پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 62
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
نکاتی که از فایل زیبای استاد دریافت کرده ایم:
-همواره به جای تمرکز بر عوامل بیرونی تنها قدرت را به خداوند داده و از او درخواست هدایت توکل و یاری کنیم
-با دریافت هدایت های الهی همواره در زمان مناسب در مکان مناسب قرار داریم
-اهداف خود را بنویسیم بر روی خواسته های خود تمرکز کرده از خداوند طلب هدایت کنیم
-از نعمت های خداوند سپاسگزار باشیم
-با بودن در مسیر درست توجه به زیبایی ها تسلیم و سپاسگزار خداوند بودن مشمول هدایت الهی می شویم
-همزمانی هایی که باعث هدایت ما به خواسته هایمان می شود را به یاد آورده و آنها را بنویسیم
-خداوند همواره با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند
-با داشتن باورهای درست همواره به افراد شرایط موقعیت ها ایده های بهتر هدایت می شویم
-خداوند همواره در حال هدایت ماست
-خداوند از هزاران طریق ما را به سمت تحقق اهدافمان هدایت می کند
-هنگام مواجه شدن با تضادها و چالش ها تمرکز خود را بر خواسته ها قرار داده تا اتفاقات به ظاهر نامناسب به نفع ما تغییر یابد
-با داشتن باورهای درست تنها با افراد شرایط موقعیت های هم مدار با خود برخورد داریم
-اگر با محیط یا فضایی هم مدار نباشیم با بودن در مدار درست جهان به ما اجازه ی بودن در آن را نخواهد داد
-زمانی که باورهایی متضاد با عموم جامعه داریم طبق قانون بدون تغییر خداوند از آنها دور و جدا می شویم
-تفاوت و فاصله ی فرکانسی بین ما و دیگران باعث حذف و دور شدن آنها می شود
-با داشتن باورهای نامناسب به افراد شرایط موقعیت های نامناسب هدایت می شویم
-بر روی باورهای خود کار کنیم به زیباییها و خواسته های خود تمرکز کرده سپاسگزار نعمت های خداوند باشیم و اجازه دهیم خداوند و جهان ما را به افراد شرایط موقعیت ها و ایده های بهتر هدایت کند
-اگر بر روی باورها و افکار خود کار می کنیم به هر مکانی هدایت شویم بهترین مکان و از هر مکانی دور شویم بدترین مکان برای ما بوده است
-خداوند از بی نهایت طریق ما را به مسیر درست هدایت می کند تنها کافی است سمت خود را به درستی انجام دهیم
-اغلب افراد دلیل موفقیت یا عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی نسبت داده در صورتی که باورها و افکار ما نتایج نهایی را برایمان رقم می زند
-نیازی نیست برای تحقق اهداف خود بجنگیم زجر کشیده و تقلا کنیم با تغییر باورها به سمت خواسته ها و اهداف خود لاجرم هدایت می شویم
-تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء حاصل کانون توجه ماست
-سفرهای بدون برنامه و هدایتی درخواست از خداوند برای هدایت شدن در زمان مناسب به مکان مناسب سفرهای فوق العاده و جادویی هستند
-برنامه های از پیش تعیین شده برای سفر باعث می شود اتفاقات به شکل مورد دلخواه پیش نرود
-گوش به زنگ نشانه های خداوند باشیم تا جریان زندگی برای ما لذت بخش و روان گردد
-وقتی تنها مقصد خود را مشخص کرده و از خداوند برای لذت بیشتر بردن طلب هدایت کنیم اتفاقات معجزه آسا برای ما رخ می دهد
-ذهن خود را که حاصل ورودی هاست کنار گذاشته و تنها از قلب خود و هدایت های خداوند تبعیت کنیم
-در تمام موارد تسلیم هدایت های خداوند باشیم و هر اتفاقی برای ما رخ داد خیریت را در برنامه ی خداوند ببینیم
-باید از خداوند درخواست کنیم چشم گوش قلب ما را برای دریافت هدایت هایش گشوده کند
-ذهن منطقی خود را کنار بگذاریم و اجازه دهیم خداوند ما را به مسیر درست هدایت کند
-اعتبار و قدرت تنها از آن خداست
-هر آن چیزی که در زندگی خود داریم تنها از آن خداست
-در صورت ایمان آوردن به خداوند مشمول هدایت های او می شویم
-اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوت الداع اذا دعان:
خداوند همواره در حال اجابت درخواست های ماست
-با ایمان به خداوند تمام کارها توسط او انجام می شود
-تمام اتفاقات خیر تنها از جانب خداوند است
-ذهن ما تنها حاصل ورودی هاست همواره خود را در برابر خداوند هیچ بدانیم و تسلیم هدایت های او باشیم
-اصلا لازم نیست شرایط بیرونی خود را تغییر دهیم با داشتن افکار و باورهای مناسب لاجرم به موقعیت های بهتر هدایت می شویم
-جنگیدن با شرایط نامناسب باعث جنگ بیشتر و در نهایت نابودی خواهد شد
-با تمرکز بر زیبایی ها به زیبایی بیشتر و با تمرکز بر زشتی ها به زشتی های بیشتر هدایت می شویم
-ورودی های ذهن خود را کنترل و مدیریت کرده تا مشمول هدایت های خداوند شویم
-با دریافت ورودی مناسب خروجی مناسب دریافت می کنیم
-درخواست ما با افکارمان به جهان هستی ارسال می شود
-افراد هم فرکانس یکدیگر را جذب می کنند
-زمانی که توجه ما بر نکات مثبت باشد فارغ از عوامل بیرونی و نامناسب بودن آن خداوند ما را به افراد شرایط موقعیت ها و ایده های بهتر هدایت می کند
-به جای اصلاح جامعه باورها و افکار خود را تغییر دهیم
-تمام پیامبران در زمان مناسب به مکان مناسب هدایت شدند
-قدرت و اعتبار تنها از آن خداست از خداوند تقاضا کنیم همواره ما را به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده شده هدایت کند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
روز شمار تحول زندهگی من روز سی ام
پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی
اگر نگاه ما فقط به خداوند باشد و نه عاملی دگه ای بدون شک که خداوند هدایتمان میکند، درست زمانیکه به سایت هدایت شدم و قبلا یادم است که بارها و بارها از خداوند خواستم که کمکم کند و دلیل این درخواست ها تضادهای بود که با آن روبرو شده بودم.
و یاهم یکی از مواردی دیگری که هدایت شدم و خودم میفهمم که بیشتر نسبت به اطرافیانم در زمان درست و مکان درست قرار میگیرم و دلیلش هم اینست که شاید یک مقدار کمی خودم را به خداوند سپردم و تسلیم او شدم و هنوز هم خیلی کار نیاز است .
خداره صدهزار مرتبه شکر بخاطر این سایت و تشکر خاص از استاد عزیزم که الگو من و صدها هزار نفر دگه درین مسیر زیبا شدید
همه مان در پناه خداوند مهربان و در پرتو هدایت او باشیم
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز. و همینطور دوستان خوبم در این وبسایت.
استاد داستانی که میخوام براتون تعریف کنم به طرز عجیب و غریبی برام غیر قابل باور بود و هنوزم هست. اصلا انگار یه ابر قهرمان بودم که داشتم تو دنیای مارول زندگی میکردم و با ذهنم در لحظه شرایط رو به نفع خودم خلق کردم.
استاد قضیه از این قرار هست که بنده از اتباع افغانستان هستم که در ایران زندگی میکنیم. در واقع بیشتر از 50 سال پیش پدربزرگم به این کشور مهاجرت کرد و الان 3 نسل هست که توی این کشور هستیم اما با این حال بخاطر قوانین ایران بهمون شناسنامه ندادن و ما همون پاسپورت افغانستان رو داریم. برای همین سر یه سری موارد تو کشور برای ما محدودیتی هایی گزاشتن که حل کردنشون واقعا یه اراده قوی و ذهن پولادین برای سر و کله زدن برای اداره های ایران میخواد. ولی خب به هر حال حل شدنی هستن و این مهمه. ولی اینکه راحت حل بشن یا نه، به نظرم به قول شما به باور هامون بستگی داره. چون اتفاق جادویی که برای من افتاد این بود که تقریبا یک ماه پیش سیم کارت من رو قطع کردن که شما تا کد فلان رو نگیری خدماتی توی ایران دریافت نمیکنی. این مسئله اگر حل نشه به مرور کارت بانکی و… رو هم قطع میکنن. یعنی رسما از زندگی ساقط میشی. ولی مهم نبود برای من چون به نظرم برای هر مسئله ای راه حلی هست. بخاطر همین من مراحل ثبت نام برای این کد رو طی کردم تا اینکه باید میرفتم دفتر خدماتی همراه اول تا سیم کارتمو وصل کنم. بار اول که رفتم پیش شون گفتن که باید الان فعلا اس ام اس هاتو وصل میکنیم و 3 روز دیگه بیا که ادامه شو بتونیم انجام بدیم. و تازه گفتن که حتما یه همراه ایرانی باید داشته باشی تا کارتو انجام بدیم. ولی من چون پاسپورتم رو برای تمدید داده بودم پلیس مهاجرت 3 روز بعد هم برام کارمو انجام ندادن و گفتن که بدون پاسپورت نمیشه. همش مسئله روی مسئله میومد و از اونورم داشتیم به سال نو و تعطیلات نزدیک میشدیم ولی همش این تو ذهنم میومد که نگران نباش درست میشه. نگران نباش برای هر مسئله ای یک راه حلی هست. پاسپورتمو من یک هفته مونده بود به عید تحویل گرفتم و بلافاصله رفتم دفتر خدماتی که سیم کارتو وصل کنن و همه مدارکمم کامل بود. خانوم مسئول وقتی نگاه کرد گفت مدارکت کامله ولی ما باید ایمیل بزنیم که اول اس ام اس هاتو باز کنن و ما هم امروز و فقط دوشنبه ها ایمیل نمیزنیم، به علاوه اینکه کلا 3 الی 4 روز طول میکشه که میخوره به عید پس برو بعد عید بیا الان انجام نمیدیم. استاد من اون لحظه کلا ریختم بهم چون اگر این حل نمیشد بقیه چیزارم قطع میکردن. بهش گفتم خواهش میکنم یه راه حلی چیزی اینو انجام بدید که من کارم میمونه. ولی گفت اصلا نمیشه برو بعد عید بیا. استاد من اصلا تو کتم نمیرفت چون یه حسی بهم میگفت میتونه الانم ایمیل بزنه ولی نمیدونم چرا این کارو نمیکنه. بیرون که اومدم انقدر عصبانی بودم که هرچی بد و بیرا بود تو ذهنم بهشون گفتم ولی… ولی در لحظه یهو یه حسی بهم گفت که امیرحسین چرا بیخودی ناراحتی؟ خب برو یه دفتر خدماتی دیگه. شاید الان اصلا این اینطوری شده که بری یه دفتر خدماتی دیگه که هم سریع در لحظه اس ام اس هاتو وصل کنه هم دیگه نیازی نباشه معرف ایرانی با خودت بیاری. چون دوستمم سر کار بود شب عیدی و بهم گفته بود نمیتونه بیاد.
و خدااااای من، استاد اصلا یه لحظه آروم شدم گفتم آره پسرررر همینه. حتما خدا اینجارو اینطوری کرده چون میخواد تو بری یه جا دیگه سریع کارتو انجام بده. و منم سریع ایمان عملیم رو نشون دادم و سرچ کردم دیدم یه دفتر دیگه تقریبا نزدیک ام هست، سریع راه افتادم و با مترو رفتم اونجا و تو راه هم مدام با خودم تکرار میکردم آره پسر همینه، قرار کل کارت همین امروز جمع بشه، داریم میریم یه جای بهتر. استاد وقتی رسیدم به اون دفتر جدید مسئول اونجا بهم گفت که ما انجام نمیدیم و باید بری فلان جا. لوکیشن این دفتر قیطریه بود و دفتر جدیدی که حالا باید میرفتم جماران بود استاد. و این مسیر همش سر بالایی هست. وحشتناک هم اون تایم ترافیک بود و اصلا نمیشد با ماشین رفت و باید پیاده میرفتم که قبل از اینکه بسته بشه برسم. و استاد اینجا بود که دوباره با خودم گفتم اشکال نداره حداقل خداروشکر جایی که باید برم بالا شهره و تو این مسیر ساختمون های خفن ثروتمندای نیاوران و فرمانیه رو میتونم ببینم و کیف کنم. خلاصه با زبون روزه مپ رو زدم و گازشو گرفتم راه افتادم. تو راه هم مدام هر ساختمان شیک یا ماشین باحالی میدیدم خداروشکر میکردم بخاطر این همه زیبایی و ثروت به علاوه اینکه پس ذهنم این بود که کارم قراره همین امروز انجام شه. کلا داشتم تمام سعیم رو میکردم تا ذهنم رو به سمت هدفم کنترل کنم. استاد باورتون نمیشه وقتی رسیدم دفتر خدماتی جدید اول که گفت نوبت بگیر و من سر 5 دقیقه سریع نوبتم شد( و این عالی بود چون جاهای دیگه حداقل 20 دقیقه معطلی داشت). این از معجزه اول. معجزه دوم این بود که وقتی خانوم مسئول صدام کرد بسیار بسیار خوش رفتار بود. و کلا بقیه کارمندا هم بسیار با احترام با اتباعی که بهشون مراجعه کرده بودن رفتار میکردن و من خدارو واقعا با تمام وجود بابت این شکر کردم. بعد از این ایشون همون لحظه اس ام اس هامو وصل کرد و گفت کدی که برات میاد رو برام بخون تا ادامه کارتو انجام بدم و من باورم نمیشد که یعنی همینقدر سریع؟ یعنی نمیخوای ایمیل بزنی؟ یعنی لازم نیست برم 3 روز دیگه بیام؟ استاد هیچی هیچی. درجا وصل کرد. بعدش تماس هام رو هم وصل کرد. بعد اومد گفت که فقط به یه معرف ایرانی لازم داری. گفتم باید حتما بیان اینجا؟ گفت نه نیازی نیست فقط کد ملیشو بده و کدی که براش اس ام اس میادو بهم بگو. استاد منی که با خودم گفتم ایول و اومدم که زنگ بزنم به دوستم یهو همکار بقلی این خانوم گفت خب کد ملی منو بزن که سریع کار انجام بشه. استاد من دیگه اصلا باورم نمیشد. همون لحظه که فکر نمیکردم از این بهتر نمیشه، بهتر شد! دیگه اصلا به دوستمم زنگ نزدم. استاد من یه سیم کارت دوم هم داشتم که قطع بود. این خانوم مسئول گفت که بگو اونم برات وصل کنم، گفتم خب همراهم نیست و منتظر بودم که بگه خب پس نمیشه ولی گفت خب اشکالی نداره اگه خونه کسی هست زنگ بزن بگو سیم کارت رو وصل کنن و فقط به من کد بدن. و من گفتم آره آره حتما الان زنگ میزنم داداشم انجامش بده. اصلا شوکه بودم چون تجربه من این بود که وقتی تو داره به مسئله بر میخوری طرف میگه خب نمیشه دیگه و تو باید بهش بگی که آقا جان از این راه هم میتونین انجام بدید کار بنده رو ولی این خانوم اصلا خودش مثلا به هر مسئله ای که برمیخورد اصلا صبر نمیکرد من چیزی بگم خودش سریع یه راه حل ارائه میداد و کارو پیش میبرد و من فقط شوکه بودم میگفتم خدایا شکرت مگه میشه؟ مگه داریم آنقدر آسون؟ استاد بعدش به جز این یه سری کار دیگه هم بود برام انجام دادن و تازه یه جا 1000 تومن بدهی داشت سیم کارتم و بنده خدا با گوشی خودش از کارتش پرداخت کرد که کار سریع راه بیفته و بعدشم اصلا اونو پولو ازم نگرفت. درسته مبلغ کمی بود ولی بازم هیچکی رو من ندیدم بودم که آنقدر به آدم همه جوره کمک کنه تو مسائل اداری، در حدی که از جیب خودش خرج کنه برات. و منی که همش میگفتم خدایا شکرت چقدر راحتتتت چقدر راحت داره همه چی انجام میشه! تازه آنقدر خوش برخورد بودن که وسط کار به من گفتن صندلی گزاشتیم برات، کارت خیلی طول میکشه راحت باش بشین. منم که شوکه یعنی میشه واقعا آنقدر خوش برخورد؟! استاد حقیقتا 1000 تا نکته مثبت دیگه هم این وسط اتفاق افتاد که دیگه پیامم زیادی طولانی میشه وگرنه دوست داشتم بگم. وسط کار وقتی ازشون پرسیدم مگه نباید ایمیل بزنید که کار ادامه پیدا کنه بهم گفت آره درسته، منم همینکارو کردم و شانست گرفت سریع خط وصل شد منم گفتم پس بریم ادامهشم انجام بدیم. فکرشو بکنید گفتشانست گرفت. ولی من اون لحظه فهمیدم که با یک کنترل ذهن ساده و تمرکز رو نکات مثبت چقدر معجزه میتونه اتفاق بیفته! در نهایت کل کار من که قرار بود مثلا بیفته برای بعد عید در حد 40 دقیقه انجام شد. وقتی از دفتر خدماتی اومدم بیرون آنقدر شوکه و ذوق زده بودم که نزدیک بود یجا تو خیابون ماشین بزنه بهم. شاید بگم 1000 بار تا رسیدم خونه از خدا شکرگزاری کردم و تا رسیدم خونه کل ماجرا رو برای مامانم تعریف کردم که اونم اصلا باورش نمیشد. واقعا خدارو شاکرم بخاطر این معجزه باور نکردنی که باعث شد من چقدرررر ایمانم به نتیجه گرفتن از طریق کنترل ذهن، توجه به نکات مثبت و شکرگزاری قوی تر بشه.
سلام به دوست عزیز امیرحسین نازنین خدارو هزاران بار شکر میکنم بخاطر این دیدگاه نابتون که این ایمان زیادی که به قوانین خداوند داشتید از خوندن این فایل خیلی لذت بردم و تماما اشک ریختم که خداوند کار نمیکنه فقط شاهکار میکنه فقط کافیه ما قلبمون رو باز بزاریم و بزاریم خداوند کارشو انجام بده و ما به الهاماتی که بهمون میکنه توجه داشته باشیم
امیدوارم هر روز شما بهتر از دیروزتون بشه و هر روز اتفاقات زیبا براتون رقم بخوره در پناه الله شاد و ثروتمند باشید
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان
الهی شکرت یک روز دیگه فرصت دادی تا در جهان زیبای تو رشد کنم و تو را بیشتر درک کنم .
این فایل هم مانند نامش واقعا هدایتی بود و جالبتر اینکه امروز هم هدایتی کارهایی انجام دادم
واقعا هدایت در هدایت شد تا آخر شب خدا سوپرایزم کرده مثل هر روز صبح که چشمام به این جهان زیبا
باز میشه معجزه هر روزه منه تولد هر روز من الهی شکرت .
چی بگم من که فقط هستم خودتی داری منو به نوشتن زیبایی ها هدایتم میکنی همش تویی خدا جونم
این فایل چقدر نکته داشت 2022 واوووو بارها گوشش کرده بودم و تصویری هم دیده بودم ولی امشب
بعد سه سال از گذشت فایل چقدر دریافت آگاهی تغییر کرده واقعا قابل مقایسه نیست
وقتی ما میایم بعد سه سال یک فایل را میبینیم متوجه میشیم که اون زمان فقط شنیده بودم فقط
خیلی از فایلها بچه ها خدا میدونه که فقط داریم میشنویم مثال شنیدن کی بود مانند دیدن
همینه مثل اینه که ما بیایم کتاب دوره دبیرستان را برای کودک ابتدایی که تازه داره الفبا را یاد میگیره
بخونیم درسته داره میشنوه آیا میفهمه میتونه درک کنه میتونه حل کنه ؟
داستان تغییر مدار ما هم به اندازه کار کردنهامون مدارمون رشد میکنه نباید خودمون را با کسی که همزمان
به پای استاد داره حرکت میکنه و در واقعیت داره عمل میکنه مقایسه کنم همین خانم شایسته اصلا من مگه
میتونم خودمو با ایشون مقایسه کنم یا دوستان دیگه که شاگردهای زرنگ این مکتب هستند نمیشه مقایسه
کرد من میتونم درک کنم هم در بیزینس خودم و هم در ورزش خودم من به جایگاهی رسیدم که شاید
کسی میبینه از بیرون بگه منم میخام اینجوری نتیجه بگیرم فقط میوه ها را میبینه ریشه ها کار شده بنده خدا
منم در این قوانین یک نهالی هستم که دارم رشد میکنم نمیتونم خودمو با یک درخت میوه دار تنومند مقایسه کنم
همه ما در یک زمینه عالی هستیم که دیگران اون توانایی را ندارن مقایسه نکنیم در مسیر کار کردن این نکته طلایی
که میتونه خیلی آرامش ما را بیشتر کنه عجله نکنیم و تکامل رعایت کنیم
در هدایتها هم به همین شکل عمل میکنه نباید خودمون را در هدایت با استاد یا دوستان دیگه مقایسه کنم
مثل عضله میمونه هدایت هم باید تقویت بشه از چیزهای کوچک روزمره شروع کنم درک کنم احساسات
را عمل کنم نوع جنس هدایتها را ارام ارام تشخیص میدم تا بتونم در کارهای بیشتر و بزرگتر ازش
استفاده کنم هدایت همیشه هست باید تو مدارش باشیم تا دریافت کنیم اگر ذهن را خاموش کنیم
نجواها کنترل بشن به آرامش برسیم هدایت را در دل آرامش دریافت میکنم و باید به هدایتها عمل کنم
هدایت بدون عمل مثل نسخه ای که از پزشک گرفتیم و عمل نمیکنیم میمونه هیچ اتفاقی نمیفته باید به هدایتها
توجه کنم و عمل کنم
من هم پارسال تعطیلات نوروز با همسرم گفتیم بزنیم بیرون فقط با هدایت بریم وای خدای من
ما دو هفته فقط زیبایی دیدیم به جاهایی هدایت شدیم بهشت بودن واقعا فقط نشانه ها را دنبال کردیم
دوست داشتیم شرایط مسافرت لاکچری پیش بیاد ولی نشد و ما هم با مبلغ بسیار کم اصلا نمیتونم
فکرش را کنم خدا چه جوری مدیریت کرد هم جای خواب مناسب غذای مناسب خرید مناسب و نرمال
نمیدونم واقعا هر چی فکرش را میکنم اصلا جور در نمیاد ولی خدا برکت میده جوری میچیته که هزاران چیه
بابا میلیونها میلیاردها آدم عاقل نمیتونن برنامه و پلن خداوند را حتی یک درصدش را انجام بدن اصلا با عقل
منطقی نمیشه بفهمی چه جوری آخه ولی میتونه چه جوری برای عقل بشریت هست برای خدا یک لحظه است
خداایا شکرت برای این فایل زیبا و رویایی و این همه اگاهی ناب الهی واقعا سپاسگزارم استادان عزیزم
برای این همه آگاهی هایی که هدیه دادین شما واقعا بهشتی هستید
دوستون دارم خیلی زیاد عاشقتونم
خدا نگهدارتون
بنام خدا
سلام
روز 132 سفر
خداروشکر میکنم برای این همه زیبایی معنوی و این فایل عالی که واقعا در ان هدایت های خداوند رو چقدر قشنگ توضیح دادید و خداروشکر میکنم برای این نوع زندگی که شما دارید که من اصلافکرشم نمیکردم وجود داشته باشه .
خیلی زود برای ما عادی میشه پیشرفتهایی که میکنیم .
الان که شما در مورد هدایت ها اینقدر راحت صحبت میکنید و من هم اینقدر راحت میپذیرم چونکه خودمم از وقتی در مسیر سایت شما بودم بارها دیدم .
الان راحت میپذیرم و این خیلی برای من عادی شده ولی واقعا چند سال پیش من فکر میکردم افسانه است و نمیشه این شکلی بود ولی الان خیلی راحت میپذیرم خدایا شکرت که هدایتم کردی به این شیوه ی زندگی خدایا بازم هدایتم کن به بهتر و بهتر شدن خدایا من دوست دارم که مدام زندگیم بهتر بشود .
خدایا شکرت برای این سفر خیلی خوبی که در ان هستم و هر روز در حال بهتر شدن هستم خدایا شکرت .
132مین گام روزشمارزندگی .
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم سلام به همه دوستان عزیز.
الهی توراسپاسگذارم بابت سلامتی واحساس عالی به خودم وخانواده ام ونی نی جونم داده ای.
الهی سپاسگذارم که خانواده ی عباسمنشی ام درحال انجام اعمال نیک سالم وپرانرژی به همدیگرکمک رسانی میکنند.
الهی شکرت بابت این خانه وزندگی کردن توی بهشت ساختگی خودمانی که فقط محبت است وعشق.(سایت الهی)
خدایابی نهایت توراسپاس بابت استادعشق نامبروان استادعباسمنش،استادبی نظیروشادم استاد عرشیانفر،واستادعزیزم که ازاعماق تک تک کوارکهای وجودم برنامه اجرامیکنه آقای استادعباس موزون، بنده بااحترام وعرض ادب ازجابلندشدم وسرپاایستاده ام ودست ادب برروی سینه ام گذاشته ام،خدایاسپاسگذارم بااین شاگردتربیت کردنت. ودرهمین لحظه خدایم راسجده ی شکرمیکنم .که این بزرگان راخدادرراه مستقیم قراردادکه صدای خودش(خدا)رابه گوشهای کروپرده کشیده ی من ومهرخورده ی من برساند.
الهی توراسپاس : من که نه پیغمبرنه امامی دیدم که خدارابماندخودم رابشناسم واین اساتیدراباهم تقریباتوی مدت کمی فاصله ،یکی، یکی به من معرفی کردکه خدارادروجودهرچیز،قبل هرچیز،وبعدهرچیربه من معرفی کنندکه لیلاجون پرده رابزن کنارمهرراازروی دیدگانت بردارچشمای کورت روبازکن زیبای روببین.
الهی سپاسگذارم که باحضورخودت درابعاداین اساتیدبزرگواربه من گفتی مهرلال بودن وپرده ی بی حجابی که اززبانت برای هرگفتاری برداشته ای الاّبرداشتن پرده ی حجاب بین خودت وخداروکه بالال مونی گرفتنت که بهظاهر شیرین زبان هم هستی!
نه عزیزم توبرای خلوت کردن بااصل وجودخودت خدا لالی ولکنت زبان قوی داری خودتولیلاجان درمان کن به خداسفردنیویت روزبه روز، روبه پایان است نیادروزی که پشیمون شوی ازبه دنیاآمدنت.تلاشت روبکن.
امروزبه بعد از دیدن فایل به من الهام شدبرنامه دلنشین وعشقم رو زندگی پس از زندگی رونگاه کنم.شمانمیدونیدکه چقدرازاعماق دلم سخنان معجزات الهی راباجون ودل گوش میدم که یکی ازآرزوهام همین تجربه است باسلامتی وآرامش تجربه کنم الهی آمین.
امشب تجربه ی خانم ریحانه ی زناری بودفکرکنم.دیدم حال کردم.
ماپارسال برج5رفتیم مسافرت شمال منوعزیزدلم وپسرکوچکم باعروس گلم خیلی، خیلی ،خیلی به ماخوش گذشت.یک روزصبح که رسیدیم به مکان زیبای قلعه رودخان به محض رسیدن ماالهی شکرکه اززمین وآسمون نعمت باران میبارید. ولی کمی صبرکردیم باران کمترشدومابه سوی قله راهی شدیم برای دیدن قلعه.وای که چقدرپله راطی کردیم همه چوب دستی داشتن ومن ازیک دختروپسرکوچک پرسیدم چوب دستی لازمه؟! که مادرشون ازراه رسیدسریع به بچه هاش گفت: چوب دستی رو بدین خانم !چون اونهاتجربه ی رفتن به بالاروداشتن!واین خانم چوب دستی روازبچه ها گرفت دادبه من!
مقداری راه رفتیم توی مسیریک آقای چوب دستیشودادبه عزیزدلم. خیلی راه پله داشت که واقعابادعاوثناوکمک خودِ خدابودمابالارسیدیم.
کسی که این پله هاروبالارفته منودرک میکنه!دم درب قلعه رسیدیم فکرکنم نوشته بودورودی این تومان نقدی!!!!!!!
یهوبه عزیزدلم گفتم: وای این همه راه آمدیم ماکه پول نقدنداریم!!!!یدفعه خودخداجلوی ماسبزشدگفت:خانم آقاآفرین که این مسیرواومدین پول میخوای چکاروخیلی تحسینمون کردوگفت خیلیها به خودشون اجازه نمیدن ازهمون محوطه ی پارکینگ تکون بخورن!بنده خدارئیس بانک بودفکرکنم تهرانی بود.سلام گرمم توی این هوای سردوبارانی مشهدبه همه ی دوستان به خصوص تهرانی های خونگرم وعزیز. بلاخره هزینه ماروهدیه کردواگرکسی هم پول نقدنداشت اجازه ی ورودداشتن.
به هرحال این آقابااین کارش فقط ماروتشویق کردوتوی خودقلعه هم کلی پله داره وماهر4طرف قلعه روفتح کردیم .
خیلی خوش گذشت الهی شکرت.
آمدیم پائین غروب بودناهارآماده کردم وپسروعروس گلم خیلی ازمافاصله داشتن هم رفتن وهم برگشتن!آخه مابچه ی روستاهستیم که اون مسیر روباقوت الهی طی کردیم.خیلی نیازبه استراحت داشتیم چادرزدیم اذان مغرب روگفتن مانمازخوندیم .وچون صبح به محض بیدارشدنمان میخواستیم راه بیفتیم خانه نگرفتیم.وصدای گروه خدماتی شب میومدکه امشب بارندگی است!!!!!!! منم گفتم مگه شماازجای خداآمدین!!!!!!؟؟؟؟وهمون اول به خداگفتم ببین مابرتومیهمانیم امشب آب وهوای معتدل میخوام معجزتونشون بده چون امشب من بااین بچه هام بی درپیکریم میهمان توییم.میدونم همه ی شماباورمیکنین تاصبح به راحتی خوابیدیم وصبح سیرخواب که شدیم صدای دانه های بارون میومدسریع بچه هاموبیدارکردم ولوازم روسریع توماشین چیدیم راهی شدیم خیلی اتفافهای جالب توی سفرداشتیم وشروع سفرمون ازاینجاشروع شدپسرم وعروسم خانه ی مابودن گفتن بریم مسافرت گفتم ماهم دوست داریم بریم سفرماشین نداریم!گفتن باهم میریم گفتم نه سال اول ازدواجتونه خودتون برین.گفتندنه چه ربطی داره باهم میریم!وبدون برنامه ریزی گفتن کی بریم؟گفتن ماشین رویک تعمیرگاه ببرین ازسلامتیش خاطرجمع بشیم روزبعدهم بریم سفروبه همین سادگی راهی شدیم.
تومسیربرگشت رسیدیم علی آبادصحبت فیلم پایتخت شدپسرم پرسیدمامان پسردایی کجارفته بودن خانه ی نقی معمولی !؟گفتم :همین شهرسریع ازتوی گوشی آدرس خانه روپیداکردن ورفتیم مقداری نقدی ورودی دادیم که بچههام چندتاعکس بگیرن برایادگاری به محضِ اینکه ازدرب حیاط بیرون آمدیم جلوی حیاط ریل راه آهن بودوقطارهمزمان رسیدوماروجلوی درب کنارریل دیدبوق قطار رویکسره کردحال کردیم وسریع پسرم ازماکنارریل عکس گرفت صحنه ی جالب وشکاربود.
برای ناهاررفتیم جنگل پاسندسمت راست جاده ی جنگلی استراحتگاه بودماسمت چپ فرش کردیم آتش وبساط چای وناهارجوجه را آماده کردیم جای همتون گلبارون غروب شدبه پسروعروس گلم گفتم اگه میخواین جاتون سردوبدون پشه باشه بایدهمینجابخوابیم!؟ اگرمیخواین توپاروتوشهرباشین هم هواشرجیه هم پشه زیاده؟!گفتن هرچی شماصلاح میدونین؟! خداقبلاجاروبراماردیف کرده بودیک خانواده ی خیلی بزرگ پدرومادروبچه هاشون وعروس ودامادونوه ونتیجه خیلی بودن ازساکنین همون شهربودن وبه علت تصادف نوه ی دختریشون خانوادگی چندروزاومده بودن جنگل اطراق کرده بودن چون هواخیلی گرم بودوبندگان خدادرحال رفت وآمدبه بیمارستان بودن.حالامنوعزیزدلم گفتیم اینهابااین همه دم ودستگاه حتماشب هستندچون ازماشیناشون برق گرفته بودن سیم کشی کرده بودن چوبهای زیادی بریده بودن آتیش میکردن ماکه نمی دونستیم چه خبره؟!ولی مشخص بودشب هستند.
رفتیم پرسیدیم؟گفتندبله ماهستیم نه شب اولمونه!نه شب آخرمونه!بیاین کنارماچادربزنین امنیتم عالی ماتاصبح بیداریم نوبتی میخوابیم!
حالاآماده ی خوابیدن شدیم بارون گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اوناسریع لوازمشون روجمع کردن نشستن!منم داخل چاروبچه هاخوابیدن عزیزدلم آمدگفت: چکارکنیم اینهالوازمشون روبستن؟ !!!!!!!!!!
گفتم واییییییییییی خدای من فقط دستاتوبرای ماچترمیکنی حتی یک قطره بارون رونمیذاری بیادپائین وسریع بساط ابروباران روجمع کن هرجامیخوای بباری آزادی ولی اینجا،جاش نیست !!!!!!سریع دستوروصادرکن مااینجامیهمانِ توییم بی درپیکرتاصبح بایددرامان باشیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک وقت صدای همون آقاروشنیدم به عزیزدلم میگه نه!نگران نباش آسمون داره بازمیشه ابرهای باران زادارن میرن تموم شد!!!!!!!!!
منم خندم گرفت وخودِ خودشو خدارو ازته دل بوسیدم وگفتم دمت گرم این شد.
عزیزدلم امدگفت: این آقااینجوری میگه ابرهادارن می رن!خندیدم!گفتم: خوب من به خدادستوردادم!
گفتم توی این دیارقربت نه خانه ونه کاشانه توبگوکجارویم!!!!؟??؟
عزیزدلم خندیدگفت: منم به خداگفتم کمکمون کن جایی روندارم بچه هام خوابن.
استادتوزندگی ماکه همش داستان ومعجزه س وگرنه مانه زرنگی داریم! نه مغزوعقل درست حسابی! که برنامه ریزی کنیم .هرچه پیش آیدخوش آیدماکه خندان میرویم.
خداروشکراز5شنبه ناهارپسرم باعروس گلم خانه مابودن وامروزبه شکرانه ی خداکارت عزیزدلم روبرداشتم بالذت رفتم مرغ گرفتم ناهاردرست کردم نوشجان کردن وسرشب غذاهم بهشون دادم رفتن خدانگهدارشون.
الهی سپاسگذارم که اززمان تمرین پیام بازرگانی روانجام میدم وضع مالیمونم داره قدم به قدم بهتروبهترمیشه.امشب سرشب هواسردبودرفتم پیاده روی دوتاپیام بازرگانی اجراکردم و آبروی خداروبه جامیارم وشکرگذاری زیادمیکنم توی مسیرپیاده روی مون خیلی به حاله اونقدوفوروزیبایی نعمت هست که مات ومبهوت میمونی.
باوجوداینکه هواسردشده بودمن پیامم روانجام دادم و برگشتم خونه. آرزوی سعادت و سربلندی براتون دارم .عاشقتونم.یاحق.
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی. سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام در این سایت بهشتی.خدای مهربون رو شاکرم بابت این هدایت ناب.استاد جانم این برای دومین باره که تو یکماهه ی اخیر من به این فایل ناب هدایت شدم .اگه بخوام از هدایت های الهی وهمزمانی هایی که خدای مهربون برام بوجود آورده بنویسم یه کتاب میشه .حدود 5 سال پیش با تضاد عاطفی که داشتم به این مسیر زیبا هدایت شدم، یادمه اونقدر روح من تشنه ی این آگاهی ها بود که تو مدت حدود یکسال بیشتر محصولات رو خریدم وتمرکزی روی بهبود باورهام کار کردم. من از وقتی دوره ی دوازده قدم رو شروع کردم تو دفتر ستاره قطبی هر روز از خداوند هدایت خواستم که مسیر رسیدن به آرامش واقعی رو بهم نشون بده وخدای مهربون با هدایت های نابش بهم گفت باید رابطه ی23 ساله ای که با همسرم داشتم تمومش کنم ،هدایتم کرد به سمت فردی که دست نابی شد تو زندگیم ،چون ترسهای وجودی ام زیاد بود ،تا اون لحظه تنها زندگی نکرده بودم ،از مهاجرت کردن می ترسیدم ،ولی خدا از طریق دست نابش چنان ایمانی تو وجودم تزریق کرد که به تنهایی مهاجرت کردم به شهر بزرگتر ،تنهایی زندگی کردن را تکاملی یاد گرفتم ،یادمه با گوش کردن به فایل الهام وشهود به راحتی ومثل آب خوردن هدایت ها رو دریافت می کردم ودقیق بهشون عمل می کردم ،بعد از هدایت های زیبای خداوند در زمینه ی رابطه م ،از خدا هدایت خواستم در زمینه ی مسیر علایقم، یادمه خداوند وقتی که داشتم با آگاهی های قدم 7 دوره ی دوازده قدم تمرکزی روی خودم کار می کردم ،منو هدایتم کرد به مکانی دنج ،زیبا که من راحتتر روی باورهام کار کنم ،من کارمند مرکز بهداشتی هستم ،وقتی جهان 3 سال پیش تعهد من رو برای بهبود شخصیتم دید به راحتی ابلاغ من تغییر کرد وهدایت شدم به مرکزی که در حال حاضر در اون مشغول به کار هستم ،روزهای اولی که اومدم به این مرکز ،با خانم دکتری دوست شدم که تو مدار زیبایی ها بود ،بارون زیبایی میومد ورنگین کمان بعد از باران رویایی بود ،عکس زیبایی گرفتم ،این همزمانی ناب خداوند در گرفتن عکس وهدایت شدنم به سمت یکی از مخاطبانم که عکس رنگین کمان رو تو فضای مجازی دیده بود واینکه با اشعاری که اون فرد با دیدن عکس رنگین کمان برام ارسال کرد من متوجه شدم رسالت من عکاسی طبیعته ،اون روزها حالم عجیب بود از همزمانی های ناب خداوند ودریافت هدایت هاش ،بعد توسط خانم دکترمون من هدایت شدم سمت یکی از بهترینهای عکاسان طبیعت در تهران ،اون استاد عکاسی از من خواست چند تا از عکسهایی که حسی گرفتم براش ارسال کنم وبعد از دیدن عکسهای طبیعتی که من گرفته بودم بلافاصله من رو دعوت کرد به نمایشگاه عکس طبیعت در تهران ،یادمه وقتی رفتم نمایشگاه ،خداوند تابلوهای عکس من رو در کنار عکس های طبیعت بهترینهای ایران قرار داد تا به من بگه ببین تو همین الان بدون هیچ آموزش خاصی با بهترینهای این حوزه برابری می کنی ،احساس می کنم خداوند می خواست به من این اعتماد بنفس رو بده که با ایمان ادامه بدم ،دقیقا تو این مرحله یاد حرف استاد تو دوره ی دستیابی به رویاها افتادم که خداوند همون اول استاد رو برد تو همایش تهران که این اعتماد بنفس رو بهش بده ،که می تونه موفق بشه .این روزها هدایت ها وهمزمانی ها داره بهم میگه زنجیر کار کارمندی رو از پاهام باز کنم ،با خوندن کتاب پنیر متوجه شدم ،باید هرچه زودتر از منطقه ی امنم خارج بشم ،از خداوند هدایت خواستم دست نابش رو به کمکم بفرسته دست نابش را آورده ،هدایتم کرد به سمت بهترین استاد عکاسی که باورهای ثروت نابی هم داره ،تازه آموزش هامو شروع کردم وایمان دارم با هدایت های الهی به راحتی ومثل آب خوردن از شغل کارمندی ام خارج میشم .استاد جان عاشقانه دوستت دارم وخدای مهربون رو سپاسگزارم که منو به سمت شما که استاد تشخیص اصل از فرع هستید هدایت کرد.
سلام عزیزان استاد عزیزو مریم خانم بی نظیر
خداروشکر که این فایل را دیدم پر از نکته های طلایی و های و بی نظیر
امیدوارم درک کنیم و بارها و بارها گوش دهیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو باری می جویم
مهربان پروردگارم آرامشی عطا فرما و قلبمان را به روی الهامات بی نظیر خودت باز کن
هر کاری را به خدا واگذار کنیم به بهترین صورت انجام میپذیرد
همزمانی ثبت نام دخترم در دبیرستان و مدیریت عمه اش در آنجا
همزمانی گوش دادن فایلها و درست شدن خانه
همزمانی دوست شدن با یکی از دوستانم و شروع نماز شب
خدای مهربان چشمبر هم زدنی ما را به خودمان وامگذار
سپاس بیکران از استاد عزیز و توحیدی
سلام استاد نازنینم سلام مریم دوست داشتنی شاید باورتون نشه من دیدن این فایل اشک شوق ریختم من الان تو بهمن سال 1403این فایل رو دیدم و یادم. افتاد به اون زمان سال 1400 که اون اتفاقات تو ایران افتاد و ما چقدر گمراه بودیم …..و چقدر در مدار و فرکانس پایین .. و اون همه انرژی منفی دسته جمعی چه اتفاقاتی رو رغم زد …….این اولین کامنت من تو سایت هست
چقدر این سایت الهی هست
چقدر شما ملکوتی و الهی هستید
خدا رو هزاران بار شکرگذارم که شما هستید که راه درست رو ، راه الهی رو ،بهمون نشون بدید
بیش از تو باد و این سبک زندگی
به نام خداوند بخشندهی مهربان
خدایا، هر آنچه دارم از آن توست، و هر آنچه نیاز دارم در دستان پرمهرت نهفته است.
سلام و درود به استاد عزیز، مریم جان دوستداشتنی و مهربان، و همهی دوستان همفرکانسیام که در مسیر نور و آگاهی گام برمیدارند.
عجب فایلی بود، خدایا شکرت که درست در لحظهی مناسب، مرا به دیدن و شنیدنش هدایت کردی. برخی پیامها آنقدر ژرف و متعالیاند که باید بارها و بارها آنها را شنید و در جان و دل جاری کرد تا جزئی از وجودمان شوند.
چند روزی است که مدام این آگاهی را دریافت میکنم که:
برای انجام هر کاری، هدایت از تو بخواهم.
اما باز هم فراموش میکنم… و باز هم تو با مهربانی بیکرانت مرا متوجه میکنی.
پس خدایا، از تو یاری میطلبم…
قلبم را وسیع کن، تا مهر و آرامشت را بیشتر درک کنم.
گوشم را شنوا کن، تا ندای لطیفت را بشنوم.
چشمم را بینا کن، تا نشانههایت را ببینم و گام در مسیر درستی بگذارم.
ای مهربانترین، در هر لحظه از تو هدایت میخواهم،
در هر تصمیم، در هر گام، در هر نفسی که میکشم…
مرا در مسیر نور، آگاهی و عشق بیپایانت هدایت کن.
خدایا شکرت، شکرت، شکرت…
خدایا خییلی دوستت دارم …