سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 62 (به ترتیب امتیاز)

سلام ب استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و همه بچه ها

در کل چیزی که من متوجه شدم اینه که ما با دیدن این سریال ها توی سایت خیلی جاها ناخودآگاه پیشفرضامون تغییر کرده و میکنه و خیلی چیزا یادمیگیریم ولی چه بهتر که بیایم و آگاهانه اونها رو در موارد مختلف مرور کنیم.

بریم سراغ سوال و جواب من بهش؛

بنیان خانواده و روابط اجتماعی

پیشفرض : غربی ها فقط ب دنبال عیش و نوش و لذت های زودگذر و غرق در خیانت و رابطه های پنهان هستند.

منبع : این باور از فیلم ها و جامعه تزریق شده اما فهمیدم ک اقا لذت و احساس خوب ن تنها بد نیست ( چیزی ک سالها توی ذهن من توسط باورهای دینی بد جلوه داده شده بود ک حتی اهنگ گوش کردنم بد میدونستم ) بلکه لازمه زندگی سعادتمندانه احساس خوبه و امریکایی هایی ک حداقل من از توی این سریال ها چنین روابطی ازشون ندیدم و اتفاقا خانواده های گرم و پر مهری داشتند.( و چقدر احساس میکنم توی اون سفر خانواده راین به پارادایس که بدون مامان بچه ها اومده بودن همه رها و آزاد بودن و لذت میبردن بجای اینکه غصه بخورن بیچاره مامانم جاش خالیه و …)

پیشفرض: امریکایی ها و در کل غربی ها ادم های سنگدل و بی احساسی هستند و اصلا خلق و خوی اونها با ما ایرانی ها سازگاری نداره.

منبع : این باور رو بیشتر از دوستان و اشنایان شنیدم اما ب نظرم یه نکته خیلی مهم اینجا وجود داره که همین دیدگاه بی احساسی غربی ها توی ذهن اونها از کجا نشئت گرفته اگه به یه کسی که درکی از قانون نداره مثلا رفتار پدر جیکاب رو توی اون قسمتی نشون بدن که اجازه میداد بچه هاش مسئلشون رو خودشون حل کنن و دخالتی نمیکرد به احتمال زیاد ممکنه بگن که چه پدر بی مسئولیت و سنگدلی هست در حالی که ما الان میدونیم که اتفاقا این روش درست هست و در کل خیلی از مواردی که بقیه ممکنه اونها رو بی احساسی خطاب کنند رفتاریه که مطابق با جهانه و اتفاقا مسیر درست هست و چیزی که من دیدم اتفاقا خیلی مردم گرم و صمیمی هستند و هر جا بتونن کمک میکنن

پیشفرض : تا چند وقت پیش چقدر فک میکردم ک توی امریکا مردم یه فرهنگ و دیدگاه خاص که اتفاقا با دیدگاه من کاملا در تضاده دارن و با هر کس مخالفشون باشع به سختی برخورد میکنن اما چیزی ک فهمیدم این بود ک ن تنها اینطور نیست بلکه مردمان این کشور خیلی بیشتر از حتی مردم ایران آزادی عقیده و دیدگاه و نظر دارن چقدر به هر کسی با هر دینی و مسلکی احترام میذارن مثلا اگه بیایم و رفتار آمیش ها و رفت و امدشون رو توی ایران فرض کنیم ب نظرم برخورد مردم اصن با امریکا قابل مقایسه نیست و این صبر و حوصله اونها برای همزیستی با هم واقعا تحسین بر انگیزه

پیشفرض‌: امریکایی ها انسان هایی هستند ک هر کس در مسیر اهدافشون مانع میشه رو به راحتی نابود میکنند و مردم همه اسلحه به دست منتظرن تا ب واسطه یه مشکل همدیگه رو بکشن.

منبع : فیلم و سریال ها

اما با دیدن این سریال ها فهمیدم که ن بابا اتفاقا همین آدما خیلی بیشتر از خیلی از ماها با خودشون در صلح هستند و ب قول شما سرخوشن و همیشه یه سوالی توی ذهنم هست که چه انگیزه ای یا باوری پشت این رفتارشون هست ک خیلیاشون خود ب خود قانون رو رعایت میکنند باخودشون در صلح اند یاد اون دختری افتادم که روی شن های ساحل خوابیده بود و چشماشو بسته بود و الان که نگاه میکنم واقعا مردم امریکا به نسبت خیلی حاهای دیگ مردمی هستند ک واقعا بیشتر دارند زندگی رو زندگی میکنند.

آب و هوا

آمریکا یک کشور خشک و بی آب و علفه همون چیزی که توی فیلمای قدیمی امریکایی میدیدم و با دیدن استیت پارکا و نشنال پارکا توی سفر به دور امریکا و پارادایس و فلوریدا کاملا این باور عوض شد.

پیشفرضم این بود که آمریکا یک کشور گرمه اما با سفرهای شما فهمیدم که هم هوای گرم و بیابونی هم هوای معتدل و هم سرد توی امریکا وجود داره

آزادی های موجود در آمریکا

چیزی که سال های سال تحت عنوان واقعیت توسط رسانه ها و علی الخصوص کتاب های درسی به ذهن من تزریق شده بود این بود که درسته آمریکا آزادی های زیادی در موارد مختلف مثل سلاح و حجاب و … داره اما این آزادی باعث کشته شدن افراد زیاد و فساد در جامعه نگاه های الوده تجاوز های جنسی ،فرزندان بی سرپرست و … میشه اما توی این سریال ها ما هر چی نگاه کردیم امنیت بود ارامش و صلح بود حتی ازادی حجابه هم باعث فساد نشده بود هیچ به نسبت جامعه خودمون نگاه های پاک تری میدیدم اینکه مرد و زن و دختر پسر ازادانه و راحت توی ساحل هایی که میرفتین لذت میبردن اما با این همه حرف توی ایران خودمون با وجود یه سری سخت گیری ها و نگاه های سنگین چه از طرف خانواده چه جامعه من این راحتی و آرامش رو نمیبینم.

یکی دیگ از مواردی که توی آمریکا دیدم سخت گیری بهس نمیشه نوع غذا بود و چیزی که سال ها توی مغز من کرده بودن این بود که کشور های غربی یا گاها شرقی غذاهای حروم میخورن (گوشت حروم) و ذائقه غذاییشون اصلا به ایرانی ها نمیخوره اما چیزی که دیدم یکی توضیحات استاد در مورد حروم و حلال بود توی سفر به دور امریکا که فهمیدم چقد سالها خودمونو از خیلی چیزا محروم کردیم بخاطر باورهای غلط مذهبی و اینکه دیدم که امکان پذیره که من با هر سلیقه غذایی توی امریکا زندگی کنم و لذت ببرم.

مهاجرت و زندگی در امریکا

پیشفرض ها: رفتن به کشورهای خارجی که اصلا یه رویاست و مال از ما بهترونه یا مال کساییه که خیلی ثروتمندن و پارتی و شرایط خاصی دارن

منبع : خانواده جامعه دوستان و…

اما چیزی که متوجه شدم اینه که مهاجرت میتونه خیلی ساده اتفاق بیفته و زندگی میتونه خیلی با هدایت خدا ساده تر ازین حرفا باشه توی هر جای دنیا و من هم لیاقت اینو دارم که از هر جایی که هستم بتونم توی کشور مورد علاقم زندگی کنم

پیشفرض : برای مهاجرت به آمریکا باید زبان انگلیسیت خیلی قدرتمند و بی نقص باشه تا بتونی گلیم خودتو از اب بکشی بیرون

ولی دیدم که استاد بدون اینکه تسلط زیادی داشته باشه با مردم توی مکان های عمومی ارتباط برقرار میکنه حتی شده دست و پا شکسته و جالب تر و مهم تر اینکه چقدر مردم امریکا با این شرایط کنار میومدن و با ایما و اشاره هم شده منظورو میگرفتن و منظورشونو منتقل میکردند بدون اینکه اینو چیز بدی بدونن یا مسخره کنن

تا چند وقت پیش فکر‌میکردم ک رسانه های ایران واقعیت ها رو میگن اما با چند تا مثال شما و چند تا از اشناها که به چشم دیدم واقعیت با چیزی که رسانه ها میگن متفاوته و رسانه ها با جهت گیری مطالب رو انتقال میدن همین چند روز پیش یه مصاحبه از یه فرد موفق دیدم که رسانه ها با این همه نکته مثبت و پیشرفت و حرکتی که داشت نهایتا قضیه رو کشوندن به این سمت که امریکایی ها با مردم بقیه کشورها رفتار کاملا نژادپرستانه و حقارت آمیزی دارند اما این بار بر خلاف دفعات پیش به خودم گفتم که اولا اینکه هر فردی در هر حایی چه تجربیاتی رو داره بستگی داره به باورها و فرکانس خودش و این یه کار اشتباهه گه من بیام و تجربه نامناسب یه نفرو از یک جا یا یک قشر از مردم تعمیم بدم برای خودم یا بقیه اما با درکی که الان از قانون دارم اولا نباید اجازه بدم هر کسی هر ورودی که دلش میخواد ( حالا یا خودشم خبر نداره یا داره) رو وارد ذهن من کنه چون اون ورودی با تثبیت شدن توی ذهن من به اتفاقات زندگی من تبدیل میشه و اگه ویروس باشه باعث هدایت شدنم به همون نکات منفی و افراد منفی میشه که به واسطه پیشفرض ها توی ذهنم ساخته شده و اگه چیزی در مورد یک جا یا افرادی از کسی یا رسانه ای میشنوم نپذیرم و به جاش برم تحقیق کنم و خودم واقعیتو پیدا کنم

و در آخر نتیجه ای که از این داستان پیشفرض ها میگیرم اینه که : وقتی من در جهانی زندگی میکنم که داره به ذهنیت من به فرکانس های من به پیشفرض ها و باور های من واکنش نشون میده پس بیام بیشتر روی ورودی هام حساس باشم چی رو دارم میشنوم میبینم مهم نیست کی میگه اگه ویروسه نپذیرمش چون پذیرفتن ویروس ها یعنی اینکه با دست خودم در نعمت ها و زیبایی ها رو به روی خودم ببندم

یادگرفتم که برم توی ذهنم کنکاش کنم ببینم چه پیشفرضایی نسبت به همه مسائل مردم پول جامهه کشور ها خدا و … دارم و فکر کنم ببینم اصن این چیزی ک من قبولش دارم دلیلش چیه که قبول دارم از کجا اومده و اگه به درد پیشرفت و موفقیت من نمیخوره اون پیشفرضو با حقایق تغییر بدم تا هدایت بشم به خواسته هام به نعمت ها و ثروت ها و ازادی هایی که خواسته من هستند.

ثروتمند باشید