داستان هدیه تولدم - صفحه 86 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Sina Amirkhani گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانوم شایسته نازنین

    من سعی کردم متعد باشم به فایلهای سفرنامه و اونهارو به طور مرتب دنبال کنم .

    از خداوند بسیار سپاسگذارم. که من رو به مسیر هدایت کرد ، جایی که فقط در مورد اصل صحبت میشه .

    این نگرانیها و سخت گرفتنها زندگی من رو نابود کرد ، صادقانه ، فکر میکردم که من با نگرانیهام زندگیم رو نگه داشتم یعنی همیشه باید بپام که اتفاقی نیفته .

    من تمام عمرم اینقدر با افکارم جنگیدم و نشتی انرژی داشتم که روزی نبود که من احساس خستگی نکنم .

    انگار هرروز آخر وقت من از یک مسابقه رزمی اومدم .

    خداوندا سپاسگذارم ، وقتی انسان متوجه نیست پرده ای در جلوی چشمانش است ، سدی میان او و دنیای آسانی است ، حائلی بین او و خدواند است . حالا تو هر چی بیشتر انکار میکنی بیشتر غرق میشی .

    من دستام رو بالا بردم و گفتم تسلیم هستم ، گفتم خوب اگر باید این سخت گرفتنها و نگرانیها جواب میداد ، وضعیت زندگی من این نبود .

    سپردن و رها کردن یک روزه اتفاق نمیفته و تمرین می‌خواد .

    تقریبا هشت ماه از اشنایی من با این سایت میگذره ، من قسم می‌ خورم که تو این مدت بخاطر فشارهای ذهنیم فقط ۳۰ درصد روی خودم کار کردم ، یعنی من تعهد خودم رو فقط در حد ۳۰ در صد برآورد کردم ، همه چیز مثل بمب ترکید ، وضعیت مالی من عالی شد ، روابط تغییر کرد با همسر و دیگران و دوستان ، حال خودم که بعضی اوقات به بهترین حالت خودش میرسه، مهم تر از همه اینه که میبینم ، یعنی اطراف رو میبینم ، زیبایی‌های جهان رو میبینم ، دیروز ماشین رو نگه داشتم کنار یک مزرعه به همسر و پسرم هم گفتم پیاده بشید تا با هم خورشید رو نگاه کنیم ،یه غروب وصف نشدنی بود .

    خوشحالم که حالا حالاها جا دارم برای تغییر و تو این مسیر باقی میمونم .

    من باید هرروز روی خودم کار کنم و از خداوند بزرگ‌ترین چیزی که میخوام ، تعهده ، تعهدی که باهاش همه چیز رو میشه بدست آورد .

    از قدمهای کوچک بهتر شروع کنیم از عادتهای کوچک بهتر شروع کنیم و بعد اتفاقها میفته .

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    استاد یک دنیا ازت سپاسگذارم

    خداوندا ازت سپاسگذارم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مائده پرهیزکاری گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    سلام استاد عزیزم

    من دو ماهیه دارم با تعهد رو باورهام کار می‌کنم.

    منی که پاشنه آشیلم خجالتی بودن بود و حتی تو کلاب هوس که فقط صدا هست نمی‌تونستم صحبت کنم، امروز براحتی تو اینستا لایو می‌ذارم و صحبت می‌کنم

    از نظر سلامتی‌ام یه بیماری که نزدیک ده سال عذابم میداد خوب شد.

    الان یکی دو روزی میشه که استارت یه کار جدید و زدم و میدونم بزودی موفقیت‌هامو دوباره کامنت میکنم.

    خیلی رابطم با آدما بهتر شده انگار که یه پرده ی بی اعتمادی و تنفر از چشمم برداشته شد.

    خیلی خوشحالم تو ۲۰ سالگی باهاتون آشنا شدم و میتونم از الان با باورای صحیح به خواستم برسم.

    ازتون سپاسگذارم منو از احساس گناه وحشتناک و افسردگی نجات دادید. دست مهربون خدا

    این اولین کامنتم از نتایجمه. امیدوارم بعدا برگردم بهش و به خودم افتخار کنم.

    ردپایی از مائده

    بیستم مرداد ماه ۱۴۰۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    به نام خدا

    سلام به شما دوستان

    روز نهم

    میخوام درمورد چنتا نشانه هایی که دیروز برام رخ دادند صحبت کنم.

    دیروز داشتم یه لایو درمورد کسب و کار میدیدم که مربوط به شغلی بود که خودم میخوام واردش بشم. از آنجایی که من تازه وارد این شغل شدم بخاطر توصیفاتی که داشتن در مورد تخصص و مهارت و ویژگی هایی که یک شخص موفق در اون شغل باید داشته باشه کمی نگران شده بودم .(البته خودم تو اون لحظه قبول نداشتم که نگران شدم😅)

    با خودم میگفتم که وااای چقدر قراره کار من سخت باشه، چقدر سختی باید بکشم،آیا من میتونم این کارا رو بکنم؟، منی که الان هیچ مهارتی ندارم؟ و. از اینجور حرفای نگران کننده.یه ساعت گذشت و اومدم فایل روز نهم رو باز کردم و شروع کردم متنی که خانم شایسته نوشتن خوندم که یهو چشمم خورد به این جمله که

    “.دلیل اینکه این افراد در زمان مناسب در مکان مناسب‌اند‌، این است که‌ سکّان زندگی را به دست نیرویی سپرند که قادر است همه‌ روابط ما با دنیای پیرامون‌مان را به بهترین نحو برنامه‌ریزی و مدیریت نماید “.

    یعنی این موفقیت ما اصلش از این رابطه ما با خدامون سرچشمه میگیره ، ما اگه این رابطه رو درستش کنیم به همه چیز میرسیم. این جمله تو ذهن من خیلی صدا کرد با خودم گفتم مهدی ببین خدات چقدر دوست داره، خودت میخواستی نگران بودنتو انکار کنی اما خدات که از دلت خبر داره اومده برات نشانه میفرسته که آروم باشی .

    واااااای خدا جونم. عاشقتم عااااشقتم😍😍🌸🌸😍

    و همین جمله رو که خوندم ، قلبم یه آرامشی گرفت که اصن نمیتونم توصیفش کنم.

    بعد که فایلو تموم کردم سرشار از امید و ایمان به خدام شده بودم ، حالم خیلی خوب شده بود ، بعد یهو خدا عشقشو بیشتر بهم نشون داد. یهو دیدم هوا به طور عجیبی عالی شده. تو شهر ما که خیلی کم بارون میاد، داشت بارون نم نم میبارید ، یه نسیم خیلی خنک هم میومد که لذتو دو برابر میکرد تصمیم گرفتم تو بارون راه برم و لذتو چندین برابر تجربه کنم. سرشار از عشق شده بودم که یهو رعد و برق زد 🌩️ منم که عاشق رعد و برقم ، یعنی رعد و برق میبینم مث اینه که همه لذتارو دارم یجا حس میکنم، بیشترین لذتو داشتم میبردم واقعا حالم عالی بود خدارو شکر.

    خدا تو همین مدت کوتاه اون لذت در صلح بودن با خود رو بهم نشون داد که این یه نشانس برام که دنبال این لذت باشم، اگه با خودم در صلح باشم هر روز و هر لحظم میشه سرشار از این لذتا .

    امیدوارم هممون لذت در صلح بودن با خود رو بتونیم تجربه کنیم و باید باور داشته باشیم خدا هم خیلی میخواد ما اینجوری با لذت زندگی کنیم ، همونطور که خدا دیروز به من گفت.

    با تشکر از همه دوستان و استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز🌸🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نغمه کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    سلام عزیزان…امروز برام ی اتفاق ب ظاهر ناجالب افتاد و من سعی کردم حالمو زودتر ب حال خوب برگردونم..میدونم خدا برای ما چیز بد نمیخواد و اینک اون وسیله عزیز من از دستم رفته…حتما خیری توش بوده…من پناه میبرم ب خدا از اینک ب کسی شک ببرم …هرچند گم نکردمش و تو محل کارم بوده و فقط در دسترس بقیه هم بوده…اما تصمیم گرفتم درصلح با خودم و با دیگران باشم و انرژیم خوب باشه شاد باشم و عشق بدم…واقعا وسیله من هر قیمتی هم ک داشت ارزش اینو نداره بهش وابسته باشم و ذهنمو مشغولش کنم و احساس بد رو نگه دارم تو خودم…پس رها میکنم میسپرم ب خدا هر چی ک هست رو …خدایا شکرت هر اتفاقی بیوفته میدونم ک خیره..کمکم کن رشد کنم کمکم کن قدردان و باعشق باشم…ممنونم از تمام نعمت هایی ک حتی برای چند روز یا چندماه ب من اجازه لذت بردن ازشون رو دادی هر چیزی ک هست از برکت وجود توست ممنونم بابت سلامتیم ممنونم برای اینک در مسیر هدایت قرار دادی من رو و شکرت ک همه چیز رو برام همیشه عالی چیدی…ی روز ان شالله میام اینجا مینویسم ک چه تجربه عالی ای چه اتفاق حیرت انگیزی پشت این داستانا بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    اسد گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    به نام خدای هدایتگر و مهربانم

    کلید شروع این فایل ” وقتی با حسرت به دستاودهای دیگران یعنی دوستان،عزیزان،خانواده و انسانها نگاه میکنی یعنی در حال دور شدن از خواسته هایت هستی” و منی که عمری تصورم این بود که این اسمش حسرت،اندوه و حسادت نیست بلکه یک انگیزه برای اینه که خودم رو جای دیگرانی که شاید یک ساعت هم در زندگی شون،در افکارشون ،در موقعیت هاشون نبودم که بدونم چه باورهایی داشتن یا دلیل این نتایج ظاهریشون اصلا پایدار بوده یا نبوده که من با دیدنشون خودمو سرزنش میکردم و حسرت و آه عمر از دست رفتمو میخوردم بدون لذت بردن از لحظات حال و داشته های بی اندازه خودم

    حسرت مثلا کار خوب دوستانی که مشاغل دولتی و ثابت،یا همسر و خانواده و فرزند تشکیل دادن یا خونه عالی داشتن یا موقعیت های اجتماعی و ارتباطی عالی داشتن

    و کلید بعدی ” اگر بخاطر چیزی ناراحتی یعنی در حال دور شدن از اون هستی حتی اگه کلی برای داشتنش تقلا کنی”

    و حالا می فهمم عدم شکرگزاری بابت سقف بالای سر،شغلی که توش بودم و اتفاقاتی که بارها و بارها از رفتار بد و نکات منفی همون آدمهایی که ثابت بودن، ولی من با تغییر نگاه و یه کم کنترل ذهنم،اونارو دو تا آدم کاملا متفاوت از دیروزشون با خودم میدیدم اما باز ناآگاهانه و ناسپاس از کنار این معجزه می گذشتم

    اما حالا آگاهانه می دونم این احساس بهتر،با یکم یکم و آروم آروم و بدون عجله و وسواس و اضطراب به اتفاقات بهتر تبدیل میشه ولی باید مداوم و پایدار و بدون توقف باشه این تعهد ما

    من به ماشین دلخواهی که یه روزی مد نظرم بود به راحتی رسیدم اما چون فکر می کردم این روند طبیعی دنیاست و اتفاق خاصی نیفتاده و تکامل رو درک نمی کردم معنای سپاسگزاری و پیشرفتو نمیفهمیدم.

    من به شغلی که خودم با شجاعت بصورت مستقل و بدون هیچ ایده قبلی از کار اداری و جایی که توش ساکن بودم و شاد نبودم به یه ذره بهتر از چند سال قبلم رسیدم و تونستم اوضاعم رو توی یک سال بهتر کنم چون روند تکاملی جهان رو ندونستم از مسیر لذت نبردم و نفهمیدم که درسته این شغل هم شاید عشق و علاقه واقعیت نیست اما اگه به کار قبلیت و اون جهنم و محیطی که ذهنت برات ساخته بود خدا وکیلی به چه آرامش مکانی و بخصوص زمانی رسیدی و خود این یعنی رو به جلو بودی پس چرا ندیدی

    و اون روابط سمی و وابسته که همیشه به قهر و دلخوری و کینه و حسرت ختم می شد الان یه ذره بهتر و آرومتر و دارای عزت نفس بالاتر شدی اما چون اون یه ذره رو به یاد نمیاری نجواهات میگن این عزت نفس یه کوچولو بیشتر از قبلت فقط و فقط غروره و تنهایی.

    پس این نشانه رو سپاسگزار خدای بزرگ هستم و هدایتم به این صفحه امشب تا با نگاهی عمیقتر به این موضوع به یاد بیارم کجا بودم و بعدها کجام

    خدا رو شکرگزارم که دارم تکامل رو می فهمم و از خودش میخوام که کمکم کنه ایمانم با عمل همراه بشه

    خدایا شکرت بابت این آبهای آبی و خالص و اون نخلهای سربلند و این طبیعت زیبا و خدایی که همیشه با منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    الناز محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام بر استاد عزیزم مریم جون

    و همه ی خونواده صمیمی عباسمنش

    ۱۴٠۱/۷/۱۴

    نهمین روز از سفرنامه

    خداوند منان رو بینهایت سپاسگزارم که امروز هم هدیه ی دوباره نفس کشیدن رو بهم داد

    بازهم یک فایل فوق العاده که اگه بشینم در مورد تک تک جملاتش بنویسم بازهم آگاهی هاش تمومی نداره

    استاد در مورد تک تک جملاتی که میگفتید توی ذهن من یه مثال از خودم زنده میشد

    خیلی جاها، خیلی موقع ها زندگی رو برای خودم سخت گرفتم، قانون رهایی رو فراموش کردم و چسپیدم به خواستم، برای پر کردن خلا های درونیم دنبال عوامل بیرونی بودم، وووو ده ها مثال های این شکلی

    تا به حال هیچ کس برای من هم تولد نگرفته کسایی بهم تبریک گفتن ولی جشن نگرفتن و کادویی هم دریافت نکردم

    موقعی که تولدم بود یا حرفی از تولد زده میشد یه خلایی رو از درونم حس میکردم مثلا اگه یکی تعریف میکرد که برام فلان تولدو گرفتن یا فلان کادو رو گرفتن حسرت میخوردم که ای کاش برا منم میشد

    اصلا هم متوجه نبودم دارم با این کارم همه چیز رو میزنم خراب میکنم

    از دیروز فهمیدم که یک ترمزم احساس وجود بیشمار خلاهای درونی هست

    خوشحالم که فهمیدم و خدا رو سپاسگزارم که همیشه مرا در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار میدهد

    دقیقا بعد از متوجه شدنم از این موضوع هدایت شدم به این فایل زیبا و کامنت های فوق العاده ش

    ممنونم بابت این فایل بینظیر باید بارها گوشش کنم

    دوستای عزیزم از کامنت های زیبا تون هم ممنونم

    در پناه الله شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    خدانگهدار عشقای من 😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مانا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    سلام خدمت استاد بزرگ جهان وخانم شایسته عزیز

    خدا رو شکر میکنم برای این روزای زیبایم که دارم فایل پر از آگاهی قانون سلامتی رو گوش میدم

    وخدا رو شکر میکنم برای این لحظه ام که اصلا حالم خوب نبود از ظهر فکرم درگیر مسئله ای بود وسخت عذابم میداد یه لحظه یادم افتاد که بیام پیج شما ونشانه های امروز رو ببینم که این فایل پر از عشق وآگاهی برام اومد

    استاد ازتون ممنونم بابت آگاهی های بی نظیری که برامون میدید از خدای خوبم هم سپاسگزارم من الان تمام اون دلخوری ها و تضاد ها رو کنار میزارم واز خدا میخوام که همه ی اون کسایی که امروز فکرم رو خراب کردن هدایت کنه وبه بهترین مسیرها هدایتشان کنه استاد عزیز از خدا میخوام که هر روزتون تولدی زیبا وپر از موفقیت باشه براتون از صمیم قلبم تولدتون رو تبریک میگم برای خودم وهمه مردم جهان تبریک میگم تولدتون مبارکمون باشه

    همیشه در پناه الله یکتا شاد سلامت وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    سلام به همه همسفرهای عزیزم و لیدرهای گروه استاد گلم و خانوم شایسته عزیزم

    .

    آگاهی های این فایل فوق العاده ارزشمنده هر چی بگم کمه استاد عزیزم دستتو میبوسم که این حرفارو رایگان در اختیارمون میذاری

    من این آگاهی هارو قبلا از فایلای دیگه دریافت کرده بودم و جمعشون کرده بودم و جملات تاکیدیشونو همیشه تکرار میکنم

    اما امروز قطعا باید باز هم همه رو میشنیدم تا بهم یاداوری بشه که خداروشکر که همیشه بهترین فایلا در زمان مناسب در اختیارم قرار میگیره

    امروز روز سوم سفر و فایل نهم هستم و خداروشکر که به این جمع پیوستم

    خداوند در سوره زمر که حتما پیشنهاد میکنم اگر نخوندین بخونیدش میگه که :

    کسی که چندین ارباب بد اخلاق و تند خو داره بهتره یا کسی که فقط یک نفر رو بندگی میکنه

    این ایه تلنگر خیلی عمیقی بهم زد گفتم من اگر به کسی قدرت میدادم اگر فک میکردم تو زندگی من عددیه اگ از کسی میترسیدم دقیقن مصداق این ایه بودم و تصور کردم خودم رو در زمان های دور که برده داری هنوز وجود داشت که هزاران ارباب دارم و نمیدونم به ساز کدوم برقصم و خیلی درمانده بودم

    در عوض خودم رو تصور کردم که فقط یک ارباب دارم و اون بسیار مهربونه با هم رفیقیم هر چی بخوام رو میسپرم به خودش فقط میگم برام حلش کن و دیگه خیالم راحت میشه این ارباب انقد بهم نعمت میده در صورتی که من لایق اون هام نیستم و گاهی بد اخلاقی میکنم پیشش گاهی میرم سراغ بقیه ارباب های گنداخلاق و در خونه هاشونو میزنم وقتی درو باز نمیکنن برمیگردم پیشش و هر بار میگه بیا تو در بازه و انگار نه انگار من بی وفایی کرده بودم اصلا به روم نمیاره

    بهم گفته یادت باشه هر خیری که بهت میرسه از طرف منه و هر شری از طرف خودت

    اینو بهم گفته ولی من گاهی بازم دیگرانو بزرگ میکنم و ازشون بت میسازم و میگم این واسه من کاری انجام داد خدا همون موقع داره لبخند میزنه و منتظره که دوباره بپرم تو بغلش

    بهم گفته این کتاب صریح و دقیق و فصیحه خیلی بار هم گفته بهم گفته بخونش هر کار باید انجام بدی توش نوشته اگر جایی هم سوال داشتی بگو من به قلبت الهام میکنم جوابو میگم

    .

    .

    هر وقت از خوبیاش و عشقش و بی لیاقتی این بدن انسانیم میگم اشکم درمیاد

    با خودم میگم روح من هم از روح اونه اون داخلش دمیده، یعنی منم میتونم انقد خوب باشم انقد عاشق باشم انقد بی نیاز و رحمان و رحیم و ستار و…باشم؟

    یاد شعر حافظ میفتم که میگه

    *میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز*

    .

    خدای مهربونم این مسیر خیلی سخته مسیر رسیدن بهت و موندن کنارت و وسوسه نشدن خیلی سخته کمکم کن همیشه دستام تو دستای تو باشه همیشه نگاهم به تو باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    باران افشار گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام

    روز شمار تحول زندگی من

    روز نهم

    در صلح بودن با خود

    چیزی که ازش هیچی نمیدونستم

    و الان چه راحت درکش میکنم

    این روزها ناخودآگاه کارهایی انجام میدم که واقعا دوسشون دارم وقتی کاری بهم حس خوبی نمیده انجامش نمیدم فقط بخاطر اینکه کسی ازم خواسته یا مجبورم

    دیگه خودمو اجبار به انجام کاری نمیدونم

    از امروز صبح تصمیم گرفتم هر روز یک قدم کوچیک برای هدف هام بردارم

    و اونا رو بعد از بیدار شدن یادداشت کردم

    و تا الان انجامشون دادم

    داشتن هدف و انجامشون با حس خوب همون با صلح بودنه

    و کمک به دیگران که دارم بدون توقع انجام میدم و اگر توقعی پشتش باشه انجامش نمیدم و این یه حس آرامش بهم میده

    خداجونم شکرت امروز هم تونستم بیام تو سایت

    شکرت که این زمان و انرژی و انگیزه رو بهم دادی

    مرسی استاد عزیزم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۱

    روز سوم سفرنامه

    مینویسم که یادم بمونه که میخوام خداگونه زندگی کنم ،میخوام لحظه به لحظه عمیقتر درکش کنم و حسش کنم این بزرگترین هدف منه و الان فهمیدم که اگه فقط خدای خودمو عمیقا درک کنم و رابطمو باهاش درست کنم بقیه چیزها بصورت “”””طبیعی”””” و به عنوان “”””پاداش””” وارد زندگیم میشه

    دقیقا مثل وقتایی که انقدر غرق حضورش میشدم که هیچی برام مهم نبود ، نه پول ، نه داشتن خونه ، نه داشتن فرزند و ..‌. و تمام نعمتها بدون توجه من سرازیر میشد به زندگیم از در و دیوار …واقعا از زمین و آسمون کارهام خودبخود و به بهترین حالت ممکن پیش میرفت و یه لذت وصف ناشدنی بهم دست میداد ، شاید برای بقیه عجیب بود که چطور شده ؟! اما من با یه لبخند قشنگ تو دلم میگفتم خدایا شکرت ، مرسی بابایی که هستی ، عاشقتم که همه چیزو برای آرامش و رفاه و راحتی من انقدر قشنگ میچینی کنار هم ، قشنگ حس میکردم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری یعنی چی !!! حتی الانم که دارم به اون زمانها فکر میکنم اون حس لذت عمیق رو در قلبم حس میکنم و با همه وجودم میخوام برگردم به همون لحظه ها و حاضرم هر کاری بکنم که در تمام لحظه های باقی مونده از عمرم اون لذت رو حس کنم در تمام وجودم . و خیلی قشنگه که تنها و تنها کاری که باید بکنم اینه که فقط خدامو ببینم و بهش اعتماد کنم و به هیچکس حتی عزیزترین و نزدیکترینای زندگیم هم وابسته نشم و هیچ چیزو از اونا نخوام و به یادم بیارم هر لحظه که هر چیزیو فقط و فقط از خودش بخوام حتی ساده ترین چیزارو که بارها برام جواب داده ، فقط کافیه که با اعتماد کامل بخوام و بدونم که میشه .مثل وقتیکه یه روز خاص جایی بودم که ماشین همراهم نبود و آژانس هم ماشین نداشت و گفتم من باید برم خدایاااااا خودت درستش کن ، خدایا میدونی که باید برم خودت برام آژانس بفرست و به ۳۰ ثانیه هم نکشید یه آژانس مربوط به همون منطقه ای که من میخواستم برم جلوی پام ایستاد و خیلی مثالهای دیگه که به ساده ترین حالت ممکن برام پیش رفت .و به عمد یکی از ساده ترینارو مثال زدم که اگه دوست عزیزی کامنت منو خوند بدونه به همین سادگیه و ایمانش قویتر بشه بدونه که برای ساده ترین چیزا هم فقط و فقط به خودش رجوع کن و از خودش بخواه عین هوا که نیازی نیست زور بزنی تا نفس بکشی ، عین همون نفس کشیدن به همون راحتی به بهترین و زیباترین و راحتترین حالت ممکن برات فراهم میشه چون پادشاه عالم اونو برات فرستاده

    خدایاااااا جملاتی که دارم مینویسم هم خودش داره بهم میگه بچه هاااااا ، خدایا شکرت . این جملات مال خودم نبود چون همینطوری که دارم مینویسم ذهنم هی داره میگه که آره همینه و انگار یه جورایی باورهای خودم داره تقویت میشه ، خدایا شکرت که هستی حتی اینجا موقع نوشتنم هم داری حضور قشنگ و آرامش بخشتو بهم یادآوری میکنی ، عزیییییزترین عزیزم ، قشنگترین قشنگم ، مهربانترینم ، رفیقترین رفیقم امن ترین پناهگاهم مرسی که هستی و در من نفس میکشی …یا …من در تو نفس میکشم …خدایا شکرت شکرت شکرت به اندازه بیکرانگی جهانهایی که خلق کردی شکرت ..عاشقتم عاشقتم عاشقتم

    استاد جان سخاوتمند و توحیدی و ثروتمندم مریم جان لطیف و قدرتمندم عاشقتونم

    عاشقتونم دوستان هدفمندم عاشقتونم

    ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: