الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 10

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیررضا گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و مهربونم در سایت و سلام گرم خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی عزیزم. تو این فایل بازم می‌خوام در مورد چیزایی که یاد گرفتم و کارایی که عمل باید کنم بگم، اینم بگم من یه مدتی هست متأسفانه تو عمل به قوانین ضعیف شدم و انگیزه خودم رو از دست دادم اما بازم باید شروع کنم و می‌دونم دلیل این سردرگمی این چند وقتم هم دور شدن از قوانین هست… البته من سایت رو دنبال میکنم فایلا‌ رو میبینم ولی اون شور و اشتیاق اولیه ام رو خیلی کمتر شده ولی باید درستش کنم. من اوایل که خوب عمل میکردم به قوانین تو همه حوزه های روابط و مالی و سلامتی و ارتباط با خدا چندین برابر و فراتر از تصورم رشد کردم ولی چون شوق خودمو از دست دادم نتایج اومد پایین ولی هیچ وقت برای شروع دیر نیست و بازم می‌خوام تلاش کنم و منی که یه بار تونستم اون همه اتفاق خوب رو با تعهدم رقم بزنم حتما بازم میشه و باید بازم تلاش کنم و بازم متعهدتر باشم این بار ❤️

    من چی از این فایل یاد میگیرم و باید حتما بهش عمل کنم؟

    •آدمایی هستن که از اونایی که موفقیت های زیادی بدست میارن ناراحت میشن ، حسودی میکنن و منتظرن با اولین شکست برن بهش بگن که:))) دیدی شکست خوردی ، دیدی همش نمیتونی موفق باشی ، دیدی نشد و از دست حرفا رو بزنن به این دلیل که نتونستن خودشون به موفقیت برسن … اولا که باید یاد بگیرم از حرفای این آدما برای خودم یه انگیزه و محرک بسازم برای موفقیت بیشتر برای قدرتمندتر شدن و نباید وارد مسیری بشم که اونا با حرفاشون بخوان حال منو بد کنن و باعث ناراحتی بشن ، در رابطه با خودم دقیقا همین اتفاق افتاد و من وقتی یکم شرایط بد شد آدمایی اومدن به صورت خواسته یا ناخواسته‌ حرفا و رفتارهایی رو داشتن و من متاسفانه به دلیل ناآگاهی تاثیراتی هم گرفتم ولی از الان باید سعی کنم ذهنم رو تغییر بدم … ثانیاً دنبال شکست آدما هم نباید باشم ، دنبال بی ارزش کردن موفقیت آدما هم نباشم ، دنبال حسادت کردن نباشم ، اگه یه نفر تونسته موفق بشه باید یاد بگیرم تحسین کنم و بگم منم میتونم ؛ اگه اون تونسته موفق بشه پس منم میتونم و از اون آدم موفق الهام بگیرم…

    در مورد این یادم میاد وقتی تو شغل قبلیم بودم اوایل هیچی بلد نبودم ولی وقتی می‌دیدم مدیرمون چقدر راحت میتونه پول بسازه بعد یه مدت منم باورم شد و با استفاده از اهرم رنج و لذت حتی چند ماه دقیقا اندازه مدیرمون پول ساختم و اتفاقا خیلی راحتتر از قبل بود این درآمدا یعنی با زحمت کمتر درآمد بیشتر داشتم …

    البته تا حدودی احساس حسادت تو وجود همه ما هستش اما فرق یه آدم موفق با یه آدم شکست خورده تو زندگی اینه که ، آدم موفق حسادت رو تبدیل می‌کنه به محرک واسه پیشرفت ولی آدم شکست خورده اون رو تبدیل می‌کنه به نفرت و احساس خوب…

    آدمای موفق بخاطر شکست هاشون نمیرن گریه بکنن منم باید یاد بگیرم اگه شکستی خوردم یا به یه تضاد خوردم توی زندگیم در هر موردی ، بجای زانوی غم بغل گرفتن بگم که من اون آدم متفاوتم… تو این موقعیت باید باور کنم که میتونم شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم.

    •وقتی تو‌ شرایط به ظاهر ناجالب قرار می‌گیرم باید توجه کنم به داشته هام ، باید خوبی ها رو ببینم… باید اینهمه اتفاقای قشنگ که افتاده رو ببینم ، نه اینکه توجهم رو بزارم روی یه اتفاق ناجالب و بخوام خود خوری کنم… این اوج نامردیه در حق خودم و خدا… باید یادم باشه وقتی یه اتفاق منفی میوفته به خودم بگم من اینهمه اتفاق مثبت تو زندگیم هست من باید روی اونا توجه کنم.

    من تو این مورد هنوزم که هنوزه ضعف دارم و گاهی طول می‌کشه به حالت عادی برگردم و قبول کنم این می‌تونه باعث موفقیت من باشه …

    •تو شرایط سخت بجای توجه به شرایط منفی به اتفاقات قشنگ زندگیم باید فکر کنم.

    وقتی تو مسیر موفقیت قرار گرفتم ممکنه یه سری آدما چشم دیدن موفقیت منو نداشته باشن ، ممکنه یه سری آدما نتونن از دیدن موفقیت من لذت ببرن و حسادت بورزند ، اما من باید حواسم باشه تو این شرایط انگیزه بگیرم از این آدما و برم به سمت موفقیت های بیشتر نباید ناراحت بشم از حرفای این آدم ، اتفاقا اینا میشه موتور محرک واسه پیشرفت و موفقیت بیشترم.

    نظر بقیه نباید واسم مهم باشه باید اتفاقا از حرفاشون انگیزه بگیرم…

    •من باید یاد بگیرم موفقیت افراد رو تحسین کنم ، من باید فارغ از اینکه شخصیت اون آدم چیه بتونم موفقیتش رو ببینم و تحسین کنم و تایید کنم ، اگه دوست دارم خودمم موفق بشم اگه میخوام منم تو مسیر موفقیت برم. من باید بتونم چشم دیدن موفقیت افراد رو داشته باشم. باید ذهنم رو باید تربیت کنم برای تحسین کردن افراد. ذهنم باید بتونه تو هر شرایطی افراد رو تحسین کنه. کار سختیه ولی من باید سعی کنم.

    • توجهم روی چیه ؟ روی مشکلات ؟ آدمای موفق بجای توجه به مشکلات، توجه میکنن به بهتر شدن به دنبال راه هایی هستن که بهتر بشن ، نمیشینن بخاطر چالش ها و تضادهاشون گریه کنن ، نمیرن توجه کنن به نارسایی ها

    • به انتظار مردم از خودم نباید کاری داشته باشم من باید تمرکز رو بزارم روی خودم و نقاط ضعف و قوت شخصیتی خودم رو کمرنگ ترش کنم. چیکار دارم بقیه چه انتظاری از من دارن، من باید تکامل خودم رو طی کنم من باید خیلی خوب درک کنم خودم رو کل تمرکز رو باید به خودم. بیخیال بقیه باشم. دنبال حرفای بقیه نباش ، برچسب‌های بقیه رو نباید روی خودم جدی بگیرم. امیر جان باید باور کنی که میتونی موفق بشی …

    تو این خوردم متاسفانه یه جورایی من از بچگی توقع بالایی ازم بوده و این کلی به من آسیب زده و فشار زیادی روی من ایجاد کرده اما باید از الان به خودم بگم اصلا نباید من بقیه رو راضی کنم…

    •احساس گناه بدترین فرکانسه ، نباید بعد اشتباهات خودم رو تخریب کنم. باید دنبال جبران موضوع باشم. من باید نکات مثبت و میوه های اون اشتباه رو ببینم و ازش درس بگیرم و تجربه کسب کنم، با سرزنش کردن خودم قرار نیست چیزی درست بشه. دنبال اما و اگه نباید باشم. اگه فلان کار میکردم اگه نمی‌کردم دیگه مهم نیست. باید دنبال توجه به نکات مثبت باشم و نباید حسرت بخورم و توجهم باید بزارم رو نکات مثبت…

    در رابطه با احساس گناه یکی از دلایل خارج شدن از مسیر همین بود واسه من که من واسه اشتباهات خودم به شدت احساس گناه میکردم ولی باید اینو درستش کنم و الان که دوره عزت نفس رو دارم بهتر میتونم روش کار کنم…

    • دنبال بهتر شدن باید باشم ، باید از شکست هام باید انرژی بگیرم. روند رو باید بشناسم و بدونم روند رو مرحله به مرحله پیش برم. باید تعهد داشته باشم برای بهتر شدن ، حتی در سخت ترین شرایط. باید پروسه پیشرفت رو بدونم، اگه من درآمدم یه میلیونه نمیشه توقع داشته باشم یهو بشه صد میلیون ، حتما باید پروسه طی بشه من خوب رشد کنم و برسم به صد میلیون اونوقت درآمدم میشه صد میلیون… باید روند رو یادم باشه.

    همیشه هم باید یادم باشه من میتونم بهتر باشم… همیشه میتونم بیشتر رشد کنم. هیچ وقت من به ته تواناییام نمی‌رسم ، همیشه میتونم بازم بهتر و بهتر بشم. این انتها نداره.

    •منتظر کسی نباید باشم که موقع شکست بیاد منو بلند کنه. سراغ مواد خارجی نرو ، دنبال آدما نباش. دنبال افراد دیگه نباش.

    باید یاد بگیرم تو شرایط سخت فقط خودمم که میتونم به خودم کمک کنم. هیچ کس نه می‌تونه و نه قدرتش رو داره بتونه به من کمک کنه. فقط منم و خدای من که می‌تونه بهم کمک کنه و باید حواسم باشه تو این شرایط دستم رو بزارم رو زانوی خودم و خودم بلند شم. منتظر کسی نباشم که بیاد منو نجات بده. منتظر منجی نباشم که بیاد چیزا‌رو واسم درست کنه. این منم که باید با ذهنم مشکلات رو کمرنگ کنم واسه خودم. سراغ مشروب و مواد رفتن یه در رفتنه که موقتم هست. نباید تو شرایط سخت دنبال کسی باشم که بهم انگیزه بده باید روی خودم حساب کنم باید روی خدا حساب کنم. چون تا خودم نخوام هیچکس نمیتونه کاری کنه واسه من. دنبال آدما نباشم واسه روحیه دادن به من واسه کمک کردن بهم ، دنبال این نباشم یکی بیاد دستمو بگیره ببره… دنبال این نباشم که وابسته بکنم خودمو به آدما ، این همون شرکه… این همون مسیر غلطه… باید یاد بگیرم منم که میتونم رشد کنم ، منم که میتونم بزرگ بشم ، منم که میتونم قوی تر بشم. خدا همیشه باهامه. باید روی خدا تکیه کنم. باید حواسم باشه روی تواناییام…

    •نباید زیاد درگیر عنوان ها و چیزای زندگی بشم ، هدف اینه لذت ببرم از زندگی بهتر بشم ، شاد باشم و بخندم… شادی خودم رو منوط به رسیدن به چیزای خاص نکنم. باید در لحظه شاد باشم احساس خوب داشته باشم ، هر چند شرایط سخت باشه. هر چند موقعیت مناسب نباشه به ظاهر ، باید بتونم به خوبیا توجه کنم. اینکه بقیه بگن من موافقم یا نه مهم نیست اینکه من چه حسی دارم مهمه.

    باید یادم باشم وقتی رشد میکنم ، نه تعریف و تمجیدهای بقیه خیلی واسم مهم باشه نه تخریب و توهین هاشون..

    به میزانی که حرف مردم واسم اهمیتش کمتر میشه یعنی من بیشتر پیشرفت کردم. هرچی حرف مردم واسم اهمیتش بیشتر باشه یعنی من زیاد پیشرفت نکردم. این یه معیار سنجش واسه موفق بودن یا نبودنه…

    ممنونم از دوستان خوبم که این متن رو خوندین استاد مهربونم از شمام ممنونم که نظرات رو با دقت می‌خونید امیدوارم بیشتر عملگرا باشم❤️❤️❤️🦋💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3808 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه بچه های عزیز

    کنترل ذهن

    مهم نبودن نظر دیگران

    واقعا خیلی وقت بود دلم میخواست در مورد این دو موضوع در مورد زندگی خودم که انجام دادم و چه نتایجی گرفتم صحبت کنم

    سال 95 بود که من میتونم بگم با اون درک اون موقعم از عشق و رابطه عاطفی که داشتم با خانمی دوست بودم و این رابطه تموم شد توی همون سال 95 و یه جورایی اولین رابطه عاشقانه من بود. خب من اون زمان 23 سالم بود و نه تجربه ایی داشتم و نه آگاهی که اصلا عشق چیه و تعریف عشق چیه و اصلا رابطه درست چیه و…..

    من بعد از تموم شدن اون رابطه خیلیییییییی خیلییییییییی حالم بد بود.

    چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟

    چونکه داشتم برای اولین بار وابستگی رو تجربه میکردم و خییییییلیییییی خیییییییللییییییییی درد داشت برام. واقعا خیلی درد داشت.

    من فکر میکنم نزدیک 6 ماه بود درگیر وابستگی بودم و داشتم درد میکشیدم.

    سال 94 هم با استاد آشنا شده بودم و اوایل کار کردنم با استاد بود و اینکه فایلارو یکی در میون کار میکردم و خیلی جدی نبود.

    همون سال هم من دوره عزت نفس خریدم که تازه استاد روی سایت گذاشته بود با قیمت فکر کنم 260 هزار تومن. و سال 95 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاهارو خریدم. اینکه این دوره هارو خریدم به این دلیل بود که سال 95 من تونستم به درآمد برسم و ایمانم به استاد و قوانین بیشتر شده بود اما در مورد دوره عزت نفس فقط یه حس قلبی بود که باهاش ارتباط برقرار کردم و خریدمش. ولی من هیچکدومشون رو کامل گوش نداده بودم. و خیلی یکی در میون گوش میکردم.

    اواخر سال 95 بود و من رابطه م تموم شده بود و شروع درد وابستگی(البته وابستگی از قبلش بود که اصلا به جدایی ختم شد)، چون واقعا بلد نبودم چجوری ازش رها بشم.

    همون اواخر سال 95 بخاطر اینکه توی حوزه اینکه علاقه م چیه و چون اون زمان فلسفه هم کار میکردم خیلی از خودم سوال میکردم که هدفم از امدن به این دنیا چیه و آیا کل مسیر زندگی اینه که همه میگن و اینکه خیلیییییییی دنبال موفقیت بودم و خیلی زندگینامه افراد موفق مطالعه میکردم و ااالبته گرچه فایلهای استاد یکی در میون میدیدم و جدی کار نمیکردم یا همون دوره عزت نفس رو نصفه کار کردم ولی همونایی که گوش میکردم رو واقعا خوب گوش میکردم و عملی میکردم.

    اره میگفتم

    اواخر سال 95 هم رابطه م تموم شده بود و خیلی داشتم درد وابستگی میکشیدم و از اینور این سوالات هم بود که ایا مسیری که توش هستم(اون زمان من چون فکر میکردم علاقه م فیزیک هسته ایی، وارد رشته فیزیک شده بودم) واقعا مسیر زندگیم یا نه من در اخر تصمیم گرفتم که توی رشته فیزیک ترم 7 دانشگاه روزانه صنعتی شاهرود انصراف بدم یعنی من فکر میکنم دو ترم دیگه تموم میکردم دانشگاهم رو و مدرک لیسانس میگرفتم ولی انصراف دادم چون به نتیجه رسیدم مسیرم نیست و موقع انصراف میخواستن تطبیق بزنن که حداقل فوق دیپلمم رو بگیرم ولی چون هدفم این بود که دوباره دانشگاه شرکت میکنم و میخوام از اول بخونم گفتم نمیخواد و مدرکم همون دیپلم ثبت شد برام. که بعدش اون زمان استاد یه فایل گذاشتن دقیقا همون عید 96 بود که یه جمله گفتن : مگه دانشگاه مسیر زندگی مارو تغییر میده؟؟ و من دوباره جرقه زد و دیگه دانشگاه رو گذاشتم کلا کنار و مدرکمم الان همون دیپلم.

    اینم بگم من خانواده ایی دارم که تحصیلات وحشتناک مهم براشون و از من هم خیلی انتظار داشتن چون خیلی از خانواده مادرم تحصیلات داشتن و منم بخاطر این جو خیلیییی از خودم انتظار داشتم و خیلیییییی جاها گفته بودم من باید شریف قبول بشم و بعدش هاروارد و …… و با این همه فشارها شبها فکر میکردم به انصراف و گریه میکردم چون واقعا آدم پخته ایی نبودم و فکر میکنم مشکلات اونم زمان از من خیلیییی بزرگتر بودن و برام خیلی سخت بود و سختی هم کشیدم بابت اینکه تصمیم بگیرم ولی انجامش دادم و یادمه فقططط داشتم ذهنم رو با باورهای توحیدی کنترل میکردم(البته اون زمان نمیدونستم اینا باورهای توحیدی)

    یادمه به خودم میگفتم تو این همه سال با حرفهای بقیه زندگی کردی پس کِی میخوای برای خودت زندگی کنی؟؟؟ پس کِی میخوای توی مسیری باشی که خودت دوست داری؟؟؟؟ ولی ذهن نجواگر که بیکار نبود… هی میگفت خانواده ت چی میگن؟؟؟ دوستات چی میگن؟؟؟ فامیل چقدر مسخره ت کنن اینقدر میگفتی میخوام هاروارد برم و.. مدرک نداشته باشی هیچ جایی بهت کار نمیدن… خواستگاری بری همه اول مدرک میخوان و………….. اما کنار این نجواها، خداوند هم باهام صحبت میکرد میگفت حرف بقیه مهم نباشه من کنارتم، من قدرت مطلقم، تو باید منو منبع و راس همه چی قرار بدی، تو انجام بده من حمایتت میکنم، درسته میترسی ولی من کنارتم، من کار ت رو درست میکنم، من همه چیزت رو درست میکنم تو انجامش بده و…….

    فقط من چند هفته درگیر این کنترل ذهن بودم که نجوا بهم وعده ترس و فقر همه چی میداد و خداوند فقط بهم وعده خیر و خوبی و موفقیت.

    تا اینکه عملی کردم و انصراف دادم.

    خب اواخر سال 95 هم درگیر وابستگی از رابطه م و هم کنار گذاشتن دانشگاهم و نمیدونستم چیکار بکنم.

    هدایت شدم که بیا بشین دوره هایی که داری رو بشین فقط اینارو کار کن تا هم رها بشی از وابستگی و هم به مسیر مورد علاقه ت هدایت بشی و این هدایت رو من یادمه از روی توضیح دوره راهنمای عملی که خریده بودم واقعا قلبی دریافتش کردم و گفتم خیلی خب من میشینم فقط روی دوره ها کار میکنم و خدا بهم میگه چیکار کنم.

    (آها راستی من دوره هدفگذاری هم قبل راهنمای عملی خریده بودم ولی اونو اصلا نگاه نکرده بود)

    خب من شروع کردم.

    دقیقا یادمه تاریخ 1396/01/15 که من شروع کار کردن به صورت جدی روی فایلا رو شروع کردم.

    برای خودم برنامه ریختم و اول با دوره راهنمای عملی و دوره عزت نفس شروع کردم. یادمه توی ماه تیر 96 بود که من داشتم توی وابستگی خوب میشدم ولی خب درگیری داشتم و مخصوصا اینکه همش میپرسیدم من مسیر علاقه م چیه و یادمه کنترل ذهنم خیلییییییییی سخت شده بود چونکه خانواده م هم کم کم فهمیده بودن من دانشگاه رو ول کردم، فشار اونا بود، من خودم رو یعنی ذهنم رو از هرچی رسانه اجتماعی و دوست و …… دور کرده بودم و فقط میخواستم ورودی درست داشته باشم و نه چیز دیگه و بیشتر با خانواده بحث داشتم. یادمه یه روز اینقدر فشار رووم بود هرچی جلو دستم بود میکوبیدم به دیوار و میشکوندم😂😂😂😂😂😂😂😂…

    تا اینکه یه چیزایی داشت توی ذهنم جرقه میزد که همه چی احساس خوب

    همه چی اینه که بتونی ذهنت رو کنترل کنی و به احساس خوب برسی

    همه چی اینه که جوری به قضایا نگاه کنی که حس خوب داشته باشی

    و من شروع کردم به تمرین توی این قسمت که حالم رو خوب کنم و خوب نگهدارم… واقعااااا تمام سعی و تلاشم فقط همین بود

    تا اینکه تونستم انجامش بدم چون هی تمرینش میکردم و البته خب شرایط به ظاهر بد برام اوایلش خیلی پیش میومد ولی من هربار که قویتر میشدم میتونستم بهتر کنترلش کنم تا اینکه واقعا هم از اون وابستگی که داشتم رها شدم و هم اینکه مسیر علاقه م بهم گفته شد. و همه اینا بخاطر این بود که من خیلییییی روی کنترل ذهنم و بهتر شدن توش کار میکردم.

    حالا الان به حدی رسیدم که واقعا نسبت به اون زمان خیلیییییییییی قویتر شدم، مثلا اخرین باری که از یه رابطه جدا شدم کلا من یک هفته توش بودم و کاملا حالم اکی بود و همه چی با انگیزه ادامه دادم.( چون من از زمان 95 دیگه رابطه نداشتم تا سال 97 به بعد که هر کدومش اول نزدیک سه هفته درگیر میکرد بعدش دو هفته که اخریش یک هفته بود در صورتی که رابطه سال 95 برای من 6 ماه طول کشید تا به خودم بیام.)

    یعنی واقعا هرچقدر من روی خودم دارم کار میکنم میبینم که خیلییییییی برام راحت تر و اسون تر داره میشه که البته هیچ انتهایی نداره و همیشه باید انجام بدم.)

    در مورد مهم نبودن حرف مردم که اینقدررررررر میتونم مثال از خودم بگم که واقعا فقط باید بنویسم در همین حد میگم که الان فکر توی ذهن بیشتر افراد دور و برم شدم یه فردی که خودخواه و ….. در صورتی که اونا میخوان مثل خودشون باشم ولی نیستم.

    الان واقعا اینو میتونم با قدرت بگم که نه تنها خانواده م بلکه هیچ کس دیگه ایی توی ذهنم قدرتی ندارن یا بگم قدرتشون خیلییییییییییییی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کمِ در حد صفر. و هرکاری بخوام راحت میکنم.

    یعنی واقعا من الان آزادی زمانی و مکانی و عملی و آزادی سخن رو کامل دارم و چندسال دارم باهاش زندگی میکنم. اینا آزادی هایی هستن که حتی همین الان پسرهای هم سن من ندارن و شاید خنده دار باشه ولی باید مثلا ساعت 12 حتما خونه باشن و اصلا اگه نباشن جنگی میشه.

    و الان دارم تمام انرژی و زمانم رو روی کاری که دوستش دارم میذارم و روی باورهای ثروتم کار میکنم که به آزادی مالی برسم.

    چندین بار شده که به بهترین دوستام و بهترین افراد نزدیکم در برابر خواسته ایی که داشتن “نه” گفتم و برام اصلا مهم نبوده که بعدش چی میشه.

    همین الان هم که شرکت کاری خودم رو دارم خیلی کارا میکنم که خیلیا حرف میزنن بهم و……. ولی به قول استاد فقط من دارم انگیزه میگرم و با قدرت بیشتری کار میکنم چون اصلا برام مهم نیست حرف بقیه.

    و امشب که از استاد شنیدم که گفت اگه میخواین ببینین چقدر پیشرفت کردین، ببنین چقدر حرف مردم براتون بی اهمیت شده و این یعنی دارین پیشرفت میکنین و خیلی عالیه، قشنگ حس کردم حرف استاد رو چون واقعا میبینم با اینکه هنوز ازادی مالی ندارم ولی خیلیا خیلی حسودی به سبک زندگیم و به سبک اخلاقم و این آزادی هایی که دارم میکنن.

    و اینکه میبینن چقدر روو بازی میکنم و چقدر صادقم

    شاید باورتون نشه ولی از اینکه میبینن من اینقدر رو بازی میکنم حسودی میکنن و میخوان خرابم کنن و من خیلیییییی انگیزه میگیرم. خیلیییییییی زیااااااااااااااد.

    یعنی این انرژی رو دور و بری های من خیلی میگیرن که من در مسیر موفقیت هستم و قشنگ از حسادتشون میفهمم

    و اینا واقعا به من داره انگیزه میده.

    در مورد کنترل ذهن هم خوشحالم که میبینم دوستی که باهم دفتر داریم و بهم نزدیکه میگه مهرداد تو خیلی خوب میتونی شرایط کنترل کنی و حس خوب داشته باشی، خودش چندبار بهم گفته که واقعا من لذت میبرم و ازت یادگرفتم که میبینم میتونی توی شرایط سختی که پیش میاد برات میتونی خودتو کنترل کنی.

    این برای من خیلی لذت بخشه که به این درجه رسیدم ولی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هنوز راه دارم و میخوام هرلحظه قویتر بشم و بهترش کنم.

    استاد واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم ازتون بابت همچین فایل فوق العاده ایی مثل بقیه فایلها که فوق العاده هستن و خیلی خیلی ممنونم که اینقدر عالی توضیح دادین و باعث شد من به یاد بیارم تکاملی که طی کردم و شدم مهردادی که الان هستم و منتظر نتاایج فوق العاده م باشین که میام و توی سایت تک به تک شون مینویسم.

    همیشه هم شما و همه بچه ها شاااااااااااااااد و سلاممت و سعادتمند و ثررررررررروتمند و در مسیر توحید باشیم به یاری خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    حسین ابوی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    به نام لطیف

    سلام وخسته نباشید خدمت استاد شجاع وباایمانم

    ازشما بابت این فایل موثر که برای ما آماده کردین بسیار سپاسگزارم و سپاس خالق هستی و وجود رو بخاطر این مسیر و روش وهدایتی که برای تک تک مافراهم کرده

    من از چند بخش این فایل بسیار تاثیر گرفتم والبته لذت بردم واز همه مهم تر نتیجه گرفتم

    اول از همه از اینکه آقای جاشوا اینقدر خود واقعی وحقیقی خودشون بودن خیلی لذت بردم واون بخش که شما در مورد صداقت توی فایل دوم الگوبرداری از افراد موفق صحبت کردین تاثیر گرفتم وبنظر میومد مدتها بود که دنبال چنین واژه ای میگشتم وبه لطف خدا از زبان شما شنیدم

    من درمقاطعی درزندگیم به فرد زود رنجی تبدیل میشم وبعد از دیدن این فایل که یکروز صبح دیدم

    غروب همین روز بود که سر کار بودم و یک مشتری بامن تماس گرفتن ویکم لحن تندی داشتن ومن اون لحظه تونستم ذهنمو کنترل کنم والگوی ذهنی گذشتمو که ناراحت میشدم بشکنم ودر اون مسئله غرق نشدم واز یک دیدگاه کلی تری به این مسئله تونستم نگاه کنم وهمین باعث شد مکالممو با اون فرد ادامه پیدا کنه و هر دومون به خواسته هامون برسیم و این برای من بسیار جذاب و دوس داشتنی بود واون لحظه برای خودم آرام بخش وشادی آفرین بود وبسیار لذت بردم وهمین الان به این فکر افتادم که باید خودمو تشویق کنم

    ممنون از همه ی عباسمنشی ها یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سميرا مرداني گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم

    من اولین باره دارم براتون کامنت میذارم. الان داشتم تو اینستا ی گشتی میزدم ک چشمم خورد ب یه خبر ک میگفت ایلان ماسک از دیروز تا حالا ٣٨ میلیارد دلار ثروتش بیشتر شده و من واااااقعا شوکه شدم.

    استاد من بعد از گوش دادن ب فایلهای شما دارم ب ی درک جزئی از قانون فراوانی میرسم

    یه عالمه حرف دارم براتون نمیدونم کدومشو بگم

    من از طریق یکی از دوستام با شما آشنا شدم حدودا الان ١١ ماهه فکر کنم. بعد دوستم منو برد تو ی گروه و من از طریق اون گروه با سایت آشنا شدم. تو سایت ثبت نام کردم ولی دیگه نیومدم تا دو سه ماه پیش. این دوستم ک شما رو ب من معرفی کرد ی کانال تلگرامی برام فرستاد و گفت برو فایلای قانون آفرینش رو گوش کن. همزمان ی تمرینی هم بهم داد ب اسم فانوس دریایی. من فایلهای قانون آفرینش رو گوش کردم و خیییلی دوس داشتم تمرین فانوس دریایی هم دائم انجام میدادم. ولی نتیجه ی خاصی نمیدیدم و دیگه ولش کردم. تا اینکه چند ماه پیش اومدم وارد سایت شدم و شروع کردم ب گوش دادن فایلهای دانلودی. از طریق سایت فهمیدم ک دوره قانون آفرینش پولی بوده و فهمیدم ک برای همین نتیجه نمیدیدم. همون موقع با خودم عهد بستم ک تا بهای محصولی رو پرداخت نکردم اصلا بهش گوش نکنم. حتی تو فایلها اولین بار ک از تمرین ستاره قطبی شنیدم، از دوستم پرسیدم این تمرین چجوریه؟ مال فایلهای دانلودیه یا پولی؟ دوستم گفت پولیه ولی اگه میخوای من دارم تمرینشو بهت میدم

    من بهش گفتم نه اصلا نمیخوام حتی چیزی هم در موردش نگو میخوام خودم بخرم

    ی مدت بودفایلهای دانلودی رو گوش میدادم و خب نتیجه های کوچیک زیاد داشتم، ولی بیشتر میخواستم. شروع کردم فایلهای زندگی در بهشت رو دیدم و ی قسمتی گفتین شاخ و برگهای اضافی رو قطع کن، من اون موقع این حرف رو نشنیدم تا اینکه ی بار تو یکی از فایلهای گفت و گو با دوستان( ک البته قبلا هم گوش کرده بودم ولی چون تو مدار نبودم نشنیدم) شنیدم ک یکی از بچه ها ب همون قسمت سریال اشاره کرد و گفت من شاخ و برگهای اضافی رو حذف کردم و تمرکز رو گذاشتم رو خودم. اونجا بود ک ی جرقه بزرگ تو ذهنم خورد ک واااای سمیرا میدونی تو چقد شاخ و برگهای اضافی داری؟ شروع کردم ب قطع کردنشون، ک البته ی سریاش زمانبر بود مثلا من قالی تبریزی میبافم، دیدم یکی از حواس پرتیام اینه و برای خودم هدف گذاشته بودم ک تا ٢٢ آبان تمومش کنم و ب لطف خدای بزرگ و انگیزه و پشتکاری ک از خودم نشون دادم تا دو سه روز دیگه تموم میشه( تقریبا٧-٨ آبان)، و خیلی ذوق دارم چون قرار گذاشتم با خودم ک دوره دوازده قدم رو شروع کنم ب خریدن و انشالله از هفته آینده قدم اول رو خواهم خرید.

    استاد من دائم دارم ب فایلاتون گوش میدم، دائم هندزفری تو گوش منه. من ی بچه یک سال و چهار ماهه دارم ک فوق العاده پرانرژیه و بعضی وقتا برای اینکه ب کارای خونه برسم میذارمش خونه مادر شوهرم، و از این تایم نهایت استفاده رو میکنم. موقع تمیزکردن خونه ب فایلهاتون گوش میدم، موقع استراحت سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم و واقعا از ته قلبم خیلی ذوق میکنم و تپش قلب میگیرم از زیباییهایی ک میبینم.

    خیلی سعی کردم ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم، منی ک بیننده پر و پا قرص سریالهای تلویزیون بودم الان اصلا نگاه نمیکنم فقط تلویزیون برای بچم روشنه. فیلم و سریال رو فقط وقتای ک میرم خونه مادرشوهرم یا مادرم میبینم ک باز هم تا جایی ک میتونم و آگاهم مواظب هستم ک چی ب خورد ذهنم میدم

    اگه حرف خلاف قانون زده بشه سریع ب خودم میگم این غلطه

    استاد من خیلی نوشتاری نیستم،کم مینویسم، اصلا فک نمیکردم بیام کامنت بذارم ولی الان خیلی دلم خواست براتون کامنت بذارم.

    خیلی آرزوها در من شکل گرفته، قبلا هدفی نداشتم الان ی سری هدفای کوچیک برا خودم در نظر گرفتم. خیلی این مسیری ک بهش هدایت شدم رو دوس دارم امیدوارم همیشه تو این مسیر بمونم و هی مدارم بالاتر بره با توکل ب خدای بزرگ

    از عشقی ک بین شما و مریم بانو هست واقعا لذت میبرم استاد، من اکثرا فایلاتون رو صوتی گوش میدم و قشنگ میفهمم ک وقتی در مورد مریم بانو صحبت میکنید ی ذوقی ته صداتون هست، ی لبخندی روی لبتون هست و من واقعا لذت میبرم

    خیلی دوستتون دارم

    ببخشید ک کامنتم یکم بی ربط ب موضوع فایل بود🌹🌹

    انشالله با خریدن قدم اول از دوره دوازده قدم کامنتای بیشتری از من میبینید و من میام تند تند با ذوق براتون از موفقیتهام میگم🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    حسین عباسی اقدم گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    سلام متشکرم استاد عزیزم

    خواستم فقط یک تشکر ساده کنم از تک تک جملاتی که به زبون میاری و از طرف خدا یک مجرای عشق و ثروت و سعادت هستی برای کسایی که میخوان پیشرفت کنن .

    متشکرم از همینجا بغلت میکنم . امیدوارم سلامت تر از همیشه و ثروتمند تر از ایلان ماسک و سعادتمند تر از سالهای قبل باشی . سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مبینا مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام بر استاد آگاه و تیزبین ما

    چقدر خوب و جامع و کامل،یکی از لایه های پنهان وجود همه ما انسانها،به نام قیاس و حسادت رو با کلی مثال لایو و زنده تو این فایل باز کردین،همونجوریکه بدن ما با خوردن غذا سیراب میشه،روح من هم با شنیدن این نکات و آگاهی ها جلا پیدا می‌کنه و سیراب و اروم میشه، همه ما انسانهااین لایه های پنهان رو داریم و همه ما دچار این نجواها ی پنهان شیطانی میشویم و شدیم…چون قسم خورده در پیشگاه خدا که همه مون رو تا بتونه گمراه کنه و از پا هم نمینشینه،و چون شش هزار سال هم اون بالابالاهابوده و عبادت کرده به تمام لایه های درونی ما اشراف داره که هر کدوم از کجا شکننده ایم و از همون جا،آروم آروم زیر گوشمون نجوا می‌کنه و می‌کنه و می‌کنه تا به نتیجه برسه…

    (بعضی وقتها با خودم میگم کاش از پاننشستن روحداقل از شیطان یاد بگیرم(دست برنداشتن از کارش وتلاش و تلاش تاااااااا به نتیجه برسونه))

    چون بنی ادم اعضای یک پیکرند،هممون دچار این لایه ها هستیم،زمانیکه شما مسایل مربوط به حسادت و قیاس رو باز کردین،دیدم منم خیلی موقع ها این حس ها رو داشتم،حتی اون اوایل به صورت خفیف به شما هم داشتم اما خیلی خفیف،چون خیلی سالها برای یه سری چیزها تلاش میکردم ولی بهش نرسیده بودم…ولی بعدها آنقدر حواسم به آگاهی های جلا دهنده روح،توی این آموزشها پرت شد که دیگه وقتی نمیموند ونمونده به این رگه های مسموم توجهی کنم.توی روانشناسی کودک بهمون گفتند که اگر بچه ای سمت چیزهای خطرناک و مثلاً چاقو اینا رفت زوری ازش نگیرین،فقط حواسش رو به چیزهای جذاب تر یا سرگرم کننده تر پرت کنین،حالا حکایت ماست،انقدر سرگرم این آگاهی های جلادهنده شدم که دیگه وقت زیادی ندارم که به رگه های مسموم توجه یا تمرکزی کنم…

    اونجا که گفتین آخییییییش ایلان ماسک آنقدر ضرر کرد،خیلی مثال ملموسی بود،داشتم فکر میکردم این مثالها چقدر زنده و شفافه قشنگ میتونیم حسش کنیم…..

    با این آگاهی های راه باز کن،ادم می‌فهمه که اینطوری نیست خدا چند نفر رو سوگولی خودش کنه ،دردونه خودش کنه،بگه بیاید همه چی و همه آرزوهابرای شما،بقیه بنده ها هم بیان شما رو نگاه کنن‌و سماق بمکن و انگشت به دهن،حسرت بخورند،چون من به اونها چیزی نمیدم،،،،

    فهمیدیم که هر کی هر چی بدست آورده به خاطر اینه که خودش رفته زیر بارون وایستاده ،و موقعی که بارون میومده، نرفته یه گوشه تو لاک خودش قهر کنه و جلو بارون نیاد،مشکلاتی که شما تو زندگیتون داشتین اعم از فوت فرزند،جدایی،والد آزارگر،مشکلاتی هستند که هر کدومشون به تنهایی یه دلیل کافی و قانع کننده واسه هر کسیه که بره یه گوشه قهر کنه تو خودش و با خدا ودنیا لج کنه و دیگه زیر بارون نیاد..اما چه زیبا قهر که نکردین هیچ،،،،به همه یاد دادین قهر نکن و بیان زیر بارون تا به همه چی برسند…..

    تا میام به مشکلاتم فکر کنم میبینم به اون سه تا مشکل شما نمیرسه،،،بعد می‌شینم سرجام…

    کاش این درسها از زمان بچگی،از زمان مدرسه،از زمان دانشگاه بهمون داده بشه،،

    باز هم خدارو شکر و سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    Ali reza nasabi گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    عجب فایلی بود این، عجب آدمی هست این آنتونی جاشوا .

    انقدر لذت بردم که یادم رفت سلام کنم . سلام استاد ، سلام خانم شایسته و سلام به همه

    واقعن باید این فایل رو به صورت دوره ایی دید ، ممنونم استاد، در حین دیدن فایل و گوش کردن به حرفهای ای جی و استاد میگفتم خدایا چقدر این استاد صادقه چقدر راحته این فایل به حق رایگان نیست بلکه هدیه ست به بچه های سایت ، اللّه اکبر ،دیگه چیزی نمیگم میرم که فقط به آگاهی های این فایل عمل کنم و عمل کنم و با نتایجم حرف بزنم ، و بیام باز هم فایل رو ببینم و بگم از آگاهی های این فایل اینطور نتیجه گرفتم تا هم بدونم از کجا شروع کردم و هم رد پایی باشد برای دوستانم . البته بگم که خیلی دوست دارم در مورد نکات ریز و درشتی که استاد اشاره کرد حرف بزنم اما دوست دارم با کارنامه بیام و بگم چی شد که این شد.

    در پناه ربّ العالمین شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو

    آره استاد منم حسادت دارم اما از وقتی که قانون رو درک می کنم، دارم رو حسادتم کار می کنم و مثل شما سعی می کنم فقط تحسین کنم، فقط تحسین کنم ، چون منو رشد میده ، من از اون موقعی که وارد سایت شدم، هر ماشین مدل بالایی رو می بینم آفرین میگم به صاحبش و میگم آقا نوش جونت ، حتماً لیاقت ش رو داشتی که سوارش شدی ، با این کارم هم دارم ذهنم رو کنترل می کنم هم به رشد خودم کمک می کنم.

    استاد خییییییییلی خوشم اومد از این مصاحبه، به خدا وقتی این ورزشکار عزیزمون ای جی صحبت می کرد، انرژی ه فوق العاده ای گرفتم، و حس کردم ایشون خییییییییلی به خدا وصل ه که اینقدرررررررر با یقین و ایمان جواب این آدم ها رو راحت میده، و در شروع صحبتاش، دیدم یه خوراکی رو می خوره ، همون لحظه ی اول این حس بهم گفت که با اینکه در ظاهر شکست خورده ولی خدای ، فاطمه جونم ببین چقدررررررر بی خیال ه ، انگار نه انگار که چیزی شده، من که اگه بودم خداییش خییییلی بهم می ریختم و باید خیلی رو ذهنم کار می کردم تا خونسرد باشم.

    استاد ، ای جی بهم خییییییییلی درس داد که اگه شکست خوردم یه جایی از زندگیم ، غصه نخورم نگران نباشم ، فقط به فکر حل مسأله باشم، به فکر پیشرفت، به فکر موفقیت باشم همین طور که آیه ی قرآن گفته کسی که ایمان داشته باشه به خدا اینا( لا خوف و لا هم یحزنون) هستند، و دقیقا ای جی همین رفتار رو می کرد، انگار از یه جایی خیا اش راحت بود و فقط به فکر اون پیروزی که در آیند ی نزدیک میدید فکر می کرد.

    استاد ، ای جی، وقتی می گفت من انرژی مو واسه اینکه مردم چی فکر می کنن در موردم، من این درس شما رو که گفتین بچه‌ها یه خبر::: اگه می خواین بدونید که پیشرفت کردین ؟؟؟؟ ببینید حرف مردم یا دیگران چقدر براتون مهم ه .

    استاد دلم براتون بگه که منم خییییییییلی خوشحال م ، چون متوجه شدم که رشد کردم ، داستان اینه که من حدود دو ماه هست که از زادگاهم مهاجرت کردم به شهر کاشان و اون روزی که می خواستم حرکت کنم به هیچ کس نگفتم چون مطمئن بودم که منو گمراه می کنن وقتی تو دقیقه های ۹۰ که دگه مسافتی از شهرم دور شده بودم اطرافیانم باخبر شدن گوشی همراهم رو دگه ساکت نگذاشتند هی زنگ پشت زنگ…. اینقدر تعنه، نیش و کنایه و… بهم گفتن که من فقط به خودم میگفتم آفرین فاطمه جونم تو خدا رو داری و خدا و هدایت شدی به شهر دگه ، موفقیت نزدیکه ، پیروزی نزدیکه، به خدا قسم یه ذره تو دلم آخ نگفتم فقط خونسرد مثل ، ای جی و بی خیال و امید داشتن به موفقیت..

    استاد خییییییییلی عالی ه وقتی حس می کنی داری پیشرفت می کنی و باز به خودت میگی آفرین فاطمه جون خوب داری مسیر رو میری، بازم ادامه بده.

    استاد نکته ی آخر، ای جی، که در آخر مصاحبه گفت به اون خبرنگاری که یه رابطه ی دوستانه داشتن، هم خییییییییلی بهم درس داد که خوبه آدم مثبت باشه و در زندگیش این همه خوبیهایی داره که می تونن ذهنش رو ، روی اونا متمرکز کنه،

    و این مثبت بودن به نفع آدم هست که ذهن روکنترل می کنه .انگار این فایل واسه من فرستاده شد، حس می کنم خدا داره یه جورایی باهام از طریق شما استاد عزیزم، و ورزشکار عزیز پر تلاشمون

    حرف می زنم ، منم استاد مثل شما و مثل ای جی دارم فقط رو نکات مثبت متمرکز میشم، و به قول شما این نامردی ه، که خدا یه عالمه بهم لطف کرده نعمت داره و من شاکرش نباشم و بیام انرژیمو صرف چند تا چیز بدرد نخور که هیچ سودی برام ندارن بکنم و خودم رو گمراه کنم ، اونوقت به قول قرآن کسی که بر خودش ستم می‌کنه از زیانکاران عالم ه،

    استاد من وقتی یادم میاد که سال قبل دقیقا همین موقع بود که من در یه روستایی زندگی می کردم که ۸۰ کیلومتری شهر بود، امکانات اونجا خییییییییلی ضعیف بود، اگه می خواستم از گاز استفاده کنم باید کپسول بود و اونجا لوله کشی گاز معنا نداشت ، آب مصرفی خونه زندگی من شیفتگی بود، شیفت عصر و از ساعت ۳ تا ۶ عصر بود، من تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که اول آب رو به یه منبع ۵۰۰ لیتری که داشتم وصل می کردم، و اون که پر میشد بعد نوبت به ظرف و لباس و تر تمیز کردن خونه می پر داختم، من حموم و دستشویی نداشتم و مجبور بودم از خونه‌ی فامیل مون که نزدیک ما بود استفاده می کردم، چون خونه های اون روستا اکثراً دیوار نداشتن، من همیشه این فکر رو می کردم، اگه صابخونه راضی نباشه، اگه تو رو در واسی باشه ، اگه… اما بازم نمی گذاشتم که این ذهن به سمت منفی ها بره ،و زندگی در اونجا درسته من خودم رو بی خیال می گرفتم، و خونسرد و حواسم به ذهن بود ، اما شیرینی های خاص خودش رو هم داشت، خودتون می دونید، زندگی روستایی ، اونم نون محلی، اونم ماست و تخم مرغ محلی و…خب منم بیشتر توجه با اینا می کردم و خدا رو شاکر بودم و اما امسال دقیقا بر عکس پارسال دارم زندگی می کنم اومدم تو شهرستان کاشان و با امکاناتی که دارم با اون روستا مقایسه می کنم خییییییییلی راحتم، خییییییییلی برام عالی ه، یه خونه‌ی نقلی کوچک دارم اما همه چی داره، آب فراوان ، لوله کشی گاز، همسرم با یه شغل مناسب داره کسب درآمد می‌کنه خیلی خیلی خییییییییلی راضیم و خدا رو هر لحظه شاکرم و سجده ی شکر می کنم پروردگارم و….🙏🙏🙏✨✨✨✨✨✨🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰درسته که ایجاد خونه کوچک ه و من با سه تا بچه و همسرم دارم زندگی می کنم و حتی جا واسه لباس عوض کردن ندارم باید بریم پشت اپن آشپزخونه ولی خدا رو شاکرم.

    درسته که در حال حاضر یخچال ندارم، لباس شویی ندارم و باید برم زادگاهم بیارم اما خدا رو شاکرم.

    درسته ماشین خوبی ندارم و از یک وانت بار داریم امرار معاش می کنیم ، و حتی اگه بخوایم جایی بریم من با سه تا پسرهام که یکیشون ۲۰ ساله ، یکیشون ۱۴ ساله، ویکی دگشون هم ۸ ساله هست و نمی تونیم همه راحت سوار شم ،و سخته، اما خدا رو شاکرم.

    چون وقتی به یاد پارسال می افتند دایم میگم خدایا شکرت خدایا شکرت که فاطمه یادت ه، اونجا آب نداشتی اما اینجا به لطف خدا هر چقققققققدر که آب بخوابی فراوونه.

    خدایا شکرت خدایا شکرت، فاطمه یادت ه، حموم دستشویی نداشتی، اما به لطف خدا اینجا هم حموم داری با آب فراوون، هم دستشویی داری با آب فراوان.

    خدایا شکرت خدایا شکرت، فاطمه یادت ه اونجا خونه آن دیوار نداشت مستقل نبودی ، اما اینجا به لطف خدا هم مستقل هستی هم خییییییییلی راحت داری زندگی می کنی.

    آره استاد اگه الان درآمد خوبی همسرم نداره، اگه خیلی تو زندگیم بدهکارم، اگه غذای خوب نمی تونم بخورم، اما دوست دارم ذهنم رو ببرم به سمت نعمت هایی که دارم .

    آره استاد ، این نامردی هست که من اینقققققدر چیزهای خوب تو زندگیم دارم، از خدا شاکر نباشم و به جاش انرژیمو صرف چیزهای بیهوده وپوچ کنم که نه تنها برام سود ندارن، بلکه ضرر هم دارن و اگه شاکر نباشم از زیانکاران عالم هستم،

    استاد متشکرم متشکرم از درس های امروز که این درس ها حس می کنم فقط واسه من بود که خدا از این طریق داره باهام حرف میزنم و میگه تو تلاش کن فقط ذهنت رو تو دست بگیری و از هر آنچه که داری شاکر من باش بقیه اش حل ه .

    استاد درس امروز هم تو کلاس شما که حس کردم فقط کن هستم و شما خییییییییلی لذت بردم ودارم تلاش می کنم که خوب عمل کنم.

    استاد متشکرم خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدایا کمکم کن که تنها تو رو بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم.

    خدایا منو به راه راست هدایت کن،،🤲💝✨✨✨✨🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰✨

    درسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1725 روز

      به نام تنها قدرت جهانیان

      سلام فاطمه جانم،

      قبلا عاشق پورهدایتی ات بودم که بعد از فاطمه می آمد اما حالا عاشق فاطمه اش هم هستم😍

      احسنت بهت فاطمه جانم

      احسنت بهت که انقدر صادقانه و موشکافانه باور و احساس مخرب رو پیدا کردی و ازش صحبت کردی

      و احسنت میگم بخاطر شجاعتت برای مهاجرت

      واینکه چققققدر خوب تونستی تواون لحظه ذهنت رو کنترل کنی و خودتو آروم کنی و گفتی :

      «من فقط به خودم میگفتم آفرین فاطمه جونم تو خدا رو داری و خدا ،

      و هدایت شدی به شهر دیگه ، موفقیت نزدیکه ، پیروزی نزدیکه»

      این که بتونی توی اون لحظاتی که دیگران میخواستند بهت استرس وارد کنند، به این خوبی ذهنت رو کنترل کنی و توکل کنی وحتی بعدش خودت رو بخاطر این حرکت و عملکردت تحسین کنی، واقعا باریکلا داره.

      چقدر تحسینت میکنم که در شرایط سخت روستا هم با کنترل ذهنت ، احساست رو خوب کردی و به شهرستانی هدایت شدی با امکانات بهتر و طبق قانون تکامل قطعا با ادامه ی این احساس خوب، به جاهای عالی تری هدایت میشی…الهی شکر، خدایا شکرت، خدایا شکرت که قانون گذاشتی، خدایا شکرت که قانونت انقدر خوب داره جواب میده، خدایا شکرت که هوامونو داری، خدایا شکرت که دوستمون داری، خدایا شکرت که از هرچیزی به ما نزدیکتری

      آفرین فاطمه جانم،

      خیلی ممنونم که از عملکردت نوشتی و از نتایجی که گرفتی

      و مطمئنا، این ، پاداش شکرگزاری و کنترل ذهن(تقوا) و توکل و صبری که داشتی بوده .

      و چقدر خدا صابران را دوست دارد.

      و بازهم در این شرایط ، داری تمرکزت رو میزاری رو نکات مثبت و شکر میکنی و تقوا میکنی و صبر .

      جایی خوندم که:

      صبر، نور و صفایی را که در باطن بندگان است، ظاهر می سازد و ناله و بی تابی، ظلمت و ترس درونی آنها را آشکار می کند.

      و صبر، رمز حرکت به سوی خداست.

      خداوند در قرآن می‌فرماید: «والملائکه یدخلون علیهم من کُل باب» « سلام علیکم بِما صَبَرتم فَنعم عُقبی الدار»، فرشتگان از هر دری در قیامت به آنان وارد می‌شوند و می‌گویند:

      سلام بر شما به خاطر اینکه در عبادت و طاعت، و برای پاک ماندن از معصیت، و در حوادث و آفات صبر کردید، پس بهشت برای شما نیکو منزلگاهی است.

      و همینطور

      در سوره «زمر» خدا به پیامبر دستور میده که

      از طرف او به تمام بندگان با ایمان اینطور بگوید:

      «اى بندگان من که ایمان آورده اید، تقواى الهى پیشه کنید؛ … [هر گاه تحت فشار شدید کافران جبّار قرار گرفتید، تسلیم نشوید، بلکه مهاجرت کنید]؛ زیرا

      صابران، اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى کنند»

      این آیه، پاداش صابران رو بى حساب و غیر قابل شمارش معرفی می کنه😍😍

      تعبیر «بى حساب» نشون میده که خداوند، آنقدر به صابرین پاداش مى ده که جز خودش، کسى قادر به حسابش نیست. باورت میشه؟!😍

      «غیر حساب» در چندین آیه اومده که اغلب مربوط به روزى هاى فراوان دنیوى میشه که خدا به بعضى از انسان ها میده😍

      بهت تبریک میگم برای نتایج و پاداشهایی که خدا قولشو داده😍

      عاشقتم💌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    RahaRahimi گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    به نام او که هم نور است هم امید

    به نام پروردگاری که بزرگترین نعمتی که به من ارزانی داشته این است که قدرت خلق زندگی ام را به من داده است .

    سپاسگذارم از او که مرا آنقدر مقدس دانست که مرا متجلی خود ساخت و مرا خدایی همجنس خودش آفرید و به من قدرت داد .

    این دو فایل برای من بسیار الهام بخش بود چون من چندی پیش دقیقا به نوبه ی خودم در بازی زندگی خودم در رینگ خودم دچار همچین شکستی شدم و در اوج نا امیدی ها و در اوج ناتوانی ها و احساس درد و شکست توانستم ببینم آنچه را که واقعا هستم توانستم جایگاه و عظمت خودم را درک کنم توانستم ارتباطی جدید و باوری جدید در خصوص خودم و خدای خودم ایجاد کنم . موفق به کنترل ذهن شدم و ترس هارا از وجودم زدودم و به جای آن بذر ایمان را کاشام و شروع به مراقبت از آن کردم و مهم تر از همه قدم برداشتم با تمام خستگی ها بلند شدم با ایمان و در دل تاریکی ها قدم برداشتم و به خودم و خدای خودم ایمان آوردم و معجزه حاصل شد . حضور نور در ابن تاریکی ها در غالب اشک از چشمانم جاری شد و رشد های انفجاری و بیداری حاصل شد . تنها چیزی که میتوانم از ابن پروسه بگویم این است که بیدار شدم از خوابی طولانی مدت . و این عظیم ترین تجربه زندگی ام تا به الان است . و من احساس یقین دارم در خصوص اینده و من هم در مسیر خودم فقط به دنبال بهتر شدنم به دنبال متجلی ساختن تمام شکوهی هستم که خالقم درونم قرار داده مثل کوه آتشفشانی که از درون روشن است و قل قل میکند اما شکوه لحظه ایست که فوران میکند . احساس میکنم مسیر خلق این شکوه آغاز شده است و آینده زیبا تر از امروز است بهتر خواهم شد قوی تر زیبا تر آرام تر …

    در خصوص اتفاق اگر بخواهم بگویم این چنین آغاز میکنم :

    مدت تقریبا دو سال است که مسیری را در زندگی ام شروع کرده ام که در آن احساس میکنم که برای من معنا دارد احساس میکنم عاشقش هستم و احساس میکنم همان راهی است که میتوانم خودم را در ان تجلی دهم و بروز دهم خود واقعی ام را …

    اما بعد از تلاش تلاش ها و تمرینات و مبارزات متعدد و بسیار زیاد در آن هرگز نا امید نشدم و فقط ادامه دادم و به بهتر شدن ادامه دادم تا این اواخر شکستی بزرگ را متحمل شدم اما خودم را خود واقعی ام را یاد اور شدم تمام قدرت های تفویض شده از سمت خالق به خودم را یاد اور شدم جایگاه خالق را یاد اور شدم و ایمان را ایجاد کردم و فقط ادامه دادم هر روز به کوه میرفتم با خدا مراقبه و راز نیاز میکردم راهکار ها را دریافت میکردم و با ایمان قدم بر میداشتم و در نهایت به ایمان من پاسخ داده شد و معجزه رخ داد حال قوی تر از هر موقع دیگر در زندگی ام هستم و از درون نشاطی بی نظیر دارم احساس نوعی اتصال احساس این که راه را یافته ام و اشتیاق قدم برداشتن دارم و اشتیاق تجربه این مسیر را دارم اشتیاق ملاقات و تجربه انسانی که میتوانم بشوم و اینکه چه چیز در انتظار من است ….

    ممنونم از استاد عباس منش عزیزم فرشته ای و ابزاری از سوی خدا برای هدایت من …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    سلام و درود

    به دوستان و استاد گلم

    استاد باورتون نمیشه من عاشق بوکسم و ۱ساله این ورزشکار رو میشناسم و از همون اول به دلم افتاده بود این با من هم فرکانس هست،این فرق داره با بوکسرهای دیگه،وقتی دیدم فایل از ajکذاشتید هیلی خوشحال شدم،حتی یه روز داشتم به برج خلیفه فکر میکردم که یک روز میرم دبی و میرم بالای اون برج،فردای همون روز دیدم اون یه فایل گذاشته رفته تفریح برج خلیفه طبقه بالا داشت تمرین تبلیغاتی میکرد و لذت نیبرد و پول میساخت چقدر خداروشکر کردم و تحسینش کردم،

    استاد یکی از نکات مثبت دیگش اینکه شما بهش اشاره نکردید لبخند رو لبش بود همین لبخند رو در شما هم میبینم،این لبخند از یک وجود پر ارامش وخاطر میاد که نکران هیچی نیست بیخیال و متفاوت،خود من هم همینطورم که واقعا بیهیالم به به نظرمردم و بدهی و مشکلات،من به خوشحالی و ارامش ثروت و همسرم و خانوادم که فکر میکنم لبخند به لبم میشینه بقیه همش حاشیست،

    من یادمه ۳سال پیش که شکست خوردم تو کارم،واقعا لبخند رو لبم بود،چون میدونستم دوباره پا میشم ۷۰تومن بدهی زیر صفر مهم نی،من سالمم،من شجاع هستم قویم میتونم،۱سال گذشت همه میکفتن کارتو شروع کن اما من تمام پل های پشت سرمو خراب کردم گفتم نه،اون راه اشتباه بوده باورهام اشتباه بوذه در موردش که نتیجه نداده،بعد امدم تو برنامه های شما فهمیدم شغل ربط نداره به ثروت بیشتر همه شغل ها یک پتانسیل رو دارن،فهمیدم اون روز درست تصمیم گرفتم،الان این بوکسر میگفت که مردم شکست قسمتی از زندکی هست زندگی ادامه داره،قوی باشید درس بگیرید،یاد اون صحبت شما افتادم که بابا تضادها هستن،میان که تو رشد کنی،یادم افتاد که من به خانمم سر برخوردامون با خانواده هامون هی به مشکل میخوردیم جرو بحث تا طلاق میرفتیم،اما حل نمیشد،چندین بار در سال این تضاد حال مارو میگرفت و من درس نمیگرفتم ازش،تا یه روز همین جرو بخث دوباره شد یک لحظه به خودم تمدم گفتم،اقا این تضاد یه چیزی رو میخواد یادم بده داد نزن فکر کن درس بگیر ببین درسش چیه،از خانمم پرسیدم الان تو چی میخوای؟بیا دنبال راه حل باشیم،گفت از حالا اگر کسی بهت ز زد جای دعوتت کرد یا خواستن بیان خونمون بهشون بگو اول باید ز بزنم به همسرم ببینم برنامش چیه خبرتون میکنم،و من گفتم باش،پذیرفتم،الان مدت هاست ما دیگه بحثی نداریم سرخانواده هامون،اون تضاد هم حل شد،به حای هی همذیگرو مقصر کردن به جواب رسیدیم،ودرنتیجه رشد کردیم،

    در مورد بعد تز عصبانیت کنترل ذهن کردن،من اینقدر شده تمرین کردم که سده ملکه ذهنم که یک لخظه به خودم میام میبینم من همیشه در مورد رانندکی مردم،فلان رفتار دوست،فلان حرف خانمم یا همکارم،کلا میریختم بهم الان هیچ واکنشی نشون ندادم از کنارشم راحت کذاشتم،

    درمورد نکات مثبت که گفتید و کل داستان بوذن زندگی همینه،واقعا دلم میخواد هر روز بیشتر مرد باشم و نعمت هارو ببینم تمام سعیمو میکنم،مثلا اینقدر که به نکات مثبت دوستام توجه میکنم همشون دیگه عاشقمن،اینقدر مه دوستای پولدارمو ماشبن هاشون رو تحسبن میکنم،همشون میگن مطمانم ایشالله سال دیگه هونه میخری،سال دیگه همین ماشینو میخری،بهترشو میخری،اینقدر کهبه مشتری های خوب و نقد فکر میکنم و باور دارم مشتری هام خاص هستن،همشون پولمو میریزن بحساب،اینقدر که مامان بابامو عاشقونه بهشون محبت میکنم اونا هم از همیشه عاشق تر هستن،اینقدر که هدیه های خداوند مه در هر روز بهم میرسه مینویسم و شکر کذاری میکنم خداوند هر روز هدیه هاش بیشتر میشه برام،اینقدر که فکر میکنم وام خپب نیست قرض خپب نیست،همه قرض و بدهیامو رو به تموم شدنه،اینقدر که توجه میکنم به شغل های که با هیچ به سود های بالا میرسن در روز،عشق میکنم و میگم خدایاشکرت منم میتونم به سود های بالا برسم،الان از دل خاکستر های کار قبلیم سودی دارم میبینم که اگر یک هفته با ۴ تا نیرو انجامش میدادم سود ۵ساعت کاریک روز الان من نمیشه،توجه یعنی همه چیز

    یک درس بزرگی دیگه هم یاد کرفتم که هیچی نیست دست منو بگیره من تو آینه به خودم نگاه میکنم و میگم من دنبال پیشرفت و موفق شدن و رشد هستم کسی نیست و نمیخوام باش،خودم الان انجامش میدم من به هیچکسی متکی نیستم

    خدای من منو یاری میکنه

    ممنون استاد از اینکه برامون وقت گذاشتید واسه این دو فایل

    فایل صوتیشو دانلود کردم که هر مدت یبار گوش کنم و بتز درس بگیرم چون شما خیلی توجه و تاکید داشتید منم میدونم شما الکی چیزی رو بلد نمیکنید

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: