داستان هدیه تولدم - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1121 روز

    بنام پروردگار رب العالمین

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    روز نهم سفرنامه من

    چهارشنبه 1403/3/9

    ساعت 22:34

    امروز روز شمار تحول من در روز نهم هست

    دیروز روزشمار هشتم و نهم نگاه کردم

    چون فایل نهم برام مهم بود امروزم فقط داشت این فایل را گوش میدادم نرفتم روز دهم.

    خیلی از مسیر تکاملی ک توش قرار گرفتم لذت میبرم

    تازه میفهمم دوستان میگفتن ما روی خودمون کار کردیم و این نتایج کسب کردیم

    معنی کار کردن را دارم میفهمم

    من تو این 21 روز جهادی اکبر دارم روی خچدم کار میکنم

    با جدیت با تمرکز

    مثل تمام واحد هایی ک تو دانشگاه پاس کردم و انقدر بادقت میخوندم و یاد میگرفتم ک همیشه داوطلب بودم و همیشه نمره ام بیسته

    الانم بخاطر نتایج ریز و درشتی ک تو 20 روز کسب کردم متوجه شدم مسیرم درسته

    متوجه شدم دارم درست روی خودم کار میکنم

    و خیلی دلم میخاد ادامه بدم

    و الان میفهمم خودشناسی ینی چی ؟

    تازه میفهمم خداشناسی ینی چی ؟

    امروزم ب لطف خدا تمام تمرکزم روی خودم بود روی خداشناسی

    مقدمه مریم جان میخوندم تا این قسمت ک دلیل ارزشمندی ت را پیدا کن

    رفتم نوشتم تمام زیبایی ها و توانایی های خودمو

    از ظاهرم تا باطنم

    ک چ شخصیتی دارم چی دوست دارم چ غذایی چ ورزشی چ هوایی

    اولینبارم بود نوشتم

    و طبق فرموده استاد ک گفتن قرآن را بخونید .من قرآن را دوسال بامعنی میخونم همش تند میخوندم ک بگم من یبار تموم کردم خوندم دوبار خوندم

    اما این بار بخودم گفتم روزی ده تا آیه بخونم اما درکش کنم

    و دیروز و امروز اون آیه ای ک خداوند ب ملائکه فرمود من آدم را خلیفه خودم قرار دادم روی زمین

    و آیه ای ک تمام فرشته ها سجده کردن غیر از شیطان

    گریه کردم بطور واقعی اشک ریختم

    از بخشندگی و لطف عظمت خداوند

    ک چ ارزشی برای خلقت خودش قائل شد و هست

    من درررک کردم واقعا از عشق خداوند ب بنده هاش

    و این خیلی بمن حس خوبی میده

    من فهمیدم ک چرا باید خودم را دوست داشته باشم

    چرا باید روی ارزشمندی خودم کار کنم

    اولینبارم بود قرآن را با درک و حضور واقعی خوندم

    و الان با اشتیاق بیشتر ک درک بیشتری از خدای خودم داشته باشم میخونمش

    من امروز کلا خیلی حس خوبی داشتم

    چون داشتم تمرین میکردم ک با خودم و دنیای درون و بیرون خودم با همسرم و فرزندام در صلح باشم‌

    روز اول با درک یکروزه از صلح درونم راضی بودم

    من خیلی از بودن در این مسیر لذت میبرم خیلی زیاد

    از اینکه ب هیچ‌ چیز ناراحت کننده فکر نمیکنم

    میاد نجواها میاد اما با اومدن تو سایت و زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا کنترل ذهن دارم

    خداروشکر میکنم

    و بخاطر همین کنترل ذهن من نتیجه ها را دارم میبینم

    و حتی امروزم من نشونه ها را دیدم

    راستی یچیز جالب بگم

    من ب یک موضوعی چسبیده بودم

    میشه گفت روش حساب باز کردم بودم

    اما فهمیدم ک باید رها کنم ک نباید روی غیر خدا حساب باز کنم رها کردم

    امروز یک نشونه از همون خواسته ام را دیدم

    طوری بود ک اصلا یادم رفته بود ک همچین چیزی را میخاستم و روش حساب باز کرده بودم

    یاد فایل آرامش در پرتو آگاهی افتادم ک استاد گفتن

    ب طبیعت بده تا طبیعت بتو برگردونه

    واقعا تجربه کردم

    استاد سپاسگزارم خیلی سپاسگزارم

    و یک مسأله دیگه اینه ک من به یک موضوعی چسبیدم نمیدونم هربار میگم رها کردم ولی دوست دارم داشته باشمش وقتی میبینمش ذوق میکنم یا میگم اگر داشته باشم میرم تفریح میرم اینجا اونحا

    خیلی ب ماشین علاقه دارم و اونقدر چسبیده بودم ک خیلی دور شدم ازش

    از نظر خودم هربار میگم رهاش کردم

    ولی میگم شاید از درون رها نکردم شاید اینجوری باشه

    از اهدافم عید من یکیش اینبود ک میخام حرص و طمع و آز بدور باشم و پاک بشم

    از خدا میخام رها بودن از مادیات را بمن عطاکنه

    از خدا میخام تو این مسیر من را ثابت قدم نگه داره

    استاد سپاسگزارم خیلی زیاد

    روز شمار تحول زندگی من

    روز نهم

    چهارشنبه 1403/3/9

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 23 تیر

    گوش نده به نجواهای ذهنت

    من دیشب وقتی میخواستم یکم نقاشی کار کنم و بعد با خدا حرف بزنم ، خوابم میومد و چشمام خود به خود بسته میشد ، یه نجوایی رو میشنیدم که تو درست و حسابی با خدا حرف نمیزنی

    یکم میای حرف بزنی بعد خوابت میگیره و میخوابی

    این که با خدا حرف زدن نشد

    خدا قبول نمیکنه

    و کلی حرفای دیگه که معلوم بود نجوای ذهنه

    و من رفتم تو اپلیکیشن قرآن تا اون آیه ای که تو رد پای دیشبم نوشتم رو پیدا کنم

    که یادم نبود کدوم آیه بود که میگفت حتی اگر تونستین کم بود بیاین و با خدا حرف بزنین قسمتی از شب رو

    و من پیش خودم فکر میکردم که مثلا وقتی از ساعت 12 تا 2 نقاشی میکشم و درسته در طول روز سعی میکنم بیشتر با خدا حرف بزنم و ازش کمک بخوام ولی شب وقتی یه ساعت فقط با خدا میخوام حرف بزنم تا اذان صبح ،کمه

    یا اینکه میگفتم الان خدا میگه نقاشی کشیدی بعد اومدی و خوابت گرفت یکم حرف زدی خوابیدی

    در صورتی که خدا هیچکدوم از این حرفارو به من هیچ وقت نمیگه و نگفته

    و این حرفا همه شون نجوای ذهنم بود ،که میخواست من سمت خدا نرم

    بارها شد تو این روزا که گفتم خدا تا اذان صبح نیم ساعت مونده چشمام دیگه داره بسته میشه ،میشه بخوابم و تو بیدارم کنی و نمازمو بخونم ؟؟؟

    که بلافاصله بعدش میشنیدم آره بخواب بیدارت میکنم و وقتی میخوابیدم نیم ساعت یا چهل دقیقه بعدش بیدارم میکرد

    و نمازمو میخوندم ، این برام دوبار تو این روزا اتفاق افتاد که خوابم گرفته بود و خدا بیدارم کرد

    من شروع کردم به نوشتن شب ، بیدار ، نماز ، تو اپلیکیشن قرآن

    آیات زیادی می آورد و پیداش نمیکردم که یهویی دیدم سوره مزمل هست

    یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ

    الا اى رسولى که در جامۀ خفته اى

    قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلࣰا

    شب را برخیز مگر کمى

    نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا

    که نصف یا چیزى کمتر از نصف باشد

    أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا

    یا چیزى بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه کامل مشغول باش

    إِنَّا سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلࣰا ثَقِیلًا

    ما کلام بسیار سنگین را بر تو القا مى کنیم

    إِنَّ نَاشِئَهَ ٱلَّیۡلِ هِیَ أَشَدُّ وَطۡـࣰٔا وَأَقۡوَمُ قِیلًا

    البته نماز شب بهترین شاهد اخلاص و صفاى قلب و دعوى صدق ایمان است

    و وقتی به آیه آخر رسیدم

    إِنَّ رَبَّکَ یَعۡلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَیِ ٱلَّیۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَهࣱ مِّنَ ٱلَّذِینَ مَعَکَۚ وَٱللَّهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَیۡکُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرۡضَىٰۙ وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِۙ وَءَاخَرُونَ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنۡهُۚ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰهَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنࣰاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرࣲ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرࣰا وَأَعۡظَمَ أَجۡرࣰاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورࣱ رَّحِیمُۢ

    خدا به حال تو آگاه است که تو و جمعى هم از آنان که با تواند نزدیک دو ثلث یا نصف یا ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز مى پردازید، و خدا شب و روز را مقدّر مى کند، خدا مى داند که شما هرگز تمام ساعات شب را ضبط نخواهید کرد لذا از شما در گذشت تا هر چه آسان است به تلاوت قرآن پردازید خدا بر احوال شما آگاه است که برخى مریض و ناتوانند و برخى به سفر از کرم خدا روزى مى طلبند و برخى در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان بدهید و به خدا قرض نیکو دهید و هر عمل نیک براى آخرت خود پیش فرستید آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت بسى بهتر و بزرگتر است، و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است

    وقتی خوندم متوجه شدم که نیازی نیست درگیر این باشم که خدا قبول میکنه یا نه

    نیازی نیست که خودمو حتی به اذیت بندازم و به زور بیدار بمونم وقتایی که شدید خوابم میاد

    فهمیدم که اگر بیدار باشم و باهاش حرف بزنم خیلی خوبه

    ولی اگر هم نشد خدا انقدر مهربونه که حتی تو آیاتش گفته اشکالی نداره

    اینجا بود که به خودم گفتم طیبه زیاد درگیر حرف نجواهای ذهنت نباش

    که بگی نقاشی نکشم و فقط کل 3 ساعت رو بیدار بمونم

    درسته که تو آیات گفته شده شب حرف زدن با خدا صفای قلبه

    ولی به قول استاد عباس منش خدا منطقی داره میگه حتی میگه اگر نتونستی اشکالی نداره

    بیدار نمون شب رو ولی سعی کن قرآن رو بخونی و با فکر کردن بخونی

    ولی اگر بیدار بمونی بهترین کاره مرتبه هاش فرق داره

    چقدر خدا باحاله

    چقدر خوبه خدا

    تا حالا سوره مزمل رو اینجوری نخونده بودم

    وقتی آیاتش رو خوندم خوابم برد و بعد اذان خود به خود ،البته خدا بیدارم کرد تا نمازمو بخونم و بعد دوباره بخوابم تا صبح

    وقتی امروز حاضر شدم تا برم کلاس رنگ روغن ، وقتی رسیدم و کلاس شروع شد استاد که کارارو دید از چند نفر که همیشه تعریف میکرد از من تعریف نکرد و فقط گفت خوبه و من دوباره ناراحت شدم

    به خودم گفتم من که خوب کار کردم چرا به من فقط میگه خوب کار کردی و مثل بقیه نمیگه

    حتی طراحی کارمم گفت درسته

    فقط تیره روشنیاشو گفت درست کن

    داشتم به خودم میگفتم طیبه منتظر نباش تشویقت کنن

    باید درس یاد بگیری برای تایید دیگران کاری رو انجام ندی

    تو برای خودت تلاش کن و از هر روز خودت نسبت به روز قبل پیشرفت کن

    اینارو به خودم میگفتم و سعی میکردم کنترل کنم ذهنمو

    امروز دوباره استادم تاکید کرد که با دقت کار کنید ، طراحی حتما انجام بدین ، و ایده هایی که دارین بنویسین و بعدا به زودی اجراییش کنید

    وقتی کلاس تموم شد و از استادم پرسیدم ایرادم چیه گفت خوب کار کردی عالیه فقط روشنیات کمه

    دوباره به خودم گفتم طیبه مراقب باش تو باید خودتو با دیروز خودت مقایسه کنی نه با کار بقیه هنرجوها

    وقتی برمیگشتم ، تو راه گفتم خدا اگه بخوای بهم بگی در مورد امروزم چیکار باید بکنم ،چی بهم میگی

    رندم که فایلی رو انتخاب کردم

    داستان هدیه تولدم بود

    وقتی دوباره بعد چند وقت گوش دادم

    همین که گوش دادم فهمیدم که خدا با این فایل بهم میگه که طیبه دقت کن

    مخصوصا برای تو هست این صحبتا درست و با دقت گوش بده

    متوجه شدم که من خلا درونی دارم که میخوام تشویقم کنن

    که استادم منو تشویق کنه پیش بچه ها که من خوشحال بشم که نقاشی من خوبیه

    اینجا بود که مثل چراغ روشن شد

    که طیبه یادت نره تو که کاری نکردی همه کمک خدا بود که نقاشیت خوب شده وگرنه که تو هیچی نیستی

    پیشرفتت رو خدا داره کمکت میکنه

    و آیاتی که به پیامبر گفته تو سنگ نزدی خدا سنگ زد یادم اومد

    و بهم گفته شد با این فایل که تو فقط خدارو یاد کن و کار خودتو بکن

    تلاش کن

    تمرین کن

    تکرار کن

    و چشمت به تشویق دیگران نباشه

    و فقط روی شخصیت و باور هات کار کن

    و رابطه ات رو با خدا مهم ترین رابطه ات بدون و شروع کن

    مهم نباشه چیزی برات و وابسته چیزی نباشه

    وابسته خدا باش و بس

    که امروز تو سوره مزمل هم گفته شد بهت

    وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلۡ إِلَیۡهِ تَبۡتِیلࣰا

    و نام خدا را یاد کن و به کلى از غیر او علاقه ببر و به او پرداز

    استاد یه حرفی که گفتن تو فایل

    در صلح باش با خودت و عاشقانه با خدای خودت زندگی کن

    من باید این فایل رو بارها گوش بدم و سعی کنم تا بنویسم

    چون وقتی مینویسم خیلی عمیق تر فکر میکنم

    من امروز وقتی داشتم فکر میکردم درمورد کلاس رنگ روغن طبیعت که از مرداد ماه شروع میشه ،از خدا درخواست میکنم که من این کلاس رو هم با کلاس خودم ثبتنام کنم و کمکم کنه تا پیش برم

    امروز تو کلاس با هنرجوها صحبت میکردیم متوجه موضوعی شدم ‌ه من در کلام و حتی در باورم محدودیت دارم که مانع از حرکتم میشه و نمیتونم حرکت کنم

    داشتیم صحبت میکردیم که من متوجه شدم به چندین نفر گفتم که من به خاطر پول از سال 96 نیومدم کلاس رنگ روغن و ادامه ندادم

    چون پول نداشتم

    الانم دارم تلاش میکنم

    و از مادر و داداشم نمیگیرم

    وقتی داشتم میگفتم احساس کردم که هی تو ذهنمه که پول نیست یا نمیتونم کاری بکنم

    خدا هی بهم یادآوری میکرد که به من توکل کن چجوری میرفتی جلو در مدارس و پارکا و نمایشگاها به من توکل میکردی من برات مشتری میشدم

    باید دوباره توکل کنی و برای بالاتر رفتن مدارت ،همین کارارو در ابعاد بزرگتر که نقاشی دیواری و چیزای دیگه هست انجام بدی

    و وقتی فایل هدیه تولد رو بهم نشونه داد متوجه شدم که من هنوز در بالارفتن و به مدار بالا رفتن شرک دارم و باید پل پشت سرمو خراب کنم و بسپرم به خدا که خودش همه کار برام انجام بده

    کافیه که من یه ذره ایمانمو نشون بدم و حرکت کنم و فقط حرف نزنم ،عمل بکنم

    وقتی به همکلاسیام داشتم میگفتم یکیشون بهم گفت پول بهانه خوبی برای ادامه ندادن نیست

    کار بکنی و تلاش کنی خدا خودش میرسونه هزینه کلاس رو

    وقتی فکر کردم متوجه شدم تو دام این افتادم که چگونگی رو میخوام بدونم ولی در صورتی که من قدم بردارم مثل این چند ماه قبل خدا صد در صد من رو هدایت میکنه

    باید بگردم و فکر کنم ببینم چه باور محدودی دارم که مانع از حرکتم به سمت مدار بالاتر میشه

    خدای من رب من بی نهایت ازت سپاسگزارم

    کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      غزل گفته:
      مدت عضویت: 612 روز

      سلام دوست عزیزم

      منم هم قران زیاد میخوندم ولی انگار سوره مزمل و معنی و مفهمومش رو تازه درک کردم

      حدود ده روز پیش مثل یه نشونه درکش کردم

      دیگه شده زمزمه روزانم یا ایها المزمل که تو بعضی ترجمه ها ای کس که روکشی به دور خودتت پیچیدی رو میده و این من رو متحول کرد الان وقتی خوابم بیاد و خسته باشم نصف شب خداوندم بیدارم میکنه ومن با چند جمله ستایشش میکنم و میخوابم

      ایاک النعبد و ایاک النستعین

      تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی

      همه تو ،من بدون تو هیچم،تو زدی من نزدم

      والله یعلم و انتم لا تعلمون

      خدا میداند و من نمیدانم

      من حدود یک سالی بیدار میشدم و پروردگارم رو ستایش میکردم و با تمام وجودم میفهمم که میگه نصف شب بیدار بشید،حتی نصف نصف،قم الیل الا قلیلا حتی اندکی از شب رو بیدارشید برای چی داره اصرار میکنه که اگه تونستید بیدار شید براتون خوبه،برای خودتون خوبه

      من درک میکنم چون میدونم چقدر حال آدم رو خوب میکنه،چقدر انرژی الهی به ادم میده،چقدر شهودت فعال میشه،چقدر الهامات رو واضح تر درک میکنی

      ممنون دوست عزیز بابت کامنت عالی تون

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 736 روز

        به نام ربّ

        سلام غزل جان

        خیلی ممنونم از دیدگاه زیبایی که برای من نوشتی

        چقدر قشنگ گفتی

        من درک میکنم چون میدونم چقدر حال آدم رو خوب میکنه،چقدر انرژی الهی به ادم میده،چقدر شهودت فعال میشه،چقدر الهامات رو واضح تر درک میکنی

        این حرفتونو که خوندم یاد امروزم افتادم که خدا قشنگ و واضح داشت باهام صحبت میکرد و میشنیدم

        خیلی خوشحالم از اینکه پیامتون رو خوندم و حس فوق العاده ای بهم داد

        برای شما بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    آیسا گفته:
    مدت عضویت: 476 روز

    به نام خدا

    روز نهم

    سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی وخانم شایسته عزیز

    استاد صحبت ها تون خیلی به دلم میشینه

    به خصوص صحبت های این فایل که خودم هم صددر صد بهشون ایمان دارم

    هر زمان درپی بدست آوردن چیزی دویدم وحرص وجوش خوردم تا بدستش بیاورم .نتونستم

    وبرعکس

    چقدر قشنگ گفتید وخوب توضیح دادید مرا کاملا یاد حس و حال وقتایی که به چیزی رسیدم آوردید.

    یکی از مهم ترین راههای رسیدن به خواسته هامون همون نگران نبودن ودر لحظه زندگی کردنه

    احسنت بر شما و ممنونم که بهم یادآوری کردید

    تولدتون هزاران بار مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    اکرم گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    سلام استاد عزیزم وسلام خانم شایسته عزیز

    خدا را سپاس می گویم که من و همسرم رابا این سایت آشنا کرد

    استاد واقعا درست میفرماید که وقتی که به هر چیزی بچسبیم واقعا در کار گره می‌افتد

    چند وقت پیش پسرم میخواست به خدمت سر بازی برود دلمون پیشش بود ومن و همسرم تصمیم گرفتیم که خودمون همون جایی که میخواست بر ه ما خودمون ببریمش نگذاشتیم با اتوبوس یا قطار بره خب ما پسرم را بردیم شب رسیدیم و دنبال پادگان میگشیم وتا ظهر علاف بودیم و هر کسی یه حرفی میزد یکی میگفت همین پادگانه یکی میگفت نه اینجا نیست ما نیرو نمیخواهیم من و همسرم خیلی ناراحت بودیم و تحمل این حرف هارا نداشتیم به خودمون میگفتم چرا ما اوردیم ببین دوستش چقدر قشنگ اومدو قبولش کردن وما همین طور به این بچه چسبیدیم

    خب گذشت تا عصر و قتی که از دستمان کاری بر نمیاد پسرم گفت شما برید من تو این پادگان میمانم تا ببینم چی میشه من با چشم گریان اومد تو ی ماشین بعد همسرم خوب حرفی زد گفت وقتی که ما جای خدا خدایی کنیم نتیجه همین میشه وبعد از یک روزتلاش بیهود ه از سر راه خدا کنار رفتیم و سپردیم بخدا هر اتفایی که میخواد بیافته اگر قسمت هست که اینجا باشه که هست اگرم نباشه ما نمیتوانیم برای این پسر کاری کنیم و بعد همسر م دل کنه شد و من با همسرم برگشتم و من و همسرم خیلی قشنگ گفتم خدایا این هدیه ای بوده تو به ما دادی و ما نمیتوانیم برای این بچه کاری کنیم به خودت سپردیم چون از دست ما کاری بر نمیاد ومن همونجا عجزم رااز خدا خواستم که من ناتوانم

    خدا توانا تویی و من تسلیم هستم این حرف ها را به خدا گفتیم هم من و هم همسرم خیلی قشنگ از این بچه دل کندیم و به خونه برگشتیم گفتیم خدا به خودت سپردیم حتی پسرم خیلی قشنگ گفت برید شما که اینجایی منم ناراحت شما هستم برید

    و ما اومدیم

    بخدا قسم دو روز گذشت پسرم زنگ زد گفت همون جایی که دلم میخواست رفتم و ما خیلی خیلی خوشحال شدیم بعد همسرم گفت دیدی تا اونجا بودیم کاری پیش نمیرفت وقتی ازصمیم قلب از خدا خواستیم و رها و رها کردیم چقدر قشنگ خدا درست کرد و من وقتی این فایل را گوش کردم گفتم ببین وقتی به هر چیزی نچسبی خدا خودش درست میکنه و این نتیجه بود برای من که باید رها باشی باید ارامش داشته باشی وقتی که بخدابسپری دیگه شک نکن وخود خدا همه کار هارا روی نظم و هماهنگی انجام میده

    استاد عزیز و خانم شایسته عزیز در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    الهی زیبایی ها را سپاس، رسیدن به خواسته ها را سپاس، قلب آرامم را سپاس، امیدم را سپاس، توانایی ها را سپاس، فراوانی را سپاس

    ” تولدتون مبارک” استاد محترم

    چقدر میتونه همه چی در زندگی تغییر کنه، وقتی خودمون تغییر میکنیم، چیزهایی که قبلا حسرت بوده، ولی الان اتفاق افتاده. و این نتیجه ی سالها کار کردن هست، تمرین، کردن، باور به خود و توانمندی ها، دوست داشتن خود، فارغ از اینکه کسی باور کنه یا نه

    وقتی ما رها شیم، خدا رو باور کنیم، محتاج توجه دیگران نباشیم، خودبخود ارزشمند میشیم.

    ما در زندگی به تضادها برمیخوریم، باید توجه روی خواسته ها باشه، تقویت کردن باور به خود و خدا، اصل قرار دادن رابطه خود با خدا

    وقتی نچسبیم به چیزی، خودبخود رخ میده، رها باشیم ، صلح با خود و زندگی، رفیق بودن با قلبمون، خوشحال و شاد و امیدوار بودن ما رو به خواسته ها میرسونه.

    به همین شرایط راضی باشیم، زور نزنیم، نچسبیم، نگران نباشیم، لذت ببریم، خودش اتفاق می افته.

    تمرین برای پذیرفتن خود، زندگی نکردن بخاطر دیگران، احساس بهتر داشتن

    چیزهایی که نداریم باعث حسرت نشه، وقتی در هماهنگی باشیم، از موفقیت دیگران خوشحال شیم، اتفاق می افته.

    همه خواسته هامون با نحوه ی تفکرمون بدست میاد. تنها قدرت هستی رو خدا بدونیم و ازش بخوایم.

    رسیدن به خواسته ها نیازی به زجر کشیدن نداره. خواسته ها باید راحت و ساده بدست بیاد، اگر رو خودمون کار کنیم. مسائل درونی رو حل میکنیم، مسائل بیرونی خودش درست میشه.

    باید تصمیم بگیریم، حرکت کنیم، متعهد باشیم، مسیر هموار میشه، راحت اتفاق می افته.

    نگاه مون رو جوری تغییر بدیم که کمی احساس بهتری به ما بده. جوری نگاه کنیم که حالمون بهتر باشه. راحت تر بگیریم. نگران نرسیدن، از دست دادن نباشیم. جوری نگاه نکنیم که اذیت بشیم.

    روند طبیعی جهان اینه، که اتفاقات باید طبیعی پیش بیاد. چون قانون درسته.

    امسال بهترین سال زندگی مون و سال های بعد بهتر از امسال باشه.

    “یک تجربه شخصی”

    مدتها در شبکه های مجازی تیم های کوهنوردی و طبیعتگردی رو دنبال میکردم، اصلا شرایط شرکت در برنامه ها رو نداشتم، وقتی تصاویر رو میدیدم، یه آهی میکشیدم، قطعا همون حسرت بود. بعدها شنیدم در فایل ها که اگه چیزی خواسته ات هست، به جای حسرت خوردن، شادی کن، انرژی بفرست.

    شروع کردم به تمرین کردن. اولش سخت بود. میگفتم خدایا منم میخوام این ها رو تجربه کنم. ایده اومد که خب شروع کن. ذهنم میگفت، سخته، مجهز نیستی، سرده، دوره و ….

    ولی یکجا غلبه کردم به ذهنم، از تهرانگردی شروع کردم. تنهایی، و الان یکساله که هم کوه میرم، طبیعت و ….

    جالبه که پوشاک و وسایلم هم داره کامل میشه. شاید اینجا تکامل رو بهتر متوجه شدم.

    چیزی که حسرت بود، الان اتفاق افتاده، شاید به همون راحتی که استاد گفتند. در مسیر افراد مناسب اومدن. هماهنگ و هم جهت با خواسته هام…

    خدا خودش میدونه که چقدر این مسیر ایمانم رو بیشتر کرده، باور و اعتمادم رو …

    که بقیه خواسته ها هم اتفاق می افته.

    سپاس از آگاهی های دوره فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست ومن از هرخیری که از توبهم برسه فقیرم.. خداروشکر بابت یه فرصت طلایی دیگه ولطفی که خداوند شامل حالم کرد..

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی نازنین ودوستان عزیزم..

    روزشمارتحول زندگی من روز نهم(داستان هدیه تولدم)

    استاد منم به نوبه ی خودم تولدتون وتبریک میگم ان شاء الله تولد 120سالگیتونو جشن بگیریم وهرسال عشق بیشتر. ثروت بیشتر. سلامتی بیشتر. آرامش بیشتری رو تجربه کنید. واقعا اگه آدم خودشو دوست داشته باشه همه دوستش دارن اصلا جهان عاشقش میشه.منم استاد قبلا هیچکس واسم تولد نمیگرفت هیچوقت کادو تولدوتجربه نمیکردم نه تنها تولد بلکه مناسبت های دیگه مث سالگرد ازدواج روز زن وقتی دوستامو میدیدم که خانواده شون واسشون جشن میگیرن واسشون طلا میخرن یا روز تولدشون یا سالگرد ازدواجشون میرفتن بیرون حالا یارستورانی چه میدونم بالاخره تعریف میکردن که مثلارفتیم فلان جا دیشب تادیروقت بیرون بودیم من خیلی حسرت میخوردم ومیگفتم مثلا اینا چی دارن کجاشون از من بالاتره که من ندارم. خلاصه هرسال دریغ از یه تبریک میگذشت وتموم میشد.. استاد شما میگید وقتی آدم رو خودش کار میکنه همه چی تغییر میکنه جالبه من اولین تولدم روسال 99واسم گرفتن دقیقا یکسال بعدازاینکه شمارو شناختم وجسته گریخته فایلهاتون رو از تلگرام دنبال میکردم وتصمیم گرفته بودم که رو خودم کارکنم وتغییر کنم.. از سال 99به بعد دیگه منم کادو تولد کادو روز زن کادو سالگرد ازدواج وتجربه کردم خداروشکر درحالی که قبلا این اتفاقات رخ نداده بود.. ومن تمام این رویدادهای زیبا رو ممنون وسپاسگزارخداوند واموزه های شمامیدونم که لطف خداوند شامل حالم شد که منو به این مسیر الهی هدایت کرد. واقعا رفیق شدن باخداوند وکارکردن روی خودت ودوست داشتن خودت واحساس لیاقت وارزشمندی رو درخودمون بارورکردن، زندگی رو درهمه جنبه هاش زیبا ترمیکنه خداروصدهزارمرتبه شکر. اما اینم بگم که من هنوز خیلییییییییی خیلییییییییی جادارم که رو خودم واحساس لیاقتم کارکنم. من بعداز شنیدن این فایل یه تعهد جدی به خودم دادم که هرروز که میگذره خودم رو بیشتراز روز پیش دوست داشته باشم. دیگران ودوست داشته باشم به اطرافیانم عشق بورزم. حتی همون دیشب که داشتم این فایل وگوش میدادم کلی خودمو بوسیدم از خودم بابت توانمندی هایی که دارم تشکر کردم از خداوند سپاسگزاری کردم وکلی خودمو تحسین کردم استاد من عاشق خلوت وتنهایی هستم وهربار هم خداوند فرصت های بیشتری رو برای خلوت کردن برام فراهم میکنه مثلا آخر هفته ها که پسرم تعطیل هس پسرم همراه پدرش میرن ده بابابزرگش ومن این دوروز وتنهای تنها هستم و واسه خودم حال میکنم خیلی حالم خوبه توتنهایی. حس میکنم الانا درکم از فهمیدن قران داره بیشترمیشه و وقتی هم یه مسئله ای رو درک میکنی ومیفهمیش برات خیلی شیرین تر ولذت بخش ترمیشه. دیشب که داشتم قرآن میخوندم یه حس عجیبی داشتم انگار یه گشایشی تو قلبم اتفاق افتاده بود انگار سینم داشت بازمیشد احساس سبکی ورهایی میکردم که ناخودآگاه زدم زیر گریه قرآن وگرفتم روی صورتم وکلی گریه کردم باهاش حرف زدم مثل اینکه عزیزت روبگیری تو بغل وببوسیش منم همینطور حسی نسبت به قرآن داشتم وداشتم گریه میکردم ومیبوسیدمش ومیگفتم میخام رفیقم بشی کلی باخدا حرف زدم که خدایا لطفا دیگه دستمو ول نکن دستمو محکم بگیر تودستت.. از قرآن خیلی عذرخواهی کردم بابت این چندوقتی که گذاشته بودمش گوشه طاقچه وداشت خاک میخورد ومن بهش بی توجه بودم چون دیشب بیشترررررررررراز قبل به وضوح داشتم اینو حس میکردم که این قرآن چقدرررررر رفیق خوبی هس.. اینقدر گریه کردم که وقتی قرآن واوردم پایین صفحه هاش خیس خیس شده بود.. استاد من دیشب تاساعت 4 بیدار بودم وداشتم توسایت میچرخیدم فایل گوش میدادم. عبارات تاکیدی وگوش میدام وتکرار میکردم باخودم.. خیلی حس وحال خوبی داشتم. صبح ساعت 9ونیم وقتی از خواب بیدارشدم هنوز حس سبکبالی دیشب وداشتم وبه خدا گفتم که من میخام این حس وحال هربار تکرار بشه..استاد من خیلی از شما سپاسگزارم بابت این فایلهای ارزشمندتون.. ازتون سپاسگزارم.. استاد درمورد رهایی ونچسبیدن به خواسته ها که گفتید من خیلی تجربه ش کردم بعضی وقتا بوده که چسبیدم به خواسته م وچیزی جز دست وپازدن تو باتلاق وفرورفتن شاملم نشده وهمین که رهاش کردم باورتون نمیشه به طرز معجزه آسایی اون خواسته اتفاق افتاده. ولی خداروشکر هربار دارم تلاش میکنم که بهتراز قبل باشم وبه خواسته هام نچسبم وآسون گیر تر باشم تا جهان هم بهم آسون بگیره.. به قول حافظ نازنین

    دوش بامن گفت پنهان کاردان تیزهوش

    کزشما پنهان نشاید کرد سرّ می فروش

    گفت آسان گیرکارها کز روی طبع

    سخت میگیرد جهان برمردمان سخت گوش

    دقیقا همینطوره.. خداروصد هزار مرتبه شکر که به این مسیر هدایت شدم که لااقل باقی عمرم رو به بطالت نگذرونم..

    درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید. عاشقتونم وبه الله یکتا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1529 روز

    سلام خدمت همگی و استاد ارزشمند و خانم شایسته بینظیر

    سپاس بابت آماده سازی این فایل های فوق العاده

    رد پای فایل نهم برای خودم..

    چقدر حس خوبی میده وقتی متوجه میشم که برای تغییر بیرون باید خودم رو تغییر بدم

    خیلی جاها منم حسرت هایی تو دلم مونده و شاید جز قسمت های کدرِ درونم شده و الان متوجه شدم که باید خودم رو دوست داشته باشم و به خودم احترام بزارم و رابطم رو با درون خودم بهتر و بهتر کنم و مطمئنم به جایی میرسم که تمام اون حسرت ها میشه خاطره و به قول استاد، خود به خود اوناهم حل میشه و تیک میخوره..

    یه درس ارزشمند از این فایل گرفتم که چجوری باورم رو عوض کنم؟

    در هر لحظه باید جوری به موضوعات و اتفاقات نگاه کنم که حالم یکم بهتر شه. جوری نگاه نکنم که اذیتم کنه. بیخیال تر باشم. نچسبم به چیزی. نگران نباشم..

    احساس بد موقعی میاد که زندگی رو جدی گرفته باشیم

    واااای که چقدر این مطلب مهمه..

    تلاشم رو میکنم که با درونم در صلح و آرامش باشم، کارایی که اذیتم میکنه و حس بد در من ایجاد میکنه رو راحت بزارم کنار

    روز به روز به خودم یادآوری کنم که من ارزشمندم، من تکه ای از خداوندم پس بسیار ارزشمندم..

    الهی شکر بابت آگاهی های امروز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 449 روز

    سلام ودرودخدابه شما

    دوستان واستادعزیز

    راستش با دیدن این کلیپ اشکم در اومد

    چون همین حالاشم کسی تولدموتبریک نمیگه

    چون کسی یادش نمیاد

    تولدمو

    هرسال خودم

    واسه خودم ی دونه کیک یزدی میگیرم

    وبه خدای خودم بابت آفریدن خودم تبریک میگم

    وجلوی آینه به خودمم تبریک میگم

    وشکرگزارخدامیشم بابت خودم

    من متولد اول خردادم

    و خیلی دوست دارم

    تولدمو غافلگیرانه بهم تبریک بگن

    شادوسرزنده وثروتمندبمانید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدصادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 1578 روز

      سلام مهدی عزیز. من هم متولد اول خرداد هستم! این هدایت خداست که من دارم برای شما پیام میگذارم و من به نوبه خودم تولدت رو پیشاپیش بهت تبریک میگم و انشاءالله صدها سال زندگی پر برکت داشته باشی و بهترین اتفاقات رو تجربه کنی و عاقبت به خیر در دنیا و آخرت باشی. مطمئن باش اگر در همین مسیر درست بمونی و فایل‌ها رو تکرار کنی و شخصیتت رو تغییر بدی با هدایت خدا بدون شک این خواسته‌ات که حضوری بهت تبریک بگن هم برآورده میشه چون قانون اینکه که تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر باورها و فرکانس‌های خودمون هست. هر شرایطی که تجربه میکنیم چه خوب و چه بد. خودم باید فرکانس‌هام رو تغییر بدم و به درون بپردازم تا شرایط بیرونی تغییر کنه. عاشقتم دوست خوبم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی قربانی گفته:
        مدت عضویت: 449 روز

        سلام محمدجان عزیز

        شما اولین نفری هستی که بهم تبریک گفتی

        اونم پیشاپیش،واین موضوع منوخیلی خیلی خوشحال کرد،روزموساختی برادر

        منم خیلی خوشحالم که شمام اول خردادی هستی،منم پیشاپیش بهت تبریک میگم تولدتون

        ممنون از اینکه وقت گذاشتی وبهم جواب دادی خیلی مردی دوست داشتنی،شمادرست میگین،اگه کسی بهم تبریک نگفته

        به این خاطره که واقعادرفرکانس تبریک قرارندارم،وامسال تمام تمرکزم اینه که درتمام موضوعات مداروفرکانسم روبالاترببرم تادرمدارعالیترینهاقراربگیرم

        چون من خیلی ارزشمندترازتفکرفعلی ام هستم

        ومیخوام در عالیترین شرایط قراربگیرم،

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    به عنوان تمرینی برای ساختن مهم‌ترین رابطه زندگی‌ات- که استاد عباس منش آنرا «هماهنگی میان ذهن و روح می‌نامد و در دوره عشق و مودت در روابط مفصلاً درباره‌اش توضیح داده است»- درباره‌ی نشانه هایی بنویس که امروز برایت رخ داد و پی بردی دلیلشان‌، در صلح قرار گرفتن با خودت بوده است.

    -ما با خودمان کاملا در صلح نبوده و هم چنان نمی توانیم بر نکات مثبت خود و دیگران به درستی تمرکز کنیم هنوز باور نداریم که احساس بد مانند اتشی است که اگر دستت را به سمتش بردی می سوزاند و هیچ فرقی هم نمی کند که به چه دلیل این کار را کرده ای افکار بد هم مانند اتش می سوزاند چون فرکانسی مخرب است که به جهان ارسال می کنیم و نتیجه ان مانند اینه به خودمان باز می گردد اگر این قانون را باور و به ان عمل کنیم نتایح پر بارتری را خواهیم گرفت اما شاید بیشتر بتوانیم به نکات منفی انها بی توجه باشیم دلیل آن باور نداشتن به این که ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی مان را رقم می زنیم و دیگران به هیچ وجه تاثیری در رخ دادن اتفاقات زندگی ما ندارند است البته سایر باورهای نامناسب از جمله نسبت دادن دلایل عدم موفقیت و شکست هایمان به عوامل بیرونی نداشتن احساس لیاقت و ارزشمندی عزت نفس عدم درک این قانون که هر کسی در هر جایگاهی قرار دارد جای درستی است و هیچ اشتباه و ظلمی در حق هیچ کس صورت نگرفته و دیگران هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند همان گونه که ما نیز تاثیری در زندگی دیگران نداریم تمام افراد به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی دارند و هیچ کس برتر از دیگری نیست باشد دیدن سریال های زیبای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت به ما در رسیدن به احساس خوب بیشتر کمک می کند درباره ی اتفاقات خوبی که از توجه نکردن به نکات منفی و تحسین خوبی ها و زیبایی ها آن هم نه به صورت 100 درصد بلکه به میزان شاید 50 درصد یا کمتر گرفتیم:

    -حذف شدن افراد منفی

    -رخ دادن اتفاقات خوب مثل هدایت شدن به مکانهای زیبا برای پیاده روی هدایت شدن به خرید محصولات با کیفیت عالی رسیدن به آزادی زمانی و مکانی دریافت نعمت ها و برکات بسیار بیشتر نسبت به گذشته داشتن احساس آرامش لذت بردن بیشتر از تک تک لحظات زندگی دریافت بیشتر الهامات الهی و عمل کردن به آنها آشنایی بیشتر با قوانین الهی کنترل ذهن کمی بیشتر از قبل دیدگاه مثبت تر نسبت به افراد کمتر غیبت کردن پشت سر آنها تعیین اهداف کوتاه مدت انگیزه ی بیشتر برای تحقق اهداف داشتن خواسته و تلاش برای تحقق آنها مدیریت زمان و داشتن انرژی بیشتر است

    به میزانی که احساس خوب ما بیشتر می شود :اتفاقات بسیار بهتری را تجربه می کنیم و در مدار آسان شدن برای آسانی ها قرار می گیریم

    با تشکر از استاد و خانم شایسته عزیز

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    شیرین سهیلی وند آذر گفته:
    مدت عضویت: 1074 روز

    سلام به استاد عشق و هم مدارهای ناب

    ماهم خدا رو شکر میکنیم برای تولد شما و خدا رو شکر که از اون حادثه هم جون عزیزتون رو نجات داد تا شما هم نجات گر خیلی از انسان ها باشید از این اسلام پر از گناه و شرکی که از بچه گی تو ذهن ما پرورانده بودن خدا رو سپاس

    من با شما تبدیل به یه انسان. انسان شدم و تا قبل آشنایی با وجود عزیزتون من یه مومن مشرک بودم با اون همه شرک خفی که نمیدونستم شرک هس .من سال‌های سال که نماز و قرآن من ترک نشده اما بعد آشنایی با شما من تازه با خدا و قرآن و اسلام درست اشنا شدم الان که قرآن میخونم تازه درکش میکنم و میفهمم و لذت میبرم

    من با شما تونستم شعف درونی رو که مهمترین ثروت هر فرد هس پیدا کنم و اون حس لذتی که شما ازش تعریف میکنید رو تجربه میکنم

    من واقعا با آموزه های شما زندگی م عوض شده و تبدیل به یه شیرین دیگه شدم که خودم عاشقشم .عاشق ایمان و توکلی که به خدا دارم واحساس خوشبختی واقعی احساس سلامتی جسم و روح و روانم و با جهانم در صلح هستم

    استاد بی‌نظیر همونطور که واقعا نمیشه شکر نعمت های خدا رو اون جور که باید به جا بیارم بابت وجود شما هم نمیتونم چطور سپاسگذار وجودتون باشم خدا رو شکر برای آفریدن شما

    آرزوم دیدن شما از نزدیک هس و ایمان دارم که یه روز میبینمتون و حضوری از شما قدردانی میکنم و تمام موفقیت هایی که با آموزه های نابتون کسب کردم رو از نزدیک براتون تعریف میکنم

    به امید اون روز خوب

    شاد و سلامت باشید و سپاسگزارم

    شیرین &

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: