داستان هدیه تولدم - صفحه 90 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدحسین بلاغی گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    به نام خدایی که عشق است و عشق ورزیدن به او عبادت …

    سلام به دوستان عزیز

    این فایل نکته مهمی رو به هممون گوش زد کرد …

    این که در هر مسئله ای جوری نگاه کنیم که حسمون بهتر بشه که بیشتر در صلح هماهنگی باشیم یعنی بیشتر با خدای خودمون رابطه داشته باشیم و نزدیکش باشیم…

    همه اینا باعث میشه ک در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم…

    به هیچ وجه ای به خواسته ای نچسبیم چون همه چی به موقع خودش پیش میاد بدون هیچ اصرار و حس بد داشتن!

    همه چیو راحت بگیر !

    جملات کلیدی این فایل👇

    همه خواسته ها به موقع اتفاق میوفتد

    کافیه تو وجود خدای خودمون غرق شیم…

    با هر چیزی میبینم عشق کنیم و خداگونه رفتار کنیم..

    واقعا اگه استاد تونسته به راحتی به خواسته هاش برسه خب ما هم میتونیم بدون هیچ دردسری

    عاشق همتونم و به خدای بزرگ میسپارمتون 🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان ، استاد عزیزم و بانو شایسته

    من این فایل رو خیلی گوش دادم چون بسیاری از تضاد هایی که دچارش بودم رو به من یاداوری کرد

    مثل باوری ک داشتم و در واقع احساس نیاز به اطرافیانم احساس توجه بیش از حد احساس کمبود احساس خلاء عاطفی و در واقع این باور ها اگر چه چهره ی خوبی میان اطرافیانم نشان میداد بنابر کارهایی که انجام میدادم برای جلب توجه ولی احساس بد درونیم این کارها رو برام پوچ میکرد و احساس بی هویتی میداد . تلاشم این بوده از وقتی که با قوانین اشنا شدم که بیشتر و بیشتر خودم رو دوست داشته باشم و از حرف مردم و اهمیت دادن به ان پرهیز کنم این حرف ها که به جز پایین اوردن عزت نفس هیچ نتیجه ای ندارد و باعث میشود که این کمبود ها بیشتر و بیشتر شود و در زندگی پر رنگ بشود.منم وقتی میخواستم کاری بکنم حتما در نظر داشتم که بقیه چی دوست دارند تا همان کار را انجام بدهم و تاییدیه بگیرم و به قول امروزیا آدم خوبه بشم. و همش پوچ و پوچ و پوچ

    فقط خداروشکر میکنم که فهمیدم باورهای درست رو که باید خودمو دوست داشته باشم چون تمام این کمبود ها فقط حالم رو بد میکرد و باعث میشه استرس بگیرم و احساس بد داشته باشم

    تلاش میکنم هر روز و هر روز روی عزت نفس و دوست داشتن خودم تمرکز کنم و نکات مثبتم رو بیشتر ببینم و تحسین کنم خودمو چون من خیلی با ارزشم و همواره در جستجوی تغییرم تا بهتر و بهتر بشوم .

    خدارو شکر میکنم برای این اگاهی ها و این الهاماتی که دریافت میکنم و خوب و بد رو تشخیص میدم و برای بهبود عملکردم ازشون استفاده میکنم

    خداروشکر که لایق دریافت خوبی ها و نعمات خداوند هستم و خداوند منو خیلی دوست دارد.

    سپاس فراوان از استاد عزیزم که هر روز بیشتر عاشقش میشوم و قلب بزرگش رو حس میکنم و میفهمم که این مرد چقدر مقام بالایی پیش خدا دارد.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    خانم رستگار گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    به نام تو ای نارنین 🌹

    سلام و درود

    رابطه عاشقانه ما با خداوند و به صلح رسیدن با رب نتیجه ای جز در صلح بودن با دنیای اطراف و البته دوست داشتن همه چیز و همه کس، نداره.

    حقیقتا خودم از وقتی روی رابطه خودم با خداوند کار می‌کنم و منتظر میمونم تا الهامات رو دریافت کنم، نشونه ها منو مشعوف می‌کنن.

    داشتم سوره شعرا رو می‌خوندم که دیدم بارها تکرار شده اِنَّ رَبَّکَ العزیز الرحیم، بیشتر از پنج بار تکرار شده بود و برام یک نشونه بود، اومدم و نوشتمش روی کاغذی که می‌چسبانم به دیوار و وقتی داشتم میز رو ترک میکردم یک آیه ای دوباره روی گوشی پررنگ شد، نگاه کردم دیدم ادامه‌ی آیه ای هست که نوشتم؛

    و تَوَّکَّل علی العزیز الرحیم

    الذی یراک حین تقوم

    و تقلبک حین الساجدین

    و انه هو السمیع العلیم

    هدایت های خداوند ساده هستن، منتظر چیز خاصی نباشم و بدونم که منو میبینن و عاشقانه سعی در هدایت من داره.

    وقتی طبیعی باشم اتفاقات طبیعی برام رخ می‌ده.

    وقتی باورش کنم و نگران نباشم در مسیر رشد قرار می‌گیرم.

    نکات فایل خیلی زیاده اما برای من تمامش در همین هدایتم خلاصه میشه، که خداوند بیشتر از من میخواد که به خواسته هام برسم، رابطه من با ربم مهمترین رابطه زندگیم هست، باید باورهای رو‌نسبت به خداوند اصلاح کنم و همه چیز عادی پیش می‌ره، مثل خداوند نگاه کنم و دوست داشته باشم و از منبع دور نشم.

    ردپای روز نهم

    ۱۴۰۰٫۵٫۲۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3126 روز

    بنام خدا

    روزنهم سفرنامه

    هماهنگی بین روح وذهن

    رها شدن از چیزهای که بهشون وابسته هستیم ورسیدن به هماهنگی وبه صلح با خود

    امروز اتفاق جالبی برام افتاد امروز احساس کردم ازبچه هام دور هستم بچه هام هرکدوم برای خودشون به کاری مشغولند و انگار درخانه ای زندگی می‌کنند که همه چیز باید برایشان مهیا باشند وانگار اومدن امروز باشند وفردا بروند

    امروز احساس کردم میتونم برای مدتی بچه هام رو رها کنم دیگه اون وابستگی قبل رو ندارم

    امروز فهمیدم که یک چیز درزندگی من اهمیت داره واون خدا هست فهمیدم باید فقط به خودش متصل بشم فهمیدم همه چیز اونه

    من زیادی روی بچه هام حساب میکردم وخداوند هم بدجوری زد پشت گردنم

    طوری که به مرگ فکر کردم وگفتم وقتی آدم میمیره ازهمه چیز رها میشه امروز اصلا احساس ترس ازمرگ رو نداشتم

    اما باخودم گفتم من باید ثروتمند بشم اون موقع راحت‌تر میتونم این دنیا رو ترک کنم

    استاد میدونید چی فهمیدم رها شدن از وابستگی

    به خودم اهمیت دادن بیشتر روی خودم کار کردند وصل شده به منبع

    همه چیز اون هست فقط باید ازخودش بخوام نه ازفرزند نه همسر

    فقط خودش خدایا تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری می‌جویم

    هیچ کس توی این دنیا جز خدا نمیتونه به آدم کمک کنه

    امروز درس بزرگی بهم داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نسرين گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    سلام به همه عزیزان و استاد گرانمایه و خانم شایسته عزیز

    فکر میکنم الان یه هفته میشه که با این قانون”خود به خود” دارم زندگی میکنم و به یقین رسیدم که حرص نخور سخت نگیر کار خودتو انجام بده بقیه چیزها خود به خود اتفاق میافته

    من یه چند وقتی میشه تصمیم گرفتم برای خودم یه کار راه بندازم و به قول استاد از حداقل ها شروع کنم در روند تکامل همه چی هی بزرگ تر و بهتر میشه

    خوب کارمو استارت زدم شروع کردم به دوخت جامدادی پارچه ای، ببین خود به خود حتی من اصلا به ذهنم نرسیده بود، این روند توی ماه مرداد و نزدیک ماه مهر که همه برای بچه هاشون لوازم تحریر می‌خرن قرار گرفت و از همون اولین روز و اولین کارهام برام مشتری جور شد بعد هم هر موقع میرفتم پارچه بخرم دگمه بخرم زیپ بخرم و و و همه چی خریده میشد و هنوز هم برای من پول باقی مونده بود

    تا اینکه دستگاه پرچ لازم داشتم با خودم گفتم الان اگر به همسرم بگم که همچین چیزی میخوام غر میزنه و خلاصه گفتم میگم دیگه حالا امتحان ش مجانی ه تا اینکه عصر خودش اومد گفت وسیله ای چیزی لازم نداری که برات بخرم و این هم خریده شد

    برای یه سری کیف ها پارچه هایی لازم داشتم که متری حداقل ۱۵۰ تومن بودن ‌و قبلا هر جا رفته بودم تیکه ای با قیمت مناسب هم پیدا نمیکردم، دو روز پیش رفتم پارچه آستری بخرم پارچه مبلی دیدم با فروشنده شروع به صحبت کردیم و از کارم گفتم و…

    رفت از انبارشون برام پارچه های تیکه ای دقیقا همون جنسی که لازم داشتم آورد با کمترین قیمت ممکن خوب این م از یه خود به خود دیگه

    خدایا ازت خیلی خود به خود های دیگه میخوام کمک م کن❤️

    برای همه ی شما دوستان عزیزم آروز میکنم بهترین ها به راحت ترین راه ممکن براتون اتفاق بیافته و هر روزتون بهتر و عالی تر از روز قبل تون باشه🤲

    ممنون استاد عزیزم قدرتونو خیلی میدونم و دوستتون دارم ❤️

    یا حق 🙋‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سارا sara گفته:
    مدت عضویت: 1774 روز

    رد پای روز نهم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    سپاسگزارم از خداوند که من را به این سفرنامه هدایت کرد .

    سپاسگزارم از شما مریم جان بابت این برنامه عالی .

    چقدر به این آگاهی ها نیاز داشتم چقدر تضاد دارم .چقدر احساس کمبود و خلأ دارم چقدر چسبیدم به خواسته هام چقدر وابستگی دارم …..

    خدای من این فایل چنان در من تاثیر گذاشت که هر دفه گوش دادم یه نکته جدید داشت

    با قلبمون دوست بشیم

    با خدای خودمون دوست بشیم

    محتاج هیچ کس و هیچ چیز نباشیم

    ازین که هستیم راضی باشیم

    ازین چیزی که هستیم افتخار کنیم

    خودمو دوست داشته باشم

    به خواستم نچسبم رها کنم

    نگران نباشم

    نظر دیگران واسم مهم نباشه

    تا خودبخود اتفاق بیافته .

    وقتی ما درست با خدای خودمون ارتباط برقرار کنیم

    احساسمون خوبه

    دوست داشتن خودمون

    دوست داشتن دیگران

    دوست داشتن همه چیز حتی سختی ها

    با همه چی در صلحی

    همه چیز سر جای خودشه

    زیبایی ها رو میبینیم

    همه ی اتفاقات خودبخود رخ میده

    تنها قدرت جهان هستی خداست و فقط از خدا بخواهید

    روی خودم کار کنم کارهای بیرون خودش انجام میشه

    راحتتر باشیم راحت بگیریم

    بیخیالتر باشیم

    آرام تر باشیم

    خدارو شکر بابت این آگاهی ها

    سپاسگزارم از شما استاد بزرگوار و مریم جان،⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حسین گرزدین گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    سلام استاد و بچه های خوب سایت

    ردپای روز نهم

    در صلح بودن با خود باعث شد سفر به دور آمریکا به وجود بیاد، در صلح بودن با خود باعث شد زندگی در بهشت به وجود بیاد، در صلح بودن با خود باعث شد گفتگو با دوستان به وجود بیاد و به نظر شما کی غیر آدمی که به راحتی با خود در صلحه اینقدر راحت میاد زندگیشو رو میزاره اینقدر راحت میاد همه چی رو بازگو میکنه اینقدر در صلحه با خودش که حتی فکرم نمیکنه به اینکه بقیه چه فکری دربارش بکنن کسی که با خودش در لحه راحت این همه اتفاقات خوب رو جذب زندگیش میکنه و به راحتی با خودش کنار میاد پذیرفته که برای خوب بودن نیاز به اثبات به خودش هم نداره این زندگی رو ریل میفته براش چون با خودش در صلحه.

    عالی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محسن نکو گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام

    امروز روز نهم روز شمار تحول زندگی من است و 7 روز است که حالم عالی است. احصاسم فوق العاده است و همه چیز برایم خیلی خوب می گذرد.

    حتی وقتی به آسمان نگاه می کنم لذت می برم. از بودن با همسرم بسیار بیشتر لذت می برم ، لحظاتم پر از شعف و شوق و امید است، و حتی درکم از قرآن نیز بیشتر شده است.

    حدودا 3 روز می گذرد از روزی که از خدا درخواست کردم که در مسئله احساس لیاقت و ارزشمندی کمکم کندو دیشب ساعت ۱:۳۰ نیمه شب خدا آنچنان مرا غرق در فهم کرد که موضوع احساس لایق بودن را برایم حل کرد که از شوق و احساس خوب گماندنمی کردم تا صبح خوابم ببرد. اصلا دلم نمی آمد بخوابم.

    خدا هم قانون را واضح برایم گفت و هم لایق بودنمان را بدون هیچ چیز اضافه ای روشن کرد.

    آنقدر برایم شیرین است که هر بار آن آیات را می خوانم دلم می خواهد پرواز کند.

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا ممنونم ازت

    خدایا این احساس های خوب، این حال های خوب نشانه باوری درست است که تو حتما نتیجه را حاصل می کنی، حتما هدایت می کنی، حتما حمایت می کنی و همه چیز به ایمان به تو در تمام لحظه ها و باورهای قدرتمند کننده و در صلح با عالم بستگی دارد.

    زندگیم خیلیییی قشنگ شده است، آنقدر که اصلا دوست ندارم به قبل باز گردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الهه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم‌شایسته و دوستان عزیزم

    امروز روز نهم سفرنامه است و من بی نهایت از خداوند ممنونم برای اینکه کنارمه و هر لحظه هوامو داره .

    استاد عزیزم من اومدم زادگاهم و به دیدن خانواده ام و چقدر دلم بیشتر برای خدا تنگ میشه چقدر دلم میخواد زود برم خونم و فقط با خداوند باشم ،امروزم خداوند از ثروت و نعمتاش به من بخشید (البته خداوند در هر لحظه ما رو به ثروت دعوت میکنه )و من ۸۰۰هزارتومان جذب داشتم .خدایااا صدهزارمرتبه شکر

    چقدر خوشبختم که با کسی هستم که بی نهایت ثروتمنده و هیچ محدودیتی نداره و تازه اون مشتاق تره که منو در جریان نعمتاش قرار بده.

    خدایا خودت میدونی که چقدر دوست دارم که توحیدی بشم ،انقدر غرق در تو باشم که اصلا نفهمم دورم چی میگذره چه برسه به عصبانیت و خشم و سخت گیری.

    خدایا من تو این چند روز که یکم مشغول کارهای دیگه بودم واقعا یه چیز گم شده داشتم .

    خدایا من این درد رو خیلی دوست دارم

    خدایااا همین جا با تمام وجودم به خاطر لطف امروزت بی نهایتت ازت سپاسگزارم .

    ممنونم استاد عزیزممم بی نهایت 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    یونس چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1978 روز

    سلام

    استاد عزیزم و‌اعضای خانواده ی دوست داشتنیم

    روز نهم سفرنامه..

    بااینکه این فایل رو چندباری گوش دادم و بیشتر کامنتهای دوستان روخوندم لحظه اخری یه جرقه تو ذهنم اومد که چی بنویسم..

    اونم درمورد اونجاییکه استاد میگن خیلی جدی نگیرید …

    من درکل باوجود اینکه ادم کمالگرایی(البته دست خودم نیست و خودم هیچ دخل و تصرفی در این مورد ندارم ،وگرنه دوست نداشتم اینقدرکمالگرا باشم) هستم خیلی جاها سعی میکنم رهاباشم و از لحظه لذت ببرم…ولی چیزیکه مدتیه اذیت میکنه ازدواجمه….هیچ وقت باورنمیکردم به ۳۱برسم و ازدواج نکرده باشم…ولی ازبس رابطه های مخدوش اطرافیانم رو دیدم،ناخوداگاه تصمیم گرفته ام که رابطه ی خیلی عالیی داشته باشم…وازبس جدی گرفتمش هم هی بهش نمیرسم هم اذیت میشم …

    باید بتونم به جایی رهاش کنم….وانموقست که جواب اونهمه درخواست و تضاد از راه میرسه..

    البته گهگاهی احساس میکنم بایدروی خودم بیشتر کارکنم که همه چیز رو تو ازدواج نبینم.ولی فعلا به اون حد نرسیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: