https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-29 07:56:532021-08-12 09:31:25سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6
311نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول از همه میخام بگم من خودم رو متعهد کردم که با دیدن فایل نشانه هر روزم بیام و براش کامنت بنویسم .و خب به کمک خداوند دارم ادامه میدم.
چرا که انرژی مثبت این کامنتها و تمرکز بر زیبایی ها علاوه بر یادگرفتن خیلی نکات به صورت عملی،تا پایان روز همراه من هست و گاهی میبینم که ذهنم روی همون فایل تمرکز کرده
و من از این جهت خیللللی خوشحالم و خدا رو شکر میکنم.
نمونه ش دیروز که سریال ۱۳۸ زندگی در بهشت بود و برد تیم تمپا و جشن و شادی که مردم برپا کرده بودن و من چندین بار فایل دیدم و واقعا لذت بردم و تحسین شون کردم .
در کمتر از چند ساعت متوجه شدم تیم فوتبال ایران در جام جهانی قطر ولز رو برده
و من خوشحالی مردم رو از پنجره ی روبه خیابون خونمون میدیدم.
از همسرم خواستم که ماهم بریم و این فضای قشنگ رو ببینیم .
باورم نمیشد محله ی ما آنقدر شلوغ و پر جنب و جوش و همه شاد بودن و ماهم لذت بردیم و یکهو به یاد فایل هدایتم افتادم و این من رو مصمم تر به کامنت نوشتن.
کادر دوربین که با نمای زیبای دریاچه و خانه روی آب و اون سر سبزی شروع میشه واقعا فوق العاده س
اون سنگ های خفن که چیده شدن روی هم
این غذای خوشمزه و اون دسر خوش رنگ گیلاس
آخ دلم خواست 😂
چه فضای صمیمی .قبلتر ها همیشه با خودم میگفتم باید راحت به دل سفر کمپ زد اما الان از دیدن این کمپینگ زیبا که این همه وسیله هم همراه خودشون دارن واقعا لذت میبرم.
این صبوری بچه ها رو منتظر ایستادن واقعا تحسین میکنم .
از خداوند میخام که من رو هم به محافل و مهمونی هایی هدایت کنه که پر از شادی و خنده و سرگرمی و فرکانس مثبت باشه .
استاد حرفایی که زدین من رو یاد گروه دوستانه قدیمی خودم انداخت.
ما همیشه باهم خوش بودیم اما این وسط تمرکز بر نازیبایی ها کمبود ها و گاهی هم بحث های سیاسی بود با همین اوضاع من به خودم میگفتم آره من ذهن خودم رو کنترل میکنم و فقط به نکات مثبت شون توجه میکنم
اما میدیدم یه جاهایی ناخواسته باهاشون همراه شدم .
الان شاید ۳ ماهی بشه که خیلی آگاهانه ارتباطم رو کمتر کردم و واقعا تاثیر این رفتارم دارم میبینم به طوری که شاید هفته ها هم نباشم بین شون…
و دارم نهایت تلاشم رو میکنم برای بودن در این صراط المستقیم
استاد آهنگ هایی که در فایل هاتون انتخاب میکنید دقیقا مثل خودتون انرژی مثبت هستند و من همه شون رو دانلود میکنم.
الان پلی لیست من پر شده از فایل های شما ،صداهای ضبط شده ی خودم و آهنگ های انتخابی شما
این یک تغییر بسیار بزرگ و مثبت برای من محسوب میشه ..چرا که دارم تمام ورودی هان رو به بهترین نحو کنترل میکنم .
عاشقتونم استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
باز هم برای تهیه این فایل ها ازتون بی نهایت سپاس گزارم.
چه غذاهای لذیذ و خوشمزه ای در این بهشت زیبا فوق العاده میچسبه خوردنشون اونم دسر گیلاس و شکلات و کره😋😋😋
خدایا شکرت به خاطر این همه خلاقیت و نوآوری در پخت غذا و دسر توسط این مهمانان گرامی👏👏👏
فرهنگ شون قابل تحسینه که اول به بزرگترها میدن بعد به بچه ها خیلی زیباس، جالب ترش اینه که بعدش به دخترا و بعد به پسرا میدن. واقعا این آداب توحیدی جای سپاسگزاری و تحسین داره. خدایا شکرت
💎نکته💎
غیر از غیبت و وقتی که تلف میکنیم فرکانسی که ارسال میکنیم به جهان هستی اتفاقات ناجور و نامناسب بیشتری رو تو زندگی مون برامون فراهم میکنه یعنی وقتیکه ما داریم غیبت میکنیم، وقتی ما داریم تمرکز میکنیم به وجه نامناسب جهان حالا به هر شکلی که میخواد باشه، بحثای سیاسی میخواد باشه، بحثای اقتصادی میخواد باشه یا تهمت باشه یا غیبت باشه، ما داریم از همون جنسی که داریم بهش توجه میکنیم و وارد زندگیمون میکنیم بعد از اینکه من قانونو یاد گرفتم با اینکه من آدم رفیق داری بودم همیشه دورم شلوغ بود ولی از وقتی قانونو فهمیدم سعی کردم آگاهانه تمرکز کنم روی زیبایی ها و توی جمع هایی که حرف های بیهوده میزنن، غیبت میکنن، تهمت میزنن نباشم و شرایط رو جوری فراهم کنم که یک فضای مناسب باشه حتی مثلاً قبلنا اگر با یه سری دوستان حال میکردم و خوش میگذشت، وقتی باهاشون بودم از یه جایی به بعد که فرکانسم عوض شد و روی خودم داشتم کار میکردم دیگه اصلاً اون ارتباطه رو برقرار نمیکردم یعنی همون جمع هایی ک قبلاً بهم احساس خوبی میداد ،
وقتی که سطح من بالاتر رفت و مدارم بالاتر رفت دیگه، اون ارتباط رو برقرار نمیکردم دیگه، با اون دری وری ها خوش نبودم و بعدش تعجب میکردم از خودم که چقدر من تغییر کردم،
من احساس میکنم الان که توی این جمع نشستم همین جمعی که قبلاً خیلی باهاشون حال میکردم احساس میکنم دارم وقتمو تلف میکنم،
به چیزهایی توجه میکنم که نباید توجه کنم و خیلی محترمانه خداحافظی میکردم و میومدم خونه و روی خودم کار میکردم و این کار کردن روی خودم ها و این ادامه تمرکز بر روی زیبایی ها و تمرکز نکردن بر روی دیگران یعنی بجای اینکه بشینم فلانی چیکار کرد بشینم غیبت کنم، تهمت بزنم یعنی هر چی که بیرون از خودمه ، بیام درون خودم در مورد اهدافم فکر کنم،
در مورد ارتباط خودم با خداوند صحبت کنم و فکر کنم و
همه ی اون کارایی که انجام شد که توی محصولات مختلف در موردشون صحبت کردم باعث شد که هدایت بشم به سمت چیزهای قشنگ تر و بهتر🌺🌺🌺
💎نکته💎
اگر بدونید تمام اتفاقاتِ زندگی ما با تمرکزِ ما در این لحظه داره رخ میده خیلی تمرکزتونو جدی تر میگیرید یعنی اتفاقات آینده ما چیزی نیس غیر از اون فرکانسی که توی اون لحظه داریم ارسال میکنیم.
اگه چیزیکه داریم این لحظه ارسال میکنیم چیز نامناسبی باشه مطمئن باشید اتفاقات آینده ما از همین جنسِ یعنی نمیتونه یعنی قانون جهان اجازه نمیده چیزی غیر از این باشه.
💎 وقتی تمرکز میکنیم آگاهانه روی چیزهای زیباتر توی زندگیمون ، جهان مارو هدایت میکنه دیگه🍀
اگر دور هم هستیم بشینیم در مورد حرفهای خوب صحبت کنیم ، بشینیم با هم بازی کنیم، بشینیم لذت ببریم،
شادی، شادیِ بیشتر میاره، لذت، لذت بیشتری میاره.
همون جوریکه غیبت کردن و تهمت زدن مشکلات بیشتری رو برای آدم بوجود میاره ، لذت بردنو، شادی کردنو، ایده های خوب رو به اشتراک گذاشتن و سپاسگزار بودن سپاسگزاری بیشتر، ایده های خوب بیشتر، لذت بیشتری رو به ارمغان میاره،
این قانونِ بدون تغییرِ جهانه.
💎نکته💎
به همون نسبت که توانایی هامونو فراموش میکنیم زندگی رو سخت تر میکنیم. این توانایی که بچه ها میتونن تجسم کنن ، میتونن از قدرت تخیل شون برای خلق اتفاقات استفاده کنن و اگه ما توی بزرگی هم بتونیم اون توانایی هارو حفظ کنیم نمیدونید چقدر اتفاقاتو میتونیم خلق کنیم.
عاشقتم استاد به خاطر این آگاهی های ناب
بی نظیره این شخصیت متفاوت از گذشته تون💟
کلام تون رو تحسین میکنم 👌👌👌
شما معجزه ی خداوند هستین.
خدایا خیلی خوشحالم که در این جمع صمیمانه بهشتی هستم و نکاتش میتونه فوق العاده زندگیمون رو دچار تغییرات زیادی کنه. خدایا شکرت
قل ازاین که بیام این فایل روببینم خواهرم چندبارتماس گرفت که بیاین خونه ماولی مادرم گفتندنه من نمیام خیلی هم خواهرم اصرارداشت که بیان خونمون ولی مانرفتیم
واین یک نشانس برای من که اگرمیرفتم مهمانی حتمادورهم غیبت میکردیم وحرف های نامربوط میزدیم وباشنیدن این هافرکانس های ناجالب وناخواسته هاروواردزندگیم میکردم۱۰۰٪
اونجاس که میگن هراتفاقی به نفع من است
یعنی خداگفت بشین خونه وروی باورهات کارکن
خداروشکرمیکنم که این فسمت ازسریال روهم دیدم ولذت بردم وباورهام قوی ترشد
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️
استاد چقد من ذوووق کردم 😍
چند روز پیش بعد مدت ها رفتم خونه داداشم با پدر و مادرم واسه ۱ – ۲ ساعت
انقد که تو فضای زندگی خودم هستم و ایزوله شدم گفتم حالا بعد مدت ها برم
رفتم و توجمع سعی کردم ذهن خودم رو کنترل کنم و از وجودشون لذت ببرم ولی هر چقد سعی کردم دیدم نمی تونم جمع ۴ نفر دیگه که کلا تو فضای دیگه هستن رو من کنترل کنم و نهایتا آخرها دقیقا همین اتفاق افتاد که گفتین 😅 شروع شد بحث سیاسی و دقیقا یه نفر سوم رو پیدا شد که همه میشناختن و شروع به صحبت
با اینکه بهم خوش گذشت ولی استاد میدونی چشت اون خوش گذشتن نبود که ته قلبم روشن شه قشنگ احساس کردم درسته لذت داره ولی داره قلبم سیاه میشه
دقیقا مفهوم گناه یا هرچیزی رو احساس کردم چون وقتی اونا میگفتن ذهن من یه چیزی متناسب با جمع رو ارائه میداد ولی من دهنم رو بسته نگه داشتم ولی خب ذهنم درگیر شد به هر حال و تا چند روز تو سرم هی می چرخید …. با خودمگفتم خدایا چقد همین کار کوچیک می تونه حال منو متفاوت کنه اصلا نمی دونستم چم شده با تلاش تونستم برگردم به مسیر خودم و یه کوچولو طول کشید ولی معنای واقعی افت فرکانسی رومتوحه شدم معنای واقعی فرکانس ارسال کردن رومتوجه شدم
استاد من فکر میکردم هدف از سریال ها فقط کنترل کانون توجه و تمرکز روی زیبایی هاست ولی الان متوجه شدم هدف بزرگترش اینه که الگو و مفهومجدید از زندگی رو بیابیم والگوبرداری کنیم
دقیقا یاد گرفتم توجمع هایی که حتی حال هم میکنم نرم و تو جمع هایی باشم که اینطوری مثل شما افراد ناخداگاه هم که شده قانون رو رعایت میکنن و افراد گذشته رو به معنای کامل رها کنم حتی نزدیک ترین افراد
چقد خوب توضیح دادین به جای بحث سیاسی و غیبت و صحبت راجع یه مسایل که مربوط به دیگران میشه بیایم بازی سرگرمی و لذت یا صبح های دسته جمعی راجع یه ایده ها واهدافمونداشته باشمیم
شکستن الگو قبلی سخته ولی می ارزه البته به نظرم اولش سخته ولی همین که تعهد بدیم تمجمع های هم فرکانس نباشیم نیاز به تلاش های زیاد روخیلی کمتر میکنه
وقتی گفتین که شما هم یک روز همچین جایگاه بودین و با موفقیت گذروندین بیشتر انگیزه و ایمان گرفتم واسه همین کاری که دارم میکنم چون بعضی وقتا نجوا میگه کارت فایده نداره کنج عزلت اختیار کردی
یکی دیگه از الگوهایی که واسه زندگی درست پیدا کردم غذا دادن اول به بزرگتر ها بود واقعا این باعث صبر بچه ها و احترام قائل شدن به بزرگتر ها میشه که به نظرم بچه های الان خیلی بهش نیاز دارن
همینا به بچه ها زندگی درست رو یاد میده آمادگی برای رویارویی با مسائل زندگی و چالش ها چون یاد میگیرن همه چی آماده نمیتونه باشه باید صبر کرد
خدا رو شکر که تو مدار دیدن این همه اتفاقات خوب بودم و دقیقا جواب مسئله ای که چند روز باهاش درگیر بودم رو بدست آوردم
آهنگ آخر فایل هم عالی بود خودش جواب زمزمه های ذهنم بود الانم می خوام برم دانلودش کنم متنش خودش یه باور سازی عالیه
چقدر لذت و شادی و غذای خوشمزه و دسر هیوووولاااااا 🤩😍🤩😍 نوش جونتون
خدا رو شکر ،خدا رو شکر بخاطر عوض شدن مدارمون و عوض شدن آدمهای زندگی مون. یه وقتایی یه بحثهایی سیاسی میشنویم ، از آدم هایی حقیری که توی زندگی خودشون هیچی نیستن، طرف هنوز نمیتونه پرداخت اقساط و هزینه خونه اش رو با حقوق ماهانه اش بالانس کنه، ولی از فلان شخصیت سیاسی کشور داره انتقاد میکنه که بالای چهل ساله سیاستمداره. من قبلاً بعضی وقتا بهشون تذکر میدادم ولی الان دیگه فقط با هندزفری علیه السلام گوش های مبارکم رو مزین میکنم به کلام قدرتمند قانون از زبان استاد عباس منش. یه وقتایی بوده فقط قرآن گوش دادم، یا موزیک بی کلام، یا صدای امواج و بارون ، یا فایلهای صوتی غزلیات حافظ. الان جوری برای گوش و ذهنم ارزش قائل هستم که میگم درسته هنوز محیطم عوض نشده، ولی این آدمها لایق نیستن زباله های شخصیت شون رو بریزن توی گوش و ذهن من. تقریبا میشه توی مدت ۱۲ ساعت شیفت یک روز کاری کمتر از ده تا جمله حرف میزنم. یبار برای کاری با یکی از همکاران انرژی مثبت رفته بودیم جایی ، میگفت فلانی تو چقدر خوش حرف و شوخ طبعی، من طی سه،چهار سال گذشته که باهات همکارم همیشه فکر میکردم کلا درونگرایی و با هیچکس حرف نمیزنی. امروز دیدم شخصیتت یه جور دیگه اس. گفتم اون برخورد تو محل کار لازمه.😂😉
مطمئنم اگه همینجوری به کار کردن روی خودم ادامه بدم جهان هستی من رو به جاهای بسیار بهتر و ارزشمند آری هدایت خواهد کرد.« هنوز معتقدم بیشتر و بیشتر باید تلاش کنم ، جهاد اکبر کنم با باورهای گذشته ام»
تمام سفرنامه ها..فقط داره تمرکز روی نکات مثبت در هر لحظه زندگی. بیان میکنه…
و به ما یادآور میشه که در زمان حال مثل بچها خوشحال و شاد باشیم…و به گذشته که فکرهای ناجور و منفی داشتیم تمرکز نکنیم…
چون هر روزی که با روشن شدن هوا!..چیزی که تو قرآن من باهاش برخورد کردم…(تا صبحگاه فرصت دارن)تا عذابشان دهیم…
درکی که بهش رسیدم…انسانها هر لحظه که اشتباهی رو انجام میدن..و زود متوجه میشن..اگه توبه کنند خداوند توبشونو میبخشه…
و با پدیدار شدن روز جدید خیلیا زود تغییر میکنند….
و هر روز که میگذره با شنیدن و خواندن این سفرنامه ها بیشتر به قانون خداوند نزدیکتر میشی….
که انسان در فرصت کوتاهی به این دنیا اومده که اشرف مخلوقات بودن خودشو نشون بده..و دنیا ،رو جای خوبی برای اطرافیانش کنه…
مثل استاد عباسمنش..با ارادشون چقدر تحول در زندگی اونایی که واقعا میخاستن موجودیت خودشونو نشون بدن…تحول ایجاد کرد…
و افرادی مثل ادیسون.انشتین .وووووووووو افرادایی که تحول بزرگی تو دنیا انجام دادن..
من همیشه برام سوال بود چرا افرادی مثل پیامبر.و….بهشون الهام میرسه خداوند باهاشون صحبت میکنه ..
چرا خداوند به ما الهام نمیرسونه؟!….
و خیلی از سوالها تو ذهنم بود….برای پدیدار شدنمون در این زمین خاکی؟!….
و من به اینجا هدایت شدم……
و من با این قوانین یادآور شدم….
واقعا سیستم و قوانین کیهانی داره کار میکنه..همیشه خداوند رو موجودی میدیدم،.. که حس خوشبختی به افراد خاصی داره…
و اون چیزی نیست که ذهن رو خاموش کرد و خداوند رو از همه نظر باور داشت….
و فهمیدم مذهب فقط ترس بهمون نشون داد…بهمین دلیل ذهن بیشتر داره دستور میده..و صدای قلبو رو به تسخیر خودش میکشونه….
استاد عزیزم دقیقا این سفرنامه داره تکامل منو طی میکنه..
و این سفرنامه خیلی زیبا بود…و اون حس دلسوزی رو از بیین میبره…
و این نکته خیلی برام جالب بود…که اولین سرو غذا به بزرگترا داد…ولی در فرهنگ ما اولین سرو به بجها میدن😄 ….
من اون چیزی که بهم الهام شد اینه!..
1-احترام به بزرگترها هست…
2-داره به بچها میگه! باید برای رسیدن به هدفهاتون باید صبر و طاقت داشته باشین و روند تکاملیتونو طی کنید تا به خواستتون برسید…..و اینم با احساس خوب…
چقدرم جالب بود بچها خیلی مقاومت نداشتن.و کم حوصلگی نشون نمیدادن…و خیلی بهم دیگه احترام قائل بودن…
و یچیز دیگه…شما که بزرگ شدین این احترام قائل شدنم به شما میرسهکو ولی باید این روند رو طی کنید..
اینا تمام داره انسانهایی که مذهب ما دشمن صدا میکنن…..من با این سفرنامه فهمیدم توحیدی ترین ادمها…ادمهایی هستن که بهمدیگه ارزش قائلن..و احترام میزارن…
وواقعا توحیدی هستن…..
و استاد عزیز و من به یه درکی رسیدم….
که دلیل ایران هر هروز از همه نظر اشوب داره فقط بخاطر افکار مردم هست…
و مردم همه زوم کردن به دولت و ریئس روسا که باید فلان بره تا فلان بیاد…اون یکی میاد از قبلیه بدتره…و هر جا میری مهمانی یا جمعی باشه….تمام فکر ذکر مردم شده صحبت راجع به سیاست…راجع به تحلیل اخبار…
و بهمین خاطر خوشبختی چیزایی که دارن نادیده میگیرن…. و همیشه در حرص و تهمت و دروغ.و حسادت…بدبختی و……..ووووو غیره هستن…
فقط تنها چیزی که ادعا میکنن کارای مذهبی هست که فقط انجام میدن..هیچ تاثیری تو روند زندگیشون نداره…چیزی جز ترس نیست!
و بخاط این روند فرکانسی روز به روز دارنآینده خودشونو رقم میزنن…
بنظر من پر چالش ترین کار در مذهبی که ما تعریف کردیم هست…
و انسانهایی که خوشحال و شاد هستن روز به روز خوشبختر…و از لحظه به لحظه زندگیشون لذت میبرن…دور از تجملات هستن..ساده و بی آلایش…بدون هیچ مذهب…فقط در درون با خودشون به صلح رسیدن…همین همین برای یک انسان کافیه….
چون باعث پیشرفت اطرافش میشه…و خدمات رسانی به کشوری که در اون زندگی میکنن میشه…و واقعا اون حس خوشبختی تو چهرهای این ادمها میبینی که چقدر توحیدی هستن…چقدر راحتن و دور از تشریفات و تجملات…و اون انسایت و خداونددرونشونو با تکامل رشد میدن……..
استاد عزیزم ما ایرانیا خیلی خیلی باورای اشتباه راجع به تمام مراحل زندگیمون داریم…
از خوشحالیمون گرفته تا به مردنمون…
فقط باور اشتباه…..
بازی بی عقلی…
بازی کردن انسانیتمون..
بازی کردن نحوه تفکرمون نوع نگرشمون…ورودیامون…و خیلی چیزای دیگه…
و همه برمیگرده به…بی ایمانی!
ایمان..یعنی هر لحظه روی خودت کار کردن
احساس شادی و خوشبختی
فقط فقط توکل بخدا کردن…کسانی که بخدا توکل میکنند…
و من سپاسگزار شما استاد و مریم خانم عزیز که با ذوق دارن این سفرنامه ها رو تو سایت میزارن….
و من با اومدن به این سفرنامه اصلا فکر نمیکنم اون ادم قبلی با اون طرز فکر باشم…
همه برمیگرده به همون چیزی که تو قرآن گفته…تا صبحگاه مهلت دارن….
چون هر کسی بخواد هر روز افکار و رفتارش تغییر میکنه…
من متعهد میشوم با هر کسی که شد با هر کسی که از راه رسید دوست نشوم و از زندگیم براش نگم
من متعهد میشوم با کسانی باشم که ناخودآگاه دارن قانون رو رعایت می کنن
من متعهد میشوم فقط بر روی آدمهایی تمرکز کنم که اونهام تمرکزشون بر نکات مثبت هست
من متعهد می شوم کار به کار دیگران نداشته باشم
من متعهد میشوم در درون خودم خودمو نخورم و به جاش بیام روی نکات خوب تمرکز و توجه کنم
من متعهد می شوم همیشه خودم باشم کار به دیگران نداشته باشم که در یه جمعی ببینم اون افرادی که هستن حالشون خوبه پس منم حالم خوب باشه ببینم اونها حالشون بده پس منم تو هم برم و از لاک خودم بیرو نیام بلکه خود خود خود واقعیم باشم
خدایا خودت کمک کن
خدایا خودت دستمو بگیر
خدایا خودت منو ببر به سمت مدار بالا و بالاتر
خدایا خودت نتایجم رو به صورت تصاعدی بالا و بالاتر ببر
اول خدایاشکرت باعشق ک چند روز روزنو باتمرکز بر نکات مثبت قسمتهای مختلف زندگی در بهشت شروع میکنم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت های زندگی در بهشت مهمونامون تو طبیعت زیبای بهشتمون آشپزی میکنن تو خونواده راین هم مهمونامون خودشون غذاشونو آماده میکردن بااین تفاوت ک اینا غذاشونو خودشون ب نوبت میپزن ولی اونا بیشتر غذاهای راحتی بود فست فودی.
خدایاشکرت باعشق برای این بیف استراگانوف خوشم مون ک این دوستمون درست کرده
خدایاشکرت باعشق ک هرکس آشپزی میکنه خودشم مسول سرو غذاسو نوبتیه این کارها.خب خودش هم فان هم طعم آشپزی های مختلف چشیده میشه هم همکاری ک همه لذت میبرن و هیچکی خسته نمیشه خدایاشکرت باعشق و اینکه کارها راحت انجام میشه.
خدایاشکرت باعشق ک استاد باوجود بو کردن بیف استراگانف این همه اراده داره و میتونه پای تصمیمش وایسه و مامیتونیم ازش الگو برداری کنیم مثلاً همین دیشب بااینکه غذای نذری خوردم و خیلی خوشمزه بود ودلم میخواست بیشتر بخورم با ب یا آوردن استاد وارادش جلوی خودمو گرفتم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون پسر خوشمزه و خوش رنگ بعد غذا کدفک میکنم خیلیم چسبید بلافاصله بعد غذا همراه کاکائو و کره خدایاشکرت باعشق اونم داغ داغ اولین بار همچین دیری دیدم اونم تو سریال زندگی در بهشت اونم بعد غذا و آتیشی تو قابلمه های هیولامون خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک چ تو این مهمونی چ تو مهمونی های قبلی زندگی در بهشت دیدیم ک ب جای حرف زدن در مورد اخبار بد وغیبت واین حرفا بازی و فان ولذت بین بزرگترها و کوچکتر موج میزند و بیشتر تمرکز رو نکات مثبت رو احساس خوب حال هر بازی ک میخواد باشه واین رقابت بین بزرگها و کوچیکاو دخالت دادن کوچیکترا تو بازی واقعا شیرین و جذاب برخلاف ماایرانیها ک جلوی کوچیکترا از بچگی ذهنشونو باافکارمنفی وغیبت پر میکنن ک فلانی چی کرد و چی گفت.مثلا خودمن حتی با اینکه تو این فرکانسمو دارم رو خودم کار میکنم و حتی اخبار گوش نمیدم بازم 1جامیرفتیم مخصوصا خونه مامان بزرگم ک فامیل اونجام میشیم هرکس هر چی میگفتم میشستم گوش میدادم و خب همش غیبت و فلانی چی کرد و کی با کی ازدواج کرد و کی مال اون یکیو دزدید و از این حرفا.1روز ب خودم گفتم من چطور از اخبار تلویزیون دوری میکنم ولی از این اخبار بد تادلم میخواد گوش میدم اونم تو جم هایی ک میرسم واس همین این رفتنهامو کم کردم بااینکه مامان بزرگم و خیلی دوست دارم و فقطم این مونده واسمون و پدربزرگ هم ندارم و دوست دارم تازه س قدرشو بدونم و ببینمش هر2هفته میرم دیدنش بااینکه مادرم خیلی بیشتر میرره.کلا تا میبینم این جلسات هی 1جورایی فراریم.از طرفیم تاحرف منفی میشه میزارن میرم حیاط مخصوصا از زمانی ک ب این نتیجه رسیدم ب هر چی توجه کنم حالا با دیده هام شنیده هام تجربه هام جهان از اون بیشتر و بیشتر نشون میده ولی برام مهر تأییدشو میزنه ک آره این واقعیت و درست حساستر شدم میگم خب بخوام واس هرشنیدم دیدم الگوی جدید داشته باشم ک این همه وقت ندارم از طرفیم همه اونا ک یادم نمیمونه هی منفیارو بشنوم وهی پاکسازی کنم پس بهتر اصلانشنوم.برای من همین بس ک فعلا باورهای قبلیمو پیداکنو بشکونم و از این ور هم خب دوباره باورهای دیگه اضافه میشه پس اصلا رفت وآمدهامو با آدم های مسموم کم میکنم درسته سختمه بعضی وقتا وسوسه اینو دارم تاکی از اونا دوری کنم تاکی تنها باشم خب اونا جمعه وفلان ولی خب برای اینکه نتایجم واضح وملموس باشه خودمو متعهد میکنم ک ادامه بدم ک بالاخره آدم های زندگیم عوض میشن اگر درون من فرکانس های من ثابت بشه.و چ قدر خوشحالم ک اون لحظه چیدن اون مهره ها همزمان شد با گفته های استاد ک ماییم باچیدن تمرکزمون رو هر چی از اون جنس وارد زندگیمون میکنیم حالا میخواد باور کنیم یا نکنیم این قانون.و من خیلی دلم میخواد دقیقتر بفهمم چطوری باچیدمان درونم دنیای بیرونم چیده میشه مثل ریک ک دقیق میگشت ک 1چیدمانی داشته باشه ک هم هنوز باشه هم مهره ها نریزهب نظر من کار ما هم اولش اینطوریه تو تمرکز و کنترل ورودی هامون اولش باید دقت کنیم مهر لحظه حواسمون ب فرکانس هامون باشه وقتی ب غلطک افتادیم مثل استاد دیگه راحتتر و درعین حال باآرامش این چیدمان و انجام میدم چون ملکه رهنمون شده خدایاشکرت باعشق ک ازاین بازی و گفته های استاد اینطوری نتیجه گیری کردم خدایاشکرت باعشق.بااستفاده از قانون همزمانی و خیلی دوست دارم گاها ک استاد تو این فایل ها خودش حرف میزنم و شفافتر راجب قانون توضیح میده.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون یادآوری دوستمون ک گفت فامیلی دارن ک از همین جنس مهمونا مون تو زندگی در بهشان همین قدر فان کودک درونشون زندس وخب این نشونم داد مهم نی عباسمنش باشی باکس دیگه یا تو آمریکاباشی یا ایران یاجای دیگه فرکانسات درست باشه از همون جنس آدم میبینی هدایت میشی سمتشون.منم دوستانی دارم ک همچین تجربه ای باهاشون داشتم و اصلا فک نمیکردم اینطور از قانون استفاده کنم بدون اینکه ازش چیزی بدونن بر خلاف تصورات من و بااینکه مذهبین و برام سخت بود ک باهاشون برم بیرون ولی وقتی دیدم وقتی باهاشون همین قدر لذت میبرم از باهم بدون بدون هیچ غیبت فقط و فقط بازی مشتاقت م برای رفت و آمد باهاشون.رفتیم ناهار بیرون همسر دوستم بعد ناهارمارو مشغول کرداوقات فراغتشو بانقاشی میگذرونه قلموشو با خودش آورده بود قلمو همراه1لیوان آب بجای رنگ آب بود بدون هیچ هزینه ای وقلق های نقاشی رو ب مامیگفت برای هر حرفی رو آسفالت میکشید ماهم ب نوبت و برای رقابت هر چی میگفتم انجام میدادیم و چ قدر لذت بردیم بدون توجه ب اطرافمان و بقیه.1آن ب خودم اومدم دیدم چقدر از چیزای ساده داریم لذت میبریم و بدون خجالت چون همه بار اولمون بودقلمو دستمون میگرفتیم ومینوشتیم و این آقا چی کرده با ما ک حتی ب محیط اطرافمان بی توجهیم ک کی اومد کی رفت وقتایی دیگه وقتی با خونوادم میرفتم فقط توجهم ب بقیه بود چی پوشیدن چی میکنن آنقدر ک فقط بیکار ناتو مبهوت ب هم نگاه میکنیم ولی اینبارجنسش فرق داشت.خدایاشکرت باعشق ب خاطر این تجربم ک هم برای خودم توجه رو نکات مثبت هم برای بقیه.واینکه من چی میخوام.یابهمون یاددادن ک تو جم های خانوادگی مسابقه بزاریم از خوبیهای همدیگه بگیم هرکس بیشتر گفت هی طرفو ببریم بالاو بعد1از صفتهای منفیشو بگیم ک معتقد بود واس خودسازی از اهل بیت و فلان ک من طبق قانون بااینکه آخرش مخالف بودم چون رو هر چی توجه کنی از همون بدست میاری این قانون.خدایاشکرت باعشق.یابازی اسم فامیل و من فهمیدم ک فرق ندارد باکی بری بیرون میشه جور دیگه هم لذت برد ک اصلا از محیط اطرافت غافل باشی و فقط رو خودت زوم کنی.وخب وقتی اومدم برای خونوادم حسابی تعریف کردم ک من اون آقا و خونوادم جور دیگه شناخته بودم وغلط بود چون باهاشون رفت و آمد از نزدیک نداشتم و فهمیدم مهم نی مذهبی باشی نباشی مهم اینه از قانون داری استفاده میکنی و شادی مهمه حتی اگه خودت ندونی ک داری ناخودآگاه ب قانون عمل میکنی.خدایاشکرت باعشق برای این دوستانم و خدایاشکرت باعشق ک از این جنس آدم بیشتر وارد زندگیم میکنی.واین خواسته در من شکل گرفت ک میخوام همسری اینگونه داشته باشم ک منتظر نباشه1نفر ازبیرون بیاد واس شادکردنش خودش دست ب کار بش و بقیرم سرگرم کنه.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق ک در آخر هم دیدیم مریم عزیز باتیتوم عروسک بازی میکنه ومن هیچوقت نشده تواین سن با بچه ها بازی کنم یعنی تو بزرگسالان و حوصلم نمیکشه با بچه ها.وخب مریم عزیز چ راحت رفته و خدایاشکرت باعشق ک هر کدوم از این عروسکها تیپ مخصوص خودشون دارن.با عینک بی عینک النگوب دست.واینکه استاد اشاره کردن ب قانون تجسم وتصور برای خلق زندگی و اینکه تو بچگیمون این ملموستر و من اینجا میخوام بگم آره ک مهر تأییدی بشه ب حرفهای استاد و باورسازی واس هممون.ک من دیدم بچه ای ک گوشی مامانشو ب چش تبلت میدید و باهاش بازی میکرد و ب مادرش نشون میداد ک تبلتمو ببین قشنگت.ومامانش بهش القا میکرد ک این تبلت نی و بچه باز هم کار خودشو میکرد واینو ب من یادآوری کرد ک چطور ممکنه چ راحت انگار ک تبلت مورد علاقه دستش بدون اینکه فک کنه ن گوشیه.ومن هرچقدم بخوام خودمو بزنم ب اون راه ک چیزو چیز دیگه ب غیرخودش تجسم کنم چقدر سختمه.ومن بچگی های خودم یادم نی تصوراتمو.ولی این بچه عجیب منو تحت تأثیر قرارداد وحرف بزرگترها ک میخوام ب مایادآوری متن بچه این تبلت نی و گوشی تو این مثال بچه چقدر باافکار خودش شاد بود و بازی میکرد و فیلم میگرفت. و مثال های دیگه.
خدایاشکرت باعشق برای من این قسمت از سریال همین بس قانون تمرکز و توجه و مراقب ورودی هام باشم واعراض کردن بهتر از اینه ک بشنوم ببینم و هی برم پاکسازی.و اینکه قانون تجسم و تصور برای خلق چیزی ک میخوام همون قانونی ک بچه ها راحتتر ازش استفاده میکنم و حالا ک بزرگ شدیم یادمون رفته
خدایاشکرت باعشق ک امروز هم رسالتمو انجام دادم وبیشت خودم لذت بردم از گفتن خاطرات خوبم ک بهم دوباره یادآوری کرد ک هستن آدم های ک شده حتی ناخودآگاه از قانون استفاده میکنم و لذت میبرن.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر تایپ کردنم
خدایاشکرت باعشق ک قبل صبحونه و اول صبح تمرکزم رو نکات مثبت بود
خدایاشکرت باعشق ب خاطر انگشتانم ب خاطر گوشیم بخاطر این سایت خاطر اینکه شرایطی تو این سفره پهن شده برای ماهم فراهم شده ک بنویسیم بگیم از خودمون تایادآوری بش الگوسازی بشه برای خودمون خدایاشکرت باعشق ب خاطر گوشی عزیزم ک باهاش تو سایت میرم خدایاشکرت باعشق ب خاطر اینترنت همراهم ک هس وخدایاشکرت باعشق دوستانی دارم ک برای هم مینویسیم و ب اشتراک ک میزاریم وخدایاشکرت باعشق ب خاطر دستانم ک گوشیو باشه نگهداشتمو خسته شدواین سنسور ک بهم یادآوری میکنه دستانم احتیاج ب رفع خستگی و استراحت دارن خدایاشکرت باعشق ب خاطر قانون تضاد ک تو هرلحظمون هست ویادآوری میکنه چی میخوایم خدایاشکرت باعشق شکرت باعشق شکرت باعشق
خدایا شکرت به خاطر این طرز تفکر برای تربیت بچه ها که بچه ها اینقدر با خودشون به صلح رسیدن که منتظر میشن تا اول بزرگترها دسر بگیرن بعد آنها
چقدر مهمانداری کردن راحت و لذتبخشه آخه هر کسی به کار خودش مشغول و همکاری در تمام کارها انجام میشه ولی حالا تو ایران اگه کسی اومد مهمونی باید فیکس بشینه روی مبل تا کاملا پذیرایی بشه واون صاحبخونه هم تا زمان رفتن اون هیچ استراحتی نداشته باشه تازه بعدش هم حرف و حدیث پشت سرش که بماند وای استاد چقدر زیبا از فرصتهاتون استفاده میکنید و لذت میبرید چقدر خوشحالم از اینکه هدایت شدم و با قانون آشنا شدم والان دیگه برام مهم نیست که کی چه فکری در موردم میکنه هر کاری که درسته و قلبم بهم میگه همون رو انجام میدم و خیلی احساس آرامش دارم مریم جون من تماما تو رو از هر نظر تحسین میکنم بازی کردنت با بچه ها حوصله به خرج دادنت فیلمبرداری کردنت از لحظات با وجود کارهای دیگه و عشق ورزیدنت به خداوند از طریق زیباییهایش
خدایا شکرت بابت دیدن زندگی در بهشت که من خودم را در بهشت واقعی میبنم و تمام روز دوست دارم با استاد عزیزم و مریم مهربونم باشم و بیشتر قانون رو درک کنم و تکاملم رو طی کنم و در فر کانس بالاتری قرار بگیرم و لذت ببرم
به نام خدایی که در همین نزدیکیست.
سلام و درود و عشق به همه شما خوبان عالم.
خیلی دوستون دارم .
اول از همه میخام بگم من خودم رو متعهد کردم که با دیدن فایل نشانه هر روزم بیام و براش کامنت بنویسم .و خب به کمک خداوند دارم ادامه میدم.
چرا که انرژی مثبت این کامنتها و تمرکز بر زیبایی ها علاوه بر یادگرفتن خیلی نکات به صورت عملی،تا پایان روز همراه من هست و گاهی میبینم که ذهنم روی همون فایل تمرکز کرده
و من از این جهت خیللللی خوشحالم و خدا رو شکر میکنم.
نمونه ش دیروز که سریال ۱۳۸ زندگی در بهشت بود و برد تیم تمپا و جشن و شادی که مردم برپا کرده بودن و من چندین بار فایل دیدم و واقعا لذت بردم و تحسین شون کردم .
در کمتر از چند ساعت متوجه شدم تیم فوتبال ایران در جام جهانی قطر ولز رو برده
و من خوشحالی مردم رو از پنجره ی روبه خیابون خونمون میدیدم.
از همسرم خواستم که ماهم بریم و این فضای قشنگ رو ببینیم .
باورم نمیشد محله ی ما آنقدر شلوغ و پر جنب و جوش و همه شاد بودن و ماهم لذت بردیم و یکهو به یاد فایل هدایتم افتادم و این من رو مصمم تر به کامنت نوشتن.
کادر دوربین که با نمای زیبای دریاچه و خانه روی آب و اون سر سبزی شروع میشه واقعا فوق العاده س
اون سنگ های خفن که چیده شدن روی هم
این غذای خوشمزه و اون دسر خوش رنگ گیلاس
آخ دلم خواست 😂
چه فضای صمیمی .قبلتر ها همیشه با خودم میگفتم باید راحت به دل سفر کمپ زد اما الان از دیدن این کمپینگ زیبا که این همه وسیله هم همراه خودشون دارن واقعا لذت میبرم.
این صبوری بچه ها رو منتظر ایستادن واقعا تحسین میکنم .
از خداوند میخام که من رو هم به محافل و مهمونی هایی هدایت کنه که پر از شادی و خنده و سرگرمی و فرکانس مثبت باشه .
استاد حرفایی که زدین من رو یاد گروه دوستانه قدیمی خودم انداخت.
ما همیشه باهم خوش بودیم اما این وسط تمرکز بر نازیبایی ها کمبود ها و گاهی هم بحث های سیاسی بود با همین اوضاع من به خودم میگفتم آره من ذهن خودم رو کنترل میکنم و فقط به نکات مثبت شون توجه میکنم
اما میدیدم یه جاهایی ناخواسته باهاشون همراه شدم .
الان شاید ۳ ماهی بشه که خیلی آگاهانه ارتباطم رو کمتر کردم و واقعا تاثیر این رفتارم دارم میبینم به طوری که شاید هفته ها هم نباشم بین شون…
و دارم نهایت تلاشم رو میکنم برای بودن در این صراط المستقیم
استاد آهنگ هایی که در فایل هاتون انتخاب میکنید دقیقا مثل خودتون انرژی مثبت هستند و من همه شون رو دانلود میکنم.
الان پلی لیست من پر شده از فایل های شما ،صداهای ضبط شده ی خودم و آهنگ های انتخابی شما
این یک تغییر بسیار بزرگ و مثبت برای من محسوب میشه ..چرا که دارم تمام ورودی هان رو به بهترین نحو کنترل میکنم .
عاشقتونم استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
باز هم برای تهیه این فایل ها ازتون بی نهایت سپاس گزارم.
در پناه حق❤️
بنام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد گرانقدر و مهربانو زیبای سرزمینم
و دوستان عزیزم در سریال زندگی در بهشت
چه غذاهای لذیذ و خوشمزه ای در این بهشت زیبا فوق العاده میچسبه خوردنشون اونم دسر گیلاس و شکلات و کره😋😋😋
خدایا شکرت به خاطر این همه خلاقیت و نوآوری در پخت غذا و دسر توسط این مهمانان گرامی👏👏👏
فرهنگ شون قابل تحسینه که اول به بزرگترها میدن بعد به بچه ها خیلی زیباس، جالب ترش اینه که بعدش به دخترا و بعد به پسرا میدن. واقعا این آداب توحیدی جای سپاسگزاری و تحسین داره. خدایا شکرت
💎نکته💎
غیر از غیبت و وقتی که تلف میکنیم فرکانسی که ارسال میکنیم به جهان هستی اتفاقات ناجور و نامناسب بیشتری رو تو زندگی مون برامون فراهم میکنه یعنی وقتیکه ما داریم غیبت میکنیم، وقتی ما داریم تمرکز میکنیم به وجه نامناسب جهان حالا به هر شکلی که میخواد باشه، بحثای سیاسی میخواد باشه، بحثای اقتصادی میخواد باشه یا تهمت باشه یا غیبت باشه، ما داریم از همون جنسی که داریم بهش توجه میکنیم و وارد زندگیمون میکنیم بعد از اینکه من قانونو یاد گرفتم با اینکه من آدم رفیق داری بودم همیشه دورم شلوغ بود ولی از وقتی قانونو فهمیدم سعی کردم آگاهانه تمرکز کنم روی زیبایی ها و توی جمع هایی که حرف های بیهوده میزنن، غیبت میکنن، تهمت میزنن نباشم و شرایط رو جوری فراهم کنم که یک فضای مناسب باشه حتی مثلاً قبلنا اگر با یه سری دوستان حال میکردم و خوش میگذشت، وقتی باهاشون بودم از یه جایی به بعد که فرکانسم عوض شد و روی خودم داشتم کار میکردم دیگه اصلاً اون ارتباطه رو برقرار نمیکردم یعنی همون جمع هایی ک قبلاً بهم احساس خوبی میداد ،
وقتی که سطح من بالاتر رفت و مدارم بالاتر رفت دیگه، اون ارتباط رو برقرار نمیکردم دیگه، با اون دری وری ها خوش نبودم و بعدش تعجب میکردم از خودم که چقدر من تغییر کردم،
من احساس میکنم الان که توی این جمع نشستم همین جمعی که قبلاً خیلی باهاشون حال میکردم احساس میکنم دارم وقتمو تلف میکنم،
به چیزهایی توجه میکنم که نباید توجه کنم و خیلی محترمانه خداحافظی میکردم و میومدم خونه و روی خودم کار میکردم و این کار کردن روی خودم ها و این ادامه تمرکز بر روی زیبایی ها و تمرکز نکردن بر روی دیگران یعنی بجای اینکه بشینم فلانی چیکار کرد بشینم غیبت کنم، تهمت بزنم یعنی هر چی که بیرون از خودمه ، بیام درون خودم در مورد اهدافم فکر کنم،
در مورد ارتباط خودم با خداوند صحبت کنم و فکر کنم و
همه ی اون کارایی که انجام شد که توی محصولات مختلف در موردشون صحبت کردم باعث شد که هدایت بشم به سمت چیزهای قشنگ تر و بهتر🌺🌺🌺
💎نکته💎
اگر بدونید تمام اتفاقاتِ زندگی ما با تمرکزِ ما در این لحظه داره رخ میده خیلی تمرکزتونو جدی تر میگیرید یعنی اتفاقات آینده ما چیزی نیس غیر از اون فرکانسی که توی اون لحظه داریم ارسال میکنیم.
اگه چیزیکه داریم این لحظه ارسال میکنیم چیز نامناسبی باشه مطمئن باشید اتفاقات آینده ما از همین جنسِ یعنی نمیتونه یعنی قانون جهان اجازه نمیده چیزی غیر از این باشه.
💎 وقتی تمرکز میکنیم آگاهانه روی چیزهای زیباتر توی زندگیمون ، جهان مارو هدایت میکنه دیگه🍀
اگر دور هم هستیم بشینیم در مورد حرفهای خوب صحبت کنیم ، بشینیم با هم بازی کنیم، بشینیم لذت ببریم،
شادی، شادیِ بیشتر میاره، لذت، لذت بیشتری میاره.
همون جوریکه غیبت کردن و تهمت زدن مشکلات بیشتری رو برای آدم بوجود میاره ، لذت بردنو، شادی کردنو، ایده های خوب رو به اشتراک گذاشتن و سپاسگزار بودن سپاسگزاری بیشتر، ایده های خوب بیشتر، لذت بیشتری رو به ارمغان میاره،
این قانونِ بدون تغییرِ جهانه.
💎نکته💎
به همون نسبت که توانایی هامونو فراموش میکنیم زندگی رو سخت تر میکنیم. این توانایی که بچه ها میتونن تجسم کنن ، میتونن از قدرت تخیل شون برای خلق اتفاقات استفاده کنن و اگه ما توی بزرگی هم بتونیم اون توانایی هارو حفظ کنیم نمیدونید چقدر اتفاقاتو میتونیم خلق کنیم.
عاشقتم استاد به خاطر این آگاهی های ناب
بی نظیره این شخصیت متفاوت از گذشته تون💟
کلام تون رو تحسین میکنم 👌👌👌
شما معجزه ی خداوند هستین.
خدایا خیلی خوشحالم که در این جمع صمیمانه بهشتی هستم و نکاتش میتونه فوق العاده زندگیمون رو دچار تغییرات زیادی کنه. خدایا شکرت
خداوند شمارو برای ما حفظ کنه.
براتون بهترین هارو میخوام🌺🌺🌺
بشدت دوستتون دارم❤❤❤
به نام خداوندهدایت گربه سوی خواسته ها
سلام بردوستان عزیزم
واقعاهرفایل استادبرای مایک نشانه است
قل ازاین که بیام این فایل روببینم خواهرم چندبارتماس گرفت که بیاین خونه ماولی مادرم گفتندنه من نمیام خیلی هم خواهرم اصرارداشت که بیان خونمون ولی مانرفتیم
واین یک نشانس برای من که اگرمیرفتم مهمانی حتمادورهم غیبت میکردیم وحرف های نامربوط میزدیم وباشنیدن این هافرکانس های ناجالب وناخواسته هاروواردزندگیم میکردم۱۰۰٪
اونجاس که میگن هراتفاقی به نفع من است
یعنی خداگفت بشین خونه وروی باورهات کارکن
خداروشکرمیکنم که این فسمت ازسریال روهم دیدم ولذت بردم وباورهام قوی ترشد
هرچی ارزوی خوبه ماله تو🌹🌹🌹
به نام خداوندمهربانورزاقم
سلام به استادعزیزم مریم جان ودوستان
بهه به چه میچسپه این دورهمی کنارآتیش تواین جنگل سرسبزوزیباکناردریاچه زیبا توهوای عالی باخوراکی های عالی خدایاشکرت ماروهدایت کن به مسیرنعمت
به به چه خوشمزه بنظرمیاد دسره نوش جانتون
چه جالبه که اول به بزرگترامیدن ومنتظرمیمونن بزرگترابیان بااینکه بچه هامنتظرن چه جالب ینی اصن دلسوزی درکارنیست قانونشون اینه وبهش عمل میکنن
خدای من این بهشت خیییلی زیباست بودن تواین بهشت اونم کناراستادومریم جون خیلی لذت بخشه
افرین به استادبا اینکه غذارو بوکردینوگفتین خیلی خوشمزس اما روی تصمیمتون موندینو نخوردین
ببین اینقدرازاقای ریک تعریف کردین وجه مثبتشو برانگیخته کردین و چقدربهتون احترام میذاره صندلی براتون میاره
چقد نکات خوبی گفتین استاد خیلی ممنونم سپاس بینهایت
تحسین میکنم مریم جون که با دختره بازی کردوحوصله داره صلح درونی داره عزت نفس داره وشاده
چه اهنگ قشنگی گذاشتین روی فایل
سپاسگذارم بخاطراین فایل
بنام خالق زیبایی ها 🌹
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️
استاد چقد من ذوووق کردم 😍
چند روز پیش بعد مدت ها رفتم خونه داداشم با پدر و مادرم واسه ۱ – ۲ ساعت
انقد که تو فضای زندگی خودم هستم و ایزوله شدم گفتم حالا بعد مدت ها برم
رفتم و توجمع سعی کردم ذهن خودم رو کنترل کنم و از وجودشون لذت ببرم ولی هر چقد سعی کردم دیدم نمی تونم جمع ۴ نفر دیگه که کلا تو فضای دیگه هستن رو من کنترل کنم و نهایتا آخرها دقیقا همین اتفاق افتاد که گفتین 😅 شروع شد بحث سیاسی و دقیقا یه نفر سوم رو پیدا شد که همه میشناختن و شروع به صحبت
با اینکه بهم خوش گذشت ولی استاد میدونی چشت اون خوش گذشتن نبود که ته قلبم روشن شه قشنگ احساس کردم درسته لذت داره ولی داره قلبم سیاه میشه
دقیقا مفهوم گناه یا هرچیزی رو احساس کردم چون وقتی اونا میگفتن ذهن من یه چیزی متناسب با جمع رو ارائه میداد ولی من دهنم رو بسته نگه داشتم ولی خب ذهنم درگیر شد به هر حال و تا چند روز تو سرم هی می چرخید …. با خودمگفتم خدایا چقد همین کار کوچیک می تونه حال منو متفاوت کنه اصلا نمی دونستم چم شده با تلاش تونستم برگردم به مسیر خودم و یه کوچولو طول کشید ولی معنای واقعی افت فرکانسی رومتوحه شدم معنای واقعی فرکانس ارسال کردن رومتوجه شدم
استاد من فکر میکردم هدف از سریال ها فقط کنترل کانون توجه و تمرکز روی زیبایی هاست ولی الان متوجه شدم هدف بزرگترش اینه که الگو و مفهومجدید از زندگی رو بیابیم والگوبرداری کنیم
دقیقا یاد گرفتم توجمع هایی که حتی حال هم میکنم نرم و تو جمع هایی باشم که اینطوری مثل شما افراد ناخداگاه هم که شده قانون رو رعایت میکنن و افراد گذشته رو به معنای کامل رها کنم حتی نزدیک ترین افراد
چقد خوب توضیح دادین به جای بحث سیاسی و غیبت و صحبت راجع یه مسایل که مربوط به دیگران میشه بیایم بازی سرگرمی و لذت یا صبح های دسته جمعی راجع یه ایده ها واهدافمونداشته باشمیم
شکستن الگو قبلی سخته ولی می ارزه البته به نظرم اولش سخته ولی همین که تعهد بدیم تمجمع های هم فرکانس نباشیم نیاز به تلاش های زیاد روخیلی کمتر میکنه
وقتی گفتین که شما هم یک روز همچین جایگاه بودین و با موفقیت گذروندین بیشتر انگیزه و ایمان گرفتم واسه همین کاری که دارم میکنم چون بعضی وقتا نجوا میگه کارت فایده نداره کنج عزلت اختیار کردی
یکی دیگه از الگوهایی که واسه زندگی درست پیدا کردم غذا دادن اول به بزرگتر ها بود واقعا این باعث صبر بچه ها و احترام قائل شدن به بزرگتر ها میشه که به نظرم بچه های الان خیلی بهش نیاز دارن
همینا به بچه ها زندگی درست رو یاد میده آمادگی برای رویارویی با مسائل زندگی و چالش ها چون یاد میگیرن همه چی آماده نمیتونه باشه باید صبر کرد
خدا رو شکر که تو مدار دیدن این همه اتفاقات خوب بودم و دقیقا جواب مسئله ای که چند روز باهاش درگیر بودم رو بدست آوردم
آهنگ آخر فایل هم عالی بود خودش جواب زمزمه های ذهنم بود الانم می خوام برم دانلودش کنم متنش خودش یه باور سازی عالیه
خدا رو شکر
خدا رو شکر
چقدر لذت و شادی و غذای خوشمزه و دسر هیوووولاااااا 🤩😍🤩😍 نوش جونتون
خدا رو شکر ،خدا رو شکر بخاطر عوض شدن مدارمون و عوض شدن آدمهای زندگی مون. یه وقتایی یه بحثهایی سیاسی میشنویم ، از آدم هایی حقیری که توی زندگی خودشون هیچی نیستن، طرف هنوز نمیتونه پرداخت اقساط و هزینه خونه اش رو با حقوق ماهانه اش بالانس کنه، ولی از فلان شخصیت سیاسی کشور داره انتقاد میکنه که بالای چهل ساله سیاستمداره. من قبلاً بعضی وقتا بهشون تذکر میدادم ولی الان دیگه فقط با هندزفری علیه السلام گوش های مبارکم رو مزین میکنم به کلام قدرتمند قانون از زبان استاد عباس منش. یه وقتایی بوده فقط قرآن گوش دادم، یا موزیک بی کلام، یا صدای امواج و بارون ، یا فایلهای صوتی غزلیات حافظ. الان جوری برای گوش و ذهنم ارزش قائل هستم که میگم درسته هنوز محیطم عوض نشده، ولی این آدمها لایق نیستن زباله های شخصیت شون رو بریزن توی گوش و ذهن من. تقریبا میشه توی مدت ۱۲ ساعت شیفت یک روز کاری کمتر از ده تا جمله حرف میزنم. یبار برای کاری با یکی از همکاران انرژی مثبت رفته بودیم جایی ، میگفت فلانی تو چقدر خوش حرف و شوخ طبعی، من طی سه،چهار سال گذشته که باهات همکارم همیشه فکر میکردم کلا درونگرایی و با هیچکس حرف نمیزنی. امروز دیدم شخصیتت یه جور دیگه اس. گفتم اون برخورد تو محل کار لازمه.😂😉
مطمئنم اگه همینجوری به کار کردن روی خودم ادامه بدم جهان هستی من رو به جاهای بسیار بهتر و ارزشمند آری هدایت خواهد کرد.« هنوز معتقدم بیشتر و بیشتر باید تلاش کنم ، جهاد اکبر کنم با باورهای گذشته ام»
خدا رو شکر.
متشکرم استاد 🌹🌹🌹
بنام خداوند یکتا
تمام سفرنامه ها..فقط داره تمرکز روی نکات مثبت در هر لحظه زندگی. بیان میکنه…
و به ما یادآور میشه که در زمان حال مثل بچها خوشحال و شاد باشیم…و به گذشته که فکرهای ناجور و منفی داشتیم تمرکز نکنیم…
چون هر روزی که با روشن شدن هوا!..چیزی که تو قرآن من باهاش برخورد کردم…(تا صبحگاه فرصت دارن)تا عذابشان دهیم…
درکی که بهش رسیدم…انسانها هر لحظه که اشتباهی رو انجام میدن..و زود متوجه میشن..اگه توبه کنند خداوند توبشونو میبخشه…
و با پدیدار شدن روز جدید خیلیا زود تغییر میکنند….
و هر روز که میگذره با شنیدن و خواندن این سفرنامه ها بیشتر به قانون خداوند نزدیکتر میشی….
که انسان در فرصت کوتاهی به این دنیا اومده که اشرف مخلوقات بودن خودشو نشون بده..و دنیا ،رو جای خوبی برای اطرافیانش کنه…
مثل استاد عباسمنش..با ارادشون چقدر تحول در زندگی اونایی که واقعا میخاستن موجودیت خودشونو نشون بدن…تحول ایجاد کرد…
و افرادی مثل ادیسون.انشتین .وووووووووو افرادایی که تحول بزرگی تو دنیا انجام دادن..
من همیشه برام سوال بود چرا افرادی مثل پیامبر.و….بهشون الهام میرسه خداوند باهاشون صحبت میکنه ..
چرا خداوند به ما الهام نمیرسونه؟!….
و خیلی از سوالها تو ذهنم بود….برای پدیدار شدنمون در این زمین خاکی؟!….
و من به اینجا هدایت شدم……
و من با این قوانین یادآور شدم….
واقعا سیستم و قوانین کیهانی داره کار میکنه..همیشه خداوند رو موجودی میدیدم،.. که حس خوشبختی به افراد خاصی داره…
و اون چیزی نیست که ذهن رو خاموش کرد و خداوند رو از همه نظر باور داشت….
و فهمیدم مذهب فقط ترس بهمون نشون داد…بهمین دلیل ذهن بیشتر داره دستور میده..و صدای قلبو رو به تسخیر خودش میکشونه….
استاد عزیزم دقیقا این سفرنامه داره تکامل منو طی میکنه..
و این سفرنامه خیلی زیبا بود…و اون حس دلسوزی رو از بیین میبره…
و این نکته خیلی برام جالب بود…که اولین سرو غذا به بزرگترا داد…ولی در فرهنگ ما اولین سرو به بجها میدن😄 ….
من اون چیزی که بهم الهام شد اینه!..
1-احترام به بزرگترها هست…
2-داره به بچها میگه! باید برای رسیدن به هدفهاتون باید صبر و طاقت داشته باشین و روند تکاملیتونو طی کنید تا به خواستتون برسید…..و اینم با احساس خوب…
چقدرم جالب بود بچها خیلی مقاومت نداشتن.و کم حوصلگی نشون نمیدادن…و خیلی بهم دیگه احترام قائل بودن…
و یچیز دیگه…شما که بزرگ شدین این احترام قائل شدنم به شما میرسهکو ولی باید این روند رو طی کنید..
اینا تمام داره انسانهایی که مذهب ما دشمن صدا میکنن…..من با این سفرنامه فهمیدم توحیدی ترین ادمها…ادمهایی هستن که بهمدیگه ارزش قائلن..و احترام میزارن…
وواقعا توحیدی هستن…..
و استاد عزیز و من به یه درکی رسیدم….
که دلیل ایران هر هروز از همه نظر اشوب داره فقط بخاطر افکار مردم هست…
و مردم همه زوم کردن به دولت و ریئس روسا که باید فلان بره تا فلان بیاد…اون یکی میاد از قبلیه بدتره…و هر جا میری مهمانی یا جمعی باشه….تمام فکر ذکر مردم شده صحبت راجع به سیاست…راجع به تحلیل اخبار…
و بهمین خاطر خوشبختی چیزایی که دارن نادیده میگیرن…. و همیشه در حرص و تهمت و دروغ.و حسادت…بدبختی و……..ووووو غیره هستن…
فقط تنها چیزی که ادعا میکنن کارای مذهبی هست که فقط انجام میدن..هیچ تاثیری تو روند زندگیشون نداره…چیزی جز ترس نیست!
و بخاط این روند فرکانسی روز به روز دارنآینده خودشونو رقم میزنن…
بنظر من پر چالش ترین کار در مذهبی که ما تعریف کردیم هست…
و انسانهایی که خوشحال و شاد هستن روز به روز خوشبختر…و از لحظه به لحظه زندگیشون لذت میبرن…دور از تجملات هستن..ساده و بی آلایش…بدون هیچ مذهب…فقط در درون با خودشون به صلح رسیدن…همین همین برای یک انسان کافیه….
چون باعث پیشرفت اطرافش میشه…و خدمات رسانی به کشوری که در اون زندگی میکنن میشه…و واقعا اون حس خوشبختی تو چهرهای این ادمها میبینی که چقدر توحیدی هستن…چقدر راحتن و دور از تشریفات و تجملات…و اون انسایت و خداونددرونشونو با تکامل رشد میدن……..
استاد عزیزم ما ایرانیا خیلی خیلی باورای اشتباه راجع به تمام مراحل زندگیمون داریم…
از خوشحالیمون گرفته تا به مردنمون…
فقط باور اشتباه…..
بازی بی عقلی…
بازی کردن انسانیتمون..
بازی کردن نحوه تفکرمون نوع نگرشمون…ورودیامون…و خیلی چیزای دیگه…
و همه برمیگرده به…بی ایمانی!
ایمان..یعنی هر لحظه روی خودت کار کردن
احساس شادی و خوشبختی
فقط فقط توکل بخدا کردن…کسانی که بخدا توکل میکنند…
و من سپاسگزار شما استاد و مریم خانم عزیز که با ذوق دارن این سفرنامه ها رو تو سایت میزارن….
و من با اومدن به این سفرنامه اصلا فکر نمیکنم اون ادم قبلی با اون طرز فکر باشم…
همه برمیگرده به همون چیزی که تو قرآن گفته…تا صبحگاه مهلت دارن….
چون هر کسی بخواد هر روز افکار و رفتارش تغییر میکنه…
در پناه خداوند شاد و پیروز باشید😍😍😍
من متعهد می شوم تو هر جمعی حضور پیدا نکنم
من متعهد می شوم با هر کسی که رسید دوست نشوم
من متعهد میشوم با هر کسی که شد با هر کسی که از راه رسید دوست نشوم و از زندگیم براش نگم
من متعهد میشوم با کسانی باشم که ناخودآگاه دارن قانون رو رعایت می کنن
من متعهد میشوم فقط بر روی آدمهایی تمرکز کنم که اونهام تمرکزشون بر نکات مثبت هست
من متعهد می شوم کار به کار دیگران نداشته باشم
من متعهد میشوم در درون خودم خودمو نخورم و به جاش بیام روی نکات خوب تمرکز و توجه کنم
من متعهد می شوم همیشه خودم باشم کار به دیگران نداشته باشم که در یه جمعی ببینم اون افرادی که هستن حالشون خوبه پس منم حالم خوب باشه ببینم اونها حالشون بده پس منم تو هم برم و از لاک خودم بیرو نیام بلکه خود خود خود واقعیم باشم
خدایا خودت کمک کن
خدایا خودت دستمو بگیر
خدایا خودت منو ببر به سمت مدار بالا و بالاتر
خدایا خودت نتایجم رو به صورت تصاعدی بالا و بالاتر ببر
ب نام خدا
سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش
درس های ک از این قسمت گرفتم
اول خدایاشکرت باعشق ک چند روز روزنو باتمرکز بر نکات مثبت قسمتهای مختلف زندگی در بهشت شروع میکنم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت های زندگی در بهشت مهمونامون تو طبیعت زیبای بهشتمون آشپزی میکنن تو خونواده راین هم مهمونامون خودشون غذاشونو آماده میکردن بااین تفاوت ک اینا غذاشونو خودشون ب نوبت میپزن ولی اونا بیشتر غذاهای راحتی بود فست فودی.
خدایاشکرت باعشق برای این بیف استراگانوف خوشم مون ک این دوستمون درست کرده
خدایاشکرت باعشق ک هرکس آشپزی میکنه خودشم مسول سرو غذاسو نوبتیه این کارها.خب خودش هم فان هم طعم آشپزی های مختلف چشیده میشه هم همکاری ک همه لذت میبرن و هیچکی خسته نمیشه خدایاشکرت باعشق و اینکه کارها راحت انجام میشه.
خدایاشکرت باعشق ک استاد باوجود بو کردن بیف استراگانف این همه اراده داره و میتونه پای تصمیمش وایسه و مامیتونیم ازش الگو برداری کنیم مثلاً همین دیشب بااینکه غذای نذری خوردم و خیلی خوشمزه بود ودلم میخواست بیشتر بخورم با ب یا آوردن استاد وارادش جلوی خودمو گرفتم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون پسر خوشمزه و خوش رنگ بعد غذا کدفک میکنم خیلیم چسبید بلافاصله بعد غذا همراه کاکائو و کره خدایاشکرت باعشق اونم داغ داغ اولین بار همچین دیری دیدم اونم تو سریال زندگی در بهشت اونم بعد غذا و آتیشی تو قابلمه های هیولامون خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک چ تو این مهمونی چ تو مهمونی های قبلی زندگی در بهشت دیدیم ک ب جای حرف زدن در مورد اخبار بد وغیبت واین حرفا بازی و فان ولذت بین بزرگترها و کوچکتر موج میزند و بیشتر تمرکز رو نکات مثبت رو احساس خوب حال هر بازی ک میخواد باشه واین رقابت بین بزرگها و کوچیکاو دخالت دادن کوچیکترا تو بازی واقعا شیرین و جذاب برخلاف ماایرانیها ک جلوی کوچیکترا از بچگی ذهنشونو باافکارمنفی وغیبت پر میکنن ک فلانی چی کرد و چی گفت.مثلا خودمن حتی با اینکه تو این فرکانسمو دارم رو خودم کار میکنم و حتی اخبار گوش نمیدم بازم 1جامیرفتیم مخصوصا خونه مامان بزرگم ک فامیل اونجام میشیم هرکس هر چی میگفتم میشستم گوش میدادم و خب همش غیبت و فلانی چی کرد و کی با کی ازدواج کرد و کی مال اون یکیو دزدید و از این حرفا.1روز ب خودم گفتم من چطور از اخبار تلویزیون دوری میکنم ولی از این اخبار بد تادلم میخواد گوش میدم اونم تو جم هایی ک میرسم واس همین این رفتنهامو کم کردم بااینکه مامان بزرگم و خیلی دوست دارم و فقطم این مونده واسمون و پدربزرگ هم ندارم و دوست دارم تازه س قدرشو بدونم و ببینمش هر2هفته میرم دیدنش بااینکه مادرم خیلی بیشتر میرره.کلا تا میبینم این جلسات هی 1جورایی فراریم.از طرفیم تاحرف منفی میشه میزارن میرم حیاط مخصوصا از زمانی ک ب این نتیجه رسیدم ب هر چی توجه کنم حالا با دیده هام شنیده هام تجربه هام جهان از اون بیشتر و بیشتر نشون میده ولی برام مهر تأییدشو میزنه ک آره این واقعیت و درست حساستر شدم میگم خب بخوام واس هرشنیدم دیدم الگوی جدید داشته باشم ک این همه وقت ندارم از طرفیم همه اونا ک یادم نمیمونه هی منفیارو بشنوم وهی پاکسازی کنم پس بهتر اصلانشنوم.برای من همین بس ک فعلا باورهای قبلیمو پیداکنو بشکونم و از این ور هم خب دوباره باورهای دیگه اضافه میشه پس اصلا رفت وآمدهامو با آدم های مسموم کم میکنم درسته سختمه بعضی وقتا وسوسه اینو دارم تاکی از اونا دوری کنم تاکی تنها باشم خب اونا جمعه وفلان ولی خب برای اینکه نتایجم واضح وملموس باشه خودمو متعهد میکنم ک ادامه بدم ک بالاخره آدم های زندگیم عوض میشن اگر درون من فرکانس های من ثابت بشه.و چ قدر خوشحالم ک اون لحظه چیدن اون مهره ها همزمان شد با گفته های استاد ک ماییم باچیدن تمرکزمون رو هر چی از اون جنس وارد زندگیمون میکنیم حالا میخواد باور کنیم یا نکنیم این قانون.و من خیلی دلم میخواد دقیقتر بفهمم چطوری باچیدمان درونم دنیای بیرونم چیده میشه مثل ریک ک دقیق میگشت ک 1چیدمانی داشته باشه ک هم هنوز باشه هم مهره ها نریزهب نظر من کار ما هم اولش اینطوریه تو تمرکز و کنترل ورودی هامون اولش باید دقت کنیم مهر لحظه حواسمون ب فرکانس هامون باشه وقتی ب غلطک افتادیم مثل استاد دیگه راحتتر و درعین حال باآرامش این چیدمان و انجام میدم چون ملکه رهنمون شده خدایاشکرت باعشق ک ازاین بازی و گفته های استاد اینطوری نتیجه گیری کردم خدایاشکرت باعشق.بااستفاده از قانون همزمانی و خیلی دوست دارم گاها ک استاد تو این فایل ها خودش حرف میزنم و شفافتر راجب قانون توضیح میده.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون یادآوری دوستمون ک گفت فامیلی دارن ک از همین جنس مهمونا مون تو زندگی در بهشان همین قدر فان کودک درونشون زندس وخب این نشونم داد مهم نی عباسمنش باشی باکس دیگه یا تو آمریکاباشی یا ایران یاجای دیگه فرکانسات درست باشه از همون جنس آدم میبینی هدایت میشی سمتشون.منم دوستانی دارم ک همچین تجربه ای باهاشون داشتم و اصلا فک نمیکردم اینطور از قانون استفاده کنم بدون اینکه ازش چیزی بدونن بر خلاف تصورات من و بااینکه مذهبین و برام سخت بود ک باهاشون برم بیرون ولی وقتی دیدم وقتی باهاشون همین قدر لذت میبرم از باهم بدون بدون هیچ غیبت فقط و فقط بازی مشتاقت م برای رفت و آمد باهاشون.رفتیم ناهار بیرون همسر دوستم بعد ناهارمارو مشغول کرداوقات فراغتشو بانقاشی میگذرونه قلموشو با خودش آورده بود قلمو همراه1لیوان آب بجای رنگ آب بود بدون هیچ هزینه ای وقلق های نقاشی رو ب مامیگفت برای هر حرفی رو آسفالت میکشید ماهم ب نوبت و برای رقابت هر چی میگفتم انجام میدادیم و چ قدر لذت بردیم بدون توجه ب اطرافمان و بقیه.1آن ب خودم اومدم دیدم چقدر از چیزای ساده داریم لذت میبریم و بدون خجالت چون همه بار اولمون بودقلمو دستمون میگرفتیم ومینوشتیم و این آقا چی کرده با ما ک حتی ب محیط اطرافمان بی توجهیم ک کی اومد کی رفت وقتایی دیگه وقتی با خونوادم میرفتم فقط توجهم ب بقیه بود چی پوشیدن چی میکنن آنقدر ک فقط بیکار ناتو مبهوت ب هم نگاه میکنیم ولی اینبارجنسش فرق داشت.خدایاشکرت باعشق ب خاطر این تجربم ک هم برای خودم توجه رو نکات مثبت هم برای بقیه.واینکه من چی میخوام.یابهمون یاددادن ک تو جم های خانوادگی مسابقه بزاریم از خوبیهای همدیگه بگیم هرکس بیشتر گفت هی طرفو ببریم بالاو بعد1از صفتهای منفیشو بگیم ک معتقد بود واس خودسازی از اهل بیت و فلان ک من طبق قانون بااینکه آخرش مخالف بودم چون رو هر چی توجه کنی از همون بدست میاری این قانون.خدایاشکرت باعشق.یابازی اسم فامیل و من فهمیدم ک فرق ندارد باکی بری بیرون میشه جور دیگه هم لذت برد ک اصلا از محیط اطرافت غافل باشی و فقط رو خودت زوم کنی.وخب وقتی اومدم برای خونوادم حسابی تعریف کردم ک من اون آقا و خونوادم جور دیگه شناخته بودم وغلط بود چون باهاشون رفت و آمد از نزدیک نداشتم و فهمیدم مهم نی مذهبی باشی نباشی مهم اینه از قانون داری استفاده میکنی و شادی مهمه حتی اگه خودت ندونی ک داری ناخودآگاه ب قانون عمل میکنی.خدایاشکرت باعشق برای این دوستانم و خدایاشکرت باعشق ک از این جنس آدم بیشتر وارد زندگیم میکنی.واین خواسته در من شکل گرفت ک میخوام همسری اینگونه داشته باشم ک منتظر نباشه1نفر ازبیرون بیاد واس شادکردنش خودش دست ب کار بش و بقیرم سرگرم کنه.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق ک در آخر هم دیدیم مریم عزیز باتیتوم عروسک بازی میکنه ومن هیچوقت نشده تواین سن با بچه ها بازی کنم یعنی تو بزرگسالان و حوصلم نمیکشه با بچه ها.وخب مریم عزیز چ راحت رفته و خدایاشکرت باعشق ک هر کدوم از این عروسکها تیپ مخصوص خودشون دارن.با عینک بی عینک النگوب دست.واینکه استاد اشاره کردن ب قانون تجسم وتصور برای خلق زندگی و اینکه تو بچگیمون این ملموستر و من اینجا میخوام بگم آره ک مهر تأییدی بشه ب حرفهای استاد و باورسازی واس هممون.ک من دیدم بچه ای ک گوشی مامانشو ب چش تبلت میدید و باهاش بازی میکرد و ب مادرش نشون میداد ک تبلتمو ببین قشنگت.ومامانش بهش القا میکرد ک این تبلت نی و بچه باز هم کار خودشو میکرد واینو ب من یادآوری کرد ک چطور ممکنه چ راحت انگار ک تبلت مورد علاقه دستش بدون اینکه فک کنه ن گوشیه.ومن هرچقدم بخوام خودمو بزنم ب اون راه ک چیزو چیز دیگه ب غیرخودش تجسم کنم چقدر سختمه.ومن بچگی های خودم یادم نی تصوراتمو.ولی این بچه عجیب منو تحت تأثیر قرارداد وحرف بزرگترها ک میخوام ب مایادآوری متن بچه این تبلت نی و گوشی تو این مثال بچه چقدر باافکار خودش شاد بود و بازی میکرد و فیلم میگرفت. و مثال های دیگه.
خدایاشکرت باعشق برای من این قسمت از سریال همین بس قانون تمرکز و توجه و مراقب ورودی هام باشم واعراض کردن بهتر از اینه ک بشنوم ببینم و هی برم پاکسازی.و اینکه قانون تجسم و تصور برای خلق چیزی ک میخوام همون قانونی ک بچه ها راحتتر ازش استفاده میکنم و حالا ک بزرگ شدیم یادمون رفته
خدایاشکرت باعشق ک امروز هم رسالتمو انجام دادم وبیشت خودم لذت بردم از گفتن خاطرات خوبم ک بهم دوباره یادآوری کرد ک هستن آدم های ک شده حتی ناخودآگاه از قانون استفاده میکنم و لذت میبرن.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر تایپ کردنم
خدایاشکرت باعشق ک قبل صبحونه و اول صبح تمرکزم رو نکات مثبت بود
خدایاشکرت باعشق ب خاطر انگشتانم ب خاطر گوشیم بخاطر این سایت خاطر اینکه شرایطی تو این سفره پهن شده برای ماهم فراهم شده ک بنویسیم بگیم از خودمون تایادآوری بش الگوسازی بشه برای خودمون خدایاشکرت باعشق ب خاطر گوشی عزیزم ک باهاش تو سایت میرم خدایاشکرت باعشق ب خاطر اینترنت همراهم ک هس وخدایاشکرت باعشق دوستانی دارم ک برای هم مینویسیم و ب اشتراک ک میزاریم وخدایاشکرت باعشق ب خاطر دستانم ک گوشیو باشه نگهداشتمو خسته شدواین سنسور ک بهم یادآوری میکنه دستانم احتیاج ب رفع خستگی و استراحت دارن خدایاشکرت باعشق ب خاطر قانون تضاد ک تو هرلحظمون هست ویادآوری میکنه چی میخوایم خدایاشکرت باعشق شکرت باعشق شکرت باعشق
با سلام به خانواده دوست داشتنی استاد عباسمنش
خدایا شکرت به خاطر اینهمه آزادی
خدایا شکرت به خاطر این طرز تفکر برای تربیت بچه ها که بچه ها اینقدر با خودشون به صلح رسیدن که منتظر میشن تا اول بزرگترها دسر بگیرن بعد آنها
چقدر مهمانداری کردن راحت و لذتبخشه آخه هر کسی به کار خودش مشغول و همکاری در تمام کارها انجام میشه ولی حالا تو ایران اگه کسی اومد مهمونی باید فیکس بشینه روی مبل تا کاملا پذیرایی بشه واون صاحبخونه هم تا زمان رفتن اون هیچ استراحتی نداشته باشه تازه بعدش هم حرف و حدیث پشت سرش که بماند وای استاد چقدر زیبا از فرصتهاتون استفاده میکنید و لذت میبرید چقدر خوشحالم از اینکه هدایت شدم و با قانون آشنا شدم والان دیگه برام مهم نیست که کی چه فکری در موردم میکنه هر کاری که درسته و قلبم بهم میگه همون رو انجام میدم و خیلی احساس آرامش دارم مریم جون من تماما تو رو از هر نظر تحسین میکنم بازی کردنت با بچه ها حوصله به خرج دادنت فیلمبرداری کردنت از لحظات با وجود کارهای دیگه و عشق ورزیدنت به خداوند از طریق زیباییهایش
خدایا شکرت بابت دیدن زندگی در بهشت که من خودم را در بهشت واقعی میبنم و تمام روز دوست دارم با استاد عزیزم و مریم مهربونم باشم و بیشتر قانون رو درک کنم و تکاملم رو طی کنم و در فر کانس بالاتری قرار بگیرم و لذت ببرم
به امید آن روز