سریال زندگی در بهشت | قسمت 260 - صفحه 28

530 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم

    سلام به مریم شایسته عزیز و مهربانم

    سلام به دوستان هم مسیر و پر از عشقم در این خانواده صمیمی

    اومدم بعد کلی نبودن. بودم فقط اثری و نوشته ایی ازم نبود. امروز این فایل به عنوان نشانه ی من اومد. خیلی بهش فکر کردم و بعد اومدم زدم روی لینک “دیدگاه های من”…واووو باورم نمیشد دوصفحه دیدگاه روی این قسمت داشتم. دیدگاه های خودم و پاسخ به دیدگاه شما دوستان عزیز.

    اومدم دیدگاه اول خودم روهم خوندم ببینم چی نوشتم.

    یکیش اینه:

    abasmanesh.com

    که فقط سپاسگزاری بود و اصلا برای خودم هر چی اومدم نوشتم و اصلا به محتوا و چیزی که متن فایل گفته شده توجه نکرده بودم.

    الان به ذهنم اومد آره من از سپاسگزاری کردن و دیدن داشته هام و اط خدا تشکر کردن لذت میبرم و فارغ از حرف مردم(چیزی که سایت و متن فایل ازمون خواسته) ناخودآگاه کاری رو کردم که لذت میبرم و چقدر من این لذت ساده اما عمیق رو دست کم گرفتم این مدت. نوشتن و از سپاسگزاری نوشتن.

    و کامنت بعدیم رو دیدم به وجد اومدم. پاسخ به سوال ها بود و اینم لینکش:

    abasmanesh.com

    حدود 122 مورد از لذت های ساده و کوچیکی نوشته بودم(کامنتم برای یکسال پیش بود یعنی22 اردیبهشت 1403) که اصلا خودم هنگیدم. جقدر لازم داشتم این چیزا رو به یاد بیارم و چه همزمانی جالبی شد با نوشت ایی که امروز روی تخته وایت برد کوچیک خونمون نوشتم:

    تنــها از تو یاری می جویم که:

    از مسیر لذت ببرم. نه عجله کنم .و نه به تاخیر بندازم.

    فقــط هماهنگ با آهنگ تو حرکت کنم و تــنــها من 1% سهم بندگی ام را درست و به موقع انجام بدم.)تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم.)

    وای که چقدر از نوشتن لذت میبرم.

    چقدر از خوندن دیدگاه های خودم و دوستان لذت میبرم.

    چقدر دیدن استاد و زندگی در بهشت لذت بخشه.

    چقدر عاشق یادگرفتن و درک کردنم و چقدر لذت میبرم.

    چقدر این کار ساده رو لازم داشتم به یاد بیارم.

    من هستم پس از خودم اثر و ردپا هم میذارم با عشق چون عشق میکنم این کار رو انجام میدم.

    خدایا کمکم کن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1086 روز

      سلام دوست عزیز

      بله که شما بسیار حالتون خوبه و منم از کامنت شما حالم خوب میشه و انرژی میگیرم و فالوتون کردم تا کامنت میزارین خبر دار بشم و فیض ببرم.

      آره شکرگذاری مثل شاه کلید همه اتفاقای خوبه

      چه جالب لینک دیدگاه هاتون گذاشتین و هدایتی برای من باشه

      منم وقتی دفاتر شکرگذاری م میخونم میبینم وای چقدر به نکات ظریفی توجه کردم و چقدر شکرگذاری حالم رو خوب میکنه.

      وقتایی که یهو میبینم تو مکالمه هام با افراد چندین بار خدایا شکر میگم لبخند میزنم و میگم مینا تو مسیری ادامه بده.

      حتی این نکته شخصیتی من شده آینه شناسایی حال من

      وقتی نگرانی دارم و میخوام مخفی کنم دخترم میگه مامان از چیزی ناراحتی.خنده مصنوعی میکنم و میگم نه

      دخترم میگه ببین تو حرفات خدایا شکرت کم شده .پس از چیزی ناراحتی

      واقعا صدهزار مرتبه شکر سایت و دوستان و استاد جان رو داریم.

      براتون شادی و خوشبختی بیشتر ارزو میکنم.

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهسا قربانی گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    به نام خدایی که بزرگتر از حد تصور است!

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان به راستی که شما شایسته عشق و محبت هستید !

    این فایل از نشانه های روزانه من بود

    داشتم با خودم فکر میکردم که چجوری از هر آنچه که دارم لذت ببرم و شکرگذار باشم

    اولین کسی که توی ذهنم مثل یک نور اومد همسر مهربانم بود ، همسری که هر روز و هر لحظه به من عشق میده و واقعا راه درست زندگی رو مثل یک راهنما نشونم میده

    خدای بزرگم ازت ممنونم که همسری این چنین مهربان در مسیر زندگیم قرار دادی! کسی که از هر چیزی خوشحال هست و حس خوب رو بین ما منتقل می‌کند

    مورد بعدی که اومد توی ذهنم این بود که خانواده های ما بسیار مارو دوست دارن و همیشه به ما توی زندگی لطف داشتند و برکت وجودشون شامل حال ما بوده … الهی شکرت.

    ازتون ممنونم که باعث میشید بیشتر به داشته ها و لذت های قشنگ زندگیمون توجه کنیم

    آرزوی سلامتی برای همه دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و همه دوستان گلم

    من امروز که فکر می کنم از در آغوش کشیدن دخترم و بوسیدنش خیلی لذت بردم.

    از سوار موتور شدن با همسرم و رفتن به فضای سبز و کنار رودخانه بسیار لذت می برم.

    از گوش دادن به فایلهای استاد به خصوص وقتی تنها هستم و با تمرکز هست لذت می برم

    از خلوتهای خودم و حرف زدن با خودم و خدای خودم و مرور باورهای قدرتمندکننده بسیار لذت می برم.

    حتی از مرتب کردن خانه ام حتی دوش گرفتن و هر کاری که انجام می دهم لذت می برم.

    از دیدم خودم و اندام زیبایم روبه روی آینه با عمل به قانون سلامتی لذت می برم

    از احترام و ارزشی که به خودم می گذارم و هر چیزی را به جسمم نمی دهم و نمی خورم لذت می برم

    از اینکه برای خودم جداگانه غذا درست می کنم و ارزش قایلم و فرکانس ارزشمندی ام را به کاینات ارسال می کنم ، لذت می برم و از اینکه می دانم جهان هم جواب این فرکانس را با باز شدم درهای پول و ثروت از بی نهایت طریق به من نشان می دهد ، سپاسگزارم و لذت می برم.

    از اینکه می بینم که جهان به گونه درست شدخ که هر چه کارها ساده تر و لذتبخش تر باشد ، مفیدتر و مکثرتر هست لذت می برم . مثل همین عمل کردن به قانون سلامت که با روش ساده این همه نتیجه از زیبایی اندام ، صاف و شفاف شدن پوست و ابرسانی و رفع کک و مک پوست ، از سلامتی عمیق و ریشه ای ، از انرژی بی نهایت ، از سم زدایی طبیعی بدن ، از ترمیم و بازسازی و رفع بسیاری از ناهماهنگی ها که خودمون خبر داریم یا نداریم.

    خدایا چه طور می شه یه عمل این قدر نتیجه عاای بسازه

    خدا رو شکر که همه چیز در صراط مستقیم است و از تو یاری می خواهم برای هدایت به صراط مستقیم در هر لحظه نا زنده هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مینا تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1147 روز

    سلام دورت بگردم استاد نازنینم چقد خوشتیپ وخوش هیکل شدین ماشالا سلام ب مریم بانوی نمونه ی شایسته

    تحسین برانگیزه این رابطه ی زیبا و قشنگ پراحترام و عشق

    خدایاشکرت ک لایق اشنایی با این سایت بااین استاد بی نظیرم

    این حد از فراوانی و ازادی مالی ک درلحظه هرچیزی رو‌ک دوس دارین سفارش میدین و تمام خدایاشکرت بخاطر این حداز ثروت

    نوش جانت استاد گرانقدرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    معصومه چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل…

    استاد من که چند روزیه تمرینات شکرگزاریم رودرپارک محله ی خودمون می‌نویسم ،هم پیاده روی وهم شکرگزاری خیلی حس خوبیه

    وکلی ازآدمایی که داشتن ورزش میکردن روتحسین کردم وحس عالی بهم دست داد واومدم که سایت روبازکردم عکس بازی پینگ پونگ شما بهم چراغ سبز داد و دوباره حس تحسین بهم دست داد

    ماشاءالله به این زوج بینظیر که موازی باهم ودرجهت رشد وپیشرفت همدیگه پیش میرن

    من واقعاً همیشه ازشماها عزیزانم الگوگرفتم وبازم میگیرم و زندگی من و همسرم شبیه به زندگی شماست

    نوع رفتار باهم،شیوه صحبت کردن باهم،صمیمیت بین هم،ودرعین حال بدون وابستگی

    ازموهبت های قانون سلامتی که بگم معجزه ست

    تمامااحساسش میکنم بعد ازاین ورزش عالی وپرتمرکز این تغذیه پرانرژی وسالمی که به بدن دادین راست میره به سمت ماهیچه ها ..

    نوش جون وگوارای وجودتون باشه

    قانون سلامتی بی نظیره بینظیر که چنین دوره ای تو هیچ جای دنیا پیدا نمیشه

    خدایا شکرت به خاطر اینکه منو درمسیری قراردادی که استادش همه چی تمامه ازهرلحاظ ،سلامتی که بگی ،آرامش،ثروت ،آگاهی ،توحیدی بودنش وغیره وغیره….

    خدایا شکرت به خاطر همه چیز….

    خدایارونگهدار همه ی ماباشد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    به نام او که هر چه دارم از اوست.

    به او فقیرم، به هر خیری، راهی، نعمتی از جانب او فقیرم. خدایا دستم را بگیر و چشمم را بینا کن تا پایم را جایی بگذارم که تو به من الهام کردی

    سپاسگزارم برای هر نعمتی که بهم دادی از جمله استادم و مریم جانم که عشقند و عشق و عشق

    دیدن بازی پینگ پنگ شما، الهام بخش بود. انگار وارد ذهن شما دو عزیز میشدم و می‌دیدم که سعی میکنید اعتبار هر امتیاز را به خدا بدهید. هر ضربه ی درست را تحسین میکنید و هر لحظه از خدا هدایت میخواهید.

    تحسین میکنم این رابطه ی هماهنگ شما عزیزان را، حرف های مشترک، فعالیت های مشترک و بازی های مشترک، کنترل ذهنی همیشگی، توجه و تشکر همیشگی و صلح و صلح و صلح.

    خانم شایسته ی عزیزم که در سکوت و کنترل ذهن مثل قرقی هر توپی را جواب میدهد و استادم با کمترین میزان خرج کردن انرژی با دریافت های به موقعش این بازی را جذاب تر از همیشه کرده اند.

    استادم، عشقش را «شما » خطاب میکند و از هر فرصتی برای محبت و تشکر استفاده میکند. هر آن با هر ضربه ای و به بهانه‌ای نام خدایش را صدا میزند و به من درس های توحید عملی ده و یازده را خاطر نشان می‌کند.

    قلبم باز شده و لبریز از عشق.

    تحسین میکنم آزادی مالی استاد که اراده میکند و می آید. نوش جانتان استادم.

    و من طبق درس قدم دهم جلسه ی پنجم، که از الگوبرداری داری گفتید، به خودم یادآوری میکنم که میشود. اگر استادت توانست تو هم میتوانی ولی از راه مخصوص به خودت. فرع را بی خیال شو. اینکه استاد چگونه به اینجا رسید از چه مسیری، فرع است. اصل این است که رسید. با ابزار ذهن و باور و توحید و قانون که همگی هم در اصل یک ابزار هستند، رسید.

    و در ادامه گریل برزیلی و گوشت های ارزشمند که وارد بدن ارزشمند ما میشود. به ساده ترین شکل و سیرکننده ترین شکل و هماهنگ ترین شکل با بدن ما.

    نوش جانتان عزیزانم.

    استاد جان داستانی را میخواهم بگویم که اخیرا به خاطر آوردم.

    من دبیرستان رشته ی ریاضی را در یکی از معتبرترین مدارس تهران درس خواندم، حتی قصه ی ورود به آن مدرسه هم هدایتی بود. سطح علمی بالایی داشت مدرسه و تقریبا چهار سال دبیرستان دانش آموز جدیدی وارد مدرسه نمیشد و اگر هم میشد با استانداردهای بالایی باید می‌بود تا بتواند وارد شود. همین باعث شده بود که تمام بچه های مدرسه همدیگر را بشناسند.

    زمان کنکور شد و اعتراف میکنم من تلاش خاص و زجر دهنده ای برای قبولی در کنکور نکردم. رتبه ام هفت هزار شد و فیزیک دانشگاه کاشان قبول شدم.

    یکی دیگر از بچه های مدرسه مهندس معماری دانشگاه کاشان قبول شد.

    از آنجا که ثبت نام دانشگاه طبق فامیل بود من و این دوستم که فقط در یک مدرسه بودیم و خیلی دورادور همدیگر را می‌شناختیم، روز ثبت نام مان یک روز بود.

    اصلا یادم نیست چگونه ، ولی ما برای ثبت نام با هم رفتیم دانشگاه، پدر من ماشین نداشت ولی آنها که ماشین داشتند از ما خواستند که با هم بریم و خداوند رزق مرا بر من مشتاق تر کرده بود مثل همیشه. من به راحتی و ملکه وار با ماشین، از تهران تا کاشان رفتم و برگشتم. اصلا نمیدانم چگونه شد چون من خیلی با آن دختر رفیق نبودم و فقط در طول سال تحصیلی، سلام و علیک داشتیم و به خاطر جو مدرسه مان که بالاتر گفتم همدیگر را می‌شناختیم. همین

    معجزه این شکلی است دیگر.

    خلاصه که رفتیم برای ثبت نام. موضوعی که وجود دارد این بود که تا وارد هر دانشگاهی نشوی، نمیدانی قوانین آن دانشگاه، ساختار آن دانشگاه چگونه است.

    ما هم بعد از ورود فهمیدم که درست است دانشگاهمان یکی است، اما دانشکده های مان کیلومترها از هم دور است .

    اصلا دانشکده ی معماری به خاطر نوع درس هایش جایی دورتر از دانشگاه اصلی است و کلا سرویس جدا دارد و حتی اتاق های خوابگاه هم برای آنها متفاوت است. به دلیل نوع درس هایشان اتاق های بزرگی به آنها اختصاص داده میشود و اتاق های دروس علوم پایه مثل فیزیک، اتاق های کوچکی است. بگذارید اعتراف کنم که اینها را حتی تا مدت ها بعد از ورود به دانشگاه هم نمی‌دانستیم و معجزه اینگونه برای من رقم خورد.

    پدر و مادر آن دوستم که با ماشین آنها برای ثبت نام رفته بودیم، به مسولین ثبت نام اصرار میکردند، که لطفا این دو تا دوست را در یک اتاق بندازید. میدانید چه میخواهم بگویم؟ خداوند داشت برای من بی خیال و شاد و خرم از طریق دستانش معجزه میکرد. در واقعآنها برای راحتی من چونه می‌زدند و نتیجه این شد که قانون ها به تسخیر من در آمد و بار دیگر به من ثابت شد که به امر خداوند قوانین برای من تغییر خواهد کرد. هیچ علوم پایه ای با بچه های معماری و هنر نمی‌توانست اتاق مشترک داشته باشد به غیر از من. بهاره ی خدا. من که به تمام بهترین ها آره میگویم. بهاره.

    استاد جان من صاحب اتاق بزرگی شدن در طبقه ی اول، چسبیده به آشپزخانه ، دور از سرویس بهداشتی نزدیک در ورودی و حیاط و بزرگترین اتاق آن خوابگاه.

    با بچه های هنر و معماری هم اتاق شدم و اصلا معروف هستند به خوشی و خوشحالی و من در مدتی که در خوابگاه بودم فقط زدم و رقصیدم و خندیدم و خداوند. نعمت و حجت را برای من تمام کرد. من کاری نکردم. خدا مرا با قالیچه ی سلیمان برد و آورد و بهم ملک سلیمان گونه داد.

    دنیا را به تسخیر من در آورد.

    خداوندا از تو سپاسگزارم برای تمام معجزاتی که برایم انجام دادی، مرا هر لحظه در آغوشت بگیر و راه را بر من بگشا، بگذار برکتی که تو به من عطا کرده ای به چشم ببینم. همانا تو سمیع و علیم هستی. همانا تو غفور و رحیم هستی.

    بیست و چهار سال از آن روز میگذرد و عجیب نیست که من این اتفاق را بعد از دوره ی احساس لیاقت با این جزییات به خاطر آوردم ؟

    غوغایی است داشتن احساس لیاقت و ارزشمندی، چیزی که داشته ایم و ممکن است فراموش کرده باشیمش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      ابوالفضل محمدی پیروز گفته:
      مدت عضویت: 1432 روز

      به نام الله آفریننده قشنگی ها و خوشی ها

      سلام بر شما خانم بختیاری عزیز

      نشونه امروزم رو زدم و به این فایل هدایت شدم، چند دقیقه ای بازی پینگ پونگ استاد و خانم شایسته رو دیدم و اومدم سمت کامنت ها اولین کامنتی که دیدم کامنت نورانی شما بود

      خانم بختیاری دل من رو عجیب بردید به دوران دانشگاه

      مخصوصا اونجایی که نوشتید فقط زدید و رقصیدید و خوش گذروندید

      یاد دوران دانشگاه خودم افتادم

      دانشگاه شهیدرجایی تهران، چهار سال و اندی اونجا بودم و مثل شاه زندگی کردم!

      من 9 ترم اونجا بودم و همیشه باهم کلاسی هام هم اتاق بودیم، بزن و برقص، جشن های تولد، شبایی که میشستیم و تا نصف شب دسته جمعی کانتر بازی میکردیم، گشت و گزار توی خیابون های ولیعصر و انقلاب، آش رشته، اخر هفته ها دربند و درکه، حتی مترو سوار شدن ها و بی آرتی های شلوغ تهران

      عجب دوران شیرینی بود، همیشه همه جا میگم یکی از بهترین دوران زندگیم و قشنگ ترین تجربیات زندگیم چهار سال دوران دانشجوییم تهران بود

      ازتون سپاس گزارم منو بردید به اون دوران، اون موقع قوانین رو نمیشناختم، ولی الان که یاد گرفتم میبینم چقدر خدا اون موقع به من دوستان خوب داد، شرایط خیلی عالی، تفریحات عالی، تجربیاتی که همیشه توی زندگیم میتونم ازشون بهره ببرم

      ولی ای دل غافل که فراموش میکنم! من چقدر بابت دوران دانشجوییم از خدا تشکر کردم؟! خیلیییییی کم

      کاش همگی یاد بگیریم و از لحظه لذت ببریم، قدر همین لحظات رو‌بدونیم که اگر بره دیگه برنمیگرده

      بهترین هارو براتون آرزومندم

      در تمام لحظات زندگیتون لبریز از شادی و عشق و ثروت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم اقای عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    مورد اول :

    نمونه ساده ای از کار هایی که باعث لذت بیشتر من از زندگی شده این که خودم پیشنهاد بازی هایی را بدم که هم سنی های من انگار کسر شان میدونن

    حداقل هم روستای ها یا همسایه ها

    من با دو تا دختر های عزیزم پنجمی و اولی میریم تو حیاط خونمون که جون میده واسه بازی گل در وسط یا تو تو له بازی .انجام میدهیم

    ساعت ها با هم بازی میکنیم البته موقعی که دختر ها تکلیف کمی داشته باشن

    کلی میخندیم. کلی لذت می‌بریم.کلی بدن مون ورزیده میشه

    تو این تعطیلات نوروزی حتی با زبان روزه هم من بچه ها را تشویق میکردم برا بازی توی هوای عالی بهاری در حیاط

    حتی موقعی که حریفم بچه باشه من بیشترین لذت رو میبرم چون هدفم اینه که بچه ها لذت ببرن نه اینکه مسابقه ای در کار باشه

    دخترا مخصوصاً کلاس اولی فاطمه زهرا اگه باخت بده، بازی رو خراب میکنه من و سوگل بیشتر هواشو داریم .

    اما اگه ببینیم بیش از حد داره ترحم جلب میکنه بدون اینکه بازیش بدهیم والیبال هم بازی می‌کنیم.

    اون وقت دفعه بعد فاطمه زهرا بیشتر سعی میکنه که درست و جدی بازی کنه چون اون هم دوست داره با ما بازی کنه .

    حتی همسایه ها به من میگن عجب حوصله داری

    این بچه بازی ها چیه ولی من دوست دارم لذت ببرم و توجه هی به صحبت های دیگران نکنم .

    مورد دوم :

    من واقعاً سعی میکنم حرف مردم را کمتر اهمیت بدهم چون لذت بردن از کار های ساده بیشتر کیف میده تا اینکه بریم هم بازی پایه بیاریم

    تا اینکه منتظر ابزار ورزشی ان چنانی باشیم…نه !!میدونید ما از چه ابزارورزشی استفاده کردیم برای این همه لذت ؟؟

    ما فقط با چند تکه کاغذ که گلوله کرده بودیم داشتیم اون همه لذت میبردیم .

    یک توپ والیبال سفارش دادم اما هنوز دستم رو نگرفته

    گفتم دخترا مهم نیست که کی توپ دستمون میاد مهم اینکه ما از هر وسیله ساده هم لذت ببریم

    چون خیلی ها منتظر فرصت ان که بیرون برن

    ابزار مناسب داشته باشن

    ادم های مهم وقوی تر یا کار بلد داشته باشن .

    استاد عزیزم در س هاییی که از شما یاد می گیرم را دوست دارم واقعاً تا حد ممکن عمل کنم

    نه اینکه من از وسایل عالی گریزانم یا با ادمای حرفه ای بازی نمیکنم نه … من همون لحظه ای که حتی کمترین امکانات را داشته باشم هم سعی می‌کنم واقعا خجالت نکشم و لذت ببرم .

    حرف مردم رو اهمیت ندهم ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سمیرا سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    سلام

    خدایا شکرت که چشمم رو به روی پرادایس باز کردم صبحم رو با زندگی در بهشت شروع کردم چه بهشتی چه فضای خوبی برای پینگ پونگ چه دستگاه حرفه ای جالبی چه گوشت‌های لذیذ و تمیز و خوش قیافه ای نوش جونتون، چقدر ثروت خوبه چقدر ثروتمند شدن معنویه انسان ثروتمند دغدغه چیزهای روزمره، خورد و خوراک و پوشاک ‌ و مایحتاج زندگی رو نداره پس می‌تونه در آسایش کامل روی کارهای مهم تر زندگیش تمرکز کنه کارهاشو انجام بده و فکرشو درگیر نیازهای اولیه نکنه خدایا شکرت که این نوع زندگی عالی رو میبینم چقدر دریاچه آرومه درختای سبز تو قاب زیبای روبروی پنجره آدم رو به وجد میارن مریم جان میگه ماهی های پرادایس هم خوشبختن و من فکر میکنم که بله واقعاً چقدر این ماهی ها خوشبختن که توی دریاچه ای زندگی میکنن که صاحبانی چون شما داره انسان هایی که به همه چیز و همه کس احترام میگذارن و عشق در زندگیشون جاریه و قدر تک تک نعمت های خداوند رو میدونن، چقدر خوب شده که همه دستگاه هایی که باهاش غذا درست میکنین رو توی بالکن گذاشتین دیگه بو و چربی توی خونه نیست و چقدر حال میده آشپزی کنار دریاچه با ویوی زیبای جنگل و آب و آسمان خدارو شکر که این همه زیبایی دیدم خدایا من رو به سمت این زیبایی ها هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    شقایق هاشمزهی گفته:
    مدت عضویت: 482 روز

    به نام خداوند توانا سلام سپیده عزیز چقدر زیبا و قشنگ توصیف کردین دقیقا منم ک بار اول دیدم برداشت شمارو داشتم ولی وقتی نکته های زیبایی که گفتین و واقعا منم لذت بردم و هم آموختم …خوندم دیدم بازتر شد ممنونم و سپاسگذار از شما و استاد عزیز و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سپیده سیف گفته:
    مدت عضویت: 927 روز

    به نام خدای سمیع وبصیر

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    امروز صبح که از خواب بیدار شدم از خدا خواستم که:خدا جانم به سپیدت کمک کن که مدارش برا بالاترتا اینکه مواجه شدم به این فایل زیبا که از دقیقا اولش تا آخرش برام درس داشت

    الکی نیست که شما میفرمایید دنیا براساس مدارها شکل گرفته چون من این فایل رو چند ماه پیش هم دیده بودم وچند دقیقه ی اول دیدم بازیتون رو پیش خودم گفتم خب چرا از بازیشون فیلم گرفتند!؟وزدم جلو تا لحظه ای که داشتین فرجدید رو باز میکردین

    ولی امروز که مجددا فایل رو دیدم از دقیقه ی اول تا آخرش رو کامل کامل دیدم واین درسها رو ازش گرفتم:

    1-متمرکز بودن توی هرکاری بالاترین اولویت رو داره قشنگ میفهمیدم خانم شایسته چه تمرکز بالایی توی کارشون دارند که حتی کلامی هم حرف نمیزدند

    2-چقدر خانم شایسته هیکل زیبایی دارند وبخاطر جسته ای که دارند تحرک بدنیشون از استاد بیشتر بود که این خودشم باعث میشه سوخت وساز بدنشون توی این بازی نسبت به استاد بیشتر باشه

    3-چقدر خانم شایسته برای من توی این فایل قابل تحسین ترشدند چرا که من خودمم دارای جسته ای ریز هستم وچقدر از اینکه قدم کوتاه هست ناراحت شدم هرچند الان بخاطر دوره ی عزت نفس بهتر شده ولی از بین نرفته و به این نکته رسیدم که مهم نیست یک انسان خوشگله یا زشت قدش کوتاه یا بلند سفید پوسته یا سیاه پوست و…مهم اینکه هرکسی بخاطر باورهایی که داره میتونه در بهترین شرایط مثل مریم خانم باشه یا در بدترین شرایط.قانون برای همه یکی هست ولاغیر

    4-چه کارگاه بزرگی داشتین و کل اون وسایل استادفکر کنم چندیدن وچند میلیون یا شایدم میلیارد ارزش مادی داره واین نشون دهنده ی این هست که چقدر شما دوعزیز روی قانون پایبند بودین

    5-تحسین میکنم استاد عزیزم رو بخاطر باورهای درستش آزادی زمانی ومکانی برای خودشون ایجاد کردند

    6-تحسین میکنم این همه ثروت وفراوانی وراحتی که این فر در اختیار آدمهای ثروتمندی چون شما قرار داده

    7-تحسین میکنم این قانون سلامتی که مثل تمام دورهای استاد عزیزم عالی هست وفقط باید بهش عمل کرد(دوست دارم منم این دوره رو تهیه کنم ولی فعلا تمرکزم روی دیگر دورهای استادم هست)

    سپاسگزار خدایی هستم که همیشه اون بوده دست من رو گرفته

    استاد عزیزم ومریم جان خیلی ممنونم که این فایل زیبا رو تهیه کردین انقدر عالی بود که دانلودش کردم بخاطر اینکه به خودم یادآوری کنم تمرکز کردن درست چیه

    درپناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: