جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-25.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت1970-01-01 00:00:002024-07-12 18:47:15جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
توجه توجه توجه
واقعا این توجه کردن به نکات مثبت یک تعهد ویژه نیاز داره تا بتوانی در تمامی لحظات و شرایط توجه رو مسائله دلخواه حفظ کنی.
این کار این عمل خودش یک مراقبه واقعی و هرکس بتواند به درستی این اصل را رعایت کنند میشود نمونه بارز شاکرین،نیکوکاران و متقین که خداوند میفرماید دائم در نماز هستند دائم در رکوع و سجود هستند و اینکه میگویند امامان ما همیشه روزه بودن دقیقا همین نکته است.
آنها روزه نخوردن و نیاشامیدن نبودن بلکه روزه افکار غلط بودند و همین یک کار باعث سپاسگذاری دائم ما به درگاه خداوند میشود.ممنون
سلام خدمت همه دوستانی که تو این مجموعه هستن.
نمیدونم دقیق چی باید بگم مدت کوتاهی ست توسط ی دوست عزیز به این گروه پیوست خوردم و خیلی خوشحالم از این اتفاق هرچند که تقریبا دو سالی هست کلا مسیر زندگیم عوض شده و تو ی مدار دیگه قرار گرفتم .دقیق یادم نمیاد چی باعث شد ولی ی آن به خودم اومدم دیدم تو پله هشتادم ی رابطه ی عاشقانه با خدا هستم ولی نمیدانم چرا.ی آن به خودم اومدم دیدم کمتر از ی سال ۷۰ برابر درامدم زیاد شده چی باعث شده نمیدونم اما به وضوح میدانم این وسط من هستم و خدا …و ی رابطه خیلی قشنگ ..باورتون نمیشه ولی تمام این مدت فقط دارم با ی نفر صحبت میکنم اونم فقط خداست .حتی همین دیشب ی ان دیدم از خواب پریدم و دائم میگم خدایا سپاس گذارم که مواظب منی سپاس گذارم که حواست بهم هست سپاس گذارم که شیطان رو ازم دور میکنی نمیدونم چرا این حرفارو میزدم ولی دیگه شده زندگیم.گاها پیش میاد ی آن به خودم میام میبینم ساعت هاست دارم باهاش حرف میزنم و گریه میکنم .بعضی مواقع باورم میشه خدا پدرمه خدا مادرمه خدا داداشمه و خیلی جاها خدا خواهرمه.شاید جالب نباشه اما دلم میخواد فقط مال خودم باشه فقط مال خودم.
اما خیلی از خدا ممنونم که ی دوستی سر راه من قرار داد که به خانواده شما پیوست بخورم .
و من اسم خدا رو گذاشتم خدای معجزه هااا.چون هر دم فقط برای من معجزه کرده الهی دورش بگردم من.
برای تک تک شماها فقط میتونم معجزه خدارو طلب کنم …لحظه هاتون پر از یاد خداوندگاری
به نام خدا
سلام به ساناز عزیزم
واقعا تحسین میکنم رابطه شما با منبع رو واقعا بسیار بسیار تحسین بر انگیزه
هرکس هرچیزی که داره بخاطر اینه که به اصل وصل شده به منبع وصل شده
مطمئن هستم که الان که 2 سال میشه کم کم که گذشته از کامنت شما ،شما بسیار رشد کردین و بسیار زیاد موفقیت کسب کردین
واقعا سپاس گذارم از خداوند بخاطر وجود شما دوستان و برای همه عزیزان آرزوی سعادت و خوشبختی در این دنیا و در آخرت رو دارم
با سپاس فراوان از خدای متعال
در پناه خدا شاد باشید
به نام یگانه معبود عالم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم در خانواده عباس منش
خدا رو بسیار شاکرم بابت تمامی نعمت هایی که در زندگیم دارم
سپاس گزار خداوند هستم که به من فرصت داده که در این جمع صمیمی باشم و این آگاهی ها رو دریافت کنم تا به قول استاد عزیزم بتونم بهتر زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم
چقدر این فایل پر از آگاهی های ناب است
۴ بار این فایل رو گوش کردم و هر بار جان تازه ای گرفتم و احساس می کنم باز هم کمه
خدا رو سپاس گزارم
از وقتی با آموزش های استاد پیش می رم خیلی حواسم به کانون توجه ام هست و خیلی ازش مراقبت می کنم
کلا تلوزیون رو حذف کردم حواسم به چیزایی که می بینم می شنوم و حرف می زنم راجع به شون هست
ولی بعد از این فایل دیدم باز هم کمه و به قول استاد باید جهاد اکبر کنم و بیشتر و بیشتر مراقب ورودی های ذهنم باشم تا بتونم خروجی های قوی تر و بهتری بگیرم و زندگی قشنگ تری داشته باشم
امیدوارم خداوند ما رو توی این مسیر یاری کنه
سپاس گزارم
لحظاتتون پر از آرامش و احساس خوب
به نام خدا
سلام به نادر عزیزم
عجب کامنتی نوشتی مرد بزرگ
سپاس گزار خداوند هستم که به من فرصت داده که در این جمع صمیمی باشم و این آگاهی ها رو دریافت کنم تا به قول استاد عزیزم بتونم بهتر زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم
و من به تو میگم که این جهان این انرژی حاکم با تویی که میخوای جهان رو گسترش بدی و خودتم خوب زندگی کنی کاملا موافق هست
سپاس گذارم از کامنت زیبایی که نوشتی
در پناه خدا شاد باشید
سلام استاد جان و مریم جان عزیز
سپاسگزارم از شما دو فرشته که خالصانه و عاشقانه این آگاهی ها رو نشر میدین
سپاسگزارررم
دیروز در فایل نشانه ی من ، از زبان مریم جان هدایت شدم که بیام و تمام فایل های توانایی تشخیص اصل از فرع رو ببینم و ان شالله که درک کنم اصل چیه و بتونم در زندگیم به اصل عمل کنم
و البته میخام هرروز یک فایل زندگی در بهشت رو هم ببینم ، تا در عمل اصل قانون رو بهتر درک کنم و
متوجه ی کج فهمیام بشم
یادآوری این موضوع خیلی خوبه که قانون جذب یک چیزی که ما تازه کشفش کرده باشیم و قبلا وجود نداشته بوده و … نیست ،
بلکه این قانون رو افراد بزرگی مثل امام علی و مولانا و .. میدونستن و بهش عمل کردن و تازه مثلا مولانا این همه در اشعارش هم توضیح داده
حالا قانون چیه ؟
اینه که
تو به هرچی توجه کنی ، ریشه اش رو در زندگیت به وجود میاری
توجه یعنی چی ؟
یعنی فکر کردن … صحبت کردن … نوشتن … شنیدن …
باید حواسم باشه که دارم به کدوم ویژگی افراد فکر میکنم و در موردش با بقیه صحبت میکنم ..
حالا مثال پول از کجا بفهمم که دارم به پول فکر و توجه میکنم یا به نبود پول
این از احساس من مشخص میشه
وقتی مثلا برای برادر کوچیکم یک خوراکی میخرم بعدش چ فکری تو سرم میاد ؟
اینکه کاش با کارت بابا میخرید و از حساب من کم نمیشد ؟
یا اینکه خوشحال میشم از اینکه دارم اینکارو انجام میدم و یاد کودکی خودم بیوفتم که چقدر این حس قشنگه ، زمانی که ی فردی برات ی خوراکی میخرید و چقدر خوشحال میشدی و خداروشکر که من تو این سن میتونم دلیل خوشحالی باشم و این ثروت رو داشته باشم شکررر
اگه اجازه بدم فکر اولی بچرخه توی ذهنم احساسم بد میشه
حس کمبود پیدا میکنم و …
و حالا توی هر موضوعی من میتونم خودم انتخاب کنم که به کدوم قسمتش توجه کنم
یا تو مثال روابط ، من خواسته م رابطه عاشقانه س ولی
وقتی رابطه ۲ نفر رو میبینم ته دلم چ احساسی دارم ؟
آیا از جدا شدن و کات کردنشون خوشحال میشم ؟
اگه خوشحال میشم پس معلومه من دارم به کمبود فرد خوب توجه میکنم و فکر میکنم چون افراد اینطوری و خوب کم هستن پس وجود این رابطه شانس رابطه خوب من رو داره کم میکنه پس چ بهتر که کات بشه
ولی وقتی یک رابطه ی خوب رو میبینم و ته دلم لذت ببرم و ذوق کنم که چقدر یک رابطه میتونه خوب و دلنشین باشه و حتی از آشتی دو فرد حس خوبی بهم منتقل بشه ، پس معلومه که من ته ذهنم اینه که آدمای خوب زیادن
و روابط خوب دلخواه برای من زیاده
و این حس فراوانی منو آروم میکنه و نمیزاره که بخوام حرص بزنم و عجله داشته باشم و نگران باشم
خداروشکر بابت این افکار قشنگ
باید به جایی برسم که حتی در دل یک جنگ هم ارامش داشته باشم
همین چند دقیقه ی پیش اتفاقی افتاد که من باید تصمیم بگیرم میخام به کدوم روی اتفاق توجه کنم
مادر و پدرم برای کاری رفته بودن بیرون و الان که ساعت ۳.۴ هست برگشتن و من انتظار داشتم که غذایی گرفته باشن برای ناهار
ولی خب اینکارو نکردن و ناهار اسفناج دیشب رو داشتیم
اولش ذهنم میخواست ناراحتم کنه که اونا وظیفه داشتن ناهار بگیرن و .. و تاجایی هم موفق شد چون وقتی مادرم سوال کرد که ناهار خوردی یا نه من با لحن خشکی گفتم نع و گفت بیا اسفناج هست من داشتم عصبانی میشدم که مگه خودم نمیدونم و …
ولی بعد به خودم اومدم و گفتم این که یک موضوع کوچیکه و تو باید بتونی ذهنتو کنترل کنی
من عاشق اسفناجم ولی چرا الان نمیتونم حس خوبی داشته باشم ؟
این انتظاراتی که ذهنم برام ساخته باعث این شده
و منی که عاشق آزادیم و بارها تکرار کردم که نه کسی مسئول منه و نه من مسئول کسی
و هرکاری که برام کنن از رو عشق و لطف بوده و سپاسگزارشونم
و هرکاری کنم هم از رو عشق و علاقه س نه وظیفه
پس چرا الان دارم اینطوری فکر میکنم ؟ چون ۷۰ % مواقع برامون غذا خریدن الان دیگه وظیفه میبینی ؟؟؟
اصلا تو خودت میتونستی بری و یک غذای خوب برای خودت درست کنی شکر خدا که همه چیز هم تو خونه هست
و الان احساسم برگشت و میخام برم با عشق غذامو بخورم و سپاس گزار مادر عزیزم باشم که دیشب این غذا رو اماده کرده
و خداروشکر که غذای سالم و پر از ویتامینی دارم به بدنم میرسونم
و الان یک ایده ای پیدا کردم برای خوشمزه تر کردنش خداروشکررر
و ان شالله که بتونم همیشه به این قانون عمل کنم
و بیام از نتایج قشنگم بنویسم
بووس به کله همتون
بسم الله الرحمن الرحیم
روز 41 سفرنامه
امروز من با اگاهی:
تعهد تعهد تعهد
تصمیم میگیرم متعهد واقعی باشم به مسیر به اعتماد به پشتکار و اهسته و پیوسته و پیوسته رفتن
چون تعهد یعنی ایمان به مسیر و ایمان همه چیزه
و رفتن به مدارهای بالاتر و ثبات فرکانسی فقط اینطور ممکنه
اعتراف میکنم هنوز به خودم میگم یعنی واقعا حرف قران همینه؟؟یعنی واقعا قران داره همین قوانین رو میگه
امروز سفرنامم همزمان با مصاحبه 26 استاد و توضیح سیستمی بودن خدا و تفسیر ایه خیلی خاص و اذا سالک عبادی عنی
یه موضوع که برام سوال بود برام روشن شد که خیلی مهمه:من میگفتم خدا گفته شیطان بر بنده هام تسلطی نداره،چرا حس میکنم گاهی چرا انگار یه جاهایی تسلط داره. بله تسلط نداره وقتی که بنده خدا باشم،اگر بنده و سرسپرده خدا نباشم بله که تسلط داره
امروز با خوندن یه پاسخ تو عقل کل به یه موضوع خیلی مهم و عمیق نظرم جلب شد، اینکه این روح من همیشه بوده و همیسه خواهد بود،کم حرفی نیست:این روح من همیشه بوده و همیشه خواهد بود و من اینطور بی تفاوتی نشون میدم،باید تمام وجودم رو بزارم برای اینکه از غل و زنجیرها رهاش کنم، تزکیه اش کنم به اصلش وصلش کنم نزدیکترش کنم به خدا که تا ابد سعادتمند باشه که راه سعادت اخروی از سعادت دنیوی میگذره،من باید خلق کنم خوشبختی رو
این روح این وجود ارزشمنده، بزرگه ابدیه باید تکریم بشه.
و کار عجیب و غریب و خارق العاده نمیخاد از همین کارای کوچک خداگونه، همین سپاسگزاری، همین روی گشاده و مهربانی از روی سپاسگزاری و بندگی،همین تقوا و نگه داشتن خودمون که غیبت نکنیم که گله شکایت نکنیم که اعراض کنیم که شادی و انرژی مثبت توی اطرافمون بپراکنیم.که چیزی خلق کنیم و جهان رو گسترش بدیم.
😍😍جالبه که هیچ ایده ای برای نوشتن نداشتم😊😊
خدایا شکرت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به نام خداوند وهاب هدایتگر
سلام همه اعضای خانواده بزرگ عباسمنش
روز چهل و یکم سفرنامه:
چیزهایی که من از این فایل درک کردم رو مینویسم.میدونم که این درک هم بصورت تکاملی زیادتر میشه و هربار که این فایل یا فایل های دیگه رو گوش بدم درک متفاوتی دارم ازشون.
1-ما خالق شرایط خودمان هستیم.ما بعنوان یک دستگاه تولید کننده فرکانس،تمام اتفاقات و شرایط زندگی خودمان را رقم میزنیم
2-مهمترین کاری که باید انجام بدیم کنترل افکار و کانون توجهاتمون هست.همون چیزی که در قرآن از اون بعنوان تقوا یاد شده.
3-ما در هر لحظه باید مراقب کانون توجهاتمون باشیم و اون رو هم جهت کنیم با خواسته هامون.حالا از کجا بدونیم که هم جهت هست با خواسته هامون؟ از احساسمون.مثلا اگر به شخصی نگاه میکنیم که ماشین خوبی سوار هست،اگر احساس بدی داشتیم،قطعا کانون توجه ما روی ناخواسته هست.یعنی باید دنبال رد پاهایی مثل حسادت،کمبود،سختی رسیدن به ثروت و غیره باشیم(برای احساس خوب داشتن میتونیم از سپاسگزاری کردن و تحسین کردن استفاده کنیم)
4-کانون توجهات ما یا روی خواسته هامون هست یا روی ناخواسته ها.که این موضوع رو میتونیم از احساسمون متوجه بشیم.
وقتی این موضوع رو متوجه شدیم،باید آگاهانه کانون توجهمون رو بیاریم روی خواسته هامون تا اونهارو بیشتر و بیشتر توی زندگیمون تجربه کنیم.
5-باید برای خواسته هامون اقدام عملی داشته باشیم.در قرآن هرجا حرف از ایمان شده بلافاصله از عمل صالح گفته شده.ما نسبت به شرایطی که داریم بهمون الهام میشه برای عمل کردن.این الهامات بصورت ایده هایی بهمون گفته میشه که برای هر شخص منحصربفرد هست.
6-باید باور درست در مورد خواسته هامون بسازیم تا کارهای عملی و اقداماتمون خیلی سریعتر و بهتر جواب بدن.رسیدن به خواسته ها با باور درست مثل حرکت کردن توی یک اتوبان مستقیم هست با یک ماشین خوب.رسیدن به خواسته ها با باور اشتباه و مخرب مثل یک جاده پر از سنگلاخ و خراب و پر پیچ و خمه.
جمع بندی:
کانون توجه-توجه به احساسات-ساختن باور درست-اقدام عملی
من روزانه این جملات رو به خودم میگم که:
خودم هستم که با کانون توجهاتم اتفاقات و شرایط زندگی ام را رقم میزنم و تعهد میدهم که تمام توجهاتم را به خوبی ها،نیکی ها،سلامتی،خوشبختی،زیبایی،ثروت و تمام چیزهای خوب متمرکز کنم تا از اساس همان وارد زندگیم شود.هیچ چیز روی زندگی من تاثیر گذار نیست بجز کانون توجهاتم.
خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب
ممنونم ازت استاد
ممنونم ازت خانم شایسته مهربان
شاد سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
به نام خدا
سلام به سیاوش عزیزم
این تیکه از کامنت شما فوق العاده بود و منم میخام بنویسم دیدگاه خودم رو درباره این تیکه از کامنت شما:
3-ما در هر لحظه باید مراقب کانون توجهاتمون باشیم و اون رو هم جهت کنیم با خواسته هامون.حالا از کجا بدونیم که هم جهت هست با خواسته هامون؟ از احساسمون.مثلا اگر به شخصی نگاه میکنیم که ماشین خوبی سوار هست،اگر احساس بدی داشتیم،قطعا کانون توجه ما روی ناخواسته هست.یعنی باید دنبال رد پاهایی مثل حسادت،کمبود،سختی رسیدن به ثروت و غیره باشیم(برای احساس خوب داشتن میتونیم از سپاسگزاری کردن و تحسین کردن استفاده کنیم)
دقیقا شما درست نوشتی هر چیزی هر نگاهی انگار دو وج داره مثلا من میتونم یه ماشین زیبا ببینم و تحسین کنم یا تهمت بزنم به صاحب ماشین
و چقدر خوبه که آدمی نگاهش رو درست کنه تا خودش خوب زندگی کنه
الان توی یه کافه نشستم دختر و پسرهای خوشگلی رو میبینم که باهم امدن و من چقدر توی وجودم تحسینشون میکنم و میتونم هزار تا چیز منفی هم بگم ولی الان دیگه اگاهانه چیزهایی رو میگم در وجودم به صورت گفتگوی ذهنی که میخام توی تجارب زندگیم داشته باشمش
ترمز ها از دید من همون باور های خالص و ناب هستن که فقط باید تغییر کنن
یعنی باید اگاهانه تمام منفی هارو در مورد تمام موضوعات مثبت کنی و ادامه بدی این سیگل مثبت رو تا نتایج عوض بشوند
واسه هممون آرزوی بهترین هارو دارم
و از رب العالمین میخام دانش همه ما رو بیفزاید
واقعا سپاس گذارم از خداوند متعال
استاد عزیزم سپاس گذارم ازت
آقا سیاوش بابت کامنت زیبایت سپاس گذارم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
سلام به داداش عزیزم.
خوشحالم که داری روی خودت کار میکنی.وقتی دوباره کامنت خودم رو میخوندم داشتم میگفتم اینو واقعا من نوشتم! این کامنت رو سال قبل وقتی مینوشتم که با الانم هیچ شباهتی ندارم.خداروشکر زمین تا آسمون تمام مسایلم تغییر کرده که حاصل تغییر باورهام هست.از مکان زندگی گرفته تا وضعیت مالی و احساسی و روابط و عزت نفس و همه چیز و خوندن دوباره کامنت خودم چقدر بهم باز ایمان داد که مسیر همینه و هیچ چیز دیگه ای نیست.جالبه که هنوز هم همون جملاتی که نوشتم رو هر روز به خودم میگم و اونموقع با صدای خودم ضبط کردم و گوش میدم هنوز هم.کل آموزشهای استاد بر این اساس هست که به مسایل به طرزی نگاه کنیم که به ما احساس بهتری بدهد.کانون توجه فقط روی خوبیها و زیبایی ها باشه.
ممنونم ازت که با خوندن و جواب دادن کامنت باعث شدی من هم یه فلش بک داشته باشم و مسیرم رو بازبینی کنم.
ممنونم ازت بهترین استاد دنیا و ممنونم از خانم شایسته عزیز
سلام به استادو مریم عزیزم
راستش من از پارسال شهریور ۱۴۰۰ اومدم توی سایت و هر روز برای سرگرمی فایلارو نگاه میکردم و کامنتا رو هم نمیخوندم و از اونجایی که من ظرفم پُرپر بود و حرفای خیلی از استادای دیگه در این زمینه گوش کرده بودم، فک میکردم بعله من همه این چیزا روبلدم و فقط کافیه یادآوری کنم، البته ناگفته نماند که به چندتا چیز هم با این قانون رسیده بودم،،، ولی بعدش تضادهای جدیدی برام اتفاق افتاد و خواسته های جدیدی درمن شکل گرفت، و اونجا بود که فهمیدم…. واویلا… من هیچی نمیدونم و نمیتونم اون تضادهامو از بین ببرم و الانم که دارم این کامنت رو میزارم خرداد۱۴۰۱هستش و من هنوز نتونستم بعد یه سال به خواسته هام برسم و اونم از تنبیلیم توی تمرینات بوده… و الان هم اومدم دوباره از اولین فایل این سایت با همت بالا شروع کنم به دیدن، و خوندن تک تک کامنتای شما دوستاان و جزوه نوشتن…
در واقع به این اصل مهم رسیدم که من هیچی نمیدونم
و ظرفم و خالیه خالی کردم و از خدای عزیزم میخام که منو در مدار خرید دوره قانون آفرینش استاد قرار بده و از دل تضادهام به خواسته هام برسم…
از استاد عزیزم یاد گرفتم که از کجا بفهمیم که داریم ارتعاش مثبت در جهت رسیدن به خواسته هامون میفرستیم؟
اگه ما داریم به پول فک میکنیم و ارتعاشش رو میفرستیم،احساس خوبی نداشته باشیم یعنی داریم به کمبود پول فکرمیکنیم و توجه داریم و فرکانس بی پولی میفرستیم
اگه داریم به رابطه خوب یه نفر نگاه میکنیم و زورمون میگیره و حسادت میکنیم یعنی خودمون کمبود اون رابطه رو داریم و داریم ارتعاش ارتباط بد رو میفرستیم
واصل اساســــــی که در قانون جذب هستش اینه که
احساس خوب=اتفاقات خوب
پس ما باید هر لحظه و هر لحظه از احساسمون بفهمیم که داریم ارتعاش خوب در جهت رسیدن به خواسته هامون میفرستیم یا نه…
خدایا شکرت بابت این سایت
خدایا شکرت بابت این فایلای رایگان
خدایا شکرت بابت کامنتای بینظیر دوستان که خیلی عالیه
خدایا شکرت که منو توی این مسیر قرار دادی
خدایا شکرت که بخاطر آشنایی با استاد عباسمنش عزیرم
سمیرام از همدان🙃
به نام خدای وفور نعمت و فراوانی
استاد و خانواده عزیزم سلام
سپاسگزار خدایی هستم که قوانینی خلل ناپذیر و همواره ثابت رو آفرید تا فقط کسانی بتونن از اون استفاده کنند که بهش باوری یکتا و عملکردی دقیق دارند.
استاد جان خیلی برام جالب شده بحث تمرکز و جهت دهی آگاهانه روی کانون توجه
یعنی نتایج انقدر ملموس هستش که خود آدم که میتونه هر روز و هر روز بیشتر و بیشتر به قانون ایمان بیاره و عمل کنه.
در مورد قسمت ناخواسته و تمرکز روی اون و نتایجی که در پی داره اصلا نیازی به صحبت نیست هر چند که همون یک لحظه و دقیقه پراکندگی تمرکز هم برای منی که قانون رو فهمیدم انقدر تاثیرش زیاد هستش که تمام وجودم فریاد بزنه آقا من تمرکز الهی و آگاهانه رو میخوام.
اصلا این نوسانی که تو احساسات ایجاد میکنه اصلا از هر چیزی روشن تر هستش.
تو مانیتور وجودی مون (قلب) قشنگ میشه این حس خوب رو در نتیجه تمرکز روی نکات مثبت دید.
درون آدم یک پارچه میشه امید، توانستن و قدرت.
مسئولیت پذیری و یکتایی تو زندگیت.
انقدر قشنگه این قانون که سریع نتیجه تمرکزت رو میبینی و انقدری برام لذت بخش هستش که پاداش میگیری، اونم چقدر کامل و عالی
البته بگم اینکه پاداش اصلی رو همون لحظه میگیری خیلی خوبه، اونم چه پاداشی بهتر از حس خوب و بودن در لحظه.
و بهترین حالت برای مومنین چی بهتر از بودن در لحظه.
با تشکر و تقدیم عشق فراوان برای شما استاد عزیزم و تمام دوستانی که این قانون رو دارن عمل میکنن و چراغ راهی میشن برای بقیه.
بهترین ها سهم تون
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم خانم گل
من از وقتی با این سایت فوق العاده آشنا شدم از همون دیدن و شنیدن چند فایل اول کلا جذب مطالب شدم و اینقدر تو صحبتهای شما استاد عزیز صداقت هست که انگیزه ادامه دادن رو هزاران برابر میکنه استاد عزیز من با شما فهمیدم قانون چیه و به چه شکل عمل میکنه چون شما اینقدر با زبان ساده کامل توضیح دادید که به راحتی میشه درکش کرد و به میزانی که به دانسته ها عمل کنیم به همون میزان نتیجه وارد زندگیمون میشه واقعا صحبتهای شمارو هیچ جا نمیشه پیدا کرد و چقدر راحت میشه فهمید شما عاشق کارتون هستید و چقدر به دنبال به اشتراک گذاشتن چیزهایی هستید که خودتون درک کردید و نتیجه گرفتید استاد عزیز چقدر شما اهل عمل هستید که با اینکه هیچ الگویی نداشتید ولی ادامه دادید و با آزمون و خطا پی به قوانین بردید و چقدر عمل کردید که این نتایج فوق العاده رو کسب کردید واقعا مثال شمارو من تو هیچ آدم دیگه ای ندیدم چقدر شما الگوی زیبایی هستید برای من چقدر من از شما چیزهایی یاد گرفتم و دارم عمل میکنم و چقدر نتیجه میگیرم. استاد عزیز من مدتهاست که از فایلهای رایگان استفاده میکردم و چقدر لذت میبردم ولی کامنت نمیزاشتم ولی مدتها بود که واقعا دوست داشتم منم هم کامنتها مشارکت داشته باشم هم بتونم تشکر کنم از این دریای بیکران که در اختیارمون گذاشتید تا اینکه امروز فایل مربوط به بروز رسانی فایلها رو دیدم و چقدر لذت بردم که مریم خانوم با چه پشتکار و جدیدت تک به تک فایلهارو از اول بازبینی کرده بود و چقدر فایل عالی و باکیفیت و پر از آگاهی از میون فایلهایی که روی سایت نبود بیرون آورده بود و به سایت اضاف کرده بود که واقعا خدا خیرشون بده که این کارهای با ارزش انجام میدن و تحسین میکنم علاقه اشون به سایت و اجرای قوانین بدون تغییر خداوند وقتی داشتم فایل رو میدیم یه جاییش مریم خانم توضیح دادن که روی بخش دانلودها میشه گزینهای رو زد که تمام فایلها رو از قدیمی به جدید دید همون موقع بهم الهام شد که برم و از اول شروع کنم و با اینکه خیلی از فایلهارو دیده بودم ولی گفتم اینجوری خیلی بهتر میشه تکاملی روی سایت کار کرد و شروع کردم به دیدن فایلها از اول و چقدر برام لذت بخش بود آخه این فایلها که تکراری نمیشه هرچقدر ببینی و گوش بدم بازم جدیده استاد چیکار کردی با ما،و تعهد دادم که حتما کامنت هم بزارم و به یاری خداوند و اهمیت ندادن به نجواها شروع به نوشتن کردم و فکر نمیکردم بشه اینقدر بنویسم ولی همینجوری میاد منم مینویسم واقعا خدایا شکرت که استادی به این جذابی به این قدرتمندی داریم که مثل آهنربا همه رو به خودش جذب میکنه،استاد عزیزم به هیچ شکلی نمیشه از شما تشکر کرد امیدوارم بتونم نتایج عالی بگیرم تا حداقل گوشه ای از زحمات شمارو جبران کنم.از مریم خانم گل هم یک دنیا سپاسگذارم که اینقدر دلسوزانه و صادقانه روی سایت کار میکنن و تلاش میکنن. فعلا خدانگهدار
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته ی مهربون
جهت دهی اگاهانه به کانون توجه در عمل
نمیخوام هرچی تو فایل گفته شده رو بنویسم عینا
میخوام درکم و برداشتم رو بنویسم و تحلیل کنم فایل رو برای خودم
موضوع این فایل قانون جذب هست، اولین چیز در این کلمه قانون هست
یعنی یک قانونی وجود داره
استاد مدتیه خیلی به این موضوع فکر میکنم که تو این دنیا همه چیز قانون پشتشه
یعنی بارها به خودم گفتم امیرحسین بین بینهایت چیزی که در این دنیا هست، بین میلیارد ها میلیارد چیز و اتفاق و شرایط و وسایل و کلا هرررررررچیزی، یک دونه چیز پیدا کن که قانونی نباشه پشتش…
بین میلیارد ها اتفاق و چیزهایی که در این جهان در هر بعدی هست، یک دونه چیز پیدا کن که قانونی نداشته باشه و دلیلی نداشته باشه وجودش…. حتی یک دونه چیزم نیست!
یعنی از لباسی که تن ما هست، میدونیم که این ماده اولیه داشته، تبدیل به نخ شده، بعد رفته کارخونه، در ابعاد و اندازه ی یک لباسی درست شده، قبلش رنگ شده، اومده بازار، رفتیم خریدیم و بهاش رو دادیم و تنمون کردیم، که شده نتیجش اینکه الان یک لباسی تن ماست.. اینهمه قانون و دلیل منطقی پشتشه…
از چشم ما، که به دلیل میلیون ها سال تکامل به این شکل درومده و به اجزای مختلف تقسیم شده، شبکیه و عنبیه و هزارتا چیز دیگه به صورت سیستم کار میکنن و نور به چشم ما برخورد میکنه و چشم ما دریافت میکنه و به ذهن ارسال میکنه و ذهن هم به صورت مقادیر تعریف شده همچین تصویری رو بما نشون میده…. که شده اینکه ما چیزی رو میبینیم
یا ساعتی که دست ماست، یه عالمه کار شده روش، و شده این
و میشه تمام چیزایی که در جهان وجود داره رو مثال زد براش… در هر بعد و اندازه ای… از مولکول گرفته، از سوزن گرفته، تا کهکشان ها و سیارات و جهان ها دیگه… از چیز های نادیدنی تا چیز های دیدنی… اکسیژن، مونوکسید کربن، امواج مخابراتی… و هررررررررررچیزی که هست تماما و صد در صد و بدون یک مورد استثنا قانون پشتش بوده و دلیل پشتش بوده….
حالا چطور ممکنه اتفاقات زندگی ما قانون پشتش نباشه؟
استاد واقعا این منطق خیلی قویه، واقعا در این دنیا نمیشه چیزی بدون قانون باشه، اصلا ممکن نیست، اصلا شانس معنا نداره، مگه میشه ساعت و لباس یا حیوانات یا چشم ما یا این سیاره شانسی و الکی و بدون نظم و ترتیب و بدون قانون باشه؟
اصلا هرچیزی که هست قانون پشتشه، چیزی که قانون نداره اصلا از اول نمیتونه بوجود بیاد، میشه عدم!
حالا زندگی ما مگه ممکنه قانون نداشته باشه؟ اصلا امکان نداره زندگی ما و اتفاقات زندگی ما بی دلیل و بدون نظم و ترتیب رخ بده، قطعا یه عالمه قانون باهم دارن کار میکنن و این شرایط رو ایجاد کردن برای ما… یعنی طبق یک سیستم و نظم و قانون…
دقیقا مثل سیستم ساخت یک لباس، سیستمش یکیه، اما ممکنه مراحلش متفاوت طی بشه و نتیجه متفاوت بشه، مثلا در مثال لباس، میتونه رنگ متغیر زده بشه، یا اندازه متغیر باشه، یا جنس متغیر باشه، یا نوع لباس متغیر باشه… سیستم و اون ابزارهایی که لباس رو خلق میکنه یکیه، اما ممکنه به شکل های مختلف تهیه بشه
دقیقا مثل زندگی ما، شرایط زندگی ما از یکسری قانون ثابت داره تبعیت میکنه، و تمام افراد تحت همین قانون هستن، اما مثل همون مثال لباس، با ورودی ها نتایج عوض میشن و متفاوت هستن…
واقعا هرکسی این متن رو میخونه بره یک ساعت فکر کنه، چی توی این جهان هست که بدون قانون و برنامه و نظم ایجاد شده؟ اصلا چی وجود داره که قانونی پشتش نیست؟ یک نظم و ترتیب قابل درک پشتش نیست؟
هیچ چیز!
زندگی ما حالا که قانون داره، قانونش چیه؟
قانونش اینه که هر فردی در هر لحظه داره فرکانس میفرسته به جهان و جهان هم اتفاقات و شرایط و محیط مکانی و افراد و افکار و ایده ها و تمام شرایط رو همسنگ با اون فرکانسی که هرفردی ارسال کرده بهش برمیگردونه…
هر فرکانسی بفرستیم همون رو جهان تبدیل میکنه به واقعیت و میده به ما…
مثل این نرم افزار های کانورت، که مثلا فایل wav بهش میدیم و اون میتونه mp3 برگردونه به ما
جهان هم همینه کارش… کارش مثل یک نرم افزار کانورتور هست، تبدیل کننده هست… هیچ کار دیگه ای نمیکنه… عین یک نرم افزار ورودی رو دریافت میکنه و خروجی رو طبق اون ورودی بما میده
ورودی این نرم افزار که جهان باشه، فرکانس های ما هست، فرکانس های ما همون چیزی هست که داریم در هر لحظه بهش توجه میکنیم، توجه مثل فکر نوشتن خوندن گوش دادن به یاد اوردن و…
این توجهات که همون فرکانس ها هستن رو جهان برمیگردونه به سمت ما…
و تنها معیاری که میشه فهمید چه نوع فرکانسی داریم میفرستیم، یعنی فرکانس خواسته یا ناخواسته، احساس ما هست… این جهان باز هم مثل یک سیستم قانونمند، یک قابلیتی برای انسان ها قرار داده درونشون به اسم احساس، که هر لحظه داره نشون میده که وضعیت فرکانس های ما چجوریه… یعنی status رو نشون میده… عین یک سیستم کامیپوتری که مثلا نشون میده وضعیت هارد و مموری یا بقیه چیزا چجوریه در این لحظه….
احساس ما بیانگر نوع فرکانسی هست که داریم میفرستیم…اگه احساس خوب داریم، یعنی فرکانس ما خوبه و به زودی شرایطی وارد زندگی ما میشه که همون احساس رو در ما تشدید میکنه… اگه احساس بد داریم، به زودی شرایطی وارد زندگی ما میشه که همون احساس رو در ما تشدید میکنه…
عین یک سیستم قانونمند که روش کارش از قبل تعیین شده و کاملا میشه پیش بینی کرد همه چیز رو درونش…
دوباره مرور کنیم، این سیستم و این قانون که شرایط و اتفاقات هر فردی رو داره ایجاد میکنه اینجوریه روش کارش که فرکانس هر فرد رو دریافت میکنه درهر لحظه و شرایط واقعی و اتفاقات و ادم ها رو وارد زندگیش میکنه…
به مقداری که این فرکانس ها شدید تر باشن، یعنی هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت شدید باشن، اتفاقات هم به همون نسبت شدیدتر ایجاد میشه برامون، چه مثبت چه منفی
یعنی اگه توجه ما در اغلب زمان ها روی نکات مثبت باشه (کمیت) و احساس ما هم خیلی عالی باشه (کیفیت)، جهان خیلی شدیدتر و زودتر و واضح تر اتفاقات رو برای ما ایجاد میکنه… این در مورد حالت منفی هم صدق میکنه…
موضوع اصلی اینه که فرکانس ما چقدر شدت داره، یعنی چقدر میتونیم افکار خوب در خودمون ایجاد کنیم و چقدر میتونیم احساس خوب تری داشته باشیم…
یعنی احساس هرچقدر قوی تر باشه خیل ملموس تر وارد زندگی ما میشه…
باز هم مثل یک سیستم، که اگه یک فایل 5 گیابایتی رو وارد کانورتور کنی، اونم یه فایل تقریبا 5 گیگاباتی رو بهت برمیگردونه…
و اگه یک فایل 100 کیلوبایتی رو بهش بدیم، اونم یک نتیجه ی تقریبا 100 کیلوبایتی رو میده بما….
موضوع دیگه اینه که هر فرکانسی رو تکرار کنیم، طبق قانون جهان و مشیت جهان، توش خیلی ماهر تر میشیم، خیلی عادت میکنیم بهش، خیلی اسون تر ایجادش میکنیم، و اروم اروم میشه باور برای ما… باور حالتیه که فرکانس های ارسالی ما انقدر تکرار شدن و انقدر ایجاد شدن که یجورایی ناخوداگاه و به صورت خودکار دارن ایجاد و ارسال میشن و اگه فرکانسی به این مرحله برسه بینهایت قدرتمنده و واقعیت فیزیکی مارو به شکل عمیق رقم میزنه…
هدف اینه که انقدر افکار یا همون فرکانس های دلخواهمون رو تکرار کنیم و دستی ایجادش کنیم و مرورش کنیم انقدر اینکارو کنیم تا بشه خودکار و بشه باور…. وقتی بشه باور دیگه خیلی کار راحت تره… هدف ساخت باوره… نه اینکه موقتی و سطحی فرکانس بفرستیم…
پس به هرچیزی توجه کنیم داریم در مورد همون چیز فرکانس میفرستیم، و اینکه چه نوع فرکانسی داریم میفرستیم بستگی به احساس ما داره… و بستگی به چیزی که بهش توجه میکنیم نداره! یعنی چی؟ یعنی اینکه مهم نیست داریم به گل توجه میکنیم یا به سنگ… اگه در زمان توجه به گل احساس خوبی در ما ایجاد نشه، فرکانس ما خوب نیست و ما فرکانس خوب ارسال نکردیم… یا ممکنه به سنگ توجه کنیم ولی بنا به دلایلی احساس خوبی به ما دست بده، اینجا فرکانس خوبی داریم میفرستیم…. یعنی موضوعی که بهش توجه میکنیم مهم نیست زیاد… مهم زاویه ی دید ما هست که چه احساسی رو در ما ایجاد میکنه…..
مهم و اصل و اساس این قانون احساس هست، باید به چیزایی توجه کنیم و افکاری رو به روش های مختلفی ایجاد کنیم که احساس خوبی به ما بده…
و استاد این مثال که گفتید افرادی که زیاد اخبار گوش میکنن رو زندگیشون رو ببینیم که چجوریه، چون اخبار 90 درصد اتفاقات بد رو نشون میده و تکرار هم میکنه در طول شبانه رو… استاد من تو نزدیکانمون دارم همچین افرادی که عاشق اخبار هستن و اعتیاد به گوش دادن اخبار دارن… کاملا و کاملا زندگی هاشون فاجعه ی تمام عیاره… اضطراب و عصبانیت و نگرانی و بیقراری جزء ویژگی های اصلی این افراده…و نتایج زندگیشون هم کاملا وحشتناک…
حالا که قانون اینه باید ببینیم در عمل چکاره ایم…
ایا در عمل و در طول روز، داریم به رفتارهای خوب بقیه توجه میکنیم یا رفتار های بدشون؟
داریم داشته های دیگران رو تحسین میکنیم و میگیم افرین که تونسته، پس منم میتونم… یا داریم میگیم دروغه و الکیه و نمیشه…
داریم به اتفاقات زیبا در جهان و اطرافمون توجه میکنیم یا به بدبختی ها و ورشکستگی ها ….
چون مهم نیست فقط این قانون رو بدونیم… بلکه چیزی که کار رو انجام میده اینه که در عمل چقدر داریم استفاده میکنیم ازش…
یعنی چقدر در جهت خواسته هامون استفاده میکنیم ازش… چون همیشه چه بدونیم چه ندونیم داریم از این قانون استفاده میکنیم… و این موضوع یچیز ثانویه نیست، یک ترفند و یک روش جدید و خاص نیست… این تمام جهان هستیه… این تنها قانونشه…
تمام اتفاقات زندگی ما طبق دلیلی ایجاد میشن و اتفاق میفتن… حتی ریزترین اتفاقات… حتی اینکه تو خیابون یا مثلا توی یک مغازه نفر جلویی ما کیه هم دقیقا دلیلی داشته و دلیلش فرکانس ما بوده… هیچ چیزی شانسی نیست… و چیزی در زندگی ما نیست که جهان برای ما انتخاب کرده باشه… هرچیزی در هر ابعادی انتخاب شخص ماست… انتخاب فرکانسی ما… که شاید اگاهانه نباشه و ناخوداگاه باشه… اما در نهایت کار شخص خود ماست… و هیچ عامل دیگه ای اینکارو نکرده و نخواهد کرد…
استاد یکی از بدفهمی های من اینه که فکر میکنم اتفاقات ریز و جزیی شامل فرکانس های من نیست… یعنی فکر میکنم که اتفاقات خیلی ریز و جزیی شانسی و بدون دلیل و بدون کنترل من برای من رخ میده… در صورتی که همچین چیزی نیست… چون اتفاقات ریز هم میتونه بار فرکانسی داشته باشه، اصلا برای جهان بزرگ و کوچیک معنا نداره… وقتی ما حالمون بده جسممون بیمار میشه و درد میگیره… حالا همین جسم که درد میگیره دلیلش اینه که تمام مولکول ها و سلول های اون قسمت دچار تغییر شدن…
این فرکانسی که ازش صحبت میکنیم تمام شرایط ریز و درشت رو شامل میشه…
این ما هستیم که متوجه نیستیم، اما فرکانس های ما تمام اتفاقات ریز و درشت زندگی مارو تغییر میدن… چون تغییر در هر جنبه ای از کوچیک شروع میشه…
تمام موجودات از تک سلولی خلق شدن…سلول چقدرررررررررر ریزه اندازش…
تمام جهان از تک سلولی خلق شده و گسترش داده خودش رو…
برای جهان معنی نداره بزرگ و کوچیک
به قول قران خداوند (که جهان خودشه) میگه که ذره ای در تاریکی های زمین نیست که الله ازش اگاه نباشه…یا هرچیزی از آن اونه… یا میگه خدا شرم نمیکنه از اینکه مثال بزنه به پشه یا بزرگ تر از اون رو… و خیلی ها با این مثال گمراه میشن و خیلیا ایمانشون افزوده میشه…
یا میگه اونا مالک پوست روی هسته ی خرما هم نیستن…
این نشون میده اندازه معنی نداره برای جهان… اندازه هارو ذهن مقایسه گر و قضاوت گر ما تعیین میکنه… از نظر یک انسان فیل خیلی بزرگه، ولی از نظر یک کوه فیل بسیار ریزه….
یا از نظر یک سلول، مورچه بینهایت بزرگه…
اینا تماما زاویه دید ما هست…قضاوت و مقایسه ی ماست…
در صورتی که هرچیزی رو در بر میگیره این قوانین…
به قول قران آنچه در جهان هست از آن اوست….
سلام جناب ادیبی جان
چقدر قشنگ در مورد قانونی که در تمام اجزای این دنیا وجود داره صحبت کردی عالی بود تا به الان اینجوری فکر نکرده بودم مخصوصا در اتفاقات جزیی و ریزی که در جهان اتفاق میفته تا به الان قانون درمورد مسائل جزیی بکار نبرده بودم و با این کامنت شما به خودم اومدم که حتی خودم با افکار و توجهم حتی دارم نفر جلویی تو صف باری خودم رقم میزنم خدایا شکرت در این جمع الهی هستم