لذت ببرم.

    خیلی دوستتون دارم مخصوصا وقتی با اون اداهای مخصوص خودتون به مریم جان میگید من عاشق شما هستم😊

    از مریم جان شایسته عزیز هم سپاسگزارم که جدیدا و در فایلهای اخیر افتخار دادن و جلو دوربین قرار می گیرن مخصوصا در این قسمت که خیلی زحمت کشیدن و با اینکه گرسنه بودن پیتزا درست کردنشونو با ما به اشتراک گذاشتن.

    در پناه الله یکتا محفوظ باشید🌻

    به زودی آمریکا می بینمتون🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2580 روز

      سلام به دوست و هم فرکانسی عزیزم که بین کامنتها یهو دلم خواست اول کامنت شما رو بخونم چقدر هم با روحیه من سازگار بود با مثال از روز مره برداشتتون رو از قانون نوشتین .

      در سرتا سر کامنت چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد تا این کامنت رو بنویسم این عمل کردن شما بود خیلی خوشم اومد که با هرفکر و ایده جدیدتون عمل بود

      حتی همین عمل کردن به کنترل نکردن بقیه

      که جز کارایی که ادم تا براش خوب نهادینه نشده ممکنه مجدد تکرارش کنه ناخود اگاه چون به این شیوه عادت کرده

      هرجا هستین براتون ارزوی بهروزی و سلامتی دارم ♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فرحناز رستمی پور گفته:
        مدت عضویت: 3079 روز

        سلام الهام عزیزم

        ممنونم که برام نوشتی و خوشحالم که کامنت من با روحیه ات سازگار بوده!

        دقیقا نشتی انرژی من همین کنترل کردن بقیه بود و هنوزم نتونستم کامل برطرفش کنم ولی دارم تلاش می کنم که تمرکزم روی خودم و اهداف خودم باشه!

        به قول استاد تمرکز، تمرکز ،تمرکز همه چیزه.

        خدا پشت و پناهت باشه دوست من از خدا برات اقیانوسی از ثروت سلامتی آگاهی، عشق و آرامش خواهانم.🌻

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علیرضا میرزاجانی گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    سلام

    غذارو ول کن

    عجب گلی زدی اسسسسستاد🤩

    عشششق کردم ینیا

    اونم با سوپر استار خیلی سخته خدایی

    خب خب خب، خلاصه کنم سه نصف شبی،

    .

    زحمت کشیدن بانو،

    غذارو دیدم خیلی خوب بود دم شما گرم که پزیدید کلی چیز آموزنده داشت،

    .

    ولی استاد عباسمنش جوری میل میکنن آدم هوس میکنه 😂

    نوش جونتون

    .

    نکته جالبی ک همیشه برام مبرهن بوده در رابطه با زندگی استاد، و اونم اینه که: استاد عباسمنش چقد خودشه، چقد مث خودمونه، چقد طبیعیه رفتاراش، ادا نیس، بزرگنمایی نیس، و من ازشون خیلی چیزا یاد میگیرم، من جمله اینکه زندگی رو زنذگی میکنن، نه غصه گذشته، نه تردید آینده، همون لحظه فقط PES بازی میکنن و توی همون لحظه هستن، موقع صرف پیتزا همون لحظه هستن، نه جلوتر نه عقب تر، و آدم لذت میبره از لذت بردنشون

    ..

    دوباره بانو جان دس شما درد نکنه

    همیشه حالشو ببرید زیر سایه الله

    ما از شما یاد میگیریم

    دم همتون گرررررم

    در پناه خدا♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    داریوش جهان مهر گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    استاد عجب ایستگاهی زدی با ساویچ حال کردم 😁

    پیتزای مریم خانم هم که خیلی عالی بود از ظاهرش معلوم بود که خوشمزه ست

    دمتون گرم که با تولید این سریال حالمون رو خوب می کنید قطعا خودتون هم لذت می‌برید

    جدا از همه چی، خیلی این سریال آموزنده هست به نظرم به اندازه ی محصولاتی که پولی هستند ارزشمنده و نکات مثبت توش نهفته ست.

    همیشه شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه عیوضی گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلاااااااام به شما دوست داشتنی های گل وگلاب وای چقدر حال کردم چه حس خوبی چقدر خوشم آمد چقدر راحت کم هزینه وبهراحتی پیتزا درست کردین چقدر شما دوتا شیرین و مهربون ودوستداشتنی هستید.چقدر حس خوب رو به ما منتقل میکنید ممنونم از شما مهربونا استاد شیرین و دوست داشتنی🌷⚘🌻😘🥰❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Abby گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم مهربون

    خدایا شکرت که دوباره من رو به سمت یه ویدیو بسیار زیبا و مفید هدایت کردی. خیلی عالی بود. چقدر این فایل برای من مفید و ارزشمند هست. خدایا شکرت . مریم مهربون سپاسگزارم از شما بابت این همه محبت و مهربونیتون. من مدتها بودم تصمیم داشتم یک دستگاه که با اون بتونم راحت مواد لازم قطاب و شیرینی و …. رو تهیه کنم و دو دل بودم که چی بخرم. مرسی مریم عزیز، من امروز جواب سؤالم رو از شما گرفتم. نگاه کردم و دیدم این دستگاه رو میتونم جاهای مختلف تهیه کنم. فکر کنم برم تارگت . خدایا سپاسگزارم از این همه نشونه، از این همه هدایت ، از این همه نعمت و فراوانی که ما میتونیم با استفاده از اونها کلی هم راحتتر و سریع تر به یک نتیجه بسیار عالی برسیم.

    در باره نکات ریزی که مریم جون گفتین واقعا کیف کردم. خدایا شکرت. همه این گفته های شما رو احتیاج داشتم که بشنوم و بدانم.

    ای جان در مورد رابطه شما با استاد و راحت بودنتون در مورد غذا خوردن، آخ عالی بود. من مدتها بودم خودم رو درگیر این موضوع کرده بودم. راحتم کردین، خدایا شکرت. همیشه فکر میکردم حتما باید منتظر هم بمونیم تا با هم غذا بخوریم شاید دروع نگم خیلی بهم بر میخورد و فکر میکردم که بهم توهین شده. الان متوجه شدم که باید بیشتر روی عزت نفس و اعتماد به نفسم کار کنم. خدا رو هزاران بار شکر گزارم که اینقدر راحت جواب آدم رو میده.

    هر چه خدا رو سپاسگزار باشم باز کمه.

    مرسی از ویدیو بسیار عالی و آموزنده شما. مرسی از استاد عزیز بابت توضیحاتشون. خیلی حالم خوبه، عالیم، خدایا شکرت

    الهی حال دل همه دوستان هم فرکانس خودم خوب و عالی باشه🙏

    شاد، سلامت و در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    به نام خالق رنگ ها و مزه ها و عطرها…

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو کدبانو و سرآشپز نمونه خونه بهشتی مون

    سلام به تمام دوستان نازنینم

    شروع این فایل پر از عشق بود پر از رنگ و دوستی بود.

    تو یک صبح دلنشین تو آشپزخونه چوبی کلبه ی چوبی روی دریاچه و دوربینی که تصویر دل نشین مریم دوست داشتنی رو میبینیم که قراره بهمون با عشق مراحل یک اشپزی ساده اما پر از عشق و صفا و پر ویتامین و سلامتی رو اموزش بده.(چقدر خوبه این محدودیت یا ترس یا هر چی که بود برداشته شده و مریم جان رو بیشتر در تصویر هم داریم و از زیبایی صورت و سیرتش هر دو بهره میبریم)

    من همون ابتدا که دیدمت کلی گفتم دمت گرم مریمی بخاطر این همه دقت و تمیزی و نظمی که در جای جای این آشپزخونه موج میزنه.

    از خودت هم که دیگه نگم با اون پوشش خوش رنگ و موهای دوست داشتنی ات…

    واقعا دمت گرم،واقعا آفرین به این همه تمیزی و نظم و سلیقه و هر آنچه که در یک فضای آشپزخونه ایی باید باشه و هست.

    در این فیلم یک چیزی به ذهنم زد مخصوصا وقتی که یک نور طلایی بسیار زیبایی به روی کدبانو خونه افتاده بود اینکه هیچکدوم از پنجره ها پرده ندارند. جالب بود الان متوجه شدم که ماها اکثرا پنجره هامون پرده داره و وقتی نداره یکجوری هست انگار خونه خالیه یا قول مامانم انگار لخته نمیدونم چطوری میشه گفت….

    البته خونه های داخل شهر ما کجا و خونه که چه عرض کنم با اون ویو فوق بینظیر کجا خونه که نه کلبه تمام چوبی روی دریاچه وسط یک زمین بزرگ با درخت های جنگلی کجا… آخه اگر هم پرده داشت واقعا باید برمیداشتیم حیف این منظره ها نبود…حالا از این موضوع بگذریم جالب بود که من تو این فایل به نکته پرده خونه دقت کردم. هر چند که الان که میبینم برای اتاق خواب مون ما هم پرده نگرفتیم، از اونجایی که طبقه همکف هستیم و از روبرو شاید دید داشته باشه یک آستر سفید ریلی ساده گذاشتیم و من خیلی هم راضی ام…

    کدبانو جان عجب دستگاه نانوایی رو به ما معرفی کردی.

    اینجا نشون میده که تکنولوژی نه تنها در حیاط و باغ خونه هست بلکه در خدمت آشپزخانه هم هست و چه ایده ی باحالی با یک دستگاه کار راه انداز و به ظاهر ساده، حتی دارن پول میسازن. دمشون گرم.بنظرم ایده باید با تکنولوژی چه ساده چه پیچیده فقط کارآمد باشه محدودیتی هم نداره همه جا میتونه باشه حتی تو اشپزخونه، خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت و امکانات…

    واقعا ازت ممنونم که باعشق و حوصله وبا جزئیات و دقت به ما داشتی آموزش میدادی.

    سعی کردی فقط خودت باشیو خودت و در لحظه و بداهه از کارهایی که در حین ساخت خمیر نان پیتزا و درست کردن خود پیتزا به ما نشون بدهی، اونم بصورت کاملا مستقل و خودکفا. استاد سیدحسین هم حتی با تو همراه نبود برای فیلم گرفتن یا کمک کردن آشپزی و تو خودت به تنهایی و مجهز به الله اکبر دست به کار شدی.

    قطعا این یعنی با خودمون در صلح بودن، برای خودمون و دیگران ارزش قائل شدن، منتظر کسی نبودن برای انجام کارها، احترام گذاشتن به حال و هوای همدیگه.

    مثلا اون روز یا اون لحظه انجام کارها استاد دوست داشتن کار دیگه ایی انجام بدن و مشغول بازی و لذت بردن از فعالیت خودشون بودن و البته احتمالا خیلی هم گرسنه اما از اونجایی که قطعا مریم جان هماهنگ کرده که احتمالا یکم صبحانه امروز بیشتر طول میکشه تا آماده بشه قرار هست یک مستند سازی و آموزش برای بچه ها داشته باشن، استاد هم چیزی نگفتن و بنظر ایشون و اقدامی که قرار بوده انجام بدن احترام گذاشتن و صبورانه خودشون مشغول کاری کردن که در اون زمان لذت ببرن. اما اگر دوست داشتن حتما تو آشپزخونه هم میان کمک میکنن و مریم جان هم اجازه میدن که ایشون هم همراهی کنن.

    خلاصه که نباید اینجوری برداشت کنیم کسی به کسی کار نداره یعنی بی محلی کردن یا اینکه بگیم خب به ما چه، خودت میدونی و خودت. اگر اینطوری برداشت کنیم کاملا مخالف در صلح بودن هست. خیلی فرق میکنه بین بی تفاوت بودن با متفاوت عمل کردن در اون لحظه با نگرش احترام و عشق…آخه میشه بگیم من بهت کمک نمیکنم چون خودت کارهات رو انجام بدی با اینکه طرف شاید به کمک احتیاج داشته باشه، خیلی فرق هست بین صبر کردن تا تحمل کردن اینکه خب حالا طرف دوست داره انجام بده، خیلی فرق هست بین انجام وظیفه یا اجرای یک وظیفه با عشق، بنظرم خیلی فرق هست بین تعاریف ظریفی که خیلی شبیه هست به اینجور رفتارهای مشابه…

    مثلا من دیدم که خانواده هایی اصلا سر یک سفره یا میز شام و نهار و صبحانه غذا نمیخورن و میگن ما به هم کار نداریم هر کی آزاده هر جور دوست داره عمل میکنه و در زمان خودش میاد تک به تک ناهارش رو میخوره و میره…

    راستش این مثال برای این به ذهنم اومد چون من در خانواده ایی بزرگ شدم که همیشه صبر میکردیم تا بابا از سرکار بیاد تا یک محدوده زمانی و بعد سفره مینداختیم اگر تا اون موقع داداشم هم میومد که میومد یا اینکه اگر بابا قرار بود دیرتر برسه خبر میدادن و ما میخوردیم.و شده بود که خونه باشن و میل نداشته باشن و ما بخوریم. اما اکثر مواقع با هم میخوردیم.

    من این باهم سر میز غذا خوردن و دور سفره نشستن رو دوست داشتم و دارم، چرا چون زمانی بود که انگار همگی باهم از انجام یک کار مشترک لذت میبردیم و یاد گرفته بودیم که این احترام رو سرسفره حفظ کنیم. حتی اگر مثلا منو داداشم قهر بودیم یا دعوا کرده بودیم و این باعث میشد یادمون بیاد که ما یک خانواده ایم و زیبایی و اتحاد خانواده حفظ بشه و اینا رو که میگم وقتی بزرگتر شدم بیشتر درک کردم. البته یکجاهایی شاید باعث وابستگی میشد که حتما باهم بخوریم،برای هم صبر کنیم،…هم نکات خوب داشت هم بد. البته این وابستگی کم میشد و شاید بگم متعادل میشد که گاهی بخاطر یک شرایطی با هم غذا نخوریم و این یعنی در حین باهم بودن میشد احترام رو اینجوری پیش ببریم که باهم همیشه نمیشه خورد. مثلا یکی خیلی خیلی گرسنه است، صبر نمیتونه بکنه، یکی خیلی دیر میرسه، یا غذا کامل آماده نشده و… اینا رو گفتم تا کم کم برسم به الان خودم در زندگی مشترکم.

    من وقتی که با همسرم نامزد بودیم هیچ وقت سفره ایی انداخته شد تا با پدرشوهر و مادر شوهرم باهم همزمان غذا بخوریم،(غیر از موارد خاص مهمانی) در صورتی که همزمان غذا آماده بود. یکی بخاطر اینکه خب مادرشوهرم بخاطر پاشون روی میز دوست داشت غذا بخوره و البته شوهر منم بیشتر مایل بودن روی میز غذا بخورن و پدرشوهر من همون جایی که همیشه مینشست روبه روی تلویزیون و دور از بقیه غذاشو میخورد و دخترها هم تو اتاق خودشون دور از خانواده و برادرشوهرمم که اکثرا زمان غذا نبود. هیچ وقت یادم نمیره که دفعه اول که قرار بود اونجا نهار بخورم(غیر از اون مهمونی پاگشا یا نمیدونم چی میگن که منو با خانوادم دعوت کردن و نهار اونجا بودیم.) رفتیم تو اتاق منو همسرم جدا تو سینی و مادرشوهرم بعد از سروکردن غذا برای بقیه و پدر شوهرم اومد پیش ما…دفعه های بعد هم تقریبا همینطوری شد ما رو میز و پدر شوهرم جدا اونطرف(وای که چقدر برای من اینا تضــــاد بود، میگفتم مگه آخه داریم مگه میشه، آخه ما تا حالا اینجوری غذا نخورده بودیم حتی وقتی هم قهر بودیم باید بخاطر اون احترام و حرمتی که گفتم کنار هم و باهم میبودیم. اما فضای خونه شوهرم اینا اینجوری بود که انگار همیشه همه با هم قهرن و مسئله ایی هست و من همیشه یک علامت سوال گنده تو ذهنم ایجاد میشد. بعضی وقتا به همسرم میگفتم بیا بریم پیش آقاجون زشته و ایشون میگفت نه زشت نیست خودش اینجوری دوست داره. ومن بازهم بیشتر متعجب بودم از این رفتارها(آخه بابای من اینجوری دوست نداشت)…وقتی هم میدیدم که خواهرهاشون هم میان و میرن انگار نه انگار یا مامان بنده خداش باید براشون با اون پاش بره تا طبقه بالا براشون غذا ببره. نه کمکی نه خبری نه هیچی…خلاصه که یک تضـــــــــــــاد عجیب برام ایجاد شد و در ادامه این رفتارها متوجه شدم خانواده ما رو همین دور هم بودن به ظاهر ساده بیشتر حفظ کرده انگار، میتونم بگم عامل بی تاثیری نبود یعنی یکی از عوامل بود. و الان با این زاویه دیدم میتونم بگم با همون دوکلام حرفی که رد و بدل میشد خیلی فرکانس ها و دنیای همو بیشتر میشناختیم. مثلا از چی خوشمون میاد یا نمیاد. حرفی داستانی چیزی از طول روز گفته میشد و همگی میشنیدیم یا تشکری که پدرم از مادرم میکرد و به ما یاد میداد تشکر کنیم و شکرگذار باشیم(الگو دیدیم) یا تو جمع کردن کمک کنیم و مسئولیت پذیر باشیم. قرار نیست فقط مامان همه کارها رو انجام بده. اینا نکات مثبتش بود بنظرم.

    در خونه پدری شوهرم از این خبرها نبود و همه چی به دوش یکنفر بود و تک نفری بود انگار. یواش یواش تفرقه و درک نکردن هم موج میزد. چون خیلی دنیاهای متفاوت پیدا کرده بودن که اصلا از این تفاوت ها هم خبردار نبودن بنظرم و رفته رفته باعث اختلاف و سوتفاهم و قهرها و کدورتهای چندین ساله شده.

    الان که به اون تضاد نگاه میکنم برام خیلی قابل هضم تر شده چون میدونم آدم ها میتونن به هزار مدل رفتار کنن که تو حتی فکرش رو نمیتونی بکنی. مهم اینه تو چیزی رو یاد بگیری که بهت کمک میکنه و بزرگت میکنه. به ناخواسته توجه نکنم. قضاوت نکنم. و یاد گرفتم که آدم هایی که فرسنگ ها فرکانس با هم دارن حتی سر یک سفره غذا هم نمیتونن کنار هم باشن. اگر باشن منجر به ناخواسته بیشتر میشه پس هرکسی نظرش محترمه چه درست چه غلط…

    خلاصه نتیجه شخصی خودم این بود که روش پدر و مادر من در این موضوع باهم نهار خوردن رو بیشتر پسندیدیم و اینو الان در خونه خودمون بیشتر داریم.

    شاید اوایل که عشق بوقلمونی داشتم این وابستگی در نهار خوردنمم بود و این موضوع رو هم انتقال داده بودم به ایشون. اما الان که پخت تر شدیم و از عشق بوقلمونی فاصله گرفتیم با احترام وقتی قرار هست با هم دریک زمان و یک غذا رو میل کنیم برای هم صبر میکنیم.

    اینکه استاد گفتن این” قوانین من درآوردی” این جمله رو با کمال احترام قبول ندارم.

    اتفاقا قوانین من درآوردی هم که اون زوج یا خانواده مناسب با شرایط خودشون که بهشون کمک کننده باشه خیلی هم خوبه. مثلا ما یک قانون من درآوردی داریم که اولین لقمه هر غذایی رو که قرار هست بخوریم به طرف مقابل بدیم با عشق…البته اگر غذا یکسان و مورد علاقه هر دونفرمون باشه. من به این قانون میگم من درآوردی…اون قانونی که شما گفتین استاد از قانون من دراوردی که بعضی ها دارن و دست و پاگیر هست. بنظرم تقلید های کورکورانه است قانون های یکی دیگه در یک زمان دیگه بوده حالا شده سمبل عشق یا معیار علاقه و محبت که البته منم با این موضوع کاملا مخالفم…شاید گاهی مفاهیم رفتارها رو خوب نمیرسونن وگرنه الان که دقت میکنم با شما در اصل موضوع موافقم فقط شاید این بیان شما چون مفهوم دیگه ایی رو در ذهن من تداعی کرد برای همین نپذیرفتم .

    آخه همین مفهوم به ظاهر ساده میتونه دوتا نتیجه متفاوت رو به بار بیاره و باعث بروز رفتارهای مختلف از یک ریشه بشه.

    مثلا آقایی بگه خب من پس حق دارم دیگه گرسنه ام پس بیخیال از این به بعد صبر نمیکنم و میخورم و این رفتار برای اون آدم منجر به خودخواهی بشه. اما یکنفر دیگه هم مثل شما استاد عزیز و مریم بانو دوست داشتنی از روی خودخواهی نیست که این کار رو بکنه بلکه از روح بزرگ و نگرش مستقل و وابسته نبودن تون هست نه بی احترامی یا خودخواهی…پس قانون من درآوردی شما اینجوریه استاد گلم.

    امیدوارم تونسته باشم منظورم رو بخوبی بیان کرده باشم.

    در کل من معتقدم هر نظری قابل احترام و محترمه حتی اگر مخالف نظر من باشه…..

    فکر میکردم برای این قسمت حرف خاصی نباشه که بنویسم فقط همین لذت بردن و اموزش بود که بعد سرفرصت نگاه میکنم و درست میکنم. اما وقتی شروع کردم به نوشتن چیزهایی از ذهن من تراوش کرد خاطراتی مرتبط یا به ظاهر بی ربط اومد بالا که خودمم متعجبم. و قطعا اینا ریشه ایی از باورهای منه که نوشتم یا شاید باورهای قدیم و جدیدم رو گفتم. یا شاید به مانند یک شاگرد گستاخ و پر جسارت خواستم مخالفتی با جمله شما بکنم که در انتها نتیجه یکی بود در ذهنم…

    فقط برای نتیجه گیری این بخش باید بگم که من از شما استاد عزیزم یاد گرفتم: چیزی رو قبول کن که بتو احساس خوبی میده و بتو کمک میکنه و چیزهایی که بتو کمک نمیکنه قبول نکن.

    من باورهای خودمو که قطعا کلی تغییر کرده یا درحال تغییر هست رو باید از این کامنتم و یاداوری این چیزها در بیارم. چون کار من این شده تجزیه تحلیل خودم و پیدا کردن باورهام. باورهای خوبم رو تقویت کنم باورهایی که منو محدود میکنه با باورهای مناسب جایگزین کنم.

    شاید این چیزهایی که الان قبول دارم زمان دیگری قبول نداشته باشم و اصلا وابسته به حتی قوانینی که خودم برای خودم ساختم نباشم شاید با قوانین دیگری جایگزین بشن، کسی چه میدونه فهیمه در مسیر این تغییر و بزرگ شدن ها چه دیدگاه هایی بدست میاره یا از دست میده. مهم اینه که نیروی عشق همیشه پابرجا باشه. مهم اینه که من باور دارم انرژی نه ایجادمیشه نه از بین میره بلکه از شکلی به شکل دیگه ایی تغییر میکنه. پس مهم اینه که اصل یکیه با هرشکلی…من به دنبال شکل های خوب و کمک کننده برای خودم برای این انرژی هستم.

    خدایا شکرت که دوباره مینویسم.

    خدایا شکرت که میتونم نظرمو بدون هیچ محدودیت یا ترس و نگرانی و یا قضاوتی بنویسم.

    خدایا شکرت که خود نوشتن هم، به انسانی که بخواهد درس یاد میده مثل خوندن…

    مریم جان خیلی زیبا کار کردی، اشپزی کردی و سبک خاص خودت رو داشتی. واقعا صمیمانه بهت تبریک میگم و بهت آفرین میگم و تحسینت میکنم بخاطر این همه توانایی و این همه سلیقه و این همه رشدی که حتی برای غذا درست کردن به سبک خودت پیدا کردی.

    راستی منو همسرم با اینکه ساعت ۷ شام خورده بودیم بعد دیدن این قسمت حدود ساعت ۹ بود که ایشون دلش خواست بره و یک سیب زمینی تنوری به سبک خودش درست کنه. با مقداری پنیر پیتزا و قارچ و فلفل دلمه ایی و با تزیین پیاز حلقه ایی توی فر گذاشت و سوخاری شدن و خوردیم…. با وجود اینکه اون موقع دسر یا غذای خاصی نمیخوریم بعد دیدن این قسمت خوشمزه اشتهامون باز شد. همسر ما هم که سرآشپز خونه ماست یک غذا به سبک خودش درست کرد و منم عکس گرفتم یادگاری…جاتون خالی بسیار قشنگ و زیبا شده بود… دم تمام علاقمندان به آشپزی گرم که با خلاقیت هاشون غذاهای خوشمزه خوشمزه درست میکنن و برای ادم هایی که علاقه ایی به اشپزی کردن ندارن خیر و نعمت و برکت هستن…

    باز هم ممنون بخاطر تهیه این قسمت زیبا و پر رنگ و لعاب و دوست داشتنی.

    اگر تکنولوژی به حدی برسه که بو ها رو ضبط کنه قطعا این قسمت یکی از بهترین بوها رو داشت. بوی ناب خمیر تازه ور اومده، بوی ریحون و آویشن و پیاز و قارچ و بعد بوی داغ پیتزای تازه از فر در اومده…بوی نیمرو با ادویه های خوش عطر و زیبا….

    شاید روزی این تکنولوژی هم محقق شود. اما ما بچه های سایت بالاتر از قدرت تکنولوژی رو داریم قدرت تجسم داریم…

    خدایا شکرت بخاطر تمام چیزهایی که یادگرفتم و دیدم…

    خداجون منو در مسیر درست هدایت کن نه مسیر گمراهان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2342 روز

      به نام خدا سلام فهیمه جان

      عزیرم خیلی ممنونم بابت کامنت خوبت

      خاطره هایی رو تعریف کردید که ساید برای همه ماها هر کدوم به یه شکلی اتفاق افتاده باشه و حالا داریم برای خودمون تجزیه تحلیل میکنیم و بر اساس اون تجربه ها رشد میکنیم

      دقیقا دنیا با همین تفاوتاش زیباست و هر فرد، رفتاری متفاوت از بقیه داره

      در کل، من باید رفتارهایی که باعث رشد و بهبودم میشه رو یاد بگیرم و اجرا کنم تا مسیرم با حال خوب و لذت همراه باشه و این همون اصل قضیه هست که شما هم یه مدل دیگه بهش اشاره کردید

      خیلی جالبه.. ماها هممون توی یه مسیریم اما چقدر قوانین رو با کلمات متفاوت و شیوه های گوناگون تفسیر میکنیم.. خدایا شکرت.. تو خالق این همه رنگ و تنوع و بو و مزه و عشق و احترام ووووو هستی

      ممنونم نازنینم.. کامنتت رو دوست داشتم و خواستم ازت تشکر کنم

      برای هممون زندگی هایی پر از عشق بدون وابستگی در زیر سایه هدایتهای رب، آرزو دارم♥️♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2170 روز

        سلام دوست من زهرا جان

        ممنونم که برام کامنت گذاشتی و مرور کردم قوانین رو.

        خوشحالم که نوشته ام تونسته به یک شیوه دیگه به هر دومون کمک کنه برای بهبود دادن مسیر زندگی مون.

        راستی یک نکته جالبی که هست حالا خصوصا رو این کامنت و خاطره من شما هم کامنت برام گذاشتین فکر کنم بگم براتون جالب باشه. اینکه اسم و فامیل شما میشه اسم و فامیل خواهرشوهر کوچیکم. سید زهرا حسینی صالح. البته انگار خودش دوست داشت مهسا صداش کنن… خیلی دوست دارم ببینمش و ارتباط صمیمی باهاشون داشته باشم البته اگر تو مدار من باشه میشه وگرنه من چیزی رو به زور قرار نیست تغییر بدم….

        ممنونم که برام نوشتی دوست خوب و هم فرکانسی ام.

        برات بهترین ها رو آرزو دارم.

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    بنام خداوند جهان و‌ جهانیان

    بنام خدایی که هر لحظه هدایتگر است و وهاب

    🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

    سلام به استاد جان جانان و مریم جان جانان⁦♥️⁩

    سلام به دوستان آگاه و مثبت اندیشم⁦♥️⁩⁦

    خدای من چه عکس خوشمزه ای داشت این فایل. یعنی عکسو که می بینی اصلا ناخودآگاه دلت میخواد دانلودش کنی ببینی تو این فایل

    چه خبره که یه همچین پیتزای خوشرنگ و لعابی شده عکس منتخبش😋😋😋

    واووووو آموزش آشپزیه🤩🤩

    اونم چی آموزش توسط یه آدمی که نهایت عشق و اعتماد به نفس رو در هر کارش نشون میده. مریم جان من عاشق اینهمه ابتکار و شجاعتتون تو غذا درست کردن شدم. اینکه تجربه خودتون رو با دستور پخت قاطی کردین .یادمه تو یکی از مقاله هاتون فکر کنم بود نوشته بودین حتی وقتی از یه ادویه متفاوت برای غذات استفاده می کنی داری پا روی یکی از ترسهات میزاری. خیلی از ما وقتی میخوایم یه چیزی درست کنیم میگیم دقیق باید از روی همون دستور پخت کار کنیم تا دست پختمون خوب دربیاد و من فهمیدم اینم یه جور ترسه که باید پا بزارم روش و خودی نشون بدم. و من از اونروز به بعد همش دارم سعی می کنم ببینم اگه امروز این ادویه رو بزنم یا اون ادویه رو نزنم چی میشه. طعم غذام بهتر میشه یا بدتر. مهم نیست نتیجه چی میشه. مهم تجربه ایه که دارم بدست میارم. و خب وقتی غذا خراب میشه میفهمم دیگه نباید اون ادویه رو استفاده کنم😅😅😅 و این خودش یه درسه برام.

    این جمله ( برای رفع پشیمانی) کلی درس داشت برای من. اینکه معلومه که داری از قلبت برای پختن غذا استفاده می کنی. از هدایت خداوند. که آخرش پشیمانی نخواهد داشت. من خودم خیلی وقتها شده در حین انجام کاری یا همین غذا درست کردن دلم میگه این کارو انجام بده. این ادویه رو بزن یا اینو کمتر کن اونو بیشتر کن ولی ذهنم میگه حالا ولش کن و بهش اهمیت نمیدم و بعدش میبینم اگه همون کاری رو که قلبم گفته بود انجام میدادم نتیجه عالی میشد و یا بهتر میشد یا حداقل خراب نمیشد که پشیمون بشم. با این تکه‌ کلام شما بیشتر به معنی آیه(الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون) رسیدم. تحسینت می کنم عزیزم که اینقدر وصل به منبع هستی و هر کارت و هر کلمه ت برای ما درس داره.

    خب بریم سراغ پیتزای خوشمزه مون😋

    اول از همه رونمایی از یه دستگاه خفن و باحال دیگه که شرط میبندم همه خانمهای سایت و حتی اکثر آقایون عاشقش شدن. من که یه گشتی تو سایتها زدم چیزی شبیه این پیدا نکردم. خلاصه که خیلی خوشم اومد ازش. مخصوصا که همه خمیرها رو میشه باهاش درست کرد. خدای من شکرت برای اینهمه تنوع و فراوانی که تو این خونه هست. اینهمه نعمت و برکتی که از هر چیزی چند مدلش هست. خدایا شکرت که ذهنم هر روز بازتر میشه و میفهمم که بابا میشه اینجوریم زندگی کرد. میشه هم خدا رو داشت و هم خرما رو. میشه هم کار خونه انجام بدی و هم از کار کردن با کلی لوازم جدید و مواد غذایی مختلف لذت برد. میشه یه آشپزخونه پرررر از وسایل و لوازم داشته باشی. یکی از محدودیتهای ذهن ما خانمها اینه که خب اینهمه وسایل رو چکار کنیم کجا بزاریم به چه دردی میخوره. من خودم قبلا که جهیزیه عروسها رو میدیم با خودم میگفتم نصف این وسایل برقیها اضافه س. اسرافه. آدمهای حالا نون گیرشون نمیاد بخورن بعد ببین چه وسایلی میخرن. اما حالا فهمیدم که اون ترمز بوده برام. بجای اینکه اونهمه نعمت و فراوانی رو تایید کنم چون ذهنم فقیر بوده اونجوری میخواستم خودمو روشنفکر جلوه بدم. خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی تا چشمام عادت کنه به دیدن نعمتها نه انکار اونها🙏😇

    چقدر این دستگاه همه کار رو راحت و تمیز برامون انجام داد. خدایا شکرت

    خودش موادو مخلوط کرد و خودش خمیرو ورز داد و خودش کنجدو مخلوط کرد و خودش خمیر رو استراحت داد. خیلی شیک و مجلسی. بدون اینکه بریز و بپاش آرد باشه و دستهات خمیری بشه و هزار تا ظرف کثیف کنی و ……….. براحتی خمیرمون آماده س😊😊

    مریم جان تحسینت میکنم که برای خودت غذایی رو که دوست داری درست می کنی. واین یعنی من برای خودم ارزش قائلم. خیلی از ما خانمها غذایی که خودمون دوست داریم رو دیگه کلا از برنامه غذایی مون حذف می کنیم چون بقیه دوست ندارن. من عاشق بادمجونم و کلا غذاهایی که بادمجون توش باشه رو خیلی دوست دارم.

    همین الان دهنم اب افتاد😋😅 چند سال پیشا بخاطر اینکه بچه هام خیلی دوست نداشتن دیگه درست نمیکردم تا اینکه بالاخره طاقتم طاق شد و گفتم برو بابا هر کی خواست میخوره هر کی هم نخواست نمیخوره. و کم کم بقیه هم عاشقش شدن.

    یکی دیگه از محدودیت هایی که ذهن ما داره اینه که چند نوع غذا درست کردن اسرافه برای همین نمیتونیم قبول کنیم که سر سفره یکی بگه من این غذا رو دوست ندارم. یعنی این اسراف مثل خوره وایستاده جلوی هرچی باور ثروت سازه. که مثلا اگه برای دونفر آدم دو مدل غذا درست بشه اسرافه و خدا اسراف کاران رو دوست نداره😅😅ولی حالا میبینم که میشه که تو یه خونه دونفر بیشتر نباشن و دو تا غذای متفاوت پخته بشه. هر کسی طبق میل و سلیقه ش و این یعنی نهایت آزادی و راحتی. خود من خیلی وقتها که دخترم میگه من این غذا رو دوست ندارم میگم بیخود کردی من اینهمه زحمت کشیدم غذا پختم بجای دستت درد نکنه میگی دوست ندارم. دوست نداری کوفت بخور😅😅😅😅😅😅😅🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈

    میگم دیگه اینقدر که ذهمنمون رو محدود کردیم نتونستیم باور کنیم که میشه دو سه تا غذا سر یه سفر آورد تا هر کی هرچی دوست داره بخوره. البته که چون خیلی وقتها به جای غذا درست کردن با عشق با محدودیت غذا درست میکنیم حوصله مونم نمیشه که چند تا غذا درست کنیم. همون داستان خواستن توانسته که در مورد ما میشه نخواستن نتوانستنه😅

    مریم عزیزم خیلی تحسینت می کنم که اینقدر با عشق از کارت برامون فیلم گرفتی و اینقدر مهمه برات که به بهترین شکل کارتو ارائه بدی که از اونور اپن خودتو خم می کنی اینور که ما بهتر ببینیم. گفتم ببین به چه سختیی دارین مواد رو روی پیتزا مبریزین که تمام جزییات رو بهمون نشون بدین.👏👏👏👏

    تحسین می کنم اون چاقوی تیز و اون دستهای هنرمند رو. تحسینت می کنم مریم عزیزم که برای صبحانه پیتزا درست کردی. اینقدر مرتب و تر و تمیز. اولش فکر کردم برای ناهار یا شامه ولی آخر فایل که گفتین صبحانه فهمیدم که ارزشمندی همه جای این فایل موج میزنه. شروع یه روز عالی با یه صبحانه بی نظیر👏👏👏

    استاد جان تحسینت می کنم که اینقدر تمرکزی داشتین بازی میکردین. یاد اون جمله تون افتادم که گفتبن سعی کن تو هر کاری بهترین خودتو نشون بدی. مهم نیست اون کار یه آزمایش اتمیه یا یه بازی ساده. مهم ابنه که تلاش کنی. بگی من کم نذاشتم. من تلاشمو کردم. و دیدم شما اینقدر تمرکزی داشتین بازی میکردین انگار که دارین یه جراحی مهم انجام میدین👏👏👏👏

    من چند وقتی بود عاشق این بازی با کلمات بودم و همش داشتم رتبه میاوردم ولی بعد فکر کردم دارم وقتمو پای این بازی هدر میدم و دیگه ولش کردم. ولی از اونروز که دیدم شما با چه اشتیاقی از بازیتون تعریف میکردین تصمیم گرفتم دوباره برم سراغش و لذت بردن رو و بهترین بودن رو حتی شده تو بازی تجربه کنم.🤗🤗

    تحسینت می کنم مریم جان که پیتزا رو گذاشتی روی اون تکه چوب. با دوتا قاشق و چنگال. خیلی ساده و خوشمزه.

    تحسینت می کنم استاد جان که اینقدر با حرص و ولع غذا میخورین. یعنی من لذت بردم از غذا خوردن شما چه برسه به مریم جان که کلی زحمت کشیدن. و به قول شما چه لذتی بالاتر از اینکه یه خانم خونه ببینه اعضای خانواده ش از غذایی که پخته لذت میبرن. خدای من شکرت که اینجام درسمو گرفتم.

    ماشاالله استاد چقدر قشنگ رابطه هایی که ما سالها فکر میکردیم عاشقانه‌س رو در هم میکوبی 😅😅

    البته قبلنا. ولی الان میبینم که چقدر راحتتره که آدم هر وقت گشنه ش شد یه چیزی بخوره و منتظر نشه بقیه هم باشن. این یعنی من خودم رو دوست دارم. یعنی خودمو فدای دیگران نمی کنم.اینا همش درسهای عزت نفسه برای منی که باید عزت نفسم رو درست کنم. چه کار احمقانه ایه که تو این فیلمها نشون میدن طرف میزو می چینه و کلی شمع و تزیین و‌بگیر و ببند وایمیسته شوهرش بیاد و تازه پای میزم خوابش میبره. و ماهم فکر کردیم آره دیگه عشق یعنی این. یعنی بدون شوهرت غذا از گلوت پایین نره. واقعا چه عشقی. اون اسارت بود نه عشق. اون ته بدبختیه.‌خدایا شکرت برای این مسیر و این استاد بی نظیر که غذا خوردنش هم برام درس داره.

    خدای من مریم جان چقدر غذات خوشمزه و خووشگل شد. چه نون خوشگلی. چه نیمروی خوشمزه ای. من عاشق کنجدم 😋نوش جونت عزیزم. نوش جونت که هم برای خودت و هم برای عشقت غذا درست کردی و هم کلی درس و کلی آگاهی و کلی عشششق منتشر کردی. خدارو شکر می کنم برای وجود ارزشمندتون تو زندگیم. 🙏⁦🙏🏽⁩

    خدارو شکر می کنم که هر روز دارم بزرگتر میشم و‌چشمام بازتر میشه. 🙏⁦🙏🏽⁩

    خدایا هزاران هزار بار شکرت برای این بهشت و این رندگی بهشتی🙏⁦🙏🏽⁩

    خدایا هزاران هزار بار شکرت برای این عشق بدون وابستگی🙏⁦🙏🏽⁩

    خدایا هزاران هزار بار شکرت برای این آگاهیهایی که هر روز داره تو این سایت ردوبدل میشه.🙏⁦🙏🏽⁩

    خدایا هزاران هزار بار شکرت برای این خونه که پر از نعمت و برکت و شادی و عشق و سلامتیه. برای این خونه که پر از خداست🙏🙏😭

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن. راه کسانیکه به انها نعمت داده ای. راه کسانیکه ایمان به غیب دارند و بر تو توکل می کنند🙏⁦🙏🏽⁩🙏⁦🙏🏽⁩🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2342 روز

      سلام به دوست نازنینم

      خدا رو شکر که این تفاوت در انسان ها، باعث این همه تفاوت در کامنت ها میشه و هر کدوم یه مدل درس داره

      البته همراه کامنت شما، کلی هم خندیدم دقیقا اونجا که به دخترتون گفتید اگه این غذا رو دوست نداری، پس کوفت بخور🤩🤩😁😁 کلی حال کردم آخه به نظرم کسی نباشه که تاحالا این جمله رو در مورد خودش نشنیده باشه یا به کسی نگفته باشه البته بین ما ایرانیا..

      ولی درکل، خیلی ممنونم از کامنت زیبات عزیزم و آگاهی های ریزی که داخلش داشت

      بازم ممنونم همیشه برامون بنویس تا لذت ببریم

      برای هممون سلامتی آرامش عشق احترام و ثروت های بی انتها رو آرزو دارم♥️♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امامی گفته:
    مدت عضویت: 2669 روز

    به نام خدای فراوانی

    به به، در این قسمت قرار هست که نحوه ی پخت یک پیتزای هیولای صفر تا صد دست ساز رو مشاهده کنم، اون هم با دست پخت پر انرژی و خوش فرکانس مریم خانم شاد و زیبارو که این چنین با اعتماد به نفس عالی و بدون هیچ ماسکی و با سخاوت تمام مهارت هاش و لذتی که از زندگیش میبره و تجارب ارزشمندش رو در اختیار ما قرار میده و در اون سمت تصویر هم استاد فوق العاده‌ام رو میبینم که در نهایت آرامش و با نهایت لذت دور کارهاش هست احتمال بسیار زیاد داره روی باورهاش کار میکنه و ایمانش رو تقویت میکنه تا زندگی بهتری رو برای خودش بسازه و زندگیش رو به شکل دلخواهش خلق کنه

    ساخت پیتزا و درس هایی که میشه ازش گرفت، اولین درس: برای اینکه ما یک پیتزای خیلی خوب داشته باشیم باید مواد اولیه خیلی خوب + ابزارهای مناسب و خوب، و مهم تر از اون دانش و تجربه برای به کارگیری صحیح موادی که در اختیارمون هست رو داشته باشیم تا بتونیم عملکرد صحیحی داشته باشیم که نتیجه اش طبق قوانین یک پیتزای عالی بشه، حالا انطباق پخت پیتزا با زندگی به ما این درس رو میده: برای اینکه ما زندگی خوبی داشته باشیم تو هر جنبه مثل ثروت، روابط، سلامتی، جذب اتفاقات خوب و .. باید مواد اولیه مناسب و ابزارهای مناسب و دانش مناسب رو داشته باشیم و اونها رو همانطوری که دانش میگه به کار بگیریم تا نتیجه عالی بگیریم. دانش چی میگه؟ میگه اگه میخوای روابط خوبی داشته باشی باید هماهنگی عالی ای بین ذهن و روح داشته باشی و برای این کار باید باورهای خوبی داشته باشی و برای اینکه باورهای خوبی داشته باشی باید دیده ها شنیده ها و افکار و الگوها و در یک کلام ورودی های مناسب رو تکرار کنی و تمرکز کنی روی نکات مثبت و خودت رو غرق در فضای خوب کنی تا ذهن آروم آروم تغییر کنه و هماهنگی ایجاد بشه و اتفاقات عالی رخ بده. خب مثل پخت همین پیتزا باید ما هم همین مراحل رو طی کنیم تا به خواستمون برسیم. درس دومی که از پخت پیتزا میتونم بگیرم این هست که من رو به این قطعیت میرسونه که اگر ورودی مناسب باشه خروجی مناسبه اگه ورودی نامناسب باشه خروجی بدون شک نامناسبه.

    ابزارهای بی نظیر پیتزا و نکات مثبت بی نظیر اون.. یک دستگاه پخت نان حرفه ای که از نوع ->جامد->مایع هست، این دستگاه خوبیش اینه که مواد رو هم میزنه و حسابی ورز میده و در عین حال در یک محیط خیلی مناسب و گرم اجازه استراحت به خمیر میده. در پخت نون کسایی که آشنایی دارن میدونن مهمترین قسمت نون بعد از اضافه کردن میزان درست مواد، استراحت دادن بهش هست. هر نونوایی که میرید و نون خوبی رو داره بهتون تحویل میده حتما سر زمان مناسب خمیر رو آماده کرده و گذاشته بمونه تا حسابی استراحت کنه و خوشمزه و طرد بشه و از طرفی نون پخته شده ای که خوب استراحت داده شده زود در معرض هوا خشک نمیشه. زیتون مشکی حرفه ای بدون هسته، گوجه از نوع گیلاسی، پنیر فتا، آرد، روغن زیتون، تخته چوب حرفه ای گرد، مخمر، ریحون و آویشن، چاقو تیز کن هیولا، کارد بی نظیر و هیولا تیز، پیاز حرفه ای (انقدر سریع مریم خانم پیاز رو خورد میکنه که فرصت نمیکنه چشم رو بسوزونه :-D) و سس رب Home Made سلامت و بی نظیر. و مهم تر از اون غذایی که با احساس عشق پخته میشه و به نظرم مهمترین قسمت پختن غذا همینه. تمام مواد تحت تاثیر عشقی قرار میگیرن که فرد به بهشون میرسونه و طعم غذا رو متفاوت میکنه این انرژی پاک.

    خیلی از تمیز و سریع کار کردن مریم خانم درس گرفتم، اینکه انقدر راحت آشپزی میکنین و سریع مراحل رو قدم به قدم پیش میبرین تا قدم ها تا رسیدن به نتیجه نهایی درست طی بشه رو تحسین میکنم ، بهترین ابزار رو برای آشپزی استفاده میکنین و مهمتر از همه ی نکات مثبتی که گفتم، احساستون رو ملاک غذا درست کردن قرار میدین و میبینید حستون چی میگه اون رو انجام میدین و من عاشق استفاده از الهامات و شهود در تمام جوانب زندگی هستم چرا که اصله. به چارچوب هایی که از قبل مشخص شده هم زیاد پایبند نیستین و ذهن منعطفی دارین و دوست دارید تجربه کنید به همین دلیل اومدید و برعکس دستور دفترچه نان ساز هم عمل کردید ببینید چی میشه و من این تجربه کردن رو دوست دارم نه صرفا برای اینکه ثابت کنم برعکسشم میشه بلکه به کشف و شهود و به درک بیشتر از جهان برسم. درس دیگه ای که گرفتم این کلمات مثبتی هست که در لحظه به لحظه آشپزی به کار بردین و اصلا کل زندگی شما پر از کلمات با روح مثبت هست و من خیلی خیلی کم شنیدم کلمات منفی که اونم برای خنده و شادی بوده اغلب واقعا این شخصیت شما بی نظیر و فوق العاده هست. من عاشق شخصیت زیبایی که شما و استاد دارید هستم و تمامی این عشق ها تراوش اون درون زیبا و مقدس و الهی هست که ساختید و الگویی برای ما هستید که پس ما هم میتونیم به همین نتیجه برسیم

    اون کنجد پاشی که دستگاه داره چه آپشن خفنی هست که خمیرها و نون هایی با طعم مزه بی نهایت مختلف ایجاد کنیم، آفرین به این خلاقیت سازنده

    چه شکار لحظه‌ها و هدایتی، لحظه گل زدن ضربه آزاد در فینال فینال ها اونم با لول سوپر استار، و چه حالی داد انصافا دیدن این صحنه ی زیبا . ذوق استاد از این گل تماشایی و دیدنی هست، واقعا خدایا شکرت به خاطر این همه روابط زیبا و عاشقتم هایی که جاریه، به خاطر این آزادی مالی و زمانی و مکانی و این خونه ی فوق العاده که پر از حس و حال خوبه

    این غذا درست کردن با دست واقعا طعم و مزه ی غذا رو هیولا عالی میکنه، به قول مریم حس عاشقانه ی آدم رو به غذا اضافه میکنه و به این شکل طعم غذا بی نظیر میشه.. چه خوبه که میشه ما همیشه از درون پر از حس های خوب باشیم.. حس های خوب پایدار که زندگیمون رو پر از عطر و زیبایی بیشتر و بیشتر میکنه

    این روش باز کردن در بطری عالی هست، البته من یک روش دیگه هم میشناسم که کاربردی هست با کف دست محکم بزنید روی بطری یکی دو بار اگه قاشق مناسب نبود باعث میشه در بطری عالی باز بشه

    من تا به حال تو پیتزاهامون پنیر واقعی اضافه نکرده بودم، صرفا پنیر پیتزا میزدم اما امروز از مریم خانم یادگرفتم که پنیر اضافه کنم به پیزام.. پنیر لیقوان اصل تبریز هم داریم انشاءالله میریم برای یک پیتزای حرفه ای .. البته باید اول این نون درست کردنش رو حرفه ای بشم و بعد میریم که یک پیتزای حرفه ای داشته باشیم

    واو چقدر این ari fry بی نظیر کار میکنه.. چقدر خوب پیتزا رو پخت و چقدر عالی پخته پیتزا رو.. اگه فقط از هوای گرم استفاده کرده برای پخت این پیتزا واقعا فوق العاده هست.. و در نهایت چه پیتزای هیولایی داریم.. بی نهایت رنگ و لعاب زیبایی داره و خودش یک دیزاین کامل هست.. واو چقدر تخته چوبی که زیر پیتزا قرار گرفته بی نظیر و زیبا هست.. خدایا شکرت

    نکته مثبت این غذا این هست که مریم خانم به خودش قول داده بوده که من میخوام برای بچه ها (ما زندگی در بهشتیا) فیلم بگیره.. و به هر قیمتی شده این کار رو انجام داده حتی به بهای گشنه مانندشون.. بی نهایت از شما سپاسگزارم مریم خانم خوش قلب و متعهد و با اعتماد به نفس که این چنین بی نظیر عمل میکنی..

    توی این فایل استاد به مریم خانم میگه میخوای منتظر بمونم غذات آماده بشه با هم بخوریم؟ و مریم خانم هم میگه نه شما بخور من از خوردن شما لذت میبرم و بعد از غذای خودم لذت میبرم. یعنی من عاشق این هماهنگی و در صلح بودن شما هستم که همیشه نگاه مثبت به هم دیگه دارید و حتما لازم نیست که با هم غذا بخوریم که عشقمون رو ثابت کنیم که.. زندگی رو راحت گرفتن یعنی عشق.. عشق یعنی اینکه بتونیم از غذا خوردن عشقمونم لذت ببریم.. حتما لازم نباشه یک کار خاصی انجام بشه تا ما احساس عشق کنیم.. اینکه منتظریم یک کسی یک کاری بکنه که ما احساس عشق کنیم دقیقا وابستگیه. و البته من عاشق استادم هستم که احترام کلا توی وجودشه و این جمله ی عاشقانه رو میگه میخوای منتظر بمونم با هم بخوریم؟ و وقتی هم میگه نه.. دیگه تعارف نگاه های من در آوردی نیست. این راحت بودن در روابط و ساده گرفتنش بی نظیره و عشق واقعی فوق العاده هست و تحسین اش میکنم. خیلی نکته ریزی هست در باورها

    هر بار که مریم خانم و استاد به هم دیگه میگن عاشقتم من از خوشحالی بال در میارمم.. چقدر این روابط خداگونه هست.. چقدر بی نظیره خدایا شکرت

    نوش جان هر جفتشون باشه این پیتزاهای فوق العاده و بچه های زندگی در بهشتی که این نعمت پیتزا رو دارن تجربه میکنن نوش جونتون باشه الهی بهترین انرژی ها رو براتون ایجاد کنه

    خدایا شکرت.. هر روز به سمت اتفاقات عالی تر و عشق بیشتر و خوشبختی بیشتر هدایت بشید اعضای خانواده ی گلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    زیبا فتح الهی گفته:
    مدت عضویت: 2690 روز

    خوب سلام به همه دوستان عزیزم

    وای وای خدایای من شما دارید در ظاهر یه سریالی از اتفاقات روزمره یه بهشت میبینی ولی این جلسه که درظاهر هم خوب استاد زیاد توش نبود وبیشتر جنبه آموزشی داشت، ولی برای من یه جلسه کامل دوره عملی عزت نفس بود، چه قدر تمرکز کرده بودم که ایشالاه بعد از دوازده قدم حتما روی بسته عزت نفس استاد کار کنم،چون واقعا با تمام پوست واستخونم به این موضوع رسیدم که مادر وپایه واساس همه موفقیت های زندگیم عزت نفسه احترام ودوست داشتن خودمه و لایق دونستن خودمه، ویژگی که به شدت مخصوصا تو فرهنگ از خودگذشتگی ایرانی رایجه وتازه چه قدر هم از این خصوصیت اخلاقی قدردانی وتمجید میشه،اره وقتی که داشتم این قسمت رو میدیدم به خودم گفتم بیا اینم یه دوره عملی آموزشی عزت نفس چه قدر بایستی بها میدادی چه مالی چه زمانی ولی الان به لطف پیدا کردن چشمان تیزبین وتربیت ذهنت که هر موضوعی رو از نگاه قوانین جهان هستی بررسی وواکاوی میکنی وبه لطف ارسال این سریال های ارزشمند ورایگان که فقط از عشق ونگاه توحیدی استاد ومریم عزیز داره تراوش میشه میتونی یه عالمه آگاهی های ناب به دست بیاری به شرط اینکه متعد باشی به شرط اینکه استقامت داشته باشی

    اره داشتم میگفتم من تو این قسمت فقط دوره عملی عزت نفس رو هم تو استاد وهم تو مریم عزیز دیدم باور کنید اولین فیلم آموزشی آشپزی بود که تا این سنِ سی واندی زندگیم دیده بودم به همراه دوقلوهام دیگه یه جاهاییش از شدت لذت وخنده برای حرکتهای منحصربه فرد مریم عزیز نمیدونستیم چیکار کنیم، الان منظورمو میگم من برنامه تلویزیونی اشپزی تو کشورهای دیگه ندیدم ولی همه این برنامه ها حداقل تو ایران خیلی خشک و مصنوعی واصلا با واقعیت های روز زندگی جور نیست خداییش من دیگه خیلی جاها وسطاش بلند میشم ومیرم سرکارم نمیدونم شایدم من خیلی بی حوصله ام و دوستان مخالف نظر من باشند ولی این برنامه مریم جون اولین برنامه آشپزی بود که نه تنها من رو بلکه دوتا پسر هشت ساله رو هم تو کل سریال میخکوب کرده بود نه میخکوبی ناشی از ترس وهیجان بلکه میخکوبی ناشی از عزت نفس و اینکه یه آدم چه قدر میتونه خودش باشه واصلا براش مهم نباشه که حالا ممکنه این برنامه رو تو جاهای مختلف دنیا ببینن وفقط وفقط خودش باشه آزاد ورها از هرگونه قیل وقال و وابستگی ونقش بازی کردن حتی اون موقع هایی که درهای فلزی سس قرمز هارو همین طور مینداخت کنار با اون صدای تَق من و دوقلوهام مرده بودیم از خنده خداییش حداقل خود من با این همه به ظاهر اعتماد به نفسی که فکر میکنم دارم بازم یه ذره رعایت میکنم ومهمه برام که دیگران در مورد نحوه اشپزی کردنم چه قضاوتی میکنند وهمش سعیم اینه که خیلی همه چی اُکی باشه وجفت وجور ولی واقعا امروز بادیدن نحوه کارکردن مریم عزیز به خودم گفتم بارک اله دختر به این میگن اعتماد به نفس به این میگن خودت بودن به این میگن رهابودن ونگران قضاوت دیگران نبودن به این میگن انجام آگهی تبلیغاتی در مقابل هزاران نفری که دارن فیلمتو میبنن وتو داری با اعتماد به نفس کافی از ویژگیهای مثبتت میگی وحتی دست تو رسِپی هم میبری به خاطر اعتماد به تجربیات وخلاقیت خودت، خیلی عالی بود خیلی ممنونم ازتون من همیشه اینو گفتم وباز هم اینجا تکرارش میکنم من بارها وبارها جلسه هاروگوش میکنم ونُت برداری هم میکنم و واقعا اینجا اقرار میکنم هی با هرجمله هزاران بار سرمو تکون میدم میگم اره اره همینه درست میگی استاد دقیقا همینه ولی واقعا به مرحله اجرا وعمل که میرسم …… من تازه الان خودم مچ خودمو خیلی جاها میگیرم بعد به خودم میگم زیبا تازه از دست خودتم ناراحتی و میگی مثلا چرا تو فلان زمینه نتایجم کم رنگه اره بابا خوب تو هم عمل کن تو هم برو تو دل ترسات ببین نتایج میاد ایا یانه؟ اره دوستان اره استاد اره مریم جون نمونه ی عالی عزت نفس و خودباوری برای ما خانمهای ایرانی، واقعا لذت بردم واقعا درسها گرفتم چه خوب درسهای استاد رو تو تک تک لحظات زندگیت اجرا کردی ممنون که داری باماهم به اشتراکشون میزاری تا ماهم مثل تو کامل تر بشیم عالی تر بشیم نسخه بینظیر وعالی خودمون بشیم، از زیر نقاب نقش و اَدا دراوُردَن بیاییم بیرون و اون قسمت اخر رفتار استاد ومریم جون هم دیگه تیر خلاص آموزش عملی دوره عزت نفس رو به قلبم زد و دیگه گفتم باید بنویسم باید با دوستانم به اشتراک بزارم بزار به اوناهم بگم چون منم خیلی از کامنت های پراز درس وآگاهی دوستام دارم استفاده میکنم و به خدا خیلی وقتها دفتر یادداشت دستمه ونکته هارو برا خودم مکتوب میکنم که باز یاداوریشون کنم وبره تو مغزم، اره وقتی مریم جون پیتزای استاد رو آورد براش یه قاشق وچنگال هم آورد وای وای شاید حتی خود استاد هم متوجه نشد که چه عکس العمل درست وبه جایی رو انجام داد بابا اینا درسها داره اینا نکته ها داره اینا در اثر تمرین واستمرار اگاهی ها به دست میاد که خدارو شکر میکنم که اینقدر تیزبین و نکته سنج شدم حداقل تو شکار اگاهی های این سایت بینظیر والهی، اره استاد مریم جون به شما قاشق وچنگال داد برا خوردن پیتزا و شما هم ناخودآگاه بدون اینکه بخواهید دست رد به سینه مریم جون بزنید ازش گرفتید ونزدید تو ذوقش که بابا اینا چیه ومگه پیتزارو با قاشق وچنگال میخورن چون دقیقا من خودم اینو گفتم اونم بلند بعد شما درکمال خونسردی اونارو گذاشتید کنار و مشغول خوردن پیتزا شدید اونم با دست ودر نهایت اعتماد به نفس در نهایت خوتون بودن در نهایت اَدا درنیاوُردن مثل یه مرد واقعی بابا این سوسول بازیا چیه خوب اینا عزت نفس نیست پس چیه؟ اینکه اینقدر به خودتون و ارزشمند بودنتون ایمان دارید که به اصطلاح امروزی زن ذلیل نیستید که حالا اگه من زودتر غذا بخورم عزیز دلم ناراحت میشه والکی براش اَدای دوست داشتن رو دربیارید که به خدا همش برمیگرده به کمبود اعتماد به نفس به خلا داشتن ومحتاج و وابسته دیگران بودن وای خدایا استاد آگاهی هام فوران کرده خیلی حرف دارم شاید الان بتونم باز چندین صفحه در مورد تک تک رفتارهاتون که همش برمیگرده به عزت نفس و ….بنویسم.مثلا اینکه هرکی سبک شخصی وعلاقه فردیشو تو غذاخوردنش داره وعشق وعلاقه اصلا ربطی به قاطی شدن مزاجها نداره کاری که من سالها خودمو ازش محروم میکردم چون همسرم ماهی دوست نداشت ولی خودم عاشقش بود ترجیح میدادم به خاطر اون نخورم و یا این زمان زیادی که برای خودتون قایل میشید برای درست کردن غذا حتی اگه مهمونی نباشه چون خودتون از هرمهمون وموجودی در روی زمین مهم ترین حس تنبلی که من خیلی وقتها دارم که بابا ول کن کسی که نیست چرا براخودم اینهمه وقت بزارم، اینا آیا تمرین عملی اجرای عزت نفس در زندگی نیست؟ پس چیه به نظر شما؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
      مدت عضویت: 2116 روز

      سلام زیبای خوش قلب❤️ و مهربون چقدر عالی مثال زدین واقعا از خوندن کامنتت تون لذت بردم من تازه امروز جلسه دوم عزت نفس شروع کردم😅

      این نشونه خفن بود برای من🤩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زیبا فتح الهی گفته:
        مدت عضویت: 2690 روز

        مهدی عزیز خدارو شکر که این آگاهی های امروزم براتون تاثیر گذار بود واقعا وظیفم بود به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها چون منم از کامنت شما دوستای عزیزم خیلی استفاده میکنم ودر آخر تبریک جانانه من رو پذیرا باش خیلی خیلی خوشحالم برا این تصمیم وهدایت عالیت و مطمئنم که نتایج و تغییرات بینظیری رو تو زندگیت رقم خواهی زد موفق باشی دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هاله ریاحی گفته:
      مدت عضویت: 2394 روز

      سلام دوست خوبم

      تازه میدونی من داشتم به چی میخندیدم

      اینکه استاد با همون کاتر پیتزا سس رو هم جمع و جور میکرد از رو تخته و کلا همه کارای پیتزا رو با همون کاتر انجام داد 😂😂

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2170 روز

      سلام و درود بر شما دوست عباسمنشی عزیز

      زیبا فتح الهی عزیز

      چقدر عالی اشاره کردی به عزت نفس و چقدر خوب دیدی عزت نفس و اعتماد به نفس رو در تک تک رفتارهای مریم جان و استاد عزیز.

      ممنونم که اینقدر به خوبی روی خودت کار میکنی و نقاط قوتت رو میدونی و روی نقاط ضعفت کار میکنی…واقعا بهت افتخار میکنمو بهت تبریک میگم که انقدر به خوبی نکته برداری میکنی و شکارچی اگاهی در آوردن شدی از همه چی….

      چقدر جالبه که شما دوقلوهای 8 ساله داری و اونا هم با شما تماشا میکنن…درود بر این مامان آگاه و فعال. واقعا دمت گرم دوست عزیز.

      امیدوارم هر روز با عزت نفس تر به سوی خواسته ها و مسیر رشدت حرکت کنی.

      با آرزوی پیشرفت های درونی و بیرونی برای شما

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زیبا فتح الهی گفته:
        مدت عضویت: 2690 روز

        ممنون فهیمه عزیز اتفاقا چندوقت پیش کامنت شما جزو کامنت های برگزیده کپشن یکی از سریال شده بود اینقدر برام مهم بود که ببینم این کامنت کدوم یکی از دوستامه که بالاخره فهمیدم کامنت شما بود وچه کامنت سرشار از آگاهی و بینظیری بود فهمیه جون واقعا وظیفمو انجام دادم در مقابل این همه کامنت های عالی که شما دوستای خوبم تو سریال ها میزارید ایشالاه همگی باهم این مسیر زیبا ولذت بخش رو با تکامل وافزایش مدار هر روز طی کنیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فهیمه پژوهنده گفته:
          مدت عضویت: 2170 روز

          سلامی دوباره به تو زیبای دوست داشتنی و دوست عباسمنشی من

          راستش اول من فقط برای پاسخ به کامنتم با رای دادن بهتون پاسخ دادم.

          اما وقتی رفتم کامنت منتخب قسمت 113 رو دیدم. گفتم نه دیگه فهیمه نمیشه. برو تحسین کن و تبریک بگو…واقعا دوباره دوباره بهت آفرین میگم و ممنون که دست به قلم شدی.خیلی خوشحال شدم و ذوق کردم. خدایی بهتون تبریک میگم که متن شما این قسمت به عنوان متن برگزیده رفت بالا…

          به قول خودت همگی باهم این مسیر زیبا ولذت بخش رو با تکامل وافزایش مدار هر روز طی کنیم…

          برات بهترین ها رو خواستارم.

          ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2418 روز

      خدای مننن

      جان مننن عشققق منن خذای من چقدر چقدرعاشقق این عشق بینهایتت هستم خدای من چقدر بی نطیرر گفتی زیبای منن چقدرچقدر با تمام وجودم این درک بی نظیرررت روو این اگاهی های نابت رو چقدر چقدر لا تمام قلبمم تحسینتت میکنم عشق نن چقدر زیبا گفتی دقیقا اقیقا یه جلسه ی کامل اموزش عملی بی نهایت عزت نفس بود که چقدر زیبا گفتی این صاح ناب و بی نظیر مریم عزیزمان رو عاشقققتمممم با تمام قلبممم با تمام وجودمم بی نهایتتت بی نهایت تحسنتت میکنمم عشق منن چقدر این فرکانس نابب جاری شدن آگاهی هارو دریافت کردم چقدر جقدرتحسنتت میکنم عشق من بی نظیررت رو چقدر با تمام وجودمم تحسیتت میکنم میکنم این اتصال نابت رو بی نظیر بود

      عاشقق این صلح بی ننظیرتمم عاشققتم منن بیرنهایت تحسینتت میکنمم

      الهی که هرلحظهه غرق عشق خدادند غرق ارامش غرق نعمتتت و ثروت و فراوانی و بی نهایت عشق بی نهایتش باشی جان من

      الهی که هرلحظههه هرلحظه تسلیم تر و ثابت قدم تر بریم جلو خدای من شکرت برای هرلحظه هدایت های نابتت خدای نن شکزت برای اگاهی های نابت برای درک عمیقتری که هدایتم میکنی به سمت درک عمیق تر اگاهی هایت الهی که نور هدایت روشنی هرلحظه ات باشه عشق من

      عاشقتم من بی نظیر بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: