سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    یک جمعه عالی و فوق العاده را هدایت الله مهربان شروع می‌کنیم

    خداروشکر ماشینتون فوق العاده زیباست ، همینطور این جاده سرسبز و این تصاویر باکیفیت.

    واقعا یکی از بهترین مطالبی هست که در موردش صحبت کردین و چقدر زیباست این دنیا بر اساس قوانین کار می‌کنه و همه چی از درون شروع میشه

    اینکه چه جوری خودمون رو می‌بینیم تاثیرگذاره. موقعی که از مثال‌ها گفتید چندین مثال در ذهنم شکل گرفت که حرف‌های شما را املاً تایید می‌کند

    دیشب تو خیابان بودم و فایل استاد رو گوش میکردم که در مورد وارن بافت صحبت میکرد ، از خدا پرسیدم که چرا این ادم اینقدر ثروتمنده و همون لحظه این جمله پشت ماشین جلو‌م ظاهر شد:

    قدرت در درون توست

    من یه رفیق دارم به شدت از لحاظ درسی تنبل بود ، و قیافه معمولی داره ، اما این ادم از لحاظ ارتباطات بسیار عالی عمل میکنه ، چه با جنس مخالف ، چه با ادم های دیگه و این همیشه برام سوال بود ، حتا رفیقایی رو داشتم که خیلی شاگرد زرنگ ، خوشتیپ و توی درس و اون رشته مخ بودن ولی به اون شغل یا رابطه نرسیدن و صحبت که میکردیم بنظر ظاهری همه معیارهای یک شغل و رابطه را داشتن اما به خودشون باور نداشتن اما برای این دوستم یه چیز کاملا طبیعی بود

    یا مادرم میرفت تو مراسم روضه خوانی سالها قبل و خرما می‌آورد یا غذا می‌آورد که این تبرکه و فلان کار رو میکنه یا می‌رفتند کربلا پارچه سبز می‌آوردند که زدن به ضریح و فلان میکنه.

    وقتی قانون رو بدانی خیلی فهم ساز و کار راحت تره و مسیر میتونی ارتباط اتفاق و قانون رو فهمید و باورت قوی تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3636 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد عاشقتونم ، واقعا از دقت هدایت های خدا همیشه شگفت زدم من ، که دقیقا وقتی دارم روی یه موضوعی کار میکنم و باورهام رو درست میکنم ، خدا با بینهایت دستش و هدایت هاش کمکم می‌کنه تا اصل رو درک کنم و الگوهای خوب بسازم و حرفای خوب بشنوم در موردش و بیشتر به اصلی که برای خودم تکرار میکردم برسم

    کل فایل یه مفهوم خیلی اساسی و کل‌ چیزی که ما نیاز داریم تا یک زندگی عالی با نتایج پایدار داشته باشیم رو میگه و اونم اینه که :

    ما خالق زندگی خودمون هستیم با فرکانس هامون ، با اون چیزی که درونمون احساسش میکنیم و به جهان می‌فرستیم هر لحظه و داریم هر لحظه زندگی خودمون رو بر اساس فرکانس هامون می‌سازیم و به انرژی ای که اسمش رو هرکسی یه چیزی گذاشته ، شکل‌ میدیم و اون انرژی به همون شکل وارد زندگیمون میشه

    خب حالا کسی که باور داره که پرزهای روی توپ می‌تونه تاثیر بزاره روی کیفیت ضربش ، داره این فرکانس رو به جهان می‌فرسته که من که خودم عرضه‌ی زدن یک ضربه خوب رو ندارم مگر اینکه توپ پرز نداشته باشه وگرنه من که نمیتونم یک ضربه خوب با سرعت بالا با دقت بالا و بالاترین قدرت با هر توپی بزنم خب نتیجه این باور چیه؟؟

    اینه که یا باید همینجور توپی دستش بیاد تا ضربه خوبی بزنه یا اصلا ضربه خوبی نمیزنه.تا اینجای کار هم که متوجه شدید با این باور یه محدودیت برای خودش ایجاد کرده و توانایی هاش رو‌ پشت سد این باور نگه داشته و نمی‌زاره توانمندی های بالقوه اش ، بالفعل بشه و تمرکز به جای اینکه کاملا روی درست ضربه زدن باشه ، قسمتیش روی توپه که توپ چجوریه که حالا برای هرکس فرق می‌کنه ، ممکنه یکی زیاد یا یکی کم باشه این توجه

    حالا می‌خوام اینو بگم که حتی اگر توپی که میخواد دستش بیاد و یه مدتی به همین روش اعتماد به نفس بگیره و خوب ضربه بزنه ولی از اونجایی که فرکانس باور عدم لیاقت به جهان فرستاده ، دیر یا زود شرایطی براش بوجود میاد که دیگه اون حس اعتماد بنفسی که از تکیه کردن به عوامل بیرونی بدست آورده بود رو بدست نیاره و از همون نقطه ضربه بخوره مثلا در مسابقات بعدی قانون میزارن که همه توپها باید نو نو باشن برای بازی و حالا کسی که سعی نکرده با هر توپی ضربه بزنه و باورش رو‌ درست کنه نسبت به چرایی موفقیتش ، در مقابل این تغییر عاجز میشه و عملکردش بشدت افت می‌کنه و خیلی راحتم شکست میخوره و از دور رقابت‌ها کنار می‌ره ( این یکی از شرایطی هست که بدلیل شرک ممکنه بوجود بیاد ) و دقیقا به همون سرعتی که بواسطه عاملی بیرونی اومده بود بالا ، به همون سرعت هم با مخ میخوره زمین و تمام اعتماد بنفسش رو از دست میده که البته درست ترش اینه که بگم به نسبتی که قدرت داده به عاملی مثل توپ ، ضربه میخوره ، اگر زیاد باشه ، قسمتی اعظمی از توانایی هاش رو از دست میده و دسترسی بهش نداره و برعکس

    این که توپ گرد و خوشفرم و در بهترین حالتش باشه و کسی همچین توپهایی بخواد ایراد نداره ، مثالش اینه که آیا ما دوست داریم با ماشینی با لاستیک های صاف و دربو داغون و بدون باد رانندگی کنیم یا ماشینی با لاستیک های درجه یک و عاج لاستیک سالمه سالمه و باد در حد مناسب؟ خب قطعا مورد دوم ، در مورد توپ هم همینه ولی اینکه بگیم خب لاستیکه باید حتما دور سفید باشه تا ماشین خوب راه بره ، این دیگه میشه بحث فرعیات برای حرکت ماشین.

    حالا نقطه مقابل این باور 👇

    کسی که قدرت رو به درونش داده و باور داشته به خالق بودنش و اینکه می‌تونه از پس هر چالشی بربیاد ، خیلی آماده تغییر بوده و از هر شرایطی حتی شرایطی که به ظاهر غیر ممکن به نظر می رسیده ، تونسته به موفقیت برسه ، در این موردم یاد یه کلیپی میافتم که مسابقات اسکیت بود و مسابقه شروع شد و خیلی سریع یکی تعادلش رو از دست داد و بنظر می‌رسید که دیگه موفق به برنده شدن تو اون بازی نمیشه چون یه مسیر بیضی شکل رو باید میرفتن که خیلی هم سرعتشون زیاد بود و از نگاه ناظر بیرونی بنظر می‌رسید که طرف کارش تمام شده ولی اون پسر بلند شد و چنان با مهارت اسکیت کرد که تونست از همه جلو بزنه و نفر اول بشه و دقیقا این احساس خودباوری فرد بود که باعث شد با وجود ایجاد همچین مسئله ای که می‌تونه هرکسی رو ناامید کنه از ادامه ولی این پسرو هُل داد جلو و حتی فکر کنم وقتی زمین خورد ، اظهار ناراحتی هم نکرد و بلافاصله بلند شد و کارشو ادامه داد یعنی کنترل ذهن در حد پرمیرلیگ

    این یعنی قدرت واقعی ، اعتماد بنفس واقعی

    در مورد روابطم همینه که جالبه من دارم روی باورهای درست در زمینه روابط کار میکنم و اولین و بولد ترین باوری که بهش برخوردم همین باور به عوامل بیرونی بود که آره باید پول داشته باشی یا باید خوشتیپ و خوش هیکل باشی یا چهره بسیار زیبایی داشته باشی که کسی باهات وارد رابطه بشه که همش ریشه در گذشته داره که چقدر استادم شما خوب صحبت کردید که وقتی رابطه ها یکم نزدیک تر میشه خصوصا رابطه جنسی ، یک‌ فرد براش معیارهای دیگه ای مهم هست

    خصوصا کسی که یکم تجربه کسب کرده و سرد و گرم رو تو روابط چشیده ، بهتر می‌فهمه که مهمه که با فردی باشم که حال و احساس خوبی باهاش دارم و اون لذت و شادی و عشق و خوشبختی که الان دارم احساسش می‌کنم تو زندگیم رو ، بیشتر و بهتر می‌کنه و براش مهم نیست طرف پول داره یا نداره یا چی میپوشه یا قیافش چه شکلیه یعنی وابستگی ای ندارن که آقا حتما طرف مقابلم باید شبیه فلان بازیگر یا خواننده معروف باشه و حتما هم فوق ثروتمند باشه و هزار جور عواملی که گره زده میشه به بحث خوشبختی

    درستش اینه که آدم تمام ویژگیهایی که از رابطش و عزیز دلش میخواد با جزئیات فراوان بنویسه ولی وابسته نباشه که آقا حتما باید همینطوری باشه وگرنه من خوشبختی رو احساس نمیکنم ، یعنی کمالگرا نباید باشم و دنبال اون اصل زندگی که لذت بردنه باشم و در عین حال اینکه خودم رو لایق یه دختر با همون ویژگیهای ظاهری و شخصیتی که می‌خوام ، می‌دونم ، آرامش و حال خوب و لذت و عشق و خوشبختی خودم رو هم وابسته به کسی نمی‌دونم و فکر نمیکنم پرز توپ باید درست باشه تا ضربه درست بشه ، فکر نمیکنم که باید اون فرد دلخواهم بیاد وارد زندگیم بشه تا من لذت ببرم و خوشبخت بشم

    نه من همین الان هم خوشبخت هستم و کلی نعمت ها دارم که سرم رو بچرخونم فقط باید صبح تا شب نعمتهامو بشمارم ، من آدمی هستم که خوشبختم و دنبال خوشبختی بیشتر و یک آدمی که خوشبخته و دنبال خوشبختی بیشتر ، وارد زندگیم میشه که این زندگی رو فراتر از تصور زیبا و رویایی و توحیدی می‌کنه مثل رابطه شما استاد عزیزم و خاله مریم مهربونم

    ❤️

    خیلی وقتا توی رابطه طرف به دلیل همین باورها که پول یا بدن عضلانی یا تیپ خاص و لباس زیبا مهمه ، می‌ره دنبال بدست آوردن اینا تا اون دختر مدنظرش رو جذب کنه چون خودشو همینجوری که هست لایق نمی‌بینه که یه دختر زیبا با ویژگیهایی که میخواد وارد زندگیش بشه

    با اینکار چندین ضربه به خودش میزنه ، اولین ضربه اینه که از همون اول به جای اینکه به خدا بگه من دختری می‌خوام با این ویژگی ها و می‌دونم از این دخترا خیلی زیاده که اونا هم دوست دارن با من با همین چیزی که الان هستم وارد رابطه بشن و من آدم ارزشمند و لایقی هستم ، به خاطر عدم لیاقتی که حس می‌کنه ، میگه خدایا بدن عضلانی بهم بده تا به دختر مورد علاقم برسم و به جای درخواست مستقیم از خدا ، یه جور واسطه بین خودش و خدا قرار میده که مگر این بدنه زیبا بتونه کاری کنه ، خدا که نمیده ، بزار برم بدنسازی ، خوش هیکل بشم ، بعد دخترا خودشون میان پیشم که این نوع فکر از وابسته بودن نشات گرفته که گفتم چند خط بالاتر و اینکه آدما رو تاثیرگذار میبینه تو زندگیش و زندگیش رو دست خودش نمی‌بینه.دقیقا مثل کسی که توی سلف سرویس رفته و غذا و همه چی هست و به جای اینکه بلند بشه خودش غذا برداره ، منتظره یکی دیگه رد بشه و بهش بگه تو بیا واسم غذای مورد علاقم رو‌ پیدا کن و غذا رو بکش بیار و خودشو لایق نمی‌بینه که بره پای میز غذاها واسته ‌و‌ انتخاب کنه و غذا بکشه یا احساس می‌کنه من که لایق اون غذاها نیستم ، هروقت پول داشتم میرم سراغ اون غذا.در حالیکه همین الان غذا در دسترشه ولی چون باور نداره به لیاقتش ، حرکتی هم نمیکنه و چون حرکتی نمیکنه ، هدایتی هم نمیشه به غذای مورد علاقش.بعد میگه چرا من غذا ندارم ، بقیه دارن

    دومین ضربه اینه که به خاطر این وابستگی ، به اون پول و بدن عضلانی و لباس زیبا به سختی و هزار بدبختی میرسه و کلی زجر و عذاب رو تحمل می‌کنه یا کلا نمی‌رسه و هرروز فشار ذهنی و استرس و اضطراب که چرا نشد ، دارم فرصت رو از دست میدم ، الان اون دختره می‌ره ، دیگه نیست و از اینجور فکرای محدودکننده که آخرشم یا به دختره نمی‌رسه یا اگرم برسه بدلیل همین فکرانسهای وابستگی و اینا ، کلی عذاب و حال بد رو‌ توی رابطه با اون تجربه می‌کنه و خیلی زود هم از هم جدا میشن درحالیکه که اصلا لذت نبرده از بودن با اون دختره

    سومین مورد که مهمترین مورد هست.به خاطر متوسل شدن به عوامل بیرونی ، هیچوقت از خدا نمی‌خواد از ته دل و واقعا تسلیمش نمیشه که بگه من سپردم به خودت خدای من که قدرت همه چی و همه کس از آن توست ، خودت منو هدایتم کن و من سعی میکنم سرسپرده هدایتت باشم و گوش به فرمان و میخواد خودش با عقل محدودش و با راهکارهای محدود عقل محدود ، دنبال راهی بگرده که به خواستش برسه درحالیکه نمیدونه خداوند مالک آسمانها و زمینه و قدرت همه چی دستشه و تمام راهها رو می‌دونه ، استاد برنامه ریزیه و همه چی رو هماهنگ می‌کنه تا تو به خواستت برسی وقتی تو پاروها رو‌ رها میکنی و دل به دلش میدی.اینجاست که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیره و به خودش میاد میبینه چقدر راحت به خواستم رسیدم

    توی بحث روابط هم من دارم الگوهای زیادی میبینم که آدمای مختلف با شرایط مختلف ، اون رابطه دلخواهشون رو دارن و دهن ذهنم بسته میشه وقتی میبینه یه بنده خدایی که نه ظاهر داره نه هم سن اون دختره ، یه بارم قبلش ازدواج کرده و طلاق گرفته و ۵۰ سالشم هست با یک دختر ۳۵ ساله بسیار زیبا و جوون که تازه از سنشم کمتر نشون میده ، ازدواج کرده و یه زندگی عاشقانه دارن و بچه دار هم شدن ، هردو مجری تلویزیون هستن

    این الگو در مورد اختلاف سنی و ظاهر و هیکل و اینا کاملا الگوی مناسبیه که نشون میده چیز دیگه ای در درون باعث این اتفاق شده یعنی احساس لیاقت فرد که رفته خواستگاری این دختر

    یا در همین مورد بالا توی نظراتی که از دوستان می‌خوندم ، یک‌ بنده خدایی رو‌ معرفی کرده بود دوست مون که دچار یک بیماری خاص بوده که عضلات صورتش رو تحت تاثیر قرار داده و چهرش بهم ریخته از همون بچگی و این فرد از یه خانومی خوشش اومده و کم‌ کم سعی کرده ابراز علاقه کنه و بعد داستان‌هایی که خودش تعریف کرد که خیلی هم جالب بود ، به دختر خانم میرسه و از لحاظ زیبایی واقعا این خانم بسیار زیباست

    جالبه در مورد همین عوامل بیرونی یه نکته داشت این فرد که خودش که تعریف میکرد از داستانهاش فهمیدم

    می‌گفت سعی کرده یک برنامه تلویزیونی معروف و مجریش رو واسطه قرار بده تا این ازدواج صورت بگیره و وقتی پدر خانمش فهمیده که فلانی میخواد واسطه بشه ، گفته نه اصلا و همه چی بهم ریخته و یکسال طول کشیده تا شرایط دوباره عادی بشه و بعد یکسال این پسر اینبار خودش ، پا روی ترس‌هایی که از روبرو شدن با پدر خانمش داشته گذاشته و خودش رو لایق دونسته و رفته حرف زده و در نهایت همه چی حل شده ، این دقیقا همون ضربه ای هست که حساب کردن روی غیر خدا و موثر دونستن عوامل بیرونی بهمون میزنه

    جالبه این آقا پول هم نداشته که بگیم ثروتمندی چیزی بوده که این اتفاق افتاده و یه الگوی قوی برای من هست که هرچیزی امکان پذیره و‌ فقط باید مثل همین آقا پسر قصه ، ایمان ، اعتماد به نفس ، شجاعت ، احساس لیاقت رو‌ در خودم تقویت کنم تا به خواستم برسم

    ارزشمندی من به خاطر چیزی به اسم پول یا ظاهرم یا شکل بدنم یا موفقیت هایی که کسب کردم نیست بلکه من خود ارزشم ، اگر پولی دارم ، از ارزش من بوده که این پول که ارزشه به من جذب شده ، اگر‌ موفقیتی هست ، ارزش وجودی من اینو ساخته ، اگر‌ زیبایی ظاهری ای دارم و در نظر کسی‌ یا کسانی این زیبایی دیده میشه ، لطف خدا و همون ارزشمندی درونی منه ‌که زیبام کرده وگرنه هزاران نفر افرادی بودن که بسیار زیبا بودن ولی به خاطر درون پوچی‌ که داشتن ، کسی حاضر نبوده باهاشون ۲ ثانیه باشه و تمام اون زیبایی رو هم از دست دادن.من تازگیا یه فیلم دیدم به اسم gia که این دختر به خاطر زیبایی و اعتماد بنفسی که از زیباییش می‌گرفت ، به کار مدلینگ هدایت شد ولی خیلی زود به خاطر همین که ارزشمندی رو‌ درون خودش نمی دید ، به سمت مواد مخدر رفت و وابستگی به یه آدم خاص و کلا رفتارهایی که از پس باور عدم لیاقت میاد و تمام اون پولهایی که داشت و قرارداد ها رو از دست داد ، کیفیت کاریش اومد پایین ، زیباییش رو از دست داد و در نهایت هم کارش به مرگ ختم شد و صرف داشتن زیبایی ظاهری ، هیچ‌ کمکی بهش نکرد که زندگی زیبایی داشته باشه

    برعکسشم خیلی دیدیم که آدما زیبایی خاصی نداشتن ولی همه عاشقشون بودن و حتی چهره افراد به خاطر همین احساس ارزشمندی زیبا شده یا در نظر بیننده زیبا شده چون خودش به زیبایی خودش باور داشته و بقیه هم همین رو می دیدن ، نمونه عالی این جور افراد ، آلبرت اینشتین هست که این آدم که قیافه خاصی نداشته ولی چقدر همه عاشقش بودن چرا؟ چون این آدم خودش بوده و با خودش در صلح

    برای تمام کردن این کامنت عجله نکردم خصوصا برای آوردن مثال برای بحث تاثیر پول و قیافه و ظاهر و هیکل توی روابط و دوست داشتم یه کامنتی بشه که کلی اول به خودم کمک‌ کنه و بعدشم به دوستانم در گروه و باعث رشد هممون بشه انشاءالله

    خدا رو سپاسگزارم

    مشتاقانه منتظر خواندن نظرات دوستان و نگاه کردن با زاویه دید اونها به این قضیه و الگوها شون هستم

    خدا رو سپاسگزارم بابت این فضای الهی با این استاد الهی و دوستان الهی ، چه گنجیه داشتن همچین فضایی

    عاشقتونم

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2334 روز

      به نام یکتای هدایتگر و سلام به شما دوست عزیزم

      خیلی خیلی از کامنتتون لذت بردم

      یه جاهایی واقعا مکث میکردم و چند بار دوباره جمله ها رو میخوندم

      هیلی تحسینت میکنم دوست عزیز

      خیلی بذت بردم که اینقدر با جزییات مواردی که مربوط به عزت نفس میسن رو نوشتید مخصوصا مواردی که در مورد روابط هستن چون خیلی تجربه های این مدلی زیاد هستن و ماها قبل از آشنایی با این آگاهی ها چقدر ساده از کنارسون رد میشدیم و شاید بارها ضربه هم میخوردیم اما چون اشکال کارمون رو نمیدونستیم و اصل رو کلا ول کرده بودیم و فرع رو چسبیده بودیم، مدام از مسیر خواسته هامون دور میشدیم و اینجوری میشد که همواره ساکی و ناسپاس بودیم

      اما خدا رو هزار بار شکر در جمعی هستیم با هدایت رب بی انتها و دست توانمدندش سید بزرگوارمون و بعد هم دوستانی ارزشمند که تجربیات و نظراتشون اونقدر تاثیرگذاره که گاهی اشکم از ذوق ابن آگاهی ها و درکشون، بیرون میاد

      بازم از شما دوست ارزشمندم سپاسگذارم که تایم گذاشتید و عالی نوشتید و باعث شدید خیلی لذت ببرم از الهاماتی که به قلبتون رسید و شما در قالب کلمات برامون نوستید

      برای هممون خوشبختی ناب رو آرزو دارم✋🏻✋🏻✋🏻🌺🌺🌺👌👌👌💛💛👋👋🌈🌈🌈

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد اکبری گفته:
        مدت عضویت: 3636 روز

        سلام دوست عزیزم خانم حسینی

        اعتبارش به خدای مهربونم که خودش از انداختن به دلم برای نوشتن و تا آخرش باهام بود و این آگاهی ها باید جاری می‌شد

        خوشحالم که دست خدا شدم برای گسترش جهانش و بهتر کردن حال یکی از بندگان مخلص خودش

        آره واقعا همیشه به یاد آوردن اصل ، ما رو به آرامشی میرسونه که باعث میشه دست از تقلا برداریم و این زندگی رو چقدر لذتبخش می‌کنه

        متشکرم از لطف تون

        شاد باشید دوست من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 864 روز

      به نام الله یکتا

      چقدر لذت بردم از این کامنت شما دوست عزیزم،از مثالهای عالی،مخصوصا اونجایی که گفتی من خود ارزشم و چقدر به قلب من نشست

      اگر هر نعمتی هست بخاطر وجود با ارزش من است وگرنه نبود و چقدر میشه بیشتر روی خودمون کار کنیم تا ظرفمون پذیرای نعمتهای بیشتری بشه،ممنونم از شما دوست عزیزم بابت این کامنت عالی و سپاس از خداوند یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد اکبری گفته:
        مدت عضویت: 3636 روز

        سلام محمد‌جواد عزیز

        برای خودمم این کامنت جالب بود چون خیلی از حرفام توی این کامنت شبیه آگاهی های حال حاضره دوره احساس لیاقت هست و لذت بردم از کامنت خودم. قشنگ بهم نشون میده چرا اینقدر راحت در فرکانس دوره احساس لیاقت قرار گرفتم. خیلی جالبه که حالا این حرفایی که زدم رو بهتر هم درک میکنم با کار کردن روی دوره احساس لیاقت و عمیق تر به احساس خود ارزشی رسیدم.

        تشکر میکنم از شما دوست عزیزم که توجه کردید به نکات مثبت بنده که با اینکار اول به خودتون کمک کردید، در درجه دوم باعث شدید حال من خیلی خوب بشه با خوندن کامنت خودم که اصلا یادم نبود همچین کامنت قشنگی نوشتم. واقعا احساس لیاقت همه چیه و وقتی آدم از درون بهش میرسه، دنیا براش عوض میشه.

        سپاسگزارم

        در پناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید اصغرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2283 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و هم خانواده ایی های دوست داشتنی

    این فایل مملو از توحید و نگاه های توحیدی بود که هیچ عامل بیرونی تاثیری در زندگی ما نداره مطلقا هیچ عامل بیرونی و فقط و فقط این خود ما هستیم که لحظه به لحظه زندگیمونو خلق می کنیم

    استاد چقدر من عاشق رسالت شما هستم ترویج یکتا پرستی و توحید وقتی که اکثریت افراد در کل جهان یجورایی این دیدگاه و باورهای “قدرت دادن به عوامل بیرونی” رو دارند و شما در حال ترویج توحید هستید ❤

    من بارها از افراد مختلف شنیدم که روابط خوب رو به تیپ و قیافه ربط دادند منم قبل اشناییم با شما این کارهارو انجام میدادم اما هیچ نتیجه ایی در روابط برام نداشت چون من نمی تونستم احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کنم و یا اگر یذره اون عزت نفس ساخته میشد بخاطر پایه نادرست سریع از بین می رفت یا اینکه فلانی بخاطر نزدیک شدن به اون شخص خاص به موفقیت رسید من چقدر این حرفارو شنیدم که هرکجا میری باید روابط خوب ایجاد کنی بالاخره یجایی بدردت میخوره …

    این نوع دیدگاه ها وقتی بوجود میان که افراد از قوانین جهان اگاهی ندارند و طبق باورهای گذشتشون فکر میکنند که اون عوامل بیرونیه منو به فلان موفقیت رسونده

    یا دیدگاه مخالف این، که اقا عوامل بیرونیه میتونه زندگیشونو از بین ببره بهشون ضربه بزنه و چقدر کارهای بیهوده انجام میدن که نکنه یکی از بیرون حالا به هر ترتیبی بزنه زندگی طرف رو نابود کنه در واقع توهمات که کاملا در تضاد قوانین ثابت خداوند هستند یجورایی برای مردم حکم واقعی بودنو گرفتند، فکر می کنند دیگه زندگی همینه که هست دنیا اینجوریه بیرحمه جن و پری قدرت داره شانس خیلی مهمه و هزاران دیدگاهی که قدرت رو از خودشونو و خدای خودشون گرفتند دادن به بقیه

    در اصل هر دو این نوع نگرش ها که یکی عوامل بیرونی رو عامل موفقیت میدونه و دیگری عوامل بیرونی رو عامل نابودی و شکست میدونه پایه در شرک دارند

    هرچند اینا از هم جدا نیستند یعنی کسی که باور داره فلان عامل بیرونیه کمکم کرد به موفقیتی برسم همون فرد این باور رو هم داره که یسری عامل بیرونی دیگه میتونه باعث شکست و نابود شدنم بشه

    اساس تمام جنبه های زندگی توحید هست از هرجنبه ایی عمیقا به موضوعات نگاه کنیم به توحید میرسیم بخاطر همین این موضوع بسیار بسیار مهمه بخاطر همینه کل قران در مورد همین موضوع صحبت کرده

    همینه که تفاوت سرینا ویلیامز ها استاد عباس منش ها بیل گیتس ها زین الدین زیدان ها و … با بقیه افراد موفق این قدر ملموس تره مثلا یکی از اشتباهات بزرگی که خیلیا ازش صحبت می کنند و استاد بارها در فایل هاشون اشاره کردند موفق بیل گیتس هست که بیل گیتس بخاطر اون مدرسه خاص که در سال تحصیلی ایشون کامپیوتر داشته باعث شده بیل گیتس بشه بیل گیتس یا در مورد استیو جابز وقتی که از شرکتش بیرونش کردند بخاطر اینکه رفت سراغ انیمیشن سازی و از اون طریق تونست برگرده به شرکت اپل شد استیو جابز (در این ماجرا انیمیشن سازی خیلی بولد شده مخصوصا اوایل انیمه سازی در جهان بوده) و …

    هزاران مثال هست از اینکه عامل بیرونیه خیلی مهم بوده در حالی که خیلیا اون عوامل بیرونی ها رو داشتند و به هیچ جایی نرسیدند هیچ کدوم از هم کلاسی های بیل گیتس بیل گیتس نشدند.

    استاد من شمارو در یوتیوب هم سابسکرایب دارم دو روز پیش بود که فایل گفتگو با دوستان قسمت ۲۶ رو روی یوتیوب هم اپلود کردین دیروز رفتم کامنت های اون فایلتونو خوندم و یذره بهم برخورد که من چرا اینجا هستم کلا این تفاوت فرکانسی چقدر چقدر میتونه بزرگ باشه به محض خوندن اون کامنت ها فهمیدم که روی خودم دیگه کار نمی کنم فهمیدم که دارم از مسیر اصلی دور میشم من یوتیوب خیلی میچرخیدم و فایل های الکی و خنده دار نگاه می کردم اتفاقی که افتاد این بود که من با خوندن اون کامنت ها احساس کردم دیگه جای من یوتیوب نیست شدیدا اینو من احساس کردم و یجورایی متنفر شدم از اون فضا و گفتم ببین تو فقط و فقط باید در سایت باشی و درست حسابی روی خودت کار کنی ذهنم میخواست این نشانه رو نادیده بگیره و بهم بگه نه بابا حالا این کامنت ها مال بقیست چه ربطی به تو داره گفتم نه از وقتی کار کردن روی خودم و استفاده از فایل های استاد کمرنگ تر شده بصورت طبیعی من از لحاظ فرکانسی افت کردم و این نشانه داره میگه که وقت تغییره و اگه این سیکل رو ادامه بدم بقول استاد جهان با چک و لگد بهم میفهمونه که باید تغییر کنم

    نکته این قضیه اینجا بود که من از وقتی با استاد اشنا شدم زندگیم بصورت کاملا محسوسی چرخید چقدر چقدر من با خدا دوست شدم چقدر رابطه ام با خودم خوب شد چقدر من الان خودمو دوست دارم و اینا از وقتی اتفاق افتاده که من از این اموزه ها استفاده کردم حالا بقیه هرچی دلشون میخواد بذار بگن اینو من میفهمم که زندگیم چقدر تغییر کرده حالا اگر تغییرات مادی و قابل لمس کمتر بوجود اومده بخاطر ضعیف عمل کردن خودم بوده و اینا نتیجه این اموزه هاست و فکت اینجاست حقیقت اینکه من تجربش کردم حقیقت چیزی نیست که باوری های بقیه دارند اثباتش می کنند حقیقت اون چیزیه که باورهای من داره بمن اثبات می کنه

    و اینا نیاز داره به کار کردن به عمل کردن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است اونجایی که اون شخص با اعتماد کامل بین حضار به استاد میگه من قدرت چشم زخم دارم لازمه بی اثر کردن این، اینکه استاد روی خودشون بخوبی کار کرده باشند در این صورته که ایشون هم به راحتی میتونند این جواب محکم رو بدن

    من ندیدم کسی که اینجوری دست بذاره روی نقطه ضعف اکثریت مردم و با قدرت مخالفشو در زندگی خودش تجربه کنه اگر استاد بخوبی روی باورهاشون کار نکرده بودن حتما یه اتفاقی واسشون می افتاد و این چقدر تحسین بر انگیزه استاد من افتخار می کنم بخودم که شما استاد من هستید و من میتونم بشما بگم “استاد” حالا بذار بقیه هرچی میخوان بگن چقدر خنده داره که ذهن براحتی میتونه همه اینارو ایگنور کنه و مارو از مسیرومون دور کنه فقط با کار کردن روی خودمونه که میتونیم ذهنمونو رام کنیم بیارمیش در مسیر خواسته هامون

    من اینستاگرام ندارم ولی امشب حتما یه پیجی میسازم که در لایو ۲۲ شرکت کنم خیلی خوشحالم

    یجورایی اینم چند روز پیش درخواست من بود داشتم به فایل های گفتگو با دوستان گوش می کردم که با خودم گفتم استاد یعنی دیگه لایو اینستاگرامی نمی ذاره؟ با اینکه تو کل این لایو ها من فقط دو بار شرکت کردم چون اینستا ندارم و خیالم راحته که استاد فایلشونو در سایت قرار میدن و استفاده می کنم ولی اینبار احساس می کنم خدا به درخواستم جواب داده و من وظیفم اینکه به این الهامم عمل کنم و تازه و فرش از این اگاهی های گران بها استفاده خواهم کرد

    استاد از شما و خانم شایسته عزیز بسیار سپاس گذارم و امشب منتظر شما در لایو ۲۲ هستم دوستون دارم

    یک جمله طلایی از زبان استاد ” خوش به حال کسی که می تواند با عامل درونی در خودش این احساسو (عزت نفس – اعتماد بنفس) ایجاد کند نه با عامل بیرونی ”

    براتون بهترینا رو آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    عبداله نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد گرامی

    خدا رو شکر میکنم که امروز هم تونستم قسمت دیگه ای از سریال خوب زندگی در بهشت رو ببینم

    حق با شماست فکر می‌کنم که مبحث اعتماد به نفس یک بحث بسیار گسترده‌ای که شاید میشه چندین کتاب در مورد آن نوشت خیلی ها هستن که اعتماد به نفسی که دارند به واسطه اندامی است که دارند یا اون حس اعتماد به نفسی که میخوان داشته باشند با پوشیدن یک نمونه لباس خاصی اعتماد به نفس و کسب می‌کنند و خیلی هم هستند که با تمرین خیلی زیاد کلاً اعتماد به نفسشون به قول خیلی از دوستان اعتماد به سقف پیدا میکنه

    اعتماد به نفس یک مقوله خیلی جالبی که اگر که ما بتوانیم در خودمان ایجاد کنیم در بسیاری از کارهایی که انجام می دهیم موفق خواهیم شد این داستان دعانویسی و دعای رزق و روزی و خیلی چیزای دیگه همون انگشتر و دستبند خاص و یا یک مهره مار اینا دقیقا همینه اینکه انسان دقیقاً داره با یکسری ابزار به خودش حس اعتماد به نفس میده یادم به کلاغی میافته که خیلی علاقه به زر و زیور داشت ، هر چی زر و زیور بیشتر اعتماد بزرگی بیشتر

    خیلی از آقایان هم دقیقاً همین جور هستند و اگر یک نمونه لباس خاصی رنگ خاص را انتخاب کنند و آن کفش خاصی را بپوشند احساس اعتماد به نفس خوبی پیدا می‌کنند و خیلی از دوستان که باشگاه بدنسازی شرکت میکنند که اندام خیلی خوبی داشته باشند دقیقا چنین گمشده ای دارن و خیلی از خانم ها همینطور اونا هم وقتی که آرایش زیاد می کنند و اینکه لباس خاصی می پوشند و دنبال طلا و جواهرات خاصی هستند بیشتر اعتماد به نفس خاصی را نیاز دارن و همه این اعتماد به نفس یک لذت درونی خوبی برای شخص ایجاد می‌کند ای کاش میشد یک باشگاهی برای تمرین عضلات مغز و روح روان ایجاد کرد من فکر می‌کنم این دوره ای که شما می گذارید دقیقاً همون باشگاهی است که به صورت مجازی وجود داره و انسان میتونه تمام چیزی که میخواد به دست بیاره و بدون این همه ابزار و زیور و ماشین های خاص و اعتماد به نفس خوب پیدا کنه شاید خیلیا بگن که این اعتماد به نفس کاذبه، ولی اعتماد به نفس کاذب داستان کامل متفاوتی داره

    ثروت میتونه به انسان اعتماد به نفس بده ماشین خوب میتونه به انسان اعتماد به نفس بده خونه خوب همچنین لباس و سایر مادیات می تونه به انسان اعتماد به نفس بده سوال اینجاست که این اعتماد به نفس همیشگیه؟ خیر

    خیلی از مادیاتی که در اختیار انسان هست مثل خونه ماشین محیطی که در آن جا داره زندگی میکنه بعد از یک مدت کوتاهی قطعاً تکراری خواهد شد و اعتماد به نفس از بین خواهد رفت انسان احساس پوچی خواهد کرد و بهترین روش که یک شخص میتونه اعتماد به نفس داشته باشه اینه که تمرین کنه روح و روان خودشو آموزش بده و محیط اطرافش جور دیگه ببینه و از دنیا و نعمتهای خدا که بهش داده لذت ببره و با این طریق می‌توان اعتماد به نفسی که نیاز داره رو کسب کنه

    ممنون از شما بابت آموزش های خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 864 روز

      به نام الله یکتا

      دقیقا درست می‌فرمائید

      با رسیدن به هر خواسته اون خواسته خیلی عادی میشه و اگر اون اعتماد به نفس به واسطه یک نیاز باشه هر بار محتاج اون نیازی تا پشت اون قایم بشی یا پشت اون قدرت بگیری مثل یک ماسک

      اگر اعتماد به نفست با آرایشه،اگر بری یکجایی و آرایشت کمی پاک بشه دیگه حتی نمیتونی راه بری چه برسه به این که بخوای حرف بزنی

      این اعتماد به نفس حتی خیلی در مسائل جزئی تر هست که مثلا یک آقایی اگر ریشش رو نزنه اعتماد به نفس نداره،یا حتی سوار ماشین خارجیه و توی خیابون اعتماد به نفس داره اما اگر یه جایی بره که اون ماشینش همراهش نباشه که بخواد پشتش قایم بشه و اون ماشین بشه یک ماسک برای اعتماد به نفسش، اون اعتماد به نفس رو نداره و میشه هزاران مثال زد در موردش…

      چقدر خوبه که در ذهنمون اون اعتماد به نفس رو ایجاد کنیم و به اون خودباوری برسیم و محتاج یک عامل بیرونی نباشیم،اون موقع هست که از همه چیز لذت می‌بریم و در لحظه زندگی می‌کنیم و اون موقع هست که مقاومت‌ها از بین می‌روند و جریانی از نعمت وارد زندگیمون میشه…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    سلام ب همه عزیزان

    این قسمت راجع ب اهمیت احساس خودباوری و ارزشمندی درونی صحبت کردن استاد.

    بیا روی درونت کار کن. روی بهبود شخصیتت

    پول عامل اعتماد بنفست نیست، احساس قدرت، احساس اعتمادبنفس، احساس خودباوری، احساس خودارزشی، احساس لیاقت داره کارهارو انجام میده، هم تو روابط هم بیزنس هم زندگی.

    خوش بحال کسی ک این احساسات رو میتونه با عوامل درونی در خودش بوجود بیاره، نه با عوامل بیرونی.

    اعتماد بنفس بیشتر= تاثیرگذاری بیشتر

    وقتی تو ب توانایی هات اعتماد داشته باشی میدونی ک اون توانایی ته ک تاثیرگذاره

    به نظرم مهم ترین تاثیری ک خودم ب شخصه رو آدما گذاشتم در مورد روابط، تاثیر فرکانس هام بوده، خودم فکررر میکردم مثلا عکس پروفایلم، چهره ام، تیپم ولی نه فکر میکردم. ینی افراد از شخصیت من خوششون اومده، ینی حتی حرف های قشنگ هم بزنی ولی در عمل هیچی نباشی افراد میفهمن فرکانس تو و اصن جذبت نمیشن، ولی اگه حرفایی ک میزنی در عمل خودت انجام داده باشی و یا سعی کنی اونطور رفتار کنی و نتیجه دستت باشه اون وقت تاثیر بیشتر میزاری رو افراد.

    ب قول شما تاثیر روی آدما تاثیر فرکانس هاست نه لباس و ظاهر و هیکلم، شاید من اون لحظه فک کردم خب من امروز تیپ خوبی زدم پس حتما یه اتفاقایی می افته، چون اون تیپ خوب بهم اعتمادبنفس داده ک آره یه اتفاقایی می افته، من خوشگل تر شدم خوش تیپ ترم، ولی نع خیر، تنها چیزی ک جواب میده فرکانسهاته ناعمه جان.

    اینکه تو درونت چقدر احساس لیاقت داری، آیا احساس لیاقتت رو گره زدی ب حساب بانکی ات؟؟ گره زدی ب فتح قله های موفقیت؟؟ ب تیپ ات؟ ب لباس مارک و یا خیلی خفن؟؟ ب محل زندگیت؟اصن اینا عامل ان؟؟ اینا فرعیاته، مثل همون تبلیغات برای جذب مشتری.

    توی روابط فقط و فقط باید تمرکزت روی بهبود شخصیتت باشه، اصن جهان ادا درآوردنی نیست، وقتی تو احساس لیاقت درونی رو در خودت ایجاد کرده باشی ک آقا من لایق اون فرد محترم و متشخص و همه چیز تمام هستم، چرا چون منم یه فرد محترم و متشخص هستم، منم دارم رو خودم کار میکنم، منم دارم ورودی هامو کنترل میکنم، منم هر روز دنبال بهبود شخصیتم هستم، پس به هر روابطی تن نمیدم، حتی ریزترین رفتار افراد رو هم زیرنظر می گیرم ک اگر از خط قرمزای من رد شدن اصن وارد دایره ی ارتباطی من نشن.

    استاد بارها دیدم عزت نفس افراد رو پایه ی اشتباهی چیده شده اومده بالا، بخاطر پارتنرش ک پزشو بده، بخاطر تیپ اش، بخاطر آرایشش، بخاطر لباس خفن اش، بخاطر ماشین اش،و اگر اینو ازش بگیری یا یه شرایطی پیش بیاد ک نباشه طرف نابود میشه. و چه خوشبختم ک یاد گرفتم من بابت شخصیت درونی ام ارزشمندم، ب قول قرآن گرامی ترین شما باتقوایان شما هستند، همین توانایی کنترل ذهن میدونی چه ویژگی مهمی عه، همین ارزش قائل شدن ب خودت ک هرجایی نری، با هر کسی دوست نباشی، عاشق خودت بودن میدونی چه ارزشی داره اینکه تنهایی با خودت عششق میکنی، تنهایی میری کوه، میری پیاده روی، میری کافه. میدونی 90 درصد آدما نمیتونن از تنهایی شون لذت ببرن؟ واقعا این دوره عزت نفس چه کرده با من ک وقتی یه کم میرم تو اجتماع میفهمم چه تفاوتی دارم با بقیه و واقعا این بهم اعتمادبنفس بیشتری میده ک ناعمه کلاتو بنداز آسمون.

    مثلا همین تمرین آگهی بازرگانی میدونید چه عزت نفسی بهم داده چه احساس قدرتی در من بوجود اورده، اصن ب ناعمه ی قبل و بعد این تمرین تبدیل شدم، رفتن تو دل ترسها دیدیم چه قدرررتی ب آدم میده، مثلا حرف زدن با پسرا برا من، تمرین آگهی رو براشون خوندن، قانون درخواست، هم صحبتی و معاشرت با انسانهای جدید، از توانایی هات تعریف کردن و تحسین شدن،خب اینا میدونید چه قدرتی در من ایجاد کرده، و چه خوشبختم ک یاد گرفتم روی شخصیتم سرمایه گذاری کنم نه روی فکر کردن ب اینکه چه تیپی بزنم جذب کنم اون فرد رو؟

    خدایا شکرت ک مرا ب راه راست راهنمایی کردی.استادجان سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    Hesam گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    سلام به استاد گلم و خانم شایسته عزیز و همه بچه های فوق العاده سایت

    اتفاقا این چند روزه من خیلی داشتم به این موضوع فک میکردم و مصادف شد با این فایل جالب و عالی استاد که کاملا جواب من رو داد .

    اتفاقی که افتاد برای من این بود که دیشب منو رفیقم رفتیم بیرون قدم زدیم و سر صحبت این باز شد که چرا بعضی پسرا خیلی راحت میرن از دخترا شماره میگیرن و به اصطلاح مخشون رو میزنن , دخترایی که اصا هیج شناختی ازشون ندارن ولی شماره میدن و ارتباط برقرار میکنن و جالب اینه که خیلی از همین پسرا ظاهر و قیافه و هیکل خیلی معمولی دارن اما به راحتی کارشون پیش میره و موفق میشن , بعد من به دوستم گفتم من وتو جفتمون ظاهر و هیکل خوبی داریم اما هیچ وقت به این شکل با دختری صحبت نکردیم که شمارتو بده , بعد اونم گفت اره واقعا چرا ؟؟؟

    که جفتمون به این نتیجه رسیدیم که ما دوتا باور نداریم این روش جواب بده و فقط خودمون رو دست کم میگیریم ( البته هیچ وقت هم چنین کاری نمیکنیم ) و جالب این که دخترا جذب پسرایی میشن که قدرتمند و با اعتماد به نفس هستند نه این که بچه خوشگل باشن, که نود درصد مردم کاملا برعکس فکر میکنن.

    یه مثال دیگه میزنم ,

    من خودم کاراته کار هستم و دقت کردم وقتی که توی زمین مبارزه هستم به طرز عجیبی مواقعی که دستکش حرفه ای و نو دستم میکنم اون مبارزه رو میبرم اما وقتی دستکشم معمولی و درجه دو هست به احتمال زیاد خیلی خوب مبارزه نمیکنم و همیشه دنبال این بودم که دستکش حرفه ای انتخاب بکنم چون احساس میکردم تکنیک و سرعتم خیلی بهتر میشن در واقع به قول استاد یه اعتماد به نفسی به ادم می ده که باعث میشه بهتر کار کنی , اما فهمیدم که(البته خیلی وقت که فهمیدم ) اون اعتماد به نفس درونیه و کاری به نوع دستکش یا پرز توپ و … نداره.

    امیدوارم نوشته هام تاثیر گذار بوده باشن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیر

    و سلام به تمامی دوستای عزیز و بهشتی م

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با شوق و ذوقم و با لذت این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.

    خدایا شکرت که اینقدر حس و حالم عالی و الهیه

    حس و حالی که منو بیقرار وصال یار کرده

    حس و حالی که منو رهای رها کرده از هر قید و بند دنیایی

    حس و حالی که منو غرق در عشق بازی با خدا کرده

    خدای مهربانم تو عشق حقیقی هستی؛ تو عشق ابدی منی ؛تو حامی و پشتیبان منی ؛ تو مونس و همدم منی

    خدای عزیزم چقدر زیبا توی قلبم جا خوش کردی

    چقدر زیبا منو وابسته و دلبسته ی خودت کردی

    عاشقتم من خدای مهربونم که هر وقت صدات زدم و گفتم خدا جون

    جوابم دادی جان دلم بنده ی من

    خدای بخشنده ی و مهربانم؛ خدای وهاب و رزاقم من دیوانه ی توام من عاشق و مجنون توام

    خدای مهربانم فقط میتونم به خاطر این همه حس و حال عالی م هزاران بار شکرت رو بجا بیارم

    استاد عزیزم این روزها دارم بیشتر با خدا عشق بازی میکنم و بیشتر توی این مسیر الهی قدم برمیدارم

    و دارم بیشتر خدا رو توی وجودم حس میکنم

    خدایی که عشقش بی نهایته

    خدایی که اگر با ایمان و با تمام وجودمون صداش بزنیم با عشق ما رو مستجاب میکنه

    خدایی که نام و یادش ارامش دهنده ی قلب هامونه

    خدای عزیزم ؛خوشا دردی که درمانش تو باشی

    خوشا راهی که پایانش تو باشی

    استاد عزیزم با تمام وجودم خدا رو به خاطر وجود ارزشمندت توی زندگیم هزاران بار شکر میکنم ؛ چون با اموزش هاتون منو با خدایی رفیق کردی که تا قبلش رابطه م باهاش خوب نبود

    استاد عزیزم چی بگم از این زندگی زیبا و بهشتی م که هر لحظه ش پر شده از عشق خدا

    چی بگم از این زندگی الهی م که پر از شده از اتفاقات زیبا و بینظیری که فقط میتونم خدا رو هزاران بار شکر کنم

    استاد عزیزم من دارم هر روز توی تک تک لحظات زندگیم خدا رو حس میکنم

    خدایی که برام غذا میشه؛ خونه میشه؛ عشق میشه ؛ شادی میشه

    خدا رو توی دستای پینه ی زده ی ادمی میبینم که با عشق بهم یه لیموی خوش بو رو هدیه میده

    خدا رو توی شادی ها و پایکوبی های ادمایی میبینم که دارن با تمام وجودشون شادی میکنن

    استاد عزیزم دوست دارم برات از زندگی بهشتی م بگم که هر لحظه ش یه دنیا شادی رو بهم هدیه میده

    زندگی که از جایی که فکرشم نمیکنم خدا بهم رزق و روزی میده

    زندگی که دارم از تک تک لحظاتش لذت میبرم

    استاد عزیزم به خدا اینقدر حس و حالم عالی و الهیه که دوست دارم با صدای بلند فریاد بزنم خدایا شکرت

    دوست دارم از شادی و حس خوب به هوا بپرم و با صدای بلند فریاد بزنم خدایا دوست دارم خدایا عاشقتم

    خدا جون من بدون تو هیچم ؛ من بدون تو ارزشی ندارم

    خدای مهربونم هر انکس که تو را دارد چه ندارد و هر انکس که تو را ندارد چه دارد

    استاد مهربونم هر روز که از زندگی بهشتی م داره به زیباترین شکل خودش سپری میشه بیشتر سپاسگزار خدا میشم برای نعمت های ارزشمندی که بهم هدیه داده

    چی بگم از بعض شیرینی که گلوم رو گرفته و چشمانی که پر از اشک شوقه

    استاد عزیزم هر وقت که به نتایج بینظیر زندگیم فکر میکنم به خدا میخام دیوونه بشم

    و به خودم یاداور میشم ملکه جان تو که تا الان تونستی این همه نتایج بینظیر رو با باورها و افکارت بدست بیاری

    حالا هم میتونی نتایج خیلی بزرگتری رو به خودت هدیه بدی

    استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادی که ما خودمون هستیم که خالق زندگی مون هستیم

    این ما خودمون هستیم که داریم با افکار و فرکانس هامون زندگی مون رو رقم میزنیم

    این ما خودمون هستیم که داریم هر لحظه با افکارمون زندگی مون رو میسازیم

    و من حالا دارم با قدرت بیشتر با کار کردن روی خودم و عملی کردن ایده ها و الهاماتم زندگی زیباتری رو برای خودم رقم میزنم

    استاد عزیزم من یقین دارم به زودی شما و عزیزدلتون رو میبینم و کلی لذت میبریم و براتون کلی از زندگی بهشتی م میگم

    زندگی که هر لحظه ش رو دارم با تمام وجودم بوی بهشت رو استشمام میکنم

    خدایا شکرت که اینقدر احساس م عالی و پر از انرژی مثبت و الهیم

    خدایا شکرت که منو به این فایل بهشتی و الهی هدایت کردی

    فایلی که تک تک کلماتش تمام وجودم رو پر از ارامش کرد

    فایلی که تک تک جملات زیبا و الهی شما استاد بینظیرم برام درس و اگاهی های بینظیری رو هدیه داد

    من عاشقتم استاد عزیزم که همیشه خوش تیپ و خوش پوشی و من عاشق این کلاه و تیشرت زیبای ارمی تونم

    خدایا شکرت که یه بار دیگه بهم فرصت دادی تا بتونم چهر هی زیبای و پر از ارامش استادم رو ببینم و کلام الهی شون رو بشنوم و با تمام وجودم اگاهی هاشون رو توی زندگی م عملی کنم.

    خدایا شکرت که دارم این جاده و مسیر زیبا و رویایی و سر سبز و این هوای ابری رو میبینم و هم داریم از این زیبایی ها لذت میبریم و تحسین میکنیم و هم داریم کلی اگاهی رو از استاد بینظیرمون یاد میگیریم

    من عاشقتم استاد بینظیرم که با این داستان زیبای بازی تنیس بهمون کلی نکته و درس و اگاهی رو یاد دادی

    چقدر زیبا بهمون یاد دادی که عوامل بیرونی هیچ تاثیری توی زندگی ما نداره و فقط اون باورها و افکارمون هست که داره زندگی مون رو رقم میزنه

    و چقدر زیبا بهمون یاد دادی که اون اعتماد به نفس بالاتر هست که داره کارها رو برامون انجام میده نه عوامل بیرونی مثل یه لباس و یا یک انگشتر و اون چیزی که ما باید بهش فکر کنیم و در خودمون ایجاد کنیم اعتما به نفس هست اون خودباوری و اون احساس خوب و قدرتی هست که داریم که وقتی در ما ایجاد میشه کارها راحت تر و بهتر انجام میشهو توانایی هامون بیشتر به ظهور میرسه و اتفاقات بهتر رخ میده

    من عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر زیبا دارید بهمون یاد میدین که این قانون داره در تمام مواقع کار میکنه و احساس بهتر = با اتفاقات بهتر هست و برعکس هم صدق میکنه

    و اون جایی که اعتماد به نفس بالاتر هست؛ کارها داره راحت تر انجام میشه و تاثیر پذیری ما بیشتر میشه و این داره توی تمام جنبه های زندگی مون صدق میکنه توی روابط مون با دیگران یا روابط مون با همکاران و یا با خانواده مون و با همسر و رئیس مون هست و اون چیزی که تاثیر گذاری ایجاد میکنه اون اعتماد به نفس ماست و چه قدر این مثال از دوست عزیزمون که یک بدنساز موفق توی امریکا هست عالی بود و با تمام وجودم این اعتماد به نفس عالی شون رو تحسین میکنم که یانقدر عالی تونسته روی خودش کار کنه و اینکه این شکل بدنش نیست این اندامش نیست که تاثیر روی روابطش گذاشه و این طور داره عالی جواب میگیره بلکه این اعتماد به نفسی هست که توی خودش ایجاد کرده هست که الان داره این طور توی روابط ش موفق بوده و این اعتماد به نفس بیشتر هست که داره توی روابطم تاثیر میزاره و اون چیزی که کمک میکنه که اون ادم روابط بهتری داشته باشه اون ظاهرش نیست بلکه اون اعتماد به نفسی هست که براش بوجود اومده بوسیله ی این بدن برای بوجود اومده هست و اون تاثیر ذهنی هست که داره کار رو انجام میده و اون احساسی که اون ظاهر داره بهمون میده داره تاثیر میزاره

    من عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر زیبا بهمون این همه اگاهی و اموزش بینظیر رو درمورد داشتن اعتماد به نفس بهمون هدیه دادی و تمام وجودمون رو پر از احساس عالی کردی خدایا شکرت

    من عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا بهمون یاد دادید که اعتماد به نفس یه حس درونی هست که بوسیله ی اون احساس مون ایجاد میشه نه عوامل بیرونی مثل پول و لباس و …

    و این پول عامل نیست توی ارتباط برقرار کردن هامون بلکه اون احساس قدرت و اعتما به نفس و احساس خودباوری و خود ارزشی و احساس لیاقت هست که داره کار خودش انجام میده و چقدر خوبه که ما بتونیم با عوامل درونی مون این احساس لیاقت و خودارزشی رو برای خودمون بوجود بیاریم نه عوامل بیرونی

    و با تمام وجودم سرنا ویلیامز رو تحسین میکنم که اینقدر عالی روی خودش کار کرده و هیچ عامل بیرونی رو توی موفقیتش دخیل نمیدونه بلکه عوامل درونی رو تاثیر میزاره و اون اعتماد به نفسه هست که داره تاثیر میزاره و دوست دارم برم یکم درمورد این زن موفق سرچ کنم

    استاد بینظیرم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که هیچ عامل بیرونی در موفقیت ما تاثیر نداره بلکه تنها عامل موفقیت ما عوامل درونی مون هست و ما داریم با اون افکار و باروهامون زندگی مون رو خلق میکنیم و اون احساس خودباوری و خود ارزشی هست که داره زندگی مون رو میسازه نه عوامل بیرونی

    و با تمام وجودم شما استاد عزیزم رو و مریم جان عزیز و مهربونم رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا دارید زندگی میکنید و دنیا رو جای زیباتری برای زندگی کردن تبدیل میکنید ؛ عاشقتونم دستای بینظیر خدا

    استاد عزیزم این مثال های عالی تون در مورد اعتماد به نفس بینظیر بود و چقدر زیبا بهمون یاداوری شدین که این عوامل بیرونی نیستن که کارها رو دارن انجام میدن بلکه اون باورهایی که ایجاد میکنه داره تاثیر میگذره و این عوامل درونی هستن که تاثیر گذار هستن و دقیقا استاد منم قبلا تمام عوامل بیرونی رو توی موفقیت هایم تاثیرگذار میدونستم ولی بعد از اینکه با شما اشنا فهمیدم و اموزش هاتون رو با عشق گوش میدادم و هر چقدر بهتر قانون رو متوجه میشدم و هر چقدر بهتر روی خودم کار میکردم متوجه میشدم که باید درونی تر روی خودم کار کنم

    و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که هر چقدر ما خودمون رو بهتر درک کنیم و بیشتر خودمون رو بفهیم و بیشتر میتونیم مسلط بشیم به زندگی مون و ما با همین باورهامون داریم زندگی مون رو خلق میکنیم

    من عاشقتم استاد بینظیرم که چقدر عالی در مورد چشم زخم برامون توضیح دادین ؛دقیقا منم قبلا به چشم زخم اعتقاد داشتم ؛ و وقتی فایل بینظیرتون رو دیدم که در مورد چشم زخم بود دیگه از اون به بعد هیچ اعتقادی به چشم زخم ندارم چون میدونم هیچ عامل بیرونی روی من تاثیر نداره و هیچ کسی هیچ قدرتی نداره که زندگی منو تحت تاثیر خودش قرار بده و دقیقا همین الان خواهر زاده م داشت در مورد چشم زخم صحبت میکرد و من فقط لبخند میزدم که چقدر ادم ها دارن قدرت رو به عوامل بیرونی میدن و نمیدونن این باورهای ماست که داره زندگی مون رو رقم میزنه

    و چقدر زبا بهمون یاد دادین که وقتی ما قانون رو خوب بدونیم و تمرکزمون رو بزاریم روی درون خودمون و خدای خودمون ؛ خدایی که قدرت رو بهمون داده تا اون جوری که دوست داریم زندگی مون رو خلق کنیم

    خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم این فایل بهشتی رو ببینم و کلی درس و اگاهی رو ازش یاد بگیرم و کلی احساس عالی رو به خودم هدیه بدم.

    استاد عزیزم با تمام وجودم ازتون ممنونم که با عشق و با احساس فوق العاده تون این فایل ارزشمند رو بهمون هدیه دادین فایلی که کلی بهمون درس و اگاهی های بینظیری رو هدیه داد

    خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو قوی تر؛ مصمم تر و قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

    خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    گلناز امین التجاری گفته:
    مدت عضویت: 1978 روز

    سلام به استاد گلم

    خداروشکر صد هزار مرتبه شکر که هرروز به یک طریقی با یک فایلی من رو به مسیر درست هدایت میکنه.

    امروزم در مورد عوامل بیرونی بود این هدایت. من همیشه این سوال ذهنی توی سرم بود که پس اقا عوامل بیرونی جریانشون چیه؟ بالاخره طبیعیه که وقتی هوا سرده سرعت میشه و وقتی هوا گرمه گرمت میشه. پس عوامل بیرونی بی تاثیر نیستند. ولی نکته مهم اینجاست که اونها به قول استاد game changer نیستند .

    یعنی تایین کننده نتایج زندگی نیستند ما داریم نتایج رو رقم میزنیم ما خالقیم.

    توی هوای سرد خب آدم سردش میشه ولی اگر سرما بخوری تقصیر توعه نه هوا. اگر بازی رو ببری یا ببازی تو‌ مسئولشی نه توپ.

    من یک مثال دارم از اینکه عوامل بیرونی می‌توانند باعث اعتماد به نفس و دلگرمی آدم بشن ولی اون فرکانسی که در ما ایجاد می‌کنند عامله:

    من گاهی اوقات به مواد غذایی حساسیت پیدا میکنم و پوستم به شدت میخاره. وقتی این اتفاق میفته خیلی اذیت میشم و باید قرص حساسیتم رو بخورم. حالا نکته اینجاست که اگر قرصم رو نخورم این حساسیت و خارشا تا چند ساعت هست. ولی بلافاصله‌ای که قرص میخورم همون لحظه‌ای که لیوان آب رو میذارم زمین دیگه خارشا از بین میره، یعنی هنوز قرصه تاثیر نکرده ها ولی من خوب میشم،

    چون وقتی قرص رو میخورم یک دلگرمی میگیرم که اخیش قرصم رو خوردم و راحت شدم و همون موقع بیخالش میشم و اونم خوب میشه.

    استاد دمت گرم بابت آگاهی هایی که هرروز داره ذهنم رو روشن تر میکنه

    خدایا شکککررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل.

    وبچه های خوب سایت.

    منم از بچگی کلا وقتی لباس نو وشیک داشتم خیلی اعتماد به نفسم بیشتر میشد.

    ووقتی اول دبیرستان به یه مدرسه جدید رفتم و منطقه نسبتا خوبی بود (.چون قبلا کلا پایین شهر درس میخوندم.) و بچه های نسبتا مرفهی در اون مدرسه بودند و من با همان لباسهای سال قبل وارد مدرسه شدم وبا اینکه واقعا دانش آموز درس خونی بودم ولی از همون ابتدای سال چون روی لباسم خیلی حساب میکردم حداقل فرم مدرسه رو میگم و چون یه هزینه رو بابت شهریه داده بودم دیگه برام لباس نو نخریده بودند.

    وخلاصه بگم من تا آخر سال کلا اعتماد به نفسم صفر بود و حتی معدل من از ۱۹ به ۱۸ رسید و همیشه یه احساس کم بدون در مقابل اون بچه ها داشتم .

    بچه هایی که کفش و لباسهای نو براشون چیزی نبود.

    ولی در همون کلاسم شاگردی بود که لباسهای سال قبلش رو پوشیده بود ولی کاملا با اعتماد به نفس و از نظر درسی درجه یک بود .ولی من چون داشتن اعتناد به نفس رو به لباس نو بسته بودم اون سال فقط دلم میخواست تمام بشه و از اون مدرسه بیرون بیام.

    و فکر میکردم حالا که لباسم نو نیس اصلا حق حرف زدن رو هم ندارم.

    و مطلب دیگه راجع به چشم زدن که ریشه قوی در فرهنگ ما ایرانی ها داره.

    فقط بگم از ۵ _۶سالگی این مطلب در گوشم بود.

    واینقدر بهش ایمان داشتم که مثلا اگه معدلم را کسی می پرسید حتما بهش دروغ میگفتم فقط به خاطر اینکه چشمم نکنه.

    و اینکه به چشم شور بعضی از اقوام و همسایه ها هم معتقد شده بودم و نتیجه این بود که چون باورش داشتم قطعا بلا هم سرم می اومد.

    و فقط بگم بچه های خوب سایت اگه من فقط یه نتیجه بخوام از همراهی با استاد گرفته باشم بگم اونم اینه که بعداز سی سال اعتقاد راسخ به چشم شور ، واقعا به این نتیجه رسیدم که اینها همش خرافاته و حتی تابلو فرشی که برام هدیه اوورده بودن و وان یکاد بود را از دیوار اتاقم برداشتم .البته این پاشنه آشیل منه باید همیشه روش کارکنم.

    با تشکر از همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    حسن شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    به نام الله یکتا.

    قبل از هرچیز این را فریاد میزنم. زندگی با حضور و راهنمایی خداوندددد بدون درد استتتتت پر از آرامش استتتتتتتتت اگر در زندگی ام درد دارممم یعنی اشتباه می روم. در مسیر رودخانه هستی نیستم بر خلاف آن هستم.

    خداوندا آنچه را بر زبانم جاری ساز که موجب رضایت توست. موجب خیر و برکت و امید و عشق است.

    من حدود دوسالی است با استاد آشنا شدم. زمان آشنایی ام پر از درد بودم همچون سنگی بودم که مقابل جریان عظیم حرکت رودخانه هستی مقاومت میکردم. پس همیشه احساس می کردم فشار زیادی روی شونه هام هست . من از طریق نزدیکترین کسانم با استاد اشنا شدم و برنامه اول ۱۲ قدم را با عجله تهیه و شروع به کار کردم. هنوز فایل های مجانی را گوش نداده بودم . ولی از شدت درد و رنجش در وجودم فکر کردم می شود یک شبه معجزه کرد و من ثروتمند و شاد شوم و در همان مسیر قبلی زندگی ام پر از کینه و نفرت و انتقام و بی تعادلی زندگی کنم ولی پر از آرامش و ثروت……… ! بعد از مدتی کار کردن روی جلسه اول ۱۲ قدم هر چند فنون را یاد گرفتم ولی چون دلم پر از رنجش بود قانون اصلی را نفهمیدم و فقط ظاهر داستان را دیدم ادای آن را در آوردم.خداوند سیستم است( به قول استاد) پس طبق قانون سیستم من به آرامی و طی گذشت زمان با در خواست از خداوند پاسخ گرفتم و مسیرم را دوباره اما اینبار از فایل های مجانی شروع کردم….. نه با خرید فایل های پیشرفته استاد از طریق قرض کردن پول!!! پس حسن از نقطه صفر با یک بدن پر از درد شروع کرد درد جسمی من در حدی بود که نمیتوانستم بنشینم یا درست بخوابم یا راه بروم! از نظر مالی هم در همین حد. روابطم با خود و دیگران فاجعه تر!

    من با توکل بر خدا مسیرم را هر روز صبح از خداوند جدیدی که درک می کردم در خواست می کردم. و بهبود خودم را روزانه و در لحظه دریافت میکردم این بهبود را نه فقط بواسطه ی فایل های استاد بلکه از طرق دیگر که خداوند راهنمایم کرد پیدا کردم. و اکنون که این متن را می نویسم . درد جسمی و روحی من ۷۰ درصد کاهش یافته است و برای اولین بار پس از تقریبا یکسال و اندی برای حدود ۱ دقیقه دویدم بدون درد! شغلم تغییر کرده و در فضایی ارام و با انسان هایی پر از محبت و عشق و شاد کار میکنم. خودم در حال انجام امور مهاجرت تحصیلیم هستم! و روابطم با انسان ها به شدت بهبود پیدا کرده است. و با حقوق ماه دیگرم اینباررر بدون قرض کردن جلسه های بعدی ۱۲ قدم را خواهم خرید. و به الهامات خداوندم برای رشد و حرکت گوش خواهم داد.

    دو نکته در استاد و انسان های در مسیر هدایت برای من مشهود است.

    اولا: بدون ترسس حرکت میکنند. دلیل پیشرفت و ارامش و عشق و ثروت و خیر ….. فقط و فقط سپردن به خداست و باور اینکه خداوند تواناست و خداوند هادی من است و خداوند همین الان هدایتگر من است اگرررررر بخوام اگررررر باور کنم اگرررر ایمان داشته باشم. ترسسس برای من مثل بادکنکی بوده که یک عمره گذاشتم دم دهنم و دارم بادش می کنم پس هم نفس و نیروی منو گرفته هم بادکنکه گندهههه شده و نمیزاره جلوم رو که دنیای واقعی ببینمش! خدایا خودت ترس هام رو بگیر و با نیروی خودت شجاعت را وجودم مثل بذری بکار تا این شجاعت نشانه ایمانم باشه و هر روز بزرگتر بشه . مثل شجاعت حرکت انسان های در مسیرت مثل استاد و خانم شایسته.

    دوم: هر آنچه هست از علم و دانایی و روشنایی و آگاهی در درون من است نه در بیرون. امروز هر چه بیشتر من به خودم و رفتار ها به عادت هام فکر میکنم و مینویسمشون و بعد از خداوند می خوام که خودش وارد زندگیم بشه و هرچه نیاز هست را برام انجام بده تا من انسان بهتری بشم آگاهیم به وسیله خداوند بیشتر میشه آگاهی بدون درد بدون فشار بدون حرص خوردن را بدست می اورم .

    عمل: استاد و همه ی انسان های آرام به هر چیزی که از خداوند درک می کنند عمل می کنند قدم های کوچک و به ظاهر بسیار ناچیزز ولیییی هر لحظه و هر روز یک قدمممم مابقی رو خداونددد انجام میده یقینا خداوند پاسخ میده عمل میکنه اونم یک قدم بزرگگگ برمیداره قدم خداگونه طبقققق قوانینش! نه طبق قوانین من! پس ازش می خوام همه ی ما رو با قوانینش بیشتر آگاه کنه در لحظه آگاه و هوشیار باشیم تا بفهمیم قانونش رو .

    قانون کار می کند تا وقتی که من روی خودم کار کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: