الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

395 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه و متین گفته:
    مدت عضویت: 639 روز

    به نام خداوند هدایتگرِ طبق تکامل

    سلام به همگی سپاسگذار همگی هستم

    امروز روز چهارم از تعهد مصمم من در تغییر و سبک زندگی سلامتی ام است

    همه چیز فوق العاده و با خدا و با تکامل بر من درحال طی شدن است

    هر روز به آگاهی و درک های جدید میرسم

    خداوند مرا رشد میدهد ظرف مرا کم کم بزرگ میکنید

    امروز فایل فوق العاده از کلید دوم را دیدم

    بسیار نکات ریز و پراهمیت داشت

    من برای خودم این فایل را ویژگی های افراد ایمان آورنده به خدا و موفق نامیدم

    که میگوید آنان

    این موضوع را کاملا پذیرفته اند که 100% خالق زندگی خودنند و چیزی جز خودشان و خداوند در این مسیر دخیل نیست

    بنابراین اینم میدانند که هرنوع فرکانس و باوری که دارند نیز فقط روی زندگی خودشان اثر و بازتاب دارد

    پس آنان هرگز

    دروغ نمیگویند و صادق اند

    تهمت و توهین و غیبت نمیکنند

    احترام را حفظ میکنند

    پیش بینی نمیکنند زیرا لحظه حال را درمیابند

    چیزی را برمیگزینند که از آن لذت ببرند زیرا لذت بردن مسیر الهیست و پشت بند آن همه چیز یکجا می آید

    قضاوت نمیکنند

    و تنها به برنامه و کار و زندگی خود میپردازند که این است که نتیجه میدهد

    در این میان از سه روز قبل تصمیم گرفته بودم وقت های اضافی خود را تلف نکنم‌با خواب با خوردن با اینستاگرام و بجای آن در سایت و کامنت ها بچرخم و هدایت اینجاست که این اتفاق افتاد اما نه برای چرخیدن یک گام مفید برای رشد شد و چه نکات تاثیر گذار و بامفهومی در کامنت ها وجود دارند که آنها را هم نکته برداری میکنم

    خدایا شکرت برای نزدیک بودنت

    شکرت برای یاری ات

    شکرت برای حفظ من در مسیرخودت

    شکرت بی اندازه

    مرا درصداقت یاری ام رسان در درست بودن کمکم کن و ممنونم که کردی(نظمی)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    سلام دوستان عزیزم، گفتنی ها وآگاهی های این فایل بینطیره

    مهمترین این بود که ما خودمون رو جدا از دیگران ندانیم فک نکنیم چون ما مسلمانیم بقیه اصلن نمیتونن به اندازه ما توحیدی باشن و فقط خدا مال ماست ، مثل خیلی از تعصبات قومی‌ قبیله ای و فرقه ای که من شیعه ام تو سنی هستی و من اخوندمجتهد تو ادم معمولی و تو بی دین هستی ومن دیندارو بسیار از این مزخرفاتی که من بخاطر فلان ویژگی از شماها برترم ،

    آقای مسی نمود برتر این الگوست که بنظرم مهم نیست کجابیای بدنیا بیای وچ مذهب وچه دینی داشته باشی

    اینجا درسی که باید بگیریم اینه که خدا به همه انسانها به یک اندازه نزدیکه ،واون اندازه کجاست ((رگ گردن ))

    خودش در قران گفته من از رگ‌گردن بشما نزدیکم بشرطی که منو باور کنید وایمان داشته باشید

    مهم اینه که توی قلبت چقد به قدرت برتر ایمان داشته باشی واین ایمان رو هرلحظه بخودت نشان بدی در راه رفتن غذا خوردن پیاده روی خرید انجام کار عیادت کردن و ..وکلا در هر تصمیم خدارو ناظر بدونی با او مشورت کنی ، که هر که خدارو دارد چه کم دارد ..واقعا برای هر کاری وخدمت که بخای بکنی با خدا معامله کنی نه خلق او..و(( خداوند نیکو معامله گری است وتنها به اندازه ایمان وباور ماست که می‌بخشد))

    بقول بابا طاهر

    هرکاری میکنیم رنگ خدایی بدهیم

    به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم .به هر چه بنگرم درو دست نشان لز قامت رعنا ته بینم …

    آقای مسی توحید رو پیداکرد در وجود خودش به همون وصل شد وتمام اعمال رفتارش هم رنگ توحید داد و اینجوری خدا نامبر وانش کرد… اونم کوتاه قدترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان که همه میگفتن فیزیکال اصلن مناسب فوتبال نیست وبارها بهش هورمون رشد زدن واز این حرفا.. ولی واقعا کیه که خدا ببرش بالا و بقیه نخوان .. وبر عکس .. اون آقای مسی به چرندیات مربیهای دوران کودکی اهمیت نداد رفت دنبال علاقه اش و از اونجا هم به خالق این استعداد وصل شد .. وخدارو باور کرد خدا هم به واسطه ایمانش بهش بخشید و اورا نامبر وان کرد …دوستان

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    بله ،اصل یک چیزه ایمان بخدا ومابقی همش تکراره تکراره تکراه همون ایمان هست ..

    حالا ببین استمرار وتکرار در خوب حرکت کردن وعمل کردن وگوش دادن و بکار بردن این نیرو در زندگی..وباهاش زندگی کردن چکار میکنه !!

    نتایج پایدار ،نیازمنده تغییرات پایدار، واقعی ودرونی است

    وفقط تعهد میخواد، دل بریدن از همه چیززز ودل سپردن به فقط یک چیز..((خداا))

    دوستان عزیزم من مدتی وای‌فای خونه قطع وسریال سفر بدور آمریکا کم دیدم ..و خیلی خیلی رقص دوست دارم .. یکی از علاقمندی ها بزرگم رقصع.. حیف شد رقص استاد و ندیدم ..میشه لطفااا اگر(( لینک))( اون قسمت سریال سفر بدور آمریکا رو که استاد رقصیدن برام بنویسید … خیلی ازتون سپاسگزارمممم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم السادات هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1392 روز

      سلام دوستم ممنونم از کامنتتون گلم..منم دوس دارم رقص استاد رو ببینم اگه به دستتون رسیده برای منم ارسال کنید..منم یکی از کارایی که دوس دارم رقصه و هرجا که میرقصم میگن خیلییی زیبا و خاص میرقصی..خدایاشکرت

      اگه به دستتون رسیده این قسمت رقص استاد برای منم ارسال کنید..سپاسگزارم ازشما دوست همراهم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        حسین عباسی اقدم گفته:
        مدت عضویت: 2626 روز

        سلام دوست عزیزم

        رقص استاد گلم توی قسمت 183 سفر به دور امریکاست ، واقعا بهش افتخار میکنم ، درسته یه چند دقیقه هنگ کرده بودم که استاد چرا کات نکرده اون قسمت از کلیپ رو که کاملا اتفاقی اتفاق افتاده ولی از اونجایی که یاد گرفتم ( هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته ) این یه درسی هست برای من و برای اونایی که بعدا با استاد آشنا میشن ، میفهمن که مثل آقای عباسمنش باید خود واقعیت باشی و فیلم بازی نکنی ، من خودم جای استاد بودم بالای 90% حتما کات میکردم این قسمت رو ولی این نشون میده که ایشون کارشون درسته و به چیزی که میگه عمل میکنه ، این یدونه اتفاق چنان چراغی تو ذهنم روشن کرد که بعدا میفهمم چی ب چیه ، من این قسمت رو ندیده بودم توی همین فایل مصاحبه مسی که استاد گفت منم سعی کردم ساده باشم خانم رقصنده از اون همه آدم منو کشوند اون وسط توی گوگل زدم ( رقص استاد عباسمنش با خانم رقاص ) پیداش کردم ، ولی واقعا فقط به خودم میگم که آدم تا چه حد میتونه به گفته هاش عمل کنه و نگران حرف مردم نباشه ؟ بابا چند میلیون دانشجو داشته باشی این قسمت رو پاک نکنی این یعنی شور عمل کردن رو در آودن ، واقعا به استاد عزیزم تبریک میگم ، از خدا میخوام منم علمگرا باشم حتی بیشتر از استاد . هرکجا هستید سلامت ، ثروتمند و تندرست باشید .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام استاد عزیزم و هم فرکانسی های گلم .

    واقعا خدارو سپاس گزارم واسه این فایل هدایتی و عالی .

    کلی الهام گرفتم با گوش دادن به این فایل و خیلی از ترمز هام برداشتم واسه حواشی که داشتم چند روز بود خیلی گم شده بودم و این فایل راه‌هایی رو برا من باز کرد که احساسم خوب بشه کلا من تمرکزم رو از روی خودم برداشته بودم و روی حواشی گذاشته بودم

    اونجا که گفتید مرد ها ی جوری هستن که باید در مواقع شکست و ناراحتی تنها شون بزارید رو واقعا درک کردم چون من در مواقع ناراحتی همسرم میرفتم بیشتر روی مخش و اونم کلا رفتار بدی رو به من نشون میداد گاهی وقتا فکر میکردم چون محلم نمیده ی ربات فرضش میکردم خوب شد که آگاه شدم نباید پا رو دمش بزارم

    و اینکه چند وقتی بود پای من بی جهت درد میکرد و من اینو ی نشونه از سمت خدا دیدم که میگه از شغلی که الان داری دست بردار و برو به سمت کاری که علاقه داری خیلی آروم شدم خدارو سپاسگزارم و اونجا که گفتین آدم باید بره دنبال چیزی که علاقه داره یقینم صد در صد شد

    پیش بینی من اینکه اتفاقات خوب قراره برام بیفته چون احساسم خیلی خوب شد و از دو راهی و شک اومدم بیرون کاملا

    من واقعا واسه آقای مسی خوشحالم و اینهمه درسی که از شخصیت خوبشون گرفتم خدارو شکر میکنم

    و کلام آخر اینکه واسه همه شادی احساس خوب احترام و ثروت و سلامتی و موفقیت آرزو مندم

    از شما و مریم جون هم خیلی سپاسگزارم خیلی عشقین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3346 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به هدایت های آموزش دهنده

    و سلام به خدای هدایتگر که هر روز با هدایت های عالیش من رو به آگاهی بیشتر ؛ هدایت ب سمت خواسته ها و رشد هدایت میکند.

    این فایل بسیار آموزنده بود از و بازگو کردن یک الگوی موفقیت و نشان دادن هدایت و توکل و رهایی این فرد میاد و یک فرد با عزت نفس بالا و تکامل یافته ک خیلی برام درس داره .

    عشق به کار ب هدف ک باعث عشق ب خدا عشق به خودمون و انتقال این انرژی به کل جهان هستیه درس بزرگه ک باید بسیار مهارت کسب کنم ازش

    زندگی در لحظه لذت بردن و سپاسگزاری ک باز هم از بالاترین مهارت هاست ک خیر و خوبی و شادی رو ب زندگی من هدایت میکند .

    ابعاد شخصیتی ک از عزت نفس بالا میاد

    برای یکی از معروف ترین برند ترین افراد حال حاضر جهان خیلی زیباست و الحق که شما هم بی نظیر ب تصویر کشیدید

    خود بودن ، برای خود ارزش قایل شدن ، احترام گذاشتن و درک درست از شرایط افراد همه و همه بخش کوچکی از شخصیتی این چنین بزرگ هست ک برای من بسیار درس دارد و نیاز به نهادینه کردن تک تک این اصول اصل قانون هستی در قلب و دلم هست.

    و بخاطر این هدایت زیبا و دیدن بزرگی این فرد و لذت بردن خدا رو شاکرم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    شاهرخ ساکیان گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار

    من در حدی نیستم که بگم شما عالی بودید یا نه

    ولی هر موقع صداتون میشنوم دلم آروم میگیره و میفهمم چقدر مطلب هست که باید یاد گرفت همواره دوست دارم صداتون بشنوم و نسبت به جهان هستی آگاه تر بشم ضمن اینکه الان چند ساله شمارو گوش میدم و میبینم فوق العاده تغیرر کردم با اینکه هنوز سعادتمند نشدم تا دوره هاتون خریداری کنم ولی شمارو بهترین میدونم و مسجل هست که حقیقت محض هستید که به لطف خداوند به گوش من رسیدید انشالله همیشه سلامت باشید رسا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    به نام خدای مهربانم

    به نام یکتای هدایتگرم به سمت بهترین مسیرها

    سلام استاد بزرگوارم

    سلام دوستان همراهم

    خدایی رو سپاسگذارم که امشب من رو هدایت کرد تا دو فایل الگوبرداری از افراد موفق قسمت های 4 و 5 رو گوش بدم و چقدر لذت بردم هم از کاری که شما انجام میدید و هم از لیونل مسی که اتفاقا بازیکن مورد علاقه من هم هست

    خدا رو هزاران بار سپاس که به قول آقا رضای عطارمنش در زمانی زندگی میکنم که هم دوره شما استاد ارزشمندم هستم و همچنین لایق این هستم که هدایت شدم به این سایت و آموزه ها و دارم هر روز بیشتر از دیروزم بذت میبرم از همه آموزه ها و فایل ها

    به خدا هر کدوم از فایل های دانلودی، یه گنجینه ارزشمند هستن که اگه با عمق وجودمون گوش بدیم و درک کنیم و عمل کنیم، لاجرم زندگیمون به گلستان تبدیل میشه چون قانون بدون تغییره و عمل بهش، نتایج یکسانی رو بدنبال داره که غیر از موفقیت و خوشبختی ناب نیست

    چقدر لذت بردم که شما هدایت شدید به سمت صحبت در مورد مصاحبه مسی بعد از قهرمانیش در جام جهانی که من به شخصه اون سب قهرمانی خیلی خیلی شاد شدم چون آرژانتین تیم مورد علاقه منم هست و مسی واقعا به تنهایی لایق این جام و این افتخار بود و من هزارتن بار این وجود ارزشمند رو تحسین میکنم

    قطعا موفقیت اتفاقی نیست و بعدش، موندن در موفقیت هم اتفاقی نیست

    همونطور که برگی بی اذن خداوند به زمین نمی افته و قدرتی و حکمتی پشت اون هست، موفقیت ها، جام ها و دستاوردهای نه تنها میی باکه هر انسان موفقی هم زائیده یسری اتفاقات و باورها و حرکات درست در طول زندگیشون هست و چقدر زیبایت که بهد از موفقیت، بتونی توی اون مسیر بمونی و نه تنها در جا نزنی، باکه روز به روز رشد کنی و همونطور که رشد میکنی و میری بالاتر، افتاده تر بشی

    متواضع

    فروتن

    و در هر لحظه بدونی و باور داشته باشی که خداوند، با توئه و بهترین زمان رو برای بهترین اتفاق زندگی تو، که لایقشی رو برنامه ریزی کرده و عاشقانه سپاسگذار باشی حال آنکه در اون لحظه، خیلیا یه تصور دیگه نسبت به تو داشته باشن

    چقدر تحسین برانگیزه این حرف ها که نشان از باورهای درونی و عمیق داره

    چقدر وقتی مسی گفت که دوست نداره پیش بینی کنه، باعث شد شما حرف های عالی رو بزنید که عین واقعیته، اصله، قانونه

    اینکه وقتی پیش بینی میکنی باعث میشه که کارها و اعمالی انجام بدی که به نظرت طبق اون پیش بینی باید انجام بدی و بعدش وقتی اون پیش بینی درست از آب در نیاد، تو خیلی چیزها رو از دست داده باشی

    قانون چی میگه: میگه در حال زندگی من

    در لحظه زندگی کن و کاری نداشته باش که در آینده برای فلانی، برای فلان حکومت و … چه اتفاقی میفته

    فقط بدون و باور داشته باش که احساس و حال خوب، اتفاقات خوب و عالی برای تو رقم میزنه فارغ از اینکه بقیه در چه حال و هوا و چه تجربه ای هستن

    خدا رو هزار بار شکر بابت این قوانین که وقتی دارم بهش فکر میکنم میبینم در زندگی هر فرد موفقی ، دقیقا مصداق داره و دقیقا همین قوانین در زندگی هر انسان شکست خورده ای هم، هویدا هست و این برای من ثابت میکنه که قوانین برای همه درست عمل میکنن خواه در مسیر درست و خواسته و خواه در مسیر نادرست و ناخواسته

    باز هم از شما سپاسگذارم استاد بزرگوارم که همیشه هدایت میشید در زمان مناسب به سمت کارهای مناسب که امروز هم تهیه این فایل فوق العاده، با حال و اندام عالی شما در مورد یه الگوی عالی دیگه

    دوست دارم همه این آموزه ها رو فقط گوش ندم و بلکه عمل کنم که بارهای بار دیدم که عمل کردن، چه نتایج عالی برای من داشته و باید ادامه داد و تمرین کرد و ایمان داشت

    سپاس فراوان

    برای هموون عشق و سلامتی و آرامش و ثروت های بی انتها رو آرزومندم

    تا بعد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    پروین کوثری گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    به نام خدا

    سلام سلام سلام به استاد عزیزم وهمه دوستای قشنگم تو سایت عباسمنش

    استاد عزیز اول از همه ازخدا برای وجود شما در زندگیم سپاسگزارم که منو هدایتی به این زیبای وقشنگی کرد که تو این سایت قشنگ این همه حرف های قشنگ این همه زیبایی این همه خوبی ببینم وبعد از شما سپاسگزارم که تک تک فایلهاتون یه پشت صفحه ی خیلی قشنگ هست واین پشت صفحه این فایل چقدر قشنگ ودل نشینه چقدر این طبیعت قشنگه افتابی که گاهی پیدا وگاهی قایم میشه یه وقتایی نورطلایی صورت شمارو برق میندازه ویه وقتایی صورتو به حال خودش رها میکنه

    چقدر به حال خود رهاشدن قشنگه نه به این معنی که خدا رهات کنه نه خدا توهر لحظه بامنه به این معنی که خودت برای خودت زندگی کنی یه روز اراسته یه روز با موهای صاف یه روز با موهای نه چندان مرتب ولی اصلا نگران نیستی که کی چی میگه نگران نیستی در مورد لباس چی میگن نگران نیستی در مورد صورتی که ارایش نداره ساده اس کی چی میگه چقدر خودت بودن لذت بخشه ومن اینواز شما یاد گرفتم وسعی میکنم هرروز به خودم بگم کار ی که میکنم برای خودمه یا دیگران خودم چقد اینطوری راحتم واگر راحت نباشم میفهمم که کارم اشتباهه وکنا میزارمش

    چقدر شخصیت مسی رو من دوست دارم چقدر وقتی تو جام برنده شدن من خوشحال شدم چقدر تو ضربات پنالتی من برای آرژانتین دعاکردم ببره وقتی مسی جامو گرفت من بغض کرده بودم انگار پسرم جام برده بود نمیدونم چرا ولی از بردش خوشحال بودم من خیلی از مسی میخوندم قبلا وخیلی واسم جالب بود وهست که آدمی تو این اسکیل تو این لول اینقدر ارام این قدر دور از هیاهو واین شخص از قانون جهان به خوبی استفاده میکنه استاد حالم خوب شده از وقتی تصمیم جدی گرفتم با شما وسایتتون باشم حالم بیشتر از قبل خوب شده وشما هرروز در رابطه با موضوعاتی صحبت میکنید که من نیاز به شنیدنش دارم البته که همه حرفهای شما با ارزش وستودنیه ولی یه وقتایی ادم نیاز داره چیز هایی بشنوه که حالش بهتر شه ومن وقتی باشما هستم بمباران میشم از احساس خوب احساسی که مدتی بود رفته بود وانگار قصد برگشت نداشت احساسی که هیچ حرفی ارومش نمیکرد خدارو شکر تونستم خودمو جمع وجور کنم ذهنمو مرتب کنم ودوباره حرفهاتونو با درک بهتری بفهمم وگوش کنم

    لبخندی که شما همیشه به لب دارید حس خوبی انتقال میده انرژی قشنگتون حال خوبتون موضوعات خوب خدارو شکر برای همه چیز .

    وقتی درمورد صحبت نکردن حرف میزدید داشتم باخودم مرور میکردم وقتایی که موضوعی رو در موردش صحبت نکردم وهمه چیز به خوبی تموم شد وامان از وقتایی که در موردش صحبت کردمو همه چیز سخت شدوچقدر این موضوع سخته ونیاز به زمان وتمرین داره

    وقتی خوب به همه چیز نگاه میکنم میبینم که همه افراد موفق یه سری کارهای خیلی ساده رو انجام میدن خیلی ساده که فقط شروعش واسه هرکس ممکنه سخت باشه ولی بقیه افراد کارهای واقعا سختی انجام میدن مثلا دنبال علاقه رفتن کار بسیار راحت تریه نسبت به انجام دادن کارهایی که اصلا خوشت نمیاد انجامش بدی وتورو وارد یه جهنمی بی پایان میکنه

    درمورد ناخواسته صحبت کردن خیلی راحت تره تا اینکه مدام صب تا شب غر بزنی وگله وشکایت کنی آه وناله و….واقعا هم وقت زیادی میخواد هم انرژی بالا ولی چرا ما ادمهو برعکس عمل میکنیم یه سوال بزرگه

    روی خدا حساب کردن خیلی راحت تره تا روی دیگران حساب باز کردن وخیلی زود وعالی به نتیجه میرسونه ادمو ولی نمیدونم چرا ما ادمها باز دوست داریم ذهنمونو به حاشیه ببریم وبگیم فلانی خدایی که با سخاوت تمام نعمت داده خدایی که با عشق خلقمون کرده خدایی که به بهترین شکل ممکن هدایتمون میکنه خدایا هرجا فراموش میکنیم وجای تو کسی رو یاد میکنیم واز کسی توقع داریم یا اعتبار چیزی رو به کسی میدیم مارو ببخش وهدایتمون کن که اگر نبخشی گمراه خواهیم شد خدایا همه سپاسها وستایش ها فقط شایسته توست خدایاشکرت

    اینکه برای جلب توجه کار خواصی نکنی خیلی راحت تره تا اینکه کلی وقت وهزینه بزاری کارهایی رو انجام بدی که فقط میخوای کسی یا کسانی به تو توجه کنن کلا زندگی راحتر از اونی هست که ما فکر میکردیم ولی ما برای خودمون سختش کردیم این همه شما دارید در رابطه با موضوعات مختلف که انجامشون زندگی رو راحتتر ودلپذیر تر میکنه صحبت میکنید امید وارم که من بتونم شنونده خوبی باشم علاوه بر شنیدن عمل کنم واز شما استاد عزیزیاد بگیرم مثل شما زندگی کنم لذت بردن رو تو لحظه زندگی کردن رو در مورد گذشته صحبت وفکر نکردن رو به اینده نچسبیدن رو ارام بودن رو توکل وایمان در هر لحظه داشتن رو هدایت طلبیدن روامید وارم که وجودم به ساحل امن وارام خداوند برسه بدون اینکه بخواد با سختی پارو بزنه امیدوارم بتونم وا بدمو پارو نزنم

    برای تک تک این فایلهای قشنگ از شما سپاسگزار م وخدارو صد هزار مرتبه برای همه چیز شکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا نظام الدینی گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    استاد عزیز، مریم‌جان، بانوی موفق و دوستان هم‌فرکانسی سلام.

    من اصلا فرد فوتبالی نیستم، به هیچ عنوان هم مطالب مربوط به فوتبال را دنبال نمی‌کنم؛ اما همیشه وقتی چهرهٔ مسی را می‌دیدم حس خوشایندی بهم دست می‌داد. همیشه فکر می‌کردم چقدر این آدم رو دوست دارم، چه چهرهٔ نجیب مهربانی داره، (البته از برق چشم رونالدو هم بسیار خرسند می‌شم) با فایلی که استاد گذاشتن تازه متوجه شدم حتی اگه شخصی رو نشناسی، اما وقتی داره ارتعاش مثبتی رو به جهان می‌ده، می‌تونه محبوب تو باشه. تو فایل قبلی وقتی عظمت نام خدا رو از زبان مسی شنیدم آرزو کردم بتونم زمانی چنین عظمت را برای خدا به تصویر بکشم، که بی‌گفت‌وگو فقط با یک نگاه به آسمان بتونه اشک رو به چشم بچه مسلمون‌هایی بیاره که همیشه ادعای خدایی بودن می‌کنیم. واقعا آوردن اسم خدا برازندهٔ این است که از زبان انسان‌هایی چنین موفق ادا شود و از خدا چنین چیزی را می‌خواهم. و برای مسی موفقیت‌هایی فراتر از اونچه در تصور می‌گنجد و برای استاد عزیزم توحیدی شیرین‌تر از اونچه حتی تا حالا تجربه کردید. پرچم خدا همیشه بالاست، اما برازندهٔ دستان شماست که بالاتر رود.

    نکات مهم فایل دوم مصاحبه با مسی:

    1. در جواب خبرنگار می‌گه من «نمی‌دونم». در این یک کلمه خیلی حرف وجود داره. همون‌طور که استاد گفتن مسی پیش‌بینی نمی‌کنه، یعنی خودش رو به دست جریانی سپرده که خدا هدایت می‌کنه. خواسته‌اش به‌صورت واضح مشخصه و در بقیهٔ موارد خودش رو به دست جریان می‌سپارد تا ببیند خدا در چه موقعیتی چه چیزی را برایش رقم می‌زند، مثل تکه‌ای که در قسمت قبل این فایل بود که به خبرنگار می‌گه این موقعیت و این زمان که من جام رو گرفتم بهترین موقعیت بود. اگه خودم می‌خواستم برنامه‌ریزی کنم مطمئنا همین‌کار را می‌کردم. مسی خواسته‌هاش رو به آینده می‌سپارد و در زمان حال زندگی می‌کند.

    2. «من عاشق کاری هستم که می‌کنم و تا زمانی که لذت ببرم و به‌خوبی بتوانم بازی کنم در زمین می‌مانم.» اصلا به قواعد جاری کاری نداره، من تا زمانی که دارم لذت می‌برم در زمین می‌مانم. عامل موفقیت: پرداختن به کاری که دوستش داری. صحبت از پول نیست، حتی صحبت از برد و باخت هم نیست، مسی داره زندگی می‌کند به معنی واقعی کلمه، نه رقابت نه جنگ، هیچچچچ، فقط لذت بردن از زندگی. مثل یه جوی روون می‌مونه که در حال گذر است.

    3. مسی در مورد چیزی حرف می‌زنه که بتونه اون رو کنترل کنه، چیزی که خارج از کنترلش هست رو وارد بازی‌ش نمی‌شه. حتی اگه در مورد آینده خودش باشه چه برسه به سیاست و زندگی دیگران، فقط روی چیزی متمرکز می‌شه که بتونه تغییرش بده، بهترش کنه و با بهترین کیفیت ارائه بده . در مورد هر آنچه خارج از کنترل ماست باید بگیم من نمی‌دونم. من یاد جملهٔ یکی از دوستان افتادم که در کلاب‌هاوس صحبت کرد. فکر کنم رزاجان بود، اون حتی در مورد کار خودش هم می‌گفت من نمی‌دونم اما تو (خدا) می‌دونی. برای همین همه‌چی رو سپرد به خدا و نتایج خوبی هم گرفته بود. اگرچه این دو تا موضوع با هم متفاوته؛ اما واقعا ما در مورد چگونگی رقم خوردن اتفاقات خودمون هم، برای رقم زدن بهترین نتیجه، نیازمند هدایت الله هستیم، چجوری می‌تونیم در مورد چیزی که خارج از کنترل ماست نظر بدیم و رگ گردن کلفت کنیم و ناراحت بشیم و ….

    4. مسی برای شوآف و خودنمایی کاری رو نمی‌کنه. اون می‌خواد از تمام ظرفیت خودش بهره ببره، بهترین خودش باشه، فقط همین، قصدش نه شهرته و نه ثروت و نه انسان خاصی بودن. اون برای شناخته‌شدن تلاش می‌کند، برای اینکه از تمام ظرفیت خودش بهره ببرد تلاش می‌کند.

    5. «هیچ‌وقت به کسی بی‌احترامی نمی‌کنم. هرگز در مورد کسی صحبت نمی‌کنم.» این شخصیت تمرکز صددرصدی روی خودش دارد. خارج از خودش هیچی نیست. اگه هم در مواردی به خاطر جو نامساعد و فشار روانی یه برخوردی انجام داده، لحن کلامش الان نه آنچنان قلدرانه است و نه آنچنان خودش رو سرزنش می‌کند. بسیار آرام و روان در مورد این مسئله صحبت می‌کند. مسی برای همه احترام قائل است و تمام جهان این احترام را به او برمی‌گرداند. احترام احترام می‌آورد و صد البته که بیشترین احترام را برای خودش قائل است(عزت نفس) برای همین بی‌احترامی دیگران را نمی‌پذیرد.

    6. صحبت نکردن در مورد دیگران، این ویژگی بسیار مهمی است.

    7. مسی فقط به خاطر توانایی فوتبالی، مسی نمی‌شه، مجموعهٔ شخصیتش موفقیت او رو شکل می‌دهد.

    8. دنبال دست‌زدن دیگران نیست. در مرکز توجه بودن رو دوست ندارد اما سپاسگزار رفتار خوب دیگران است. درونا از خودش راضیه، نیازی نمی‌بیند که دیگران برایش دست بزنند. اما روحیهٔ سپاسگزاری داره

    9. موقعیت‌شناس است.

    روز و روزگار بر شما خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    139. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    میخوام رد پای روز 29 اردیبهشتم رو بذارم ، چون دیر وقت برگشتم خونه و خوابیدم الان مینویسم

    به یاد بیار

    یاد کن

    شروع کن امروزتو با یاد آوری هر آنچه در این ماه های پر از آگاهی برای تو با عشق رخ داد، تا ظرف وجودت بزرگتر بشه

    من امروز صبح که بیدار شدم یعنی 29 اردیبهشت

    قرار بود برم دادگاه و دو نفر شاهد ببرم که بگن من هیچ پولی برای هزینه دادرسی شکایتم ندارم و برای کارشناسی نقاشی که پاره شده بود 8 دی ماه 1402 تو نمایشگاه

    صبح با خدا حرف زدم گفتم خدای من ربّ من تو حامی منی و تو کمکم کردی و میدونم باقی رو هم خودت کمکم میکنی

    تو بگو چیکار کنم

    یه لحظه حس کردم نجواهای ذهنم میخوان نگرانم کنن و باعث بشن شرک بورزم

    گفتم خدا چجوری کنترل کنم ذهنمو

    یهویی حس کردم که گفته شد یاد کن

    به یاد بیار و دقیقا آیاتی که تو سوره های مختلف که خونده بودم و میگفت یاد کن اومد جلو چشمم

    وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ 7

    و هنگامى را که پروردگارتان اعلام کرد که: اگر سپاس گزارى کنید، قطعاً خود را بر شما مى افزایم، و اگر ناسپاسى کنید، بى تردید عذابم سخت است

    بعد من شروع کردم به خودم یادآوری کردن و گفتم ببین طیبه یادته خدا اینجا کمکت کرد، مثلا

    تو همون روز اول که میخواستی بری شکایت کنی و دودل بودی و ترس داشتی که بری یا نری از خدا درخواست کردی و خدا بهت آیه و لسوف یعتیک ربک فترضی رو یهویی به دلت و زبونت جاری کرد

    و خیلی یادآوری های دیگه رو کردم

    و بعد که حاضر میشدم تا با مدیر ساختمونمون بریم دادگاه و پسر داییم هم بیاد دادگاه

    یهویی دیدم پیامی اومد به گوشیم که ایمیل از سایت بود و خواستم بازش کنم پاسخ دوستان برای من بود ،که بخونمش

    ولی یه حسی گفت نه الان وقتش نیست چشم گفتم و حاضر شدم تا برم

    پسر داییم گفت زود نرین معطل میشین یه ربع به 10 حرکت کنید

    بعد من که برگشتم خونه نشستم یهویی حس کردم الان بشین بخون چی برات پاسخ گذاشتن تو سایت عباس منش

    وقتی باز کردم دیدم دو تا پاسخ برام اومده و حس کردم باید دومی رو باز کنم بخونم و همین که خوندم ، دقیقا یکی از دوستان نوشته بود درمورد اینکه یادآوری کن که چه وقتایی خدا کمکت کرده من اینو دیدم بغض کردم اشک تو چشمام جمع شد

    بعد‌ گفتم خدایا ممنونم سپاسگزارم که با تکرار دوباره ات برای من که میگی آگاهانه تکرار کن، تمام اتفاقات رو که حتی به ظاهر بد هم بود برات خیر شد

    و من پاسخ دوست خوبم رو در سایت دادم و شروع کردم آگاهانه به تکرار و یادآوری هر آنچه که برای من خیر بود و نشونه های خدا بود و بعد از قدم برداشتنم به یکباره همه چیز به نفع من رخ داد و یادآور اون لحظاتی شدم که چند بار تجربه کرده بودم و اینبار با یادآوریشون آرومم میکرد و نمیذاشت ذهن نجواهاشو بگه

    بعد که من رفتم رسیدم دادگاه ،اولش یکم استرس داشتم ولی خدا جوری مدیریت کرد که به کل رفت و من خیلی خیلی راحت به مسئول دادگاه حرف زدم و بهم گفت باید به کسانی که شکایت کردی ابلاغ بشه و کد ملی باید بدی از اونا و من نداشتم و گفت باید تو روزنامه نشر آگهی بدی از طریق دفتر خدمات قضایی

    بعد فرم هایی به دو تا شاهد دادن و امضا کردن و ازم سوالاتی پرسیدن و چون شنبه کلاس داشتم بعد از دادگاه تمرین رنگ روغنم رو هم با خودم برده بودم مسئول اونجا کارامو دید و انقدر خوب و آروم باهام صحبت میکرد که یاد حرفایی که قبل اومدن به دادگاه یادآوری میکردم افتادم

    میگفتم ببین طیبه یادآوری میکنم برات، همه چیز خداست و طبق گفته های استاد در فایل انرژی که خدا مینامیم میگفت که همه چی خودشه ، کافیه که تو اون جوری شکلش بدی که به تو کمک کنه اونجوری ببینی که کمکت کنه

    و من تو راه میگفتم که اصلا مسئول دادگاه و قاضی و همه خود خدان ،پس خدا که برام بارها گفته ولسوف یعتیک ربک فترضی پس خیالم راحته

    خدا با منه و برای من کار میکنهس همون قاضی همون مسئول و همه و همه برای من کار میکنن و همه اینها کار خداست و من فقط آراوم باید باشم و یادآوری هامو تکرار کنم

    و اونجا بود که گفتم ببین داره خدا همه کارا رو برات انجام میده تو فقط یادآوری کن

    و این جمله هی برام تکرار میشد و حسش میکردم

    که طیبه نگران نباش من کنارتم و تو فقط آگاهانه توجهت رو به سمت من بیار ،آگاهانه به یاد بیار ،آگاهانه تمرکزتو بده به من و سپاسگزارتر باش

    و من سعیمو کردم و نتیجه اش رو دیدم که آروم و ملایم داشتم با مسئول دادگاه حرف میزدم اونم با آرامش حرف میزد و بعد که گفت برو دفتر خدمات قضایی و بعد دوروز بیا دادگاه ما برگشتیم

    و بعد که اذان ظهر بود رسیدم جلو در امامزاده صالح و رفتم داخل تا نمازمو بخونم و برم کلاس نقاشیم

    وقتی رسیدم رفتم نشستم تو حیاط ، داشت ،قرآن قبل اذان میخوند

    یهویی شنیدم

    وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا

    اینو شنیدم معنیش به زبونم جاری شد فقط خندیدم و اشک ریختم و رفتم تو گوگل نوشتم تا دوباره ترجمه شو ببینم

    و بر خدا توکل کن کافیست که خدا نگهبان و کار ساز است آیه 3 سوره احزاب

    من فقط اشک ریختم و انقدر حس خوبی داشتم فقط سپاسگزاری میکردم و از اون حسای شادی که بعد نشونه هاش بهم میده که عمیق ترین نوع شادی رو اون لحظات دارم که اشک و خنده باهم میان و بی اختیار فقط میخندم و اشک جاری میشه و سپاسگزارم سپاسگزارم به زبانم جاری میشه و انقدر حس سبکی دارم که واقعا فوق العادست

    خدا دوباره با این نشونه اش درست بعد اومدنم از دادگاه گفت که طیبه کارت رو من میسازم من حامی توام من نگهبان توام من همه کاره توام تو برای منی

    چقدر حس خوبی داشت چقدر لذت بخش بود این نشونه خدا و آرامش عمیقی بهم داد

    اونجا که فقط این تیکه از آیه قرآن رو شنیدم گفتم آره درسته خودشه ،

    حالا چی خودشه؟؟؟؟؟؟

    اینکه استاد عباس منش میگفت که دریافت چند مرحله هست

    دقیق یادم نیست ولی فکر کنم اینجوری بود که میگفتن :

    تا نری جایی بهت گفته نمیشه

    حرکت که میکنی قدم بعدی بهت گفته میشه

    وقتی میشنوی باید عمل کنی تا نتیجه ببینی

    در مدار دریافت باید باشی تا دریافت کنی

    دقیقا من در مدار دریافت و کفا بالله وکیلا بودم

    وگرنه چرا بقیه آیات رو من نشنیدم انگار اصلا صدایی از تلاوت قرآن نمیشنیدم اون لحظه و داشتم با خدا حرف میزدم که به یک باره گوش هام تیز شد و شنید

    وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا

    و من بارها این آیه رو گفتم و خندیدم و اشک ریختم

    چقدر پر از حس خوب بود دوست دارم همه اش درموردش بگم

    اینکه خدا چقدر بیکار کرده خودشو به خاطر من ، تا هر لحظه با من باشه، برای من کمک کنه، برای من همه کار انجام بده ،حس ارزشمندی میکنم وقتی که سعی میکنم چشم بگم به خدا و قدم بردارم

    وقتی از امام زاده میومدم بیرون دیگه مثل قبل نبود رفتارم

    قبل از آگاهی امامزاده هارو که میرفتم التماس گونه ازشون میخواستم تا با خدا حرف بزنن بگن حرفمو به خدا ،یا اینکه میرفتم اشک میریختم و انگار جوری بود که اگر اشک نمیریختم حتی شده به زور فکر میکردم که من درست زیارت نکردم ،حتی یادمه مشهد یا کربلا که میرفتم اشک میریختم و یه وقتایی با زور گریه میکردم یا تو مراسم عزاداری یا طبق باورای محدودی که بهم گفتن از بچگی فکر میکردم فقط اونا میتونن درخواست منو به خدا بگن و انجام بشه در صورتی که حتی به اونا هم باور نداشتم چون اگر باور داشتم تا حالا کلی از خواسته هام متسجاب میشد

    ولی موقع برگشت از امام زاده صالح وایسادم روبروی گنبد و تو دلم گفتم که ، من این ادای احترام رو برای کسی میکنم که با خدا بوده ،رفتارهای خداگونه داشته و انقدر سعی کرده تا کنترل ذهن کنه و تلاش کرده تا خدا به این مقام رسوندتش

    و گفتم خدایا من باید از اماما چه درس هایی یاد بگیرم از رفتار و عملشون و بعد ادای احترام کردم و برگشتم سر کلای رنگ روغنم

    بعد رفتم سرکلاس و استادم که کارمو دید گفت که خوب کار نکردی ، گفتم با عجله کار کردم ، گفت مفت نمی ارزه کار درستی نکردی به خاطر نمایشگاه کاراتو سریع و بدون دقت انجام بدی اصلا قبول نمیکنن کارتو

    باید دقت تو کارت باشه مهم نیست تو نمایشگاه کار بذاری یا نه مهم اینه یه کارو درست انجام بدی

    اونجا بود که حس کردم باید دوباره یادآور بشم به خودم تا عجله نکنم و کار ددست رو انجام بدم و تکاملم رو با تمرین طی بکنم

    یاد حرف استاد عباس منش افتادم که میگفتن

    اگر قدم هاتون برای تکامل کوجیک باشه و مستمر بهتر از اینه که به یک باره مسیر تکاملو طی کنید و بعدش با سر بخورید زمین

    گفتم طیبه الان با عجله کار کردی چی شد ؟؟ فکر کردی خوب کار کردی ولی گفت مفت نمیارزه

    در اصل نقاشی تو نبود که مفت نمی ارزید ،این افکار تو بود که باعث شده بود خیال کنی با عجله کار کردن و زود تموم کردن نقاشی بهتره

    بعد که طرح جدید شروع کردیم برای نقاشی رنگ روغن یه مجسمه خانم بود که استادم گفت وقتی مرده با لبخند مرده و چهره اش رو ماده ای بهش زدن و زود مجسمه شو ساختن

    انقدر جهره آروم و با رضایتی داشت انگار وقتی داشته میمرده انقدر زندگیش رو راضی بوده که یاد حرف استاد افتادم که میگفت وقتی عزرائیل اومد بگم بریم من اینجا بهشت رو تجربه کردم بریم دنیای آخرت رو تجربه کنم

    جالب بود برام چهره با لبخند عمیق و رضایتمندی داشت

    بعد من رفتم قلمو و بوم خریدم حدود 300 شد

    یه لحظه ذهنم میخواست که بگه ،پولم کم میشه سعی کردم کنترل کنم ذهنمو و زود گفتم نه این یعنی من باید بیشتر تلاش کنم و نقاشی کار کنم ببرم بفروشم پس من به راحتی خرج میکنم و چندین برابرش به حسابم میاد

    بعد گفتم خدا من الان دارم میرم نمایشگاه کتاب ، که قرار بود مادرم با خواهرم برن و پهن کنن زمین تا من بعد کلاس برم پیششون

    بعد وقتی رسیدم تو راه هی میگفتم خدا دیگه نوبت تو هست خودت خوب میدونی چیکار کنی شروع کن

    بعد من رفتم مادرم گفت فقط یدونه جاکلیدی فروخته و من نشستم و مادرم رفت تا نمایشگاه رو بگرده

    همینجوری نشسته بودم و تخمه و چند تا کش مو فروش رفت

    نزدیکای اذان بود دو تا پسر دستفروش اومدن ازم تخمه خریدن یدونه و به همکار دستفروشی که کنارشون بود دادن یکم و رفتن

    بعد همون همکارشون یکم بعد دیدم اومد گفت تخمه هاتو نگه دار خواستی بری همه رو ازت میخرم

    اون لحظه درسته هم خوشحال شدم و هم زود این رو گفتم که طیبه دو تا چیز یاد بگیر از این لحظه

    اینکه پسرا تخمه خریدن و به همکارشون با بخشندگی دادن و رفتن و اون باعث شد مشتری بیاد که همه اینا درست چیدمان خداست برای تو و اینها همه کار خداست

    بعد که یکم گذشت دیدم اون آقا اومد و 10 تا تخمه برداشت و 50 هزار تمن داد و رفت بعد من دیدم همون دوتا پسرا اومدن

    یهویی دیدم اون آقا رفت سمتشون و به هر کدوم یه بسته تخمه داد

    اون لحظه پر بودم از حس خوب گفتم خدایا میخوای یادم بدی بخشندگی رو ، چقدر بخشنده

    اون پسرا یه ذره تخمه دادن بهش و وفتی رفتن و دوباره اومدن اون آقا یه بسته بهشون داد

    گفتم ببین دقیقا مثالش خداست

    تو کافیه یه ذره ببخشی و خدا بهت بی نهایت عطا کنه و گفتم خدایا کمکم کن که منم یاد بگیرم

    و اون لحظه محبت کردن رو هم آموختم و خوبی کردن بدون توقع

    بعد نزدیکای اذان مغرب بود هوا داشت یکم تاریک میشد ،یه دختر دیدم رفت به آقای دست فروش کتاب داد و حرف زدن بعد تو دلم گفتم حتما کتاب میفروشه ،خودمو داشتم آماده میکردم که اگه سمت من اومد بگم پول ندارم و نمیخرم یا بگم ممنون

    بعد رفت و چند دقیقه بعد دیدمش اومد سمتم ،گفتم خودمو به اون راه بزنم که وقتی اومد بگم نمیخوام کتاب و بعد نگیرم

    یهویی دیدم یه کتاب به دستم داد و گفت این کتاب هدیه هست از طرف آستان مقدرس امام رضا مشهد و خود مشهد این کتاب رو چاپ کرده و برای دهه کرامت عیدی هست

    داد و رفت همین که موضوع کتاب رو دیدم نوشته بود

    عشق خدا

    چرا و چگونه ؟

    و یه قلب بزرگ قرمز وسط صفحه کتاب

    اصلا از متن داخل کتاب خبر نداشتم که چیه فقط عشق خدا رو خوندم گفتم خدایا شکرت

    خواستی بگی من عشق توام ؟؟؟؟

    بغضم گرفت زود با کنجکاوی باز کردم تا کتاب رو بخونم

    وای من 20 صفحه خوندم فقط اشک ریختم ، جواب یه سوالم هم دقیقا تو این کتاب بود که بارها از خدا درمورد اماما میپرسیدم

    میپرسیدم که خدا قضیه اماما رو بهم بگو چیکار کنم چجوری باید نگاه کنم به اماما ، میدونستما باید از امام ها یاد بگیرم مثلا از امام حسین یاد بگیرم که عشقش به خدا و بنده ها رو داشت

    ولی باز سوال بود برام که چجوریه که کسانی که میگن تو کما بودن و امام رو دیدن و کلی سوال دیگه

    دقیقا فهمیدم امروز خدا خودش به زبونم جاری کرده تو امام زاده صالح اون حرف هارو که گفته بگم ،ادای احترام رو به کسی میکنم که خداگونه بوده و در اصل این ادای احترام رو به خدا میکنم که در درون امام ها بوده و هست و بعد از شهادت یا فوتشون ، انقدر خدا گونه بودن که هنوز نام و یادشون زنده هست

    همون صفحه اول کتاب نوشته بود که :

    از امام علی

    محبت خدا آتشی است که بر هر چه بگذرد ،آن چیز شعله ور گشته و نابود میگردد .

    یه حرف کلی نوشته بود که بیشتر مردم به اماما متوصل میشن و اگر اسم امام حسین بیاد اشک میریزن و در فراقش قلبشون پر میکشه و دلتنگ میشن ولی کمتر کسی هست که برای خدا و به عشق او اشک بریزه و

    در بین حرفاش که میخوندم اولش متوجه نشدم کلی گریه کردم ولی بعد تو راه که برمیگشتیم خونه دوباره به متن کتاب توجه کردم یه چیزی مثل چراغ برام روشن شد

    البته قبلش گفتم خدایا من تو رو میخوام هیچی نمیخوام بعد یهویی خدا بهم یادآور کرد این حرف استاد رو

    حریصانه از خدا بخواه

    و هم خدا رو و هم خرمارو باهم بخواه

    و اون لحظه بود که گفتم این کتاب درسته آگاهی خوبی داره ولی یه سری باور محدودی هم بین حرفاش بود که وقتی خدا رو میخوای نباید چیز دیگه ای بخوای

    و من تشکر کردم از خدا که اینو بهم گفت که تو حریصانه هم منو بخواه و هم خرما رو سعادت این دنیا و دنیای آخرت رو بخواه مطمئن باش بهت عطا میکنم

    ولی دل نبند به این دنیای گذرا و فانی و ازش کمک خواستم تا یادم بده چجوری بگذرم و رها باشم از این دنیای فانی ووابسته چیزی نباشم

    و رها باشم و تسلیم خدا

    و گفتم خدای من ممنونم که این کتاب رو بهم هدیه دادی تا بهم بگی که طیبه تو عشق منی

    عشق ربّ و صاحب اختیارت

    و بعد سپاسگزاری کردم و اون لحظه اذان مغرب بود

    بعد تو دل شب و تاریکی شب خدا دوباره بهم نشونه ای داد تا بهم بگه طیبه ببین دیروز و امروز تو دل شب ،تو تاریکی برات مشتری فرستادم

    دیروز هم شب فروش زیاد داشتم ولی روز کمتر بود 80 هزار تمن و امروز هم روز دقیق نمیدونم فکر کنم حدود 50 فروش داشتم ولی بعد غروب و اذان یهویی تو اون تاریکی میومدن و یهویی خرید میکردن و به راحتی پول رو میدادن و میرفتن یا کارت به کارت میکردن

    یه دختر نوز چراغ گوشیشو روشن کرد به کارام نگاه کرد و زیر لیوانی برداشت 90 واریز کرد برام و رفت

    یه دختر یهویی وایساد با مادرش و انقدر تحسین میکرد و ذوق داشت و علاقه زیادی به نقاشی داشت که پرسید کجا میری برای یادگیری و من آدرس استادم رو دادم و کلاسمو گفتم

    و ازم آینه دستی و تخمه خریدن و 110 دادن و رفتن و انقدر مشتری با ادب و احترام برام زیاد شده که خیلی راحت هم واریز میکنن خیلی هنر دوست هستن و علاقه من به نقاشی

    و چنان ذوقی داشتن که وایسادن و باهام کلی حرف زدن

    بعد کلی کش مو فروختم البته خدا این کارارو کرد ،من کی باشم هیچ هیچم

    بعد یه دختر دوباره با مادرش پرسید نقاشیا کار خودتونه و کلاسا رو پرسید و هزینه کلاسارو و آدرس دادم و رفتن

    بعد تو دل تاریکی شب یه دختر اومد و چراغ گوشیمو روشن کرده بودم نشست و نگاه کرد کارامو و یه گردنبند برداشت گفتم میتونم اسمتونو بنویسم گفت باشه میخوام و برداشت

    فونیکس گیرل گفت بنویسم پرسید خواهرم که فونیکس یعنی چی ؟ گفت یعنی دختر ققنوس

    لبخند زدم گفتم چه جالب پس ققنوس فونیکس میشه گفت آره گفتم من نقاشی ققنوس رو کشیدم

    مشتاقانه پرسید میشه ببینم گفتم بله و نشونش دادم و شماره ام رو گرفت تابهم بگه و سفارش بده گفت خوشم اومد از کارات

    بعد که باز وایساده بودم و نور گوشیمو گرفته بودم رو کارام یه آقای اومد که پرسید چند قیمته و بعد گفت کارات خوبه و تحسین میکرد و رنگ روغنم رو نشونش دادم گفت قیمتش چنده گفتم دو میلیون

    بعد گفت شماره تو بده من کانادا زندگی میکنم و به چندین کشور سفر کردم الانم اومدم ایران و میرم دوباره

    گفت سفارش خواستم بهت بدم تو این چند روز پیام میدم

    آدرس اینستاگراممو با شماره تماسم نوشتم براش و دادم بهش

    و وقتی که کم کم دیگه نمایشگاه رو که بسته بودن و همه رفتن ما منتظر بودیم تا داداشم‌بیاد دنبالمون تا برگردیم خونه

    من داشتم به این فکر میکردم که طیبه دقت کردی ؟؟؟

    که تو روز روشن فروشت کم بود ولی تو تاریکی شب که چیزی مشخص نبود فروشت بیشتر بود ؟

    و گفتم این همیشه یادت باشه که خدا در هر شرایطی کاراتو انجام میده حتی تو دل تاریکی شب که تو فکر میکنی کسی نمیبینه کاراتو تا بیاد و بخره

    ولی ببین چه خوب خدا مشتری شد برات تا بهت این ایمان رو بده که بسپر به خودم و تو فقط وظیفه ات رو درست انجام بده

    تقسیم کارمون رو که یادته

    تو باید تمرکزت به زیبایی ها باشه

    ایمانت رو به رب نشون بدی با قدم برداشتن

    تلاشت مستمر باشه

    و کوچیک کوچیک قدم برداری و اگر میخوای سرعت پیدا کنه باید سریع تر عمل کنی

    سپاسگزاری از نعمت ها و نشونه هایی که میگیری یادت باشه و یادآوری کنی همیشه

    احساست خوب باشه

    و به قوانین عمل کنی

    و قسمت پروردگارت صاحب اختیارت اینه که همه کاراتو به راحتی و سادگی انجام میده

    به راحتی و طبیعی ترین حالت ممکنش

    تو فقط آرام باش و تسلیم باش و بگو چشم و حرکت کن

    و مهارت هات رو هم افزایش بده و کنترل کن ورودی های ذهنت رو

    و بعد همه چی بهت داده میشه هرآنچه که تو بخوای بگی موجود باش موجود میشه

    وقتی منتظر بودیم تا داداشم بیاد دنبالمون من رفتم یکم تو خیابون مصلی که همه داشتن غرفه هاشونو جمع میکردن پیاده رفتم و با خدا حرف زدم خیلی حس خوبی داشت و بی نهایت زیبا بود

    وقتی برگشتیم خونه میخواستم رد پامو بنویسم ولی هدایت شدم به اولین پاسخی که اول صبح دیدم و گفته شد الان نخونش و حس کردم الان وقتشه و وقتی خوندم نوشته بود یکی از دوستان برای من ،که تو لایق دریافت نعمت های خدا هستی

    و دیدم دقیقا برای فایل مصاحبه با استاد قسمت 21 هست

    و همون دو تا پاسخ برای همین دیدگاهم در همین فایل بود

    و گفتم پس برای همین بود که گفته میشد که یکی رو اول صبح بخون و یکی رو آخر شب و بعد سپاسگزاری کردم و خوابیدم

    من امروز 29 اردیبهشت 458 فروش داشتم و دقیقا خدا بهم انقدر فراوانی داد که میدونم بیشتر از اینم میشه

    دو چیز رو یادم بیارم باید

    یک اینکه تلاشم رو برای کنترل ذهن و باور قدرتمند ها و تکرارشون بیشتر کنم

    دوم اینکه کافیه که قدم بردارم و ایمانم رو به خدا نشون بدم باقی کارا با خداست

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 139

    سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم و

    سلام به همراهان این مسیر الهی

    استاد قشنگم فقط تنها شما میتونی به هر مبحث و فایلی به دید قانون نگاه کنین و بیاین برای ما حرف بزنین

    هر شخصی جز شما این مصاحبه رو میدید فوقش میگفت چند دقیقه با مسی حرف زدن و اتفاق خاصی نیفتاده

    در صورتی که خود شما هزاران نکته اساسی از این مصاحبه کشیدین بیرون

    و من انصافا حال میکنم وقتی میبینم به هر موضوعی فقط از زاویه قانون جهان هستی نگاه میکنین

    و چقدر کیف میکنم که شاگرد شمام

    و واقعا باعث افتخاره

    اینکه خبرنگار میگه به ما شانس دوباره بده

    یعنی چی؟؟

    یعنی این بشر چنان سرشار از انرژی مثبته که حتی دیدنش تو زمین بازی ادمو غرق حال خوب میکنه

    یعنی این بشر در جایگاهی هست که با اینکه هیچ سودی برای خبرنگار و تماشاگر نداره اما مردم حاضرن چند سال بعد هم تو زمین بازی وجود این ادم رو ببینن

    و اگه وقت میزارن فوتبال میبینن با اون فوتبال حال کرده باشن

    یعنی اینقدر القای انرزی این ادم در حد بالاست

    و مسی میگه نمیدونم

    یعنی توکل

    یعنی من کاری که لذت میبرم انجام میدم مابقیش به من نیست

    یعنی توکل

    یعنی گرچه این سن برای جام جهانی شاید جواب نده ولی من تلاش خودمو میکنم مابقیش با من نیست

    یعنی توکل

    شاید اون اعتقادی به اون حد که ما انتظار داریم نداشته باشه اما باورشو داره که تا ی حدی کنترل اوضاع دست خودشه مابقیشو ی قدرت بالاتر دیگه رقم میزنه

    یعنی صد خودشو میزاره و کاری به نتیجه نداره و میدونه که لاجرم اتفاقات عالی رخ میده

    اون فقط لذت حال براش مهمه و دیگه در قیدو بند و چارچوب زمان دیگری نیست

    و چون میخواد نتیج عالی بگیره داره از عشق و علاقه و لذتش حرف میزنه

    من مسیری رو میرم که برام سرشار از عشق چ لذت باشه و قطعا نتایج عالی هم پشتش هست

    که من دیگه چیزی رو پیشبینی نمیکنم

    اره درس خیلی قشنگ و با علمی

    لذت فقط حال

    زندگی در لحظه

    اصلا چرا وقت الانو بگیریم و بخوایم در اینده یا گذشته دور زندگی کنیم؟

    مگه زمان حال چشه خب؟

    این حرفارو فقط کسی میتونه بزنه که با قانون جهان هستی قطعا اشنایی داره حالا یا اگاهانه یا ناآگاهانه

    چون مسیر اصلی براش مهمه نه حاشیه ها

    چون میدونه فقط موندن تو مسیر اصلی هست که اونو به خواسته اش میرسونه نه موندن تو حاشیه

    دقیقا شرایط فعلی من که مسیر اصلی گم شده و دارم تو حاشیه ها دست و پا نرم میکنم

    خدایا هزاران بار شکرت

    و چقدر نیاز داشتم فایلی که گوش میدم فقط بخواد بهم تلنگر بزنه

    و استاد قشنگم وقتی میگین من خودمم همینم

    چقدر خجالت کشیدم

    من با این همه ادعام هنوز نتونستم خودم باشم

    و دیدم چقدر جاها دارم نقش بازی میکنم

    و واقعا از این خصوصیتم حالم به هم میخوره

    و چقدر در تلاشم این ترمز گنده رو از بین ببرم

    که نیازه برم دوره عزت نفس رو مجدد گوش بدم

    وای که چقدر نیاز هست رشد کنم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: