سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6 - صفحه 11

311 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شروین هلالان گفته:
    مدت عضویت: 1512 روز

    به نام تنها فرمانروای جهان هستی و خالق زیبایی و فراوانی با سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیزم و خانواده عباس منش

    خدایا شکرت برای فرصت دیدن یک روز زیبای دیگر در سریال زندگی در بهشت که سراسر زیبایست،فراوانی،نعمت،ثروت و روابط بینظیر و اینقدر زیبایی دراین سریال نهفته است که من با دیدنش فقط میتوانم به زیبایی ها توجه کنم و اصلا چیز دیگری به چشم و ذهنم نمیاد و این هم قطعا یکی از موهبت های خداوند مهربانم بوده که من را به این مسیر بسیار زیبا با آدمهای فوق العاده عالی هدایت کرده تا من بتوانم خواسته هایم را بهتر بشناسم و با توجه آگاهانه به آنها وارد مدار فراوانیهای بیشتر شوم چیزی که در این قسمت سریال توجه من رو بسیار زیاد به خودش جلب کرد و بابتش بسیار سپاسگزاری کردم شیوه درست تربیت آمریکایی ها و در صلح بودن با خودشون و فرزندانشان هست که بسیار به آن متعهد هستند و چقدر بچه ها قشنگ و بدون هیچ اعتراضی در صف منتظر گرفتن دسرشان هستند و به اینکه بزرگترها اول دسرشان را بگیرند هیچگونه اعتراضی نمیکنند در حالی که من تاکنون خلاف این را در اکثر فرهنگهای ایرانی دیده بودم با باور اینکه اول به بچه ها غذا یا هر چیز دیگری را بدهیم چون طاقت ندارند یا گناه دارند و یا… روبرو شده بودم و خوشحالم که از دل این تضاد به خواسته ام رسیدم و خدایا شکرت به خاطر این شیوه درستی که دیدم و احساس من را بینهایت عالی کرد و مورد دیگه اینکه چقدر لذت بردم از این دور هم بودن زیبا و روابط عالی که اینقدر افراد راحت در کنار هم به ساده ترین شکل در حال لذت بردن هستند بازی میکنند،غذاهای دلخواهشان رو درست میکنند و در کنار هم میخورند و لذت میبرند و سرگرم خودشان و حال خوبشان و لذت بردن از لحظه هستند چیزی که من واقعا میخوام و خودم رو به خاطرش به نوعی ایزوله کردم و از خیلی از آدمها و جمعهای قبلی زندگیم دست کشیدم تا به این افراد و این جمع ها هدایت شوم و به خواسته ام برسم به کمک الله مهربان و امروز به خودم قول دادم که شیوه هایی از آداب و فرهنگ آمریکایی رو که خیلی دوست دارم از امروز اول در زندگی خودم اجرا کنم و انسان کامل تری شوم خدایا شکرت برای یادگیری چیزهای جدید در زندگیم

    و یه تشکر ویژه از خانم شایسته عزیزم برای گرفتن این تصاویر زیبا و انتخاب دقیق این موزیکهای فوق العاده که تاثیرگذاری تصاویر و این احساس خوب را چندین برابر میکنه و استاد عزیزم که همیشه و در همه حال قانون زیبای آفرینش رو به ما یادآوری میکنه و نکات زیبای این تصاویر و هدف آن را به ما گوشزد میکنه

    در پناه الله یکتا شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    بنام خالق هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و تمام دوستان زندگی در بهشتی

    امروز من به قسمت ۵۶_سریال زندگی در بهشت هدایت شدم.

    وای که چه خاطراتی برام مرور شد…چقدر اتفاقات خوب رو در کنار استاد و مریم عزیز در پارادایس شاهد بودیو و چقدر در لحظه اکنون لذت بردیم.

    امروز این شعر سهراب رو چندبار خوندم که میگن:

    زنـــدگــی راز بـــزرگی است که در مــا جاری اســـت

    زنـــدگــی فـــاصـلـــه آمـدن و رفتـن مـاســــت

    رود دنـــیـــا جــــاری اســــت

    زنـــدگی آبتنــی کــردن در ایـن رود اســـت

    وقت رفتـن به همـان عریــانی، که به هنگـام ورود آمـده ایم

    دست ما در کــف این رود به دنبال چه می گــردد؟!!!

    هـــیـچ!!!

    چقدر تفاوت است بین کسانی مثل کشور ما که ادعای بنیان خانواده و تحکیم و درست بودنشون میکردیم و دیدن اهالی یک کشور دیگه و طرز برخورد و تربیت فرزند و بنیان خانواده هایی از اساس بر مبنای آزادی و احترام و رعایت اصول و صبر…

    چقدر خوب میشه دید زندگی رو باید زندگی کرد بدون لحظه ایی وقت تلف کردن با حرف های بیهوده و نامناسب

    زندگی رو باید در لحظه لحظه اش زندگی کرد

    و زیبایی ی جمع دوستانه خوب به این هست که با هم روی یک موضوع مشترک در لحظه با هم بودن فقط از وجود هم لذت ببریم.

    چقدر زیبا و خوب مریم عزیزمون از بازی اون دوست کوچیک مون برامو فیلم گرفت و ما رو هم شریک کرد و به یادمون میاره که پیش فرض ها و شخصیت ها و تخیل های بچگی مون همگی به حقیقت میتونن تبدیل بشن و چقدر خوبه از بچگی با این همه تنوع عقیده و سلیقه آدم ها به درستی آشنا بشیم و باهاشون در بازی زندگی بدون هیچ قضاوتی مواجه بشیم

    چرا ما فکر میکردیم که ایرانی ها فقط مهمون نواز هستن و تفریحات و مهمونی های دیگه همش پر از گناه و حوصله سربری و کسل بار هست. چقدر قشنگ با دیدن تک تک این قسمت ها سریال زندگی در بهشت باورهای خوب در ذهنم از آدم ها، شهرها و کشورهای مختلف تغییر کرده و رو به بهتر شدن هست. چقدر انگار حس نزدیکی بیشتری دارم به تمام آدم های دنیا فارغ از هر دین و مسلکی…چقدر اینجوری زندگی کردن حس خوبی داره و من در درون حس رهایی دارم. و باید مراقب این احساس ناب در خودم باشم. خدایا کمکم کن تا در مسیر کسانی باشم که درست زندگی میکنن و به انها نعمت داده ایی و با شادی و عشق لجظه هاشون رو سپری میکنن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Afsontorbati گفته:
    مدت عضویت: 2139 روز

    سلام به همگی

    امروز این فایل رو برای باردوم میبینم ولی اینبار از طریق نشانه ها

    امروز برای یکاری به یه منطقه لاکچری رفتم و تو اون منطقه کمی باید منتظر میشدم وقتی یه دوری اون اطراف زدم

    و یه لحظه اونجا خودم و غریبه احساس کردم و اینکه چقدر فاصله بین من واین منطقه وجود داره کمی مایوس شدم

    بعد به خودم گفتم استاد گفتند که فرکانس بد نده به زیبایی ها توجه کن بعد شروع کردم به سپاسگزاری دیگه یادم رفت که حالم بد شده و اوکی شدم

    الان اومدم سمت نشانه ها که این فایل برام بازشد

    و استاد تو این چه قدر خوب بهم پیغام داد که تمام تمرکز به چیزهای خوب در لحظه ی ما اینده ی مارو میسازه

    این جمله خیلی پیغام خوبی برام بود

    وقتی استاد گفت من هم مثل شما بودم و با تمرکز بروی زیبایی ها اینجا بودن رو خلق کردم

    و گف من یک میلیاردیوم ش و نداشتم و الان اینارو با تمرکز روی خواسته هام و تمرکز کردن بروی زیبایی ها بدست اوردم

    نمیدونید چقد خوشحال شدم

    خدارو سپاسگزارم

    خدایا شکرگزارم

    خدایا واسه هرچیزی که من میبینم و نمیبینم و درک میکنم و درک نمیکنم شکرت و سپاسگزارم

    شاید برای خیلی ها این اتفاقهای کوچیک این نشانه ها معمولی باشه ولی برای من معجزه ست البته منظورم از خیلی ها مردم عادی هستند نه خانواده عباسمنشی😊

    درپناه پروردگار وهاب باشید❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    معصومه گودرز گفته:
    مدت عضویت: 1685 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم نازنینم❤️❤️❤️

    مریم جان اوایل که با سایت عباسمنش آشنا شده بودم خیلی نسبت به شما مقاومت داشتم که همش از باورهای منفی و ناخودآگاهم بود و این حال خوبی که الان نسبت بهتون دارم و این محبتی که عمیقا در دلم نسبت بهتون احساس می کنم و این اندازه سپاسگزاری که ازتون دارم و هر روز و هر روز بیشتر میشه اینقدر الان برام خوشاینده که خدا می دونه .🕊🕊🕊

    اینها برای خودم نشانه ای از مثبت شدنم هست.

    جالبه که من و پسرک 5 ساله ام با هم شروع به دیدن فایل های سفر به آمریکا و زندگی در بهشت کردیم ولی اون همیشه با محبت از شما صحبت میکرد و روزی که من موهامو کوتاه کردم بهم گفت حالا شدی مریم شایسته 😍 و من ایمان دارم بچه ها فرکانس هاشون درستِ درست و بُعد خدایی شون خیلی از ما قویتره و خوشحالم که الان منم مثل اون، احساس خوشایند و دلچسبی به شما دارم . بهتره بگم واقعا دوستون دارم .

    تو این فایل و البته همه فایل ها می بینم چقدر وقت میزارین برای فیلم گرفتن و میدونید چیه … شما وقتی فایل های سفربه آمریکا رو شروع کردین گفتین که از اینهمه زیبایی لذت می برید اما وقتی ترکش می کنید احساس بد ندارید چون ایمان دارید زیبایی های بیشتر در انتظارتونه . من اینو در رفتارتون حس می کنم . شما خیلی وقتا وقتی همه در حال بگو و بخند و بازی و … هستند دارین فیلم میگیرین و این اصلا براتون همراه با حسرت از دست دادن اون لحظه ها و لذت ها نیست . ایمان و باور شما به فراوانی لحظات خوب رو کاملا میشه در عملکردتون دید.

    و اتفاقا که اگرچه نیستید اما سهمتون از همه چیز و در هر لحظه ای همیشه محفوظه و این یعنی وجود اثرگذار شما .

    و اما در مورد این فایل بینظیر

    من این تصاویر رو که می بینم یاد پارک های ملی آمریکا می افتم که در سفر به امریکا می رفتید . شما خودتون الان یه پارک ملی دارید و ملتش هم ماییم . ما اعضای خانواده بزرگ عباسمنش که تو این پارک ملی داریم لذت می بریم ☘️☘️

    من عاشق اون دریاچه بی نظیرم . عاشق شنا کردن توی آب تمیزش . عاشق خوابیدن توی اون چادرهای برافراشته ام . عاشق نشستن روی اون صندلی ها دور آتیشم . عاشق این اندازه امکانات خوب برای راحتی هستم .

    در مورد این موضوع که اول بزرگترها دسر خوردن و بعد کوچکترها یه چیزی خیلی برام جالب بود

    اولا خیلی تو ذهنم به موضوع احترام ربطش ندادم چون به نظرم اصلا در اون فرهنگ کسی بیشتر یا کمتر از دیگری ارزشمند و قابل احترام نیست و هر دلیلی داره به نظرم احترام بزرگ و کوچیک نیست چرا که دقیقا تو همین صحنه می بینیم که رفتار خود بچه ها اونا رو قابل احترام میکنه . می بینید چطور با صبر و بدون هر نوع احساس بدی می پذیرن این قرار رو و منتظر می مونن و این به نظرم از باور فراوانی شون میاد . اینکه خیالشون راحته خوراک هست و لازم نیست براش دست و پا بزنن . من میگم حتی به جریان اعتماد دارن . یعنی حتی اگه بهشون نرسه هم باز به جریان این خوشی و لذت و تکرارش باور دارن که اینطور آسوده هستن .

    و مریم جان چقدر بهم چسبید وقتی اونطور با عشق به استاد میگی نوش جونت . انگار خودت داری به همون اندازه لذت می بری .

    ما یه وقتایی وقتی عزیزانمون به هر دلیلی نمی تونن از یه لذتی یا خوراکی بهره ببرن اون رو به خودمون هم زهرمار می کنیم . درحالیکه دیدم شما موقع بیف خوردن خودت رو اصلا اذیت نکردی و موقعی که استاد داشت از خوراکی دیگه ای لذت می برد لذت بردی . اینا همه به خدا از باور فراوانی میاد .

    و استاد عزیزم . می بینم که موقع بازی پوکر دارید میگید بازی به یه روش دیگه ای داره انجام میشه و این میدونید برای من نشونه اینه که ما در همه چیز می تونیم راه جدید خلق کنیم. توی بازی دنیا این ماییم که تعیین می کنیم چطور می خوایم بازی کنیم . می خوایم چطور لذت ببریم . می خوایم خودمون رو تو چارچوب قواعد و راه های موجود محدود کنیم یا راه بسازیم و خلق داشته باشیم .

    و وااااای استاد

    چه نکات درخشانی رو در مورد اون دخترک و عروسک بازیش گفتین

    استاد شما استاد زندگی هستین . یه روانشناس به تمام معنا

    الان من دوره ای رو دارم می گذرونم در مورد تربیت فرزند و اتفاقا همین دیشب موضوع کلاس این بود که به بچه ها یاد بدیم برای عروسک هاشون شناسنامه داشته باشن به این معنی که این عروسک اسمش چیه، از کجا اومده، به چی فکر میکنه، دوستاش کیا هستن . عروسکی که کودک من اختیارش رو بر عهده داره و در عین حال مسئولیتش رو پذیرفته . عروسکی که در دلش یک زندگی داره و چقدر این روش و این بازی به بچه هامون کمک میکنه که به روش انتزاعی دایره امنشون رو بزرگ کنن.

    استاد خدا شاهده وقتی تو قدم ها شما می گفتین تجسم کنید من با خودم میگفتم همین تجسم کردن ما رو چیره می کنه به آنچه در آینده می خوایم باهاش مواجه بشیم و همین چیرگی و احساس سوار بودن بر اتفاقات به ما این قدرت رو میده که به استقبال تغییرات بریم و نترسیم و این عین ایمان .

    و شما چقدر قشنگ دوباره این مطالب رو اینجا می گین . اینا همه یعنی قانون دنیا ثابته

    یعنی تجسم راه ساختن آینده است . یعنی تجسم همون ارسال فرکانس در لحظه است و آینده نتیجه ی فرکانس الانمونه . و خدایا استاد شما تمام این جملات رو داری تو این فایل میگی .

    خدایا شکرت

    به خدا استاد وقتی در مدار دریافت یه آگاهی هستیم ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم می دن که ما دریافت کنیم

    فایل دانلودی و محصول و کلام خدا در دهان یک مربی کودک … همه و همه به خدمت در میان که من دریافت کنم

    و وای بر من اگر بفهمم و قدم بر ندارم . اونوقت مسیر مسدود میشه . اونوقت سد میزارم جلوی جریان آب و حالا باید بشینم قطره چکونی آب جمع کنم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    وقتی میام کامنت می نویسم یه جا تو فایلم یه جا تو حرفای استاد یه جا میرم ت محصول یه جا میرم درون خودم … همش به هم وصل میشه

    و این است معجزه نوشتن

    اینم بخشی از متن آهنگی که مریم عزیز انتخاب کرده . که همیشه انتخاب هاش به جا و درسته

    فقط باید باور کنی زیباترین ستاره رو زمینی

    خدا دوسِت داره

    تو بهتری از همه

    تا وقتی که خودتو دوست نداری دلت میخواد ادا بقیه رو دراری

    ولی

    از امروز دیگه شبیه خودت باش که تو دنیا از تو یه دونه بیشتر نداریم

    حواست نیست چجوری همه غما رو کردی مال خودت

    حواست نیست کسی نیست غیر تو که تورو خوشحالت کنه

    معجزست خندهات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    افسانه براهویی گفته:
    مدت عضویت: 1977 روز

    بنام خداوند رزاق و وهاب

    سلامی پرازعشق به دوستان زیبانگرشم

    وقتی میدونی سریالی خوبه و میتونی حتی با نگاه کردن بهش رشد کنی خیلی خیالت راحتتره ک نگاه کنی و حتی میریی با تمرکز نکات مثبتشو مینویسی و خداروشکر میکنم برای این سایت خاص و بستر مناسب برای رشدمون خدایاشکرت

    یادگرفتم که وقتی رو خودم کارمیکنم آدمهای اطرافم یا تغییرمیکنند از مدارشون خارج میشم من فقط باید رو خودم درون خودم کار کنم جهان کارخودشو بلدهه مثه همینکه استاد بجای اینکه با دوستای بگرده ک وقت و عمرش هدر برهه میره روخودش سرمایه گزاری میکنه و چقدر خوب میشه تغییر مدارهارو دید و الان استاد با انسانهای خیلی خوب وموفق و مثبت و شاد در ارتباطه اینو حتی میتونیم تو زندگی خودمون هم دید ک چقدر از زمانی ک خواستیم رو خودمون کار کنیم و و مواظب ورودیهای ذهنمون بودیم دیدیم چقدر دوستان از مدارشون خارج شدیم و چقدر خودمون نگاهمون مثبت شده من خودمو نگاه کنم میبینم نگاهم ونگرشم از قبل خیلی متفاوت شده حتی نگاهم ب جهان خیلی زیباترشده و بیشتر برای خودم ارزش قائلم خدایاشکرت

    و چه خوبه تو مدارکسانی باشیم ک شادن و خوشن و مثبتن و موفقن و رو خودشون کارمیکنن و من دارم احساس میکنم و میبینم اینجور آدمهای دارن میان تومسیرم وباهاشون در ارتباطم واقعا خداروشکر میکنم

    باید کودک شویم مثه اون دختربچه باید راحت واسه خودمون یه دنیای داشته باشیم

    چقدر خوبه دوباره کودک شویم و کودکانه ب جهان نگاه کنیم

    مثه بچه هاباشیم نه غیبت میکنند نه دلگیرمیشن نه میدونن کینه چیه فقط شادن بازی میکنن زود حرفای ک ناراحتشون کرده از یادشون میره و باخودشون در صلحن و میشن در چهرهشون حتی خدارو دید خدایاعاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    رضا یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    خدا رو شکر بخاطر این همه زیبایی که آفریده تا من ها بتونم این زیبایی ها رو ببینمو لذت ببرم واقعا نشانه امروزم عالی بود خدایاااااااااا شکرت که همیشه و همه جا بهترین جواب رو بهم میدی توجه به این همه زیبایی که می توان در هر لحظه از زندگی لذت برد ولو اینکه تنها باشی ولو اینکه فکر کنی هیچ کسی درکت نمیکنه رضا مهم خودت هستی نه کسی دیگر فقط و فقط خودت رضا از داشته هات لذت ببر از بدن سالم و سلامتی که داری لذت ببر از از بودن کنار خانواده ات لذت ببر از داشتن ذهنی که تونستی پرورشش بدی که اگه داری راه رو خطا میری بهت هشدار بده لذت ببر رضا فرصت زندگی کوتاهه لذت ببر خدا رو شکر که با نشون دادن سبک زندگی استاد به ما طرز صحیح لذت بردن از زندگی رو بهمون اموزش داد خدایاااااااااا شکرت که تو رو دارم خدا یا شکرت که منو با این بنده توحیدیت اشنا کردی خدا یا شکرت که اینقدر جهان رو زیبا افریدی خدایا شکرت که اینقدر ادم های خوب زیادن خدایا شرکت که اینقدر فراوانی زیاده خدایا شکرت که منو خالق زندگی خودم قرار دادی اگه خوشم خودم باعثشم اگه ناراحتم بازم خودم باعثشم و این دقیقا همون عدل تو هستش پس خودم حالم رو خوب نگه میدارم و از هیچ کسی هیچ انتظاری ندارم فقط و فقطططططط خودمممممم

    عاشقتم استاد عزیزمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علی یزدی گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    سلاممم به استاد عزیزم و مریم خانوم عزیز و دوستان عزیز.

    خداروشکر میکنم که این فایل زیبارو دیدم.

    یکی از درس های مهمی که من توی زندگیم از استاد یاد گرفتم ، سپاسگزاری از زیبایی های زندگیه، الان طوری شده که دیگه یجورایی تبدیل به عادت اخلاقی من شده سپاسگزاری …

    خداروشکر میکنم که از بین این همه افرادی که توی حوزه ی موفقیت کار میکنن ، من اولین نفر با استاد اشنا شدم و شروغ کردم به گوش کردن فایل های ایشون.واقعا بزرگترین و بهترین اتفاقی که میتونست واسم توی جوونیم بیفته همین بود؛ چون زندگی منو از همه ی لحاظ تغییر داد و مهم تر ازون نوع نگاهم به زندگی و دنیارو تغییر داد.واقعا خداروشکر میکنم که هستین و مسیر رو برای ماها هموار میکنید.

    به نکات مهمی اشاره کرد استاد ، اینکه وقتی میریم مهمونی معمولا شروع میکنن به بحث های سیاسی و گرونیو دولتو غیبتو گله و شکایت و …؛ و واقعا خداروشکر میکنم از وقتی به درک واضحی از قوانین رسیدم ، دیگه نمیتونم هرجایی برم و با هرکسی رفتو امد داشته باشم، چون یچیز جالبی که واسم بوجود اومده ، من به محض ازتباط با شخصی متوجه میشم اون شخص چه انرژی ای داره و وقتی میفهمم انرژیو فرکانسش پایینه ، زود ازش جدا میشم ، از طرفی این خیلی مهمه ما توی زندگیمون اگه میخوایم تغییر کنیم ، اگاهانه نباید یجاهایی بریم ، با هرکسی نگردیم، کاری که خودم قبلا انجام میدادم، کل روز فایل گوش میدادم و شبا با دوستم میرفتم بیرون و ازونجایی که چیزی جز گله و شکایت نمیگفت ؛ فرکانس و امرژی منم میاورد پایین و اخر شبام بی امرژی بودم کلا .

    از یجایی جسارت به خرج دادم گفتم علی بسه ، دیگه گشتن با ادمایی که فقط نق میزنن بسه، بیزون زفتن با دوستی که فقط گله و شکایت میکنه از زمینو زمان بسه . ازون روز که این تصمیم رو گرفتم، تنهای تنهام چون هیچکدوم از دوستام همفرکانس من نیستن.اوایل خیلی برام سخت بود این تنها بودن، ولی الان یکی از لذت بخش ترین قسمت های زندگیمه، تنهایی میرم بیزون،تنهایی میرم دور میزنم،تنهایی میزم ورزش،تنهایی میرم شام بیرون و واقعا حس فوق العاده ای داره از طرفی کسی ام نیست دیگه عقاید و افکارشو بخواد بهم تزریق کنه.

    نمیدونم چرا این حرفارو زدم ، اصن نیودم که اینارو یگم ولی انگاری یه صدایی اومد توی ذهنم و گفت اینارو بنویس و منم نوشتم …

    واقعا خداروشکر میکنم که الگوی زندگیم استاده،واقعا خداروشکرررر

    دوستون دارم❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زینب سلمان زاده گفته:
      مدت عضویت: 2447 روز

      بنام خدایی که بشدت کافیست

      علی عزیز سلام

      خیلی خوشحالم واست و بــــــــــی نهایت تحسینت میکنم برای تصمیم شجاعانه ای که گرفتی اینکه آگــــــاهانه جدا بشی از کسانی که میدونی هم فرکانست نیستن، اینکه قدم برداشتی اینکه عـــــــــمل کردی نه صرفا بشینی فایل گوش بدی و به قول خودت شب که بشه بری بگردی با دوستانی که میدونی هم فرکانست نیستن ولی تو خیلی خوب و عــــــــــالی قدم برداشتی و عمل کردی بهاین آگاهی های نابی که داری نوش جان میکنی، راستی منم الان که نیم ساعت آخر تایم کاری ام هست اصلا قرار نبود بیام تو سایت قرار نبود بیام کامنتی بخونم ولی یه دفعه یه حسی بهم گفت زینب برو الان نشانه امروزت رو از خدا بخواه بهت نوشن بده و اومدم اینجا و این فایل نشونه ام بود که همین که این صفحه باز شد .اسم بهم گفت زینب برو پایین و روی کامنت تو بهم گفت stop اینو بخون و شاه کلیدهایی رو دیدم که با کامنت تو بهم گفت زینب اینا رو باید هر روز بهتر کنی در خودت

      سپاسگزار باش

      آگاهانه شرکت نکردن رد جمع هایی که میدونم فقط ورودی اشتباه هست و خوراکی نامناسب برای ذهنم که اتفاقا الان که هوا بهتر شده من که از سال گذشته شروع کرد از عصر تا شب نشستن رد حیاط خونه مون و لذت بردن از زیبایی شب که همینم باعث شد کم کم خانواده ام هم بهم اضافه بش بدون اینکه من اصراری داشته باشم و کلی تحسین میکردن این بیرون نشستن و برای دیگران تعریف میکردن درحالیکه ما نزدیک 10 ساله تو این خونه مون هستیم ولی تازه سال گذشته من شروع کردم شب ها نشستن تو حیاط بدون تی وی و شرکت در صحبت های خانوادگی که همه شا درمورد ناخواسته هاست، الان امسال بعد تموم شدن فصل بارون با اینکه خیلی دوست دارم نشستن در حیاط رو ولی دیگه اینقدر همه خانواده رو مشتاق بیرون نشستن کردم که دیگه این روزها که مادربزرگم هم هست اونم طرفدرا پرو پاقرص بیرون نشستن و دور هم کلی حرف از ناخواسته ها و دیگران واسه همین یان بار آگاهانه تصمیم گرفتم بیرون نشینم تنها یا بازی فوتبالی که دوست دارم یا فایل ها رو گوش بدم

      علی عزیز هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العـــــــــــالمین😊🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به رهروان راه حقیقت

    ای جانم بازم یه خوشمزه ی دیگه ،خدای من زمین هنوز خیسه مال باران تندی بود که بارید و الان حسابی اون قسمتهای سوخته ی جنگل رو شسته تمیز کرده خدایاشکرت

    چه غذای خوشمزه ایی و استاد عجب همتی کردید واسه رژیم که وسط غذاخوردن نشستید و نمیخورید انگار دارید کنترل ذهن و تصمیم رو تمرین میکند در حد حرفه ای افرین به این همتتون خدایاشکرت

    ای جونم ریک چقد به مریم احترام میذاره رفت براش صندلی اورد ،به به هم بیف استراگانف رو توی قابلمه چدن درست کردند هم دسر گیلاس رو تویه قابلمه ی چدن دیگه فک کنم غذا تو اینها خوشمزه تر بشه ،دسر چه برو رویی داره استاد ذوق کرده که این یکو میتونه بخوره عززیزم نوش جونت خدایاشکرت

    اقاهه هم تعجب کرد بلاخره استاد به چیزی خورد ،چه رنگی داره خدایا شکلات و گیلاس و کره واقعا خوشمزه به نظر میاد ،چقد قانون مندن که اول بزرگترها باید غذا بخورن صدالبته از نظر من اشکالی نداره که اگه هرکی اومد جلو براش بریزی سوای کوچک و بزرگ بودن ولی خوب این قانون این گروهه و ماهم به قانونشون احترام میذاریم چون دوست داریم دیگران هم به قانون ما احترام بذارن خدایاشکرت

    چقد قابلمه پر برکته واسه همه کلی میریزه ولی بازم کم نمیاد ،واقعا استاد این عالیه که شما بازی میکنید وای خدای من این دورهم جمع شدنهای ما چقد فاجعه ست بخدا یه دایی داریم وقتی میاد پیش بابام اونقد باورهای منفی به خرد بابام میده از سیاست و اقتصاد اونقد این دوتا منفین کنارهم که تا چندروز و بعضی موارد چندماه ما چوب این فکرهای منفی بابامو میخوریم بشدت باور فقر رو در پدرم تقویت میکنه و انقد از بودن کنارهم لذت میبرن که گاها یک هفته باهمن و فقط قضاوت و تحلیل و بررسی و وای یادم میفته حالم بد میشه و اینکه خیلی از شما شنیدم که به حرفهای یک نفر اکتفانکنید برای ابنکه باورشو بفهمید بلکه به عملش فک کنید میبینم این داییم که انقد چرندیات تحویل بابای من میده میلیاردی ثروت داره خودش ولی بشدت مخفی کاره واسه همین مدام تاکید میکنه پول نیست بدبختیه گرونیه و پدرم چون فقیره بااین حرفها قشنگ داغون میشه و باور فقرش قویتر میشه و جالبه اون یکی داییم که فقط راجب ثروت حرف میزنه و همه جا توجهش فقط به ثروت و زمین و ملک و ماشین و اینجورچیزهاست سالی یکی دوبار بیشتر خونه ی ما نمیاد چون واقعا با پدرم هممدار نیست و پدرم خیلی گلایه داره که اون پول پرسته واسه همین کسرشانشه بیاد خونه ی ما و اینو از بچگی به ما میگفت ولی الان که من قوانین رو میفهمم میدونم جریان چیه و هم شما هم این اقایون شگفت انگیزید که کوچکترین بحث منفی ندارید و سراسر لذت و شادیه و استاد حق شماست که تو این کشور و بین این ادمها باشید چون به وقتش در ایران اونقد کنترل ورودی کردید که فرکانستون به اندازه ی اینها خالص شده و شما قبل از ورود به امریکا مانند یک امریکایی زندگی کردید و این برای من درس بزرگیه خدایاشکرت

    استاد بزرگترین هل دهنده ی ما به سمت این راه شما، اینه که شما از همین کشور همین جامعه و همین فرهنگ ما هستید اینکه شما از اول امریکا نبودید تا ما نتونیم باورتون کنیم اینکه میبینیم شماهم توی جمعهای عین جمعهای الان ما بودید ولی پاشدید رفتید و کنترل ورودی کردید باعث میشه ما براحتی درک کنیم و پاشیم بریم وقتی استاد تونسته چرا ما نتونیم وقتی شما از جمعهای الکی خوش دور شدید چرا ما نتونیم حتی من دیشب میخواستم برای دیدن یک دوستی که مهمون مادرم بود برم اونجا ولی شرایط جور نشد و مدام شکرگذاری میکردم که حتما من دیگه از مدار اون ادمها خارج شدم حتما من که این مدت کنترل ذهن کردم حالا میخواستم برم پیش کسی که صدردصد از غیبت و اخبار فامیل بیشتر چیزی برای من نداشت ولی جهان نذاشت و واقعا شکرگذار بودم برعکس گذشته که وقتی چیزی میخواستم جور نمیشد حسابی دپرس میشدم میگفتم پس چرا من یه خواسته ی به این کوچکی رو نمی تونم خلق کنم و از قانون کج فهمی داشتم ولی الان همه چی عوض شده حتی این هفته میخواستم برم عروسیه یک دوستی و از خدا خواستم نشانه ای بهم بده برای رفتن یا نرفتن و همین نیم ساعت پیش یک نشانه ی واضح دریافت کردم که نباید برم و هزار بار شکر خدا رو کردم که خدایا اگه من دارم قسمت خودمو انجام میدم و ذهنمو کنترل میکنم توهم داری قسمت خودتو انجام میدی و نمیذاری وارد جایی بشم که الان نمیدونم چه ورودی هایی قراره دریافت کنم و احساس میکنم همه چی داره به شکل شیرینی اصلاح میشه که بازم میگم همش در سایه ی کنترل ذهنه من این دوستمو واقعا دوست دارم واقعا دوست دارم برم عروسیش ولی نمیرم و کوچکترین ناراحتی به خودم راه نمیدم و ذهنمو کنترل میکنم و مطمئنم پاداش این کنترل ذهن رو به خوبی میگیرم خدایاشکرت

    چقد بامزه ن که این دکمه ها که فک کنم پول حساب میشه رو الکی نمیچینن با دقت و بازی میچینن ،عزیزم تیتوم چقد باربی داره و مریم خانم رفته باهاش بازی کنه و چه جالب اون همه عروسک اسم دارن ،واقعا استاد تجسم بچه ها عالیه و منم البته قدرت تجسم خوبی دارم و امروز صبح وقتی همراه با کارهای خونه فایلهای شما رو گوش میدادم به یک فایلی رسیدم که برای نوروز سال ۹۷ بود و یه جمله ی خیلی جادویی گفتید که (اگه میگم به راحتی به همه چیز میرسم به این صورته که اول برای داشته هام شکرگذاری میکنم سوخت میگیرم فرکانسم خالص میشه بعد برای خواسته هام شکرگذاری میکنم و خلقشون میکنم)این جمله واقعا یک درس بزرگه و من الان مدتیه که دقیقا از همین روش استفاده میکنم صبحهابه محض بیداری و شبها قبل از خواب برای تمام اون چیزهایی که بهم در اون لحظه حس شکرگذاری میدن شکرخدا رو میکنم و وقتی حالم خوب شد البته الان مدتهاست که حالم خیلی خوبه ولی وقتی دیگه خیلی هیولاشد ارزوهامو تجسم میکنم و براشون بااون حال خوب شکرگذاری میکنم و این تجسم واقعا حس بی نظیری بهم میده که چه شب بخوابم و چه صبح روزمو شروع کنم منو در یک سطح فرکانسیه بالایی قرار میده که عین اون لامپ پشه کش میشم تا فکر منفی بخواد وارد ذهنم بشه تق میپوکه . اینم بگم استاد انقد تمام روز دارم نکته نویسی سریال رو میکنم که شبها همش خواب میبینم پردایسیم خیلی باحاله . و این تمرین درهایی به ذهن من باز کرده که قبلا هرچقدر از شما میشنیدم درک نمیکردم وقتی میگفتید باید برای داشته هاتون شکرگذار باشید من اصلا نمی تونستم قبول کنم همش میگفتم اگه اینجا شکرگذار باشم و بعد واسه همیشه اینجا و بااین ادمها بمونم چی اگه برای خوبیه این ادمها شکرگذاری کنم و واسه همیشه تو زندگیم بمونن چی و برای این موضوع اصلا نمی تونستم حس شکرگذاری بگیرم ولی به مرور که با شیوه ی عملی زندگی شما آشنا شدم فهمیدم شکرگذادی برای داشته ها تنها راه رسیدن به خواسته ست من اگه اینجا رو به مانند بهشت ببینم و براش شکرگذاری کنم به معنای موندن اینجا نیست بلکه به معنای رخ دادنه درخواسته و مدام به خودم میگفتم فکر کن استاد اونقد برای خونه ش تو تهران و مثلا سرسبزیه که دیده شکرگذاری کرده که به ویلای شمال رسیده اونقد برای اون شکرگذاری کرده که به طبیعت زیبای اروپا و مخصوصا سوئیس رسیده اونقد برای اون شکرگذاری کرده که به پردایس رسیده و الان شب و روز برای پردایس شکرگذاری میکنه و چه میدونیم شاید هدایت بشه به یه جایی که پردایس انگشت کوچکه شم نشه انقد زیباتر باشه یا در مورد انسانها من اگه براشون شکرگذاری کنم نکات خوبشونو ببینم جهان مطابق خواسته م عمل میکنه اونی که دوست دارم بمونه میمونه به احتمال خیلی زیاد ولی اونی که دوست دارم حذف بشه صددرصد حذف میشه و حتی دیدم برای کسی که انقد ازش بدم می اومد و دوست داشتم از زندگیم بره وقتی به نکات مثبتش توجه کردم الان به هیچ عنوان نمیخوام تا یه شرایط خاصی رو نتونستم خلق کنم بره و این منو شگفت زده کرده . پس استاد الان با احساس خیلی عمیق و باور کامل شکرگذاری میکنم برای داشته هاو صدالبته قبلا داشته ای نمیدیدم اصلا نمیدونستم اون کوههای زیبای پر از برفی که از اتاقم پیداست داشته ی منه یا اون ابرها اون درختهای دور دست و مدام میگفتم من که تلویزیون یخچال و اینها ندارم برای چی شکرگذار باشم ولی الان وسعت داسته هام بزرگ شده و من برای خیلی چیزها شکرگذاری عمیق میکنم و بعد باعشق بدون وابستگی خونه ی رویاییمو تجسم میکنم و شکرگذاری میکنم و یه نکته ی دیگه هم بگم استاد وقتی تمام وقت روی خودت کار میکنی از وابستگیت به ارزوهات کم میشه چون ذهنت وقت فکر کردن بهشونو نداره مثلا من وقتی روزی چندین قسمت سریال رو میبینم و گاها برای یک قسمت سه چهارساعت وقت میذارم نکته نویسیش میکنم یه جوری از زمان و مکان جدا میشم که یادم میره الان تو این اتاقم و رویام بودن در خونه ی ارزوهامه و به همین خاطر به مرور از شدت وابستگیم بهش کم شده و حتی خونه ای که یک ماهه پول پیششو دادیم ولی مستاجرش نمیره اوایل خیلی درگیرش بودم هرروز میپرسیدم چی شد چرا نمیره و اینها الان بخدا بعضی روزها اصلا یادم میره انقد سرگرم اموزشهام هستم واقعا ازتون سپاسگذارم استاد تمام این تغییرات شگفت انگیز درونم رو مدیون شماهستم خدایاشکرت

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    سلام بر خداوند رزاق و وهاب

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و سلامت باشیم همگی!

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرای سایت!

    چه قسمت فوق العاده ای بود!

    بیف استراناگوف!!!

    من تا الان فکر میکردم بیف استراناگوف یه نوع از استیک هست، اما در سن ۱۷ سالگی مشخص شد برام که مثل یک نوع سالاد میمونه!

    بنظر خوشمزه میومد!

    معجون سوخت جت:

    گیلاس، شکلات، کره!

    داغ داغ

    خدای من!

    به امید خداوند به زودی این دو تا غذا را تست میکنم!

    نوش جان همگیتون!

    چقدر جالب بود که اول به بزرگتر ها غذا داده شد و سپس بچه ها با نظم و ترتیب دونه به دونه اومدن برای دریافت سهم!

    یکم هم کاسه صبر بعضی ها لبریز شده بود!😂😂😂

    چه پوکر بازی جالبی بود!

    البته دقیق کارایی و ربط کارت ها را تو بازی نفهمیدم چون بنظرم فقط بازی حول چیدن سکه ها رو هم میچرخید!

    ولی در کل فوق العاده بازی هیجانی و جذابی بود!

    که در آخر هم آقای کریک با تمام خوب کار کردن ها یه لغزش ریز داشتند!

    آقای ریک هم فوق العاده با دقت کار میکرد!

    و همچنین بقیه اعضا هم خوب بودند!

    دوری کنیم از جمع هایی که علاوه بر اینکه به پیشرفت ما کمک نمیکنند، مثل یک باتلاقی عمل میکنند که میخواهند ما را به زیر بکشانند!

    و اگر ما توجه کنیم و بهشان بال و پر بدیم به زیر میرویم!

    من هم خیلی وقت است که خودم را در یک دایره ی قرنطینه قرار داده ام و به شدت ارتباطات، مهمانی ها و گشت و گذار ها را با افراد مختلف فیلتر میکنم!

    چون معتقدم الان زمان مناسبی برای سرمایه گذاری روی خودم و همچنین لذّت بردن از دایره قرنطینه خودم است!

    آگاهانه روی خودمان کار کنیم و باور هایمان را تقویت کنیم!

    تا نوع فرکانسی که به جهان میفرستیم متفاوت بشود!

    و متقابلا نتایج و اتفاقات هم تغییر بکنند!

    خیلی از جمع ها فقط وقت ما را تلف میکنند!

    با مسائل پوچ و بیهوده ای مانند:

    موضوعات سیاسی، اجتماعی، نظامی و …

    چه خوب است که در جمع های سالم افراد ثروتمند و موفق حضور پیدا کنیم!

    چون آنها خیلی زیاد در مورد خوبی ها و زیبایی ها صحبت میکنند!

    با این کار شخصیت، ذهنیت و لِوِل خود را ارتقا میدهیم!

    روی خودمان آگاهانه کار کنیم!

    و صبور باشیم تا نتیجه و ثمره ی افکار و اعمالمان را در واقعیت ببینیم!

    قدرت تمرکز را درک کنیم!

    تمام اتفاقات حال و آینده ی زندگی ما تحت تاثیر تمرکزمان در زمان حال و گذشته بوده، هست و خواهد بود!

    و خبر خوب این است که بین تمرکز کردن به چیزی تا بوجود آمدن خود آن چیز یک بازه زمانی قرار دارد!

    پس بیایید آگاه باشیم و روی خودمان کار کنیم!

    تمرکزمان را بر روی نکات مثبت و اهدافمان بگذاریم!

    و صبور باشیم تا نتیجه ی این تمرکز ها خودشان را نمایان کنند!

    چقدر عروسک های زیبایی داشت، عضو کوچک این خانه!

    و اینکه برای هر عروسک یک اسم خاص و یک زندگی خاص را طراحی کرده بود واقعا برایم خارق العاده بود!

    ماشاالله به این هوش، ذکاوت و استعداد این دختر

    ماشاالله به ما!

    ماشاالله به همه!

    توانایی تجسم در افراد کم سن و سال فوق العاده بالا است!

    من خودم وقتی کوچکتر بودم یک فرش را، شهر تجسم میکردم!

    و نقش و نگار های آن را، خیابان ها و ساختمان ها میپنداریدم!

    و چقدر زندگی ماشین بازی توی این شهر لذّت بخش بود و هست!

    به امید خداوند همگی بتوانیم از کودک درونمان کمک گرفته و دوباره قدرت تجسممان را که یکی از عامل های اصلی موفقیت است، بیدار کنیم و افزایش دهیم!

    بسیار آهنگ فوق العاده ای هم در آخر داستان گذاشته شد و حتما در اسرع وقت آن را دانلود میکنم!

    خیلی قسمت فوق العاده، جالب، درس دار و جای بحثی بود!

    سپاسگزار خداوندی هستم که من را به مسیر هایی که در آنها نعمت داده هدایت میکند!

    ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت

    در پناه خداوند آگاه، متعهد، شاد و سلامت باشیم همگی در دنیا و آخرت

    آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران

    من بهترین هستم چون همواره از قدرت تجسمم کمک میگیرم و در جمع افراد باهوش، ثروتمند و موفق حضور پیدا میکنم!

    بدرود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3826 روز

    به نام خداوندِ شادی آفرین

    یوهــــو …… سلام … بزن بریم! ( استیکرِ ذوق و شوق» ذوق و شوق از فرصت دوباره ی زندگی، یک صبحِ دوباره دیگه، فرصتِ نوشتن دوباره، توجه و تمرکزِ روی زیبایی ها و زیبایی هاااا، فرصتِ سپاسگزاری، و حالا رقص و شادی و پایکوبی و تحسین و تحسین و تبریک .. )

    این قسمت از اون قسمت هایی هست که باید گذاشت توی پوشه ی تموم نشدنی ها!!

    مگه چقدر عمرِ یک آدم، نگو چرا هر چی بده سهمِ منِ، بذاررر کلِ دنیاا بکنه باورت، زیباترین ستاره .. رو زمینی خدا دوست داره .. تو بهتری از همـــه به حرفِ آدما محل نده .. یک معجزه است خنده هات ..

    یک خبر خوب بدم اول اینکه پرونده ی چهارساله ( لامصب به اندازه ی یک مدرک دانشگاه) گواهی نامه دیروز بالاخره پایان یافتمش .. الحمدلله ( لبخند وشادی و رقص و پایکوبی، این و گفتم چون فکر کنم توی این سال های اخیرر و امسال بارهاا گفتم میخوام این پرونده را تمومش کنم .. خخخ )

    Let’s Do IT

    تجســــم

    عزیزممم این عزیزِ دوست داشتنی این همـــه عروسک داره و این همه شخصیت ساخته این همه از قدرتِ تجسمش استفاده کرده، تازه این همه اسم گذاشته واسشون.

    از دوران کودکیم یادمه که، من عاشق یک سری ماشین های کوشولو و شخصیت ها بودم، یادمه بیشتر ماشین و موتور و این چیزها داشتم و از همون کوچیکی اصلا خدای من! از همون موقع من همیشه توی سفر بودم .. شخصیت ها را به سفر میبردم .. مارکو( نشان از شخصیتی شجاع دل که همواره دوست داره روحش را به پرواز در بیاره به جلو به UP TO UP به سفرهای دور و دراز برای دیدن و تجربه کردن چیزهای جدید و بیشتـــر برای مصاحبت های جدید … ) بودن الانم پیش زمینه اش از همون کوچیکی من بوده .. از همون کوچیکی دوست داشتم همیشه توی سفر باشم و رها و آزاد از هر قید و بندی و رهای رها .. و آزاد از هر وابستگی و دل بستگی .. از همون کوچیکی یادمه آدمی بودم که همیشه بیرون میرفتم اونم بدون اجازه، هیچچچچ وقتتت دوست نداشتممم به خانواده ام بگم که من کجا میخوام برم ولی هر بار توی همون کوچیکی با سرزنش خانواده ام روبه رو میشدم .. خیلی داستان ها هم اتفاق میافتاد خیلی وقت هاا از نظر خانواده ام من گُم میشدم و همه دنبال من میگشتند اماا من دلم آروم بود و وقتی برمیگشتم خونه آره یادمه تعجب!!! میکردم که چرا این رفتار را دارند مگه من کجااا رفتم! همینجاااهاا بودم دیگه مگه چه اتفاق ِ بدی باید بیافته .. از همون کوچیکی اذیت میشدم متنفر بودم که کسی نگران من باشه .. از همون کوچیکی این ذاتمم بوده که نخوام ونمیـــونم اصلااا نگران کسی باشممم از همون کوچیکی هاا .. و حالا میفهم و درک میکنم این چیزی نبوده جز ِ خواسته ی قلبی من جز اینکه روحِ من میخواد که همیشه پرواز کنه .. و نمیتونه نگران کسی باشم نه پدر نه مادر نه خواهرام و برادرهام (دقیقا مثلِ پدرمعنویم استاد عزیز که در فایل عشق واقعی گفت) .. با دیدن این کوچولو که البته خودمم کوچیک میدونم تا آخر عمرمم و گفتن این قسمت در مورد قدرت تجسم و استفاده ای که استاد کرده و در قدم دوم حسابی در موردش گفته این آگاهی ها به یادم اومد .. و خداروشکر میکنم و تبریک میگم برای بچه هایی که این قدم دوم را تهیه کردند و همینطور هم جلو رفتند و میروند ..

    ممنونم مری جان که وقت گذاشتی بین اون همه عزیز و رفتی با ایشون بازی کردی من از شما تشکر میکنم برای این قدم. قطعا این عمل نیکِ شما در ابتدا به خیر و سود شما بوده.

    نکته های در هنگامِ بازی پوکر

    استاد: یادمه خیلی موقعا اون موقع که سنم کم بود یادمه اگر مهمونی هایی میرفتیم یا کسی میومد همش بحث های سیاسی بود که چه کسی باید رئیس جمهور بشه کی نباید بشه فلان وزیر چکار کرد و چقدر اشتباه کرده و فلانی باید تغییر کنه .. خلاصه: صحبت کردن در مورد چیـــزهای بی‌ربط که اگر میلیون ها ساعت در موردشون صحبت میکردی هیــــچ تغییری در زندگی افراد نمیدیدی و جالبه که همیـــشه این روند (اشتباه ه ه ه ه ) تکرار و تکرار میشد!!!!( و میشود) ( نکته ی بینظیری که توی این قسمت برای من هست اینه که استاد گفت تغییر در زندگی افراد و نگفت تغییر در مثلا اینکه با صحبت کردن و حالا فرضا به نتیجه رسیدن! انتخاب ها تغییر میکنه مثلا در انتخاب یک رئیس جمهور با این حرفا … در واقع، برای پدر با شخصیتی توحیدی اصلااا مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور بشه چون همچین افرادی باور دارند حتی اگر سید حسین عباسمنش رئیس جمهور بشه بازمم اون افرادی که درک کردند خودشون مسئولیت کامل زندگی خودشون را برعهده دارند کاری به اون فرد بیرونی ندارند این افراد ارزشمندترین میان و بازم تمرکزشون را میذارند روی خودشون: در واقع این نگاه برمیگرده به اصل دیگه به همین که بدونی و باور داشته باشی که هیچ عامل بیرونی در زندگی تو در تغییر تو تاثیری ندارد، حالا چه این فرد باشه چه اون .. داستان اینه که این افراد مسئول کسب و کار تو نیستند هر کسی میخواد باشه داستان اینه که این افراد مسئول اینکه تو خونه بخری نیستند مسئول ارسال فرکانس به جای تو نیستند .. هر کسی خودش مسئولیت زندگی خودشون را به عهده دارند، و این نگاهم برمیگرده به چی؟ به توحید .. توحید .. | تبریک تبریک به خودم تبریک به استاد تبریک به خانواده ام .. هه هه ) یوهـــــــو

    در ادامه: وقتی قانون را درک کردم، یاد گرفتم قانون را، سعـــی کردم از این فضــاها بیام بیرون، خیلی موقعا توی این جمعا که وقتی مهمونی شکل میگیره یا در مورد صحبت سیاسی و یا غیبـــتِ .. در مورد کسی که میشناسمیمش و بین مااا نیست .. وقتی ما داریم غیبت میکنیم و توجـــه میکنیم به وجه نازیبای جهان داریم از همین وجه بیشتر وارد زندگیمون میکنیم. از وقتی که قانون را درک کردم با اینکه دوستان زیادی داشتم سعی کردم آگاهانه تمرکز کنم روی زیبایی ها و از رفتن به جایی که تهمت و دروغ و غیبت میزنند نرم .. و حتی با دوستانی که حتی توی همون زمانی که بهم احساس خوب میداد هاا ولی از وقتی سطح من مدار من بالاتر رفت دیگه با اون دری وری ها خوش نبودم دیگه حتی با همون دوستان هم نمیرفتم .. اینو درک میکردم که دیگه بودن توی همون جمعی که بهم احساس خوب میداد دیگه بهم نمیده و احساس میکردم که دارم وقتم را تلف میکنم .. و در ادامه باز سعی کردم تمرکز روی زیبایی ها +++ تمرکـــز نکردن روی دیگران و غیبت و .. هر چی بیرون از خودمه بذارمم کنار و بیام در مورد خودممم تمرکزم را بذارم روی خودم

    در مورد اهدافم

    در مورد رابطه ام با خدا

    در مورد برنامه هام

    در مورد قوانین

    در مورد خواسته هام صحبت کنم، فکر کنم …

    اگر بدونید تمام اتفاقات زندگی ما توی این لحظه با تمرکز این لحظه ی ما اینده ی ما ساخته میشه .. بیم بَرَ بوم بمبببب… (لبخند)

    +

    NEXT DAY

    تا اینجا که نوشتم، * در حالی که پرتر داشتم میشدم از دیدن زیبایی ها و توجه بر نکات مثبت توی این خط و بند بالایی متوجه شدم از احســـاسم که عِه!!! چرا احساسم فروکش کرده! و در واقع از لذت برام خارج شد نوشتن و توجه بر این قسمت .. به خاطر همین پرونده نُت را بستم و توی حالت مراقبه رفتم و حسم گفت الان وقت شنیدن فایل نشانه ی امروز من ( البته دیروز من بود – هه هه ) فایل قسمت ۳۲ سفربه دورآمریکا (جزئیاتی که دیده نشده – همون مسابقه برای بهترین قسمت تا قسمت های قبل ) و شروع کردم به شنیدن این فایل چند ثانیه ی اول کاملا احساس کردم که مقاومـــت دارم به شنیدن این فایل بهش توجه کردم و گفتم ادامه میدم چند دقیقه بعد با شنیدن صدای مریم جان صدای خداوند صدای شما استاد دلم پر از آرامش شد انگارر دقیقا همون بهترن زمان و مکان شنیدن این نشانه ای بود که حالا یک روز بعد از درخواست من برای اینکه خدایا میخوام این فایل را هدایتم کنی که در بهترین زمان و مکان گوش کنم .. هدایت شدم و گوش کردم خدای من خدای من .. انقدررررر نکته هاا توش بود که نه فقط یکبار بلکه یکبار دیگه هم صوتش را گوش دادم و این بار شروع کردم به نوشتن نکات کاری که تکمیل میکنه دیدن و همین وقت گذاشتن برای توجه به نکات مثبت، زیبایی ها .. و دیگه بایستی میرفتم کافه و گفتم که برگشتم حتماا به امید خدا باید وقت بذارم و همه ی نکاتش را بنویسم و از کوچک ترین نکته هم نگذرم … این قدمیه که در مسیر درستم نشان از نشان احساس خوبم باید انجامش بدم | به خودم گفتم این قدم قدمیه که منو به قدمِ بعد متصل میکنه … و بخوام زکات علمم را به اشتراک بذارم با افراد هدایت یافته، .. پس خلاصه کنم و میخوام که الان نکات اون فایل را اینجاا بنویسممم و این برای اولین بار هست برای من که بخوام به این شکل تمام نکات یک فایل دیگه را به صورت هدایتی توی یک فایل دیگه بنویسم و خدای من خدای من خدای من چقدرر این دو فایل به هم ربط داره چقدر بهم وصلند .. توکل بر خدا .. بسم الله .. )

    + خدای من شکرت به خاطر این قسمت ۳۲ و این قسمت ۵۶ که اینجوری حالا با ناضر بودن من و کشیدنِ نکات مثبت باورهااا چقدر به خودم به این شکل دارم این هدیــــه ی عالی را میدم که پر از احساس خوب باشم و احساسِ خوبِ من که داره خواسته ها را به سمت میکشونه .. درن درن

    از همین لحظه به عنوان اولین نکته، همین ذوق و شوق این زوج بینظیرِ الهی از ظبط این فایل پشت صحنه، چقدر میتونم خوب احساسش کنم و لــــذت ببرم و الانم که با این لبخند شیرینم خدای من شکرت شکرت شکرت

    + چقدر درک بینظیر مریم جان که صحبت های احساسی میکنه همون اول فایل تحسین میکنم ..

    ما زاده ی سفر هستیم چقدر این نکته که نگاه شما در مورد این سفر چی هست .. اینکه بازیگرای این سفر و سریال چه کسانی هستند .. سفر و سریالی که جریانِ طبیعی یک زندگی را نشان میده که بک گراندش اینه که بازیگرا نخواستند مثل اکثر جامعه باشند نخواستند نگاه بقیه را داشته باشند خواستنددد بلکه خودشون باشند، اصلِ خودشون باشنــد.

    + سفری که واقعا نشون داد اتفاقاتی که افتاد نشون داد که اون افرادی که می اومدند استیت پارک را رزرو کنند از یکسال قبل باید اینکارو کنند ولیی شما تصمیم گرفتید که برنامه ریزی این سفر با تجربه های قبلی شما نباشه بلکه در همین لحظه و با هدایت الله یکتا باشه و این هدایت این توفیقِ چقدر تسلیم بودن میخواد در برابر رب

    + مهم این تیکه است که ندونی چه ابزارهایی میخوای بقیه مسیر چطوره ولی ولی ولی، حرکت کنی .. و میدونی باور داری که یک جوری درست میشه .. درست میشه . .خداوند یک کاریش میکنه ..

    + چقدر این نکته را تحسین میکنم که استاد یک چیزی میگه بعد تحسین میکنه مریم جان ایشون را: مریم جان یک چیزی میگه استاد تحسین میکنه ایشون را .. میبینی محمد؟! خدای من .. چه زوجِ تحسین برانگیزی خدای من، قطعا هیچ کسی کامل نیست و این دو فرد هم کامل نیستنددد امااا چقدر این نکته تحسین برانگیز که توجه یعنی اون نقطه ی تمرکزی توجه نسبت به هم وقتی که مثل الان دارند با هم صحبت میکنند روی نکات مثبتِ روی ن ک ا ت ِ ++ روی نکات مثبتِ هم ِ نه منفی .. و تحسین میکنند تحسین تحسین تحسین .. خدای من .. عاشقتونممممم مننن عاشق خودمم هستم

    + و چقدر تحسین میکنم شما را مریم جان که یک روزی توی خونه تمپااا میایید اون دوربین را میبرید روی نقشه آمریکا در حالی که نمیدونستید چی باید بگید نه برنامه ای ساخته بودید نه فیلم ساخته بودید نه ادیتی کرده بودید نه سناریویی داشتید ولی دقیقااا شدید همین مصداق این جمله که میگه؛

    THE JOURNEY OF A THOUSAND MILES MUST BEGIN WITH A SINGLE STEP

    و بازم مصداق دیگه اش که انتخاب میکنم قرآنی اش راا بنویسم .. همین آیه‌ی ابتدایی سوره بقره هست که میگه:

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

    حالا در ادامه اش از شما توی مثلا کامنت های سفر به دور آمریکا نوشته بودند که مریم جان از مهارت فیلم برداری بهمون بگو و باز این پاسخ شما که چقدر نشون از درکِ والایی هست و بازم تحسین میکنم این درک را .. خدایا شکرت

    اینکه:

    چیزی خیـــــــــلی فراتر از مهارت هست و اون …. هدایــــت هست، و اون عشقی هست که به انجام کاری که داری و ایمانی هست که به هدایت داری، هدایت میشی به چگونگی اش .. ( و اینجااا بازم استاد داره توی بک گراند تحسین میکنه این پاسخ را این فرکانس را . داره صدق بالحسنی میشه .. تا مسیر خودش برای آسانی ها آسون تر بشه .. و منمم هر دوی شماا را تحسین میکنم )

    و اینجا مریم جان میگه در مورد ایمانش .. در مورد جسارتش .. در مورد ایمانش .. ایمان به چیزی که شنیده و باورش کرده .. اینکه باورهایی که دوست داره را بیاد بهشون عمل کنه .. اینجا مریم جان بک میزنه به زمانی که روانشناسی ثروت ۳ قسمت دوم و سوم که استاد در مورد هدایت میگه .. میگه مشتری میخوای از خدا هدایت بخواه .. ایده ی خاصی میخوای از خدا هدایت بخواه .. میخوای کسب و کارت را بزنی ولی نمیدونی از کجا شروع کنی از خدا هدایت بخواه و .. اینکه چیزهای جدید از بیرون ترسناک میان ولی وقتی میری تو دلشون اوه اوه خیر .. اینکه گفتید وقتی حرکت میکنی واقعااا با همون عشق با همون ایمان خداوندددد وقتی این اراده ی شما را میبینه دست هاشو میفرسته که مثلا توی اینجا: وقتی شما اصلا ادیت نکرده بودید یک برنامه را استاد میگه با اون برنامه ادیت میکردید فقط دو جلسه .. بعدد خداوند در همین راستای ایمان بیشتر شما و در خواست شما برای آسانی بیشتر، خداوند باز این بار با همین دست هم میاد برنامه ی پریمیر را بهتون یاد میده برنامه ای که به سختی برای خود استاد یاد گرفته ولییی شماا توی یک روز فقط .. ( شما مهارت نداشتید ولی جسارت نشون دادید و خواستید اون آگاهیی هایی که شنیدید و حالا تمام وجودتون را فرا گرفته میخواستید که پیاده کنید عمل کنید ))

    باور اینجوری ساخته میشه دیگه، شما آگاهی را میشنوی و سعی میکنی اجراش کنی .. || ایمان و عمل صالح در کنار هم

    و اینکه چقدر زیبا بازم نظاره گر این مصاحبت هستم .. اینکه اینجا مریم جان در مورد باورهاش و اتفاقاتی که با باورهاش رقم زده در مورد اینکه بهترین اتفاقات و هم زمانی ها جلوی دوربین میافته ..

    و استاد چقدر بعد از اینکه مریم جان نکته ی در مورد این که خداوند همه را انگار هدایت میکنه که جلوی دوربین باشن با بهترین وجه اشون .. این اوکی حالا استاد میگه و نظر خودش را میگه میگه که این همون بودن در بهترین زمان و مکان مناسب هست: افرادی که هم فرکانس حال ما، باورهای ما هستند ..

    و یک جایی بعد از اینکه استاد میگه الان دیگه شمااا هم filmmaker هم هستید .. پاسخ مریم جان خیلی خیلی تحسین برانگیز:

    اینکه مریم جان میاد و مثل همیشه و حالا بازم آگاهانه، اعتبار این مهارت را به خداوند میدهد، و میگه اونه که فیلم گرفته اونه که کارها را انجام داده .. اون همه کاره است ..

    دوس دارم خودم این نکته را اضافه اش کنم:

    این چندین روزه که توی همین ابتدای کسب و کار شخصی خودم دارم انجام میدم اینه که دارم سعی میکنم توی اولین قدم ذهنم را با الگوهای موفق و ثروت آفرین پر کنم که از توجه ام روی جزییات این افراد هست تا الان که به ۲۰ تا الگورسیده یکی از همون اصل هایی که دوباره توی مسیرِ | JOURNEY زیبای مریم جان دارم میبینم همون تکرار اصل اینه که مریم جاننن یک سری خواسته ها داشته جهان یک سری خواسته هاا داره .. و این ایده ای که به ذهنِ مریم جان میرسه دقیقااا این ایده یک ایده ی جدید نبوده! در واقع ایده ای بوده که سال هاست مدت هاست داره این کارو انجام میده .. مثلا اینجا مریم جان خب خیلیی وقته به قول خودش از همون موقع که روسیه بودند و حتی بندرعباس و قبل تر ها .. در واقع از تجربیاتش اومده این الهامِ .. الانِ که بیشتر دارم این جمله را درک میکنم .. چون اون افرادی که من دیدم و بررسی کردم حرف هاشون و کشیدم بیرون اون باورها دقیقااا اون ایده اومده و طرف نمیدونسته هیچ بعدش را نمیدونسته ولی با ایمان با عشق با لــــذت با احساس خوب قدم برداشته و رفته جلو و خداوند هم که میخواد جهان رشد کنه در واقع روی همین اساس هم ساخته شد .. قدم های بعدی را بهش الهام میکنه با نشانه ها .. من مطمئنممم اگر مریم جان شما ادامه بدی که ماشاا.. ادامه دادی و همینجورم روی باورهای ثروت آفرینت کار کنی .. که میکنی یک غولی میشه توی این کار که خدا میداند .. اینوو الانن دیگه واقعااا بااا یقیننن و نه فقط ایمان میگم .. دمم گرمم خودم را تحسین میکنم برای این نوشته برای این نوشتن برای این وقت گذاشتن خداروشکر که خودم دارم لذت میبرم

    یعنی کل ِ داستان همون جلسه شش قدم اول:

    برای رسیدن به هر هدفی دو فاکتور اساسی لازم داریم

    یکی: ذوق و شوق شدید اشتیاق شدید

    دوم: باورهای مناسب هم راستای خواسته، حالا شما ذوق و شوقش را دارید ولی باورهای مناسبش را ایجاددددد کردید میدونید که باید با عمل ایجاد کنید .. و هر بار با هر نتیجه ای که میگیرید ( همون جلسه چهار قدم اول) شما اون نتیجه را به اون باورهاااای مشخص لینک میدید و اینجوری هر بارر اون باورهاا را تغذیه کردید و قوی تر کردید و با هر بار قوی تر کردن شما هم به سمت نتایج بزرگترر و بیشتر هدایـــــت شدید .. ( مثلا میدونم که از همون نظرهایی که برای شما نوشته میشد که مریم جان مثلاچقدرر فوق العاده شما سناریو ساختی چقدر زیبااا داری بیان میکنی چقدر این افرااددد اصلا هر کسی را پشت دوربین نگاه میکنیم میبینیم که دارند سلام میکنند .. و شمااا از همین نظرات بازیگرای این سریال استفاده کردید آگاهانه و اون باورها را قوی تررر کردید )

    و چقدر این نکته را هم دوس دارم بگم .. در مورد مقاومت استاد و مایکی از این فیلم گرفتن ها .. ولیی مریم جانننن رفت که رفت .. ادامه داد با تمام غرهای یار الهی اش .. (( تحسین تحسین تحسین عزیزمممم )

    و همون عشقققق همون باور همون ذوق و شوق هموناا بود که اینجوریییییی حالا میبینممم و میبینیم که خود استاد چقدرر علاقه مند هست به گرفتن این تصاویر .. ( مخصوصا اون جایی که توی همین سریال دارم میبینم که استاد به مریم جان میگه .. خُب عزیزم اینو به بچه هاا گفتی .. و بعد با ذوق و شوق و لبخند شیرینش شروع میکنه به گفتن داستانی که اتفاق افتاد با فرکانسشون .. )

    و این نکته را هم اضافه کنم: اینکه استاد یک جایی میگه توی این فایل که با همون مقاومت هاش .. در حالی که تا حالا خب کسی نیومده این کارو کنه و اینجوری قسمت ها را ظبط کنه و لانچ بشه توی سایت .. دقیقاا استاد میگه که وقتی که قسمت های اولیه را گذاشتیم با (( تمام مقاومت هااا)) دیدمم که بچه هاا هم خوششون اومده و دارند لذت میبرند و کلی احساس خوب و به وضوح رسیدن خواسته ها هست و …

    یعنی من این نکته را این برداشت کردم که استااددد برای کسب و کار شخصی خودش، یک سری the rules داره و این عشقِ تونسته توی این قوانین توی کسب و کار شخصی ایشون جای بگیره .. و حالا اتفاقی که افتاده اینه که هم کسب و کار ایشون بزرگتر شده هم خیلی بهتر شده کاراتر شده و هر نکته ی مثبت دیگه ای ..

    ((( من اینوو بگم که خیلیی وقت بود که اینجوری ننشسته بودم پای توجه بر نکات مثبت و نوشتن به این شکل و واقعااا الان هدایتی شده که اومدم و با همین هدایت ِ من دارمم کلییی بیشتر از همیشه لذت میبرم از همین نوشتن از همین عشق از همین به اشتراک گذاری صادقانه هر چیزی که درک کردم .خدایا سپاس گزارم، اینه یک زندگی هدایتی یک انتخاب هدایتی یک خرید هدایتیی … ))

    عاشق این خنده هاتون و این داستان خاموشی گوشی شدم .. چقدر خندیدم … چقدر خوبه آدماا همیشه اینجوری به این شکل درست با توجه بر نکات مثبت خنده کنن (لبخند) و نه با توجه بر گفتن چیزهای چرت و پرت و شوخی های مسخره ..

    و چقدر من شما را تحسین میکنم مریم جان شما را .. که هم نشونم دادید که میشه هم فیلم گرفت هم آشپزی کرد | هم اینجوری با سناریوی عالی فیلم ساخت ادیت کرد جلو رفت با عشق هر بار هر روز همیشههه تمییز کنید نظافت کنید هم روی سایت کار کنید هم آشپزی غذاهای ایرانی کنید که وقت میخواد هم ادیت و صداگذاری .. خلاصه بی نهایت کار را دارید به نحوِ احسن انجام میدید و واقعااا ازتون درس میگیرم تحسین میکنم شما را تشکر میکنم از شما .. انصافااا چه نیروی درونی چه ذوقی سوختِ جت شمااا بی نهایت تحسین برانگیز بی نهایت شگفت انگیز .. خدا خیرتون بده خیر کثیرا بدهد .. عاشقتونممم من

    نکته ی مثبت دیگه که دارم گوش میدم و حسش میکنم اینه توی بحثِ مصاحبت .. اینکه حرف هم را قطع نمیکنید .. بلکه میذارید با عشق طرف مقابل شما صحبت کنه و بعد وقتی که پایان گرفت بااا تماممم ذوق و شوقی که دارید موقعی که داره صحبت میکنه .. اما صبـــر میکنید و بعدش که پایان یافت شما ادامه میدید، اون وقت صحبت میکنید .. واقعا این رفتار را تحسین میکنم

    الان بازم بیشتر دارم درک میکنم که وقتی میگید بااباا ماا ساعت هاا حتی ۸ ساعت نان استاپ در مورد قانون با هم صحبت میکنیم .. و این چقدر تحسین برانگیز چقدر شگفت انگیز .. و چقدر درس داره برای من .. و البته خداروشکر که منم همین ساعت های طولانی را با احساس عالییی با همین اعضای گرم و صمیمی خانواده ام هم فرکانسم تجربه کردم و میکنم .. خداروشکر خداروشکر خداروشکر برای نعمتِ موبایل نعمت اینترنت نعمت پی سی .. خدایا شکرت شکرت شکرت ..

    چقدر عاشققققق خودمون هستم عاشق این خانواده عاشق این خدایی که خودش این رب خودش داره این خانواده را هدایت میکنه به سمت بهتر شدن، داره گستررشش میده خدا میدونه چه نابغه هایی چه افرادی از همین توی دلِ همین خانواده بیرون میاد و همین افراد که خواستند با تغییر خودشون با ایمان به خودشون به خداوند چه الگویی میشن چه تغییراتی توی کل دنیاا ایجاد میکنند چقدر با شادیشون دنیاا را به جای بهتر و خداگونه تری میکنند .. الله اعلم .. خدایا شکرت

    + نکته نکته:

    استاد: این حرفی که خدا میگه اگر تمام درختان را قلم کنی و تمام اقیانوس ها را جوهر کنی بازممم نمیتونیم و نمیتونند تمام نعمت های خداوند را بشمارند .. من دارممم *هر لحظـــــه احساسش میکنم در سلامتی .. فرزند .. از زیبایی ها که میبینیم .. از راحتی هایی که میبینیم .. از آدم هایی که هدایت میشند برای اینکه کار ما را انجام بدند .. از اینکه مثلا توی یک نقطه هستیم و بعد مثل همیشه توجه امون بر نکات مثبت و لذت بردن هست و بعد میایمم میگیم بذار سرچ کنیم که زیباترین این نقطه ی شهر کجاست و بعد نگاه میکنیم که عِـــــــــــه بابااا همین نقطه ای که هستیم بدون اینکه بدونیم ما ااینجاااا هدایت شدیم، هدایت به سمت زیباترین و بهترین مکان .. خدای من ..

    خدایا شکرت

    استاد جان میدونی من از این چه برداشتی میکنم اینکه: بذار اینجوری بگم! مگه داستان باور نیست؟!

    خب یک باور چطور قوی میشه؟

    مثلا باور فراوانی ..

    شماا از همون سال ۸۵ (مثلا) که مثالش را زدید که اومدید روی تخته نوشتید که اقا این مسیر چی ها را میتونه بهم بده .. و الان که سال ِ ۹۸ این فایل ۳۲ ظبط شده بود بعد از این همه سال دقیقااا همون خواسته ها که هیچ بلکههه خیلییی بیشترش را هم بدست آوردید .. برگردم سر فراوانی و درکِ من از این

    اینکه شماا اینجوری در هر لحظه تونستید این احساس را داشته باشید این نشون میده به منِ محمد که چقدررر شماا هر بار هر لحظه سعی کردید با کنترل اگاهانه ذهن اتون توجه اتون، بیایید این همـــه فراوانی را که میبینید لینک بدید به باورهای فراوانی .. انقدرر این کارررر را ادامه دادید که الان اینو میشنوم خدای من ..

    یعنی این نتیجه من بایدد بیاممم به اون زمانی برگردم که شما اومدید بذر را کاشید بعد نور کافی آب کافی کود مناسب بهش دادیدد و هر روزز واقعاا متعهدانه ادامه دادید .. و الان میشه نتیجه را دید به این بزرگی به این عظمت تاازه شما میگید که این هیچی نیست بابا .. و این تازه اولِ کاره خدای من ..

    + همینا همینا باعث شد که الان اینجا باشیم دیگه … استاد و مریم جان در RV به این شکل زندگی با این احساس عالی … *

    چی باعث شد؟

    زندگی خیلی آسون میشه وقتی که آدم اجازه میده هدایت بشه، آدم رها میکنه، خیلی سخت نمیگیره زندگی را، و میاد تمرکز میکنه روی نکات مثبت .. و توی همین لحظه توجه میکنه روی نکات مثبت سپاس گزاری میکنه(به جای کفران نعمت)، تحسین میکنه (به جای حسادت)، و از همون چیزهایی که داره لذت میبره عشق میکنه به احساس خوب میرسونه خودش را .. و به خودش میگه من از همین چیزهایی که دارم لذت میبرم نگران و غصه ی اون چیزهایی که ندارم نیستم و نخواهم شد ایــــــن همه چیز دارم خدایاا شکرت به خاطر همین هاا که خیلیی هم هستند و بی پایانن حالا اونی که ندارم و میخوام هم میاد .. با چی؟؟ با همین ادامه دادن توجه بر نکات مثبت

    اینکه لذت بردن را به زمانی خاص به زمانی که به خواسته ای که میخواید موکول نمیکنید به آدم خاص به شرایط خاص .. نه نه با همون چیزییکه دارید لذت میبرید عشق میکنید … این اراده ی شمااا چقدر تحسین برانگیز که همیشه سعی میکنید توجه اتون را بذارید روی نکات مثبت و مثبت و مثبت .. بشید واقعاا صدق بالحسنی تا بشید شاهد واقعی مسیر راحتی هاا ..

    مریم جان میگه: لذت بردن چقدر ساده است و در دسترس همه امون هست .. فراتر از از مهارت من در آشپزی میخوام بگم که مثلا از درست کردن یک تخم مرغ ساده چقدر میشه لذت ایجاد کرد و با همین لذت هاا به سمت لذت های بیشتری هدایت بشیم.. میشه از چیزهای کوچیک شادی های بزرگ را ساخت که اینم البته تکامل میخواد

    و استاد بازم تحسین میکنه این حرف را و میگه که مثلا خییلیی وقت پیش، زمانی که قم بوده با یک یاماها ۱۰۰ با اون موتور به اون شکل و وضعیت با ۳۵ تومن، میرفته شمال و عشق میکرده .. داستان اینه که این فردی که من دارم به عنوان ناضر حرفش را گوش میدم حس میکنم همون لذتی که برده از همون موتور سواری همون لذت بیشترش را وقتی که مثلا با تکاملش مثلا با همون ماشین ساده رفته سفر بعد با النترا و سانتافه رفته ترکیه و کشورهای اطراف ایران .. یعنی لذت ِ همون ِ .. و بعدهاا باز استاد هدایت شده به ماشینی بهتر و بهتر تا اینکه مثلا الان به RV هدایت شده .. با امکانات بهتر سفر کنه ..

    یعنی این آر وی سفر رفتنِ هدایت به این وسیله .. نتیجه ی تکرار یک روند درست | نتیجه های بهتر زمانی میاد که از همین لحظه از همین خلقتی که دارم با ذهنم ایجاد میکنم لذت ببرم .. یعنی بهترین نتیجه را باید درک کنم هر بار به خودم بگم که این خودش بهترین نتیجه است، احساس خوب ..

    و حالا من از خداوند میخوام که هدایتم کنه ثابت قدمم کنه توی همین مسیر درست که بخوام این روند درست را با ذوق و شوق بیشتر ادامه بدم به امید خدا .. همینطور برای هم پاره های عزیزم این دعا را دارم.

    آخر این متن را میخوام با مرور تعهد پایان بدم ..

    من محمد، به خودم تعهد میدم که بخوام توی مسیر درست ادامه بدم تکرار این روند را تکرار توجه بر نکات مثبت را، سپاس گزار بودن را، تحسین کردن را، لذت بردن از همین لحظه ی حال را و تعهد میدم که سعـــی کنم همواره از هدایت هام پیروی کنم تا بشم مصداق کسی که نه غمی از گذشته داره و نه ترسی از آینده .. تا به امید خدا سعادتمند و رستگار در دو دنیا باشم

    عاشقتونم.

    ممنونم که همراهی کردید.

    در پناه الله یکتا شادتر و ثروتمندتر از همیشه باشید. عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: