سریال زندگی در بهشت | قسمت 247 - صفحه 4

263 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 4014 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد جانم و همه هم فرکانسی های عزیزم 😘

    خدا رو هزار مرتبه شکر که بهترین لحظات من با دیدن فایل های استاد و مریم جان شایسته سپری میشه خدا را هزار مرتبه شاکرم که منو به این مسیر هدایت کرد استاد جان چقدر لذت بردم وقتی گفتید که بلیت ۲۰۰ دلاری رو با ۳۵ دلار تهیه کردیم و اینکه رزق به دنبال شما میاد خدا را هزار مرتبه شاکرم و این روزها خودم هم اینها رو تجربه می کنم و باور و اعتقاد قلبی دارم که وقتی حالت خوب باشه حس خوب داشته باشی و توجه به نکات مثبت باشه رزق حلال روزی فراوان و رزق بسیار به زندگی سرازیر میشه و از خدای مهربان بسیار بسیار سپاسگزارم بابت این حال خوب و چقدر لذت بردم از اون رژه و حرکت های زیبای آن عزیزانی که مراسم را اجرا می کردند چقدر زیبا بود وقتی که خانم ها را سر دست بلند می کردند و آنها چه حس خوبی به آدم انتقال می‌دادند وقتی که زیبایی ها را می بینی و تمرکز داری رو زیباییها خدا هر لحظه زیبایی ها رو نشون میده و خدا را شاکرم بابت اینکه تو این مسیر هستنم چقدر زیبا بود وقتی که مراسم تموم شد بلافاصله خیابان به حالت اولش برگشت چقدر لباس های رنگارنگ و شاد تن همه آدما بود که با دیدنش روح آدم جلا پیدا میکنه و لذت میبره چقدر زیبا بود اون بچه کوچولوی که تو بغل مامانش خوابیده بود و چقدر معصومانه چشاشو بسته بود چقدر تحسین می کنم شمارو که همیشه حتی تو این همه شلوغی به دنبال چیزهای زیبایی هستی که به ما نشون بدی خدا را هزار مرتبه شاکرم که نگاهم داره مثل نگاه شما زیبا بین میشه چقدر زیبا بود در زمان مسابقه که همه مردم شاد بودند و در حال رقص و پایکوبی بودند چقدر احساس قشنگی داشت وقتی که خودشون روی تو صفحه اون مانیتور می دیدند و چه قدر بدون هیچ خجالتی خودشون رو ابراز می کردند و دست تموم می دادند وقتی خودشون رو می دیدن خدا را هزار مرتبه شاکرم که شما را دارم و تو این سایت میتونم لحظات شاد و پر از دستاوردی رو سپری کنم سپاسگزارم از شما که برای ما وقت میزارین و چقدر لذت بردم وقتی اون ابر ها رو پایین تر از برج می دیدم و چقدر خدا را شکر کردم برای دیدن این زیبایی ها چقدر زیباست چراغونی های ساختمان های شهر و چه دلنشین شبهای زیبای تمپا دوستون دارم از خدا براتون بهترینها را آرزو می کنم😘😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    جواد فرحزادی گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    سلام استاد جانم عاشقتم

    سپاسگزارم از شما شکر حضور شما

    خدای مهربان را شاکر وسپاسگزارم

    بابت این همه زیبایی

    این همه شادی

    این همه نظم وترتیب

    این همه فراوانی

    باز هم سپاسگزار شما هستم

    با تمام قدرت سعی بر کنترل ورودی های ذهنم دارم

    هر روز بار ها و بارها شکرگزاری میکنم

    زیبایی های خداوند را هر روز میبینم

    خدا را هزاران بار شکر میکنم که با شما آشنا شدم

    دوستت دارم استاد عزیزم

    آرزوی سلامتی برای شما دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 3247 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و دوستان گلم

    واقعا وقتی به زیباییها تو جه کنیم به زیبایهای بیشتر و بهتر کشیده میشیم

    استاد واقعا جشن زیبای اول کلیپ بود ولی به نظرم سالن هاکی باز زیباتر و هیجان انگیز تر بود

    و من این داستان رو تجربه کردم به کرات که وقتی در جایی شادم و دارم لذت میبرم باز زیباییها لذت های بیشتری در مسیرم قرار میگیره

    خدایا هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    منیژه مطهر گفته:
    مدت عضویت: 2562 روز

    سلام

    چقدر تحسین می کنم زیباییهای این جهان زیبا رو

    چقدر تحسین می کنم این کشور زیبا و بی نظیر رو

    چقدر تحسین می کنم این استاد فوق العاده و عااالی رو

    چقدر تحسین می کنم این جملات زیبا و عبارتهای مثبت رو

    چقدر تحسین می کنم این نتایج زیبای زندگیم رو

    چقدر تحسین می کنم این به صلح رسیدن با خودم رو

    چقدر تحسین می کنم این آموزش های استاد رو

    چقدر تحسین می کنم این زیبایی رو

    که هر روز دارم بر بوم نقاشی زندگیم می کشم

    چقدر تحسین می کنم شاگردی این استاد رو

    چقدر تحسین می کنم این مسیر زیبا رو

    چقدر تحسین می کنم این شگفتی های جهان رو

    که هرروز دارم بیشتر و بیشتر تو زندگیم تجربه شون می کنم

    چقدر تحسین می کنم و لذت می برم 😄😄😄😄

    و اعتراف می کنم تا چند سال پیش که قدم تو این مسیر رویایی نذاشته بودم زندگی فقط تکرار روزهایی شبیه به هم و شبیه به زندگی پدر و مادرم و شبیه به زندگی بقیه آدمهایی که می شناختمشون بود

    خدایا سپااااااسگزارم که چشم هام و به دیدن این زیبایی ها گشودی

    خدایا سپاااسگزارم برا داشتن همچین استاد بی نظیری که شب و روز روز و شب در لحظه لحظه زندگیم دارم سعی می کنم که درس بگیرم از آموشش هاش و قدم بردارم در مسیری که بهمون نشون می ده

    ان شاالله که خداوند هدایتم کنه که بیشتر و بیشتر تو این مسیر زیبا قدم بردارم

    از خداوند بی همتا بهترین روزها رو براتون آرزو می کنم 😙😙😙😙😙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    سالار کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    بسم‌الله نور

    سلام به استاد عزیزوخانوم شایسته مهربان وتمامی دوستان

    استاد عزیز سپاسگزارم ازاموزهاتون چرا زندگی کردن بسیار زیبا وراحت شده است خدایا سپاسگزارم از اینکه مرا در این مسیر توحیدی هدایت کردی

    استاد جان به اندازه‌ای که از این مسیر درک کردم و دوره‌های شمارا گوش ونکته برداری می‌کنم و البته سعی من در عمل‌گرایی به آنچه که فهمیده ام،واقعا زندگی روی خوشش را به من نشان داده است

    چقدر زیبا دوستان اشاره کردن به اینکه اون پیرمرد جذاب و دوست داشتنی اون گردن اویز رو به گردن شما انداخت این نشون از صلح درون شماست این نشون از احساس لیاقت شماست،

    وقتی که این صحنه رو دیدم من هم به خودم یاد اوری کردم جاهایی که خودم رو دوست داشتم جاهایی که انسانها رو بدون هیچ قضاوتی پذیرفتم واحترام گذاشتم هرکسی کاری داشتم با روی باز برام انجام داد و اون حس اینکه همه از یک جنسیم همه ماقطره ای از دریا هستیم معنویت رودرمن صد چندان کرد

    وبرعکس اون زمانی که احساس تنفر خشم حسادت و قضاوت داشتم احساس پوچی و بیهودگی وجودم رو فرامیگرفت و همیشه در نخواسته هام گیر بودم سراز جاهای در میاوردم که همش دعوا رفاقت با افراد ناسالم تحمل کردنهای که اصلا ضرورتی نداشت وهروز اعتماد به نفس مرا پایین می آورد واحساس سرخوردگی وگناه به من دست می‌داد

    که البته خدا را شکر باشما آشنا شدن و استفاده از درسهای شما باعث شده نود درصد اوقات باخودم ومحیط اطرافم درصلح باشم

    اصلا با آموزه‌های شما بیشترین زمانم برای خودم وشناختن روحیات ورفتارهایم صرف می‌شود زمانی برای توجه به دیگران که دارن چجور زندگی میکنن ندارم البته همیشه به دنبال الگو ان هم برای منطقی کردن باورهام هستم که خدا رو شکر عجله وشتاب زندگی من خیلی زیاد از بین رفته

    از تنهایی خودم بی نهایت لذت میبرم

    درمسیر علاقم سعی درکسب مهارت دارم

    استاد شما همیشه تو مدار درست هستید که به شادی و لذت وسادگی وخود واقعی بودن هدایت می‌شوید

    که ان شااله من هم از شما یاد بگیرم به عنوان کسی که الگوی من هستید

    این مردم چقدر طبیعی زندگی می کنن چقدر عزت نفس دارن وچقدر سعی در شاد کردن هم دیگه دارن وهرکسی جای درست خودش هست و کارش رو درست انجام میده

    برای کسی که وظیفش رودرست انجام میده احترام قایل هستند سپاسگزاری جزی از ویژگی هاشونه روابط خانوادگی مستحکم دارن روابط عاطفیشون بی نظیره وتنهای وغم رو بد میدونن

    ثروت وبرکت و حضور خداوند رو دربین این انسانهای توحیدی کاملا میشه فهمید

    نظم و انظباط شخصی و اجتماعی بالایی دارن

    خداوند هم ابرها رو تا این ارتفاع برای این مردمان توحیدی میاره پایین و البته برای شما استاد بزرگوار که لذتش رو ببرین

    چرا که هر کسی که سپاسگزار باشه شایسته بهشت چه در این دنیا و چه در اخرت هست

    استاد گوارای وجود تون این بهشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام… سلام…

    – یک ماه قبل دست نوشته هایی از خودم پیدا کردم که برای ده سال قبل بود، و چقدر مطابق بود با نتایج و شرایط این دورانم، چه قسمت های خوبش چه بدش… و این باور که افکارم و عقایدم داره آینده ام رو رقم میزنه برام قابل قبول تر شد…

    – 15 روز قبل به دیدار دوستهای قدیمی ام رفتم، دوستان 10 سال قبل، و سرنوشت و جایگاهی که هرکدوم داشتن رو با عقایدی که 10 سال پیش داشتن تطبیق دادم و بازم این باور برام قابل قبول تر شد…

    – و اما 2 روز پیش، فیلم هایی از 12 سال قبل در کنار دوستان و هم اتاقی های دانشگاه پیدا کردم و دیدم…و این فیلم ها مثل غم، شایدم مثل پتکی که برسرم خورد تا بیدار بشم… دو روز پیش، روزی بود که این باور (که افکار و عقاید و باورهای من آیند ام رو خلق می کنه رو) برام باورپذیرتر نکرد، بلکه ایمان داد بهم… انگار تازه بیدار شدم، وقتی الان اینهمه مطمئن شدم که باورهای منه که داره همه چیو رقم میزنه، انگار قبلا اصلا باور نداشتم، فقط پذیرفته بودم یا شایدم شنونده ی خوبی بودم…

    الان درک کردم.. الان فهمیدمش… وقتی مدلی که اون موقع داشتم، مخصوصا بین دوستان همکلاسی، و مقایسه ی شخصیت اونها و سرنوشتی که الان دارن، چقدر فهمیدم که همه چی باوره… وقتی 12 سال قبل من از توی تصویر فیلم برداری طفره میرفتم، درحالیکه چندتا از دوستای دیگه ام نه تنها طفره نمی رفتن، بلکه می گفتن و میخندیدن و شاد بودن… شاید توی این تصویر بودن یا نبودن خیلی مهم نیست به خودی خود، اما بیاید پشت این حرکت رو بررسی کنیم… چرا من طفره می رفتم؟ چرا با لباس پوشیده یک جای موجه و جمع مناسب و سالم، چرا من از توی فیلم بودن ترس و مقاومت داشتم؟ به خودم رو دوست داشتن ربط داره؟ از مدل خودم خوشم نمی اومد؟ درگیر چه مسائلی بودم؟ یا چه ترسی از آینده داشتم، چه پیش بینی بدی می کردم که از فیلم برداری فرار می کردم؟

    —– این تفکر و شرکی که مقاومت داشتم برای توی تصویر بودن، اینجایی خودشو نشون میده که طبق قانون فرکانس، همسرت هم عین خودت باشه و ایشون هم به دلایل موجه برای خودشون از این کار (تصویربرداری) دوری می کنن. اینجایی خودشو نشون میده که یکی از تضادهای کوچک و پرتکرارت میشه که عکس مشترک خیلی کمی باهم دیگه دارید…و این تبدیل میشه به یک حسرت…

    —– این تفکر اینجایی خودشو نشون میده که منی که 16 ساله در حوزه ی کامپیوتر هستم و اینهمه با علاقه کلی توانایی کسب کردم، ولی نتونستم اونطور که باید از این توانایی استفاده کنم، هم ثروت خلق کنم هم تجربه کسب کنم، تجربه ی بودن در گروه های تحقیقاتی و برنامه نویسی، تجربه ی دولوپر گروهی، سراسر دنیا داره از برنامه نویسی و کارهای مربوط به کامپیوتر میلیاردی پول میسازه، اما این ترس دائمی و ریشه ای در من، مثل تارهای عنکوب سالهاست منو در خودش اسیر کرده…

    —– این ترس اینجایی خودشو نشون میده که با اینکه سایت راه اندازی کردم، اما نتونستم هر آنچه بهم الهام میشه یا هر تجربه ای کسب می کنم به دیگران در سایتم عرضه کنم، چرا؟ چون نیاز داشت به فیلم برداری از خودم!

    —– این ترس، نگرانی، این شرک، این شخصیت، باعث شده مسیر موفقیت، مسیر ثروت، مسیر تجربه های جدید، همه رو برای منِ فوق العاده توانمند، به شدت سخت و دشوار کنه و من واقعا دارم با تقلا حرکت می کنم…

    از طرف دیگه توی فیلم وقتی اون دوستام رو میدیدم که هیچ ترس و نگرانی و ندارن، بااعتماد به نفس و شادی شیطونی میکنن و می خندیدن… درگیر نبودن… و الان اون دوستام شرایط خیلی خیلی بهتری دارن، از ازدواج سالم و سطح بالا و عاشقانه شون، از سفرهای داخلی و خارجیشون، از تجربیاتی که برای من تبدیل شده به آرزو…

    این گذر زمان، این فیلم های قدیمی، تازه، واقعا تازه بعد از 3 سال کار کردن روی خودم، تازه متوجه شدم همه چی باوره یعنی چی!!! تازه فهمیدمش..

    میخوام بگم الان تازه متوجه شدم مفهوم این آیه رو: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر به دست خودشان…

    الان تازه متوجه شدم استاد شما میگید افراد باید شخصیتشون عوض بشه تا نتایج بزرگ بگیرن…

    و وقتی تضادی کوچک و پرتکرار می چشم، و قلبم به درد میاد، با تمام وجودم میخوام که تغییر کنم، چون مطمئن شدم همه چی به خودم ربط داره، یکجوری طالب تغییر هستم که 3 سال گذشته این احساس رو نداشتم با اینکه همیشه دنبال بهبود و تغییر بودم…

    استاد همین الان هدایت شدم به فایل جبر یا اختیار، که میگید قدم اول و مهم اینه که باور کنیم که همه چیو خودمون خلق می کنیم، میخوام بگم الان من بعد از 3 سال در نقطه ای هستم که رسیدم به حرفتون که همه چی رو شخصیت درونی ما خلق می کنه…

    قلبم بهم میگه: خب استاد جمله اش دوبخشیه: 1-باور کنید همه چی رو خودتون خلق می کنید 2- شروع کنید به تغییر خودتون…

    حالا که بعد از سه سال رسیدی به جمله ی یک، پس ایمان آوردی به درستی سخنان ایشون، به قانونمند بودن جهان…پس با توکل ، با ایمان، با قدرت و جدیت و تعهد، بخش دو رو شروع کن…

    همین امروز وقتی بازهم با لباس پوشیده، خواهرزاده ام با گوشی جدید باباش داشت از دوتایی مون عکس می گرفت، من ناخودآگاه گفتم، نگیر دیگه خاله جون! یک لحظه دیدم، وقتی این نگرانی تمام این سالها با من بوده، حتی بعد از 3 سال عباس منشی بودنم، بازهم من ناخودآگاه نگرانش هستم، و این حالت تغییر نکرده، پس چطور من انتظار دارم بعد از سه سال نتایج خیلی بزرگتری بگیرم؟! مگر من در این سه سال تونستم به همین ویژگی غلبه کنم و تغییرش بدم؟!

    احساس می کنم در یک جنگل انبوه هستم، که اصلا نمیشناسم راه کدوم طرفه، فقط از خدا میخوام هدایتم کنه که اون وجه شرک آلود وجودم رو پاک کنم یا بهتره بگم کمتر و کمترش کنم، هدایتم کنه قلبا بتونم رها بشم از این ترس های ریشه ای در وجودم که نه تنها خیری از اونها ندیدم بلکه کلی غم و اندوه برام داشت…

    استاد سپاسگزارم ازتون…سپاسگزارم فقط

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2126 روز

      سلام زلیخای عزیزم

      چقدر لذت بردم از کامنت زیبا و تأثیر گذاری که نوشته بودید

      مخصوصا به این دلیل که دقیقا تأییدی بود به ترمزی که چند وقته پیدا کردم

      دیدم دوست دارم یه صفحه شخصی یا سایت داشته باشم که از لحظات زندگیم عکس بگیرم از تجربیاتم از زیبایی ها و به اشتراک بذارم خیلی کار لذت بخشی هست مخصوصا که همش تمرکزت رو زیبایی ها و نعمتهاست و یکی از مهمترین تمریناتی که استاد بهمون یاد میدن

      ولی میدونید منم نسبت به دوربین مقاومت دارم و همین مقاومت ذهنی یه سری محدودیت ها رو جلوم قرار داده و تجربه شیرین این لذت ها رو از من گرفته

      یه ترمز هست که احساس میکنم عکسم با چهره واقعیم فرق میکنه که اینم یه باور هست احساس میکنم خوش عکس نیستم و خود واقعیم قشنگتره و همش بر میگرده به نظر مردم که دوست دارم زیباییم کامل دیده بشه و هیچ چیزی اون زیبایی رو کم نکنه واسه همین دوست ندارم با روسری عکس بندازم

      خدارو شکر میکنم دیگه درگیر آرایش نیستم که خودمو باهاش زیباتر کنم

      ولی وقتی بچه ها رو میبینم اصلا براشون مهم نیست تو عکس چه شکلی دیده بشن موهاشون ژولی پولی چرک و چول هم باشن راحت عکس میگیرن میفهمم اعتماد به نفسم مهم بودن نظر بقیه هنوز خیبییییلی کار داره

      و برای همینه تو این همه سال که اینستا اومد من نتونستم این لذت رو تجربه کنم

      میدونم ریشه اش برمیگرده به دوران نوجوانیم که تو خیابون یه گزارشگر اومد و یه سوال ازم پرسیدن من تا دوربین رو دیدم مخصوصاً چون اون سوال بداهه بود هول شدم و نتونستم جواب بدم و اونجا خیلی ضایع شدم و گزارش رو قطع کردن واسه همین از اون به بعد از مستقیم جلو دوربین قرار گرفتن ترس دارم

      ولی میدونم برای رسیدن به این خواسته باید این ترمزها رو بردارم و رو اعتماد به نفسم و ترسم از دوربین کار کنم رو تمرین آگهی تبلیغاتی کار کنم

      به اینکه عکس جدید رو پروفایلم بذارم مقاومت دارم با اینکه چهره زیبایی دارم ولی من برعکس شما انگار مقاومت دارم با حجاب عکس بذارم

      در صورتی که الان پوشش من روسری هست ولی باید رو این ترمزم کار کنم باید با همین شرایطی که الان هستم در صلح باشم تا هدایت بشم به آزادی

      دوست دارم بقیه ازم عکس بگیرن ولی احساس میکنم این یعنی من با خودم در صلح نیستم که منتظرم بقیه ازم عکس بگیرن عکس گرفتن از خودم رو تو کاتگوری احساس ارزشمندی و احترام به خود میبینم که باید روش کار کنم

      خودم و مثه یه بچه ببینم که مادرش ازش تو هر حالتی عکس میگیره فیلم میگیره تا این مقاومتم برداشته بشه و اینو از نشانه های در صلح بودن با خودم بذارم

      دیروز و پریروز کلی از خودم سلفی گرفتم عکس پروفایل واتس آپم که همین عکس کودکیم بود رو برداشتم و یه عکس با روسری استاتوس کردم

      اومدم توسایت هم عکسم رو بردارم تا در زمان مناسب عکس جدید بذارم هرکار کردم نشد حالا ان شاءالله هدایت بشم یه عکس خوب بگیرم در زمان مناسب بذارم

      چند وقته خانم برادرم ازم تعدادی عکس خواسته بود که برام یه هدیه ای بده ولی همش ازش طقره میرفتم به بهانه های مختلف و این نعمت رو پس میزدم ولی گفتم شروع میکنم و یه سری عکس های جدید از خودم میگریم و براش میفرستم

      و کامنت شما یه نشونه بود برام که همینه باید رو همین کار کنم تا راحت باشم با دوربین با هر پوشش و حالتی

      سپاسگزارم که ازتون که این کامنت ارزشمند رو با دستهای الهی تون نوشتید و قلبم گفت اینارو اینجا بنویسم

      ان شاءالله به یاری خدا بتونیم این مقاومتها رو برداریم

      منتظر شنیدن خبرهای قشنگ شما از برداشتن این مقاومتها ونتایج زیباش هستم

      برای شما بهترین های دنیا و آخرت رو آرزومندم 💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
        مدت عضویت: 2269 روز

        سلام به نفیسه ی عزیزم

        خوشحالم کامنتم برات هدایت به همراه داشته عزیزم، انشالله خداوند هدایتگر همه مون باشه…

        من هم کامنت های شمارو می خونم خیلی احساس یکی بودن با شما داشتم، توی خیلی از موارد شرایطمون شبیه به هم هستش…

        خوشحالم که تصمیم گرفتی روی این مورد عکس گرفتن از خودت که شاید ظاهرش خیلی مهم نباشه اما از یک نیتی نشات گرفته که این نیت (که همون باور و اعتقادات ماست) لحظاتمون رو خلق می کنه…

        ترس درونی من عمیقا با آبرو گره خورده، تمام سالهای عمرم بین افرادی بودم که حتی اگه عکس با پوشش هم توی گوشی دیگران الخصوص مردان پیدا میشد جزء آبرو رفته حساب می شد. افرادی که همیشه ی خدا نه تنها لباس پوشیده ای داشتند، بلکه با چادر کاملا خودشون رو میپوشوندن، افرادی که نمی خندیدن چون دهنشون تا بناگوش باز میشد و دندونهاشون دیده میشه، و کلی اینجور رفتارها….و من فقط اونهارو دیده بودم، و ناخودآگاه فکر می کردم اینطوری دختر باآبرویی هستم. و ناخودآگاه الگو برداری کرده بودم، و الان متوجه شدم این رفتار با ترس و شرک همراهه و چقدر همین شرک که با برچسب موجه و قابل قبول آبروداری منتشر شده، چقدر مانع دریافت نعمات الهی و تجربیات برای من شده…

        یکی از اونها که دیشب برام یادآوری شد، فرصتی بود که حدود 3-4 سال پیش برام فراهم شده بود، یه گروه برنامه نویسی حرفه ای که ده سال قبل پروژه های 100 -200 میلیونی و پروژه های بزرگ می گرفتن، یکیشون آقای محترمی از همکلاسی دانشگاهم بود. و شناختی در این زمینه از من داشت که توی کارم توانام و از اون مهمتر توانایی حل مسئله و ارائه ی کار باکیفیت و متعهد بودن رو دارم…از من دعوت کردن اندروید و جاواکارشون باشم. (اونا از من دعوت کردن، نه اینکه من دنبال استخدام باشم، و همین باعث افتخارمه) و این تجربه رو من از دست دادم. من از دست دادم نه اینکه خدا نخواد من ثروتمند یا موفق باشم من این تجربه ی بودن در گروه های حرفه ای رو از دست دادم نه اینکه خدا برام نخواسته باشه. خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی کند مگر به دست خودشان… چقدر این آیه، نگاهم رو به درون خودم محکمتر میکنه…

        و یکبار هم 2 سال قبل بازهم چنین موقعیتی پیش اومد، و بازهم من نرفتم…

        و من باید بر این نوع نگاه، بر این نوع شرک که خیلی زیاد در تمام جنبه های زندگیم (نه فقط کارم) تاثیر گذاشته غلبه کنم و بتونم ازش بگذرم…. تا طعم خوشبختی رو بچشم…

        خیلی خوشحالم که قرار به زودی چهره ی زیبات رو در پروفایلت ببینم دوست نازنینم…

        منم خیلی خیلی به شما افتخار می کنم بخاطر اینقدر متعهدانه روی خودت و از اون مهمتر روی عزت نفست کار می کنی… گفتم خیلی جاها احساس کردم شرایطتمون مثل همه، اونجاهایی که گفتید: من اینطوری ام هرکی میخواد باهام بمونه هرکی نمیخواد از زندگیم بره بیرون، چقدر چقدر چقدر زیاد من شمارو تحسین کردم، و واقعا میدونم گفتن همین یک جمله خیلی شجاعت و ایمان میخواد…بهت افتخار می کنم… و برات آرزوی خوشبختی و سعادت می کنم دوست خوبم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      علی دوستی گفته:
      مدت عضویت: 3846 روز

      ملیحه

      ممنون از کامنتت واقعا اینکه بپذیری قدم اوله وقدم دوم که عملگراییه من تا مدتها فقط فکر میکردم فقط با حس خوب همه چی خودش درست میشه ولی اینکه باید من شروع کنم ممنون از توضیح ویاداوریتون

      واقعااااا این کنکاش وپیداکردن ریشه رفتارهامون خیلی راهگشاست واسه تغییرات وپیداکردن خواسته ها وحرکت به سمتشون

      هرچی ارزوی خوبه مال تو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
        مدت عضویت: 2269 روز

        سلام

        متشکرم از شما بخاطر اشتراک گذاری این تجربه ی ارزشمند برای قدم دوم، برای عملگرایی…

        حالا که این ترس رو پیدا کردم و مطمئن شدم عامل تمام بدبختی ها و حسرت های زندگیم برمیگرده به همین شرک، باید شروع کنم به عمل کردن…

        امیدوارم در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Ati گفته:
      مدت عضویت: 1656 روز

      زلیخای عزیز سلام

      چقدر از خوندن کامنت شما لذت بردم ، ممنون که اینقدر شفاف و با مثال بیان کردین .

      بنظرم یکی از هدایت هایی که آدم میتونه بشه برای اینکه با تمام وجود به این نتیجه برسه همه چیز باوره ، نگاه عقب گرد به زندگی خودمون و افرادی که شرایط تقریبا یکسان داشتیم ،هست .

      من این موضوع رو چند روز پیش از جهت دیگه ای که مربوط به مسیر تحصیلیم میشد متوجه شدم وبعد از مدت ها از دوستی که با هم سالیان سال هم مسیر بودیم خبر دار شدم ،وقتی شرایط ایشون رو دیدم، هم واقعا دوستم رو تحسین کردم و هم ازون مهم تر این مسیر مثل یک فیلم از جلوی چشمم رد شد ، ترمز هام رو دیدم ، که ریشه در عزت نفسم داشت.

      اتفاقا آموزه های استاد به یادم اومد که خداوند این جهان رو بر اساس عدل بنا کرده ، ما خودمون خالق زندگیمون هستیم

      و واقعا واقعا هیچ عامل دیگه ای تاثیر نداره ..

      چقدر زیبا این ترمز رو به صورت شاخه ای تو قسمت های مختلف زندگی تون بررسی کردین ، دقیقا من هم به همین صورت از جنبه های مختلف بخاطر ترس ، شرک ،خودمو محروم کردم از امتحان کردن مسیر جدید ، از لذت بردن و …

      اما خب بخش خوب ماجرا اینجاست ، همون طور که شما گفتین با تمام وجودم میخوام تغییر کنم ، میدونم که اینبار فقط و فقط عامل خوودمم…

      من همیشه این موقع ها به خودم میگم خدایی که هدایت کرد این ترمز ها ، مقاومت ها رو تو وجودم ببینم ، حتما کمکم میکنه که قدم به قدم بهبودشون بدم …ان شا الله بتونیم به قول نفیسه جان این مقاومت ها رو برداریم .

      خیلی ازتون ممنونم برای این دیدگاه زیبایی که نوشتین ، یادآوری شد برای تعهد بیشترم .

      لحظه هاتون پر ازنورو خوشبختی وآرامش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
        مدت عضویت: 2269 روز

        سلام ati عزیزم

        خوشحالم کامنتم مورد توجه بوده و خداروشکر دوستانی چون شما دارم…

        دقیقا همینطوره که میگید، منم مثل فیلم اون حالات و شخصیتی که اونا داشتن و خودم داشتم جلوی چشمام مرور شد، و بیشتر به عدالت خداوند پی بردم… و بیشتر درون شاد و ناشاد برام واضح شد، اون دوستانم بخاطر اینکه درگیر مسائل جزئی نبودن، همیشه شاد بودن… امروز متوجه شدم شادی باید اینطوری درونی باشه، نه صرفا ظاهری با رقص و آواز…

        و امروز احساس می کردم حالا آماده ام تا خداوند به جاهای بهتری هدایتم کنه، جاهایی که سالها آرزوم بود…

        و وقتی تاثیرات فراوان و عمیق و گسترده ی این ترس رو با جزئیات توی دفترم نوشتم، واقعا مطمئن شدم بیشتر از هر نتیجه ای، غلبه بر این نوع ترس، برام مهم تره…

        ممنونم برای آرزوی قشنگت عزیزم

        منم از صمیم قلب براتون آرزوی خوشی و سعادت می کنم دوست خوبم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    به نام خدایی که به شدت زیباست و به شدت کافی ست ❤

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه بچه های عزیز سایت 💕

    استاد وقتی تاکید میکنید با عشق کامنت ها رو میخونید ، راهی و کاری جز کامنت نوشتن برامون نمیمونه .

    وقتی تاکید میکنید که زندگیتون زمانی تغییر کرده که آگاهانه کانون توجهتون رو بردید سمت زیبایی ها ، بردید سمت سپاسگزاری و تحسین و خداوند رو اونجوری شایسته س هست سپاسگزاری کردید خداوند هم شما رو لَعَلَّکَ تَرْضَى شدید ؛ اونوقت بی معرفتیه که ما ها که میدونیم ساز و کار جهان هستی رو و میدونیم قوانین بدون تغییر خداوند رو ، چشممون رو روی زیبایی ها ببندیم و نبینیم .

    بیایم متعهدانه و آگاهانه تمرکز کنیم رو آموزه های شما ، رو زیبایی ها ،و تحسین کنیم و سپاسگزاری کنیم ، باشد تا در زمره کسانی قرار بگیریم که رزق و روزی به سمتشون میاد و مانند شما بشویم و نعمت و برکت به سمت ما سرازیر بشود 🤲🤲🤲

    خدایا چقدر این کشور ، این شهر ، این مردم base زندگی شون رو شادیه ، رو نشاط و جشن هست .

    جشن سال نو چقدر زیبا اجرا میشه ، چقدر در صلح و آرامش ادامه پیدا میکنه و چقدر با شکوه تموم میشه و مردم فقط لذت میبرن و لذت

    وقتی تموم میشه چقدر تحسین برانگیزه که یکساعت بعد اتمام جشن هیچ اثری از این نمیمونه که تا ساعتی قبل اونجا چه جمعیتی جمع شده بودن ، همه چی تمیز و شیک و مجلسی . و جز تحسین هیچی نمیشه گفت و بارها و بارها فقط نگاه کنیم .

    اینکه استاد شما همیشه در بهترین زمان و در بهترین مکان قرار میگیرید اخه استاد ادم شگفت زده میشه ، اون استادیوم پر آدم شما به بلیطی هدایت شدید که یک پنجم قیمت بلیط هم نمیشد و به راحتی وارد شدید و از اون بازی و اون حاشیه های بازی زیبا تو سال جدید لذت بردید .

    چقدر آزادنه کسایی که دوست داشتن ماسک زدن و اونایی هم که نخواستن ماسک بزنن هیچ اجباری براشون وجود نداشت و همه در کنار هم از دیدن بازی لذت بردن 😍😍😍

    چقدر زیباست که به نظامی ها احترام خاص و ویژه ای میذارن ، واقعا برای خودم خیلیییی جالب و حائز اهیمت بود که چقدر تشکر و قدردانی ویژه ای از این قشر میکنن و این قشر شاید هم تراز با پزشکان و یا شاید بالاتر از اون ها قرار دارند و دلیل امنیت بالای این کشور همین مسائل و همین احترام گذاشتن ها و قدردانی هاست که با تمام عشقشون این قشر به کشور خدمت میکنه .

    وای خدایا چه برنامه های جالبی حین مسابقه برگزار میکنن .

    برنامه kiss cam چقدر جالب بود . چقدر خلاقانه اخه 💋

    خیلی باحال بود وقتی برنامه lip sync cam داشت اجرا میشد تمپا ۲ ، ۳ عقب افتاده بود ولی برای طرفداراش چیزی جز شادی مهم نبود و چقدر در شادی کامل و با شور و هیجان داشتن با اهنگی که اجرا میشد لب میزدن . 🧑‍🎤👩‍🎤

    خدایا این مردم چقدرررررررر با خودشون و جهان در صلحن ، چقدر شادن ، خدایا چقدر تحسین برانگیزه این ویژگی اخلاقی شون . 😍😍😍

    و اما این برج زیبا که هر اتفاقی بیفته چه تو زمین و چه تو آسمون میشه دید و لذت برد ،

    چه طلوع هایی دیدیم و چه جشن هایی دیدیم از همین ویو و همین برج ، و حالا هم این ابرهای زیبا که به جلوه آسمون و شهر زیبایی دو چندان دادن .

    خدایا شکرت بخاطر وجود استاد ، بحاطر عشق استاد به دیدن زیبایی ها ، بخاطر این شادی هایی که هزاران کیلومتر اونورتر تو یه کشوری داره برگزار میشه ، چیزی که خیلی وقته تو کشور خودمون ندیدیم ولی خداروشکر که اینترنت هست و استاد هست و دوربین استاد و خانم شایسته هست تا ببینیم شادی رو و تحسین و تایید کنیم .

    خدایا ما را به راه راست ، به راه کسانی که به آنها نعمت و برکت و ثروت و شادی و عشق و آزادی و آزادگی دادی ، هدایت کن 🌺☘☘☘

    آمین یا رب العالمین 🤲🤲🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    اخه خداااااجونممممم الهی قربونت بشممممم من که تو اینقده ماااااهی

    وااااای خدای من چقدر خوبن اینا

    چقدر شادن

    چه عااالمه حال خوووب

    قلبم از شدت هیجانِ این حجم از شادی و لذت داره وامیسته

    خداااای من ممنونم مرسی مرسی مرسی 🙏🙏❤

    منم میخواااااام 😍😍😍☺☺☺😃😃😃

    از این شادیا از این حال خوبا از این آزادیا منم میخواام خداجونم

    اخه من ک میدونم بهم میدی همشونو قربونت بشم بخاطر همینه که اینقده خوشحالممم دلم میخواد جیغ بزنم 🙆‍♀️🙆‍♀️برقصم💃💃💃👯‍♀️👯‍♀️بگم مرسی عشق جاااان من عاشقتم عاشقتممم 😍😍🤩🤩🥳🥳🥳❤❤❤

    مرسی استادعشق 🙏😍

    دوستتون دارم خیلی خیلی خیلی ❤😍

    مرسی که ما رو تو این همه شادی شریک خودتون کردید مرسی 🙏🙏❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2957 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی داشتم فایلو نگاه میکردم یه لحظه یه چیزی دریافت کردم که امیدوارم واضح بشه تا بتونم بنویسمش

    ببینید اون جمله الرزق رزقان یک جمله ایه که من هر وقت بهش فکر میکنم یا از زبان شما می‌شنوم غوغایی تو دلم برپا میشه یعنی انقدر این جمله خالصه که نمیتونم باورش کنم نمیتونم عین خودشو بپذیرم یعنی یه جمله مختصر و مفید انقدر خلوص داره که من نمیتونم باورهای غلطمو قاطیش نکنم و باور کنم دنیا میتونه به همین زلالی و صافی باشه نمیتونم اینهمه هموار بودن را که در این جمله نهفته س بپذیرم حتی رزق هایی که دنبالم میاند را نمیام اینجا کامنت کنم چون میگم اینا که فایده نداره چون من کاری برای بدست آوردنشون نکردم اینا خودشون اومدند و من نمیتونم ارسال فرکانس را بعنوان ” کار ” بپذیرم حالا خدا را شکر به لطف ۱۲ قدم سیمان های ذهنم دارند کنده میشند ولی خودم میفهمم که توی ذهنم چه خبره

    حالا چیزی که من دریافت کردم اینه که الرزق رزقان فقط برای رزق به معنای پول نیست و شامل این میشه که تمام خوشی ها و خوبیها و نعمت ها و روابط دلخواه و سلامتی و تمام آنچه در صراط مستقیم جا میگیره میشه ولی آدم ها فکر می‌کنند اگه یه جایی هم دنیا یه حالی بهشون داد و به کامشون چرخید حتما یه جای دیگه حالشونو میگیره یعنی نمی تونند باور کنند که این رزقی که دنبالشون میاد خودش داخل یه پکیجی از کلی چیزهای دیگه میاد …مثلا مامان من امروز کل کارت هدیه ای که آموزش و پرورش براش شارژ کرد برای من خرید کرد همین الان انقدر خریدهایی که با کارت مامانم کردیم زیادند که چند ساعت زمان میبره بخوام جمع و جور کنم بعد مثلا من مرغ گرفتم و کسی نبود پاکشون کنه تا اومدم از مغازه خارج بشم اون آقایی که مرغ ها را پاک میکنه اومد و مرغ ها را تمیز کرد و خرد کرد یعنی مامانم که مرغو خرید برام یکی دیگه هم از راه رسید و تمیزشون کرد و همینجور دستان خدا میاند دنبالم و کارهامو انجام میدند ولی من اصلا فکر نمیکردم اینها انقدر مهم باشند حتی فکر نمی کردم نتیجه و مصداقی از الرزق رزقان به حساب بیاند که الان با مثال گردن بندی که استاد گفت من جرأت پیدا کردم که اینها را بیام بنویسم…. و چقدر خوب شد که نوشتم چون همینجور ایده هایی دارند به ذهنم میاند که اگه من جرأت کنم و قدم های بعد را بردارم دستان خدا میاند و کارهای دیگه را می‌کنند برام و با خودم میگم اگر بتونیم توی بیزینس یا کار مورد علاقه یا درآمد مون این جمله که برگرفته از یک‌ نوع طرز تفکر هست را بیاریم چقدر میتونیم به آرامش و ایمان برسیم و چقدر مسیرها برای ما باز میشه …. یکجور عزت نفس در این جمله نهفته س یعنی چه موقع ما باور میکنیم که چیزهای خوب به دنبالمون میاند ؟ وقتیکه ما باور میکنیم که لایق هستیم وقتی ما احساس می کنیم که ارزشمندیم وقتی ما اونقدر خودمونو باشکوه می بینیم که بپذیریم جهانی پر از نعمت به دنبالمون بیاد و ما گیرنده نعمت‌ها و سپاسگزار اونها باشیم …. استاد من همون لحظه از اون آقا که گردن بند را برای شما آورد عکس گرفتم و تو این چند روز نگاهش کردم … خدا میدونه که چه حسی داشته وقتی به سمت شما میامده …

    وقتی حالمون خوبه خدا میتونه با ما گفتگو کنه مثلا امروز پسر من رفت امتحان بده و دیر شد و هنوز برنگشته بود گفتم اندیشه الان بعنوان شاگرد مکتب استادت چکار باید بکنی گفتم باید حالمو خوب نگه دارم و باور کنید یک لحظه یک‌ نوری تو وجودم عبور کرد و من یاد دیشب افتادم که پسرم گفته بود بعد از امتحان میرم باشگاه ولی اگر احساسم را خوب نمی کردم اصلا خدا این گفتگو را با من نمی‌کرد یعنی من باید باور کنم که خدا موقع نگرانی نمیتونه وارد وجود من بشه و بهم الهام کنه هنوزم پسرم نیامده ولی خب خدا دیگه اون چه را باید می دونستم را بهم گفت …

    استاد ازت ممنونم واقعا… با هر بار دیدن این سریال ها آگاهی های جدیدتری دریافت میکنیم … ممنونم که فیلمبرداری میکنی و لحظه های خوشت را با ما تقسیم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  10. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    اخه خداااااجونممممم الهی قربونت بشممممم من که تو اینقده ماااااهی

    وااااای خدای من چقدر خوبن اینا

    چقدر شادن

    چه عااالمه حال خوووب

    قلبم از شدت هیجانِ این حجم از شادی و لذت داره وامیسته

    خداااای من ممنونم مرسی مرسی مرسی 🙏🙏❤

    منم میخواااااام 😍😍😍☺☺☺😃😃😃

    از این شادیا از این حال خوبا از این آزادیا منم میخواام خداجونم

    اخه من ک میدونم بهم میدی همشونو قربونت بشم بخاطر همینه که اینقده خوشحالممم دلم میخواد جیغ بزنم 🙆‍♀️🙆‍♀️برقصم💃💃💃👯‍♀️👯‍♀️بگم مرسی عشق جاااان من عاشقتم عاشقتممم 😍😍🤩🤩🥳🥳🥳❤❤❤

    مرسی استادعشق 🙏😍

    دوستتون دارم خیلی خیلی خیلی ❤😍

    مرسی که ما رو تو این همه شادی شریک خودتون کردید مرسی 🙏🙏❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: