داستان هدیه تولدم - صفحه 89 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2711 روز

    سلام خدمت دوستان گل عباسمنشی

    خیلی خوشحالم که تو جمع شما هستم

    فقط چندخط از متن بالارو خواندم.و این نشانه امروز من بود راجب گیج بازی های که دارم در میارم.بابا چرا‌نمیخام بفهمم که تمام موفقیت های من وابسته ب یه خاسته کردم و جلوی همه پیشرفتهای و گرفته(مادی)

    أگرم نباشه حداقل انرژی من و میگیره .آره میگیره .

    وقتی یه فکری همش از صبح تا شب با توئه و تو توش احساس ناتوانی میکنی یعنی اینکه توش خیلی نقطه ضعف دارم

    دوست نداشتن خودم.گرفتن توجه از دیگران. ایراد گرفتن از خودم.إحساس ارزشمندی خودم‌نسبت ب داشتن ی موضوع خاص.والاه نمی‌دونم این همه چیز می‌دونم اما خالی هستم از عمل .خالی هستم از متعهد بودن.

    اما نه قلبم ی احساس عالی نسبت ب این موضوع دارم که از پسش بر بیام آنقدر اعتماد بنفسم و آنقدر عوض میشم که برمی‌گردم میگم خداروشکر واسه این تضاد.خداروشکر که خلق کردم با هدایتت و إنقدر بزرگ شدم.روح أم و ظرفیتم بیشتر شد.

    این تضاد برام این چیز هارو میاره

    فقط باید همینقدر رها باشم باهاش و اینکه دنبال تأیید خودم نباشم توسط دیگران.

    و اتفاقات خیلی راحت برام رخ میده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و ودوستان جان

    روز نهم

    دوباره موضوع فایل موضوع حال واحساس امروز من است خدایا شکرت که پیام های زیبایت را به من میرسانی،

    در صلح بودن با خودت یعنی اول خودت رو ببخشی بابت گذشته ات ؛وایمان داشته باشی که همه اش باید پیش می امد که امروز اینجایی

    در صلح بودن باخودت یعنی:میشه ترمیم کرد روابط ویرانی که بجا گذاشته ای

    در صلح بودن با خودت یعنی میشه بدهکاری هات پس بدی خدا بزرگه از خودش بخواه

    در صلح بودن با خودت یعنی همین الانش زیبایی وجذاب وقابل احترام

    در صلح بودن با خودت یعنی هر چه هست وهر چه شده وهر چه داری ونداری حاصل فرکانس های خودت است قبول کن اول بعدش تعهد بده که تغییرش بدی

    در صلح بودن با خودت یعنی میشه جبران کرد زحمات پدر ومادرت رو

    در صلح بودن با خودت یعنی میشه یه خواهر وبرادر تکیه گاه باشی

    در صلح بودن با خودت یعنی منم ادم خوبی هستم فقط بعضی وقتها اشتباه میزنم

    در صلح بودن با خودت یعنی زیادم اهمیت نده

    در صلح بودن با خودت یعنی پذیرفتن اینکه من قدرتمندم من از جنس خدایم وخالق

    در صلح بودن با خودت یعنی هنوز وقت هست

    در صلح بودن با خودت یعنی همه اونجور من فک میکنم بد نیستن

    در صلح بودن با خودت یعنی سر پایین دوربین زوم روی خودت

    در صلح بودن با خودت یعنی هر چه هر کی گفت حتما درست نیست نظر اونه تو خودت باش

    در صلح بودن با خودت یعنی هر چه شرایط هم بد باشه مهم نیست تو چی میخوای

    در صلح رودن با خودت یعنی ایمان دارم که هست وکمک میکنه

    در صلح بودن با خودت یعنی من هم یک انسانم نه کمتر از دیگران نه بیشتر از اونها

    در صلح بودن با خودت یعنی زندگی زیباستوحق تو هم هست زیبا زندگی کنی

    در صلح بودن با خودت یعنی خدا جون دوستت دارم وفقط تو رو میشناسم

    در صلح بودن با خودت یعنی روی خودت کار کنی

    در صلح بودن با خودت یعنی در نهایت اصل خودتی خودت رو دریاب

    در صلح بودن را خودت یعنی خدا همشه میرسونه

    در صلح بودن با خودت یعنی من فقط از او میخوام بقیه وسیله اند

    در صلح بود با خوت یعنی مهراس پارو ترسات بزاروفقط حرکت کن

    در صلح بودن با خودت یعنی هر چه عباس منش میگه رو اجرا کن

    در صلح بون با خودت یعنی حال خوب و همیشه دنبال دلیلی برای حال خوبی باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته زیبا و مهربان

    همه ی گفته های شما که معلومه سرچشمه الهی دارند و اصیل هستند رو میتونم با تک تک وجودم همشونو درک کنم من یه تایمی از زندگیم کلا بی خیال حرف مردم بودم و همش نگاهم به خدا و رابطه درونی با خودم بود اصلا دنبال این نبودم که بخوام جلب توجه کنم یا دنبال چیزهای بیرونی باشم.و چقد اون موقع من طرفدار داشتم و چقد آدمهای خوبی رو به خودم جذب میکردم حتی ادمهایی که از نظر بقیه رفتار نامناسبی داشتند با من به شدت مهربون برخورد میکردند بدون اینکه من کار خاصی کرده باشم.ولی بعد از چند وقت به خاطر ورودیهای نامناسب و توجه به نکات حاشیه ای که الان متوجه میشم حاشیه ای بوده و من توجهمو و انرژیمو به صورت ناخواسته روی مواردی گذاشتم که اصل نبوده و از روی ناآگاهی بوده و من فقط قصدم این بوده که بهتر شم ولی کلا راهو اشتباه میرفتم مثل اینکه

    و هیچ نتیجه ای نداشته تازه باعث شد که از خودم و منبع اصلی دور شم

    .و همیشه این سوال برای من پیش میومد که چی شد که به جای این که پیشرفت کنم پسرفت کردم.و امروز به لطف استاد عزیز جواب سوالمو گرفتم.که این یه قانونه اصلا

    که خودت با خودت در صلح باشی و اصلی ترین رابطه زندگیت رابطه با خدا باشه و روابط دیگه در نتیجه این رابطه میاد

    و اینکه انقدر این زندگی رو جدی نگیرم به قول استاد احساس بد موقعی به وجود میاد که ما همه چیزو خیلی جدی میگیریم

    جدی نگیر ینی جوری نگاه نکن که اذیت شی و خیلی خونسردتر و آرامتر باش رها باش به هیچی نچسب وقتی چیزی اونقدر براتون مهم نیست که بهش وابستگی پیدا کنید خود به خود همه چیز رخ میده

    و استاد این جمله چقد طلاییه به قول خودتون :خود به خود رخ میده

    بابا اصلا جهان سازوکارش همینه.خدا که نمیخواد به ما سخت بگیره برای همینه که انقدر قوانینشو ساده در نظر گرفته فقط نیاز به تکرار مداوم داره

    خدایا شکرت برای اگاهی جدید

    خدایا شکرت پیشاپیش که مارو به مسیری هدایت میکنی که عمل کننده به این آگاهیا باشیم

    و خدارو شکر برای وجودتون استاد عزیز که دستی از دستان خدا هستید و هر روز باعث تولد دوباره خیلی از افراد میشین امیدوارم به جایگاهی خیلی بالاتر از اینا برسید و همیشه شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Mojdeh گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    به نام خداونده بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و تمام دوستای گلم

    روز نهم سفرنامه

    در صلح بودن با خود

    چقدر زبیاست این صلح درونی این آرامش این هماهنگی بین ذهن و روح هر وقت لحظات بیشتری تونستم ذهنم رو کنترول کنم و به هر موضوعی از زاویه ای نگاه کنم که حسم بهتر بشه وقتی سخت نگرفتم رها بودم و فقط زیبایی ها رو دیدم و شکرگزار بودم همه چیز خود به خود عالی و به نفع من پیش رفته و منم تحسین کردم تایید کردم و نتایج بزرگتر شده

    واقعا هماهنگی بین اگاهی ذهن و روح همه چیز هست و تمام اتفاقات بیرون رو با من هماهنگ میکنه همه چیز منم همه چیز درون منه و فقط کافیه رو خودم کار کنم

    حس خوب داشته باشم حس خوب بدم موفقیت ها و ثروت ها و پیشرفت هارو تحسین کن و لذت ببرم از لحظه لحظه هام…

    من تو حرفه ارایشگری رنگ و لایت انجام میدم همیشه وقتایی با خودم در صلحم مشتری های به شدت اروم و مثبت میان سمتم مشتری هایی که خیلی راحت هر مبلغی که بگم رو پرداخت میکنن و ارزش کارمم رو میدونن و کار خودمم خیلی عالی و بی نقص با نتیجه عالی طبق خواست همون مشتریم در میاد و حسابی لذت میبرم

    تایم کارم به شکل قابل توجهی مدیریت میشه همه چیز فوق العاده پیش میره حتی همون روز یکی دوتا مشتری دیگه ام بهم زنگ میزنن البته سعی میکنم در ظول زمان کارمم کل تمرکزم روی کارم در لحظه و همینجور نکات مثبت مشتریم باشه و این روش فوق العاده عمل میکنه و همیشه همه چیز به شکل معجزه اسایی عالی پیش میره حتی مویی که خیلی داغون هست و مستعد اسیب دیدن هست بدون کوچکترین اسیب به نتیجه دلخواه میرسه و دیگه اینو الان ایمان دارم که اینا شانسی نیست و نتیجه قوانین عالی و بدون تغییر خداوند هست

    در صلح بودن با خود یعنی هماهنگ بودن با نیرو و قدرت خدای درون یعنی وصل بودن به منبع انرژی یعنی اروم و رها بودن یعنی ایمان و توکل داشتن یعنی میدونم همه چیز عالی و به نفع من میشه یعنی سپاسگزار بودن یعنی زیبایی هارو دیدن یعنی شاد بودن لبخند زدن ذوق کردن از دیدن کوچکترین اتفاقات مثبت…

    خدایا سپاسگزارتم بابت اگاهی های ناب این فایل

    و سپاسگزارم از استاد عزیزم

    پایدار باشین در پناه الله یکتا🦋🦋🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محسن محمودیان گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خدایم برایم کافیست،جز او خدایی نیست،پس بخودش توکل میکنم،که فرمانروای عرش عظیم است.

    صدهزار مرتبه شکرت.

    واقعا سپاسگزارم استاد عزیز.بینهایت سپاسگزارم که کلا نگاهمون به دنیا و خودمون و ارتباطمون با خدا عوض شده.

    خیلی جالبه،بینهایت ارزشمنده،و خیلی احساس خوبی دارم که وقتی به مشکلی یا تضادی یا حتی یک اتفاق خوب برخورد میکنم،یه آیه قران یادم میاد.

    بیش از حد این نگاه توحیدی ارزشمند و لذت بخشه

    بیش از حد احساس آرامش و شعف میکنم از درون.

    سالها قرانو میخوندم ولی همیشه با قران مشکل داشتم،چون چیزهایی که شنیده بودم مخصوصا ترجمه ها جوری بود که همش احساس جبار بودن خدا،و اینکه همش دنبال بهونه س فقط که انتقام بگیره.

    ولی به لطف همین سایت و کامنت بچها هدایت شدم به تفسیر عبدلعلی بازرگان قران حکیم.

    بقدری الان لذت بخشه برام خوندن که هر آیه ای میبینم درباره قوانین و نظامات خدا صحبت شده یا درباره بخشندگیش،تواب بودنش،هادی بودنش،جلال و کرامتش،فرمانروا بودنش،این همه لطف و کرامتش،همون آیه رو حفظ میکنم و وقتی برای خودم بارها میخونمش بینهایت لذت بخش میشه.

    چند وقت پیش که با سایت آشنا شدم به هیچ وجه شرایط مناسبی در هیچ زمینه ای نداشتم.

    تو کارم ورشکست مالی وحشتناک از شهر خودم دور بودن،بدهی زیاد و ………………..

    واقعا چند ماهه وقت گذاشتم،کنترل ذهنم،باورهام، نتایج زندگیم،خیلی سخت بود،خیلی کنترل ذهن توی این شرایط سخته،خیلی باور اینکه راهی باز بشه سخته و هروز شرایط بدتر و ذهن هم اونو بخ بدترین شکل نشون میداد.

    ولی تلاشمو اندازه باورهام انجام دادم.

    گفتم یبار هم شده مسئولیتو بعهده بگیرم،قبوله پشتمو خالی کردن،ولی فهمیدم فقط وفقط بخدا توکل کنم،درسته حقمو خوردن،ولی فهمیدم خودم در واقع بخودم ظلم کردم و بیش از حد اعتماد کردم، درسته تو شهر دیگه تنها موندم ولی بیشتر به الله یکتا نزدیک شدم،درسته افکارم بدجور نجوا میداد ولی سعی کردم بابت همون چیزای کوچیک لااقل برای ساعاتی احساسمو با شکرگزاری خوب کنم،سعی کردم زیباییها رو ببینم،سعی کردم ارتباطم با خودم با درونم بیشتر بشه،میومدم تو سایت،کتاب میخوندم،مینوشتم،جملات تاکیدی میگفتم،

    خیلی جالبه تا زمانیکه مدام انجام میدادم خوب بود ولی بازم نجواها ول کن نبودن

    میگفتن ببین هیچ اتفاق خوبی نمیفته واست

    منم مینداختم گردن شرایط و اتفاقات و بقیه.

    ولی بازم ادامه میدادم ،چاره ای نداشتم،

    فکر میکردم،میگفتم شاید باورای من هنوز ایراد داره.

    شاید هنوز چسبیدم به خواسته م

    شاید هنوز توکل و نفهمیدم

    شاید هنوز در فرکانس دریافت نیستم

    خیلی سخته هم درخواست بزنی هم توجه کنی به خواسته ها و تمرکز کنی هم اینکه رها کنی و نچسبی به خواسته هات.

    گیج میشدم که خب چجوری هم توجه کنم هم نچسبم؟

    کم کم متوجه شدم بخاطر ایمان و ارتباط ضعیفمه که نگران خواسته هامم و میچسبم بهشون.

    واقعا جهاد اکبر میخواد.

    نمیگم خیلی فهمیدم الان، اصلا،به هیچ وجه

    بقول خانم شایسته فاصله زیادیه بین آگاهی و درک یک مطلب.

    همینکه نتایج دیده نمیشد،همینکه من نگران بودم یعنی هنوز به درک مطالب نرسیدم.

    هر چند همین احساس آرامشو امنیت ذهنی و درونی هم تکامل میخواد.

    درک مطالب هم تکامل میخواد.

    تازه میفهمم استاد میگفت ما افکار خودمون نیستیم بلکه ناظر به افکارمون هستیم یعنی چی؟

    غرق نجواها میشدم یه لحظه بخودم میومدم افسارمو میکشیدم که کجا میری،قضاوت،دادگاه درست میکردم توی ذهنم.و……..

    الهی صدهزار مرتبه شکرت،احساسم الان جوریه که انگار مدارم اومده بالاتر،و بقول استاد عزیز این آرامش نشون دهنده تاثیرات فرکانسهای ارسالیه،

    بوی اتفاقات خوبو میفهمم،خیلی خیلی آرومترم الان،یکم مشکل مالی م در حال حل شدنه،بدهی ها هنوز هست.

    ولی خدارو صدهزار مرتبه شکر تو این یک سال که تو دام و جهنم خودم افتاده بودم کم کم داره مسیر روشن میشه برام.

    و این خیلی خیلی حالمو خوب کرده،بی نهایت سپاسگزارم.

    خیلی درسها گرفتم،بیشتر به قوانین ایمان دارم.بیشتر ارتباط آگاهانه طی روز دارم،بیشتر مینویسم،سعی میکنم تمریناتو انجام بدم،تمرکز میکنم آگاهانه روی زیبایها،جملات تاکیدی بیشتر میگم،

    یعنی مرتب تو برنامه روزانه م چندین نوبت هست.

    لیست آرزوهامو نوشتم، خواسته هام،دربارشون بیشتر فکر میکنم.

    مدام شکرگزاری میکنم،خیلی زیاد،میدونم شرایط بهتر میشه باید بیشترو بیشتر شکرگزار باشم.

    احساسم خیلی خیلی خوب شده،کامنت گذاشتم چون متهعد شدم تحول روز شمارو مرتب گوش بدم و به تمرینات عمل کنم.

    این تمرین و عمله که نتیجه میده والا به دانش و اطلاعات و اگاهی میشد ،خیلی باید مدارم بالاتر بود.

    ولی مهم عمل کردنه،چیزی که تازه متوجه شدم و باید فقط وفقط عمل کنم،متعهدانه، با ایمان،

    باید ایمانم فقط به حرف نباشه باید ایمانمو نشون بدم ،هم بخودم هم به کائنات هم به خداوند.

    اصلا همه درها بازه،من راهمو گم کرده بودم،درو اشتباهی میرفتم،ارزشمندی و از بقیه میخواستم،مول و ثروت و از بقیه میخواستم،موفقیتو از بقیه میخواستم.

    جالب بود به حرف از خدا میخواستم ولی تو اعمال و رفتارم از بقیه…

    خدایا بینهایت سپاسگزارتم

    سپاسگزارتم بخاطر این همه فرصت اینهمه نعمت و برکت

    سپاسگزارتم بخاطر این همه زیبایی

    سپاسگزارتم بخاطر این احساس خوب درونی

    سپاسگزارتم بخاطر درک بهترم

    سپاسگزارتم بخاطر این یک سال که فقط تو بودی و تو.اینهمه صبر توی این شرایط واقعا فقط وفقط لطف بی کران تو بود.

    ممنون این سایتم ممنون استاد عزیز خانم شایسته بچهای با عشق سایت

    خدایا سپاسگزارتم بخاطر کلام روزی بخش وپر از آرامشت، قران عزیز

    هوالله احد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    سلام و هزاران بار سلام عزیزان دلم و همسفران آگاه و ارزشمندم

    خداوند وهاب و رزاق را سپاس که امروزم با سفرنامه روز نهم در کنارتون هستم

    امروز که این فایل روز تولد استادعزیزم را گوش کردم زمانی است که من ۳روز پیش تولدم بود منی که سالها بیشتر خودم زمان تولدم را میدونستم و کیک میخریدم و میرفتم خونه و همه باهم میخوردیم و فقط همه میگفتن ااااا امروز تولدت بود و بعد یه تبریک خالی رو داشتم ولی امسال یه جور دیگه بود صبح که رفتم محل کارم همکارانم غافلگیرم کردن موزیک کیک بادکنک و …..داشتیم و خیلی خوشحال شدم و حتی تمام مشتریهام هم به من تبریک گفتن حتی مشتری که اون روز آمده بود برای انجام کار برام گل خریده بود و آورده بود…عصر رفتم باشگاه تمام شاگردانم به همکاری همسرم و والدین شاگردانم برام جشن تولد گرفته بودن توی باشگاه موزیک رقص و هدیه و میخوام بگم که هدیه ها تا امروز که ۳روز گذشته هنوز داره برای من ارسال میشه و فقط خدلروشک میکنم…یه موضوع دیگه اینکه امروز برای مصاحبه برای کار در یک کلینیک رفته بودم وقتی رسیدم دیدم کلینیک هنوز آماده نیست و در حال تعمیرات بود و با مدیریت صحبت کردم و اومدم بیرون قرار شد به من خبر بدن چه وقت میتونم برم اونجا…همون موقع که اومدم بیرون حسی به من گفت مریم هنوز تو آماده نیستی برای کار در اینجا دیدی اینجام مثل خودت هنوز آماده نیست صبر کن و صبر کن وهرزمان آماده شدی جایگاه توام آماده میشه و سریع قبول کردم و گفتم بله دقیقا همینطوره…و همونا تصمیم گرفتم اون مبلغی یا کاری که الان و در جایگاهی که هستم تونستم بسازم و با خودم و روحم و ذهنم در صلح باشم همه چیز به موقع انجام میشه و بیشتر لذت بردم از بودن با خدای وهاب و رزاقم….واقعا الان چندروزه که دارم میگم خدایا خودت هدایتم کن جوری که راحت و آسان بفهمم که چی میگی…خدایا هدایتم کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی ..من همیشه مثال و الگوی من ابراهیم،سلیمان ،یوسف،و استادم و باز امشب با خوندن کامنت مرضیه جونم که اینقدر زیبا نوشته بودن به وهابیت خداوند که نسبت به سلیمان داشتن بیشتر وهابیتش رو درک کردم…باشد که هرلحظه این کلمات و آگاهیهارو احساس و زندگیش کنم…خدایا شکر که الان اینجام واقعا تورو شکر میکنم که این همه هر روز و هرثانیه از طریق آمدها و دستان بی نهایتت به من عشق و برکت می رسانی و حواست به من هست..اینقدر این روزها نگاهم نسبت به آدمها عالیه اینو از برخورد اونها میفهمم و درک میکنم…آدمها فقط میخوان به من خدمت کنن به هر نوعی

    اینم دلم میخواد بگم که من از بچگی عاشق ماشین بنز بودم از وقتی بیشتر پیش میرم اتفاقی که افتاده پدر یکی از شاگردانم هرروز بعد از باشگاه با ماشین بنز شاسی آخرین مدلش من و همسرم رو به خاله میرسونه و به راحتی دارم با ماشین قشنگم تردد میکنم🤩 اونم به راحتی و با عشق اینم کار خدای مهربونو و وهاب و رزاقم…دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    لیلا تیموری گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    به نام خدای مهربون

    روز نهم از روز شمار تحول زندگی من

    با سلام و خدا قوت خدمت استاد مهربون ، مریم خانوم شایسته که به حق، این اسم براشون انتخاب شده و مایک دوست داشتنی …

    و تیم بزرگ عباسمنش و همه همسفران عزیز و آگاه

    اول اول از همه خدا رو شاکرم که من رو هدایت کرد به این سایت… خدایاااا مچکرم و عاشقتم .🥰

    در مورد هدف این فایل که داره در مورد به صلح رسیدن با خود صحبت میکنه ، میخوام بگم که به صلح رسیدن با خود به معنای واقعیِ کلمه، عین آرامشه ..

    به صلح رسیدن یعنی هر کسی و هر چیزی رو همونطوری که هست دوست داشته باشیم قبولش کنیم و هیچگونه نزاع و درگیری فکری و روحی و یا جسمی باهاش نداشته باشیم .

    و این یعنی آرامش . اینطوری هیچ کس نمیتونه روی آدم اثری داشته باشه و حالش رو خوب یا بد کنه ..

    من به این باور رسیدم که اگه با خودمون به صلح برسیم و همه چی رو دوس داشته باشیم و ایمان قلبی و قوی به خدا و قدرتش داشته باشیم ، اونقدر پذیرفتن همه چی برامون راحت خواهد بود که غیر قابل باوره.

    من قبلا خیلی از بقیه انتظار داشتم و وقتی هم انتظاراتم مهیا نمیشد خیلی دلخور و ناراحت میشدم … الان که دارم به گذشته فک میکنم میبینم خدای من ، ایمان و باور من چقدر ناقص بود ، چقدر بی ایمان بودم . مگه میشه مگه میشه به غیر از خدااااا که مطلق و بی نهایت همه چیزه ، از کس دیگه ای انتظار داشته باشیم. .

    فقط فقط فقط و فقط خداااآااااااا

    مطلق قدرت

    مطلق مهر و خوبی

    مطلق ثروت

    مطلق شادی و سعادت .

    خدایا سپاسگزارم ازت که منو به آغوش کشیدی و طعم شیرین عشقت رو به من چشوندی …. خیئییییلی عاشقتم . خیئیییلی خییلی دوستت دارم

    خدایا شکرت که دستمو گرفتی … میدونی که راه رو بلد نیستم خودمو سپردم به خودت . منو هدایت کن و تو زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده .خیلی تشکرررررررررررررر میکنم ازت و سپاس گذارم که کمکم میکنی که با خودم

    و جهان هستی به صلح برسم و با هم دوست شیم.

    دیگه با وجود تو نمیتونم به خواسته های معمولی فک کنم ‌

    ازت میخوام که از همه چی بهترین ها رو نصیب من و همه مخلوقاتت بکنی .

    بهترینِ اون چیزی که تا به حال به بهترین بنده هات دادی .

    در پناه الله یکتا ، شاد ، سربلند ، ثروتمند ، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید …

    دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نیلوفر افشون گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    سلام استاد جان مریم جان

    استاد دقیقا این مسله تولد من هرساله داشتم با اینکه هرسال خانوادم برام تولد می گرفتن می گفتم ن نگاه فلانی چطوری گرفته مقایسه میکردم حسادت می کردم و اصلا نمی تونستم این همه محبت توجه خانوادم ببینم تا تولد پارسالم استاد انقدر بهش فکر کردم انقدر بهش چسبیدم ک هیچ کس تولدم یادش نبود و همه فکر میکردن فرداس حالا منی ک دو شب قبل تولدم همه بهم تبریک میگفتن کادو میدادن امسال هیچ به هیچ گذشت گذشت تا با دیدن این ویدیو بهش رسیدم من واقعا دو دستی چسبیدم بهش و نتیجش دیدم

    سر با خود درصلح بودن زمانی برای من شد استاد من وقتی بهتر میشم قشنگ نشونه میبینم منی ک همه بهم میگفن زشتی یا بد هیکل همه از اندام قیافم تعریف کنن و هرجا برم بدون ارایشم همه توجه نگاه ها روم استاد من روابطم با پسر اصلا خوب نبود و هیچ وقت دوست پسر خوب نداشتم من توی دوماه میتونم بگم بهترین پسرا بهم در خواست می دادن چه از نظر چهره هیکل ثروت ماشین واقعا عالی چقدر تعریف چقدر تحسین اصلا هرکسی فهمید من با این ادمها رابطم تموم کردم می گفت بخدا دیونه شدی جالبیش اینجا بود نشده بود من چون ارزش لیاقت خودم تازه پیدا کردم دیدم اینا بازم برای من کم هستن و ایده الم نیستن این مسله باعث شد بفهمم ک چقدر راحت میتونم حتی شخص ایده الم ک از نظر خیلیا رویایی داشته باشم چن لایقم البته هنوزم حسادت دارم متاسفانه البته خیلی کم شده ولی هست توی مسائل کاری رابطه وجالبیش اینجاست استاد ک من امشب این حس حسادت داشتم این فایل قشنگ جوابم بود

    چقدر خوبه میشه اینجا بدون هبچ نگرانی خجالت همه چیز گفت مرسی استاد بخاطر سایت بی نظیرتون عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فرهاد سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2068 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته گل

    رد پای روز دهم

    من فردی بودم که قبلا هر جایی که میخواستم برم و هر کاری که میخواستم بکنم حتما باید یکی همراهم میبود.هر وقت میخواستم برم بیرون چیزی بخورم اصلا تنهایی بهم مزه نمیداد.البته الان خیلی بهتر شدم ولی خیلی خیلی دیگه راه دارم تا به یک حد معمول برسم.

    چه حس عجیبی میتونه باشه حس رهایی،چند وقت پیش از استاد فایلی دیدم در مورد باور های درست در کسب و کار استاد در اون فایل یک جمله گفت که من به خودم گفتم بابا این دیگه کیه ؟؟چی داره میگه؟؟استاد گفتش من با خدا تقسیم وظیفه کردیم،اون کار میکنه و پول درمیار،من هم با اون پول ها از زندگی لذت میبرم.الان متوجه منظور استاد میشم،پشت اون حرف استاد یک حس رهایی عجیبی بود که من اون لحظ نفهمیدم چیه.

    بریم سراغ فایل:

    ویدیوی عجیب،غریبی بود ادم رو به یک ارامش واقعی دعوت میکنه،ارامشی که از خود شناسی میاد،ارامشی که از خدا شناسی میاد،ارامشی که همه ی جامعه اون رو توهم میدانند.

    چرا این ارمش از خود شناسی و خدا شناسی میاید؟چونکه انسان زمانی که میداند چه موجود فوق العاده ای است و از طرف دیگر خدای خود را بشناسد که بی نهایت توانایی دارد،دیگه همه ی اهدافش رو قابل دسترس میبینه.و دیگه نیازی نمیبینه که برای رسیدن به هدفی خود کشی کنه.

    اما بعد از رهایی چه باید کرد.سرجایمان بنشینیم و منتظر اس ام اس واریز پول از طرف خداوند باشیم یا اینکه دختری که در رویاهایمان ساخته ایم درب خانه را بزند و بگوید خانه و زندگی اماده است حاضر شو بریم من تو ماشین منتظرت هستم،یا اقای رئیس جمهور به خدمت ما برسد و پست مهمه وزارت خانه ای به ما بدهد و…..

    نه ایطور نیست.

    ان ارمش را باید در راه رسیدن به اهداف داشت،ان ارامش را باید زمانی داشت که همه تورا از راهی که پیش گرفته ای منع میکنند و تو را گمراه میخوانند،ان ارامش را باید زمانی داشت که به سنگ های میسر بر خورد میکنی و….

    رها بودن یعنی تسلیم بودن،مثل ابراهیم زمانی که ان را داشتند به دل اتش می انداختند نمیدانست چگونه اما باور داشت که خدا یاور اونست و او را از اتش نجات میدهد.

    باید ارامش در حرکت بودن را از توهم یک جا نشستن تفکیک کرد.

    من خودم که خیلی،خیلی فاصله دارم تا به یک ارامش واقعی،درونی و تسلیم بودن برسم

    استاد عزیز سپاس

    خانوم شایست مهربان تشکر

    به امید روزی که در ایران ببینیمتون

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    جمال گفته:
    مدت عضویت: 1515 روز

    به نام خداوند جان و خرد،کزین برتر اندیشه برنگذرد

    خداوند نام و خداوند جای،خداوند روزی ده رهنمای

    بنام خدایی که به انسان خِرَد داد تا جان را در سایه خرد مدیریت کند و ذهن را بخدا بسپارد و با دریافت هدایتش عالی زندگی کند.

    سلام

    استاد عزیز و خانم شایسه عزیز خدا رو شاکرم که شما فرشتهای آسمانی را آفرید تا دستی از دستان پر مهر خدا باشید جهت هدایت انسانهای بیشماری که در وادی زندگی گم بودند و در جستجوی مفرّی برای فرار از تضادها و ناخواسته ها و مسیری برای رسیدن به آرامش و سعادتمندی.

    فکر میکنم همه ما یکی دو مورد رو از بچگی تا الان یادمون میاد که ، یه زمانی خواسته ایی داشتیم و برای رسیدن به اون خواسته شب و روز در تلاش بودیم و نرسیدیم ولی زمانی که بیخیالش شدیم و ولش کردیم ، بعد از مدتی اون خواسته خود به خود به وجود اومده و ما فقط وجود اون خواسته رو درک کردیم و از چگونگی بوجود اومدنش بی خبر بودیم.

    ولی با وجود این باز قانون رو درک نکردیم و گویا همه منتظریم تا یکی بهمون یادآوری کنه که ، ببین چطور قبلا ولش کردی خودش بوجود اومد، الانم نمیخواد حرص بخوری ، فقط بخواه و رهاش کن و از داشته هات لذت ببر و شاکر خداوند باش بخاطر هر آنچه داری و بخاطر تمام نعمتهای بیکرانش.

    خدایاشکر ، خدایا صد هزار بار شکر ، الهی شکر که من هر روز در مسیر کمال هدایت میشوم.

    آرزوی موفقیت و پیروزی روز افزون برای همه دوستان عزیزم و اعضای این خانواده صمیمی دارم.

    موفق و پیروز باشید ❤🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: