الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-22 05:15:292023-03-26 07:57:47الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدا رو شکر که چقدر این فایل رو به موقع دیدم
همین دیشب یک مصاحبه آنلاین داشتم با یک شرکت خیلی خوب، مصاحبه هم مثل یک امتحان چندگزینه ای بود جوابات انتخاب میکردی و ارسال میکردی.
شب مصاحبه رو انجام دادم و صبح که از خواب بیدار شدم دیدم جوابش اومده و گفتن که شما رو نمیخایم.
خیلی ناراحت شدم اولش، بعدش گفتم بابا:
1)قبلا که خیلی از شرکتا که همین مصحاحبه رو هم بهت نداده بودن و اولین بار بود چنین چیزی رو انجام دادی، این خودش نشون میده که از قبل به هدفم نزدیک تر شدم. خدا رو شکر که اصن این مصاحبه رو دادم.
2) این سوالا یجوری طراحی شده بود که باورای من رو کشیدند بیرون، یجواری تست شخصیت بودند و دیدن که با این باورام نمیخان منو. به خودم گفتم ببین افشین جان، تو الان اتاقت بی نظمه، چندتا کار ناتموم داری هی پشت گوش میندازی. الان این مصاحبه یک پیغام از طرف خداونده که باید شخصیتت و نظم و انظباطتت رو عوض کنی اگر شغل توی یه شرکت خوب میخای. با این شخصیت لایقِ شرکت های خفن نیستی. نقطه سر خط.
3) درس بزرگ دیگه ای که گرفتم این بود که حین پاسخ به اون سوالا خیلی خودمو تحویل نگرفتم. نمیگم باید دروغ میگفتم ولی باید خودمو باور میکردم و با اطمینان بیشتری جواب سوالا رو میدادم. لیاقتش دارم توی یک شهر خوب توی یک شرکت خفن کار کنم. خداوند مسیر رو نشون میده.
خلاصه اینم درسای من از این تجربه ی همین مصاحبه بود و خداروشکر این فایل رو دیدم و مطمین شدم که درست بوده عکس العملم. الان باید روی شخصیتم کار کنم:
1) نظم و انظباط. اتاقم مثل دسته ی گل.
2) کارای به تعویق افتاده رو انجام بدم.
3) برای خودم خیلی ارزش قابل باشم. توی رابطه هام با دخترا هم همین احساس بی ارزشی رو خیلی نشون دادم از خودم. من لایق بهترین ها هستم. بهترین شرکت ها. بهترین دختر ها. لیاقتش رو داری افشین جان. محکم صحبت کن. محکم برخورد کن. باج نده. سعی نکن کسی رو از خودت راضی کنی.
خدا شکرت احساسم خوب شد زودی.
به امید الله به زودی بیام و بگم فلان شرکتِ موفق با عشق بهم پیشنهاد کاری دادن و به زودی شهرمو عوض میکنم.
و بله خداوند کارش رو بلده. حدود یک ماه پیش یک پیشنهاد کاری در یک شهری که شبیه پاریس هست بهم داده شد و هفته ی پیش اومدم به شهر جدیدم. حقوق فعلا گفتن ماهی هزار تا.
به خودم گفتم برم چونه بزنم بیشترش کنم و اینا خلاصه حسم یکم بد بود که خوب نیست حقوقم.
به خودم گفتم از همون مسیر احساس خوب که این هزار تا خلق شد میشه 2 هزار تا و 5 هزارتا و 10 هزار تا و 50 هزار تا هم خلق بشه. تو همین مسیر رو ادامه بده افشین جان و ثروت و خوشبختی لاجرم وارد زندگیت میشود.
🧡بنام خداوندِ بخشنده ی بخشایشگر🧡
سلام به استاد بزرگوارم و به خانوم شایسته و بچه های سایتِ عباس منش تات کام 🖐🖐
در اول صحبتهای خودم میخوام از خداوندِ مهربانم تشکر کنم ،چون استادی به این عالیی و فوقالعاده به من عطا کرده و هزاران مرتبه شکر 🤲🤲
استاد عزیزم عزیزم من 20ساله هستم و در شهریار زندگی میکنم و یه چند هفته دیگه میخوام در رشته بوکس ثبت نام کنم و دارم به سمتِ علاقه خودم حرکت میکنم .👍👍
استاد عزیزم توضیحات شما در مورد قوانین جهان هستی عالیه و من از حرف های شما لذت میبرم و تا جایی که ممکن هست در عمل استفاده میکنم💯💯
درمورد این که ادم بتونه در شرایط سخت خودشو کنترل کنه و به ذهنش ورودی های مثبتی بده ، واقعا سخته ولی نشدنی نیست در شرایطِ سخت رو همه تجربه میکنند و زندگی بالا و پایین داره ولی ادم های موفق در همین لحظه ها هستند که خودشونو نشون میدن
بطور مثال همین اقای جاشوا در فایت در حالی که مشت های سختی خورده و چند ساعت داره مبارزه میکنه در اون لحظه بتونه ذهنشو کنترل کنه و بخودش امیدواری بده و از مبارزه لذت ببره ، واقعا سخته ولی چون در گذشته و در خلوت خودش تمرینات زیادی انجام داده و تکامل خودشو طی کرده در اون لحظه میتونه خودشو کنترل کنه حتی با وجود جملات بدِ طرفداران حریف یا خبرنگاران
من اقای جاشوا رو تحسین میکنم و ایشون رو یه الگوی مناسب برای خودم و اَمسال خودم میدونم و بهشون افتخار میکنم 👊👊💪💪
شما از ما خواستید که اگه خاطره ای یا
تجربه ای در مورد کنترل ذهن داریم بگیم 🤔
من یه ۱۵ روز پیش پدر عزیزمو از دست دادم و قبلش همش داشتم روی خودم کار میکردم و کارم شده بود درمورد خداوند فکر کردن و توحید خودمو ببرم بالا 🤔🤔
همش دوست داشتم درمورد خداوند حرف بزنم و یه جاهایی به توحید شما فکر میکردم و قضیه شما شد که رفته بودید بندر عباس و اونجا بود که خبر فوت پسرِ عزیز تونو شنیدید و بخودتون می گفتید خودتو کنترل کنُ
مگه تو به همه نمیگی که باید صبر داشته باشیدُ و به خداوند ایمان داشته باشیدُ ، از این حرفا
دقیقا برای من هم این اتفاق افتاد و پدرم جلوی چشمام سکته کرد و به رحمت خدا رفت
🌍🌍
حال من خیلی بد بود تا چند ساعت و بعد چند ساعت فایل ما بی انتها هستیمِ شمارو دیدم و همش داشتم نگاش میکردم و خودمو آروم میکردم و بخودم میگفتم به ذهنت ورودی نامناسب نده و خودتو کنترل کن تا
شرایط بدتر نشه 📿📿📿
هر ساعت که پیش میرفت حالِ من بهتر میشد و یه حالِ عجیبی داشتم که برام غریب بود و انگار خدا بغلمه و منو داره نوازش میکنه و همش داره با من حرف میزنه و خیلی اون لحظه خوب بود .
خدایا شکرت.. خدایا شکرت
———☆☆☆☆خدایا شکرت ☆☆☆☆——-
بعد از چند روز رفتم سر کار با بردارم که اونم ببرمش بغلِ من توی شرکت کار کنه و مَشغول باشه و توی خونه نباشه حالش بدترشه
وقتی رفتم توی دفتر که بگم من امدم
سرکارگر منو دیدو بهم گفت :
ما دیگه بهت نیاز نداریم و برو جای دیگه برای خودت کار پیدا کن
اون لحظه بخودم گفتم این دیگه چه بدبختی بود که سرم امد
برادرم هم نخواستن و خیلی عصبانی برای چند ساعت برگشتم خونه 😡😡😡
((برادرم چون شغلش صافکار بود همش دنبال مغازه می گشت و پیدا نمیکرد بخاطر همین گفتم بیاد شرکت بغلِ من کار کنه ))
فردای همون روز برای بردارم یه مغازه عالی بغل جاده نزدیک خونمون براش پیدا شد و بخودم گفتم ببین این یه معجزست
اونا برادرمو قبول نکردن چون امروز براش میخواست خدا مغازه جور کنه و همون لحظه خدارو سپاس گذاری کردم و باز ایمانم به خدواند زیاد و زیادتد شد .⭐⭐⭐⭐👊👊
بعد ازین همه اتفافات بد به این نتیجه رسیدم که میتونم برم سمت علاقه ام و برادرم هم یه مغازه پیدا کرد و امروز 1400/8/2 من باشکاه بدن سازی ثبت نام کردم برای اماده سازی برای بوکسم .
خدارو شکر میکنم برای حالِ خوبم و بشما دوستان هم فرکانسی میگم در هر شرایط بد اگه خوتنو کنترل کنید و ورودی های مناسب به ذهتنون بدید صدرصد به حال خوب می رسید و سطع فرکانس شما میره بالاتر
شمارو به خدای مهربانم می سپارم و براتون بهترین لحظه های دنیارو میخوام .
خدایا شکرت برای تمام اتفاقاتِ شیرین زندگیم
یاحق
1400.8.2 شنبه
موسی تاجیک
خدایا شکرت
سلام به اسناد گرامی وخانم مریم عزیز
فایل که گوش کردم جالب بود برام
که حسادت چه بلایی بر سر ادمها میاره
بیشتر سر خودشون میاد وحال خرابی می کشن
وتمام خشم وتنفری که تو ذهن شون دارن برای انسانها بیشتر وارد زندگی خودشون میشه
ارامش خودشون از دست می دن
وخشم تنفر مریضی را به بدن خودشون مکشن
انسان موفق مثل استاد عزیز دارن زندگی خودشو ن میکنن
هر چقدر دیگر ان براش حسادت کنن
یا بخواهن زمین خوردن استاد ببینن
ولی نمتوننن حسا دت کو وکرش کرده
خداوند وقتی بهش اعتماد داری
اگه ملیون ها دست بخواهن زمینش بزنن نمی توننن
خدا می گه انک اعلا کل شی قدیر
خدایا تو بر همه کاری توانایی
زمانی که ما وقت خودمون میگذراریم روی تحسین کردن دیگران خیلی چیزهای مثبت وارد زندگی خودمون میشه
عاشقانه دوستتون دارم
به خدا ی مهربان میسپارم شما دو عزیز را
شاد وموفق باشید
به نام خدا
سلام استاد عزیزم
من اولین باره دارم براتون کامنت میذارم. الان داشتم تو اینستا ی گشتی میزدم ک چشمم خورد ب یه خبر ک میگفت ایلان ماسک از دیروز تا حالا ٣٨ میلیارد دلار ثروتش بیشتر شده و من واااااقعا شوکه شدم.
استاد من بعد از گوش دادن ب فایلهای شما دارم ب ی درک جزئی از قانون فراوانی میرسم
یه عالمه حرف دارم براتون نمیدونم کدومشو بگم
من از طریق یکی از دوستام با شما آشنا شدم حدودا الان ١١ ماهه فکر کنم. بعد دوستم منو برد تو ی گروه و من از طریق اون گروه با سایت آشنا شدم. تو سایت ثبت نام کردم ولی دیگه نیومدم تا دو سه ماه پیش. این دوستم ک شما رو ب من معرفی کرد ی کانال تلگرامی برام فرستاد و گفت برو فایلای قانون آفرینش رو گوش کن. همزمان ی تمرینی هم بهم داد ب اسم فانوس دریایی. من فایلهای قانون آفرینش رو گوش کردم و خیییلی دوس داشتم تمرین فانوس دریایی هم دائم انجام میدادم. ولی نتیجه ی خاصی نمیدیدم و دیگه ولش کردم. تا اینکه چند ماه پیش اومدم وارد سایت شدم و شروع کردم ب گوش دادن فایلهای دانلودی. از طریق سایت فهمیدم ک دوره قانون آفرینش پولی بوده و فهمیدم ک برای همین نتیجه نمیدیدم. همون موقع با خودم عهد بستم ک تا بهای محصولی رو پرداخت نکردم اصلا بهش گوش نکنم. حتی تو فایلها اولین بار ک از تمرین ستاره قطبی شنیدم، از دوستم پرسیدم این تمرین چجوریه؟ مال فایلهای دانلودیه یا پولی؟ دوستم گفت پولیه ولی اگه میخوای من دارم تمرینشو بهت میدم
من بهش گفتم نه اصلا نمیخوام حتی چیزی هم در موردش نگو میخوام خودم بخرم
ی مدت بودفایلهای دانلودی رو گوش میدادم و خب نتیجه های کوچیک زیاد داشتم، ولی بیشتر میخواستم. شروع کردم فایلهای زندگی در بهشت رو دیدم و ی قسمتی گفتین شاخ و برگهای اضافی رو قطع کن، من اون موقع این حرف رو نشنیدم تا اینکه ی بار تو یکی از فایلهای گفت و گو با دوستان( ک البته قبلا هم گوش کرده بودم ولی چون تو مدار نبودم نشنیدم) شنیدم ک یکی از بچه ها ب همون قسمت سریال اشاره کرد و گفت من شاخ و برگهای اضافی رو حذف کردم و تمرکز رو گذاشتم رو خودم. اونجا بود ک ی جرقه بزرگ تو ذهنم خورد ک واااای سمیرا میدونی تو چقد شاخ و برگهای اضافی داری؟ شروع کردم ب قطع کردنشون، ک البته ی سریاش زمانبر بود مثلا من قالی تبریزی میبافم، دیدم یکی از حواس پرتیام اینه و برای خودم هدف گذاشته بودم ک تا ٢٢ آبان تمومش کنم و ب لطف خدای بزرگ و انگیزه و پشتکاری ک از خودم نشون دادم تا دو سه روز دیگه تموم میشه( تقریبا٧-٨ آبان)، و خیلی ذوق دارم چون قرار گذاشتم با خودم ک دوره دوازده قدم رو شروع کنم ب خریدن و انشالله از هفته آینده قدم اول رو خواهم خرید.
استاد من دائم دارم ب فایلاتون گوش میدم، دائم هندزفری تو گوش منه. من ی بچه یک سال و چهار ماهه دارم ک فوق العاده پرانرژیه و بعضی وقتا برای اینکه ب کارای خونه برسم میذارمش خونه مادر شوهرم، و از این تایم نهایت استفاده رو میکنم. موقع تمیزکردن خونه ب فایلهاتون گوش میدم، موقع استراحت سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم و واقعا از ته قلبم خیلی ذوق میکنم و تپش قلب میگیرم از زیباییهایی ک میبینم.
خیلی سعی کردم ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم، منی ک بیننده پر و پا قرص سریالهای تلویزیون بودم الان اصلا نگاه نمیکنم فقط تلویزیون برای بچم روشنه. فیلم و سریال رو فقط وقتای ک میرم خونه مادرشوهرم یا مادرم میبینم ک باز هم تا جایی ک میتونم و آگاهم مواظب هستم ک چی ب خورد ذهنم میدم
اگه حرف خلاف قانون زده بشه سریع ب خودم میگم این غلطه
استاد من خیلی نوشتاری نیستم،کم مینویسم، اصلا فک نمیکردم بیام کامنت بذارم ولی الان خیلی دلم خواست براتون کامنت بذارم.
خیلی آرزوها در من شکل گرفته، قبلا هدفی نداشتم الان ی سری هدفای کوچیک برا خودم در نظر گرفتم. خیلی این مسیری ک بهش هدایت شدم رو دوس دارم امیدوارم همیشه تو این مسیر بمونم و هی مدارم بالاتر بره با توکل ب خدای بزرگ
از عشقی ک بین شما و مریم بانو هست واقعا لذت میبرم استاد، من اکثرا فایلاتون رو صوتی گوش میدم و قشنگ میفهمم ک وقتی در مورد مریم بانو صحبت میکنید ی ذوقی ته صداتون هست، ی لبخندی روی لبتون هست و من واقعا لذت میبرم
خیلی دوستتون دارم
ببخشید ک کامنتم یکم بی ربط ب موضوع فایل بود🌹🌹
انشالله با خریدن قدم اول از دوره دوازده قدم کامنتای بیشتری از من میبینید و من میام تند تند با ذوق براتون از موفقیتهام میگم🌹🌹
به نام خدای مهربان من هیژا مهتابی هستم و سپاس گذار خدا هستم که توی این مسیر بهشتی قرار داد منو تا نهایت لذت رو ببرم و با طی کردن روند تکاملم به هر آنچه که میخوام برسم استاد جون من یک تجربه خیلی خیلی مرتبط مربوط به این موضوع فایل دارم تعریفش میکنم درس های خوبی برای همه مون داره من از شانزده سالگی عاشق برنامه نویسی و تولید نرم افزار شدم از همیشه این رویا رو داشتم که نرم افزار های جهانی تولید کنم اما به خاطر عدم عزت نفس و نداشتن الگوی مناسب همه در وری هام آیه یاس میخوندن به قول استاد در جلسه قرآنی قدم یازدهم همه بلند گوی شیطان بودن مرتب وعده فقر و فحشا میدادن رویامو فراموش کرده بودم اما در قبلم میخواستمش مثلا اون موقعه ها بهترین کاری که فکر میکردم میتونم برای خودم جفت و جور کنم کارمند بانک بودن بود اینم به خاطر شنیده هام و باور هام بابام صبح تا شب میگفت بهترین شغل دولتی کارمند بانک بودنه و تابستون و زمستون زیر کولر گازی روی صندلی میشینن و هر چقدر بخوان وام میگیرن و فلان چون خودش نظامی بود و همش توی سنگر ها بود و اونجا خبری از کولر و بخاری درست و حسابی نبود
خلاصه این که من به دو تضاد نابود کننده برخوردم که خیلی تلخ بود برام انقدر که خواستم خودمو بکشم انقدر نابودم کرد توی سن هجده نوزده سالگی
بعدش یک چیزی جلومو میگرفت از درون که هدایت شدم به کتاب های موفقعیت و بعدش به شما هدایت شدم و کم کم یاد گرفتم خود واقعی ام باشم توی سن بیست و یک سالگی همزمان که باید خدمت سربازی میرفتم با شما آشنا شدم استاد سخن شما با همه اون کتاب ها فرق داشت اون کتاب ها به یک احمق انگیزه میدادن و دست آخر من یک احمق با انگیزه میشدم که هیچی دیگه
اما شما با قلب من صحبت میکردی ایمانی که شما در موجود من کاشتی هیچ وقت اون کتاب ها نکاشتن میدونی استاد من احساس میکنم که یک بعد هایی از شخصیت من به شخصیت تو نزدکیه که انقدر ارتباط قلبی خوبی باهات برقرار کردم
من قبل از این که با تو آشنا شم فکر میکردم بدبخت ترین آدم جهانم اما وقتی شما از گذشته ات گفتی که از کجا به کجا رسیدی امید گرفتم کم کم خودمو باور کردم کم کم عزت نفس نابود شده رو ساختم و کلی پول ساختم و حالا توی مسیر مورد علاقه ام هستم و حالا یک جایی پروژه ای که باید میزدم خیلی عقب افتاد شیطان عزیز هم شروع کرد بلند گوشو توی گوشم گذاشتن دیدی نتونستنی دیدی دیدی فلان دیدی بهمان منم گفتم بین من کلی نتیجه دارم نتایج قبلی رو گذاشتم روی میز همون صحبت خودت توی قدم اول جلسه اول گفتم آره پروژه ام خیلی طول کشیده اما کلی چیز یاد گرفتم کلی درک کردم برنامه نویسی رو کلی فهمیدم چطور با یک برنامه نویس دیگه تعامل کنم کلی فهمیدم که هر کس به سبک خودش نرم افزار رو توسعه میده تو این ها رو نمیبینی همین یک دونه رو میبینی میخوای با بزرگ کردن اون نا امیدم کنی در حالی که این روند طبیعی هست درسه که من چند ساله دنبال برنامه نویسی ام کلی آموزشگاه به درد نخور رفتم کلی کاراموزی رایگان رفتم اما تا حالا پروژه به این بزرگی و سنگینی ننوشتم که کاربرد واقعی داشته باشه و بشه باهاش یک مجموعه رو گردوند درسه که حالا ده ساله که دنبالش هستم اما توی این سه سال اخیر که جدی شدم چقدر تجربه کسب کردم باید کور باشی آقای نجوا که نبینی این ها رو و فقط اون یک دونه موضوع به ظاهر تلخ رو ببینی در صورتی که هم تو میدونی هم میدونم که اگه این پروژه رو تکمیل کنم یک موقعیت شخصی خوب در انتطارم هست پس ساکت شو و اجازه بده من راهمو برم
همین حالا که تو سعی داری ذهنمو نا آروم کنی چقدر من از لحاظ مالی موفق شدم همین حالا که تو سعی داری ذهنمو نا آروم کنی چقدر آدم های نامناسب از مدارم خارج شدن و آدم های جنتلمن و زیبا و نجیب و ثروتمند اومدن همین حالا که تو سعی داری ذهنمو نا آروم کنی چقدر من از لحاظ مالی پیشرفت کردم همین حالا که تو سعی داری ذهنمو نا آروم کنی چقدر دوستان ثرومندی دارم منو به مغازه اش دعوت کرد طرف حالا توی ماهانه صد میلیون سود خالصه صد دفعه گفته بیا مغازه ام باهام صحبت کن و وقتی که رفتم کلی بهش امید دادم و گفتم من کلی محصول خریدم و سعی کردم این راها رو برم و تو بدون این که ایم محصول ها رو بخری این راه رو رفتی و نشستم روند تکامل رو بهش گفتم و گفتم تو اولین پارچه رو برای یک بچه هفت هشت ساله دوختی حالا با بزرگان پارچه تهران بده بستون میکنی ببین این رو هر وقت یک نجوایی اومد توی ذهتت اینو به خودت بگو که من همونم که از دوختن لباس برای بچه هفت هشت ساله شروع کردم و حالا به سود خالص صد میلیون تومان رسیدم نگران چی هستی بابا و کلی ازم تشکر کرد همین حالا که تو سعی داری ذهنمو نا آروم کنی من واریزی حساب دوستی رو دیدم یکی از معالمه هاش صد و پنجاه میلیون تومان هست در عرض یک روز
الگو برداری از افراد موفق 3
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
با سلام خدمت استاد عزیزم
همین ابتدای فایل صحبت های این قهرمان من رو به فکر فرو برد که من قبلا چقدر خودم رو از تو میخوردم به خاطر هر اتفاق بدی .سالهای سال خودخوری میکردم به خاطر به ظاهر شکست هایی که داشتم و زندگی برام شده بود ماتم سرا .چقدر انرژیم رو صرف غصه و افسوس خوردن کردم .چقدر خودم رو عقب کشیدم و فقط نگاه کردم
خدا رو شکر که با اومدن توی این مسیر فاصله گرفتم از اون خود قبلیم و کمتر این کارها رو انجام میدم
وقتی شنیدم که جاشوا داره میگه این ی لطف بزرگیه که من دارم برای قهرمانی سنگین وزن جهان مبارزه میکنم و اینهمه آدم مشتاق دیدن من هستن باز هم به فکر فرو رفتم و جایگاه خودم رو توی شهری که دارم زندگی میکنم رو بررسی کردم .اینجا من رو به عنوان یکی از خانم های باسواد توی حوزه خودم میدونن و از من به خوبی یاد میشه اما من این رو به عنوان ی لطف بزرگ به حساب نمی آوردم و شاکرش نبودم .وقتی این جمله ها رو از زبان این فرد شنیدم به خودم اومدم که ببین این آدم داره چطور سپاسگزاری میکنه آیا تو هم خداوند رو بخاطر موقعیتی که داری شکر میکنی !!!
در مورد موضوع حسادت هم دقیقا این حرفهای شما داره برام تایید میشه که ما هم ی نفر رو داریم توی آشناها که خیلی پیشرفت کرده و اتفاقا ی خانم هم هست و خیلی ها به ایشون حسادت میکنن ولی ایشون با سرعت دارن پیشرفت میکنن. اتفاقا همین چند وقت پیش ی اتفاقی برا ایشون افتاد که توی شهر پیچید و خیلی ها دلشون خنک شد اما این خانم با اعتماد به نفس بالایی که دارن خیلی خوب تونستن این قضیه رو پشت سر بزارن .من هم قبلا به ایشون حسادت میکردم اما از وقتی با شما استاد آشنا شدم و مخصوصا این یک سال اخیر هر وقت صحبت از ایشون میشه تحسینشون میکنم که اینهمه موفقیت رو به دست آورده و داره خیلی خوب ثروت میسازه و سعی میکنم قضاوتشون نکنم و فقط نکات مثبتشون رو ببینم
ی نکته ی جالب استاد اینه که من اونقدر از مسایل مملکت دور شدم که اصلااز چیزی خبر ندارم و مساله آقای رییسی رو هم اینجا و از زبان شما شنیدم اصلا نمیدونستم چه حرفایی راجع به ایشون زده میشه .خدا رو شکر که اینقدر از مسایل حاشیه ای دور شدم که دیگه توی مدارشون نیستم
وقتی جاشوا در مورد ضعیف نبودنش صحبت کرد و اینکه از اون آدم هایی نیست که زانوی غم بگیره بغل و بره زیر لحاف گریه کنه یادم اومد که قبل از آشنایی با شما چقدر ضعیف بودم و همیشه زانوی غم بغل میگرفتم .حتی ی بار ی شکست عاطفی سختی خوردم و دقیقا شب ها پتو رو میکشدم روی خودم و زار زار گریه میکردم
این صحبت های جاشوا گذشته ی من رو به یادم آورد و اینکه الان خدا رو شکر چقدر بهتر شدم توی این زمینه چقدر بهتر میتونم ذهنم رو کنترل کنم چقدر کمتر زانوی غم بغل میگیرم نه اینکه خیلی خیلی خوب شده باشم اما خیلی نسبت به قبل خودم بهتر شدم و این رو مدیون آموزش های شما هستم استاد
همینکه الان نظر مردم برام کمرنگ تر شده نسبت به قبل یعنی اینکه پیشرفت کردم چون قبلا خیلی برام مهم بود نظر مردم همین که الان بیشتر آدم های موفق رو تحسین میکنم و کمتر قضاوتشون میکنم یعنی نسبت به قبلم بهتر شدم
همین که الان اگر اتفاق به ظاهر بدی برای ی آدم موفق می افته من فکر میکنم شاید اگر من هم توی اون شرایط بودم همین اشتباه رو میکردم باعث میشه نکات مثبت اون آدم بیشتر توی ذهنم بولد بشه تا اون اتفاق بد .اصلا توی همچین مواقعی اون حرف حضرت عیسی میاد توی ذهنم توی جریان سنگسار کردن اون خانمه که میگن هر کسی توی زندگیش هیچ گناهی نکرده بره به این خانم سنگ بزنه باعث میشه که دیگران رو قضاوت نکنم
ی جمله ی دیگه ای از جاشوا که خیلی برام تکون دهنده بود این بود که گفتش انرژیم رو صرف غصه خوردن نمیکنم منم دارم یاد میگیرم که بجای اینکه انرژیم رو بزام برای غصه خوردن در مورد اتفاقات گذشته این انرژی رو بزارم برای کار کردن روی خودم و توی این سه سالی که دارم اینکار رو میکنم کیفیت زندگیم به اندازه تمام اون 40 سال زندگیم بالا رفته و تغییر کرده
سپاسگزارم استاد برای فراهم کردن این فرصت فکر کردن
بقول شما باید بارها و بارها این فایل تکون دهنده رو گوش کنم و فکر کنم راجع بهش
درود بر استاد عباسمنش گرامی و دوستان عزیز در این سایت الهی
استاد عباسمنش واقعا این دو فایل الگوبرداری از افراد موفق آنتوان جوشوا منو تکان داد. واقعا و صادقانه باید بگم بعد از فایل دوم فروریختم که چقدر ذهنم روی موارد ناخواسته تمرکز عمیقی داشته و نشتی انرژی داشتم و اصلا نفهمیدم و درک نکردم 🤐 باورش برام سخته که من آنقدر نشتی داشتم و در نتیجه از نتایج زندگیم هیچ وقت راضی نبودم با وجود اینکه ظاهرا خیلی پیشرفت کردم.
ابتدا یه کم از خودم بگم، من چهل و سه سالم است. از هیجده سالگی اولین کتاب قدرت افکار و ذهن را مطالعه کردم و از آن تاریخ به بعد قبول کردم قدرت ماورایی درون من و در ذهن من وجود دارد. با استاد عباسمنش خیلی اتفاقی در سال ۱۳۸۷ آشنا شدم.
سال ۱۳۸۹ در سی و دو سالگی با ایمان به تغییر و رسیدن به زندگی بهتر از شهر و دیارم به تهران مهاجرت کردم. همان موقع علاوه بر اینکه هیچ سرمایه و اندوخته مالی نداشتم بلکه بر اثر مشکلات گذشته زندگیم بیش از سی میلیون تومان بدهی داشتم.
با توکل به خدا پس از شش ماه دنبال کار گشتن موفق شدم به عنوان برنامه نویس سی پلاس پلاس دات نت در شرکتی در کرج استخدام شوم. خدا را شکر پس از فقط گذشت سه سال از مهاجرت موفق شدم به عنوان توسعه دهنده انبار داده سازمانی در سازمان بورس و شرکت مدیریت فناوری بورس تهران استخدام شوم. دوستانی که با آیتی آشنا هستند میدانند شرکت مذکور جزو پیشروترین شرکتهای فناوری و تکنولوژی در ایران است. همکاران و افرادی که از این شرکت استعفا دادند و بیرون آمدند در حال حاضر در غولهای تکنولوژی مثل گوگل، آمازون، اوراکل در خارج از کشور مشغول به کار هستند.
در تهران ازدواج موفق داشتم و دو هدیه الهی و دختران عزیزم مهرسا و مهسا را از خدا دریافت کردم. آپارتمان کوچکی خریداری کردم، ماشین پژو پارس در سال ۹۴ خریداری کردم که هنوز دارم و به لطف خدا در یکی از محلههای خوب تهران سکونت دارم.
اینها نتایج ده سال گذشته من است که آموزشهای استاد عزیزم در بدست آوردنشان خیلی موثر بوده است. من جزو اولین نفرات بودم که بسته روانشناسی ثروت استاد عباسمنش را در سال ۱۳۹۳ خریداری کردم. استاد عباسمنش در انتهای سال ۱۳۹۳ سمینار حضوری به نام کارآفرین موفق برگزار کردند و افرادی که بسته روانشناسی ثروت را خریداری کرده بودند دعوت شدند بصورت رایگان در سمینار حاضر شوند.
من هم در آن سمینار حضور داشتم و حرفهای استاد را از نزدیک شنیدم، نوشتم و درک کردم. همان شب گفتم من باید شرکت خودم تاسیس کنم و شرکت راهبران اطلاعات هوشمند نفیس گستر در اواخر بهمن ماه سال ۹۳ ثبت شد. عمده فعالیت شرکت خدمات هوشمندسازی کسبوکار است. در حال حاضر شرکت ما خدمات به سازمانهای بزرگ دولتی و بخش خصوصی ارائه میدهد و موفق شدیم از سازمان برنامه و بودجه رتبه شورای عالی انفورماتیک کسب کنیم و خدمات شرکت در حال ثبت دانش بنیان هستند.
اما ابتدای کامنتم نوشتم که فرو ریختم و تازه درک کردم چقدر نشت انرژی داشتم. وقتی استاد در فایل گفت من باید بتوانم شخصی که به موفقیت رسیده است را تحسین کنم و کاری به شخصیت او ندارم. موفقیت را تحسین کنم. تا اینجا ذهن من اوکی بود.
استاد گفت ذهن من تربیت شده برای تحسین کردن انسانهای موفق، استاد گفت میتواند ساعتها از نکات خوب و مثبت و موفقیتهای آقایان خمینی، خامنهای، محمدرضا پهلوی، رضا شاه پهلوی، خاتمی، احمدی نژاد و… صحبت کند. استاد گفت میتواند این افراد را تحسین کند. استاد گفت هیتلر را بخاطر موفقیتهای بیشمارش در جنگ تحسین میکند و …
این جملات من را تکان داد، اساسی تکان داد، یعنی چی؟ چه میگوید استاد؟!!!!!! من تا الان چه در ذهنم بوده پس؟ چرا من نتوانستم توامان آقایان محمدرضا پهلوی و خامنهای را تحسین کنم؟! من چی یاد گرفتم این همه سال از استاد؟! من که چندین بار در کامنتهای سایت نوشتم جزو اولین نفراتی بودم که روانشناسی ثروت را خریداری کردم چرا آنهمه نشت انرژی روی سیاستمداران کشورم داشتم؟! چرا آخه آنقدر باورش در ذهنم مخفی بود که نفهمیدم باید این افراد را تایید و تحسین کنم تا رها شوم، ذهنم خالی شود و صددرصد انرژی من روی اهداف زندگی و شرکتم صرف شود.
آه استاد عزیزم این فایل دوم مصاحبه با ا. ج. واقعا مانند تمرینهای کشف قوانین زندگی برای من عمل کرد. واقعا متشکر و سپاسگزارم از شما که قوانین را آنقدر خوب و شفاف بیان میکنید تا کمک کند به ما پستوهای ذهن خود را بشناسیم و ترمزهای ذهنی را رفع کنیم.
من میدانستم که انرژی روی اخبار و شبکههای اجتماعی نباید بگذارم و روی موبایلم اینستاگرام ندارم و سالهاست پیگیری اخبار سیاسی نمیکنم و اصلا تلویزیون تماشا نمیکنم، اما طرز تفکر و نوع نگاه من به افراد سیاسی و رهبران کشور و دنیا اصلا مانند استاد نبوده است. همینجاست که انرژی من هدر رفته است و عمری در غفلت بودم. استاد عزیزم صمیمانه تشکر میکنم که از خوابی بس عمیق من را بیدار کردید و آگاهی به من بخشیدید.
سلام
این فایل رو ساعت 6 صبح امروز دیدم دقیقا زمانی که حس شکست خیلی بزرگی داشتم تو کل زندگیم یه جورایی انگار تمام تلاش هام بی ثمر بوده چون اون نتیجه ای که میخواستم و نداشتم کلی سرزنش و و ناامیدی که نمیدونم چی شد اومدم سراغ این فایل حالا من تمام دوره ها رو دارما ولی این جاشوا رو انگار من باید میدیدم قدرت این ادم رو دقیقا بعد از شکست اونم تو چه لولی
تو قسمت اول که در مورد رفتار ادمها گفتید دقیقا من به خاطر همین موضوع تو سطح پایینتر خیلی ناراحت بودم چون میدیدم ادما چقدر خوشحال میشن وقتی من یه مسئله ای برام پیش میاد واقعا اون لبخند و بارها دیدم تو مراحل سخت زندگیم.
اصلا با اومدن یه به اصطلاح رقیب کاری متوجه رفتارای بقیه شدم چون یه جوریه شرایط که رقیب من بی هیچ سابقه ای شبیه من اومده دقیقا کار مارو شروع کرده کاملا کپی و ارزونتر اینم بگم قیمت من واقعا منطقی بود اما حتی اگر من نصف کنم قیمت رو ایشون میاد کمترش میکنه میفروشه و منی که میدیدم همه حتی افراد نزدیک اقوام میرن سراغ اون انگار بدشون میاد به من پول بدن و تو جیب من پول بره به وضوح میدیدم و اینجا بود که واقعا رسیدم به این حرف استاد که خیلی ها نمیخوان یا نمیتونن موفقیت تو رو ببینن خیلی عصبانی و ناراحت بودم
دقیقا استاد این دیدن حسادت ها باعث شده بود در من تنفر به وجود بیاد از ادما میخواستم کارو تعطیل کنم فحش میدادم ها اینا بدبختن اینا چشم ندارن اینا کی ان مگه
خلاصه که اومدم اینجا که این و ببینم و نگاهمو ببرم سمت مثبت زندگیم
من اگر خدا تا الان روزمو و رسونده چرا نگران بقیه زندگیم هستم مگه همون بقیه میومدن از من خرید کنند این همه سال مگه اینا بودن بعد اینکه منی که دارم چندین نفرو حقوق میدم مالیات بیمه خب من بیشتر به نفع جهان دارم کار میکنم جهان وظیفشه منو پشتیبانی کنه نگاه من بیشتر به درد دنیا میخوره تا نگاه ارزونی و پایین کارکردن و پایین حقوق دادن
روزی من از جاهایی اومد که اصلا فکرشو نمیکردم برعکس رو هر مشتری که حساب میکردم رفت بارهاشد
حتی رو نیروی کاری که خیلی حساب میکردم هم رفت
همش منو رسوند اینجا که اولا قدرت بگیرم از حسادت ادما برای موفقیت بیشتر مثلا اومد تو ذهنم که یه شعبه دیگه به جای بهتر بردارم یا یه سری تبلیغات جدید کنم برای کارم چون سالهاست انگار یه جورایی رفتم تو غار و تبلیغی هیچ کاری ندارم منظورم از تبلیغ معرفی کارم هست اصلا خیلی ها نمیدونن من هستم
این باعث شد برم برای معرفی کارم قدم بردارم و برم سمت مشتری های بهتر
و واقعا میخوام امروز اقدام کنم و فکر بازارهدف دیگه باشم من نمیخوام مشرک باشم و خدا هم ایمان منو ضایع نمیکنه
بارها ثابت کرده بهم که ایمان من و ضایع نکرده
اخه گاهی به نظر من مخصوصا تو کار ادم اتفاقاتی رو تجربه میکنه که هیچ جایی واقعا نمیتونه به اون درک برسه قشنگ تو کار ادم به چالش بر میخوره
من فکر میکردم خانواده دارم اقوام بزرگی دارم اینا هستن به خاطر اسم و رسم اینها من موفق میشم و دقیقا با استاد که اشنا شدم وقتی کمی از موفقیت های من شروع شد دقیقا بدترین ضربه ها رو خوردم از همین دوتا به هر شکلی مانع کارم شدن
ولی ته دلم یه ایمان کوچولوی بود و هست و میخوام این ایمان و بزرگترش کنم دیگه دیگه رو هیچ احدی حساب باز نکنم من باید متفاوت از قبل عمل کنم ومتفاوت فکر کنم تا متفاوت نتیجه بگیرم این تضادها منو داره اماده میکنه برای مسیر جدید زندگی
چون دقیقا هدایت شدم به سمت کار بهتر که هیچ محدودیتی توش نیست و فقط خودم و باورام مهمن هیچ احدی توش دخیل نیست و من با این حال نمیخوام فرار کنم میخوام تو این کار به صلح برسم با خودم و اقدام هم برای اون کار جدیدم انجام میدم تا هدایت بشم
و بحث توجه و تحسین چقدر خوب اینجا مطرح شد من واقعا توجه امو به گند کشیدم. این مدت فکر میکردم که دارم کار میکنم رو خودم ولی واقعا نمیکردم واقعا توجهم رو بیچارگی ها و نامردیها و حرفای بد و بی ادبی ها و توهین و بحث و دعوا بود
و فهمیدم چرا انقدر بلا سرم اومد این من غافل شده بودم و به قول قران عاقبت غافل شدن عذابه
من غفلت کردم از کانون توجهم و نتونستم خوب فکر کنم در واقع من اینجا شکست خوردم اول
اما نه دیگه اومدم که درستش کنم
من توجهم کلا رفته بود سمت ویژگی های منفی همه چی ادما کارم مشتری پول کشور همه چی باز خدا رحم کرد به من و گوشمو پیچوند و منو برگردوند به مسیر صحیح
در واقع هر جایی از زندگیم یه تضاد خیلی سختی بوده پشتش یه خیر بزرگی اومده
حتما حتما اینم خیرشو میبینم
و توجه میکنم به کارم چون بدم میومد ازش ولی وقتی به خیرهایی که به من و خیلی ها رسونده توجه میکنم از شوق واقعا قلبم بزرگ میشه انگار
تمام سفارشاتی که میدم همش خیره پس چیه
تازه هر چی بیشتر بخرم بیشتر میاد سمتم
هر چی بیشتر استخدام کنم پول بیشتری میاد
حتی اگر اخراجم کنم پول بیشتری میاد سمتم
وحالا برای خودم رو کارم میخوام نکات مثبت کارمو بنویسم
استاد من میخوام شما رو تحسین کنم
من عاشق سبک زندگی شما هستم بنابراین از پریروز تا حالا اینستا و قطع کردم اومدم رو سایت و شروع کنم به توجه به زندگی مورد علاقه ام
دیگه این دوری از سایت و شما به اندازه کافی منو در رنج قرار داده بسه
عاشق ازادیتون هستم واقعا دیوانه وار عاشق این سطح از ازادی هستم کامیونیتی خودتون به دلخواه ترین حالت ممکن رو دارید ثروت بی حساب ایمان ارامش عشق مال و ملک و مکنت بی نیاز هستید من این بی نیازیتونو ستایش میکنم
من میخوام یاد بگیرم شما رو تحسین کنم هر لحظه
و عاشق رفتارتونم هستم این همه عاقلی رو من در هیچ ادمی ندیدم استادی برازندتونه استادی تو تخصص هزاران هزار استاد هستن که وافعا متخصصن اما نه استادی تو زندگی شما استاد زندکی کردنی
اینه که برام جذابه
خداروشکر میکنم که شما هستی تو زندگیم
سلام استاد بی نظیییرم
تا دقیقه ۲۴ گوش دادم
حرفاتونو در مورد تحسین کردن شنیدم
واقعا نمیدونم کسی تو کیهان هست که این حرفارو زده باشه
استاد من خیلی به خودم افتخار کردم، تا شاید پارسال این حرفای شما در مورد تحسین مثلا شخصیتهای سیاسی و تحسین کسایی که از بخشی هایی ازشون خوشمون نمیاد رو میشنیدم دردم میومد واقعا دردم میومد به تمام معنا، چون میدونستم راه درستش اینه و باید عوض بشم
و واقعا عوض شدم ، خیلی عوض شدم، استاد در مورد شخصیت های سیاسی آدم وقتی اذیت میشه که فک میکنه این ها این افراد تو زندگی ما تاثیر دارن،و چون فک میکنی به ضرر ما کار میکنن از وجودشون اذیت میشی و نمیتونی حتی نکات واضح تحسین برانگیزیشون رو هم ببینی چه برسه بخوای خودت آگاهانه تحسین کنی
من واقعااااا انقدر عوض شدم که الان که داشتید راجع به رییس جمهور ایران حرف میزدین خداشاهده یادم رفته بود ایشونه😁در صورتی که برای دور قبل تمام تلاشمو کردم اطرافیانم بهش رای ندن و اصن یه وضعی
یا شخصی هست که از نزدیکان منه و من یه سری از رفتارهاشو اصلا نمیپسندم و رابطمم خیلی باهاش کم کردم اونروز از پنجره دیدمش و یه لحظه احساسم بد شد ولی شروع کردم به تحسین کردنش، اینکه با اینکه یه شغل دولتی و باید بره ماموریت ولی باورتون نمیشه استاد همیشه ماموریتهاش زیباتررررین شهرهای شمالی ایرانه ولی مثلا همکاراش میرن لب مرز و چقدر سختی میکشن
یا اینکه چقدر با همسرش والدین خوبی برای بچه هاشون هستن،چقدر صبورن
چقدر عالی پول میسازه، خبر یک موفقیتش بهم رسیده بود و اولشم حسودیم شد ولی بعد تحسینش کردم از ته دلم که دمش گرم نوش جونشون انشالله بهتر و بیشتر بخرن بعد گفتم خدایا منم رزق و نعمت بی نهایت میخوام
کامنتم به کجا کشیده
همین دیگه خیلیی خوشحال شدم از اینکه این بخش از شخصیتم انقدر بهتر شده و ریشه ش هم اینکه خیلی باورم در مورد عدم تاثیر گزاری بقیه تو زندگیم بهتر شده و من بی نهایت سپاسگزار شمام❤️❤️❤️
به خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم به خاطر آگاهی های این فایل ارزشمند و فوق العاده( الگوبرداری از افراد موفق/ قسمت 3) واقعا ازتون سپاسگزارم . انشالله که در پناه خداوند سلامت و شاد و موفق باشید . همچنین از خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز همفرکانسی تشکر و قدردانی میکنم .
این فایل، توحیدی و بسیار آموزنده برای من بود و واقعا قلبم رو باز کرد .
چند نتیجه از آموزه های ارزشمند استاد عزیز :
1- امروز صبح به آزمایشگاه رفتم برای دادن آزمایشهای مربوط به قانون سلامتی .
من با توجه به آموزه استاد مربوط به توجه کردن به نکات مثبت افراد ، مسئول پذیرش رو در دلم به خاطر روحیه اش در صحبت کردن و با انرژی بودن و خوش سخن بودن تحصین کردم . و اینکه او شخصیاست که به راحتی کار من رو راه میاندازد .
بعد از اینکه ایشان بسیار با احترام مدارک بیمه من رو درخواست کرد ( و این در حالی بود که خودم با چشم خودم دیدم که با خانم دیگری که ایشان نیز برای آزمایشات امده چقدر بد رفتاری کرد . ) متوجه شدم که سایت مربوط به بیمه تکمیلی باز نمیشود . ایشان همانطور که گفتم محترمانه از من درخواست کردند که منتظر بمانم . این در حالی بود که به دیگر مراجعه کنندگان فقط باز نشدن سایت بیمه رو اعلان میکردند . من سعی کردم با توجه به آموزه های استاد عزیزم احساس خودم رو خوب نگه دارم و عجله نکنم ( با وجود وسوسه های شیطان که میگفت اگر کارت امروز انجام نشود به چند روز دیگر موکول می شود )
خدا رو هزاران بار شکر میکنم . در همین حین و نزدیک بسته شدن آزمایشگاه به من اطلاع دادند که به طور شگفت انگیزی اطلاعاتم در سایت بارگزاری شده و کارم به طور معجزه آسایی انجام شد و من آزمایشات رو در همون زمان کم انجام دادم . و این در حالی بود که همه پرسنل آزمایشگاه از جانب خداوند دست بکار شده بودند تا کار من رو انجام بدهند . واقعا از خداوند عالم سپاسگزارم .
2- دومین مورد اتفاقی بود که دیروز برای من افتاد :
اینکه یکی از اطرافیان بسیار نزدیکم برخورد بسیار نامناسبی با من داشت . که باعث دلشکستی و عصبانیت در من شد . اما من به سرعت به خودم یاد آور شدم که با توجه به قانون باید احساس خودم رو خوب نگه دارم و به ناخواسته ام توجه نکنم و از خداوند عالم هدایت خواستم . به صورت واقعا هدایتی فایل 6 از قدم اول 12 قدم رو باز کردم که استاد در همون اول فایل توضیح دادند که برای سوالاتمون میتونیم به قسمت پاسخ به مسایل زندگی مراجعه کنیم . بعد از سر زدن به سایت به یکی از پاسخهای استاد برخوردم که ایشون در جواب یک نفر که تقریبا به یک تعارض مثل من برخورد کرده بود جواب داده بودند که : ما مسئول رفتار دیگران نیستیم و ما باید فقط و فقط روی خودمون تمرکز کنیم . و اینکه ما نباید رفتارهای دیگران رو تعبیر کنیم و باید از اونها اعراض و گذر کنیم .این باعث شد که زمین تا آسمان حال دل من خوب شود . و میدانم که حال خوب و احساسات خوب باعث اتفاقات خوب در زندگیم خواهد شد .
نمونه ها واقعا زیاد هست ولی این دو نمونه که به تازگی اتفاق افتاده و یادم بود رو براتون به اشتراک میزارم .
باز هم از استاد عزیزم بابت این همه آگاهی های کاربردی تشکر میکنم و به خودم و خدای خودم قول میدهم در این مسیر ثابت قدم باشم و نتیجه بگیرم و دوستان عزیزم و استاد عزیزم رو در جریان نتایجم قرار بدهم .
️️️️️️️️