سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای مهربان

سلاممم

خداروشکر که امروز تونستم فایل رو ببینم و همینطور کامنت بزارم.

انقد توی این فایل هوای پرادایس باحاله که ادم وقتی میبینش راحت میتونه حسش کنه.

هوا رطوبت بارون داره، زمین نم خورده، یه کوچولو مه تو فضاس دریاچه زیبامون😍 درخت های خوشگل بارون خورده و از همه بهتر جمعی که کنارهم هستن تا غذاهای خوشمزه ای که درست کردن رو امتحان کنند. چقدر آشپزی تو این هوا و تو این فضا لذت بخشه. یکی از کارهای مورد علاقه من اشپزیه😍 عکس فایل رو که دیدم اول دیدم که یه ظرف دست استاده و داخلش یه غذای قرنز رنگه. ولی وقتی دیدم که غذا بیف استاراگانفه گفتم حتما اشتباه دیدم😂 چقدر این ادما مهربونن با عشق برا خانم شایسته صندلی اوردن و براش غذا ریختن. استادم که مثل همیشه رو عهد خودش مونده و از اون غذا امتحان نمیکنه. ولی چه باحاله غذاش من یاد سالاد ماکارانی افتادم شکلش رو دیدم. فک کنم خیلی خوشمزس. خبببب نوبت میرسه به اون دسر قرمز خوشرنگگگ😍😍 دلم که براش رفت انقد که رنگش دلبره😍 همش با خودم گفتم خدایا یعنی چه غذاییه🤔 بعد که گفتین دسر گیلاس😍 گفتم چه جالبب. دیگه وقتی ترکیباتش رو که گفتین اصلا دیگه مردم براش😍 گیلاس🍒+ شکلات🍫+کره😍. فک کنم خیلی باحال باشه. چه جالب که اول برای بزرگترها ریختن و بعد برای کوچیک ترها. خیلی جالب بود برام کاش دستورپختش رو هم میگفتن😄.

خب حالا میریم داخل کلبه چوبی قشنگمون😍 بازهم همه دورهم و مشغول بازی. وقتی صدای استاد میاد روی فایل یعنی کلی درس ونکته در راهه. درس امروز کنترل کانون توجه.وقتی که با دوستامون دور هم جمعیم. چقدر ماها خودمون رو گول زدیم که به بهانه تفریح کردن و خوش گذروندن و اینکه حالا دورهمیم حال میده شروع کردیم به غیبت کردن؟ یا اینکه بحث های سیاسی وقتی تو مهمونی هستیم خداروشکر هیچ وقت اهل بحث سیاسی و سیاست و اینا نبودم براهمین بیشتر وقت ها تو مهمونیا یه گوشه ساکت بودم و زود جمع رو ترک میکردم ولی غیبت چرا راستش اهلش بودم. ولی واقعا من هم رسیدم به این نقطه که با اوت جمع های قبلی دیگه اصلا اصلا بهم خوش نمیگذره و احساس سنگینی توی روحم میکنم وقتی باهاشون میشینم براهمین دیگه خیلی ارتباطم باهاشون کم رنگ شده. استاد وقتی میکین رو خودمون کار کنیم بعد دوستای خوب وارد زندگیمون میشن. استادبا یه دوست از طریق فضای مجازی آشنا شدم که اونم اهل پیشرفت و موفقیته. کلی مطلب جدید ازش یاد گرفتم بهم عکاسی یاد داد. الانم باهم قرار پیاده روی گذاشتیم هرکسی تو روز و ساعت دلخواهش با برنامه سامسونگ هلس. تا سلامت تر باشیم😍 و برای این کار یه گروه تشکیل داده و نتیجه پیشرفتامون رو میزاریم😍 استاد امروز با صحبت های شما میخام مصمم تر بشم وقتی توی یه جمعی هستم کانون توجهم رو کنترل کنم یا تا جایی که امکان داره ارتباطم رو با ادم های نامناسب قطع کنم و به جاش جهانجواب کانون توجهم رو بده و دوست های خوب و ارتباطات خوب رو بیاره تو زندگیم😍 استاد یکی از خواسته های منم اینه که وقتی تو مهمونی هستم بازی کنیم😍 آخه خیلی کودک درونم فعاله😍😘 آخر فایل هم که با یه دختربچه که مشغول بازی و دنیای خودشه تموم میشه. خدای من چقدر عروسک داره😍 استاد یاد خودم افتادم که گفتین وقتی بچه ایم تجسممون خیلی فعاله. منم تو دنیایی برا خودم زندگی میکردم که همه عروسکام زنده بودن. یکیشونو هنوزم دارم تو انباریه. انقدر دوسش داشتم تمام زندگیم رو با اون میساختم😅 دوباره باید تجسمم برگرده به دوران کودکیم که هیچ چیزیو غیر واقعی نمیدید و با تمام وجود حسش میکردم. اهنگ آخر فایل هم فوق العاده بود. مرسی ازتون❤