سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام به خانواده ی توحیدی خوبم و نازنینم

    خدایا شکرت برای دیدن این بهشت زیبا

    خدایا شکرت برای حس کردن بوی خوب بارانی که روی

    چمن ها نشسته

    خدایا شکرت برای دیدن تصویر زیبای براوونی در این بهشت که واقعا لذت بخشه

    خدایا شکرت برای زحماتی که خانم شایسته عزیز میکشه و برای فیلمبردای و تدوین این فایل بینظیر بسیار سپاسگزارم

    خانم شایسته جان واقعا دمتون گرم ، من یکی که انگار به شدت به این فایل نیاز داشتم چون اون قدر بر جان و دلم نشست و حس خوبی بهم داد که نگم براتون.

    راستش بچه های من هر کدوم دو سال کامل شیر منو خوردن ولی …

    از شش ماهگی به قول خودم ، خود جاهلم خیلی بدغذا بودن. طفلی بچه هام انگار میدونستن که نیازی ندارن به غذای اضافه و فقط دوست داشتن شیر منو بخورن

    ولی من مدام نگران مدام دنبال بچه برو به به زور بهش غذا بده

    خلاصه به جای لذت بردن فقط دنبال این بودم چطور امروز بهش به زور غذا بدم

    بماند که چقدر اطرافیان بیشتر باعث نگرانی من میشدن

    یه بار تو چهار ماهگی دخترم متوجه شدم مادر همسرم به دخترم کوکو سبزی داده

    وای خدای من

    منه با عزت نفس داغون حتی نتونستم اعتراض کنم

    مدام این موضوع رو به همه میگفتم ، بچه ی من خوب غذا نمیخوره و انگار خودم و بیشتر نگران میکردم

    میدونین بیشتر ما ایرانیا زندگیو خیلی سخت میگیریم

    البته من از وقتی با شما اشنا شدم خدا رو شکر خیلی

    اسان گیر تر شدم ، ولی هیچ ادعایی ندارم در مورد بچه هام و تربیتشون ، و هنوز کلی راه دارم.

    ورزش کردن مادر خانواده هم برام قابل تحسین بود

    در واقع من هم تو خونه ٨ سال ورزش کردم و میکنم ولی همیشه یه حس قربانی شدن داشتم که چرا تو خونه ورزش میکنم و نمیتونم برم باشگاه در صورتی که خود این موضوع و اراده ی من قابل تحسین بوده .

    خلاصه که این فایل نشون دهنده ی قوی برای من بود که به حرف مردم و جامعه اهمیت ندادن یعنی چی

    به سبک شخصی خودت زندگی کردن یعنی چی.

    لباسهای خیلی ساده ی مادر و بچه ها ، خیلی برام جالب و تحسین برانگیز بود

    و اینکه چقدر تو پرادایس راحت بودن انگار خونه ی خودشونه .

    و من خودم جایی مهمانی میرفتم حتی نمیتوتستم پامو دراز کنم و مدام احساس میکردم الان این کارو کنم زشته ، اون کارو کنم زشته ، به خاطر همین مهمانی رفتن هم برای خودم کرده بودم یه معضل و لذت نمیبردم

    یا مدام فکر اینکه امروز چی بپوشم و ….

    خلنم شایسته شما با این فایل درس بزرگی به من دادین

    و انگار احتیاج دارم چندین بار این فایل و ببینم

    راستش من دانشجوی دوره ی دوازده قدم هستم و اون قدر این فایل برام ارزشمند بود که دوست دارم یکم در دوره به خودم استپ بدم و از این فایل استفاده کنم

    چون انگار تازه درک کردم چرا من این همه سال از زندگیم حتی از بزرگ شدن بچه هام لذت کافی نبردم

    چون واقعا زندگیو سخت گرفتم

    چون تسلیم خداوند نبودم

    چون خودم و عقل کل دیدم و نسپردم به خدایی که خودش خالقه این بچه ها بوده

    و باورای اشتباهی که سالیان سال به خورد ما دادن

    یادمه من اون قدر باورای اشتباه و ترس تو وجودم بود و البته عزت نفس پایین که نمیتونستم بگم بابا من خسته ام

    من احتیاج به استراحت دارم و به خودم بها نمیدادم

    و اون قدر تحت فشار بچه داری بودم با باورای غلط

    که برای مثال غذای همسرم دیر میشد میترسیدم و نگران اونم میشدم ، در صورتی که ترس معنایی نداشت .

    وای خدای من

    چقدر تو جهالت غرق بودم

    چقدر بیخود و بی جهت زندگیو سختش کردم

    خدای من شکرت که منو هدایت کردی به این سایت

    هدایتم کردی تا از اون باتلاق بیام بیرون

    خدایا شکرت برای اینکه چقدر شکرگزار شدم

    خدایا شکرت که زندگیو خیلی قشنگ و زیبا میبینم

    خدایا شکرت برای تغییر نگاهم

    خدایا شکرت برای وجود استادانم و این سایت الهی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1563 روز

    سلام ب همگی

    وقتی عکس فایل و عنوان کلید رو دیدم «آسان گرفتن زندگی» حدس زدم موضوع باید الگویی از مادر بودن باشه

    ک وقتی فایل رو باز کردم دیدم خودشه و چقدر خوشحال شدم

    این اتفاق بارها برای خیلی از ما افتاده ک یه موضوعی ذهنمون رو درگیر کرده و خدا ب دل شما انداخته فایلی با اون موضوع رو آماده کنید و انتشار بدین تا جواب سوال من یا خیلی از بچه ها باشه

    و بازهم درخواستی ک ناخودآگاه ارسال کردم و خدا طبق زمانبندی دقیقش ب دل شما انداخته ک جواب سوالام رو با این فایل فوق العاده بگیرم

    نمونه ی واضح این هدایتهای خدا برای من مجموعه فایلهای گفتگو با دوستان بود

    یادمه زمانی ک با سایت شما آشنا شدم ک از طریق همسر عزیزم بود

    خیلی اعتمادنداشتم وبهتره بگم اعتماد من به سایت؛ بخاطر اعتمادی ک به همسرم داشتم شکل گرفت

    ینی تو ذهنم این بود ک این آدم بی دلیل اینقدر هزینه نکرده برای خرید دوره ها و حتما بررسی کرده در مورد این سایت و…. ک درست هم فکر میکردم

    اوایل آشنایی من با سایت بود ک ب همسرم میگفتم کاش این کامنتا صوتی بود و آدم میتونست بیشتر اعتماد کنه ک این کامنتا داره توسط افراد مختلف نوشته میشه و حتی میشه بجای خوندن ؛گوش داد ک راحت تر هم باشه

    و پاسخی ک خدا به درخواست من داد…!!

    ک کمتر از یکماه بعد فایلای گفتگو با دوستان اومد روی سایت…..

    من همیشه از این مجموعه فایلا بعنوان جواب خدا ب درخواست خودم یاد میکنم…

    واقعا هماهنگی و نظم و دقتی ک خدا داره رو تو خواب هم نمیتونیم خودمون بچینیم….

    و اما باز هم فایل جدید و دوباره پاسخ به درخواستی از طرف من ک تو دلم بود و به زبون نیاورده بودم….

    یادمه تو کامنت یکی از دوستان خونده بودم ک همچین محتوایی داشت ک ب خانم شایسته گفته بودن کاش شما هم تجربه ی مادر شدن رو داشتید و ما از این الگو هم استفاده میکردیم و….

    وقتی خوندمش از ذهن من هم گذشت ک آره کاش اینجوری میشد و الگوی متفاوت از اطرافیانم میدیدم

    ک میشه مادر شد و از زندگیت نیافتی

    ک میشه مادر باشی و به همه کارات برسی

    ک میشه مادر باشی و علاوه بر اینکه حواست ب تک تک خانواده ت باشه به خودت هم برسی و برای خودت هم وقت بذاری

    ک میشه مادر باشی و سفر کنی

    ک میشه مادر باشی و آرامشت بهم نریزه

    ک میشه مادر بشی و تفریحات خودت رو هم داشته باشی

    و کلی ویژگی عالی از مادر بودن ک تو این فایل دیدم…

    چقدر مادر بودن با این شرایط لذت بخش میشه…

    من متاهلم اما مادر نشدم

    راستش هر وقت ب مادر شدن فکر کردم بخاطر نمونه هایی ک از اطرافیان دیدم انقدر باورهای نا مناسبی داشتم از اینکه بچه میادو روتین زندگیت رو انقد زیرو رو میکنه ک این فکر در نطفه خفه میشد

    چون نمونه هایی ک اطرافم دیدم ایده آل من نبود و کلی باورهای نامناسب من رو تایید میکرد

    همیشه از دردسرها و شلوغی بچه از اطرافیان دیدم و شنیدم ک در ادامه میگفتن بچه فلانه و فلانه و کلی از مشکلاتش میگفتن اما در آخر یه کلمه میگفتن با همه این مسائل ارزشش رو داره

    چون یه لبخندش همه سختی هاش رو برات شیرین میکنه

    و یه دنیا برات میارزه

    البته ک ویژگی های مثبتشون هم کم نیست اگر بخام بنویسم اما توجه من روی موارد محدود کننده بود

    چند روز ی بود درگیر احساس بدی بودم ک میدونستم از کجاست

    از اینکه داشتم یکی از اطرافیانم رو قضاوت میکردم بخاطر نحوه تربیت بچه ش

    این فایل تو درست ترین زمان ممکن اومد روی سایت

    ک بجای اینکه حواسم ب اطرافیانم باشه و تو ذهن خودم تجزیه تحلیلشون کنم؛ میشه توجه کنم ب همچین الگوهایی ک میشه نقش مادر بودن رو متفاوت تجربه کرد…

    اتفاقا چند هفته پیش من هم تجربه ی یه گفتگو، برای الگو گرفتن از یه مادر رو داشتم

    براتون مینویسم شاید مفید باشه

    یه خانمی از دوستای غرفه ی کناریه محل کارم میدیدم چند باری اومده بود و بچش رو میذاشت پیش خانمی ک صاحب غرفه ی کنار من بود

    این اتفاق توی چند هفته تکرار شد و توجه من به این بچه ی شیرین و آروم و بانمک جلب شد

    دیدم بشدت خوشرو هست

    واز غرفه های همسایه و حتی خود من خیلی دوست داشتیم سمتش بریم و حتی شده برای چند دقیقه بغلش کنیم یا باهاش بازی کنیم

    و اون بچه هم با همه ماهایی ک براش غریبه بودیم اوکی بود و راحت میومد بغلمون …

    و این آرامش و خندون بودن بچه منو به ترغیب کرد ک با مادرش صحبت کنم( البته اینم بگم ک خیلی آدمی نیستم ک بتونم با افراد جدید ارتباط بگیرم و…)

    اما دوست داشتم بدونم مادرش چجوری فکر میکنه ک میتونه بچه روچند ساعت بذاره پیش دوستش و بره دنبال خریداش

    بدون نگرانی و…

    ازش پرسیدم چیکار کرده ک انقد بچه ش آرومه و در نبودش گریه نمیکنه

    یا خودش نگران نیس که در نبودش ؛بچه اذیت بشه و…

    بخشی از صحبتاش رو مینویسم ک هم نمونه ای باشه برای خودم و هم بچه ها ک استفاده کنن

    میگفت : من تو بارداریم ارتباطم رو با آدمها و محیطهایی ک احساس بدی داشتم بهشون رو قطع کردم

    گفت برای اینکه بچه ی آرومی داشته باشی باید خودت آرامش داشته باشی

    گفت من خیلی قرآن و نماز میخوندم مخصوصا تو بارداری ( ک اینجا هم برای من درس بزرگی داشت ک آدمها رو از روی ظاهر قضاوت نکنم.چون طبق معیارهای جامعه اصلا بهش نمیومد اهل نماز و بقول دوستان خدا باور باشه)

    گفت خیلی زیاد سوره یوسف رو میخوندم

    گفتم برای زیبایی بچه؟ گفت نه من شنیده بودم سوره یوسف بچه رو آروم میکنه

    (و چیزی ک من شنیده بود این بود ک خوندن سوره یوسف ب زیبایی بچه کمک میکنه،ک باز درس دیگه ای ک اینجا یاد گرفتم این بودک مهم نیس چیزی ک شنیدی چه منطق دقیقی پشتش باشه اینکه با چه نیتی داره اون کارو ادامه میدی مهمه.اون خانم اینجوری شنیده بود و چون داشت هر روز اون سوره رو میخوند بخاطر اینکه درخواستش از خدا آروم بودن بچه بود؛ و استمرارش برای درخواستی ک داشت باعث شده بود جواب همون درخواستش رو عالی بگیره.

    چون اینو از خواهر همسرمم شنیده بودم ک تو دوران بارداریش هر روز سوره محمد رو میخوند برای اینکه بچه ش اجتماعی باشه و اون هم نتیجه استمرارش رو بخوبی دیده بود)

    برگردیم ب ادامه صحبت های اون خانم:

    میگفت من و همسرم عاشق سفر هستیم ومن تو دوران بارداریم خیلی مسافرت رفتم حتی مسیرهای دور

    با اینکه دکتر بهش گفته بود نباید زیاد مسافرت بره مخصوصا مسافرتهای راه دور

    گفت من شیراز و کیشو…. رفتم

    و اصلا بحرف دکترم تو این زمینه گوش ندادم چون مسافرت خیلی حال منو خوب میکرد

    اونم نه مسافرتی ک تو هتل باشه با امکانات رفاهی و….

    میگفت خیلی اهل هتل و اینا نیستیم

    با ماشین خودمون میرفتیم و کمپ میزدیم

    این سبک مسافرت رو بیشتر دوست دارم

    و توی مسافرت آخرش به شمال ( تو بارداری) چون همسرش شرایط کارش جوری بوده ک نتونسته بود همراهش باشه خودش تنهایی رفته بود

    میگفت من حتی مستقیم روی زمین سفت میخوابیدم( منظورم بدون حتی زیرانداز) با اینکه برا بارداری میگن باید رو تخت بخوابی و زیرت نرم باشه و….

    در مورد اینکه راحت بچه رو بغل دیگران میداد و نگران نبود ازش پرسیدم البته ک اینجا

    گفت من ب چشم زخم اعتقاد زیادی دارم چون تو قرآن اومده

    اما اونقدر حساس نیستم ک تا بچه رو بدم ب دیگران نگران این باشم ک الان بچه مریض میشه

    نه من اعنقادم اینه ک سیستم بدن بچه از پس خودش برمیاد

    اون خانم آنلاین کار میکرد و روانشناس بود

    و وقتی یکی از بزرگترین پاشنه آشیلهای خودم در مورد بچه رو ازش پرسیدم ک چطور کارش رو مدیریت میکنه

    (البته ک نمونه ای ک تو این فایل دیدم خیلی بهتر و کاملتر بود و چقدر لذت بردم از جوابی ک بهتون داده بود : ک علاوه بر اینکه سخت نشده و چیزی تغییر نکرده تازه فان تر هم شده)

    اما این خانم گفت ببین اینجوری نیس تو با همون شیوه ی قبلیت بخای کار کنی و هیچ چیزی با حضور بچه عوض نشه اما اگه واقعا بخای؛ خودت راهشو پیدا میکنی و میتونی کار کنی …حالا با عوض کردن تایم کارت یا روشهای دیگه میتونی مدیریتش کنی

    اما اینطور نیس ک مجبور بشی کارت رو ببوسی و بذاری کنار

    میگفت ما ب بچه فکر میکردیم اما من ماه اول بارداریم اطلاعی نداشتم و تو سفر بودیم و جالب بود ک تو اون سفر همش با همسرشون در مورد بچه صحبت میکردن ک وقتی بچه دار شدیم میبریمش جنگل .دریا .میذاریم با خاک بازی کنه و….

    بنظرم بخاطر همین تجسماتشون باعث شده بود ک تو 16 روزگی بچه برند مسافرت و براشون سخت و اذیت کننده نباشه

    چون باز چیزی ک خودم شنیده بود این بود ک بچه رو تا 40 روز بعد از بدنیا اومدنش نباید ببری بیرون

    و چیز دیگه ای ک باز برام جالب بود

    این بود ک بدون اینکه از قانون بدونه به چیزی توجه کرده بود ک میخواست

    چون میگفت من دوستای زیادی نداشتم اما تو دوران بارداریم بین دوستام فقط با یکی از دوستام( ک صاحب غرفه بغل دستی من بود) ارتباط داشتم اونم بخاطر اینکه بشدت دختر آرومی بود

    صحبتامون زیاد بود اما من تا جایی ک بذهنم رسید براتون نوشتم

    و خانم شایسته عزیز صمیمانه ازتون تشکر میکنم بخاطر این فایل عالی

    و یه درخواستی ک داشتم این بود ک

    اگه میشه از این نمونه ها بیشتر برامون فایل بذارید

    توضیحاتی ک دادید عالی بود

    اما چیزی ک برای خودم سوال شد در مورد شغل همسرشون بود

    ک شغلشون چیه ک میتونن همیشه تو مسافرت باشن و بدون هیچ مشکلی این رو بعنوان سبک زندگی شون انتخاب کنن….

    امیدوارم تو فایلای بعدی ک با این موضوع اگه آماده شد توضیحات بیشتری در مورد موضوعات مالی این سبک زندگی هم بذارید

    بی نهایت سپاسگذارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3109 روز

    به نام خدا

    سلام و درود فراوان بر گروه تحقیقاتی عباسمنش.

    بسیار سپاسگزارم از خانم شایسته که به این شیوه ای عالی این قسمت جدید سریال زندگی در بهشت را تهیه و منتشر کردند.

    چقدر هوای پرودایس عالی بود و بوی نم باران و هوای نیمه ابری پرودایس حال و احساس من را خوب کرد.

    چقدر این کودک زیبا بود و چقدر پدر و مادرش روش صحیحی را برای بزرگ کردن آن انتخاب کرده بودند،مدتی پیش با شخصی صحبت میکردم و ایشان مدام این موضوع را تکرار میکرد که دقت کردی که بچه هایی که از کودکی همیشه ول هستند یا داخل جوی آب،یا این بر وآن بر مشغول گل بازی و… هستند خیلی کمتر از بچه های که در محیط کاملاً ایزوله بزرگ میشوند بیمار میشوند؟واقعیت هم همین است،در شهرستان ما کودکانی که از همان اول آزاد و رها بودند خیلی کمتر بیمار میشدند،در مدرسه نمره های بالاتری داشتند و کمتر به سراغ اعتیاد و رفتار های پرخطر میرفتند و در بزرگی هم خیلی از هم سالانه خود بیشتر فعالیت میکردند و زندگی بهتری داشتند.

    ولی کودکانی که از همان ابتدا همیشه توسط والدین کنترل میشدند و در ناز و نعمت بزرگ شده و والدین سختگیری داشتند،در جوانی بیشتر از دیگران رفتارهای پرخطر و پرخاشگرانه انجام داده و بیشتر گرفتار اعتیاد به مواد مخدر و الکل شده و بیشتر آنها در جوانی یا خودکشی کرده و یا به طرز وحشتناکی به کام مرگ میرفتند…

    چقدر این پدر و مادر و این خانواده زندگی لذت بخشی داشتند و زیباترین نغاط جهان که اروپا و آمریکا است را گشته و دیده بودند…

    چقدر هوشمندانه این مادر فرزندانش را به گونه ای تربیت میکرد که از همان ابتدا با این ذهنیت بزرگ شوند که باید همیشه اکتیو و فعال بود و به بیکاری نباید عادت کرد.

    در نهایت خیلی احساسم از تماشای این فایل بهتر شد و خیلی احساس امیدواری پیدا کردم که جهان تا بینهایت میتواند زیبا باشد.

    شاد و خرم باشید.

    از مهر و مهتاب سحر گاه

    و غروب نیلگون خورشید لذت ببرید.

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    سلام استاد عزیز و مریم بانوی شایسته عزیز و دوستان عزیز در سایت بینظیر عباسمنش

    چقدر خوشحال شدم از اینکه فایل جدید گذاشتین

    حسابی دلتنگتون شده بودم

    من به صدای آرامش بخش شما خیلی عادت کردم

    به دیدن روی ماهتون

    صحبت های از سر صداقت و پاکی و درستی و راستی تون

    از تماشای اینکه یک آدم چقدر میتونه با خودش در صلح باشه و من چقدر باید یاد بگیرم

    مرسی که از دوستان و مهمان های خوبتون برامون این فایل ارزشمند رو گذاشتید

    اون خانم مهمان چقدرررر با خوشون در صلح هستن

    چقدر زیبایی و سادگی با خوشون به همراه دارن

    من همیشه با این مساله بارداری و زایمان و بچه دار شدن تو ذهن خودم درگیر هستم

    برای اینکه تو جامعه ما و فرهنگ ما واقعا بچه دار شدن خیلی سخته

    مادر باردار باید از همه زندگی و کار و پیشرفت خودش بزنه

    تا بشه نمونه یک مادر فداکار و از خودگذشته

    دقیقا خواهرهای من که کل زندگی شونو گذاشتن پای بچه ها

    و بقیه هم تایید و تشویق میکنن که بله درسته همینه

    و من اصلا نمیپذیرم که روزی بخوام با وجود فرد دیگری در این دنیا از زندگی و آسایش و راحتی خودم بزنم

    همینم هست که من با بچه دار شدن انقدر مشکل دارم.

    چون بچه دار شدن در ذهن من مساویست با تعطیل شدن تمام و کمال زندگی خودم.

    در حالی که اینجا دیدیم این خانم و خانواده خوبش روال عادی زندگی شونو دارن

    چقدر دیدن اون صحنه شنا موقع بارداری شون برام حیرت انگیز بود

    دمش گرم احسنت بهش

    دم شما هم گرم که این فایل ارزشمند رو گذاشتید این فایل پر بود از آگاهی های ناب

    شنا کردن راحت خانم باردار

    بزرگ کردن بچه بدون هیچگونه سختی و آزار و اذیت شدن مادر و اعضای خانواده

    مشارکت خوب اعضا خانواده برای نگه داری از بچه و تنها نگذاشتن مادر در روند بزرگ کردن بچه

    پوشیدن ساده ترین لباسها

    موهای ساده لباسهای ساده پوشش ساده و بدون آرایش

    در عین حال داشتن احساس سر زندگی و تلاش

    ورزش کردن روزانه و اهمیت دادن به سلامتی جسم و روح

    تغذیه مناسب شون

    لبخند روی صورتشون که اصلا ساختگی و تصنعی نیست و

    واقعا بوی صداقت میده

    آشتی بودن با طبیعت

    رابطه خوب خواهر برادری

    ووووووو

    ممنون و سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند

    خداروشکر برای دیدن این همه زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فرزانه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 452 روز

    سلام استاد سلام مریم خانم سلام دوستان خوبم

    امروز هدایت شدم به این فایل فوق‌العاده

    خیلی تشکر میکنم از مریم عزیز بابت این فایل فوق‌العاده بی‌نظیر و پر از درس زندگی به سبک راحت و روان و توضیحات کامل مریم جان

    و چقدر زیبا بود این تصویر فوق‌العاده که در شروع فایل دیدیم و خیلی زیباست منظره و حیوانات قشنگ و ناز مریم جان

    چقدر از شنیدن صدای مریم جان لذت بردم چقدر کیفیت صداشون خوب شده

    چقدر بارون که روی دریاچه دیده میشه فوق‌العاده و دیدنی است ممنون خدا ممنون مریم جان

    بریم سراغ نکات فوق‌العاده مهمون ها

    اول از همه وقتی نشون دادید که مهمون ها رو کجا ملاقات کردید اولین بار چقدر من این خانم تحسین کردم که چقدر هنر مند هست و خانمی که خانه داره و توی کارهای مختلفی مهارت داره

    وقتی که آدم سفر میکنه خیلی دنیا. دیده میشه آدمی میشه که دیدش به دنیا وسعت پیدا میکنه به هر چیزی می اندیشه و درواقع کیفیت زندگی بهتر میشه و روند زندگی آرومی را پیدا میکنه و من این نشانه ها را دراین خانم میبینم

    به به چقدر ماشاالله زیباست چقدر چشمان زیبایی داره چه مادری آگاهی داره من بیشتر از هرچیزی توجه ام به بچه جلب شد که چقدر زیباست و دوست داشتنیه

    واقعا مادری فوق‌العاده ای هست چه کنترول خوبی توی زندگی داره بازی کردن بچه ها با فیو و همینطور راحت گذاشتن بچه و تجربه هر چیزی که حقش هست و این نکته که اسباب بازی نداشتنش و تجربه چیز های واقعی و ملموس زندگی و راحت و روان بودن زندگی به سبک راحت و البته توی سفر واقعا بسیار تحسین برانگیز هست و خوشحالم براشون و خدایاشکرت ک اونا این تجربه هارا کردن و ما درست و الگو شو میگیریم سپاسگزارم

    واقعا اگه هر فردی وظیفه خودشو در این جهان به درستی انجام بده چقدر دنیا رو به بهبود و زیبا خواهد شد

    چقدر بچه های بزرگ باحال هستن و چه دختری آگاهی و جوابش در مورد سوال مریم جان چقدر خوب بود و تحسین میکنم که اینقدر با این سن کم حرف های معنا داری داره و درست

    چقدر راحت هستن و زندگی رو برای خودشون آسون کرده اند چه زمانی که باردار بودن و چه زمانی که بچه داره واقعا خانم شایسته و زیبا و بی حاشیه هستند..

    سفر آدم رو بزرگ میکنه روال خوب زندگی شون تحسین برانگیز هست شیوه زندگی شون چقدر فوق‌العاده و با علم پیش میره آفرین به چنین مادری اینکه مریم جان گفتن ک بچه رو با شیر آروم نمیکنن تا عادت بشه موضوع تغذیه رو با دیگر موضوع ها قاتی نمیکنه و ریتم درست را پیش میگره

    مادرش چقدر با خیال راحت در حالت آرامش خودش را قرار میده واقعا نیازه که آدم در روز چند دقیقه و ساعتی خودش را در حالت آرامش و تفکر بزاره

    مریم جان هم تحسین میکنم که اینقدر خوب مدتهاست ک روی دوره قانون سلامتی کار میکنه و کم کردن وزن که بسیار عالی در مورد خودش گفت و ساختن عضلاتی که حق طبیعی …..

    چقدر راحت بچه رو ویل کرده توی طبیعت واقعا من خودم نگران شدم که نکنه میخی شیشه ای چوبی پاشو داغون نکنه و مادرش چقدر راحت و بدون نگرانی و میخواد حق بچه ادا بشه و به اتفاقاتی که پیش بیاد احتمالا فکر نمیکنه

    و جوابشون در مورد بودن و در سفر بودن با بچه

    چقدر عالی بود که گفتن بودنشون عالیه و فان

    چقدر مریم جان با خانم مهمون لذت میبرن

    چقدر خوب بچه های آگاه تربیت کردن و روی ریتم و روی برنامه هستن و شیوه درست را پیش میگرن و فعالیت های فزیکی و تفریحی واقعا عالی بود من که درس گرفتم از صمیمیت شون و با همدیگر و وقت گذروندن با بچه و وقت گذاشتن برای همدیگر خیلی برایم زیبا بود .

    چقدر مامانش درک بالایی داره که حتی واکنش بچه نه ماهه واقعا درکش برای خیلیا سخته و راحت همدیگرو میفهمن و توجه داره روی زندگی و بچه ها

    خیلی ممنون از مریم جان که ویدئو گرفت وما را یه پله ارتقا داد

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3538 روز

    به نام خدا

    سلام خانم شایسته عزیز

    فایلی اموزنده ای بود و نشون میده که تربیت از کودکی باید شروع بشه و با بزرگتر شدن بچه ها باید وظیفه خودشونو بشناسن و کاری که بهشون محول میشه رو خیلی خوب انجام بدن مثل خواهر و برادر بزرگتر این کودک که وظیفه داشتن که به نوبت یک تا دو ساعت در روز از بچه نگهداری کنن و اون رو سرگرم کنن و حتی پوشاک شو عوض کنن من لذت بردم که چقدر خوب کارهاشون رو انجام میدن و وظیفه شناس و مرتب هستن و نه جر و بحثی نه سروصدایی و این آرامش و اینکه اعضای خانواده هر کدوم بدون اینکه بزور یا با چندین بار گفتن اینکه کارتو انجام بده وووو بینشون نباشه این خودش یک نعمت بزرگیه. خانم شایسته تجریه داشتن کودک و مادری کردن رو چه عجب شما احساس نمی‌کنید؟ ولی خوب بجه وقت و تمرکز رو میگیره و شما نمیتونید پا به پای استاد باشید حتی استاد هم تمرکز و ارامشش هم کمتر میشه چون کار شما نیاز به تمرکز و آرامش و عدم عوامل حواس پرتی نیاز داره و فرزند داری این تمرکز و وقت و از شما میگیره و به احتمال زیاد این علتشه که شما و استاد تا به حال تصمیم به داشتن فرزند نگرفتید . چوم من فرزند دارم و این چیزها رو خوب میدونم چرا این خانواده رو تحسین کردم و نوشتم که داشتن چنین فرزندانی که هر کدوم آرامش خودشون رو دارن و وظیفه شناس و مرتب بودن در کارها یک نعمت بزرگیه که سبب میشه پدر و مادر خیلی لذت ببرند از چنین فرزندانی.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    چقدر خوشحال شدم که قسمت جدید سریال زندگی در بهشت داریم

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که در مدار دیدن این زیبایی ها هستم

    راستش من  از بارداری و نوزادی فرزندم چیزای زیادی یادم نمیاد

    اما امروز پسرم فلش عکس و فیلمای بچگیشو گذاشت رو تلوزیون و وقتی تماشا کردم

    متوجه شدم اون زمان چقدر رها و متوکل تر بودم 

    تو فیلما ریخت و پاش بود اما من میخندیدمو تمام فکوسم فقط پسرم بود و رفتارهاش

    چقدر خودم رو تحسین کردم،با اینکه خودم کم سن و سال بودم اما چقدر با عشق از پسرم مواظبت میکردم و خدا هوای دوتامونو داشت

    ولی خب هر چقدر پسرم بزرگ شد والبته خودمم بزرگتر شدم و منطق ها پیشی گرفت خیلی محتاط تر عمل میکنم

    ——————————————-

    چقدر تحسین کردم آرامشی که این خانوم داشت

    همش لبخند رو لبشون بود

    چقدر  رها بودن

    یکی از خواسته های منم اینه که بتونم آسون بگیرم زندگیو

    البته اینو بگم که از موقعی که دوره هم جهت با جریان خداوند رو کار،واقعا بهتر عمل میکنم

    سپاسگزارم از شما مریم جانم

    منتظر قسمت های بعدی سریال زندگی در بهشت هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    یوسف میرمحمودی گفته:
    مدت عضویت: 240 روز

    سلام و درود فروان

    نکاتی که توجه ام را جلب کرد؛

    1-باران،آب مایهٔ حیات است و واقعن زندگی در گرو نعمت آب که جایگزینی ندارد است.

    2-بهار و سرسبزی و باران یادآور تولدی دوبارست.

    3-طبیعت زیبا و درختان و حیوانات و پرندگان و حشرات و..ما را به تفکری عمیق وا میدارد که خالقی زیبا و آگاه و قدرتمند امور را هر لحظه تدبیر میکند و انسان با این همه ادعا و پیشرفت هنوز بی نهایت جا دارد تا از استعداد و قدرت بالقوه ای که خدا بهش داده تا خالق زندگیش باشد استفاده کند..مثلن درمقایسه با قدرت خداوند بشر نتوانسته پشه یا حشره ای بزرگتر بیافریند که تنفس کند، تغذیه کند،ارتعاش و فرکانس بفهمد،تولید مثل کند،راه برود،پرواز کند،از خطر و دشمن آگاه شود و فرارکند و هزاران چیز دیگر… یعنی با دیدن واندیشیدن به حشره ریزی چون پشه باید ایمان ما به خالق کل تقویت شود و هوشیار شویم که سخت محتاج خداییم با اینکه خلیفه الله ایم،یعنی در هر جایگاهی تسلیم او باشیم و غرور نگیریم.

    4-بنظر من زندگی در دل طبیعت به دور از هیاهوی شهر خییییلی لذت داره،من که عاشق طبیعتم وحشتناک.. وهرچه ساده تر و طبیعی تر وبه دور از مصنوعات و تجملات باشیم زندگی آسانتر،شادتر و خوشتر است.

    5-روند رشد و تکامل که در جای جای طبیعت به وضوح به نمایش گذاشته شده و روند تکاملی این گل پسر جذاب که نطفه و جنین و 9ماه تو شکم مادر در سفر و سپس وارد دنیای جدید شده و با گذشت روزها قد میکشد، وزن اضافه میکند ،میبیند ،میشنود،یاد میگیرد، میخندد، میگرید، مینوشد، میخوابد،حرف میزند،تقلید میکند و روزی بزرگ میشود و زندگیش را میسازد..سیر تکاملی طی میکند.

    6-چیزی که سوال شد برام حتی یکبار هم ندیدم که بچه رو بغل و مخصوصا بوس کنن کاری که در فرهنگ ما خیلی عرف است.

    7-جهان دیدن به از جهان خوردن

    نبوغ در سادگیست و زندگی در جریان کاش حواسمان باشد زمان هرگز به پای ما نمی ایستد پس سخت نگیریم زندگی زیباست ولی آنقدرها هم جدی نیست، درست است که موجیم که آرام نگیریم

    آرامش درون لازمهٔ رشد و آرامش بیرون قاتل رشد؛اینهم همان داستان تضاد هاست،یعنی بجای جنگیدن با مسایل بپذیریم و دنبال راه حل باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    وجیهه عرفانی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگی

    سلام و درود فراوانی خدمت استاد عزیزم و مریم بانو

    چقدر خوشحالم که بعد از مدتها غیبت مریم جان، دوباره ایشونو میبینیم اونم در زندگی در بهشت، و خدا کنه به لطف الله مهربان این سریال همچنان ادامه داشته باشه

    مریم جان خدارو شکر که حالتون خوبه و ممنونم که تجربیات زیباتونو با ما به اشتراک میزارید، سپاسگزارم

    خدارو شکر که من باز هم زندگی یک خانم موفقو به چشمم دیدم و خداوند باز هم یک الگوی خوب رو که اتفاقا خانم هست که باعث میشه دهن ذهنم بسته بشه به روی بعضی از باورهای محدود کننده ای که میگه نه امکانش نیست، نه تو نمیتونی رو پیدا کنم و روی خودم کار کنم، خدایا شکرت.

    نکات مثبتی رو که من در این فایل خیلی برام پر رنگ بود این بود که زنی رو دیدم که احساس لیاقت بالایی داشت، هر روز به تندرستی خودش اهمیت میداد و با وجود اینکه بچه ی کوچیک داشت و غیر از اینکه باید روی تکالیف و درس دادن دو بچه ی دیگه اش که حتی سنشونم با همدیگه فرق میکرد و کار میکرد، غذا درست میکرد و غیر از رسیدگی به کارهای خانه داری، مثل شستشو و نظافت، حتی به همسرش هم کمک میکرد که احتمالا بخاطر شرایط زندگیشونم حتی کارهای فنی هم شاید انجام میداد ، ورزش میکنه، اندام بسیار زیبا و عالی داره و ارامش از سر و رویش میبارید و جالب اینجا بود که من دیدم این خانم کابینتشو خودش درست میکنه، این ادم چون درجه ی احساس لیاقتش بالاست و خودش اولویت زندگیش در عین حال به دیگران یعنی خانواده اش احترام میگذاره و این یک نمونه ی عالی برای الگو برداری برای فرزندانش و چقدر جالب که زندگی رو راحت گرفته.

    چقدر جالب که میشه درس‌های استاد عزیزم و قوانین رو میشد در اونها دید:

    1- دنیارو آسون بگیر تا دنیا بهت آسون بگیره.

    2-ورزش کردن ه روزه ( در قانون سلامتی).

    3- سفر کردن و دیدن دنیا( خداوند مهاجران رو دوست داره)

    4- ما نمی توانیم دیگران را تغییر بدیم و فقط میتونیم خودمان رو تغییر بدهیم، پس وقتی تو تغییر کنی اطرافیانت هم با تو همسو می‌شوند .

    5- برای خودت وقت بزار، مطالعه، ورزش و شاید مدیتیشن و از دیگران بدون احساس کمالگرایی کمک بخواه( مثل سپردن بچه ی کوچیکت به دیگران تا کمی برای خودت خلوت کنی)، در دوره احساس لیاقت.

    6-بگذار بچه هایت ازاد بزرگ بشوند و دنیارو خودشون تجربه کنند نه اینکه دنیارو از چشمان تو ببینند.

    7- با دیدن رشد و موفقیت دیگران، تحسینشون کن نه حسادت کنیم کاری که مریم جان با عشق انجام میداد و می دهد.

    8-فکر نکنیم وقتی تغییری در وجودمون بوجود میاد مثل حامله شدن دیگه مارو از روتین زندگیمون عقب بندازه و یا مارو محدود کنه، باید تغذیه درست داشت، ورزش کرد، و بیشتر از همه ارامش داشت و سپاسگزار نعماتمون باشیم.

    9-وقتی یک تصمیمی برای زندگیت میگیری و روش خاص خودت رو داری ، ( در مورد زندگی در ماشین و دایم در سفر بودن)، پس غر نزن، بهایش رو بپرداز و شکرگزار باش ، اروم باش و منتظر ایده های بهتری از جانب خداوند باش.

    10- من تو این فایل و زندگی این خانواده، همبستگی، احترام به همدیگه و ایجاد وقت ازاد برای مادر خانواده رو به چشم دیدم و این خیلی برام جالب و جذاب بود.

    11- چقدر زیبا بچه های بزرگتر هوای بچه ی کوچکترو داشتند( حتی اگه لازم بود به نوبت نگهش میداشتن ، پوشکش رو عوض می‌کردند و باهاش بازی می‌کردند ).

    12- بچه های بزرگتر هم تایم مشخص برای یادگیری دروس و تکالیفشون داشتند و هم تایم بازی و خلوت با خودشون که خیلی جالب بزرگترهاشون حواسشون بود که بخاطر زیاد ماندن در ماشین بخاطر دایم در سفر بودن در توقف کردنهایشان برای بچه ها لحاظ می‌کردند .

    و خیلی چیزهای اموزنده دیگه…..

    راستی چقدر پرادایز خوشگل و سرسبز شده و چقدر بی تاب دیدن اونجا بودم:))

    باز هم ممنونم که مریم جان هر از گاهی به بهانه ی درس‌ها و تجربیاتشون هم از حال خودش و حال و هوا و زیبایی‌های اونجا واسمون کلیپ میزارند:))

    بازهم ممنون و سپاسگزارم

    استاد عزیزم از شما هم بابت دوره جدید هم جهت با جریان خداوند ممنون و سپاسگزارم

    من و علی عزیزم داریم روی دوره حسابی کار میکنیم، هنوز اونجا پیامی نذاشتیم ، ان شاالله به همین زودی زود اونجا از اتفاقات و نتایج بسیار عالی و رشدمون براتون مینویسیم.

    روزتون عالی و پر از خیر و برکت و رحمت و عشق باشه ان شاالله، در پناه الله مهربان مانا و پاینده باشید ::))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    به نام خالق بیهمتا

    به نام خدای عشق ومحبت

    به نام خدای آسانیها

    به‌نام خدای دوسداشتنی

    به نام خدا مهربانم ونزدیکم

    یه سلااام مخصوص میگم به خانوم شایسته عزییییییییزم که بینهااایت من دوسش دارم

    آرامش میگیرم ازصداتون به خدا

    تمام وجودمو آرامش میگیره

    دوستون دارم

    درصلح بودن‌ باخودمون

    واقعا تحسین کردم این خانوم رو بااین آرامشی که داشت

    انگار خودبه خود کارهابراش انجام میشد

    انگار خداداشت مدیریت میکرد کارهاشو

    لبخندی که به لب داشت واقعا به آدم احساس خوب میداد

    چقد بعضی ادماا دارن خوب وراحت وشاد زندگی میکنن

    لذت میبرن کیف میکنن

    خدای هممون که یکیه اونکه عاشق ماست

    پس فقط ماییم که مانع این راحتی هستیم

    اون خانوم خودش لذت میبرد باخودش

    وابسته نبود هرچی بود خودش بود خودشو دوسداشت

    برای خودش ارزش قائل بود وورزش میکرد

    وقتی بابچه ش بود خوشحال بود لذت میبرد

    چقدرررر پسرش زیبا وباهاش بود چقدررردوسداشتنی بود

    خدایاا قدرتتو شکر

    از کجابه کجا میرسیم

    خدایا کمکم کن توروبهتر بشناسم ایمانم بهت بیشتر شه

    دلم میخواد مسیر زندگیم اسانتر وزیباتر وروانتر بشه

    ووابسته نباشم

    دلم میخواد قلبم فقط جایگاه توباشه پروردگارم

    تازگیااا دارم باهات عشق میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: