پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 62 (به ترتیب امتیاز)

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا داودپور گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    سلام و درود به شما دو عزیز ، من مثل همیشه از شما یاد می گیرم و عاشق این شهود و تسلیم استاد و مریم عزیز هستم و دارم این راهکار بی نظیر رو هر روز بیشتر از قبل انجام می دهم. اما صحبت های شما در خصوص مسائل اخیر ایران رو چون خودتون اشاره کردید چندتا سوال برام پیش اومده که واقعاً دوست دارم هدایت بشوم و یا پاسخی از شما دریافت کنم.

    به نظر من صرفاً مردم به خاطر اینکه عوامل بیرونی رو عامل عدم خوشبختی اشون می دونند نیست که در خیابان ها اعتراض می کنند، شما فرض کنید که عزیزی از خانواده شما قربانی حمله کسانی شده باشه که به خاطر قوانین متحجرانه و زورگویی یک سیستم جانش رو از دست بده اون موقع آیا می تونید که بگید که خودش با قانون جذب در اون فرکانس بوده پس من هم نباید در برابر زور و ظلم عکس العملی داشته باشم؟

    چرا فکر نکنیم که اتفاقاً این آزمون ما مردم ایران هستش که به خاطر تضاد فرکانس خیر و شر در ایران شکل گرفته و چون سطح آگاهی و فرکانس مردم بالا رفته دیگه حاضر نیستند در برابر حرف زور و ظلم سر خم کنند و برای اولین بار هستش که داریم اتحاو و وحدت و همدلی رو تجربه می کنیم که روح جمعی مان از کثرت گرایی به وحدت گرایی داره تبدیل می شه. اگر قرار باشه که هر کدام از ما یا حفظ فرکانس خودمون و بدون در نظر گرفتن حال و روز دیگری روزگار بگذرانیم به نظر شما آیا در آزمون الهی خودمون برای رفتن به مرحله ی بعد سربلند هستیم؟

    منظورم یاد گرفتن درس وحدت گرایی به جای اینکه هر کس فقط نفع شخصی خودش رو ببینه. مثل قبل که مردم فقط سعی می کردند گلیم خودشون رو از آب بیرون بکشند اما الان به این آگاهی رسیدند که ما همه انسان ها سوار یک کشتی هستیم و با اتحاد و اعتصابات سراسری هرچند مقطعی اینبار راه متفاوتی رو پیش گرفتند و در حال تمرین آن هستند.

    خود شما در حال انتشار زیبایی ها هستید و گفتن قوانین جهان تا آگاهی و عشق و هم نوع دوستی رو رواج بدید.

    اگر مردم در حال بیان خواسته هوشون هستند، صرفاً به این معنی نیست ‌که از معیشت اشون ناراضی اند الان روی پله ای بالاتر هستند و اون آزادگی هستش.

    شاید چون در عمق جریان اتفاقات نیستید خیلی چیزها رو از این خیرش متوجه نشدید، نمی دانم اما فقط احساس کردم دوست دارم این مطلب را اینبار که دوباره مطرح کردید به شما بگویم چون هر دفعه توی دلم می گفتم و البته خوشحال می شوم اگر اشتباه می کنم من رو آگاه کنید.

    و اینکه آیا امام حسین که حاضر نشدند به زور با کسانی که در راه حق نبودند بیعت کنند، آیا در فرکانس جنگ و ستیز بودند ؟ ایشون در حال مهاجرت و گریز از بیعت بودند که در صحرا گرفتار شدند اما تا پای جان برای اینکه سر بردگی فرود نیاورند ایستادگی کردند و خیلی از انسان ها هم اینکار رو کردند.

    شما که مطالعات قرآنی دارید به ما بگویید غیر از جهاد با نفس چه جهاد های دیگری هست؟ چرا پیامبر در زمان حیات اشون وقتی کاروان هاشون رو غارت می کردند و بعد از چندبار اقدام به دفاع کردند و شروع جنگ های بدر و احد و خندق شد، اینکار را کردند و نگفتند که خب از مدینه مجدداً مهاجرت کنیم یا سعی کنند مردم رو طور دیگری هدایت کنند؟

    جهان هستی داره در جهت درست پیش می ره و وقتی تضاد در جهت خیر و شر بالا میگیره، نقطه های عطفی هستش که باید تغییر اتفاق بیافته.

    ما در مورد حکومت و سیاست صحبت نمی کنیم صحبت از شیاطینی هست که در قالب دین دست به هر کاری که شما اصلاً تصورش رو هم نمی تونید می زنند تا بقا داشته باشند و طبق قوانین الهی تا وقتی قونی خودشون رو تغییر ندهند هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد. و حریت و احساس وحدت در مردم ایران اون جوانه ی تغییر هستش.

    باز هم خوشحال می شوم که پاسخی از شما استادم دریافت کنم که اگر اشتباه فکر می کنم متوجه بشوم چون خودم بین دو راهی تمرکز بر خواسته هایم و یا همراهی با مردم و تمام کسانی که در این راه ناجوانمردانه از بین رفتند یا در زندان هستند، پیش برم. دوست دارم به وظیفه الهی خودم درست عمل کنم.

    امیدوارم که به زیباترین حالت هدایت بشوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    حدیث صالح گفته:
    مدت عضویت: 890 روز

    درود خدمت استاد عباسمنش گرامی

    من مدت زیادی نیس که با سایت فوق‌العادتون آشنا شدم ولی حدود یکی دوسالی میشه که وویس های بی‌نظیر شما رو که با محتوای قانون آفرینش هست رو گوش میدم. چندین و چند بار تا حالا وویس هاتون رو گوش کردم ولی تقریبا 4_5 ماهی هست که تصمیم گرفتم به تمریناتی که گفتین عمل کنم. شاید خیلی وقتا سخت باشه برام یا فراموش کنم که انجامشون بدم،اما دارم تمرین میکنم که پای قول و قرارم وایسم و زندگیمو اونجوری که لایقش هستم بسازم.

    راستش چند وقتی هست که تاکید زیادی روی بیدار کردن قدرت الهامات درونیم که مطمئنم از روز اول و ازل با من بوده و فقط مدتیه به خواب رفته دارم.

    در این راستا جملات تاکیدی نوشتم که با احساس خوبم همراه بوده و اتفاقات جالبی رو هم تجربه کردم که کلی باعث ذوقم شده.

    اگه بخوام در مورد این تجارب جدید و بی‌نظیرم بگم، شاید خیلی تعدادشون زیاد باشه ولی چیزی که خیلی به چشمم اومد، در رابطه با سفری بود که یهویی پیش اومد و با وجود اینکه 3_4 روز بیشتر طول نکشید، ولی خدارو هزاران بار شکر که من معجزه جمله تاکیدیه:”خدایا شکرت که در زمان و مکان مناسب خودم هستم و به هدایت هات ایمان دارم” رو دیدم.

    اونقدر اتفاقات قشنگی تو سفرم برام پیش اومد که اگه میخواستم از قبل برنامه ریزی کنم، اینقدر بهم خوش نمی‌گذشت.

    آخرین هدایتی هم که از خدا خواستم این بود که، خدایا بهم نشون بده که چجوری ندای درونم رو بشنوم و هدایت هاتو ببینم، که خدارو شکر بصورت خیلی اتفاقی به سمت این فایل بی نظیر شما هدایت شدم. کاملا اتفاقی و خیلی زیبا و مرحله به مرحله.

    خیلی قشنگه اگه نشونه ها رو ببینیم و بهشون عمل کنیم. شاید خیلی وقتا یادم میره که اتفاقای قشنگ زندگیم به چه شکلی برام پیش اومده، ولی کافیه مدام به خودم یادآور بشم که به چه صورت، مسیر درست بهم نشون داده شده.

    خدارو شکر که خدا هست و هوامونو داره و با نشونه های بی‌نظیرش هدایتمون میکنه.

    قطعا آشنایی با شما و احساس خوب گرفتن از حرفاتون که مشخصه کاملا دلیه، یکی از نشونه های پروردگارم برای هدایت منه.

    الهی شکر که منو توی مسیر خوشبختی قرار دادی.

    سپااس از سایت عالیتون و مطالب فوق العاده ای که برامون در نظر گرفتین.

    امیدوارم خیلی زود توی ایران برگزاری سمینارتون اتفاق بیوفته و به لطف خدا منم شرکت کنم.

    براتون از خدای بزرگم بهترین و شادترین لحظه ها رو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ژیلا بشارت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    سلام

    با همه ی وجودم دیشب خدا منو را صدا زد تا با هم حرف بزنیم و من خواسته هامو به وضوح بخوام ، من بعد از تمام شکرگزاری ها ازش خواستم که میخوام سفر کنم و تمام دنیا رو که آفریدی را ببینم ، پس نشانه ها بفرست که من بدونم آیا خواسته ام اجابت میشه یا نه؟

    و نشونه ها این بود که اول صبح فایل ویدئویی دیدم که واضح داشت می گفت “تو از من خواستی و گفتی برم و من گفتم برو” .

    یک آهنگ زیبا بود.

    بعدشم که همین الان دارم این فایل همزمانی و مسافرت را دارم میبینم و کلی حس زیبا و سپاسگزاری ، گوش به زنگم که نشونه ها رو ببینم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    نیلوفر عمید گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام بر دوستان عزیزم این کامنت در حالی می‌نویسم که آهنگ ملکا پخش میشود .

    همه عزی و جلالی همه علمی یقینی .نتوانم وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی .

    من یکی از تجربیاتم برای هدایت .چند روزی به تولدم مانده بود میخواستم لباس تهیه کنم ولی هیچکس پاسخ گو نبود ولی هدایتی به یک پیچ رفتم واستیکر نا امید فرستادم با کمال ناباوری گفت در شهرتون هستم من سفارش دادم چند ساعت قبل از مراسم تولدم به دستم رسید .ومن خدارو شکر کردم .در زندگیم از این هدایت ها خیلی شده . بعضی موقع ها گوش میدهم بعضی موقع ها نا آگاهانه عقل منطقم پیروز میشود و من بعداً عذاب وجدان میگیریم و احساس گناه میکنم چرا به حرف خدا گوش ندادی . ولی با دیدن این فایل باخود گفتم عوض ناراحتی خدا بزرگه مرا بخشیده من هم خودم رو ببخشم . من تازه شروع کردم و اعمالی که الان انجام میدهم به خاطر فهم الانم هست باید هر روز هر ثانیه روی خودم کارکنم . و در برابر پروردگارم تسلیم باشم .چون اون خیلی بهتر از من به شرایطم خواسته م آگاه هست .خدایا در برابر تو تسلیم هستم بر روی دوش مهربان و قدرتمندت سوار شدم مرا به جای مناسب به شرایط مناسب هدایت کن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    حسین هنر گفته:
    مدت عضویت: 1127 روز

    سلام، وقت بخیر، یه سوالی دارم و اولش بگم که فقط برای آگاهیمه،،

    و اون سوال اینه که آیا خداوند از اتفاقات در زمان‌های بعدی آگاهه و خبر و اطلاع داره ؟ واگه جواب بله است که منم این اعتقاد رو دارم پس چرا در مورد استاد از همون چند ماه قبل از سفر به ایران هدایت برای اینکه به ایران سفر نکن نیومده تا روزای آخر؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت منو میخونند

    وای که چقدر قشنگ میشه دنیا از همه جهت وقتی که خداوند پاداش صبر رو میده

    خدایی که وعده داده لا نضیع آجر المحسنین

    ضایع نمی کنه آجر محسنین رو

    کسانی که باورهای درست ایجاد کردند جتی در شرایطی که به آخر خط رسیدند

    و ایمان داشتند که خداوند داره همه اتفاقات رو رقم میزنه و همه اتفاقات براساس اون خواسته لی هست که به خداوند گفته حتی بدترین اتفاقات

    از دل اون بدترین ها خواسته مشخص میشه

    و ایمان واقعی اینجا خودشو نشون میده که این قدر ایمان داری که حتی بابت اون اتفاقات هم به طور واقعی شکر میکنی و میدونی که پشتش خیرفراوانه اکر صبر کنی

    چون ایمان دادی که اونه فقط اتفاقات رو رقم میزنه و همش براساس خواسته منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان دل

    روزشمار 132 فصل پنجم

    بله درسته همزمانی و هدایت خدا بی شک برای من یکی که خیلی خیلی جواب داده و کاملا صحبتهاتون بر قلبم میشینه

    همین که تو ذهنم مثل سرگشته ها دور خودم میپیچم و نمیدونم که باید چیکار کنم یا کدوم کار و انجام بدم درسته بعد از خدا هدایت میخوام و منو درست در بهترین لحظه میاره همونجایی که جوابموو بگیرم در واقع روزشمار قبلی کامنتم خوراک همین قسمت بود

    حالا نکاتی رو که خودم برداشتم و انگار گفتگو من با خدا بود

    * خداوندا تنها از تو یاری میجویم وتنها تو را میپرستم …..

    * شرایط بیرون هرجورباشه تو من و به سمت نعمت و برکت و هدایت میبری

    * اهداف سال جدیید ، تمرکز روی خواسته (این خیلی مهمه مخصوصا الان که اسفندیم و سال جدید داره میاد با تمرکز لیزری بیشتر امسال پیش میرم بسوی اهدافم)

    * واقعا خدا خیلی قشنگ هدایت میکنه و همزمانی ها رو بسیار دقیق انجام میده

    * مهمترین نکته این فایل < وقتی حتی با مکان یا فضایی هم مدار نباشی مهم نیست چقدر دلت میخواد اونجا باشی این اتفاق نمیافته چون مدار تو فرق میکنه وقتی ام که روی خودمون کار میکنیم هدایت میشیم به ادمهایی که باعث شادی و خوشحالی ما میشن و بالعکسش

    * احساسمو خوب نگه دارم، سپاسگزار باشم، تمرکزم روی زیبایی باشه کل کار همینه جهان خودش منو میبره به جای درست

    * عوامل بیرونی تاثیرگزار نیستن بر شرایط تو و برای هرچیزی بجنگی طبق قانون جنگ بیشتری رو برای خودت پیش میاری

    * تمااااام اتفاقققات زندگی ما بدون استثناء حاصل افکار خودمونه

    * اجازه بدم خدا منو هدایت کنه من با عقل خودم چیزی رو نمیدونم اما خدا بهترین ها برای من رقم میزنه به شرطی که مانع نشم برای چیزی که میخوام و خودمو الکی گول نزنم که این برای من بهتره در صورتی که هدایت و کلام خدا رو میشناسم و نخوام که نادیدش بگیرم

    *تمام امتیاز و پوینت موفقیت مو هدیه ای از طرف خداوند بدونم

    * و قانون اعراض از ناخواسته : اگه چیزی هست نمیخوام فقط کافیه توجه و تمرکزمو از روش بردارم و بزارم رو چیزی که میخوام اون خودش میره نیازی نیست من کار خاصی دیگه ای انجام بدم

    خدا رو هزاران مرتبه شکر ازین فایل مرورش برام و نکات ارزشمندش از استاد عزیزم سپاسگزارم و مریم عزیز دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Nadia Rasouli گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام

    استاد عزیز و مریم جان ودوستان هم فرکانس

    استاد میخوام برای هزارمین با ازت ممنونم که ما. رو در این مسیر توحیدی اشنا کرد بهمون یاد دادی به جز خدا توکل نکنیم وتنها به او توکل کنیم

    واقعا از مریم جون تشکر میکنم بابت اون یادداشت فوق العادی که برای ما خوندش چ اتفاقات عالی براتون پیش اومده انگاری یه رویایی که خداوند با تمام عشقش برای شما به وجود اورد

    استاد واقعا کلمه شما خیلی تاثیر گذاره ادم سیر نمیشه از اینکه ساعت ها به حرف شما گوش بده چون اولین نفری هستید که به ما گفتید خدا شما رو دوست داره و از او بخواهید خواسته وهدفتون تا اجابت کنه خدا شکرت برای تمام زیبایی هات

    خودا روشکر میگویم برای فرزند زیبا وقشنگم وهمسر هم فرکانسم واستادان خوب زندگیم عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 209 روز

    به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان

    خدایا، هر آنچه دارم از آن توست، و هر آنچه نیاز دارم در دستان پرمهرت نهفته است.

    سلام و درود به استاد عزیز، مریم جان دوست‌داشتنی و مهربان، و همه‌ی دوستان هم‌فرکانسی‌ام که در مسیر نور و آگاهی گام برمی‌دارند.

    عجب فایلی بود، خدایا شکرت که درست در لحظه‌ی مناسب، مرا به دیدن و شنیدنش هدایت کردی. برخی پیام‌ها آن‌قدر ژرف و متعالی‌اند که باید بارها و بارها آن‌ها را شنید و در جان و دل جاری کرد تا جزئی از وجودمان شوند.

    چند روزی است که مدام این آگاهی را دریافت می‌کنم که:

    برای انجام هر کاری، هدایت از تو بخواهم.

    اما باز هم فراموش می‌کنم… و باز هم تو با مهربانی بی‌کرانت مرا متوجه می‌کنی.

    پس خدایا، از تو یاری می‌طلبم…

    قلبم را وسیع کن، تا مهر و آرامشت را بیشتر درک کنم.

    گوشم را شنوا کن، تا ندای لطیفت را بشنوم.

    چشمم را بینا کن، تا نشانه‌هایت را ببینم و گام در مسیر درستی بگذارم.

    ای مهربان‌ترین، در هر لحظه از تو هدایت می‌خواهم،

    در هر تصمیم، در هر گام، در هر نفسی که می‌کشم…

    مرا در مسیر نور، آگاهی و عشق بی‌پایانت هدایت کن.

    خدایا شکرت، شکرت، شکرت…

    خدایا خییلی دوستت دارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    132مین گام روزشمارزندگی .

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم سلام به همه دوستان عزیز.

    الهی توراسپاسگذارم بابت سلامتی واحساس عالی به خودم وخانواده ام ونی نی جونم داده ای.

    الهی سپاسگذارم که خانواده ی عباسمنشی ام درحال انجام اعمال نیک سالم وپرانرژی به همدیگرکمک رسانی می‌کنند.

    الهی شکرت بابت این خانه وزندگی کردن توی بهشت ساختگی خودمانی که فقط محبت است وعشق.(سایت الهی)

    خدایابی نهایت توراسپاس بابت استادعشق نامبروان استادعباسمنش،استادبی نظیروشادم استاد عرشیانفر،واستادعزیزم که ازاعماق تک تک کوارکهای وجودم برنامه اجرامیکنه آقای استادعباس موزون، بنده بااحترام وعرض ادب ازجابلندشدم وسرپاایستاده ام ودست ادب برروی سینه ام گذاشته ام،خدایاسپاسگذارم بااین شاگردتربیت کردنت. ودرهمین لحظه خدایم راسجده ی شکرمیکنم .که این بزرگان راخدادرراه مستقیم قراردادکه صدای خودش(خدا)رابه گوشهای کروپرده کشیده ی من ومهرخورده ی من برساند.

    الهی توراسپاس : من که نه پیغمبرنه امامی دیدم که خدارابماندخودم رابشناسم واین اساتیدراباهم تقریباتوی مدت کمی فاصله ،یکی، یکی به من معرفی کردکه خدارادروجودهرچیز،قبل هرچیز،وبعدهرچیربه من معرفی کنندکه لیلاجون پرده رابزن کنارمهرراازروی دیدگانت بردارچشمای کورت روبازکن زیبای روببین.

    الهی سپاسگذارم که باحضورخودت درابعاداین اساتیدبزرگواربه من گفتی مهرلال بودن وپرده ی بی حجابی که اززبانت برای هرگفتاری برداشته ای الاّبرداشتن پرده ی حجاب بین خودت وخداروکه بالال مونی گرفتنت که به‌ظاهر شیرین زبان هم هستی!

    نه عزیزم توبرای خلوت کردن بااصل وجودخودت خدا لالی ولکنت زبان قوی داری خودتولیلاجان درمان کن به خداسفردنیویت روزبه روز، روبه پایان است نیادروزی که پشیمون شوی ازبه دنیاآمدنت.تلاشت روبکن.

    امروزبه بعد از دیدن فایل به من الهام شدبرنامه دلنشین وعشقم رو زندگی پس از زندگی رونگاه کنم.شمانمیدونیدکه چقدرازاعماق دلم سخنان معجزات الهی راباجون ودل گوش میدم که یکی ازآرزوهام همین تجربه است باسلامتی وآرامش تجربه کنم الهی آمین.

    امشب تجربه ی خانم ریحانه ی زناری بودفکرکنم.دیدم حال کردم.

    ماپارسال برج5رفتیم مسافرت شمال منوعزیزدلم وپسرکوچکم باعروس گلم خیلی، خیلی ،خیلی به ماخوش گذشت.یک روزصبح که رسیدیم به مکان زیبای قلعه رودخان به محض رسیدن ماالهی شکرکه اززمین وآسمون نعمت باران می‌بارید. ولی کمی صبرکردیم باران کمترشدومابه سوی قله راهی شدیم برای دیدن قلعه.وای که چقدرپله راطی کردیم همه چوب دستی داشتن ومن ازیک دختروپسرکوچک پرسیدم چوب دستی لازمه؟! که مادرشون ازراه رسیدسریع به بچه هاش گفت: چوب دستی رو بدین خانم !چون اونهاتجربه ی رفتن به بالاروداشتن!واین خانم چوب دستی روازبچه ها گرفت دادبه من!

    مقداری راه رفتیم توی مسیریک آقای چوب دستیشودادبه عزیزدلم. خیلی راه پله داشت که واقعابادعاوثناوکمک خودِ خدابودمابالارسیدیم.

    کسی که این پله هاروبالارفته منودرک میکنه!دم درب قلعه رسیدیم فکرکنم نوشته بودورودی این تومان نقدی!!!!!!!

    یهوبه عزیزدلم گفتم: وای این همه راه آمدیم ماکه پول نقدنداریم!!!!یدفعه خودخداجلوی ماسبزشدگفت:خانم آقاآفرین که این مسیرواومدین پول میخوای چکاروخیلی تحسینمون کردوگفت خیلی‌ها به خودشون اجازه نمیدن ازهمون محوطه ی پارکینگ تکون بخورن!بنده خدارئیس بانک بودفکرکنم تهرانی بود.سلام گرمم توی این هوای سردوبارانی مشهدبه همه ی دوستان به خصوص تهرانی های خونگرم وعزیز. بلاخره هزینه ماروهدیه کردواگرکسی هم پول نقدنداشت اجازه ی ورودداشتن.

    به هرحال این آقابااین کارش فقط ماروتشویق کردوتوی خودقلعه هم کلی پله داره وماهر4طرف قلعه روفتح کردیم .

    خیلی خوش گذشت الهی شکرت.

    آمدیم پائین غروب بودناهارآماده کردم وپسروعروس گلم خیلی ازمافاصله داشتن هم رفتن وهم برگشتن!آخه مابچه ی روستاهستیم که اون مسیر روباقوت الهی طی کردیم.خیلی نیازبه استراحت داشتیم چادرزدیم اذان مغرب روگفتن مانمازخوندیم .وچون صبح به محض بیدارشدنمان میخواستیم راه بیفتیم خانه نگرفتیم.وصدای گروه خدماتی شب میومدکه امشب بارندگی است!!!!!!! منم گفتم مگه شماازجای خداآمدین!!!!!!؟؟؟؟وهمون اول به خداگفتم ببین مابرتومیهمانیم امشب آب وهوای معتدل میخوام معجزتونشون بده چون امشب من بااین بچه هام بی درپیکریم میهمان توییم.میدونم همه ی شماباورمیکنین تاصبح به راحتی خوابیدیم وصبح سیرخواب که شدیم صدای دانه های بارون میومدسریع بچه هاموبیدارکردم ولوازم روسریع توماشین چیدیم راهی شدیم خیلی اتفافهای جالب توی سفرداشتیم وشروع سفرمون ازاینجاشروع شدپسرم وعروسم خانه ی مابودن گفتن بریم مسافرت گفتم ماهم دوست داریم بریم سفرماشین نداریم!گفتن باهم میریم گفتم نه سال اول ازدواجتونه خودتون برین.گفتندنه چه ربطی داره باهم میریم!وبدون برنامه ریزی گفتن کی بریم؟گفتن ماشین رویک تعمیرگاه ببرین ازسلامتیش خاطرجمع بشیم روزبعدهم بریم سفروبه همین سادگی راهی شدیم.

    تومسیربرگشت رسیدیم علی آبادصحبت فیلم پایتخت شدپسرم پرسیدمامان پسردایی کجارفته بودن خانه ی نقی معمولی !؟گفتم :همین شهرسریع ازتوی گوشی آدرس خانه روپیداکردن ورفتیم مقداری نقدی ورودی دادیم که بچه‌هام چندتاعکس بگیرن برایادگاری به محضِ اینکه ازدرب حیاط بیرون آمدیم جلوی حیاط ریل راه آهن بودوقطارهمزمان رسیدوماروجلوی درب کنارریل دیدبوق قطار رویکسره کردحال کردیم وسریع پسرم ازماکنارریل عکس گرفت صحنه ی جالب وشکاربود.

    برای ناهاررفتیم جنگل پاسندسمت راست جاده ی جنگلی استراحتگاه بودماسمت چپ فرش کردیم آتش وبساط چای وناهارجوجه را آماده کردیم جای همتون گلبارون غروب شدبه پسروعروس گلم گفتم اگه میخواین جاتون سردوبدون پشه باشه بایدهمینجابخوابیم!؟ اگرمیخواین توپاروتوشهرباشین هم هواشرجیه هم پشه زیاده؟!گفتن هرچی شماصلاح میدونین؟! خداقبلاجاروبراماردیف کرده بودیک خانواده ی خیلی بزرگ پدرومادروبچه هاشون وعروس ودامادونوه ونتیجه خیلی بودن ازساکنین همون شهربودن وبه علت تصادف نوه ی دختریشون خانوادگی چندروزاومده بودن جنگل اطراق کرده بودن چون هواخیلی گرم بودوبندگان خدادرحال رفت وآمدبه بیمارستان بودن.حالامنوعزیزدلم گفتیم اینهابااین همه دم ودستگاه حتماشب هستندچون ازماشیناشون برق گرفته بودن سیم کشی کرده بودن چوبهای زیادی بریده بودن آتیش میکردن ماکه نمی دونستیم چه خبره؟!ولی مشخص بودشب هستند.

    رفتیم پرسیدیم؟گفتندبله ماهستیم نه شب اولمونه!نه شب آخرمونه!بیاین کنارماچادربزنین امنیتم عالی ماتاصبح بیداریم نوبتی میخوابیم!

    حالاآماده ی خوابیدن شدیم بارون گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اوناسریع لوازمشون روجمع کردن نشستن!منم داخل چاروبچه هاخوابیدن عزیزدلم آمدگفت: چکارکنیم اینهالوازمشون روبستن؟ !!!!!!!!!!

    گفتم واییییییییییی خدای من فقط دستاتوبرای ماچترمیکنی حتی یک قطره بارون رونمیذاری بیادپائین وسریع بساط ابروباران روجمع کن هرجامیخوای بباری آزادی ولی اینجا،جاش نیست !!!!!!سریع دستوروصادرکن مااینجامیهمانِ توییم بی درپیکرتاصبح بایددرامان باشیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    یک وقت صدای همون آقاروشنیدم به عزیزدلم میگه نه!نگران نباش آسمون داره بازمیشه ابرهای باران زادارن میرن تموم شد!!!!!!!!!

    منم خندم گرفت وخودِ خودشو خدارو ازته دل بوسیدم وگفتم دمت گرم این شد.

    عزیزدلم امدگفت: این آقااینجوری میگه ابرهادارن می رن!خندیدم!گفتم: خوب من به خدادستوردادم!

    گفتم توی این دیارقربت نه خانه ونه کاشانه توبگوکجارویم!!!!؟??؟

    عزیزدلم خندیدگفت: منم به خداگفتم کمکمون کن جایی روندارم بچه هام خوابن.

    استادتوزندگی ماکه همش داستان ومعجزه س وگرنه مانه زرنگی داریم! نه مغزوعقل درست حسابی! که برنامه ریزی کنیم .هرچه پیش آیدخوش آیدماکه خندان می‌رویم.

    خداروشکراز5شنبه ناهارپسرم باعروس گلم خانه مابودن وامروزبه شکرانه ی خداکارت عزیزدلم روبرداشتم بالذت رفتم مرغ گرفتم ناهاردرست کردم نوشجان کردن وسرشب غذاهم بهشون دادم رفتن خدانگهدارشون.

    الهی سپاسگذارم که اززمان تمرین پیام بازرگانی روانجام میدم وضع مالیمونم داره قدم به قدم بهتروبهترمیشه.امشب سرشب هواسردبودرفتم پیاده روی دوتاپیام بازرگانی اجراکردم و آبروی خداروبه جامیارم وشکرگذاری زیادمیکنم توی مسیرپیاده روی مون خیلی به حاله اونقدوفوروزیبایی نعمت هست که مات ومبهوت میمونی.

    باوجوداینکه هواسردشده بودمن پیامم روانجام دادم و برگشتم خونه. آرزوی سعادت و سربلندی براتون دارم .عاشقتونم.یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: