داستان هدیه تولدم - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امروز چهارم بهمن 1403
بنده27سال و دوماه و چهار روز سن دارم
چجوری این عمر انقد سریع میگذره…هنوز نفهمیدم
این فایل هدایتی من بود
اومدم بنویسم امااز چی واز کیشو میذارم خداوندم به دستانم بگه و بنویسم
من ادم بسیار بلندپروازیم،خیلی رویاها برای زندگیم برای ایندم دارم…
وقتی نتایج دوستای عزیز سایت رو میخونم ومیبینم چقد زیبا براشون رقم خورده خیلی امیدوار میشم
رویای اون روزی رودارم که منم بیام بنویسم از شدن ها…از رویاهایی که به حقیقت پیوستن….
روزهایی که سپری میشن روزهای جالبی هستن
خیلی جالب
سرشار از حس خوب شکرگزاری ،گاهی شک وتردید که ایا مسیرم درسته؟گاهی حس اینکه من کجای این جهانم؟ گاهی باید چیگارکنم ؟….نمیدونم همه ی حسها وجود دارن درعین حال که فکرمیکنم خدایا چیکارکنم ته دلم قرصه که بابا بیخیال همه چی رورواله….
اما چیزی که از کامنتا دریافت کردم این بود که باید جسخوب رو ادامه داد
درواقع چه توسایت چه هرررجای دیگه
وقتی ادم موفق وشادی رومیبینم همه اژ یک چیز صحبت میکنن
معجزه سپاسگزاری
و جالبه چقد زود براشون اتفاق میفته
جالبترش اینه که خیلیامون فهمیدیم راه اینه چاه اینه؟اما اینکه کیداره اجرامیکنه مهمه….
یادمه چندسال پیش انقد ورودی مالیم عالی شده بود که واقعا پول به چشمم نمیومد راااحت خرج میکردم….و اونموقع چقد عبارت تاکیدی میگفتم چقد این باورها شکرگزاری ها به جونم میشستن
و وای که چقد نتیحه میداد
یواش یواش مسیرم عوض شد و نتیجه هم عوض شد
اما من از خداخاستم کمکم کنه
دوباره هم مسیر درستو برم
من امسال ماشین خریدم خداروهزاران بارشکر
امروز اومدیم سفر و چون باماشین بابام اومدیم ماشین خودموگذاشتم خونه اجیم اینا
دیشب که دیدم ماشینم نیست
تازه فهمیدم چقد دوسش دارم
میدونی چون انتظار ماشین دیگه داشتم باعث شده بود که انقددددددری که باید لذت نبرم
خیلی خوشحال شدما ولی سطح لذتم به اوج نرسیده بود
بعد یواش یواش دیدم که عع فلانی هم ماشینش اینه فلانی که انقد پولداره هم همینه اون یکی هم اینه
و دیدم چقد تعداد این ادما زیاده و چقد عزت نفس دارن باهاش
من یه دختر27ساله تونستم باپول خودم ماشین بخرم خیلی باارزشه درسته بدهی دارم
ولی این قدم بزرگ تو زندگیمن برداشته شده
با کارکردن روخودم به امیدخداوند بدهیمم برداشته میشه
زمانیکه به یادم میارم همه چیز شکرگزاریه
میگم خبببب پس وقت هست برای کارای خوب کردن ونتایج عالی گرفتن
یادمه هرکاری میخاستم انجام بدم میگفتم اگررر ماشین داشتممم میتونستم فلان کاروکنم فلان جا برم و….
و شددد خیلی وقتها به لطف خداااا خودم کلی کارانجام میدم مامانم جایی بخواد بره میرسونمش خودم بخوام جابجا شم و…
و این لطف خداوندبوده بهم
اصن خود پیداکردن این ماشین
اینکه پولش حور شد
اینکه هرررکیاین ماشینومیبینه میگه بابااا اینو ازکجا گیراوردید خاستید بفروشید بگیدااا من میخامش
اینکه همه کف میکنن که چقدددد تمیزهههه
خب این لطف خداست دیگه
اینکه لحظه ای که دیگه گفتم مامان ول کن ماشین نمیخاد پولمو میدم طلا
ینی این کلمه از دهنم بیرون نیومده بود گوشی بابام زنکخورد وگفت ماشین جور شده
همیشه میگفتم چرااین اتفاقات عجیب فقط برا مردمه این همزمانیا و دیدم که عع برا خودمم شد….
و خداروهزاراااان هزار بار شکر
چندوقت پیش یه تضاد برام پیشاومد که نمیدونم چه خیری پشت ماجرا بود و راستش ناراحت شدمهمون موقع ،ولی چیزی که فهمیدم این بود که چقددددخاااانوادمو دوست دارم چقد حمایتم کردن چقد هوامو داشتن چقد باعث شدن اروم بگیرم….این موضوع میتونست برخورد دیگه ای رو بدنبال بیاره
ولی انقدددد قشنگ برخورد کردن انقددددعالی بود که اصلا قابل وصف نیست… و من چقدددخوشحال شدم برای بودنشون….
خدایاشکررررت وشکرت وشکرت
دیروز به این فکر میکردم که راجع به چیشکربگم؟یهوگفتم اها پوستم
یادممیاد چندسال پیش که صورتم جوش داشت
رویااااااااااای من شده بود اون روزی بیاد که پوستم خوب بشه
خدایا میاد دوباره اون روز؟
اونایی که حال پوستشون مدتها بد بوده میفهمن چیمیگم
و حالا خدارو هزاااااران هزار بار شکر پوستم انقددددزیبا و صاف و شفاف و سالم شده که فقط باید هرثانیه خداروشکر بگم
رویااااایییی بود برام
ینی یجوری که دیگه میگفتم خدایا ینی ممکنه بشه؟؟؟؟اصنمیشه من پوستم خوب شه؟
و شد و خدا کمکممم کرد
چندروز پیش یکی از دوستام میگفت فاطمه پوستت انگار شیشههه شده
وااای چقد چسبید بهم
اینکه پوستم انقدعالی شده که دیگه جزپوست خوبا به حساب میام خدااایاشکررررت
الان که نوشتم وحالم عالی ترشد
تصمیم گرفتم که درلحظه حال باشم
من همیشه دوست داشتم تو سن پایین موفقیتهای خیلی بزرگ کسب کنم هنوزم دوست دارم راستش
ولی به این نتیجه رسیدم دنبال سن نباشم….
وفهمیدم درحال حاضر برای هرروه سریعتر رسیدن به رویاهام
فقط یه کارمیشه کرد
شکرگزاری وداشتن حس خوب ودررحظه زندگی کردن
من تا یک روز قبل از ماشین خریدن ماشین داربودن برام چه حس و حالی داشت؟
بعد از یک هفته و یک ماه چی؟
الان شاید3_4ماهه خریدم
ولی انگار که سالهای ساله که ماشین داشتم انگار که ادم یادش میره قبل اون چطورمیگذشت
پس تمام رویاها تازمانیکه نرسیدی بهشون عجیبن وقتی میرسی بهشون میبینی اوناهم بعد یه مدت انگار که صدساله بودن
البته که من خودم همیشه به یادمیارم که چی یودم و چی شدم و چی میخام
ولی میخام بگم اگر حرص بخوریم الان
بعدا که میرسیم به رویا تنها حرصمون میشه اینکه چراقبلا زندگینکردیم و درحسرت این رویایی که الان انقدددد وجودش طبیعی شده حرص خوردیم
سلام فاطمه عزیز. آدم وقتی انسانهای خوبی مثل شما رو میبینه ذوق میکنه. اینکه در جملتون گفتید از وقتی ماشین دار شدید دیگه مادرتون رو به جاهایی که دلش میخواهد میرسونید و بابت این موضوع سپاسگزارید نشون میده که چقدر درون زیبایی دارید که خیر و خوبی رو برای دیگران میخواهید. اینکه یکی از شکرگزاریهای ما باید این باشه که خدایا شکرت به خاطر این امکانات مالیای که بهم دادی که میتونم باهاش به دیگران ببخشم و این لذت رو تجربه کنم. واقعا این موضوع شکرگزاری چیزی هست که باید همیشه روش کار کنیم، وقتی میبینیم تو زندگیمون یک سری چیزها عادی شده یعنی ما سپاسگزار نیستیم. وقتی میبینیم خونهای که توش هستیم عادیه یعنی ما ناسپاسیم. وقتی میبینیم اینکه شب آروم میتونیم بخوابیم یک چیز معمولیه یعنی ما نا سپاس هستیم. خدایا شکرت به خاطر خواب خوب شب.. خدایا شکرت به خاطر روزهایی که با خانواده مزرعه میریم و روحمون تازه میشه ذهنمون باز میشه، خدایا شکرت به خاطر رایانهای که دارم و این فرصت شگفت انگیز رو دارم که با این جهان زیبا در ارتباط باشم و سرشار از آگاهی و علم بشم، خدایا شکرت به خاطر آبی که در دسترسمون قرار دادی که بدنمون سیراب میکنه جسممون رو تمیز میکنه درختامون رو سیر میکنه خونمون رو تمیز میکنه، خدایا شکرت به خاطر اسپیکرهایی که از اون نوای پیانو میاد و روح آدم پرواز میکنه، خدایا شکرت به خاطر سایت عباس منش دات کام و این محیط فوق العاده که سراسر آگاهی و انسانهای شریف و عشق و خوبیه، خدایا شکرت به خاطر شهرمون که پر از امکانات و فراوانیه، خدایا شکرت به خاطر سیستم سرمایشی و گرمایشی که در زمستون و تابستون از ما نگهدار میکنه و محیط مطبوع برامون فراهم میکنه، خدایا شکرت به خاطر جسم سالمی که بهمون دادی که باعث رشد و پیشرفت و آرامش ما شده. خدایا شکرت بابت یکایک نعمتها و فراوانیها.
سلام و درود خداوند بی کرانم با خودشون با خدا با قلبشون رابطهای بسیار قوی رو دارن و یا تقویت می کنند
آدم به خودی خود نمی خواد باگ هاش یا همون تضاد هاشو ببینه اما من خودم دارم سعی می کنم این تضاد ها رو بشناسم و رفع شون کنم هر کسی حسرت های داره که یا در مسیر قرار گرفته و تونسته ترکش کنه و تجربه گرفته و یا در مسیر قرار داره و رفعش میکنه که من خودم جز دسته دوم هستم حسرت های زیادی رو می تونم بگم مثلا خانواده منسجم،پدر،نمره دبستان ، مهمونی های که دلم می خواست برم و نشد ، کارهای که می خواستم بکنم و به دلیل شرایط اون موقع نشد واقعا اما الان با کارکردن روی خودم و قلبم و رابطه ام با خداوند رو دارم تقویت می کنم در خیلی از موارد خیلی چیزهای که می خواستم داشته باشم رو دارا شدم اما شکر گذارش نبودم و خب زود تموم شد لاکن خداوند من را در این مسیر قرار داد تا بتونم روی خودم کار کنم و اون محبوب بودن رو معروفیت رو و مشهوریت رو و ثروت و سلامتی و خانه رو بتونم به دست بیارم با ایمان به خودش و میشه گفت وابستگی تو این دنیا خیلی هست وقتی از دستش بدی یا میگی تموم شدم و به دست نمیارم و یا میگی خدایا من تو اون فرکانس درست نبودم و از دستش دادم لاکن این بار با عشق و ایمان به خودت مسیر رو در مدار درست میرم تا به دست بیارم خدای من
باور دارم ایمان دارم که می تونم در این مسیر درست و انرژی منبع متصل باشم که خود به خود هر چیزی که حس خوب در مدار درست رو میده بوجود میاد
سپاسگزارم
سلام بر استاد دوست داشتنی ام ومریم خانم
چقدر فایل قشنگی بود وسطای فایل دلم گریه خاست فایل رو قطع کردم و چند لحظه ای با خدای درونم خلوت کردم و باهاش حرف زدم بعد سبک شدم و ادامه فایل رو گوش کردم.
امروز هم روزه توجه و تمرکز بر نکات مثبت گرفته ام و بعد یه هفته ذهنم خودش شرطی شده دنبال یه چیزی میگرده بهم حس خوبی بده یعنی اونقدر این یه هفته بهش گفتم تا شب کارت همین بگردی دنبال یه چیزی که بهمون حس خوبی بده و واقعا جواب میده این روزه توجه برنکات مثبت، بهار داره از راه میرسه کم کم و امروز صبح وقتی از خونه اومدم بیرون که برم تو خیابون برای پیاده روی چه نسیم بهاری دلنوازی اصلا قابل توصیف نبود هوای بهاری و فوق العاده عالیییی خدایاشکرت امروز هوا عالی بود ،آسمان مثل همیشه قشنگترین رنگ جعبه ی مداد رنگی خدا
آبی نیلی محشر
نسیمی که دیونه میشدم از حس کردنش رو صورتم
اکسیژن خالص
صدای پرنده هایی که تازه اومدن قبلا نبودن یه نغمه ی جادویی که گالری گوشیم پر شده اونقدر که ضبط کردم این نغمه رو
خدایا صدهزاران مرتبه شکرت
چقدر عالی فرمودین استاد که وقتی با خودت آشتی کنی وقتی با خودت رفیق باشی وقتی تنها دغدغه ی ذهنت رابطه ات با خدای درونت باشه دیگه نه ترسی و نه حزنی داری به قول قران
وقتی به زیبایی اطرافم و به نکات مثبت زندگیم توجه میکنم و مخصوصا وقتی توی دفترم مینویسمش بیشتر ثبت میشه و ذهنم هم عادت کرده و نوشتن واقعا نوشتن معجزه میکنه
با شنیدن این فایل و حرفهای پر از صداقت استادم
امروز هم متعهد میشم
ادامه بدم جدی و پرقدرت روزه ی تمرکز بر نکات مثبت که خیلی خیلی عالیه
وابستگی به هیچ خواسته ای و هیچکسی نداشته باشم
بی خیال و خونسرد باشم
زندگی رو جدی نگیرم
رها باشم مثل رودخانه اجازه بدم جریان هدایت الهی منو به اقیانوس رحمت الهی برسونه چنگ نزنم به شاخه های مسیر رودخونه درگیر نشم با سنگ وصخره های مسیرم واکنش نشون ندم به هرچیزی.
توقعی از کسی نداشته باشم که توقع ریشه همه کدورت ها ورنجهاست .
خودم رو باور داشته باشم به توانایی هام به احساس لیاقتم به ارزشمند بودن خودم ایمان داشته باشم.
نگاهم به خودم به خانواده ام به آدمها به دولت و مسئولین نگاه خداوند باشه بدون کینه وبغض به همه احترام بزارم به همه به چشم آفریده ی دست خالق نگاه کنم
به خدای قدرتمند درونم اعتماد کنم و ایمان داشته باشم که با بی نهایت دستان قدرتمندش مرا یاری میکند
من هرلحظه تحت( حمایت حفاطت هدایت )الهی هستم.
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی…
سیدم به فایل نهم از فصل اول با موضوع داستان تولد
چقد این فایل الهام بخش بود برای من…پراز نکات واقعاااا کارآمد…
اینکه همه چیز در رهایی رخ میدهد و نباید به آن چیزی که میخواهیم بچسبیم و درگیرش باشیم که احساسمون رو بد کنه…
درصاح بودن با خودمان مهم تراز هر توجه و و دیدگاه دیگرانه…
میشه بدون درنظر گرفتن نظر و دیدگاه بقیه هم شاد و خوشحال بود…
همینحوریشم که یک موجود فرکانسی هستیم که میتونیم با فرکانسمون دنیای خودمون رو بسازیم باید به خودمون افتخار کنیم توی هر مرحله از زندگیمون هستیم …همین الانش هم ارزشمندیم …
از کادو دادن به دیگران لذت ببریم ، از موفقیت دیگران حتی هرچقدر هم کوچیک لذت ببریم تحسین کنیم،اکر کسی از نظر مالی پیشرفت داشته در اطرافیان توجه کنیم تشویقش کنیم،تحسینش کنیم…این رفتارها یعنی درصلحی با خودت …
طرزتفکرت جوریه که اتفاقات رو به نفع خودت میبینی این یعنی با خودت درصلحی …همه چیز بستگی به دیدگاه ما و باورهای ما داره ….
همیشه درگوشمون گفتن تلاش کن،زحمت بکش تا به جایی برسی غافل از اینکه قوانین چیز دیگریست
همه گفتن تا پوستت کنده نشه نمیرسی،نمیتونی
اما راه رسیدن به خواسته ها خیلی شیرینه خیلی ساده ست از قوانین پیروی کن تا برسی….ورودیارو کنترل کن….بیخیال تر و خونسرد تر باشیم…بذاریم با جریان زندگی پیش بریم فارغ از هر استرس و اضطرابی ….زندگی رو اینقد جدی نگیریم وقتی به خدا ایمان داشته باشی همه چیز در زمان خودش اتفاق میفته.
فایل نهم از روز شمار تحول زندگی من
سلام ب استاد عزیزم و مریم نازنینم و اهالی این بهشت زیبا *
استاد همراه تولد خودتون ب ماهم هدیه عالی دادید ازتون سپاس گزارم این فایل کلی مطالب آموزنده داشت
*وقتی بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم در واقع در حال دور شدن از اون خواسته هستم
*وقتی درباره ی خواسته ام احساس نگرانی دارم در واقع در حال دور شدن از اون هستم
*حسادت کردن کردن ب کسانی ک چیزهایی را ک من آرزوی داشتن انها رو دارم یعنی ب خواسته ام چسبیده ام و چسبیدن ب خواسته ها یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از اونهاست.
*مهمترین رابطه ی زندگی من ،رابطه ی خودم با خودم هست
و هر چیزی ک در بیرون از خودم تجربه میکنم از دوستانی ک دارم و اتفاقهایی ک تجربه میکنم ؛ رابطه م با پول ؛رابطه ام با عشق و همه ی ارتباطات مهم زندگی م ،و هرچه ک میخواهم داشته باشم !!همه نتیجه ی رابطه ی من با خودم هست..
سوال ؟ چطوری میتوانم با خودم در صلح باشم چطوری میتونم بین روح و ذهنم هماهنگی ایجاد کنم ؟ا
جواب : هرچقدر رابطه خودم با خودم خوب باشه آرام باشمو اطمینان قلبی داشته باشم در حال لذت بردن باشم و شکر گزار باشم اتفاقات بیرون هم همونقدر خوب میشند.پس باید خودم رو تحسین کنم چیزهای خوب اطرافم رو تحسین کنم هر چیز کوچکی منو ب وجد بیاره ..هر طوری شده با تغییر زاویه دیدم ب احساس خوب برسم و بعد همه نعمتها و خواسته هایی ک ب دنبالشون هستم ب طرف من می آیند.. خود ب خود درست میشوند قطعا ب سمت نعمت ها و خواسته ها هدایت میشیم ..
پس تنها کار زندگی من ایجاد هماهنگی بین ذهن و روح باشه
خدایا ب دانسته هام جامه ی عمل بپوشان
خدایا ممنونم ک در نوشتن کامنت ودر عمل ب تعهد منو آسان کردی
در عمل ب آموزه ها هم منو آسان کن…
سلام به همه ی دوستان عزیز
من دیروز هدایت شدم به فصل 6 کتاب رویاهایی که رویا نیستند(من این فصل رو خریده بودم ولی یادم رفته بود که بخونمش رفتم توی پروفایلم و چشمم بهش خورد) وقتی این فصل رو خوندم دیدم که موضوعش با فایلی که خانم شایسته عزیز توی سایت گذاشتن خیلی مرتبطه.
موضوع این فصل اینه که باید یه سبک شخصی برای زندگیمون داشته باشیم. و نباید موفقیت هامون و زندگی که داریم و از دیدگاه دیگران بسنجیم.یعنی این که اگر موفقیتی داریم که دیگران دارن ازش تعریف می کنن و موضوع صحبت فامیل شده ما خوشحال باشیم و اگر ما موضوع صحبت فامیل نیستیم حالمون بد بشه و همین داشته هایی هم که داریم رو نبینیم و سپاسگزار نباشیم. و در کل احساساتی مثل
تلاش برای اول بودن
مورد توجه دیگران بودن
مقایسه کردن خودمون با دیگران
تقلا برای این که از بقیه عقب نمونیم
تا اون جایی که من از این فصل برداشت کردم مهم ترین دلایلی هستن که باعث میشن که با خودمون در صلح نباشیم.
وقتی در احساس بدی هستیم این به این معنا نیست که ما نکته مثبتی در زندگیمون نداریم به این معناست که ما داریم خودمون رو با دیگران مقایسه می کنیم که اونا چی دارن و ما نداریم و توجهمون رفته روی نداشته هامون و اون جاست که تقلاهاا برای عقب نموندن و مورد توجه بودن شروع میشه و این باعث میشه ما با خودمون در صلح نباشیم.
حالا کار ما برای این که با خودمون در صلح باشیم چیه؟ اینه که به نکات مثبت زندگیمون توجه کنیم و سپاسگزار باشیم و اون شور و شعف و اون حالت عشق و سپاسگزاری رو برای مدت زمان بیش تری در طول روز حفظ کنیم.
جمله هایی که خانم شایسته نوشتن جمله های خیلی عالی و راهگشایی هستن مثل:
در صلح بودن با خودت یعنی عدم اثبات ارزشمندی خودت حتی به خودت.
در صلح بودن با خودت یعنی، مهمترین دلیل ارزشمند بودن خودت را موجودیت فرکانسی خودت بدانی. موجودی که قادر است با فرکانسهایش زندگیاش را از دل هیچ، خلق کند.
موجودی که قادر است از دل ناخواستهها و تضادها، خواستههایش را بسازد و جهان را رشد دهد.
برداشت من از این جمله ها:
یعنی وقتی تو به خاصیت فرکانسی جهان اعتقاد داری و میدونی که با همین فرکانس میتونی همه چی رو داشته باشی ، میتونی محبوب باشی، سالم و سرحال باشی و…. بدون توجه به خصوصیات ظاهری و خانوادگی و این که کی خوشش میاد و کی خوشش نیاد میتونی فوق العاده باشی پس چرا خودت رو دوست نداشته باشی و سپاسگزار نباشی و از زندگی لذت نبری .
میگه در صلح بودن یعنی این که اصلا نیاز نیست خودت رو به خودت ثابت کنی یعنی نیاز نیس حتما خیلی پول دار باشی و یه کارهای خیلی بزرگی کرده باشی و مورد توجه باشی تا بپذیری که تو آدم قوی هستی و با خودت به صلح برسی.داره میگی تو کلا ارزشمند هستی تو تکه ای از ذات خداوندی تو خالقی تو فوق العاده ای فقط کافیه این ها رو باور کنی بپذیری خودتو .
شاااااد باشید.
گفت آسان گیر کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش…
سلام و درود خدمت استاد عزیزم
واقعا هر روز بیشتر از قبل خودمو تحسین میکنم که این مسیرو انتخاب کردم و هر روز زندگیم قشنگتر از دیروزه و میدونم اگر به اینجا هدایت شدم همه از لطف و عنایت خداوند نسبت به منه خدایا سپاسگذارم…
خیلی خوبه درصلح بودن با خودمون خیلی عالیه احساس ارزشمندی، ارزشمندیم چون خودمون میتونیم خالق بهترین شرایط برای خودمون باشیم
من چندین ساله که دارم داروهای بیماری صرع مصرف میکنم و هربار دکتر برام مقدارشو کمتر کرده باز حالم بد میشد اما از وقتی که وارد سایت شدم دیگ هیچ توجهی به بیماریم نکردم و همه ی تمرکزمو گذاشتم روی سلامتی نه اصرار فقط شکرگذاری روزانه بابت جسم سالمم و حال خوب و تونستم دوز داروهامو کمتر کنم و هیچ مشکلی برام بوجود نیومده خداروشکر و این به من ثابت میکنه که میتونم خیلی چیزای دیگ ای رو هم با ذهنم و باورهام بدون هیچ وابستگی ای تغییر بدم
خدایا سپاسگزارم از این قوانین بدون تغییر موجود در جهان هستی
خدایا سپاسگزارم از هدایتم به سمت استاد عباسمنش
خدایا خییییلی دوست دارم…
ممنونم استاد بازم مثل همیشه عاااااااالی بود💜
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم..
وسلام به تک تک دوستانم
روز نهم تحول زندگی من…
استادجانم من از وقتی با شمادر مسیر خودشناسی، خداشناسی وجهان شناسی قرار گرفتم، خصوصا از وقتی شما تفسیرهای جدید ودرست و واقعی تری از کلام خداوند در کتابش،برای ما داشتید واز طریق پیدا کردن قانون جذب و مثبت اندیشی ریشه اش رو در تک تک سوره هایی که نازل شده بر پیامبر، بررسی وپیداکردید وتطبیق دادید وبه ما آموزش دادید، من کلا دیدم به زندگی ،به خودم، به خداوند وبه جهان آفرینش به طرز فوق العاده ای تغییر کرد، تغییری که باعث شد من توسط درک وشناخت قوانین جهان هستی، به این باور برسم که در عین اینکه جهان واقعی هست و جبری برجهان حاکم هست تا زندگی مادی وجود داشته باشه وما باید خواسته یا ناخواسته بپذیریم که این زندگی جزئی از برنامه ریزی وخواست خداوند برای تک تک ماست، با این حال خداوند از روی رحمت ومهربانی اش از قبل خلق انسان از روی دانایی وقدرت بیکرانش همه چیزهایی که انسان نیاز داره برای اینکه توی این دنیا راحت زندگی کنه وخودش رو تجربه کنه براش خلق کرده ودر اختیارش گذاشته،این مهمترین چیزی بود که درک وباورش باعث آرامش من شد، که من در جهانی دیده گشودم و بدنیا اومدم که همه چیز مسخر من بوده و من می تونستم با درست استفاده کردن از هرانچه که در اختیارم هست انسانی خوشبخت وسعادتمند وثروتمند و سلامت ویکتاپرست باشم …
منتهی به قول خود خداوند که توی کتابش میگه، هرچقدر آیه ها ونشانه های روشن از طریق پیامبران براتون فرستادیم ولی شما باورش نکردید وگفتید که فقط از چیزیکه پدران وگذشتگانتون پیروی وپرستش میکردند پیروی میکنید واینطور شد که گمراه شدید، واز عذاب شدگان!!!!
واقعا وقتی هر کدوم از ما کلی باور غلط واشتباه رو به لطف خداوند دور ریختیم و فهمیدیم که اکثرا باورهای غلط واشتباه خودمون و خانواده و جامعه بوده که توی وجودمون توی ذهنمون مدام تکرار میشده، وباعث شده بوده که زندگیمون در مسیر نادرستی قرار بگیره ومدام گله مند و بدبخت و در درد ورنج بسر ببریم..
وشما به لطف خدا از طرف خداوند مامور هدایت ما شدید وبه زبانی رسا و شیوه ای آسان واز روی عشق سالهاست که به ما آموختید درس وشیوه ی درست زندگی کردن وزیستن رو، وبا آموزه هاتون ذهن وقلب وتمام وجود مارو شستشو دادید، واین باورهای جدید در مورد خودمون، خداوند وجهان آفرینش کاری کرد تا پای در مسیر درست زندگی بذاریم..
مسیریکه همواره حس سعادت وخوشبختی وارامش رو برامون به همراه داره، ثروت وسلامتی رو به همراه داره…
وقتی من باور کردم هراونچیزیکه شما اموزش دادید و اموزش میدید، وقتی من انجامشون دادم به تکرار وتمرین، وقتی نتایج کم کم از راه رسیدن ومن مطمعن شدم که این دیدگاه جدیدم واین باورهای جدیدم داره بهم جواب میده هر روز مشتاق تر شدم به یادگیری این اصولیکه شما وهزاران نفر دیگه رو به موفقییت توی تمام جنبه های زندگیشون رسونده…
استاد جانم یکی از تغییرات بزرگی که من داشتم همین آسون گرفتن وراحت گرفتن زندگی هست، من بادرک وشناختی که از جهان پیدا کردم فهمیدم که هیچ چیز وهیچ کس در جهان اونقدر واقعی وهمیشگی وپایدار نیست که من بخوام بهش بچسبم حتی فرزندم، هیچ چیز در جهان ثبت وسند نخورده به نامم که حتما وباید مال من باشه تا ابد، حتی نفس کشیدنم وزنده بودنم در دستان خالقی قدرتمند است که فقط این توانایی رو بهم داده که وقتی هر روز صبح روحم رو به بدنم برمیگردونده من بتونم طبق اصول واصل قوانین جهان هستی زندگی کنم، واختیار تک تک نفسهام در دستان پر قدرتش هست، وچیزهایی وافرادی وموقعییتهایی رو در اختیارم گذاشته که باید با همونها که در اختیارم هست روزم رو بسازم، وبرای داشتن اونچیزهایی که دلم میخوادشون تلاش کنم به اندازه ای که در توان وقدرت من هست نه بیشتر، من مدتهاست برای داشتن چیزی یا برای اتفاق افتادن چیزیکه دوستش دارم ومیخوامش حرص نمی زنم،فقط خواسته ام رو توی تمرین ستاره قطبی می نویسم، وبعدش باخیالی راحت واسوده به زندگی روزمره ام میرسم ، وشک ندارم که جهان به طرز شگفت انگیزی برای من برنامه ریزی میکنه تا در زمان ومکان درست به خواسته ام برسم وتوی 99 درصد هم همون خواسته ی خودم اتفاق میفته..
باور اینکه من خالق زندگی خودم هستم ومسئول صد درصد زندگیم، باوری قدرتمند بوده که توسط شما توی وجود من ریشه کرده وهمین باور باعث شده حتی وقتی باشرایط ناخواسته ویا تضادها روبرو میشم با آغوش باز پذیراش هستم ومیگم این ناخواسته واین تضاد اومده تا نیمه ی تاریک وجودم رو روشن کنه، وهربار که توسط لطف خداوند ورحمتش و تلاش ذهنی خودم برای کنترل ذهنم ودریافت الهامات وانجامش توی زندگیم از اون ناخواسته واون تضاد گذر میکنم واقعا اون نور وروشنایی وحس رهایی وآزادی رو توی وجودم حس میکنم وباور دارم که عبور از اون ناخواسته وتضاد صدها قدم منو به رستگاری نزدیک کرده، همه ی ما دوست داریم بی درسر و بی غم وغصه ونگرانی زندگی کنیم، چه بسا داشتن پول ومال وملک و (ثروت) به تنهایی نمی تونه بهمون حس خوشبختی بده، ولی همیشه بودن آدمهایی که از نظر مالی غنی نیستند اما داشتن حس خوشبختی رو به راحتی توی وجود وزندگیشون رو میشه حس کرد،چرا؟
چون اون شخص یادگرفته با داشته هاش خوش باشه سپاسگزارشون باشه و به قول شما زندگی رو راحت گرفته، به این باور رسیده که کم وبیش جهان ارزشی نداره، وهرلحظه هرکسی با هر دارایی، مرگش فرا برسه باید همه چیز رو رها کنه وبره…
همین باور قدرتمند که هیچ چیز جهان همیشگی نیست واز طرفی باور اینکه من تا زنده ام باید تلاشم رو بکنم که بهترین خودم باشم،کمکم میکنه همیشه برای اونچه که از دست میره، برای اون اتفاقهای بد وتضادهای سخت ودشوار غمگین نباشم وبرای اونچه که بدست میارم ویا دارم واز طرف خداوند هست هم زیادی ذوق نکنم وبهشون وابسته ودلبسته نباشم واونهارو باعث شادی خودم ندونم..
یه جورایی به تعادل رسیدم نه صد درصد ولی انقدری هست که حس میکنم دری از درهای بهشت، در رهایی وآزادی به روم باز شده، واین حس باعث شده هر روز فقط برای یک روز سعی کنم تلاشم رو انجام بدم سهمم رو انجام بدم سهم خداوند رو در امورات زندگی به خودش بسپارم، وزندگی کنم، طوریکه لذت ببرم، باعشق کارهامو انجام بدم، توکل کنم وبه قدرت وتوانایی خداوند برای سروسامان دادن اموراتم به بهترین شکل ایمان داشته باشم، وگرنه قدرت ذهن وجسم مثل کجا توانایی حل مسائل وتضادهایی رو داره که باهاشون رو برو میشم؟؟
و دنیا طلبی من وبدنبال خوشیها و لذت ها و ثروتها و حس به کمال رسیدن من کجا بهم اجازه میده تا راحت وآسوده زندگی کنم اگر هرلحظه فانی بودن جهان مادی رو وفرارسیدن لحظه مرگ ورفتن از این دنیا رو به خودم یاداوری نکنم؟؟!!
نمیدونم چطور توصیفش کنم،وقتی گاهی جلو خانوادم یا کسی این حسمو این باورمو به زبان میارم، ویا توی وجودم نمایان میشه، اطرافیانم تعجب میکنن، میگن واقعا که سر شدی، سیب زمینی بی رگ شدی، بی احساس شدی، چطور توی این موقعییت این شرایط مثلا به ظاهر بد و یا برعکس شرایط فوق العاده قرار گرفتی ولی هیچ هیجانی توی وجودت نیست؟!
مدتهاست فقط وفقط سعی میکنم سعی میکنم سعی میکنم تسلیم خواست خداوند باشم، وهیچ چیز رو جز وجود خداوند وقدرتش جدی نبینم وجدی ندونم، همون خدایی که رحمتش ولطفش باعث شد تا در این مسیر قرار بگیرم، تا اندازه تلاشم و اندازه درکم جهانش رو بشناسم خودش وقوانینش رو بشناسم خودم رو بشناسم…
من یادگرفتم که هیچ چیز دربیرون من نیست، وهمه چیز درون منه، شما استاد عزیزم با آموزه هاتون این قدرت رو به من دادید که من بتونم حداقل همینقدر شاید 80 درصد اختیار تمام تمام افکار واحساسات وعواطفم رو در دست بگیرم، وقتی افسار ذهنم دست خودم آگاهانه کانون توجه ام رو میبرم سمت مثبت ها حتی تو دل بدترین تضادها…
اوایل خیلی سخت بود خیلی، ولی هرچقدر بیشتر باور کردم که خالق زندگیم خودم هستم راحتر با شرایط واتفاقات کنار اومدم وپذیرشم بالاتر رفت..
وقتی من خالق زندگی خودم هستم وقدرتی عظیم مثل خداوند حامی من هست دیگه چه افسوسی چه غمی برای نداشته ها واز دست رفته ها؟، مال، ثروت، روابط، سلامتی، موقعییت های کاری واجتماعی؟ از دست رفت؟!
اوکی، مشکلی نیست، یه بار دیگه با کمک خداوند میسازمشون، دوباره درستشون میکنم، خلقشون میکنم، همونطور که در قبل بوده چه بسا بهترشو، بیشترشو با ارزشترشو…
اینها فقط در حرف نیست من تجربشون کردم در تمام عمرم وخصوصا طی این دوسال اخیر به اندازه ایمان وباوری که به خودم وخداوند پیدا کردم….
واینها همه از روی لطف ورحمت خداست، وگرنه من حتی قدرت نفس کشیدن هم ندارم..
وقتی دستتو میدی به خداوند ومیگی من نمیدونم من نمی تونم من بلدش نیستم من قدرتش رو ندارم تو منو ببر به سمت اونچه که برام بهترینه، خودش میبردتت، خودش بهت انگیزشو میده، تواناییش رو میده، خودش هدایت وهمراهیت میکنه..
یکی دیگه از چیزهایی که همیشه برام اصل بوده وازشما اموختم سپاسگزاری مداوم و روی لبم واز صمیم قلبم بوده بابت همه چیز، هرچیزیکه شاید کوچیک باشه ولی تو می بینیش ومیدونی این درجهان تو برای توست، وقدر دانش هستی حتی وقتی صدای یه پرنده به گوشت میرسه، حتی وقتی سوارتاکسی میشی، حتی وقتی کسی بهت لبخند میزنه، حتی وقتی کار اداریت توسط کارمند خوش رو و وظیفه شناسی به راحتی انجام میشه، حتی وقتی چیزی میخری و تخفیفش شامل حالت میشه، حتی وقتی چراغ خونت رو توی تاریکی شب روشن میکنی، حتی وقتی شیرآب باز میکنی تا دوش بگیری، حتی وقتی میشینی روی زمین روی چمن ومطمعنی که زمین اروم زیر پای تو مسخر ورام توهست وهیچ تکون ولرزشی نداره، درصورتیکه میدونی هزاران چشمه وچاه واتشفشان ومذاب و …..فعال در خودش داره…
دیگه چی بگم؟ مگه میشه همشو گفت؟ ولی وقتی تمرین میکنی بابت تک تکشون سپاسگزار باشی اونم باتمام وجودت وذوق کنی که خداوند چه چیزهایی رو مسخرت کرده تا راحت زندگی کنی، احساس خوشبختی تمام وجودت رو میگیره حس اینکه چقدر با ارزش هستی اونم برای کسیکه قدرت تمام عالم در دستان پرقدرتش هست ودر حیطه ی فرمانروایش…
دیگه خیلی چیزها با این باور ارزشمند برات بی ارزش میشه، که چرا برام تولد نگرفت، چرا یادش نبود بهم تبریک بگه، چرا کادو نگرفت، چرا تلفنم رو جواب نداد، چرا بهم توجه نکرد، چرا رفت، چرا اومد، چرا از دست رفت، چرا شکست، چرا اینطوری شد، چرا انطوری نشد، دیر شد، زود شد، خوردند، بردند، تموم شد، اون چی گفت، اینا چی میگن، قضاوتم کردند، تاییدم کردن یا نکردن، دوستم دارن یا ندارن و…وهزارتا از این مثالها حاشیه ها که یک عمر نذاشتن ما به اصل برسیم، اصل رو که داشته باشیم، اگاهانه که زندگی کنیم وهدفمند انقدر چیزهای با ارزشتری مثل ارامش وامنیت وسلامتی و خوشبختی و معنوییت و ثروت جاری وساری هست توی زندگیمون که مهمترین رابطه ی ما میشه رابطمون با خداوند، وقتی خداوند صاحب اختیار ما باشه خودش همه چیز رو همیشه کادو شده تزیین شده هر روز بهمون هدیه میده حتی هرساعت وهرلحظه، جوریکه اشک شوق بریزیم از این حد لطف ورحمتش وبه خودمون بگیم، منکه تلاشی براش انجام نداده بودم ؟! منکه کار خاصی نکرده بودم؟! خدایا جز لطف ورحمت ومهربانی تو چه چیزی قدرت داشت انقدر بهم عشق بده وانقدر بهم حس خوشبختی بده؟!
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو بابت این آگاهیها، بابت شما استاد عزیزم که زندگی منو به سمت سعادت وخیر وخوشبختی بردید به لطف الله…
انشالله ههمون در پناه امن خداوند باشیم هرلحظه وهمیشه..
سلام خانم سید پور عزیز
انقدر کامنتتون پرمحتوا و زیبا بود که میدونم اگر هربار بخونمش ازش درس یاد میگیرم.
خداروشکر بابت این همه درک و اگاهی و ارامش که همش از تداوم شما در این مسیر و لطف خداوند میاد.. بازم بهتون تبریک میگم. از خوندن کامنتتون خیلی لذت بردم. حتما از نتایجی که میگیرید برامون بگید
شاد و ارام باشید
به نام خدای من
رد پای قدم نهم در سفرنامه
با درود خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته و دوستان هم مدار
وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم و میبینم من هم مثالهای زیادی مانند خاطره استاد در زندگی ام داشتم و زمانهایی که به چیزی اصرار داشتم و وابستگی نسبت به انجام شدن آن داشتم یا به آن نمیرسیدم یا به سختی و در زمان نامناسب به آن می رسیدم و اگر در قید و بند چیزی نبودم و برایم مهم نبود به راحتی و بدون دردسر به آن می رسیدم ، الان متوجه می شوم که شرکی خفی باعث و بانی این اتفاق بوده و این درس بزرگی در زندگی ام است که اگر چیزی را رها کنی به آن میرسی از راهی که حتی فکر آنرا هم نمیکنی.
خدا را شکر گزارم که بسیار زمان زیادی در کنار پدربزرگم بودم و خوشحالم با اینکه در حال حاضر در قید حیات نیست اما زمانیکه در این دنیا بود همراه او بودم و از لحظات خوب بودن با او لذت میبردم ، پیرمردی که سرشار از آرامش بود و همیشه با چشم میدیدم که چطور کارهایش در زمان مناسب انجام میشد و همیشه در بهترین مکان بود و به معنای کلمه صلح بودن با خود و ارتباط با خدا را برای من معنا میکرد و با توضیحات جالب استاد شخصیت زیبای اورا درک می کنم.
در این روزها و با دنبال کردن سفرنامه و کنترل ورودیها و هدایتهای خدا ، با داشتن احساس خوب و کارکردن روی خودم تا حدود خیلی زیادی زندگی ام روغن کاری شده و کارهایم روی روال افتاده و حال خوبی دارم و آرامتر شدم ، صبر با حس خوب دارم و اتفاقات هر چند کوچک و زیبایی ای زیادی را میبینم ، رابطه ام با دیگران بسیار بهتر شده حتی با کسانی که منفی نگری در آنها بیداد میکرده و رفتارشان با من عوض شده و نگران به دست آوردن خواسته هایم نیستم چون مطمئن هستم با کارکردن روی باورهایم و تکامل و ادامه دادن این مسیر به آنها میرسم.
خدایا شکر گزار توام و ازاستاد عزیز و خانم شایسته مهربان به عنوان راهنمای خودم در مسیر زندگی سپاسگزارم ، به امید روزهای بهتر ، خدایا شکرت.
سلام استاد عزیز..تولدتون مبارک…من هفته پیش تولدم بود و وقتی شب تولدم با خودم فکرمیکردم متوجه رشد فکری خودم شدم و این موضوع مدیون شما هستم…برای سال جدید هم فکرهایی در مورد درآمد دارم البته با توکل ب خدا…..رااااااستی میدونستید اسفندی ها یک چیز دیگه اند مثل استاد