سریال زندگی در بهشت | قسمت 51 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

208 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    به نام خدا

    سلام بر همگی

    این برای بار دوم هست که این سریال رودیدم

    وقتی دفعه اول صحبت های استاد. رو گوش کردم کاملا موافق بودم در ظاهر با این صحبت ها ولی یکم که گذشت دیدم چقدر برام سخته عمل به این حرفا

    من دو تا دوست دارم با یکیشون خیلی راحتم وبا یکی دیگشون رودربایستی دارم دیدم وقتی با اونی که راحتم میاد خونم چقدر بهم خوش میگذره و وقتی اون یکی دوستم میاد فقط استرس میگیرم که نکنه مهمونی ایرادی داشته باشه یا دوست ندارم هر زمانی بیاد خونم که نامرتب باشه آبروم نره

    وقتی استاد میگن حرف مردم پاشنه آشیل ماست یعنی آنقدر ریز و دقیق تو زندگی که تو بیشتر جنبه های زندگیم رخنه کرده

    اولین بار گفتم خب مشخصه اونجا آمریکاست و مردم فرهنگ خوبی دارن و کار راحت تره شاید منم آمریکا بودم همینجور زندگی میکردم اما بعدش که استاد گفتن من‌تو ایرانم به همین سبک زندگی میکردم وقتی یه لحظه این سبک زندگی رو تصور کردم برام خیلی لذت بخش بود ،اینکه این خانواده هرکسی کار خودش رو‌میکنه و همه یمسئولت ها به عهده صاحبخانه نیس باعث میشه مهمونی لذت بخش تر بشه و‌خب ما همه هدفمون لذت بردن

    امروز یه مسأله ای رو هم فهمیدم که من در این زمینه به قول استاد اشغال رو میریزم زیر فرش من با کسایی که فکر میکردم از من سطح بالاتری دارند ارتباط نمیگرفتم و از اینکه بخان بیان خونم استرس می‌گرفتم بخاطرهمین کلا ارتباطی با کسی که معذب باشم نمیگرفتم و صورت مسأله رو پاک میکردم امروز فهمیدم من باید رو این زمینه کار کنم و باید این باور رو بسازم که حرف دیگران اصلا مهم نیست تاثیری روی زندگی من نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    سلام ب استاد عزیزم ب مریم بانوی مهربان و باعشق سال نو 1402 مبارک باشه امیدوارم سالی سرشار از توحیدویکتاپرستی باشه برامون چون ب نظر من در توحیدو یکتاپرستی همه چیز گنجیده سلامتی و ثروت و راحتی و احساس خوب و لذت و رفاه و هرچی ک زندگیو بهشتی میکنه و من عاشق این همزمانی شدم ک امروز روز پنجم فروردین هست و این نشانه دیروز منه ک خیلی جالبه برام چون مهمون داشتم و دارم دیروز نتونستم فایلو تماشا کنم الان ک صبح زود بیدارشدم و مهمونام ک خوابن گفتم فرصت خوبیه برای دیدن فایل و خدارو هزار مرتبه شکر ک دیدم چقدر خوبه ک آدم خودش باشه و راحت زندگیشو بکنه بدون اینکه بخواد همه زحمت مهمونارو ی نفره ب دوش بکشه و چقدر این فرهنگشون زیباست ک خودشون برای تهیه غذا و خوراکشون هر چی لازمه تهیه میکنن بدون اینکه فک کنن وظیفه میزبانه و چقدر این فایل منو آروم کرد حتی در زمانی ک مهمون دارم و خانواده شوهرم هستن با اینکه من خیلی باهاشون راحت هستم ولی بازم از لحاظ مالی داشتم ب خودم سخت میگرفتم و متوجه نبودم ک راحتی خودم مهمه و همین ک با عشق و راحتی دارن از کنارمن بودن لذت میبرن بدون حاشیه کافیه و حالا داشتن حساب مالی آنچنان تأثیری در نوع برخوردمن نداره همین ک آسون بگیرم همه چیز خوب پیش میره و مهم اینه ک خوش بگذره در هر صورت این فایلم میتونم بگم یکی از جوابای تمرین ستاره قطبی من بود ک نوشته بودم در هم زمانی قراربگیرم ک ذوق زده بشم و باتوجه ب شرایط کنونی ک دارم دقیقا همزمانی عالی بود برای دیدن این قسمت سریال وصحبتهای ب موقع استاد ک باز کمک ب عزت نفسم کرد و ب خودم اومدم ک آسون بگیرم و چقدر لذت بردم از راحتی مهمونا و میزبان و چقدر قوت گرفتم خدارو هزار مرتبه شکر من این فایلو امروز تا شب چندبار دیگه میبینم تا ملکه ذهنم بشه و ب قول استاد از فرهنگ اشتباه خودمون کاملا فاصله بگیرم تا افرادی هم فرکانس باخودم جذبم بشن تا همواره زندگیم راحت تر و بهشتی تر بشه و چقدر لذت بردم از شنای بچه ها تو آب و قایق سواری و چقدر لذت بردم از پخت و پز طبیعت و استفاده از چوب برای دودی کردن غذاشون و اینکه چ ارزشی برای لذت بردن از خوردن غذاشون برای خودشون قائلن ک کلی وسیله با خودشون حمل کردن و مدت زمان پخت غذا براشون مهم نیست و طعم و لذت براشون مهمه و چقدر فک کردم ب بودن آروی ک برای استاد و مریم بانوی عزیز یک زندگی مستقل و راحت ایجاد کرده ک بتونن خلوت کنن و ب کارهاشون برسن بدون اینکه فکر کنن مهموناشون چ قضاوتی میکنن و چ فکری میکنن واقعا کلی قابل تحسینه و کلی جای بحث و صحبت داره و من بازم خدای مهربانمو شکر میکنم برای این هدایت و همزمانی تا بفهمم و یاد بگیرم ک راحتیم مهمه و اعتماد بنفس داشته باشم..

    الهی صد هزار مرتبه شکر

    سالی پر از توحید و همزمانی برای همه باشه

    دوستتون دارم

    درپناه الله یکتاشادسالم ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید..

    نوروزتان پیروز

    هر روزتان نوروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رقیه گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    به نام‌ خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم ، مریم نازنینم و دوستان مهربانم

    خدا رو شکر میکنم بخاطر درسهایی که از شما میگیرم در تمام زمینه ها

    درس امروز من باز هم راجع به مهمانه

    موضوعی که فک نکنم در زندگی من تغیری کنه

    چون یه عمر به همین روش مهمان داری کردیم و این موضوع تا مغز و استخون مون رسوخ کرده

    البته شاید به اون شدت که بعضی دوستان گفتن نباشه ولی اینطور که استاد هم میگن نیست .

    اصل و اساس باید درست بشه

    این فرهنگ باید جا بیفته

    مثل کشور آمریکا و مردمش که چقدر به قول ما “پیش خود حسابن”

    یعنی هیچ انتظاری از میزبان ندارن

    و همه چیز از رختخواب و وسایل بازی و تفریح و خورد و خوراک با خودشون آوردن

    چقدر اینا قابل تحسین هستن

    هم به خودشون خوش میگذره هم میزبان

    هیچ انتظاری از هیچ کس ندارن

    هر فرد وظیفه خودشو میدونه و انجامش میده ، این قابل ستایشه واقعا

    به نظر من عملکردشون توحیدی تره تا کار ما که گفتن به محض که مهمان میاد باید مثل فنر بپری و ازش پذیرایی کنی!!!!!!!

    در مورد ماهیگیری بچه ها هم ، من استاد رو تحسین میکنم که ذهنشون رو کنترل میکنن و دارن نکات مثبت این موضوع رو نگاه میکنن

    با اینکه ماهیا زخمی رها میشن واکنش بدی نشون نمیدن

    اینجا من نمیدونم استاد چه باوری دارن ، شاید این باشه که فرض میکنیم ماهی بعد از گرفته شدن باید خورده میشد ولی این فرصت رو داره بره به زندگیش ادامه بده و سپاسگزار باشه از آزادیش ، حالا یه کم لبشم زخم شده ))))

    از راحت شنا کردن دخترا ، من لذت میبرم مثل پری دریایی تو آبن!!

    چقدر خوب شنا بلدن، آفرین بهشون

    سپاسگزار استاد عزیزم و مریم جان هستم که این درسها رو به ما یادآوری میکنن

    ان شاالله بتونیم تو زندگیتون بکار ببریم

    رشد کنیم و لذت ببریم

    و خسره الدنیا و آخره نباشیم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    به نام خداوند بخشنده ی هدایتگر به سمت آرزوهایم به صورت کاملا طبیعی و باعزت

    سپاسگزارلطف خداوندم که فرصتی دوباره را به من عطاکرد تا بتوانم باردیگر دست به قلم شوم و درسهای مهم این سریال ارزشمند رو بنویسم و به عنوان یک الگوی بی نظیر از این انسانهای شریف و فوق العاده در رشدوپیشرفت شخصیتم استفاده کنم

    سلام و درود خدا برشما عزیزان دل که این درسهای مهم درست زندگی کردن رو باعشق به ما تعلیم میدید،عاشقتونم وبی نهایت بار ازشما بابت بهترین الگوی زندگیم سپاسگزارم

    امروز چه درس مهمی رو استاد عزیز بهم یاداوری کرد و چقدر نیازدارم به ساختن این نوع باور تو ذهنم تا بتونم راحتی بیشتری رو توزندگیم درهمه حال تجربه کنم

    خدایاشکرت بخاطر این همه شجاعتی که بچه های عزیزدارن که وقتی ماهی‌شکار میکنن،بدون هیچ‌ترسی ماهی رو تو دستشون میگیرن و قلاب رو از توی دهنشون آزاد رها میکنند

    آخه چقدر اینا مهارت دارن توهرچیزی،ازشناکردن توی اب گرفته،ازماهی گیزی،ازمسئولیت پذیر بودن نسبت به کارهای خودشون،ازینکه هرنوع غذایی که بخوان خودشون آماده میکنن،واقعا چقدر این ادمهای شریف ونازنین رو تحسین کردم که انقدر خوب دارن خودشون رو باهمین کارها رشد میدن،آفرین به شما عزیزان دل و هزارن احسنت به پدرمادرتون که انقدر خوب دارن شمارو تربیت میکنن و درعین حال خیلی هم نسبت به همه ی شما ورها هستند،این کلمه ی رها بودن نسبت به فرزند برای من هنوز جای کارداره که بهتر عمل کنم،خدایاشکرت که شما دارید بهم درس درست زندگی کردن رو میدید،سپاسگزارم ازتک تک شما دوستان عزیزم

    چقدر تحسین میکنم این ویژگی شخصیتیشون رو که انقدر خودشونن و بااینکه میدونن مریم جان داره از اونها فیلمبرداری میکنه اما هیچ کس هیچ‌مقاومتی نداره و راحت داره رفتارشو میکنه و باهمدیگه حرف میزنن،اصلا انگار به طرزعجیبی آدمای جلوی دوربین رام میشن که بی هیچ مقاومتی اون رفتاری رو‌نشون بدن که واقعا خودشونن و هیچ نقش و هیچ ماسکی جلوی صورتشون نمیزنن و واقعا خودشونن،واین بسیاربسیار تحسین برانگیزه که طبق روال به رفتار خودمونیشون ادامه میدن

    واما صحبتهای گوهربار استادعزیز راجب مهمون داری و این صحنه ای که همه ی مهمونها خودشون دارن برای خودشون غذاآماده میکنن،و اونهم به سبک وشیوه ی خودشون،بدون اینکه هیچ انتظاری از میزبان داشته باشن،و تو سبک غذاخوردنشون غذایی رو انتخاب کردن که وقت و انرژی کمتری نیازداره

    چقدرلذت میبرم که استادعزیز از وقتی که همه چیز رو آسون گرفتن و لذت بردن و به خودشون سختی ندادن و زندگی کردن رو به خودشون راحت گرفتن،خداهم افرادی رو وارد زندگیش کرده که اون ها هم از یک فرهنگ بسیار عالی و راحت طلبانه برخوردارن و کاملا به سبک زندگی شخصی دیگران ارزش و احترام قائلند،همونطور که برای سبک و زندگی شخصی خودشون ارزش قائلند

    چقدر تحسین کردم این آقای محترم رو که خودشون دست به کار آماده کردن غذابودن،و در راحتترین روش ممکن داشت غذای فست فودی رو آماده میکرد،چقدر این ویژگی آقایون رو هزاران بار تحسین میکنم که برای غذادرست کردن فرقی بین خودشون و خانمها نمیدونن و راحت باوسایل آشپزخانه کارمیکنن،چیزی که اکثر آقایون ایرانی این کار رو خیلی پسند نمیکنند

    چقدر تحسین کردم این آزادانه رفتار کردنشون رو،که راحت ازتویخچال وسیله درمیارن و غذادرست میکنند،چقدر تحسین کردم این فرهنگ درستشون رو که این وظیفه ای رو بر دوش میزبان تحمیل نمیکنن،واقعا لذت میبرم که این چنین افراد رو جذب زندگیم کنم

    یک بحثی که اکثراوقات من وهمسرم باهمدیگه داریم،بخاطرهمین مهمون داری کردنمونه،که ایشون باورش اینه که برای مهمون چندمدل غذا آماده کنیم و اون هم فقط باید به دست پخت من باشه،ولی من دوست دارم بااذمایی درارتباط باشم که اگه غذای تخم مرغ هم جلوش گذاشتم آدمی باشه که بخاطر خودمون به خونمون اومده باشه،نه اینکه حتماباید چندمدل غذا برای اون بذاریم تا راضی بشه،بخاطرهمین وقتی میبینم میخواد بایکسری افرادی رفتوآمد کنیم که آغشته به فرهنگ نادرست جامعه ست و این نوع رفتار وباور من براشون تمسخرآمیزباشه،کمی مقاومت میکنم و دوست ندارن بااونها رفتوامد داشته باشم و همسرم خیلی وقتا ربطش میده به اینکه من کلا آداب معاشرتم ضعیفه

    درصورتیکه واقعالذت میبرم ازمهمونی که خودش باشه و جوری رفتارکنه که من آرزو نکنم یک دقیقه دیگه بیشتر خونمون نمونه و زودتر ازخونمون بیرون بره…

    خلاصه اینکه خیلی لذت میبرم ازینکه بقول استادجان،توفرهنگ امریکا هیچ فشار جسمی،مالی و ذهنی بردوش میزبان نیست و همه به سبک شخصی همدیگه حتی به فرهنگهای مختلف همدیگه هم احترام قائلند

    و اصل و اساس زندگیشون فقط برپایه ی لذت بردنه،برپایه ی اینه که باهمدیگه شادباشن،تجربه های خوبی باهمدیگه داشته باشن،دریک کلا حس خوب و عشق و مهربانی ازهمدیگه دریافت کنند،نه اینکه چندین روز بالاجبار میزبان کلی مهمون رو تحمل کنه و خداخداکنه که هرچی زودتر خونشون رو ترک کنند!

    چیزی که من بارها بااین مسئله برخوردکردم و وقتی مهمون روز دوم خونمون میمونه دیگه عاجزانه ازخدا طلب میکنم که زودتر بره،و همین فرکانس معذب بودن ازجانب هردومون باعث میشه کلا رفتوآمدها قطع بشه و دیگه کسی دلش نخواد مهمونی بره…

    استادچقدر به نکته ی خوبی راجب مهم بودن حرف مردم زدید،اینکه فرهنگ جامعه ی ایران جوری داره پیش میره که همه ی ما داریم جوری رفتارمیکنیم که خوب دیده بشیم و خوب قضاوت بشیم و متأسفانه بااینکه خودمونو کردیم عروسک خیمه شب بازیِ دیگران و هیچ رضایتی ازطرف مقابل جلب نکردیم که هیچ،بلکه هیچ وقت نخواستیم جوره دیگه ای رفتارکنیم که ببینیم حداقل به سبک شخصی خودمون زندگی کردن چقدر میتونه لذتبخش تر باشه

    اما من از استادم دارم یادمیگیرم که میشود باادمهای هم جهت تر با باورهای خودمون رو‌جذب زندگیمون کنیم

    دارم ازاستادم یادمیگیرم که هیچوقت نخوام همه رو ازخودم راضی نگه دارم چون این راضی نگه داشتن دیگران و طبق میل دیگران رفتارکردن برابرمیشه با نابودی خودم،برابرمیشه با پایین اومدن مدارخودم،و جذب کردن آدمهایی که هرچقدر عروسک خیمه شب بازیشون بشم بازهم هروز طلبکارتر میشن…

    این رو‌ توزندگیم یادگرفتم که گوسفندوار دنباله رو دیگرا نباشم

    دارم یادمیگیرم که یک سبک شخصی برای خودم داشنه باشم،سبکی که بدونم پایه و اصول منطقی داره،و وقتی اعتمادبنفس و عزت نفسم رو رشد بدم،لااااجرم جهان هم آدمهای هم جهت باافکارو سبک زندگی خودم رو وارد زندگیم میکنن

    دارم یادمیگیرم که دیگه کورکورانه دنباله رو فرهنگهای گذشتگان جامعمون نباشم و خودم رو از سنتها و فرهنگهایی که همش راضی نگه داشتن دیگرانه و همش رنجوسختیو فشار روحی جسمی و مالی روی دوشم باشه رو از زندگیم بیرون کنم

    استادجان تحسینتون میکنم که اونقدر به سبک شخصی زندگی خودتون پای بندید که اگه هم مهمون هم داشته باشید،اون تمرکز اصلیتون روی رشدوپیشرفت خودتون و سایتتون هست و چقدر خوبه که این خونه ی متحرک به شمااین امکان رو داده تا هم راحت غذابپزید و هم در فضای آرام تری به کارهای سایت رسیدگی کنید،احسنت به این همه تمرکزو اعتماد بنفسی که ساختید و مهمونهایی سمتتون هدایت میشه که کاملا باسبک شخصی شما هماهنگ هستند و این نوع فرهنگ رو پذیرفتند که مثلا حیوان سگ رو وارد خونتون نکنند

    واقعا این ویژگی آدمهارو هرچقدر تحسین کنم کم گفتم،خدایاصدهزاران مرتبه شکرت

    استادجان ازتون بی نهایت بارسپاسگزارم به خاطر نشون دادن این نوع سبک زندگیتون که من نوعی به عنوان یک الگوی مناسب ازشما یادبگیرم که میشود مهمون داری کنم بدون هیچ ترسو نگرانی و بدون هیچ فشار روانیی،واقعا وقتی قراره مهمون خونمون بیاد کلی ترسو دلهره به دلم میوفته که چه نوع غذایی بپزم که اونها خوششون بیاد،البته خداروشکر چهارساله که باشمااشناشدم دیگه اون مهمونی های بیست سی نفره ای که کل پختن و شستن بر دوشم بود رو بدون هیچ ترسو نگرانیی از حرف دیگران اززندگیم حذف کردم،ولی دوست دارم همون دوسه نفر مهمونی که به خونمون میاد کاملا راحت باشه و آسون بگیره نوع پذیرایی کردن رو،چون هنوز تلاشم به اندازه ی همون تعداد نفرات بیست تایی هست که برای دوسه نفر انجام میدم و دوست دارم درراحتی و سادگی بیشتری همه چیز برگزاربشه ان شالله

    چقدر تحسین کردم اون دخترخانم زیبا رو که با عروسکهاش داشت بازی میکرد،چقدر خوبه که باتنهایی خودش لذت میبره و فقط باچندتا عروسک داره کلی خودشو مشغول بازی میکنه

    چیزی که منم دارم این رو به فرزندم اموزش میدم که حتما نباید یک فردی باشه که باهاش بازی کنی و لذت ببری،همینکه خودت باخودت حالت خوب باشه بهترین لذت دنیارو بردی،و چقدر میبینم همین حرف من باعث شده هرموقع تنها میشه ازتنهایی خودش لذت میبرره وبایک کاری خودش رو میشغول میکنه

    خدای من چقدر اون لحظه ای که شیطونی اون دوتا آقا گل کرده بود و لونه های زنبورهارو خراب میکردن،کلی ازته دل خندیدم،خدایاشکرت که هرکدوم دارن به یه شیوه ای خودشونو مشغول میکنن و خنده وو فان یکی از اصول زندگیشونه

    چقدر تحسین کردم اون بچه های عزیز رو که اونقدر دیگه شجاع شدن که میرن اون طرف دریاچه و شیرجه میزنن خدایا شکرت که اینقدر سریع همه چیز توذهنشون منطقی شد و شجاعت پیداکردند

    چقدر تحسین کردم این گل پسرای عزیز رو که باتیراندازی نشونه میگرفتن و کلی حال میکردن ازینکه میتونن درست نشونه گیری کنند

    چقدر تحسین کردم این همه امکانات عالیی که این سه تاخانواده اورده بودن و کاملا مجهز تواین فضای بکر و سرسبز عشقوحال میکردن،چقدرجالب بود که حتی دستمال هم گذاشته بودن تا تمیزتر کارآشپزیشون رو انجام بدن خدایاشکرت

    چقدر تحسبن کردم این دخترخانمهای زیباونازنین رو که باصلح وآرامش روی آب بااین وسایل نشسته بودن و ساعتها باهمدیگه صحبت میکردن،چقدر همه ی این افراد دارن عالی به قانون عمل میکنن،از کوچیکش گرفته تابزرگترشون،و نتیجش هم مشخصه که لاجرم جهان هدایتشون کرده به سمت افرادی مثل استادعزیزومریم جان که کاااااملا هم فرکانس با اجرای قانون به جهان هستی هستند خدایاشششکرت

    مریم جان عاشقتم و هزاران بار این ویژگی شخصیتیتون رو تحسین میکنم که همیشه توجهتون برروی تمیزی و نظافت هست و انصافا چقدر خوب مهموناتون رفتارمیکنن و چقدر همه چیز مرتب و سرجای خودشه،و چقدر عالی که کلی هم وسیله ی خوراکی برای خودشون اوردن،خدایاشکرت

    استاد تحسینتون میکنم که به این حداز آزادی مکانی دست پیداکردید و خداوند این بندگان عالی رو سمت شماهدایت کرده تا از نعمتهای بی شماری که به لطف خداوند واردزندگیتون شده لذت ببرند،تحسین میکنم این حداز راحت گرفتن شمارو نسبت به مهمون که همه ی امکانات رو دراختیار اونها میذارید

    چقدر اون وسیله ای که باید به دمای مورد نیاز می رسید جالب بود،چقدر این مهموناوسایل هیولایی باخودشون اورده بودن ،از یک آشپزخونه ی فوق حرفه ای که فقط اندازه ی یک چمدون جامیگیره ولی تااین حد بازمیشه،ازون قابلمه ی بسیار عالیی که انقدر عالی درموردش صحبت کرد،از اون وسیله ای که چوب درخت سیب رو داخلش ریخته بودن و قراربود یک غذای دودی خوشمزه نوشجان کنند،واقعا چقدر تحسین برانگیزه خدایاشکرت

    استادجان راجب شرکت کلمن توضیح دادید،سپاسگزارم که منو اگاه کردید که به چه دلیل ما به وسیله ای که آب رو خنک نگه میداره کُلمن میگیم

    کُلمن درواقع خودش یک شرکت معروفیه،خیلی هم عالی،استادجان این همه اطلاعات مفیدتون رو بی نهایت بار تحسین میکنم خدایاشکرت

    استادچقدر تحسینتون میکنم که هروسیله ای رو میبینید بیشتر به خودتون یاداوری میکنید که بی نهایت ایده توجهان داره ازش ثروت سازی میشه

    چقدر خوبه که منم بتونم مثل شما هر وسیله ای رو میبینم این رو به ذهنم یاداوری کنم که چقدر ایده هست برای ثروت آفرینی،و اگر بتونم به صورت بنیادین این رو تو ذهنم بسازم که بی نهایت ایده ی ثروت سازهست،من هم به سمت ایده ای هدایت میشم که علاوه بر علاقه داشتن به اون ایده ثروت خوبی هم ازش بسازم…

    خیلی خیلی لذت بردم ازین قسمت گوهربار سریال،که سرشار از درس و آگاهی مهم بود و سرشار انرژی و پرازصلحو آرامش،خدارو صدهزارمرتبه شکر

    داستان بهبود شخصیتم درراستای الگو گرفتن از انسانهای شریف این سریال و توجه به زیبایی ها ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2163 روز

      سلام به شما عضو خانواده بزرگ و صمیمی ام

      به تو صفا گنجی ارزشمندم

      چقدر دلم برات تنگ شده بود، چهره ماهت رو دیدم کلی خوشحال شدم و به کامنت فوق العاده پر از نکته و درست هدایت شدم و دیگه نشد نیام برات ننویسم و تحسینت نکنم. که چقدر خوب و متعهدانه داری پیش میری.چقدر خوشحالم برای داشتنت صفا جان. چه مادر فوق العاده ایی هستی، چقدر قشنگ فرزندت رو تربیت کرد تا از تنهایی بازی کردن لذت ببره. چقدر قشنگ بود کامنتت و چقدر حس خوب گرفتم و چقدر چقدر تحسینت کردم عزیزم.

      واقعا با این نگرش بچه تربیت کردن و پایه های عزت نفس و اعتماد به نفس ساختن به نظرم تنها وظیفه پدر و مادرهاست که میراث اونا در وجود بچه ها در آینده میشه نه ارث بنام پول و خانه و ماشین…ارث که دانه اش رو از بچگی در درون شون میکاری و اون بذر رو در حد توان خودت رشدش میدی و قطعا وقتی اون بچه بزرگ بشه و به درک و شعور بیشتر و تجربه های بیشتر در زندگی برسه میبینه همین چیزایی که درونش کاشته شده و هیچ وقت هم دیده نشده باعث زیباتر شدن و موفق تر و آسان تر شدن زندگی اش شده، بنظرم اینا مدل تربیت کردن بچه ها یکجورایی پایه های توحید و توحیدی عمل کردن میشه.

      بازم ات سپاسگزارم صفای قشنگ و مهربونم که واقعا مثل اسمت باصفا و عشقی.

      و این قسمت کامنتت رو هم برای خودم میخوام اینجا یادآوری کنم:

      دارم ازاستادم یادمیگیرم که هیچوقت نخوام همه رو ازخودم راضی نگه دارم چون این راضی نگه داشتن دیگران و طبق میل دیگران رفتارکردن برابرمیشه با نابودی خودم،برابرمیشه با پایین اومدن مدارخودم،و جذب کردن آدمهایی که هرچقدر عروسک خیمه شب بازیشون بشم بازهم هروز طلبکارتر میشن…

      این رو‌ توزندگیم یادگرفتم که گوسفندوار دنباله رو دیگرا نباشم

      واقعا داستان تغییر شخصیت ادامه دارد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    صفدر مومنی گفته:
    مدت عضویت: 2125 روز

    سلام سلام هزاران سلام خدمت یکایک شما عزیزان بخصوص استاد عزیز و خانوم شایسته گل

    من بعد از مدت ها که تو سایت عضو هستم و بعد از اینکه ویس استاد با دوستان تو کلاپ هوس رو شنیدم هدایت شدم که بیام برای اوین بار از قسمت اول سریال زندگی در بهشت رو شروع کنم و هدایت شدم که کامنت بچه ها رو بخونم با اینکه استاد تو خیلی از فایل ها میگفت که کامنت اعضای سایت رو بخونید من کامنت ها رو میخونم و کلی لذت میبرم پیش خودم فکر میکردم که استاد چی میگه واسه خودش،این دیگه چه حرفیه کامنت ها رو بخونید اصلا کی حوصله کامنت خوندن داره اونم کامنت کی یکی مثل خودم هه هه هه اره میرم میخونم چون شما میگید و از این داستان ها

    اما اما اما خدای من

    وقتی شروع کردم به خوندن کامنت ها یکی دو کامنت اول مغزم خیلی مقاومت نشون میداد

    کمکم عادت کردم الان سعی میکنم قبل از اینکه فایلی رو ببینم کامنت ها رو بخونم

    تو بعضی از کامنت ها وقتی که دارم میخونم لهت زده میشم و اون لحظه است که میگم خدای من استاد حق داشت این همه میگفت کامنت ها رو بخونید بخصوص وقتی که میبینم افراد با سنی خیلی کم به موفقیت های عال رسیدن اصلا کلم منفجر میشه و تو پوست خودم نمی گنجم و فقط شکر گزاری میکنم

    و در اخر از تمام دوستانی که قبل از من تو سایت اومدن و عملی کردند اون چیزی رو که یاد گرفتند و دست آورد هاشون احساساتشون افکارشون و حالشون رو با نوشتن کامنت در اختیار امثال من گذاشتن سپاسگزاری میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1160 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت برای این همه نعمت و فراوانی و سلامتی و موفقیت

    خدایا شکرت برای این زندگی زیبا

    خدایا شکرت برای این همه آگاهی و شناخت

    یه روز زیبای دیگه توی بهشت زیبا

    خدایا شکرت که هر روز فرصت زندگی کردن و دیدن این زیبایی ها نصیبم میشود

    تحسین میکنم این کلبه زیبا رو

    تحسین میکنم این دریاچه فوق‌العاده رو

    تحسین میکنم این دوستان خوب و مهربان رو

    پارادایس زیباست و با وجود شما زیباتر شده

    و این دوستانی که مهمون شما هستن

    حال و هوای پارادایس رو هیجانی تر کردن

    هیاهو و بازی و شنا و ماهیگیری

    خدایا شکرت چقدر نعمت و فراوانی زیاده اینجا که هیچ محدودیتی وجود نداره

    وهمه دارن به نحو عالی لذت میبرن

    استاد شما فوق‌العاده هستین

    من از با شما بودن دارم عشق میکنم

    ویک زندگی زیبا و سراسر عشق محبت و آرامش رو تجربه میکنم

    درسهای زندگی رو یاد میگیرم

    خدایا هزاران بار شکرت

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فاطمه برهانی گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    وای استاد چقدر دلم خواست صبح با نور خورشید خانم توی همچین کلبه ای از خواب پاشم و بدوم بیام بیرون اسمان ابی رنگ با ابرهای گلوله سفید و پنبه ای رو ببینم انگار توی شهر انمیشن ها بیدار شدم انگار توی دوران پاک کودکیم قلبم میخنده و شادم

    دلم میخاد ساعت ها به سبزی درختا نگاه کنم و با پاهای برهنه روی خاک و چمن قدم بزنم و بزارم تمام انرژی زمین و طبیعت وجودمو فرا بگیره

    یا توی اون چشمه اب شیرین خودمو رها میکردم و میزاشام انرژی اب سلول به سلولمو هم فرکانس خودش بکنه

    بوی درختای کاج منو دیونه میکنه و صدای اتیش توی شب و نور ماه که دیوانه کندده است

    من عاشق طبیعت ام چون خدا قدرتشو به مخلوقاتش نشون میده

    خدا با رقص شاپرک ها و با پرواز و از پیله در امدن پروانه شکوهش رو نشون میده و با اسمان زیبا

    که مثل یه نقاشی زیباست مثل دوران کودکی

    من الان همانند یه کودکی هستم که از دیدن زیبایی قلبم شاده و پر زوق

    من فهمیدم برای خوشبختی لازم نیست به جایی برسم من توی همین نقطه خوشبختی حس کردم

    من حتی وقتی کارتم خالیه احساس خوشبختی میکنم چون به فضلش ایمان دارم

    من حتی اگه به اون معروف هم نشم توی صحنه تئاتر احساس عشق و خوشبختی میکنم و نتیجه این احساس معجزه اس معجزس

    من به خدا ایمان دارم و از فضلش هرگز ناامید نمیشم

    من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجوم

    و انچه دارم از فضل و قدرت توست

    و خدایا مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به انها نعمت داده ای

    من به تو فقیرم

    حال خوب من وابسته به هیچی نیست

    من خداروشاکرم که تونستم این صحنه زیبارو توی سریال های شما ببینم این روح منو تحت تاثیر قرار خدایاشکرت بابت پرادایس زیبا و این همه خوشبختی و زیبایی و فراوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    کویین گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    سلام استاد عزیزم

    کویین هستم😍

    من از دوران کودکی از سنتی بودن و فرهنگ های سختی که داشتیم فراری بودم و همیشه با خونوادم بحث میکردم. چون بچه اول بودم همیشه هرچیزی که میگفتم با شدیدترین مقاومت ها روبه رو میشدم

    اما من از همون بچگی دوست داشتم سبک شخصی خودم رو داشته باشم

    حتی وقتی مهمون میومد به مامانم میگفتم از بیرون غذا بگیر اینقدر خودتو اذیت نکن که میگفت مگه میشه؟زشته دختر!

    اما الان میبینم که چقدر ذهنم با این طرز تفکر استاد همسو بوده

    البته هنوزم استایل خودمو دارم و دوست دارم اگه مهمون میاد براش از بیرون غذا سفارش بدم یا شکلات و بیسکوییت های خارجی واسه بچه ها بذارم که لذت ببرن😍

    و اصلا خودمو اذیت نکنم. (نهایتا یه لازانیا درست کنم چون خودم عاشق لازانیاهام هستم😁)

    استاد جون شما خونه و چیدمانتون بسیار زیباست اما چیزی که من دوست دارم کاملا متفاوته. کامنت ها رو که میخونم میبینم همه دوست دارن مثل شما زندگی کنن اما درس این قسمت سبک زندگی شخصی بود…

    دوستان خوش انرژی من، لازم نیست مثل استاد زندگی کنین.اونطور که واقعا دوست دارین زندگی کنین

    مثلا من اصلا این همه جنگل و دریاچه دوست ندارم

    عاشق خونه ویلایی هستم با باغچه ای بزرگ و استخر😍

    من خلوتی چیدمان رو دوست ندارم و میخوام خونه ام رو شلوغتر و تجملاتی تر بچینم

    نه به خاطر فخرفروشی بلکه به خاطر اینکه واقعا از دیدن وسایل لوکس سرشار از حس خوب و ثروتمندی میشم❤

    ممنونم از استاد عزیزم و مریم جون به خاطر این فایل های عالی😍❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3067 روز

    اون بخش از کامنت انتخابی ک در مورد نجواهای ایلان ماسک بود و توصیف اون شکست خوردن و حفظ اعتمادش ب شدنه هدفش واقعا بی نظیر بود….مرسی واقعا و بترکونی انشالله چقد لذت بردم ادم اصن جون میگیره و در عین محکم تر شدن خیلی شاد و ریلکس میشه و میاد توی زمان حال⭐💎⚘

    جالبم این بود ک حالا ما ک توی ذهن ایلان ماسک نبودیم و اینا حدسای ما بود از نجواهاش،ولی چقدر منطقی بودن و میتونستن هر شخصیو منصرف کنن،ببین حالا در واقعیت چقد توی کله ی ایلان ماسک این نجواها منطقی بودن و کم نیاورده.چون ایلان ماسک خیلی بیشتر از ما از شرایط ناسا و اینا خبر داره و قطعا نجواهای ذهن استدلالیش خیلی منطقی تر و قانع کننده تر بوده

    واقعا چقد امروز لذت بردم از این کامنت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3818 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    دوست دارم ابتدا کامنت ارزشمندم را با قسمتی از کامنت هم پاره امون که در نظرات قسمت قبل بوده شروع کنم ..

    بازی شروع شد …

    * ورودی مناسب بده، خروجی مناسب دریافت کن. بیا امروز را به بهترین شکل زندگی کن از تمام داشته ها و زیبای ها لذت ببر کار نداشته باشه به نداشته ها و کمبودها؛ …. خدا هست .. خدا وظیفه خودش دونسته که فرکانس های ما را دریافت کنه و بکنه تجربه زندگی ما | پس من وظیفه خودم را درست انجام بدم یعنی کنترل توجه ام را، یادم باشه واقعا انقدر فرصت زیبای زندگی ندارم انقدر وقت ندارم که بخوام به کمتر از بهتـــرین قائل باشم بخوام …

    و راستش توی همین اول کامنت این قسمت این فایل چنان این کامنت تاثیر گذار هست در حالی که با پوست و گوشت و استخوانم درک میکنم که چی نوشته شده و دارم فکر میکنم وقتی که دارم هر کدام از تیک ها را میخوانم و فکر میکنم که کجای من جای بیشتر کار کردن داره .. دوست دارم این کامنت مونا جانِ تحسین برانگیز را با شما به اشتراک بذارم ..مرورشون مهمه تفکر کردن مهمه .. بسم الله ..

    ” ✔من باید آگاهانه و با توجه به سلیقه و علاقه خودم برای خودم یک سبک شخصی انتخاب کنم یک روش پذیرفته شده برای خودم. و به اون سبک زندگی کنم چون این جهان پر از تنوع و عقاید و سلیقه های گوناگون هست پس من توانایی راضی کردن همه رو ندارم ولی میتونم به روش خودم زندگی کنم و خودم راضی باشم و به آرامش برسم.

    وقتی من به روش خودم زندگی کنم و مسیر خودم رو برم جهان افرادی رو در مسیر من قرار میده که اونها هم موافق با روش من هستند و افرادی که روش من رو نمیپذیرند در مسیر من قرار نمیگیرند در واقع جهان.. کبوتر با کبوتر … باز با باز… رو رعایت میکنه ( مارکو» وقتی اینو خواندم به این داشتم فکر میکردم که یک جهانی که بی نهایت مدار توشه و وقتی که من به دنیا اومدم 5تابرادر، 3تاخواهر و کلی خواهر زاده و بردارزاده داشتم، من با همین افراد بزرگ شدم، محیط پیرامون من باورهای نسل به نسل تا خانواده ی من، رسید به من .. اماا محمد، هویتش را دنیاش را با تغییر افکارش، آروم آروم باورهاش تغییر داد، تغییر داد به مارکوپولو به کینگ مارکوپولو با تغییر باورهاش و دیددد خیلی خوب دید که داستان داستان فرکانس داستان مدار و توی هر مداری یک سری آدم هاست .. به وضوح دارم میبینم که چرا بردارها و خواهرهام همینطور خواهر زاده ها و بردار زاده ها و تمام فامیل ها و دوستای گذشته ام چطوری از من جدااا شدنددد چطوری من از بطنِ جامعه کنده شدم .. اماا یک روزهایی این را نمیتونستم مثلا به بردار و خواهرهام بگم همیشه سکوت میکردم خیلی جاها راستش ضعفِ عزت نفس نشون میدادم خیلی جاها اعراض میکردم و میکنم .. امیدوارم یک روزی هم خانواده ام این ها را درک کنند(هم مداری با قانون درک قانون) و البته که من مسئول تغییر زندگیشون نیستم من مسئول ارسال فرکانس هاشون نیستم .. خوشحالم که تغییراتِ من برای خانواده ام با ادامه دادنِ من و احترام برای هم برای عقاید هم حتی اگر الان 100% مخالف هم باشیم ولی بازم اون عشق هست اون لبخند و احترام و عزت هست اون توجه بر نکات مثبت سعیم هست که همیشه باشه .. خداروشکر)

    وقتی چنین شرایطی پیش میاد و من با افراد هم فرکانسی خودم برخورد میکنم هدف میشه فقط لذت بردن بدون هیچ گونه قضاوت در مورد هم بدون هیچ گونه ناراحتی و نگرانی

    اگر من پایه و اساس همه چیز رو لذت بردن بزارم پس به خاطر کسی یا چیزی خودم رو به دردسر نمیندازم من خودم رو اذیت نمیکنم تا دیگران راحت باشن من خودم رو فدای کسی نمیکنم (باید روی این بیشتر کار کنم)

    ✔ برای حرکت کردن و قدم برداشتن در هر مسیری نیازی نیست همه چیز عالی باشه بعد من قدم بردارم من با همین شرایط با همین داشته هام با موقعیت الانم قدم بر میدارم و قدم های بعدی به من گفته میشه و من هدایت میشم به مسیر های بهتر

    ( به خوبی تجربه اش کردم، مخصوصا توی بحثِ مالی زمانی که به کارهای دستی مشغول شدم و پول خلق میکردم … هیچـــی نمیدونستم اماا شد با 178 هزار تومان چند میلیون پول خلق کردم .. )

    ✔ اگر من پایه و اساس هرچیز رو آرامش آزادی و لذت بردن بزارم اونوقت میتونم از غالب فرهنگ موجود در جامعه بیرون بیام و اون فرهنگ غلط رو بشکنم دلیلی نداره چون اون فرهنگ از قدیم در جامعه وجود داره پس میتونه درست باشه من میتونم با شناخت از خودم با شناخت از روشی که بهم آرامش و آزادی و لذت میده به یک طرز فکر درست و منطقی برسم و از اون تبعیت کنم

    هدف اصلی لذت بردن ماست و فقــــط در صورتیکه خودمون در اوج راحتی لذت ببریم، اونا هم لذت میبرن.

    ✔ من نباید رفتارم رو با حرف مردم تنظیم کنم من باید راه خودم رو برم نه راهی که جامعه تعیین کرده من نباید دنباله رو روش مردم باشم و باید تمام باورهای قدیمی که منو محدود کرده بریزم دور ( و باور این باور چقدر من را توحیدی تر میکنه چقدر خداگونه تر)

    ✔من باید به سبک شخصی خودم احترام بزارم و صددرصد اونو پذیرفته باشم با یقین کامل چون اگه شک داشته باشم افراد هم فرکانسی به طور کامل در مسیر من قرار نمیگیرن ( الان میفهمم که چراا این افراد دقیقااا هم فرکانسم اون جوری که میتونستم داشته باشم و دورتا دورم این افراد احاطه کنه نبوده توی زندگی من به خاطر این بوده که اولا خیلی به سبک شخصیم فکر نکردم خیلی درموردش حرف نزدم خیلی معینش نکردم خیلی ننوشتم در موردش و این تمرکز این بها این وقت این انرژی را که نذاشتم خب قطعا اون یقین به سبکم هم نبوده .. دمم گرم برای این قبول اینکه دارم اینا را به خودم میگم صادقانه)

    ✔ من باید قوانین خونه و محل زندگیم و به دیگران بگم و اونها باید خودشون و با شرایط من وفق بدن چون من باید تو خونه خودم راحت باشم چون اگه من برای خودم ارزش قائل بشم مهمان من هم برای من ارزش قائل میشه و اون موقعست که هم من و هم مهمانم از بودن در کنار هم لذت میبریم ( من هیچچ وقتی اینو نگفتم .. پس فکر میکنم از این به بعد اگر از همین امروز بخوام دعوت بشم به خانه ی کسی این سوال را ازش باید بپرسم»: که قوانین خونه ی شما چیسته؟! (لبخند) )

    ✔من باید این فرهنگ و در خودم به وجود بیارم که اگه میخوام مهمان کسی باشم باید به قوانین صاحب خونه احترام بزارم و اون قوانین رو بپذیرم (همیشه همین بوده برای من خدا روشکر)

    وظیفه من سرویس دادن به دیگران نیست بلکه لذت بردن از بودن در کنار یکدیگر است Woww چه باوری چه باوری چه نگاهی چه توحیدی خدای من .. یکی از باورهای ایجاد شده من اشتباه من توی کافه این بوده که دقیقاااا برعکس این باور بوده اینکه سرویس رسانی کنم .. خدای من .. حالا که این باور خدای درونم را خیلی قوی تر کردم اینکه باور دارم که خدای من نگاه انسانی به من داره و اشتباه کردن را جزیی از فرآیند تکاملی رشد من در مسیر به سوی کمالم، میدونه و الانننن خیلییی راحت با این اشتباهم مثللل آب خوردن کنار اومدممم .. انصافاااا انصافااا شمایی که داری با چشم های خوشگلت این کامنت را با عشق و لبخند و زبان و قلب سپاس گزارت میخوانی .. این سوال را بیا از خودمون بپرسیمم که اگرر واقعاااا وقت نمیزاشتم نمیومدممم که اصلا بیامم کامنت هاا را بخوانممممم چی میشد .. به این کامنت برخورد نمیکردم دیگه .. واقعااا ارزشمند وقت بذاری بیای کامنت هاا را بخوانی بخدا ارزشمندِ از هر کار دیگه ای ارزشمندترره .. از هر رفتن بیهوده توی ایسنتا و این برنامه ها و دوردورای الکی بدون هدف ارزشمندتره .. تاا همین الان چقدر من خودم درس گرفتمم خدای من .. خدایا شکرتتت واقعاا شکرت

    ✔ من مسئول سرگرم کردن دیگران و مهمان( یا مشتری ها) نیستم اگر اولویت با انجام دادن کارهای شخصیم هست اول به کارهای خودم برسم

    ✔ در یک تفریح یا در یک مهمانی همه با هم و به یک اندازه باید لذت ببرن هم آقایون هم خانم ها و هم بچه ها

    ✔ من میتونم در کنار افراد هم فرکانس خودم لذت ببرم و کلی تجربه کسب کنم فارغ از هرگونه رنگ و نژاد و ملیتی فارغ از دیده ها و شنیده هام تو رسانه ها

    ✔ من میتونم با استفاده از شیوهای مناسب و ابزار مناسب کارها رو برای خودم راحت تر کنم و لذت بیشتری تجربه کنم

    ✔ من برای عبور از ترس هام باید وارد ترسم بشم تا با ترسم روبه رو نشم و تو دل ترسم نرم نمیتونم اونو شکست بدم

    ✔من برای رسیدن به آرامش و زندگی لذت بخش در تمام جنبه ها باید اول عزت نفسم رو تقویت کنم

    ✔ درس مهمی که من تو این فایل و همه ی فایلها از استاد میگیرم اینه که اگه همه ی مردم به یک سمت میرن من برعکس اونا برم نه اینکه اون راهی که مردم میرن صد درصد اون راه اشتباهه ولی مسیر سختیه ” و در ادامه ی نقل و قول مونا جان بگم، که مسیر سختم مسیر خدا نیست!!! مسیر خدا مسیـــر راحتیـــه

    مسیر خدا مسیر جاده جنگلی توی تمرین ستاره قطبی‌است، البته تکامل میخواد رسیدن به این مسیر .. ولی از خودم سوال میپرسم که اگر اومدم روی کره ی زمین که اصلا برسم به این جاده پس چی اونوقت .. اونوقت دیگه همه ی اون حاشیه ها کنار میره واوو میخوام بگم که واقعاا چند نفرر و نه چند درصد از کل آدمای دنیا از گذشته تا الان، اینو درک کردند که رسالتشون اینه که بخوان از این هزارتو مسیر درست را پیدا کنند ..

    #خانواده راسل 4 بچه | ریک 6 تا بچه | رایان 4 تا بچه لیوار – لوک – جوزف – یعقوب

    نیازی نیست ما طرز فکر همه مردم رو عوض کنیم، خودمون به یک طرز فکر مناسب برسیم ، خودمون به یک عزت نفس، به اعتماد به نفس برسیم، که روشیه که با فکر بهش رسیدیم… اگر به این عزت نفس رسیدیم، مطمئن باشید انسان‌هایی وارد زندگی شما میشن که شبیه روش ما زندگی می کنند

    والا بیشتر از این دیگه نمیتونم بنویسم .. بهم برخورده .. باید عملکردم را قوی تر کنم ..

    باید تسلیم باشم تسلیم محض ..

    باید دل سپرده باشم ..

    اشتباه دارم خیلی جاها هنوز نابینامم .. اینم تکاملِ منه .. من باید بیسِ زندگیم را روی لذت بذارم .. حتی وقتی دارم اشک میریزم از خواندن اهرم رنج و لذت ها بازم از اون اشکِ از اون احساسِ لذت ببرم ..

    خدایا صدهزارمرتبه شکر.

    محمد با تمام کاستی ها و خوبی ها و بدی هایی که خودت به خودت کردی بازم دوست دارم پسر .. تو پاره ای از خدایی هر کاری هم بکنی بازم پاره ای از خدایی .. هر کاری هم کنی بازم ارزشمندی .. بازم ارزشمندی .. ارزش تو چیزی نیست که بخواد کم و یا زیاد بشه تو همینی که هستی ارزشمندی تو لازم نیست برای ذاتت که از خداوندِ کار خاصی بکنی اصلا کاری بکنی .. تو ارزشمندی پسر .. تا همین الانم روی زندگی صدها نفر چه توی سفر چه تو همین شهر تاثیر و الهام بخش بودی .. شدی الگو .. شدی نمونه .. بازم شکر بازم شکر بازم شکر .. خیلی وقت ها یادم میره چه کارهایی کردم و مهم تر اینکه چه ایمانی منجر به انجام اون کارها شده که هرگــــز تا گذشته شجاعت، دلِ انجامشون را نداشتم ولی وقتی حرکت کردم به دست آوردم ..

    یک کلام ختمِ کلام .. خدای من تو میتونی منو هدایت کنی قدم به قدم به اون مسیری که دقیقااا به خاطرش منو خلق کردی رسالت من . عشق من .. حال ِ خوب من .. جایگاه من .. تو میتونی .. تو میتونی منو هدایت کنی تو میتونی منو کمک کنی .. من حتی روی این ذهنِ ناقصمم نمیخام حساب کنم من نمیخوام حتی روی داشته هام حساب کنم نمیخوام توی گذشته ی لعنتی باشم .. نمیخوام توی احساس بد باشم چون میدونم دهنـــــــم حسابی سرویس میشه .. میدونی خدا جون خودت خودت خوب میدونی هیچکسی زرنگ تر از تو نیست .. تو میبینی میشنوی اگاهی .. همه چیز تمامی اصلا اینجوری بگم خدا جون، میدونی از وقتی که داستانِ عزت نفس را درک کردم یک کوشولو اونم به لطف خودت و خواسته ی من، وقتی که قدرت احساس خوب را دیدم و وقتی که قدرتِ احساس بد را دیدم دیدمممم که من دیگه اون آدم سابق نیستم من انتخابم احساس خوبِ ، بودن توی احساس خوب .. چون عزت نفسم را پیدا کردم ..

    تو را چه دیدی خدا جان، فردا شاید دیگه بیدار نشم .. اما چقدر من برای مرگ ذوق و شوق دارم؟! .. هووم

    ممنونم خدا جون

    ممنونم استاد جان

    ممنونم مریم جان

    ممنونم اعضای گرم و صمیمی خانواده ام .. سرتون سلامت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: