پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ردپای روز 177
سری فایل های دانلودی روزشمار تحول زندگی منپیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی
با درود و وقت بخیر خدمت استادان عزیزم و دوستان و ساکنین این بهشت الهی امید وارم حال دلتون عالیع عالی باشه و در مسیر هدایت های الهی بدرخشید الهی آمین
دو روز هست که میخوام بیام در این قسمت از فایل دانلودی روزشمار ردپایی بجای بگذارم ولی هر دفعه یک جوری این اتفاق نمی افتاد ولی روز گذشته بلطف خدای هدایتگرم یک موضوعی پیش اومد که سبب خیر و برکت برام شد تا با این فایل همزمان بشم الخیر و فی ماوقع رو برای هدایت های الهی ام رو بیشتر از همیشه تایید و تحسین کنم .. داستان از این قراره که شیلنگ آب گرم زیر دستشویی حمام چکه میکرد و چند وقتی بود زیرش یک ظرف گذاشته بودم و به عقل خودم یک نوار تفلون دورش پیچیدم در محل اتصال شلنگ با اون لوله مهره ی لوله ی فلزی ولی دیدم بازم چکه میکنه و صدای چک چک هم داشت رو مخم میرفت .. بعد دیگه خسته شدم و خواستم صورت مسعلع رو پاک کنم گفتم اصلا آب گرم و بیخیال از اون زیر دستشویی پیچ و یا سر شیر آب گرم و بستم و خیالم راحت شد که دیگه آبی چکه نمی کنه و صدای آب هم قطع شد .. چند وقتی گذشت . این موضوع تقریبا برای یکماه گذشته است . ولی در ذهنم با خودم صحبت می کردم و میگفتم خب چند وقت دیگه هوا سرد میشه و به این آب گرم نیاز دارم . ولی بازم بیخیال ازش عبور می کردم .. تا اینکه دو روز پیش دیدم دوباره داره آب چکه میکنه و ظرف زیر آن شلنگ تند تند پر میشه و لبریز روی موزایک های حمام همینطوری سرازیر شده با اینکه شیر آب شلنگ رو بسته بودم ولی انگار داشت بهم یک نشونه های رو میداد . بعدش یک بوی نا از در و دیوار میومد ولی فکر کردم چون همسایه بغلی من تازه اسباب کشی کردند و اومدن اینجا حتما از واحد بغلیع… خلاصه بعدش دیدم این چکه داره هی بیشتر و بیشتر میشه الانع که بترکه و همه جا رو خراب کاری کنه … زنگ زدم به آقای زنگنه همون شخصی که چندین ساله همه ی کارهای فنی خونه مو همیشه میاد برام درست میکنه یک جورایی بقول معروف آچار فرانسه است برام ..
حالا که اسم آقای زنگنه رو آوردم خالی از لطف نیست که یک بیوگرافی از ایشون رو اینجا بنویسم که خیلی خیلی به هدایت های خداوند مربوط میشه
چند سال پیشا که من توی پردیس خونه ای خام خریده بودم و در ضمن مدیر مجتمع هم بودم توسط یک ابزار فروشی نزدیک خونه مون باهاش آشنا شدیم یعنی ایشون بازنشسته ی کارهای فنی ارتش بودند و بعد از عمل قلب زودی بازنشسته شدند و از آنجایی که آدم زحمتکشی بودند هیچوقت بیکار نبودن و در ضمن همشهری استاد مون هستند البته لُر ملایر هستند بسیار آدم شریف و وظیفه شناس و دست خیر و کار بلد ..
دو تا پسر و دو تا دختر های بزرگ که دخترا ازدواج کردند و صاحب نوه هم هستند ولی پسرا با یک ازدواج ناموفق پیش پدر و مادرشان زندگی می کنند .. خونه شون هم اجازه ای هست و با فاصله ی کمی نزدیک خونه ی قبلی مون بودند همون خانه ای که قبلنا خریده بودم . خلاصه ایشون همیشه دست به آچار بودند و کارای تعمیرات لوله آب و شوفاژ و برق و پکیچ و نصب کولر و نصب میل پرده و خرده کاری های جزیی و هر آنچه که فنی باشه رو انجام میدن .. هر وقت و بی وقت هم زنگ میزدم برای تعمیرات کارای خانه و یا مجتمع و هر کاری فوری میومدن و با دل و جون انجام میدادند و هزینه اش هم هر چی بود پرداخت میکردم .. خلاصه از آنجایی که همه ایشون رو بدرستکاری و کار بلد میشناختن خیلی قبولش داشتند و همیشه به خانه ما و یا مجتمع براحتی رفت و آمد می کردند .. تا اینکه ما به اون تضادها و ورشکستگی های پولی و مالی برخوردیم و خیلی اوضامون بهم ریخته بود حتی پول خرید نان سنگک رو هم دیگه نداشتیم .. از قضاء از آنجایی که در مدار و فرکانس نامناسب قرار گرفته بودیم همش لوله ی آب خراب میشد و یا بنوعی لوازم خونه مشکل پیش میومد و ناچار بودم به آقای زنگنه زنگ بزنم و یا خودش یکجورایی سر و کله اش پیدا میشد ولی بهش میگفتم آقای زنگنه فعلا نمی تونم پولشو پرداخت کنم و یا میگفتم نمیخواد اینو درست کنی از آنجایی که منم آدم پولداری بودم و همیشه دست بنقد باهاش حساب و کتاب میکردم و مدیر مجتمع هم بودم بقول معروف حرفم خیلی برش داشت و مورد اعتماد همه هم بودم .. هر کسی و یا هر واحدی کاری داشت همیشه ایشون رو معرفی می کردم و حتی اون ابزار فروشی که ایشون رو به من معرفی کرده بودن رو به همه آدرس میدادم که لوازمات شون رو از آنجا تهیه کنند فکرشو بکنید 28 تا واحد خام بود که همه رو به اینها معرفی می کردم . خلاصه بگذریم که می خواستم اصل داستان رو بگم که مجبور شدم کمی از گذشته ام و نحوه ی آشنایی و یا بهتر بخوام بگم دلیل این آشنایی ها و هدایت های خداوند هستش واقعا بقول استاد عزیزمون هر کسی هر جایی هستش جای درستش هستش . هیچ جای این دنیا خراب نیست که ما بخواهیم درستش کنیم همه چی طبق قانون در مکان درست و مناسب و در زمان درست و مناسبش هست که تمام اینها دلیل همزمانی های جادویی شده است .. یواش یواش بنده ی خدا آقای زنگنه متوجه شد که اتفاقاتی افتاده و دستمون خالی شده و حتی توی مخارج خونه هم درمانده شدیم ( بدلیل بلوکه شدن حقوقم به بانک و ورشکستگی کارخانه قارچ و چک و چال هایی که بخاطر پسرم ایجاد شد و مسایل های دیگه که توی پروفایلم توضیح دادم)
یک روز دیدم آقای زنگنه زنگ زد و گفت.. رفته بودم فروشگاه ارتش یک سری چیزا خریدم میذارم توی آسانسور ورش دار … گفتم آقای زنگنه من الان اصلا در شرایطی نیستم که این اجناس رو حساب کنم .. گفت حالا اینا رو گرفتم و گذاشتم توی آسانسور بردار … منم طبقه ی اول روی پارکینگ بودم .. یهویی آسانسور آمد بالا . دیدم مرغ و برنج و روغن مایع و مایع ظرفشویی و میوه و پنیر و کره و خورده ریزه های دیگه که الان زیاد خاطرم نیست فرستاده بالا .. اون موقع عروسم پیش من بود . (البته الان دیگه از پسرم جدا شده) عروسم رفت از توی آسانسور برداشت و آورد داخل ولی من از خجالت داشتم میمردم .. اصلا نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت .. خلاصه این آقای زنگنه بسیار شریف همین طور یواش یواش هر روز بیشتر کمک میکرد حتی توی آن اسباب کشی کذایی که خونه مون رو بخاطر چک و چال از دست داده بودیم همراهی مون کرد .. یکی از همسایه ها یک انباری 4 متری خالی داشت و بهمون گفت فعلا مقداری اسباب اثاثیه رو اینجا بذارید . منم که واقعا در بحرانی ترین شرایط زندگیم بودم اصلا حالم جا نمی یومد و بلد هم نبودم . .. این آقای زنگنه تمام لوازمو مثل آجر مرتب و منظم روی هم چید و تا سقف انباری چیده مان کرده بود .. یک زمانی ایشون توی باربری و هم قالیشویی کار کرده بود خلاصه آنقدر قشنگ چیده بود توی این انباری سه چهار متری که باورم نمیشد تمام زندگی من همینقدر باشه … خلاصه از اون به بعد آقای زنگنه ی خوب خدا شد دستی از دستان کمیاب و بینظیر خدا وند شد برام .و تا الان هیچوقت دیگه نه تنها ازم پولی نگرفت بابت هزینه ی تعمیرات بلکه هر وسیله ای لازم باشه با هزینه ی خودش میخره و میاره و نصب میکنه تازه همیشه هم دست پر میاد خونه مون انگار خداوند یک فرشته ی نجات مثل یک برادر دلسوزی که برای خواهرش خدمت میکنه در زندگی من نقش داشت .. بخدا اگر برای هر کسی این داستان و تعریف کنم اصلا فکر نمیکنه و باورش نمیشه همچنین آدم درست و خوب و خیلی دست بخیر و مهربانی وجود داشته باشه وقتی جلوی کسی از ایشون تشکر می کردم و یا کارهایی که برام انجام داده بود رو تحسین میکردم تازه میگفت به هیچکس نگو که من کاری براتون میکنم .. در صورتی که من دوستان و آشنایان مولتی تلیاردر زیادی داشتم که بسرعت ازم دور شدند ( البته بحث مدارها رو آنموقع نمی دونستم و باید هم اینطور میشد چون من بسرعت سقوط کرده بودم )
ولی خداوند بندگانش رو هیچوقت رها نمیکنه .. درسته من به بدترین شکل چک و لکد ها رو خوردم و سقوط کرده بودم ولی خداوند رزق و روزیشو از جایی برات میرسونه و می فرسته که اصلا فکرشو هم نمی تونستی در ذهنت بکنجانی و حتی متصور بشی و
وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا،وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند،و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
از آنجاها شد که خشت من داشت کوبیده میشد تا در مدار این آگاهی ها قرار بگیرم و نشانه ها و هدایت های الهی خیلی زود خودشو نشون میده ولی ما انسان ها بخاطر ناآگاهی و درک نادرست خیلی دیر متوجه میشویم ولی شکر خدا به لطف آموزه های استاد عزیزم چشم و گوشم به نشانه ها و هدایت های خداوند بیشتر باز شده است خدایا شکرت …
خلاصه تمام اینها رو گفتم بگم که با خراب شدن آب ریزی شلنگ آب گرم زیر دستشویی دیدم الانع که بترکه .. سر ظهر هم بود که زنگ زدم به همین آقای زنگنه و ماجرا را براش گفتم .. بعدش گفت من حکیمیه پیش یکی از دوستانم هستم ولی الان راه میوفتم میام آنجا که ببینم چی شده .. گفتم آقای زنگنه شما الان آنجا میهمان هستی. حتما ناهار میمونی بعدش میایی ؟؟ … با همون لهجه ی شیرین لری خودش گفت. من ناهار جایی نمیمانم.. الان میام .. خلاصه جاتون خالی فوری مرغ و پلو و سیب زمینی و گوجه فرنگی سرخ کردم و سالاد و چای رو آماده کردم .. خب از آنجایی که هدایت های خداوند بی حکمت نیست این داستان خراب شدن شلنگ اتفاق افتاد که یک قطعه لوله به اون سرشیر داخل دیوار اضافه کنه البته هم برای آب گرم و هم برای آب سرد این تیکه لوله سرپیچ اضافه کرد که چند سانتی بیرون از دیوار باشه تا دسترسی به بستن شیر آب زیر دستشویی امکان پذیر باشه که دیگه در موارد ضروری آب به داخل دیوار رسوخ نکنه و در ضمن شلنگ هم تعویض شد بخاطر آن مهره ی سر پیچ چون زنگ زده بود و فیلتر آب رو هم بررسی کرد که فشار آب هم بهتر شد و همچنین سبب خیر شد که آن یکی دستشویی ایرانی رو هم فیلترشو تمیز کنه تا آب آن یکی دستشویی هم پر فشار بشه .. دخترم همش میگفت چرا آب این دستشویی اینقدر کم فشاره ؟؟؟ خدا رو شکر منم در کنار این تعمیرات به معلومات فنی ام اضافه شد . و در ضمن فیلترهای سر شیر زیر ظرفشویی آشپزخانه هم تر و تمیز شد و الان آب پر فشار تر شد خدایااا شکرت و من از حالا شروع کردم به خانه تکونی پاییزی !!!!.. در ضمن آقای زنگنه طبق روال همیشگی اش تمام لوازمی که باید تعویض میشد و اضافه میشد رو خودش رفت خریداری کرد و آورد و نصب کرد و مانند یک برادر دلسوزی و مهربان بدون اینکه هزینه ای از من دریافت کنه توسط دستی از دستان خداوند برام انجام شد و یک باور فراوانی در ذهنم همیشه شکل گرفته و تقویت شده و بخودم همیشه میگم اینکه اگر می خواستم همین لوله های آب رو به یک تعمیر کار دیگه ای می سپردم و هزینه های جانبی آن را حساب میکردم دسته کم بیش از هفتصد و هشتصد تومان و شاید هم بیشتر باید پرداخت می کردم ولی من آنقدر ثروتمندشدم که خداوند خودش برام پرداخت میکنه و احساس میکنم دستم توی جیب خداوند است اینکه تمام این هزینه ها رو توسط دستی از بی نهایت دستان خداوند وارد تجربه ی زندگیم شده یعنی یا باید این پول وارد حسابم میشد و من خرجش می کردم و یا اینکه از این طریق باید پرداخت میشد و اینها رو از لطف خدای مهربانم میبینم که هیچوقت بندگانشو رها نمیکنه و دستی از بی نهایت دستان قدرتمند و مهربانش رو براش میفرسته تا این خانه ی مالکم رو بهتر از قبلش بهش تحویل دهم و در اینجا هزاران بار از خداوند و از آقای زنگنه تشکر و قدردانی کردم و همچنان قدردان این موهبت های الهی ام هستم که منو در شرایط و روابط با افرادی در ارتباط کرده که اصلا تصورش رو در آن زمان ها نمی کردم که شاید یک روزی همان شخصی که بقول خودشون بعنوان یک کارگر تعمیرات فنی میشناختید یک روزی بهترین برادر دلسوزی شود و هر موقع درخواستی داشته باشی بدون منت دست خداوند برات بشود شاید دوستان عزیزم با خواندن این داستان که یک از هزاران هدایت های خداوند است تعجب کنند ولی میدانید من بیشتر از چی تعجب میکنم ؟؟؟ اینکه خداوند چقدر زیبا ما رو بسمت بهترین ها هدایت میکنه و ما بندگان ناسپاسی هستیم خدایا ببخش اگر دیر شناختمت . خدایااا ببخش که ندیدمت .. خدایاا ببخش که نشنیدمت .. خدایا شکرت که قدم به قدم همراهم بودی و قدمهاتو نشمردم…
خدایااا شکرت که همه ی کارها و برنامه ها و امورات زندگی مون رو چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندلش کردی قبل از اینکه اصلا بدانیم قبل از اینکه به اون نقطه برسیم قبل از اینکه نگران چیزی باشیم و قبل از …. .. ..
*خدای مهربان و وهابم ای کاش ترا زودتر می شناختم قبل از اینکه ضرر و زیانی رو تجربه میکردم خدای مهربانم
خدای مهربانم شکرت که به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت و خودم و خواسته هایم و خودت دلها را برام نرم و گرم کن و دست خودت را همراهم کن
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم به بهترین باورها
خدایا من را بسمت مسیرهای درست و صحیح هدایت کن که بدون هدایت و نشانه های الهی تو من گمراه آه و سرگشته و حیران ام… ای ابتدای هر آغاز و ای سرانجام هر پایان ،
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام به استاد مهربانم و مریم بانوی عزیزم و تمام بچه های خوب سایت🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گفتم بیام و من هم یکی از هدایت هام ک برام معجزه وارانه رخ داد رو براتون بگم، ک این هدایت برمیگرده به چند سال پیش که من دانشجو بودم و در ترم اخرم باید پایان نامه ای رو به عنوان واحدی به دانشگاه پاس میدادم و منم ک از اون اول هم اصلا اهل پروژه و تحقیق و این چیزا نبودم اصلا علاقه ای به این کارا نداشتم هیچ وقت😊
یادمه یکی از بچه ها بهم گفت ک زهرا من پایان نامه رو پاس کردم انقد سخت بود ک نگو فقط ۷۰۰هزار تومن دادم واسه کتاب ک از روی اون ها پایان نامه بنویسم اقا همین رو ک گفت، ترس تمام وجودم رو گرفت ک خدایا من چطوری میخام واحد به این سختی رو پاس کنم من اصلا بدم از این کارا میاد و بلد نیستم….. گذشت تو همین جریان بیماری دانشگاه ما دو ترمش مجازی شد ک همزمان شد با ترم های اخر من و پاس کردن پایان نامه، ی روز رفتم به دانشگاه برای انتخاب واحد، دوتا از واحدام برام برداشته نمیشد ولی پایان نامه برام برداشته شد با ی استاد سخت گیر البته نمیدونستم سخت گیره ها بعدا فهمیدم🙄
روز بعدش بود ک رفتم کافینت شهرمون برای برداشتن اون واحد های جا مونده دیدم اقای کافینتی گفت ک عه شما پایان نامه برات خطا میزنه با این استاد، باید از دوباره ثبتش کنم اومد ک ثبت کنه گفت ی استادی هست ک من بهش زنگ زدم ک پایان نامه ها رو به عهده بگیره اخه خانوم منم میخواد پایان نامه بده چون این استاد اسون گیره من بهش گفتم و قبول کرده اونم قراره پایان نامه بعضی از دانشجو ها باهاش باشه گفت واست این استاد انتخاب میکنم همین ک گفت گفتم عه این هدایت خداوند ک من با ی استاد آسونی بیافتم گذشت بعد ی مدتی موعود اینک باید پایان نامم رو بنویسم رسید منم ک هیچی بلد نبودم رفتم پیش ی کافینتی بهم گفت با ۲۵۰ هزارتومن برات مینویسم….
منم ی جای دیگ بردم گفت برات مینویسم با قیمت کمتر بعدش انگار براش سخت بود گفت نمیتونم انجامش بدم منم باز کنترل ذهن کردم گفتم خدا هدایتم میکنه ،توی تلگرامم پیام دادم به ی نفر ک تو تهران بود گفت من با ۴۰۰ هزارتومن به بالا این حدودا انجام میدم…. بعضیها ک میگفتن میلیون باید بدی 😁 منم ک اون موقع پول این چیزا نداشتم چون باید پول ترم دانشگاه رو هم میدادم…. ی روز تو گروه با بچه های همکلاسی دانشگاه بودم بحث پایان نامه شد دیدم یکیشون گفت میشه خودتونم برید از گوگل دانلود کنید انقد سختش نکنید همین ک گفت، گفتم این ی ایده اس انجامش میدم اگر شد ک چ بهتر اگر نشدم ی کاریش میکنم منم رفتم تو گوگل با چهار هزار تومن 😂پایان نامه رو خریدم و با یه کم دستکاری فرستادمش واسه استادم اونم نمره ۱۹رو بهم داد😍 باورتون میشه اون واحدی ک من ازش می ترسیدم مثل آب خوردن برام انجام شد چون به هدایت خداوند گوش کردم و احساسم خوب نگه داشتم…..
هر وقت شرایط برام بد میشه میگم زهرا دیدی واسه پایان نامه چقد خدا قشنگ هدایتت کرد این بارم هدایتت میکنه کافیه ک تسلیم باشی خلاصه ک از این هدایتا زیاد برام رقم خورده خیلی جاها …..ولی این یکی واسه خودم خیلی مشهود بوده…
عاشقتونم مرسی ک وقت گذاشتید و دیدگاه من رو خوندید دوستتون دارم💋❤
سلام استاد
عجب فایل خفنی بود !
هم میتونست در تمرکز بر نکات مثبت باشه هم خودش یه پا دوره بود برای خودش
واقعا خدارو صد هزاران مرتبه شکر بابت اینکه میتونم همچین زیبایی هایی رو ببینم و قطعا با ادامه این روند به سمت این زیبایی های بی حد و حصر هدایت بشم
در مورد هدایت خداوند : استاد شما بارها گفتید و توی این فایل هم اشاره کردید که وقتی روی خودتون کار میکنید جهان شما رو به جای بهتر هدایت میکنه و البته از جای نا مناسب تر از فضای شخصیتی و فرکانسی شما دور میکنه !
در این مورد میخام برگردم به داستان شلوغی های ایران که من در هیچ صحنه ای حضور نداشتم ! نه اینکه توی راهپیمایی ها نباشم نه کلا توی این محله نبودم !
استاد من دانشجوی یکی از دانشگاه های برند کشور هستم خداروشکر و توی تک تک روزهای بگیر و ببند و اعتراض و … من اون روز نبودم !
باورتون نمیشه که بگم صبح بیدار شدم و روز اول ترم و خدا بهم گفت بگیر بخواب من گفتم اخه روز اوله و … گفت تو چکار داری؟! منم که دارم سعی میکنم عمل کنم و هدایت هارو تا حد امکان درک کنم گفتم چشم!
گویا اصلا اون روز روز اول اعتراض ها بوده یعنی من با ذهن منطقی شاید احتمالا 0 درصد بود که میخواستم بفهمم اصلا این اتفاق رخ داده یا مثلا دانشگاه ها هم درگیر میشن و اتفاقا اون روز همه داخل دانشگاه حبس شده بودند تا 10 شب یعنی اگه من هم میرفتم اون شب نمیتونستم برگردم خونه و باید خوابگاه میموندم که هزاران داستان درست میشد فقط به خاطر اینکه ما ذهن منطقیمون خیلی حرف اضافه میزنه خیلی وقتا !
یعنی استاد من که نمیدونستم کی میخاد چی بشه ولی روزایی که حس میکردم نباید برم نمیرفتم یعنی صبح که بیدار میشدم از خدا میپرسیدم یعنی سعی میکردم که ذهن منطقیم از شب برنامه ای نداشته باشه !
و باورتون نمیشه یک روز من دانشگاه بود داخل دانشگاه و کلاسم که همیشه تا 12 طول میکشید به صورت هدایتی من پای ازمایشی وایستادم که از خدا هدایت خواستته بودم که زود تموم بشه و برم ناهار بخورم :)
اتفاقا استاد اومد و به گروه ما گفت که کی گفت سر این دستگاه بایستید و من گفتم من ! ایشون گفت از کجا میدونستی این زود تموم میشه وسادس؟! اخه من هم که نمیتونم برای بقیه توضیح بدم در نتیجه گفتم همینجوری :))
رفتم ناهار اونروز زود تر خوردم و رفتم کتابخانه و گرفتم خوابیدم تا ساعت 2 بعد رفتم سر کلاس – باورتون نمیشه اون روز توی سلف دانشگاه دعوا و بگیر و ببند و شعار و …. داستان دیگه شده بود دقیقا زمانی که من خواب بودم ! یعنی با اینکه من توی محیط دانشگاه بودم ولی خداوند و قوانین بدون تغییر خداوند همیشه به صورت صد درصد دقیق کمک میکنند و در این چند وقته واقعا درک کردم که اونایی که درگیر این قضایا شدند از من دور شدند اساتید این ترم من اصلا اهل این صحبت ها نیستند و گویی جهان داره کمک میکنه !
یک داستان دیگه هم اینه که من بعد از کار کردن روی خودم خوب اطرافیانم خود به خود عوض شدند و یک دوستی بود در دانشگاه که ایشون چون خیلی انسان شادی بود ما همیشه با هم بودیم و حتی با هم سر کار میرفتیم با هم کار اموزی میرفتیم و کلا ترم پیش با هم بودیم !
بماند که از بعد از تابستان که سعی کردم فرکانس های بهتری بفرستم ایشون فقط یک کلاس اینترم با من داره ولی ایشون از اواخر ترم پیش رفتند داخل ارگان بسیج و خب من خیلی این فضا ها و حرفا و .. رو دوست نداشتم در نتیجه من نرفتم ولی با ایشون بودم در اکثر موارد
حال که این درگیری ها شد ایشون بدون اینکه من بدوننم از من دور میشه و بنده خدا میگه میخام بهت زنگ بزنما ولی بخدا دست و دلم نمیره :))))))
و منی که سر اطرافیانم میدونم چه اتفاقی میافته بعد باور ها فقط لبخند میزنم ….
در مورد تغییر کردن اطرافیان و دوستانی که هر شب بهم زنگ میزدن ولی الان دیگه پیداشون هم نیست خانواده ای که با من هماهنگ نبودن ولی دیگه ازشون خبری نیست و …. مثال زیاد دارم و این اولین نشانه اینه که دارم درست میرم مسیر رو و باید ادامه بدم
خداروهزاران مرتبه شکر بابت این فضای روحانی و هدایتی که بهم گفت کامنت بزارم
چون جهان درگردش و چون آسمان در چرخش است🌍🌍 یاد دوستانی چون شما در قلب ما آرامش هست 🌺🌺
درود بر شما دوستان خدا👋👋😃
الهی قلب ما رو به هدایت هایت باز کن و نور ایمان را برقلب ما روشن نگاه دار🙏🍀🍀✨✨
ایولل این قسمت خیلییییی بی نظیره 😍😍
اخیراً به تضادی برخوردم وازین سبب احساس کردم نیاز دارم بیشتر رو این قبیل باورهام کار کنم، اگرچه همیشه نیازمندیم به هدایت وبهبود باورها😄😄
☘💖what you seek is seeking you☘💖
وایی که چقد قند تو دلم آب شد چقد سپاسگزارم برا این قسمت که کاملا هماهنگ درمدار من بود، الهی صدهزار مرتبه شکرت 😍😍😍
پروردگارا ای رزاق ، ای رحیم ، ای کریم ، ای شفیع ، ای مجیب ؛ ذهن وقلب خود را بر روی هرامکانی باز کردم مرا راهنمایی کن .تنها تورا میخوانم واز تو یاری میجویم تا استجابتم کنی من هیچ نمیدانم تو میدانی تو بمن راه را بگو، قدم بعدی را نشانم بده، پایبندم به تعهدم بخاطر هدایت تو بخاطر پرورش یافتن زیر بال وپر تو ، تمام تمرکزم را از شخص ومکانهای ایکس برمیدارم قول میدهم دیگر در هدایتت دخالت نکنم، نچسبم، سفت نگیرم ،رها کنم ورها باشم ، آماده ام که مرا بر روی شانه های پرقدرت، استوار و امن ات سوار کنی،
تو همه این نعمتها را بخشیدی که من لذت ببرم وراضی باشم ،پیشرفت کنم وسپاسگزارتو باشم وبی نیاز از غیر ، میدانم هرزمان که سمت قطب تورا میجویم مهم نیست در مغرب باشم یا مشرق ،شمال باشم یا جنوب ، من همیشه در مکان درست وزمان درست هستم و حال دلم گرم وجود نابته . ،شکرت خدا 😍😍😍😍
به نام الله هدایتگر
سلام به استاد تسلیمم و بانومریم
استاد دلم نیومد ازین فضای عالی ازین موضوع فوقالعاده هدایت چیزی ننویسم دیدگاه قبلی از هفته گذشته و هدایتی که گفتید نوشتم و وقتی مرور کردم دیدم هرررر جا که به خدا سپردم بهترین ها واسم اتفاق افتاده و خداروهزاران مرتبه شکر میکنم….
استاد شرک آدمو از عرش به فرش میاره و ایمان و عمل از فرش به عرش… همه چی خداست …
استاد واقعا این فضای رویایی و ملکوتیه از دیروز که دانلود کردم چندبار دیدمو اشکم سرازیر اینگار فقط فرشته ها تو این فضای ملکوتی اومدن
اون خانوم با اون پیراهن بلندو زیبای قرمز روی شنهایی که مثل الماس میدرخشه داره شکر و ثنای خدای بزرگ رو بجا میاره و هر کدوم یه جا دارن فقط لذت میبرن و oh my God رو به زبون میارن …فقط خداست که میتونه این فضای بینظیررر رو خلق کنه فقط خالق زمین و آسمانه که میتونه همه چی رو به زیبایی تمام خلق کنه….
چرا من نباید خودمو ،کل زندگیمو بسپارم به این خالق زیبا ؟؟
چرا نباید اعتماد کنم ؟؟؟
واقعا چرا ؟؟؟
با این فایل بینظیررر و هدایتی خواسته منم شکل گرفت که از همین لحظه عهد میبندم تا آخرین لحظه عمرم خودم زندگیم و هرچیزی که به خودم ربط داره رو به خدای خالق زیبایی ها بسپارم و میدونمم میدونمم ایمان دارم اعتمادددد دارم به بهترین شکل ممکن هدایتم میکنه برام خدایی میکنه چی بهتر ازین واقعا که کار رو بسپری به کاردان و یه نفسسس عمیقق بکشی ، به خالق زمین آسمان و سیاره ها و خالق و صاحب خود ….
من کجا و خالق کجا
فهم و عقل و درک من کجا و خالق کجا
الله اکبر
واقعا ما به خودمون ظلم میکنیم اگر با عقل منطق برنامه ریزی های خودمون بریم جلو
و به خودم میلیون ها بار لطف میکنیم اگر
کل امور زندگی مون رو راهمون رو خودمون رو بسپاریم به خالقمون
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایاشکرت
استادم ازت سپاسگزارم بابت این آگاهی بنظیرررر استاد واقعا نمیدونم چی بگم فقط سپاسگزارم همین
در پناه الله هدایتگر
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدای من این فایل چه کرد با من سدهایی رو در ذهنم شکست که سالها پر از ریشه و باورهای محدود کننده راجب هدایت بود و با گوش کردن این فایل فهمیدم که خدا همیشه هدایت میکنه مخصوصا استاد که چه باورهای خوبی راجب هدایت الله ساخته خدای من
حرف استاد
ایاک نعبدو و ایاک نستعین
خدایا تنها تورو میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم
فقط باید روی خدا حساب کنی
چه قدر قشنگ خدا هدایت کرده استاد رو استاد شما اولین نفری هستید که راجب هدایت الله اینقدر قشنگ صحبت میکنید اصلا جنس صدا فرق داره خدای من
من خدارو از طریق تو شناختم تو همون کسی بودی که خدا تورو وارد این جهان کرد و میدونست تو عمل گرایی و موحد هستی و مثل حضرت ابراهیم توی این جهان هستی داری خوب قوانین رو رعایت میکنی حرف از هدایت توحید شرک میزنی میگی همه چیز خداست
آگاهی های بی نظیر و هم زمانی این فایل
خودم از خدا نشانه خواستم که هدایتم کنه به یک فایلی هدایت شدم خیلی احساس عجیبی داشتم وقتی این فایل رو گوش کردم
چه قشنگ خدا شما رو هدایت کرد
میخواستی سفر کنی از امریکا به ایران اما این سفر انجام نشد به دلیل همون اتفاقات به ظاهر بد در ایران انگاری همه چیز هماهنگ شده بوده و اینکه شما از بس روی هدایت کار کردید و روی خودتون که درجا گفتی این حتما خیره و الخیر فی ما وقع اقا هر اتفاقی بیوفته خیره اینو خوب از شما یاد گرفتم و صد درصد خیر بوده
و چه قشنگ ذهنتون کنترل کردید و رفتین به سمت شهرهای امریکا و به زمان مناسب با امید خدا میایین ایران و باعشق سیمینار میزارین و مشتاق هستم
من فهمیدم زمانی که من برنامه ریزی میکنم میسپارم به خدا خدا کارش رو خوب انجام میده
مثلا در بحث ازدواج یه نفر میخواد ازدواج کنه دقیقه نود میگن نمیشه شما نمیتونید ازدواج کنید ولی اگه بتونی ذهنتو کنترل کنی و بگی الخیر فی ما وقع و بگی حتما خیره و بگی بی نهایت فرد مناسب هست برای ازدواج با من
یا در بحث شغل یهو اخراج میشی چرا چون من فرکانس شغل بهتری دادم باید تضاد اتفاق بیوفته تا من هدایت بشم به شغل بهتر درآمد بیشتر
حالا تمرین این فایل از هم زمانی ها و هدایت الله
من در گذشته گارسون رستوران بودم شدم حسابدارو مغازه دستم شد خوب مدیریت میکردم حقوقم رفت بالا یک روز که داشتم ظرف هارو جمع میکردم صندوق دار قبلی یهو صندوق رو رها کرد رفت و نیومد اون روز چند روز قبل یه ایده هایی میومد که علی برو برنامه سپیدز رو یاد بگیر منم رفتم عمل کردم میرفتم کنار اون صندوق دار بعدش اونم بهم یاد میداد انگاری خدا منو آماده میکرد برای این همزمانی اون موقع من خدارو نمیدونستم کیه چیه جهان چیه ولی یادمه من در تضاد بدی بودم خیلی حالم بد بود ولی هدایت ها اونجا شروع شد دریک رستوران اونقدر حالم بد بود اونقدر توی اون شهر غریب تنها بودم یادمه اون روز صاحب کارم منو دعوا کرد خودم حالم بد بود میخواستم داد بکشم سر صاحب کار برم از کار بیرون اون موقع نمیدونستم کنترل ذهن چیه اما یه جورایی خدا تو قلبم میگفت علی اروم باش فرداش بود که صندوق دار رفت نیومد یه اتفاق بد براش رخ داد گفت دیگه نمیام و اون روز من بدون هیچ تخصص خاصی خدا هدایتم کرد صندوق دار شدم مغازه شد دستم اونجا کلی ارتباطات یاد گرفتم رشد کردم کلی تجربه کسب کردم واقعا سپاس گزار خداوندم نمیدونم واقعا وقتی من در مسیر درست باشم و فقط الله رو بپرستم خدا منو هدایت میکنه الان میفهمم اون هم زمانی ها اون اتفاقات به ظاهر بد چیه
الان به نقطه ای رسیدم حتی یک آدم منفی میاد تو زندگیم میگم حتما خیره این فرد اومده به من درس یا تجربه بده و بره و همونم شده
تا لحظه مرگ روی این سیاره زمین میگم
من تسلیم هستم خدایا من نمیدونم
من رسالتم رو نمیدونم تو بهم بگو قدم به قدم دیگه عجله ندارم
من نمیدونم قدم بعدی چیه تو بهم بگو؟
من نمیدونم چه محصولات رو بخرم برای کسب و کارم تو بگو
من نمیدونم کدوم دوره سایت رو بخرم تو بگو
به نقطه ای میخوام برسم و تسلیم باشم مثل حضرت ابراهیم مثل استاد عباس منش
امشب رفتم یک عطر بخرم جالبه میخواستم از سوپر مارکت بخرم بعدش به خدا گفتم من نمیدونم کدوم سوپر مارکت رو برم یه سوپر مارکت خیلی بزرگ تو منطقه ثروت مند نشین بود من رفتم اون نداشت رفتم یک سوپر مارکت کوچک دیدم اون داشت من الان یاد گرفتم برای هر چیزی هدایت میخوام مثلا امشب به خدا گفتم منو هدایت کن به عطر خوش بو بخرم اولش ایده اومد برم اون سوپر مارکت کوچک ذهن منطقی گفت نه. نرو اون نداره اتفاقات آخرش همون فکر خدا همون ایده خدا بود بابا خدا همه چیز تو دستشه همه چیز قدرت فقط در دستان خداست
خدا تمام جنس های مغازه ها رو میدونه کدوم فیکه کدوم اصل بهترین مشاور من خداست
الله اکبر
من برای انتخاب جنس نیاز مشاور مردم ندارم بهترین مشاور دنیا تو قلبمه نزدیکه رایگان بهت مشاوره میده باعشق هدایتت میکنه من فقط تسلیم باشم
خدایا دوست دارم سپاس گزارم ازت
سپاس گزارم استاد عزیزم عباس منش و خانوم شایسته و تویی که این کامنت رو خوندی و همگی دوستان
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که تمرکز ما بر روی زیبایی ها و نکات مثبت باشد و قدرت را تنها در دستان خداوند ببینیم او ما را به بهترین راه ها هدایت می کند. همزمانی هایی را برای ما بوجود می اورد که مانند معجزاتی است که برای پیامبران انجام میداده است.
همزمانی هایی که برای استاد و خانم شایسته در طی مسیر رخ داده است.
از خرید ترک کمپر که به صورت هدایتی صورت گرفته تا سفر استاد به ایران که با نشانه هایی از طرف خداوند لغو شده و اتفاقات بسیار زیبایی را برای ایشان رقم زده است. از ملاقات با دوستان در لس انجلس و صحبتهای جالب انان که ما نیز ان را مشاهده کردیم ملاقات با رایان و اب گرمهای شگفت انگیز یلو استون و یوسمدی پارک اشنایی با افراد و خانواده جدید همگی نشان دهنده این است که اگر ما در مدار درستی قرار داشته باشیم خداوند ما را به مکانها و شرایط عالی هدایت کرده و هیچگاه افراد غیر هم فرکانس با یکدیگر هم اهنگ نشده و جهان اجازه نمی دهد زمانی که ما تفاوت فرکانسی زیاد با مکانی که قصد داریم به ان برویم داشته باشیم حتی اگر به صورت موقتی باشد هم باشد امکان پذیر نیست.
تمام اتفاقات ما به واسطه باورها و فرکانسهای ما رخ می دهد و اگر سفرهای ما بدون برنامه ریزی قبلی و بر پایه هدایت خداوند باشد و در مقابل او تسلیم و رها باشیم ما را به سمت مقاصدی هدایت خواهد کرد که حتی اشخاص ساکن در ان کشور نیز خبر ندارند که ممکن است چنین مکانهای زیبایی هم وجود داشته باشد. تنها وظیفه ما ایمان و باور به قدرت خداوند و هدایت او و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها است و او ما را در زمان مناسب به مکان مناسب هدایت خواهد کرد. هیچ عامل بیرونی تاثیری بر زندگی ما نداشته و اگر ما به خداوند اجازه داده و با ذهن منطقی خود اوضاع و شرایط را تحلیل نکنیم خداوند برای ما کافی است و تمام کارها را برای ما انجام خواهد داد و ایده هایی به ما الهام می کند که به بهترین مسیرها می رسیم.
برای ما نیز چنین اتفاقاتی مشابه با استاد رخ داده است. مثلا ما نیز در سفری که به تازگی داشته ایم مانند استاد برنامه ریزی خاصی نداشته و خداوند ما را به مکانهای زیبا هدایت کرد و با افراد بسیار خوبی اشنا شدیم و هنگام برگشت که بلیطی وجود نداشت کاملا هدایتی به سمت فردی که اصلا نمی شناختیم معرفی شده و او برای ما بلیط تهیه کرد.
خدایا شکرت
عاشقتتونیم
–
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم سلام دوستان معنوی و توحیدی در این سایت الهی
خدایا شکرت که مرا هر روز و هر لحظه به کلی هم زمانی و بهترین شرایط هدایت کردی
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
من این فایل رو قبلا هم دیده بودم و کلی ازش لذت برده بودم و من که عاشق کویر هستم با دیدن این فایلهای زیبای شما اوایل پاییز به کویر هدایت شدم و با کلی هم زمانی های عالی و کنترل ذهن و توجه به زیباییها وشکرگذاری که خداوند برام بوجود آورده بود یکی شدیم
خدایا شکرت فقط میتونم سجده شکر بجا آورم در برابر این همه بزرگی و لطف و رحمت بی انتهایت
خدایا شکرت که هر چه دارم از آن توست صاحب کل کیهان تویی صاحب اصلی من و تمام زندگی ام تویی صاحب آسمانها و زمین و هرآنچه بین آنهاست تویی مالک اصلی خداست
خدایا شکرت که تورا دارم و هر لحظه مرا هدایت میکنی
من با تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی های جهان و احساس خوب داشتن و صبر و حوصله هر لحظه در بهترین زمان و بهترین مکان هستم
خدایا شکرت که همین امروز با کنترل ذهنم چقدر عالی کارهایم انجام شد خدایا هم خودم و هم تمام بارهایم را روی دوشت نشانده ای و من آرام و آسوده خاطر هستم
خدایا شکرت هر وقت برام لازم دیدی در بهترین مکان برای رشد و پیشرفتم قرارم دادی و هر وقت لازم نبوده تو اجازه ورودم را ندادی
خدایا من تسلیمم هرچی تو بگی
خدایا شکرت که دلها را برایم نرم کرده ای
بخدا که هر وقت تسلیم شدن و سپردم به خودش جوری برام پیش برده کارهارو که من فقط نظاره گر بودم و هیچ کاری نکردم سپردم به خودش
خدایا شکرت هر چی دارم از آن توست
خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام الخیرو فی ما وقع شده است
خدایا شکرت که تورا دارم و تو بخشنده مهربان تو دانای کل تو توانا و صبور و حکیم و رحیم و رزاق و وهاب عزیز و جبار و کامل خدا جونم جان جانانم سپاسسسسسگزارم بابت تمام وجودم و داشته های زندگیم
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم
خدایا شکرت که همه جوره هوامو داری
خدایا شکرت برای هم زمانی ها و آرامشی که در قلبم بوجود آورده ای
خدایا شکرت که از وقتی دستم را در دستانت گره زدی تمام دنیای من هم تغییر کرد
من تغییر کردم جهان تمام شرایط را به نفع من تغییر داد خدا جونم سپاسگزارم
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفرید ی من توکل و روی نیازم فقط به توست جان جانانم
ایمان دارم باور دارم اعتماد دارم که همه کاره تویی خدا هست و خدا هست و خدا هست
خدا برایم کافیست
امروز چند بار کلمه حسبی الله را بهم نشون داد
خدایا شکرت که با اشک چشمانم مینویسم
خدایا شکرت که بر دریافت نشانه های واضح و الهامات الهی ات مرا دقیق تر کرده ای
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی
خدایا شکرت که مرا اسان کردی براسانی ها و از بندگان شکر گذارت هستم
خدایا مرا ببخش که بیشتر اوقات من فراموش میکنم ولی تو همچنان مرا هدایت میکنی
خدایا شکرت تمام وجودم را بتو سپرده ام
خدایا شکرت که تغذیه سالم و مناسبم هم با هدایت توست که وارد زندگی ام میشود
خدایا شکرت که هر نفسم با اجازه تو برمیاید و فرو میرود
خدایا شکرت که مرا هر روز فرصتی طلایی بخشیدی تا تجربه کنم هر آنچه که لازمه رشد و پیشرفت من وجهانت به دستان من است
خدایا شکرت که مرا منحصر به فرد آفریدی توانایی های منحصر به فرد در درونم قرار داده ای که من میتوانم با یاری خودت آنان را شکوفا کنم
خدایا شکرت که تو بیشتر از من دوست داری که من بن خواسته هایم برسم چون جهانش بزرگتر میشود
خدایا شکرت که قدرتت را برمن آشکار کردی من هر چه دارم از فضل و بخشش تو دارم
خدایا تمام امورم را به دستان قدرتمند تو میسپارم
خدا یا شکررررررت خوشحااااالم که تورا دارم
خدایا شکرت که مرا آه این سایت الهی هدایت کردی و هرروز من از هر نظر بهتر و بهتر هستم و با آگاهی های استاد عزیزم ومریم نازنینم الگوهای زندگی من دستان خوبت مرا هدایت میکنی به زیباییها ی بیشتری و کلام حق وحی منزل هستند بر من خدایا شکرت
تو مرا از هدایت یافتگان قراردادی خدایا شکرت که هر لحظه که به تو اعتماد کردم تمام اموراتم را برعهده گرفتی و من را آرامم کردی
خدایا شکرت هر خیری به من برسد از طرف توست
وهرشری به من برسد از خودم است
خدایا کمکم کن که بر کنترل ذهنم پیروز و سربلند باشم
خدایا شکرت که من همواره در سلامتی کامل و ثروتمندی و فراوانی و رحمت و برکت و رزق بیحساب و خوشبختی و روابط عالی و معنویت و سعادت در دنیا و آخرت هستم
خدایا شکرت که مرا انسان افریدی اشرف مخلوقات خلیفه خودت بر زمین خاکی قرار دادی
خدایا شکرت که من همواره آسان شدن بر آسانی ها و آگاه تر شدم بر آگاهی های ناب و الهی و علم و فروتنی و خشوع و خضوع بیشتر در برابر قدرت تو
خدایا
خدایا تمام لحظات زندگی ام از آن توست صاحب کل کیهان بینهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت که یادم دادی هر کاری انجام میدهم کریدیت آن کار را بتو میدهم خدایا تو همه کاره ای
خدایا در هر زمان و هر مکان الهی و توحیدی که قرار دارم تو هستی
تویی که به من الهام میکنی الان در چه شرایطی باشم الان چه فرکانس و افکار مثبت و احساس خوب داشته باشم خدایا تویی که هر لحظه بیادم میاوری که در قلبم درحال هدایت من هستی
خدایا شکرت که مرا به زیبایی های جهان هستی و آنان را به من هدایت کردی
خدایا شکرت که مرا به انسانهای عالی و آنان را به من هدایت کردی
من لایق بندگی کردن خدا هستم
من ارزشمندم من پاره ای از خداوند هستم
من نور جهانم
خداوند هر لحظه برمن منت گذاشته و هدایتم کرده
خدایا شکرت که تورا دارم وارامم سرشار از عشق الهی هستم .زندگی ام به نور الهی منور شده
من دستی از دستان خوب خداوند در زمین خاکی هستم
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزو مریم جان
وسلام به همه ساکنین این سایت الهی و پر گهر
درس امروز
پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی
میخوام از هدایت الله مهربان وهمزمانی ها بنویسم
این فایل
خیلی رویایی و بی نظیر بود
مخصوصا این شن های روان که مثل برف سفیدهستن ومثل آرد نرم ،
و شما اشاره کردین که اینجا برف اومده
و ما هم باور کردیم
،خیلی انرژیش مثبت بود برام
و وقتی فهمیدم اونا شنهای سفید ونرم هستن چقدر دلم خواست که این فضاهای زیبا رو خودم از نزدیک ببینم و تجربه کنم مثل شما دو عزیز
و اما
الان دوروزه که هوای تهران برفی شده
7و 8 اسفند 1402
خیلی زیبا در منطقه ی محل زندگی ما
و زیباتر اینکه من هدایت شدم به سمت مناطقی از تهران که خیلی بیشتر برف اومده بود و مناظر بسیار زیبایی رو دیدم جاهایی رفتم که تا بحال این فصل سال اونجارو اونم به این زیبایی ندیده بودم سمت ولنجک وزعفرانیه واینقد مناظر زیبایی توسط خالق مهربانمون خلق شده بود که من بابت دیدن اونا فقط خدارو شکر می کردم . وچه خوب که یاد گرفتم اینجوری به جهان اطرافم نگاه کنم خدایا شکرت که چقد خوب زاویه نگاهم به زیبایی های زندگیم تغییر کرده
و به دخترم که همراهم بود میگفتم این برف ها رومیبینی اینا ثروت هستندکه خدای مهربان از آسمون برامون نازل کرده
و به همین راحتی هم پول وثروت و …در اختیارمون قرارمیده فقط ما باید ظرف دریافت نعمت ها و ثروت های الهی مون رو بزرگ کنیم و جالب که دخترم خیلی از این حرفم خوشش اومد و گفت مامان چه تعبیر جالب وقشنگی از ثروت کردی
و من هم بابتش خیلی خدارو شکر کردم
چون
بقول استاد اگر میخوای ثروت وارد زندگی ت بشه
روی احساس لیاقتت کار کن
روی اعتماد به نفست
و
روی داشتن احساس خوبت
در نتیجه
ثروت لاجرم وارد زندگی ت میشه
و تو این فایل شما به نکات خیلی ارزنده و بی نظیر دیگه ای اشاره کردین
مثلا اینکه یاد بگیریم با خدا ارتباطمون رو قوی کنیم حرف بزنیم مثل یه دوست صمیمی همیشه همراه و برای کوچکترین مسائل ازش هدایت بخوایم و بدونیم که اون جوابمونو میده و من این مورد رو چند وقتی هست که دارم انجام میدم میخوام بیشتر نشونه هاش رو ببینم وحس کنم به قول خانم شایسته چشم و گوشامو تیز کردم که دقیق تر متوجه نشونه هاش بشم.
و به قول دوست هم فرکانسی م آقا جواد عزیز
خدایا قلب من رو باز کن و گوش من رو شنوا کن برای شنیدن هدایت بیشتر و ذهن منطقی من رو کمنور تر کن تا هدایت های تورو ببینم و بشنوم
و مورد دیگه ای که خانم شایسته تو بحث مدارها اشاره کردن وخیلی جالب بود اونه که وقتی با یک فضایی هم فرکانس نباشی حتی اگر خودتم بخوای نمیتونی اونجا
باشی چون جهان این اجازه رو بهت نمیده چون تو مدارت متفاوته
و باز هم
خانم شایسته تو این فایل خیلی نکته جالبی گفتن در ارتباط با این جمله شما که
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است. و چقد خوب که تاکید کلمه بدون استثنای استاد تو این جمله براشون حجت رو تمام کرد که فقط همینه وبس
ومنم میخوام این جمله رو هرروز وهرروز برای خودم تکرار کنم و کلمه بدون استثناش رو برا خودم بلدتر کنم تا بیشتر این جمله تو وجودم جا بیفته و باقلبم اونو باورش کنم .
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است
خدایا شکررر خداااایاااااشکرررررر
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری
می جویم
خدایاااا شکرت هدایت های الهی امروزم روبر من نازل کردی و من تونستم یه کامنت دیگه بنویسم .خدایا شکرت که ما همه از هدایت شدگان الهی هستیم و روی شانه های تو نشستیم و تو مارو از بهترین مسیر به بهترین زمان و مکان میرسونی .
خدایاا شکرت که حامی و هدایتگر مون هستی
خدایا شکرت بخاطر این سایت الهی و پراز آگاهی
سلام
چند ساعت بعد از نوشتن این کامنت و انتشارش ، دخترم تو پیجش فیلمی که دیروز از بارش برف تو ولنجک تهران گرفته بود رو منتشر کرد
و زیرش این جملات رو نوشت که مربوط میشه به حرفایی که من بهش در مورد برف و ثروت گفتم و توهمین کامنتم بهش اشاره کردم خیلی حس خوبی گرفتم و تصمیم گرفتم اینجا برای شما هم بنویسم
—————–
مامانم میگه
فکر کن این برفا پولن ببین خدا چقدر دوستمون داره که این همه ثروت رو یکجا برامون فرستاده برف و بارون نعمت و ثروتن هر وقت میاد شکر کن
و چقدر دید من به این برفا و این همه قشنگیشون عوض شدو ارزشمند شدن برام .
مامان مرسی که اینقدر قشنگ همه چیزو برامون میگی که قطعاً به خاطر حرفای توئه که من میتونم دنیا رو اونقدر زیبا و پر از حس خوب ببینم.
واقعا
من چی میتونم بگم از این همه لطف ومحبت خدای مهربان
فقط میگم خدایا شکرت که دارم بیشتر تو زندگیم حست میکنم
درود براستاد عزیز،خانم شایسته ودوستان هم فرکانسم…
خدایا مارو توی زمان درست درمکان درست قراربده..من به هدایت تو ایمان دارم و یقین دارم توبهترین ها رو برایم درنظرگرفتی…
من هیچی روی عقل خودم حساب نمیکنم روی قدرت تو حساب میکنم و توبرایم کافی هستی…
بی نهایت این فضای روحانی و زیبا رو تحسین میکنم…
بی نهایت استاد وخانم شایسته رو تحسین میکنم که اینقد ماهرانه کانون توجه خودشون رو کنترل کردن تا به همچین فضاهای بی نظیری با انسانهای فم فرکانس خودشون هدایت بشن….
چقد این مطلب درسته که استاد بخاطر عدم هم فرکانس بودن با فضا و افکاری که توایران داره ساطع میشه و درحد اکثریت هستن به ایران هدایت نشدن و به سفر به دور کشوری بی نظیر اونم بدون برنامه ریزی هدایت شدن…
خداروشکر که من باسایت استاد آشناشدم وهدایت شدم به خرید یک دوره بی نظیر که من ازاول بخودم گفتم فقط الان به دوره احساس لیاقت نیازدارم تابعد هدایت بشم باز بسمت نیازم درزمان خودش با الهام از آگاهی هایی که هرلحظه ازاین فایل ها درک میکنم…
من واقعا خیلی آروم شدم..حس میکنم آرامشم بخاطراینه که دیگه نمیجنگم…غر نمیزنم…عجله ندارم…استرس ندارم…بدلیل اینکه دیگه دارم درک میکنم خداوند منو توی زمان مناسب درمکان مناسب با آدمهای مناسب قرار میده…من فقط سهم خودم در مورد سمت خودم رو انجام میدم…من کارهایی که امروز نیازه انجام بدم رو انجام میدم..چندگزینه هم نوشتم زیر دستم هست…سپاسگزاری بابت داشته هام….کنترل ذهن..توجه و تمرکز برزیبایی ها…جستجوی نشانه ها وهدایت خداوند …
برخلاف ظاهر امور اون کاری که دوست دارم برام انجام بشه رو میارم توی کانون توجهم…
نتایجی رو گرفتم توی این 4ماه اول سال403خیلی دوست دارم…همشو بابت آشنایی با سایت و خرید دوره بدست آوردم…
من 15سال بدون مجوز کارکردم چون حرف مردم رو باور کرده بودم که میگفتن برای گرفتن یک مجوز تولیدی باید کفش آهنی پات کنی ازبس باید بدوی توی این اتاق توی اون اتاق و کارتو دراه نمیندازن…
ولی امسال که یک کم روی خودم کارکردم یک روز فقط دوتا عکس از واحدم گرفتم کپی رنگی ازش گرفتم وبردم دادم واحد مربوطه وامدم توی حدودا یکساعت…یک هفته بعد یک روز ساعت 10ونیم رفتم ساعت 1 مجوزم رو گرفتم و اومدم یعنی همش توی 3الی4ساعت….
اولا من اون باورو انکارش کردم بخودم گفتم من باید مجوزم رو خیلی آسون و راحت بگیرم…
بعد هم هرروز میگفتم خدایا اگه من قراره اینکارو انجام بدم میخوام ارتقاش بدم پس منوهدایت کن به سمت پیشرفتش…یکی هم تصمیم گرفتم تا زمانی که قراره اینکارو انجام بدم باید جدی و درست انجامش بدم وهرزمانی نخواستم برم بیرون..پس فعلا که هستم درست واصولی انجامش میدم…
یکی دیگه اینکه اول سال تعهد بخودم دادم تموم کارهای نیمه تمام گذشته که بیشترین انرژی منو میگیره توی کل سال میخوام همشو یا تمومش کنم یا بذارمش کنار دیگه…
واینجوری وقتی باقاطعیت تصمیمم جدی شد خداوند دستای خودشو فرستاد که تقریبا بالای 90 درصد کارهای نیمه تمام توی 4ماه اول سال انجام شد وچقد اینو درک کردم که من خیلی رو خودم حساب نکنم و زمانی که به خداوند سپردم چقد زودتر از موعد من برام انجامش داد…
تصمیم امروزم…
میخوام با توجه و تمرکز برکانون توجهم و ارسال فرکانس های مناسب من خودم رو به سمت مکانها و انسانهای مناسب در زمان مناسب هدایت کنم و شک ندارم خداوند خلف وعده نمیکنه..
ومن اگه سمت خودم رو درست انجام بدم جهان راهی نداره جز اینکه منو به سمت کانون توجه هرلحظم هدایت کنه…
یک موضوعی اتفاقی به ذهنم رسید بگم..من زمانی اتفاقی کتاب قانون توانگری کاترین پاندر بدستم رسید…اونو حدود 80بار به بالا کامل مطالعه کردم طی چندسال والانم همیشه یا روی میز کارم یاداخل کیفم هست…اوائل که خوندمش گفتم اگه اینجوری باشه که نباید بذارم کسی این کتابو پیداکنه که همه پولداربشن …خب شدید باورهای مخرب و محدودی داشتم و حسود و مقایسه گر…اونو بعدا معرفی کردم به دوستام که خب گفتن چرنده و اگه اینجوری بودکه همه پولدار بودن…ودقیقا نویسنده توی اون کتاب میگه قوانین توانگری اینقد ساده هستن که کسی اونارو باور نمیکنه..یعنی نمیتونن باورکنن که بسادگی کنترل ذهن و ساختن باورهای درست درمورد پول وثروت میشه ثروتمند شد وچون پیش فرض ذهنی برای پولدار شدن اکثر آدمها تلاش شبانه روزی و جون کندن هست بسادگی قوانین روقبول نمیکنن…
دلیلم از بیان این مطلب این بود که چقد استادوخانم شایسته قلب و روح بزرگی دارن و چقد سخاوتمند هر فکر و رفتاری که به تولید ثروت منتهی میشه رو با کمال میل و اشتیاق دراختیار مامیذارن و لحظه به لحظه زیبایی های این جهان پهناور رو برای ما به تصویر میکشن…از سخاوت شما استادعزیز وخانم شایسته ودوستان هم فرکانسم سپاسگزارم
عاشقتونم