الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-22 05:15:292023-03-26 07:57:47الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
با توجه به نکاتی که تو این فایل مطرح کردید من بر اساس هر دسته بندی اتفاقاتی که بر اساس این اموزه ها و نکات بدست اوردم عنوان میکنم:
1. توجه به نکات مثبت اتفاقات زندگی در اتفاقات به ظاهر بد:
وقتی من تو مسیر درست خودسازی قرار دارم و روی خودم کار میکنم اموزش میبینم و عمل میکنم اگر اتفاقاتی بد ظاهر بشه این اتفاقات همون تضادهای من برای رشد بیشتر است بارها شد تو بیزینس به موانعی برخورد میکنیم و یا اتفاقاتی شاید دوستش نداریم ولی این اتفاقات درس هایی بهم داده که باعث شده رشدم تو مرحله بعدی بیشتر بیشتر بشه این تضادها برای کامل کردن من میاد فقط من باید مقاومت ذهنی نداشته باشم بپذیرم و سریع سوئیچ کنم و یادم باشه هر اتفاقی میوفته خیره و برای اینکه این مقاومت بشکنه یادم بیارم که خیلی مواقع به موانع برخورد کردم ولی تهش اون اتفاقات باعث خیر برکت زندگیم شده و این اتفاقات یادداشت کنم تو دفترم و به عنوان فکت ذهنی برای شکستن مقاومت ها.
2. تحسین موفقیت دیگران:
هر چیزی که تو این جهان توجه کنم از جنس همون جذب میکنم وقتی که من اگر موفقیت در زمینه ای در افراد به صورت استیبل میبینم بهترین کار اینه که دنبال باورهای قدرتمند کننده در اون افراد بگردم چون اون فرد یک سری باور مثبتی داره که باعث اون نتیجه شده و این باعث میشه حسادت نکنم و از باور موفقیت اون افراد برای رشد بیشتر خودم استفاده کنم و وقتی تحسین کنم کائنات این جنس اتفاق برای من زیاد میاره، خیلی مواقع بوده جواب سوالات من در هر زمینه ای تو دل موفقیت افراد دیگه بوده وقتی من با ارامش کامل به عنوان یک الگو در اون زمینه به اون افراد نگاه کنم باعث میشه خیلی جلو بیفتم و سریعتر باورام تغییر کنه
3. توجه نکردن به حرف مردم:
من در مسیری قرار دارم که خیلی ها شاید درکش نکنن و اصلا ندونن چی هست و هیچ حس به اون ندارن مثلا یک حسابدار نمیتونه در زمینه مهندسی نظری داشته باشه مگه اینکه در اون زمینه حرفه ای شروع به حرکت کنه پس کسی که اطلاعی از شرایط من نداره نمیتونه کمکی به من کنه پس نیازی نیست من توجهی به حرفش داشته باشم پس برام مهم نیست اون چی میگه چون نمیدونه من چه مسیری قدم برداشتم
برای همه خیلی راحته منفی فکر کنن مهم اینه که من نگرش مثبت داشته باشم و برای اینکه توجهی هم نکنم به حرفاشون بهتره از هدفام با کسی که تو مدار من نیست اشتراکی نذارم
4. تو حال بد نموندن به جای غصه خوردن حرکت دوباره کردن
هیچ انسانی تو دنیا همیشه در همه حال مثبت نبوده پس خیلی طبیعیه حالم بد بشه مهم اینه که تو حال بد نمونم و مهمتر اینه که تمرین کنم هر چه سریعتر سوئیچ کنم و این موضوع باعث رشد من میشه تفاوت افراد موفق با غیر موفق فقط همینه شکستن مقاومت ذهنی در شرایط بد
برای اینکار ببینیم ایا این اتفاق یک سال دیگه هم حال منو بد میکنه وقتی بهش فکر کنم ؟ قاعدتا خیلی از این اتفاقات متوجه میشیم الکی ناراحت میمونیم
5.احساس گناه نداشتن
همه ما انسانها ترکیبی از کارهای نادرست و درستیم و مهم اینکه هر وقت اشتباه کردیم سریع برای حرکت درست قدم برداریم چون موندن تو فرکانس بد مارو به فرکانس پایین تر میبره پس نه تنها فایده ای نداره بلکه هدایت میشیم به اتفاقات بد بیشتر و احساس گناه بیشتر
6. منتظر عامل بیرونی برای نجات خودت نباش
دنیای بیرونم بازتابی از فرکانس درونمه پس نیازی نیست به بیرون از خودم رجوع کنم لذت درونیه نه بیرونی
اینکه من اگر منتظرم کسی بیاد زندگیمو عوض کنه دارم شرک میکنم چون تمام قدرت های عالم هستی درون من قرار داره پس نیازی ندارم کسی بخواد شرایط منو عوض کنه تا خودم نخوام هیچ اتفاقی نمیفته و اینقدر باید روی خودم کار کنم تا به مرحله ای برسم که در هر شرایط به ظاهر بد خودآگاهانه مدارم عوض کنم و اینقدر اینکار تکرار کنم و تمرین کنم بعد از مدتی متوجه میشم خیلی از اتفاقاتی که قبلا بد بوده و منو بهم میریخته دیگه خیلی تاثیری روی من نداره و به صورت ناخودآگاهی حالم خوب میشه
7. انجام دادن کارهای ساده همه بلدن اگه میخوایم نتیجه متفاوت بگیریم کارهای متفاوت بکنیم همیشه دنبال این باشیم که بهترین خودمون به نمایش بذاریم و اینکه تو دل چالش های بزرگ بریم بزرگتر میشیم
استاد جان ممنون ازتون
️️️
سلام استاد امیدورام حالتون خوب باشه
هنوز ویدیورو کامل ندیدم اما خیلی جالب بود که قبل از این ویدیو داشتم به شما حسادت میکردمپ پیش خودم میگفتم چرا اینقدر میان و کامنتای مثبت تعریف عشق نثار شما میکنن
هی دنبال عیبو ایراد بودم داخل شما
اما از خدا راهنمایی خواستم بابت این رفتارم گفتم خدایا هدایتم کن به رفتار درست، فکر نمیکنم این رفتار من درست باشه(اگاهیشو نداشتم) از خداوند راهنمایی خواستم و جالبه چند ساعت بعد به طور اتفاقی هدایت شدم به این ویدیو که هنوزم همشو ندیدم اما متوجه ی رفتارم شدم حسادت
بزار یه اعترافی کنم تا دلم خنک شه
این خیلی عالیه که یک نفر تا این حد رشد کنه که کلی ادم بیان بهش عشق بدن کامنتای طولانی بنویسن و باهاش عشق بازی کنن
این خیلی عالیه که یک انسان از صفر به جایگاهی برسه که تو فلوریدا در یک 16 هکتاریه بیار زیبا با دریاچه بزرگ که دورشو درختای جنگلی احاطه کرده و انواعو اقسامه ماشینت موتورا دوچرخه ها و…
واقعا در رشد و پیشرفت شما بی نظیرید در رابطه ی عاطفی بی نظیرید در سلامتی بی نظیرید اعتماد به نفس عزت نفس ثروت این واقعا فوق العادست که یک انسان تا این حد رشد کرده دستاورد داره اینقدر خاطرخواه داره طرفدار داره این بی نظیره براتون بهترینارو ارزو میکنم
سلام به استاد عزیزم
وسلام به استاد شایسته گرامی
و سلام به همه دوستان عزیزم در این سایت الهی و گوهربار
روزشمار تحول زندگی من فصل 7
الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3
خدایا شکرت که کامنت مربوط به این قسمت رو میخوام بنویسم .
خدایا تو کمکم کن تو بهم الهام کن تا بتونم اونایی که بهم گفته میشه رو بنویسم
تشکر میکنم از استاد عزیز که این فایل بینظیر رو برای ما به رایگان گذاشتن
واقعاً این فایل عجیبه من دهها بار اونو دیدم و گوش کردم و هر دفعه که گوش میکنم باز لذت میبرم نکتههای جدید یاد میگیرم.
آنتونی جاشوا قهرمان سنگینوزن بوکس جهان.
اهل بریتانیا است.
او قهرمان المپیک لندن است
و رکورد فوقالعادهای در بوکس حرفهای دارد، 23 مسابقه حرفهای و21 ناک اوت او با این رکورد هم اسمش را در کتاب تاریخ بوکس وارد کرده.
به گفته مربی ایرانی او مهیار جوادی، جاشوا با چهره دوستداشتنی، هیکل فوقالعاده، اخلاق خوب و البته مهارت کم نظیرش در بوکس شاید بتوان او را با بوکسورهایی مانند محمد علی (کلی) مقایسه کرد.
نکات مهمی رو که من از این فایل درس گرفتم اینجا برای خودم به یادگار مینویسم
من دارم سعی میکنم به نکات مثبت بیشتر توجه کنم با نگاه کردن به نکات منفی هیچی دستگیرم نمیشه ،
درس گرفتن از شکستها و توجه کردن به نکات مثبت هستش که باعث میشه پیشرفت کنم و
ما میدونیم که واقعیت اینه که به هر چیزی که توجه کنیم از جنس همون وارد زندگیمون میشه
و اگر چیزی که بهش توجه میکنیم
بهمون احساس آرامش و احساس اطمینان بده این همون چیزیه که ما رو به هدفمون نزدیک و نزدیکتر میکنه
این نوع نگرش این نوع توجه خیلی مهمه و ما رو به هدف نزدیکتر میکنه
اما چیزی که بهت احساس ترس میده
احساس ناامیدی، نگرانی
احساس عصبانیت
احساس افسردگی
احساس دلسردی میده اون چیزیه که ما رو از هدفها دور میکنه
این قانون همیشگی جهانه
اینا جملات پایانی این فایل بود
چقدر جملات پایانی این فایل لذت بخشه چقدر این نگاه مثبت درسته
این نگاهی که
((بقیه مهم نیستند این نگاهی که اگه من با یه حریف ضعیفتر مبارزه میکردم و میبردم این یه اعتماد به نفس کاذب بود من با یک حریف قوی مبارزه کردم و باختم این باعث شد که اشتباهاتمو پیدا کنم این باعث شد که من درسهای بیشتری بگیرم منی که عاشق پیشرفتم منی که لذت میبرم از بهتر شدن از پیشرفت کردن
این شکست درسته که تلخ بود،
سخت بود،
ولی
کلی هم برا من لذت داره چون میدونم چه چیزهایی را در خودم میتونم بهتر کنم
چون ایرادام رو پیدا میکنم
میتونم بهترشون کنم و پیشرفت کنم
نمیخوام قهرمان کاغذی باشم
میخوام کسی باشم که واقعاً با قویترینها و بهترینها داره مبارزه میکنه و وقتی هم که شکست میخوره دوباره برمیگرده اصلاح میکنه و درسهاش رو یاد میگیره))
واقعا بی نظیر بود این جملات
من خانم بازنشسته و فعلا خونهدارم این صحبتها بینهایت برام درس داره
به شرطی که در عمل ازشون استفاده کنم نه حرف
به شرطی که وقتی اوضاع سخت پیش میره این نگاه رو در خودم ایجاد کنم که این رمز پیروزیه
این رمز خوشبختیه
هر چقدرم فرکانسم بالاتر بره باز یه سری تضادهایی هست که بهشون برخورد میکنیم
که باید بتونیم احساسمون رو تو اون حالت کنترل کنیم
که بتونیم با کنترل احساس بریم مرحله بالاتر
هر چقدر آدم تو این کنترل احساس تو این نگاه کردن به موضوعات از زاویه بهتر ببینه
که بهش کمک کنه که بهش قدرت بده و بتونه درس بگیره ازش
هر چقدر آدم این کار رو انجام بده هی توش بهتر و بهتر میشه کنترل ذهن راحتتر میشه
و
تبدیل میشه به شخصیت انسان
این تبدیل شدن به عادت وشخصیت
از اون نکات کلیدی ومهمه
دید مثبت داشتن نگاه مثبت داشتن
کنترل ذهن رو راحتتر می کنه
من دوست دارم بهتر بشم
دوست دارم پیشرفت کنم
دوست دارم تو هر زمینهای تواناییهام بیشتر بشه
و این کار لذت بخشی برام
تا وقتی دوست دارم بهتر بشم
دوست دارم یاد بگیرم
دوست دارم پیشرفت بکنم
اوضاع بهتر و بهتر میشه برام
مسئله کنترل ذهنم همینه
هر چقدر بیشتر ذهنم رو کنترل کنم
مخصوصاً تو مسائل ناخوشایند
میتونم احساساتم رو کنترل کنم
چون وقتی اتفاق ناخوشایندی برای آدم رخ میده طبیعیه که انسان ناراحت بشه
طبیعیه که انسان عصبانی بشه
طبیعیه که نتونه اولش خودشو یه کوچولو کنترل کنه طبیعیه که افسرده بشه
ولی طبیعی نیست که تو اون حالت بمونه
نباید فکر کنیم که اگه وقتی یه اتفاقی ناخوشایند میافته وما به هم میریزیم این اتفاق بد وعجیبه
نه آدم به هم میریزه واین طبیعیه
ممکنه یه مدتی این به هم ریختگی ذهن ما رو درگیر کنه
مثلاً برای بعضیا یه ساعت برای بعضی یه هفته
بعضی حتی یک ماه
ولی مهم اینه که ما هر چقدر رو خودمون کار کنیم تو این مسئله تا قویتر بشیم
این زمان هی کوتاهتر میشه
مثلاً اگه یک ماه بوده میشه یک هفته
یک هفته میشه دو روز
دو روز میشه چند ساعت
ولی مهم اینه که وقتی تمرین کنی
میبینی شما تو زمان خیلی خیلی کوتاه تونستی خودتو کنترل کنی احساستو کنترل کنی
اون لحظه موقع شکست ممکنه انسان نتونه خودش رو کنترل کنه
این طبیعیه
همه همینجوری هستند
حتی تو این مصاحبه هم آنتونی گفت من اول نتونستم مثلاً با اون کسی که برنده شده صحبت کنم چون عصبانی بود ولی بعد خودشو کنترل کرد و این مهمه
چالش مهم
چالش مهم
چالش مهم
اینه که ما در زمان کوتاهتر برگردیم به احساس بهتر
این چالشیِ که ما باید بپذیریمش
و انجامش بدیم و روش کار کنیم
یعنی باید توی حال بد موندن زمانش کوتاهتر بشه
یه اتفاق ناجالب که میافته
اون لحظه اونقدر فرکانسش فاصله داره با فرکانس حالت خوب
که نمیشه با یه بشکن برگردی به یه حال خوب
به آرامش نیاز داره که با خودت صحبت بکنی
نیاز داره که از زاویه دیگهای به این قضیه نگاه کنی
نیاز داره که موهبتهای این اتفاق رو ببینی
نیاز داره انگیزههای خودش رو بسازه تا حالت بهتر بشه
که این میتونه
توی ذهنمون تو زمان کوتاهتری اتفاق بیفته
و این مهمه
و ما هر چقدر بیشتر رو خودمون کار بکنیم اینا تو زمان کوتاهتری رخ میده
تا بتونیم احساسمون رو کنترل کنیم و
باید بتونیم و ما باید روی این خیلی کار کنیم
نه اینکه بشینیم بگیم
نه من هیچ وقت نباید ناراحت بشم
من هیچ وقت افسرده نشم
من هیچ وقت عصبانی نشم
هیچ وقت دلسرد نشم
هیچ وقت ناامید نشم
مهم اینه که در زمان خیلی کوتاهتر برگردیم به حالت خوب
برگردیم به احساس بهتر
از اون اول بتوانیم در شرایطی که اوضاع به ظاهر ناجالبه
جوری به قضایا نگاه کنیم که احساسمون بهتر بشه
از زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم
جوری به خودمون امید بدیم
جوری به خودمون انگیزه بدیم که احساسمون بهتر بشه
این اصل واساسش هست
خداروشکر به خاطر این آگاهی های خوب ومفید
خدایا شکرررر به خاطر این سایت الهی
خدایا شکر به خاطر وجود استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی
سلام استاد جونم من یدونه کامنت روی این فایل گذاشتم که الان دوباره خوندمش ی سری چیزای دیگه هم درک کردم باورم نمیشه که از خوندن کامنت خودم درکم بالا تر رفت! اینو درمورد خودم فهمیدم که من اینههمهه گفتید بچه جان تمرکزت رو بزار روی خودت به دیگران چکار داری، و دست بردار از قضاوت کردن هرکسی هرجایی هست جای درستشه، اما من که نمیفهمیدم چی میگید 😂میگفتید قانون تمرکز اینه که برو خودتو بشناس تو اون کار بهترین شو و خلاصه من همش از 15سالگی که با شما آشنا شدم میگفتم نچ من تمرکز ندارم چون محیطم شلوغه امکانات ندارم، ولی امان از بهونه، من بیشتر از اینکه محیطم شلوغ باشه ذهنم شلوغ بود! من همش میگفتم چی میگی استاد فلانی مامانش اینجوری بوده از من جلو زده یا فلانی شرایطش بد بوده که معتاد شده نچ اینی که میگی رو نمیبینم تو زندگیم، اینهمه مقاومت داشتم و میشستم تجزیه تحلیل میکردم همه رو که اره این شانسش گفت اونروز براش باباش اینکارو کرد، یا نه حتی خودش تلاش کرده اوکی اون اعتماد به نفس داره من نمیتونم،ی بار به خودم نگفتم اخه دختر تو بجای اینکه کارشناس ملت باشی و همش بگی بهبه فلانی چقدرر مثبت اندیشه آیندش خفنه یا نه فلانی معتاد میشه میوفته تو جوب ذهنتو خالی کن از عمو و عمه و دایی و همکلاسی و بهمانی ببین ک چجوررررم تمرکز داری! ببین که چقدرررر باهوشی تویک روز کارایی میکنی که تو عمرت از خودت ندیدی چی از شاگرد اولتون کم داری؟ خب اوکی تو به هنر خطاطب علاقه داری مگه چه امکاناتی میخواد اینکه کم هزینه ترین کار دنیاست، کلاس نمیبرنت اینهمههه ویدیو اموزشی تو اینترنت ریخته تو کارو شروع کن بچه تو برو دنبال علاقت مهم نیست الان چقدر توش ناواردی، مقایسه نکن مقایسه نکن،خلاصه این جنگ و جدال تو ذهن من ی گاری بود تصمیم اشتباه بگیرم واسه انتخاب رشته بر اساس باور های اشتباه جامعه و زجر دادن خودم توی درسایی که ازشون حالم بهم میخورد! ولی از وقتی کرونا اومد من این رو نشونه ی خدا واسه ی خودم دیدم و این تمرکز کزدن روی تحلیل دیگرانو بیخیال شدم از جو مدرسه که دور شدم انگار همه ی حال بدیام بیرون ریخته شد و آروم آروم زندگی روی خوش بهم نشون داد که عجب ببین درسته همه غر میزنن ولی اتفاقا همین درهای خودشناسیو به روی من باز کرد🤭😍 من شروع کردم به همین فایلارو جدی تر گوش دادن و نوشتن و توجه کردن به خواسته هام و خواسته های کوچیکم رو جذب کردم مثلا کتابی که دوستش داشتم کلاسی که همیشه ارزوشو داشتم ولی مخالفت شدید خانوادم بود، اون موقع خیلی راحت اتفاق افتاد هدایتی و من همینجور هرروزم لبریز بود از حس شکر گزاری
تضاد های شدید و اتفاقات بد که حذف شده بود هیچ پشت سر هم صبح بیدار میشدم میگفتم خب الان میخوام خدا چه کاریو واسم انجام بده؟ مینوشتم شب تیک میخورد که بعله این مشکلمم حل شد محیطمم ساکت و اروم تر شد رفتار اطرافیانمم بهتر شده باهام همه چیز داره به نفع من پیش میرا همه دارن به من کمک میکنن، اینا خیلی چیزای جدیدی بود ک تو زندگیم دقیقا برعکسشو تجربه کرده بودم،و تا حدودی علایقمو بهتر شناختم ولی خب ی سری باورا و ترمزای وحشتناک داشتم که بازم جلومو گرفته بود واسه ادامه دادن، همینجوری پیش رفت که من شرایطم تو سن 18 سالگی تو خونه و ارتباطاتم به قدری عالی شد که خواهرامم حتی تو سن خیلی بالاتر یا پایین تر میگفتن تو چجوری میشه که این اتفاقات واست میوفته چجوری این مشکلو حل کردی؟ چجوری این به ذهنت رسید؟ و من میگفتم واقعیتش من اینو حل نکردم خدا هداستم کرد حسم گفت اره بیا اینو اینجا بزار یا الان اینجوری اینو درستش کن این مشکل بزرگی نیست، زندگیم شده بود هدایت ولی وقتی شرایط خوب میشه از جایی که همش محیطتت پر از درگیریو احساس بده از سختیایی که پر از افسردگی و عصبانیته به استقلال بهتر روابط بهتر محیط اروم تر و وسایل با کیفیت تر دوستای خوب و… میرسی باید در این نقطه تغییر کنی و بری مرحله ی بالا تر و هدفگزاری کنی گوله شرایط خوبو نخوری که متاسفانه من باورای محدود کنندم نزاشت با قدرت ادامه بدم و دوباره تو روزمرگی افتادم و تضاد ها و توگوشی های اول چندان منو بیدار نکرد تا اینکه چند وقت بعدش با فایل های کلاب هاوس تصمیم گرفتم قورباقه بزرگمو قورت بدم! سخت ترین تصمیم زندگیمو گرفتم فکر میکردم مثل جون کندنه درحالی که تصمیم نگرفتنش زجرکشیه تدریجی بود و بعد از عمل کردن زندگیم بی نهایت تغییر کرد چقدررر قوی تر شدم، خدای من چقدر الکی طولش دادم واسه ی این کاری که خیلی واضح بود باید انجامش بدم
اصلا باورتون نمیشه منی که خیلییی وابسته بودم و بزرگ ترین نقطه ضعفم اون رابطه ی اشتباه بود، وقتی رابطه رو تموم کردم با اینکه 4سال اسممون رو هم بود کسی کوچیک ترین چیزی بهم میگفت اشک خون میریختم، وقتی پا روی ترسم گذاشتم چنان احساس قدرتی بهم دست داد چنا اعتماد به نفسی پیدا کردم که خودمم باورم نمیشه منی ک میگفتم دیگه بدون اون نمیتونم و خودمو میکشم وقتی قطع ارتباط کردم الان به خودم میخندم و هرکسیم میخواست منو ازار بده یا تحقیرم کنه درمورد این موضوع نه تنها روم تاثیری نداشت بلکه تو وجودم به خودم افتخار میکردم، خودمم باورم نمیشد چقدر قصاوت دیگران برام بی اهمیت شده، چقدر نمیخوام چیزیو به کسی ثابت کنم چقدر قلبم اروم گرفته و به یک زندگیه بهتر تو آینده امیدوارم،
وقتی دیگرانو از قلبم بیرون کردم این شرک کمرنگ شد خدا جاش باز شد تو قلبم و الهاماتو بیشتر شنیدم صدای قلبم بلند تر شد، این اتفاق رو تو این چند سال چند بار تصمیم گرفته بودم و انجامشم داده بودم ولی بعد از ی مدت که حالم خوب میشد باز مثل یک معتاد به رابطه برمیگشتم ولی این دفعه ی جوری تمومش کردم که همه ی پل های پشت سرم خراب شه نه شماره ای نه واسطه ای هیچ چیز و هیچکس دیگه مسبب و محرک تکرار اشتباهم نشه و از همون لحظه ی جورایی مسیر و در ها بروم باز شد خدارو بهتر باور کردم وای تسلیییییم
خدای من چقدرررر گردن کشی کردمممم
چقدرر بهم گفتی فلان جا فلان کارو کن گوش ندادم بهت و ضرر کردم و حالا با عمل کردن به یدونه حرفت و تسلیم شدن با ایمان اصلا تاااازه فهمیدم من کی هستم! چرا اینهمه گریه کنم ک اخ فلان فرصت از دستم رفت؟ مگه فرصت ها بی انتها نیستن مگه همون خدایی که اون ادمو اورد و از این طریق به من عشق داد نمیتونه در اینده بازم از این بهترشو بیاره؟ دیگه انرژیمو از روی چسبیدن به فرصتای از دست رفته ی گذشته یا ترسیدن از آینده برداشتم و انرژیی که قبلا اشک میشد و روز به روز داغون ترم میکرد از لحاظ ظاهری و باطنی تبدیل شد به قدرتی که میرفتم ورزشای سنگین میکردم حالم و قدرت بدنیم بهتر شد و تو بدترین شرایط روحی ذهنمو کنترل کردم به این شکل که انگار اصلا اتفاقی نیوفتاده! همه ی وجود و تمرکزم اومد روی خودم دیگرانی درکار نبودن و باورامو تو هنری که عاشقشم بهتر کردم و دوباره شروع کردم به تمرین کردن تا بدون عمله هرروز بهتر از دیروز شم همه ی این تکامل زمان برد چون من تو مدار خیلی پایینی بودم ولی مهم اینه بالاخره رسالتمو پیدا کردم و دست کم دیگه شکی بهش ندارم و حتی اگه ی روز بخوام از مسیرم خارج شم با اولین نشونه برمیگردم دیگه یکسال طولش نمیدم که هی تو روزمرگی بیوفتم دوروز پیش تازه 19سالم شد و من میخوام هرروز مقاومتای ذهنمو کمترشکنم و خودشناسیمو ادامه بدم فقط خداروشکر میکنم که بالاخره راهمو پیدا کردم و همه چیز در من خلاصه شد خداوند زمین و ایمونو تسخیر من کرده و همه چیزو جوری میچینه هماهنگ میکنه تا من به خوایته هام برسم😍☺️☺️❤️
سلام زهرای نازنینم
داشتم همینجوری سرسری از کامنتت رد میشدم ولی حسی گفت برگردم و بخونمش
و وقتی دیدم چقققققدر با شجاعت روی عزت نفست کار کردی و از یک رابطه نادرست بیرون اومدی وااااااقعا تحسینت کردم و قلبم گفت بیام و بهت تبریک بگم و تحسین کنم این احساس ارزشمندی و عرت نفست رو
این شجاعت و توحید عملیت رو
و سپاس خدایی که به شجاعان پاسخ میدهد
برای تو دختر شجاع و با عزت نفس و ارزشمند بهترین پاداش الهی رو آرزومندم 💞💞💞💞
سلام نفیسه ی مهربونم خیلی ممنونم از حس خوبی که تو قلبم کاشتی صبح از خواب بیدار شدم و دیدم ای جونم خدا تز طریق شما بهم محبت کرده چقدر عشقی که با یک لبخند یا یک حرف هرچند کوتاه ولی دلنشینه رو دوست دارم🌹🌹😘☺️، شاید باورتون نشه دیروز میخواستم درمورد هدایت کامنت بزارم ولی نمیدونستم روی چه فایلی و به خدا گفتم خودت هداستم کن! ☺️این هدایت شما بودید و تصمیم گفتم در پاسخ به شما این حرفایی که روحمو به پرواز میکشونه رو بگم،،،🌜🙈🥰🤗
اصلا اشکم سرازیر میشه از هدایت خدا از این اتفاقات هماهنگ در زمان مناسب در مکان مناسب خدادیوونه میکنه ادمو وقتی این نشونه ها و اتفاقات افتاد من شب خوابم نمیبرد و فقط میگفتم خدایا توووو چقدررررر بزررررگی چقدرررر قدرتمندی چرا اینهمه بی معرفتم نسبت بهت و برای خواسته های بزرگم بهت شک میکنم، داستان از این قراره که خدا با فریاد زدن هدایت رو بهم یاد آوری کرد😁چند ماه پیش رفتیم کوه صفه اصفهان تفریح و به قله که رسیدیم یک عکس گرفتم گذاشتم اینستا
وقتی تو مسیر برگشت داشتیم میومدیم با دختر عمم شروع کردیم به گپ زدن درمورد علایقمون و حس کردم چند نفری که پشت سرمونن یک نفرشون خیلی با تمرکز داره گوش میده به حرفامون! ولی من اهمیتی ندادم و خیلی راحت حس خوبی که درمورد صحبتامون داشتم رو ادامه دادم، گفتم من عاشق خوشنویسی ام وقتی میشینم مینویسم یهو میبینم شب شده و من گذر زمانو حس نکردم! و گفتم که فاطمه میبینی وقتی به زیبایی ها توجه میکنیم هدایت میشیم به زیبایی بیشتر، این دوتا حرفمو یادمو چون خداوند به زبونم جاری کرد، و تا پایین کلی حرف دیگه هم زدیم،وقتی رسیدیم دیدم حدسم درست یوده اونی ک پشت سرمون بود دقیق داشته گوش میکرده و ی نگاه خاص با شوق و ی لبخند پر از حس خوب بهم زد و من تعجب کردم تو نگاهش حس کردم میخواد ی چیزی بهم بگه اما دیگه جدا شدیم و بیخیال شدم، بااااورتون نمیشههههههه
چند وقت بعدش همون دختر عمم برام ی پیج اینستا فرستاد که یک دختر کورد بود و از مباحث استاد عباسمنش استفاده کرده بود و خیلییی موفق شده بود و بهم گفت ی حسی بهم میگه تو شخصیتت مثل اینه حتما فالوش کن، حالا من هیچ وقت غریبه و کس خاصیو فالو نمیکنم ولی قلبم گفت باشه انجامش میدم، گذشت و گذشت چند روز پیش یکی اومد دایرکتم و عکسشو فرستاد من سکته زدم😲همون ادمی که اونروز تو کوه اونجوری حس کرده بودم پشت سرم داره به حرفام گوش میده پیامم داد، این غیر ممکن بود واسم چون من ی شهر دیگه ای زندگی میکنم و فقط همون یکبار کوه صفه رفتم، وایییی خدایااااا اولین کلمه ای که گفت، هدایت بود😃دقیقا در زمانی اینو گفت که من ی چیزی تو وجودم گم کرده بودم یادم رفته بود خدایا چرا نتیجه نمیگیرم من یکبار شرایطم تغییر کرد و محیطم عوض شد الان چیزای بزرگ تر میخوام،😍 فراموش کرده بودم چطور اون زمان به هدایت اعتماد کرده بودم، این ادم اومد و گفت من اونروز همش شما رو تحسین میکردم و بعد از َطریق همون پیجی که هدایتی فالو کردم اونم هدایتی دیده بود اصلا مغزم سوت کشید و این اتفاق افتاد تا خدا بهم بگه دختر جون من همون خدایی ام که اونروز هدایتت کردم این تو هستی که ایمانت کمرنگه واسه چیزای بزرگ تر اگر به خدا اعتماد کنیم همین مدلی میتونه ادم های مناسب رو وارد زندگیمون کنه 🤩مشتری های خوب رفیق درجهان هرچیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد، 🌈همه اتفاقاتی که وارد زندگیمون میشه از جنس افکار و احساس خودمونه✨، ذوق من برای آشنایی با اون فرد نبود چون ایشون اومد و خدا از طریقشون ی حرفیو به من زد ازشون سپاسگزارم اما اصل ماجرا این اتفاقات عجیب هدایته خدایاشکرت 🍓❤️☺️☺️☺️☺️☺️
سلام زهرای نازنینم
سپاسگزارم ازت که این هدایت بییینظیرت رو برام نوشتی
نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خدایا تو بر همهههه چیز قادری
فقط میتونم قانون هدایت رو تصدیق کنم
فقط میتونم وعده انا علینا للهدی خدا رو تأیید و تصدیق کنم
الان نمیفهمم چرا بهت گفته شد این هدایتت رو برام بنویسی ولی مطمئن هستم این پاسخ الهی یه کلید هست یه جواب از قبل داده شده برای باز کردن مسئله ای در آینده که خدا به دستای الهی تو برام فرستاد
فقط میتونم بگم خدایاااا شکککرت
در ضمن چقققدر چهره زیبا و پاک و معصومی داری عزیزم
برای تو بهترین بهترین هارو آرزومندم💞💞💞
سلام نفیسه جان
تقریبا یک ماه پیش برای شما کامنت گذاشتم و من بعد 4سال ک عضوم تازه شروع کرده بودم ب کامنت نوشتن و این برام کلی احساس خوب داشت
و تمرکزم رفته بود روی هدایت هایی ک تو زندگیم برام اتفاق میوفته، زیبایی ها و حس خوب خیلی زیاد
و این باعث شد باورهامو بتونم تغییر بدم
من درمورد حجاب خب در شرایط خانوادگی مذهبی بودم ک اگه چادر سر نمیکردم بابام حتی نمیزاشت پامو از خونه بیرون بزارم ولی وقتی این خواسته رو داشتم خداوند کاری کرد که الان با پوشش دلخواهم بیرون میرم و پدرم باهاش کنار اومده
و میخواستم برم سر کار بازهم بابام میگفت ابروم میره میگن بچه ی 19سالشو از روی بی پولی میفرسته سر کار و خلاصه مخالفتای شدید و حرفای خیلی ازاردهنده ای میزد ولی وقتی حسمو خوب کردم تمرکزم رفت روی خواسته هام جهان و خداوند همه ی اتفاقات رو رقم زد که من به همون شرایط و محیط کاریه فوق العاده دلخواهم هدایت شدم و لذت میبرم
تجربیات عالی داشتم تو این مدت خداروشکر واقعا الان تو بهترین و بزرگترین و بااعتبار ترین فروشگاه شهرستانمون مشغول به کارم فرکانس محیط و مشتری ها و همکار و رئیسم انقدر خوبه که من فقط خداروشکر میکنم و میدونم که برای شروع خیلی خوبه درسته که من خواسته هام بزرگ تر از این حرفاست و اطرافیانم میگن اشتباه میکنی ولی مهم حس خوبمه میخوام تکاملم رو طی کنم
چقدر جالب من هدایت شدم واقعا خداخودش همه چیو هماهنگ چرد تمام مشکلاتم در زمان مناسب از طریق های مختلفی حل شد که فکرشم نمیکردم من فقط اومدم تمرکز کردم روی زیبایی ها و داشته ها و نشونه های قوانین و منطقی کردن ذهنم که بابا بهونه نیار فلانی هم همین شرایطتو داشت خدا براش جور کرد
فلانی تونست توهم میتونی ببین بابات قدرتی نداره اگه خدا بخواد یجوری راضی میشه که تو فکرشم نمیکنی دقیقا هم همنیطور شد
من الان اون ترمزهامو بهتر شناختم
مثلا من همیشه شعار میدادم که حرف مردم ذره ای واسم مهم نیست
ولی هرچی جلو رفتم و دلبل رفتارامو ریشه یابی کردم دیدم ای داد بیداد
همین خود منم که دارم از ی سری خواسته ها و مسیرای دلخواهم میگذرم چون مثلا عمم فلان نظرو میده
خب عمم مگه حرف مردم نیست😂
همین الانم که دارم اینو مینوسم درسته که تمرکزم رو نسبت به قبل خیلی از روی دیگران برداشتم که این اتفاق ها افتاد، یعنی درمورد کار رفتن با هیچکس صحبت نکردم و خودم تصمیم گرفتمو بقیشو به خداوند واگذار. کردم ک معجزه اسا اتفاق افتاد، ولی با این وجود باز هم ریشه ی این ایراد با من هست مثلا وقتی بهم میگن ته این کاری ک میری پیشرفتی نداره، یکمی حس بد بهم میده و این باور قورتمند کننده رو مدام دارم با خودم تکرار میکنم که حرفاشون روم تاثیری نزاره:من دارم تکاملم رو طی میکنم اشکالی نداره قدم اوله بازم هدایت میشم به جاهای بهتر بابا همین الانم برای شروع بهترین فروشگاه جایی که زندگی میکنم و اینکه درآمدش نسبت به همه ی مغازه و فروشگاهای کل شهرمون بیشتره خیلی عالیه.
قبلا درگیر میشدم با همه میجنگیدم بحث میکردم ک من درست فکر میکنم و… و این باعث شده بود ک حتی به جایی برسم که شرک بورزم و قدرت بدم به دیگران و از لحظه ای ک انرژیمو دیگه صرف این چیزا نکردم در ها بروم باز شد خداروشکر
چقد پاشنه آشیل داشتم و دارم تو حرف مردم ک خودم خبر نداشتم و انکار میکردم و حتی میرفتم میگفتم شماها خیلی فلانید ک حرف مردم براتون مهمه😆
خب حداقل الان گردن میگیرم و میخوام بهترش کنم
حالا تو کارم از بعضی قوانین دارم استفاده میکنم خیلی نتایجش خوب بوده
مثلا تو روابط وقتی کسی بخواد ذره ای بدیه کسی رو بگه من بحثو یجوری عوض میکنم تو ذهنم ادما رو تحسین میکنم و بعضی وقتا به بعضیاشون میگم ازشون تعریف میکنم و خیلی روابطم عالی شده و حتی اونایی ک جلوروشون ازشون تعرف نکردم فقط تو ذهنم تمرکز کردم روی ویژگی های مثبتش با بقیه ممکنه مشکل داشته باشن با من خیلی خوب رفتار میکنن، دارم از رئیسم خیلی چیزا یاد میگیرم، اکثریت مردم چون خیلی ادم ثروتمندیه ی حسی بهش دارن ک اره این قالطاقه ولی من بجای این چیزا مدام میگم خدابیشتر بهش بده ایول به رفتارا و حرفاش توجه میکنم و ازش الگو میگیرم ببینم چه باور های خوبی داره میگم ببین چقدر جهان بی نهایت ثروتمنده که تو همین شهرستان کوچیک ما کسی هست ک 5تا ماشین داره و ی فروشگاه خیلی بزرگ چند تا خونه و باغ و ملک و…
حتی دقت کردم این باور چقدر درسته که استاد میگه برای خوشبختی و شادی ماباید ثروتمند بشینم چون ثروت مارو از همه ی بدی ها و گناها دور میکنه، مردم به صاحب کارم حسادت میکنن چون فکر میکنن ثروت کمه و اون ک پولداره ادم بدیه در حالی که من فقط خوبی ازش دیدم چون پولداره محتاج دزدی نیست که بخواد از راه نادرست و حق کسیو خوردن زندگیشو بگذرونه چون ثروت داره عزت داره ثروت باعث شرفتمندیش شده چقدر رفتارهای خوبی داره چقدررر بچه هاش حتی از هر بچه ای ک تو فامیل و اینور اونور دیدم شاد ترن چقد ادم آرومیه و شوخ و شاده به همه احترام میزاره
خدایا شکررررررت
و یکی دیگه از پاشنه های آشیل بزرگمم تکامله
یعنی من یکمی عجولم برای یادگیری و ماهر شدن و ثروت ، اگر که میشه شما هم راهنماییم کنید که چطور پاشنه های آشیل خودتونو بهترش میکنید از خودتون برام مثال بزنید و به منم در این زمینه پیشنهاد بدین ممنونتون میشم☺️💙💙💙💙😃
سلام زهراى نازنینم
عاااشقتم که اینقدر زیبا و صادقانه نوشتى چقددر لذت بردم و تحسینت کردم اینقدر قشنگ با این سن کم دارى رو خودت کار میکنى و خدارو از ته ته قلبم شاکرم که دختر زیبا و پاکى مثه تو تو این سن به این مسیر الهى هدایت شده
فقط خدا میدونه که از چه مسائلى نجات پیدا میکنى و باهاشون برخورد نمیکنى فقط به این دلیل که از این سن وار د این مسیر شدى اگر ثابت قدم ادامه بدى مسیر رو
چقدر هدایت هاى قشنگى رو خدا از نوشته هات برام جارى کرد عزیزم که امروز لازم داشتم برام یادآورى بشه وقتى نوشتى
من هدایت شدم واقعا خدا خودش همه چیو هماهنگ کرد تمام مسائلم در زمان مناسب از طرق مختلف حل شد که فکرشم نمیکردم
این یه پاراگرافت اصل هدایت بود برام که کلى لذت بردم
سپاسگزارم انقدر قشنگ از روند تکاملیت و هدایتهات نوشتى
تحسینت میکنم که اینقدر قشنگ دارى قدم ها رو میرى
میدونى ما که تو این مسیر هستیم قطعا با مخالفتهاى نزدیکانمون تو مسیر اجراى ایده هامون مواجه میشویم حتى تمسخر هم میشویم این بخشى از مسیر هست اینو باید بدونیم مسیرى که حتى پیامبرها ههم با همین تمسخرها ادامه دادن و نا امید نشدن و مجنون خوانده شدن و به قول استاد اون لحظه ها باید ببینیم اون کسى که داره ما رو تمسخر میکنه براى اجراى ایده الهى مون خودش چه نتیجه ای تو دستشه
که البته همون ایده الهى هم خودش شرایط داره باااااااید با شرایط ما هماهنگ باشه یعنى نخواهیم تقلا کنیم تا اون ایده رو اجرا کنیم نخواهیم زور بزنیم و بجنگیم با کسى تا ایده امون رو اجرا کنیم اینو میگم چون خودم از این نقطه ضربه ها خوردم که استاد تو قدم اول اینو خیلیییی قشنگ توضیح میدن
تحسینت میکنم و آفرین بهت میگم که اینقدر قشنگ دارى به وجه خوب افراد ثروتمند نگاه میکنى و این یکى از بهترین تمرین هاست که افراد ثروتمند رو افرادى مقدس و الهى بدونیم
در مورد تکامل باید بگم چیزى که من درک کردم تا الان اینه که پاشنه آشیل همه ما هست چون ریشه انسان عجول هست این ذات ماست و ما باید همیشه تو هر خواسته و ایده اى به تکامل دقت کنیم و از خودمون بپرسیم که آیا براى اجراى این ایده تکامل رو رعایت کردم؟
قانون تکامل براى خواسته چى میگه و از خدا بخواهیم ما رو هدایت کنه به قدم هاى تکاملى براى رسیدن به اون خواسته
اگر بخوام در مورد خودم مثال بزنم اقوام پدرى من اغلب خیلى خیلى ثروتمند و همشون بهترین و خیر ترین افرادى بودن که دیده بودم و دختر عمه ها و عمه من بسیار ثروتمند و بسیار انسانهاى شریف و فوق العاده اى بودن و من از بچگى دوست داشتم مثه اونا باشم
همیشه در یک تضاد زندگی میکردم بین خودمون و اقوام مادریم که افراد معمولی بودیم که البته بیشتر با اونها در ارتباط بودیم و اقوام پدریم که سالی یکبار میدیدمشون ولی همون سالی یکبار و من انقدر توجه میکردم بهشون تو ذهنم و وااااقعا بودن با اون جنس آدمها رو میخواستم
میدونى من کل دوران زندگیم به اونا فکر میکردم و میکنم به اینکه خیلى انسانهاى خیرى هستن و چقدر بچه هاى خوب و سالم و صالح و موفقى داشتن
و این کانون توجه من روى این موضوع منو هدایت کرد که با اینکه ما خودمون یه خانواده خیلییییییی از لحاظ مالى معمولى باشیم ولى من هدایت شدم از سن خیلى کم و در مدار ثروت قرار گرفتم و با همون جنس افراد زندگی کردم
چون کل عمرم ناآگاهانه کانون توجهم روى زندگى و شرایط اونا بود تضادهایى که توخونه و زندگى خودمون میدیدم و در زندگى اونا نبود و ناآگاهانه یه اهرم رنج و لذت خیلیییی قوی تو ذهنم شکل گرفت که من میخوام بودن با اون فرکانس افراد رو تجربه کنم و دقییییقا همین شد
من خاطره لذت بخش و شیرین یک هفته زندگی کردن تو شش سالگی تو قصر تریبلکس استخر دار که دختر عمه ام داشت هییییچ وقت از ذهنم پاک نشد و مزه ثروت رفت زیر زبون
مزه راننده کراواتی داشتن که بچه هاشون رو میبرد مدرسه
موزی که من تو عمرم نخورده بودم و ندیده بودم و اولین بار اونجا خوردم و اصلا تو خونه کسی ندیده بودم
ارزش و احترام و عشق بی قید و شرطی که به بچه میذاشتن مزه اینا رفت زیر زبون من تا متعهد بشم با خودم که خودم و بچه هام بااااید تو این شرایط زندگی کنیم
من همیشه دارم با خاطره اون یک هفته زندگی میکنم و مرور اون شیرین بودن ثروت منو هل داد تو مدار ثروت وسالگی و این کنتراست انقدر قوی بود که من خیلی خووووب یادم موند
و خدارو شااااکرم برای اون تجربه که دنیای منو تغییر داد
انگار خدا عمه ام رو فرستاد تا دست منو بگیره ببره اون شرایط رو تجربه کنم تا مزه اش بره زیر زبونم و نپذیییییرم معمولی زندگی کردن رو
باعث شد من ثروت رو انتخاب کنم و خوب بدونم و خواسته قلبیم این باشه تو اون شرایط زندگى کنم و الان که به این موضوع فکر میکنم و با استاد مقایسه میکنم میبینم دلیل اینکه من خیلییییى زودتر و ساده تر تو این مدار قرار گرفتم همون بود که کانون توجهم به ثروت خیلى بهتر بود البته نمیگم عالى بوده چون خیلى باید روش کار کنم چون بالاخره این باور که ثروتمندا آدم هاى خوبى نیستن یه ویروس ذهنى هست که فراگیر هست و باید تا آخر عمر روش کار بشه
اگر بخوام طبق قانونى که الان درک کردم که میگه شما به کانون توجهت هدایت میشى میتونم بگم من تو این مورد خدا رو شکر ناآگاهانه از بچگى کانون توجهم به اقوام پدریم بود و البته ناخودآگاه تکاملم رو طی کردم با اینکه قانون رو نمیدونستم
ولی یه چیزی میدونم وقتی آگاهانه میایی از این قانون کانون توجه استفاده میکنی خیلی راحت تر و بهتر و زودتر اون شرایط رو تجربه میکنی چون من خودم درکی از توحید نداشتم و تو اون مسیر خیلیییی ضربه ها خوردم ولی ترکیب توحید و کنترل کانون توجه آگاهانه یه ترکیب جادویی میشه
و یه تجربه دیگه که بخوام از خودم بگم که خیلى بهم کمک کرد اینکه من واقعا فایل هاى استاد و دوره ها و کامنتهاى بچه ها رو میخورم
میدونى من وقتى وارد این مسیر شدم توى یکى از بهترین گالرى هاى تهران کارام رو میذاشتم بدون اینکه بخوام اجاره رگال بدم خودشون برام میفروختن و فقط پنجشنبه ها تل میزدم گالرى و آمار فروش میگرفتم و وقتى نشونه ها گفت جمعش کن بشین لیزرى سر درک قوانین الهى با تمااااام هزینه ها و هرچى بود جمعش کردم و وقتى ایمانم رو نشون دادم خدا هدایتم کرد به استاد و به درآمد غیر فعال که کلیییی پول ساختم بدون هیچ کار فیزیکى
میخوام بگم هدااااایتباید از خدا بخواى هدایتت کنه مسیر ها رو بهت نشون بده بخواهى سمعا و طاعتا کنه تو رو نسبت به هدایت هاش این چیزى هست که به من خیلىیییی تو این مسیر کمک کرده
از خودم مثال زدم ولى میدونى ما هر کدوممون مسیر رسیدن به خواسته هامون مثه اثر انگشتمون منحصر به فرده
نوح بهش گفته شد کشتى بساز به موسى گفته شد عصا بزن به دریا و ید بیضا داده شد عیسى مرده زنده میکرد به پیامبر قرآن داده شد
مسیر رشد و موفقیتى و تکاملى هر کدوم متفاوت بود مسیر رشد و تکاملى و هدایتى یوسف با لوط فرق میکرد
میدونى ما فقط میتونیم دست خدا رو باز بذاریم و تو مسیر بموینم و از خدا بخواهیم مسیر رشد و تکاملیمون رو با توجه به شرایطمون جلوى پامون بذاره
شاید هدایتها و قدم هاى تکاملى من براى کس دیگه اصلا مناسب نباشه
اصل تسلیم بودنه اصل توکله اصل هدایت خواستنه اصل کانون توجه هست اصل درک و عمل به قوانین هست بقیه اش بهت گفته میشه
اینایی که گفتم رو فکر نکن خودم میتونم خیلى خوب عمل کنم ولى این اصلى هست که مینویسم تا براى خودم تکرار بشه
براى تو بهترین بهترین ها رو آرزومندم 💖💖💖
سلام ودرود بر استاد عزیز
این فایل رو قبلا ندیده بودم وامروز به عنوان نشانه امروزم وقتی که روی گزینه مرا به نشانه امروزم هدایت کن کلیک کردم فایل رو دیدم واز تماشای این فایل واگاهی هایی که توسط استاد عزیز داده شد لذت بردم البته که به خودم به عنوان شاگرد خوبه این دانشگاه یه افرین هم گفتم
چرا که من الان تو شرایطی هستم که سخت مشغول ساخت محصول اموزشی هستم
حدود 4سال پیش بود که اولین سمینار خودم رو برگزار کردم ومتاسفانه فردای همان روز براثر ایست قلبی همسرم رو از دست دادم به شدت ناراحت شدم وبعد احساس غم وتنهایی ومشکلات
ولی تونستم با کنترل ذهن بعد از گذشت مدتی دوباره کلاسها رو راه بندازم در مسیر ادامه به بیزیتس اموزشی دوباره یه حادثه وحشتناک برای فرزندانم رخ دادکه دوباره یک شکست دیگه رو تجربه کردم
ولی باز با کنترل ذهن وتوکل بر خدا دوباره برنامه اموزشی رو ادامه دادم تا اینکه همین سال قبل در اوج لذت واحساس خوب بر اثر تصادف خیلی وحشتناک با ماشین خودم تجربه ی تلخی داشتم وباز ترس و غم وشک وتردید
ولی با کنترل ذهن وبا توکل بر خدا دوباره ادامه دادم وبه لطف الله یکتا دوباره کلاسها و برنامه اموزشی خودم را ادامه میدم
این کامنت رو وقتی دوستان مطالع میکنند مواظب باشند که شکست خوردن شرط موفقیت نیست بله من با خریدن محصولات کشف قوانین زندگی وشیوه حل مسایل زندگی واعتماد به نفس وعزت نفس متوجه شدم که این ترمزهای من بوده که باعث این اتفاقات میشده اینو گفتم که برداشت اشتباه نشه که حتما برای موفقیت شکست بخوریم
در کل هدفم از این کامنت این بود که الان هر مشکلی که برای من پیش میاد مدت زمان خیلی کمتری طول میکشه که به لطف الله یکتا دوباره در مسیر قرار میگیرم
در ضمن اینم بگم که طبق اموزه های کشف قانون زندگی این شاگرد خوب بودن هم تبدیل نشه به یک ترمز دیگه
ممنونم از توضیحات کامل ودلنشین استاد عزیز در مورد این فایل که خود این فایل به تنهایی یک محصول اموزشی گرانبهاست
ارادتمند شما شاگرد خوبه
سلام ب استاد عزیزم از فایل قشنگ که چقدر ب من انرژی داد خدایا سپاس گزارم بابت این که بتوانم خیلی چیز ها رو درک کنم
و بفهمم خدایا شکر و سپاس گزارم
خدایا شکرت که استاد عزیزم را سر مسیرم قرار دادی که تمام حرفهای قشنگ قانون را یاداوری کنه
1. یاد گرفتم که توی هر کاری فقط نکات مثبت ببینم
2.توی شکست ناامید نشوم و با توکل از قبل قوی تر و محکم تر جلو بروم
3. باور های مثبت بارور تر کنم که انرژی زیادی را برای حرکت ایجاد میکنه و نه تنها مرا ب هدف وارزوم میرسونه واین ب من ثابت میشه که برای هر کاری بهتر و بهتر عمل کنم
4. خدایا شکرت که امروز این نتیجه قشنگ را گرفتم
5. من یاد گرفتم که با خودم دوست باشم و از دیگران هیچ توقعی نداشته باشم وخودم ب خودم کمک کنم برای بهتر و بهتر شدنم
امید وارم همه بیشتر از من دریافت کرده باشندو خوشحال تر باشند خدایا سپاس گزارم
درود به استاد عزیز خوشحالم که مثل همیشه قدرتمند و شاد میبینمتون…
استاد جان من واقعا لذت بردم از این مصاحبه ی که گذاشتید و تحلیلاتون عالی بود چون من خودم اگه میدیدم به این نکات توجه نمیکردم. واسم جالب بود این اقای کشتی گیر به جای جواب های کوبنده به خبرنگار ها منطقی جوابشونو داد و نزاشت رو ذهنش تاثیر بزارن.
استاد من قبلا ادم ترسویی بودم و از ترس شکست خوردن هیچ عملی انجام نمیدادم ذهنم به شدت محدود افکار خانوادم بود و فکر میکردم هرچی میگن درسته. ولی وقتی اولین بار توی دانشگاه استادهام بخاطر خوب نبودنم طردم کردن وقتی پسرها مسخرم میکردن و حتی دوستام ازم دوری میکردن فهمیدم باید تغییر کنم. وقتی دنبال تغییر بودم شما رو پیدا کردم و فهمیدم واسه اینکه زندگی خوب روابط خوب داشته باشم باید اول خودمو دوست داشته باشم و دست از راضی کردن بقیه بردارم. شروع کردم به ارتقا مهارتهای مورد علاقم و عشق به خودم تا اطرافیانم عوض شد و کسایی که دوستم دارن با من در ارتباطن.
استاد جان من دیر فهمیدم رشته ای که دارم میخونمو دوست ندارم ولی همون رشته باعث شد من تجربیاتم توی کارهای کامپوتری و تسلط به نرم افزارها بیشتر شه باعث شد بتونه بدون ترس از گم شدن هرجا خواستم برم و خیلی چیزهای دیگه. استاد من الان بعد اون همه سختی و تو سری خوردن ها جوری بار اومدم که پس هرکاری برمیام حتی اگه بلد نباشم میرم جلو تا یاد بگیرم بهترین چیزی که یاد گرفتم اینه که شجاعت جلو رفتن رو بلدم حتی اگه شکست بخورم.
الان هم هر روز دارم رو بهتر شدنم کار میکنم. همه چیز رو تجربه میکنم تا درسی رو یاد بگیرم روی زبانم روی هنرم من عاشق زبان خوندن قلاب بافی کردنم بااینکه هنوز حرفه ای نشدم ولی پیش میرم
سلام به استاد عزیزم.ک همیشه با شنیدن فایلهای صوتی شان درونم پر میشه از انگیزه شور
این فایل شما چقد به زندگی من ارتباط داره ک باید از هر چیز ب ظاهر ناجالب رو تو ذهنمون تبدیل کنیم به نکات مثبت
اتفاقا دیشب از سرکارم برگشتم خونه دیدم همسرم خونست تعجب کردم چون ایشون همیشه این ساعت سرکار هستن.یهو ترش کردم گفتم چرا خونه هستی این ساعت باشی تو محیط کارت شروع کردم یه مقدار سرزنش کردن اما جنس این سری حرفام خیلی فرق داشت انگار واکنش ام خیلی کمتر و خشمم خیلی متغاوت تر بود یعنی کاملااگاه بودم بخودم گفتم این چ کاریه حتما یه داستانی هس من باید ذهنو کنترل کنم همون تقریبا به ده دقیقه هم نرسید من انگار نه انگار همچین داستانی برام پیش امده.چون از شب قبل تصمیم گرفت شرک های مخفی خودمو شناسایی کنم.
بعد بخودم گفتم فرزانه روزی دهنده تو خداونده حتی اگه همسرم بیکار هم بشه من نباید بهم بریزم چون منبع روزی من ربم هس خلاصه با گفتن این حرفا لبخند ب لبام نشست ارامش کل وجودمو گرفت.ولی بخودم گفتم باید قویتر بشم.جالب اینجا بود بازم امروز رفتم سوپر مارکت خرید اون خانم فروشنده بهم گفت شوهرت امده بود الان اینجا.بازم تعجب کردم گفتم الان؟اخه الان وقت کارش هس همینکه ذهنم میخواست نجوا رو شروع کنه مچشو گرفتم و باز بخودم گفتم اصلا نباید من بهش زنگ بزنم مثلا بگم کجایی چرا سرکارت نیستی تونستم موفق شدم ایناربدون هیچ عکس العملی بی تفاوت بگذرم چون نمیخوام تمرکز بزارم اون قضیه بزرگ شه.بعد تو دلم گفتم خدایا بمن ربطی نداره منبع رزق تویی من از خودت میخوام.تموم شد و حالم جوری خوب شد و بخودم گفتم من باید بتونم کنترل ذهنو بگیرم تو دستای خودم.و از طرفی چون موفق شده بودم ذوق داشتم چون شما همیشه میگید کسی که ذهنشو تو شرایط سخت کنترل کنه خداوند پاداش میده.
همینکه حالم خوبه و تمرکزم رو سایت و کلا روزی 8 ت ده ساعت در حال گوش دادن فایلها هستم منتظر معجزات شگفت انگیزی هستم.چون خیلی ارام تر شدم و از حال خوبم و ارتباط نزدیکی ک بین من و خداوند ایجاد شده متوجه میشم مسیرم درسته و باید همین مسیر رو ادامه بدم وقت بزارم و دوباره شروع کنم ب خلق کردن.
ب جرات میتونم بگم کسی که وقت میزاره بهاشو پرداخت میکنه خداوند پاسخ میده
سپاسگزاارم از فرمانروایای عالمیان ک استادی ب این توانمندی رو سر راهم قرار داده کلامتون چنان در من نفوذ میکنه بدون تردیدی هر کاریو ک شما میگید رو انجام میدم
با ارزوی عاقبت بخیری برای شما و همه ی دوستان و اعضای سایت دلی خوش و عمری با عزت رو از خداوند خواستارم
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
تشکرویژه ازاستادشایسته عزیزکه لطف میکنن این فایل های بسیار تاثیرگزار رادسته بندی میکنن
کنترل زهن وتقییرزاویه دید وکنترل نجواهای زهن ،،
یه تجربه ازخودم بگم همین امروز صبح اتفاق افتاد
امروزصبح باید میرفتم دنبال یسری کاراداری برا کسب یه جواز کسب کارجدیدم که یک هفته بود هی به تعویق مینداختمش.
چون چندتا امضا بود که باید ازاداره های مربوطه میگرفتم کا امضای آخری واقعا هیج جوره اضانمیشدباید 30ملیون پرداخت میکردم ویک هفته بود زهنم نجوامیکرد که امضانمیکنه باید 30ملیون پرداخت کنی توکه الان نمیتونی پس الکی خودتوسبک نکن ونرو.
تا اینکه امروز واردسایت شدم واین فایل ارزشمند دیدم گفتم همینه خدایاشکرت.
وزدم بیرون رفتم ازاولین اداره شروع کردم امضاهارو یکی یکی گرفتم تا رسید به امضا آخری ومن درکل پرسه امضا گرفتن چندتااداره گفتم خداوندخودش درست میکنه خودش دل آدمهارو نرم میکنه فقط کافیه من طرف خودمودرست انجام بدم
ودرکمال ناباوری وقتی وارد اداره شدم یکی ازکارمندها نطرمو جلب کرد رفتم سراغش پروندرو گذاشتم جلوش خیلی خانم مهربان وخوش صحبتی بود تودلم تحسینش کردم وسپردمش ب خدا
باورمی کنیداصلا هیچ گونه سوالی نکرد وپروندرو گرفت برد پیش ریس امضا کرد ومهرکرد من همونجا گفتم ببین خدا همه چیزه خداونده که کارهارودرست میکنه
این خانم اصلا شماره ملی ازمن نگرفت که وارد سیستم بشه چون اگه این کارمیکردبدون شک من باید 30ملیون پرداخت میکردم وبعدامضا میکرد.
واقعا وقتی بتونیم زهن مون روکنترل کنیم وزاویه دیدمون روعوض کنیم وحالمون خوب نه داریم کارها خودبخود انجام میشود توسط دستان خداوند خدایاشکرت
ودرآخرجهت یاد اوری به خود به اندازه ای که روی خودمون کارمیکنیم وعمل میکنیم به این آموزه ها بهمون اندازه نتیجه میگیریم.
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
درود بر استاد عزیز و همه دوستان گرامی
استاد واقعا عالی بود این مصابه و چقدر ذهنت منا عوض کرد نسبت به این فایترها من همشیه فکرمیکردم اینا یه مشت وحشی و عقده ای هستن که واسه پول میام همدیگه را تا سرحد مرگ میزنن . ولی این ادم چقدر ادم توحیدی با درک وشعور و با اعتماد بنفسی بود از اون اول که امد برا مصاحبه خیلی راحت داشت غذاش میخورد و انگار که امده تو جمع دوستاش صحبت کنه نه یه عالمه خبر نگار و اونم در شرایطی که بازنده هست و جوری رفتار میکرد و صحبت میکرد انگار او برنده بود و چقدر این ادم مثبت و با نگرش عالی بود و چه کنترل ذهن عالی داشت انگار مدرس مباحث موفقیت هست تا یه بوکسور واقعا من یکی که متعچب شدم از این همه صداقت و نگرش مثبت و اعتمادبه نفس و امید به اینده و واقعا ادمی با این کار خشن و این فضای جنگجوی اینقدر توانسته توجه و ذهنش کنترل کنه به موارد مثبت و اینقدر توی مصاحبه تایید کنه که من درسش باد میگرم وبه نکات مثبتش توجه میکنم و…
پس من که فضای کاری و شرایطم بدون نتش و درگیری و مبارزه هست چرا نتوانم بیشتر از این ذهنم کنترل کنم روی نکات مثبت زندگی ام و چرا مسایل کوچیکی که برام پیش میاد نتوانم مدیریت منم و زاویه دیدام عوض کنم بسمت موارد خواسته ام ” چرا فکر میکنم با یه مشکل همه چیز تمام شود و نمتونم بگم درسش اموختم و دارم تکاملم راطی میکنم و برمیگردم باقدرت بیشتر انجامش میدم و انگیزه بگیرم از اون تضاد پیش امده . واقعا بی نظیر بود استاد ممنونم از این حسن سلیقه و انتخاب عالی شما خیلی نکات عالی برامون داشت بازم از این فایلها برامون بزارید سپاس گزارم
دوستدار شما سید علی حیدری