سریال زندگی در بهشت | قسمت 26 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

306 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2464 روز

    بنام رب العالمین

    سلااااااام

    خدایا شکرت یک روز دیگه را تو بهشت زندگی کردیم.

    هزار الله اکبر برای دریاچه زیبایی که تو پرادایس هست که زیبایی اش بی نظیره و در طول روز هم دمای آبش متفاوت 😍

    چقدر روحیه همکاری برادرا و مسئولیت پذیری شون رو تحسین کردم مخصوصا اونجا که جوزف وقتی دید تیوپ داره دور میشه، زود پریید داخلش تا بتونه از آب، بیارتش بیرون

    خدایا شکرت پریز برق هم نزدیک در خونه بود که مریم جان تونست دوشاخه رو بزنه و استاد، تیوپ بزرگ رو زود باد کنه

    چقدر همراهی و تشویق پدر خانواده رو تحسین کردم مخصوصا اونجا که یکی از پسرا، اولش برادراش رو تو آب بازی همراهی نکرد، پدر، تشویقش میکرد که بپره ولی اصراری نمی کرد یا مثلا بخواد از پشت، یواشکی بندازتش تو آب که مثلا زورکی ترسش بریزه😝 و باز هم یاداوری مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ

    یکی از مهم ترین درسهایی که از فایل امروز یاد گرفتم، خیلی مواقع مخصوصا وقتی میخواستیم قدم اول رو برداریم دقیقا مثل این ۴ برادر می ترسیدیم، هی عقب و جلو می رفتیم،دودل بودیم مخصوصا اونجا که برای کسب نتایج بزرگتر باید هزینه می کردیم، نجواها تندتر و محکمتر شروع می کردن به خودنمایی کردن تو ذهنمون،

    وای زینب نکنه نتیجه نگیری، میخوای واسه خرید یک دوره اینقدر هزینه کنی😳 منم گفتم بللللللللله😎 میخوام هزینه کنم، هم وقتم رو هم پولم رو، چون میخوام ثزوتمند بشم اونم تو تمام ابعاد، چون با ثروتمند شدن من هم خودم کللللی کیف میکنم هم باعث زیباتر شدن جهان میشم، میتونم هر چی بخوام بخرم، با ثروتمند شدنم کلی به چرخه تولید تو زمینه های مختلف کمک کردم و میتونیم الگویی ثروتمند برای دیگران بشم و از این طریق به کسانی که میخوان، کمک کرده باشم که زیبا و ثروتمند زندگی کنند. از الگو هر چی بگم کمه، وقتی شروع کنیم تمرکزی و تکاملی روی خودمون کار کردن و باورهای مناسب و درست برای خودمون، ایجاد کنیم هدایت میشیم، به الگوهای درست و هر چیزی که ابزاری برای ما باشه در مسیر ثروتمند شدنمون، داشتن رابطه الهیی عاشقونه، تفریح، سلاامتی و …. و وقتی اعتماد کنیم به الگوهایی که هدایت میشیم مثل استاد عزیزم مثل اونجا که دو تا از برادرا اولش مقاومت کردن که برن زیر خونه رو ببینن وولی بعدش که اعتماد کردن، چقدر لذت بردند، خدایا شکرت

    استاد، بعضی ترمزهایی که حتی زمانی که ما شروع کنیم روی ورودی هامون کار کردن ولی هممونطوور که خداوند در قرآن هم گفته ما شما رو می آزماییم، دقیقا مثل پدر خانواده هست که تو این فایل، البته که فقط واسه فان این کار رو می کرد پسراش رو میترسوند😝ولی استاد بهشون اطمینان میداد و اونا هم اعتماد میکردن و چقدرش بعدش لذت میبردن😍

    و چقدر وقتی از هر چیزی و هر فرصتی برای لذت بردن استفاده کنیم و سپاسگزار باشیم مثل دو تا از برادرا که فقط با یک چراغ قوه کلی تفریح کردن و لحظات قشنگی خلق کردن، کللی زیبایی و فراوانی بیشتر رو واسه خودمون اجازه خلق شدن میدیم،

    و اما آخر یک روز پربرکت دیگه که با کلی آب بازی تو دریاچه بی نظیر و زیبای پرادایس و بعدشم یک بازی گروهی پینگ پنگ همراه بود، روشن کردن آتیشی که خودش یک پکیج برکت هست واسه خودش که نه فقط چوب خوردها رو آتیش زد و پاکسازی کرد، یک تجربه زیبا و فوق العاده رو واسه این خانواده بی نظیر هم ایجاد کرد، آخرشم هم که با یه پیازچال خوووووشمزه کلی حال داد😍

    و باز هم سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم بانوجان برای وقتی که میزارید و عاشقانه این فایل ها رو واسمون آماده میکنید

    عاشقتونم❤😘

    خدایا بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمدعلی مهرجوی گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    💓💖💚به نام خالق زیباییها ⁦💚💖💓

    سلام خدمت استاد عزیزم 🌹💙

    و خانم شایسته مهربان 💞💞

    خدایا شکرت امروز هم فرصت زندگی کردن و لذت بردن از این همه نعمت ،زیبایی و ثروت را داشتم

    خدایا شکرت که امروز هم لیاقت زندگی در بهشت را در کنار خانواده صمیمی عباس منش تجربه میکنم🙏😘😘

    ای جانم یه بعد ظهر عالی ، و یه آبتنی باحال با میهمانان عالی ..

    چقدر خورشید زیبا خودنمایی می‌کنه ،،انگار از خجالت میهمانان رفته پشت درخت‌ها و از لابه لای شاخ و برگ ها به روی دریاچه میتابه و این منظره را روشن و عالی کرده 😘👏👍🌄

    ایول به استاد خودش اولی پریده داخل آب و داره به بچه ها میگه بیایین از این نعمتها لذت ببرید ،از این آب ولرم لذت ببرید 😍 مثال تمام دوره ها و آموزشهای سایت که مشتاقانه فریاد میزنه تو این مسیر زیبا بیایید به خوشبختی ،به ثروت ،سلامتی ،روابط عالی و همه چی می‌رسید فقط به من اعتماد کنید و دنبالرو راه من باشید شما هم میتونید مثل من خوشبخت باشید 💗

    بچه ها به نظر من چون ذهنشون ،قلبشون و درونشون زیباتر هست ،یعنی از ناخالصی ها این جهان پاک تر هستن ،،خیلی جاها ترس هاشون کمترن و راحت تر میتونن کارهای جدید تجربه کنن

    چون روحشان یه روح پاک هست ،روح خدایی

    یه درس زیبا اینکه استاد وقتی داخل آب بود بهشون میگفت بپرید داخل آب نگران نباشید و اونها هم یه جورایی اعتماد داشتن ،هم استاد بود هم تیوپ …وقتی برادر بزرگه پرید تو آب ،یوسف هم ترغیب شد که بپره چون یه الگو از جنس خودش دید و ایمانش قوی تر شد که من هم میتونم و با عشق شیرجه زد داخل آب 🤩😍

    چقدر از ما عباس منشی ها به استادمون واقعا اعتماد داریم ،و به آنچه استاد میگه ایمان کامل داریم و در مدار بالاتر چقدر میتونیم به خدایی که ما را خلق کرده و تمام قدرت‌ها در اختیارش هستن اعتماد کنیم ،ایمان داشته باشیم و قدم برداریم

    خود من چقدر میتونم اعتماد داشته باشم که بابا مثلا اگه میخای مهاجرت کنی تو فکر نباش ،خدا با آغوش باز از تو حمایت می‌کنه ،،تو قدم اول بردار خداوند همیشه حامی تو هست ،مگه اینهمه تو زندگی کمکت نکرده ،،چه جاهایی جلوی آبروریزی های بزرگ گرفته ،از صدمات بزرگ نجات داده ،از مریضی ها ،از تصادف ها،و……..ولی اون نجواهای شیطان و ذهن نمیگذارن اعتماد کنیم ،نمیگذارن مثل این بچه ها خودمون رها کنیم تو شادی و خوشبختی .واقعا چقدر شرک داریم

    چه زیبا پدر به یوسف انرژی میداد و همین که دوربین به دست بغلش بود و استاد هم از داخل آب صداش میکرد ،برای یوسف بزرگترین قدرت بودن 👍👏👏

    استاد تو شهر ما یه رودخونه بزرگ و عالی با آب سرد و تمیز شفاف وجود داره کلا این رود دز نگین شهر ما و بزرگترین نعمت تو این گرمای طاقت فرسا هست ،،و نمیشه رودخونه باشه و شنا بلد نباشی

    بچه که بودیم پدرم من و برادر بزرگم میبرد شنا یاد بده ،میرفت داخل آب می‌گفت بپرید برادرم خیلی سریع پرید تو آب رفت تو دل ترس و واقعا شنا کردنش عالی و عالی شد ولی من با اینکه پدرم داخل آب بود میترسیدم و هیچ موقع نتونستم بر این ترس غلبه کنم و شنا در حد عالی یاد بگیرم ،،

    البته تا حدودی بلد هستم ولی هیچ وقت به خودم اجازه شنا در عمق های بیشتر ندادم …و کم کم از آب ترسم بیشتر شد ..

    تا یه مدت جلوتر هم خیلی از جاها نمیتونستم وارد ترس هام بشم ،اعتماد بنفسم کم بود ،تا یه جایی جلو میرفتم ولی تو قدم‌های آخر نمیتونستم به خداوند اعتماد کامل کنم و تنها دلیلش ضعیف بودن درونم بود ،نجواهای شیطانی قوی تر بودن

    ولی خدا را هزار بار شکرت بعد از آشنایی با شما و این قوانین زیبا و این مسیر الهی روز به روز قوی تر شدم ،دارم روز به روز اعتماد بنفسم قوی تر میکنم هر روز با دوره عزت نفس بر روی خودم کار میکنم

    و خیلی جاها مثل این بچه ها فقط شیرجه میزنم تو شادی ها و بیخیال فردایی که هنوز نیومده میشم و خوشحالی میکنم ..البته بعضی جاها هم هنوز ترس ها هستن🌹 ولی خدا را شکر هر روز از هر نظر بهتر و بهتر میشم 🌹

    ای خدا چقدر خوبه به این درک برسیم که خداوند مثال استاد همیشه در کنار ما هست ،،چهار چشمی حواسش به ماست ،،چقدر این درجه از اعتماد کردن و ایمان داشتن زیباست ،خدایا درونمان را قوی کن ،خدایا از این جنس ایمان در وجودمان قرار بده 🙏🙏

    وقتی یوسف برای بار دوم شیرجه زد داخل آب اونم داخل تیوپ چقدر اعتماد بنفس بالاش نشون میداد ،و اینکه فقط کافی بری داخل ترس ها بعد میبینیم که همه پوچ و واهی هستن و بعد فقط لذت لذت لذت در انتظار ما هست …استاد همین رودخونه شهر ما آبش خیلی سرد هست ،،با آب دریا و استخر خیلی فرق می‌کنه …خیلی ها وقتی میخان وارد آب بشن همش دل دل میکنن و از سرمای آب فرار میکنن ،و هی تعلل و تعلل باور نمیکنید آفتاب سوزان میزنه تو سر صورتشون ولی از اینکه برن تو آب سرد میترسن ،،ولی وقتی خودشون رها کنن ،و همون شیرچه اول دیگه همه چی تمومه و سریع بدن به اون آب عادت می‌کنه و همش میگن ای بابا چرا زودتر نپریدن داخل آب 😄😄😄

    یه درس زیبای دیگه :همین تعهد و مسئولیت پذیری بچه ها و ادب و احترامشون باعث شد که استاد مشتاقتر بشه و وسایل بهتر را در اختیارشان قرار بده 👏👏👏استادچه قدر زیبا حواست به اون پیچ های پله ها بود و سریع درستشون کردی …

    چه درس زیبایی به خودم میگم محمد ببین تو سمت خودت خوب انجام بده ،تو لیاقت خودتو نشون بده ،تو مسئولیت پذیر باش ،با همین داشته هات زندگی کن خدا از تو مشتاقتره که خوشحالی بنده خوبش ببینه ،در بهترین زمان بهترین نعمتها را وارد زندگیت می‌کنه ..

    ای جانم از یه تیوپ کوچیک رسیدن به یه تیوپ بزرگ و زیبا 👍👌👌خدایا شکرت چقدر زیبا چه پمپ باد زیبایی 😍همه چی عالی خدایا شکرت 🙏

    یه درس زیبا که این بچه ها داشتن این بود که کلا با هم خوب بودن ،نه مثل ما که همش میخان یکی تو آب خفه کنن ،،هل بدن تو آب ،و….کارهای خطرناک …واقعا چقدر این بچه ها با ادب و مهربان هستن و چقدر هوای همدیگه را داشتن و واقعا از این محیط زیبا ،از همین لحظه کمال لذت و استفاده را میبردن ..وقتی تو همچین محیطی باشی خود آدم هم بیشتر انرژی میگیره ،،مثل استاد که بعد بستن پیچ ها واقعا خیلی جالب پرید تو آب،،یدونه ایی استاد 👏👏😍😍🤩🤩🤩😄

    ای جانم یعقوب دوست داشتنی هم ترغیب شد بپر ه تو آب 😜😜🏊واقعا شهامتش از همه بیشتر بود چون مسیر شنا کردنش تا رسیدن به استاد بیشتر از همه بود به افتخار تپل خودم 👏👏👏👏🤩😘

    خدا می‌دونه این دریاچه تا حالا این همه هیجان به خودش ندیده ،،پسرهای پر انرژی و باحال کلا این دریاچه هم الان داره شکر گذاری می‌کنه که دارن ازش استفاده میکنن ،حالا ماهی های میگن تا دیروز ما را شکار میکردم امروز همش دارن با اون شیرجه هاشون تن بدن ما را میلرزونن😜😜😄😄

    استاد واقعا دمت گرم عجب مهمون نوازی می‌کنی ،،عجب انرژی به این بچه ها میدی که یکی یکی دارن می پرن تو آب ،،بخدا خوشبحال اون مهمونها…استاد چه زیبا انسانیت را نشون میدید با احترامی که به این بچه ها میزارید هم خودتون انرژی میگیرید و هم برای این عزیزای دل خاطره های شیرین درست میکنید خانم شایسته عزیز شما هم خسته نباشی که هم فیلم میگیری هم این لحظه های شیرین با ما به اشتراک میذاری هم مهمون نوازی می‌کنی به افتخار استاد و عزیز دلش بزن دست قشنگیه را 👏👏👏👏👏👏👏👏

    اول از همه با خودم هستم بیایم با ثروتمند شدن خود برای فرزندان خود زندگی زیبا فراهم سازیم

    من وقتی ثروتمند باشم میتونم وقت کافی برای یه تعطیلات باحال با خانوادم داشته باشم ،،بهترین لحظه ها بهترین باورها بهترین آرزوها در چنین روزهایی برای یک کودک ساخته میشه ،،وقتی پدر و مادر در رفاه کامل ،در صلح صفا ،با عشق و علاقه با هم روزهایی زیبا میسازن..بهترین الگو برای فرزند میشوند👏👏🌹 و باز هم ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست 🌹

    یه نکته زیبا این که مادر این بچه ها داره به کارهای خودش رسیدگی می‌کنه و همه چی ریلکس در جریان هست ،پدر همراه فرزندانش دارن شادی میکنن بدون استرس و نگرانی.. شاید دفعه بعد این بچه ها با مادرشان برن تفریح و مسافرت ..هدف شاد بودن و لذت بردن هست در کمال احترام و ادب ..🌹👏👍

    چقدر زیبا خانم شایسته از بغل اون برادر کوچیکه رد شد که نمیخاست شنا کنه ،نه اصراری نه اجباری نه تحقیری از طرف پدر و اطرافیان و یا سرزنش کردن که تو ترسو هستی و…..

    تا خودش با دیدن این همه انرژی مثبت و خوشحالی برادر هاش تشویق شد به شنا کردن

    خدایا چقدر این جمع عالی هستن کوچیک بزرگ

    در کمال احترام با هم رفتار میکنن ..نه اجباری نه فشاری برای انجام کارها 👏👏👏👏

    و یه سپاسگذاری بزرگ از خداوند بابت این بهشت زیبا ،،هر بار که دوربین اطراف دریاچه را نشون میده فقط زیبایی زیبایی زیبایی خدایا شکرت 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    واقعا وقتی آدم در مسیر زندگیش الگوی موفقی داشته باشه راحت تر میتونه وارد ترسهاش بشه ،و قدم به قدم قویتر میشه و میبینه که این ترسها همه پوچ هستن مثل همین رفتن بچه ها زیر ساختمان واقعا براشون یه تجربه زیبا بود

    عجب روز زیبایی خدایا شکرت و حالا یه پیک پنگ عالی بین برادرها و بعدشم یه آتیش حسابی و کاردرست اصلا نمیشه تو یه جای جنگلی باشی و لذت آتیش روشن کردن نبری،،مخصوصا کنار دریاچه هم باشی 😍💗 مثل همیشه هم خانم شایسته تو فکر استاد بود وبراش یه پیاز چال عالی درست کرد که البته یه تجربه جدید هم برای مهمونها بود ،😋😋😋خدایا شکرت چه شب زیبایی بچه ها برای خودشون بازی میکنن ،یکی با نور ،یکی با سایه خودش می‌رقصه ،یکی عکس میگیره و…..خدایا شکرت که امروز هم لیاقت دیدن این همه زیبایی را داشتیم 💓💖💚💙💙

    خدا نگهدار 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      Beh Afarin گفته:
      مدت عضویت: 1925 روز

      سلام داداش پر انرژیمم..

      مثل همیشه با خوندن کامنتتون لبم خندون شد..

      چقدر جالبه سبک نوشتن هر کسی بابقیه فرق داره..کامنت شما هم که پر از حس خوب و شوخ طبعیه..

      امیدوارممم به زودی زووود خبر موفقیتهاتو برامون بگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمدعلی مهرجوی گفته:
        مدت عضویت: 2189 روز

        سلام دوست عزیزم 🌹💖

        شما لطف دارید و بسیار مهربان هستید ،،خدایا هزار بار شکرت که میتونم به لب خانواده عزیزم لبخند بیارم،،چه نعمت بزرگی

        به آفرین عزیز شما فوق العاده هستید..ایشالا در پناه الله یکتا به هر آنچه آرزو دارید برسید 💖💐💐

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2779 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم مرد مهربان

    سلام به بانو شایسته گرامی

    به طور قطع میگم، شما بهترینید که بهترینها رو دریافت میکنید.

    این مهمونای نازنین، انسانهای ثروتمند شریف، مهربون، چقدر با هم زیبا رفتار میکنن،

    اینقدر باهم محترمانه و دوستانه رفتار میکنن.

    بودن این انسانها در زندگی استاد نشان از یک سری باورهای بینظیر و توحیدی و منحصربه فرده.

    نشان از یه عزت نفس بسیار غنیه که تازه میگن هنوز اول کاره.

    جذب اینجور انسانها که بیان مهمونت بشن، تعدادشون بالا، تازه بسیار هم مودب، مسئولیت پذیر، آرام در عین حال پر هیجان، شرافتمند، اینچنین واقعا انسانهای درست که هرچیزی بهشون میدی بهترین استفاده رو ازش میبرن و در عین حال در بهترین حالت ازش مراقبت میکنن، واقعا نشون میده که یه سری باورهای قدرتمندی ساخته شده که این چنین اتفاقات خاص و عالی رو بوجود میاره.

    و هرکس که بخواد میتونه اون باورها رو بسازه، به شرط تعهد.

    یه ذره خب سخته واسم که بفهمم مهمونی چند روزه، با انسانهایی که آدم از کنارشون بودن لذت میبره چجوریه.

    خب تاحالا نداشتیم دیگه.

    یا هر مهمونی میاد رودرواسی داریم،

    یا اینکه خیلی شرن و میخواییم زود برن

    یا اینکه اگه هم خوبن زود میرن

    یا اگه یه روز هم مهمونی طول کشید میگیم خدایا کی میشه اینا برن.

    وقتی هم رفتن بعد از یه آخیش بلند، یه دعوا شروع میشه که تمام اتفاقات خوبش رو میشوره میبره.

    به خاطر همین نقص در باورها و عزت نفس و روابط ، تو مهمونیامون همیشه یکی هست که یه تنه گند بزنه به همه چیز و تازه افتخار هم بکنه از کارش.

    ولی اصلا جنس زندگی استاد متفاوته.

    جنس این باورها متفاوته.

    به طور خلاصه توحیدیه.

    خداییه. حاصل یک سری تداوم در یک تعهد محکمه

    این بچه ها واقعا نشون دادن که چقدر انسان راحت میترسه و از انجام کارهای لذتبخش خودشو محروم میکنه.

    ولی وقتی یه ذره ایمان داشته باشه، مثل یک جرقه کنار انبار باروت، باعث میشه تا فیتیله حرکتش روشن بشه و انبار باروت نتایج رو منفجر کنه.

    چقدر عزت نفس و اعتماد بنفسشون خوب و بالا بود

    خیلی راحت لخت شدن پریدن تو آب. اولش مقاومت داشتن ولی بعدش اینقدر راحت بودن که همدیگه رو تشویق هم میکردن.

    اگر یکیشون میترسید که بپره، همه به جای اینکه مسخره اش کنن، تو سرش بزنن و توهین بهش بکنن، پشت سر هم تشویقش میکردن، بهش انگیزه میدادن و به سمت تعالی راهنماییش میکردن.

    واقعا وقتی کسی الگو میشه و راههای نرفته رو طی میکنه، فوج فوج آدم بهش نگاه میکنن و از اون فرصتهای تازه ایجاد شده، فرصتهای جدیدتری میسازن.

    خدایاشکرت که این استاد رو داریم که بهمون یاد میده که کشتی یخ شکنی باشیم که بدون مقاومت اون راهای نرفته ای که ممکنه یه ذره یخ روش باشه رو بریم جلو و راهو باز کنیم تا یک عالم کشتی کوچیک و بزرگ بتونن دنبالمون بیان و بعضا خودشون یخ شکن بشن.

    خدایاشکرت

    و چه تربیت درستی داره این پدر مهربان که بچه هاشو با عزت نفس، خوب، شریف و بلند پرواز بار آورده.

    بچه هایی که اگر هم ترسی داشته باشن، در کمترین زمان تونستن بهش غلبه کنن.

    یاد گرفته بودن که به انسانهای شریف و درستکار و راستگو اعتماد کنن. و استاد به راستی عشقه.

    به راستی شریف و درستکار و دوست داشتنیه.

    خدایاشکرت.

    من تابحال یه چنین تویوبی ندیده بودم. دمتون گرم استاد جون که با پیشرفت خودتون وسعت دید مارو نسبت به جهان بازتر میکنید.

    مرسی

    چقدر باحال که مهموناتونم واسه برپا کردن آتیش دعوت کردید.

    خودشون دیگه آتیشو مدیریت میکردن.

    راستش من هنوز نمیتونم با پیازچال کنار بیام. ولی واقعا احسنت گفتم به این خانواده که ببین شاید تاحالا اصلا چنین غذایی ندیدن ولی حیلی راحت امتحانش کردن و تازه چقدر تعریف کردن. گفتن بسیار لذیذ و خوشمزه است‌.

    خدایا این پیازچال چیه که هرکی بپره توش دیگه بیرون نمیاد.

    نوش جونتون ولی راستش من یکی نتونستم باهاش کنار بیام.

    GOD bless America

    چقدر بچه ها فاصله فرکانسی کمی با رویاهاشون دارن‌. از هر لحظه ای برای بازی و تفریح استفاده میکنن.

    مگه زندگی جز اینه؟؟

    اصلا باید بچه بشیم تا رویاهامونو زنده نگه داریم.

    باید کودک درونمونو زنده نگه داریم که هیچ!، هر چند وقت یه انرژی زایی چیزی هم بهش بدیم تا رویاپردازی کنه.

    بدون مقاومت ، بدون ترمز، یه بچه توی رویاهاش یه دنیارو میسازه، و چیزی که باعث میشه اون دنیا از یادش بره، ترمزهاییه که پیدا میکنه.

    اون بچه کوچیک اون دنیای رویاییشو با اسباب بازیها و وسایل دور و برش میسازه.

    منتهی وقتی بزرگتر میشه، دیگه نمیتونه باور کنه که باز هم میتونه اون دنیارو با وسایل دور و برش بسازه.

    پس شروع میکنه به تکذیب رویاهاش.

    فکر کردن به اون رو هم گناه میدونه.

    اسباب بازیهای دور و برش مثل بچگیشه، فقط یه ذره مقیاسش بزرگتره. همونه

    به همون قشنگی و راحتی و رویایی.

    خدایا کمکمون کن تا بتونیم کودک بشیم.

    کمکمون کن باورهامون مثل یه کودک پاک و روون بشه. خالصتر بشه. اون موقع میتونیم هر کدوممون یه دنیای تازه خلق کنیم.

    خیلی ساده است. فقط باید یادمون بیاد مثل بچگی باید با اون لگوهایی که داریم، خونه بسازیم.

    با پشتیها قلعه درست کنیم و با اون هواپیمای پلاستیکیمون دور دنیارو بگردیم.

    خدایا کمکمون کن

    دستتون تو دست الله یکتا

    گوارای وجودتون نعمات بی پایان الله یکتا.

    به امید روزی که روزی مهمون شما بشیم توی این بهش زیبا.

    و اونروز نزدیکه به امید الله.

    عاشقتونم

    دستتون تو دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      نسترن بهداروند گفته:
      مدت عضویت: 2167 روز

      سیدمحمدحسین عزیز، سلام🌹🌹🌹

      منو غرق لذت کردین با این جمله ی زیبای کودک درونتون: با لگو هامون، خونه بسازیم، با پشتی ها قلعه👌👌👌👌👌👏👏👏👏👏سپاس سپاس سپاس🌻🌻🌻

      گوارای وجودتون لذته ناب درک حقایق پارادایس.

      خدایا سپاس بهترینم عاشقتم هادیه من🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سید محمدامین حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2779 روز

        سلام دوست عزیزم

        از شما سپاسگزارم که دستی هستید از بینهایت دست الله تا لذت درک این آگاهیها با وجودتون دوچندان بشه.

        لذت اشتراک آگاهیهای الله با دستان عزیزش، لذتی داره که فقط وقتی میفهمیش که متوجه میشی تونستی، حال حتی یک نفر رو حتی یک کمی هم شده به سمت حس خوب تغییر بدی

        امیدوارم تونسته باشم

        بازم ممنون

        خداروشکر

        دستتون تو دست الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2396 روز

    دیشب که این فایل رو دیدم اولش از شدت ذوق و شادی دیوانه شده بودم ولی بعد دریافت آن درس ها و آگاهی ها، ساعاتی به گوشه ای خیره شدم تفکر عمیقی کردم و در بحر مکاشفت خیش فرو رفتم و از سنگینی این همه زیبایی و آگاهی خوابم برد.

    استاد عزیزم، از همون ابتدا خودت رفتی توی آب، توی زیبایی، توی شادی،توی تجربه لذتبخش،توی آزادی، بعدش بچه ها رو یکی یکی تشویق کردی به حرکت و لذت بردن… چقدر تو فهمیده ای مرد شریف… چقدر تو مهربون و بزرگی… فعلا که تمام افراد دنیا رو بیخیال شدم و تمام تمرکزمو گذاشتم روی الگو برداری از شما و همسرتون… ریز به ریز دارم باورها و طرز فکر و نگاهتو میخونم و تا بیشتر درکت کنم… تا بیشتر بفهممت و بشناسمت… تا بیشتر شبیه تو فکر کنم و باور کنم… چرا؟؟!…چون خیلی شبیه خدایی… خیلی انسانی… دقیقا همون چیزی هستید که با فطرت الهی من سازگاره…

    واای خدا این پسره خودِ خوده حضرت یوسفه.. چه چشای ناز و خوشگلی داره چه موهای نرم و لَختی،نقاشی خداست دیگه… بخدا سیر نمیشم از دیدن شادی و بازیگوشی شون…دلم میخاد از دریچه صفحه مانیتور بپرم اونجا پیش شما و باهاتون بازی کنم… اینه که میگم خداگونه رفتار میکنی؛ مثل خدا که هوای بنده هاشو داره و بهشون ایمان و حرکت میده و میگه نترس من باهاتم هیچ ترسی ندارم و لذت ببر، شما هم با اطمینان دادن بهشون دل جرأت دادید و به بزرگ شدن و لذت بردنشون کمک کردید. مثل خدا، با قدردانی و سپاسگزاری از نعمت ها، نعمت و لذت بیشتری بهشون دادی

    ………..

    یک نکته ظریف اما بسیار جالبی از شما دیدم، استاد زندگی….

    اونجا که داشتی از نرده ها بالا میومدی و پیچ نرده شل شده بود… چقدر کیف کردم از طرز نگاهت… هر کس دیگه ای بود می‌گفت بابا ول کن، کی حال داره وسط این بازی و دورهمی بره دم دستگاه ورداره و درستش کنه، بذار بعد مهمونی… ولی تو مگه پیرو نجواهای ذهنتی!!! تو پیرو ندای قلبتی و دیدم که چطور بی درنگ رفتی سراغ ابزارت و سریع پیچ ها رو سفت کردی، یوسف هم بالا سرت نگاه میکرد و یاد میگرفت… اینه نتیجه تمرین حل مسئله… اونقدر حل مسئله کردی تو زندگیت که در هر زمان و شرایطی قادری هر مسأله ای رو در کوتاه ترین زمان ساده ترین حالت ممکن حل کنی…

    ای خدا بگم چیکارت کنه لوک… به یعقوب(jacob) میگفت underwear…underwear.. پوکیدم از خنده… میخاستن شلوارکشون رو در بیارن که باباشون گفت نه رعایت کن پسر… من عاشق اون پا زدن های خستگی ناپذیر یعقوب دوست داشتنی شدم چه باحاله این پسر… من عاشق این بابای آزاد اندیش و خونسردشون شدم این آدم چقدر آروم و با شعوره که نه تنها نگران نیست بلکه بهشون روحیه و اعتماد به نفس میده واسه شنا کردن… لوک گفت come on mary.. مریمی هم گفت no im ok… الهی بمیرم که مثل خودم شنا بلد نیستی مریمی…

    چقدر این بچه ها با همدیگه در صلحند و همو دوست دارن… عاشقانه به هم کمک میکنن و در کنار هم لذت میبرن بدون هیچ دعوا یا بحثی.. این بچه ها به من درس زندگی دادن ،درس در لحظه بودن، درس عزت نفس، درس مقابله با ترس ها و لذت بردن از زندگی، درس مسولیت پذیری ، درس ادب و اخلاق، درس سپاس گزار بودن، درس در لحظه بودن…. آره دقیقا باید بچگی کرد و مثل بچه ها نامحدود فکر کرد مثل بچه ها رها و بدون ترس… من عاشقتم استاد که اینقدر کودکی کردی و هم برای خودت هم برای اونا و هم برای ما لحظات فان و لذت‌بخشی رو ایجاد کردی… و من عاشقتم مریم جان که با عشق دوربین به دست میگیری و با خلاقیت هرچه تمام تر این لحظات زیبا را به تصویر میکشی… راستی استاد یه ایده دارم؛ اگر موافقید یه فوتبال دستی سفارش بده و مثل پینگ پنگ هروقت دلتون خواست بازی کنید….

    چیزی که برام عجیب بود این بود اصلا از بازی و شادی خسته نمیشدید و از صبح تا شب همش سراسر پر انرژی بودید و همچنان به بازی و لذت ادامه می‌دادید.. اینه قانون؛ شادی و لذت، شادی و لذت بیشتر و بیشتری میاره… شماها بهم یاد دادید مهارت شاد زیستن رو مهارت در لحظه بودن و لذت بردن رو…

    چقدر شماها ساده زیست و بی تعارف هستین که پیاز چال درست کردید و اونا چقدر مودب و سپاس گزارند و عین ما ذوق و شوق کردن واسه خوردنش… خدا می‌دونه اگه ما واسه مهمون پیازچال درست کنیم، قهر میکنن و دیگه نمیان… قسمت به قسمت داره جذاب تر میشه این سریال، شبا از شوق و شادی خوابم نمبیره بخدا…

    این قسمت مهم ترین درسش واسم رفتن توی دل ترس هاست… ترس و دودلی از خط قرمزهای منه. بیزارم از ترس و حالم ازش بهم میخوره، اونقدر ازین احساس ترس بدم میاد که وقتی میاد سراغم، دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار…

    ترس از آب عمیق و شنا از دیرباز با من همراه بوده، یادمه وقتی بچه بودم افتادم توی آب رودخونه و یک دقیقه زیر آب بودم، عمه ام منو دید و از مرگ حتمی نجاتم داد… بارها سعی کردم شنا یاد بگیرم ولی انگار ذرات آب متوجه این ترس من میشدم و با من همکاری نمیکردن. دیگه باور کرده بودم که هیچگاه من با آب سازگار نمیشم و شنا یاد نمیگیرم، چه لحظات شاد و لذت بخشی رو به خاطر این ترس از غرق شدن از دست دادم، همیشه حسرت میخوردم… ولی این فایل بهم جرات داد که بر این ترس ریشه ایم غلبه کنم و بالاخره این طلسم رو بشکنم…

    ……………..

    ترس از ارتفاع؛ من فوبیای ارتفاع داشتم و آنقدر از ارتفاع میترسیدم که حتی تصورش هم من رو به جنون میرسوند. یک روز تصمیم گرفتم که به همراه یکی از دوستان برای اولین بار به قله بلند ترین کوه منطقه مون برم… هنوز مسافتی طی نکرده بودیم که آن دوست همراهم شروع کرد به بهانه آوردن که پام درد می‌کنه دیر وقته بیا برگردیم… آنچنان توی ذوقم خورد، که از خدا خواستم این دوست ترسو رو از مدارم برای همیشه خارج کنه… در ادامه همون روز اتفاقاتی افتاد که بصورت کاملاً راحت و طبیعی، جهان این دوست رو که مدت ها بهم چسبیده بود رو از مدارم برای همیشه خارج کرد و چقدر سپاس گزار این هدایت پروردگارم هستم. در همین ایام عید بود که علارغم فشارشدید نجواهای ذهنم، دل به دریا زدم و رفتم توی دل این ترس بزرگم… همه بهم میگفتند این کوه خطرناکه گم میشی تا شب نمی‌رسی… منم توی دل خودم میدونستم که اینا خودشون یک عمر با ترس زندگی کردن و عادت کردن به جای تشویق دیگران رو بترسونن… آقا من تنهایی به دل کوه زدم، به میانه کوه که رسیدم، موقعی که این حجم از صعود و ارتفاع رو دیدم، نجواها و ترسم هزار برابر شد تا جایی که نزدیک بود پشیمان شوم…شیطون همش میگفت نرو دیگه اینجا پلنگ و مار داره تا شب نمی‌رسی گم میشی تنهایی، خیلی دیره و شیب وحشتناکی داره… ولی من محکم گفتم به هر قیمتی شده باید تا آخرش برم و این ترسمو برای همیشه بخوابونم… خلاصه با نیروی عجیبی که خدا بهم داد تا نوک قله رسیدم، یه لحظه دیدم وااای جلوم خالیه…نگو که در پرتگاه قرار. گرفتم و خدا حواسمو جمع کرد… باورم نمیشد که چند نفر هم کمی اونورتر در یک متری بزرگترین پرتگاه نشسته بودن و داشتن مدیتیشن میکردن… دیگه مطمئن شده بودم که این یک نشانه از طرف خدا برای منه… دیدن اونا بهم انگیزه داد و میخواستم از اونا الگو برداری کنم… منم هندزفری رو گذاشتم توی گوشم و آروم آروم رفتم جلو و نشستم… از شدت ترس از ارتفاع داشتم سکته میکردم… به هر حال بار اولم بود که به بزرگترین ترس زندگیم به این طرز دیوانه وار حمله کردم…به طلوع چشم نواز خورشید خیره شدم و خدا را بلند فریاد زدم… نمی‌دانید چقدر لذت بخش و نیروبخش بود… چقدر احساس آزادی و اعتماد به نفس میکردم… عکس پروفایلم هم در یک قدمی بلند ترین پرتگاه هستش…نیمی از صورتم را غروب زیبای خورشید درخشان کرده است … در آن روز با یک تیر چند هدف زدم؛ هم بر هولناک ترین ترسم غلبه کردم، هم کلی کیف و لذت بردم، هم ورزش کردم، هم اعتماد به نفس و ایمانم خیلی قویتر شد، هم رکورد بیشترین دوندگی بدون وقفه قبلیمو( ۱۷ کیلومتر) زدم با بیش از ۲۲ کیلومتر…

    آن روز از اعماق وجودم پی بردم که ترس توهمی بیش نیست که ناشی از ناشناخته ها و عدم تجربه است…

    عاشقتم استاد عزیزم که بهم یاد دادی چگونه به ندای قلبم گوش کنم و بهش عمل کنم… با الگو قرار دادن تو نمیتونم دیگه از چیزی بترسم… از موقعی که خدای واقعیمو پیدا کردم، دیگه سراسر وجودم شده ایمان و عمل… غلبه بر ترس ها و رفتن توی دل ترس ها هم ایمان و تکامل میخواد… عاشق همتونم عزیزای دلم❤❤😘😘💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    سلام ….

    خواستم بگم درسی که من از این فایل و فایل قبلی گرفتم بسیار بسیار عالی بود ….و میخوام با شما دوستانم ب اشتراک بذارم……….

    اما قبل از اینکه بخوام مطلبی بنویسم ….

    میخوام بگم که ذهن ما ادمها چقدر زیرک و باهوش هست ….در هر زمینه ای که بخوای ازش کار بکشی امادگیش رو داره ….هیچ وقت نه نمیگه ….فقط کافیه شما زمینه رو براش انتخاب کنید …

    من دیروز کلی مطلب نوشته بودم در ارتباط با میزبانی استاد از مهموناشون ……و همشون هم تمرکز بر نکات منفی بود موندم که از کجا این همه نکات منفی رو پیدا کرده بود ….و وقتی که ی دور کامنتم رو خوندم …….حقیقتا حال خودم بد شد از این همه جملات منفی که تو نوشته ام بکار برده بودم …..

    ب خودم گفتم اخه این چه کاریه ….. ؟! چرا بر نکات مثبت این ماجرا تمرکز نکنم ….؟!!!!!

    بین این همه نکات مثبت و اموزنده ….رفتم زوم کردم رو نکات منفی ….چقدر هم مطلب در اورده بودم …

    میخوام بگم وقتی شما تمرکز میکنی رو نکات منفی دیگه بقیه اش رو ذهنتون میبافه ….و چنانی شمارو غرق میکنه که استاد این کاره….اینجور مواقع خیلی باید زرنگ باشی که گولش رو نخوری ….

    و فرق بین انسانهای موفق با دیگر ان دقیقا از همینجا کلید میخوره …………از ( ذهن )

    کافیه شما ی چراغ سبز بهش نشون بدی در ارتباط با موضوعی و ی خورده هم باهاش همکاری کنی همون اولش …………….

    تا موتورش گرم بشه راه بیوفته ….یعنی اوکی رو بهش بدی ….دیگه تو ب بقیه اش کار نداشته باش خودش برات انجامش میده …و تو فقط توپ رو بنداز تو زمین بازی …..خودش برات دریبل میزنه … لایی میزنه …. پنالتی میزنه …..جالب اینکه همه توپهارو هم ب زیباترین شکل ممکن برات گل میکنه ….

    ب خودم گفتم وقتی چیزی برای گفتن نداری حداقل ب بقیه که دارند حال میکنن ضد حال نزن ….تو خوشت نیومد از این فایل …..اوکی نگاه نکن …نگاهت رو بذار رو چیزی که خوشت میاد و بهت احساس خوبی میده …..

    و با این تغییر نگاه ……….کامنتم رو که خیلی هم زیاد نوشته بودم پاک کردم و تمرکز کردم بر نکات مثبت این فایل…

    و اما تمرکز بر نکات مثبت :

    استاد و خانم شایسته ب بهترین نحو ممکن مهمان نوازی کردند و بااینکه تو ی کشور خارجی بودند با این کارشون نشون دادند که ما ایرانیها انسانهای بسیار بسیار خونگرمی هستیم و از ایران و نام ایرانی دفاع کردند و نشون دادند که جدا از دعوای دولتمردان ……..ما ملتها با هم جنگی نداریم و کاملا با هم در صلح و آرامشیم …… و این بزرگترین نکته مثبت این فایل بود و همینطور بهترین تبلیغ میتونه باشه برای ما در دنیا …..

    نکته مثبت بعدی که دیدم اینکه چقدر راحت و صمیمی در کنار هم هستن و مشغول خوشگذرونی هستن و ب همدیگه اعتماد میکنن ….. انگار که اعضای یک خانواده هستن یا با هم فامیل هستن ….

    اگه یکی که ماجرا رو ندونه این فایل رو نشون بدی باور نمیکنه ….

    و اینکه پسر کوچولوی خانواده چقدر چالاک و زبرو زرنگ هست …..مثل پلنگ میپره …..خیلی باحاله….ونکته جالبتر اینکه همه هم شنا بلدن ….افرین ….خوشم اومد ….

    و مورد بعدی اینکه استاد چقدر صبر و حوصله میذاره برای اینکار ….و چه با حوصله ای سروکله میزنه با بچه ها انگار که عموشون هست …..این نشون میده که برا ی هدفی که داره ارزش قائل هست و از هر روشی داره استفاده میکنه برای جایگاهی که دوست داره برسه …حتی از مهمونی دادن هم داره نهایت استفاده رو میبره …… بهر حال تو ی کشور خارجی با فرهنگ بیگانه زمان میبره تا اشنا بشی و جا بیوفتی …..باریکلا …..

    میتونست خیلی بی تفاوت و سرد مثل خیلی های دیگه باشه …..

    و این کارها هست که فاصله میندازه بین این مرد ( عباس منش ) با بقیه ….

    و مطمئنا ثمره کارش رو دریافت خواهد کرد …..مطمئن باشید ……

    و خیلی نکات مثبت و اموزنده دیگه ای هم داره اگه بخوام بنویسم طولانی میشه ….فقط خواستم تفاوت دو دیدگاه رو ببین چیکار میکنه ….کاشکی تمرکز بر نکات منفی رو هم مینوشتم ….تا متوجه میشدید که چقدر دیدگاه اول من فرق داشت با هم ….اما نوشتنش هم نوعی تمرکز بر نکات منفی ب حساب میاد …..

    یاد گرفتم که از این ببعد ب جای اینکه بر نکات منفی تمرکز کنم….. بر نکات مثبت تمرکز کنم حتی اگر نکات منفی هم داشته باشه ……من نبینم …… چون کمکی ب من نخواهد کرد ……و نگاهم رو بر نکات مثبت ماجرا متمرکز کنم ……هر چقدر هم بگید که نکته مثبت نداره اگه بگردید داره ….مثل من ….که اولش فکر میکردم که هیچ نکته مثبتی نداره …..

    و این نشون میده که خداوند مهربان همه چی رو در دستان خود ما قرار داد ه……..برای موفق شدن احتیاج ب هیچ کس جز خودمون و خودش نداریم ……بهشت و جهنم در دستان خود ماست …. کلیدش در جیب خودمون هست جای دیگه دنبالش نگردیم …..

    فقط باید نگاههارو تغییر داد …..

    متشکرم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    Beh Afarin گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    💓به نام رب تنها مالک و فرمانروای دنیا..💓

    💖به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده است..💖

    ✅سلامممم سلاممم به همه ی عشقای خودم..

    ✅ای جااااان دلممممممم..

    چطور بگممممم از انتظاری که از دیروز داشتم تا ادامه ی این سریالو ببینم..

    چطور بگممممم از شدت احساساتمممم..

    💓من باهااااش اشکککک ریختمممممم.😭😭

    .

    💓من باهاشش با صدای بلند قهقه زدم.😁

    💓من باهاااااش به درگاه خدااااا شکر کردم🙏🙏

    💓من باهاااااش درخواست فرستادم به جهان هستی..

    💓به اینکهههههه خدااااااااااااااا منم میخوووووام اینا رو تجربه کنم..

    💓منم میخوااااااام از همه احاظ تینقدر رشد کنم که دور و برم پر بشه از نعمت و آدمااای خوب..

    چی بگمممم از شدت ذوقم واسه تربیبت توحیدی و بی نظیرررر بچه هااااا

    💓چطوووور بگممممم از رابطه ی خدایی این برادرا باهممم..که وقتی این کمک کردن و روحیه دادنشون بهم رو دیدن اشک تو چشام جم شد..

    💓خداااااااااااای من،خداااااای من تو چقدر بزرگی که میتونی همچین نعمتای بینظیری به بندگانی که صد در صد توحیدین بدی..

    💓اخههههه مگه نمیشد خدا رو توی رابطه ی این برادرا باهم دید؟؟؟

    💓مگهههههه خداااا چیزی جز مهربانیه؟؟؟

    💓💓خدااااای من شکررررت..

    💓با چشمای پر از اشک میگممممم شکررررت..

    شکرتتتتت که منو هدایت کردی به اینجای بی نظیررر..

    💓شکرتتتتت که این گنج رو بهم دادی…

    من هر روززررم که بیشتر اینجا سپری میشه به ارزش والای این سایت و استاد بی نظیرش بیشتر پی میبرم..

    💓اخهههههههه ببین چطووووور به دلش انداختی که بیاد و اینت رو برامووووون ضبط کنههههه..

    بعد این همه سال که پردایسن چطووور تصمیم گرفتتتتتتتت که بیاد و لحظات زندگی در پردایسو ثبت کنهههه

    💓که ما ببینیم و مدارمون بالا بره

    💓که ما ببینیم و قانون رو بهتر درک کنیممم

    💓که ما ببینیم و ایماااان بیاریم به قانون بی نظیرتتت

    💓که ما ببینیم و باور کنیم اونی که داره به ما قانونو درس میده خودش هر لحظه زندگیش داره با این قوانین میگذره

    💓استاد چقققققققددددددر خوشحال شدم وقتی که از اطمینان بچه هاااا به خودتون حرف زدین..

    💓با خودم گفتممم بببین همین جمله چه درس بزرگی بهت یاد داد بفرین،بهت یاد داد کههههه توووووم به استادت ایمان بیار..باورش کن..

    💓بعدددش همون جور که بچه ها اولش میترسیدن و شک داشتن،ولی با باور کردن حرفای استاد به لذت رسیدن،توم به این لذت بردن از زندگیت میرسی..

    💓فقط باااااورش کن..

    💓ببین زندگیشووووو..

    💓بشنووو فریاددد زدنشوووو..

    💓از دل تصاااویرررر درک کن این قانونوووو..

    🎀بفررررین تو هدایت شدی اینجا..

    🎀یادته از خدا خواستی که یا کاری کنه بمیری یا موفق بشی..چون متوسط بودن و‌معمولی بودن آزارت میدادددددد

    🎀خداااا چیکار کرد؟؟؟تو رووو کشت؟؟؟

    🎀نهههههه،تو رووو هدایت کرد اینجا..

    🎀ازت خواهش میکنم این هدایتو سرسری نگیییررر..

    🎀مثل قدیما رفتار نکن..

    🎀اینجا خود بهشته..

    🎀تو‌ام در بهشتی..

    🎀کاری کن مدارت اونقدر بالا بره که کم‌کم بتونی وارد بهشتت بشی..

    🎀کم کم اوج به جاهای زیباتر بهشتت عدایت بشیی..

    🎀خوووواهش میکنمممممم قدر این گنجوووو بدددووون.

    خواهش میکنم..

    💓استتتتادم..ممنونمممم..ممنونتونم..

    💓هم ممنون شما و هم مریم جووون که کلا اینقدر سخاوتمندانه دارین برامون زحمت میکشین و رایگان تمام این نعمات رو در اختیارمون قرار میدین..

    💓چققققدر من ثروتمند شدم که همچین گنجااایی رو رایگان دریافت میکنممم..

    این فایلای دانلووودی هر کدومشون گنجن،اگهههههههه قدرشونو بدونیم و‌در مدار آگاهی هاااشون باشیمممم..

    تماممم این کلمات از قلبم در اومد..💓💓

    بازممم ممنونممم..

    خیلی ممنونم..

    دوستتون دارم😘💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2436 روز

      من اخه چی بگممممم به فرشته ی خداوند

      ای واییییی من مردمممم

      عاشقتم من

      عاشقتمممم

      چقدرررر زیبا مینویسییییی

      من چقدررررر پرواز میکنم و کیف میکنمممم و عشقققق میکنممم برایییییئ این متصل بودنت

      برای ایننننن ثانیه ثانیه پیشرفت معرکه اتتتتت

      عاشقتمممم عزیزدلمممم

      بهترین از اینااااء برییی بالاتر و بالاتر و مهم تر از همه منووووووو

      منوووکک خوشحال کن و دیوانه ترم کن با این بالا رفتنتتتتت

      عاشقتم

      و براتتتت اوج اوجججج عشق و ثروت و جریانی از نعمت و برکت را میخواهم خواهر عزیزم😊😊😍😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Beh Afarin گفته:
        مدت عضویت: 1925 روز

        عزیززززز دلممم.

        خواهههههههرررررمممم..

        چقددددر امروز تو فکرت بووودم..

        داشتم به خودم میگفتم دوست دارم مثل تو عاشق خدا جوونم باشممم..

        من باهااات پرواز میکنم خواهر نازنینم..

        کلی داره مدارم باهات بالا میره نازنینم…

        از ته دلمممم دوستت دارم😍😍😘😘😘😘😘😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3153 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان و مهمانان دوست داشتنیشون

    عجب فایلی بود استاد!!! با شنا که ورزش مورد علاقمه شروع کردید خیلی حال کردم چقدر درس داشت برامون این قسمت استاد ممنون از خانوم شایسته عزیز و دوست داشتنی که چیزای فوق العاده ای از رفتار بچه ها و پدرشون رو به تصویر کشیدند. بقول استاد مهمترین نکته این فایل اینه که اگر ما ببینیم یه نفر داره یکاری رو انجام میده و خیلی هم داره لذت میبره و بر ترسهاش غلبه کرده و نگرانی هاشو کم کرده اونوقت ما هم باور میکنیم که این کارو میتونیم انجام بدیم و امتحانش کنیم چرا؟ چون باورمون میشه چون یه الگو میبینیم. یعنی این فایل شما یه پاسخ عملیه برای همه کسانی که نمیدونن چطور باید باور سازی کنن؟! با دیدن این فایل و رفتار این بچه ها کاملا درک خواهند کرد که داستان از چه قراره. نکته بعدی که دوست داشتم بهش اشاره کنم رفتار این بچه ها با همدیگس استاد این رفتار بطرز جادویی و شگفت انگیزی خوبه! خب ما داخل ایرانیم بچگیای خودمم یادمه با برادرمون یا خواهرمون اغلب مشغول بحث و جدل بودیم اما اینا از آدمای غریبه بیشتر بهمدیگه دارن احترام میزارن! استاد نمیدونم چه فرهنگی چه باوری توی اون جامعه حاکمه اما برام شگفت انگیزه که این بچه ها با این سن و سال کمشون اینقدر دارن عالی با هم حرف میزنن صحبت میکنن و به حق همدیگه اینقدر قشنگ احترام میگذارن و البته با غریبه هام همینجورن. من فقط از اول تا به آخر این بچه ها رو تحسین میکنمو رفتارشونو تایید میکنم.

    اون صحنه که 4 امین بچه خونواده کاملا مشخص بود میترسید بیاد داخل آب اما نهایتا دیدن الگوی مناسب و شکل گرفتن اهرم رنج و لذت در ذهنش یعنی لذت بخش شدن رفتن داخل آب و رنج آور بودن جدا بودن از بقیه افراد جمع باعث شد تصمیمشو بگیره و حرکت کنه بخدا بوضوح میشد تک تک صحبتای استاد و قوانینو تو این فایل دید . یا اونجایی که بچه اگه اشتباه نکنم کوچیک خونواده یه ملق جانانه برامون زد :) :) موقعیکه بر ترسهاش بیشتر از قبل تونسته بود غلبه کنه. یعنی اهرم رنج و لذت ، قانون تکامل ، قانون تضاد و…. همه و همه ما حصل این قسمت زیبا شد. یه قسمت این فایل پدر خونواده دوربین روش زوم شد و عبارت جالبی گفت : God Bless America یعنی در همه حال شکر گزار باش! ریلکسی و راحتی و آرامش از صورت ایشون میریزه. زیبایی این فایل به حدیه که هر چقدر هم تعریف کنیم باز کمه بقول استاد فرکانس فوق العاده این خانواده دوست داشتنی و بچه ها باعث شده تا امکانات و شرایط بیشتری رو استاد در اختیارشون بگذاره و همگی با هم از ش لذت ببرند.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این فایل زیبا و شگفت انگیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست

    دروود و سلاام بر یاران جان و درود و سلام بر استادان عشق

    این قسمتای سریال زندگی در بهشت که مهمون بازی هست فووق العادست

    من به حدی از مهمونی دادن دوور بودم که برام ترس داره الانا.

    پارسال این موقع ها بوود که قرار بود از ایران برامون مهمون بیاد.رو ابرااا بوودم.خدااای من چقدددر خووش گذشت.

    چقدر گشتیمو خوش گذروندیمو خندیدمو خاطره ساختیم

    من برای ورود مهمونا کلی تدارک دیده بودم ولی به محضی که رسیدن بعد از این همه تو مسیر و پرواز بوودن یک سااعت نشد رفتیم سااحل

    وااای چقدر لذت بخش بود.با چه حاالی برگشتیم خونه.له بوودیم.یعنی همووون ورود طوفانی کلا نظم خوابمون رو ریخت بهم و باعث شد کل برنامه ها از ظهر به بعد ران بشه.امااا بی نظیر بوود.

    رااااحت گرفتم به خودم.از قبل چقدر روی خودم کار کردم که به خودم سخت نگیرم.تجربه ام در مهمان داری بسیار کم و نهایت هنرم تو مهمونیای مامانم درست کردن سالاد بود و شستن سرویس بهداشتی.حالا مهمون داشتیم اونم برای چند رووز.

    هم خودم هم جانه دلم کلی هر بار قبل از اومدنشون با هم صحبت میکردیم که نگرانیمو کنترل کنم و فقط لذت ببرم.

    خصوصا که ما تو دوره سلامتی بودیم و مهمونامون نههه

    اما موندنمون تو دوره با وجودی که مهمون داشتیم کلیم بهمون حس قدرت داد.

    منم یه روزایی همه چیز رو در اختیار میگذاشتم که اون چیزی که دوست دارنو تهییه کنن

    البته که هنرای آشپزیمم به رخشون کشیدم و خوودم لذت میبردم

    خلاصه که همه چییز عااالی بود کلی لذت بردیم کلی خاطره ساختیم کلی گشتیم و خوش گذروندیم و مهمونای نازنینمون با کلی حس خوب برگشتن خونشون.

    ما بعد اون چسبیدیم به کارمون.موضوع این بود که تا اومدن اونها درگیر دانشگاه بودیم و بسیاااار ترم سنگینی بود و من و عشق جانم ترکوونده بووودیم.من نفر اول دانشکده و ایشون نفر دوم دانشکده تنها با اختلاف 0.2 از من در 100 نمره.جالبیش اینه که برای تک تک این 0.1 ها ما تلاااش کردیم.کم کم پیش رفتیم و با باور به خودمون این موفقیت هارو ثبت کردیم.جالبه که دستاوردهای آدم چقدر براش عادی میشن وقتی ازشون میگذره.

    خاطرمه اون روزها به شدت در هیجان و ترس بودم اما هر رووز تلاش میکردیم هر روز پیش میرفتیم و خسته نمییشدیم.الان تنها میگیم شدیم نفرای اول دانشکده.در صووورتی که من به نظرم باید برای بهبود شخصیتم برای بالا نگه داشتن عزت نفسم برای رشد عزت نفسم قدم های ارزشمندمونو دسته کم نگیریم و برای خودمون مرورشون کنیم.اون قدما اون نتایج رو در برداشت.

    این آویزه ی گوشم بااشه که براااای هر خواااسته ای فرمووول همینه.

    اول از همه رااااحت درخواست کنم و بدونم که هر چیزی بخوام میتونم بهش برسم و اون خواسته ارزشمنده و این خجالت یا نمیدونم هر حسی که نمیذاره خواسته های خفن داشته باشمو بذارم کنار و بدیهی بدونمشون بعددد شروع کنم یه بیگ پیکچر از خواستم بسازم تصورش کنم حسش کنم و بعد شروع کنم به برداشتن قدم ها و بهبود خودم وارد شدن تو ترسام و تمرییین و تمرییین کردن و لذت بررردن از مسیر و دیدن کوچیکترین پیشرفت هام و دااایما به خودم یادآورشون بشم ببینمشون و اصلااا میدونید برای من جشن گرفتن برای کوچیکترین پیروزی ها معجزه میکنههه و دایم بهم یادآوریشون میکنه.

    اوون وقته که نتیجه دلچسب میشه.وقتی دیدم این نتیجه همچییین عزم راسخی میخواست همچین اراده ای میخواست همچین ادامه دادنی میخواست همچین خسته نشدنی میخواست و همچییییین ترکیب و به اووج رسوندن کلی از توانایی ها و بالانس کردنشونو میخوااااست اوون نتیجه بسیااار دلچسب میشه.

    بله هم بتونی نگرانی هاتو کنترل کنی ازینکه باید بچسبی به درسه و فعلا به بیزینست فکر نکنی و خودتو کنترل کنی خوب هزینه ها رو چیکار کنم !!!! هم زمانتو مدیریت کنی که هم به کار خونه برسی و تو دوره سلامتی باشی اما متعهدانه ادامه بدی و از غذاهای بیرون نخوری هم کلاسای فشرده و هر روزه و هم بتونی هر روز یه عالمه پروژه و تکلیف رو برای روز بعد آماده کنی هر هفته امتحانای سخت با تایم خیلیییی محدود بدی و هر 0.1 این نمره ها مهم بااشه.هم اوون مسیر طولانی رو تو متروبوس و مترو بری هر روز بری و برگردی که فقط 3 ساعت تایمت تو مسیر میره در صورتی که تا سر کوچتون قبلا میخواستی بری از در خونه که میومدی بیرون 4 تا ماشین پارک بود که با یکدومشون بری.

    خودتو جسمتو ذهنتو روانتو کنترل کنی و ادامه بدیییی و دلتنگ خانوادتم باااشی تازه مهاجرت کرده باشی و کنارش بخوای مسایل دیگه رو هم مدیریت کنی.

    بلهههه که این دستاوررررد حساااابی ارزشمندهههه حسااابی باید به چشمم بیاااد حساابی باید به خووودم یادآورش بشممم حسااابی ازین انقلابی که با عشق جانم در کنار هم برای زندگیمون به راه انداختیم ذوووق کنم و بهش افتخااار کنم.

    بعد خداااا زمین و زمان رو به تسخیرمون درآورده بود.وقتی همت ماروو دید دنیارو زیر و روو کرد.زلزله شد و کلاسای ما آنلااین شدن.

    همه شاااکی امااا مااا خوشحااال ترین.البته که همون موقعشم خووشحاال ترین بودیم.اما ادامه دادن برامون راحت تر شد.چراکه تونستیم در حین تایم استراحت نهار آشپزیمونو بکنیم و این کار به بعد از رسیدن خونه از دانشگاه موکول نمیشد.باشگاه رفتن باهمم گنجوندیم که دیگه نوور علی نووور شد.

    بلههه که اووون میزبانی با اووون دستاوردااا میچسبییید.ما از مهمونامون بیشتر بهمون خوش گذشت.کلنی به ما همیشه خووش میگذره.یااد خاطره هامون که میفتم لبخندم تا بی انتهااا باز میشه.

    بله که افتخاره مثل بلبل با دوستای آمریکایی که یهویی تو شهر دیدیم شروع کنیم انگلیسی صحبت کنیم و عاشقمون بشن و باهامون بیان کلاب ایرانی و کلی برقصیم و خوش بگذرونیم.

    هرجا لازم بود انگلیسی هر جا لازم بود یه ترکیه دست و پا شکسته ی بااا مزه که ترکا فقط دووست داشتن من رو به حرف بیارن که از حرف زدنم لذت ببرن.وااای خیلییییی با مزه بود.

    مهمونی قشنگمون که به اتمام رسید بلافاصله چسبیدیم به کارموون.شروع کردیم به آموزش دیدن کارمون.

    خاطرمه که دیگه به حدی چسبیدیم به این قضیه و اون دلتنگیه برای خانواده امون منو بریده بود.امااا من چیکاار کردم نشستم و خودمو بستم به فایلا و سفر به دور آمریکا و بلههه یه انقلاب تراپی طووری برای خودم ترتیب دادم.والاااا دمم گرممم.والاااا که نوووش جووونم هر لذتی رو که تجربه میکنم.خدایااااا سپاسگزاارتم برای این قدرت خلق کنندگی که بهم دادی.

    اواخر فصل تابستونم باااز یه مهمووونیه بی نظیر به سبک قانون سلامتی برگزار کردیم برای دوستانمون که رویاایی بود و چقدر خوش گذشت و هنووز که هنووزه دارن از دست پختم تعریف میکنن.شدم نگین شف کتو هلثی.والاااا.

    تقریبا یک سال ازون روزا میگذره

    تو این مدت کم از پروردگارم معجزه ندیدم

    کم رو ایمان و توحید و عملگرا بودنم کار نکردم

    یه جاهایی گیج شدم اماا به راحتی باز شنیدم صدای درونمو چون دیگه جنسش رو میدونم

    خیلی جاهااا ترس عجیبیییی اومد سراغم.خیلی جاها فکر کردم دیگه تموم شد اما به کوچکترین نشونه دل بستم برای خودم تحلیلش کردم و آرهههه زندگی همینه که بری تو دل ناشناخته ها و تجربه کنی و خودتو رشد بدییی و لذت ببری از تجربه ی خوودت و بدونی که در آغوش کسی داری این تجاربو زندگی میکنی که دنیا رو مسخرت کرده و هر لحظه هواتوو دارههه و عشق میکنه از اینکه باورش داری و بر طبق هدایتاش پیش میری و لذت ها و رزق های بی حساب و خوشی های بی حساب جهانش رو به پات بریزه.

    آاااخ که من عاااشق این پروردگاارم آاااخ که نفسم به حس کردن هر لحظش بنده آاااخ که دیواانه میشم هر ثانیه حتی حواسمم نیست حواسش بهمه.من نمیدونم ازین حد عشق بی قید و شرطش چی بگم.

    میدوونید چیشو دووست دارم اینکههه خیلیییی مقتدره و منو هم مقتدر و خفن بار آورده.

    من از بچه ننه بودن و سوسول بودن متنفرم و من دووست دارم خفن و مقتدر و پیشرو بااشم.البته که در رااحترین حالتش به خواسته هام میرسم اما با جسارت نه با ناله و عز و جز چیزییی که به هیییچ عنوان تو شخصیتم نمیگنجه.

    من یه قهرمانم تو زندگیه خودم

    من قهرمان زندگی خودمم

    من ملکه ی امپراطوریه خودمم

    حقش رو دارم اجازش رو دارم و برای بیشتر ازین هااا خلق شدم توسط کسی که تنها فرمانروای کیهان و زمینه و تمام قدرت ها در دستان اوووست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      میترا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1689 روز

      سلام نگین جون عاشقتم عاشق اون اقتدارتم دخترچکارداری میکنی بامن دیوانه شدم دیوانه عملکردهاتم توفوق العاده ای ازاول تاآخرکامنتت همش باخودم وبه خدای خودم گفتم مگه داریم مگه میشه اینها همش کلام توهست خداجون اززبان ودست نگین نوشته میشه آخه چطورازاین لذتبخشترکه مورد لطف ورحمت خداوندم بابت اینکه نشونه امروزم بود وهدایتگرم بودوهست ونگین جان این جایزه تصمیم امروزم بودازطرف خداوند،من برای تغیرتصمیم گرفتم وقدم اول رو برداشتم چطورازاین بالاتر که باکلامش توکامنت شما بامن حرف زدعاشق این هدایتهاشم عاشقشم

      خیلی خیلی درس داشت برام کامنتت نگین جان وباتمام وجودم وتک تک کلماتت احساس کردم خداداره بامن حرف میزنه میگه میترا اینه کارکردن روی قوانین،اینه تمرکزروی خواسته ها،اینه موفقیت،اینه به اوج رسیدن.

      دوست دارم نگین جان عاشقتم

      دعا میکنم همیشه سلامت وسعادتمندوخوشبخت باشی دردنیاوآخرت عاشقت میترا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نگین گفته:
        مدت عضویت: 2744 روز

        به نام رب

        درود و سلام میترای عزیزم.سپااااسگزارتم برای این پیام پر از مهر و سخاوت و مهربونیت.

        چقددددر دنیا روی حساب کتاب و دقیقه.چقققدر دنیا پر از نظم و عدالته.چقققدر پروردگار عالم حواسش بهمونه.میخوام تصدیق حرفامو بهت اینجوری بگم که پروردگار عالم تو عزیز دل رو به کامنت من هدایت کرد و گویا کلی برات کارگشا بوده و من شاکرشم که نوشتم تا بتونم سهمی در این دنیای زیبا و بهبودش داشته باشم و کامنت تو شد برای من یادآوریه کلی نکات ارزشمندی که دقیقااااا الان بهشون نیاز دارم.میدووونی من بازم از ایران مهمون دارم.الان داریم میریم به پیشوازشون و چقدر یادآوریه این نکات توسط کامنت تو و خوندن کامنت قدیمم برای من تایید آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوووش شد.

        سپاسگزارتم برای لطفت برای حس پاکت.

        دقیقا دنیا پر از عدالته و قوانین الهی مووو لا درزشون نمیره.فقط اومدیم که خوش بگذرونیم و خودمونو دست در دسته پروردگار رزاق و مهربون تجربه کنیم.

        چی ازین لذت بخش تر و زیبا تر و آرامش بخش تر که دستمون تو دسته ربیه که جهان و جهانیان رو با عشق خلق کرده بعد ما عزیز دردونه هاشم با عشق خلق کرده بعد به خودش برای خلقمون احسنت گفته بعد گفته بهمووون خودتونو باور کنید و منو باور کنید هر چیییی خواستید به خودم بگین من زمین و زمان رو به تسخیرتون در میارم و کرور کرور فرشته هامو بسیج خدمت رسانیتون میکنم فقط کافیه باورم کنید و ازم بخواهید و واااقعااااا کیست وفادارتر از خدا به عهدش

        چه دنیایه زیباااااییه

        خدایاااا شکرت برای فرصت تجریش

        خدایا شکرت برای خلق انسان های ارزشمندی چون میترای نازنینم که اینجور هم خودشون زیبا و با عشق زندگی میکنن و هم پیام آورهای زیبای توان و دنیارو هم جای زیباتری برای زندگی میکنن

        میترای عزیزم منم عاشقتم و به پروردگار عالم میسپرمت

        در پناه حق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          میترا رضایی گفته:
          مدت عضویت: 1689 روز

          سلام نگین عزیزم عشقم خیلی دوست دارم

          میتونم ازت راهنمایی بخوام

          درمورد توحید وباورای توحیدی

          عزیزم خیلی خیلی عاشق خداوند

          ومیخوام درموردتوحید وتوحیدی بودن بیشتر بدون

          دعامیکنم همیشه خوشحال وموفق وسعادتمندباشی دردنیا وآخرت

          نگین جان دعامیکنم خدادرک قوانین جهانش روبرامون آسون کنه

          وعمل کردن به قوانین روبرامون

          ابدی کنه

          میبوسمت دخترزیبایم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            نگین گفته:
            مدت عضویت: 2744 روز

            درود و سلام میترای نازنینم دوسته الهی ارزشمندم

            درود و سلام هم پاره ی الهی من

            سپاسگزارم ازتون بابت این پیام پر مهرتون

            خداروشکر که عاشقشین و دوست دارین توحید و باورهای توحیدی رو بهتر متوجه بشین و درک کنین

            البته که منم مشتاقم در این مورد صحبت کنم و امیدوارم بتونم به خوبی درین مورد براتون توضیح بدم

            ابتدا باید بگم شما در بهترین جایی هستید که میتونید در اوج خلوص و رااحتی و تو در و دیوار نخوردن اصل رو دریافت کنید. تمام فایل های استاد عزیزمون عباسمنش با هر تاپیکی حول همین موضوع یعنی توحید میچرخه.

            بهترین منبع شنیدن همین فایل هاست.

            برای من توحید همه چیزه. به هر میزان تونستم بهتر و بیشتر بفهممش و بهش عمل کنم لذت زندگیم بیشتر شده و انرژیم صرف حاشیه نشده و دستاوردهامم بیشتر شده.

            پروردگار انرژی مطلق با عشق هممونو خلق کرده و وجود ما مثل خودش پر از توانایی نعمت و ارزشه. زمانی که به این درک برسیم تمامیه خواسته هامون و توانایی هامون و استعدادهامون معنا و مفهوم پیدا میکنه و ارزششون برامون هزار چندان. در‌ واقع ما از خداییم و جزیی از اونیم و عملاااا جزئهایی هستیم از یک کل. در اووج مستقل بودن از هم اما در اوج همبستگی با هم.

            پروردگاری که مارو پر از توانایی خلق کرده و قدرت خلق کنندگی بهمون بخشیده تا درین مسیر قدم برداریم و رشد کنیم و با رشدمون هم خودمون غرق لذت از مسیر زندگی بشیم و هم جهان پهناورش رو رشد بدیم. تا زمانی که این اصل رو به یاد داشته باشیم میفهمیم که همون قدرتی که خلقمون کرده و با یک نظم شگفت انگیز در یک بعد زمان و مکان و فیزیک جسمی مارو قرار داده همراه و یاور ماهم هست برای تجربه ی خواسته هامون و خلقشون. وقتی بفهمیم که چقدر ما عیناااااا بدون ذره ای کم و کسر چیزهایی رو تجربه میکنیم که توجهمون بیشتر به سمت اونهاست و با باورهای درست و بحره بردن از قدرت تمرکز بر خواسته هامون میتونیم با لذت و شدت بیشتر خواسته هامونو تجربه کنیم از ابزار تمرکزی پیش رفتن روی خواسته هامون استفاده میکنیم. با سخااااوتمندی که از این قدرت از این پروردگار میشناسیم به راحتی درخواست میکنیم ازش و گووش میدیم تا هدایت هاش رو بشنویم. حالا بسته به موقعیت و شرایط و با آگاهی که این قدرت از ضعف ها و نقاط قوت ما داره هدایت هاش رو میفرسته. حالا هر ابزاری دوستی سخن شخصی لینک خاصی دسترسی های قانونی و دولتی و کشورهایی هرررر چیزی مطابق با شرایط ما. پروردگار دستش بازه و توانمنده که به رااحتی ما رو هدایت کنه. شرط پذیرش هدایت باور به هدایت شدنه باور به همراهی و هدایت و حمایت و رزاقیت و وهابیت و رحمانیت خالقمونه شرطش باور عشقش به ماست. پس هر چی بیشتر این ها رو باور کنیم بهتر میفهمیم. البته که هر چی بیشتر گوش کنیم و از تجارب موفق و متفاوتمون از حتی سایرینی که در زمان هایی هم مسیر بودیم به درک هدایت میرسیم و با اطمینان بیشتر میفهمیم و عمل میکنیم و پیش میریم.

            مساله ی خیلی کلیدی اینجاست که بفهمیم و به این درک برسیم که ما با عشق و با انتخاب خودمون در این دنیاییم. زندگی دنیایی دارای خاصیت فیزیکیه و مادیه. این زندگی مادی نیازمند انجام فعالیت هایی هست. برای انجام اون فعالیت های فیزیکی که حالا منجر به اقداماتی میشه حالا چه تحقیق باشه چه یک اعراض باشه چه یک استعفا باشه چه یک تصمیم به مهاجرت باشه چه ثبت نام در یک دوره آموزشی باشه هر چیزییییی ما بااید صد خودمونو بگذاریم و در همین حین قلبمونو باااز بذاریم برای شنیدن الهامات و بر اساس هدایت ها پیش بریم. سرانجام ترکیب یک عمل پرفکت و طبق هدایت ها میشه بوووووم بوووووم نتایج شگفت انگیز و لذت از مسیر بیشتر.

            به واسطه ی نتایج در دست هست که انسان میتونه قدم های بعدی رو مستحکم تر برداره.

            موضووع اینه حضرت ابراهیمم از اول ابراهیم نبود حضرت محمدم از اول محمد نبود حضرت یوسف هم از اول یوسف نبود یا حتی استاد عباسمنشم از اول این ایمان رو نداشت. چرا این افراد این شدن !!!! چوون این افراد عمل کردن به الهامات اولیشون و بر طبق نتایج بدست اومده اون ایمان تزلزل ناپذیر ساخته شد. بعدددد دیگه نتایج تساعدی میشه.

            تووحید اینجاست که باور کنیم خواسته هامون ارزشمنده لحظه به لحظه خدا به ما مسیر رو میگه و ما پیش بریم نترسیم و قدم برداریم. قدمایی که برمیداریم در حد درک و توان و شرایط فعلیه ماست و باور کنیم که ما سمت خودمونو عالی انجام بدیم خدااا خوب بلده سمت خودش رو چطور انجام بده.

            اییین خیلی مهمه بفهمیم که هر چیزییی که تجربه میکنیم نتیجه ی باورها و عملکردهای خودمونه و زیباییش اینه که اگه نتایج و احوالات دیگه ای میخواهیم پس بازم میتونیم خلقشون کنیم. قدرت رو بدیم فقط به خدااا و خودمون و مواظب باشیم قاطی نکنیم و قدرت رو به عوامل بیرونی ندیم.

            از تایید یا رد شدنمون خیلی خوشحال یا ناراحت نشیم و بدونیم همهههه چیز به لطف خدااا تنها و تنها برای لذت بردن بیشتر ما و برای وضووح پیدا کردن بیشتر خواسته های ماست.

            میترا جااانم به من گفتید دختر زیبایم. غرق لذت شدم. سپااااس از مهر پاک و لطف بی نظیرتون.

            امیدوارم که پیامم مفید باشه براتون. دیر پاسخ دادم و دلیلش اینه که باااز هم به لطف هدایت های لحظه ب لحظه ی پروردگار هادی و عاشقم باز مهمون داشتم و ببینیییید چه هماهنگی و نظمی موجوده با توجه به پیام اولم پاسخ شما و پیام مجدد شما به پاسخ چند ماه پیشم. من غااافلم اگه این عشق بی قید و شرط پروردگارم رو به خودم نبینم.

            سپاااس از شما که انقدددر زیبا به الهامات قلبیتون عمل میکنید و برام پیام نوشتید.

            به پروردگار عالم میسپرمتون و ناب ترین ها رو از خودش براتون خواستارم.

            در پناه حق بااشید‌.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2742 روز

    ب نام خدای مهربان و ثروتمند…واقعا خدایا شکرت..زندگی در بهشت..استاد با چ شوقی رفته داخل اب و مهمونا رو دعوت میکنه..ب داخل اب و شنا کردن..واقعا این پسرا محشرن..چقدر هوای همو دارن..و پسر بزرگتر بدون هیچ مقاومتی ..تیوب رو در اختیار پسر کوچیک قرار میده،و چ پدر باحالی،ک بدون هیچ استرس و غر زدنی بچه ها رو ب شنا و شیرجه تشویق میکنه..و حتی ازشون فیلم میگیره..چ آرامشی دارن همشون..واقعا خدایا شکرت،و چقدر زرنگ و خوشگل و زیباس پسر کوچیکه(یوسف)جوری تنظیم میکنه بدن رو و میپره از بالا ک وسط تیوب قرار بگیره..چ دقیق و باحاله..واقعا چ باحال بر ترسهاشون غلبه کردن و چ لذتی دارن میبرن..دم استاد گرم وقتی دید پیچ های اون پله شل شده..ابزار مورد نظر رو اورد و پیچها رو سفت کرد..و یوسف چ با دقت نگاه میکرد و چ ذوقی میکرد..داشتن از هر لحظه و هر چیزی ذوق میکردن و لذت میبردن..😎استاد من تو کف اون دستگاه موندم..ک زدین ب برق و تیوب رو باد کردین.واقعا ارزش ابزار چقدر عالیه..اگه این تیوب رو میخواستی با تلمبه باد کنی..ساعتها طول میکشید و از نفس میفتادی..دیگه انرژی نبود برای ادامه بازی😄😄و تلاش پسر بزرگ واقعا عالی بود ک میخواست خودشو بکشه رو تیوب بزرگه و بعده ی تلاش ..موفق ب انجام اینکار شد…💪💪چقدر این برادرا هوای همو دارن و ب هم انرژی میدن..حالا منم مثل استاد ..داداش ندارم..ولی لذت میبرم از دیدن این بچه ها…و پدر خانواده چ ارامشی داره..بدون استرس و حرص و جوش زدن..نشسته رو صندلی و نوشیدنی مینوشه و فیلمم میگیره از پسرا..ذوقشون رو میکنه..حالا ما قبلا داخل ی حوض نیم متری میخواسیم شنا کنیم..پدر و مادر و کل طایفه میومدن بالا سرمون ک وای مواظب باشو..وای اونو بپا …وااای..واای😃نداشتن ایمانه دیگه…افرین ب همشون ک پا رو ترساشون گذاشتن و رفتن جلو..عمل کردن…و دیگه ادامه دادن با ذوق و شوق….وای خدا بعده ی شنا رفتن سراغ پینگ پنگ..ماشاا ب این انرژی..ک بدون خستگی و پر انرژی رفتن سراغ ی بازی دیگه..و دراخرم ک پیاز اتیشی حرفی برای گفتن نمیزاره..این روز خوب و پربرکت رو صفا میده..واقعا دم همتون گرم…بخصوص خانوم شایسته ک انرژیش از همه بیشتره..خدا قوت💪💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    محسن مقدم گفته:
    مدت عضویت: 3754 روز

    واقعا جای تحسین داره یک نفر از توی شرایط سخت که بهش میگن زیر خط فقر از توی یک شهر فوق مذهبی که به واتیکان تشبیهش میکنن برعلیه تمام باور های مخرب بلند میشه و پس از گذروندن تکاملش به آگاهی ناب میرسه و اون آگاهی رو تبدیل به سلامتی و عشق و ثروت میکنه و به بقیه عرضه میکنه .

    از شهر خشک و سوزان لم یزرع و شور آب به بهترین نقطه دنیا مهاجرت میکنه و ملک سر سبز و پر آبی رو که صاحب اون ازش استفاده نمیکرده رو خریداری میکنه و اون رو طبق آگاهی خودش تغییر میده و باز با عشق در اختیار هم نوعانش قرار میده و همه با هم لذت میبرن و جالب اینجاست که ما هم از دیدن این تصاویر و لحظه های شاد لذت میبریم انگار که خودمون هم توی تک تک اون لحظات هستیم و تجربه اش میکنیم .شرط میبندم خدا هم از دیدن این لحظات لذت میبره .

    در ما هم آرزو ها شکل میگیره .آرزوی بودن با شادی در کنار همه انسانها فارغ از تفاوت دین و مذهب و ملیت .

    سعی و تلاش در رسیدن به تکامل که لازمش جهادی اکبر است جهادی در درون , جهاد با باورها و عقایدی که نسل در نسل از گذشتگان به ما رسیده نه جهاد و مبارزه با دیگران و عقاید دیگران باعث شکوفا شدن خودمون و اطرافیانمون میشه.

    ما چقدر میتونیم در این جهاد اکبر موفق باشیم و بر روی خودمون کار کنیم , هرچقدر که این الگو ها رو ببینیم و تحسین کنیم و باورشون کنیم .

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: