سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 23

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز م و مریم نازنین

    چقدر من ذوق شدم که فایل جدید زندگی در بهشت با آگاهی های ناب

    چقدر زیبا به تصویر کشیده بودی مریم عزیزم و خداروشکر که من در مدار و فرکانس دیدن این فایل بودم

    چقدر خوبه که همه چی رو آسون بگیریم واقعا تک تک کلمات شما برای من آگاهی شد از وقتی که فرزندم شروع به بازی کرد اصلا اسباب بازی رو دوست نداشت و همیشه دوست داشت با وسایل خونه بازی کنه با وسایل ابزار الات کار باباش و حتی سریال‌های زندگی در بهشت رو هم بابت کار های استاد با ابزارهای فنی خیلی نگاه می‌کرد اوایل فکر میکردم یه ایراد بعد کم کم متوجه شدم که نه فرزند من مسیر خودش رو برای بازی داره و رفته رفته یاد گرفتم اجازه بدم تو بازی خودش باشه

    لوبیا بهش میدم با چند تا ظرف ساعت ها میشینه بازی میکنه درسته یکم خونه بهم ریخته میشه بابت اون بازی اما بعد با حوصله میشینم و با همدیگه جمع میکنیم

    البته بگم خیلی از اطرافیان مدام میگن این چه کاریه مثلا انجام میدی و کلی ایراد که نذار این کار رو انجام بده

    یا مثلا میریم پارک با خاک و شن و غیره بازی می‌کرد و الان هم با اینکه 3 سال و نیم داره هنوز بازی میکنه یکسره متوجه نگاه افراد اطراف میشم که چرا اجازه میدم این مدل بازی کنه اما اهمیت نمیدادم و نمیدم

    حالا متوجه شدم که واقعا رشد صحیح در همین هست که بذاریم هدایتی بچه رشد کنه و هر طور دلش میخواد تجربه کنه

    خداروشکر بابت این آگاهی ها

    مرسی مریم عزیز که این فایل زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    خدایا هر لحظه یاریم کن چون آینه صاف باشم و پاک تا هر کسی که مرا می بیند تو را به یاد خود بیاورد ….

    سلامی به تمام زیبایی های این فصل و ماه زیبا

    محضر استاد بزرگوارم و مریم بانوی عزیزم

    و همه دوستانِ گلم

    که در آغوش مادر هستی در جای جای این زمین پاک و جادویی ، به سهم خود و باعشق و ایمانِ به خداوند

    آگاهانه تلاش می کنیم تاهر روز ، دنیا را جای بهتری گردانیم برای رشدوپیشرفت های عالی تر در تمام

    جنبه های شخصیتی و زندگیه زیبای مان ،الهی آمین.

    سلام به پرادایس بهشتی مان ،چقدر خوشگلی تو عزیزوم و ممنونم از خداوند که به واسطه زیبایی های تو و تمرکز روی آنها در تک تک فایل هایت به لطف الگوی گرانقدرمان استاد جان و مریم عزیز و همکاران بادرایت شان ، توانستم قدم به قدم به جلو حرکت کنم و سعی کردم در هر لحظه زندگیم ، خود خالق یک زندگیه بهشتی باشم ،

    در تو و به واسطه وجودت من همه چیز دیدم ،آموختم و تمام سعی و تعهدم این بوده و هست که به آنها عمل کنم ،

    الان هم که با وجود دوفرشته زمینی خداوند

    استاد و مریم جان ،عجب مهمان هایی در دل دریایی ات داشته ای و این کوچولوی خوشگل ، نازو زیبا و بوسه جانانه به اون دو چشمان خوشرنگ خدادادیش که به مانند رنگ دریای لبریز از عشق می ماند و نور خداوند در چهره اش نمایان هست و زیبایی های تو را دوچندان کرده و باز دیدن زیبایی های منحصر به فردت و در واقع دیدن عظمت و شکوه خداوند در جای جای این فایل با داستانی درس آموز و تاثیر گذار دیگر

    راحت گرفتن و ساده رد شدن از هر شرایط و اتفاقی ،

    تربیتی مطابق با اصل و اساس قوانین خداوند که اجازه بدهم هر کسی تکامل خودش را به زیبایی و با هدایت خداوند طی کند و تنها کار من تمرکز روی خودم و تغییراتم باشد .

    دیدن یک زندگی خاص و پربار، لبریزاز تجربه‌ با سفرهای هیجان انگیز و

    باور بفرمایید استاد جان مدتیست من هم این خواسته

    در ذهن و قلبم با شوق خاصی ایجاد شده و داشتم چند وقت پیش به مصطفی می گفتم که اتوبوس یا هر وسیله ای مثل ماشین عیارداراستاد که تراکمپر بود به خواست خداوند و هدایت هایش ،ماهم چنین زندگی باشکوهی رو تجربه کنیم هم فال و هم تماشای گوشه گوشه دیدن زیبایی های خداوند و من هم اشک شوق بریزم و مثل الان که بیشتر با همین احساس شوق وشعف و شکرگزاری وجودم را سیراب می کنم و لبریز از آرامش می شوم و احساس عالی بتوانیم زیبایی های بیشتر رو ببینم و کلی شکرگزاری کنیم،

    من کلا آماده هر تجربه ای هستم و آغوشم برای هدایت های خداوند بازو آماده هست والا بخدا خونه و مونه و وسایل و فلان کجا می خوام ببرم ،قبر جای خودمم به زوره ،

    تا زنده هستم و واااای در این فرکانس فوق‌العاده و لبریز از انرژی مثبت مثل پرنده ها آزاد و سبکبال و رها برای خودمان بپریم و برقصیم و رهایی رو کنار زیبایی های روی این کره زیبا کنار خداوند و با تمام وجود

    دل به او سپردن را به زیبایی تجربه کنیم و

    واقعا با این شرایط بی نظیری که من قسمت شده در شرایطی خاص زندگی کنم، انگار خداوند آمادگی کامل عطا کرده و پلن های بی نظیری برایم طراحی کرده ، البته که تا خودش چه بخواهد که او خود همیشه زیبا می خواهد و همه کارهایش لبریز از خیروبرکت و رشدوپیشرفت هایی است که در این مسیر هرروز تجربه می کنم .

    به هر حال این خانواده عزیزو دوست‌داشتنی که از همه لحاظ ساده و بی غل و غش زندگی خود را به عالی ترین شکل ممکن انجام می دهند

    که من حقیقتا خودم هم خیلی لذّت بردم و آموختم در کنار بی نهایت درس های آموزنده و تاثیر گذار استاد گرانقدرم و مریم بانوی عزیزم و هر کلام مریم جان لبریز از دُرّو گهر بود و ممنونم عزیزم عشقی بخدا ، دستان پرخیروبرکتی را که خداوند روزیت کرده

    می بوسم و به وجودت افتخار می کنم که خیلی درس ها باشنیدنت و دیدنت در رفتار،گفتارو عملکردهایت آموختم و بی نهایت تاثیر گذار در شخصیتم و بازتابش در جای جای زندگیم.

    ای جااان روی ماه استاد هم در این فایل در ویو زیبای روی دریاچه دیدم عشق بهتون استادم که مایه فخرو مباهات هستید و بنده خاص و نورچشمی خداوند و ما رو هم از این نور بهره مند نموده اید که هر کدام

    می توانیم به سهم خود با عملکردهای مان در مسیر درست و آگاهانه قدم برداشتن ،سوگلی و نور چشمی خداوند باشیم هرچند که هستیم با این آرامش و احساس عالی و ایمانی که در وجودمان به واسطه عمل به فرامین شما جوانه زد و با هرروز تمرکز بر زیبایی هایش و رشدش امروز به درخت تنومندی رسیده که متواضعانه وبا خشوع و خضوع به درگاه خداوند سجده می گذارد …..

    کلا کودک درونم با دیدن شیرین کاری های این قند و عسل و این فندق خوشمزه ،حسابی به هیجان آمد و من هم که عاشق این کودک که این روزها حسابی رسیدگی های ویژه ای بهش می کنم و کلی قربون صدقه و نازو نوازش و بوسه نثارش خیلی حس فوق‌العاده ای هستش

    مثل کودک زیبای مهمان پرادایس باید از نو زنده شد و با تمام وجودت فارغ از هر هیاهویی پابرهنه و ساده و با شادی و شورو شعف بگردی و بچرخی و لذّت ببری و چوب جادویی به دست و هر چه که خواستی خلق کنی والا مگه تموم عمر چنتا بهاره …..

    عشق به همتون خوش باشین عزیزانم نور خداوند هر لحظه روشنی بخش وجود و زندگی زیبایتان…‌

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت، ثروتمند، سعادتمند، موفق و عالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    آرزو کیانی گفته:
    مدت عضویت: 728 روز

    به نام الله مهربان

    سلام به استاد عزیزم و عزیز دل دوست داشتنی مریم جان

    خدارو هزاران مرتبه شکر بابت این فایل بسیار زیبا و آرامش بخش

    خدارو شکر بابت این خانواده متفاوت از کل جامعه های امروزی

    خدارو شکر بابت این سادگی و راحتی و چرخ روان این خانواده

    خداروشکر برای این نوزاد زیبا این چشم های دریایی

    برای پوست درخشان و زیبای این خانم بدن زیباش

    برای سادگی و خودشون بودن

    وقتی داشتم این فایل رو میدیدم تمام مدت ذهنم در حال مقایسه زندکی خودمون با روش زندگی این خانواده بود وانصافا زندگی ماها چقد سخت و طاقت فرسا شده همه چیزمون از تغدیه بگیر تا پوشش مون تا آرایش و.‌.‌‌‌‌….و ما عملا هیچ لذتی از زندگی نمی‌بریم و فقط در حال تلاش برای جلب رضایت نگاه دیگران هستیم

    آلان که به دور ورم نگاه میکنم بیشتر وسایل زندگیم رو به خاطر دیگران خریدم

    کمد های پر از لباس کابینت های پراز ظرف و ظروف

    وخیلی وسایل دیگه و این همه خرج های الکی

    یادمه وقتی پسرم به دنیا اومده بود من سنم خیلی پایین بود اطلاعاتم در مورد بچه داری خیلی کم بود و خیلی ساده فقط به بچه شیر میدادم و نظافت میکردم همین و پسرم حسابی رشد طبیعی داشت و بسیار شاد و سرحال بود بازی می‌کرد و لذت می‌برد

    بعد از سالها فرزند دوم به دنیا اومد به نظر خودم کلی اطلاعات داشتم از تلوزیون و رسانه ها و خودمم بزرگتر بودم بیشتر تحت تاثیر اطرافیان و افکارشون قرار گرفته بودم بدترین حالت ممکن دخترم داشتم بزرگ میکردم این بده اون خوبه دکتر میگفت شیرت ارزش غدایی نداره کمکی بده رشد بچه هیچ وقت خوب نبود وزن پایین در صورتی که بهترین کمکی ها بهترین مارک ها بهترین دستور پخت غذا ها برای کودک

    واما من هرگز اون نیتجه رو نگرفتم و حالا فهمیدم اگر بزاریم هر چیزی به صورت طبیعی و راحت و ساده انجام بشه نتیجه بهتری میگیریم

    امروز خدارو هزارن مرتبه شکر میکنم برای وجود استاد عزیزم و آگاهی های هدایت کنندشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد جان و بانو مریم عزیز

    این فایل در زمانی دارم میبینم ک از زایشگاه اومدم و خیلی برام جالب بود..

    گفتم یعنی چی..

    خیلی شگفت زده شدم از زیبایی این پسر کوچولوی خواستنی

    ی موجود بشدت عزیز

    ک مادری مهربون و پر انرژی داره و در نگهداریش داره همه سعیشو میکنه با لذت و با دقت پرورشش بده..

    خیلی برام لذت بخش بود دیدن این ارتباط عالی و فوق العاده بین این مادروکودک..

    چقدر خوبه ک بدون هیچ بهانه ای این خانوم ک در سفر هستن و دارن زندگی رو با این سبک تجربه میکنن بچه دار شدن و با این همه عشق داره وقت میزاره تا کودکش همه چیزو تجربه کنه بالبخند و انرژی..

    واقعا خیلی میشه تحسینش کنی ک این همه انرژی و ذوق میزاره برای بچه ای ک داره و آزادش میزاره ک هر چیزیو تجربه کنه..

    دوست دارم بارها و بارها این فایلو ببینم خیلی احساس خوبی بهم میده..

    و دوست دارم چندبار ببینمش..

    با اینکه من فرزندمو بعد از زایمان از دست دادم و امروز دوست داشتم ی جایی این موضوعو مطرح کنم ک چرا برای سومین بار دارم اینو تجربه میکنم و فرزندی ک ماهها در وجودم رشد میکنه و لمسش میکنم و ب امید بدنیا اومدنش براش خرید میکنم و دوست دارم بزرگش کنم و تربیتش کنم و کلی امید دارم ولی در پایان از دستش میدم..

    امروز روز چهارمه ک از زایمانم گذشته و خیلی افکارم بهم ریخته همش لحظه تولد تو ذهنمه از فرزند اول و دوم و سومین ک از دست دادم توی جنگ با ذهنم هستم و فقط دارم خودمو کنترل میکنم و تو این چند روز خیلی گریه کردم و خیلی ناراحتی کشیدم و فقط سعی کردم ذهنمو کنترل کنم و دنبال چرایی بودم و هستم..

    وقتی اومدم داخل سایت برای تغییر کانون توجهم و چشمم ب این فایل جدید افتاد و عکس ی مادر و کودک روی صفحه بود گفتم یعنی چی..

    من از دست دادم دلم درد داره بعد کلی انتظار حالا این چی میگه این وسط چیو ببینم نبینم بهتره ولی نتونستم گفتم بزار احساسمو کنترل کنم و دیدم

    دیدم چ عشقی داره ب کودکش دیدم خودش چ انرژی داره ک بدون بهانه ک من تو سفرم من وقت ندارم من باید دیگه فقط باید بشینم بچه داری کنم دیگه ب هیچ کاری نمیرسم داره از پرورش کودکش باعشق لذت میبره..

    نمیدونم چی نوشتم چی گفتم فقط میدونم دوست دارم ب قول استاد ک تو قدم دوم دوره دوازده قدم تو ی جلسه میگن ژنتیک دخیل نیست باوره همه چیز باوره بدونم بگردم پیدا کنم چ باوری چ ترمزی باعث شده طی چهار سال سه تا بارداری ناموفق داشته باشم چ عاملی باعثش شد ک این تجربه تلخ و داشته باشم..

    امروز داشتم تو سایت دنبال جایی میگشتم تا این موضوع مطرح کنم سوال کنم تا هم خودم ب آرامش برسم و هم اینکه یکی بهم جواب بده تا ببینم چرا ب قول استاد افتادم روی لبه تیز تیغ ک دارم رو قانون کار میکنم و هنوز پرت میشم و نتونستم این شرایطو درک کنم و دنبال جوابم..

    یهو گفتم همین فایل ک داره ب من نشون میده میشه یک زن ب این زیبایی ب راحتی بارداری شیرینی تجربه کنه از شنا لذت ببره از تفریح لذت ببره در کنار سفر کردن بارداری تجربه کنه ب همین راحتی و زیبایی ازهمه چیز لذت ببره و کودکشم باعشق بزرگ کنه بدون این ک بخواد دنبال ژنتیک و آزمایشو سونو گرافی باشه خیلی بدیهی و طبیعی تونسته فرزندی سالم و زیبا داشته باشه..

    حالا من بعد تجربیات تلخ آیا میتونم دوباره فکر کنم ک میتونم فرزندی سالم و زیبا داشته باشم

    چطور شوهرمو راضی کنم ک بدون استرس و با ایمان دوباره اقدام ب بارداری کنیم..

    بدون در نظر گرفتن ژنتیک و بیماری خاص و حساب کردن روی خدا ک خدا همه چیزه و قدرت خلق همه چیز ب زیبایی و سلامتی براش آسونه..

    امیدوارم با توجه ب روحیه و شرایطی ک الان دارم تونسته باشم درست نوشته باشم و توضیح داده باشم..

    دوست دارم دوستانی ک کامنت منو میخونن و استاد جان و دوستی ک قراره کامنت منو شر کنه هر چی ک لازمه بدونم راهنماییم کنید..

    داشتن فرزند سالم و زیبا برای هزاران نفر در جهان داره رخ میده..خب یکی ام من..

    خدایا بهم آرامش بده هدایتم کن تا رستگار بشم..

    التماس دعا

    درپناه خداشاد سالم ثروتمند سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    فاطمه دبیری گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    بنام الله یکتاوهدایتگر

    سلام ب استادعزیزم ومریم جون

    فتبارک الله احسن الخالقین

    چقدرماشاالله این بچه نازوزیباست مریم جون وقتی داشتین صحبت ازاین بچه وکارهاش میکردین اشکم دراومدچقدرهماهنگه چقدرهم جهته این بچه باخداوندوهدایت میشه ذهن پاک ولطیف که خداوندبهش همه چی میگه وهدایت میشه

    چه صورت ماهی داره موهای بورچشمان رنگی صورت تپل وسفید نازودوست داشتنی خدایاشکرت

    چقدرمادراین بچه معلوم میشدباخودش درصلحه آرومه وچقدرتعجب کردم زمانی که ازاستخراومدبیرون واقعاجامعه ماچجوری رفتارمیشه باخانمی که حامله است چقدریه ذره کارمیکنن کمردرد پادردالان یکی ازنزدیکان خودم چندماهه حامله ی اصلانمیزارن دست به سیاه وسفیدبزنه راه میگن اصلانروبرات بده اینجوری بخواب اونجوری راه برو فلان داروبخورهمش همه اطرافیانش درگیرن وتوجه دارن که این بنده خداکجامیشینه چجوری میشینه چی میخوره اذیت نشه والان این خانم دیدم واقعاچقدرراحت شناکرد‌وبدون اینکه کسی کمکش کنه ازآب اومدبیرون بدون ترس که چیزی شایدتوی آب باشه رفته شناواقعااحسنت بهش که چقدرباخودش درصلح هستش

    البته ناگفته نماندمنم خودم چهارتابچه آوردم خیلی راحت وآسون خداروشکرزندگی موکردم وهمه کارهای خونمون انجام میدادم وغذادرست میکردم وخیلی راحت زایمان کردم خداروشکربچه های سالم وسلامت خداروصدهزارمرتبه شکر

    مریم عزیزم صحبت های شمادرموردقانون سلامتی باعث شدبرم دوباره گوش کنم خیلی وقته فایل هاروگوش نکردم ونیازدارم که گوش کنم بایدبافایلهای قانون سلامتی زندگی کنم

    مریم عزیزم این فایل بی نظیربودسپاسگزارم خداوندم که منودرمداردیدن وشنیدن این زیبایی هاقرارداد

    درپناه الله یکتاشادباشیدوسربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مینا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    سلام خانم شایسته عزیز چقدر دلتنگ تون بودم ممنونم که این فایل پرمحتوا و زیبا رو اماده کردین چقدددر لذت بردم از دیدنش چقدر لذت بردم از نگاه مثبت اندیش و ریزبین شما که انقدر خوب زیبایی های خانواده رو به تصویر کشیدید

    مخصوصا که من خودم یه پسر بچه یکسال و نیمه شیطوون دوست داشتنی باهوش و سلامت دارم،

    چقدر توضیحاتتون درمورد قانون سلامتی به من انگیزه دوباره داد تا جدی تر بگیرم این لایف استایل رو.من و همسرم هم یکسال قبل بچه دار شدن قانون سلامتی رو شروع کردیم و با بدنی سالم و پاک باردار شدم ،تا جاییکه تونستم توی دوران بارداری روی قانون‌یلامتی لوپم نمیگم 100 درصد ،و 20 روز بعد از زایمان طبیعیم قانون سلامتی رو جدی و مطلق شروع کردم،توی یکی دوماه بدنم به استایل مورد نظرم برگشت،البته اینم بگم که با زایمان طبیعی واقعا اون چاقی و بزرگی شکم باقی نمیمونه و بقیش تغذیه سالمه.خداروصدهزارمرتبه شکر،با اینکه نوزاد 20 روزه داشتم و همه میگفتن تو‌شیر میدی این بچه شیر میخواد فستینگ نگیر یا غذای کربوهیدراتی و شیرین بخور که شیرت زیاد شه،من چوون معجزات و نتایج قانون سلامتی رو‌ تجربه کرده بودم و از وزن85 کیلو به 68 کیلو رسیده بودم،با عشق و ارداه و با تمرکز بر اهرم رنج و‌لذت از همون 20 روز بهد از زایمان برگشتم به طور حدی فستینگ هامو شروع کردم و کلا کربوهیدرات و شیرینی رو حذف کردم( چون توی بارداری یکمی رها کرده‌بودم ) و سختیش فقط دو سه رپز بود که ضعف میکردم موقع شیر دادن بعد از اون سریع بدنم اداپته شد و هر رپز حداقل 14 -15 ساعتشو توی فستینگ بودم و همین روند سالم روی رشد پسرم ذو بدن سالم و قویش روند مستقیم داشت،دقیقا اینکه میگین وزن عضلانی خوبی داشت رو درک میکنم چون آرتیمان پسرم هم همینطوره ،تپلی انچنانی نیست ولی بدن پر و واقعاااا قوی ای داره خداروشکر،از اول سر سفره ما فقط پروتئین دیده و همبنه که الانم اگه جایی مهمون باشیم و اگه خیلی ام گرسنه باشه اصصلا علاقه ای به برنج نداره و نهایت شاید 3 قاشق کوچیک بخوره.ولی عاشق مرغ و گوشته .واقعا خداروصدهزارمرتبه شکر.درمورد تمیزی و حساسی هم من و همسرم از اول سخت گیری های عموم‌حامعه رو‌نداشتیم،بقیه هر وقت پستونک یا قاشق یا خوراکی بچه زمین میفته سریع میرن میشورنش،ولی من پستونک ارتیمان که تا9ماهگب میخورد رو هر وقت زمین میفتاد نمیشستم ،برخللللاف نظرات کوبنده‌ی بقیه ،ولی ارام‌و رها بودم و ایمان داشتم سیستم ایمنی بدن ما خیلی قوی هست،همونطور که خودمون خداروشکرر سالم هستیم و‌مریض نکیشیم و اهل دارو‌نیستیم ،آرتیمان پسرمون هم همینطوره و‌جالبه که چقدر خدا خوب هدایت مون کرد ،یکی دوبار که ارتیمان کمی حالت مریضی داشت ما دقیقااااا به دکتر متخصصی هدایت شدیم که اصصصصلا اهل دارو‌دادن نیست و انگار کاملا با این اگاهی ها هم جهته،فقط بهمون چندتوصیه برای کنترل تبش کرد و یک داروی تقویتی،واقعا خداروشکر میکنم که به این اعتقاد درمورد سلامتی رسیدیم ،البته که همسرم سالیان زیادی هست که هیچ دارویی نمیخوره واز قبل از ازدواجمون میگفت معتقده بیماری از ذهن میاد ،و همین تاثیر مثبت هم روی من داشت و منم 7 سالی هست داروی انچنانی یادم نمیاد خورده باشم،و اصلا اهل قرص مسکن خوردن نیستم برخلاف اطرافیانم

    خداروصد هزار مرتبه شکر خیلی خییلی تحسین میکنم این خانواده‌ی محترم و شما رو ،واقعا از علاقه ها و ارزوهای من اینه که توی سفر باشم و‌دنیارو بیبینم،و اونم از همین سن کم آرتیمان نه وقتی بزرگ شد،همیشه با همسرم دوست داشتیم یه خیاط بزرگ داشته باشیم تا آرتیمان برای خودش بازی کنه و‌خودمون هم غرق لذت باشیم،و خدا مهجزه وار این‌خومه رو‌بهمون داد با حیاط150 متری( که توی دوره هم‌جهت با جریان خداوندد داستانشو‌نوشتم)

    و حالا که توی خونه جدید مشغول بازسازی هستیم هر رروز آرتیمان توی گچ و خاک و رنگ و‌شلوغی بازی میکنه و کیف میکنه و‌من و همسرمم هم مدام نگران کثیفی دست و پاشو صورتش نیستیم،و همین چند روز پیش که مشغول رنگ کردن قسمتی از خونه بودیم گفتم چقدر ما خوشبختیم که تو این صحنه هارو ،لمس این ابزار رو ،تجربه دیدن کارهای مختلف ساختمونی رو‌داری از نزدیک‌میبینی و حس میکنم تجربه کردن هر لحظه ادم رو‌بزرگتر میکنه .خداروصدهزار مرتبه شکر ممنونم ازتون که این فایل رو‌تهییه کردین و خوشحالم که این شور و سپاسگزاری در من هم زنده شد و اومدم این کامنت رو‌نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3539 روز

    به نام خدا

    سلام خانم شایسته عزیز

    فایلی اموزنده ای بود و نشون میده که تربیت از کودکی باید شروع بشه و با بزرگتر شدن بچه ها باید وظیفه خودشونو بشناسن و کاری که بهشون محول میشه رو خیلی خوب انجام بدن مثل خواهر و برادر بزرگتر این کودک که وظیفه داشتن که به نوبت یک تا دو ساعت در روز از بچه نگهداری کنن و اون رو سرگرم کنن و حتی پوشاک شو عوض کنن من لذت بردم که چقدر خوب کارهاشون رو انجام میدن و وظیفه شناس و مرتب هستن و نه جر و بحثی نه سروصدایی و این آرامش و اینکه اعضای خانواده هر کدوم بدون اینکه بزور یا با چندین بار گفتن اینکه کارتو انجام بده وووو بینشون نباشه این خودش یک نعمت بزرگیه. خانم شایسته تجریه داشتن کودک و مادری کردن رو چه عجب شما احساس نمی‌کنید؟ ولی خوب بجه وقت و تمرکز رو میگیره و شما نمیتونید پا به پای استاد باشید حتی استاد هم تمرکز و ارامشش هم کمتر میشه چون کار شما نیاز به تمرکز و آرامش و عدم عوامل حواس پرتی نیاز داره و فرزند داری این تمرکز و وقت و از شما میگیره و به احتمال زیاد این علتشه که شما و استاد تا به حال تصمیم به داشتن فرزند نگرفتید . چوم من فرزند دارم و این چیزها رو خوب میدونم چرا این خانواده رو تحسین کردم و نوشتم که داشتن چنین فرزندانی که هر کدوم آرامش خودشون رو دارن و وظیفه شناس و مرتب بودن در کارها یک نعمت بزرگیه که سبب میشه پدر و مادر خیلی لذت ببرند از چنین فرزندانی.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    لطیفه هستم گفته:
    مدت عضویت: 592 روز

    سلام و درود مریم جانم

    خیلی دلم برات تنگ شده بود

    ممنونم بابت این فایل قشنگ.

    ممنونم بابت این نوزاد زیبا

    ممنونم بابت نشون دادن طبیعت زیبای پرادایس.ک دلم براش لک زده بود.

    ممنونم بابت آگاهی های قشنگت.

    مریم جانم خیلی چیزا ازت یاد گرفتم.خیلی فایلهای زندگی در بهشت رو دوست دارم.چون لذت میبرم از اینکه اینقد تمام قوانین در وجودتون نهادینه شده.اینقد مشتاق و لبریز بودین ک در مدار زندگی با استاد قرار دارین.و هنوزم دارین این چشمه ی جوشان وجودتون رو زلالتر و زلالتر میکنین..قطعا میتونم بگم شما بیشتر و بهتر از هر کسی دیگه لایق این مدار هستین.

    مریم جانم در مورد حاملگی و شرایط حساس داشتن یا نداشتن. باید بگم هرچند من در حد و در مداری نیستم ک بتونم درست تشخیص بدم .و درست و غلط حرفمو نمیدونم.

    ولی من 17ساله بودم ازدواج کردم.دختری سرحال و غبراق و باهیجانات کودکانه.بلافاصله هم حامله شدم چون همسرم اصرار بر اینکار داشت.و چون ده سال اختلاف سنی داشتیم دیگه من ساده و اون پخته….خب من بدون اینکه بدونم حامله م.بدون اینکه بفهمم ویارحاملگی ینی چی.به محض اینکه چهل روز از پریودیم گذشت.آنچنان تهوع شدید.بی حالی شدید.ضعف شدید.بی اشتهایی شدید.حساسیت ب همه چی.حتی حساسیت به بوی دستهای خودم. حتی حساسیت ب آب دهنم‌.که من 9ماه نتونستم آب دهنم رو قورت بدم.بسته.بسته دستمال کاغذی کنارم بود.تف میکردم و من 9ماه حتی نتونستم بشینم.و فقط یه گوشه اتاق مثل جسد افتاده بودم.ینی قدرت پاهام رفته بود.پاهام شل شده بود.اصلا نمیدونم چجوری توضیح بدم.و خیلی چیزای دیگه ک خلاصه کنم…

    میخام بگم همه ی حساس بودنهای حاملگی از روی احتیاط های الکی نیست.خیلی از حساسیت ها واقعا غیر ارادیه…درحالیکه من دختری پرانرژی.پرهیاهو.خوش اشتها و سلامت بودم.بچه دومم در سن 25سالگی آوردم..بچه سومم در سن 35سالگی. و هرسه حاملگی عین هم.مثل هم.و واقعا مثل جسد کنج خونه افتاده بودم.برای همین وقتی میشنوم کسی میگه چرا توو حاملگی اینقد حساس میشی . خیلیا میگن چقد تلقین میکنین..خیلیا میگن همش از تفکراته…من ناخودآگاه اشکام سرازیر میشه.به قدری ک تا حرف از انتقاد از حاملگی رو میشنوم.ناخودآگاه میگم هیشکی نمیدونه.فقط خدا می‌دونه.فقط خدامیدونه.فقط خدا…

    بااینکه من عاشق بچه هام.واین ویدئوتون رو دیدم واقعا لذت بردم.خودم در زمینه کودک خیلی تحقیق و پژوهش کردم . سه تا از کتابام ک در زمینه کودک بو چاپ شد.ولی بازم حتی خیلی چیزا رو نتونستم در مورد کودکم اونجوری ک صحیحه عمل کنم.و اینقدر به روش صحیح زندگی کردن واقعا هزاران چیز باید دست ب دست هم بده ک یکی مثل دوست شما همینقدر در مدار درست باشه.

    من ک واقعا نتونستم نه حاملگی و نه دوران کودکی فرزندانم . اینقدر صحیح و درست برم جلو

    در پناه خداوند میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    وای باورم نمیشه!! چه سبک قشنگی دارن، من یه پسر 3سال ونیمه دارم. چنان به این بچه سخت گرفتم که قابل بیان نیست،

    اونجایی که مامانش اجازه داد بچه از کف زمین توی دهنش برد یاد خودم افتادم زمانی که پسرم تازه یاد گرفته بود دستشو توی دهنش کنه انقد دستاش رو میشستم و نگران بودم اتفاقی براش نیوفته که چندین بار آبسه زد. همش درگیر این بودم چه شوینده ای برای دستاش بخرم که مناسب باشه و واقعا تمیز کنه یا اگه پستونک رو زمین میوفتاد همیییشه گوش ذهنم استرس داشتم نکنه تمیز نشسته باشمش!

    اما درباره شیر دادن منم تقریبا همین کار رو کردم. هروقت گرسنه میشد شیر میدادم. هروقت میخواست نه اینکه تایم بگیرم و بهش بدم یا موقع گریه و بهانه گیری. واقعا هم موفق بودم توی این مورد. هرچند همه اطرافیان هم اونو زمان و هم الان به من میگن اشتباه میکردی بهش تند تند شیر نمیدادی و به قولشون ظالم بودم!

    اما توی اینکه کجا برو چیکار بکن هنووووزمم محدودش میکنم. چندروزیه که با دوره 12 قدم کار میکنم چون خودم آروم شدم به لطف خدا رفتارم خیلی بهتر شده خیلی باهاش مناسب سنش رفتار میکنم یعنی تلاش میکنم اینطور باشه

    چقد درس گرفتم و چقد حالم خوب شد با این فایل. چقد تحسین کردم اینکه فقط شیر مادر میدادن به اون بچه. خیلی سعی کردم زود غذای کمکی پسرم رو شروع نکنم اما دکتر و اطرافیان اجازه ندادن و نزدیک 6ماه شروع کردم.

    از این خانم من درس آرامش، در صلح بودن با خودش، آسان گیری رو گرفتم. اینکه کاری براشون سخت نیست مثلا همین تدریس بچه هاش واااااقعا تحسین داره. اینکه مدام در سفره حتی سبک ساده پوشش و ظاهرش، قشنگ مشخصه چقدر در آرامش و وصل هستن به خالق. حتی اونجایی که برای زایمان انقد ایمان دارن که توی خونه میمونن و اجازه میدن بدن کار خودش رو انجام بده من واقعا خدا رو میبینم. منم طبیعی زایمان کردم اونم با عشق خالص، اون لحظه هیچوقت یادم نمیره خدا رو با تمام وجودم حس کردم. وقتی زایمان داشت انجام می‌شد قشنگ شنیدم که می‌گفت چیکار کنم و واقعا ازش خواستم درد رو برام راحت کنه و بخدا که همینکار رو کرد. احساس کردم بازهام رو توی آغوشش گرفت و دردم رو تحمل کرد و از درد من کم شد و خیلی راحت زایمانم اتفاق افتاد‌. انقد پر از عشق بود که اگر بچه دومی بخواهم هم انتخابم همین روشه. خدایا عاشقتم ازت سپاسگزارم برای یادآوری اون احساس زیبای حضورت کنارم.

    خدایا ازت میخوام منو هدایت کنی به داشتن آرامشی از این نوع و دوست داشتن خودم و در صلح بودن با خودم

    خانم شایسته دمتون گرم بابت این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فرزانه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 454 روز

    سلام استاد سلام مریم خانم سلام دوستان خوبم

    امروز هدایت شدم به این فایل فوق‌العاده

    خیلی تشکر میکنم از مریم عزیز بابت این فایل فوق‌العاده بی‌نظیر و پر از درس زندگی به سبک راحت و روان و توضیحات کامل مریم جان

    و چقدر زیبا بود این تصویر فوق‌العاده که در شروع فایل دیدیم و خیلی زیباست منظره و حیوانات قشنگ و ناز مریم جان

    چقدر از شنیدن صدای مریم جان لذت بردم چقدر کیفیت صداشون خوب شده

    چقدر بارون که روی دریاچه دیده میشه فوق‌العاده و دیدنی است ممنون خدا ممنون مریم جان

    بریم سراغ نکات فوق‌العاده مهمون ها

    اول از همه وقتی نشون دادید که مهمون ها رو کجا ملاقات کردید اولین بار چقدر من این خانم تحسین کردم که چقدر هنر مند هست و خانمی که خانه داره و توی کارهای مختلفی مهارت داره

    وقتی که آدم سفر میکنه خیلی دنیا. دیده میشه آدمی میشه که دیدش به دنیا وسعت پیدا میکنه به هر چیزی می اندیشه و درواقع کیفیت زندگی بهتر میشه و روند زندگی آرومی را پیدا میکنه و من این نشانه ها را دراین خانم میبینم

    به به چقدر ماشاالله زیباست چقدر چشمان زیبایی داره چه مادری آگاهی داره من بیشتر از هرچیزی توجه ام به بچه جلب شد که چقدر زیباست و دوست داشتنیه

    واقعا مادری فوق‌العاده ای هست چه کنترول خوبی توی زندگی داره بازی کردن بچه ها با فیو و همینطور راحت گذاشتن بچه و تجربه هر چیزی که حقش هست و این نکته که اسباب بازی نداشتنش و تجربه چیز های واقعی و ملموس زندگی و راحت و روان بودن زندگی به سبک راحت و البته توی سفر واقعا بسیار تحسین برانگیز هست و خوشحالم براشون و خدایاشکرت ک اونا این تجربه هارا کردن و ما درست و الگو شو میگیریم سپاسگزارم

    واقعا اگه هر فردی وظیفه خودشو در این جهان به درستی انجام بده چقدر دنیا رو به بهبود و زیبا خواهد شد

    چقدر بچه های بزرگ باحال هستن و چه دختری آگاهی و جوابش در مورد سوال مریم جان چقدر خوب بود و تحسین میکنم که اینقدر با این سن کم حرف های معنا داری داره و درست

    چقدر راحت هستن و زندگی رو برای خودشون آسون کرده اند چه زمانی که باردار بودن و چه زمانی که بچه داره واقعا خانم شایسته و زیبا و بی حاشیه هستند..

    سفر آدم رو بزرگ میکنه روال خوب زندگی شون تحسین برانگیز هست شیوه زندگی شون چقدر فوق‌العاده و با علم پیش میره آفرین به چنین مادری اینکه مریم جان گفتن ک بچه رو با شیر آروم نمیکنن تا عادت بشه موضوع تغذیه رو با دیگر موضوع ها قاتی نمیکنه و ریتم درست را پیش میگره

    مادرش چقدر با خیال راحت در حالت آرامش خودش را قرار میده واقعا نیازه که آدم در روز چند دقیقه و ساعتی خودش را در حالت آرامش و تفکر بزاره

    مریم جان هم تحسین میکنم که اینقدر خوب مدتهاست ک روی دوره قانون سلامتی کار میکنه و کم کردن وزن که بسیار عالی در مورد خودش گفت و ساختن عضلاتی که حق طبیعی …..

    چقدر راحت بچه رو ویل کرده توی طبیعت واقعا من خودم نگران شدم که نکنه میخی شیشه ای چوبی پاشو داغون نکنه و مادرش چقدر راحت و بدون نگرانی و میخواد حق بچه ادا بشه و به اتفاقاتی که پیش بیاد احتمالا فکر نمیکنه

    و جوابشون در مورد بودن و در سفر بودن با بچه

    چقدر عالی بود که گفتن بودنشون عالیه و فان

    چقدر مریم جان با خانم مهمون لذت میبرن

    چقدر خوب بچه های آگاه تربیت کردن و روی ریتم و روی برنامه هستن و شیوه درست را پیش میگرن و فعالیت های فزیکی و تفریحی واقعا عالی بود من که درس گرفتم از صمیمیت شون و با همدیگر و وقت گذروندن با بچه و وقت گذاشتن برای همدیگر خیلی برایم زیبا بود .

    چقدر مامانش درک بالایی داره که حتی واکنش بچه نه ماهه واقعا درکش برای خیلیا سخته و راحت همدیگرو میفهمن و توجه داره روی زندگی و بچه ها

    خیلی ممنون از مریم جان که ویدئو گرفت وما را یه پله ارتقا داد

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: