الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

395 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 636 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایا هر انچه دارم از ان توست

    مسی میگه

    من عاشق فوتبال بازی کردنم

    چیزی رو پیش بینی نمی کنم

    زندگی معمولی با خانواده ام رو خیلی دوست دارم

    به همه احترام می زارم و پشت سر کسی صحبت نمی کنم و اظهار نظر نمی کنم.

    (احترام بالاتر از صمیمت است )

    بنابراین مسائل اخلاقی و شخصیتی بسیار بالاتر از مهارت شخصی فرد است .

    از اینکه در مرکز توجه باشم خجالت می کشم و منتظر تعریف و تمجید کسی نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    سلااااام استاد عزیزم،پیام امروز:سعی میکنم فقط برای امروز زندگی کنم،ومشکلات تمام طول عمررابه یک باره به دوش نکشم،نمیدونم،هرچی خدابخاد،چقدر زیباست اگرعمل بشه بی نظیره واین سخت ترین کاردنیاست،چقدرسخته بتونم کنترل کنم زبونمو چقدر باید اتفاق بیفته که هزاران بار تایک قدمی هدف رفتم وقتی گفتم دیگه اتفاق نیفتاد،تجربه روتجربه کردن خطاست اینو خیلی خوب میدونم ولی توعمل پاشنه آشیل منه،ازمسیردورمیشم به خاطر رفتارهای اشتباه وچقدر فکر کردم یه مساله درسته تمومه ولی باز اشتباه بود،حالابادیدن این فایل یه تلنگری به مغزم خورد اینم الگو دیگه تکرار نکن ،خداروشکر برای اگاهی امروز فقط برای امروز برای خود برنامه خواهم داشت شایدموبه مو انجام ندم ولی به هرحال آن راخواهم داشت فقط تمرکزمیکنم روی افکارم وآرامشم ودیگرهیچ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    139. دومین رد پای من برای روز 29 اردیبهشت

    من بعد اینکه رد مام رو نوشتم تو سایت بعد به کل یادم رفت که درسی که گرفتم رو بنویسم

    و شبش مادرم یهویی بهم گفت طیبه تو چرا به اون آقا جاوکلیدی ندادی و وقتی ازت درخواست کرد اون آقایی که تو نمایشگاه بود و از خدمه بود گفتی نه ؟؟؟

    گفتم وای من چرا ننوشتم تو رد پام تو سایت که چه درسی بهم داد اون موضوع

    بعد مادرم دوباره پرسید و گفت طیبه انگار تو نمیخوای درست بشی ؟

    بعد هی میگی رو خودم کار میکنم و وقتی اون آقا ازت درخواست کرد بهش هدیه بدی ندادی

    به همه هدیه میدی به اون که رسید هدیه ندادی

    من ناراحت شدم از حرف مادرم گفتم مامان ،همون لحظه متوحه اشتباهم شدم و حتی بارها از خدا خواستم ببخشه ،که چرا گفتم نه هدیه نمیدم

    تو چرا الان دوباره با لهن گناه کارانه که انگار گناه کردم بهم میگی

    دیدم که گفت مگه قرار نبود ایراداتو بهم بگیم ؟؟ گفتم مامان اون زمان برای چند ماه پیش بود که من بلد نبودم چجوری با آگاهی های این سایت عمل کنم میومدم به جای عمل کردن به شما میگفتم و خودم تلاش زیادی برای خوب بودن و عمل کردن نمیکردم

    ودی الان چند ماه گذشته دیدی من بیام بگم این کارت اشتباه بوده ؟؟؟ بعدشم قرار شد دیگه هیچی بهتون نگم

    بعد بهش گفتم که مادر، من اون لحظه بلافاصله متوجه شدم و از خدا معذرت خواهی کردم میدونم خدا میبینه تلاش هر روز منو برای اصلاح رفتارم با آدما ،نحوه صحبت کردنم و خیلی تلاشای دیگه ام

    خدا به اون عظمتش منو میبخشه و میگه فرصت میدم باشه سعی کن جبران کنی ولی الان تو جوری گفتی انکار گناه کارم

    بعد ناراحت شدم اومدم اتاقم گریه کردم گفتم خدا منظورت از این یادآوری چی بود ؟؟؟

    یکم که فکر کردم دیدم که بله دقیقا طبق درخواستی که از خدا داشتم ،خدا خووسته بود منو امتحان کنه ببینه که من بخشنده هستم یا نه ؟؟؟

    میتونم حداقل ذره ای بخشندگی رو بهش نشون بدم یا نه

    من تو همین فایل دیدگاه روز 139 نوشتم که یه دست فروش ازم تخمه گرفت و به دست فروش کناریش یکم تخمه داد و رفت و بعد همون دست فروش اومد به من گفت اندازه 50 هزار تمن تخمه بده

    10 بسته ازم تخمه خرید

    و بعد پسرای دستفروش که اومدن دیدم دوبسته برد بهشون تخمه داد

    خیلی این کارش برام درس بود و گفتم خدا کمکم کن منم بخشندگی رو ازت بیاموزم چجوری باید بخشنده باشم ؟؟

    من اون لحظه اینو گفتم و بهش دیگه فکر نکردم

    آخر نمایشگاه که دیگه دتشتن جمع میکردن من دیدم یه چند نفر خدمه که نظافت میکردن اومدن یهویی یه آقا برگشت تو تاریکی گفت از این جاکلیدیات یکی هدیه بهم میدی

    من گفتم نه شرمنده و یهویی مادرم اومد و گفت طیبه بده دیگه چرا رد میکنی ؟؟

    مادرم اینو گفت گفتم خدایا ببخش منو اگر برای یه ده هزار تمن هم به فکر بودم و میخواستم بفروشم و حاضر نشدم هدیه بدم و ببخشم

    بعد که مادرم گفت بیا بردار ،یکی رو برداشت و دستاشو بلند کرد رو به آسمون گفت به مادرم الهی هرچی میخوای خدا بهت بده

    من ناراحت شدم گفتم طیبه چرا اینکارو کردی ؟؟ بلافاصله از خدا معذرت خواهی کردم و باز حس کردم که گفته شد بخشیدمت اشکالی نداره ولی سعیتو بکن تا خوب باشی

    الان که مینویسم این ماجرا برای من این موضوع رو میخواست بگه که من از خدا خواستم و خدا این فرد رو سر راهم قرار داد تا ببینه من میتونم ببخشم یا نه؟؟؟

    که از امتحانش سربلند بیرون نیومدم

    ولی سعیمو میکنم تا هر لحظه نسبت به روز قبلم بهتر باشم

    چقدر خدا سریع جواب میده به خواسته هام

    یه وقتایی میگم خدایا مثلا میخوای امتحانم کنی کاری کن تا حواسم جمع باشه تا سربلند از امتحانت در بیام

    چند وقته میپرسم که چجوری میتونم بخشنده باشم و ببخشم

    میدونم که جواب تمام خواسته های جدیدمو مثل قبلیا بهم میده تا ظرفم بزرگتر بشه و برم سراغ خواسته بعدی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    بنام خدا امروز 21مهر

    روزشمار تحول زندگی من

    امروز درروز139معجزه اتفاق افتاد

    همون اتفاق قشنگی که مدتها منتظرش بودم

    اشتی باخودم وصلح درونی

    من درقدم دهم جلسه سوم امروز استاد از عزت نفس و اعتماد به نفس وعبارات تاکیدی راجب خودمون گفت که تمام وجودم منتظر شنیدن این پیام الهی بود

    من بااینکه خیلی تلاش میکردم خودمو دوست داشته باشم ازخودم مراقبت کنم ،ولی باز یک حس منفی به خودم داشتم وقتی صورتم جوش میزد یاوقتی که عالی وپرفکت نبودم خودمو دوست نداشتم خیلی تایید شدن برام مهم بود وبرای تایید گرفتن خودمو اذیت میکردم که همیشه توبهترین حالت باشم

    امروز ساعتها نوشتم ازخودم از تواناییهام از خودم کلی فیلم گرفتم باخودم حرف زدم

    دیدم خدا عاشق منه دیدم من به هرچیزی رو زیبا میبینم چرا باید تایید ادمهای حسود منفی نگر وکمالگرا برای من انقدر مهم باشه که منو بهم بریزه ،چرا باید خودمو دوست نداشته باشم وقتی به طور طبیعی بدنم روند خودشو طی میکنه اصلأ مگه میشه همیشه توی هرحالتی مرتب وعالی وخاص بود

    توی قدم سوم مریم عزیزم ازتجربه خودش میگه که زمانی که روی خودش کار نمیکرده چقدر باید خودشو به زحمت مینداخته تاتایید دیگران بگیره

    حالا من از ارایش وبه خودم رسیدن واقعا عذاب نمیکشم این کار مورد علاقه منه ولی باهمه اینها باز اگر تایید نمیگرفتم حالم بدبود

    امروز باخودم عهد بستم واسه خودم گل بخرم خودمو بیشتر دوست داشته باشم وانرژی خودمو صرف ادمهای منفی بین حسودی که هیچ وقت خوبی وزیبایی تو نمیبینن نکنم

    امروز بهترین روز زندگیم بود

    استاد عاشقتم

    مریم دوست داشتنی وجذاب تولایق بهترین ها یی دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    خداوند نام و خداوند جان

    خداوند روزی ده و رهنما

    سلام به استادان عزیزم سلام به دوستان خوبم در این بهشت زیبا الهی شکرت سپاسگزارتم

    خدایا من هر چه که دارم همه از آن توست خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    قدیما میگفتن با هرکسی بشینی و بلند بشی همون خلق و خوی رو میگیری

    الان که قوانین جهان رو فهمیدیم کم و بیش باید دنبال الگو باشیم و بهترین الگوهای من استاد و مریم جان هستن البته ناگفته نماند تو شهرمون مغازه هایی که پیشرفت زیادی دارن رفتم و ازشون روند رشدشون رو پرسیدم و جواب خوبی دادن گفتن عشق و علاقه به کارمون احترام ودوست داشتن مشتریهامون و خوش اخلاقی و سپردن کارها به خداوند خب خیلی خوبه بعد بیایی اجراشون کنی

    سپردن کارها به خداوند یکی از اصولی ترین کارهاست و خیلی مهمه ایمانتو به خداوند میرسونه و خیالت راحت و آسونه اگر همین رو هم باور کنی

    همین حرفها و صحبتهای استاد رو اگر صددرصد آسون هم باشه اگر باورش نکنی نمیفهمی و قبولش نداری و عمل نمیکنی

    ما باور کردیم که الان اینجاییم و داریم فایلهاشو می‌شنویم و می‌بینیم خب یکی از مزیت‌های ماست و خداوند ما رو هدایت کرده

    استاد عزیزم من ممنون شما و مریم جانم هستم

    که این آگاهی‌ها رو دراختیار ما میذارین و ماهم به شکر خدا آماده دریافت هستیم

    خدایا من لایق دریافت آگاهی‌ها و ایده های ناب اللهیت هستم

    در پناه خداوند غفور رو رحیم باشین

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهدی رئیسی گفته:
    مدت عضویت: 3054 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و همه دوستای خوبم.

    استاد‌ممنونم ازتون که وقت میزارید و اینقدر موشکافانه برامون مباحثا باز میکنید و توضیح میدید.در مورد اون قسمتی که تو کلاب دعوت به رقص شدید بگم که خداروشکر من اصلا تو فضای قضاوت نبودم و اولین چیزی که منتظرش بودم این بود که میخاستم واکنش شما را ببینم و اعتمادبنفستونا ببینم و اولین فکری که به ذهنم اومد این بود که اگه تو بجای استاد بودی چیکار میکردی؟؟میرقصیدی یا اینکه خجالتی برخورد میکردی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    رویا میانکاله گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به همه دوستان استاد عزیزم و همه گروه فنی عزیزم که شبانه روز با عشق برای بهبود این سایت بی نظیر تلاش می‌کنم البته در جهت علاقه و عشقی که دارن .مطمئنن مثل همه دوستان دارن تو این مسیر عشق تجربه میکنن

    روزشمار139فصل پنجم

    استاد این فایل بیشترین تاثیرش روی من اول

    اینکه حرف اول شما آخر زدید داستان اینکه قرار بود موضوع دیگه صحبت کنید ولی هدایت شما به این سمت کشوند واین هدایت این روزا داره منو به شوق و شعف میاره از ذوق و خوشحالی به زمان و زمین عشق می‌ورزم عاشق خودم و همه هستم به راحتی این روزا میبخشم خودم به جریان هدایت می‌سپارم تا جای که باورهای اجازه بدن.

    استاد قشنگم خوش تیپ و جذاب من هدیه ی خدا

    دومین بحث در مورد پیش بینی آینده

    استاد من هر زمان چه در مورد رابطه ام چه سلامتی چه ثروت به آینده فکر میکنم مثلا اگه این غذا بخورم در آینده چی میشه مریض میشم اندامم به هم میخوره چاق میشم یا اینکه اینکار بکنم در آینده همسرم بهم وابسته میشه یا اینکه زیادی محبت کنم دیگه دلش سیر میشه میره دنبال اشتباهات دیگه یا اینکه اگه این پول مثلا برای کلاس بدنسازی یا شنا بدم بعد بخوام دوره های استاد بخرم چی میشه پول ندارم یا این لباسی که دلم الان میخواد بخرم پولم تموم میشه

    ببینید همش تو اون لحطه که دارم پیش بینی میکنم حس اضطراب و نگرانی دارم و مسلما این نگرانی نمیزاره من کار مورد علاقه ای که اون لحظه بهم لذت میده باعث حس خوبم میشه تو اون لحظه انحام ندم این اولین ضرر بعد اینکه تو حس بد موندن یعنی اتفاق بد بیشتری تجربه کردن سوم اینکه چند وقت دیگ میگم من تو سنی که باید این چیزا تجربه میکردم نکردم و بعدا به گذشته افسوس میخورم یعنی تو این تایم کلا حال بد تجربه میکنم

    الان چند وقت تا یک ایده میاد اول میبینم برای جلب توجه یا تجربه و حس و لذت خوب خودم بعد قدرت تصمیم گیریم بالا میبرم در کنار نجوا ها اون کار انجام میدم

    تو کامنت دیروزم گفتم همین کلاس شنا که امروز جلسه اول میخوام برم کلی نجوا اومد که کلی باید هزینه کنی میتونی خودت کم کم یاد بگیری تو نت ببینی پولت تموم میشه پس انداز نداری

    بعد اومدم گفتم من الان میخوام تجربه کنم اومد چند ماه چندسال بعد من اصلا حس الان اون انگیزه نداشته باشم این شنا یاد گرفتن باعث میشه من برای خودم برنامه بزارم ماهی 1الی2 بار برم استخر لذت ببرم هی نگم الکی برم تو آب بمونم دیگران ببینم حسرت بخورم چون واقعا شنا دوست دارم .

    و اینکه با این تجربه ها من همین امروز حالم عالی و با این حال خوب هدایت ها و نشانه های از خدا میبینم که مهر تایید میزنه در مسیر درستی .خدا میگه تو در آغوش منی نگران نباش من تو رو آوردم که همین الان همین امروز لذت ببری واقعا هیچ کس از آینده خبر نداره به خودم میگم استاد جانم چه درست میگه طوری زندگی کنیم که اگه همین لحظه فرشته مرگ اومد مارو ببره نگیم یه روز بهمون فرصت بده بلکه بگیم من لذتم بردم در این دنیا حالا آماده ام که همین لحظه بریم و اونجا رو تجربه کنم لذت ببرم.

    اینا تاثیر دوره عزت نفس که قدرت تصمیم گیریم بالا برد اینکه برای خودم ارزش قائل بشم

    این امکانات و پول اومده تا من ازش استفاده کنم لذت ببرم نه اینکه من در خدمت پول باشم اون برام تصمیم بگیره کی هزینه اش کنم.

    در زمینه نطر دیگران هم چند روز پیش جلسه ای بود برای مدرسه پسرم اکثر مادرا و معلم یک نظری داشتن که همون باور اشتباه که همه دارن بود نمیخوام بازش کنم ولی اول گفتم هیچی نگم (من آدمی با خصوصیتی بودم که بسیار بسیار دوست داشتم حرف بزنم از باورهای و نظراتم بگم کوتاه نمیومدم خیلی پرحرف بودم و اتفاقا خیلی وقتا تاثیر گزار هم بودم چون بقیه هم بهم این تاثیر گزار بودنم تاکید میکردن خود به خود این عطش زیاد می‌کرد که هی حرف بزنم نظرم بگم ولی در عمل شاید تو 100 من 40 بود همون حرف های که خودم میزدمااا)خلاصه خواستم بگم ببینید چقدر برام سخت بود این همه آدم روی موضوعی که من داشتم باهاش زندگی میکردم خلافش میگفتن و من سکوت کردم دمم گرم .بعد یاد حرف استاد تو دوره عزت نفس افتادم که من اگه اعتماد به نس دارم برخلاف نظر و تایید دیگران بیام نظرم بگم چه دیگران قبول بکنن چه نکنن منم نظرم گفتم دیدم با نظرم شاید اون لحظه فقط برای ناراحت نشون من تایید کردن ولی اون لحظه حرفم تاثیر داشت دیگه هیچی نگفتم خیلی خودم تشویق کردم چون واقعا بهتر شدم سعی میکنم کمتر حرف بزنم انرژیم صرف تغییر عقیده و نظر دیگران خرج نکنم اتفاقا این باور برام تثبیت میشه اون شخص اگه مشکلی داره به جای که دوست داره نرسید بخاطر همین باور.

    امروز هم بخاطر عملکرد این روزام به خودم جایزه دادم برای خودم خرید کردم چقدر این خرید بهم چسبید .

    خدا رو از ته دلم شکر میکنم استاد این روزا سپاسگزاریم همراه اون اشک ذوق .از ته وجودم خداروشکر که دارم درونم شخم میزنم کندوکاو میکنم و از نتایج و تکامل ام واقعا راضی ام

    از خدا میخوام همه مون با هر نتایج ریز و درشت ثابت قدم باشیم و از لحظه لحظه زندگیمون لذت ببریم.

    در پناه خدا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      به نام نامی الله

      سلام رویا خانم ، دوست عزیزم چقدر زیبا و دلی و با اعتماد به نفس بالا نظر زیباتون رو توی سایت ثبت کردید

      من خودم به شخصه چند تا نکته ارزشمند ازش برداشت داشتم

      بهتون تبریک میگم که لایف استایل شخصی خودتون رو دارید ، تبریک میگم که برای دل خودتون زندگی می کنید و خودتون رو در اولویت می بینید

      آره واقعاً حس و حال خوبتون رو و این اشک ذوقی که در سپاسگزاری میگید رو درکش می کنم ، می فهم شما داری چه حسی رو توصیف می کنید، چون خودم تجربه‌اش کردم … زندگی به سبک شخصی که ارتباط مستقیمی با توحید و یکتا پرستی داره خیلی خیلی شیرین و لذت بخشه

      یه نکته دیگه‌ای که خیلی برایم زیبا بود و لذت بردم توصیف شما از صحبت های استاد در مورد پیش بینی نکردن آینده بود

      خیلی زیبا از لنزی که خودتون دنیا رو می بینید و نگرشی که نسبت به زندگی دارید برای ما هم نوشته بودید

      لنزی که شما داری یا بهتره بگم عینک زیبابینی ای که شما به چشمانت زدی رو خیلی دوست داشتم.

      یه خانم اصالتا قزوینی که نیویورک زندگی می کنه رو می شناسم

      خانم بهاره صالح نیا مدرس هنر عکاسی به صورت تخصصی ژانر پرتره هستش

      تو وب سایت شخصی خودش در بیوگرافیش یه جمله نوشته بود ، اونقدرررر برای من دلنشنین و دوست داشتنی بود که حک شده بر روی دیوار ذهنم هر از گاهی نگاهم بهش می افته …

      عکاسی رو دوست دارم چون می توانم ، دنیا رو از زاویه‌ی چشمان خودم ، به آدم ها نشون بدهم

      عکس پروفایل شما رو دیدم و داستان هدایت کوتاه اما زیباتون هم خواندم (به این منظور میگم زیبا که با این که کوتاه بود داشت قانون تکامل رو بیان می کرد)

      شما خیلی زیبا هستی ، خوشتیپ و خوش پوشی و لبخندتون هم طبیعی هستش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام

    نکاتی که من از این فایل یاد گرفتم

    برای خودم زندگی کنم

    به سبک خودم زندگی کنم

    اونجوری که دوست دارم باشم

    دنبال جلب توجه نباشم

    عادی زندگی کنم

    راجب کسی صحبت نکنم

    روی خودم تمرکز کنم

    روی اون چیزی تمرکز کنم که توانایی کنترلش رو دارم پیش بینی نکنم ،،و کاری به اتفاقات بیرون نداشته باشم

    در لحظه زندگی کنم

    از انجام کارها لذت ببرم و طوری اونا رو انجام بدم که احساس خوبی داشته باشم و لذت ببرم

    و باور های مناسب تو ذهنم راجب مسائل ایجاد کنم

    خدایا شکرت بابت این فایل آگاهی دهنده

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 864 روز

    ب نام خدایی ک همیشه هواتو داره و باتو داره حرف میزنه و هدایتت میکنه

    سلام ب استاد نازنینم و مریم جونم

    ی فایل جدید دیگه

    خدایا شکرت

    با تمرکز تمام این فایل رو گوش دادم بااینکه خیلی این فایل رو من قبلا گوش داده بودم

    ماشالا بینهایت نکات مثبتی داشت

    و من چقدراز شخصیت مسی خوشم اومد

    قبلا فوتبال زیاد نگاه میکردم

    اما الان چندسالی هست ک فقط میشنوم ک

    بازیا چجوریه

    و کی تو کدوم تیم هست

    از وقتی ک این نکاث مثبتی

    ک استاد از مصاحبه مثل جوهر از انسان میکشه بیرون

    فهمیدم چ ادم خوب و باخداییه

    چقدر ازش خوشم اومد

    باور بسیار درستی ک من همیشه یادم میره

    ملکه ی ذهنم بکنم

    همیشه درلحظه زندگی کنم

    و برای اینده تصمیمی نگیرم پیش بینی نکنم

    همین چندساعت پیش بود گفتم فلان مبلغ پول رو دارم میخوام باهاش لباس بگیرم

    و رفتم توی ی اپلیکیشن

    دنبال لباس گشتن

    و چندمدل هم پسند کردم

    و بعد چند ساعت ی خرابکاری کردم

    و بعد مجبور شدم پولی رو ک برای خریدلباس گذاشته بودم

    بدم ب همون کاری ک توش گند زدم

    بخدا ک خداوند هرلحظه داره منو هدایت میکنه

    تابحال چندین بار شده برای ی کاری برنامه ریزی کردم

    خراب شده

    ولی نمیدونم چرا درس نمیگیرم

    فایل رو قبلا بارها و بارها گوش داده بودما

    اما الان چشم و گوشم بهتر برای هدایتای خدا باز شده

    برای غیبت

    خیلی بهتر از قبلم شدم ولی بازم جای کار دارم

    و همیشه ب اینم میرسیدم ک وقتی درمورد

    ی موضوعی داری پشت سرش حرف میزنی

    همینو تجربه میکنی ها

    وارد زندگیم میشد

    جوری ک خودم بعدها متوجه میشدم ک خودم این مسئله رو وارد زندگیم کردم و الان ازش ناراحتم

    و درمورد رفتم دنبال علاقه م

    من هرکاری رو ک انتخاب میکردم تا زمانی ک

    ازش لذت میبردم میموندم

    ولی بعضی جاها شده ک اوضاع تغییر میکرده و من کارمو ترک میکردم

    ولی واقعا وقتی از کاری لذت میبری چقدر عالیه ن خسته میشی ن گشنه ت میشه ن تشنه ت میشه

    انگار ک بازیه من بارها و بارها اینو تجربه کردم

    با اینکه بقیه همکارا مینالیدن از کارشون

    و متعجب میشدن

    ک من چرا مثل اونا نبودم

    منم درکشون نمیکردم

    و مهم تراز همه احترام

    خیلی مهمه خصوصا تو زندگی زناشویی

    قدیما همیشه میگن احترام،احترام میاره

    خیلیارو دیدم ک چون فکر میکردن فضا صمیمیه پس الفاظ بدی ب کار میبردن

    برای صدا زدن همدیگه

    یا تیکه کلام شده بود تو زندگیشون

    منم تعجب میکردم ک چرا اینجوری ان

    و اینم تو زندگیم تجربه کردم متاسفانه

    و سرم اومد

    بعدش اگاهانه تصمیم گرفتم

    درستش کنم

    الان خیلی خیلی بهتر از قبل شده

    خداروشکر

    خیلی نکات زیادی داشت این فایل ک سعی میکنم یادم نگهدارم

    و عمل کنم تو زندگیم

    جملات کلیدی و گوهرباری ان

    ازتون سپاسگذارم

    استاد عزیزم

    برای دراوردن این صحبت های بسیار اموزنده

    ک خیلی ب ما کمک میکنه

    عاشقتونم

    درپناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمندوسعادتمند دردنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2072 روز

    به نام خالق هدایتگر

    سلام به بهترین استاد زندگیم سید عزیزم و دوستان هم مدار

    چه فایل بینظیریه واقعا

    استاد عزیزم خیلی ممنونم ازت که چقدر قشنگ توضیح دادین چقدر لذت میبرم از اگاهی که بهمون میدی

    اگه صدبار مصاحبه مسی رو گوش میدادم هیچی ازش نمیفهمیدم ولی انقد قشنگ توضیح دادین و مثال زدین و بازش کردین، محشر محشر محشرین…..

    هر چقد ازتون تشکر کنم بازم کمه

    خیلی با خودم تمرین میکنم که در لحظه زندگی کنم ولذت ببرم ،غیبت نکنم تهمت نزنم تو حواشی نباشم

    و هر کسی هم غیبتم کرد خوشحال باشم که همین ادم ها باعث پیشرفت من میشن(قبلنا خیلی اذیت میشدم ولی خدا انقد قشنگ هدایتم کرد ب سایت با اگاهی های جدید فهمیدم که نباید توجه کنم)من زندگی خودم رو بکنم و کاری به حرفای بقیه نداشته باشم

    .

    .نکته بعدی که استاد درمورد اعتراضا گفتین :خودم هیچ وقت حجاب ندارم تو اینستا عکس خودم بدون حجاب میزارم تو شهر خودم جز اولین کسایی بودم عکس پروفایل گذاشتم که خیلیا منو قضاوت میکردن بعد ها خودشون کار منو تکرار میکردن تو این اعتراضات یکبار هم تو پیجم در این مورد چی ننوشتم که همه میگفتن نکنه تو جز نظام هستی و … هیچ وقت جوابشون نمیدم و به خودم همیشه قانون رو یاداوری میکنم که حواسم همیشه به زیبایی ها باشه

    .

    یادم باشه که رهااااا باشم تو همه چیز

    و نچسبم به خواسته هام

    بیخیال که باشم خودب خود حل میشه

    استاد عزیزم ممنون که هستی و با اگاهی های نابت کلی قانون و درسهای زندگی رو بهمون یاد میدی هر چقدر تشکر کنم ازتون کمه

    خدای خوبم هزاران مرتبه شکرت به خاطر وجودت و هدایتت منو به این سایت بینظیر و فوق العاده

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: